از دیرباز، اطلاع از چگونگی عملکرد واحدهای تحت بررسی، جهت اتخاذ تصمیمگیریهای مناسب برای رسیدن به بهرهوری بهتر، یکی از مهمترین وظایف مدیران بهحساب میآمد؛ اما امروزه با توجه به عواملی مانند پیچیدگی مسائل، حجم بالای اطلاعات، اثرات عوامل خارجی بر عملکرد، رقابت شدید جهانی، تغییرات ناگهانی خطمشی به علت برخورد انفعالی با مشکلات حاد (مانند تورم، بیکاری و …)، محدود بودن واحدها در رابطه با تصمیمگیریهای مناسب و غیره … بدون برخورد علمی نمیتوان راهکار مناسبی اتخاذ کرد.
در محیط رقابتی امروز که دوام و بقای سازمانها به کیفیت تصمیمات ذینفعان بستگی دارد، ارزیابی عملکرد از اهمیت قابل توجهی برخوردار بوده و نقش مهمی در بهبود عملکرد سازمانها خواهد داشت. ارزیابی عملکرد بایستی از چنان جامعیتی برخوردار باشد تا بتواند تمامی ابعاد پیرامون مترتب بر فعالیت سازمانها را با عملکرد آنها مرتبط نموده و نقش تصمیمات مدیران در نیل به اهداف و ارتقاء عملکرد آن ها را منعکس نماید.
از آنجا که قلب و شریان اقتصادی کشور به بانک ها گره خورده، بدیهی است رشد و ارتقاء و پیشرفت صحیح بانکها موجب شکوفایی اقتصادی و کمک به فرار از بحرانهای مالی میگردد. بانکها برای ربودن گوی سبقت از یکدیگر در جهت افزایش سهم بازار و سودآوری به دنبال استفاده از انواع روشهای بهبود عملکرد در جذب مشتریان هستند، در این میان ارزیابی عملکرد بانکها از اهمیت خاصی برخوردار است و به یکی از مهمترین فعالیتهای مدیران بانکها تبدیل شده است. علاوه بر این افزایش کارایی بانکها میتواند گامی بلند در بهتر اجرا شدن فعالیت بانکها گردد.
به منظور ارزیابی عملکرد از روش تحلیل پوششی دادهها به عنوان ابزاری در ارزیابی عملکرد واحدهای تصمیمگیری استفاده میگردد که در این تکنیک از یکسری نهادهها و ستادههای سازمان به منظور ارزیابی عملکرد سازمان استفاده میشود. اندازهگیری کارایی به خاطر اهمیت آن در ارزیابی عملکرد یک سازمان همواره مورد توجه قرار داشته است که در پژوهش حاضر با توجه به اهمیت این امر، از مدلهای مختلف تحلیل پوششی دادهها استفاده شده است.
امروزه بحث ارزیابی عملکرد شعب بانک و تأثیری که شعب بر عملکرد کل موسسه دارد، بسیار چالشبرانگیز و حائز اهمیت است. بانک ها با هر مأموریت، رسالت، اهداف و چشمانداز، ملزم به پاسخگویی به مشتریان، اربابرجوع و ذینفعان هستند تا به هدف اصلی خود که سودآوری و رضایت مشتری است دست یابد.
بانکها برای رسیدن به هدفشان ملزم به ارزیابی دقیق شعب خود هستند تا بتوانند از این طریق شعب ناکارا، کمبودها و ضعفهایشان را شناسایی کنند و جهت بهبود و رسیدن به کارایی، اقدامات لازم را انجام دهند. برای رسیدن به این امر احتیاج به تکنیک مناسب و دقیق ارزیابی عملکرد میباشد که در این پژوهش از روش تحلیل پوششی دادهها استفاده شد.
تحلیلپوششیدادهها تکنیکی نا پارامتریک برای سنجش و ارزیابی کارایی نسبی مجموعهای از واحدهای تصمیمگیرنده با ورودیها و خروجیهای چندگانه است. این روش دارای مدل های مختلفی است که معروفترین آن مدلهای کلاسیک CCR و BCC میباشند. این مدلها در تفکیکپذیری شعب از نظر کارایی و شناسایی کمبودها و ضعف ها ضعیف هستند و تعداد زیادی از شعب ناکارا را کارا در نظر
میگیرند. بنابراین بانکها با بهره گرفتن از این مدلها قادر به شناسایی دقیق شعب خود نخواهند بود.
انتخاب بهترین مدل برای ارزیابی عملکرد شعب، از اهمیت زیادی برخوردار است. لذا این پژوهش سعی دارد با بهره گرفتن از مدلهای دیگر تحلیل پوششی دادهها، مدل مناسب را شناسایی و شعب کارا را احصاء کند تا بانک ها از این طریق قادر به تشخیص دقیق شعب ناکارا و علل آن باشند.
انسان همواره خواهان دستیابی به کارایی بیشتر است و آن را وسیلهای برای رسیدن به سود یا مطلوبیت بیشتر میداند. ازنظر اقتصادی، کارایی به مفهوم تخصیص بهینه منابع، حداکثر استفاده از منابع، تحمل حداقل هزینه ـبا تکنولوژی موجود ـ است. امروزه محاسبه کارایی در سازمانها و صنایع گوناگون یکی از اقدامات ضروری بهمنظور مقایسه میزان رقابتپذیری درصحنه داخلی و خارجی یک کشور است و بانکها به عنوان مهمترین نهاد پولی، نیز از این قاعده مستثنا نیستند. (حسنزاده, 1386).
از آنجا که کارکرد بهینه بانکها، تاثیر بسزایی بر رشد و توسعه اقتصادی کشور برجای میگذارد، ایجاد شرایط و بسترهای لازم در جهت ارتقای کیفی و کمی عملکرد بانکها در سایه فضای رقابتی سالم، میتواند نقش قابل توجهی در دستیابی به اهداف داشته باشد. در این راستا یکی از روشهایی که بانکها در جهت شناسایی جایگاه و موقعیت رقابتی و کیفیت عملکرد خویش دارند، سنجش عملکرد آنها از ابعاد گوناگون میباشد. با توجه به اهمیت موضوع و به منظور حصول اهداف مترتب بر آن، شناسایی مدل جامع و کامل برای ارزیابی عملکرد بانکها ضروری به نظر میرسد. لذا در این پژوهش مدلهایی برای ارزیابی عملکرد شعب بانکها پیشنهاد شده است.
این پژوهش فاقد فرضیه میباشد.
روشی که در این پژوهش مورداستفاده قرارگرفته است، روش توصیفی میباشد. بخش توصیفی پژوهش مربوط به توضیح مطالب و بخش ریاضی آن ناشی از کاربرد تکنیک تحلیلپوششیدادهها و روابط ریاضی حاکم بر آن است.
1-8 جامعه آماری
همانطور که قبلا بیان شد این پژوهش قصد دارد تا به ارزیابی عملکرد شعب بانک بپردازد بنابراین بنا به اطلاعات در دسترس بانک ملت، این سازمان انتخاب شد. بانک ملت به موجب مصوبهی مورخ 29 آذر 1358 مجمع عمومی بانکها از ادغام بانکهای تهران، داریوش، بینالمللی ایران، عمران، بیمه ایران، ایران و عرب، پارس، اعتبارات تعاونی و توزیع، تجارت خارجی و فرهنگیان در تاریخ 31 تیر 1359 تشکیل و تحت شماره 38077 در ادارهی ثبت شرکتها به ثبت رسید. عملیات اجرایی بانک نیز از همان تاریخ آغازشد. بانک ملت در حال حاضر با سرمایه 13100 میلیارد ریال بهعنوان یکی از بزرگترین بانکهای کشور است که درچارچوب دولت جمهوری اسلامی ایران فعالیت مینمایند. این بانک دارای 1،815 شعبه در داخل و 5 شعبه در خارج از کشور میباشد. تعداد پرسنل بانک درحال حاضر 24,757 نفر است.
برای دسترسی به اطلاعات بانک ملت، محدودیتهایی وجود داشت و اخذ اطلاعات جامع و کامل از تمامی شعب بانک مقدور نبود. لذا از طریق منابع اطلاعاتی بانک ملت، اطلاعات 30 شعبه واقع در شهر تهران در قابل دسترسی بود و در این پژوهش استفاده شد.
واژگان مهم این پژوهش بهصورت زیر تعریف میشوند (امیری بشلی, 1382)
کارایی: عبارت است از نسبت بازده واقعی (بهدستآمده) به بازده مورد انتظار (استاندارد تعیینشده)؛ بهعبارتدیگر، نسبت مقدار کار انجامشده به مقدار کاری که باید انجام شود.
کارایی فنی: کارایی فنی منعکسکننده توانایی یک بنگاه در بدست آوردن حداکثر خروجی از ورودیهای بکار گرفتهشده میباشد.
کارایی تخصیصی: منعکسکننده توانایی یک بنگاه برای استفاده از ورودیها در نسبت بهینه با توجه به قیمت و تکنولوژی تولید است.
کارایی اقتصادی: حاصلضرب کارایی فنی در تخصیصی، کارایی اقتصادی را تشکیل میدهد.
