دانشجویان، آینده سازان جوامع به حساب می آیند و در کشور ما به دلیل جوان بودن جمعیت ، اهمیت آنها در اداره ی آینده کشور دوچندان می گردد. بنابراین سلامت جسم و به ویژه روان آنها با سلامت جامعه ی آینده و آینده ی کشور در ارتباط مستقیم می باشند. امروزه دانشجویان به دلیل نقش مهمی که در اداره ی آینده کشور دارند ، یکی از اقشار مهم جامعه به حساب می آیند . اهمیت این نقش در این است که دانشجویان، نه تنها بخش اصلی متخصصان زمینه های گوناگون علمی ، فنی و هنری هر را کشور را تشکیل می دهند، بلکه این گروه، مدیران اصلی در اداره ی آینده ی کشور هستند و رهبر سایر اقشار جامعه در هدایت به سمت کمال و اهداف کشور می باشند. از سوی دیگر، بخشی از دانشجویان در آینده، عهده دار آموزش و پرورش نسل های بعد از خود خواهند بود و از این طریق به طور غیر مستقیم در کمال نسل های بعدی جامعه نیز دخالت دارند(آزاد مرز آبادی ، 1383).
ورود به دانشگاه، تغییر عمده ای در زندگی اجتماعی، خانوادگی و فردی به وجود می آورد. در این دوره، فرد با تغییرات زیادی در روابط اجتماعی و انسانی روبرو شده و نقش های جدیدی را عهده دار خواهدشد. آشنا نبودن بسیاری از دانشجویان با محیط دانشگاه در بدو ورود، جدایی و دوری از خانواده ، عدم علاقه به رشته ی تحصیلی، ناسازگاری با سایر افراد در محیط زندگی و کافی نبودن امکانات رفاهی، اقتصادی ، از جمله شرایطی هستند که می تواند موجبات مشکلات و ناراحتی های روانی و افت عملکرد ، را فراهم کرده و سلامت روانی آنها را تحت تاثیر قرار دهد (لپس لی، 1989).
بهداشت روانی، به دو صورت فقدان بیماری روانی و احساس رضایتمندی و لذت از زندگی، مورد توجه بسیاری از متخصصان و کارشناسان این حوزه است(تودر، 1382) و از آن جا که دانشجویان از حساس ترین گروه های جامعه و سازندگان فردای هرکشوری هستند و با توجه به اهمیت سلامت روان در یادگیری و افزایش توان علمی این قشر، بنابراین بررسی عواملی که روی سلامت روان دانشحویان اثر گذار باشد، همچون استرس زندگی دانشجویی ، مهم به نظر می رسد.
مشکلات مالی و تحصیلی ، دورنمای شغلی آینده ، وابستگی های عاطفی و در برخی موارد دوری از خانواده ، بحران های ویژه جوانی ، مسئله همسر گزینی ، باور ها و چالش های ذهنی و . . . مسائلی هستند که دانشجویان با آن ها روبه رو می باشند و بیشترین میزان استرس در دانشجویان را به همراه دارند( موسوی، امیر پور و براهنی، 1371 ).
به نظر می رسد روابط بین افراد- از جمله روابط بین دانشجویان- نیز می تواند سلامت روان آنها را تحت تأثیر قرار دهد؛ چون یکی از ویژگیهای انسان سالم و موفق، مهارت و توانایی او در برقراری ارتباط مؤثر و سازنده با دیگران است. اگر افراد از مهارتهای ارتباطی مناسب برخوردار نباشند، در بسیاری از جنبههای زندگی آسیبپذیر خواهند بود(ایمان زاده و سبحانی اصل، 1390).
بنابراین در تحقیق حاضر به دنبال یافتن پاسخ به این سوال هستیم که بدانیم آیا روابط بین فردی و استرس زندگی دانشجویی بر سلامت روان دانشجویان تأثیر دارد یاخیر؟!
1-1- بیان مساله
امروزه یکی از مهم ترین شاخص های توسعه یافتگی در تمام کشورها، سطح بهداشت و سلامت جامعه است. سازمان بهداشت جهانی، بهداشت روانی را درون مفهوم کلّی بهداشت، جای داده و آن را حالت سلامتی کامل جسمانی، روانی و اجتماعی و نه تنها عدم وجود بیماری تعریف کرده است(منشئی، 1372).
سلامت روان مفهومی است که چگونگی تفکر ،احساس و عملکرد ما را در مواجهه با موقعیت های زندگی نشان داده و به درک از خود و زندگی مان، بستگی دارد؛ همچنین بسته به میزان برخورداری از سلامت روان ، عملکرد ما در کنترل استرس ، برقراری رابطه با دیگران ، ارزیابی و انتخابمان متفاوت است. در حقیقت سلامت روان چیزی بیش از عدم وجود بیماری روحی است. بدین معنی که صرفاً به لحاظ نداشتن بیماری روحی نمی توان سلامت روان را در یک فرد 100 درصد تایید کرد. آن چه مسلّم است حفظ سلامت روان مانند سلامت جسم، حائز اهمیت است .عدم درمان هر یک از مشکلات مربوط به سلامت روان مانند استرس بر شدت آن افزوده و به این ترتیب درمان دشوارتر شده، و احتمال پیدایش مشکلات عمیق تر، وجود خواهد داشت( لشکری ، 1383؛ به نقل از ربانی باوجدان ، 1390 ).
عوامل زیادی بر سلامت روان دانشجویان ، تأثیر می گذارد که استرس ، از مهم ترین این عوامل می باشد.
استرس بخشی از زندگی روزمره است و از تعامل با محیط نشات می گیرد؛ و زمانی رخ می دهد که بین فشارهای موقعیتی) واقعی یا ادراک شده( و منابعی که فرد در اختیار دارد، ناهماهنگی( واقعی یا ادراک شده) وجود داشته باشد(برنه و روسو، 1998؛ به نقل از موسوی نسب و تقوی،1386). استرس، شرایط روانی و جسمی خاصی ایجاد می کند و زمانی که رخ می دهد، فرد باید بتواند خود را با محیط، منطبق و سازگار نماید(کالات ، 1996؛ به نقل از همان منبع،1386 ).
یکی از گستره های سنی که پژوهش های متعددی را در مورد استرس، به خود اختصاص داده است ، دوره جوانی به ویژه دوران دانشجویی است.
محیطی که دانشجویان در آن زندگی می کنند ، محیطی کاملاَ متفاوت است . ارزیابی دانشجویان توسط اساتید ، تلاش آن ها برای رسیدن به اهداف تحصیلی ، تلاش برای اخد نمرات بالا، وجود تکالیف زیاد ، برخی روابط استرس زا با اعضای دانشکده ، فشار ناشی از کمبود زمان ، دوری از خانواده و نوع رابطه آن ها با دوستان و عادات خوردن و خوابیدن ، خاص این گروه بوده و ممکن است در غیر دانشجویان مشاهده نشود و برخی از آن ها را تحت تاثیر قرار می دهد .بدینسان مشکلات و موقعیت هایی که دانشجویان با آنها مواجه می شوند با مسائل و مشکلات غیر دانشجویان متفاوت است (باباپورخیرالدین ،1381 ). استرس مفرط در بین دانشجویان، زمینه ساز شکست های تحصیلی، مشکلات مربوط به سلامت، ضعف در عملکرد تحصیلی، ترک تحصیل و در برخی موارد، خودکشی یا دیگر کشی نیز بوده است(مانک و محمود، 1999).
اهمیت ارتباط در زندگی انسان به حدی است که برخی از صاحبنظران اساس رشد انسانی ، آسیب های فردی ، پیشرفت های بشری ( نامدار، رحمانی و ابراهیمی، 1387 ). و توفیق در بیشتر حوزه های زندگی را در فرایند ارتباط دانسته اند ( چاری و دلاورپور ، 1385 ) . انسان موجودی اجتماعی است؛ به همین خاطر به روابط بین فردی نیاز دارد و بخش عمده ای از زندگی خود را در ارتباط با دیگران سپری می کند و یا در فکر آن است که ارتباطات موثرتری با دیگران داشته باشد. در دوران دانشجویی نیز، به علت دوری از خانواده و استقلال نسبی جوانان، روابط دوستانه پررنگ تر شده و بنابراین نیاز به داشتن روابط بین فردی بین افراد، محسوس تر می شود.
زیو (2010)، مهم ترین ابزار ارتباط را زبان دانسته، اما اولین ابزار ارتباط بین فردی را لبخند اجتماعی می داند که بین هفته دوم تا هشتم ابراز می شود.
