در عصر حاضر با توجه به تاسیس فروشگاه های خرده فروشی و مراکز خرید بزرگ خصوصی رقابت شدیدی بین فعالان صنعت خرده فروشی در جریان است.امروزه مراکز خرید برای جذب مشتریان با هم به رقابت می پردازند،مرکز خریدی که باعث رضایت بیشتر مصرف کنندگان شود در این رقابت برنده خواهد شد(کورویلا و جوشی ، 2010). براساس نظر محققین برند ، برند های خرده فروشی نوعا حساسیت بیشتری در مقایسه با برند های محصولات دارند ( آیلاوادی و کلر ، 2004).
با توجه به اینکه برند می تواند قلب و روح مخاطب خود را تسخیر نماید و در دنیای امروزی که بازارها مملو از محصولاتی هستند که از لحاظ فیزیکی تفاوت چندانی با هم ندارند،خلق یک برند می تواند تمایز چشمگیری ایجاد کند(لویس و لومبارت ، 2010).برند گذاری میتوان به طور خاص در خرده فروشی مهم باشد و ماهیتی رقابتی ایجاد کند(وبودا،برنارد و هلسیگ ،2009).
ارزش ویژه برند غالباً به عنوان ارزشی که یک برند به محصول می دهد توصیف شده است.عموماً ارزش ویژه برند ناشی از کلیه فعالیت هایی است که برای فروش برند صورت میگیرد. بنابراین میتوان آن را بر مبنای فعالیتهای بازاریابی برای برند مورد نظر نیز بررسی نمود.
از عوامل مهم برای ایجاد و تقویت ارزش ویژه برند فعالیت های بازاریابی هستند . ارزش ویژه برند حاصل سرمایه گذاری است که در فعالیت ها ی بازاریابی درگذشته صورت گرفته است . شرکت ها از طریق فعالیت های بازاریابی مصرف کنندگان را از برند آگاه ساخته و تصویر مطلوبی از برند در ذهن آنها ایجاد می کنند (ون ریل و همکاران[5] ، 2005). آمیخته ترفیع به عنوان یکی از اجزای مهم آمیخته بازاریابی می باشد و موفقیت یا عدم موفقیت بسیاری از سازمان ها و شرکتها در گرو فعالیتهای ترفیعی و ترویجی آن هاست و شرکت ها هر ساله بودجه بیشتری را برای فعالیت های ترفیعی خود تصویب می نمایند. بسیاری از مدیران صنعت خرده فروشی بدون در نظر گرفتن اثر بخشی عوامل ترفیعی هزینه های گزافی را به سازمان خود متحمل می کنند در صورتیکه با در نظر گرفتن اثر بخشی عوامل ترفیعی بر ارزش ویژه برند فروشگاه یا مرکز خرید خود میتوانند ترکیب موثرتری از فالیت های ترفیعی و ترویجی را انتخاب و اجرا کنند. از همین رو در این تحقیق پژوهشگر بر آنست تا تاثیر عناصر آمیخته ترفیع را بر ارزش ویژه برند بسنجد و با پیشنهاد ترکیب فعالیت ترفیعی مناسب مدیران فروشگاه پروما تهران را در بالا بردن ارزش ویژه برند این فروشگاه یاری رساند.
تحقیقات در حوزه برند خصوصا ارزش ویژه برند از دو منظر کسب و کار (بنگاه اقتصادی) و مصرف کننده که عمدتا در بازارهای مصرفی (B2C) می باشد ، انجام گرفته است. محققان حوزه برند به خصوص آکر و کلر در تحقیقات اخیر خود بر ارزش ویژه برند از دیدگاه مصرف کنندگان (CBBE) تاکید داشته اند.
همچنین در محیط رقابتی و متغیر امروزی، شرکت ها به منظور حفظ روابط سودآور با مشتریان، ناگزیر به استفاده از روش های متنوع و نوین ارتباطی هستند. تبلیغات رسانه ای، روابط عمومی، بازاریابی مستقیم و ابزارهای ارتقای فروش، ازجمله روش های ارتباطی بازاریابی هستند که برای موفقیت سازمان از طریق یک سیستم، باید به طور مؤثر یکپارچه شوند.
از طرف دیگر در صنعت خدمات به ویژه بازارهای خرده فروشی تحولات گسترده ای در سالهای اخیر در سطح دنیا و کشور ما بوجود آمده است. تغییر در نوع خرده فروشی و روند رو به گسترش خرده فروشی های بزرگ و زنجیره ای در همه جا از جمله در شهر بزرگ تهران قابل مشاهده است. رقابت فشرده در این خرده فروشی ها ، برند سازی و دستیابی به ارزش ویژه برند بالاتر برای مدیران خرده فروشی ها یک هدف استراتژیک به شمار میرود.
با وجود مطالعات انجام گرفته در حوزه برند ، از یک سو مطالعات بسیار اندکی در حوزه ارزش ویژه برند از دیدگاه مشتریان در ایران به خصوص در صنعت خرده فروشی انجام پذیرفته ، از سوی دیگر تلاشی جهت بررسی تاثیر عناصر آمیخته ترفیع بر ارزش ویژه برند در صنعت خرده فروشی از طرف محققان تا به امروز در ایران صورت نگرفته است.همچنین لزوم استفاده از ابزارهای نوین بازاریابی به ویژه در حوزه ترفیع و ارتباطات منسجم بازاریابی که کمتر در فروشگاه های خرده فروشی در ایران مورد استفاده قرار گرفته نیاز به بررسی و واکاوی تاثیر عناصر ترفیع در صنعت خرده فروشی را تشدید می کند.
از اینرو تحقیق پیش رو سعی بر این دار تا اثر عناصر آمیخته ترفیع بر ارزش ویژه برند از دیدگاه مصرف کنندگان در صنعت خرده فروشی را بسنجد و جهت نیل به این هدف با انتخاب مشتریان فروشگاه های زنجیره ای پروما شهر تهران به عنوان جامعه آماری امید دارد نتایج بسیار ارزنده ای در حوزه برند سازی واشاعه آن در فروشگاه های خرده فروشی ایران بدست آورد.
ارزش ویژه برند غالباً به عنوان ارزشی که یک برند به محصول می دهد توصیف شده است. عموماً ارزش ویژه برند ناشی از کلیه فعالیتهایی است که برای فروش برند صورت میگیرد. بنابراین میتوان آن را بر مبنای فعالیتهای بازاریابی برای برند مورد نظر نیز بررسی نمود. کلر ارزش ویژه برند از دیدگاه مشتری را واکنش مشتری به استراتژیهای بازاریابی، هنگامی که مشتریان از برند های متنوعی آگاهی دارند، می داند (کلر ، 2001).
در واقع امروزه اعتقاد بر این است که توجه بیشتری به برندها و محصولات از دید سیستمی مورد نیاز است تا مدیران بازاریابی بتوانند با ترکیب آمیخته بازاریابی مناسب، به خلق ارزش برای برند بپردازند و بر تصمیم گیری خریداران اثر بگذارند (شوکر[8] و همکاران ، 1994 ).
با این حال در ادبیات بازاریابی کشور نسبت به اهمیت ارزش ویژه برند در انتخاب فروشگاه های خرده فروشی از سوی مشتریان، مطالعات کمی صورت گرفته است وآن قسمتی از تحقیقات هم که این موضوع را مورد بررسی و مطالعه قرار داده اند به نقش عناصر آمیخته ترفیع به عنوان یک منبع ایجاد ارزش مستقلا توجه نکرده اند.در صورت توجه و بکارگیری ترکیبی مناسب از آمیخته ترفیع ، فروشگاه های خرده فروشی مانند صنایع دیگر قادر خواهند بود در بازار رقابتی امروز بر آگاهی ، وفاداری و درک مشتریان از برند خود تاثیر بگذارند و با جذب مشتریان جدید و حفظ مشتریان فعلی باعث سود آوری و افزایش فروش بواسطه این سرمایه ارزشمند یعنی مشتریان ، شوند. بنابراین بررسی های آماری برای آزمون اثرات آمیخته ترفیع بر ارزش ویژه برند در صنعت خرده فروشی بیش از پیش مورد نیاز است .
در عین حال عدم مطالعه و بررسی ارزش ویژه برند و اثر فعالیتهای بازاریابی بر آن، باعث می شود تا تصمیم گیری بر ترکیب سرمایه گذاری، با ریسک بیشتری همراه بوده و اثربخشی آن نیز کاهش یابد (کلر ، 1993). همچنین بالا رفتن ارزش ویژه یک برند باعث افزایش وفاداری، افزایش تمایل مشتریان به پرداخت قیمتهای بیشتر، افزایش تمایل به خرید، افزایش کارایی ارتباطات بازاریابی، افزایش کشش مشتریان نسبت به نوسانات قیمتی و کاهش آسیب پذیری نسبت به فعالیتهای بازاریابی رقبا میشود (باروایز ، 1994 و 1993 ).