روش تحلیلپوششیدادهها: یکی از مهمترین روشهای غیر پارامتریک محاسبه کارایی میباشد که بهترین عملکرد را در مجموعه مورد مقایسه، پیدا کرده و عملکرد سایر واحدها را نسبت به بهترین عملکرد مقایسه میکند.
واحدهای تصمیمگیرنده: به واحدها و یا سازمانهای مستقلی که درروش تحلیلپوششیدادهها مورد مقایسه قرار میگیرند، اطلاق میشود.
CCR مخفف Charnes-Cooper-Rohdes: مدل CCR یکی از مدلهای DEA است که توسط چارنز، کوپر و رودز دز سال 1978 مطرح گردید. در مدل CCR فرض ثابت بودن به مقیاس فعالیتها حاکم است.
BCC مخفف Banker-Chaenes-Cooper: مدل BCC توسعهیافته مدل CCR است که بهمنظور متغیر سازی بازده به مقیاس توسط بنکر، چارنز و کوپر در سال 1984 ارائه گردید.
جامعه مهندسی ارزش آمریکا مهندسی ارزش را بهعنوان کاربرد سیستماتیک روشهای شناختهشده که عملکرد یک محصول یا خدمات را مشخص نموده، ارزشی پولی برای آن عملکرد تعیین و قابلیت اطمینان از عملکرد را با کمترین هزینه فراهم می کند، معرفی می کند.
مهندسی ارزش توسط لارنس مایلز عضو شورای مهندسی برق توسعهیافته است. پس از جنگ جهانی دوم، بسیاری از مواد مورداستفاده توسط صنعت دچار کمبود بوده و بهدشواری تهیه می شود. شرکتهایی نظیر جنرال الکتریک مجبور به جستجوی مواد جایگزین شدند. در بسیاری از موارد مواد جایگزین بهخوبی کار میکردند. این یافته ها منجر شد که روسای جنرال الکتریک به این نتیجه برسند که در برخی از موارد، میتوانند بهرهوری را با تعویض مواد بهبود دهند. از آقای مایلز خواسته شد تا بر روی روشهایی کار کند که امکان این تعویض را فراهم مینمود. در سال 1946 او یک فرایند سیستماتیک، مرحله ای، گامبهگام برای یافتن مواد جایگزین، محصولات، اجزا و خدمات ارائه نمود. این فرایند بعدها تحلیل ارزش نامیده شد. جنرال الکتریک موفقیت بزرگی را با بهره گرفتن ازاینرویش به دست آورد. این موفقیت، منجر به توسعه بیشازپیش مهندسی ارزش در صنایع خصوصی گردید. دولت در استفاده از مزایای تحلیل ارزش بسیار سریع بود. در سال 1954، شرکت کشتیسازی نظامی آمریکا اولین آژانس فدرال برای استفاده ازاینرویش بود. قبل از سال 1961 مهندسی ارزش بهصورت رسمی در وزارت دفاع مورداستفاده بود. سایر سازمانهای فدرال، نظیر وزارت داخلی، خدمات پستی، ناسا و سایر ارگانها نیز از این سیستم پیروی نمودند. اگرچه این روش در ابتدا در تولید محصولات مورداستفاده قرار گرفت، اما افراد دریافتند که این روش می تواند در فرایند طراحی و خدمات نیز مؤثر باشد. وزارت دفاع اولین مرکزی بود که برنامهای رسمی برای استفاده از مهندسی ارزش در طراحی و ساخت پروژه های خود اجرا نمود. قبل از سال 1956 سه سرویس ایجادشده و از مهندسان ارزش تماموقت استفاده نمودند. در ابتدا این روش تحلیل ارزش نامیده میشد. بعدها نامهای دیگری مانند مدیریت ارزش، ارتقا ارزش، کنترل ارزش و خرید ارزش مورداستفاده قرار گرفت. نیروی دریایی آمریکا این نام را به مهندسی ارزش تغییر داد تا بر روی بعد مهندسی آن تأکید داشته باشد. این نام، مهندسی ارزش، بهصورت گسترده مورداستفاده قرار میگیرد. باوجود تغییرات صورت گرفته در نام، هدف مهندسی ارزش یکسان باقیمانده است و آن تأمین ابزاری برای کنترل هزینه کل در هر جا در حین تولید محصول یا خدمات بدون تحت تأثیر قرار دادن کیفیت یا قابلیت اطمینان محصول یا خدمات میباشد. حقیقت این است که هزینهها بهطورکلی در محصولات و فرایندها غیرقابلاجتناب میباشند. مایلز اینگونه نتیجه گرفت که هزینه های غیرضروری ممکن است به دلیل عادات و عقاید، فقدان زمان کافی برای طراحی، نبود اطلاعات، نبود ایدهها، غرور، شرایط موقت، نبود تجربه، عدم موفقیت در استفاده از متخصصان، نبود ارتباطات، معانی متعدد، تمایل به ثبات و یا ترس از دست دادن کارکنان باشند. موضوع یافتن برنامه کاهش هزینه مؤثر بود تا در کشف هزینه های غیرضروری مفید باشد. مهندسی ارزش دارای یک ویژگی دیگر نیز میباشد، که آن را از سایر روشهای کاهش هزینه متمایز می کند. این ویژگی تحلیل کارکرد میباشد. مهندسی ارزش کارکرد را عنوان وسیله شناخت همهچیز درباره محصول تحلیل می کند. بهعبارتدیگر، با در نظر گرفتن این موضوع به محصول بهجای شیء باید بهصورت کارکرد نگاه کرد، گزینه های دیگری (برای طراحی، مهندسی و تولید) ممکن است به دست آیند که علاوه بر بهبود بهرهوری، هزینهها را کاهش داده و کارکرد را افرایش میدهند. لذا با بهره گرفتن از روش پرسشگر، فرایندها و موادی که پیشنهاد میشوند، میتوانند منجر به کاهش هزینهها شوند. لذا، شناخت کارکرد و ارزش آن تمایز اصلی بین مهندسی ارزش و سایر برنامه های کاهش هزینه میباشد.
مطالعات مهندسی ارزش بر اساس خدمات تأمینشده توسط گروهی از افراد صورت میگیرد. این گروه تیم کاری نامیده می شود و متشکل از افرادی است که نماینده بخشهای کاری مختلف برای تعریف کامل مسئله و عملکرد آن و رسیدن به راهحلی بهصرفه برای ارزش میباشند. یک تیم با تعادل هماهنگی، رقابت و تحریک مهمترین عامل برای تحلیل موفق ارزش میباشد. ترکیب تیم باید مختلط و متشکل از بخشهای مختلف باشد. مهم است که افرادی با تجارب کاری یا پیشینههای مختلف در فناوری مرتبط دورهم باشند اما این به معنای در نظر نگرفتن افراد بدون پیشزمینه نیز نیست. ترکیبی از استعدادها برای رسیدن به نقاط مختلف ضروری میباشند. اعضای تیم باید نمایندههای تولیدکننده و مصرف کننده باشند. این موضوع پیشنهاد می کند که انواع مختلفی از گرایشها باید در تیم وجود داشته باشند: طراحی، تولید، عملیات، بازاریابی، خدمات مشتریان، کاربران تجهیزات، طراحان محصول و غیره.
در مهندسی ارزش عبارت عملکرد به آن چیزی اطلاق می شود که منجر به فروش یا کارکرد محصول می شود. مصرف کننده، محصول یا خدماتی را میخرد که کارکردهای خاصی را با توجه به هزینهای که مصرف کننده صرف می کند ایفا می کند. درصورتیکه آن محصول انتظارات را برآورده نکند عملاً هیچ استفادهای برای خریدار ندارد و هزینه مصرفشده برای آن مهم نیست. به طور مشابه صرف پول بیشتر برای افزایش کارکردی فراتر از موضوع موردنیاز، ارزش آن را برای خریدار افزایش نمیدهد. به دلیل اینکه کاربردی بودن ناکافی غیرقابلقبول بوده و کارکردهای زیاد نیز اسراف است، کارکرد باید بهخوبی تعریف شود. این تنها راهی است که میتوان هزینهها را بهخوبی تعریف و طراحی نمود. بنابراین نخستین تلاش در مهندسی ارزش باید به نیازهای مصرف کننده معطوف گردد، یعنی کیفیت عملکرد، یا ویژگیهایی که باید برای مفید بودن محصول در نظر گرفته شوند.
با تعریف کارکرد، میتوان آموخت که چه ویژگیهایی از طراحی واقعاً موردنیاز میباشد. لذا نقش تعریف کارکرد پیچیده نگریستن و ساده دیدن میباشد. لذا شناخت مناسب از کارکرد در پیادهسازی موفق مهندسی ارزش بسیار حائز اهمیت میباشد. ابتدا باید کارکرد بهخوبی تعیین شود تا فرد بتواند راههایی که میتوان به آن رسید را شناسایی نماید. بهعنوانمثال نصب یک پلاک بر روی یک دستگاه را در نظر گرفته می شود. بهجای استفاده از پیچاندن پلاک، کارکرد بهتر خواهد بود اگر از برچسبگذاری تجهیزات استفاده کنیم. این کار امکان قرار گرفتن نام بر روی دستگاه را فراهم نموده و نیازی به استفاده از پلاک نیست. از طرف دیگر، در صورت نیاز به پلاک میتوان آن را از طریق جوشکاری یا سیم به دستگاه متصل نمود. دوم اینکه در تعیین کارکرد، فرد یاد چگونگی کاربرد وسیله را مشخص نماید. (کارکرد درب می تواند تأمین دسترسی، تأمین نور یا بستن ورودی باشد که این موضوع به تمایل طراح بستکی دارد) همچنین، کارکرد را میتوان در حداکثر عبارات ممکن تعریف نمود که این کار میتوان منجر به ارتقا بیشتر ارزش شود. هنگامیکه کارکرد تعیین شد، ارزش آن باید مشخص گردد.
