ظهور اینترنت و به تبع آن ایجاد شبکههای مجازی، انقلاب بزرگی در حوزۀ ارتباطات به همراه داشته است. رونق شبکههای مجازی در میان مردم کشورهای گوناگون با هر سطح از توسعۀ اقتصادی گواهی است بر این مدعا که نمیتوان در مطالعه دربارۀ جوامع، از پیامدهای گوناگون اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ناشی از این شبکهها در میان مردم چشم پوشید. از آنجا که انتخابات بهعنوان بارزترین نمود کنش سیاسی شهروندان همیشه مورد توجه محققان حوزه علوم اجتماعی بوده است، مطالعۀ نقش شبکههای اجتماعی در جهتدهی و شکلدادن به رفتار انتخاباتی شهروندان نیز اهمیت ویژهای مییابد.
این پژوهش چگونگی تأثیر عضویت افراد در فیسبوک را بر رفتار رأیدهی آن ها درمورد انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 بررسی میکند. در این پژوهش از رهیافت کیفی استفاده کردهایم تا موضوع را از نقطه نظر خود کاربران فیسبوک مطالعه کنیم. برای این منظور از اتنوگرافی مجازی یا نتنوگرافی بهعنوان روش تحقیق استفاده کردهایم، برای جمع آوری دادهها از تکنیکهای مشاهده و مصاحبۀ عمیق و همچنین برای تحلیل دادهها از تحلیل تماتیک استفاده کردهایم.
یافتههای این پژوهش نشان میدهد که تکرار و بازتکرار محتواها اصلیترین مکانیسم تأثیرگذاری فیسبوک بر رفتار رأیدهی کاربران است. همچنین فیسبوک در ایران، چون در مقابل رسانههای رسمی قرار دارد، میتواند تأثیر بسزایی در انتشار محتواهای حساسیتبرانگیز بسیجکننده داشته باشد. طبق این یافتهها انتخابات ریاستجمهوری سال 92 شرایط ویژهای داشت که تأثیر فیسبوک بر رفتار رأیدهی افراد در آن بیشتر از انتخاباتهای قبل بوده و احتمالاً بیشتر از انتخاباتهای بعد خواهد بود، تأثیری که فقط محدود به کاربران فیسبوک نبوده و بر جامعۀ غیرفیسبوکی نیز تأثیر تعیینکنندهای داشته است.
کلمات کلیدی: سایتهای شبکۀ اجتماعی، فیسبوک، انتخابات، رفتار رأیدهی
فهرست مطالب
فصل اول: کلیات پژوهش…. 1
1.1. بیان مسئله. 2
2.1. ضرورت پژوهش…. 5
3.1. اهداف پژوهش…. 6
فصل دوم: ادبیات پژوهش…. 8
1.2. اینترنت و مشارکت سیاسی.. 9
1.1.2. مکانسیمهای تأثیرگذاری.. 21
2.2. فیسبوک و مشارکت سیاسی.. 30
1.2.2. مکانیسمهای تأثیرگذاری.. 37
3.2. جمعبندی.. 40
فصل سوم: روششناسی پژوهش…. 43
1.3. روششناسی.. 44
2.3. روش گردآوری دادهها 45
3.3. روش تجزیه و تحلیل دادهها 50
4.3. زمان پژوهش و منابع دادهها 50
5.3. وثوق دادهها 52
6.3. اصطلاحات و مفاهیم اصلی.. 53
فصل چهارم: گردآوری و تحلیل دادهها 55
1.4. مشاهده و تحلیل کامنتها 56
1.1.4. خاتمی بیاید یا نیاید؟. 57
2.1.4. خاتمی نمیآید، هاشمی بیاید. 67
3.1.4. روحانی یا عارف؟. 71
4.1.4. عارف انصراف میدهد. 78
5.1.4. مرور و جمعبندی.. 79
2.4. انجام و تحلیل مصاحبهها 81
1.2.4. سیاسی بودن.. 83
2.2.4. فیسبوکی بودن.. 84
3.2.4. استفادۀ سیاسی از فیسبوک… 86
4.2.4. فیسبوک و انتخابات 92. 88
فصل پنجم: بحث و نتیجهگیری.. 100
فهرست منابع.. 105
گسترش و نفوذ اینترنت بین لایههای مختلف جامعه توجه جامعهشناسان را به بررسی تأثیرات اجتماعیسیاسی آن جلب کرده است. پژوهشهای متعددی تأثیر اینترنت بر هویت اجتماعی، سرمایۀ اجتماعی، اعتماد اجتماعی، مشارکت سیاسی و درکل نقش اینترنت در پیشبرد دموکراسی را بررسی کردهاند. برخی از پژوهشها مانند بکشی و دیگران (2012)، اسمیت و دیگران (2009)، ژانگ و دیگران (2010)، ویتاک و دیگران (2011)، نایترینی (2011)، کافمن (2009) و وون، دآگلو و مکلئود (2013) روی تأثیرات مثبت آن بر اجتماع تأکید کردهاند و برخی مانند کروگر (2002)، زنوس و موی (2007)، کوراه و نیس (2009) تأثیرات منفی آن را برشمردهاند.
اهمیت این موضوع در دو دهۀ اخیر با پدیدآمدن نسل دوم تکنولوژی اطلاعاتیارتباطی و تغییر کاربری اولیۀ اینترنت صورت ویژهای یافته است. در سالهای ابتدایی پیدایش، هدف استفاده از اینترنت، بیشتر سرگرمی و کسب اطلاعات بود؛ اما در سالهای اخیر، افراد از اینترنت در درجۀ اول برای گسترش ارتباطات بینشخصی خود استفاده میکنند و بهجای دریافت منفعلانۀ اطلاعات، خود در تولید محتوا مشارکت میکنند، بدون اینکه برای این کار نیاز به دانش و مهارت فنی زیادی داشته باشند (وون، 2013؛ کافمن، 2009).
تکنولوژی اطلاعاتیارتباطی جدید که مهمترین آن ها «سایتهای شبکۀ اجتماعی» هستند، امکان صورتگرفتن کارهایی چون ارتباطگیری و تعامل شبکهای وسیع با حذف مرزهای جغرافیایی، تولید محتوا، بهاشتراکگذاری آسان اطلاعات چندرسانهای و همچنین بحث بین افراد آشنا و ناآشنا باهم را فراهم کرده است. میلیونها نفر عضو این شبکهها هستند و بخش درخورتوجهی از وقت روزانۀ خود را در آن ها میگذرانند. درواقع این شبکهها به بخشی از زندگی روزمرۀ این افراد تبدیل شده است، تاحدیکه گاه تشخیص مرز بین زندگی آنلاین و آفلاین آن ها مشکل است. فیسبوک، توییتر، گوگلپلاس، یوتوب و اینستاگرام از بزرگترین سایتهای شبکۀ اجتماعی هستند که درحالحاضر فیسبوک با بیش از 1میلیارد و 200میلیون کاربر بزرگترین آن ها است (فیسبوک، 2014). در سالهای اخیر بررسی چگونگی تأثیرات این سایت بر جامعه و ازجمله مشارکت سیاسی به یکی از مسائل روز علاقهمندان به حوزۀ رسانه و جامعه تبدیل شده است، موضوعی که این پژوهش نیز بهدنبال بررسی آن در ایران است. مسئلۀ پژوهش پیشِ رو، درک چگونگی تأثیر حیات فیسبوکی، بهعنوان بخشی از زندگی روزمرۀ افراد بر رفتار رأیدهی، بهعنوان یکی از مهمترین شکلهای مشارکت سیاسی، است. در نظر داریم این
مسئله را در انتخابات ریاست جمهوری 1392 ایران بررسی کنیم؛ لذا سؤال علمی این پژوهش بدینترتیب است: چگونه عضویت افراد در فیسبوک بر رفتار رأیدهی آن ها در انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 ایران تأثیر گذاشته است؟
مشارکت سیاسی به آن دسته از فعالیتهای فرد گفته میشود که هدفش تأثیرگذاری مستقیم یا غیرمستقیم بر حکومت است (بردی، وربا و اسکلزمن، 1995؛ ؛ برت و برونتناسمیت، 2014؛ تورل، 2006؛ هارل، 2013) و رفتار رأیدهی یکی از قدیمیترین و مهمترین شکلهای مشارکت سیاسی است. اهمیت رأیدادن درحدی است که برخی میگویند فراتر از آن دستورالعمل روشن و ثابتی درمورد اینکه چه مشارکت دیگری برای عملکرد بهتر جامعه لازم و مطلوب است، وجود ندارد (گوستافسون، 2013). منظور از رفتار انتخاباتی، تأکید روی جنبههای فردی مشارکت و نه جنبههای کلان، مثل نرخ مشارکت است. سایتهای شبکۀ اجتماعی هم طبق تعریف، سرویسهای شبکهمحوری هستند که برای کاربر، پروفایل عمومی یا نیمهعمومی ایجاد میکنند و کاربر میتواند فهرست ارتباطهایش و نیز محتواهایی را که دیگران در سیستم ایجاد کردهاند، ببیند و در آن ها جستجو کند (بوید و الیسون، 2007).
درمورد محبوبیت فیسبوک در میان 42میلیون کاربر ایرانی اینترنت، آمار رسمی وجود ندارد (آمارهای جهانی اینترنتی، 2012) هرچند طبق پیمایشی 58درصد از کاربران ایرانیِ اینترنت بهطور منظم از فیسبوک استفاده میکنند. براساس این پژوهش سهم گوگلپلاس 37درصد، کلوب 14درصد و توییتر و لینکدین هرکدام 12درصد است که این ارقام، محبوبیت بیشترِ فیسبوک درمقایسه با دیگر سایتهای شبکۀ اجتماعی را در ایران نشان میدهد (نولز، 2012؛ باهاتیا، 2012).
اهمیت خاص فیسبوک برای پژوهشهای جامعهشناختی را، بهجز ویژگی محبوبیت این سایت، میتوان بهسبب سه مشخصۀ متمایزش دانست: اول. فیسبوک با ارائۀ چندین ابزار در یک فضا، فرایند انتشار اطلاعات را سادهتر کرده است؛ دوم. در فیسبوک امکان دیالوگ افراد فراوانی باهم وجود دارد؛ سوم. درمقایسه با فضای آفلاین، اطلاعات در فیسبوک راحتتر و برای تعداد بیشتری از افراد دردسترس است (ونوینگاردن، 2012). محبوبیت فیسبوک و سه ویژگی ذکرشده و نیز اینکه بخشی از اطلاعات مبادلهای در این سایت به خصوص در ایام انتخابات محتوای سیاسی دارد، اهمیت بررسی تأثیر این سایت بر رفتار انتخاباتی افراد را روشنتر میکند. این موضوع بهویژه در کشوری مانند ایران که حضور در انتخابات از معدود راههای تأثیرگذاری سیاسی است، بیشتر درخور توجه است. بررسی تأثیر فیسبوک بر رفتار انتخاباتی موضوعی است که درخصوص آن در ایران کار نشده است.
اهمیت این پژوهش بهلحاظ کاربردی هم، امکان استفاده از نتایج آن از طرف نهادهای رسمی، گروهها، احزاب سیاسی و… است. فیسبوک شبکۀ اجتماعی وسیعی است که استفاده از آن درحال گسترش است و پتانسیل تأثیرگذاری بر نگرش و کنش سیاسی افراد را دارد؛ لذا هر گروه سیاسی میتواند از این محیط برای پیشبرد اهداف خود، به خصوص برای اهداف انتخاباتی در ایام انتخابات استفاده کند. نتایج این پژوهش میتواند گامی باشد، هرچند کوتاه، درراستای استفاده از اینترنت درجهت پیشبرد دموکراسی در ایران.
در این پژوهش بهطور کلی دو هدف معین را دنبال میکنیم:
درمورد رابطۀ فیسبوک و مشارکت سیاسی و حتی بهطورکلیتر رابطۀ سایتهای شبکۀ اجتماعی و مشارکت سیاسی، ادبیات مستقلی وجود ندارد. آنچه هست گسترش بحث از ادبیات حول رابطۀ اینترنت و مشارکت سیاسی است. برای این منظور، ویژگیهای مختص سایتهای شبکۀ اجتماعی را در این بحثها درنظر میگیرند. ما نیز در اینجا ادبیات نظری موجود دربارۀ تأثیر اینترنت بر مشارکت سیاسی را بیان میکنیم و سپس بحث را به سایتهای شبکۀ اجتماعی گسترش میدهیم.
