سازمان ها، شرکت ها و موسسات اعم از انتفاعی و غیر انتفاعی برای این که در شرایط رقابتی کنونی بتوانند به حیات خود ادامه دهند و به اهداف سود دهی دست یابند، نیازمند این هستند که کالاها و یا خدمات آن ها مورد استقبال مشتریان قرار گیرد و با کیفیت بالای محصولات خود وفاداری را در او ایجاد کنند و یک رابطه بلند مدت با مشتری ایجاد کنند که این لازمه بقای هر کسب و کاری می باشد، در واقع کیفیت خدمات می تواند یک عامل اصلی برای ایجاد مزیت رقابتی در یک کسب و کار نسبت به سایر رقبا باشد و سازمان ها با حفظ بازار فعلی و بازارسازی با تأمین اهداف مالی خود در بازار رقابت به حیات ادامه دهند.
بحث کیفیت در بازارهای خدماتی نسبت به مواردی که کالا ملموس بوده حائز اهمیت بالاتری است و ویژگی های خاص خدمات که آن ها را از کالا متمایز می سازد باعث می شود که بحث کیفیت در مورد آن ها اهمیت بیشتری داشته باشد و کسب و کارها در پی آن باشد که به صورت پیوسته کیفیت خدمات خود را مورد سنجش قرار دهند و با شناسایی ابعاد کیفیت از دید مشتری سطح کیفیت خدمات خود را تا حد ممکن به خواست مشتری نزدیک کنند و از این طریق سهم بیشتری از بازار را بدست آورند.
2-1- تشریح و بیان موضوع
در سالهای آغازین هزاره سوم همگام با روند سریع جهانی شدن ، توسعه صنایع خدماتی و گسترش فرایندهای عرضه خدمات در سطح جهان بیش از هر زمان دیگر مشهود است . توسعه بازار رقابت جهانی و علاقمندی روزافزون سازمانها به پیاده سازی نظامهای مدیریت کیفیت، انداز ه گیری رضایتمندی مشتریان را به امری گریزناپذیر تبدیل نموده است .
گسترش روزافزون تعداد مشاغل خدماتی در کنار افزایش میزان اهمیت این گونه صنایع در تولید ناخالص ملی جوامع، موضوع عرضه خدماتی بدون نقص و با کیفیت برتر را به مسئله ای درخور توجه فراوان تبدیل نموده است. به مرور زمان سهم سازمانها و موسساتی که تنها به ارائه خدمات به مشتریان خواهند پرداخت در اقتصاد جهانی نسبت به شرکت ها و موسسات ساخت و تولید کالا بیش از پیش افزایش خواهد یافت . حتی امروزه کمتر می توان با یک شرکت تولیدی مواجه شد که ارائه خدمات بخش مهمی از فرایند تامین رضایت مشتری را برای آن تشکیل ندهد.
با گذر از تولید انبوه و کاهش شکاف بین تولید و مصرف، قدرت از واحدهای تولیدی به سمت شبکه های توزیع، فروشگاه ها و خرده فروشی ها و پس از آن به مصرف کنندگان انتقال یافته است. همانگونه که در جوامع مدرن و پیشرفته، قدرت کاملا در اختیار مصرف کنندگان است، در ایران نیز به دلیل دستیابی به خود کفایی نسبی در تولید بسیاری از کالاها و همچنین رفع موانع حقوقی و گمرکی که باعث افزایش واردات کالاها شده است، و همچنین ورود بخش خصوصی و خارجی باعث به وجود آمدن رقابت شدیدی بین فروشگاه ها و خرده فروشی ها در جلب نظر مشتریان شد. با ورود هایپراستار به عرصه خرده فروشی در ایران به نظر می رسد خرده فروشی سنتی با چالشی عظیم مواجه خواهد شد، چرا که این فروشگاه با تجربه طولانی در دنیا آمده است، اتفاقی که حدود 100 سال قبل در دنیای پیشرفته به وقوع پیوسته است، بنابراین به نظر می رسد که بررسی ابعادکیفیت از دیدگاه مشتریان و مقایسه آن با فروشگاه های داخلی امری ضروری می باشد.
در این تحقیق سعی خواهد شد تا به وسیله ابزار RSQS کیفیت خدمات فروشگاه های شهروند (داخلی) و هایپراستار (خارجی) از دیدگاه مشتریان با هم مقایسه شوند و مشخص شود که آیا کیفیت خدمات ارائه شده از سوی فروشگاه های دولتی به مشتریان در حد کیفیت خدمات ارائه شده از سوی فروشگاه های خارجی است؟ و همچنین با بررسی ابعاد کیفیت خدمات (جنبه های فیزیکی، قابلیت اطمینان، تعامل شخصی، حل مسئله، خط مشی) در فروشگاه ها مشخص کنیم هر کدام از این فروشگاه ها در کدام یک از ابعاد کیفیت خدمات، کیفیت مربوطه را به صورت مطلوب به مشتریان ارائه می دهند و درکدام بعد آن کیفیت ارائه شده توسط این فروشگاه ها نامطلوب است.
3-1- اهمیت و ضرورت
از آنجا که خرده فروشان به عنوان نقطه آخر فروش و محل نمایش کالاها محسوب می شوند. و همچنین رقابت هفتاد درصدی شرکتها در خرده فروشی ها و فضای محدود در آنها، شرکتها را ملزم می دارد تا درک صحیحی از آنچه که در خرده فروشی ها روی می دهد، داشته باشند و ببینند که آیا مردم از کیفیت خدمات ارزیابی خاصی دارند؟ و همچنین ضروری است که بدانیم چطور هایپراستار به که تازگی وارد
بازار خرده فروشی در ایران شده است مشتریان زیادی را جذب کند در حالی که شهروند با وجود اینکه سابقه طولانی در ایران را دارد نتوانسته مثل هایپراستار مشتریان زیادی را جذب کند؟ چرا که درصورت عدم آگاهی از معیارهای قضاوت مشتریان از خدات خرده فروشی ها، شرکت های داخلی خرده فروشی مزیت رقابتی خود را از دست خواهند داد.
4-1- هدف از تحقیق
هدف از این تحقیق اندازه گیری مولفه های کیفیت خدمات ارائه شده به مشتریان توسط دو فروشگاه شهروند و هایپراستار و مقایسه آنها با هم است
اهداف فرعی
بررسی میزان رضایت مشتریان از خدمات فروشگاه های شهروند
بررسی میزان رضایت مشتریان از خدمات فروشگاه هایپراستار
بررسی وجود تفاوت کیفیت خدمات ارائه شده در فروشگاه شهروند و هایپراستار از دیدگاه مصرف کنندگان
ارائه پیشنهاد جهت بهبود وضع کیفیت ارائه شده از طریق شناخت مولفه های موثر بر آن
5-1- سوال تحقیق
آیا از دیدگاه مشتریان کیفیت خدمات ارائه شده در فروشگاه شهروند با خدمات ارائه شده در هایپراستار با هم متفاوت است؟
سوالات فرعی:
آیا از دیدگاه مشتریان جنبه های فیزیکی خدمات ارائه شده در شعب فروشگاه های شهروند با هایپراستار با هم متفاوت است؟
آیا از دیدگاه مشتریان قابلیت اطمینان خدمات ارائه شده در شعب فروشگاه های شهروند با هایپراستار با هم متفاوت است؟
آیا از دیدگاه مشتریان تعامل شخصی خدمات ارائه شده در شعب فروشگاه های شهروند با هایپراستار با هم متفاوت است؟
آیا از دیدگاه مشتریان حل مسئله خدمات ارائه شده در شعب فروشگاه های شهروند با هایپراستار با هم متفاوت است؟
آیا از دیدگاه مشتریان خط مشی خدمات ارائه شده در شعب فروشگاه های شهروند با هایپراستار با هم متفاوت است؟
6-1- فرضیات تحقیق
فرضیه اول:
از دیدگاه مشتریان کیفیت خدمات ارائه شده فروشگاه های شهروند و فروشگاه هایپراستار با هم متفاوت است.
