هدف پژوهش حاضر، مقایسه نظریه عقل فارابی با نظریات عقل ابزاری و ارتباطی و استخراج دلالت های تربیتی آن می باشد. در این پژوهش از روش مطالعه تطبیقی چهار مرحله بردی استفاده شده است.براین اساس، ابتدا روش عقل فارابی و روش های عقلی ابزاری و ارتباطی و آنگاه نظریه شناخت فارابی و وبر و هابرماس معرفی شده، سپس براساس روش چهار مرحله ای بردی دلالت هایی تربیتی براساس روش عقلانی موجود در پژوهش بیان شده است.سوالات پژوهش به این صورت است که مفهوم عقلانیت ابزاری و ارتباطی چیست؟ مفهوم عقلانیت از دیدگاه فارابی چیست؟اشتراکات و افتراقات متناسب با عقلانیت ابزاری و ارتباطی و عقل از دیدگاه فارابی چیست؟دلالت های تربیتی متناسب با عقلانیت ابزاری و ارتباطی و عقل فارابی چیست؟ نتایج نشان می دهد که می توان برای روش عقلانی فارابی و عقل ابزاری و ارتباطی نظامی برای استخراج دلالت های تربیتی متصور شد. در بخش اهداف به دو بخش هدف غایی و اهداف واسطه ای تقسیم می شود،این دلالت های تربیتی در سه بخش اهداف، روش ها و برنامه درسی قابل صورت بندی است. دربخش پایانی تحقیق، پیشنهادهایی برای استفاده از اندیشه های تربیتی فارابی براساس روش عقلانی وی و عقلانیت ابزاری و ارتباطی در نظام تعلیم و تربیت کشور ارائه شده است.
کلید واژه ها : عقل، عقل فارابی، عقل ابزاری، عقل ارتباطی، دلالت های تربیتی
فصل اول : کلیـات پژوهش. 1
1-1- بیان مساله. 2
1-2- اهمیت و ضرورت پژوهش. 4
1-2-1- اهمیت و ضرورت نظری. 4
1-2-2- اهمیت و ضرورت کاربردی. 4
1-3- گزاره های پژوهش. 4
1-3-1- هدف کلی و اهداف جزئی پژوهش. 4
1-3-2- فرضیه ها و سوالات پژوهش. 5
1-4- تعریف مفاهیم تحقیق. 5
فصل دوم : مبانی نظری و پیشینه پژوهـش. 7
2-1- مبانی نظری تحقیق : بخش اول : عقل. 8
2-1-1-تعاریف عقل. 8
2-1-1-1- عقل در معنای لغوی. 8
2-1-1-2- عقل در معنای اصطلاحی. 8
2-1-1-3- محدودیتهای عقل. 9
2-1-2- پیشینه عقل در فلسفه. 10
2-1-3- عقل در اسلام. 15
2-2- بخش دوم : فارابی. 18
2-2-1- ارسطوی ثانی. 20
2-2-2-آرای فارابی (وفاق دین و فلسفه). 21
2-2-3- هستی شناسی فارابی. 24
2-2-3-1- الله یا واجب الوجود. 25
2-2-3-2- عالم علوی یا جهان بالا. 26
2-2-4- جهان شناسی. 27
2-2-5- معرفت شناستی و روش شناسی. 27
2-2-5-1- شناخت چیست؟. 30
2-2-6- ارزش شناسی. 31
2-2-7-تعلیم و تربیت از دیدگاه فارابی. 33
– بخش سوم : پیشینه پژوهش. 36
2-3-1- در داخل کشور. 36
2-3-2- در خارج از کشور. 41
– چهارچوب مفهومی و مدل تحقیق. 45
فصل سوم : روش شناسی پژوهـش. 47
3-1- روش پژوهش. 48
3-2- جامعه آماری. 48
3-3- داده های مورد نیاز (روند اجرا و گرد آوری داده ها): 48
3-4- ابزارهای تحقیق:. 48
3-4-1- شیوه انجام تحقیق:. 49
3-5- روش تجزیه و تحلیل داده ها:. 49
فصل چهارم : یافته های پژوهش. 50
4-1- یافته های مربوط به سوالات پژوهشی. 51
4-1-1- مفهوم عقلانیت ابزاری. 51