دربارۀ تأثیر اینترنت بر مشارکت سیاسی دو دیدگاه اولیه و کلیِ خوشبینانه و بدبینانه و متعاقب آن دو فرضیۀ بسیج و تقویت وجود دارد که هر دو بهطور یکجانبهای به این موضوع مینگرند. خوشبینها تأثیر اینترنت بر دموکراسی را مثبت ارزیابی میکنند و اینترنت را موجب بسیج گروههای حاشیهای برای مشارکت در سیاست میدانند. بدبینها درمقابل این تأثیر را منفی یا حداکثر خنثی میدانند و برایننظرند که اینترنت صرفاً گروههایی را که در سیاست فعال هستند، تقویت میکند. دیدگاه سومی نیز در این میان وجود دارد که برخلاف دو دیدگاه فوق نگاه یکجانبهای به موضوع ندارد و براساس آن، برای اینترنت نمیتوان تأثیری کلی درنظر گرفت. درادامه توضیحات بیشتری درمورد هریک از این سه دیدگاه ارائه میشود.
مهمترین دلیلی که خوشبینها بیان میکنند این است که اینترنت به خصوص سایتهای شبکۀ اجتماعی، با کاهش هزینۀ مشارکت و بسیج (اندویزا، کانتیجاک و گالگو، 2009؛ اسکلوزمن، 2010) و هزینۀ کسب اطلاعات سیاسی (اندویزا، کانتیجاک و گالگو، 2009؛ استنلی و ویر، 2003؛ ونوینگاردن 2012؛ کوراه، 2009؛ دیماگیو و دیگران 2001؛ وینگ، دیگنارو و داتون، 2006؛ لارسون، 2004)، مشارکت سیاسی را افزایش میدهد. همچنین چون امکان کنترل حکومت روی این رسانهها کمتر است، افراد به اطلاعاتی دسترسی دارند که در رسانههای سنتی سانسور میشود (شین، 2003؛ وینگ، دیگنارو و داتون، 2006). بهعلاوه اینترنت به خصوص تکنولوژیهای نسل دوم امکان تشکیل و سازماندهی گروهها، تشکیل شبکههای اجتماعی و همکاری افراد در بعد وسیع را فراهم میکند (گوستافسون، 2013؛ وینگ، دیگنارو و داتون، 2006؛ اسکلوزمن، 2010؛ کوراه، 2009). بدینترتیب امکان مواجهشدن افراد با دیدگاههای متفاوت و متعارض بیشتر میشود. همچنین طبیعت نامتمرکز و تعاملی نسل دوم اینترنت از جمله سایتهای شبکۀ اجتماعی، افراد را از مصرفکنندههای منفعل اطلاعات به تولیدکنندگانی فعال تبدیل میکند (کافمن، 2009؛ شین، 2003؛ ویر، 2002).
ازجمله پژوهشهای تأییدکنندۀ این رویکرد، کارِ گیل د زونیگا (2009) است. این پژوهش ضمن تأیید رابطۀ مثبت استفاده از منابع خبری سنتی آنلاین با انواع مشارکت آنلاین و آفلاین، نشان داد که استفاده از وبلاگها تأثیر مثبتی بر مشارکت سیاسی آنلاین دارد. این پژوهش با کنترل عوامل دموگرافیک، موارد مربوط به محل استفاده از اینترنت (خانه یا محل کار) و تعداد سالهایی که فرد از اینترنت استفاده کرده است و نیز استفاده از رسانههای آفلاینی مانند تلویزیون و روزنامه انجام شد (گیل د زونیگا، پویگ ال آبریل و روجاس، 2009).
گیبسون، لوسولی و وارد، (2005) نیز طی تحلیل ثانویهای روی اطلاعات پیمایشی در سطح اروپا، فرضیۀ بسیج را تأیید کرد. این پژوهش نشان داد الگوهای مشارکت مبتنی بر وضعیت اقتصادیاجتماعی، جنسیت و همچنین منابع مورد نیاز برای مشارکت در فضای آفلاین با آنلاین متفاوت است. چراکه طبق این پژوهش اولاً جهان آنلاین فضایی را برای مشارکت کسانی که در غیر این صورت فعال نیستند، فراهم میکند. مثلاً زنان و نیز شهروندانِ از نظر وضعیت اقتصادیاجتماعی پایینتر که در فعالیتهای آفلاین کمتر مشارکت میکنند، در فعالیتهای آنلاین همترازِ مردان و دیگرانی که از نظر وضعیت اقتصادیاجتماعی بالاترند، مشارکت میکنند. جوانان هم که در فعالیتهای آفلاین کمتر از پیرترها مشارکت میکنند، در فعالیتهای آنلاین بیشتر از پیرترها مشارکت دارند. ثانیاً اینکه در فضای آنلاین منابع جدیدی مطرح میشود که مختص به اینترنت است و ربطی به منابع مرتبط با فضای آفلاین ندارد. درواقع منابع آفلاین فقط تا قبل از دسترسی به اینترنت اهمیت دارند و وقتی فرد آنلاین میشود، مهارتهای جدیدی اهمیت مییابد که مرتبط با اینترنت است (گیبسون، لوسولی و وارد، 2005).
یا مثلاً اندویزا (2013) با مطالعه حول اعتراضات اسپانیا در سالهای 2011-2012 نقش رسانههای دیجیتال را بررسی کرد و به این نتیجه رسید که اولاً سازمانهایی که اعتراضات را هدایت میکردند، کاملاً متفاوت از فعالیتهای جمعی سنتی بودند، برای مثال جوانتر بودند و کمتر عضویت رسمی داشتند. ثانیاً فرایند بسیج با بهره گرفتن از رسانههای دیجیتال به خصوص سایتهای شبکۀ اجتماعی امکانپذیر شده است. ثالثاً مشارکتکنندگان متفاوت بودند، آن ها جوانتر و تحصیلکردهتر بودند و تعداد زنان و بیکاران آن درمقایسه با دیگر اتفاقات مشابه بیشتر بود. لذا رسانههای دیجیتال در این اعتراضات بخشهای جدیدی از جامعه را برای مشارکت بسیج کرده بود (اندویزا، 2013).
تعاریف متعدد و متفاوتی از مشارکت سیاسی وجود دارد. در تعاریفی که تا قبل از دهۀ 1970 ارائه شده است، مشارکت سیاسی به رأیدادن و فعالیتهای رسمی انتخاباتی محدود است (وینگ، 2009؛ ونوینگاردن 2012). در تعاریف جدید بعد از دهۀ 70، مشارکت سیاسی بهطورکلی به آن دسته از فعالیتهای فرد گفته میشود که هدفش تأثیرگذاری بر حکومت است (تورل، 2006؛ هارل، 2013) این فعالیتها شامل رفتارهای رسمی مانند رأیدهی، کار برای کمپینهای انتخاباتی و تلاش برای متقاعدکردن دیگران به رأیدادن و نیز رفتارهای غیررسمی مانند امضای بیانیهها، حضور در راهپیماییها، استفاده از نمادهای تبلیغ کاندیداها و بایکوت یا خرید محصولاتی با دلایل سیاسی میشود (برت و بروتناسمیت، 2014؛ والنزولا، پارک و کی، 2009). همچنین با گسترش مفهوم مشارکت سیاسی، مفهوم دلمشغولی سیاسی و مدنی درکنار مشارکت مطرح شد. درحالیکه مشارکت به جنبههای رفتاری مشارکتی فرد اشاره میکند، تأکید دلمشغولی بر جنبههای روانشناختی مانند علاقهداشتن، توجهکردن، آگاهیداشتن، اعتقادداشتن و… به مسائل سیاسی یا مدنی است(برت و بروتناسمت، 2014).
، به تعریف شبکه ارتباطی میپردازیم: هرگاه یک فرایند ارتباطی به لااقل یک فرایند ارتباطی دیگر متصل شود، یک شبکه ارتباطیایجاد میشود.
دسترسی آسان، انتقال دادههای متنی، فیلم، تصویر، قابلیتهای تبلیغاتی، دوستیابی، توانایی ناشناس ماندن کاربران، دسترسی به صفحات مختلف و متفاوت بوسیله لینکها، ارتباط فرامرزی، هزینه ارزان و…. از مزایایاین شبکهها محسوب میشوند.امااین شبکهها مزایایی بیشماری هم برای صاحبانشان دارا میباشند.شبکههای فیسبوک، توئیتر، وایبر، لاین و تانگو از جمله شبکههای اجتماعی کامپیوتری و ارتباطی هستند که بهدلیل قابلیتهای بالا و تاریخ شکلگیری قدیمیتر توانستهاند نسبت به موارد مشابه بومیهریک از کشورهای دنیا گوی سبقت را از بقیه بگیرند. کشورایران نیز ازاین قاعده مستثنی نبودهاست واین شبکهها توانستهاند در میان کاربرانایرانی نیز برای خود جائی دست و پا کنند و امروزه حضور میلیونی کاربرانایرانی دلیلی براین گواه است. البته با گسترش فناوری موبایلهای هوشمند وایجاد انواع متفاوت و بسترهای ارتباطی توانستهاست نوع جدیدی از شبکههای اجتماعی را با عنوان شبکه اجتماعی ارتباطیایجاد نمایند کهاین مسأله نیز با گسترش تیم مخابراتیایران در بین کاربرانایرانی رواج زیادی داشتهاست. شبکههای ارتباطی فعال درایران وایبر، لاین، واتساپ، تانگو،اینستاگرام، ویچت و غیره است که گاهی هم با وجود فیلترینگ و عدم دسترسی آزاد باز هم مورد توجهایرانیان موبایل به دست قرار میگیرد. لازم به ذکر است چه در زمینۀ شبکههای اجتماعی کامپیوتری و چه در زمینۀ شبکههای اجتماعی موبایلی نمونههای مشابه بومی به وفور تولید شدهاست و با حمایت دولت وارد عرصه بازار تجارت الکترونیک شدهاند اما باز هم میبینیم که بسیاری از کاربران راهی دیگر را در پیش میگیرند و شبکه ارتباطی خود را آن دسته از شبکهها قرار میدهند که بومینبوده و از خارج میزبانی میشوند. کمتر موبابل و تبلتی است که برنامه های لاین، وایبر و واتساپ روی آن نصب نشده باشد و سؤال مهماین است که چرا کاربران از نوع بومیاین شبکهها استفاده نمیکنند و با وجود قابلیتهای برابر مردم به سمت شبکههای اجتماعی خارجی میروند و چرائی آن سؤالاین تحقیق است.در واقع با وجود ظرفیتهای برابر نمونههایایرانی و خارجی، مردم موبایل بهدستایران به نمونهۀای خارجی گرایش بیشتری دارند واین یعنی متغیرهائی غیر از قابلیت و ظرفیت مهم است که ما دراین تحقیق به دنبال یافتن آن هستیم.مزایایی مانند دسترسی به اطلاعات بیشماری از مخاطبان، تبلیغات گسترده، شکل دهی به افکار و ترویجایدیولوژی حمایت کنندگاناین شبکهها، همه از مزایایاین شبکهها برای صاحبانشان میباشند.
در بیناین شبکههای متعدد تعدادی هستند که گوی رقابت را از سایرین ربودهاند و بیشترین کاربران را در سرتاسر دنیا به خود اختصاص دادهاند.
شبکههای فیس بوک، توییتر، وایبر، لاین، تانگو از جمله شبکههای پر مخاطب در جهان و در کشور ما میباشند.در کشور ما هماین شبکهها با گرایش بینظیری از طرف مخاطبان شبکههای اجتماعی مواجه شدهاندواین در حالی است که شبکههای بومیوایرانی مانند قاصدک وکلوپ درایران وجود دارند که با توجه به همگونی بیشتر به فرهنگایرانی، اما مورد گرایش قرار نگرفتهاند.
اما بواقع چه عاملی باعث عدم گرایش از شبکههای اجتماعی بومی شده است. شبکههایی که از نظر امکانات تفاوت چشمگیری با نوع مشابه خارجی خود ندارند اما در میزان مخاطبانشان تفاوت چشمگیری را دارند.دراین تحقیق سعی شده است که عوامل موثر بر عدم گرایش عمومیبه شبکههای اجتماعی بومیر بین کاربراناینترنتی شبکههای اجتماعی منطقه 2 تهران بررسی شود.