فرضیات فرعی:
از دیدگاه مشتریان جنبه های فیزیکی فروشگاه های شهروند و فروشگاه هایپراستار با هم متفاوت است.
از دیدگاه مشتریان قابلیت اطمینان فروشگاه های شهروند و فروشگاه هایپراستار با هم متفاوت است.
از دیدگاه مشتریان تعامل شخصی فروشگاه های شهروند و فروشگاه هایپراستار با هم متفاوت است.
از دیدگاه مشتریان حل مسئله فروشگاه های شهروند و فروشگاه هایپراستار با هم متفاوت است.
از دیدگاه مشتریان خط مشی فروشگاه های شهروند و فروشگاه هایپراستار با هم متفاوت است.
فرضیه دوم:
کیفیت خدمات ارائه شده در شعب فروشگاه های شهروند از نظر مشتریان با هم متفاوت نمی باشد
فرضیات فرعی:
جنبه های فیزیکی در شعب فروشگاه های شهروند از نظر مشتریان با هم متفاوت نمی باشد
قابلیت اطمینان در شعب فروشگاه های شهروند از نظر مشتریان با هم متفاوت نمی باشد
تعامل شخصی در شعب فروشگاه های شهروند از نظر مشتریان با هم متفاوت نمی باشد
حل مسئله در شعب فروشگاه های شهروند از نظر مشتریان با هم متفاوت نمی باشد
خط مشی در شعب فروشگاه های شهروند از نظر مشتریان با هم متفاوت نمی باشد
7-1- قلمرو تحقیق
قلمرو موضوعی:
قلمرو موضوعی تحقیق ارزیابی کیفیت خدمات در خرده فروشی با بهره گرفتن از مدل RSQS است.
قلمرو زمانی:
این تحقیق قلمرو زمانی شش ماهه دوم سال 1390 را در بر می گیرد.
قلمرو مکانی:
قلمرو مکانی این تحقیق کلیه فروشگاه های شهروند و فروشگاه هایپراستار در تهران است.
8-1- تعریف واژگان و اصطلاحات تخصصی
جنبه های فیزیکی: شامل عناصری مانند طراحی، آسایش و حفظ حریم خصوصی و عناصر زیبایی شناسی نیز مانند معماری، رنگ، مواد و سبک فروشگاه است.
قابلیت اطمینان: عمل به تعهدات داده شده توسط خرده فروش و انجام درست کارها می باشد.
تعامل شخصی: مسائلی که با ادب، مفید بودن، روح اعتماد به نفس و اعتماد از سوی مشتری مرتبط هستند.
حل مسئله: مسائلی که با آموزش کارکنان برای رسیدگی به مشکلات بالقوه مرتبط است.
خط مشی: مجموعه ای از راهبردها، روش ها و اصول هایی که فعالیت های فروشگاه از قبیل با کیفیت بودن کالاها، ساعات کاری مناسب، وجود فضای کافی در پارکینگ و گزینه های پرداخت، را هدایت می کند
عوامل متعددی در صنعت بانکداری وجود دارند که در صورت رضایت بخش بودن اجرای آنها، موفقیت عملکرد رقابتی سازمان تضمین خواهد شد. برخی از آنها عبارتند از:
عوامل فوق تعدادی از عوامل کلیدی موفقیت در صنعت بانکداری هستند و تبلیغات مؤثر قادر به انعکاس آنها و اثرگذاری بر ادراک و کیفیت تصمیم گیری مشتریان در انتخاب بانک و خدمات آن می باشد. دستیابی به تبلیغات مؤثر که بتواند بر اهداف خواسته شده از آن نایل شود نیازمند شناخت ابعاد مختلف آن از سوی سازمان و ایجاد ارتباطی منطقی بین ماهیت و محتوای تبلیغات و آنچه که تبلیغات می توانند از خدمات منعکس کننده می باشد. از اینرو در این پژوهش سعی شده است ابعاد مختلفی که در ارتباط با ارزیابی تبلیغات خدمات بانکی است در بانک های تجارت و سپه بررسی نموده و پس از انتخاب الگوی مناسب، شاخص هایی را جهت سنجش اهداف ارتباطی تبلیغات خدمات بانکی انتخاب نموده و براساس آن نتایج تحلیل و سرانجام راهکارهایی جهت افزایش اثربخشی تبلیغات بانک های تجارت و سپه ارائه نمود.
تعریف مساله
امروزه هریک از بانک ها تلاش می کنند که سهم بیشتری در بازار بدست آورند و خود را در نقش رهبری بازار مطرح سازند. روند رو به رشد تعداد بانک ها و مشابهت خدمات ارائه شده توسط آنان در کنار افزایش نیازمندی ها و انتظارات مشتریان خدمات مالی جهت دستیابی به خدمات با کیفیت بیشتر، فضای رقابت بین بانکی را تشدید کرده و بانک ها را برای دست یابی به مزیت های رقابتی بیشتر و گاه متمایز به تکاپو انداخته است. اما بدون شک دست یابی به این مهم دربرگیرنده مجموعه عوامل گسترده ایست که در ساختار عملیاتی بانک ها نمایان می شود.
بطور عمده عملیات بانک ها در سه زمینه صورت میگیرد :
بانک ها در هریک از این سه زمینه نیازمند انجام فعالیت های بازاریابی بوده و برای انعکاس ویژگی های خدمات بانکی در راستای اهداف بازاریابی نیازمند مطالعات وسیعی هستند. در این راستا باید به شناسایی نیازها و خواسته های گروه های مشتریان پرداخته و با تمرکز بر آنچه که بانک عرضه می کند، نیروهای خود را جهت ایجاد مزیت رقابتی هدایت نماید. پس از تعیین اهداف بازاریابی بانک، خط مشی های بازاریابی آن تعیین می گردد. تبلیغات غیرشخصی از جمله ابزارهایی است که در این جهت به کار گرفته می شود.