روابط بین فردی ، از مهم ترین مولفه های زندگی انسان از آغاز تولد تا هنگام مرگ است. هیچ یک از توانمندی های بالقوه انسان، جز در سایه روابط بین فردی رشد نمی کند .روابط بین فردی صحیح ، اهمّیت بسزا در ایجاد سلامت روانی ، رشد شخصیت ، هویت یابی ، افزایش بهره وری شغلی ، افزایش کیفیت زندگی ، افزایش سازگاری و خود شکوفایی دارد .افرادی که از مهارت های ارتباطی ضعیف تری برخوردارند کمتر از سوی اطرافیان خود پذیرفته می شوند و با مشکلات کوتاه مدت و بلند مدت زیادی روبه رو خواهند بود (فیاض و کریمی، 1389) .
ریف (1989 ؛ به نقل از چامبرز ، 1999 ) ارتباط مثبت با دیگران را به عنوان ارتباط درونی ، درست ، صمیمی و دارای احساس قوی در ارتباط بین فردی توصیف کرده است . افرادی که دارای این ویژگی ها هستند دارای ارتباط بین فردی گرم ، رضایت بخش و اعتماد برانگیز می باشند و سلامت مردم بر ایشان مهم است و از طرفی توانایی تاثیر پذیری ، همدلی و صمیمیت قوی با دیگران دارند .دارای ارتباط اجتماعی با دیگران می باشند به گونه ای که مردم آن هارا به عنوان فردی بخشنده که مایل است برای دیگران وقت بگذارد ، توصیف می کنند ( کیز و لی ، 2000) .
طبق آنچه بیان شد، تحقیق حاضر به دنبال آن است که تأثیر استرس زندگی دانشجویی و روابط بین فردی بر سلامت روان دانشجویان را بررسی نماید. و بداند آیا این تاثیر ، قابل ملاحظه است یا خیر؟!
1-2 – اهمیت و ضرورت تحقیق
در فرایند رشد و توسعه ی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جوامع، نیروی انسانی نقش اساسی و تعیین کننده ای دارد. امروزه صاحب نظران بر این باورند که یکی از دلایل مهم توسعه ی کشورهای پیشرفته، توجه و اهتمام دولتها در تربیت نیروی انسانی خلاق و مؤثر می باشد. دانشجویان ، نیروی انسانی برگزیده از نظر استعداد ، خلاقیت و پشتکار ومنابع معنوی هر جامعه و سازندگان فردای کشور خویش هستند. انتظار می رود این گروه در سایه ی سرمایه گذاری های کلانی که از آموزش و پرورش تا دانشگاه، صرف آنان می شود ، بتوانند افرادی توانا ، مفید و مؤثر برای کشور باشند . اما واقعیت انکارناپذیر این است که این سرمایه گذاری ها بدون توجه به بهداشت روانی جامعه به ویژه دانشجویان، نمی توانند تأمین کننده انتظارات بالا باشد.
درسال های اخیر گزارشات بسیاری درباره افسردگی ، سوء مصرف مواد و افت تحصیلی در میان دانشجویان دانشگاه های جهان دیده می شود (ادلین ، 2001 ؛ به نقل از غضنفری ،1385 ) .
دوره ی دانشجویی، به واسطه ی حضور عوامل متعدد از جمله دوری از خانواده ، کنار آمدن با شرایط زندگی دانشجویی و شکل گیری دلبستگی های عاطفی ، دوره ای استرس زا تلقی می شود؛ بنابراین شناسایی دانشجویانی که تحت استرس شدید قرار دارند، و مداخله ی به موقع، می تواند در جهت کاهش سطوح آسیب پذیری روانی، مفید واقع شود(اسماعیلی، کلانتری، عسکری، مولوی و مهدوی، 1389). و شیوع بیماری های روانی در بین دانشجویان یکی از 5 موضوع مهمی است که دانشگاه ها در کشور های مختلف با آن روبه رو هستند ( اسنایدر ، 2004 ) بدیهی است دانشگاه ها باید با اهتمامی فزاینده در راستای بهبود بخشیدن به سلامت روان و رشد فردی و بهزیستی دانشجویان قدم بردارند ( کادیسون و دیگرونیمو ، 2004 ) .
یکی ازجدی ترین مسائل بشر از دیر باز تا اکنون، استرس یا فشار روانی است .استرس به عنوان عاملی خطرزا برای سلامتی، مورد توجه قرار گرفته و مطالعات متعدد نشان داده است که افراد با استرس بالا، در هردو سطح جسمانی وروانی، شکایات بیشتری را مطرح می کنند.
رشد شخصیت و بهداشت روانی افراد با توانایی برقراری ارتباط ، رابطه دارد یک فرد بدون تعامل با انسان های دیگر ، انسان کاملی نخواهد بود .عدم ارتباط یا مواجهه مکرر با ارتباط ضعیف ، فرد را هم از نظر هیجانی و هم از نظر جسمی تضعیف می کند ( سهرابی و حیات روشنایی ، 1381 ؛ به نقل از علی جانی ، 1388 ) .
ارتباط فرایندی است که افراد به وسیله ی آن، اطّلاعات و احساسات خود را، از طریق پیامهای کلامی و غیر کلامی با دیگران در میان میگذارند؛ بسیاری از دانشمندان، یکی از شاخص های سلامتی را، میزان برقراری و حفظ روابط و تشریک مساعی با دیگران، ذکر می کنند. افرادی که در این نوع روابط دچار مشکل هستند، اغلب دچار اضطراب های بیهودگی و انزوای روز افزون می شوند. به همین دلیل برای دور ماندن از رنج و تنهایی و کسب محبت، مجبور به برقراری روابط انسانی موثر و مفید هستیم (شاملو، 1385و احمدوند، 1386). اگر روابط بین فردی در یک جامعه، ارتباطی غیر مؤثر باشد، موجب فاصله بین افراد آن جامعه خواهد شد(ایمان زاده و سبحانی اصل، 1390).
بنابراین با در نظر گرفتن این که، دانشجویان و جوانان، ذخائر ارزشمند این کشور هستند و سرنوشت آینده جامعه در دست آنهاست و با توجه به این موضوع که، جامعه ی کنونی ما در مرحله ی خودسازی و سازندگی به سر می برد ، لازم است که به مسائل مختلف دانشجویان، که قشر قابل ملاحظه ای از جمعیت کشور را تشکیل می دهند ، توجه خاصی معطوف گردد. بنابراین نتایج مثبت پژوهش حاضر می تواند به غنای یافته های مربوط به بهداشت روانی در کشور، منجر گردد و شاید بتواند با ارائه ی راه کارهایی ، یکی از دلایل نابسامانی عاطفی و روانی در سطح فردی و اجتماعی را، کاهش داده و راه شکوفایی ظرفیت ها و استعداد افراد را هموار سازد.
1-3- اهداف تحقیق
1-3-1- هدف کلی :
تعیین تاثیر روابط بین فردی و استرس زندگی دانشجویی بر سلامت روان دانشجویان دانشگاه باهنر.
1-3-2- اهداف جزئی:
1-4- سوالهای تحقیق
1-5- تعاریف مفاهیم مطرح شده در سؤال های تحقیق
1-5-1- تعاریف مفهومی متغیر ها :
روابط بین فردی : ارتباط میان فردی یک تعامل گزینشی نظام مند منحصر به فرد و رو به پیشرفت است که سازنده شناخت طرفین از یکدیگر و محصول این شناخت بوده و موجب خلق معانی مشترک در بین آنها می شود (کربلایی اسماعیلی، انواری، نجورابی و خواجه حسین، 1385 ).
استرس : استرس را مجوعه واکنش های عمومی انسان نسبت به عوامل ناسازگار و پیش بینی نشده خارجی و داخلی دانسته اند ، بدین گونه که هرگاه تعادل و سازگاری فرد به علت عوامل خارجی یا داخلی از میان برود ایجاد استرس می کند ( ابزری و سرایداران ، 1376) .
بهداشت (سلامت ) عمومی : فرهنگ لاروس ، بهداشت روانی را چنین تعریف می کند” استعداد روانی برای هماهنگی خوشایند و موثر کار کردن برای موقعیت های دشوار ، انعطاف پذیر بودن برای بازیابی تعادل خود و توانایی داشتن ” ( گنجی ، 1379 ).
واکنش ( بازخورد ) : نوعی برگشت پیام ارتباطی است که در آن ، گیرنده به طور عامدانه یا غیر عامدانه به پیام فرستنده واکنش نشان می دهد .این پیام ها به فرستنده امکان میدهند تا وضعیت ارتباطی خود را با مخاطبانش ارزیابی کند ( شکرخواه ، 1386 ) .
ناسازگاری (تعارض ) : وضعیتی است که در جریان آن در می یابید که فردی که با رابطه متقابل دارید ، موجب ناکامی شما می شود یا اینکه به تأمین نیاز ها ، خواسته ها و مسائل مورد علاقه شما بی اعتناست (برکو ، ولوین و ولوین ، 1386 ) .