1-3 اهمیت و ضرورت انجام تحقیق:
قدرت شبکههای اجتماعی و گستردگیاین شبکهها در حالی که هزینههای نسبتا کمی در مقابل رسانههای دیگری مانند تلویزیون دارند، توجه بسیاری از صاحبان رسانهها و نظریه پردازان علوم ارتباطات را به خود جلب کرده است.این رسانهها که روز بروز در حال پیشرفت و رشد هستند و به امکاناتشان افزوده میشود، توانستهاند مخاطبان انبوهی را به خود جلب کنند. بعنوان مثال در ارتباطات روزمره همه ما با واژههایی مانند صفحه شخصی یا عضویت در فیس بوک، وایبر، لاین و … از طرف دیگران روبرو شدیم و یا شاید خود دراین شبکهها عضو هستیم.
نکته مهم و قابل تاملاینجاست که دراین بین جایگاه شبکههای اجتماعی بومی کجا قرار دارد؟ چند در صد از کاربرانایرانی شبکههای اجتماعی از شبکههای داخلی استفاده میکنند؟ و چرا صاحبان رسانهها و سیاستمداران و تصمیم گیرندگان عرصه ارتباطات از قدرت شبکههای داخلی و احیاء آنها غافل هستند؟
در کنار موارد فوق بحث فیلترینگ تعدادی از شبکههای اجتماعی خارجی مطرح است که با وجود آن همچنان بر مخاطبانشان درایران افزوده میشود و نکته دیگر نگرانی بسیاری از والدینایرانی از عضویت فرزندانشان دراین شبکههامیباشد که نوعی تهدید برای آنها محسوب میشود.
دراینجا اهمیت شبکههای اجتماعی بومی بیشتر از پیش مشخص میشود، اگراین شبکهها رونق گرفته و توجه مخاطبانایرانی را به خود جلب کنند میتوان محیطی امن و اخلاقی را همراه با امکانات مشابهایجاد نمود و میتوان از فرهنگ بومیو ارزشهای اخلاقی هم به نوعی حراست کرد. اما تا کنون شبکههای اجتماعی بومی بطور گسترده نتوانستهاندتوجه مخاطبانایرانی خود راجلب کنند و عرصه را برای شبکههای اجتماعی خارجی خالی کردهاند.
دغدغه والدین، نگرانی برنامهریزان و سیاستمداران، نشر اطلاعات شخصی در خارج از کشور و لزومایجاد فضای کسب و کار برای تولیدکنندگان محتوا و برنامههای کاربردی بومیو بسیاری از مسائل امنیتی و حقوقیایجاد میکند، که محققان در زمینهاین موضوع که چرا کاربرانایرانی به سمت شبکههای ارتباطی بومینمیروند، تحقیقی جامع انجام دهند. ما نیز بنا داریم در یک جامعه کوچک آماری علل عدم گرایش به شبکههای بومیواینکه چه سازوکارهائی میتواند زمینه ورود بهاین شبکهها را برای کاربرانایرانی جذابتر نماید را بررسی کنیم.
1–4 مرور ادبیات و سوابق مربوطه:
الف:تحقیقات داخلی:
با توجه بهاینکه موضوع تحقیق جدید میباشد، تحقیقات کمی دراین زمینه انجام شده است . در ذیل به اهم آنهامیپردازیم:
ب-تحقیقات خارجی:
تحقیقی توسط سایتاینترنتی نشنال جیوگرافیک در پاییز 1998 انجام شد که نشان داد که استفاده ازایمیل جایگزین روابط واقعی اجتماعی نشده است، بلکه به عنوان شکل جدیدی از رابطه به روابط رودررو، تلفن نامه اضافه شده است.
1–5 چارچوب نظری تحقیق
با توجه به ماهیت و فرضیههای پژوهش از نظریات ذیل دراین پژوهش استفاده شده است.
1-5-1 نظریه استفاده و خوشنودی(الیهو کاتز)
شاید بتوان گفت که استفاده از شبکههای اجتماعی نوعی نیاز را که در مخاطب وجود دارد وارضا نشده است را ارضا میکند.نیازهایی در هر یک از ما وجود دارد که بصورت نهفته میباشدواین رسانههاآنها را آشکار کرده و در نهایت به آنها پاسخ میهند.دراین زمینه میتوان از نظریه استفاده و خوشنودی الیهو کاتز استفاده کردکه تاکید آن بر ارضا نیازهای سرکوب شده مخاطبان میباشد.
باور بهاینکه استفاده از رسانه به خرسندیها، نیازها، آرزو یا انگیزهای تک تک مخاطبان بستگی دارد، دارای قدمتی طولانی است. انواع اصلی نیازهای افراد عبارتند از نیاز به اطلاعات، آرامش، همراهی، تفریحیا فرار. هم چنین مخاطبان رسانههایا محتواهایرسانهای را میتوان براساساین گونه وسیع انگیزشی تقسیم بندی نمود. دلبستگی نسبی مخاطبان به رسانههای متعدد هم به تفاوتهای موجود بین خواستهها وخرسندیهای مورد انتظار آنها مرتبط دانسته شده است (مک کوایل، 1382).
رویکرد استفاده و خشنودی متضمن تغییر کانون توجه از مقاصد ارتباطگران به مقاصد دریافت کننده است.این رویکرد میکوشد، معلوم کند ارتباط جمعی چه کارکردهایی برای افراد مخاطب عرضه میکند. “کاتز” (Katz) و “گورویچ” (Gurevitch) معتقدندکه نیازهای مرتبط با رسانهها را در کل رسانهها خلق نکردهاند. بیشتراین نیازها قبل از ظهوررسانهها وجود داشتند و درست آن است که آنها را دردامنه فراخ تر نیازهای انسانی دید”(سورین وتانکارد، 1381، ص427).
سوال اساسی رویکرد فوقکه مورد نظر ما دراین پژوهش نیز میباشدچنین است: چرا مردم از رسانهها استفاده میکنند و آن را برای چه منظوری به کار میبرند؟ جامعه شناسی کارکردگرایانه، که سعی دارد به کارکردهاییک جزء در جهت اهداف کل جامعه یایک نهاد بپردازد، نگاهی دیگر به رسانهها دارد. دراین رویکرد، تمامینهادهای موجود در جامعه که یکی از آنها رسانههای ارتباط جمعی است، کارکردی برای کل جامعه دارند و هر چهاین کارکرد در جهت تامین اهداف جامعه و افراد در آن باشد، نشانگر عملکرد مثبتاین نهادهاست. “این رویکرد رسانهها را برآورنده نیازهای گوناگون جامعه میانست. نیازهایی نظیر همبستگی، استمرار فرهنگی، کنترل اجتماعی، نیاز به گردش وسیع همه انواع اطلاعات عمومی. فرضیه مذکور، خود مبتنی براین پیش فرض است، که افراد هم رسانهها را برای مقاصدی متناظر به کار میبرند. از جمله برای کسب راهنمایی، آرامش، سازگاری، اطلاعات و شکل گیری هویت شخص” (مک کوایل، 1382، ص104).
این رویکرد در طی زمان رشد بسیاری داشت تا جایی که در دهه های شصت و هفتاد مجدداً کشف و تفصیل شد. کاتز، “بلامر”(Blumer) و “گورویچ” یک مدل از فرایند گزینشرسانهای را ارائه دادند که مربوط میشد به سرچشمههای اجتماعی و روانشناختی نیازهایی کهانتظارات خاص از رسانههای جمعییا سایر منابع را به وجود میآورند و منجر به قرار گرفتن مخاطبان در معرض رسانهها (یا اقدام به سایرفعالیتها) میشوند واین سرانجام به بر آورده شدن نیازها ودیگر تبعات می انجامد” (مک کوایل، 1382، ص105).
دراین رویکرد و با توجه به تحقیقات انجام شده دسته بندیهای گوناگونی از نیازهایی که منجر به قرارگرفتن مخاطبان در برابر رسانههامیشود، بررسی و مطرح شده است.
در واقع برای بسطاین رویکرد، میتوان گفت با رشد روزافزون فنآوریهای نوین رسانهای، مخاطب انتخابگرمیتواند در پی ارضای هر نیاز خود دست به گزینش رسانهای بزند. حالا اوست که برای برطرف کردن نیازهایش به سمت رسانه مورد علاقه ی خود میرود واینترنتاین فضای انتخابی رابرای مخاطب خود گشودهتر ساخته است.
1-5–2نظریه کاشت:
در میان نظریاتی كه به آثار درازمدت رسانهها پرداختهاند، حق تقدم با نظریه كاشت میباشد. برنامه تحقیقی در مورد نظریه کاشت توسط جورج گربنر در اواخر 1960 شروع شد و نتایج اولیه آن بوسیله گربنر و لاری گراس در مقالهای تحت عنوان زندگی با تلویزیون: نمایه خشونت مطرح شد. مسئله اصلی تحقیقاین بود که قرار گرفتن در معرض رسانهها، تا چه حد میتواند به باورها و تلقی عموم از واقعیت خارجی، شكل دهد؟ وفرض اصلی نظریهاین بود که تماشاگران پرمصرف (heavy viewers) حس شدیدتری از خطر و ناامنی را از تلویزیون دریافت میکنند و تلویزیون ممکن است تماشاگران پر مصرف را به دنیایی پست و خشونتآمیزوترسناک هدایت کند. گربنر مدعی بود كه میان تماشای تلویزیون و اظهار نظر در مورد واقعیتهای دنیا، رابطه وجود دارد و تماشاگران پرمصرف تلویزیون نسبت به واقعیات زندگی با بینندگان كممصرف(light viewers) اختلاف نظر دارند . همچنین گربنر در واكنش به انتقادات عناصری را بدان افزودکه دو مفهوم متداولسازی(mainstreaming)و تشدید(resonance)بودند.متداولسازیوقتی روی میدهد که تماشای بیش از حد تلویزیون منجر به تقارن دیدگاهی در گروه شود. و تشدید وقتی روی میهد که اثرات کاشت در گروه خاصی از مردم بیشتر از بقیه باشد .بااین حال با ظهور رسانههای نوین هماین نظریه میتواند مورد توجه محققین باقی بماند.
1-6 اهداف مشخص تحقیق (شامل اهداف آرمانی، کلی، اهداف ویژه و كاربردی):
1-6–1 هدف کلی:
هدف در هر پژوهشی حاصل فکر محقق میباشد کهاین امر با شناخت و برنامه ریزی شکل میگیرد. در هر پژوهش باید با شناخت یک پدیده و اثراتش، بتوان با اتخاذ یک برنامه درست در جهت رشد جامعه کوشید و بتوان به معضلات عینیت بخشید.هدف کلیاین پژوهش عبارت است از:بررسی دلایل عدم گرایشعمومی به شبکه های اجتماعی بومی .