ساختاریافتگی مهندسی ارزش در برنامهی کار که از مهمترین عناصر آن محسوب میگردد جلوهگر می شود. برنامه کار یک فرمول اجرایی است که یک تیم را در طول فرایند کامل مهندسی ارزش از ابتدا تا انتها هدایت می کند. برنامهی کار از قسمتهای بسیار مهم فرایند محسوب می شود. این برنامه با خلق یک ساختار مناسب، تیم را در مطالعه ارزش هدایت می کند. این امر موجب کاربرد تحلیل و خلاقیت در مقاطع مناسب در فرایند می شود و تیم را در کاربرد تحلیل و خلاقیت هدایت می کند. بهمنظور دستیابی به حداکثر منافع از برنامهی کار، باید دقیقاً آن را اجرا نمود. این موضوع ممکن است در نظر اول یک پارادایم به نظر برسد ولی تعهد دقیق به اجرای برنامهی کار، نهایت انعطافپذیری در تفکر را به دست خواهد داد. برنامه کار از سه مرحله اصلی تشکیل می شود. مراحل اصلی مطالعه شامل موارد زیر میباشد:
مهمترین مرحله مطالعه اصلی میباشد که شامل شش فاز اطلاعات، تحلیل کارکرد، خلاقیت، ارزیابی، توسعه و ارائه میباشد که به تشریح هر یک از آن ها پرداخته می شود:
هدف فاز اطلاعات، کامل کردن مجموعه اطلاعاتی است که در مرحله پیش مطالعه گردآوریشده است. اعضای تیم، کلیه اطلاعات موردنیاز مطالعات ارزش را در یک کارگاه یا جلسه پرسش و پاسخ تکمیل و مبادله مینمایند. همچنین در صورت نیاز تیم از ساخت گاه پروژه بازدید خواهد نمود. در این فاز توافقات لازم برای مصادیق و اهداف بهبود ارزش، هزینه، کارایی و زمان صورت میگیرد و توافقات نهایی در این مورد، بعد از بازنگری نهایی مدون می شود. در انتهای این فاز بر اساس اهداف بهبود، محدوده مطالعات مجدداً بازنگری می شود.
شناسایی و تحلیل کارکردهای پروژه، قلب روششناسی است. این فعالیت، اولین و مهمترین گامی است که روششناسی ارزش را از سایر روشهای بهینهسازی و حل مسئله متمایز می کند. هدف این فاز، شناسایی محدودههایی از مطالعه است که بیشترین بهبود را در پروژه موجب میشوند. در این فاز نمودار تحلیل کارکرد توسط تیم با هدایت راهبر و تسهیلگر ترسیم می شود و کل کارکردهای پروژه در قالب یک نمودار به تصویر کشیده می شود.
در این فاز، برای تحقق کارکردهای انتخابشده، تعداد زیادی ایده پیشنهاد می شود ایدهها با مشارکت فعالانه اعضای تیم، در فضایی بهدوراز قیود، عادات، سنن، خواسته ها و تمایلات منفی، محدودیتهای فرضی و معیارهای خاص، پیشنهاد و ارائه میگردند. در طول این
فعالیت، هیچ قضاوت یا بحثی میان اعضا صورت نمیگیرد و بررسی کیفی ایدهها در فاز بعد صورت میگیرد.
هدف از فاز ارزیابی، تجزیهوتحلیل ایدههای ارائهشده در فاز خلاقیت و انتخاب ایدههای قابلاجرا، برای شرح و بسط بیشتر است. با بهره گرفتن از معیارهای ارزیابی تعیینشده در فاز پیش مطالعه، ایدهها، دستهبندی و وزن دهی میشوند. این فاز شامل گامهای زیر است:
هدف از فاز توسعه، انتخاب و ترکیب بهترین راه حلهای فاز ارزیابی و طرح گزینه های برتر برای بهبود ارزش است. این فاز شامل گامهای زیر است:
هدف از این فاز، ارائه دستاوردهای مطالعه ارزش و توافق درباره اجرایی بودن توصیههاست. این دستاوردها شامل چند گزینه میباشد که قدرت انتخاب کارفرما بیشتر باشد. این فاز شامل ارائه شفاهی اولیه، همراه با یک گزارش کتبی کامل حاوی نتایج کلیه مراحل مطالعه است.
فراگیری و سیطره رایانه و پدیده اینترنت، تأثیری شگرف بر مسیر چگونگی حیات فردی، اجتماعی، اقتصادی و کاری انسان نهاده است. جلوه تمامی این دگرگونیها در فناوری اطلاعات نمایان است و به همین جهت است که عصر حاضر را با عناوین و مفاهیمی همچون دانایی، اطلاعات، دیجیتال، مجازی و مانند آن توصیف می کنند. فناوری اطلاعات و ارتباطات، با توجه به برخورداری از مزیتهای بسیار زیادی مانند، توانایی افزایش سرعت، کیفیت، شفافیت و عمومیت دسترسی به اطلاعات و دانش که هرکدام بهنوبه خود باعث بهرهوری، توسعه انسانی و اجتماعی و توسعه اقتصادی و همچنین ارتباطات گسترده میگردند، شتابان بهپیش میرود و بسیاری از کشورها (اعم از پیشرفته و درحالتوسعه) نیز در تعقیب این فناوری، بهسوی جامعه اطلاعات محور یا جامعه دانایی محور شتافته، و هر یک بهنوبه خود میکوشند تا درصحنه رقابت جهانی از جایگاهی شایسته برخوردار گردیده و در عرصه جهانیشدن سهم مناسبی را برای خود کسب نمایند.
از سال1950 و 1960 میلادی تحولات گستردهای درزمینهٔ فناوریهای اطلاعات و ارتباطات آغاز گردیده که طی سالیان اخیر سرعت بیشتری یافته است، بهطوریکه امروزه مفهومی جدید بهعنوان فناوری اطلاعات و ارتباطات پدیدار گشته که آن را در زمره فناوریهای نوین و پیشرفته قرار دادهاند. در عصر کنونی صحبت از انقلاب اطلاعات و ارتباطات مطرح میباشد. این انقلاب، نتیجه پیشرفتهای نسبتاً متأخر (از میانه دهه 1970 به بعد) در فناوریهای رایانهای و مخابراتی درزمینهٔ پردازش و توزیع اطلاعات است. همانند سایر جنبه های زندگی بشر، سرعت و تنوع تغییرات در عرصه فناوری نیز در حال افزایش است و این روند، تمامی جوامع و بهویژه کشورهایی که دارای زیرساختهای لازم نبوده و از کشورهای پیشرفته عقبماندهاند را با چالشها و مشکلات جدی مواجه مینماید. بنابراین فرایند توسعه فناوری و روزآمد کردن آن، نقشی محوری در فرایند توسعه جوامع داشته و ضروری است که اقدامات مناسب برای آن صورت پذیرد. بهطورکلی توسعه فناوری در تعریف عمومی، فرایندی است که یک جامعه به کارگیری دانش و سایر منابع در اختیار، به ایجاد تغییرات در محیط مادی پیرامون خود پرداخته و با ارائه یک کالا یا فرایند جدید به نیازهای خویش پاسخ میدهد و فناوری اطلاعات و ارتباطات نیز در قالب کلی به مفهوم شبکه های مدیریت تولید، پردازش، توزیع و مصرف بهینه اطلاعات بهمنظور افزایش کارایی سیستم بوده و از تلفیق سه حوزه اطلاعات، رایانه و ارتباطات به وجود آمده است و مجموعه ای از فناوریهایی است که امکان ذخیرهسازی، پردازش، ارائه و انتقال را از طریق محیطهای انتقال فراهم مینمایند. لذا با توجه به تعاریف عمومی از توسعه فناوری، میتوان گفت که توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات، فرایندی است که طی آنیک جامعه با توجه به شرایط زمانی خود، دانش و سایر منابع و امکانات خویش را به کار گرفته و با تکمیل و یا ایجاد تغییرات در شبکه های مدیریت تولید، پردازش، انتقال و مصرف بهینه اطلاعات، فناوری ارتباطی و اطلاعاتی و اجرا آن ها (تجهیزات سختافزار، نرمافزار، نیروی انسانی و …) را گسترش داده و با خلق کالا و خدمات یا فرایند جدید درزمینهٔ این فناوری از مزایای آن برخوردار شده و به بخشی از نیازهای خودپاسخ میدهد. در این راستا، هر کشوری نگرش خاص خود را به توسعه این فناوری دارد، بهطوریکه برخی از کشورها، توسعه فاوا را محوری برای رشد و توسعه در سایر عرصه های جامعه دانسته و برخی دیگر نیز بحث شکاف دیجیتالی و تفاوت در سطح برخورداری و توانایی کشورها در عرصه این فناوری را مطرح مینمایند، ولی درنهایت همگی آنان سعی دارند تا در توسعه فاوا نقشی ایفا کنند. بهحساب آوردن اطلاعات، بهعنوان اهرم کسب برتری، عملکرد بخشهای مختلف یک پروژه رازمانی بالا میبرد که به اطلاعات معنادار(دانش) توجه شود. درواقع تعامل اطلاعات و خلاقیت انسان، اطلاعات معنادار (دانش) را جهت استفاده در مهندسی ارزش به وجود میآورد. سامانههای اطلاعاتی، سیستمهایی هستند که داده ها را پردازش کرده و به اطلاعات لازم تبدیل کرده و از طرفی این اطلاعات را برای تصمیم گیران معنادار می کنند. امروزه فناوری اطلاعات و ارتباطات بهعنوان ابزاری نیرومند و سرنوشتساز در اختیار سایر بخشها قرار دارد. ازآنجاکه فعالیتهای مختلف پروژه ها ماهیتی دانشمحور و مرتبط با حجم وسیعی از اطلاعات دارد، با بهکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در مدیریت پروژه باعث کاهش درصد زیادی از هزینه و کاهش زمان اجرای آن شده و اثربخشی آن را افزایش میدهد. فناوری اطلاعات متکی به سه مؤلفه اصلی سامانههای اطلاعاتی، شبکه های کامپیوتری و سیستم ارتباطی میباشد. ازآنجاکه مفهوم فناوری اطلاعات با سه مؤلفه فوق تعریف می شود، لذا توسعه و پیشرفت در هر یک از عوامل فوق باعث توسعه فناوری اطلاعات شده و بر ارزش و اعتبار آن میافزاید.