1-5-2- تعاریف عملیاتی متغیر ها :
روابط بین فردی : نمره ای است که پاسخگو از پاسخ دادن به پرسشنامه روابط بین فردی به دست آورده است.
استرس زندگی دانشجویی : نمره ای است که پاسخگو از پرسشنامه استرس زندگی دانشجویی (SSI ) گرفته است .
سلامت روان : نمره ای است که پاسخگو از پرسشنامه ی سلامت عمومی28 سوالی(GHQ -28) گلدبرگ ( 1979 ) گرفته است .
واکنش ( بازخورد) : نمره ای است که پاسخگو از پاسخ دادن به سؤالات 1 تا 13 پرسشنامه روابط بین فردی گرفته است .
ناسازگاری (تعارض ) : نمره ای است که پاسخگو از پاسخ دادن به سؤالات 14 تا 29 پرسشنامه روابط بین فردی گرفته است .
هر یک از افراد جامعه بخش زیادی از زمان زندگی خود را صرف کار می کنند. با توجه به اینکه امروزه انجام هر نوع کار عموما با بهره گرفتن از انواع متنوعی از ابزارها و تکنولوژیها همراه گشته، عدم استفاده از آنها به منزله عدم توانایی انجام کار، دشوارتر شدن انجام کار و به دنبال آن زدگی از کار و موارد نظیر آن خواهد بود. بنابر این استفاده از تکنولوژیها و ارتباط با دیگران در بسیاری از فعالیتها به ویژه فعالیتهای شغلی در محیط های سازمانی جزء جدایی ناپذیر هر کاری است.
شرایط کار در سازمان می تواند انگیزش، عملکرد و رفتار کارکنان را به کلی تحت تاثیر قرار دهد. طبق تحقیقات انجام شده رفتار کارکنان در سازمان می تواند متأثر از نگرشهایشان باشد، از این رو، آگاهی از آنها برای مدیران سازمانها ضروری به نظر می رسد. با وجود این، بایستی اذعان کرد، آگاهی از همه نگرشهای کارکنان برای مدیران سازمان اهمیت چندانی نداشته و مدیران نیز علاقه ای به دانستن همه این نگرشها ندارند. درواقع مدیران بیشتر علاقه مند به دانستن آن دسته از نگرشهایی هستند که با کار و سازمان مرتبط است. طبق تحقیقات انجام گرفته در این مورد سه نگرش عمده بیشترین توجه و تحقیق را از سوی محققان به خود جلب کرده اند. این سه نگرش عبارتند از: ۱ – رضایت شغلی۲ – وابستگی شغلی و ۳ – تعهد سازمانی (فرهنگی، 1391).
به اعتقاد مسلچ (2001) زمانی که نگرش افراد به عنوان کارکنان یک سازمان در هر سه حیطه رضایت شغلی، وابستگی شغلی و تعهد سازمانی کاهش پبدا کند، فرسودگی شغلی شکل میگیرد. تحقیقات بسیاری در رابطه با تعهد سازمانی و فرسودگی شغلی انجام شده و رابطه بین این دو مفهوم را به شکلهای مختلف کشف کرده اند. در این تحقیق محقق تاثیر آموزش کارگاهی تعهد سازمانی را بر کاهش فرسودگی شغلی کارکنان استانهای یزد و کرمان را به آزمایش گذاشته است که در ادامه بدان پرداخته می شود.
1-2 بیان مسئله
در گذشته صاحب نظران تصور میکردند سندرم فرسودگی شغلی بیشتر در مشاغل خدمات اجتماعی از قبیل پزشکان، معلمان، پرستاران، کارگران اجتماعی، مشاوران و مأموران رایج است (شیروم و دیگران، 2004). واژه فرسودگی شغلی برای اولین بار در اواخر دهه ۱۹۶۰ توسط فرودنبرگر زمانی که وی علائم خستگی را در کارکنان خود مشاهده کرد تعریف شده، او این پدیده را سندرم تحلیل قوای جسمی و روانی نامید که در افراد شاغل در حرفه های کمک رسان بوجود می آید.
اما امروزه این تصور وجود دارد که فرسودگی شغلی ممکن است در هر شغلی ایجاد شود. شواهد بیانگر آن است که این سندرم برای همه افرادی که در انواع مشاغل فعالیت می کنند، می تواند تهدید بزرگی به شمار آید. به طوری که اخیرا مشاغل دیگری مانند کارکنان بخشهای اداری و خدماتی نیز در معرض خطر فرسودگی شغلی قلمداد شده اند. همچنین برخی صاحبنظران معتقدند فرسودگی شغلی بدون در نظر گرفتن نوع شغل در میان افرادی که با مردم کار می کنند به میزان های متفاوت اتفاق می افتد (هاکانه و دیگران، 2006). بنابراین میتوان گفت فرسودگی شغلی مشکلی بالقوه در تمام مشاغل به ویژه مشاغل خدماتی از جمله سازمان های اداری که کارکنان آن با مشتریان، ارباب رجوع و سر وکار دارند به شمار می آید.
در رابطه با فرسودگی شغلی هزینه های مستقیم و غیر مستقیم آن مطرح است. فرسودگی شغلی باعث غیبت کارکنان از محل کار، کاهش کیفیت کار، تعارضات بین فردی با همکاران، مشکلات جسمی- روانی، تغییر شغل و سرانجام ترک خدمت می شود.
بنابراین توجه مدیریت کارکنان به موضوع فرسودگی شغلی سبب ارتقای سلامت روانی، بهبود روابط بین فردی، افزایش کیفیت ارائه خدمات و کاهش هزینه های ناشی از غیبت، بازنشستگی پیش از موعد و ترک شغل می شود.
نتایج تحقیقات نشان داده است، فرسودگی شغلی موجب تباهی در کیفیت کار و خدمات می گردد که به وسیله کارکنان ارائه می شود و می تواند عاملی برای ترک کار ، غیبت ، کاهش روحیه و مسئولیت پذیری گردد. علاوه بر این فرسودگی شغلی با نگرانی های شخصی مثل خستگی جسمی، بی خوابی، افزایش مصرف دارو و مسایل پدیده فرسودگی شغلی دامن گیر افراد مختلف در مشاغل گوناگون می گردد که فرد را متحمل فشار کاری زیاد و رضایت کم می نماید و کنش متقابل بین شرایط کار و ویژگی های فردی شاغل می تواند بر بهداشت روانی افراد شاغل تاثیر بگذارد و موجب کاهش بهره وری نیروی انسانی و تولید و توسعه گردد. فرسودگی شغلی واژهای برای توصیف دگرگونی های نگرش، روحیه، و رفتار در جهت منفی و رویارویی با فشارهای روانی مربوط به کار است. فرسودگی معمولاً در مشاغلی پدید می آید که افراد بیشترین ساعات کاری خود را در ارتباط نزدیک با مردم می گذرانند. فرسودگی شغلی می تواند باعث افت کیفیت ارائه خدمات شود و عاملی برای دست کشیدن از شغل، عیب جویی از کار یا ضعیف روحیه باشد. نشانگان فرسودگی شغلی، یک اختلال روانی نیست ولی طی زمان، به آهستگی گسترش می یابد و می تواند به یک ناتوانی روانی تبدیل شود ) شافلی، مزلج و مارک، 1994).
اغلب متخصصان فرسایش شغلی و آسیبهای مختلف آن را با تعهد سازمانی در ارتباط میدانند. تعهد سازمانی یک نگرش مهم شغلی و سازمانی است که در طول سالهای گذشته موردعلاقه بسیاری از محققان رشته های رفتار سازمانی و روانشناسی خصوصاً روانشناسی اجتماعی بوده است (رکنی نژاد، 1386). این نگرش در طول سه دهه گذشته دستخوش تغییراتی شده است که شاید عمده ترین این تغییر در قلمرو مربوط به نگرش چند بعدی به این مفهوم تا نگرش یک بعدی به آن بوده است.( همان) همچنین باتوجه به تحولات اخیر در حیطه کسب و کار از جمله کوچک سازیها و ادغامهای شرکتها در یکدیگر عده ای از صاحبنظران را بر آن داشته تا اظهار کنند که اثر تعهد سازمانی بر دیگر متغیرهای مهم در حوزه مدیریت از جمله ترک شغل، غیبت و عملکرد کاهش یافته است و به همین جهت بــررسی آن بی مورد است (ساقروانی ،1388). اما عده ای دیگر از محققان این دیدگاه را نپذیرفته و معتقدند که تعهد سازمانی اهمیت خود را از دست نداده است و همچنان می تواند مورد توجه قرار گیرد (فرهنگی ،1384).