1-6-2 اهداف جزیی:
1–7 سؤالات تحقیق:
سوالات:
1-8 فرضیههای تحقیق:
:
نوجوانان مهم ترین سرمایه های هر جامعه هستند و آینده هر ملتی در دست آنهاست. دوران نوجوانی، حیاتی ترین مرحله از عمر انسان است که حساسیت ویژه ای دارد و خطر بی اعتقادی مذهبی میتواند یک عامل مهم در بوجود آمدن رفتارهای مخاطره آمیز برای آنها باشد. در روزگار ما تاثیر اعتقادات مذهبی بر کردار جوانان قابل توجه و ملاحظه است.(ساروخانی،1387) فقدان ایمان زنگ خطری است که ناتوانی انسان را در برابر سختیهای زندگی اعلام میدارد(رحیم زاده،1389) و مذهب بعنوان ابزاری برای جلوگیری از سقوط انسان به انواع رفتارهای مخاطره آمیز میتواند بسیار مفید باشد.رفتارهایی که میتواند تاثیرات زیانباری بر روی رشد کلی و سلامت نوجوانان داشته باشد یا از پیشرفت و موفقیت آینده نوجوانان جلوگیری کند.این رفتارها، به رفتارهای پرخطر اطلاق میگردد.رفتارهای پرخطر، ممکن است شامل،رفتارهایی که آسیب فیزیکی سریعی میزند،مانند خشونت و یا شامل رفتارهایی با تاثیر منفی رو به افزایش، مانند اعتیاد باشد.رفتارهای پرخطر همچنین میتواند، شکافی در رشد نوجوان ایجاد کند و یا مانع رشد طبیعی فرد و تجربه های معمولی سنین نوجوانی گردد.(گازمن و بوش،2007) ارتکاب به رفتارهای پرخطر در دوره های راهنمایی و دبیرستان آغاز میشود،زمانیکه فشارهای زیستی و روانی دوران بلوغ و بروز مشکلاتی در اعتقادات و مواجه با کمبود عقاید مذهبی ، زمینه را برای ارتکاب و گرایش فرد به سوی مصرف مواد مخدر ، الکل،خطرپذیری جنسی و فرار از منزل فراهم میسازد. یکی از عواملی که میتواند این رفتارها را کنترل کند، باورها و اعتقادات مذهبی نوجوان است چون باورها و اعتقادات یک شخص او را در برابر انجام رفتارهایی که حیات او را تهدید میکند مصون میسازد.همچنین ،نوجوان در این دوران با بلوغ، که یکی از مهم ترین اتفاقات زندگی هر انسانی است ، رو به رو میشود و در پی آن به جستجوی درون خویش و دنیای برونش میپرازد و نیازمند یافتن هویتی سالم و باورهایی سالم است که او را در مقابل خطراتی که در این سن تهدیدش میکند مصون سازد.نوجوان، بدلیل تجربه اندک و مهارت های ساز گاری کم، آمادگی بیشتری برای پرداختن به رفتارهای ضداجتماعی مانند دزدی،فرار از خانه، سو مصرف مواد دارد.چون نوجوانی ،مرحله ی ویژه ای از گستره ی تحول،یعنی دوره ی انسجام مفهوم “خود”میباشد،از این رو نوجوان خویش را از منظر معیارها و باورهای شخصی ارزیابی میکند.(کریمی،1390)
دوریز و همکاران(2004)فرض کردند که سبکهای هویتی که افراد در اواخر دوره نوجوانی شکل میدهند با فرایندهای مذهبی ارتباط دارد.پس،نوجوان باید حالت یکپارچه شخصی را درباره ی موضوعات وجودی از جمله نقش مذهب در زندگی شان ایجاد نمایند.کوزایان(2010)در بررسی عوامل روانی ایجاد کننده ی رفتارهای پرخطر سو مصرف در میان دانش آموزان گزارش کرد که رفتارهای پرخطر سو مصرف در میان دانش آموزان دبیرستانی بدتر شده (7 تا 8 درصد)افزایش یافته است.مذهبی بودن میتواند یک عامل حفاظت کننده و حمایتی در برابر رفتارهای پرخطر از قبیل استعمال سیگار،مصرف الکل،ماری جوانا،و مواد مخدر باشد(سانچزونائو،2008)کلن وارنولد هشدار می دهند که والدین نباید بگزارند انحرافات در نوجوان رسوخ کند، زیرا متاسفانه نوجوانان برای ابتلا به انواع انحرافات مستعدتر از کسب معنویات هستند.(اکبری،1381)البته بر طبق نظریات برخی از اندیشمندان،امروزه،توانایی انتقال باورهای مذهبی به نوجوانان به دلیل بی ثباتی زندگی زناشویی و غلبه پدیده ی دنیایی شدن والدین وجود ندارد(شریفی،1391)کسانی که اعتقادات دینی در آنها پررنگ است از سلامت روانی بالایی برخوردارند و همچنین در خانواده های این افراد مشکلات روحی،اعتیادو دیگر رفتارهای پرخطر کمتر دیده میشود.پس فطرت خداجویانه و نقش اعتقادات دینی بهترین سلاحی است که میتوان به ان مجهز شد.(فغانی،1389) به عبارت دیگر دین،مجموعه ی عقاید،قوانین و دستوراتی است که خداوند متعال برای هدایت بشر فرستاده است.(رحیم زاده،1389)همچنانکه، بسیاری از افراد پناهگاهی در مذهب برای رسیدن به آرامش،امید و معنا جستجو میکنند.(نام آوری،1389)تمامی ادیانی که از صلح و نیکو کاری صحبت میکنند نیز پیروان خود را به حسن خلق،آرامش و صلح جویی دعوت کرده اند .دین اسلام هم برخی از اعمال را که افراد را متضرر میکند ممنوع کرده است ماننداستفاده از الکل،موادمخدر و روابط نامشروع؛ و برطبق نتایج بدست آمده ازتحقیقات ،مردم مذهبی الگوی رفتاری بهتری نسبت به مردم غیرمذهبی نشان میدهند.(همان منبع)
بر طبق موارد ذکر شده،میتوان این طور نتیجه گرفت دین و دینداری در نوع نگرش فرد،باورها و رفتارهای افراد تاثیر گذار است.(دهستانی و همکاران،1391)علی رغم تلاش بسیاری که در دو دهه ی اخیر، در جهت افزایش آگاهی عمومی نسبت به مضرات و خطرات رفتارهای پرخطر صورت گرفته است، همچنان روند این رفتارها ،به ویژه در میان جوانان و نوجوانان فزاینده است. مطالعات هم نشان داده ،بسیاری از رفتارهای پر خطر، از قبیل سیگار کشیدن،مواد مخدر، روابط جنسی نامطمئن، در سنین قبل از 18 سالگی اتفاق می افتد. پژوهش ها، عوامل موثر بسیاری را دررابطه با رفتارهای پرخطرشناسایی و معرفی کرده اند. پژوهش حاضر، با هدف مطالعه رابطه باورهای مذهبی بعنوان عاملی مهم، درکاهش رفتارهای پرخطر انجام می شود.
بیان مسئله:
نوجوانی، یک دوره بحرانی در زندگی است .نوجوانی ،دوره تغییرات سریع فیزیكی، ذهنی و هیجانی است. در این دوران دگرگونیهای جسمی و روانی در كالبد نوجوان پیدا میشود كه خود باعث رفتارها و اعمال خاصی در آنها میشود. شور تجربه عوامل مختلف و جدیدباعث رفتارهای پرخطر در آنها میشود كه سوء مصرف مواد، الكل، سیگار، فرار ازمدرسه، فرار از منزل، خودكشی و رابطه با جنس مخالف از جمله آنها است.بسیاری از نوجوانان سیگاركشیدن، خوردن الكل، مصرف ماری جوانا و موار دیگر را تجربه میكنند، از لحاظ جنسی فعال میشوند و درصد كمتری در دیگر كارهای غیر قانونی درگیر میشوند.
. الگوهای رفتاری مهم، كه می توانند بر سراسر زندگی فرد تأثیر بگذارند، در این دوران شكل می گیرند.قسمتی از فرایند رشدی شکل گیری هویت، خطرجویی است، که، ممکن است به شکل رفتارهای جنسی ناسالم، مصرف الکل، سیگار و سایر مواد، فرار از خانه و مدرسه و رفتارهای خشونت آمیزبروز کند. (محمدخانی،(1386 رفتارهای پرخطر شامل رفتارهایی هستند که زندگی دیگران رامختل کرده و ممکن است به اشخاص و یا اموال آنان آسیب برسانند و معمولاً تحت عنوان بزهکاری نوجوانان دسته بندی می شوند، از جمله تخطی از قانون، نظیر خشونت یا استفاده از سیگار، الکل، مصرف مواد، فرار از مدرسه، روابط نامشروع.
ایران دارای ساخت جمعیتی جوان و نوجوان است. حجم بالایی از افراد جامعه را، نوجوانان و جوانان و حجم وسیعی از مسائل دشواریها و چالش های جامعه را مسائل آنان تشکیل می دهد. آنچه مسلم است، نوجوانان بیش از سایر گروه های سنی در معرض رفتارهای پرخطر قرار دارند.اگرچه بزرگسالان رفتارهای پرخطر را تجربه میکنند اما نوجوانان آنها را بیشتر انجام میدهند بطوریکه انجام این رفتارها از ابتدای نوجوانی تا میانه آن افزایش می یابد(زاده محمدی و احمدآبادی،1388)طی سال های گذشته نظریه ها و دیدگاه های مختلفی تلاش کرده اند تا تبیین روشنی از علل گرایش نوجوانان به سمت رفتارهای پرخطر ارائه نمایند. علی رغم تلاش های بسیاری که در دو دهه اخیر در جهت افزایش آگاهی عمومی نسبت به مضرات و خطرات رفتارهای پرخطر صورت گرفته است، هم چنان با افزایش روز افزون این رفتارها به ویژه در میان جوانان و نوجوانان روبه روهستیم.در حالی كه اخیراً محققان روی جنبه هایی از فعالیت های نوجوانان متمركز شده اند، میزان انجام این رفتارها هنوز باعث نگرانی است. برای بسیاری از نوجوانان درگیری با این رفتارها عواقب طولانی مدت دارند.مصرف الکل، در بین جوانان از جمله رفتارهای پرخطری است که، علاوه بر ایجاد دردسر برای فاعل آن، هزینه های بسیار زیادی را نیز بر جامعه تحمیل کرده و موجب مرگ میلیونها جوان و تحمیل میلیاردها دلار هزینه بر جوامع انسانی می شود. متاسفانه در جامعه ایران، مصرف الکل با وجود حرام بودن در شرع و محکومیت در فرهنگ،درحالی با رشد مواجه است که متخصصین مغز و اعصاب هم نسبت به اثرات سوء الکل برسیستم عصبی ومحیطی هشدار داده اند.(کریمی و همکاران ( 1383.بسیاری ازنوجوانان در مقابله با دشواری ها و بحران دوره نوجوانی دست به این رفتارها می زنند که سلامت حال وآینده آنان را مورد تهدید قرار می دهد. مصرف مواد، خشونت و رفتارهای جنسی ناایمن، عوامل بسیاری از موارد مرگ و میر در سنین نوجوانی و اوایل بزرگسالی را تشکیل می دهند.در حالیکه بزرگسالان، بیشتر از بیماریهایی
چون سرطان، نارسایی قلبی عروقی و دیابت آسیب می پذیرند، موارد تهدید کننده سلامت جوانان و نوجوانان این موارد هستند.
عوامل مختلفی وجوددارد که نوجوان را در گذار سالم از این دوران حساس یاری می کند. از جمله این عوامل، مذهب است.در هیچ دوره ای به اندازه دوره نوجوانی، ارزشها و استانداردهای اخلاقی برای انسان مطرح نمیشود.عقاید مذهبی نوجوانان معمولا در سنین 12 تا 21 سالگی شکل میگیرد و رفتار نوجوان هم به طبع آن از باورهایش نشات میگیرد.پژوهشها نشان داده که افراد با باورهای مذهبی قوی سالم ترند و همچنین باورهای آنان بعنوان یک مانع عمل کرده و جلوی رفتارهای خلاف را میگیرد.اوتینگ و بوویس(1986و1987) و اوتینگ ودونرمایر(1998،1999)، در پژوهشها و مقالات خود، درباره سبب شناسی مصرف مواد مخدر از مذهب، به منزله یک عامل حفاظت کننده موثر، در پیشگیری از مصرف مواد مخدر نام می برند. به اعتقاد آنان هویت یابی مذهبی به این معنا است که، یک فرد تا چه حد با یک مذهب آمیخته میگردد. هر چه قدر فردی با مسایل مذهبی بیشتر در آمیزد و در فعالیتهای مذهبی مشارکت بیشتری داشته باشد، هویت مذهبی در او قویتر شکل میگیرد.بنابراین نوجوانی، با هویت یابی مذهبی قوی کمتر احتمال دارد که به اعمال انحرافی نظیر مواد دست بزند.(طارمیان،1384)افرادی که دارای نظام ارزشی دینی قوی هستند، براساس اعتقادات و ارزشهای خود عمل میکنند ودر بسیاری از موقعیتهای زندگی بگونه ای عمل میکنند که انگار بر حوادث کنترل دارند و احساس خودکارآمدی بالاتر دارند. بنابراین به نظر میرسدچنین افرادی در مواجهه با مشکلات، کمتر دچار تعارض و تزلزل میشوند، برعکس افرادی که فاقدنظام ارزشی بوده و یا به نظام ارزشی خود پایبند نیستند، احتمال بیشتری دارد که در مواجهه بامشکلات و موانع، رفتارهای سازش نایافته ای بروز دهند.اکثر روانشناسان و صاحبنظران تعلیم و تربیت در اینکه دوره نوجوانی ،دوره رشد احساسات مذهبی است، اتفاق نظر دارند. در تعالیم عالیه اسلام نیز این مسأله ،بطور وضوح مطرح گردیده است رسول اکرم (ص) در حدیثی قلب نوجوانان و جوانان را برای پذیرش دستورات الهی دقیق و فضیلت پذیرتوصیف میفرمایند. به عبارتی دیگر، یکی از مهمترین مسائل ،تربیت نسل جوان دارای روحیه تقوی دینی و مذهبی است، جوانانی که دارای باورهای اصیل اسلامی باشند.