4-1-1-1- عقلانیت ابزاری از دیدگاه وبر. 53
4-1-2- مفهوم عقلانیت ارتباطی. 71
4-1-2-1-عقلانیت ارتباطی از دیدگاه هابر ماس. 73
4-1-3-عقل از دیدگاه جهان شناسی فارابی. 85
4-1-3-1-نوآوری فارابی درباب نفس و عقل. 98
4-1-3-2-اختلاف نظر درباره نظر فارابی درباره عقل فعال 101
4-1-4-وجوه اشتراک و افتراق عقل فارابی با عقلانیت ابزاری و ارتباطی 102
4-1-5- مقایسه نظریات. 125
4-1-5-1- الف ) اهداف تعلیم و تربیت :. 126
4-1-5-2-ب) روش های تعلیم و تربیت : فارابی ، هابرماس ، وبر 135
4-1-5-3-ج) برنامه درسی : فارابی ، هابرماس ، وبر. 144
فصل پنجم : نتیجه گیری و پیشنهادات. 165
5-1- نتایج پژوهش . 166
5-1-1- جمعبندی مقایسه عقل فارابی و عقل ابزاری و ارتباطی 168
5-1-2-مقایسه شماتیک سه نوع عقلانیت بر اساس یافته های پژوهش 172
5-2- بحث. 173
5-3- پیشنهادات. 177
5-3-1- پیشنهادهای کاربردی. 177
5-3-2- پیشنهادهای پژوهشی. 177
5-3-3- پیشنهاداتی برای پژوهش های بعدی. 177
5-4- محدودیت های پژوهش. 178
منابع. 179
1-1- بیان مساله :
فارابی به اعتقاد اکثر دانشمندان مسلمان، مبدع فلسفه اسلامی است(داوری اردکانی،1377). وی اگرچه شاگرد افلاطون و ارسطو است و به خوبی آرا و اندیشه های آنها را شناخته، شرح نموده و حتی به هم نزدیک کرده است ولیکن به هیچ روی مقلد صرف فلسفه یونان نیست بلکه با دید نظام ساز خود، اقدام به ابداع و تدوین نظام فلسفه اسلامی می نماید. اندیشه بلند او در علوم، تدوین نظریه مدینه فاضله، ارائه نظریه فیض در فلسفه و مهارت در تمام علوم نظری و عملی عصر خویش از وی یک فیلسوف و اندیشمند تمام عیار می سازد، به گونه ای که لقب معلم ثانی بعد از ارسطو به حق شایسته اوست(میرزا محمدی،1383).
فارابی، به استثنای رساله درباره عقل، هیچ مقاله و اثر مستقلی در علم النفس فلسفی و فلسفه ذهن از خود به جای نگذاشته است. دیدگاه وی در این مسائل بیشتر در آثار مابعدالطبیعی و سیاسی وی مطرح شده است. مفصل ترین بیان در باب نظریات وی در مورد نفس آدمی کتاب «مبانی آراء اهل مدینه فاضله» است(فارابی،1379).
دیدگاه فارابی در مورد قوا و مراتبی که شناخت عقلانی را تشکیل می دهند درباره نفس، از عقلی که «واجد همه اشیاء» می شود و عقلی که «همه اشیاء را می آفریند» با اصطلاحات عقل بالقوه و عقل فعال نام برده شده است. عقل بالقوه به عنوان قوه ای در نفس یک شخص معرفی شده است؛ ولی عقل فعال جوهر مجرد ازلی و ثابتی است که به عنوان علت محرک و مؤثر عقل انسان عمل نموده و امکان انتزاع تصورات کلی از صور حسی خیالی را میسر می سازد. علاوه بر عقل بالقوه و عقل فعال، این سنت فلسفی مراتب مختلف دیگری را میان قوه و فعلیت در عقل انسان معرفی نموده و هر کدام را با اصطلاح خاصی نام برده است. در علم النفس فارابی، اصطلاح «عقل» دارای چهار معنای متفاوت است: 1- عقل بالقوه، 2- عقل بالفعل، 3- عقل بالمستفاد، 4- عقل فعال(فارابی،1379).