مهندسی ارزش تکنیکی مدیریتی است که کارایی خود را بهعنوان ابزار مدیریتی مؤثر برای بهبود طراحی، ساخت و صرفهجویی در هزینهها در عمل به اثبات رسانده است. به کارگیری مهندسی ارزش منافعی بیش از بهبود طرح و صرفهجوییها در پی داشته است. در ایران نیز پس از بحث و تبادلنظرهای فراوان این موضوع موردتوجه سازمان مدیریت و برنامه ریزی قرار گرفت. حیطه کاربرد مهندسی ارزش در سالهای اخیر از اجرای بهینه طرحها فراتر رفته و درزمینهٔ راهبری کلان نیز کاربرد پیداکرده است و با رویکرد مدیریت ارزش و برنامه ریزی ارزش (ارکان مهم روششناسی ارزش) درزمینهٔ پیچیده و متعدد از برنامه ریزی منابع، بازنگری و ارزیابی برنامه های در دست اجرا تا افزایش در مسائل اقتصادی و اجتماعی به کار گرفته می شود. از طرف دیگر تحولات عظیمی که بهواسطه فناوری اطلاعات و ارتباطات در همه عرصه ها در سرتاسر جهان صورت گرفته نیز قابلانکار نبوده و کشور ما ایران نیز از این قاعده مستثنای نخواهد بود و می تواند از مزایا و قابلیتهای زیادی که فناوری اطلاعات و ارتباطات در اختیار کاربران میگذارد بهره کافی را برده و آن را در بهروزرسانی روشها و فرایندهای کاری و بالأخص مدیریتی مورداستفاده قرار گیرد. ازاینرو با توجه به اهمیت دو موضوع فوق، چگونگی استفاده از مزایای فناوری اطلاعات و ارتباطات در گامهای مهندسی ارزش حائز اهمیت بوده و نیازمند توجه بیشازپیش میباشد. با تلفیق فناوری اطلاعات و ارتباطات با مهندسی ارزش میتوان به دنبال این موضوع بود که از امکانات و تواناییهای علوم و ابزارهای امروزی در مهندسی ارزش نیز استفاده نمود. مهندسی ارزش با بهره گرفتن از فناوری اطلاعات و ارتباطات می تواند به نحو مؤثرتر و کارآمدتری عمل نماید و بدین شکل میتوان در طراحی جلسات و متدولوژی مهندسی ارزش، طراحی و تهیه فرمها، بانکهای اطلاعاتی و نیز جلسات مهندسی ارزش از فناوری اطلاعات و ارتباطات بهره برده و کیفیت کار را با تهیه الگویی تلفیقی افزایش داد. پروژه ها به لحاظ خاص و پیچیده بودن نیازمند متخصصین در رشتهها و زمینه های مختلف میباشند. متخصصین خبره با ارائه ایدهها و خلاقیت خود در پروژه ها باعث تسهیل درروند و اجرای پروژه میشوند. مهندسی ارزش سازوکاری را فراهم میسازد که بتوان تأثیر قابلملاحظه کارشناسان خبره را در کاهش هزینهها و افزایش کارکردها محقق نماید ولی مسئله اصلی که ایجاد هماهنگی و زمان مشترک برای چنین افرادی میباشد برای این منظور میتوان از ویژگیهای فناوری اطلاعات و ارتباطات در تسهیل چنین مسائلی استفاده کرد.
مدیران نگهداری و تعمیرات شرکتهای مختلف همیشه با این مسئله روبرو هستند که چگونه می توانند معیارهایی را برای تشخیص اولویت قطعات در نگهداری و تعمیرات بدست آورند و چگونه می توانند این قطعات را براساس این معیارها اولویت بندی نمایند در این پروژه سعی شده است تا با بهره گرفتن از متدهای تصمیمگیری به روز دنیا و همچنین استفاده از خبرگان شرکت فولاد آلیاژی ایران که بزرگترین شرکت تولید کننده فولادهای آلیاژی در کشور می باشد معیارهایی برای اولویت بندی تجهیزات این شرکت بدست آمده و سپس این تجهیزات با بهره گرفتن از تکنیکهای تصمیمگیری اولویت بندی نمود . امید است که این تحقیق بتواند کمک هر چند کوچکی به صنعتگران این مرز وبوم بنماید.
نگهداری و تعمیرات نقش مهمی در حفظ قابلیت اطمینان، در دسترس بودن، کیفیت تولیدات، کاهش ریسک، افزایش بازدهی و امنیت تجهیزات بر عهده دارد. بنگاههای تولیدی همواره درصدد کاهش هزینههای تولید هستند. یکی از هزینههای اساسی این بنگا هها هزینه تعمیرات است که عمدتاً با توجه به نوع صنعت، 15 تا 75 درصد هزینههای تولید را تشکیل میدهد. سیاست مناسب تعمیرات می تواند نقش بسیار مهمی در دسترس پذیری و پایایی ، کیفیت تولید، و ایمنی سیستم داشته باشد. اما متأسفانه، در مقایسه با مباحث تولید که بسیار مورد توجه محققان و نویسندگان است ، به نگهداری و تعمیرات چندان اهمیت داده نشده است . همین مسأله یکی از دلایل کارآیی پایین تر بخش نگهداری وتعمیرات نسبت به سایر بخشهاست. بعنوان مثال در حدود یک سوم هزینههای تعمیرات صرف فعالیتهای زائد میشود. (Mobley،2002)
همانطور که قبلا ذکر شد یکی از روش های نگهداری وتعمیرات CMمی باشد که با توجه به استفاده از تجهیزات خاص روش بسیار هزینهبری است و شرکتهای مختلف سعی دارند تا تجهیزاتی که واقعا نیاز به پایش مداوم دارند تحتCM قرار دهند. مشکلی که در اینجا وجود دارداین است که معیارهای کاملا تبیین شدهای که بتوان بر اساس آن تجهیزات را انتخاب نمود وجود ندارد وهمچنین اهمیت تجهیزات مختلف در مقایسه با تجهیزات دیگر مشخص نمیباشد .و تجهیزات امتیاز خاصی بر اساس اهمیت دارا نیستند.
واین امردر حالی است که در صورت عدم دقت در انتخاب تجهیزات شرکت هزینه اضا فهای را برای CM به همراه داشته و این مساله نیزباعث میشود که تجهیزاتی که واقعا باید تحتCM قرار گیرند انتخاب نمیگردند ودر حقیقت این کار باعث هم به هدر رفتن سرمایه شرکت شده و هم اینکه در بعضی از مواقع خسارات جبران ناپذیری را به خاطر توقفات ناگهانی تجهیزات به شرکت تحمیل می کند که با توجه به وضعیت تامین قطعات یدکی تجهیزات این لطمه چندین برابر تا ثیر از خود نشان میدهد.