تصمیمات اساسی در تبلیغات غیرشخصی عموماً بدین صورت انجام می گیرد :
امروزه در کشور ما بانک ها به دلیل پایین بودن نرخ سود که در اکثر مواقع حتی پایین تر از نرخ تورم می باشد، با معضل بزرگی جهت جذب مشتری و در نتیجه سپرده های آنها مواجه هستند زیرا بسیاری از مردم راغب می باشند که سرمایه خود را در امور دیگری که سود بیشتری دارد به کار گیرند. همچنین افزایش تعداد بانک ها و ارائه خدمات تقریبا مشابه، خود به این معضل دامن زده است. بنابراین بانک ها در این فضای رقابتی جهت حفظ سهم و یا افزایش سهم خود از بازار باید برنامه ریزی مناسبی جهت ارائه تبلیغات خود داشته باشند و باید توجه کنند که بعد از اجرای تبلیغات، برنامه را تمام شده فرض نکرده و از انجام آخرین و مهمترین گام که همان ارزیابی اثربخشی تبلیغات می باشد غافل نگردند. متأسفانه در ایران، توجه زیادی به بررسی اثربخشی تبلیغات نمی شود که از دلایل آن می توان به نو بودن صنعت تبلیغات، عدم وجود اطلاعات کافی، عدم آشنایی مدیران با الگوها و مدل های ارزیابی اثربخشی تبلیغات و عدم وجود نمونه های کاربردی در این زمینه اشاره کرد ( هوشمندی ، 1384)
بنابراین با توجه به اهمیت ارزیابی اثربخشی تبلیغات و با توجه به اینکه در جستجوهای انجام شده در منابع کتابخانه ای دانشگاه ها، پژوهشگاه اطلاعات و مدارک علمی ایران، در اکثر تحقیق های صورت گرفته در این زمینه در صنعت بانکداری، بانک مورد مطالعه، یک بانک دولتی بوده و چنین تحقیقی با تأکید بر مقایسه تطبیقی یک بانک خصوصی و یک بانک دولتی و بررسی چند رسانه به طور همزمان، یافت نگردید و نظر به اینکه بانک های تجارت و سپه در مقاطع زمانی مختلف، بودجه زیادی جهت اجرای تبلیغات خود از طریق رسانه های مختلف دیداری، شنیداری، نوشتاری، دیداری– شنیداری اختصاص می دهد و شش ماهه اول سال 1393 نیز از این قاعده مستثنی نبوده است، لذا ضرورت انجام چنین مطالعه و تحقیقی در خصوص بررسی و ارزیابی اثربخشی تبلیغات بانک های مذکور با تأکید بر چند رسانه به وضوح احساس می گردد تا بتواند راه گشا و راهنمایی جهت تبلیغات آینده این بانک ها باشد. همچنین شناسایی مهمترین عامل در افزایش اثربخشی تبلیغات و در نظر گرفتن آنها در هنگام تهیه برنامه تبلیغاتی، میتواند تأثیر بسزایی در جهت بهبود تبلیغات و بالا بردن میزان اثربخشی آن و در نتیجه نائل شدن بانک به هدف خود که جذب هرچه بیشتر مشتری می باشد، داشته باشد که این خود از دیگر مواردی است که ضرورت انجام چنین تحقیقی را ایجاب می کند.
هر تحقیقی به دنبال دستیابی به اهداف خاصی می باشد. اهداف این تحقیق به دو گروه هدف اصلی و اهداف فرعی به شرح ذیل تقسیم بندی شده است:
با توجه به اهداف اصلی و فرعی تحقیق، تعدادی سوال اصلی و فرعی به شرح ذیل طرح می گردد تا با پاسخ گویی به آنها بتوان به اهداف تحقیق نائل آمد:
قلمرو زمانی تحقیق، شش ماهه اول سال 1393 ( از فروردین تا شهریور ماه ) بوده است. قلمرو مکانی تحقیق، شعب بانک های تجارت و سپه در تهران بوده است. قلمرو موضوعی تحقیق، تحقیق حاضر برمبنای موضوع آن به طور کلی در قلمرو موضوعات مدیریت بازاریابی و به طور اختصاصی در مباحث مربوط به آمیخته بازاریابی و سپس مباحث مربوط به تبلیغات جای می گیرد.
در تحقیق حاضر، جامعه آماری کلیه مشتریان شعب بانک های تجارت و سپه در سطح شهر تهران می باشد.
پژوهش حاضر براساس هدف، نوعی پژوهش کاربردی می باشد. از آن جهت که در شعب منتخب بانک های تجارت و سپه پذیرفته و نتایج حاصل از آن مورد استفاده در بانک تجارت و بانک سپه قرار می گیرد و راهکارهای مناسبی جهت افزایش اثربخشی تبلیغات بانک های تجارت و سپه ارائه می دهد، کاربردی است.
از جهت ماهیت و براساس چگونگی بدست آوردن داده های موردنیاز و روش گردآوری داده ها، یک پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی و از شاخصه مطالعات میدانی محسوب می شود که با بهره گرفتن از ابزار پرسشنامه به دنبال ارزیابی اثربخشی اهداف کیفی تبلیغات بانک های تجارت و سپه است.
روش های مورد استفاده جهت گردآوری اطلاعات در پژوهش به ترتیب ذیل است:
با تشدید رقابت در تجارت و تغییرات سریع فنآوری و نیز افزایش قدرت و حق انتخاب مصرف کنندگان، موفقیت از آن شرکتهایی خواهد بود که قادر باشند به شکل شایسته تری انتظارات و ارزشهای مورد نظر مشتریان را درک و شناسایی کرده و به نحو مطلوب به آنها پاسخ دهند (وانگ و همکاران، 2004).
در هر سازمانی، چه تولیدی و چه خدماتی، مهمترین عامل برای بقا و رشد سازمان، مشتریان آن هستند و چنانچه سازمان در جلب رضایت و وفاداریشان موفق شود و بتواند آنها را حفظ کند، زمینه رشد و بقای طولانی مدت خود را مهیا کرده است. افزایش رقابت در بخش خدمات، باعث توجه بیشتر به حفظ مشتریان فعلی و تلاش برای جذب مشتریان جدید شده است. پژوهشها نشان می دهند که سود یک شرکت با ادامه روابط مشتریانش به شدت افزایش مییابد (خورشیدی و کاردگر، 1386).
برند، یکی از ابزارهای ارتباطی مهم در مجموعهی مدیریت ارتباط با مشتری محسوب می شود و به دو دلیل برای مشتریان ارزشمند است: اول اینکه ریسک مصرف کننده را کاهش میدهد و دوم در هزینه های تصمیم گیری صرفهجویی می کند. اگر مشتریان از یک برند، مایوس و ناامید شوند، تمام سرمایه گذاریهای شرکت و سودهای آینده آن در معرض خطر قرار میگیرند. پس برند همانند یک اهرم عمل کرده و شرکت را تشویق می کند تا به طور مناسب به تعهداتش عمل کند (سویینی و سویت، 2008).
اعتماد به برند اهمیت زیادی برای افزایش وفاداری مشتریان به برند دارد. به عنوان مثال، اگر اعتماد به برند کم باشد هرچقدر رضایت از محصول و خدمات بالا باشد باز هم این رضایتمندی خنثی می شود و از سوی دیگر، اعتماد به برند می تواند رضایت مشتریان را به وفاداری تبدیل کند (یوآلها،2004).