در دوره معاصر دو نگاه به عقل مشاهده می شود عقلانیت ابزاری در اثر غلبه آمپریسم و حس گرایی، مبادی غیر حسی دانش تجربی را انکار کرد و روش های استقرایی را جایگزین روش های قیاسی نمود و پس از آن به نقش گزاره های غیر حسی در دانش تجربی واقف شد و
ارزش معرفتی و جهان شناختی این گزاره ها را انکار کرد.به نظر هابرماس کنش های افراد درگیر در کنش ارتباطی، نه از طریق حسابگری خودخواهانه موفقیت، بلکه از طریق کنش های تفاهم آمیز هماهنگ می شود. به نظر هابر ماس عقل ارتباطی بارزترین و فراگیر ترین پدیده بشری است. همین کنش است که بنیاد زندگی اجتماعی و فرهنگی همه علوم انسانی را تشکیل می دهد(هابر ماس،1380).
مخالفت با نسبیت گرایی افراطی و تأکید بر ویژگی جهانشمولی عقل از دیگر مضمونهای مشترک عقل ابزاری و عقل ارتباطی به شمار میرود. این نظریات در عین حال که ویژگیهای خاص اجتماعی و حتی فردی و شخصی انسانها و جوامع را میپذیرند، بر همسانی، تعامل و تناسب میان انسانها و اجتماعات و حتی زبانهای مختلف تأکید میورزند. به نظر عقل ابزاری افراد و جوامع انسانی در عین حال که در صورت کثرت دارند، دارای بنیادهای حداقل و مشترکی به صورت ثابت و عام نیز هستند؛ بنیادهایی که مبنای فهم و مفاهمه و ارتباطات و تبادلات را تشکیل میدهند. این نظریه عقل را اساس فهم و مفاهمه بهشمار آورده و معتقد است که چون اصول و بنیادهای نخستین عقل ثابت و عاماند، این مفاهمه و تبادل یافتهها و برداشتها ممکن و قابل ارزیابی است. هابرماس به عنوان بیان کننده عقل ارتباطی نیز با پذیرش هماهنگی دانش و شناخت به لحاظ اجتماعی و اینکه در هر لحظه تجربۀ تاریخی ما آنها را مشروط میسازد، بر ویژگی عام و جهانشمول عقل تأکید میکند. وی در عین حال که زمینهمند بودن عقل را میپذیرد، ولی برخلاف پست مدرنیستها معتقد است که معیارهای خود عقل مستقل از زمینۀ خاص آن است(هابرماس،1380).
تحقیقات بسیاری در زمینه عقل و انواع و ملازمات عقل انجام گرفته است برخی از تحقیقات مانند محقق داماد (1388) در تحقیقی تحت عنوان نظریه عقل در فلسفه فارابی نظریه عقل فارابی را اینگونه بیان می کند نظریه فیلسوف مسلمان یعنی فارابی در خصوص عقل به مبانی روانشناختی مابعدطبیعی آن مربوط می شود، مهاجرنیا (1390)در تحقیقی تحت عنوان شناخت عقلی در نظرفارابی نظریه عقل فارابی را چنین عنوان می کند عقل منبع شناخت حسی از محسوسات است زیرا صور محسوسات در حس منقش می گردد و ایجاد معرفت می کند.خادمی (1385)در تحقیقی تحت عنوان چگونگی پیدایش کثیر از واحد از دیدگاه فارابی فیض را باقیود متعدد سلبی تبیین می کند و اولین مصادیق را عقل نخستین معرفی می کند.اما تحقیقی که بتوان به درستی روش های عقلی مناسب را مقایسه و وجوه افتراق و اشتراک آنها را مطرح کند شاید کمتر وجود دارد که باعث شده محقق در پی آن برآید تا تحقیق حاضر را ارائه دهد و با توجه به نظریات عقلی حاضر دلالت های تربیتی را نیز استخراج کند. به این گونه که با معرفی مفهوم عقل ابزاری و عقل ارتباطی و در نتیجه استخراج افتراقات و اشتراکات و در آخر استنتاج دلالت های تربیتی به ما کمک می کند تا به شناخت مناسب از نظریات عقلی جدید دست یابیم. با توجه به این هدف سعی برآن داریم تا به این سوال پاسخ دهیم که مفهوم عقل ابزاری و ارتباطی به چه معناست عقل از دیدگاه فارابی در کدام یک از حوزه های عقل ابزاری و عقل ارتباطی قرار می گیرد و وجوه افتراق و اشتراک آن کدامند و چه دلالت های تربیتی را می توان با توجه به این نظریات مرتبط با عقل استخراج کرد؟
1-2- اهمیت و ضرورت پژوهش:
1-2-1- اهمیت و ضرورت نظری
1-2-2- اهمیت و ضرورت کاربردی
1.کمک به دانشجویان رشته های مرتبط (علوم تربیتی، فلسفه،الهیات) با نظریه عقل فارابی
2.کمک به اساتید رشته های مرتبط (علوم تربیتی، فلسفه، الهیات)برای تدریس درس فلسفه اسلامی در خصوص نظریه عقل فارابی.