نوجوانان ،خصوصا دختران، که در این تحقیق قصد پژوهش بر روی آنها را داریم از خطر بی اعتقادی مصون نیستند و نیازمند یک عامل حفاظتی مناسب برای مقابله با مخاطرات هستند . اگر باورهای اعتقادی خوبی داشته باشند ،شاید به این مسائل دچار نشوند. رسیدن به پیشرفت و تعالی نوجوانان و تبدیل شدنشان به افرادی کارآمد در آینده محقق نخواهد شد، مگرآنکه، همواره در کارهایشان عمل به دستورات دین مبین اسلام را سرلوحه کار خود قرار بدهند. با توجه به موارد مذکور، در این پژوهش قصد داریم به این سوال پاسخ دهیم که، آیا بین باورهای مذهبی و رفتارهای پرخطر دانش آموزان دختر مقطع متوسطه رابطه ای وجود دارد؟
اهمیت وضرورت پژوهش:
هرجامعه ای نسل فردایش را چنان تربیت میکند که خود دوست دارد، آنچنان باشد و آن نسل را بگونه ای آماده مینماید که سعادت و بهروزی را آنچنان که موردنظر اوست، تأمین کند. جامعه ای که فضایل معنوی و اخلاقی را ایده آل وکمال مطلوب میشمارد، طبعاً نظام تعلیم و تربیت خود را جهت رسیدن به این هدف سامان میدهد.در جامعه ما هم اکثریت افراد در گروه سنی زیر 20 سال هستند وضرورت انجام این بررسی برای تدوین راهبردها و مداخله های علمی در این گروه سنی كه آینده سازان جامعه به شمار می روند، ضروری به نظر میرسد.و همچنین ،با وجود، رشد بسیار انواع شبکه های ماهواره ای و تهاجم فرهنگی و تلاش دشمن برای رخنه کردن افکارهای ضد باورهای مذهبی نوجوانان، لزوم داشتن اعتقادات مذهبی ، به امری حیاتی نسبت به گذشته مبدل شده است ونقشی که مذهب، بعنوان مجموعه آموزه ها و باورها در پیشگیری از کژرویها ایفا میکند غیرقابل انکار است.دختران ، در جامعه امروز، همواره در معرض انواع خطرات بخصوص مخاطرات اخلاقی قرار دارند و نیازمند یک باور عمیق و صحیح هستند که آنان را در گذار از دوره حساس نوجوانی به سلامت یاری کند نسل جوان بدون باور دینی و اعتقادات مذهبی به سهولت قابل نفوذ است وزمینه های انحراف اخلاقی در او فراهم میباشد و از طرف دیگران بیگانگان با سرمایه گذاری عظیم وهنگفت قصد دارند ریشه های اعتقادی و اخلاقی این نسل را بپوشانند .این قشرآسیب پذیر، جزو گروه هایی محسوب میشوند که خطر نداشتن اعتقادات وباورهای دینی آنها را دچار انواع مشکلات میکند و این احتمال تبدیل شدن آنان را به بزرگسالان سازنده، کم میکند. نوجوانی که، به انواع رفتارهای پرخطر دچار شده باشد ممکن است بعدها عواقب این رفتارهاآنها را از اشتیاق به تحصیل و در پیش گرفتن یک زندگی سالم بازدارد و همچنین بار اضافی بردوش جامعه خواهند گذاشت. بنابراین کنترل و رسیدگی مذهبی_ از طریق ممانعت های اخلاقی قوی که در تعالیم دینی وجود دارد_ باعث کاهش رفتارهای انحرافی میشود و در نتیجه جامعه به سمت رشد و شکوفایی حرکت خواهد کرد. از این رو بررسی دانش آموزان نوجوان ،به جهت شناسایی وضعیت اعتقادی آنها، بعنوان یک فاکتور پیشگیری کننده از رفتارهای پرخطر، لازم است .بنابراین، با توجه به ساختار سنی جوان کشور و نظر به آن که نوجوانان، آسیب پذیرترین قشرجامعه در برابر رفتارهای پرخطر هستند،بدیهی است که هرگونه کوتاهی در رسیدگی به مسائل اعتقادی آنها نتایج ناخوشایندی را به همراه خواهد داشت و زمینه کاهش توانایی های این قشر حرکت ساز و همچنین گرفتار شدنشان به انواع رفتارهایی که مخل آینده شان میباشد، به گونه ای غیر قابل اجتناب در دورنمای آینده کل جامعه ،تأثیر می گذارد.
علاوه بر این، در زمینه رفتارهای پرخطر، مطالعات فراوانی در دنیا صورت گرفته اما، در مورد نقش مذهب در رفتارهای پرخطرنوجوان ایرانی ،پژوهشهای چندانی انجام نشده لذا، تحقیق حاضر با تحلیل رابطه مولفه های مذکور نتایج ارزنده ای، بخصوص برای آموزش و پرورش دارد که، همواره در صدد یافتن راه های موثری، برای کمک و حمایت دانش آموزان در جهت پیشرفت و تربیت آنان است.
اهداف پژوهش:
هدف کلی:
نعیین رابطه باورهای مذهبی و رفتارهای پرخطر در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه
اهداف جزیی:
1-مطالعه رابطه باورهای مذهبی و گرایش به مصرف مواد مخدر در دانش آموزان دختر
2-مطالعه رابطه باورهای مذهبی و روابط جنسی در دانش آموزان دختر
3-مطالعه رابطه باورهای مذهبی و گرایش به دوستی با جنس مخالف در دانش آموزان دختر
فرضیه های پژوهش:
تعریف مفاهیم واصطلاحات پژوهش:
رفتارهای پرخطر :
تعریف نظری: رفتارهای پرخطر رفتارهایی هستند که سلامت و بهزیستی نوجوانان و جوانان را در معرض خطرقرارمیدهد.(استوارت،1383).
رفتارهای پرخطر عبارتند از: رفتارهایی که اثرات نامطلوبی بر رشد همه جانبه وسلامتی نوجوانان دارد که می تواند مانع موفقیتها و رشد آتی آنها گردد. این رفتارها( ماننددعوا کردن ) می تواند منجر به صدمات فیزیکی شده و یا رفتارهایی که اثرات منفی فزاینده)مانند سوء مصرف مواد( دارند را شامل گردد. رفتارهای پرخطر، می تواند با ایجاد وقفه در رشدیا ایجاد مانع برای تجربیات شاخص گروه همسالان،اثرات نا مطلوبی روی نوجوانان بر جاگذارد.)گازمن، 2007)
تعریف عملی : میزان نمره ای است که از پرسشنامه خطرپذیری نوجوانان ایرانی(IARS) که شامل مولفه هایی، درباره دوستی با جنس مخالف،روابط جنسی ،مصرف مواد مخدر،الکل،خشونت،رانندگی پرخطر میباشد بدست می آید.
تعریف نظری: باورهای دینی مجموعه اقدامات،رفتارها ، باورها و نگرش هایی است که در ارتباط با اصول دین، فروع دین، و دیگر حیطه های مرتبط با مذهب عنوان می شود. مذهب به مجموعه ای از جهان بینی و ایدئولوژی اطلاق می شود که تلقین آنها می تواند شیوة زندگی فرد را تعیین کند.(تنهایی و خرمی،1388).
نگرش مذهبی عبارت است از اعتقادات منسجم و یکپارچه ی توحیدی که خداوند را محور امور دانسته و ارزشها و اخلاقیات و آداب و رسوم ورفتارهای انسانها را با یکدیگر، و با خویشتن تنظیم میکند.(خدایاری فرد و همکاران،1379)
تعریف عملی: میزان نمره ای است که آزمودنی ها در پرسشنامه نگرش مذهبی خدایاری فرد بدست می آورند.
قرن یست ویكم به دلیل وقوع تحولات جهان سوم، گسترش وسایل ارتباط جمعی و پیشرفتهای تكنولوژیک از نظر تحلیلگران مسائل اجتماعی، عصر توجه به عوامل و شرایط دگرگونیهای اجتماعی محسوب می شود. تمام جوامع، چه به صورت ناگهانی و چه به صورت آرام و نامحسوس، هر روز تغییراتی را كه كم وبیش به گذشتهاش هماهنگی داشته و طرح و مسیر كم وبیش مشخصی را تعقیب میكنند به خود میبیند(گیروشه، 1375: 4). به همین دلیل بررسی زمان حال برای یک جامعه در حال گذار می تواند وسیلهای برای نظارهی آینده باشد. هر جامعهای در حالتی از تلاطم یا دگرگونی به سر میبرد و آنچه را كه در آینده پدید خواهد آمد باید پیوندهایی با زمان حال داشته باشد. این دگرگونیها و تغییرات در یک فرایند تاریخی رخ می دهند و به معنای جریان مداوم یكسری از حوادث، پدیده ها و كنشهایی هستند كه در مجموع به تغییر اجتماعی میانجامند. حال اینكه این عوامل و حوادث چه هستند؟ چگونه شكل میگیرند؟ چطور باعث ایجاد تغییر در جامعه میشوند؟ و چه تغییراتی را ایجاد میكنند؟ و… مجموعه سؤالاتی است كه ذهن جامعهشناسان را به خود مشغول كرده است.
مانند همهی جوامع در حال دگرگونی در دهههای اخیر، جامعه ایران نیز دچار دگرگونی در ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و… شده است. ایران کشوری است که اغلب زنان آن تا دو دهه پیش سبک زندگی سنتی داشتند. اما در دو دهه اخیر به دلیل پایان یافتن جنگ، تولد نسلی جدید بین سالهای 1357 تا 1367 که ارزشها و نگرشهای متفاوتی نسبت به نسلهای قبلی از خود به نمایش گذاشتند و اهتمام به امور روزمره و خردگرایانه، توجه به تحصیل و اشتغال، تغییر ذائقهی زیباشناختی، تغییر در ارزشهای دینی و فرهنگی، تأثیرات جهانیشدن و ارتباطات جهانی از طریق وسایل ارتباط جمعی(اینترنت، تلویزیون، ماهواره و…)، زنان کمکم از زندگی سنتی فاصله گرفتهاند و به دلیل افزایش تحصیلات و رفاه اجتماعی تغییرات اساسی در سبک زندگی خود به وجود آوردهاند؛ به طوری که امروزه بیشتر راه یافتهها به دانشگاهها را زنان تشکیل میدهند و این مسئله بهطور طبیعی در سبک زندگی زنان تأثیرات مهم و اساسی ایجاد میکند. وجود این تفاوتها سبب شکلگیری خردهفرهنگ مختص زنان شد که تا حدی با فرهنگ هنجاری و غالب تعارض نشان میداد و هویتهای تازهای را شکل داده است؛ توجه به رسانههای برونمرزی و تماشای سریالهای تلویزیونهای ماهوارهای، تغییر ذائقهی زنان در مصرف موزیک، فیلم، لباس، آرایش، اشتغال و غیره نشان دهندهی تحولات فرایندهای اجتماعی و در نتیجه سبک زندگی است. در دهههای اخیر، زنان که هم حضور بیشتری در عرصه های شغلی و تحصیلی یافتهاند و هم در اثر تغییر سبک زندگی غالباً مسئولیت خرید و تهیهی اقلام مصرفی خانوادهها را برعهده گرفتهاند، بیشتر مخاطب تبلیغات مصرفی شده و نحوهی حضور و الگوهای ارزشی و نگرشی و رفتاری آن ها تأثیرات فردی و اجتماعی مهمتری بر جای گذارده است (رفعت جاه، 1386، 8-137).