این پژوهش در پی مقایسه تاثیر اعتماد برند بر مشتریان، بین بانکهای دولتی و خصوصی است.
هدف اصلی هر سازمان علاوه بر فروش محصول خود، ایجاد نوعی رابطه و پیوند پایدار بین محصول وگروه خاصی از مشتریان است. عصارهی این رابطه پایدار، نوعی تعهد و وفاداری مشتری نسبت به محصول را به دنبال دارد. فرایند ایجاد چنین تعهدی نسبت به یک محصول با نام تجاری (برند) خاص شامل مراحل آشنا شدن مشتری با محصول، شناخت پیدا کردن نسبت به آن و سپس ترجیح محصول با نام تجاری (برند) خاص را در برمیگیرد. در صورت موفقیت آمیز بودن چنین فرایندی، وفاداری مشتری، موفقیت سازمان و مایوس شدن سایر رقبا تضمین خواهد شد (جوانمرد و سلطان زاده، 1388).
در دنیای رقابتی امروز که کالاها از نظر فیزیکی تمایز چندانی با یکدیگر ندارند، یک نام تجاری (برند) معتبر که وسیله ارتباطی بسیار مهمی در فرایند مدیریت ارتباط با مشتری است، می تواند مزیت رقابتی چشمگیری ایجاد کند. نامهای تجاری (برند) به مصرف کنندگان، ابزاری برای انتخاب ارائه می دهند و تنها وجود نامهای تجاری (برند) است که موجب می شود یک محصول از محصول دیگر به آسانی متمایز شود. امروزه، مشتریان کالاها و خدمات در کشورهای مختلف به ویژه کشورهای توسعه یافته، هزینه بیشتری را برای کالاهای دارای برند معروف میپردازند، زیرا برند بخش قابل توجهی از اطمینانی را که مشتری به دنبال آن است، اعطا می کند. موضوع مهم در بخش خدمات رابطهای مانند بانکداری، جا به جایی مشتری است چرا که سودآوری در اینگونه مدلهای داد و ستد به روابط بلند مدت با مشتریان بستگی دارد و بررسی رضایت و کیفیت خدمات، ابزارهای اصلی برای افزایش روند حفظ مشتری هستند (وظیفه دوست و همکاران، 1388).
بدین منظور، مطالعه حاضر، نقش برند را در مدیریت گردش و جا به جایی مشتریان فعلی خدمات رابطهای، بررسی می کند. این پژوهش نشان میدهد که برند در مدیریت روابط بلندمدت با مشتری، دارای نقش چشمگیری است و چگونگی ارتباط ابزارهای معمول مدیریت ارتباط با مشتری، رضایت و کیفیت خدمات، با اعتبار برند را شرح میدهد.
مدیریت گردش و جا به جایی مشتری، اولویت درجه اول مجریان صنایع خدماتی از قبیل صنعت بانکداری است. این مطلب در بازاریابی جدید پذیرفته شده است که به دست آوردن مشتریان جدید، هزینه بسیار بیشتری دارد تا اینکه رابطه خود را با مشتریان موجود گسترده و عمیقتر کنیم. بنابراین با توجه به این نکته که صنعت بانکداری نمونه ای از خدمات رابطهای بلندمدتتر بوده و نیازمند برقراری رابطهای رسمی میان مشتری و شرکت است، از دست دادن یک مشتری را بررسی کنیم (سویینی و سویت،2008 ).
امروزه، قسمت عمدهای از تولید ناخالص اقتصاد کشورهای توسعه یافته، بخشهای خدماتی هستند، در حالی که پژوهشهای اندکی برای ارتقای عملکرد نامهای تجاری (برند) خدمات، انجام گرفته است (بردی و بوردو، 2008). به سبب ویژگیهایی مانند ناملموسی، ناهمگونی، تفکیک ناپذیری و ناپایداری نامگذاری تجاری کالاهای فیزیکی متمایز است. پژوهشهای انجام گرفته در بخشهای خدماتی مثل فروشگاههای خردهفروشی و بانکها، نشان میدهد که ابعاد نام تجاری (برند) مثل شواهد نام تجاری (برند) و ارتباطات نام تجاری (برند) به طور اساسی بر رضایت و نگرش مصرف کننده و در نهایت، بر قصد خرید دوباره نام تجاری (برند) در بخش خدمات تاثیر میگذارد (چرناتونی و سگال، 2003).
یک برند زمانی دارای قدرت است که بتواند رفتار مصرف کنندگانی که به آن برند مینگرند را تحت تاثیر قرار داده و ترجیحات، گرایشها و رفتار خرید را برای آن برند به شکلی عادی، تکراری و روزمره کند (متامنی و شاهرخی، 1998). امروزه، برند جزء مهم و لاینفک در راهبرد بازاریابی است و بازاریابی برندها، در قلب تجارت قرار دارد و ساختاربندی بسیاری از بهترین شرکتهای معروف جهان مانند پراکتر اند
گمبل و مارس بر پایه برندشان صورت میگیرد (باکر و همکاران، 2002).
هدف این پژوهش مقایسه تاثیر اعتماد برند بانکهای دولتی و خصوصی بر مشتریان است و از این طریق، علاوه بر نشان دادن اهمیت این عامل بر مشتریان، بانکها در یک چهارچوب رقابتی بین دولتی و خصوصی به نقاط ضعف و قوت خود در این زمینه آگاه شده و در جهت بهره گیری یا اصلاح آن برآیند.
از آغاز دهه 1990 اتفاق نظر جهانی بین صاحبنظران پدیدار شده است که سازمانهای مشتریگرا و بازارگرا در بازارهای رقابت جهانی، موفقترند. سودمندترین و مناسبترین راهبرد برای بانکها، مشتریمداری است. در حقیقت، این جمله را قدری قویتر میتوان بیان کرد و گفت که بنیان و اساس نظام بانکی، مشتری است (ونوس و صفائیان، 1383).
شرکتها در بازار، برای ایجاد تمایز بین محصولات خود و رقبا، از راهبردها و روشهای گوناگون بازاریابی، استفاده می کنند. یکی از تصمیمهای مهم، تصمیم در مورد انتخاب نام تجاری (برند) برای شرکت است. اگر نام تجاری (برند) با رعایت نکات دقیق روان شناختی، مطالعه رفتار مصرف کنندگان و با توجه به اصول صحیح بازاریابی انتخاب شده باشد، موفقیت یک شرکت را در بازار تا حدود زیادی تضمین می کند. نامهای تجاری (برند) از زمرهی با ارزشترین دارایی های یک شرکت محسوب میشوند که باعث افزایش ارزش نهایی محصول می شود. در واقع، نام تجاری (برند) خلاصهای از فعالیتهای شرکت است که به ارتباط مشتری با شرکت میانجامد.
در دنیای پر رقابت امروز که سرعت ورود رقبای جدید به بازار و ارائه خدمات متفاوت بسیار بالا است، با توجه به هزینه های بالای یافتن مشتریان جدید، حفظ مشتریان فعلی بسیار مهم است. برای این منظور داشتن رابطه عمیق با مشتریان بسیار مهم است که میتوانیم با بهره گرفتن از اعتبار نام تجاری (برند) خود، به این هدف دست یابیم (لوئیس و لومبرت، 2010).