1-3- گزاره های پژوهش
1-3-1- هدف کلی و اهداف جزئی پژوهش :
هدف کلی این پژوهش مقایسه نظریه عقل فارابی با نظریات عقل ابزاری و ارتباطی و دلالت های تربیتی آن می باشد .
برای رسیدن به هدف کلی تحقیق ، اهداف جزئی زیر تدوین شده است:
1-3-2- فرضیه ها و سوالات پژوهش:
بر اساس هدف های جزئی، سوال های پژوهشی زیر تدوین گردیده است:
1-4- تعریف مفاهیم تحقیق
تعریف مفهومی از یک پدیده بیانی است که آن پدیده را در موقعیت های مختلف تعریف می کند. تعریف مفهومی در همه جا کاربرد دارد و اکثرا باید آن را در نظریه های تربیتی و سابقه های علمی بررسی کنیم .
بررسی مقایسه ای (تطبیق) : شناخت یک پدیدار یا دیدگاه در پرتو مقایسه به عبارت دیگر توصیف و تبیین مواضع وفاق و خلاف(قراملکی،1385؛294).
عقل: معناى اصلى عقل در لغت عرب، منع، نهى، امساک، حبس و جلوگیری است(غزالی،1412) معانى دیگر عقل نیز از همین معنا اخذ شده،با آن مناسبت دارد. مثلا که به وسیلهاى که شتر را با آن مىبندند «عقال» گفته مىشود، چون شتر را از حرکت بازمىدارد. به عقل انسان نیز عقل گفته مىشود چون او را از جهل و کردار زشت باز مىدارد. خلیل نحوى مىگوید:«عقل نقیض جهل است (دیلمی،1398). فارس بن زکریا نیز وجه تسمیه عقل را این مىداند که انسان را از گفتار و کردار زشت بازمىدارد. جرجانى هم معتقد است عقل صاحبش را از انحراف به راه کج منع مىکند) ابن سینا،1403). مىبینیم که لغت شناسان،گذشته از بیان معناى اصلى عقل که منع است،به ابعاد یا کارکردهاى مهم عقل یعنى دو جنبه معرفتى و ارزشى عقل نیز اشاره کردهاند.
عقل ابزاری:جهت گیری اصلی عقلانیت ابزاری تسلط آدمی بر طبیعت است. فرانسیس بیکن با رویکرد به این معنا در کتاب نو ارغنون گفت که دانایی توانایی است. ماکس وبر رفتارهای انسان غربی را که متاثر از غلبه عقلانیت ابزاری است، کنش های عقلانی معطوف به هدف می داند، یعنی رفتارهای که متوجه هدف های دنیوی قابل دسترس است.تکنولوژی، صنعت و بروکراسی ازآثار و نتایج غلبه این معنای عقلانیت شمرده شده است(جهانگیری،1369).
عقل ارتباطی: عقلانیت ارتباطی به ارتباط رها از سلطه و آزاد و باز می انجامد. عقلانیت در اینجا مستلزم رهاسازی و رفع محدودیت های ارتباط است.هابرماس مشروع سازی و ایدئولوژی را دو عامل اصلی تحریف ارتباط می داند(بشیریه،1372).