بر این اساس بررسی و سنجش ارزش ویژه برند فروشگاه پروما از دیدگاه مصرف کنندگان می تواند به صورت راهنما و معیاری، فعالیتهای این شرکت را در جهت ایجاد یک برند قویتر هدایت و ارزیابی کند. بنابراین انجام پژوهشی که بتواند تاثیر عناصر آمیخته ترفیع را بر ارزش ویژه برند از دیدگاه مصرف کنندگان در صنعت خرده روشی بررسی و ارزیابی کند کاملاً ضروری به نظر می رسد.
هدف اصلی: سنجش میزان تاثیر آمیخته ترفیع بر ارزش ویژه برند از دیدگاه مصرف کنندگان فروشگاه پروما در شهر تهران
اهداف فرعی این تحقیق عبارتند از:
-تاثیر پیشبرد فروش بر ارزش ویژه برند از دیدگاه مصرف کنندگان فروشگاه پروما در شهر تهران
-تاثیر روابط عمومی بر ارزش ویژه برند از دیدگاه مصرف کنندگان فروشگاه پروما در شهر تهران
-تاثیر بازاریابی مستقیم بر ارزش ویژه برند از دیدگاه مصرف کنندگان فروشگاه پروما در شهر تهران
-تاثیر تبلیغات بر ارزش ویژه برند از دیدگاه مصرف کنندگان فروشگاه پروما در شهر تهران
-تاثیر فروش حضوری بر ارزش ویژه برند از دیدگاه مصرف کنندگان فروشگاه پروما در شهر تهران
سوال اصلی این تحقیق عبارت است از:
آیا آمیخته ترفیع بر ارزش ویژه برند از دیدگاه مصرف کنندگان فروشگاه پروما در شهر تهران تاثیر دارد؟
و سوال فرعی تحقیق عبارتند از:
-آیا پیشبرد فروش بر ارزش ویژه برند از دیدگاه مصرف کنندگان فروشگاه پروما در شهر تهران تاثیر دارد؟
-آیا روابط عمومی بر ارزش ویژه برند از دیدگاه مصرف کنندگان فروشگاه پروما در شهر تهران تاثیر دارد؟
-آیا بازاریابی مستقیم بر ارزش ویژه برند از دیدگاه مصرف کنندگان فروشگاه پروما در شهر تهران تاثیر دارد؟
-آیا تبلیغات بر ارزش ویژه برند از دیدگاه مصرف کنندگان فروشگاه پروما در شهر تهران تاثیر دارد؟
-آیا فروش حضوری بر ارزش ویژه برند از دیدگاه مصرف کنندگان فروشگاه پروما در شهر تهران تاثیر دارد؟
با توجه به اهداف تعیین شده برای این تحقیق می توان فرضیه های تحقیق را به شرح زیر بیان نمود:
فرضیه اصلی: آمیخته ترفیع بر ارزش ویژه برند فروشگاه پروما از دیدگاه مصرف کنندگان تاثیر دارد.
فرضیه های فرعی تحقیق عبارت است از :
آگاهی از برند فروشگاه پروما بر ارزش ویژه برند آن فروشگاه تاثیر دارد
به طور کلی روش های تحقیق را میتوان با توجه به دو ملاک تقسیم بندی کرد، هدف تحقیق و نحوه گردآوری داده ها. بر اساس اهداف تحقیق، این تحقیق از نوع تحقیقات کاربردی می باشد زیرا می تواند مورد استفاده سازمانی خاص قرار بگیرد و بر اساس شیوه گردآوری اطلاعات توصیفی- پیمایشی است، زیرا که مطالعه در زمان حال صورت می گیرد ولی مربوط به اتفاقاتی است که در گذشته روی داده است.
جامعه آماری در این تحقیق تمامی مراجعین به فروشگاه زنجیره ای پروما در شهر تهران می باشد که حداقل یکبار خرید کرده اند. در این تحقیق با بهره گرفتن از مطالعات کتابخانه ای چهارچوب مفهومی موضوع به دست آمد و سپس ابزار پرسشنامه برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. در این تحقیق برای سنجش روایی پرسشنامه، از روایی محتوا ، ضمن آنکه برای بررسی پایایی پرسشنامه ها از ضریب آلفای کرونباخ بهره می بریم.
قلمرو زمانی تحقیق پاییز 1392می باشد و قلمرو مکانی تحقیق فروشگاه پروما در شهر تهران است.
برای تجزیه و تحلیل داده ها در این تحقیق از نرم افزار SPSSو همچنین لیزرل و تکنیک آماری معادلات ساختاری (SEM)بهره گرفته ایم تا از این طریق ارتباط علی بین معیارهای مدل مشخص شده و راهکارهای صحیح ومناسب را تدوین نمود.
چهار چوب نظری بیانی است که کل پژوهش بر آن استوار می شود .این چهارچوب شبکه ای است منطقی،توصیفی و پرورده ،مشتمل بر روابط موجود میان متغییر هایی که در پی اجرای فرایند هایی چون مصاحبه، مشاهده، و بررسی پیشینه تحقیق شناسایی شده اند. چهارچوب نظری روابط میان متغیر ها را روشن می کند.نظریه هایی که مبانی این روابط هستند می پروراند ونیز ماهیت وجهت این روابط را توصیف می کند .همان گونه که بررسی پیشینه مبانی چهارچوب نظری را تشکیل می دهد ، یک چهارچوب نظری خوب نیز در جای خود مبانی منطقی لازم برای تدوین فرضیه های آزمون پذیر را فراهم می آورد. صداقت و همکاران در پژوهشی در سال 2012 تاثیر عناصر آمیخته ترفیع را بر روی ارزش ویژه برند در ارتباط با محصولات سامسونگ مورد بررسی قرار دادند.
جهانی شدن موجب شدت رقابت در بازارها و افزایش ریسک معرفی محصولات جدید شده است. بدون تردید لازمه موفقیت در عرصه بین المللی، پذیرش محصولات شرکت توسط مشتریان در بازارهای مقصد می باشد. جهانی شدن سریع بازارها، رشد بی سابقه تجارت جهانی را در دهههای اخیر به بار آورده است. همزمان با این رشد خارق العاده، صاحب نظران بازاریابی نیز تحقیقات خود را در این زمینه افزایش داده اند. یکی از موضوعات مورد توجه این دانشمندان، تصویر ذهنی بازار از کشور سازنده می باشد (رنجبریان و دیگران،1387). کشور سازنده یک محرک بسیار اساسی در ارزیابیهای مصرف کننده نسبت به محصولات است (کاتارینا،2006).
به طور کلی، کشور سازنده، به عنوان یک مرجع خارجی برای ارزیابی محصول میباشد و زمانی که با محدودیت اطلاعات در مورد محصول مواجه باشیم، بهعنوان میانبر شناختی عمل مینماید (جانسک بورک،2010). یافته ها در زمینه مطالعات کشور سازنده و تصویر ذهنی کشور می تواند اطلاعات استراتژیکی ارزشمندی را برای صادرکنندگان، تولیدکنندگان خارج از کشور، رقابت در بازارهای داخلی کشورها و برای غلبه بر شرکتهای خارجی فراهم نماید. علاوه بر این، با گرایش کشورها به سمت تجارت آزاد و افزایش سرعت حرکت به سمت تجارت جهانی مبحث مربوط به کشور سازنده بیش از پیش مهم و برجسته می شود (برزگر ،1386). همچنین از آنجایی که تصویر برند پایه و اساس تمایز محصول و دلیلی برای خرید و خلق احساسات مثبت درباره برند می باشد، به فرایند تصمیم خرید مصرف کننده کمک می نماید (کاتلر و آرمسترانگ، 1383).
با توجه به اهمیت موضوع، این پژوهش به دنبال بررسی تاثیر کشور سازنده و تصویر برند بر قصد خرید لوازم خانگی خارجی مشتریان ایرانی میباشد.
امروزه این تصور که جهان به صورت یک دهکده جهانی درآمده است، تقریبا در ذهن تمامی مردم کره زمین جا افتاده است. شرکتها وقتی در بازار محلی خود با محدودیت فرصت مواجه هستند، نیاز توسعه بازار خود به مناطق دیگر را احساس می کنند. در چنین مواردی شرکتها باید به بازارهای خارجی وارد شوند. این موقعیت معمولا باعث ایجاد یک رقابت نزدیک بین شرکتهای بین المللی میگردد (عبدلوند و نجفیزاده، 2011).
درک عواملی که تصمیم خرید مصرف کنندگان را تحت تأثیر قرار میدهد برای شرکتها مخصوصاً شرکتهایی که در بازارهای جهانی رقابت می کنند، بسیار مهم و حیاتی است. یک عقیده متعارف این است که مصرف کنندگان، محصولات وارداتی را بر مبنای کیفیت آنها خریداری می کنند، اما در بعضی موارد، مصرف کنندگان محصولات بیکیفیت داخلی را نسبت به محصولات باکیفیت خارجی ترجیح می دهند و برعکس در موارد دیگر، محصولات بیکیفیت خارجی را نسبت به محصولات باکیفیت داخلی ترجیح می دهند. بنابراین، عوامل دیگری میتوانند دلیل این پدیده را روشن سازند (انگوین و دیگران،2008).