بررسیهای متعددی در خصوص این تحولات در سالهای اخیر صورت گرفته است. در اغلب این پژوهشها جامعه هدف، کلانشهرها بوده است. در حالی كه شهرهای کوچک كشور نیز به عنوان جامعه در حال گذار دستخوش این تغییرات و دگرگونیها بوده است ولی در تحلیلهای جامعهشناختی مورد توجه قرار نگرفته اند
شهر ایلام، مرکز استان ایلام، بهرغم آنکه در زمرهی شهرهای صنعتی و بزرگ ایران نیست، لیکن در دو دهه اخیر شاهد وقوع تحولات اقتصادی، زمینهای و اجتماعی-فرهنگی بوده است. نیروهای محرکه و علل وقوع این تحولات هرچه باشد(نوسازی اقتصادی دهه هفتاد، پیشرفتهای صنعتی کل کشور، جهانیشدن ارتباطات و…)، حاصل آن دگرگونی در حیات اجتماعی گروه زنان در ابعاد مختلف(فعالیتهای فراغت، الگوهای مصرف و خرید، رفتارهای خانوادگی، مدیریت بدن و غیره) است. مطالعه تجربی گونه های مختلف سبک زندگی در میان این گروه اجتماعی زمینه درک تحولات فرهنگی- اجتماعی و مسائل و معضلات زندگی شهری را فراهم میسازد.
سبک زندگی یکی از مفاهیمی است که در نیمه دوم قرن بیستم مورد توجه جدی و اقبال جامعهشناسان قرار گرفت. بررسی پیشینههای تجربی در زمینه سبک زندگی در ایران نشان میدهد که سابقه پژوهش در این زمینه به کمتر از بیست سال میرسد البته از سال 1380 تاکنون اقبال محققان به سوی این موضوع بیشتر شده است. به گفته فاضلی (1382) گستردگی ابعاد و پیچیدگی موضوع موجب شده است که مرزهای محدودکننده این موضوع لغزنده و مبهم باشد و لذا برداشتهای متفاوتی از این موضوع و قلمرو آن به وجود آید که در بررسیها قابل مشاهده است.
مفهوم سبك زندگی اولین بار در سال 1929 توسط آلفرد آدلر روانشناس اجتماعی، مطرح شد و پس از یک دورهی افول، مجدداً از سال 1961 مورد اقبال اندیشمندان؛ به خصوص جامعهشناسان قرار گرفت. با طرح مباحث مربوط به مدرنیته، هویت، مصرف و انگیزههای مصرفكنندگان از سوی جامعهشناسان بستر مناسبی جهت رشد مطالعات و تحقیقات تجربی در این زمینه فراهم شد. این گسترش با محوریت نظریات و آرای جامعهشناسانی همچون ماكس وبر، گیدنز، وبلن، بوردیو، پیترسون و… انجام گرفت.
در ادبیات جامعه شناسی، از مفهوم سبک زندگی، دو برداشت و دوگونه مفهومسازی متفاوت ارائه شده است. در برداشت نخست که سابقه آن به دهه 1920 بازمیگردد، سبک زندگی معرف ثروت و موقعیت اجتماعی افراد است و اغلب به عنوان شاخصی برای تعیین طبقه اجتماعی به کار میرود، اما در برداشت دوم سبک زندگی نه راهی برای تعیین طبقه اجتماعی، بلکه مفهومی است که فقط در متن تغییرات فرهنگی عصرمدرنیته و رشد فرهنگ مصرفگرایی معنا پیدا می کند. در این معنا تعریف سبک زندگی راهی برای تعریف ارزشها، نگرشها و رفتارهای افراد است که با مفهوم هویت ارتباط پیدا می کند.
سبك زندگی جنبههای عینی، مشهود و ملموس فرهنگ و نظام ارزشی در یک جامعه است و گویای بخش قابل رؤیت هویت جمعی و هویت فرهنگی در یک جامعه میباشد. سبك زندگی را میتوان در اوقات فراغت، تفریح، رفتارهای جنسیتی، علایق حرفهای و شغلی، پوشش، علایق هنری و ادبی و ورزشی، زبان و… مورد بررسی قرار داد. سبک زندگی اصطلاحی است که در فرهنگ سنتی کاربردی ندارد چون با نوعی انتخاب از میان تعداد کثیری از امکانهای موجود ارتباط دارد. سبکهای زندگی به صورت عملکردهای روزمره در میآیند. عملکردهایی که در نوع پوشش، خوراک، طرز کار، محیطهای کار برای ملاقات با دیگران،… تجلی مییابند. هر چه محیطی که فرد در آن زندگی میکند بیشتر به دنیای مدرن و غیر سنتی تعلق داشته باشد سبک زندگی او بیشتر با هویت شخصی او سر و کار دارد(گیدنز، 1383: 120).
در بین عوامل گوناگون در جامعه، به جهت اهمیت و اثرگذاری سرمایهی فرهنگی بر دیگر واقعیتهای اجتماعی، بر آن شدیم تا به بررسی تأثیر این عامل بر سبك زندگی بپردازیم، چرا كه اولاً کسب مشروعیت از طریق سرمایههای اقتصادی، اجتماعی و نمادین منوط به تبدیلشدن آن ها به سرمایهی فرهنگی است، یعنی کسی که بواسطهی سرمایهی فرهنگی منزلت دارد میتواند روایت و برداشت خود را از دنیای اجتماعی بر دیگران تحمیل کند. ثانیاً داشتن سرمایهی فرهنگی بدان معنا است که فرد میتواند خود را از الزامات زندگی روزمره جدا کند و نوعی گزینش دلخواه در عرصهی فرهنگ انجام دهد.
مسأله رابطه بین سبک زندگی و سرمایه فرهنگی محور اصلی مباحثی است که امروزه در جامعه شناسی به طور عام و در جامعه شناسی
فرهنگ و مطالعات فرهنگی به طور خاص مطرح است. تلاش های نظری-تجربی محققانی مانند بوردیو، گیدنز، هال، چینی، سوبل و پانتام در زمرهی بارزترین نمونههای بسط تأمل جامعهشناسانه در وضعیت نوین مدرنیتهی پسین هستند. در بدنه معرفت و پیشینه کلاسیک جامعه شناسی برای تحلیل سبک زندگی و ارزشها و نگرشهای فرد یا گروه به نقش متغیر طبقه و یا منزلت اجتماعی- اقتصادی(SES) توجه می شد، اما از دهه 1970 به این سو، همزمان با رشد و گسترش فرایندهی کالاهای مصرفی و تبلیغات تجاری و وسایل ارتباط جمعی، مطالعه مصرف و رابطه آن با سبک زندگی و معنا بخشی و ارزشها و نگرشهای حاکم بر زندگی روزمرهی افراد در کانون اصلی تلاش های جامعهشناسان و پژوهشگران مطالعات فرهنگی قرار گرفته است. کالایی شدن فرهنگ و پیوند خوردن آن با سلطه و مکانیسمهای بازتولید نظام سرمایهداری موضوع محوری پژوهشهایی بوده است که درصدد تبیین کیفیت زندگی و نحوه معناسازی و هویت یابی انسانها در متن زندگی روزمرهی مدرن برآمدهاند. مسأله اصلی این پژوهش تبیین مناسبات بین سرمایه فرهنگی و سبک زندگی در میان زنان شهر ایلام است. به بیان دیگر، قصد این جستار علمی تبیین وضعیت کنونی زنان ایلام با تکیه بر مفاهیم سرمایه فرهنگی و سبک زندگی است. این مفاهیم یا متغیرها نه فقط در عالَم واقع بلکه حتی در سطح تحلیلی نیز به شیوهای دیالکتیکی درهم تنیدهاند، لذا لازمهی به کارگیری آنها برای مطالعه تجربی یک وضعیت اجتماعی، تشریح و تدقیق آنها در قالب رویکردهای نظری منسجم و روشن است. پیشفرض ما این است که سبکهای زندگی جزء لاینفک زندگی اجتماعی روزمره در جهان مدرن هستند و نقشی اساسی در تعاملات بین افراد دارند. سبکزندگی، برخلاف فرهنگ، به معنای ” شیوه کلی زندگی” یک گروه یا قوم یا ملت نیست، بلکه عبارت است از ” مجموعه کردارها و نگرشهایی که در یک زمینه اجتماعی خاص معنا دارند”(چنی، 2002: 4-6). سبکهای زندگی همان الگوهای کنشاند که افراد بر اساس آنها از هم متمایز میشوند، الگوهایی که به جریان عادی زندگی روزمره تبدیل شده اند و در لباس پوشیدن، غذا خوردن، شیوه های صحبت کردن و محیط دلخواه برای ملاقات دیگران، جلوه می کنند. این رفتارها بازتابگر هویتهای شخصی، گروهی و اجتماعیاند(فاضلی، 1382: 61-84)
براین اساس، پرسش این مطالعه، در یک سو، این است که عناصر برسازندهی یک سبک زندگی چه چیزهایی هستند؟ اما در سوی دیگر، مسأله اساسی آن مناسبات سبک زندگی با اشکال سرمایه فرهنگی است. مفهوم سرمایه فرهنگی به مجموعه ای از نمادها، عادتها، منشها، شیوه های زبانی، مدارک آموزشی و تحصیلی، ذوق و سلیقهها گفته می شود. سرمایه فرهنگی واجد ابعاد عینی، درونی و نهادی یا ضابطهای است(بوردیو، 1986: 47). سرمایه فرهنگی دربرگیرندهی تمایلات پایدار فرد است، یعنی شامل گرایشها و عاداتی است که در طی فرایند جامعهپذیری حاصل میشوند و شامل کالاهای فرهنگی، مهارت ها و انواع دانش مشروعه است(همان: 47). به طور کلی، سبک زندگی و سرمایه فرهنگی واجد تعاملاتی دو سویهاند: سرمایه فرهنگی فرد یا خانواده می تواند سبب ایجاد برخی سبکهای زندگی شود و سبک زندگی نیز می تواند در جهت افزایش سرمایه فرهنگی عمل کند.
مطالعات سبك زندگی در دو یا سه دهه گذشته دائماً در علوم اجتماعی قوت یافته است. گروه مهمی از این مطالعات محصول تحولی است كه در فاصلهی دهه های 1950 تا 1990 میلادی رخ داد. در طول این دوران زنان به منزلهی اصلیترین مصرفكنندگان عطر، جواهرات، لباس، محصولات مربوط به كودكان، اسباب و اثاثیهی منزل و… شناخته میشدند. بررسی سبك زندگیهایی كه مبتنی بر مصرف این گونه محصولات بود، دل مشغولی بزرگ خیلی از پژوهشهای سبك زندگی و به تبع آن توجه به نقش جنسیت بوده است.
جامعهی در حال گذاری مثل ایران نیز در دهه های اخیر، تحولات زیادی را در زمینهی پدیده مصرف تجربه کرده است. طبق آمارهای رسمی منتشر شده در سال 1388، متوسط انرژی مصرفی در ایران بیش از 2 برابر متوسط جهانی است. این در حالی است که نسبت انرژی مصرف شده به کالاهای تولید شده، 8 برابر کشورهای پیشرفته است. ایران از نظر تعداد جراحی زیبایی بینی در دنیا مقام اول است. 80 درصد از زنان و 60 درصد از مردان به انجام عمل زیبایی تمایل دارند. رئیس انجمن جراحان پلاسیتک و زیبایی بیان میکند که 60 تا70 درصد از تقاضاهای جراحی زیبایی بهویژه جراحی بینی غیرضروری است. در کشور زنانی را داریم که بیش از 9 بار بینی خود را به تیغ جراحی سپردهاند و در واقع از بینیشان چیزی باقی نمانده است. طبق این آمار حدود 90 درصد از کسانی که بینی خود را جراحی می کنند، دچار مشکلات تنفسی میشوند. ایرانیها از نظر رشد مصرف لوازم آرایش، رتبهی سوم را در دنیا دارند. در کشور ما تنها 10 درصد از لوازم آرایش موجود در بازار از مجاری قانونی وارد کشور شده اند. سن مصرف لوازم آرایش به 15 سال رسیده است در حالیکه در کشورهای توسعهیافته، تمایل به آرایش بیشتر در زنان مسن دیده می شود که طراوت و شادابی پوست خود را از دست دادهاند(ترکاشوند، 1388).