نظریه عقل فارابی: به نظر فارابی، استعدادی که تمام آدمیان از ابتدا در آن شریکند عقل بالقوه نامیده می شود، زیرا درک عقلانی بالفعل جوهری غیر مادی نیست بلکه نوعی قوه در ماده است نظیر مابقی نفس سافل. بنابراین در می یابیم که، بنظر او، عقل بالقوه نوعی نفس یا نیروی نفس یا چیزی همانند آن است(فارابی،1384).
comparative investigation
:
تحقق اهداف عالی آموزش و پرورش در زمینه سازی برای کشف، رشد و پرورش استعدادهای بالقوه دانش آموزان لزوم توجه به روحیات و ویژگی های نسل جوان و آینده ساز کشور، مستلزم اهتمام همهی دست اندرکاران و عوامل موثر در تصمیم گیری و عملیاتی کردن آنهاست. دانشآموزان نیازمند یادگیری مهارت های اجتماعی، رفتاری و عاطفی در ارتباط با نحوه زندگی در جامعه امروزی هستند. برنامه های کارآمد و موثر، در افزایش توانایی و ایفای مطلوب نقش اجتماعی دانش آموزان به عنوان بخشی از اعضای جامعه و فعالیت های موثر در محیط های اجتماعی، فرهنگی و دینی تاثیر غیر قابل انکاری بر رفتار آنان خواهد داشت. بی تردید برای توسعه ی فرهنگ ملی و تعالی ارزش ها و کرامت انسانی به تلاش مستمر و مداوم لازم است. تحقق این هدف، مستلزم آینده نگری ، برنامه ریزی دقیق و انطباق آن با واقعیت های در حال تغییر و تحول جامعه است. انسان همواره نیازمند بیان خویشتن ( چه به صورت کلامی و چه غیرکلامی ) هنگامی موثر است که با فرهنگ، سنت ها و ارزش های جامعه، تناسب داشته باشد، این مهارت مشتمل بر ابزار عقاید، امیال و حتی نیازها و ترس هاست. قدرت برقراری و حفظ روابط دوستانه، در بهداشت روان فردی و اجتماعی اشخاص تاثیر به سزایی دارد. از طرفی آگاه نبودن به خصلتها و استعداد های خود، سرچشمه تعارض های فراوان و شکست های اصلی زندگی انسان است. بنابراین باید نوجوانان و جوانان را یاری کرد تا ویژگی های اصلی شخصیت و نقاط ضعف و قوت خود را بشناسد و فشارها و دلهره های خود را تشخیص دهند. گذشته از این، خود شناسی پیش نیاز روابط موثر اجتماعی و بین فردی است ودر ایجاد هم دلی و هم حسی با دیگران نقش مهمی ایفا می کند. برنامه ریزی فرایند تفکر، هوشمندی، همکاری و مشارکت صمیمانه پرسنل و مدیریت دستیابی به اهداف سازمان از مسیر راهبردها و راهکارهای اجرایی و برنامه عمل است. این همکاری و مشارکت برای نیل به اهداف، در سایه یک فرایند برنامه ریزی ساده، عملی، انعطافپذیر و پویا امکان پذیر است
در غیر این صورت موجب سردرگمی، مقاومت، صدمه و تحجر و پراکندگی امور خواهد شد و سرانجام مطلوبی در پی نخواهد داشت. برنامه ریزی نه معجزه می کند، نه آینده را با دقت کامل پیش بینی می کند و نه کاملاً از اشتباهات جلوگیری میکند. اما حوادث غیر منتظره را به حداقل می رساند و در صورت لزوم در جهت تجدیدنظر و بازنگری اهداف و برنامه کمک می کند. با توجه به اینکه کانون ها هم اکنون در مجموعه یک سازمان عمومی غیر دولتی قرار گرفته است لازم است عملکرد گذشته، تحلیل شده و با بررسی و شناخت وضع موجود، سیاست ها و راهبرد های آینده آن مشخص و تعریف شود و سپس با تعیین اولویت ها و اصول حاکم بر فعالیت ها، برای هدایت مجریان و مسؤلان امر برنامه های عملیاتی وضع شود. از طرف دیگر برنامه های توسعه باید بر حسب اطلاعات جدید و تغییر شرایط اجرای عملیات در فواصل معین و چارچوب زمان بندی شده از انعطاف رسالت کانون ها، در خور شعارهایی است همچون انسانی نگاه کردن، عملی فکر کردن و حرفه ای عمل کردن در پرتو تعالیم انسان ساز مکتب اسلام، راه گشودن برای فهم دنیای جدید، مهندسی مجدد نظام های اداری، جذب متناسب آراء و نقد و مقابله افکار. در بستر اندیشه علمی، مگر می توان از برنامهریزی و پژوهش چشم پوشید و از مهارت فکری کارشناس صرفنظر کرد؟ مگر می توان تنها به پشتوانه آن چه که در گذشته و در نظام علمی آن روزها یاد گرفته ایم بدون توسعه ظرفیت علمی برای درک تحولات جدید به جذب درست اندیشه ها و عقاید در دنیای پر تحول و پیچیده تعلیم و تربیت مبادرت کرد؟ و مگر می توان بدون پشتوانه نیروی انسانی آگاه بر امور، برای اصلاح کارآمدی ها اقدام کرد؟
آنچه در برنامه کانون ها پیش بینی گردیده عبارتند از این که: همه امور بر اساس رویه هایی انجام می پذیرد که پشتوانه علمی،کارشناسی، مطالعاتی و تحقیقاتی داشته باشد و از انجام فعالیت ها و هزینه نمودن در اموری که فاقد پشتوانه برنامه ای و رویه های مشخص است، اجتناب شود.