مشتریان ارزش یک کالا را به نام تجاری آن مربوط میدانند. نام تجاری می تواند پیام مثبت و یا منفی را به ذهن مشتری انتقال دهد و این بستگی به تبلیغات و برنامه های پیشبرد فروش، شهرت کالا، ارزیابی و تجارب استفاده از کالا در گذشته دارد. به طور خلاصه عوامل متعددی هستند که باعث میشوند تصور خاصی از کالا در ذهن مصرف کنندگان نقش بندد. تصویر برند همان درک مشتری از برند است. تصویر برند از دو جهت اهمیت دارد. اول اینکه تصویر برند در فرایند تصمیم گیری مشتری جهت انتخاب یا عدم انتخاب یک برند اهمیت دارد و دیگر اینکه تصویر برند بر رفتار خرید بعدی مشتری اثرگذار می باشد. ویژگی های یک محصول، فواید و نتایج مصرف یک برند و شخصیت برند سه عنصر کلیدی تصویر برند می باشند (موتینو و بیان،2011).
یکی دیگر از عوامل مورد توجه شرکتهای چند ملیتی که کالاهای خود را در سطح جهان تولید می کنند، تاثیری است که نام کشور سازنده کالا در اذهان به جای میگذارد (کاتئورا،1383). تاثیر کشور سازنده، عبارت است از هر گونه تاثیری که آن کشور بر مصرف کننده میگذارد تا ادراک منفی و یا مثبت از کالا در ذهن خود پیدا کند. امروزه هر شرکتی که در بازارهای جهانی به رقابت مشغول است، کالاهایی را در سطح جهان تولید می کند. آشنایی مشتری با نام کشور سازنده کالا بر تصوری که او از کالا و یا آن نام تجاری پیدا می کند، تاثیر خواهد داشت(همان ماخذ،1383 )، در واقع جهانی شدن اهمیت کشور سازنده را افزایش داده است (اوربناویسیوس و گینای کین،2009).
با استناد به مطالعاتی که در این زمینه صورت گرفته، این طور استدلال می شود که کشور سازنده راهنمایی است که مشتریان به وسیله آن در مورد محصولات و ویژگیهای آنها قضاوت می کنند. به طور خلاصه، کشور خاستگاه تولید باعث ایجاد یک ارزیابی جهانی از کیفیت، کارایی و ویژگیهای محصولات و خدمات میگردد. مشتریان بر اساس تصویر کشور و تجربیات مرتبط با محصولات آن کشور، ویژگیهایی را به محصولات نسبت میدهند(برونانگ،1997).
اعم از این که نام کشور سازنده محصول واکنش مثبت و یا منفی را به دنبال داشته باشد، کشور، نوع کالا و تصوری که از شرکت و نام تجاری آن وجود دارد، بر تصور مشتری تاثیر خواهد گذاشت. در مورد کشورها نیز از این لحاظ که صنعتی هستند یا در فرایند صنعتی شدن هستند و یا در حال توسعه میباشند، معمولا به صورت کلیشهای قضاوت می شود. این قضاوت به خاطر آن کشور و یا آن کالا نیست، بلکه عمدتا ناشی از ادراکی است که از کیفیت خوب کالاهای ساخته شده در آن کشور، در ذهن تداعی می شود. مثلاً تصور بر این است که کشورهای صنعتی بهترین کیفیت را دارند (کاتئورا،1383).
جهان در سال 1947 شاهد ظهور موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت بود که با هدف آزاد سازی تجارت میان کشورهای عضو ایجاد شد. به علت بسیاری از مسائل و مشکلات نظامهای اقتصادی بین المللی و موانع تجارت غیرتعرفهای تا دهه های 1970 و1980، کارکردگرایی موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت جای خود را به سازمان تجارت جهانی در سال 1955 داد. سازمان تجارت جهانی با چهار اصل خود یعنی برابری، منافع متقابل، شفافیت و تجارت منصفانه از کشورهای جهان خواست تا بازار خود را تحت یک زیر بنای سودآور بر روی سایر کشورها بگشایند و اجازه دهند که مصرف کنندگان داخلی نه تنها محصولات را از کشور خود، بلکه از تمام کشورهای جهان نیز انتخاب کنند (لین و چن،2006). با وجود اینکه ایران عضو سازمان تجارت جهانی نمی باشد، اما حجم انبوهی از کالاهای خارجی از طریق کانالهای مختلف وارد کشور شده و این امکان را برای مصرفکنندگان داخلی فراهم آورده است که به هنگام خرید محصولات، به مقایسه محصولات تولید داخل با کالاهای خارجی موجود در بازار بپردازند و سپس دست به انتخاب بزنند (حیدرزاده و خسرو زاده، 1390).
از آنجایی که هدف محققین بازاریابی تعیین ویژگیهای تاثیرگذار بر انتخاب مصرف کننده است و با توجه به حجم زیاد واردات لوازم خانگی، در این تحقیق لوازم خانگی به عنوان محصول مورد بررسی انتخاب شده است.
معمولاً چندین عامل به طور مشترک ارزیابی مصرف کننده از یک محصول خاص را تحت تاثیر قرار می دهند. نام و نشان تجاری و قیمت، دو فاکتوری هستند که به طور معمول بر ارزیابی مصرف کننده از محصول و تمایل خرید وی اثر می گذارند. بااین حال جهانی شدن محصولات و بازارها فاکتورهای دیگری را جهت ارزیابی مصرف کنندگان از محصولات مد نظر قرار می دهند که از آن جمله می توان به تصویر ذهنی از کشور خاستگاه تولیداشاره کرد (احمدو دیگران،2002).
از آنجا که اخذ تصمیمات درست و موفقیت آمیز بازاریابی در گرو شناخت صحیح مصرف کنندگان بوده و ویژگی های شناختی و رفتاری مصرف کننده نیز به عنوان یکی از ویژگیهای مصرف کننده بر رفتار وی موثر است، عامل کیفیت محصول (کیفیت ادراک شده توسط مصرف کننده) که در پژوهش با مولفه های زیبایی شناسی، عملکرد، خدمات، اعتبار برند و اعتبار فنی محصول سنجیده می شود، به همراه سه عامل کشور سازنده، تصویر برند و نگرش مصرف کننده، توسط محقق از میان عوامل تاثیرگذار بر انتخاب مصرف کنندگان انتخاب شده اند تا چگونگی تاثیرشان بر تصمیم خرید مصرف کنندگان مورد ارزیابی قرار گیرد.
پس از بیان اهمیت موضوع و چارچوب مساله در ادامه هدف تحقیق بیان می گردد.
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تاثیر کشور سازنده و تصویر برند بر قصد خرید لوازم خانگی خارجی مشتریان ایرانی میباشد.
جهت بررسی رابطه کشور سازنده و تصویر برند با قصد خرید مصرف کننده، محقق عامل کیفیت محصول را به عنوان واسطه انتخاب نموده است. چرا که کیفیت محصول نقش تعیین کننده ای را در انتخاب مصرف کننده ایفا می کند. “کیفیت محصول” متشکل از فاکتورهای گوناگونی می باشد که در تحقیق حاضر 5 بعد آن بررسی می شود. این ابعاد عبارتند از: زیبایی شناسی، عملکرد، خدمات، اعتبار برند و اعتبار فنی محصول.
جهت بررسی ارتباط کشور سازنده و تصویر برند با قصد خرید مصرف کننده، در ابتدا ارتباط این دو متغیر با ابعاد پنجگانه کیفیت سنجیده شده سپس تاثیر ابعاد کیفیت بر نگرش مصرف کننده مورد بررسی قرار می گیرد. در انتها نیز رابطه نگرش مصرف کننده و قصد خرید وی بررسی خواهد شد.
همانطور که در قسمت قبل نیز مشاهده شد، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تاثیر کشور سازنده و تصویر برند بر قصد خرید لوازم خانگی خارجی مشتریان ایرانی میباشد. در این راستا می توان فرضیه های مرتبط با موضوع تحقیق را بدین ترتیب بیان کرد:
1.1.کشور سازنده بر بعد زیبایی شناسی محصول تاثیر مثبت دارد.
2.1. تصویر برند بر بعد زیبایی شناسی محصول تاثیر مثبت دارد.
1.2. کشور سازنده بر بعد عملکردی محصول تاثیر مثبت دارد.
2.2. تصویر برند بر بعد عملکردی محصول تاثیر مثبت دارد.
3.2. تصویر برند نسبت به کشور سازنده تاثیر بیشتری بر بعد عملکردی محصول دارد.
1.3. کشور سازنده بر بعد خدمات محصول تاثیر مثبت دارد.
2.3. تصویر برند بر بعد خدمات محصول تاثیر مثبت دارد.
3.3. تصویر برند نسبت به کشور سازنده تاثیر بیشتری بر بعد خدمات محصول دارد.
1.4. کشور سازنده بر اعتبار برند محصول تاثیر مثبت دارد.
2.4. تصویر برند بر اعتبار برند محصول تاثیر مثبت دارد.
3.4. تصویر برند نسبت به کشور سازنده تاثیر بیشتری بر اعتبار برند محصول دارد.