بحث برند از جمله مباحثی است که امروزه در کانون توجه شرکتها و فعالان بازار قرار گرفته است. به دنبال آن مسئله وفاداری به برند، از مسائل مهم و حتی میتوان گفت، حیاتی در بازاریابی امروز دنیا و به خصوص بازارهای بالغ به شمار میرود. امروزه، در عصری زندگی میکنیم که دیگر گرایشهای تولید، محصول و فروش نمی تواند بقای یک شرکت را در بازار تضمین کند. مشتریان و رقبا، هوشمندتر شده و تمامی شرکتهایی که خواهان بقای خود در این محیط هستند، خواسته یا ناخواسته باید به گرایش بازاریابی و حتی بازاریابی اجتماعی روی آورند. موضوعی که با کمی دقت میتوان آن را در اعمال و اقدامات اخیر شرکتهای داخلی کشورمان، مشاهده کرد؛ چرا که بخش عمدهای از بازار ما، رقابتی شده و بخشی از آن نیز در حال رقابتی شدن است (حسینی و رضایی، 1390).
در تمامی پژوهشها، اهمیت وفاداری مشتریان در ایجاد سودآوری شرکتها مورد قبول قرار گرفته و بررسیهای مفیدی درباره همبستگی بین وفاداری و سودآوری به صورت نظری و عملی انجام گرفته است. این بررسیها پیشنهاد کرده اند که وفاداری مشتریان، اثرات مثبتی بر سودآوری، هم از طریق کمک به کاهش هزینه های بازرگانی و هم از طریق افزایش فروش به هر مشتری دارد (رفیق، 2005).
همچنین، نتایج مطالعات نشان میدهدکه تصویر برند بر روی فهم مشتریان از کیفیت محصولات و خدمات، تاثیر خاصی دارد و اعتبار شرکت بر روی فهم مشتری و وفاداری او موثر است. شرکتها باید نسبت به تاثیر تصویر برند در وفاداری مشتریان و در نتیجه سودآوری شرکت توجه بیشتری کنند. (ایبه و همکاران، 2005).
بانکها در طی سالهای اخیر با چالشهای فراوانی روبهرو بوده اند که مهمترین چالش، گسترش دامنه رقابت بین آنها و افزایش سطح دانش و آگاهی مشتریان است. این رقابت تنگاتنگ در میان بانکهای ایرانی به دلیل افزایش تعداد بانکهای خصوصی و تبدیل برخی بانکهای دولتی به خصوصی به وجود آمده است، لیکن به نظر میرسد که بانکها، رویکرد مدونی برای شناخت و درک مشتریان خود و برآورده نمودن بهتر نیازها و جلوگیری از گرایش مشتریان به بانکهای دیگر تدوین نکرده اند. همچنین هزینه های پایین تغییر بانک برای مشتریان ایرانی و پیوستن آنها به بانکهای رقیب، از وجود نداشتن برنامه های وفادارسازی بانکها جهت خلق ارزشهای ماندگار برای مشتریان ناشی می شود. در حقیقت بانکها با فراهم کردن عوامل وفادارسازی مشتریان، میتوانند هزینه های جا به جایی بانک را برای مشتریان افزایش دهند. در این میان یکی از عوامل تاثیرگذار بر وفاداری مشتریان، قابلیت اعتماد برند بانکهاست. در واقع زمانی که مشتریان امکان مقایسه خدمات بانکهای مختلف را با یکدیگر ندارند، به طور معمول از آنچه در اختیار دارند مانند تصویر یا برند بانک برای تصمیم گیری استفاده می کنند (دهدشتی و دیگران، 1389).
قابلیت اعتماد یک برند در اثر سالها فعالیت و ارتباط با مشتریان و برآوردن و عمل کردن به آنچه که به مشتریان وعده داده شده و همچنین ارائه خدمات و کالاهای دارای کیفیت برتر و یا حداقل مطلوب برای مشتریان به وجود میآیدکه حاصل توانایی و تخصص شرکت بوده است. این قابلیت اعتماد نیز در طی زمان، فقط از طریق روابط متقابل تکراری مشتری – شرکت ایجاد و متبلور می شود. اگر اعتماد به شرکت از بین برود، برند نیز به سرعت از بین خواهد رفت. از این رو، انجام پژوهشهایی در زمینه عوامل تاثیرگذار بر وفاداری مشتریان ضروری است. اهمیت اعتماد مشتریان به برند به عنوان یکی از عوامل موثر بر وفاداری تا حدی است که بسیاری از شرکتها و سازمانهای خدماتی، بودجه های هنگفتی را به پژوهش، پیگیری و بازبینی برندینگ و اجرای قولهای نام تجاری (برند) اختصاص دادهاند تا باعث شوند برند، بهتر بتواند بر صاحبان منافع و مشتریان خود تاثیر بگذارد و با آنها همکاری کند (دهدشتی شاهرخ و همکاران، 1389).
با در نظر گرفتن این مهم، در این پژوهش، تاثیر اعتماد برند بانکهای دولتی و خصوصی بر مشتریان و مقایسه دو بانک سپه و اقتصاد نوین مورد بررسی قرار میگیرد.
هدف اصلی:
– مقایسه بانکهای دولتی و خصوصی از لحاظ میزان تاثیر اعتماد برند بر مشتریان
اهداف فرعی:
– سنجش تاثیر قابلیت اعتماد برند بانک بر تعهد وفاداری مشتریان
– سنجش تاثیر قابلیت اعتماد برند بانک بر تعهد مستمر مشتریان
– سنجش تاثیر قابلیت اعتماد برند بانک بر رضایت مشتریان
فرضیه 1. بین تعهد وفاداری مشتریان بانک و تمایل آنها به تغییر بانک رابطه منفی و معناداری وجود دارد.
فرضیه 2. بین تعهد مستمر مشتریان بانک و تمایل آنها به تغییر بانک رابطه منفی و معناداری وجود دارد.
فرضیه 3. بین تعهد وفاداری مشتریان بانک و تمایلات آنها به توصیههای کلامی (شایعه پراکنی یا تبلیغ) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
فرضیه 4. بین رضایت مشتریان بانک و تعهد وفاداری آنها رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
فرضیه 5. بین رضایت مشتریان بانک و تمایل آنها به تغییر بانک رابطه منفی و معناداری وجود دارد.