این فصل شامل چهاربخش می باشد. بخش اول مربوط به مبانی نظری کانون های فرهنگی تربیتی که شامل اهداف، اصول، ویژگی ها و برنامه های کانون می باشد. بخش دوم شامل بررسی نیازهای انسان از دیدگاه دانشمندان به خصوص مازلو می باشد. بخش چهارم به پیشینه تحقیق اختصاص داده شده است. بنابراین محقق نظریات مازلو را مبنای کار خود برای بررسی فعالیت های کانونهای تربیتی قرار داده است از آن جهت که مازلو نیازها را به پنج دسته تقسیم کرده است، فعالیت های کانون در قالب پنج دسته قرار داده شده اند و سپس به بررسی میزان تأثیر این فعالیتها پرداخته شده است.
کتاب شان تحت عنوان «کشف نظریه داده محور» پیشنهاد کردهاند که محققان باید بدون توجه به آثار منتشرشده درباره موضوع، مستقیماً به سراغ گردآوری و تحلیل موضوع بروند. لوح سفید، واژه کلیدی بود که غالباً بعدها برای استدلال در برابر مدعیان تحقیق علمی بکار گرفته میشد. مدتها بعد اشتراوس نظرش را دراینباره اصلاح کرد. بر این اساس، محقق نیازمند است قبل از مراجعه به میدان پژوهش، اطلاعاتی در زمینه موضوع مورد بررسی خود داشته باشد. در پژوهش کیفی از اطلاعات و بصیرتهای مأخوذ از ادبیات موجود، به منزله
دانش زمینهای استفاده میگردد تا محقق در بستر این ادبیات، مشاهدات و تفاسیر خویش را مورد مداقه قرار دهد و از این طریق به نقش پژوهشهای حاضر در تولید دانش پی برد. مرور ادبیات موجود میتواند خلأها و ابهامات دانش و پژوهشهای موجود را درباره موضوع مورد مطالعه آشکار سازد که این امر موجب گسترش دید و حساسیت نظری محقق نسبت به موضوع و طرح سؤالات جدید میگردد که این خود به محقق کمک می کند تا موضوع را با جامعیت بیشتر و در تمامی ابعاد آن به تصویر بکشاند و آن را بررسی کند؛ به عبارت دیگر ادبیات موجود راهنمای مشاهده در تحقیقات کیفی است. در بخش روش توضیح داده میشود که ادبیات موجود مخل قاعده اپوخه یا در پرانتزگذاری نیست. به این معنا که در هنگام مواجهه با مشارکتکنندگان اپوخه انجامشده و اجازه داده میشود تا پژوهیدگان تمامی تجارب زیسته خویش را بیان دارند؛ اما در مراحل بعدی با بهره گرفتن از ادبیات موجود مباحثی را که مسکوت مانده است توسط محقق مورد سؤال قرار گیرد (فلیک، 1388).
این فصل شامل سه بخش است: پیشینه نظری، پیشینه پژوهشی، نتیجهگیری. در این فصل به برخی از پژوهشهای مرتبط با موضوع که در داخل و خارج از کشور انجامشده، پرداخته میشود. در بخش پیشینه نظری برخی نکات کلیدی در ارتباط با مسئله یابی از قبیل ضرورت انتخاب مسئله و معیارهای مسئله پژوهشی مناسب، تفاوت سؤال و مسئله، راهبردهای مسئله یابی، مورد بررسی قرار میگیرد. در بخش پیشینه پژوهشی به مرور پژوهشهای انجامشده و مرتبط با موضوع پرداخته میشود و در پایان نتیجهگیری از این دو بخش ارائه میگردد.