درتحقیقات انجام شده درباره سازمان، سه نگرش عمده بیشترین توجه را از سوی محققان به خود جلب کرده است. این سه نگرش عبارتند از: ۱ –رضایت شغلی ۲ – وابستگی شغلی ۳ – تعهد سازمانی (رکنی نژاد ، 1386). این تحقیقات به خوبی نشان میدهد که ارکان یک سازمان بر نیروی انسانی آن استوار است. عوامل تعهد سازمانی و فرسایش شغلی کارکنان از جمله موضوعاتی هستند که اکثر سازمانها را با چالش مواجه کرده است.
در این زمینه تحقیقات بسیاری انجام گرفته است. اگر چه تحقیقات در زمینه رابطه بین تعهد سازمانی و فرسایش شغلی انجام شده است، در رابطه با آموزش تعهد سازمانی و تاثیر آن برکاهش فرسودگی شغلی در ایران تحقیق انجام نشده است. بدین منظور پژوهش حاضر درصدد است که تعیین کند آیا کارگاه آموزشی تعهد سازمانی بر کاهش فرسودگی شغلی کارکنان ادارات دخانیات یزد و کرمان اثر بخش است؟
1-3 اهمیت و ضرورت تحقیق
نگهداری نیروی انسانی و مقابله با بازنشستگی زودرس به عنوان پدیدهای محسوب می شود که در صنایع سخت حائز اهمیت است و همواره نیروی انسانی که دارای شرایط سختی کار میباشند در معرض بروز آسیب- های جسمانی و روانی قرار میگیرند. با توجه به اهمیت پیشگیری که در سه حیطه پیشگیری اولیه، ثانویه و ثالث انجام می گیرد باید با استناد به اصول و فنون مدیریت منابع انسانی تلاش نمود تا مدیریت فشارآورهای شغلی در زمینه های متفاوت اعمال گردیده و بتوان فشارآورهای نامطلوب را حذف نموده و فشارآورهای مطلوب را
به سوی چالشهای شغلی سوق داد. از آنجایی که مقابله با فشار شغلی و مدیریت فشارآورهای شغلی در صنعت نوین حائز اهمیت است و به عنوان یکی از محورهای اصلی مدیریت منابع انسانی شناخته می شود شرکت حفاری ایران بر این دیدگاه تأکید دارد تا بتواند اقدامات سودمندی را در راستای مدیریت فشارآورهای شغلی انجام دهد. اینگونه اقدامات زمانی حاصل می شود که مرزبندی واضح و دقیقی بین تحقیقات بنیادی و کاربردی حذف شده و بتوان با برنامه ریزیهای استراتژیک از یافته های پژوهشی به عنوان سند علمی و پژوهشی در توسعه منابع انسانی بهره گرفت و اقدامات سودمند مدیریتی را مبتنی بر پژوهش، استوار نمود. اجرای اینگونه تحقیقات که از یک سو به توصیف و از سویی دیگر به تبیین فرسودگی شغلی معطوف است می تواند داده های ضروری را برای اقدامات پیشگیری فراهم سازد و از این طریق مدیریت فشارآورهای شغلی را در سطح خرد و کلان مدیریت منابع انسانی استوار نموده و بازدهی نیروی انسانی را به حداکثر امکان ارتقاء داد. بنابراین، بررسی فشارآورهای شغلی و بروز فرسودگی شغلی یکی از مهمترین اولویتهای پژوهشی محسوب میگردد؛ زیرا فقدان اطلاعات و یافته های پژوهشی در زمینه نوع و میزان فرسودگی شغلی باعث می شود تا برنامه ریزان نیروی انسانی در هالهای از ابهام فرو رفته و نتوانند اقدامات پیشگیری را صورت دهند. از اینرو، نگهداری نیروی انسانی و مقابله با بازنشستگی زودرس بهعنوان پدیدهای محسوب می شود که در صنایع سخت حائز اهمیت است و همواره نیروی انسانی که دارای شرایط سختی کار میباشند در معرض بروز آسیبهای جسمانی و روانی قرار می گیرند. با توجه به اهمیت پیشگیری که در سه حیطه پیشگیری اولیه، ثانویه و ثالث انجام میگیرد باید با استناد به اصول و فنون مدیریت منابع انسانی تلاش نمود تا مدیریت فشارآورهای شغلی در زمینه های متفاوت اعمال گردیده و بتوان فشارآورهای نامطلوب را حذف نموده و فشارآورهای مطلوب را به سوی چالشهای شغلی سوق داد.
به طور خلاصه اغلب تحقیقات در این زمینه رابطه بین فرسودگی شغلی را با دیگر متغییرها مورد بررسی قرار داده اند. ولی از آنجا که طراحی و اجرای کارگاههای آموزشی بر خلاف آموزش و تدریس، یک فعالیت علمی – اجرایی است و این قابلیت را دارد که همزمان دانش، نگرش و مهارت مخاطب را در فرایند یادگیری درگیر سازد، کاربرد آن برای کاهش فرسودگی شغلی می تواند نسبت به دیگر روشها اثرات قابل توجهی داشته باشد. لذا اجرای کارگاه آموزشی در این زمینه با شرایط و تجربیات واقعی کارکنان همخوانی دارد. بنابراین کارگاه آموزشی می تواند یک رویکرد جدید (آموزشی – اجرایی) در زمینه کاهش فرسایش شغلی باشد.
1-4 اهداف پژوهش
1-4-1هدف علمی (کلی):
تعیین تأثیر آموزش کارگاهی تعهد سازمانی در کاهش فرسودگی شغلی کارکنان اداره دخانیات استان یزد .
1-4-2اهداف کاربردی (جزئی):
1-5 فرضیه های پژوهش
1-5-1فرضیه اصلی تحقیق
آموزش کارگاهی تعهد سازمانی سبب کاهش فرسودگی شغلی کارکنان اداره دخانیات استان یزد می شود.
1-5-2فرضیه های جزئی تحقیق
1-6 تعاریف اصطلاحات و متغیرهای تحقیق
1-6-1تعریف مفهومی متغییرهای تحقیق
1-6-1-1فرسودگی شغلی:
اصطلاح فرسودگی برای توصیف سندرمی به کار میرود که شامل خستگی و کناره گیری است. این پدیده دارای علائم روانی و جسمانی مانند کاهش انرژی، خستگی مزمن، ضعف، افزایش آسیبپذیری به بیماریها، سردردهای مزمن، تنشهای عضلانی، دردهای پشت، شکایات متعدد جسمانی و اختلالات خواب، علائم هیجانی آن مانند درماندگی، ناامیدی، افزایش تنش و تعارض، افزایش حالتهای منفی عصبی مثل بی قراری، عصبانیت، تحریکپذیری و نگرش منفی نسبت به خود، شغل خود و زندگی و در نهایت رفتارهای کنارهگیری از کار مثل غیبت و فرار از کار میباشد (ده بزرگی و حدائق، 1385).
بر اساس تئوری چند بعدی فرسودگی مسلش (1998) شاخص های فرسودگی شغلی چنین تعریف شده است 1) خستگی عاطفی: بعدی از فرسودگی شغلی است که منبع تنشهای فردی را موجب می شود و اشاره به احساساتی دارد که در صورت وجود طولانی مدت آن، سبب کاهش هیجانات شخصی و ابتکار عمل در وی میگردد، 2) مسخ شخصیت و بدبینی: مربوط به پاسخهای منفی کم و یا بیش از اندازه نسبت به اوضاع مختلف شغلی فرد است که سبب ایجاد نگرش منفی، احساس نامناسب بودن و در نهایت سبب پیدایش شکاف بین فرد و شغل او میگردد، 3) کاهش یا عدم مؤثر بودن و یا کاهش ناکارآمدی شغلی: به احساس عدم ظرفیت و نبود موفقیت و بهرهوری در کار مربوط میگردد.
2-1-6-1تعهد سازمانی:
تعهد سازمانی عبارت است از اعتقاد به ارزشها و اهداف سازمان، احساس وفاداری به سازمان، الزام اخلاقی، تمایل قلبی و احساس نیاز به ماندن در سازمان.که بر پایه دیدگاه آلن و میر (1991) برای آن سه مولفه در نظر گرفته شده است: 1) تعهد عاطفی- تمایل افراد به گذاشتن انرژی و وفاداری خویش برای ادامه دادن به کار خود در سازمان، 2) تعهد مستمر – تمایل به انجام فعالیتهای مستمر براساس تشخیص فرد از هزینه های مرتبط با ترک سازمان و 3) تعهد هنجاری احساس تکلیف به باقی ماندن به عنوان یک عضو از سازمان (رضاییان، 1387).