فرضیه 6. بین رضایت مشتریان بانک و فعالیتهای آنها جهت توصیههای کلامی حمایتی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
فرضیه 7. بین قابلیت اعتماد برند بانک و رضایت مشتریان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
فرضیه 8. بین قابلیت اعتماد برند بانک و تعهد وفاداری مشتریان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
فرضیه 9. بین قابلیت اعتماد برند بانک و تعهد مستمر مشتریان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
در مدل ارائه شده در این پژوهش، 3 بعد مختلف در نظر گرفته شده که در واقع نقطه قوت مدل است. نکته استفاده از این مدل هم، بررسی تاثیر قابلیت اعتماد برند بر متغییرهای ادراکی برند و تاثیر متغییرهای ادراکی بر متغییرهای رفتاری است و در پایان، تاثیر قابلیت اعتماد برند بر متغیرهای رفتاری بررسی می شود. همچنین تاثیر همزمان هر دو عامل مبتنی بر تجارب گذشته و آیندهگرا، یعنی رضایت و تعهد را در نظرگرفته است. در بررسی انگیزه آیندهگرا، نظریهی مبادله اجتماعی، مفهوم «تعهد» را ارائه کرده است که به عوامل اجتماعی و روانی توجه دارد و این عوامل فرد را به سمت رفتارها و شناختها پیش میرانند. تعهد در روابط بازاریابی، نقش مهمی دارد، یعنی تمایل به تغییر را کاهش، خرید را افزایش و تمایلات مطلوب آینده مثل وفاداری را بهبود میبخشد.
شناخت مبانی نظری و ادبیات مربوط به موضوع مکان یابی و تناسب هر کدام از روشهای مکانیابی برای بکارگیری در مورد سیستمهای خدماتی یا عملیاتی و همچنین بررسی اجمالی پژوهشهایی که در ارتباط تنگاتنگ با موضوع مکانیابی سیستمهای خدماتی انجام گرفته است و نیز بکارگیری نرم افزار مناسب جهت کسب یافته های دقیق باعث می شود تا پژوهش از چارچوب و بنیان قویتری برخوردار شود. بنابراین در این فصل تلاش می شود تا در حد امکان مبانی نظری مبحث مورد توجه قرار گیرد. بدین منظور در این فصل ابتدا مبانی و نظریه های مربوط به مکانیابی بیان گردیده، سپس به تشریح کامل نظریات، مدلها و سوابق پژوهشی مساله حداکثر پوشش پرداخته و پس از آن به توضیح و تفسیر الگوریتم ژنتیک به عنوان روش بکار گرفته شده جهت حل مدل مساله خواهیم پرداخت و درنهایت به سوابق پژوهشهای مشابه پژوهش حاضراشاره خواهیم داشت.
دراین فصل ادبیات موضوعی در سه بخش زیر ارائه میگردد :
2-2- مکان یابی
مکانگزینی صنعتی از جمله مباحثی است که از گذشتههای دور ذهن جغرافیدانان را به خود معطوف داشته است. ولی بیش از آنان بیشترین رسالت را اقتصاد دانان در تکمیل تئوریهای مکانگزینی به عهده داشته اند اما با توجه به اینکه، استخراج الگوهای مقیاس و درک تفاوتها و تشابهات موضوع اصلی علم جغرافیاست، مکانگزینی صنعتی نیز در دستور کار علم جغرافیا قرار میگیرد.
منظور از تئوریهای مکانگزینی، ارائه کلیه اصولی است که به موجب آن فعالیتهای صنعتی، مکان بهتر خود را که منطبق با حداکثر سود است تعیین می کند.
2-2-1- دیدگاه های مطرح در مکان یابی صنایع
در این دیدگاه که از آن بعنوان اندیشه حداقلسازی هزینه نیز یاد می شود، مکان یابی بهینه صنایع صرفاً تحت تاثیر عوامل مشخص و قراردادی، نظیر دسترسی به مواد اولیه، نیروی کار، بازار و … قرار دارد. این عوامل و دیگر عوامل تولید لزوماً در یک نقطه متمرکز نبوده و جدایی فضایی آنها مستلزم پیمودن مسافت و صرف هزینه است.
براساس این دیدگاه مطالعه درباره مکان یابی صنایع در قالب اقتصاد خرد و به منظور تعیین محل دقیق صنایع بر مبنای هزینه و منفعت مطرح است. این نگرش غالباً به هدفهای بخش خصوصی توجه دارد که همواره با هدفهای اجتماعی، سیاسی و عدالت اجتماعی نمی تواند
همخوانی داشته باشد در صورت پیاده شدن فروض کلاسیک نوین تمرکز صنایع فقط در یک یا چند شهر یک کشور صورت خواهد گرفت که گرچه از دید بخش خصوصی منطقی میباشد ولی طبیعتاً هزینه های زیادی را بر اجتماع تحمیل خواهد کرد.
رفتارگرایی مکتبی استقراری در روانشناسی است که مدعی تبیین تمامی حیات روانی از طریق قوانین تعامل میان انسان و محیط است. این روش در دهه هفتاد پاسخی بود به انتقادهایی که از بعضی جنبه های تحلیل فضا میشد.
دیدگاه رفتارگرایی یک نوع رهایی از وابستگی شدید به نظرهایی بود که بر پایه انسان اقتصادی از محیط او اثر میپذیرد. رفتارگرایان بجای آنکه درصدد تغییر انسان باشند، دگرگونی محیط را پیشنهاد می کنند. آنها معتقدند این عوامل خارجی است که انسان را از هر جهت تحت کنترل قرار میدهد. از جمله کارهای آنان، تشخیص عوامل ذهنی مهمی است که در تاسیس و ادامه حیات موسسات اقتصادی موثر میباشند و از جمله ویژگیهای شاخص آن، جایگزینی رفتار رضایتبخش بجای رفتار بهینه میباشد که رضایت فرد را بجای بهینه شدن یا بیشینه شدن در نظر میگیرد. در اینگونه از رفتار، معیار ممکن است شخصی و یا غیر اقتصادی باشد.
آلن پرو که از سردمداران این نگرش است اعتقاد دارد که تصمیمات مکان یابی در شرایط گوناگون به لحاظ دانش، اطلاعات و توانایی انسانها در بکارگیری این اطلاعات اتخاذ میگردد. وی ماتریس رفتاری را بعنوان ایده جایگزین انسان اقتصادگرا در تحلیل و فهم مسایل واقعی مکان یابی ارائه مینماید. در این ماتریس تصمیم گیری ها تابعی از دو بردار میباشند، یکی کمیت و کیفیت اطلاعات دریافتی و دیگری قابلیت استفاده فرد یا گروه از این اطلاعات.
بروز بحران اقتصادی در سطح جهان و پیامدهای مترتب بر بخش صنعت لزوم دیدگاه دیگری را در مطالعات صنعتی اقتضا نمود. دیدگاهی که در آن مسایل واحدهای صنعتی را در چارچوب نظام یک کشور تعیین می کند.
براساس این دیدگاه که نزدیکی خاصی با نگرش سیستمی دارد. پدیدههای گوناگون فضای زندگی را نمیتوان به صورت جداگانه و مستقل از یکدیگر مطالعه کرد بلکه هر پدیدهای جزیی از کل یک ساختار است و تنها در درون این ساختار میتوان آن را تحلیل کرد.
در مکان یابی صنعتی، دیدگاه ساختاری توجه خود را به اقتصاد سیاسی و تاثیر آن بر روی مکان یابی متمرکز می کند زیرا فضا توسط اقتصاد سیاسی تعیین مییابد و عقلایی بودن خود را از آن میگیرد بدون تردید این قبیل ساختهای فضایی بر اقتصاد سیاسی کشور اثر بازخوردی دارند.