هدف از این پروژه این است که با معیارهای علمی و تکنیکهای تصمیمگیری که هم اکنون درجها ن مرسوم است اولویت بندی برای تمام تجهیزات حساس کارخانه انجام گرفته و طبق آن مشخص کنیم که چه تجهیزاتی نیاز به پایش مداوم دارند و چه تجهیزاتی در مرحله بعدی اولویت قرار میگیرند.به گونهای که برای تمام تجهیزات حساس امتیاز بندی انجام گردد.لازم بذکر است که این هدف در حقیت لازمه اجرای یک سیستم نگهداری و تعمیرات بر اساس پایش مداوم می باشد زیرا هیچگاه نمی توان تمام تجهیزات حساس یک شرکت را تحت پایش مداوم قرار داد بلکه باید یک اولویت بندی از آنها صورت گیرد تا بتوان بر اساس بودجه و همچنین زیر ساختها تجهیزاتی که دارای بیشترین اولویت هستند انتخاب نمود.
1-3-1- اهداف کلی:
1-3-2- اهداف جزیی
هدف اصلی این پژوهش اولویت بندی تجهیزاتی است که باید تحت پایش وضعیت گیرند.در همین راستا سه سوال پژوهشی به ترتیب ذیل مطرح میشود:
در حال حاضر در شرکت فولاد آلیاژی ایران یکی از روش هایی که برایPM از آن استفاده میگردد روش CM میباشد. این روش که یکی از روش های پیشرفته درعلم نگهداری و تعمیرات محسوب میشود دارای مزیتهای زیادی نسبت به روش های گذشته نگهداری و تعمیرات که قبلا توضیح داده شد می باشد این روش دارای قابلیت اطمینان بسیار بالایی است. به این معنی که احتمال توقف تجهیزی که تحت این روش نگهداری و تعمیرات قرار گیرد، بسیار پایین می آید و در ضمن باعث افزایش عمر اینگونه تجهیزات نیز میگردد البته مطلب حائز اهمیت این است که این روش به هزینه زیاد نیاز دارد و برای اجرای آن می بایست بر آوردهای اقتصادی لازم صورت پذیرد. اجرای این روش در شرکت فولاد آلیاژی ایران از سال 1383 شروع گردید و به طور کلی به پیمانکار واگذار شد. روشهایی که برایCM درفولاد آلیاژی ایران انجام میگردد شامل موارد ذیل میباشد:
در شرکت فولاد آلیاژی ایران انتخاب تجهیزاتی که باید تحت CM قرار بگیرند در ابتدا بر عهده واحد بازرسی کارخانه بود وا ین واحد نیز با مشخص نمودن9 معیار زیر از واحدهای مختلف خواستار اعلام لیست تجهیزاتی که باید تحت CM قرار بگیرند شد که این 9 معیاربه شرح ذیل میباشند :
در واحدهای مختلف برای انتخاب این تجهیزات از معیارهای فوق الذکر در بالا وسایر معیارها استفاده می شود.
درمورد ضرورت انجام این تحقیق با توجه موارد زیر امر نگهداری وتعمیرات تجهیزات بسیار مهم میباشد:
با توجه به مراتب یاد شده باید اذعان نمود که در شرکت فولاد موقعیت امور نگهداری وتعمیرات حداقل در سطوحی همسان با امور تولید قرار میگیرد.
با توجه به استفاده از تجهیزات خاص روشCM بسیار هزینه بر است و شرکتهای مختلف تجهیزاتی راکه واقعا نیاز به پایش مداوم دارند تحت CM قرار می دهند مشکلی که در اینجا وجود دارداین است که معیارهای کاملا تبیین شده ای که بتوان بر اساس آن تجهیزات را انتخاب نمود وجود ندارد وهمچنین اهمیت تجهیزات مختلف در مقایسه با تجهیزات دیگر مشخص نمیباشد .و تجهیزات امتیاز خاصی بر اساس اهمیت دارا نیستند.
در حالیکه در صورت عدم دقت در انتخاب تجهیزات شرکت هزینه اضا فه ای را برای CM متحمل شده واین در حالی است که تجهیزاتی که واقعا باید تحت CM قرار گیرند انتخاب نمیگردند ودر حقیقت این کار باعث هدر رفتن سرمایه شرکت شده و در بعضی از مواقع خسارات جبران ناپذیری را به خاطر توقفات در تجهیزات به شرکت تحمیل می کند که با توجه به وضعیت تا مین قطعات یدکی تجهیزات این لطمه چندین برابر تا ثیر از خود نشان میدهد.
مهمترین محدودیتهایی که محقق در تحقیق حاضر با آن مواجه شده است شامل موارد ذیل می باشد :
در فصل اول گزارش تحقیق به طرح مساله و اهمیت آن ،اهداف تحقیق ،دامنه تحقیق ،و محدودیتهای تحقیق پرداخته شده است .در فصل دوم ،ادبیات تحقیق گرد آوری و مورد بررسی قرار گرفته و پس از بررسی نقاط قوت وضعف به بررسی معیارهایی که در ادبیات تحقیق در مورد نگهداری و تعمیرات به کار رفته بیان شده است وهمچنین در مورد ANP و TOPSIS فازی نیز مطالبی بیان شده است .در فصل سوم در مورد روش کلی انجام تحقیق وهمچنین جداول بدست آمده ومعیارهای نهایی شده به همراه وزن نهایی آنها مطالبی بیان شده است .در فصل چهارم به تجزیه و تحلیل دادههای بدست آمده پرداخته شده و در فصل پنجم به شرح نتایج بدست آمده پرداخته شده است وهمچنین پیشنهادات در مورد تحقیقات بعدی بیان شده است .
یکی از متدهای به روز دنیا در نگهداری و تعمیرات محسوب می گردد که در آن براساس برنامه زمانبندی مشخص کنترل و بازدیدهایی از نقاط مختلف ماشین صورت میپذیرد وتعمیرات سطحی انجام شده واطلاعات جمع آوری شده جهت تصمیم گیری در مورد تعمیرات پیشگیرانه ثبت میشود.
دراین نوع تعمیرات بر اساس بعضی از فاکتورهای تجهیز مانند صدا،ارتعاش وروغن و رسم نمودارهای حاصل از تجزیه وتحلیل این فاکتورها پیش بینی میکنند که قطعه تا چه مدتی دیگر میتواند کار کند ویا اینکه چه مشکل عمده ای را دارد که باید تعمیر گردد.در این تحقیق منظور از تجهیز دستگاهی مشتمل بر چندین قطعه که این قطعات به یکدیگر وصل شده و وظیفه خاصی را انجام می دهند.بعنوان مثال پمپ هیدرولیک کوره 1 مشتمل بر 140قطعه می باشد که مجموع این قطعات تجهیز پمپ هیدرولیک کوره 1 را بوجود می آورند.
یکی از بزرگترین شرکتهای تولید کننده فولاد در سطح کشور محسوب شده وسالیانه ظرفیت تولید 230 هزار تن انواع فولاد آلیاژی را دارا می باشد دارای دو کوره ذوب 40 تنی بوده و همچنین شامل کارخانجات فولاد سازی ،نورد سنگین ،نورد سبک ،عملیات حرارتی می باشد .
منطق فازی شامل طیف وسیعی از تئوریها وتکنیکها می شود که براساس 4 مفهوم بیان شده است که این 4 مفهوم شامل :مجموعههای فازی،متغیرهای کلامی،توزیع احتمال و قوانین اگر آنگاه فازی (YEN AND LANGAN 1999) می باشد .
1-9-دامنه زمانی
این پژوهش از ابتدای تابستان 1388 تا انتهای آذر ماه در شرکت فولاد آلیاژی ایران انجام گردید .
1-10- جامعه تحقیق
جامعه این تحقیق خبرگان شرکت که به دو دسته 1)خبرگان مدیریتی 2)خبرگان کارشناسی تقسیم میگردند و همچنین از نظر تجهیزات نیز آنهایی در نظر گرفته شده که در خطوط فولاد سازی ،نورد سنگین ، نورد سبک وجود داشته واز خارج از کشور تهیه شده وحداقل یک مرتبه تا به حال تعویض شده باشد.
1-11- روش تحقیق
با توجه به اینکه تحقیق حاضر در شرکت فولاد آلیاژی ایران انجام شده است نوع تحقیق بر اساس هدف کاربردی می باشد و بر اساس چگونگی بدست آوردن دادههای مورد نیاز، تحقیق حاضر از نوع توصیفی واز شاخه پیمایشی (تحلیلی) محسوب می شود .
Preventive Maintenance
Misalignment
امروزه دانش بهعنوان مهمترین سرمایه و عامل اصلی مزیت رقابتی پایدار سازمانها بهشمار میرود. مدیریت این سرمایهی حیاتی امری ضروری است. این پژوهش درصدد است به شناسایی نیازمندیها و در نهایت اولویتبندی راه حل های مدیریت دانش در بخش اورژانس بیمارستان شهید بهشتی شیراز بپردازد. فصل اول به کلیات تحقیق اشاره میکند. در این راستا ابتدا مسئله تحقیق و سپس ضرورت و اهداف تحقیق و در ادامه قلمرو و روش تحقیق بررسی میگردد.