1.5. کشور سازنده بر اعتبار فنی محصول تاثیر مثبت دارد.
2.5. تصویر برند بر اعتبار فنی محصول تاثیر مثبت دارد.
3.5. کشور سازنده نسبت به تصویر برند تاثیر بیشتری بر اعتبار فنی محصول دارد.
1.6. بعد زیبایی شناسی محصول بر نگرش خرید مصرف کننده تاثیر مثبت دارد.
2.6. بعد عملکردی محصول بر نگرش خرید مصرف کننده تاثیر مثبت دارد.
3.6. بعد خدمات محصول بر نگرش خرید مصرف کننده تاثیر مثبت دارد.
4.6. بعد اعتبار برند محصول بر نگرش خرید مصرف کننده تاثیر مثبت دارد.
5.6. بعد اعتبار فنی محصول بر نگرش خرید مصرف کننده تاثیر مثبت دارد.
1.7. کشور سازنده بر نگرش خرید مصرف کننده تاثیر مثبت دارد.
2.7. تصویر برند بر نگرش خرید مصرف کننده تاثیر مثبت دارد.
1.8. نگرش خرید مصرف کننده بر قصد خرید تاثیر مثبت دارد.
2.8. کشور سازنده بر قصد خرید تاثیر مثبت دارد.
3.8. تصویر برند بر قصد خرید تاثیر مثبت دارد.
هر فعالیت اقتصادی به سرمایه و منابع مالی نیازمند است تا بتواند دارایی های مورد نیاز خود را خریداری کرده و به سرمایه گذاری بپردازد. به دنبال بزرگشدن شرکتها و توسعه فناوری نیاز به مبالغ هنگفت سرمایه و منابع مالی شدت گرفته و بازارهای متعدد مالی توسعه یافتهاند. این توسعه به نوبه خود از یکسو، تعدد روشهای تامین مالی توسط شرکتها را میطلبد و از سوی دیگر، مدیران را به تعیین راهبرد مناسب در زمینه تامین مالی و تعیین ساختار مطلوب سرمایه شرکت ملزم ساخته است. تهیه راهبرد صحیح بر مبنای متغیرهای اقتصادی، بازاریابی، تولید ومالی از مهمترین وظایف مدیریت شرکت است. راهبرد مناسب مالی توان شرکت را، در نیل به اهداف کلی تقویت می کند.
نمایش عملکرد مناسب، از مهمترین وظایف مدیران است که از ابزار های عملکرد بهتر ساختار سرمایه مناسب است. به همین دلیل، مدیر مالی باید نسبت به درک مسائل مالی و بررسی عملکرد شرکت دیدگاه وسیعی داشته باشد تا برای اهداف واحد تجاری، نحوه سرمایه گذاری، تامین مالی و تصمیمات مرتبط با تقسیم سود و … تصمیم گیری مطلوب و مناسبی را انجام دهد.
بدون تردید شناسایی راه های مختلف تامین مالی و بهره گیری از ابزارهای مناسب مالی، مدیریت را در اتخاذ تصمیمات صحیح تر و کسب منافع بیشتر برای شرکتها یاری خواهد نمود و استفاده بهینه از منابع مالی به عنوان موضوع اصلی بحث ساختار سرمایه ، در حقیقت به مدیران این فرصت را می دهد تا ارزش کل شرکت و ثروت صاحبان سرمایه را افزایش دهند.
1-2-مساله اصلی تحقیق
مساله اصلی در این تحقیق این است که آیا ساختار سرمایه شرکتها بر عملکرد آنها تاثیرگذار است یا خیر؟ بطور کلی این تحقیق به دنبال آن است تا با بهره گرفتن از بیان ارتباط بین ساختار مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و عملکرد آنها با بهره گرفتن از مدل ارزش افزوده اقتصادیو جریان نقدی آزاد ساختار مالی مناسبی را برای این شرکتها پیشنهاد نماید، تا عملکرد شرکت را مطلوب تر و به دنبال آن ثروت سهامداران حداکثر
1-3-تشریح و بیان موضوع
مدیران در اداره شرکتها نباید نسبت به بازار سرمایه بی تفاوت باشند و حداکثر سازی ثروت سهامداران باید از اولویت های نخستین کار خود قرار دهند. در این شرایط، رقابت در بازار سرمایه مانند رقابت در بازار محصولات، نقش خاص خود را ایفا می کند. اگرچه مدیران شرکتها به درستی دریافته اند در صورتی شرکت آنها رشد می یابد و به حیات خود ادامه می دهد که از نظر هزینه عملیاتی قابل رقابت باشد.اما آنچه در این بازار سرمایه و رقابت مغفول مانده است انتخاب ساختار سرمایه مناسب در واحد های تجاری است که میتواند هم بر هزینه سرمایه و هم بهبود عملکرد واحدهای تجاری موثر باشد. مفهوم ساختار سرمایه در نظریه های مدیریت مالی به عنوان معیاری برای انتخاب نوع منبع تامین مالی جایگاه ویژهای دارد. با کنکاش در ادبیات نظری مشاهده می شود که تاکنون پاسخ قاطعی برای تعیین تاثیر ساختار مالی شرکت ها بر عملکرد آنها یافت نشده است. از یک طرف، در دیدگاه سنتی عنوان می شود که عملکرد شرکت ها با تغییر در ساختار مالی آنها تغییر می کند. از طرف دیگر، فرانکو مودیلیانی و مرتون میلر (1958) در مورد نظریه ساختار سرمایه بهینه عنوان نموده اند در دنیای بدون مالیات بر درآمد و هزینه معاملات، ساختار سرمایه شرکتها با ارزش آنها ارتباطی ندارد. یعنی هیچ نسبت بدهی به سرمایه بهینه ای وجود ندارد و هر نسبت بدهی می تواند به خوبی نسبت های دیگر باشد. اما مودیلیانی و میلر با در نظر گرفتن مالیات بر درآمد شرکتهای سهامی و هزینه معاملات اعتقاد دارند که استفاده از بدهی در تامین مالی شرکت ها اگرچه مدبرانه بنظر می رسد، لیکن ریسک شرکت را به دلیل افزایش خطر ورشکستگی، افزایش داده و ازاینرو، توقع سهامداران افزایش می یابد. بنابراین، نسبت بدهی به سرمایه، زمانی بهینه بنظر می رسد که در آن سطح هزینه سرمایه حداقل و ارزش شرکت حداکثر شود (Modigiliani& Miller,1958,201).
معیارهایی که به منظور ارزیابی عملکرد واحدهای تجاری در این تحقیق از آنها استفاده می شود و بازار سرمایه می تواند برای ارزشیابی واحد تجاری از آنها بهره مند شود، مقیاس ارزش افزوده اقتصادی وجریان نقدی آزاد است. ارزش افزوده اقتصادی، از بهترین معیارهای اقتصادی وجریان نقدی آزاد، از بهترین معیار های حسابداری ارزیابی است و به عنوان شاخص اندازه گیری عملکرد واحدهای تجاری امروزه قابلیت کاربرد فراوانی دارند(Stewart,1991). ارزش افزوده اقتصادی به عنوان سودخالص عملیاتی پس از کسر مالیات تعریف میشود که از آن هزینه سرمایه کسر میگردد.هزینههای سرمایه شامل کلیه هزینههای تامین مالی واحد تجاری اعم از هزینه بهره وامها و بازده مورد انتظار سهامداران میباشد که همه در نرخ متوسط هزینه سرمایه تبلور مییابد.
EVA = NOPAT – Capital Charge
EVA = NOPAT – (Invested Capital * WACC)
EVA = Invested Capital *(RONA – WACC)
بر این اساس، ارزش زمانی ایجاد میشود که واحد تجاری بتواند تمام هزینههای عملیاتی و همچنین هزینههای سرمایهای خود را پوشش دهد و مبالغی نیز مازاد باقی بماند(ایزدینیا،1384).
ارزش افزوده اقتصادی ،راه حل بدیل برای سنجش عملکرد واحد تحاری است و مقیاس ارزیابی عملکردی است که میتواند در سطح واحد تجاری و بخشهای تابعه آن محاسبه شود.این مقیاس جوابگوی ارزیابی عملکرد در طول دورههای زمانی است و بویژه آنکه مولد ثروت آفرینی و ارزش آفرینی برای طبقه سهامدار است.