این سه نگرش را میتوان در قالب یک نگرش فراگیر سیستمی مورد توجه قرار داد. بدین معنی که تحلیل فضای صنعتی بر مبنای نگرش رفتاری ولی در قالب روشهای کلاسیک نوین و شاخص های مربوط انجام میگیرد و سپس با در نظر گرفتن معیارهای کلی و ویژگیهای کلی ساختار حکم نهایی استخراج میگردد (عزیزی،1388).
2-2-2- تئوریهای مکان یابی
مسأله مکانیابی، در سطوح استراتژیک تصمیمگیری بوده و اهمیت اساسی در موفقیت آن دارد.مکان مناسب نقش مهمی در رقابتپذیری یک شرکت در بازار داشته و باید به گونهای انتخاب شود که باعث دستیابی به مزایای رقابتی و استراتژیک در مقایسه با سایر رقبا شود. پیشینه نظری مکانیابی تسهیلات به خوبی توسعه یافته است. از زمانی که مسأله کلاسیک وبر فرمولبندی شده است تاکنون نظریه مکانیابی بخش فعالی از پژوهشهای را، مخصوصا در 30 سال گذشته به خود اختصاص داده است. در حال حاضر، مکانیابی تسهیلات میتواند به صورت بدنه بزرگی از دانش، مدلهای متنوع، متدولوژیها و تکنیکهای حل مختلف در زمینههای مختلفی از جمله مهندسی صنایع، پژوهش در عملیات، مدیریت عملیات، اقتصاد شهری و علوم سیاسی دیده شود (پرتوی، 2006).
در سالهای اخیر، تعدادی از محققین مخصوصا افرادی که در زمینه مسایل کاربردی به پژوهش میپردازند به توسعه مسایل پایه موجود به صورت چند هدفه و بررسی آنها در این حالت پرداختهاند. به طور سنتی این مدلها تقریبا فقط از دیدگاه خصوصیات مکان، تصمیمات مربوط به جایابی را اتخاذ مینمایند. بررسی دقیق و گسترده نرخ دستمزد، هزینه مواد و تجهیزات، هزینههای حملونقل و مالیات بسیار رایج میباشند. علاوه بر این برخی محققین مباحث کیفی مشخصی از جمله وضعیت جامعه، دسترسی به نیروی کار، وجود اتحادیههای کارگری، مشخصات فرهنگی، کیفیت مدارس و عواملی از این دست را نیز در نظر گرفتهاند. در سالهای اخیر برخی از محققین این موضوع را مورد توجه قرار دادهاند که چگونه عوامل مؤثر بر مکانیابی هنگامی که مسأله در مقیاس بین المللی مورد بررسی قرار میگیرد، پیچیدهتر میشوند. برخی از محققین چارچوبی استراتژیک که هم معیارهای داخلی و هم معیارهای خارجی را در بر میگیرد، پیشنهاد دادهاند. اما چارچوب آنها صرفا بر مبنای قضاوت کیفی بوده و نه بر مبنای تحلیل ریاضی و سیستم پشتیبانی تصمیمگیری (یزدانشناس و فرقانی ، 1386). تئوریهای اصلی مکان یابی در جدول 2-1 آورده شده است :
:
توسعه بی رویه شهرها، تغییرات ساختار اقتصادی _ اجتماعی، ترافیک و آلودگی، وجود تشکیلات متعدد و موازی در زمینه مدیریت شهری و مهمتر از همه بیتوجهی مدیریت و برنامهریزی شهری به جنبه های بصری و ادراکی شهر در ذهن شهروندان باعث افت و نزول کیفیت زندگی در شهرها می شود. در ادراک شهر اولین حسی که به ما کمک خواهد کرد حس بینایی است. اما اگر درک ما محدود به درک بصری شود، فقط بر شکل ها تمرکز کردهایم در واقع درک مکانی، زمانی آغاز میشود که از ظواهر فراتر برویم.
ارزشهای بصری ، مهم ترین بخش کیفیات محیطی محسوب میگردند که عامل تقویت و یا تضعیف حس مکان و در نهایت حس تعلق خاطر افراد به محیط خود میگردند. این پدیده نقش کلیدی و تاثیر گذار در هویت و مطلوبیت یک مکان و جامعه را دارد که در آخر دارای تبعات سازنده در اقتصاد مکان و جایگاه گردشگری میباشد. کیفیتهای بصری نه تنها منعکسکننده ارزشهای مذکور است بلکه در مواردی سمبل و هویت ملی، منطقهای به شمار میآید. (سلیمه خداوردی،11:1393)
سیما و منظر عمومی موجود شهرهای کشور بدون شک، مورد تایید متخصصین در امر شهرسازی و صاحبنظران امور شهری نیست. این شرایط در مورد مردم عادی و غیر متخصص نیز به صورت دیگری صدق میکند. با تاملی در عکس العمل های توام با آرامش مردم به هنگام بازدید از بافت های تاریخی و آثار معماری ایرانی و اسلامی موجود در شهرهای مختلف کشورمان و مقایسه آن با رفتار های پرخاشگرایانه در داخل خیابانها و محلات اغلب شبیه به یکدیگر موجود در شهر های مختلف میتوان به میزان اهمیت و اثرگذاری این مقوله در جسم و روح انسانها پی برد.
اشکال بسیار متفاوت و بی ارتباط نماها ، ارتفاعها و رنگهای متفاوت انواع و اقسام مصالح ، فرم های متفاوت، وضعیت بناهای واقع در طرفین کوچه ها و خیابانها ، بالکنهای عمدتا بیمنطق که به انباری تبدیل میشوند، تابلوهای متفاوت، دود کشها ، آنتنها و خرپشتهها و تاسیسات گرمایشی و سرمایشی که در پشت بامها و در نمای ساختمانها خود نمایی میکند و بسیار دیگری از جزئیات موجود در شهرها باعث گردیده است تا مجموعه ای ناهماهنگ از سیما و منظر شهری در پیش روی شهروندان قرار گیرد.
فقدان طرح یا نظام بصری مشخص، اندیشیده شده ودرعین حال انعطافپذیر و متناسب با زمینه در بسیاری از شهرها موجب بروز اغتشاشات بصری شده است. این آشفتگی های بصری مانند ابهام در فرم، فقدان پیوستگی کالبدی- بصری و عدم پیوند بصری حوزههای شهری، در منظر شهرهای امروزی خودنمایی میکنند. محصول این اغتشاشات بصری، پیچیدگی حس شناسایی و جهت یابی شهروندان در شهر و در نتیجه عدم دسترسی راحت به نقاط شهری خصوصا در شهرهای بزرگ است. تاثیر این آشفتگی و نابهسامانی بر روح و روان شهروندان و همچنین تاثیر آن بر عملکرد نامطلوب شهرها موجب گسست پیوند معنایی و رابطه شناختی ـ ادراکی بین شهر و ساکنان آن شده است.