دخالت در تعیین سرنوشت اجتماعی ـ سیاسی آنها خواهد بود. حضورگسترده زنان در تظاهرات ضد رژیم با پوشش اسلامی، به خوبی نمایانگر درک و شناخت آنان نسبت به اهتمام جدی مرجعیت دینی به مسائل زنان بود و نشان می داد که حجاب نه تنها فضای حرکت و تنفس اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را محدود نمی نماید، بلکه با حذف جاذبه های جنسی و نگرش های جنسیتی در روابط اجتماعی، زن را به عنوان عنصری انسانی و متعالی در فعالیت های اجتماعی ـ سیاسی شرکت می دهد (عطارزاده، 1386: 16 – 17).
در شناخت اندیشه امام خمینی(ره) درمقوله “هویت” آگاهی از هستی شناسی و جهان بینی ایشان لازم و ضروری است. نگاه امام به مقوله هویت برآرمان گرایی و واقع گرایی مبتنی است. از منظرآرمان گرایی ایشان به دنبال کمال مطلوب و از منظر واقع گرایی، ایشان واقعیات موجود جامعه را در حدی که مغایر با اصول وآرمان ها نباشد می پذیرد.
در بحث هویت فردی و جمعی از دیدگاه امام خمینی(ره) ایشان مهمترین عنصرسازنده در هویت یک انسان را حرکت براساس ارزش های فطرت و اسلامی می دانند و لازمه شکل گیری یک هویت درست را پرورش انسان براساس ارزش های اسلامی می دانند؛ ایشان واحدهای اجتماعی موجود در جوامع از جمله خانواده، مدرسه، محله، قومیت و ملیت را در هویت بخشی به انسان مؤثر می دانند؛ اما از نظر ایشان هویت اصیل و بادوام هویتی است که مبتنی برمؤلفه های فرهنگی و اعتقادی باشد.
در خصوص هویت ملی ایرانیان، ایشان به هویت اسلامی و انسانی معتقد بودندکه پیش از آن منسوخ و تحریف شده بود و همواره در سخنان خود بر لزوم شناخت و احیای این هویت تأکید می کردند؛ زیرا احیای آن را زمینه ساز خود باوری، استقلال، عدم سلطه پذیری، رمز پایداری و پیشرفت کشور می دانستند ( فوزی،1385 : 168 – 165).
رویکرد امام خمینی(ره) نسبت به مقوله هویت زن دارای دو بعد است. ایشان در یک بعد تبیینی به فرو افکنی دیدگاه های نادرست نسبت به زن پرداخته و جایگاه زن را در تفکر اصلاحی خویش معین ساخته و در بعد دوم ساختار اجرایی، تربیتی و تهذیبی مناسب با شخصیت زن را ارائه کردند. امام خمینی(ره) در پرتو قرآن کریم، زن را هم چون مرد در پیشگاه پروردگار دانسته که هردو توان رسیدن به بالاترین مراحل رشد وکمال را دارند و در عالی ترین مراحل کمال زن الگو و اسوه شده (حضرت فاطمه (س)) و مردان نیز باید به وی اقتدا کنند. تعبیرات امام خمینی(ره) از مقام و منزلت حضرت فاطمه (س) و معرفی ایشان به عنوان نمونه انسان کامل برای معرفی الگوی برگزیده زن در اسلام ریشه در این تفکر دارد (غروی نائینی، 1386: 128).
با گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و ورود به عرصه نوین، به رغم دستاوردهایی که در طول سال های پس از پیروزی انقلاب به دست آمده، شاهد رشد مجدد الگوهای فرهنگی غربی در بین جوانان و به خصوص قشر زنان هستیم، ازجمله رشد ناهنجاریهای اجتماعی و رواج بدحجابی که حکایت ازکم رنگ شدن ارزش ها و اعتقادات دینی در بین این قشر است.
بنابراین، نیاز جامعه جوان ما به توسعه فرهنگ دینی و نهادینه سازی فضایل انسانی، تبیین راه های تقویت باورهای دینی را بیش از پیش مورد توجه قرار داده است؛ به طوری که پویایی وکارآمدی نظام اسلامی درگرو تقویت باورهای دینی و توسعه فضایل اخلاقی در قشرجوان می باشد بنابراین سؤال اصلی این است که ابعاد هویت زن مسلمان در اندیشه امام خمینی (ره) چیست؟ تا از طریق بازنگری در اندیشه ایشان، راهکارهای عملی برای دست اندرکاران امر ارائه شود.