منظور از جریان نقدی آزاد واحد تجاری ، خالص جریان های نقدی بدست آمده از عملیات واحد تجاری است که مازاد بر وجوه نقد سرمایهگذاری شده برای رشد است. اگر کل دریافتیهای نقدی حاصل از عملیات مستمر شرکت را در نظر بگیریم و تمام پرداخت ها و مخارج نقدی را از آن کسر کنیم آنچه باقی میماند جریان نقدی آزاد است که همان وجه نقد باقیمانده ناشی از فعالیتهای عملیاتی است . واحد تجاری میتواند وجه نقد باقی مانده را به صورت پرداخت متقابل به تأمین کنندگان مالی پرداخت نماید. با توجه به مباحث نظری پیشگفته می توان برای محاسبه جریان نقدی آزاد دوره جاری واحد تجاری معادلات زیر را ارائه نمود:
1) FCF=Sales–Operating .Exp–Tax–(DWorking Capital+D Fixed Assets)
2) NOPAT= Sales – Operating . Exp – Tax
3) Investment = D Working capital + D Fixed Assets
4) FCF= NOPAT – Investment
با توجه به مزیت در دسترس بودن اطلاعات مورد نیاز در این مدل و آسانی محاسبات مربوط به آن، این معیار ارزیابی عملکرد به شکل گستردهای توسط استفاده کنندگان اطلاعات مالی مورد استفاده قرار می گیرد و به طور کلی شاید بتوان جریان نقدی آزاد را ساده ترین و در عین حال، مطلوب ترین معیار ارزیابی عملکرد دانست.
در این تحقیق، سعی بر این است تا با ارائه الگویی، رابطه بین ساختار سرمایه و عملکرد شرکتها با بهره گرفتن از معیارهای ارزش افزوده اقتصادی وجریان نقدی آزاد مورد بررسی قرار گیرد. اگرچه متغیر مستقل در این پژوهش ساختار سرمایه در نظر گرفته شده است و متغیر وابسته عملکرد شرکتها است ، اما متغیر های توضیحی وجود دارند که ممکن است که ساختار سرمایه و ارزش شرکت را تحت تاثیر خود قرار دهند. اگر تاثیر این متغیرها نادیده گرفته شود، نتایج تحقیق تا حدی زیادی آسیب پذیر خواهد بود. از این رو مدل زیر برای آزمون فرضیات تحقیق مورد استفاده قرار میگیرد:
که در رابطه فوق:
K= عملکرد شرکت، در این تحقیق، به عنوان متغیر وابسته، در نظر گرفته شده است و معیار عملکرد شرکت ها معیار های ارزش افزوده اقتصادی و جریان نقدی آزاد است.
در این تحقیق اهرم مالی به عنوان نماینده و معرف ساختار سرمایه مورد استفاده قرار میگیرد.در اکثر تحقیقات پیشین (برای مثال،فاما و فرنچ) اهرم مالی هم بر اساس ارزشهای دفتری و هم بر اساس ارزشهای بازار محاسبه شده است.در این تحقیق اهرم مالی به روش زیر
محاسبه میشود(تهرانی و رهنما فلاورجانی،1387).
که درآن:
MLi,t = اهرم مالی بر مبنای ارزش بازار برای شرکتi ام در زمانt ام
BDi,t = ارزش دفتری بدهیها برای شرکت iام در زمان tام
MEi,t= ارزش بازار حقوق صاحبان سهام شرکت iام در زمانt ام.
G = رشد شرکت، که حذف آن در تحقیق منجر به آسیب پذیری نتایج تحقیق می شود. از رشد به عنوان متغیر کنترلی در این تحقیق استفاده می شود. روند خطی رشد دارائی ها در ترازنامه در دوره 5 ساله به عنوان نماینده رشد شرکتها در نظر گرفته شده است.
که در این فرمول BVA tارزش دفتری دارایی ها در سالt و BVA t-1ارزش دفتری دارایی ها در سالt-1 است.
= EPS عایدی هر سهم
1-4-ضرورت انجام تحقیق
جوهره اقتصاد امروز شرکت ها رقابت است. شرکت های سهامی عام از طریق تخصیص بهینه سرمایه و استفاده از نیروی کار مدیریتی در بازارهای منسجم کالا و خدمات، سرمایه و نیروی کار در توسعه و رفاه اقتصادی جوامع نقش کلیدی را بازی می کنند. در همین راستا، نظریه ساختار سرمایه و ارتباط آن را با عملکرد ارائه نموده اند.
متاسفانه این نظریه های نوین اقتصادی و مدیریتی به صورت منسجم حتی در دانشگاه های ایران راه نیافته است و اغلب دانشجویان و اساتید با این نظریه ها و حوزه کاربرد آن بیگانه هستند و بعضا در آموزش نیز از مفاهیم و نظریه های سنتی استفاده می کنند. لذا از اهداف اولیه این پژوهش ارائه این نظریه ها به صورت منسجم با تکیه بر شواهد عملی است.
شرکت های سهامی به عنوان بلوک های اصلی اقتصادی، نقش کلیدی را در دستیابی به اهداف اقتصادی بازی می کنند. بطور خلاصه، می توان گفت ساماندهی اقتصادی یعنی استفاده بهینه از نیروی کار، مواد اولیه و سرمایه. وقتی این ساماندهی منجر به عدالت اقتصادی و در نهایت افزایش رفاه اجتماعی می انجامد که با درنظر گرفتن تضادهای موجود بین: (1) مدیران و سهامداران (2) مدیران و اعتباردهندگان (3) سهامداران و اعتباردهندگان، به گونه ای عمل کرد که برای افزایش بهبود در عملکرد، چنین تضادهایی را به حداقل ممکن کاهش داد. (بلکویی،2001).
یکی از اصلی ترین شیوه های کاهش هزینه نمایندگی استفاده از ساختار مناسب سرمایه است. ساختار مناسب سرمایه علائق گروه های درگیر در شرکت ها را تا سرحد ممکن همسو نموده، و با کاهش تضادهای موجود امکان بهبود در عملکرد را فراهم می کند.
1-5-فرضیههای تحقیق
کانون اصلی این تحقیق بیان ارتباط بین ساختار سرمایه و عملکرد شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است.بطور کلی فرضیات زیر در رابطه با این تحقیق مطرح میباشد:
فرضیه 1- رابطه معنیداری بین بین اهرم مالی و سطح عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران وجود دارد.
فرضیه 2- تاثیر اهرم مالی بر ارزش افزوده اقتصادی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، بر اساس نوع صنعت متفاوت است.
فرضیه3- تاثیر اهرم مالی بر جریان نقدی آزاد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، بر اساس نوع صنعت متفاوت است.
1-6-اهداف اساسی تحقیق
موضوع ساختار سرمایه و رابطه آن با عملکرد شرکت، از جمله موضوعاتی است که همواره مورد بحث و تبادل نظر بوده است. آنچه اهمیت دارد دست یافتن به ترکیبی از منابع تامین مالی است که باعث افزایش ارزش و بهبود عملکرد شرکت گردد. هدف اصلی این تحقیق نیز ارزشیابی ساختار سرمایه شرکتها بر اساس میزان تاثیری است که برعملکرد شرکتها میگذارد. بطور کلی، اهداف تحقیق شامل اهداف علمی ، کاربردی و ضرورت های خاص انجام تحقیق به شرح زیر می باشد:
1- شناسایی ارتباط بین ساختار سرمایه و عملکرد شرکتها.
2- تعیین بهترین مبنا برای ارزیابی عملکرد شرکتها
1-7-روش انجام پژوهش
1-7-1- روش تحقیق
روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، از نوع توصیفی- همبستگی با رویکرد کاربردی است. زیرا از یک طرف، با استفاده ار آمار توصیفی وضع موجود را بررسی می کند و از طرف دیگر، رابطه بین متغیرها را با بهره گرفتن از تحلیل رگرسیون کشف یا تعیین می کند.در این پژوهش از روش رگرسیون ترکیبی استفاده شده است. در روش ترکیبی، داده های مقطعی و سری زمانی با یکدیگر ترکیب می شوند. بدین معنی که متغیرهای تعریف شده دراین پژوهش از یک سو، میان شرکتهای مختلف موجود در نمونه و از سوی دیگر، در دوره زمانی مربوط به پژوهش مورد بررسی قرار میگیرند.
1-7-2- روش گردآوری اطلاعات:
اطلاعات مورد نیاز برای انجام این تحقیق از صورتهای مالی شرکت های پذیرفته در بورس اوراق بهادار تهران استخراج گردیده است.به منظور جمع آوری دادههای موردنیاز از نرمافزارهای تدبیر پرداز و رهآورد نوین و همچنین سایتهای www.irbourse.com و www.rdis.ir استفاده شده است.
1-7-3- قلمرو تحقیق
1-7-3-1- دوره زمانی انجام تحقیق: دوره پنج ساله، 1383 الی 1387 هجری شمسی.
1-7-3-2- مکان تحقیق: قلمرو مکانی این تحقیق بورس اوراق بهادار تهران میباشد.
1-7-4-جامعه آماری (N)
شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، جامعه آماری این تحقیق را تشکیل می دهند.
1-7-5- نمونه آماری
نمونه آماری تحقیق با بهره گرفتن از روش غربالگری (حذف سیستماتیک) انتخاب شدهاند.بدین ترتیب شرکتهایی انتخاب گردیدهاند که شرایط زیر داشتند:
3.حداقل برای دوره پنج ساله (1383الی1387) اطلاعات و داده های اولیه را به بورس ارائه کرده باشند.
لازم به ذکر است که دو محدودیت اول برای ایجاد تجانس و همگنی بین شرکتهای نمونه، اعمال گردیده است.