1-6-1-3کارگاه آموزشی:
کارگاه آموزشی نوع گسترش یافتهای از تدریس یا یک دوره آموزشی کوتاه مدت (چند جلسه ای) است که ترکیبی از روشهای و فنون تدریس از جمله روش های نمایشی(مثل سخنرانی)، کارگروهی و مشارکتی را بکار میگیرد. به عبارتی کارگاه آموزشی فعالیت علمی- اجرایی است که دارای سه مرحله مهم است: فعالیتهای علمی – اجرایی پیش از کارگاه، حین کارگاه و پس از کارگاه آموزشی (بارانی و پاکپور، 1393).
1-6-2تعریف عملیاتی متغییرهای تحقیق
1-6-2-1فرسودگی شغلی
منظور از فرسودگی شغلی نمره ای است که شرکت کنندگان در این تحقیق در هر کدام از مقیاسهای پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش (1998) ؛ خستگی عاطفی، شخصیت زدایی و فقدان موفقیت فردی بدست می آورند.
1-6-2-2کارگاه آموزشی تعهد سازمانی:
کارگاه آموزشی در این پژوهش عبارت است از الگوی یا برنامه آموزش کارگاهی که محتوای تعهد سازمانی در قالب آن طراحی، تدریس و نتایج آن سنجیده می شود. تعهد سازمانی محتوایی است که در 7 جلسه 2 ساعته کارگاهی برای گروه آزمایش تحقیق ارائه شده است.
ی کتاب ، تحلیلی مختصر درباره ی محتوای کلی کتاب ، فلسفه ی تحلیلی ، نگاه مور نسبت به اخلاق و.. ارائه شده است .از این رو در این پژوهش تلاشمان بر این است که به این سوال پاسخ دهیم که نقاط افتراق و اشتراک اندیشه های طبیعت گرایی و اثبات گرایی در مورد مبانی اخلاق و تربیت اخلاقی از دیدگاه روسو و مور ، چیست؟ این دو رویکرد چه نگاهی به مبانی اخلاق و تربیت اخلاقی دارند ؟
1-2 اهداف تحقیق :
هدف کلی :
بررسی و تعیین نقاط افتراق و اشتراک دو نظریه ی اخلاقی اثبات گرا ( از دیدگاه مور ) و طبیعت گرا ( از دیدگاه روسو ) در خصوص تربیت اخلاقی
اهداف جزئی:
-تعیین دلالت های مربوط به اخلاق از دیدگاه روسو
-تعیین دلالت های مربوط به اخلاق از دیدگاه مور
-تعیین دلالت های مربوط به تربیت اخلاقی از دیدگاه مور
-تعیین دلالت های مربوط به تربیت اخلاقی از دیدگاه روسو
-احصاء نکات افتراق این دو دیدگاه در خصوص تربیت اخلاقی
-احصاء نکات اشتراک این دو دیدگاه درخصوص تربیت اخلاقی
1-3 اهمیت و ضرورت تحقیق :
1-3-1اهمیت و ضرورت نظری :
الف ) بسط و گسترش دامنه ی نظری مربوط به اخلاق و تربیت خلاقی
ب) کمک فکری نظری جهت حل چالشها و تنگناهای نظری در حوزه ی مفهوم سازی اخلاق و تربیت اخلاقی
1-3-2 اهمیت و ضرورت عملی :
الف ) کمک و مساعدت به معلمان بویژه معلمان دینی ، اخلاق و الهیات در خصوص روشنگری بیشتر مفاهیم تربیت اخلاقی
ب) کمک به برنامه ریزان آموزشی و درسی در حوزه کیفیت بخشی به برنامه های آموزش دینی و اخلاقی
ج) کمک به کارشناسان آموزشی و مدیران اجرایی در جهت برنامه ریزی بهینه در حوزه ی آموزشهای اخلاقی
1-4 سوالات تحقیق :
اخلاق : اخلاق، واژهای عربی است که از خُلق مشتق شده است و معنای آن را سرشت و سجیه دانستهاند، چه این رفتار و سجیه، پسندیده و نکو باشد و چه ناپسند و رذیلانه.در زبان انگلیسی هم از اخلاق، با دو واژه Ethics و Morality تعبیر میشود و گاه فرقهایی نیز بین این دو واژه و کاربردهایی آن ها در متون و محاورات عرفی و اصطلاحی در نظر گرفته میشود. واژۀ Ethics به معنای اخلاق و از واژۀ یونانی Ethiko به معنای شخص گرفته شده و با واژۀ Ethos به معنای خلق و منش مرتبط و هم معنا است و گاه به معنای عرف و عادت (Custom) یا (Usag) کاربرد و کارکرد ترجمه و استعمال میشود. واژۀ Morality نیز از واژۀ لاتین Moralize گرفته شده و با افعالی که بدون لحاظ ویژگیها و شخصیت فردی درست یا نادرستاند مرتبط است(حسینی ،24:1384)
تربیت اخلاقی: برانگیختن، فراهم ساختن و بکار بستن ساز و کارهای آموزشی و پرورشی در جهت دریافت گزاره های اخلاقی و شناختن و شناساندن فضایل و رذایل و زمینه سازی برای ایجاد نگرش و روی آوردن به اخلاق حسنه و تقید و پای بندی و عینیت دادن ارزش های اخلاقی به منظور رسیدن به سعادت و کمال جاودانه تربیت اخلاقی نام دارد. بر این اساس، رسیدن به سعادت و کمال جاودانه تربیت اخلاقی نام دارد. بر این اساس، در تربیت اخلاقی تلاش می شود با بهره گیری از دانش تعلیم و تربیت و یافته های تربیت اهداف اخلاقی را عینیت بخشید. (بهشتی ،1381 :18)
رویکرد طبیعت گرایی : طبیعتگرائی یا ناتورالیسم (Naturalism) معمولا در اشاره به این باور فلسفی بکار میرود که تنها قوانین و نیروهای طبیعت (نه قوانین و نیروهای فرا طبیعی) در جهان فعالند و چیزی فراتر از جهان طبیعی نیست. پیروان این اندیشه را ناتورالیست یا طبیعت گرا و خودش را ناتورالیسم یا طبیعتگرایی گویند. اینان بر آنند که قوانین طبیعی است که بر ساختار و رفتار عالم طبیعی حاکم است و کائنات مخلوق صرف همین قوانین است و آماج دانش کشف و انتشار بسامان قوانین طبیعی است.(بلک برن ، 164:1994)
رویکرد اثبات گرایی : اثباتگرایی یا پوزیتیویسم یا تحصلگرایی به هر گونه نگرشِ فلسفی که تنها شکلِ معتبر از اندیشه را متعلق به روش علمی بداند اطلاق میگردد.اثباتگرایی اصطلاحی فلسفی است که حداقل به دو معنیِ متفاوت به کار رفتهاست. این اصطلاح در قرنِ هجدهم توسطِ فیلسوف و جامعهشناسِ فرانسوی آگوست کنت ساخته و به کار رفته شد. کنت بر این باور بود که جبری تاریخی بشریت را به سمتی خواهد برد که نگرشِ دینی و فلسفی از بین رفته و تنها شکل از اندیشه که باقی میماند متعلق به اندیشهٔ قطعی و تجربی علم است. در این عصرِ جدیدِ تاریخ، نهادهایِ اجتماعیِ مربوط به دین و فلسفه از بین خواهد رفت.( همان: 267)
ژان ژاک روسو :(زادهٔ ۲۸ ژوئن ۱۷۱۲-درگذشتهٔ ۲ ژوئیه ۱۷۷۸) متفکر سوئیسی، در سدهٔ هجدهم و اوج دورهٔ روشنگری اروپا میزیست.اندیشههای او در زمینههای سیاسی، ادبی و تربیتی، تأثیر بزرگی بر معاصران گذاشت. نقش فکری او که سالها در پاریس عمر سپری کرد، به عنوان یکی از راهگشایان آرمانهای انقلاب کبیر فرانسه قابل انکار نیست. اگر چه روسو، از نخستین روشنگرانی است که مفهوم حقوق بشر را بطور مشخص به کار گرفت، اما نزد او از این مفهوم تنها میتوان به معنایی ویژه و محدود سخن به میان آورد. در مجموع باید گفت که وی رادیکالتر از هابز و جان لاک و شارل دو مونتسکیو میاندیشید. شاید به همین دلیل است که برخی از پژوهشگران تاریخ اندیشه، وی را اساساً در تداوم سنت فکری عصر روشنگری نمیدانند، بلکه اندیشهٔ او را بیشتر در نقد فلسفهٔ روشنگری ارزیابی میکنند. برای روسو، صرف نظر کردن انسان از آزادی، به معنی صرف نظر کردن از خصلت انسانی و «حق بشری» است. روسو تلاش میکند، نوعی هماهنگی میان آزادی فردی و جمعی ایجاد نماید. وی این کار را در اثر معروف خود قرارداد اجتماعی که در سال ۱۷۶۲ میلادی نوشته شد، انجام میدهد. یکی دیگر از کتابهای مهم روسو به نام امیل در زمینه تربیت کودکان است.( عالم ،5:1385 )
جورج ادوارد مور : جورج ادوارد مور در سال ۱۸۷۳ در آپرنوروود واقع در حومه لندن به دنیا آمد. او سومین پسر خانواده بود. خانواده مادریش از بازرگانان برجسته وابسته به انجمن مذهبی دوستان یا کوپکرز بودند و خانواده پدریش به حرفه پزشکی مشغول بودند.وی زمانی که به سن هشت سالگی رسید وارد کالج دلیچ شد. وی در مدت ده سال تحصیل در این کالج آگاهی بسیاری در زمینه ادبیات یونان و روم باستان بدست آورد. در سال ۱۸۹۲ به کالج ترینیتی دانشگاه کمبریج راه یافت. وی در این دوران تحت تأثیر برتراند راسل ادبیات را رها کرد و به تحصیل فلسفه روی آورد. مور در سال ۱۸۹۸ رساله ای درباره اخلاق کانت نوشت و به دلیل نوشتن همین رساله، به دریافت یک بورس شش ساله از کالج ترینیتی نایل آمد. وی در همین مدت کتاب اصول اخلاق( ۱۹۰۳ )را نوشت و همچنین چندین مقاله به انجمن ارسطویی که به عضویت آن انتخاب شد بود عرضه کرد. مور پس از دوران تحصیل کمبریج را ترک کرد و به نوشتن مقاله مشغول شد. او در سال ۱۹۱۲ کتاب اخلاق را انتشار داد و همچنین در همین دوران بود که کمبریج از وی دعوت کرد که به عنوان استاد سخنران در این دانشگاه فعالیت کند و در سال ۱۹۲۵از طرف دانشگاه کمبریج به استادی فلسفه عقلی و منطق انتخاب شد. مور در سال ۱۹۳۹ بازنشسته شد و از استادی کمبریج کناره گیری کرد اما به فعالیتهای خود در زمینه فلسفه ادامه داد. او سرانجام در سال ۱۹۵۸ میلادی درگذشت. پیکر وی در گورستان عروج عیسی واقع در کمبریج به خاک سپرده شد.( کاپلستون،25:1384)
1-6 محدودیت های پژوهش :
1-گستردگی مباحث مطروحه در زمینه ی اخلاق – بویژه حیطه فرااخلاق- یکی از موانعی بود که در راه این پژوهش قرار داشت.تقسیم بندی فیلسوفان و اندیشمندان و محدود کردن آنها ذیل عناوین کلی ، منجر به آن شده بود که در بسیاری از موارد ، تحقیق با تناقضات مختلفی روبرو شود.به عنوان مثال ، وجدان گرایی که نماینده ی بارز آن روسو است را در زمره ی مکاتب مطلق گرا قرار داده اند در حالی که روسو مباحث اخلاقی دیگری را تحت پوشش قراردادگرایی مطرح کرده است اما مکاتب قرارداد گرا را در زمره ی مکاتب نسبی گرای اخلاقی ذکر کرده اند.
2-فقدان منابع کافی در زمینه ی اندیشه های مور ، از جمله ی دیگر موانع بر سر راه این پژوهش بوده است.معدود منابع ترجمه شده به فارسی هم ، تکرار گفته های این منابع است.نقدهایی که بر اندیشه های مور رفته است ، در برخی موارد دارای تناقضات بوده که این امر موجب سردرگمی محقق می شود.
3-علیرغم تحقیقات زیادی که در زمینه ی تعلیم و تربیت مورد نظر روسو شده است ، به لحاظ کمّی ،پژوهش های انجام شده در زمینه ی تربیت اخلاقی مد نظر روسو ، در مضیقه است.
از یک جنبه باید گفت فعالیتهای آموزشی هر کشور را میتوان سرمایهگذاری یک نسل برای نسل دیگر دانست. هدف اصلی این سرمایهگذاری، توسعهی انسانی است. بر این اساس نظام آموزشی را میتوان یکی از پیچیدهترین زیر نظامهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی منظور داشت. ازنظر تماس با افراد جامعه نظام آموزشی از بالاترین میزان تماس و ارتباط برخوردار است. بهطوریکه نظام آموزشوپرورش ازنظر نیروی انسانی بالاترین تعداد افراد شاغل را در میان دستگاههای دولتی در بردارد؛ بنابراین با توجه به گستردگی و پوشش وسیع فعالیتهای نظام آموزشی، ارزشیابی از نیروی انسانی، ارزشیابی از برنامهها، ارزشیابی کارکنان، ارزشیابی خدمات آن ها و ارزشیابی از عملکرد دانشآموزان میتواند نقش مؤثری در فراهم آوردن کیفیت آموزشی داشته باشد. پس با توجه به اینکه نظام آموزشی وظیفهی سنگینی را بر عهده دارد، لازم است در طراحی و اجرای فعالیتهای آن، از مطلوبترین شیوهها استفاده شود (بازرگان،12:1391-11).
اما از جنبهی دیگر باید تأکید شود که موفقیت تحصیلی و فردی دانشآموزان درگرو فرایند تعاملات بین فردی با معلمان هست. هنگامیکه سبکهای تعاملی معلم با دانشآموز سازنده و مؤثر باشد، معلم هم فراهمکننده فرصتهای یادگیری، هم عاملی اساسی در ارضاء دلبستگیها و نیازها و هم پرورشدهندهی مهارتهای اساسی و مهم در دانشآموزان است. در این موارد، معلم به نیازها، ترجیحات و دلبستگیهای دانشآموزان اهمیت میدهد و در رابطهی گرم و صمیمانه و منطقی با شیوهای غیر کنترلی و تهدیدکننده به آموزش میپردازد. در این زمینه تحقیقات متعددی در ارتباط با تأثیر ویژگیهای رفتاری و نوع تعامل معلم بر رفتار، شناخت و عواطف دانشآموزان انجامگرفته است. در گروهی از تحقیقات بر سبکهای تعاملی معلم و تأثیر آن بر پیشرفت تحصیلی و فعالیتهای کلاسی دانشآموزان تأکید شده است. نتایج این گروه از تحقیقات حاکی از آن است که سبک تعاملی دانشآموز محوری تأثیر مثبت و بسزایی در پیشرفت تحصیلی آنان دارد (البرزی و همکاران،1390: 2).
به همین خاطر میتوان اذعان کرد رفتار و چگونگی برخورد معلم در ارزشیابی و پیشرفت دانشآموزان نقش بسزایی دارد. در همین راستا برای رسیدن به این امر در این پژوهش تصمیم گرفته شد تأثیر نوع رفتار معلم در ارزشیابی از دانشآموزان فقط در حین برگزاری امتحان سنجیده شود.
2-1 بیان مسئله
سنجش و ارزشیابی دانشآموزان بهعنوان یک عنصر کلیدی و مهم برای اصلاح مدارس، بهبود آموزش و یادگیری به شمار میآید (استیگینز،2004). همچنین خلخالی (1381) اظهار میکند: ارزشیابی و امتحانات از دیرباز نقش مهمی در جامعهی انسانی بازکرده است و به علت نقش مهم و حساس آن، موردنقد و بررسی و مطالعه فراوانی قرارگرفته است. در اهمیت ارزشیابی همین بس که با مراجعه به ادبیات و پیشینه موضوع با حجم انبوهی از متون و منابع در خصوص آزمون و ارزیابی مواجه میشویم که بهنقد و بررسی و اصلاح روشهای اندازهگیری تربیتی پرداخته است.
درزمینه ی نقش معلم در فرایند یادگیری دانشآموزان، محققان تربیتی در طی دهها کار تحقیقی نشان دادند که معلمان میتوانند انگیزش دانشآموزان را از طریق ساختار پاداش کلاسی، انضباط کلاسی و برنامه درسی تحت تأثیر قرار دهند. تحقیقات جدیدتری درزمینه ی نقش معلم در عملکردهای شناختی، انگیزشی و تحصیلی دانشآموزان در حال انجام است (میر و ترنر،2006؛ شو تز و دی کیور،2002؛ ساکیز،2007). در همین راستا شعبانی (1387) میگوید علت ترس و اضطراب از ارزشیابی، بیشتر ناشی از عملکردهای غلط معلمان و روشهای نادرست ارزشیابی است.
سبحانی نژاد و زمانی منش (1391) در تحقیقی که انجام دادند اولویتبندی معلم اثربخش را به ترتیب شامل الف) ابعاد شخصیتی؛ ب)، ارزشیابی؛ ج) تدریس؛ د) مدیریت کلاس درس میدانند. لوی و مینگ (2009) مطالعهای کیفی در مورد معلمان اثربخش در کشور چین انجام دادند و طبق تحقیقات و مطالعات انجام داده دراینباره به این نتیجه رسیدند که ابعاد معلمان اثربخش عبارت از چهار مؤلفه هست:1) اخلاق معلم؛2) مهارتهای حرفهای معلم؛3) پیشرفت حرفهای معلم؛4) تأثیر معلم در نمره امتحانات دانشآموزان. ساوا (2002) در پژوهشی با عنوان علل بروز تعارض در رفتار معلم و تأثیر آن بر عملکرد تحصیلی و ویژگیهای روانتنی دانشآموزان الگویی را ارائه داده است و نشان داده است که متغیرهای پیشبین تأثیر مستقیم و غیرمستقیم بر متغیرهای ملاک دارند. در پژوهشی که مهاجری و همکاران (1391) باهدف رابطهی بین قابلیتهای حرفهای معلمان دوره ابتدایی با عملکرد تحصیلی دانشآموزان انجام دادند به این نتیجه رسیدند که رابطهی معنیداری بین قابلیتهای حرفهای معلمان با عملکرد دانشآموزان وجود دارد. در تحقیقی که فانی و خلیفه (1388) تحت عنوان بررسی
ادراک از رفتار معلم با خود پنداره تحصیلی و عملکرد تحصیلی دانشآموزان دوره راهنمایی شهر شیراز انجام دادند به این نتیجه رسیدند که بین ادراک از رفتار معلم و خود پنداره تحصیلی و عملکرد تحصیلی بهطورکلی و به تفکیک جنسیت و پایه، درمجموع رابطهای معنادار وجود دارد.
بنابراین با توجه به مطالبی که بیان شد میتوان گفت در توسعهی آموزشوپرورش ملاکها و برگ خریدهای بسیاری نقش دارند، یکی از مهمترین این ملاکها نظام ارزشیابی در آموزشوپرورش است. در درون نظام ارزشیابی نیز عوامل زیادی قرار دارند؛ یکی از این عوامل دانشآموز است که نقش مؤثری در نظام آموزشی دارد. پس اگر ما شرایط مناسب را برای عملکرد این دانشآموزان در درون نظام آموزشی و نظام ارزشیابی فراهم کنیم تا آن ها بتوانند استعدادها و تواناییها و عملکرد خودشان را به بهترین نحو به نمایش بگذارند این باعث بهبود و پیشرفت نظام آموزشی و رسیدن به بهترین نتیجه میشود. عامل دیگر معلم است و ازاینجهت معلم نقش انکارناپذیری در ارتقا و پیشرفت دانشآموزان و بخصوص تأثیر زیادی در سیستم ارزشیابی از دانشآموزان دارد. پس در اینجا با توجه به این امر که شخص معلم است که همیشه در ارتباط و تعامل بادانشآموزان است و ازهرجهت بر عملکرد و نگرش آن ها تأثیر میگذارد پس باید به طریقه برخورد و نوع رفتار معلم بادانشآموزان همیشه توجه کافی داشته باشیم. لذا با توجه به این گفتهها باید نوع رفتار معلم بهعنوان یک مؤلفه یا متغیر و تأثیر آن بر عملکرد دانشآموزان (ارزشیابی از دانشآموزان) بیشازپیش در درون نظام آموزشی موردتوجه قرار بگیرد. همچنین با توجه به این امر که درس ریاضی یک از درسهای پایه و مهم در همهی مقاطع تحصیلی هست و معمولاً دانشآموزان بیشتر در این درس مشکلدارند لذا امتحان از درس ریاضی بهعنوان ملاک انتخابشده است. به همین خاطر در این پژوهش نقش و تأثیر نوع رفتار معلم در ارزشیابی از دانشآموزان در درس ریاضی موردبررسی قرارگرفته است. درهرصورت سؤال اصلی تحقیق حاضر به این صورت است:
«آیا نوع رفتار معلم تأثیری در نتایج ارزشیابی از دانشآموزان در هنگام برگزاری امتحان دارد؟
3-1 اهمیت و ضرورت تحقیق
الف. اهمیت نظری:
ب. اهمیت عملی:
4-1 هدفهای تحقیق
الف. هدف کلی:
مشخص کردن تأثیر نوع رفتار معلم در نتایج ارزشیابی از دانشآموزان هنگام برگزاری امتحان (ریاضی).
ب.اهداف فرعی:
-1 فرضیههای تحقیق
6-1 تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها
الف. تعریف مفهومی متغیرها
:
حیات طیبه یکی از مقولات بنیادی در اندیشهی بشر معاصر است. مسلمان و غیرمسلمان از منظر خاص خود این موضوع را موردمطالعه قرار دادهاند و با توجه به دیدگاههای مکتبشان از آن تعریفی ارائه دادهاند.
اصطلاح حیات طیبه برگرفته از قرآن کریم (آیهی 97 سوره نحل) است. حیات پاک در اصطلاح اسلامی نوعی زندگی است که انسان در ارتباط باخدا به آن دست مییابد و با دست یافتن به آن در همهی ابعاد وجودی خود از پلیدی برکنار خواهد ماند. این ابعاد شامل جسم، اندیشه و اعتقاد، میل، اراده و عمل است. (باقری،1389)
قرآن حیات طیبه را بهعنوان حیات واقعی بیان نموده است. حیات طیبه اثر خاص و محصول نوعی زندگی است که در آن التزام و پای بندی به احکام و معارف دین، تحقق عینی و عملی یافته است. در حیات طیبه طهارت و پاکی، جمیع شئون انسانها را در برگرفته و اعتقادات و اخلاقیات و اعمال و رفتار مردم تطهیر شده و معارف و مسائل اخلاقی و احکام الهی، مطهر و پاککنندهی زندگی انسانهاست. (علیاکبری،1390)
در مبانی نظری تحول بنیادین نظام تعلیم و تربیت ایران نیز حیات طیبه بهعنوان وضع مطلوب زندگی بشر بر اساس نظام معیار ربوبی است که با انتخاب و التزام آگاهانه و اختیاری این نظام معیار در همین زندگی دنیایی و در جهت تعالی آن از سوی خداوند به انسان اعطا میشود و تحقق آن باعث دستیابی بهغایت اصیل زندگی انسان یعنی قرب الی الله خواهد شد.
از مفهوم تربیت تعاریف متعددی ارائهشده است ولی در مبانی نظری سند تحول بنیادین تعلیم و تربیت ایران بهعنوان مهمترین سند اجرایی در حوزه آموزشوپرورش تربیت عبارت است از:”فرایند تعاملی زمینهساز تکوین و تعالی پیوسته هویت متر بیان، به صورتی یکپارچه و مبتنی بر نظام معیار اسلامی بهمنظور هدایت ایشان در مسیر آماده شدن جهت تحقق آگاهانه و اختیاری مراتب حیات طیبه در همهی ابعاد”(مبانی نظری سند تحول بنیادین تعلیم و تربیت)
با توجه به اینکه هدف همهی فعالیتهای تربیتی نیل به قرب الی الله بیانشده است و راه رسیدن به این هدف متعالی نیز در تحقق مراتب حیات طیبه عنوانشده است و با عنایت به نقش کلیدی آموزشوپرورش در تربیت نیروی انسانی موردنیاز جامعه، بررسی جایگاه حیات طیبه در مبانی نظری سند تحول بنیادین تعلیم و تربیت و شناسایی نقش آموزشوپرورش در فراهم آوردن زمینهی تحقق حیات طیبه اهمیت زیادی دارد.
در این فصل ضمن بیان مسئله و بیان اهمیت و ضرورت تحقیق ازلحاظ عملی و نظری و بیان اهداف و سؤالات پژوهش به تعریف واژگان و مفاهیم خواهیم پرداخت.