امروزه بر خلاف دیدگاههای کمی گذشته توجه به کیفیت محیط شهری یکی از دغدغههای مردم و حکومت راتشکیل داده است. از آنجاییکه چارچوب مدیریت بصری وظیفه کنترل و جهت دهی به نظم بصری شهر را دارد و مکانهایی که بر پایه ویژگیها و شخصیت محلی خود توسعه می یابند قابلیت زیادی برای پایداری، دلپذیری و جذب سرمایه های فرهنگی و مالی ایجاد میکنند،در سالهای گذشته پروژه های بسیاری با مضامین سیما و منظر شهر تعریف شده ،در قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران بند ب ماده 137به منظور هویت بخشی به سیما و کالبد شهرها و روستاهای کشور انطباق مشخصات کلیه ساختمان های مسکونی و غیرمسکونی کشور باویژگی های فرهنگ معماری و شهرسازی ایرانی – اسلامی ( بومی) و رعایت اصول و ضوابط مربوطه در نماسازی و طراحی شهری و روستائی
کشور و جلوگیری از تخریب ساختمان ها و نماهای با ارزش در شهرها،به عهده وزارت مسکن و شهرسازی بوده ،همچنین در قانون برنامه چهارم ماده 30 ، تحت عنوان ضوابط و مقررات نمای شهری و به منظور ارتقای کیفی بصری و ادراکی سیما و منظر شهری ، شورای عالی شهرسازی و معماری ایران ضوابط و مقررات ارتقای کیفی سیما و منظر شهری را با اهدافی از جمله جلوگیری از بروز ناهماهنگیهای بصری و کارکردی در فضا ها و فعالیتهای شهری تصویب نموده است.
با اینکه در ایران تحقیقات بسیار محدودی در این مورد انجام شده است، ولی از تجربیات جهانی و اظهار نارضایتی مردم از محیط های زیست شهری فعلی در ایران می توان ادعا کرد که آنچه یک انسان می باید از ارتباط طبیعی و سالم خود با محیط زیستش کسب کند، از او در شهرهای ما دریغ شده است. نمی توان پذیرفت که در این شرایط انسانهای شهر نشین از نظر سلامتی روانی و جسمانی، از شرایط طبیعی و قابل قبولی برخوردار باشند. شهر تهران به دلیل داشتن طبیعتی زیبا و خصائص توپوگرافیک منحصر به فرد حوزه های مسلط دید،کانون های دریافت منظرمتعدد و ارزشهای قابل رویت از عرصههای عمومی درونی شهر و مکانهای تفریحی و گردشگری و پتانسیلهای فراوان در زمینه بصری و از طرف دیگر تهدید از بین رفتن آنها توسط فرایند توسعه و ساخت ابنیه بلند مرتبه در مکانهای نامناسب ،مستلزم هدایت و مدیریت است. عدم توجه کافی به مساله مدیریت بصری شهر در رشد کالبدی شهر و عدم وجود هماهنگی در بین ساختمانهای در دست احداث که باعث شده شهروندان نیز از ناهماهنگیهای بصری رنج ببرند، این موضوع را به یکی از دغدغههای اصلی مدیریت شهری و بسیاری از متخصصین تبدیل کرده است.
ﺍﻫﻤﻴﺖ ﺍﺭﺯﺵﻫﺎﻱ ﺑﺼﺮﻱ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﻤﻲ ﺍﺯ کیفیتهای زیست محیطی سبب شده است ﺗﺎ ﻣﻨﺎﻇﺮ ﺍﺳﺘﺮﺍﺗﮋﻳﮏ ﺷﻬﺮﻱ، ﺩﺭ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﻫﻮﻳﺖ ﻣﮑﺎﻧﻲ، ﻋﺮﺻﻪ ﺭﻗﺎﺑﺖﻫﺎﻱ ﺷﻬﺮﻱ ﻭ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﺑﻴﻦ ﺍﻟﻤﻠﻠﻲ ﺷﻬﺮ ﻳﺎ ﮐﺸﻮﺭ ﺑﻪ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﻣﻮﺛﺮ ﻭﺍﻗﻊ ﺷــﻮﻧﺪ. ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺷــﻨﺎﺧﺖ ﻣﻨﺎﻇﺮ ﺍﺳﺘﺮﺍﺗﮋﻳﮏ ﺷــﻬﺮﻫﺎﻱ ﺍﻳﺮﺍﻧﻲ ﻻﺯﻡ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ میرسد. اهمیت بصر شهری به عنوان واسطه میان انسان و پدیده شهر به اندازهای است که در برخی اوقات در تعریف طراحی شهری گفتهاند طراحی شهری، مدیریت منظر یا بصر شهری است.
منظر شهری امکان انجام آسیبشناسی(پاتولوژی) شهری را فراهم میسازد. همچنین نقش و اهمیت منظر شهری در ترویج فرهنگ هنری و ارتقای ذائقه زیباشناختی شهروندان غیر قابل انکار است. به علاوه اینکه منظر شهری خوب میتواند توان رقابتی شهرها را افزایش دهد.(گلکار،3:1387)
هدف اصلی این پژوهش بررسی موانع مدیریت بصری شهر میباشد، که نمونه موردی پژوهش، شهر تهران در نظر گرفته شده است و هدف کلی در قالب اهداف فرعی زیر دنبال خواهد شد:
1-4- سوالات تحقیق:
راهکار های مدیریتی لازم برای تقویت مدیریت بصری شهر تهران کدامند؟
1-5-1- روش تحقیق
روش کلی این پژوهش توصیفی میباشد. همچنین از لحاظ ماهیت دادهها، کمی و به لحاظ هدف کاربردی و از نظر زمان، مقطعی می باشد. از آنجا که پژوهش به بررسی موانع و راهکارهای مدیریت بصری شهر از دیدگاه متخصصان میپردازد، پیمایشی است، در این پژوهش ابتدا دادهها از طریق پرسشنامه که نمونه آماری پاسخگویان آن به صورت تصادفی از بین 5 خوشه (واحد سازمانی) جمع آوری شد و پس از آن با توصیف دادهها و با بهره گرفتن از نرمافزار آماری SPSS به تجزیه و تحلیل دادهها پرداخته شد.
1-5-2- قلمرو مکانی-جامعه تحقیق:
قلمرو مکانی این پژوهش شهر تهران و قلمرو سازمانی آن شهرداری تهران میباشد.
1-5-3-قلمرو زمانی تحقیق:
قلمرو زمانی تحقیق دهه 1380 شمسی می باشد.پس از تصویب پیشنهاد طرح اولیه تحقیق در گروه در خرداد ماه 1393 کار بر روی تحقیق آغاز شده و پیشبینی میشود تا اوایل بهار 1394 به اتمام برسد.
1-5-4- روش گردآوری دادهها:
جهت گردآوری دادههای مربوط به مبانی نظری از روش مطالعات کتابخانه ای شامل بررسی اسناد مرتبط، کتب، مقالات، پایاننامهها و گزارشهای منتشر شده از پایگاه های اطلاعاتی داخلی و خارجی استفاده خواهد شد. به منظور پاسخ به سوالات تحقیق و جمع آوری داده های کمی نیز پرسشنامه مورد استفاده قرار خواهد گرفت.