با گسترش مطالعات سبک زندگی، اطلاعات دقیقتری را میتوان راجع به گروههای اجتماعی به دست آورد. زنان از جمله گروههای اجتماعی مهم محسوب میگردند که با توجه به نقش مادری در خانواده و سایر نقشهای جنسیتی، یکی از اصلیترین عناصر فرایند هویتییابی و جامعهپذیری فرزندان و نسل آینده جامعه هستند و بر هویت نسلهای آتی جامعه تأثیرگذارند. ضرورت رصد تحولات در سبک زندگی از این منظر نیز قابل توضیح است که چه بسا به دلیل تأثیرپذیری زنان از ارزشها و نگرشها و الگوهای رفتاری بیگانه و ناسازگار با هویت دینی و ملی جامعه ایرانی، روندی را شاهد باشیم که پیوند منطقی نسلها و انسجام هویتی جامعه را تهدید و مخدوش سازد و به جهت همین اهمیت است كه در تمامی چالشها و معضلات اجتماعی وقتی در پس ریشهیابی مسائل اجتماعی به مباحث تربیتی برمیخوریم، زنان (بالاخص در جامعهیایران) اولین كسانی هستند كه بیشترین مطالبات از آنها صورت میگیرد و باید پاسخگوی چگونگی سبك زندگی(ارزشها، نگرشها و رفتارهای) نسل جدید باشند.
همچنین از آنجا که اثرگذاری فرهنگی بر جامعه زنان صرفاً از طریق پرداختن صوری و سطحی به ارزشها در سطح نهادهای رسمی نیست و برنامه ریزی فرهنگی نیز نیازمند شناخت محیط عمل انسان است. انسانها به سبب برخورداری از توان ذهنی، ارزشها و نگرشهای خود، اقدام به تفسیر برنامهها می کنند و واکنش نشان میدهند، بنابراین پیششرط هرگونه برنامه ریزی فرهنگی، شناخت جامعه مورد نظر، جهت پیش بینی تفاسیر و واکنشهای احتمالی است. به تعبیر دیوید چنی، هرگونه سیاست اجتماعی که به تغییر و مدیریت اجتماعی توجه دارد باید متوجه منظومه خاص و سلسله مراتب معنادار چشماندازهای سبک زندگی باشد(چنی، 1378: 61). منطق این گفته چنی را میتوان در ارتباط تنگاتنگ سبک زندگی با ساختار اجتماعی و چالشها و فرصتهای مهیا شده از سوی ساختار برای افراد، پیامد شیوه زندگی برای آنها و خصوصاً توان بالقوه شیوه زندگی برای ایجاد تغییرات در نظام اجتماعی و پیامدهای اجتماعی رفتارهایی که سازنده شیوه زندگی هستند جست و جو کرد(فاضلی، 1382: 156).
از سوی دیگر روندهای تحولات فرهنگی کشور جدا از آنکه این تحولات تا چه حد گسترده یا محدود و یا مثبت و منفی شمرده می شود، نشان از تحولات در حوزه زنان و خانواده دارد که نباید از اهمیت تحولات فرهنگی در سبک زندگی غافل شد. این واقعیت را باید در نظر داشت که زن ایرانی از تجربهها و اهداف و خواسته های متفاوتی با زنان دیگر برخوردار است طبیعی است که پایبندی به ارزشهای ریشهدار درهویت ایرانی مانند دین و خانواده، خود به خود چهارچوبی را برای سبکهای زندگی فراهم میسازد به گونه ای که همزمان با تحول و تنوع و پویایی، ثبات را نیز در سبک زندگی زنان تضمین نماید.
بررسی سرمایهی فرهنگی بر سبك زندگی از آنجایی برایمان اهمیت یافت كه در مطالعه هرچه بیشتر موضوعات مرتبط با سبك زندگی، مؤلفه های تشكیل دهندهی سرمایهی فرهنگی خود را بیشتر از دیگر موارد مؤثر به رخ میكشید.
از این رو در این تحقیق بر آن شدیم تا در این برههی حساس از زمان كه زنان محور اصلی بسیاری از تحولات فرهنگی و اجتماعی هستند، موضوع« نقش سرمایهی فرهنگی بر سبك زندگی زنان» مطالعهی موردی زنان شهر ایلام را مورد توجه قرار دهیم.
اهداف تحقیق شامل موارد زیر است:
کسب بصیرت نظری و عملی از چگونگی و چرایی سبک زندگی زنان شهر ایلام
ارائه پیشنهادات تحقیقی و اجرایی به محققان و برنامه ریزان جهت ارتقای سطح مطالعاتی و عملیاتی سبک زندگی زنان
سرمایه اجتماعی از مفاهیم نوینی است که امروزه در بررسی های اقتصادی ،اجتماعی جوامع مدرن مطرح شده است.این مفهوم به پیوندها و ارتباطهای میان اعضای یک شبکه بعنوان یک منبع با ارزش اشاره دارد که باخلق هنجارها و ارتباطات دوسویه موجب تحقیق اهداف اعضا میشود. طرح این مبحث در بسیار از مباحث اجتماعی نشان دهنده اهمیت و نقش این سرمایه در توسعه جامعه بوِزه در توسعه اجتماعی ” آموزشی ” است. سرمایه اجتماعى همواره مبتنى برعوامل فرهنگى – اجتماعى است و شناسایى آن به عنوان یک سرمایه – چه در سطح کلان و چه در سطح فرد – داراى اهمیت است؛ همچون منبعى که افراد و گروه هایا مکان ها براى نیل به نتایج مطلوب روى آن سرمایه گذارى مى کنند. سرمایه اجتماعى پیشرفت تحصیلى را آسان میسازد و به شیوه هاى گوناگون سبب تقویت آموزش و تحصیلات فرد مى شود. طى چند دهه گذشته، فرسایش شدیدى در سرمایه اجتماعى موجود برای جوانان، هم در خانواده و هم در بیرون از آن (شغل، امنیت اقتصادی، شایسته سالاری و…) روى داده است. تقویت سرمایه اجتماعی بعنوان یک انگیزه در دانشجویان سبب پیشرفت تحصیلی آنان خواهد شد. انگیزش چیزی است که ما را به جنبش و تحرک وادار و کمک می کند تا تکلیف خود را کامل کنیم .یکی از عوامل انگیزشی جانداران نیاز ها و سائق های حاصل از آنها می باشد (شهر آرای ، ۱۳۸۶).نیاز های هر سطح باید حداقل کمی ارضا شوند تا اینکه نیازهای سطح بعدی بصورت انگیزه نقش آفرین رفتار درآید (اتکینسون و همکاران ، ۱۳۸۵).نیاز به پیشرفت عبارتست از: میل به انجام دادن خوب کارها در مقایسه با معیار برتری. این نیاز افراد را برای جستجو کردن «موفقیت در رقابت با معیار برتری» با انگیزه می کند (مک کللند، اتکینسون، کلارک و لوول،۱۹۵۳،به نقل از محمد زاده،۳۸۴ ). آن چه در تمام موقعیتهای پیشرفتی مشترک است این است که شخص می داند عملکرد آتی او ارزشیابی معناداری از شایستگی فردی اوست. معیارهای برتری به این علت نیاز پیشرفت را برمی انگیزند که عرصه بسیار معناداری برای ارزیابی میزان شایستگی فرد تأمین می کنند (مارشال ریو ، ۱۳۸۲).
باتوجه به موارد ذکر شده به نظر می رسد که بسیاری از دانشجویان دانشگاه ها به دلیل داشتن افکار بدبینانه و منفی نسبت به مسائل اقتصادی و اجتماعی ناشی از و فرسایش سرمایه اجتماعی نسبت به آینده خودشان ناامید هستند و خطر ابتلا به مسائل روانی مانند افسردگی بیش از بیش سلامت آن ها را تهدید می کند. جمعیت قابل توجهی از دانشجویان نسبت به مشکلاتشان نگاه مبالغه آمیز و آشفته کننده دارند و خودشان را به عنوان فردی که هیچ کنترلی بر محیط و یا بر رفتارهای مخرب خود ندارند می پندارند. لذا برای اینکه دانشجویان از روحیه مثبت نگرانه درباره خود و دیگران و دنیا برخوردار شوند و خود را مفید و اثر بخش دانسته و بتوانند زندگی خود را با اندیشه ای روشن، دیدی واقع بینانه تر و با اطمینان سپری کنند، نیاز به مداخله و آموزش برای آنان بیش از هر زمان دیگری احساس می شود تا آن ها به امید و انگیزه بیشتری به تحصیل بپردازند .لذا تحقیق حاضربا توجه به نکات فوق و تاثیری که انگیزه پیشرفت می تواند داشته باشد، پرداختن به آن امری مهم واساسی دانسته و درصدد توصیف و تبیین عوامل مؤثر برسرمایه اجتماعی و انگیزه پیشرفت دانشجویان دانشگاه پیام نور پاکدشت می باشد.
موفقیت تحصیلی افراد از موضوعات مهمی است كه تحت تأثیر عوامل مختلفی است . نیاز به پیشرفت یكی از نخستین انگیزه هایی است كه به تفصیل مورد مطالعه قرار گرفته است(مك كلند،اتكینسون،كلارك، لاول :1953).پژوهش دربارة این انگیزه امروزه نیز ادامه دارد (اسپنس ، 2011).افرادی كه نیاز به پیشرفت در آنها نیرومند است، می خواهند كامل شوند و عملكرد خود را بهبود بخشند . آنان وظیفه شناسند و ترجیح میدهند كارهایی را انجام بدهند كه چالش برانگیز باشد و به كاری دست بزنند كه ارزیابی پیشرفت آنان به نحوی، خواه با مقایسه آن باپیشرفت سایر مردم یا بر حسب ملاک های دیگر امكان پذیر باشد . به بیان رسمی تر، پیشرفت رفتاری مبتنی بر وظیفه است كه اجازه میدهد عملكرد فرد طبق ملاکهای وضع شدة درونی یا بیرونی موردارزیابی قرار گیرد كه در برگیرندة فرد در مقایسه با دیگران است یا به نحو دیگری در بر گیرندة، نوعی ملاکهای عالی است انگیزش پیشرفت را دربسیاری از حوزه های فعالیت مثل شغل، مدرسه، هنرهای خانگی یا مسابقات ورزشی و قهرمانی میتوان مشاهده كرد . انگیزش پیشرفت تحصیلی درمحیط تحصیلی به رفتارهایی اطلاق میگردد كه منجر به یادگیری وپیشرفت میشود . انگیزش پیشرفت با عوامل بسیاری در ارتباط ا ست كه میتوان دو مقولةویژگی های آموزشگاهی و اجتماعی را از مهمترین آنها دانست ( اسپنس و هلم رایش ، 2011).
بنابراین از آنجایی که شرط مهم برای رشد و شکوفایی هر جامعه ای وجود افراد آگاه، کارآمد و خلاق است، لذا پرورش و تقویت انگیزه پیشرفت سبب ایجاد انرژی و جهت دهی مناسب رفتار، علایق و نیازهای افراددر راستای اهداف ارزشمند و معین میشود.کسانی که انگیزه پیشرفت بالادارند، می خواهند کامل شوند و کارکرد خود را بهبود بخشند. آنان وظیفه شناس اند و ترجیح می دهند کارهایی انجام دهند که چالش برانگیز باشد و به کاری دست زنند که ارزیابی پیشرفت شان به گونه ای (خواه در مقایسه با پیشرفت دیگران یا خواه بر پایه ملاک های دیگر)، شدنی باشد. این افراد از عزت نفس برخوردارند،مسئولیت فردی را ترجیح می دهند و دوست دارند که به گون های ملموس از نتایج کار خود آگاه شوند.
مفهوم سرمایه اجتماعی یک مفهوم بین رشته ای است كه طی دو دهه ی اخیر مورد توجه پژوهشگران زیادی قرار گرفته است. سرمایه اجتماعی مفهومی جامعهشناسی است که در تجارت، اقتصاد، علوم انسانی و بهداشت عمومی جهت اشاره به ارتباطات درون و مابین گروهی از آن استفاده می شود. اگرچه تعاریف مختلفی برای این مفهوم وجود دارد، اما در کل سرمایه اجتماعی به عنوان نوعی “علاج همه مشکلات” جامعه مدرن تلقی شده است(پورتس ، 2005). ایده اصلی این است که “شبکههای اجتماعی دارای ارزش هستند. همانطور که پیچ گوشتی (سرمایه فیزیکی) یا تحصیلات دانشگاهی (سرمایه انسانی) هم به صورت فردی و هم در شکل جمعی میتوانند موجب افزایش بهره وری شوند، ارتباطات اجتماعی هم بر بهره وری افراد و گروه ها تأثیر میگذارند(پوتنام ، 2008).