1 ـ 1 بیان مسئله:
تعلیم و تربیت همواره از دغدغههای مصلحان و متفکران بوده و تعاریف متعددی از آن ارائه دادهاند. طبق تعریفی که از تربیت در فلسفه تربیت در ایران (سند تحول بنیادین آمورش و پرورش) بیانشده است تربیت عبارت است از “فرایند تعاملی زمینهساز تکوین و تعالی پیوسته هویت متر بیان، به صورتی یکپارچه و مبتنی بر نظام معیار اسلامی بهمنظور هدایت ایشان در مسیر آماده شدن جهت تحقق آگاهانه و اختیاری مراتب حیات طیبه در همهی ابعاد. (مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران،139:1391)
اگر تعلیم و تربیت را صیرورت و تحول آدمی از وضع موجود به وضع مطلوب تلقی کنیم، بدون شک این تحول، نیازمند به آگاهی از هدف و مجموعه اهدافی است که جهت و مسیر حرکت و سرانجام، منزل نهایی آن را مشخص میسازد. آنچه به نام فلسفه آموزشوپرورش و یا فلسفه و اصول آموزشوپرورش نامیده میشود، بیشتر جنبهای است از فلسفه که به سنجش آموزشوپرورش سازمانیافتهای که مقصد آن آماده کردن نوآموزان برای زندگانی است میپردازد به همین دلیل است که پرسشهای آن بیشتر دربارهی برنامه، هدف، روش واصلهایی است که باید برگزید. (نقیب زاده،1368:17)
نوع اهداف تربیت نیز به عقاید انسانها و نوع نگرشها و جهانبینی آن ها بستگی دارد. مکاتب و گروههای مختلف، اهداف گوناگونی برای فعالیتها و نظام تربیتی خود قائلاند. هدف نهایی تربیت در دیدگاه اسلام، الهی شدن آدمی است؛ بنابراین غایت تربیت در سند تحول بنیادین تعلیم و تربیت ایران که برگرفته از مبانی تعلیم و تربیت اسلامی است در راستای غایت زندگی انسان قرب الی الله و حرکت بهسوی
خدا عنوانشده است. نیل آدمیان به قرب الی الله نیز مستلزم تحقق اختیاری نوعی زندگانی شایسته انسان بر اساس نظام معیار دینی است که “حیات طیبه”نام دارد.
اصطلاح حیات طیبه برگرفته از قرآن کریم (آیه 97 سوره نحل) و مفهومی تعالیبخش و انسانساز قرآنی است که بر “ایمان”و “عمل صالح”استوار است و در صورت تبیین دقیق و جامع آن، میتواند به نیازهای انسان سرگشته و مضطرب عصر حاضر پاسخ دهد و او را به زندگی مطلوب دنیوی و اخروی در همهی ابعاد و مراتب رهنمون سازد و تحقق آن موجب دستیابی به قرب الی الله و مقام خلیفهاللهی خواهد شد. (علیاکبری به نقل از نوید،1390)
در شرح حیات طیبه توصیفها و تعریفهای متعددی بیانشده است. در نقلی حیات طیبه به این صورت تعریفشده است که حیات پاک در اصطلاح اسلامی، نوعی زندگی است که انسان در ارتباط باخدا به آن دست مییابد و با دست یافتن به آن در همهی ابعاد وجودی خود از پلیدی برکنار خواهد بود. این ابعاد شامل جسم، اندیشه و اعتقاد، میل، اراده و عمل است. (باقری،87:1389)
در حیات طیبه که به معنای زندگی پاک است، طهارت و پاکی، جمیع شئون انسانها را در برگرفته و اعتقادات و اخلاقیات و اعمال و رفتار مردم تعدیلشده است در حقیقت حیات طیبه اثر خاص و محصول نوعی زندگی است که در آن التزام و پای بندی به احکام و معارف دین، تحقق عینی و عملی یافته است. (علیاکبری،1390)
در مبانی نظری سند تحول بنیادین تعلیم و تربیت ایران نیز حیات طیبه به این صورت تعریفشده است، حیات طیبه وضع مطلوب زندگی بشر بر اساس نظام معیار ربوبی است که با انتخاب و التزام آگاهانه و اختیاری این نظام معیار در همین زندگی دنیایی و در جهت تعالی آن از سوی خداوند به انسان اعطا میشود و تحقق آن باعث دستیابی بهغایت اصیل زندگی انسان، یعنی قرب الی الله خواهد شد. (مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران،92:1390)
بر اساس بنیانهای نظری تحول بنیادین آموزشوپرورش، هدف و غایت زندگی دنیوی بر مبنای معارف اسلامی و مکتب اهلبیت علیهمالسلام “دستیابی به حیات طیبه”و رسالت خطیر آموزشوپرورش “فراهم آوردن زمینه و ایجاد آمادگی برای دستیابی به مرتبهای از حیات طیبه”توسط دانش آموزان و متر بیان است. (علیاکبری به نقل از نوید،1390)
در حقیقت این مفهوم قرآنی هستهی مرکزی فلسفه تربیت در جمهوری اسلامی ایران بهحساب میآید و تحقق آن در سند تحول بنیادین تعلیم و تربیت بهعنوان هدف نهایی نظام تعلیم و تربیت بیانشده است. (مروجی،1391)
تحقیقاتی درزمینهی حیات طیبه و ابعاد مختلف آن انجامشده است که در آن به بیان ویژگیهای حیات طیبه از منظر قرآن و نهجالبلاغه پرداخته شده است.
قاسمی (1388) در پایاننامه خود با عنوان “حیات طیبه در قرآن و نهجالبلاغه” حقیقت حیات طیبه و چیستی آن را تبیین کرده است و معنای لغوی و اصطلاحی حیات طیبه و همچنین مراتب آن را برای انسانهای مختلف بیان کرده است. دیسناد (1388) نیز به «بررسی و تبیین حیات طیبه از دیدگاه قرآن کریم با آرمانشهر لیبرالیسم و اهداف تربیتی آن ها» پرداخته است و مؤلفههای آرمانی هر دو مکتب و هدفهای تربیتی منبعث از آن ها را بررسی کرده است. چراغی (1390) در پژوهش خود به «بررسی تطبیقی آراء علامه جعفری و آیتالله جوادی آملی در خصوص حیات طیبه و جنبههای تربیتی آن» پرداخته است. مروجی (1391) در مقاله خود با عنوان “حیات طیبه، هدف تربیت نهایی برنامه درسی ملی” بیان میکند که انتظار این است که نظام تعلیم و تربیتی که برنامه درسی ملی بهعنوان طرح کلان آن است، باید زمینهساز دستیابی متر بیان به زندگی پاکیزه (حیات طیبه) باشد.
با توجه به اهمیت جایگاه آرمانها، مقاصد و اهداف آموزشی بهمنظور جهتدهی بهنظام آموزشی، تغییر و اصلاح فرایند یاددهی و یادگیری، انتخاب روش، انتخاب محتوا و ارزشیابی از برنامههای آموزشی روشن است که میزان کارایی و اعتبار هر نظام آموزشی و فعالیتهای آن به هدفی است که برای آن تعریف میشود. همچنین میتوان گفت که راه رسیدن و تحقق هدف نیز بهاندازه تدوین هدف مهم است. اینکه عناصر مختلف نظام آموزشوپرورش در تحقق هدفهایی که برای آموزشوپرورش تعریفشده است و مبنای برنامهریزیها و تصمیمگیریها قرار میگیرند چه نقشی دارند همواره از دغدغههایی است که عوامل متصدی نظام آموزشوپرورش را به خود مشغول کرده است.
با توجه به تعاریف فوق و ازآنجاکه هدف همهی فعالیتهای تربیتی در حقیقت نیل به قرب الی الله بیانشده است و راه رسیدن به این هدف متعالی نیز در تحقق مراتب حیات طیبه عنوانشده است به نظر میرسد بیان ریشهی مفهومی حیات طیبه با توجه به تحلیل ابعاد آن بر اساس آیات قرآن کریم که مبنای استخراج مبانی تعلیم و تربیت اسلامی است و همچنین مشخص کردن جایگاه حیات طیبه در مبانی نظری سند تحول بنیادین آموزشوپرورش و تبیین نقش عناصر مختلف نظام آموزشوپرورش در تحقق مراتب حیات طیبه در نظام تعلیم و تربیت ایران اهمیت زیادی دارد.
بر این اساس و با توجه به اینکه مفهوم حیات طیبه مفهومی جدید در حوزه تعلیم و تربیت است و محقق در بررسیها و تحقیقات اولیه خود پژوهشی مرتبط با این موضوع در حوزهی تعلیم و تربیت مشاهده نکرده است در این پژوهش سعی شده است علاوه بر تحلیل ریشهی مفهومی حیات طیبه به بیان جایگاه آن در سند تحول بنیادین آمورش و پرورش ایران پرداخته شود و همچنین چگونگی نیل به حیات طیبه و راههای رسیدن بهمراتب حیات طیبه در آموزشوپرورش با توجه به نقش عناصر مختلف نظام آموزشی بررسی شود.
در حقیقت این پژوهش به دنبال این است که جایگاه حیات طیبه در سند تحول بنیادین تعلیم و تربیت ایران و راهکارهای تحقق مراتب حیات طیبه در آموزشوپرورش ایران چیست؟
1 ـ 2 اهمیت و ضرورت پژوهش:
1 ـ 2 ـ 1 اهمیت و ضرورت نظری:
1 ـ افزایش حوزه دانش در خصوص مفهوم شناسی و ابعاد مختلف حیات طیبه
2 ـ افزایش دامنهی مبانی نظری و ادبیات مربوط به حیات طیبه و جایگاه آن در تعلیم و تربیت
3 ـ آگاهی بخشی به معلمان، مدیران و متصدیان عرصه تعلیم و تربیت در خصوص اهمیت تحقق حیات طیبه