1-7-6- روشهای تجزیه و تحلیل اطلاعات
برای برآورد الگوهای رگرسیون خطی دو یا چند متغیره معمولاً از روش کمترین مجذورات معمولی استفاده می شود. این روش دارای ویژگیهای مطلوب آماری مانند بهترین برآوردکننده خطی بدون تورش میباشد. روش آماری مورد استفاده در این پژوهش، روش رگرسیون چند متغیره با بهره گرفتن از داده های ترکیبی است. روش رگرسیون ترکیبی با توجه به وضعیت عرض از مبدا ( ضریب ثابت ) معادله به سه روش کلی، مدل تخمین تجمیعی، مدل اثرات ثابت و مدل اثرات تصادفی قابل انجام است.
برای تعیین معنیدار بودن مدل رگرسیون از آماره F فیشر استفاده شده است:
این فصل راجع به مباحث نظری پژوهش میباشد. در این فصل مباحث تئوریک موردبررسی قرار میگیرد. ساختار این فصل متشکل از 5 بخش به شرح زیر میباشد.
بخش اول: تعاریف واژگان کلیدی مطرحشده در پژوهش ازجمله خدمت، کیفیت و…
بخش دوم: مدلهای مطرحشده در این رابطه را توضیح میدهد ازجمله مدل تحلیل شکافهای پنجگانه و هفتگانه کیفیت خدمات، مدل بهبود کیفیت خدمات سازمانی، مدل گذر خدماتی تعدیلشده
بخش سوم: روشهای سنجش کیفیت خدمات که شامل روش سروکوال و کانو است.
بخش چهارم: بانکداری الکترونیک و مباحث مورداستفاده آن در بانک پاسارگاد و موارد مشابه و مباحث جدید در این زمینه
بخش پنجم: پژوهشهای مشابه درزمینه بهکارگیری سروکوال و کانو
خدمت عبارت از فعالیتی جانبی است که باهدف بهبود و ارتقای محصول اصلی انجام میگیرد [هاوکینز، دل و بست، راجر و کانی، کنت 2000، 26]. گرچه فرایند این کار، ممکن است با یک کالای فیزیکی مرتبط باشد، اما اجرای خدمت لزوماً نامحسوس است و معمولاً مالکیت هیچیک از عوامل تولید را به دنبال ندارد (لاولاک، کریستوفر 2001،34).
خدمت، فرایندی است که در تعاملات بین مشتریان و کارکنان، منابع فیزیکی، کالاها و یا سامانههای ارائهکننده خدمت، روی میدهد تا راهحلی برای مسائل مشتریان باشد [گرونروس و وایلی،2000،46]. تعریف خدمت، به دلیل تنوع آن، همواره کار سختی بوده است. آنچه موضوع را پیچیدهتر میکند، این است که اغلب، به دلیل غیر محسوس بودن بسیاری از دادهها و ستادهها، درک کردن روشی که خدمت در آن ایجاد و به مشتریان عرضه می شود، دشوار است. اکثر مردم برای تعریف تولید یا کشاورزی، مشکل چندانی ندارند، ولی برای تعریف خدمت دچار مشکل هستند [لاولاک، کریستوفر 2000،34].
در دنیای امروز، افراد در محیطی زندگی می کنند که بهطور روزافزون بهسوی اقتصاد مبتنی بر خدمات پیش میرود. دیگر خدمات بخش کوچکی از اقتصاد به شمار نمیرود، بلکه بهعنوان قلب ارزشآفرینی در اقتصاد مطرح است. دیگر خدمات به خدمات بانکی، پستی، بیمهای، بهداشتی و آموزش محدود نمی شود بلکه اغلب محصولاتی که خریداری میکنیم، عناصری از خدمت را نیز شامل میشوند. درواقع طیف وسیعی از کالاها برای داشتن مزیت رقابتی بر فعالیتهای مبتنی بر خدمت تکیهدارند. هماکنون خریدار یک خودرو یک بسته جامع از منافع خدمات و نه صرفاً یک خودرو را خریداری میکند. حتی کالاهایی نظیر تلویزیون و ماشین لباسشویی، معمولاً همراه خدماتی نظیر تحویل، تأمین مالی، بیمه و تعمیر همراه هستند [سیدجوادین و کیماسی، 1389،11].
امروزه مفهوم خدمت به مشتریان، شامل تعاریف جدیدی است؛ چراکه ارائه خدمات فقط به بخش کوچکی در ساختمان مرکزی شرکت اختصاص ندارد؛ بلکه کل سازمان از مدیران عالی تا کارکنان عادی، همگی در برآورده ساختن نیازهای مشتریان موجود و بالقوه نقشی بر عهدهدارند. حتی اگر فردی در موقعیتی نباشد که بهطور مستقیم از مشتری حمایت کند، میتواند از کارمندانی که به مشتریان خدمت می کنند، پشتیبانی کند. بر اساس این نگرش، خدمت به مشتریان، شامل کلیه اموری است که شرکت بهمنظور جلب رضایت مشتریان و کمک به آنها برای دریافت بیشترین ارزش از خدماتی که خریداری کردهاند، انجام میدهد. این تعریف جامع، همهچیز را دربر میگیرد. هر چیزی که اضافه بر خدمت هستهای، عرضه و موجب تفکیک آن از خدمات رقبا می شود، خدمت به مشتریان محسوب میشود [ونوس و صفائیان،1384،51].
هر چیزی را که شرکتی به بازار عرضه میکند، گاه همراه با مقداری خدمت است. جزء خدمت میتواند بخش کوچک یا بزرگی از هر آنچه عرضه می شود باشد. در اینجا پنج طبقه ازآنچه به بازار عرضه می شود را میتوان از یکدیگر تفکیک کرد:
خدمات دارای ویژگیهایی هستند که آنها را از کالاها متمایز میسازد. این ویژگیها عبارتاند از:
الف) ناملموس بودن؛ خدمات را نمیتوان بهوسیله هیچکدام از خواص فیزیکی ارزیابی کرد؛ به عبارتی، قبل از مصرف نمیتوان اینگونه خدمات را مستقیماً ارزیابی نمود. خریدار بالقوه، اغلب میتواند کالا را قبل از خرید ببیند، لمس کند، ببوید و بچشد. بهعلاوه بسیاری از ادعاهای تبلیغاتی مربوط به این ویژگیهای ملموس را میتوان قبل از خرید، بررسی و از صحتوسقم آن اطلاع پیدا کرد. در طرف دیگر، خدمات خالص، ویژگیهای ملموس ندارند؛ تا بدان وسیله، مشتریان، قبل از خرید، صحتوسقم تبلیغات را بررسی کنند [سید جوادین و کیماسی، 1389].
ب) تفکیکناپذیری؛ بهطورمعمول، خدمات همزمان با تولید به مصرف میرسند؛ اما تولید و مصرف کالاهای ملموس، دو فعالیت مجزا از هم هستند؛ زیرا که این کالاها تولید و انبار میشوند، واسطههای زیادی آنها را توزیع می کنند و بالاخره پس از مدتی به مصرف میرسند. اگر خدمت توسط کسی ارائه شود، ارائهکننده هم بخشی از خدمت خواهد بود [کاتلر، 1996].
ج) تغییرپذیری؛ کیفیت خدمات بسیار متغیر است. بدین معنا که کیفیت یک خدمت بستگی به شخص ارائهکننده و زمان و مکان و نحوه ارائه خدمت دارد. برای مثال، بعضی از هتلها ازنظر کیفیت خدماتی، دارای شهرت و اعتبار خوبی هستند و نیز در داخل یک هتل هم میتوان به دو کارمند مسئول ثبت اسامی میهمانان برخورد که یکی بشّاش و کارآمد است و دیگری عبوس و کندکار. حتی کیفیت ارائه خدمت توسط هر یک از کارکنان منفرد نیز میتواند در زمان تماس با میهمانان، بسته به حوصله فرد متفاوت باشد [کاتلر و آرمسترانگ،1996].
د) فناپذیری؛ خدمات فناپذیرند؛ یعنی خدمات را نمیتوان برای فروش یا مصرف بعدی انبار کرد. پزشکان حق ویزیت خود را از بیمارانی که سروقت حاضر نشدهاند وصول می کنند؛ زیرا خدمت درمانی فقط سر وعده آماده ارائه بوده و پسازآن از بین رفته است. زمانی که تقاضا یکنواخت است، فناپذیری خدمات، مشکلی ایجاد نمیکند، اما مؤسسات خدماتی وقتی با مشکل مواجه میشوند که تقاضا برای خدمات ایشان دچار نوسان شود. مثلاً شرکتهای اتوبوسرانی شهری به دلیل مواجهشدن با ازدحام مسافر در ساعات بخصوصی از روز، به اتوبوسهای بیشتری نیاز پیدا می کنند. اگر تقاضای خدمات حملونقل شهری در طول روز یکنواخت بود، این شرکتها با این مشکل مواجه نمیشدند [کاتلر و آرمسترانگ، 1996].
ه) مالکیت؛ یکی دیگر از تفاوتهای کالا و خدمات، این واقعیت است که مشتریان فقط ارزش خدمات را کسب می کنند؛ بدون اینکه مالکیت دائمی چیزی را به دست آورند. ناتوانی برای به مالکیت درآوردن خدمت به ویژگیهای ناملموس بودن و فناپذیری مرتبط است. در خرید کالاها، خریداران عموماً مالکیت کالا را به دست میآورند و هر آنچه بخواهند با آن انجام میدهند، اما وقتی یک خدمت ارائه می شود مالکیتی از فروشنده به خریدار منتقل نمی شود. در اینجا خریدار صرفا حق فرایند خدمت (مثلاً استفاده از پارکینگ یا زمان مشاوره حقوقی) میخرد (پالمر،2001،21).
در سالهای اخیر در پژوهشهایی که روی سازمانها انجامشده بر ابعاد خاصی از تکنولوژی خدماتی توجه زیادی شده است. تکنولوژی خدماتی بر اساس پنج عامل تعریف می شود:
1) تولید و مصرف همزمان؛
2) مشتریان نوع محصولی را که به آن عادت کردهاند دریافت می کنند؛
3) مشتری در فرایند تولید مشارکت میکند؛
4) خدمت حالت انتزاعی و تجریدی دارد و اغلب بهصورت نوعی اطلاعات، دانش یا آگاهی است؛ درحالیکه محصولات مؤسسات تولیدی قابللمس هستند.
5) در سازمانهای خدماتی، منابع انسانی یا نیروی کار، هسته اصلی سازمان را تشکیل میدهند؛ درحالیکه در سازمانهای تولیدی، سرمایه، هسته اصلی سازمان را تشکیل میدهد [دفت، 1389،223].
با توجه به ویژگی فنّاوریهای خدماتی و اثراتی که بر سامانههای کنترل و ساختار سازمانی دارد، ایجاب میکند که هسته فنی یعنی نیروی انسانی یا اعضای سازمان با مشتری تماس نزدیک داشته باشند.
اثری که مشتری بر ساختار سازمانی دارد در ویژگیهای ساختاری مشخص می شود. مشتریان اینگونه سازمانها باید با هستههای مرکزی (اعضای اصلی) سازمان تماس رودررو و مستقیم داشته باشند. یک سازمان خدماتی با اطلاعات و محصولات نامشهود سروکار دارد؛ بنابراین، نباید چندان بزرگ باشد. اعضای سازمان و کسانی که هسته مرکزی سازمان را تشکیل میدهند، باید از مهارتهای بالاتر برخوردار باشند. این افراد باید دانش و آگاهیهای کافی داشته باشند؛ تا بتوانند مسائل مشتریان و اربابرجوع را حل کنند؛ بنابراین کسانی که در سازمانهای خدماتی کار می کنند باید برای ایجاد ارتباط شخصی با افراد و نیز درزمینه فنی مهارتهای بالایی داشته باشند [دفت، 1389،226].
:
فعالیت خرید یکی از مهمترین فعالیت های زنجیره تامین است. امروزه همزمان با افزایش روش های مختلف خرید ،تصمیم گیری و انتخاب تامین کنندگان مناسب برای خرید ،مهم تر و در نتیجه مشکل تر شده است. علاوه بر آن ساختار جدید سازمان ها موجب شده است که برای انتخاب تامین کنندگان افراد بیشتری در تصمیم گیری دخیل باشند و لذا اهمیت و جایگاه تصمیم گیری افزایش یافته است .(عطایی ،1389)
انسان حتی در کوچک ترین تصمیم شخصی در پی آن است که بین نیازها و اهدافش تعادلی برقرار کند و این ضرورت ،او را به استفاده از تصمیم گیری چند معیاره به عنوان یک راه حل، نیازمند می کند. در گذشته مسائل تجاری اغلب با یک هدف و آن هم بیشینه کردن سود تبیین می شدند اما امروزه در تجارت این شاخص نمی تواند به تنهایی راه گشای پیشرفت باشد هنر تصمیم گیرندگان امروزی استفاده از اهداف چندگانه و متضادی مانند کمینه کردن هزینه و بیشینه کردن کیفیت خدمات است .این گونه مسائل گذشته و سنتی هستند باید اهداف مورد نظر را با شاخص های متعدد مقایسه کرده و یا آن ها را رتبه بندی کرد این گونه مسائل در چند دهه اخیر به طور چشم گیری مورد توجه قرار گرفته اند. (عطایی ،1389)
تصمیم گیری چند معیاره در بسیاری از زمینه های مدیریتی کاربرد دارد که یکی ار آنها انتخاب تامین کننده است از سال 1990 به بعد مدیریت زنجیره تامین و فرایند انتخاب تامین کننده در موضوع مدیریت خرید به طور چشم گیری مورد توجه قرار گرفت.(عطایی ،1389)
اما آنچه که موجب اهمیت مسئله انتخاب تامین کنندگان می شود این است که بیش از 50 درصد هزینه کالاهای فروخته شده در جهان مربوط به مواد خام خریداری شده می باشد.(منانی،1392)
در انتخاب تامین کنندگان معیارهای مختلفی باید مورد توجه قرار بگیرد که مهم ترین آنها عبارتند از: (عطایی ،1389)
پیچیدگی کالا و خدمات در دنیای امروز به گونه ای است که بسیار کم اتفاق می افتد سازمان یا موسسه ای به تنهایی و بدون کمک گرفتن همکاری با دیگر سازمان ها بتواند محصولی را تولید و یا خدمتی را ارائه دهد معمولا سازمان های متعددی در تولید یک محصول یا ارائه خدمت نقش دارند. (رائی،1391)
استراتژی سنتی خرید، استفاده از تعداد زیادی تامین کننده کالا و خدمات را توصیه کرده است در حالی که طبق دیدگاه جدید افزایش تامین کننده باعث تحمیل هزینه های اضافی و کاهش کیفیت و تاخیر در زمان تحویل و عدم برقراری ارتباط و روابط نزدیک و بسیاری دیگر از مسائل شده است. (منانی،1392)
ماده اولیه و اصلی مورد استفاده در صنایع شوینده سولفات سدیم است که توسط دو شرکت داخلی املاح معدن ایران و سولفاتیک تولید و عرضه می شود و این به معنای انحصاری شدن فروش این ماده توسط این دو شرکت است این دو شرکت با همکاری یکدیگر قیمت کالا را تعیین می کنند و شرکت شوینده را به دنبال خود می کشانند علاوه بر آن درشرایط کنونی تحویل سولفات سدیم داخلی توسط شرکتهای تولیدکننده براساس سهمیه بندی اعلامی از سوی شورای تولیدکنندگان پودرشوینده بوده و به هیچ وجه با توجه به تغییر درصد مصرف در صنعت شوینده به دلیل تغییر استاندارد پودرشوینده تکافوی نیاز صنعت شوینده را نمی نماید ولزوما تولیدکنندگان این صنعت لازم است نسبت به واردات کسری آن اقدام نمایند.(فصلنامه انجمن صنایع شوینده ،بهداشتی ،آرایشی ایران،شماره42 سال10 )
علاوه بر آن واردات این ماده نیز با مشکلاتی همراه است .چین بزرگترین عرضه کننده این مواد به ایران محسوب می شود که ایران همواره با هجوم و فشار قیمت مواد اولیه از سوی این کشور روبه رو است اعمال تعرفه ترجیحی برای واردات سولفات سدیم به دلیل تخصیص ارز دولتی وترجیحی در سنوات گذشته به منظور حمایت ازصنایع داخلی از جمله مشکلات دیگر در این صنعت است.( فصلنامه انجمن صنایع شوینده ،بهداشتی ،آرایشی ایران،شماره هفتم، سال2 )
با توجه به مشکلات مربوط به تامین مواد اولیه در صنایع شوینده ،حضور تامین کنندگان قدرتمند داخلی ضروری است وبا توجه به اهمیت معیارهای مالی در ارزیابی تامین کنندگان افزایش توان مالی تامین کنندگان از اهمیت بالایی برخوردار است در این تحقیق بر آنیم تا عواملی که باعث افزایش توان مالی تامین کنندگان می شود را شناسایی کرده تا گامی در جهت بهبودفعالیت تامین کنندگان صنایع شوینده برداشته شود .
با توجه با این که شرکتهای شوینده در ایران برای تامین مواد اولیه خود از تامین کنندگان داخلی و خارجی استفاده می کنند و با توجه به شرایط اقتصادی و سیاسی ایران و وجود تحریم ها در این برهه زمانی افزایش توان عملکردی تامین کنندگان داخلی از اهمیت بالایی برخوردار است که در این بین توجه به توان مالی به عنوان یکی از معیارهای ارزیابی کیفی تامین کننده مورد توجه قرار می گیرد
افزایش رقابت جهانی در دنیای امروز و فعالیت در محیط هایی که به طور مداوم در حال تغییر می باشد سازمان ها و شرکت ها را در سرتاسر جهان واداشته است که به منظور کسب جایگاهی مناسب و حفظ و توسعه آن از الگوی مناسبی استفاده کنند. از طرفی دیگر انتظارات مشتریان بر کیفیت بالا خدمت رسانی سریع و قیمت مناسب محصولات و خدمات نیز موجب افزایش فشار بر سازمان شده است بدین منظور سازمان ها به دنبال کاهش هزینه و افزایش کیفیت هستند تا بتوانند خواسته های مشتریان به عنوان مهمترین عامل در راستای ایجاد ارزش برای سازمان را برآورده کرده و باعث افزایش مطلوبیت آنها شوند. در سال های اخیر رضایتمندی مشتریان به عنوان مهمترین عامل کسب مزیت رقابتی مورد توجه سازمان ها بوده است.
در راستای این اهداف دیگر سازمان ها به تنهایی نمی توانند از عهده تمام کارهای خود شامل فعالیت های تولیدی ،حمل و نقل ،انبارداری،خرید ،فروش و …برآیند.بدین منظور عضویت در یک زنجیره تامین که بتواند اهداف سازمان را برآورده نماید و مدیریت کردن زنجیره تامین راه حل مفیدی می باشد
انتخاب تامین کننده موضوع مهمی در زنجیره تامین محسوب می شود به گونه ای که تولید کنندگان 60 درصد از وقت خود را صرف تامین مواد اولیه ،اجزا و قطعات ترکیبی از طریق تامین کنندگان ،بخش قابل توجهی از هزینه های تمام شده کالا ها را تشکیل می دهد.به طور متوسط 70 درصد ارزش محصول نهایی کارخانجات را هزینه مواد خام و خدمات دریافتنی از بیرون تشکیل می دهد از این رو انتخاب تامین کنندگان برای شرکت ها از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است به همان اندازه که انتخاب تامین کنندگان در تقلیل هزینه ها موثر است و باعث افزایش قدرت رقابتی شرکت ها می شود انتخاب تامین کننده نامناسب نیز می تواند باعث تنزیل موقعیت مالی و عملیاتی شرکت ها شود . (منانی،1392)
بیشترمشکلاتی که صنایع شوینده با آن مواجه هستند به تامین مواد اولیه بر می گردد در واقع می توان گفت آن بخش ازمواداولیه که ازخارج وارد می شود به علت کاهش ارزش ریال بسیارگرانترازسابق است،تحریم اقتصادی نیزباعث محدود شدن منابع شده است. مواداولیه ای که ازپتروشیمی های داخلی تأمین میشود نیزبه علت افزایش قیمت خوراک پتروشیمی ها ازسوی وزارت نفت ،باقیمتی چند برابرعرضه می شود که ازآن جمله می توان بهL.A.B ماده اصلی تولید پودرشوینده ومایع ظرفشویی وپلی اتیلن ماده اصلی ساخت ظروف محصولات اشاره نمود. .( فصلنامه انجمن صنایع شوینده ،بهداشتی ،آرایشی ایران،شماره هفتم، سال2 )
هدف اصلی این تحقیق مشخص کردن عوامل اصلی موثر برافزایش توان مالی تامین کنندگان و رتبه بندی این عوامل است.
اهداف فرعی عبارت است از:
عوامل اصلی موثر بر افزایش توان مالی تامین کنندگان در صنعت شوینده کدام است؟
عوامل فرعی موثر بر افزایش توان مالی تامین کنندگان در صنعت شوینده کدام است؟
ساختار حاکم بر عوامل اصلی و فرعی مذکور کدام است؟
شدت تاثیر عوامل در افزایش توان مالی تامین کنندگان به چه اندازه است؟
اولویت بندی تامین کنندگان در صنعت چگونه خواهد بود؟
نوع تحقیق بر مبنای هدف جزء پژوهش های کاربردی محسوب می شود.. با توجه به اینکه در این پژوهش هدف شناسایی عوامل و معیارهای موثر بررتبه بندی تامین کنندگان و میزان اهمیت هر یک از آنهاست بنابراین می توان تحقیق را در قالب تحقیقات توصیفی طبقه بندی نمود .
به منظور جمع آوری شاخصها و عوامل موثر بر افزایش توان مالی از جمع آوری داده ها به صورت میدانی استفاده شده است واز آنجایی که جهت جمع آوری اطلاعات لازم برای تکمیل این تحقیق از ابزار پرسشنامه و مصاحبه استفاده می شود می توان گفت که این تحقیق از نوع تحقیقات پیمایشی است.به طور کلی این تحقیق از لحاظ روش تحلیل اطلاعات توصیفی و از لحاظ رو شهای جمع آوری اطلاعات پیمایشی است .
قلمرو موضوعی: قلمرو موضوعی تحقیق در حوزه مالی مربوط به توان تامین کنندگان در زنجیره تامین می باشد و از جمله تحقیقات در صنایع شوینده است.
قلمرو زمانی: قلمرو زمانی تحقیق مقطع کنونی در نظر گرفته شده است.
قلمرو مکانی: قلمرو مکانی این تحقیق شرکت های شوینده در شهر صنعتی البرز در شهرستان قزوین هستند جامعه آماری شرکت پاک وش است وتحقیق به صورت میدانی صورت می گیرد.
در این پژوهش براساس نیاز و ضرورت از دو روش گردآوری اطلاعات شامل روش های میدانی و روش کتابخانه ای تخصصی استفاده شده است .برای گردآوری اطلاعات با روش کتابخانه ای از ادبیات موجود در پژوهش ها ،مقالات ،پایان نامه ها ،کتب، سایت ها ،بانک های مقالات و غیره استفاده شده است هم چنین برای جمع آوری داده های میدانی از جامعه خبرگان ،از مصاحبه و پرسشنامه طراحی شده در پژوهش استفاده نموده ایم.
در این پژوهش به نظرسنجی از جامعه خبرگان می پردازیم و سپس با روش دیمتل فازی شاخص های پژوهش را ارزیابی و با بهره گرفتن از ویکور فازی آنها را رتبه بندی خواهیم کرد
عدم دسترسی سریع و آسان به اطلاعات(این مشکل در تمامی تحقیقات در زمینه های مختلف در کشور وجود دارد) که ناشی از عدم وجود اطلاعات یا عدم همکاری دارندگان اطلاعات با محققان می باشد برای از بین بردن محدودیت عدم وجود اطلاعات در مورد شاخص های افزایش توان مالی تامین کنندگان در صنایع شوینده،با در نظر گرفتن نظر خبرگان این صنعت خلا عدم وجود اطلاعات را پر نموده اند.
زنجیره تامین:زنجیره تامین شامل مراحلی (اعضای زنجیره تامین)است که چه به صورت مستقیم چه به صورت غیر مستقیم در برآورد سازی درخواست مشتری نقش دارد ،یک زنجیره تامین معمولی عبارت است از:تامین کننده،انبارهای مواد اولیه،مراکز تولید،توزیع کنندگان،خرده فروشی ها،مشتری نهایی.
فعالیت زنجیره تامین با سفارش مشتری شروع و با پرداخت مشتری پایان می پذیرد.اختلاف بین پولی که مشتری می پردازد و هزینه های متحمل شده توسط زنجیره میزان سوددهی زنجیره را نشان می دهد.
مدیریت زنجیره تامین: مدیریت زنجیره تامین مجموعه ای است از راهکارها جهت یکپارچه سازی اعضای زنجیره که هدف آن کاهش هزینه های سیستم و نیز افزایش سطح خدمت دهی به مشتری است مدیریت زنجیره تامین مستلزم جریان های بین مراحل و درون هر یک از مراحل زنجیره برای بیشینه کردن کل سوددهی آن است. (تیموری،1388)
وضعیت(توان )مالی:وضعیت مالی شاخصه ای است که به سنجش سطح دانش منابع انسانی و مجموعه توانایی های تامین کننده در خصوص طراحی و تولید محصول می پردازد(سوهانیان،1387)
شاخصه:از لحاظ لغوی “شاخصه”عبارت است از اندازه،پیمانه،مقیاس و سنجش( ی که چیزی با آن سنجیده می شود مثل سنگ محک و ترازوی برای سنجش طلا )یا به عبارتی می توان گفت شاخصه نقطه نظر به خصوصی است که گزینه ها می توانند بر طبق آن ارزیابی و بسته بندی شوند.)سوهانیان،1387(
مدیریت هزینه: مدیریت هزینه عبارت است از مجموعه اقدامات که مدیریت برای تامین رضایتمندی مشتریان،همواره با کنترل و کاهش مستمر هزینه انجام می دهد .از این رو،مدیریت هزینه مستلزم به کار گیری ابزارها و فنونی است که عبارت است از :هزینه یابی مبتنی بر فعالیت ،هزینه یابی هدف ،هزینه یابی کل چرخه محصول،هزینه یابی کیفیت،مهندسی ارزش،هزینه یابی کایزن،تحلیل هزینه رقیب،طراحی براساس هزینه،بهینه گزینی و شش سیگما.(رضائیان و همکاران،1388)
تامین کنندگان:تامین کنندگان به شرکت ها و موسساتی اطلاق می شود که یکی از نیازهای شرکت ها را چه از جهت مواد خام و چه از جهت کالای واسطه ای ساخته شده به منظور ایجاد و تولید محصول نهایی براساس شاخصه های ارائه شده برای شرکت تهیه و تولید می نماید(سوهانیان،1387)