امروزه دانش بهعنوان مهمترین سرمایه و دارایی یک سازمان و محرکی برای ایجاد مزیت رقابتی، تحول سازمانی، نوآوری و… در سازمان بهشمار میرود. این دارایی، در مقایسه با انواع دیگر داراییها، از این ویژگی منحصربهفرد برخوردار است که هر چه بیشتر استفاده گردد به ارزش آن افزوده میشود(نیمال و همکاران، 2004). مدیریت این دارایی نامشهود در طول دهه های گذشته توجه زیادی را به خود جلب نموده بهطوریکه اجرای یک استراتژی مؤثر مدیریت دانش و تبدیل شدن به یک سازمان دانشمحور، شرط الزامی موفقیت سازمانها در دورهای است که به دورهی اقتصاد دانشمحور معروف است(هانگ و همکاران، 2005؛ داونپورت و بک، 2002؛ لوت و گونر، 2000).
مدیریت دانش فرایندی است که به سازمانها در کشف، انتخاب، سازماندهی، انتشار و انتقال اطلاعات مهم و تجارب ضروری برای فعالیتهایی از قبیل حل مسأله، یادگیری پویا، برنامهریزی استراتژیک و تصمیمگیری کمک میکند(گوپتا و گاوندراجن، 2000). مدیریت دانش به تلاشهایی اشاره دارد که بهطور سیستماتیک برای یافتن، ساماندهی، قابل دسترس نمودن سرمایههای نامشهود سازمان، تقویت فرهنگ یادگیری مستمر و تسهیم دانش در سازمان صورت میگیرد. بسیاری از سازمانها با تمرکز بر مدیریت دانش و سرمایهگذاری گسترده در زمینه فناوری اطلاعات بهدنبال دسترسی به مزایای حاصل از مدیریت دانش هستند(شیح و چنگ، 2005).
مدیریت دانش سازمانی یکی از مهمترین عوامل موفقیت شرکتها در شرایط رقابتی و عصر اطلاعات است. اهمیت این موضوع بهحدی است که امروزه شماری از سازمانها، دانش خود را اندازهگیری میکنند و بهمنزلهی سرمایهی فکری سازمان و نیز شاخصی برای درجهبندی شرکتها در گزارشهای خود منعکس میکنند(موسوی، 1384). اهمیت دانش را در محیط تجاری، جهانی و پیچیده نمیتوان نادیده گرفت. سازمانهایی که میدانند چگونه باید اطلاعات را بهطور مؤثر کسب، توزیع و مدیریت کنند، رهبران صنعت خود خواهند بود. امروزه به سوی دورهای حرکت میکنیم که مزیت رقابتی نه فقط از طریق دستیابی به اطلاعات، بلکه مهمتر اینکه از طریق ایجاد دانش جدید حاصل میشود(داونپورت و کلار، 1998).
سازمانها بر اساس میزان دانش خود با یکدیگر به رقابت میپردازند. محصولات و خدمات سازمانها هر روز پیچیدهتر شده و نرخ نوآوری و سهم اطلاعات در آن ها بیشتر میشود. در این میان مدیریت دانش با در اختیار داشتن ابزارهای لازم بهعنوان فرصت مناسبی برای ایجاد مزیت رقابتی محسوب میشود. لذا مدیریت دانش، به جهت اشتراک گذاشتن و بهکارگیری دانش در سازمان برای دستیابی به مزیت رقابتی، مورد استفاده قرار میگیرد(پیترسون و پولفالت، 2002). جوامع علمی و تجاری، هر دو بر این باورند که سازمانهای دارای قدرت دانش میتوانند برتریهای بلندمدت خود را در عرصههای رقابتی حفظ کنند و به همین دلیل در سالهای اخیر، مدیریت دانش به یک موضوع مهم و حیاتی در سازمانها تبدیل شده است(بات، 2001).
با وجود مزایای بسیار مدیریت دانش، بهمنظور بهکارگیری مدیریت دانش در سازمانها، گاهی اوقات با مشکلات و موانعی روبرو میشویم(طاهریهشی و همکاران، 1389). شرکتهای بسیاری درراستای اجرای مدیریت دانش موفق شده اند و به پیشتازی خود ادامه میدهند ولی سازمانهایی نیز علیرغم صرف وقت و هزینه بسیار ناکام ماندهاند(قلیزاده و حمیدیزاده، 1388). ناتوانی در شناسایی و برطرف کردن این مشکلات پیش از پیادهسازی برنامههای مدیریت دانش در سازمانها و از جمله بخش مدیریت بیمارستانی کشور، تأثیرات نامطلوب گستردهای بر مرحله پیادهسازی و اجرای آن ها خواهد گذاشت.
هدف پژوهش حاضر اولویتبندی راه حل های مدیریت دانش پس از شناسایی نیازها در بیمارستان شهید بهشتی شیراز، بهمنظور تشخیص کمبودها و موانع در اجرای دانش سازمانی و تلاش برای رفع آن ها، بهبود بهرهوری سرمایههای انسانی، ارائه خدمات با ارزش افزودهی بیشتر و رضایتمندی بیماران و کارکنان میباشد.
مدیریت دانش در اوایل دهه 90 بهعنوان یک رویکرد عمومی در تمام سازمانهای بازرگانی، خدماتی، بخش خصوصی و دولتی، کتابخانهها و مراکز اطلاعاتی مطرح گردید(جین، 2009). در حال حاضر در عصر دانایی و دانشمحوری، مدیریت دانش از اهمیت ویژهای برخوردار شده است(جعفری، 2009). پژوهشها حاکی از تأثیر مدیریت دانش در بهدست آوردن استراتژی پایدار و مزایای رقابتی است(جاسمادین، 2008). علاوه بر آن ارتباط میان مدیریت دانش و نوآوری در سازمان و مدیریت دانش و عملکرد بالای سازمانی به اثبات رسیده است(رودز و همکاران، 2008).
در سازمانهای بهداشتی و درمانی به لحاظ اهمیت روزآمد بودن اطلاعات و دانش برای بهبود خدمات، دانش و مدیریت آن از اهمیت ویژهای برخوردار است. سازمانهای بهداشت و سلامت در قرن 21 به لحاظ گسترهی وسیع آن، تعامل این سازمانها با عموم مردم و تغییرات پیش آمده در نظامهای بهداشتی جهانی، با چالشهای زیادی مواجه هستند. برای غلبه بر این چالشها و ارتقای کیفیت خدمات بهداشتی، این بخش از نظام اجتماعی نیازمند مدیریت کارآمد و مؤثر، استفاده از کارکنان ماهر و بادانش و تخصیص زمان مناسب به امر مدیریت دانش میباشد(امیری، 1389). بنابراین میتوان گفت در دهه های اخیر، تکنولوژی اطلاعات با محوریت دانش و خردگرایی انسان و اندیشههایش، بهمنظور بهرهبرداری از اندیشه و سپردن امور تکراری و غیرخلاق به ماشین و همچنین افزایش کارآیی و آزادسازی مهارتهای انسانی، مورد توجه خاصی قرار گرفته است(فاتح پناه، 2006). از این رو پژوهش حاضر به اولویتبندی راه حل های مدیریت دانش بهمنظور پیادهسازی مؤثر مدیریت دانش در بخش اورژانس بیمارستان شهید بهشتی شیراز اختصاص یافته است.
1- نیازمندیهای مدیریت دانش در بیمارستان شهید بهشتی شیراز کدامند؟
2-سطوح اهمیت نیازمندیهای مدیریت دانش در بیمارستان شهید بهشتی شیراز چگونه است؟
3- راه حل های مدیریت دانش در بیمارستان شهید بهشتی شیراز کدامند؟
4- سطوح اهمیت راه حلهای مدیریت دانش در بیمارستان شهید بهشتی شیراز چگونه است؟
5- اولویت نیازمندیهای مدیریت دانش در بیمارستان شهید بهشتی شیراز به چه صورت است؟
6- اولویت راه حل های مدیریت دانش در بیمارستان شهید بهشتی شیراز به چه صورت است؟
با توجه به موضوع تحقیق که عبارت است از اولویتبندی راه حل های مدیریت دانش با رویکرد گسترش عملکرد کیفیت(QFD) فازی در بیمارستان شهید بهشتی شیراز، لذا قلمرو مکانی تحقیق، بخش اورژانس بیمارستان شهید بهشتی شیراز با 14 پزشک عمومی و 16 پزشک متخصص میباشد. قلمرو زمانی این پژوهش، سال 1393 است و قلمرو موضوعی پژوهش، مباحث مرتبط با مدیریت دانش میباشد.
با توجه به اینکه تحقیق حاضر در بخش اورژانس بیمارستان شهید بهشتی شیراز انجام شده است، نوع تحقیق بر اساس هدف، کاربردی میباشد و بر اساس چگونگی بهدست آوردن دادههای مورد نیاز، از نوع توصیفی و از شاخه پیمایشی(تحلیلی) محسوب میشود. علاوه بر این، پژوهش حاضر از آن نظر که به بررسی داده ها در برههای از زمان می پردازد، مقطعی است. در این پژوهش بهمنظور جمعآوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده گردیده است که روایی پرسشنامه به تأیید خبرگان در این زمینه میرسد و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ تعیین میگردد. جامعهی آماری این پژوهش پزشکان بخش اورژانس بیمارستان شهید بهشتی شیراز است. در این پژوهش ابتدا با بهره گرفتن از تکنیک TOPSISفازی به تعیین وزن نیازمندیها و راه حل های مدیریت دانش پرداخته می شود. بعد از این مرحله با به کارگیری تکنیک گسترش عملکرد کیفیت فازی به تشکیل ماتریس روابط فازی QFD پرداخته می شود و در نهایت راه حلهای مدیریت دانش با بهره گرفتن از تکنیکSAWاولویت بندی میگردد.
مدیریت دانش عبارت است از یک استراتژی آگاهانه در فراهمآوری دانش صحیح برای افراد مناسب در زمان مناسب وکمک به افراد در تسهیم و نیز بهکار بستن دانش مربوطه با بهره گرفتن از روشهایی که منجر به ارتقای عملکرد سازمانی میشوند( اودل و گریسون، 1998).
منطق فازی ابزاری توانمند برای مسائل مربوط به سیستمهای پیچیدهای که درک آنها مشکل و یا مسائلی که وابسته به استدلال تصمیم گیری و استنباط بشری میباشند، بهشمار میآید(کورهپزان دزفولی، 1387). منطق فازی فناوری جدیدی است که شیوه هایی را که برای طراحی و مدلسازی، نیازمند یک سیستم ریاضیاتی پیچیده و پیشرفته است را با بهره گرفتن از مقادیر زبانی و دانش فرد خبره جایگزین میسازد(قنبری و موسوی، 1390).
گسترش عملکرد کیفیت، به حوزهی مدیریت کیفیت جامع تعلق دارد که یک راهکار ساختیافته و خطی را برای تبدیل نیازهای مشتری به ویژگیهای محصول جدید ارائه میدهد(بتچاریا و همکاران، 2010). QFD برای توسعه دادن بهتر محصولات و خدماتی که به نیازهای مشتری پاسخگو هستند، مورد استفاده قرار میگیرد و یک تابع متقابل را برای شناسایی نیازهای مشتری و برگردان آن ها به ساختارهای طراحی، برای طراحی محصولات جدید یا بهبودیافته بهکار میگیرد. QFD سطح کیفیتی بالا از انتظارات مشتری را در سراسر مراحل طراحی محصول برآورده میکند(ابراهیمی، 1381).
تاپسیس یکی از روشهای تصمیم گیری چندشاخصه است کهm گزینه را با توجه به nمعیار، رتبه بندی می کند. مبنای این روش، انتخاب گزینهای است که کمترین فاصله را از جواب ایدهآل مطلوب و بیشترین فاصله را از جواب ایدهآل نامطلوب دارد(لی و ریوس، 1999).
در این فصل با عنوان کلیات تحقیق، پس از تعریف مسأله موجود، اهداف و ضرورتهای انجام تحقیق ارائه شده و در ادامه سؤالات تحقیق، قلمرو و روش تحقیق تعیین گردید. فصل دوم مروری بر ادبیات تحقیق است. این فصل به بررسی تعاریف، اهداف، الزامات، ضرورتها و … دانش و مدیریت دانش و همچنین به معرفی تکنیکهای بهکار رفته در این پژوهش و در نهایت مطالعات داخلی و خارجی و مهمترین یافته ها از مرور پژوهشهای پیشین پرداخته است. در فصل سوم بعد از بررسی مراحل اجرای تحقیق، روش انجام تحقیق بررسی گردید و سپس به بررسی سؤالات تحقیق، قلمرو زمانی و مکانی تحقیق، روایی و پایایی تحقیق، ابزارهای مورد استفاده در گردآوری اطلاعات و جامعه آماری پرداخته شد.. نتایج حاصل از اولویت بندی راه حلهای مدیریت دانش با بهره گرفتن از تکنیکهای TOPSIS فازی، QFD فازی و SAW نیز در فصل چهارم آورده شده است. در نهایت نیز، نتیجهگیری و پیشنهادات، فصل پنجم تحقیق را به خود اختصاص میدهد.
فعالیتهای تبلیغاتی شرکتها در دهه های گذشته، تحت تأثیر رسانههایی با دامنه پوششی وسیع همانند رادیو، تلویزیون و روزنامهها قرار داشت و از سایر عناصر آمیخته ترفیع همانند بازاریابی مستقیم و ترفیع فروش برحسب مورد و به صورت اتفاقی استفاده میشد. از روابط عمومی هم فقط به عنوان ابزاری جهت تصویرسازی سازمان در جامعه استفاده میگردید. اما امروزه صنعت تبلیغات به سرعت، به عنوان یک مفهوم علمی و کاربردی و نه به عنوان یک پدیده زودگذر و موقت پذیرفته است. امروزه قدرت تبلیغات به حدی نمایان است که اکثر شرکتهایی که اهمیت این موضوع را به طور کاملا درک کرده اند، به طور سالانه بودجه ای را بدین منظور اختصاص میدهند. بسیاری از شرکتها بخشی را به عنوان بازاریابی و تبلیغات دارند تا به کمک تبلیغات، محصولات خود را معرفی کنند و فروش خود را افزایش دهند. از سوی دیگر در سالهای اخیر، اهمیت نقش دارایی های نامشهود در اثربخشی فعالیتها، خلق و بقای عملکرد مالی کسب و کارها در سطح صنایع مختلف بر همگان آشکار شده است. شناخت این نقش، نیاز سازمانها به ارزیابی وضعیت خود و مقایسه آن با سایر رقبا را تقویت کرده و ضرورت سنجش ارزش آن با بهرهگیری از جدیدترین شیوهها و ابزارهای کیفی و کمی را یادآوری کرده است. دستیابی به مزیت رقابتی در دنیای امروز، تنها با تکیه بر ویژگیهای کارکردی محصولات و خدمات حاصل نمی شود؛ بلکه در عصر حاضر، وفاداری مشتری مهمترین عامل متمایزکننده یک شرکت تجاری از رقبا است. (Ha & Janda, 2011)
در برخی موارد، مدیران در کنار تبلیغات رسانهای گسترده، با افزایش ارتباطات مستقیم و تعامل با مصرفکنندگان در پی حفظ وفاداری مصرفکنندگان هستند. وفاداری مشتری موجب کسب مزیتهای بازاریابی مهمی مانند کاهش هزینه، قدرت و نفوذ تجاری بیشتر، عدم تاثیرپذیری مصرف کنندگان در برابر موضعیابی رقبا و کسب سود بیشتر میشود. اکثر سازمانها دریافتهاند که بقا و حیات آنها در گرو داشتن مشتریانی وفادار است که این امر نکتهی کلیدی در ادامه ی فعالیت این شرکتهاست. هماکنون مدیران شرکتها برای جلوگیری از گرایش مشتریان به سمت رقبا بیش از هر زمانی می بایست در پی درک خواسته ها و نیازهای آنان باشند تا بتوانند نیازهای آنها را برآورده سازند و روابط بلندمدت تجاری با آنها برقرار نمایند. با بهره گرفتن از اصول تبلیغاتی میتوان ضمن ایجاد رابطه بلندمدت با مشتری، فعالیتهایی را که از دید آنها مهم و ارزش زا میباشند شناسایی، تقویت و بهبود بخشید و مشتریان بیشتری را جذب و به سازمان، وفادار ساخت. شیوههای تبلیغاتی توسط مختلف، مدیران را مجبور ساخته است که به دنبال راههای خلاقانهتری برای ایجاد یک رابطه سودآور دو طرفه با مشتریان و کسب وفاداری آنها باشند(Chioveanu, 2008).