سرمایه ی اجتماعی در روابط میان افراد تجسم می یابد وموقعی به وجود می آید كه روابط میان افراد به شیو ه ای دگرگون شود كه كنش را تسهیل كند.کلمن معتقد است كه سرمایه ی اجتماعی با كاركردش تعریف می شود؛ به اعتقاد وی سرمایه اجتماعی شی واحدی نیست بلكه انواع چیزهای گوناگونی است كه دو ویژگی مشترك دارند: همه ی آنها جنبه ای از ساختار اجتماعی هستند و كنش های معین افراد را در درون ساختارتسهیل می كنند. سرمایه اجتماعی، سرمایه مولد است و دستیابی به اهداف معین را امكان پذیرمی سازد(كلمن ، 1998). كلمن برخی از روابط اجتماعی را كه می توانند منابع سرمایه ای سودمند ایجاد كنند شامل تعهدات و انتظارات، ظرفیت بالقوه اطلاعات، هنجارها و ایدئولوژی می داند.کلمن و هافر(1998) اطلاعات کمی از 28000 دانشجو در مجموع 1015 دبیرستان دولتی، کاتولیک و خصوصی در آمریکا در طول دوره هفت ساله بین 1980 و 1987 جمع آوری کردهانداز این تحقیق طولی چنین نتیجه گیری شده است که سرمایه اجتماعی در خانواده دانش آموزان و اجتماعاتشان منجر به کاهش تعداد موارد ترک تحصیل در مدارس کاتولیک نسبت به نرخ بالای آن در مدارس دولتی شده است.
*تیچمن و همکاران (1996)شاخص ساختار خانواده را که توسط کلمن پینهاد شده بود، بسط داده اند. آنها کلمن را به علت استفاده صرف از تعداد والدین حاضر در خانواده و صرفنظر از ابعاد نامشهود مسئله همچون وجود والدین ناتنی و انواع مختلف خانواده های تک والد مورد نقد قرار داده اند. علاوه بر عامل حضور والدین تنی یا ناتنی، آنها جزئیات بیشتری همچون نوع خانواده های تک والد (فقط پدر یا مادر، ازدواج نکرده و غیره) را هم در تحلیل خود به حساب آورده اند. به علاوه آنها تحقیقاتی را هم در زمینه اندازه گیری سطح روابط والد – فرزند به کمک شاخص تعداد دفعاتی که آنها در مورد مسائل مربوط به محل تحصیل بحث می کنند، انجام داده اند.(تیچمن ، 1996).مورگان و سورنسن مستقیماً از کلمن به علت ارائه نکردن علت دقیق عملکرد بهتر کالج های کاتولیک روی آزمونهای موفقیت استاندارد انتقاد دارند.با توجه به عملکرد افراددر کالج های کاتولیک به عنوان مکان هایی هنجارگرا وکالج های دولتی به عنوان مدارس افق گستر، آنها دو مدل برای تحلیل اثر سرمایه اجتماعی در یادگیری ریاضیات پیشنهاد کرده اند. آنها مشاهده کرده اند که در حالیکه سرمایه اجتماعی می تواند با حفظ و پایداری یک اجتماع فراگیر و فعال منجر به آثار مثبت در کالج های هنجارگرا شود، در عین حال می تواند عواقب منفی نیز داشته باشد: نظارت بیش از حد، سرکوب خلاقیت و موفقیتهای استثنایی از جمله این موارد هستند. اما از طرف دیگر، در مدارس افق گستر، محدودیت اجتماعی، عواقب منفی در یادگیری ریاضیات داشته است. این مکان ها نوع متفاوتی از سرمایه اجتماعی را در قالب فرصتهای حاصل از شبکه گسترده ای از روابط اجتماعی بین والدین و سایر افراد بالغ تجربه می کنند. نتیجه این که یادگیری در سطح بهتری نسبت به کالج های کاتولیک هنجارگرا پیاده می شود. به طور خلاصه مطالعات مورگان و سورنسن نشان می دهد که سرمایه اجتماعی وابسته به محیط است. ممکن است یک نوع از سرمایه اجتماعی در یک محیط خاص نقش مثبت داشته باشد ولی لزوماً در شرایط دیگر موفق نخواهد بود (اورگن و سورنسون ، 1999).
*پوتنام در کتاب خود “بولینگ یک نفره” متذکر شده است “رشد فرد به شدت تحت تأثیر سرمایه اجتماعی است” و ادامه می دهد “حضور سرمایه اجتماعی با نتایج مثبت متعددی خصوصاً در امر آموزش مرتبط دانسته شده است”. بر طبق نظر وی در این کتاب، این نتایج مثبت حاصل سرمایه اجتماعی والدین در اجتماع هستند. در ایالاتی که سطح سرمایه اجتماعی بالاتر است، موفقیت تحصیلی نیز بیشتر است. وجه مشترک این ایالات در این است که در آنها والدین مشارکت بیشتری در امر تحصیل فرزندان خود دارند. هر جا که والدین مشارکت بیشتری در فرایند آموزش فرزندان داشته اند، معلمان موارد کمتری از بدرفتاری همچون حمل سلاح در مدرسه، درگیری فیزیکی، فرار از مدرسه و به طور کلی بی تفاوتی نسبت به تحصیل گزارش کردهاند. (پوتنام ، 2009).با استناد به دیدگاه پوتنام و سایر مدارک، برای درک راب
طه بین سرمایه اجتماعی و آموزش، باید میزان مشارکت والدین در امور آموزش و کالج ها و میزان سرمایه اجتماعی موجود در یک اجتماع را تعیین کرد. کلمن با نقل قول از کتاب پوتنام متذکر شده است که ما نباید “قرار گرفتن جوانترها در حصر افراد بالغ نزدیک به آنها – یعنی در رده اول و مهمتر از همه اعضاء خانواده و سپس سایر افراد اجتماع را کم اهمیت بدانیم.
در پژوهش حاضر سعى بر این است که عوامل مؤثر بر موفقیت و پیشرفت تحصیلى دانشجویان از جهت سرمایه اجتماعى خانواده ها و اجتماع بررسى شود. با توجه به تنزل روابط اجتماعى و خانوادگى و نقش مهمى که کمیت و کیفیت این روابط بر پیشرفت تحصیلى دانشجویان دارد، بررسى کمیت و کیفیت روابط در درون خانواده و اجتماع ورابطه آن با پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه مورد مطالعه بر اساس پژوهشهای پیشین، مسئله این پژوهش است.
از دیرباز مسآله از بین بردن افت آموزش یا پیشرفت تحصیلی مورد بحث و تفحص متخصصان تعلیم و تربیت بوده و همواره در پی آن پیشنهادات، راهکارها و سیاست هایی به همین منظور وجود داشته تا بتواند جلوی این معضل فرهنگی را گرفته و استفاده بهینه از امکانات مالی و منابع محدود کشور به عمل آید تا شاید برای همیشه این مشکل اساسی آموزش زدوده شود و دیگر شاهد حیف و میل شدن بیهوده بودجه های نظام آموزشی خود نباشیم. (ناهاپیت و گوشال ، 1998).
موضوع جلوگیری از افت تحصیلی یا کوشش در جهت پیشرفت تحصیلی بالنفسه از اهمیت ویژه یی برخوردار است و همواره مورد توجه تمامی مسوولان نظام آموزشی قرار گرفته است و سعی و تلاش دارد بتواند با بسیج نیروهای کارا و کارآمد سطح علمی و فرهنگی افراد را ارتقا داده و مراکز و موسسات صنعتی، علمی و تجاری جامعه را از وجود متخصصان آگاه و توانمند بهره مند سازد. از این جهت سعی و تلاش همه ما این بوده که در یاری رساندن به این هدف ارزشمند تا جایی که می توانیم در این راه خود را مسوول دانسته و تلاشی بسیار ناچیز ولو در ارائه یک راهکار کوچک انجام داده یا با یادآوری و انجام و اجرای شیوه ها و برنامه های خاص آموزشی راه رسیدن به این هدف را تسهیل بخشیم. (ناهاپیت و گوشال ، 1998).
نظر به یافته ها و پژوهش هاى گذشته،پیشرفت تحصیلى در سطوح مختلف، عمدتاً متأثر از خاستگاه اجتماعى و متغیرهایى همچون سرمایه اجتماعى وویژگى هاى فردى همچون هوش و استعداد تحصیلى است که خود متأثر از زمینه اجتماعى افراد است. بررسى پژوهش هاى انجام شده در داخل و خارج از کشورنشان مى دهد که به عنوان یک یافته مشترك و عام، حتى در کشورهاى توسعه یافته و پیشرفته، دسترسى به موفقیت تحصیلى متأثر از زمینه هاى اجتماعى – اقتصادى افراداست. سرمایه اجتماعی به سه بُعد : ساختاری ، شناختی و ارتباطی تقسیم می شود(ناهاپیت و گوشال ، 1998).
لذا ضرورت دارد علاوه بر توجه به زمینه های مذکور در تحقیقات، به متغیرها و کلیدواژه هایى همچون ابعاد سرمایه اجتماعى(ساختاری،شناختی،ارتباطی) که در مباحث و نظریه هاى اخیر جامعه شناسى آموزشی مطرح شده است و از اهمیت نظرى بالایى نیز برخوردارند، نیز توجه شود.امری که دراین پژوهش مورد توجه محقق قرار گرفته است.
بدیهی است كه كشور ما به مطالعات و تحقیقات مربوط به آموزش و پرورش نوجوانان و كودكان نیاز فراوان دارد و در این میان لازم است به مسائل و مشكلات مهمی كه به نحوی به پیشرفت تحصیلی دانش آموزان لطمه می زند توجه لازم مبذول گردد. لذا تحقیقاتی ارزنده و معضل گشا در این زمینه برای رسیدن به وضع نسبتا مطلوب و ضروری به نظر می رسد كه از طریق یافتن راه های پیشرفت تحصیلی از جنبه های عوامل موثر خانوادگی , آموزشی و پرورشی در این مسیر قدم های موثر و راهگشایی در جهت حل این مشكل بزرگ برداشته شود كه مهمترین و پر اهمیت ترین بررسی ها و دست آوردها از مسائل و عوامل خانوادگی در جنبه های پیشرفت تحصیلی از هدفهای عمده و اساسی ما در این تحقیق می باشد .( مرادی ، علیرضا ،1380 )
1-4-1-هدف اصلی تحقیق :
شناخت رابطه اثرات سرمایه اجتماعی و انگیزه پیشرفت تحصیلی دانشجویان ، می باشد.
1-5- سوالات تحقیق
1-5- 1- سوال اصلی تحقیق:
آیا سرمایه اجتماعی با انگیزه پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه پیام نور پاکدشت رابطه ای معنادار دارد؟
1-5-2- سوالات فرعی تحقیق:
تعاریف اصطلاحات
1-6- تعریف نظری وعملیاتی متغیرها
تعریف نظری :
اصطلاحى است كه گاه در معناى وسیع به كار مى رود و ثروت اجتماعى و یا حتى درآمد اجتماعى از آن برمى آید .
تعریف عملیاتی:
برای سنجش سرمایه اجتماعی ، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد .
تعریف نظری:
سرعتی که دانش آموز در تکمیل پایه ها و درجات گوناگون دارد و بر حسب مقدار پیش افتادگی و سرعت یا عقب ماندگی وی اندازه گیری می شود”(بیابانگرد ، 1378 ،54).
تعریف عملیاتی:
برای سنجش پیشرفت تحصیلی ، ازپرسشنامه محقق ساخته استفاده شد.
اعتماد
تعریف نظری:
اعتماد اجتماعی نداشتن حسن ظن فرد نسبت به افراد جامعه است (مهدی اختر محققی ،1385).
تعریف عملیاتی:
برای سنجش اعتماد ، ازپرسشنامه محقق ساخته استفاده شد .
تعریف نظری:
حس کمک و همدلی بین اعضای یک گروه در جهت پیشبرد اهداف جمعی و رسیدن به اهداف نهایی گروه (اختر محققی ،1385).
تعریف عملیاتی:
برای سنجش سرمایه اجتماعی ، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد .
روابط اجتماعی
تعریف نظری:
یک متغیر معرفتی متعلق به افراد است جهت پی بردن به ماهیت مسائل اجتماعی (اختر محققی ،1385).
تعریف عملیاتی:
برای سنجش سرمایه اجتماعی ، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد.