:
در معنای جدید آن تقسیم بندی جهان به واحدهای سیاسی بر اساس مرزبندی جغرافیایی منجر به خلق مفهومی به نام هویت ملی گردید. رفته رفته دولتهای جدید التأسیس با پذیرش هنجارهای سرمایهداری و قوانین و مقررات اقتصاد جهانی، مطلقگرایی سیاسی را کنار گذاشته و انعطاف بیشتری در پذیرش ارزشهای ناشی از مدرنیسم و لیبرالیسم در حوزه های اجتماعی و اخلاقی از خود نشان دادند.
اما این وضع در کشورهای جهان سوم روند فوقالذکر را طی نکرد و در بازههای زمانی مختلف بین گشایش سیاسی و استبداد نوسان نمود. در ایران بعد از نهضت مشروطه، همراه با اولین مراحل پیدایش مدرنیته و تشکیل دولت شبه مدرن ملی تقابل بین سنت و مدرنیسم به خشونت گرائید و سطوحی از منازعات قومی و قبیلهای همراه با تهاجم به کلیه مظاهر سنتگرایی از طرف دولت نوظهور، موجی از واگرایی قومی و قبیلهای را در ایران فراهم آورد. ونتوانست مفهوم مدرن هویت ملی را به درستی جایگزین سایر هویتهای مادون، نظیر هویت زبانی، قومی، قبیلهای، نژادی و مذهبی نماید. بدین ترتیب در همان اوایل پیدایش هویت ملی در ایران، نوعی چالش بین این هویت با سایر هویتها آغاز شد. پژوهنده در این تحقیق مدعی است که طرح مسئله هویت ملی در ایران و تلاش برای نهادینه کردن آن از سوی دولت شبه مدرن رضا خان، به درستی انجام نگرفت و به جای آن هویت قومی از سوی دولت و نظریه پردازان آن زمان تبلیغ و تثبیت شد. بعدها این برداشت از ظهور مشروطه تا پیدایش انقلاب اسلامی از سوی بسیاری از اندیشمندان، نظریه پردازان و سیاستمداران مورد تائید قرار گرفت و تا کنون هیچ مصالحهای بین نخبگان سیاسی حاکم و سایر اقلیتهای قومی بر سر این مفهوم حاصل نشده است.
از سوی دیگر، به دلیل اینکه در ساخت سیاسی ملت – دولت زندگی میکنیم، ضروری است که بدانیم چه نسبتی میان هویتهای مختلف با هویت ملی برقرار می شود و تا چه حد امکان یافتن راههای گریز برای جلوگیری از اختلاف بین آنها وجود دارد، به گونه ای گه هیچ سطحی از هویت سطوح دیگر را تحت الشعاع قرار ندهد.
بررسی رابطه بین تاسیس دولت مدرن در ایران و هویت ملی
هویت ملی و دولت مفاهیم مدرنی هستند که در اثر تغییر و تحولات قرن 17 وارد حوزه ی علوم انسانی شدند به این ترتیب که دولت در سه حوزه ی اقتصادی شامل توسعه صنعتی و رشد نظام سرمایه داری به همراه درهم ریختگی اقتصاد سنتی و ایجاد بازار ملی و هم در حوزه ی علوم سیاسی متاثر از انقلاب فرانسه و دیدگاه های مونتسکیو و در بعد فرهنگی مدیون توسعه ی تکنولوژیکی وسایل ارتباط جمعی و آموزش همگانی پدیدار شد. بنابراین دولت مدرن در اروپا حاصل ضرورتها و تکامل در سه حوزه ی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بعد از انقلاب صنعتی بود. برای تشکیل چنین دولتی فرایندهای زیر طی شده اند.
1-مرحله ملت سازی
2-مرحله دولت سازی
3-تدوین معیارهای صحیح جهت توزیع عادلانه ی منابع
4-ترک علایق ماقبل مدرن و سیاست گذاری خارج از علایق شخصی و گروهی.
برای طی مراحل فوق مستلزم ضروریات ساختاری برای رسیدن به یک جامعه ی ملی است بدیهی است این مراحل جنبه ی انتزاعی نداشته بلکه در یک زمینه ی اجتماعی و فرایندی تجربی به همراه گذر از یک مرحله آزمون و خطا و رسیدن به خرد جمعی یا رسیدن به یک هم رایی درباره تعاریف مشترکی نظیر فرد، جامعه، مالکیت، سیاست قدرت و… می باشد.
اما هویت ملی به تبع تشکیل دولتهای مدرن بوجود آمد چرا که تا قبل از پیدایش دولتهای مدرن، آنچه که ساخت سیاسی جوامع را تشکیل می داد، مرزبندیهای قومی بود. اما زایش هویت ملی به عنوان پدیدهای اجتماعی و سیاسی، خود آگاه و مستقل و تکوین این هویت و تحقق آن در چارچوب دولتهای ملی جدید، بستگی به میزان رعایت حقوق شهروندی و برابری انسانها به عنوان عضوی از یک دولت ملی دارد. هر اندازه مفهوم هویت از عناصر نژادی، زبانی، قومی، قبیله ای، دینی، طبقاتی، جنسی و تباری فاصله گیرد به مفهوم هویت ملی و مفهوم مدرن ملت نزدیک می شود و از واگرایی ملت کاسته می گردد.
در ایران قبل از شکل گیری دولت مدرن یا شبه مدرن، رؤسای قبایل، طوایف و عشایر در مناطق جغرافیایی دارای اختیارات و قدرت زیادی بودند حتی تمرکز گرایی دولت ایلی قاجار هم نتوانست از حوزه نفوذ و قدرت این رهبران بکاهد زیرا این دولت، دولتی ملوک الطوایفی بود و از لحاظ نظامی و مالی به قبایل و رؤسای آنها اتکا داشت آنچه که در ایران باید اتفاق می افتاد تضعیف هویت های مادون و برجستگی هویت مافوق (هویت ملی) نسبت به سایر هویت ها است. گر چه انقلاب مشروطه تا حدودی توانست زمینه ساخت هویت ملی را در شکل جدید آن در فرهنگ سیاسی ایران رواج دهد، اما به دلایلی چند از قبیل فقر، بی سوادی، جدایی جغرافیایی و همه گیر نبودن نهضت، این مفهوم نتوانست در ذهن عامه مردم ایران نضج گیرد و عاقبت در اثر برخورد با دیوار ستبر سنت گرایی متلاشی شد آنچه بعد از شکست جریان مشروطه خواهی رخ داد، بر خلاف شکل گیری دولتهای قرن 17 و 18 اروپا که حاصل سنتز نیروهای داخلی بود، نوعی یورش همگانی و تضاد خشونت آمیز بین آنچه در ظاهر مدرن است و آنچه که سنتی می نمود. حاصل این تضاد عدم امکان زیست سیاسی پایدار و مبتنی بر گفتمان معقول ومشارکت جو بین دولت و سایر اقوام ایرانی است یورش خشونت آمیز به نظم سنتی چند ساله و تلاش سرکوب گرایانه ی رضا خان به منظور ایجاد یک جامعه ی فارغ از سنت دقیقاً بر خلاف مدلهای غربی ایجاد دولت –ملت بود چرا که در مدل غربی دولت از دل دگرگونیهای نظام سنتی بیرون آمد. در این تحقیق پژوهنده مدعی است که سنتز دولت – ملت و پیدایش مفهوم هویت ملی در ایران حاصل یک توافق همگانی نبود بلکه در اثر سرکوب و تضاد بوجود آمده است .پروسه ی ساخت هویت ملی از همان ابتدا گروههای قومی و قبیله ای ایران را به چالش کشید و نوعی مقاومت منفی در مقابل تکوین هویت ملی در معنای مدرن آن ایجاد نمود نتیجه ی این فرایند نگاه غیر خودی به مفهوم دولت از سوی جامعه ی قومی ایران بود بطوری که بین هویت ملی در معنای صحیح آن و سایر هویت ها ایجاد شکاف عمیق نمود در نتیجه پروژه ی توسعه در تاریخ ایران به دلیل این ساخت متباین نتوانست خلا ایجاد شده بین دولت و ملت را پر نماید.
هر چند که رضا خان و بعد از وی فرزندش تلاش فراوانی نمودند تا مولفه های هویت ملی را از افسانه های ایران باستان بگیرند و این خلا هویتی را پر نمایند، اما به دلیل تصنعی بودن این اسطوره ها و تکریم و تقدس آنها از سوی قدرت مرکزی مورد پذیرش عموم قرار نگرفتند وعاقبت در اثر چالشی های داخلی و خارجی این مفاهیم همراه با رویداد انقلاب اسلامی در ایران متلاشی شدند.
آنچه که در پژوهش فعلی مورد نظر است دریافت رابطه ی بین تشکیل دولت مدرن در ایران و افزایش یا کاهش همگرایی ملی است در این تحقیق دولت مدرن در ایران به دولتی اطلاق می شود که بعد از شکست انقلاب مشروطه و رسیدن رضا خان به قدرت آغاز می شود و سعی در ایجاد وحدت ملی بر اساس مرزهای جغرافیایی ایران دارد محقق به دنبال دریافت و فهم این رابطه است که اساسا دولت مدرن در ایران به معنی و مفهوم واقعی آن تشکیل شده است یا خیر؟ و اگر هم تشکیل شده باشد زایش هویت ملی در ایران چگونه بوده است؟
از آنجایی که مفاهیمی مانند هویت، ملت و دولت مفاهیمی سیال بوده و از جامعه ای به جامعه ی دیگر تا حدودی متفاوتند، راه را بر برداشت های متفاوت از این مفاهیم باز می کنند و هر گروه و یا تفکری بر حسب اصول و مبادی و فلسفه وجودی خود گاهی تعریف های متباین از اصطلاحات بالا را با سایر احزاب و گروههای دیگر ارائه می نماید.
وجود این برداشت های متفاوت بخصوص هنگامی که جامعه ملی متکثر باشد و حاکمیت در دست یک گروه قومی خاص قرار گیرد سبب تضاد و افزایش واگرایی در این جامعه می شود. بدین ترتیب اهمیت اتفاق نظر بر تعاریف مشترک از مفاهیم فوق سبب می شود تا فضای سیاسی آن جامعه برای پذیرش و مشارکت سایر گروههای قومی شفافتر شود و راه را برای مشارکت گروههای مختلف و تشکیل جامعه مدنی مبتنی بر تفاهم و انعطاف پذیری هموار نماید.
پژوهشهای متعددی در زمینه تفاهیم دولت، هویت، ملیت و قومیت تاکنون توسط پژوهش گران داخلی و خارجی صورت گرفته و یک بُعد یا ابعاد مختلف این مفاهیم را مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار داده اند. بعضی از این دیدگاه ها واقع بینانه تر بوده و به دور از تعصبات قومی و یا نژادی به مسئله هویت دولت توجه داشته اند. بعضی هم با فرض یکسان بودن تحولات جهانی گرایش به تعمیم پذیری نتایج ملاحظات گروهی و قومی و با توجه به هویت های تاریخی اقدام به بررسی موضوع نموده اند از جمله ی این منابع:
بررسی رابطه ی تاسیس دولت مدرن و شکل گیری هویت ملی
الف: آشنایی با ساخت دولت مدرن در ایران
ب: آشنایی با چگونگی شکل گیری هویت ملی
ج: آشنایی با عوامل موثر بر عدم شکل گیری هویت مدرن در ایران
تاسیس دولت مدرن در ایران چگونه سبب عدم شکل گیری هویت ملی گردید
الف: ساخت دولت مدرن در ایران چگونه بوده است؟
ب: تاچه اندازه هویت ملی ایران به تبع تاسیس دولت ملی شکل گرفته است؟
ساخت دولت مدرن در ایران مانع شکل گیری هویت ملی شده است.
فرضیه اول: ساخت دولت مدرن در ایران غیردموکراتیک و اجباری بوده است.
دولت مدرن : شکل جدیدی از دولت است که حاصل انقلابهای دموکراتیک اواخر قرن 18 و ابتدای قرن 19 یعنی انقلاب فرانسه در 1789 و سپس سایر انقلابهای اروپایی می باشد. این دولت برخلاف دولتهای باستانی مشروعیت خود را از خداوند یا اشرافیت خونی نمی گیرد بلکه حاصل تفاهم عمومی است.
در این فرایند (دولت سازی) قدرتهای محلی تضعیف شده یا بطور کلی تحت الشعاع یک قدرت مرکزی قرار می گیرند بطور کلی فرایند دولت-ملت سازی مدرن عبارت است از گذر از هویت های سنتی-اجتماعی به سوی هویت همبسته تر و یکپارچه تر که سرانجام در قالب مفهوم کلاسیک کشور – ملت متبلور می شود (دلیرپور، 1380: 53)
پیدایش دولت مدرن در ایران با پایان دولت قاجار و شکست جریان مشروطه آغاز می شود. گرچه پایه های تئوریک این دولت از انقلاب مشروطه گذاشته شده بود ولی تطبیق عملی این تئوری در ایران با روی کارآمدن رضا شاه صورت گرفت.
همگرایی ملی: همگرایی با مفاهیمی چون وفاق، همنوایی و انسجام رابطه نزدیک دارد. این مفهوم در حوزه های مختلف علوم اجتماعی کاربرد دارد. وقتی جامعهای را به عنوان یک سیستم در نظر گیریم که دارای تمایل ذاتی به تعادل و ثبات باشد، در آن صورت گرایش به منازعات و تضاد امری نامعقول به نظر میرسد (مقصودی، 22:1380).
در فرهنگ علوم اجتماعی تعریف همگرایی اینگونه بیان شده است: تمایل اندیشهها، افکار، گرایشها و بینشهای متمایز به نقطه مشترک که مورد پذیرش همهی افراد خواهد بود.
در این پژوهش همگرایی عبارت است از تمایل کلیه اقوام ایرانی در پهنه جغرافیایی ایران و سایر هموطنان به اتخاذ مواضع مشترک بر اساس منافع و هویت ملی مشترک جهت مقابله با هر گونه تهدید اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است که وحدت ملی را به مخاطره می اندازد. هر اندازه این رابطه افزایش یابد زمینه ی برطرف نمودن اختلافات و رفع نیازها بیشتر خواهد شد.
واگرایی ملی: واگرایی در لغت به معنای فاصله گرفتن و به راههای متفاوت رفتن است. که با همگرایی رابطه معکوس دارد واگرایی نشان از وجود مرزها، فاصله ها و اختلاف بین گروهها و نهادها است که ریشه ی آن در ارزیابی افراد از منافع متضاد می باشد. بطور کلی می توان گفت که واگرایی عبارت از رشد فزاینده ی هویت قومی و سایر هویت های مادون در برابر هویت ملی است.(اچ لاور، 1373 : 32)
روش تحقیق در این پژوهش مبتنی بر روش تحلیلی توصیفی است که با بهره گرفتن از ابزار و تکنیکهای جمع آوری اطلاعات، کتب، مقالات، روش های اسنادی و کتابخانه ای تدوین شده است. تاکید اصلی محقق بر پژوهشهای تاریخی در چند دهه اخیر می باشد همچنین با درک این نکته که ابعاد و دامنه ی علل و بروز شکافهای هویتی و مطالبات گریز از مرکز محدود به علل و عوامل تاریخی نیست و تحت شرایط موجود جامعه اتفاق می افتد از روش تحلیل محتوی تقاضاهای قومی در چند دهه اخیر استفاده شده است.
در این پژوهش بدنبال تبیین رابطه بین دو متغیر مستقل، ساخت دولت مدرن در ایران و متغیر وابستهی هویت ملی هستیم. بدین معنا که هویت ملی تحت تاثیر سیاست های دولت ملی شکل گرفته است.
بدیهی است میزان وابستگی و گرایش به هویت ملی از طریق بررسی تاریخی رخدادهای همگرایانه یا واگرایانه در ایران سنجیده می شود و هر اندازه مشارکت مردم ایران در یک رخداد ملی افزایش یابد نشان از همگرایی خواهد بود. این بدین معنی است که حوادث تاریخی و مراحل انعطاف تاریخی یا رخ دادهای مهم می تواند به عنوان پارامتر اندازه گیری همگرایی یا واگرایی ملی باشند.
روش گرد آوری اطلاعات مبتنی بر مطالعات تاریخی جامعه شناختی از طریق مطالعات کتابخانه ای میباشد.
روش و ابزار تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده توصیفی بود. میزان مشارکت مردم ایران در حوادث ملی ابزار سنجش وابستگی یا عدم وابستگی به هویت ملی خواهد بود.
پژوهنده برای فهم بیشتر موضوع و آشنایی سایر پژوهندگان با مفاهیم و اصطلاحات مورد پژوهش، آن را در چهار فصل سازماندهی نموده است. فصل اول شامل سه بخش است: بخش اول شامل کلیات تحقیق، بخش دوم: نظریات مختلف درباره ی منشا دولت از عهد باستان تا کنون است و در بخش سوم این تحقیق مفهوم هویت ملی بررسی می شود. فصل دوم پژوهش .ماهیت دولت در ایران و فصل سوم به چگونگی تکوین هویت ملی ایران می پردازد. فصل چهارم این پژوهش به بررسی ناکارآمدی دولت ایران در ساخت هویت ملی اختصاص دارد.
Nation Building
State Building
(در فایل دانلودی نام نویسنده و استاد راهنما موجود است)
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
دانشکده تحصیلات تکمیلی
پایان نامه جهت دریافت درجه کارشناسی ارشد در رشته
علوم سیاسی (M.A)
عنوان:
زمینه های شکل گیری حزب دموکرات ایران(قوام)درعرصه سیاسی ایران در دهه 1320
شهریور ماه 1394
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چكیده : 1
فصل اول: کلیات تحقیق
1-1-بیان مسأله: 3
1-2-اهداف مشخص تحقیق (شامل اهداف آرمانی، کلی، اهداف ویژه و كاربردی): 4
1-3-سوال اصلی : 4
1-4-فرضیه اصلی: 4
1-5-متغیرهای تحقیق: 4
1-6-اهمیت و ضرورت انجام تحقیق : 4
1-7-حدود و ثغور تمركز بحث : 5
1-8-تعریف واژه ها و اصطلاحات: 5
1-9-ادبیات و سوابق پژوهش: 5
1-10-جنبه جدید بودن و نوآوری در تحقیق: 6
1-11-نوع روش تحقیق : 6
1-12-سازماندهی پژوهش: 6
فصل دوم:چارچوب تئوریک
2-1-حزب چیست؟ 9
2-2-خاستگاه احزاب سیاسی 10
2-3-نظریات ساموئل هانتینگتون درباره ی نهادمندی احزاب 13
2-4-تاریخچه احزاب در ایران: 15
2-5-علل ناکارآمدی احزاب سیاسی در ایران: 20
فصل سوم: ایران بعدازجنگ جهانی دوم
3-1-تأثیر حضور نیروهای خارجی در ایران در سال های اولیه سلطنتمحمدرضا شاه: 30
3-2-مساله نفت و رقابت قدرت ها: 31
3-3-واکنش دولت شوروی و غائله آذربایجان: 35
3-4-نفت شمال در کنفرانس یالتا: 36
3-5-حزب توده: 37
3-6-فرقه ی دموکرات آذربایجان: 39
3-7-حزب دموکرات کردستان: 40
3-8-دلایل اهمیت نفت ایران برای شوروی: 41
فصل چهارم: قوام وتشکیل دولت او (25بهمن1324تا5دی1326)
4-1-زندگی نامه احمد قوام: 44
4-2-سفرقوام به مسکو: 46
4-3-جهانی شدن بحران اذربایجان: 49
4-4-متن موافقت نامه ی قوام – ساد چیکف بهشرح زیربود: 52
4-5-تشکیل کابینه ائتلافی مرکب ازاحزاب توده،ایران ودموکرات: 54
4-6-قوام وچرخش به راست: 58
4-7-سقوط حکومتهای اذربایجان وکردستان: 63
4-8-انتخابات مجلس پانزدهم: 64
فصل پنجم: حزب دموکرات قوام
5-1-ریشه های اولیه تشکیل حزب دموکرات: 71
5-2-نطق رادیویی قوام درباره تشکیل حزب دموکرات: 73
5-3-علل تشکیل حزب دموکرات: 78
5-4-رهبران حزب دموکرات ایران: 79
5-5-برنامه های حزب دموکرات ایران: 81
5-6-حزب دموکرات وانتخابات مجلس پانزدهم: 89
5-7-بروز اختلاف درحزب دموکرات: 91
5-8-سقوط دولت قوام وفروپاشی حزب دموکرات: 94
5-9-نتیجه گیری 108
پیوست ها 111
منابع: 130
چكیده :
حزب دموكرات ایران (قوام )، ازجمله احزابی بود كه درپی سقوط بر رضا خان درایران تشكیل گردید.این حزب درسال 1325توسط نخست وزیر وقت ایران ، احمد قوام تشكیل گردید سوال اصلی این پژوهش اینست ك زمینه های شكل گیری حزب دموكرات ایران (قوام)چه بود.؟وفرضیه اصلی این پژوهش اینست كه حزب دموكرات ایران ( قوام) جهت مقابله با نفوذ روزافزون حزب توده، فرقه دموكرات اذربایجان وفرقه ی كومله كردستان تشكیل گردید. چهارچوب تئوریك این مبحث ازآرای ساموئل ها نتینگتون دانشمندمعروف امریكایی دركتاب سامان « سیاسی درجوامع درحال دگرگونی » گرفته شده است. وی دراین كتاب از شاخص نهادمندی برای تعیین پایداری وثبات احزاب استفاده میكند .ویكی از شاخص های نهادمندی اینست كه حزب پس از رفتن رهبر یا بنیانگذار اولیه ، همچنان دوام داشته با شد .درموردحزب دموكرات ایران (قوام) ما شاهدیم ك پس از رفتن قوام ، این حزب ازهم می پاشد . این ب دان معناست كه حزب فاقد نهادمندی بوده است . اصولا درتاریخ معاصر ایران ، به دلایل مختلفی كه در این مبحث بدان پرداخته شده است. احزاب فاقد كارآمدی لازم بوده اند ونتوانسته كاركرد ودوام لازم را داشته باشند این پژوهش با مطالعه ی موردی حزب دموكرات ایران (قوام )به دنبال بررسی بعضی علل وعوامل نا كارامد ی احزاب درتاریخ معاصرایران میباشد.دراین پژوهش ،پژوهشگرسعی می نماید ازطریق منابع كتابخانه ای ، مجلات معتبر به جمع آوری اطلاعات بپردازد.این پژوهش در5 فصل ویک نتیجه گیری تنظیم گردیده است.
واژگان كلیدی:
حزب دموكرات ایران ، احمد قوام، حزب توده، فرقه ی دموكرات اذربایجان، سیدجعفر پیشه وری
فصل اول
کلیات تحقیق
1-1-بیان مسأله:
اوضاع آشفته ی کشور در اواخر عمر مجلس چهاردهم ، این مجلس را به فکر تعیین نخست وزیری مقتدر انداخت ، که در نهایت پس از کش و قوسهای فراوان احمد قوام ،سیاست مدار قدیمی و کار کشته مقام نخست وزیری را در دست گرفت . نفوذ روز افزون اتحاد جماهیر شوروی در ایران ، اوضاع در هم ریخته کردستان ، و تهدید قاضی محمد ، تشکیل فرقه دموکرات در آذربایجان و قدرتمند تر شدن روز افزون حزب توده در صحنه سیاسی ایران، و عدم خروج نیرو ها ی شوروی پس از خاتمه جنگ جهانی دوم، همه از دلایلی بود که احمد قوام را کاندیدای مناسبی برای پست نخست وزیری ، جهت مقابله با این مشکلات نموده بود . قوام در سال 1325 سازمانی به نام حزب دموکرات ایران تشکیل داد. وی با تشکیل این حزب در فکر شکست نامزد های سلطنت طلب و طرفدار انگلیس در انتخابات مجلس پانزدهم و در عین حال ربودن فرصت های مناسب از دست نیروهای حزب توده بود . در واقع برای تمام افرادی که خطر حزب توده و احزاب چپ را بالای سر خود حس میکردند ، تشکیل حزب دموکرات مژده بزرگی بود . قوام با انتخاب عنوان حزب دموکرات در نظر داشت این حزب را جانشین فرقه دموکرات قدیم ، و رقیب فرقه دموکرات آذر بایجان نشان دهد . حزب دموکرات در برنامه خود خواستار اصلاحات گسترده اقتصادی ، اجتماعی و اداری بود . این برنامه ((تجدید نظر اساسی در نیروهای امنیتی کشور را وعده میداد.)) در این برنامه همچنین توزیع زمینهای دولتی ، اعطای حق رای به زنان ، تشکیل انجمن های ایالتی مقرر در قانون اساسی ، ساخت مدارس و در مانگاه ها ،واجرای پروژه های آب رسانی روستایی نیز وعده داده شده بود. کمیته مرکزی حزب از دو گروه اشراف شمالی ضد انگلیس و روشنفکران تند رو غیر توده ای تشکیل میشد . حزب شعبات استانی ، ناحیه ای ، و محلی وسازمان های زنان و جوانان و سازمان شبه نظامی ایجاد کرد . و فراکسیونی
منضبط تشکیل داد . البته حزب دموکرات آگاهانه ازجنبش کارگری دوری می جست تا باعث دشمنی حزب توده نشود . هنگامی که با تشکیل حزب دموکرات ،هشتاد کرسی از مجلس پانزدهم به دست کاندیدا های حزب دموکرات افتاد ، حزب دموکرات به اوج موفقیت های خود رسید . ولی شتابی که قوام برای تضعیف حزب توده و شاه داشت ، باعث گشته بود که وی افراد مختلفی را به داخل حزب بیا ورد ، و همین امر منجر به تضاد و شکاف فراوانی در حزب گشت . واین اختلافات و کناره گیری از حزب ، اکثریت قوام را از بین برد. و در نهایت منجر به استعفای قوام از نخست وزیری شد.با رفتن قوام ، شکاف های بیشتری در بین دموکراتها پیش آمد. و در نهایت طرح بلند پروازانه قوام برای ایجاد سازمان سیاسی منضبط و احتمالا دولت تک حزبی راه به جایی نبرد .
1-2-اهداف مشخص تحقیق (شامل اهداف آرمانی، کلی، اهداف ویژه و كاربردی):
بررسی علل ظهور و افول حزب دموکرات ایران (قوام) در دهه 1320 در عرصه سیاسی ایران و بررسی علل ناپایداری احزاب در ایران معاصر ، و نقش فرهنگ سیاسی مردم در نا پایداری احزاب در ایران معاصر.
1-3-سوال اصلی :
روند روبه تزاید نفوذ اتحاد جماهیر شوروی و قدرت یابی احزاب چپ در ایران ، در دهه 1320 چه تاثیری برشکل گیری حزب دموکرات ایران (قوام) داشته است ؟
1-4-فرضیه اصلی:
شکل گیری حزب دموکرات ایران (قوام) توسط احمد قوام ، نخست وزیر وقت ایران ، به منظور مقابله با نفوذ روز افزون اتحاد جماهیر شوروی واحزاب چپ در ایران صورت گرفته بود .
1-5-متغیرهای تحقیق:
متغیر مستقل: زمینه های شکل گیری حزب دموکرات ایران.
متغیر وابسته:در عرصه سیاسی ایران در دهه 1320.
1-6-اهمیت و ضرورت انجام تحقیق :
با توجه به نا پایداری احزاب در ایران معاصر و گذشت سالها از تشکیل پارلمان و اولین احزاب در ایران ، این تحقیق، به بررسی آسیب شناسانه فراز و فرود حزب دموکرات ایران (قوام)می پردازد، و این تحقیق ، به دنبال بعضی علل ناپایداری احزاب در ایران معاصر ، از جمله نقش فرهنگ عمومی در ناپایداری احزاب در ایران معاصر میپردازد .
1-7-حدود و ثغور تمركز بحث :
محدوده زمانی و مكانی این تحقیق ایران در سالهای بین 1320 تا 1326 در دوره محمدرضا شاه می باشد.
1-8-تعریف واژه ها و اصطلاحات:
حزب دموکرات ایران : حزبی که در سال 1325توسط احمد قوام ، نخست وزیر وقت ایران تشکیل شد .
حزب توده : حزبی که بعد از سقوط رضا شاه در ایران تشکیل شد وگرایشات شدیدی به اتحاد جماهیر شوروی و کمونیسم داشت .
احمد قوام : از رجال سیاسی قدیمی ایران ، که پنج دوره به مقام نخست وزیری رسید، و موسس حزب دموکرات ایران (قوام ) در سال 1325 بود .
فرقه دموکرات آذربایجان : فرقه ای که بعد از پایان جنگ جهانی دوم در آذربایجان ایران تشکیل شد، و دعوی خود مختاری و استقلال آذربایجان را داشت ،و رهبر آن سید جعفر پیشه وری بود .
سید جعفر پیشه وری : رهبر فرقه دموکرات آذربایجان، که گرایشات شدید به اتحاد جماهیر شوروی داشت.
1-9-ادبیات و سوابق پژوهش:
در رابطه با حزب دموکرات ایران (قوام) و فعالیتهای سیاسی قوام السلطنه، کارهای تحقیقاتی فراوانی صورت گرفته است. که از آن جمله می توان به کتاب خاطرات سیاسی قوام السلطنه ،نوشته غلامحسین میرزا صالح اشاره نمود.که در این کتاب قوام اشاره می کند که جهت مقابله با روسها و از هم پاشاندن حزب توده و فرقه دموکرات آذربایجان و فرقه کومله کردستان، وی اقدام به تشکیل حزب دموکرات ایران نمود. و در این کتاب می بینیم که احمد قوام شخصی بدبین به همه چیز و همه کس بود.از دیگر کتابها در این زمینه می توان به کتاب ایران بین دو انقلاب نوشته پروفسور یرواند آبراهامیان اشاره نمود.که در این کتاب پروفسور آبراهامیان، قوام را شخصی مرموز معرفی می کند که بیشتر به دنبال استفاده از فرصتها بجای خلق فرصتها بود.وی تشکیل حزب دموکرات از سوی قوام را در راستای مقابله با نفوذ انگلیس، تضعیف شاه و مقابله با نیروهای چپ و شوروی عنوان می کند.کتاب دیگر در این زمینه کتاب در تیررس حادثه نوشته حمید شوکت است .که وی در این کتاب قوام را استاد مسلم سیاست فارغ از ایدئولوژی ،شخصی مغرور و سیاست مدار پایبند به راه و روش سنتی معرفی می کند ، که در عین حال دل در گرو تجدد داشت.و تشکیل حزب دموکرات توسط قوام را در راستای مقابله با نفوذ احزاب چپ و اتحاد جماهیر شوروی در ایران عنوان می کند.
1-10-جنبه جدید بودن و نوآوری در تحقیق:
دراین تحقیق ، با توجه به الگوی ساموئل هانتینگتون در کتاب سامان سیاسی در جوامع در حال دگر گونی ، و با توجه به مطالعه موردی فراز و فرود حزب دموکرات ایران (قوام) به بررسی بعضی جنبه های ناپایداری احزاب در ایران معاصر ، به عنوان یک کشور در حال توسعه پرداخته شده است ، که تا قبل از آن از این زاویه به موضوع نگریسته نشده بود .
1-11-نوع روش تحقیق :
روش گرداوری اطلاعات در این تحقیق پژوهش گر سعی می کند از طریق منابع کتابخانه ای ،مجلات و سایتهای معتبر اینترنتی به جمع آوری اطلاعات بپردازد این پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی است.
1-12-سازماندهی پژوهش:
این پایان نامه در پنج فصل، و یک نتیجه گیری تنظیم گردیده است .که فصل اول آن تحت عنوان کلیات تحقیق ،سوالات،فرضیه ها ،اهداف،پیشینه ،متغیرها ، سوابق پژوهش و سازمان دهی مورد اشاره قرار می گیرد. فصل دوم تحت عنوان چهارچوب تئوریک و نظری به تعریف حزب ،تاریخچه احزاب ،نظرات ساموئل هانتینگتون در مورد نهاد مندی احزاب ،تاریخچه احزاب در ایران و علل ناپایداری احزاب در تاریخ معاصر ایران می پردازد.فصل سوم به بررسی تاریخ ایران بعدا از جنگ جهانی دوم تا روی کار آمدن دولت قوام می پردازد.فصل چهارم به بررسی زندگی نامه احمد قوام و تشکیل دولت او می پردازد.فصل پنجم به بررسی فراز و فرود حزب دموکرات ایران می پردازد.و در قسمت نتیجه گیری به بررسی و جمع بندی مطالب می پردازد.
:
دریکی دو دهه اخیربنیادگرایی وفرقه گرایی مذهبی درجنوب آسیا ازجمله پاکستان ازرشدی چشمگیربرخورداربوده است. این موضوع یکی ازپدیده های روبه رشد، سرنوشت سازوتعیین کننده ی عصرحاضراست. این پدیده به گونه ای روزافزون برتحولات ملی، منطقه ای وجهانی اثرگذاشته است. افراط گرایی فرقه ای درکشورپاکستان دراواخردهه ی1970م ظاهرشده، در دهه ی 1980م افزایش پیداکرده ودر دهه ی 1990م استمراریافته است. بنابراین یکی ازجلوه های افراطی گری درپاکستان، شکل گیری گروهی است که به اصطلاح طالبان پاکستان یاتحریک طالبان پاکستان نامیده می شود. طالبان پاکستان اصطلاحی نسبتاًجدیداست. پیش ازاین اغلب ازنیروهای رادیکال یامذهبیون درتوصیف طالبان استفاده می شد. درپاکستان هماهنگی کاملی میان آموزه های رادیکالیسم وبسترهای ایدئولوژیک وجوددارد، به طوری که پدیده ی طالبانیسم ازترکیب ایدئولوژی فرقه های مذهبی دیوبندی ووهابیت ایجادشده است. بنابراین، پردازش حاضربه تأثیرعوامل متعدد درتکوین طالبان پاکستان درسه سطح داخلی، منطقه ای وبین المللی اذعان دارد. نتایج رساله ی حاضرنشان می دهدکه درسطح داخلی، ایدئولوژی های وهابیت ودیوبندی، موقعیت ژئوپلیتیک، وضعیت نامساعدسیاسی، اجتماعی، اقتصادی وفرهنگی پاکستان به ویژه درایالت سرحدشمال غربی ومناطق قبایلی ودرسطح منطقه ای، نقش کشورهای افغانستان وعربستان سعودی ودرسطح بین المللی حضور غرب و در رأس آن ایالات متحده در افغانستان و پاكستان به بهانه ی جنگ با روس ها و به دنبال آن حمایت از طالبان وبعدباتغییرراهبردی مقابله با طالبان؛ ازمهمترین عوامل درشکل گیری پدیده ی طالبان پاكستان محسوب می شود.تحقیق حاضر سعی دارد از روش شناسی فراثبات گرا و نظریه جامعه شناسی تاریخی استفاده کند و روش تحقیق آن روش تبیینی- تحلیلی و با بهره گرفتن از منابع کتابخانه ای و اینترنتی است.
کلیدواژه ها: طالبان، پاکستان، بنیادگرایی، مذهب، مناطق قبایلی پاکستان، تحولات امنیتی، افغانستان
فصل اول
کلیات تحقیق
1-1- بیان مساله:
در یکی دو دهه اخیر بنیادگرایی و فرقهگرایی مذهبی در پاکستان از رشدی چشمگیر برخوردار بوده است؛ به طوری که این کشور امروزه به مرکز بنیادگرایی و افراطیگری در آسیا شهره است. یکی از جلوههای افراطیگری در پاکستان، شکل گیری گروهی است که به اصطلاح طالبان پاکستان یا تحریک طالبان پاکستان نامیده می شود. این گروه به لحاظ ریشهها، ایدئولوژی و جهتگیری عینی پیچیدگی خاص دارد و با القاعده و طالبان افغانستان از منظر تشکیلاتی و فکری گره خورده است (احمدی، 1391). دیدگاه معمول درباره طالبان بسیار ساده نگرانه است بدین دلیل که آن سازمان قادر بوده است پایه های خود را بر شبکه های قومی خویشاوندی بنا نهد (توماس اچ، 2007). با نگاهی گذرا به ساختارهای جامعه پاکستان به این نتیجه خواهیم رسید که شرایط جامعه خود مهیاکننده ظهور و رشد جنبشها از جمله طالبان بوده است.
در واقع از زمان تأسیس کشور پاکستان به مثابه سرزمینی اسلامی در سال1947 و انتخاب نام جمهوری اسلامی برای این کشور در نخستین قانون اساسی سال1956، مذهب، هویت و دمکراسی در آن به هم پیچیده و گره خوردهاند. حکومتهای نظامی و غیرنظامی، احزاب سیاسی مذهبی، سکولار و جنبشهای با موضوعات و منابع مختلف، برای افزایش سطح مشروعیت و حمایت از منافع سیاسی، اقتصادی و طبقاتی خود از اسلام استفاده کرده اند. در پاکستان اسلام به طرق مختلفی برای مشروعیت بخشی به حکومت و اپوزیسیون و همین طور عقلانیسازی دامنه انتخابها از دموکراسی گرفته تا اقتدارگرایی دینی وسیاسی، مورد بهره برداری قرارگرفته است. پاکستان در سرتاسر تاریخش دست به گریبان معنای هویت اسلامیاش بوده است. مروری بر نقش اسلام در پاکستان نشاندهنده کاربردهای متنوع و اغلب متعارض از اسلام، پیوند آن با ادعاهای دموکراتیک و در اغلب موارد توان بالقوهی آن برای ایجاد تفرق به جای وحدت است. در دورهای که بسیاری نگران اسلام سیاسی و سازگاری آن با دموکراسیاند، پاکستان الگویی از نقش دین در مهندسی حکومت برای دولتسازی و همچنین توان سازمانهای اسلامی برای مشارکت در نظام سیاسی ارائه می کند. رابطه اسلام و دموکراسی در پاکستان اغلب صوری بوده تا جوهری، و متأثر از واقعیتهای سیاسی بوده است تا نیرویی ناظر و کنترل کننده (اسپیزیتو، 1392). این کشور از آغاز تاکنون مهد پرورش جریانهای اسلامی بوده است. در واقع، ساختارهای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، جغرافیایی و…در کنار عوامل بیرونی به مثابه شرایط تسهیلکننده ظهور این پدیده بوده اند.
شرایط موجود در جامعه پاکستان از جمله شکست طرح دولت و جامعه اسلامی، شرایط اسفبار اجتماعی و اقتصادی، متغیرهای ژئوپلیتیک، نقش اختلافات قومی و فرقه ای و نسلی از مردان
جوان ناراضی که در سیستم مدارس سنتی غیرمنعطف درس خوانده بودند؛ همگی باعث تسریع در روند شکل گیری این گروه شدند. با توجه به شرایط محیطی، ساختاری و سطح توسعه مناطقی از پاکستان که پناهگاه و محل ظهور گروه طالبان پاکستان است (شمال وشمال غربی پاکستان)، افزایش سطح توقعات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مردم در این منطقه و عدم تغییر وضع موجود و نبود امکانات مقتضی باعث بروز ناامیدی در بین افراد جوانی شد که اکثرشان در مدارس مذهبی تحصیل میکردند. این احساس ناامیدی در بین این افراد به عنوان جرقهای بود که آتش خشم آنها را روشن کند. حمایتهای مختلف درونی و بیرونی از جنبش طالبان به مثابهی سوختی بود که این آتش را شعله ور تر و پایه های آن را تثبیت کرد (احمدی، 1391). در واقع ساختارها و نهادهایی که ما مسلم و طبیعی میپنداریم خود محصول مجموعه ای از فرایندهای اجتماعی پیچیده است و همیشه باید نهادهای امروز و از جمله طالبان پاکستان را در ساختارهای بنیادین این جامعه جستجو کرد. تحقیق حاضر درنظر دارد که شکل گیری و قدرتگیری طالبان پاکستان را در بستر روابط زمینه مند داخلی و خارجی بررسی نماید و ریشه های پدیده مزبور را در دل دلایل تاریخی جستجو نماید.
1-2- اهمیت وضرورت تحقیق:
اهمیت موضوع فوق و انگیزه اینجانب از انتخاب این موضوع، بررسی جنبش طالبان و عوامل بسترهای بوجود آورنده آن در پاکستان و ساختار داخلی و عملیاتی این گروه که در جستار پیشرو تجزیه و تحلیل می شود؛ می تواند درآینده نظم وامنیت داخلی پاکستان و به تبع آن بر کل منطقه تأثیرگذار باشد وآن را به چالش بکشد. علاوه بر این مسئله، تازگی موضوع و به روز بودن آن نیز عامل دیگری بوده است که این موضوع را برای پایان نامه انتخاب نمایم. البته لازم به ذکراست که علاقه مندی محقق به مسایل جنبشهای اسلامی معاصر مزید بر علت شده است تا در جهت شناخت این جنبشها تلاشی شده باشد. تاریخ پرفراز و نشیب پاکستان و جنبشهای اسلامی درآن همواره مسیری از تعارض و رقابت را به همراه داشته است. این وضعیت به عنوان یک مسئله مهم در روابط منطقهای و حتی بین المللی به صورت یک نیاز تشخیص داده شد. ازطرفی به دلیل همسایگی پاکستان با جمهوری اسلامی ایران و تأثیر جنبشهای بنیادگرا در مرزهای ایران بر امنیت ملی کشورمان، شناخت ساختار قدرت و جریانشناسی این جنبشها از اهمیت زیادی برخوردار است.
1-3- اهداف تحقیق:
اهداف اصلی تحقیق:
شناخت علل و عوامل مؤثر بر شکل گیری طالبان پاکستان؛
اهداف فرعی تحقیق:
زمینه های تاریخی افراطگرایی در پاکستان؛
تأثیر آموزههای سلفی بر شکل گیری طالبان پاکستان؛
شناخت علل و عوامل مؤثر بر شکل گیری طالبان پاکستان؛
بررسی زمینه های تاریخی افراطگرایی در پاکستان؛
1-4- سوالات تحقیق:
سوال اصلی پژوهش:
علل و عوامل مؤثر بر شکل گیری و رشد طالبان پاکستان چه بوده است؟
سوالات فرعی پژوهش:
زمینه های تاریخی شکل گیری گروه طالبان پاکستان کدامند؟
تأثیر آموزههای سلفی بر شکل گیری و رفتار طالبان پاکستان چیست؟
روابط طالبان پاکستان با گروههای بنیادگرای افراطی از قبیل القاعده چگونه است؟
1-5- فرضیات تحقیق:
فرضیه اصلی تحقیق:
ترکیب سنتهای فرهنگی و قومی پاکستان با مذهب اسلام در کنار استفاده ابزاری از دین توسط دولت و دخالتهای خارجی از عوامل اصلی ظهور و قدرتگیری طالبان در پاکستان بوده است.
فرضیات فرعی تحقیق:
درکنارعوامل بیرونی، از جمله، تأثیرپذیری از طالبان افغانستان و کمکهای مالی عربستان در گسترش مدارس مذهبی پاکستان، ایدئولوژیهای وهابیت و دیوبندی، ماهیت قومی و فرقهای، وضعیت مناطق قبایلی، ازعوامل تاریخی شکل گیری طالبان پاکستان محسوب میشوند. درواقع، تاکید بر سیره سلف صالح از اصحاب و تابعین مبنای آرای سیاسی و افکار دینی طالبان را تشکیل می دهد و عمل خود را مطابق با سنت و صحابه میدانند و برروی سلفیه سیاسی- جهادی تاکید ویژهای دارند. با وجود این ریشه های تفکرات طالبانیسم بر بستر اندیشهی سلفی استوار است، که در آن، مکتب دیوبندی و وهابیت تأثیرعمیقی دارند.
این جنبش، با گروههای افراطی از جمله سپاه صحابه، جیش محمد و حرکت المجاهدین ارتباط تنگاتنگی دارد و همچنین این گروه برخی مواقع در مأموریتهای برون مرزی با القاعده همکاری می کند و با القاعده و طالبان افغانستان از منظر تشکیلاتی و فکری گره خورده است.
1-6- پیشینهی تحقیق:
1-6-1- محمد جعفر جوادی ارجمند در پژوهشی که در سال1387تحت عنوان: «تحرکهای طالبان و تأثیر آن در روابط پاکستان، افغانستان و آمریکا» صورت گرفته و در مطالعات اورسیای مرکزی، مرکز مطالعات عالی بین المللی شماره 3 به چاپ رسیده است، آورده است: ازجنگ سال 2001 و سرنگونی رژیم طالبان در افغانستان، بقایای طالبان در پاکستان و افغانستان به فعالیت ادامه دادند. در واقع با پیدایش دوباره طالبان در نواحی مختلف افغانستان، محیط کشورهای پاکستان و افغانستان به صحنهی رویارویی طالبان با این دولتهاتبدیل شده است. نیروی طالبان پیشرفت خود را مدیون سه عامل پول، سلاح و ایدئولوژی بودند. به طور اساسی نقش پاکستان در بوجود آمدن طالبان، میتوان به این متغیرها اشاره کرد: نقش سازمان امنیت ارتش (آی اس آی) پاکستان، نقش جمعیت علمای اسلامی پاکستان، تشکیل سپاه صحابه و منافع پاکستان در ترانزیت کالا از افغانستان به مناطق آسیای مرکزی.
1-6-2- ولی نصر در پژوهشی که در سال2000م تحت عنوان: «روابط بین المللی یک جنبش اسلامگرا- مورد جماعت اسلامی پاکستان» که در شورای روابط خارجی نیویورک چاپ گردیده است، آورده است: ایدئولوژی اسلامگرایی بر اتحاد اسلامی در سرتاسر مرزهای ملی تأکیدمی کند، اما در سالهای اخیر براساس الگوی سیستم ملت- حکومت اداره شده است. هر چقدر ایدئولوژی بر روشهای اسلامگرایی در مباحث بین المللی اثر داشته باشد، در نهایت مشروط بر دستورات سیاسی داخلی است. پاکستانیها به طور کلی از سیاست خارجی طرفدار غرب حکومتشان ناراضی میباشند.
1-6-3- حسین مسعودنیا در پژوهشی که در سال 1388 تحت عنوان: «بررسی علل رفتارخشونت آمیزنیروهای اسلامی درپاکستان باتاکیدبرطالبانیسم» صورت گرفته و در شماره 9 دو فصلنامه علمی- پژوهشی دانش سیاسی به چاپ رسیده آورده است: یکی از ویژگیهای بارز جهان اسلام از آغاز دهه 1350 ش به بعد رویکرد مجدد برخی از گروهها به اسلام و شکل گیری جنبشهایی بوده است که توسط پژوهشگران غربی به آنها عنوان بنیادگرایی داده شده است. رفتار سیاسی گروههای اسلامگرا در منطقه خاورمیانه از رفتار خشونتآمیز تا مسالمت آمیز در نوسان بوده است.
پاکستان نیز از جمله کشورهایی است که جایگاه مهمی در موضوع اسلام سیاسی دارد. اهمیت این کشور در این موضوع از یک طرف، به دلیل نقش اسلام وگروههای اسلام در تحولات سیاسی پاکستان و از سوی دیگر، به دلیل فراهم ساختن بستر مناسب برای شکل گیری و رشد تفکرات بنیادگرایی از نوع طالبانیسم در این کشور و صدور آن به کشورهای همسایه است. به نظرمیرسد محیط اجتماعی پاکستان، نقش اسلام در تحولات سیاسی این کشور، فعالیت طرفداران مکتب دیوبندی، وجود مدارس مذهبی و نقش قدرتهای خارجی به ویژه عربستان از عمدهترین دلایل رشد اسلام سیاسی رادیکال درپاکستان است.
1-6-4- سیمون راس و لنتاین در پژوهشی در 8 سپتامبر 2009 تحت عنوان: «گروه تحریک طالبان پاکستان: ایدئولوژی و باورها» که در واحد تحقیقات امنیتی (PSRU) چاپ گردیده است، آوردهاند: طالبان پاکستان، یک گروه فراگیر از جناحهای مختلف طالبان در وزیرستان جنوبی و از مناطق قبیلهای «فتا» پاکستان است و برای بازگشت خلافت و استقرار شریعت در تلاش میباشند و دشمنی خاصی نسبت به ایالات متحده آمریکا دارند و اعتقادشان براین است که تنهاحکم جهاد است که می تواند صلح را به ارمغان آورد و این جهاد، جهانی است. ایجاد سیستم شریعت در سراسر جهان ازاهداف این جنبش میباشد.
1-6-5- حمید احمدی در پژوهشی که در سال1390در دانشگاه تهران با عنوان: «طالبان پاکستان، علل پیدایش، ماهیت و چالشهای امنیتی» صورت گرفته و در فصلنامه سیاست، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی در بهار 1391 چاپ گردیده، آورده است: در یکی دو دهه اخیر بنیادگرایی و فرقهگرایی مذهبی در جنوب آسیا از جمله پاکستان از رشدی چشمگیر برخوردار بوده است؛ به طوریکه این کشور امروزه به مرکز بنیادگرایی و افراطیگری در آسیا شهره است. یکی از جلوههای افراطیگری در پاکستان، شکل گیری گروهی است که به اصطلاح طالبان پاکستان یا تحریک طالبان پاکستان نامیده می شود. این گروه به لحاظ ریشهها، ایدئولوژی و جهتگیری عینی پیچیدگی خاصی دارد و با القاعده و طالبان افغانستان از منظرتشکیلاتی و فکری گره خورده است. بر همین اساس، عوامل و بسترهای بوجود آورنده طالبان پاکستان و ساختار داخلی و عملیاتی این گروه می تواند در آینده و نظم و امنیت داخلی پاکستان و به تبع آن به کل منطقه تأثیرگذار باشد و آن را به چالش بکشاند.
1-6-6- نوذر شفیعی و زهرا محمودی در پژوهشی که در سال 1391 در دانشگاه اصفهان تحت عنوان: «واکاوی دلایل اهمیت پاکستان در جنگ علیه تروریسم» صورت گرفته و در فصلنامه آسیای
مرکزی و قفقاز شماره 78 به چاپ رسیده، آمده است: ارتباط مدارس مذهبی افراطی پاکستان با طالبان و جایگاه این مدارس در گسترش آموزههای افراطی نفوذ و حضور طالبان و سایر تروریستها در مناطق خود مختار قبیلهای پاکستان، ارتباط گروهای تروریستی پاکستان با طالبان و القاعده، پیوندهای موجود میان سازمان امنیت و اطلاعات ارتش پاکستان با گروههای تروریستی و طالبان به مثابهی دلایل اهمیت پاکستان در فرایند مبارزه با تروریسم اشاره نموده است.
1-6-7- قربانعلی محبوبی و همکاران که در سال 1392 در دانشگاه امام حسین علیه السلام تحت عنوان «حضورنیروهای نظامی خارجی در افغانستان و گسترش افراطگرایی فرقه ای در پاکستان (2001 تا 2011)» صورت گرفته و در فصلنامه شماره1 مطالعات جهان اسلام که در بهار 1392 به چاپ رسیده آورده است: سالهای 2002 تا 2004 در واقع، مرحله اولیه طغیان طالبان بود. آنها در سالهای2002 تا 2003 روی بقا تمرکز داشتند و پایگاههای جدید در پاکستان، بویژه در کویته بلوچستان تأسیس کردند. حمله به نیروهای آمریکایی، نیروهای ائتلاف و حکومت افغانستان در اواخر سال 2002و اویل 2003 فزونی گرفت. تجدید حیات و توانایی طالبان در سال 2004 مشهود بود. حضور و فعالیت طالبان و دیگر نیروهای ستیزهگر در مناطق قبیلهای پاکستان به انتشار ایدئولوژی آنها و پاگرفتن گروههایی منجر شد که با الگوبرداری از نظام سیاسی، قوانین مذهبی و سبک زندگی طالبانی و با توسل به شیوه ستیزهگری به تسخیر این مناطق و تأسیس امارتهای کوچک اسلامی دست زدند، این فرایند سیاسی، نظامی و اجتماعی طالبانیسم نام گرفت. حضور ستیزهگران خارجی در مناطق قبایلی پاکستان، باعث رویارویی دولت و قبایل شد. در زمان لشکرکشی نیروهای ائتلاف به افغانستان در سال2001، متحدان و هواداران پاکستانی طالبان افغان، خود را طالبان معرفی میکردند، آنها گروههای کوچک نا متشکلی بودند که با وجود گروههای فرقههای، سازمانهای کشمیری و طالبان افغان و القاعده در پاکستان چندان اهمیت نداشتند. گذار از هواداری و حمایت از نیروی طالبان در مناطق قبایلی از زمانی آغاز شد که بسیاری ازاین گروههای کوچک ستیزهگر که در آن مناطق به طور مستقل عمل میکردند، شروع کردند به شبکهسازی با یکدیگر؛ این شبکه سازیها به تشکیل تحریک طالبان پاکستان در دسامبر 2007 منجر شدند؛ تشکیلاتی جدید که خود، محصول طالبانی شدن مناطق قبایلی بود و به مهمترین پیش برندهی آن نیز تبدیل شدند. فرایندطالبانی شدن مناطق قبایلی، تدریجی بود. طالبان پاکستان، طی این فرایند هیچگاه در ساختار سازمانی طالبان افغان به رهبری ملاعمراد غام نشدند، بلکه هویتی مجزا به خود گرفتند.
آنها به نحوی زیرکانه با انجام اقدامهای نظامی برای خودشان در پاکستان جایی باز کردند و بدون هیچگونه مخالفتی در مناطق قبایلی پذیرفته شدند.
1-6-8 سانا جمال و ام احسن در پژوهشی که در ژانویه 2015 تحت عنوان: «تحریک طالبان پاکستان- تجزیه و تحلیل شبکه ترور» که در مؤسسه تحقیقاتی روابط بینالملل IRIA چاپ گردیده است آوردهاند: تحریک طالبان پاکستان در سال 2007م با اهداف، به اجرا درآوردن شریعت، اتحاد علیه نیروهای ناتو در افغانستان و انجام جهاد دفاعی در برابر ارتش پاکستان به وجود آمد. این جنبش با جنبش طالبان افغانستان، ویژگیهای مشترکی دارند از جمله آن ویژگیها عبارتنند از: غالب پشتون بودن، رعایت آداب و رسوم اسلامی و مجازاتهای سخت در مناطق کنترل شده، دارای دشمن مشترک (آمریکا، اسراییل، شیعه و…). طالبان در مناطق قبیلهای پاکستان که شامل هفت منطقه میباشندحضوردارند.
1-7- تعاریف مفهومی و عملیاتی تحقیق:
افراط گرایی: افراطگرا لقبی است که به آن دسته از افراد یا گروههایی می دهند که عموماً به منظور تحمیل باورها، ایدئولوژی یا ارزشهای اخلاقی خود به دیگران به خشونت متوسل میشوند (عطایی،1391 (.
طالبان: به معنای طلبهها (جمع طلاب) است. تقریباً همه پشتون و سنی مذهبند و به هنگام تحصیل در مدارس دینی علاوه بر پرورشهای مذهبی و عمومی، امور نظامی را نیزفرا میگیرند )رشیدی، 1391).
مکتب بریلوی: مکتب بریلوی در اواخر قرن 19 تشکیل شد. هدف از آن روشنگری بین مسلمانان و تبلیغ علیه مکتب دیوبندی بود که از نظر احمد رضا خان، بنیانگذار مکتب بریلوی، گرایش به وهابیت پیدا کرده بود (ملازهی،1386).
پشتون: قومیتی که در مناطق شمال و شمال غربی پاکستان خواهان استقلال و تشکیل پشتونستان بزرگ است (رشیدی، 1391).
قوم: اصطلاحی است که برای تعیین حدود هر بخش از جامعه که افراد آن از طریق پیوندها و همبستگیهایی به یکدیگر متعهدند به کار میرود، این اصطلاح ممکن است در ارجاع به خانوادهای گسترش یافته، یک طایفه، گروه شغلی یا یک روستا و امثال آن به کارگرفته می شود، هم براساس رابطه خویشاوندی و هم ارباب و رعیتی مبتنی است (اسپوزیتو، 1392).
ژئوپولیتیک: معنای لغوی آن سیاست زمین است (عزتی، 1371). علمی که درباره اوضاع جغرافیایی و سیاسی کشورها و خصوصیات ارضی و سوق الجیشی آنها بحث می کند. (عمید،1377).
مکتب دیوبندیه: دیوبندیه نماینده نوعی تفکر کلامی و فقهی – در چهارچوب فقه حنفی و کلام ماتریدی- متأثر از بیشترگرایشهای تصوف شبه قاره هند و منسوب به مدرسه دارالعلوم دیوبند است (رفیعی، 1390).
وهابیت: این جنبش، اعتقاد به بازگشت به روشهای صدر اسلام دارد و مخالف با عقل، فلسفه، اجتهاد، تفسیر قرآن، تصوف و عرفان و هرگونه نوآوری میباشد. از نظر مذهب جزو حنبلیان هستند. محمد بن عبدالوهاب (1703-1792م) بنیانگذار جنبش بوده است (موثقی،1389).
جنبش: به معنی هیجان، حرکت مردمی، نا آرامی، کوشش جمعی برای رسیدن به هدفی روشن و بویژه دگرگونی در بعضی نهادهای اجتماعی است که در برابر حزب یا گروه فشار قرار گرفته است. (موثقی، 1389) به عبارت دیگر جنبش مفهومی است که نسبت به سایر مفاهیم از حیث معنایی با انقلاب نزدیک است ( عیوضی وهراتی، 1392).
بنیادگرایی: اصطلاح بنیادگرایی در اصل مربوط به جنبشهای قشری در تاریخ مسیحیت و کاتولیکها بود و در اصطلاح پروتستانها بیشتر به مفهوم کهنهپرست به کار برده میشد، به معنای حفظ عقاید سنتی مذهب مسیحی، و در تضاد و مخالفت با بیشتر امور و پدیدههای جدید است. به طور کلی بنیادگرایی خواهان بازگشت به اصول و بنیادهای اولیه با همان سادگی و خلوص نخستین آن است و فاقد دیدی مثبت، اجتهادی، انقلابی، نوگرا و آینده نگراست (موثقی، 1389).
سلفیه: سلف در لغت به معنی وابستگان و خویشانی است که پیشتر از شخص در گذشتهاند. و در اصطلاح فقهی نیز مقصود از سلف، نوعی داد و ستداست که در آن خریدار، ثمن را قبلاً می پردازد تا جنس مورد معامله را در وقت معین دریافت کند و در عصر حاضر به پیروان احمد بن حنبل (186-241) گفته می شود، از آن نظر که وی در عقیده و شریعت، از روش صحابه و تابعان، پیروی میکرد (سبحانی، 1392). به عبارتی بر کسانی اطلاق شده است که در فهم و تفسیر آموزههای دینی تنها به سنت پیامبر و اقوال صحابه و علمای سلف (تابعین وتابع تابعین) تکیه دارند (رفیعی: 1390).
1-8- روش تحقیق:
تحقیق حاضر سعی دارد از روش شناسی فرا ثباتگرا و نظریه جامعه شناسی تاریخی استفاده کند و روش تحقیق آن روش تبیینی- تحلیلی و با بهره گرفتن از منابع کتابخانهای و اینترنتی است.
1-9- متغیرهای تحقیق:
متغیر مستقل: شرایط اجتماعی جامعه پاکستان
متغیر وابسته: ظهور طالبان در پاکستان
1-10- روش گردآوری اطلاعات:
شیوه گردآوری اطلاعات موردنظر این رساله بر پایه استفاده از روش کتابخانهای است که از کتابها و مجلات معتبر و همچنین مقالات علمی و پژوهشی در سایتهای معتبر علمی استفاده گردیده است. در این پژوهش که یک موضوع نظری را در دست بررسی دارد سعی شده از طریق کتابخانهای، داده ها جمعآوری و سپس تحلیل و تدوین شوند.
1-11- روش تجزیه وتحلیل اطلاعات:
روشی که با استعانت از آن به تحقیق پیرامون هدفهای فوق پرداختهایم، روش تبیینی- تحلیلی است زیرا در پی گردآوری اطلاعات و بیان روندها و برقرارکردن ارتباط بین متغیرها است؛ یعنی ارتباط علّی و علت و معلولی بین عوامل متداخل در موضوع را بررسی و تحلیل می کند.
1-12- سازماندهی تحقیق:
این پژوهش دارای ساختاری شکلی به شرح ذیل است:
فصل اول، کلیات
فصل دوم، چارچوب نظری
فصل سوم، تاریخچه شکل گیری طالبان پاکستان
فصل چهارم، علل و عوامل موثر بر شکل گری طالبان پاکستان
فصل پنجم، نتیجه گیری وارائه ی پیشنهادات
ی کتـاب ابعاد بین المللی ستـیزش داخلی را که به علل گوناگون از قبـیل ساختاری
( دولت های ضعیف ، علایق امنیتی دولت ، جغرافیای قومی ) علل سیاسی ( نهادهای سیاسی تبعیض
آمیز ، ایدئولوژی های ملی حذفی ، سیاست بیناگروهی ، سیاست نخبه گرا ) علل اقتـصادی ـ اجتمـاعی
( مشکلات اقتصادی ، نظام های تبعیض آمیز اقتصادی ، مدرنیزاسیون ) علل فرهنگی ( الگوهای تبعیض فرهنگی ، تاریخ های گروهی مشکل زا ) شکل گرفتـه و منجر به بحران های گوناگون شده اند را ارئه
می دهد . ( همان ، 24 )
2 – 1 – 5 انواع بحران ها
بحران ها ناظر بر دو سطح خرد و کلان هستند . در سطح کلان یک بحران فراملی به تغییر وضعیتی اطلاق می شود که به وسیله ی افزایش شدت روابط دو سویه ی مخرب میان دو متخاصم یا بیشتر ایجاد شده و در آن احتمال بالای تخاصم نظامی در زمان صلح می رود . در مقابل یک بحران در سطح خرد مبتنی بر داده های ادراکی است . ( تاجیک ، 1379 : 33 – 34 )
خانم ابهـری از نظر تعداد واحـد های درگیر در تدبیر و تحـدید بحران ، آن ها را به سه درجـه تقسیم
می کند که عبارتند از :
بحران ها از لحاظ شدت تهدید هدف ها ، میزان زمان برای پاسخگویی به آن و درجه ی آگاهی ای که تیم تصمیم ساز برای اتخاذ واکنش در برابر آن در اختیار دارند به هشت نوع تقسیم می گردند.
آقای تاجیک از منظر لایه های نفوذ بحران آن ها را به دو سطح دسته بندی نموده که عبارتند از :
این دو نوع بحران در تعامل دوسویه و مستمر با یکدیگر قرار دارند . ( تاجیک ، 1379 : 25 – 28 )
از لحاظ اینکه هر بحران چه مدت زمانی را برای واکنش نشان دادن به مدیران می دهد ، به چهار نوع تقسیم می شوند : 1 – بحران های منفجر شونده مانند حوادث طبیعی که در آن غافل گیری به همراه حداقل زمان ممکن برای واکنش مشهود است . 2 – بحران های فوری که در آن غافل گیری مشاهده شده ولیکن زمانی هم برای آماده شدن برای پاسخگویی و واکنش موجود می باشد . 3 – بحران فزاینده که یک سازمان
می تواند آن را پیش بینی و گام هایی را برای تاثیر گذاری بر آن بردارد . 4 – بحران ادامه دار که در آن بحران به آرامی شدت گرفته و به آسانی فروکش نخواهد کرد . ( داون آر و مورفی ، 1389 : 25 )
لوسین پای نیز با رویکردی ناظر بر توسعه در جوامع در حال گذار به بحران هایی همچون : 1 – بحران هویت . 2 – بحران مشروعیت . 3 – بحران مشارکت . 4 – بحران نفوذ . 5 – بحران توزیع . 6 – بحران یکپارچگی و همگرایی اشاره می کند . ( تاجیک ، 1379 : 35 )
2 – 1- 6 مفهوم بحران های سیاسی
بحران سیاسی ، بحران مشروعیت نظام حاکم است و هنگامی رخ می دهد که نخبگان سیاسی یک جامعه ، استعداد و قابلیت تولید و باز تولید ارتباطات و مناسبات مبتنی بر اعتماد و مقبولیت خود را از دست
می دهند و سیستم سیاسی دچار ناکار آمدی می شود . این بحران ها قابلیت و کار آمدی سیستم های سیاسی و مدیریتی را در معرض آزمون های جدی و دشوار قرار داده و توانمندی های روانشناختی ،
تصمیم گیری و اجرایی رهبران و مدیران را مورد آزمایش قرار می دهد . غلبه بر بحران ها خصوصاً بحران هایی که جنبه ی ملی پیدا می کنند مستلزم بسیج و به کارگیری سنجیده و برنامه ریزی شده ی همه ی امکانات بالقوه و بالفعل یک جامعه است .
2 – 1- 7 مراحل شکل گیری بحران
آقای علمداری در کتاب الگوها و دیدگاه ها در مدیریت بحران آورده است که بحران ها دارا ی سه مرحله می باشند :
شوارتز سه دوران مشخص برای یک بحران ترسیم می کند :
آقای تاجیک آورده که بحران از مراحل : شروع ، تشدید ، فروکش و تاثیر تشکیل گردیده است . شروع بحران اشاره به تغییر کیفی در شدت از هم گسیختگی بین دو یا چند بازیگر و درک تهدید توسط ایشان دارد . در سطح کلان مرحله ی تشدید به فشار شدیدتر از مرحله ی شروع اشاره دارد . مرحله ی تشدید به طور ساده اوج بحران و ماکزیمم فشار را نشان می دهد . مرحله ی فروکش نقطه ی مقابل مرحله ی تشدید است ؛ که این حوزه با کاهش فعل و انفعالات ستیزه جویانه مشخص می شود . مرحله ی تاثیر عبارت است از تاثیرات یک بحران . تمامی بحران ها پیامد هایی در روابط بین بازیگران رقیب در یک یا چند سطح دارند . ( همان ، 131 )
2 – 1 – 8 مدیریت بحران
مدیریت بحران اصطلاحی است که برای پاسخ دهی به موقعیت های بحرانی به کار می رود و مقابله با هر بحـران چه در سطح داخـلی و چه در سطح خارجـی یک دولت یا یک کشـور ، تدبـیر خاصـی را
می طلبد . فشار عصبی گرفتار شدن در یک بحران می تواند برای مدیری که آمادگی کنترل گرداب وقایع و همچنین واکنش های هیجانی خود را ندارد فاجعه آمیز باشد .
رشته ی مدیریت بحران در سال 1982 به وجود آمد . همگان ، مسمومیت های حاصل از قرص های تایلنول در شیکاگو را نقطه ی شروع رشته ی جدید مدیریت بحران می دانند . ( میتراف ، 1388 ، 48 )
عبارت مدیریت بحران به صورت امروزی برای اولین بار توسط مک فامارو به هنگام پیش آمدن وقوع درگیری موشکی میان آمریکا وکوبا عنوان گردید . مدیریت بحران علمی است کاربردی که به وسیله ی مشاهده ی سیستماتیک بحران های پیشین و تجزیه و تحلیل آن ها ، در جستجوی یافتن ابزاری است که به وسیله ی آن ها از یک سو ، از وقوع فجایع پیشگیری نموده و از دیگر سو در صورت وقوع آن ها نسبت به بهبود اوضاع اقدام نماید . ( ابهری ، 1386 : 16 – 23 )
برخی مدیریت بحران را نوعی تدبیر استراتژیک قلمداد می کنند که در فرایند آن محیط های داخلی و خارجی یک بحران مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته ، شناخت لازم کسب ، سیر استراتژیک پایه گذاری و استراتژیهایی خلق می شوند که نخبگان را برای رسیدن به اهداف تعیین شده و تدبیر شایسته و بایسته ی بحران یاری رساند . ( هریسون و جان ، 1378 : 18 )
مدیریت بحران ، علم و هنر برنامه ریزی ، سازماندهی ، هدایت و رهبری به صورت یکپارچه ، جامع و هماهنگ است که با بهره گیری از ابزارهای در اختیار تلاش می کند ، خطرات ناشی از بحران های مختلف را بر اساس مراحل مختلف بحران کنترل نماید . ( هواتمر و ورابک ، 1378 : 5 )
بر اساس تعریف سازمان ملل متحد مدیریت بحران عبارت است از سیاست گذاری ، اخذ تصمیمات مدیریتی و انجام اقدامات اجرایی به منظور آمادگی ، کاهش اثرات مخرب ، پاسخگویی ، و توانایی ترمیم اثرات ناشی از بلایای طبیعی یا انسان ساخت . ( علمداری ، 1389 : 127 )
مدیریت بحران را نمی توان به مثابه یک علم دقیقه و یا یک تسکین و فرونشاندن درد تقلیل داد . مدیریت بحران هنری است که از رهگذر آن دولتمردان ، نخبگان و بازیگران در صحنه نقش تعیین کننده خود را به نمایش می گذارند .
2 – 1 – 9 اهداف مدیریت بحران
هدف مدیریت بحران در درجه ی اول رفع شرایط اضطراری و بازگرداندن سریع جامعه به حالت عادی است . می توان قبل از وقوع بحران با بررسی دقیق مناطق مستعد بحران و با حذف آسیب پذیری ها ، اثرات مخرب را به حداقل رساند و قبل از آن که یک بحران ناگوار و سنگین رخ دهد ، از فشار بحران کاسته و در موقع ایجاد بحران با کمترین هزینه ها می توان شرایط بحران را پشت سر گذاشت . هدف اصلی در مدیریت بحران های سیاسی دست یابی به راه حل معقولی برای برطرف کردن شرایط غیر عادی به گونه ای است که منافع و ارزش های اساسی حفظ و تامین گردد ؛ تا در نهایت به گرفتن بیشترین امتیازات ممکن از حریـف بیانجـامد و جایگـاه خودی تا حد امکـان بدون هرگونه تزلزلی حفظ گردد .
( ابهری ، 1386 : 19 )
همچنین در مدیرت بحران ، مهار خسارت و از این طرق پاسداری از منافع خودی به طوری جدی دنبال شده ، و حراست از منافع خودی از دو طریق ممکن است : نخست طراحی و معماری یک جامعه ی امن که در برابر انواع بحران ها مقاوم بوده و از استعداد صیانت از ذات ، و خود تداوم دهندگی مطلوبی برخوردار است . دوم ایجاد ظرفیت لازم برای تدبیر و مهار بحران هایی است که هر از چندگاهی دست زمخت خود را بر رخسار جامعه و نظام می کشند . ( تاجیک ، 1379 : 87 )
2 – 1 – 10 اصول مدیریت بحران
متخصصان مدیریت بحران معتقدند بهترین روش در رهبری بحران ، ایجاد آمادگی قبل از وقوع بحران است . هر بحرانی از مدت ها پیش از بروز ، علایم هشدار دهندهی اولیه ای از خود نشان می دهند . اگر این علایم به موقع شناسایی شوند و اقدامات مناسب در مقابل آن ها صورت گیرد می توان از بروز بحران جلوگیری کرد .
تدبیر بحران یعنی نشان دادن واکنش صحیح نسبت به بحران در چهارچوب اصول زیر : 1 – میز بحران اهداف خودرا محدود کند . 2 – با محدود کردن امکانات اضـافی می تـواند مانع تشـدید بـحران شود .
3 – تصمیمات میز بحران لزوماً می باید مجهز به اطلاعات باشد . 4 – ایجاد ارتباط بین طرفین مخاصمه امـری ضـروری اسـت . 5 – ایجـاد امـکـانـات لازم بـرای مـیـز بحـران و دسـترسی به این امـکانات . 6 – مشروعیت بخشیدن به خط مشی اتخاذ شده و کسب حمایت لازم برای اجرای آن . 7 – ممانعت از نشان دادن واکنش نادرست به بحران . ( پی مک کارتی ، 1381 : 22 – 23 )
از منظر شاون پی مک کارتی اصول مدیریت بحران شامل موارد ذیل می باشد :
تیم مدیریت بحران در مواجهه با شرایط بحرانی نیازمند دست یازیدن به تسلسلی منطقی از کنش ها جهت سازماندهی استراتژی مناسب است ؛ این مراحل عبارتند از : 1 – شناخت و تعریف مسئله از رهگذر ارزیابی اطلاعات در دسترس و اخباری که مربوط به شرایط بحران هستند . 2 – ارزیابی تهدید و آسیب پذیری . 3 – ریسک سنجی و تحلیل آن . 4 – ترسیم وتدوین گزینه های استراتژیک ممکن در مهار و مدیریـت بحران . 5 – سنجش و احصـاء بازخـوردهای مثبـت و منفی احتمـالی هر استـراتژی . 6 – تقلیل
گزینه های مختلف به یک گزینه و انتخاب استراتژی برتر . 7 – پاسخ به بحران ومبارزه با آن .
( تاجیک ، 1379 : 103 )
آسیب پذیری را میزان حساسیت یک ملت و یا یک نیروی نظامی به گونه ای که بتوان با بکارگیری توان و ابزار نظامی و … از کارایی آن ملت یا نیروی نظامی کاست تعریف کرده اند . در یک نگاه کلی آسیب پذیری به هر موقعیت وشرایطی اطلاق می گردد که یک هویت فردی یا جمعی را مستعد خسارت ، تخریب و شکست نماید . در پاره ای از ادبیات سیاسی امنیتی ، تهدید به معنای توانایی ها ، نیات و اقدامات مخالفان بالفعل و بالقوه برای ممانعت از دست یابی موفقیت آمیز خودی به علائق و مقاصد امنیت ملی یا مداخله به نحوی که نیل به علائق و مقاصد به خطر بیافتد تعریف شده است . از دیدگاه اطلاعاتی یک تهدید عبارت از نیرو یا فعالیتی است که مخاصم با منافع یک ملت فرض شده است . تهدید از منظر اهـدافی که دنبال می کند ، نوع کنش های
مسلط ، موضوعات ، دامنه و گستره مورد بحث قرار گرفته است . اما مسئله ی اصلی در مدیریت بحران چگونگی سنجش تهدید است که عوامل ذیل در اولویت و فوریت دادن به امر تهدیدها نقش بازی می کند : 1 – زمان تهدید . 2 – مکان تهدید . 3 – شدت تهدید . 4 – عامل تهدید .
5 – تـوان و قـدرت تهـدید . 6 – عمـق ، گسـتره و دامنه ی تهدید . 7 – نوع تهدید . 8 – هدف مورد آماج تهدید . 9 – ابزار تهدید .
ترسیم وتدوین یک استراتژی معمولاً از قواعد و فرایند های خاصی پیروی می کند که در ابتدا باید به تعریف و تعیین اهداف ، منافع و مصالح ملی پرداخـت و سپـس به احـصاء دقیـق
فرصت هایی که همنشین و همراه تهدیدات هستند اقدام نمود . بی تردید تدوین و ترسیم
استراتژی ها جز در پرتو قدرت ملی که به جمع کل توانایی های بالقوه و بالفعل هر ملتی که ناشی از منافع موجود سیاسی ، اقتصادی ، نظامی ، جغرافیایی ، اجتماعی ، علمی ، تکنولوژیکی آن باشد امکان پذیر نیست . رهبری و اراده ی ملی است که عوامل متحد کننده ی قدرت ملی هستند .
2 – 1 – 11 تکنیک های برخورد با شرایط بحرانی
در مواجهه با یک شرایط بحرانی می توان از تکنیک های متفاوتی بهره جست که برخی از آن ها عبارتند از : 1 – تکنیک استفاده از تئوری بازی های استراتژیک . 2 – تکنیک انضباطی . 3 – تکنیـک های روانی .
4 – تکنیک چانه زنی . 5 – تکنیک های پیشگیرانه . 6 – تکنیک استقرار دولت بحران . 7 – تکنیک جریان سازی . 8 – تکنیک افزایش اعتبار . 9 – تکنیک مدیریت شناور . 10 – تکنیک رسانه ای .
دو عامل در تدبیر بحران با بهره وری از تکنیک های روانی از اهمیـت بالایی
برخوردارند : نخست شناخت تاکتیک های روانی بهینه ( اعتماد سازی ، فریب ، تفوق ، منفعل سازی ، روشنگری ، افشاگری ، ارعاب و … ) و دوم تشخیـص نـوع جـنگ
روانی ای ( ایجـابی ، سلبـی و … ) که بیشـترین انطبـاق را با گونـه ی بحــرانی دارد . ( همان ، 110 )
، اهمیت و ویژگی های کلی خاورمیانه، تعریف خاورمیانه جدید و تاریخچه، اصول و فرایندهای آن و مفروضه های طرح خاورمیانه جدید
می شود.
فصل چهارم؛ با عنوان : ” راهبرد های عربستان در قبال تحولات منطقه ” ، مهم ترین قسمت این پژوهش، محسوب می شود، به این دلیل که دراین فصل، ضمن بررسی سیاست ها و راهبردهای ایران و عربستان در مقابل طرح خاورمیانه جدید در بخش های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و ژئوپلیتیک، تهدیدهایی که اجرای این طرح برای منافع مادی و معنایی ایران و عربستان دراین بخش ها دارد وتاثیر رفتاریا واکنش این دو بازی گردربرابر طرح مذکوربر چگونگی شکل گیری خاورمیانه جدید، مورد تحلیل و ارزیابی قرار می گیرد. درواقع؛ سووالات و فرضیات تحقیق، مطرح و با مراجعه به منابع و فیش برداری ازآن ها، منافع و تعارضاتی که ممکن است براثر اجرای طرح خاورمیانه جدید، متوجه دو کشورایران و عربستان شود، بررسی خواهند شد. دراین فصل همچنین؛ موضوع رقابت های دیرینه و سنتی ایران و عربستان به عنوان دو بازی گر قدرتمند منطقه، و دلایل آن، با بهره گرفتن از نظریه واقع گرایی تدافعی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. دراین فصل؛ ابزارها و روش های امریکا دراجرای طرح خاورمیانه جدید؛ مانند تغییر مرزها و تجزیه کشورهای منطقه، تغییر ماهیت فرهنگی ملت های خاورمیانه با بهره گیری از نمادها و مفاهیم لیبرال – دموکراسی، نظام سازی و ایجاد ائتلا ف های منطقه ای، ایجاد بحران و محدود کردن چالش ها و بحران ها در جغرافیای منطقه، به منظور تضمین امنیت اسرائیل و امنیت انتقال انرژی به غرب، بررسی می شود.
فصل پنجم؛ با عنوان ایران؛ خاورمیانه جدید و سیاستهای راهبردی به رشته تحریر درآمده است.
1-7-سوالات تحقیق:
1-7-1-سوال اصلی:
ارزش ها و پارامترهای موجود در طرح خاورمیانه جدید، چه نسبتی با منافع مادی و معنایی ایران وعربستان دارد؟
1-7-2-سوالات فرعی:
یك: طرح خاورمیانه نوین چگونه برمنافع مادی و معنایی جمهوری اسلامی ایران اثر می گذارد؟
دو: طرح خاورمیانه ی جدید، چگونه برمنافع مادی و معنایی رژیم سلطنتی عربستان اثرمی گذارد؟
سه: با توجه به منافع ایران و عربستان، این طرح چه تاثیری برتحولات منطقه ای خواهد داشت؟
1-8-فرضیه های تحقیق
1-8-1-فرضیه اصلی:
طرح خاورمیانه جدید می تواند هم منافع و هم تعارضات عمده ای را برای منافع مادی و معنایی ایران و عربستان ایجاد كند.
1-8-2-فرضیات فرعی:
یك: طرح خاورمیانه نوین؛ به لحاظ سیاسی، فرهنگی و ژئو پلیتیک برای منافع ایران، تعارضاتی را به همراه داشته، اما به لحاظ اقتصادی چالش چندانی برای آن ایجاد نخواهد كرد.
دو: طرح خاورمیانه نوین؛ به لحاظ سیاسی، فرهنگی و اقتصادی برای عربستان تعارضاتی راایجاد خواهد كرد، اما به لحاظ ژئوپلیتیك، چالشی برای آن ایجاد نمی كند .
سه: با توجه به تعارضات عمده ای كه طرح خاورمیانه جدید برای ایران و عربستان ایجاد خواهد كرد، آن ها سعی می كنند تحولات را از منظر
منافع خویش رقم زده و به صورت آشكار و پنهان درمقابل طرح خاورمیانه جدید، مقاومت كنند .
1-9-روش شناسی تحقیق:
روش شناسی پژوهش؛ رفتارگرا بوده ودراین قالب، از نظریه نئورئالیسم و رئالیسم تدافعی استفاده خواهد شد. همچنین پژوهش مورد نظر، براساس رویكرد تحقیقی و روش تحقیق، در زمره ی تحقیقات توصیفی – تحلیلی است و با بهره گیری از روش كتاب خانه ای – تحلیل محتوا، انجام پذیرفته است. دراین پژوهش تلاش شده تا رفتار دولت ها در برابر طرح خاورمیانه بزرگ، مطابق با نظریه کنت والتز، مورد بحث و بررسی قرار گیرد. شیوه روش شناسانه والتز؛ از مفهوم او از نظریه نشات می گیرد. از نگاه او؛ کیفیت یک نظریه مربوط است به کارویژه او از عمق عملی بودن آن. نظریه ی برتر؛ نظریه ای است که بتوان موارد بیشتری را با آن توضیح داد. نقطه شروع یک نظریه روابط بین الملل، تکرار یا بازگشت الگوهای رفتاری در طول زمان است. از نظر والتز، الگوی مسلط روابط بین الملل موازنه قواست. بنا براین؛ یک نظریه خوب روابط بین الملل، نظریه ای است که موازنه در کل مواردی را که رخ می دهد، توضیح دهد. ( والتز، 1979، 65 )
درنتیجه، او نظریه های تقلیل گرا که وقایع را به موجب ویژگی اعضای متعلق به سیستم بین المللی توضیح می دهد، رد می کند. سیاست موازنه قوا در سیستم دولت های یونان باستان عمل کرد، بنا براین او معتقد است که اهمیت موضوع نه تنها در ویژگی واحدهای سیستم، بلکه در ساختارهای خود سیستم نهفته است. به عبارت دیگر؛ مواردی در ساختارهای روابط بین الملل وجود دارد که سبب می شود دولت ها به روشی که می خواهند، عمل کنند.( آی بیید، 73-67 )
براین اساس؛ مطابق با سیاست کلی واقع گرایی ساختاری، یا نو واقع گرایی که جنبه های سیاست موازنه ای را با تاکید بر ضرورت حرکت در مسیر بقا و حفظ قدرت در مقابل رقبای منطقه ای و جهانی، تبیین می کند، پژوهش مذکور در ابعاد رفتارشناسانه و تحلیل و توصیف رفتار ایران و عربستان در قبال طرح خاورمیانه بزرگ و تاثیراتی که از این مقوله خواهند پذیرفت، در حوزه عملکرد و واکنش آن ها، مورد نقد و مداقه علمی قرارخواهد داد.
1-10-مفاهیم، واژگان و اصطلاحات مرتبط
خاورمیانه :
خاورمیانه؛ از نخستین خاست گاه های تمدن جهان بوده است. بسیاری از باورها و آیین های جهان از اینجا برخاسته اند، نخستین یافته های آدمی دراینجا بوده و نخستین قانون های جهان در اینجا نوشته شده است. خاورمیانه؛ منطقه ای است که سرزمین های میان دریای مدیترانه و خلیج فارس را شامل می شود. وجود بیش از 70 درصد ذخائر انرژی هیدرو کربوری جهان در این منطقه، آن را به منطقه ای ژئوپلیتیکی و ژئو استراتژیکی جهان تبدیل کرده است. ( ویکی پدیا، 1394 ) .
خاورمیانه جدید ) خاورمیانه بزرگ ) : خاورمیانه جدید؛ یا خاورمیانه بزرگ، اصطلاح جدیدی است که برای اولین بار درماه جون 2006 توسط خانم کاندولیزا رایس، وزیر خارجه وقت آمریکا طی یک سخنرانی درتل آویوبه دنیا معرفی شد. هدف از این کار، جای گزین کردن این اصطلاح به جای اصطلاح ” خاورمیانه بزرگ تر” بود. این تغییر در عبارت پردازی سیاست خارجی، همزمان با افتتاح خط لوله ی نفت باکو- تفلیس – جیحان ( جیحون ) درخاورمیانه شرقی بود. این اصطلاح و مفهوم ” خاورمیانه جدید ” بعدا” توسط وزیر خارجه آمریکا در اسرائیل و در اوج محاصره لبنان که تحت حمایت آمریکا و انگلیس انجام شد، دردنیا انتشاریافت. این پروژه؛ با این هدف توسط واشنگتن و تل آویو علنا” معرفی شد که لبنان به نقطه فشار برای تنظیم و سازمان دهی مجدد خاورمیانه تبدیل شده و به این ترتیب، نیروهای لازم برای ایجاد ” هرج و مرج سازنده “، آزاد خواهند شد. این ” هرج و مرج سازنده ” که شرایط لازم برای ایجاد خشونت و جنگ درسراسراین منطقه را فراهم خواهد کرد تا آمریکا، انگلیس و اسرائیل بتوانند نقشه خاورمیانه را مطابق با نیازها و اهداف ژئو استراتژیک خود، مجددا” طراحی و اجرا کنند. ( ناظم رعایا، 1393: 321 ) .
اسلام سیاسی : اصطلاح ” اسلام سیاسی “؛ اصطلاحی جدید است که دربرابر اسلام سنتی پدید آمده است که به دنیای مدرن تعلق دارد. ( بهروز لک ، 1386 : 209 )
براساس نظریه گفتمان، اسلام سیاسی؛ گفتمانی است که هویت اسلامی را در کانون عمل سیاسی قرارمی دهد. در گفتمان اسلام سیاسی؛ اسلام به یک دال برتر تبدیل می شود. (بابی، 1379 : 161 )
” بابی سعید معتقد است که مفهوم اسلام سیاسی بیشتر برای توصیف آن دسته از جریان های سیاسی اسلام به کار می رود که خواستار ایجاد حکومتی برمبنای اصول اسلامی هستند. بنابراین اسلام سیاسی را می توان گفتمانی به حساب آورد که گرد مفهوم مرکزی حکومت اسلامی، نظم یافته است. اسلام گرایی؛ طیفی از رویدادها از پیدایش یک ذهنیت اسلامی گرفته تا تلاش تمام عیاربرای بازسازی جامعه مطابق با اصول اسلامی را دربرمی گیرد ” . ( همان منبع ) .
سلفی گری : ” سلفی؛ به گروهی از مسلمانان اهل سنت، گفته می شود که به دین اسلام تمسک جسته و خود را پیرو سلف صالح می دانند و درعمل واعتقادات خود از پیامبر اسلام، صحابه و تابعین تبعیت می کنند. سلفی ها؛ تنها قرآن و سنت را منابع احکام و تصمیمات خود می دانند. سلفی گری؛ دورکن اساسی دارد :
یکی بازگشت به شیوه ی زندگی و مرام سلف صالح و درنهایت، سنت حجاز و به خصوص اهل سنتِ اهل مدینه در 1400 سال پیش، و دوم مبارزه با بدعت، یعنی هرچیزی که سلفی ها، جدید و خلاف سنت می دانند. سلفی ها ی معاصر برمعنی خاصی از توحید تاکید زیادی دارند که باعث می شود افراد بسیاری ” نامعتقد ” به آن تلقی گردند ” . ( ویکی پدیا، 1394 ) .