1-2 بیان و طرح مسأله
امروزه، بسیاری از سازمانها به این باور رسیدهاند وفاداری مشتریان یکی از با ارزشترین داراییهای آنهاست (Owomoyela, Olasunkanmi & Oyeniyi, 2013)وفاداری زیاد مشتری، هم برای خود وی و هم برای سازمان ارزش ایجاد میکند. وفاداری مشتریان از یک طرف ابزار مختصر و مفیدی برای ساده سازی فرایند انتخاب و خرید محصول یا خدمت است و فرایند پردازش دادهها و اطلاعات را برای مشتریان سادهتر و سریعتر میسازند و از این طریق برای آنها ارزش ایجاد میکند. از طرف دیگر فرایندهای تولید و طراحی محصول ممکن است به سادگی قابل کپی برداری باشند، اما تصویر و نقش پابرجایی که در ذهن افراد و سازمانها بر پایه چندین سال فعالیت بازاریابی به جای مانده است، به سادگی قابل جایگزین شدن و کپی برداری نیست. (کلر، 2008) در نتیجه شرکتها میتوانند بر پایه وفاداری مشتریان، قیمت بالاتری برای محصولاتشان تعیین کنند، اهرم تجاری بهتری ایجاد کنند، حاشیه فروش و سود خود را افزایش دهند و آسیب پذیری خود را در مقابل رقبا کاهش دهند. وفاداری مشتریان و تبلیغات مثبت، از مؤلفههایی هستند که قدرت ما در بازار را نشان میدهند. (Herremans, 2005)
وفاداری مشتریان مزایای فراوانی از جمله ایجاد مانع ورود به بازار برای رقبای بالقوه، افزایش توانایی شرکت در پاسخگویی به تهدیدهای رقبا، افزایش فروش و سود و نیز حساسیت کمتر مصرف کنندگان به تلاشهای بازاریابی رقبا را به دنبال دارد. در نتیجه منابع وفاداری و فرایند شکلگیری آن از دیر باز مورد توجه بازاریابان بوده است. امروزه تبلیغات مورد توجه بسیاری از بازاریابان قرارگرفته است. تبلیغات همیشه یک عامل معمول ولی موثر بر وفاداری در نظر گرفته میشوند. تبلیغات یکی از اجزای پنجگانه ابزارهای ترفیع است که به همراه پیشبرد فروش، روابط عمومی، فروش شخصی و بازاریابی مستقیم، در برقراری ارتباط با مخاطبان هدف به کار گرفته می شود. (Kassim & Abdullah, 2010)
امروزه سازمانهای تجاری و شرکتهای بازرگانی، سازمانهای غیرانتفاعی، نهادهای اجتماعی و حرفهای و حتی اشخاص سیاسی، همه برای اعلام موجودیت خود و آگاهی مردم از تبلیغات استفاده میکنند. برای تاثیرگذاری تبلیغات ضروری است در تهیه و پخش پیامهای بازرگانی دقت لازم را از جنبه های مختلف به خرج داد. فرستندگان پیام باید دقیقا مخاطبینی که میخواهند با آنها سخن بگویند را بشناسند و
بدانند از آنها انتظار چه پاسخهایی را دارند. فرستندگان پیام همچنین باید در کدگذاری متبحر باشند و از نحوه کد برداری مخاطبان هدف نیز اطلاع داشته باشند. آنها باید از ابزارهایی برای ارسال پیام خود استفاده کنند که کاملا مطمئن باشند مخاطبان آنها را پوشش میدهند. همچنین فرستندگان پیام باید کانالهای لازم برای دریافت بازخوردها را از پیش فراهم نمایند. (Nam, Ekinci & Whyatt, 2011)
تبلیغات به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای آمیخته بازاریابی میتواند نقش بسیار مهمی را در استراتژیهای و سیاستهای بازاریابی شرکت از قبیل ارتباط با مشتریان، اصلاح و تغییر ذهنیت مشتریان نسبت به شرکت ایفا کند. اشباع بازارها، تشدید رقابت، تغییر در سلیقه ها و نیازهای مشتریان، شرکتهای ایرانی را با چالشهای متعددی در فعالیتهای بازرگانی و صنعتی مواجه کرده است. در این شرایط شرکتهایی که بتوانند از ابزار و امکانات در دسترس خود همانند طراحی و توسعه کالاهای جدید، تجدید ساختار کانال توزیع و ارائه محصولات با کیفیت و قیمت مناسب و به خصوص تبلیغات موثر به درستی استفاده کنند، میتوانند بر این چالشها فائق آمده و بقای مداوم خود را تضمین کنند. تبلیغات به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای بازاریابی میتواند نقش بسیار مهمی را در ایجاد وفاداری در مشتریان ایفا کند. دست اندرکاران تبلیغات با یک چالش عمده روبه رو هستند و آن این است که چگونه کالاها، خدمات و ایده های خود را از طریق رسانه ها به مشتریان یا خریدارن ارائه کنند تا از این راه حداکثر بهره وری و ایجاد وفاداری را بدست آورند. برای انجام این کار، آنها باید درک مهمی از ارتباط بین محصولات و بازارها داشته باشند و بدانند که چگونه باید این محصولات به اطلاع مشتریان رسانده شود. به منظور طراحی کالا و اثربخشی برنامه بازاریابی ضروری است که متصدیان تبلیغات درک صحیح و مناسبی از فرایندهای تبلیغاتی و چگونگی ایجاد وفاداری از طریق آن داشته باشند. بنابراین اولین گام در تبلیغات، بررسی و شناسایی دقیق مخاطبان هدف از جنبه های مختلف فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است. (Yen & Gwinner, 2003)
با توجه به مطالب ذکر شده، این تحقیق به دنبال پاسخگویی به این پرسش(سوال اصلی) است که مخارج تبلیغات چه تأثیری بر وفاداری مشتری در بین مشتریان هایپر می دارد؟
متغیرهای میانجی: تصویر شرکت، کیفیت درک شده، رضایتمندی مشتریان
1-3 اهداف پژوهش
1-4 سوالات فرعی
1-5ضرورت و اهمیت پژوهش
در قرن حاضر شدت رقابت و پیچیدگیها و عدم اطمینانهای ناشی از آن موجب شده است تا مدیریت شرکتها نسبت به صرف منابع مالی و غیرمالی خود حساستر باشند و تمام سعیشان این است که منابع را در جایی صرف کنند که برای شرکت ایجاد ارزش کند. یکی از فعالیتهایی که برای شرکتها ارزش ایجاد میکند، فعالیتهای بازاریابی است. فعالیتهای بازاریابی را میتوان در آمیخته بازاریابی(قیمت، مکان، محصول و ترفیعات) خلاصه کرد و یکی از اجزای این آمیخته، ترفیعات و به طور خاص تبلیغات است. تبلیغات یکی از ملموسترین و گرانترین فعالیتهای بازاریابی است. هم متخصصان بازاریابی و هم متخصصان حسابداری و مالی میخواهند بدانند که آیا تبلیغات مؤثر واقع می شود؟ فعالیتهای بازاریابی، روی موفقیت فروش کالاها و محصولات در بازار، متمرکز شده اند. همچنین، مدیران ارشد بنگاههای اقتصادی دریافتند که هدف نهایی بازاریابی، کمک به افزایش بازدههای سهامداران است. در دنیای کنونی همزمان با پیشرفت سریع علم و افزایش رقابت جهانی، شرکتها ممکن است مخارج تحقیق و توسعه و تبلیغات خود را افزایش دهند. این که تبلیغات و تحقیق و توسعه منافع آینده اقتصادی مورد انتظار را به وجود می آورد یا نه، یک مسأله مهم حسابداری در حوزه دانشگاهی و عمل است. اگر مخارج، منافع آینده اقتصادی را فراهم کند، سرمایه و در غیر این صورت، هزینه دوره جاری تلقی میشود. (Howard, 2010)
پژوهشهای تجربی نشان میدهند که تبلیغات بر رفتار خرید مصرفکنندگان تأثیر میگذارد. تصمیم خرید مصرف کنندگان تحت تأثیر ارزشی است که از خرید محصول یا خدمت خاص به دست میآید. مصرف کنندگان انتظار دارند در برابر هر ریالی که میپردازند، ارزش دریافت کنند. در سوی دیگر، طیف بازاریابان از سرمایهگذاری در تبلیغات انتظار بازده دارند. این بازده ممکن است در شکل افزایش سوددهی و افزایش ارزش شرکت باشد. (Chuan Sun, Shu Tang & Yi Shih, 2006)
به تازگی تئوری پردازان بیان کردند افزون بر آثار هزینههای تبلیغات روی درآمد فروش و سودآوری، این هزینهها، روی ارزش داراییهای نامشهود و توانایی شرکت برای افزایش جریانهای نقدی و ارزش سهامداران تأثیر دارد. تبلیغات، اطلاعات درخصوص قیمتها، مشخصات کالاها، وجود محصولات و فروشندگان و… را تدارک میبیند و مدیر، برای به حداکثر رساندن سود، باید به طور همزمان سطوح مناسبی از میزان تبلیغات و قیمت را برقرار کند. این کار زمانی اتفاق میافتد که سود اضافی ناشی از فروش یک واحد اضافی محصول از طریق استفاده از تبلیغات، از مخارج ناشی از تبلیغات اضافی لازم برای فروش یک واحد بیشتر شود. (Agrawal, 1996) جهانی شدن بازار، پیدایش رقبای جدید و همچنین ورود دیگر فروشگاه های خصوصی منجر به رقابت بیشتر و به وجود آمدن ریسک کاهش سهم بازار شده است. بنابراین در این دوره رقابتی، وفاداری مشتریان، یکی از مهمترین داراییهای آن قلمداد میشود که باید حفظ شده و گسترش یابند. چالشی که همه بازاریابان امروزه با آن مواجه هستند، پیداکردن راهی برای افزایش وفاداری مشتریان و حفظ آنهاست. با بهره گرفتن از تبلیغات هدفمند و موثر میتوان ضمن ایجاد رابطه بلندمدت با مشتری، فعالیتهایی را که از دید آنها مهم و ارزشزا میباشند شناسایی، تقویت و بهبود بخشید و مشتریان بیشتری را جذب و به سازمان وفادار ساخت. از این رو شناخت شیوه و نوع تبلیغات و بنیانهای آن عاملی ضروری جهت حفظ بازار و افزایش توان رقابتی شرکتهاست. (Porter & Claycomb, 1997)
1-6 بررسی مدلهای نمونه و نهایی
بر اساس پژوهشی که با عنوان “ارزش ویژه برند، وفاداری به نام تجاری و رضایت مصرف کننده” صورت گرفته است، مدل زیر در نظر گرفته شده است. در این تحقیق، کیفیت زندگی، رفتار کارکنان، تناسب ایده آل، شناسایی برند و سبک زندگی منجر به ایجاد رضایت در مشتری شده که در نهایت وفاداری به برند را در پی دارد.