ب. اهمیت و ضرورت تحقیق
1- فواید نظری
1-1- بازشناسی ابعاد نظری هویت زن مسلمان از دیدگاه امام خمینی(ره)
1-2- شناخت آسیب های هویت زن مسلمان از دیدگاه امام خمینی(ره)
2- فواید عملی
2-1- تلاش برای آشنا ساختن نسل جوان با اندیشه امام خمینی(ره) در زمینه ابعاد هویت زن مسلمان
2-2- بسترسازی مناسب جهت رویارویی با چالش های عمده فرا روی هویت زن مسلمان
2-3- استفاده از نتایج و ارائه راهکارها ی مناسب به دست اندرکاران امرجهت تقویت باورهای زن مسلمان
پ. اهداف تحقیق
1- هدف اصلی
شناخت ابعاد هویت زن مسلمان در اندیشه امام خمینی(ره)
2- اهداف فرعی
2-1- شناخت مبانی نظری هویت زن مسلمان در اندیشه اسلامی و امام خمینی(ره)؛
2-2- شناخت بعد اجتماعی – اقتصادی هویت زن مسلمان در اندیشه امام خمینی (ره)؛
2-3- شناخت بعد سیاسی هویت زن مسلمان در اندیشه امام خمینی (ره)؛
2-4- شناخت بعد تربیتی – خانوادگی هویت زن مسلمان در اندیشه امام خمینی (ره)؛
ت. سوال های تحقیق
1- سوال اصلی
ابعاد هویت زن مسلمان در اندیشه امام خمینی(ره) چگونه تجلی یافته است ؟
2- سوالهای فرعی
2- 1- مبانی نظری هویت زن مسلمان در اسلام و اندیشه امام خمینی(ره) چیست ؟
2-2- بعد اجتماعی – اقتصادی هویت زن مسلمان در اندیشه امام خمینی (ره) چیست؟
2-3- بعد سیاسی هویت زن مسلمان در اندیشه امام خمینی(ره) چیست؟
2- 4- بعد تربیتی – خانوادگی هویت زن مسلمان در اندیشه امام خمینی(ره) چیست؟
ث. پیشینه تحقیق
– اسدی (1386) در پایان نامه خود تحت عنوان «مسأله هویت زنان با تأکید برگفتمان خمینی(ره)» با بهره گرفتن از روش تحلیل گفتمان و نظریه لاکلا و موفه اینگونه نتیجه گیری می نماید که گفتمان امام خمینی (ره) با به وجود آوردن فضای استعاره ای، دال های شناوری مانند آزادى، مشارکت سیاسی و برابری در حقوق را به عنوان هویت زنان مفصل بندی کرد. در حالی که با اُبژه شدن، فساد و عدم تعقل گرایی زنان مخالف بود. به این ترتیب راهکار امام برای ورود زنان به عرصه عمومی و اُبژه نشدن آن ها، با ورود دال های عفت و حجاب خاتمه پیدا کرد. ارتقای مقام انسانی زن، جلوگیری از فساد زنان، برابری زنان با مردان درتحصیل، تصدی امور اجرایی، حق مالکیت و … در نظام اسلامی ایران نشان دهنده این است که گفتمان امام، آرمان های مدرنیته را با کمترین هزینه در قالب هویتی بومی برای زنان مفصل بندی کرده است. لذا پژوهش حاضر از لحاظ هدف اصلی، روش و سازماندهی با این اثر متفاوت است.
– کاشف الغطاء (1385) در پایان نامه خود با عنوان «مشارکت سیاسی زنان از دیدگاه امام خمینی(ره)» با بهره گرفتن از روش کتابخانه ای برای گردآوری داده ها و استفاده از چارچوب مطرح شده درکتاب مشارکت سیاسی میلبراث، به بررسی دیدگاه امام خمینی(ره) در این زمینه پرداخته و اینگونه نتیجه گیری می کند که امام با ارائه تصویرصحیحی از زن مسلمان، زنان ایرانی را به تداوم حضورسیاسی مؤثردر چارچوب احکام و فرامین شرعی و قانونی دعوت کردند و معتقد بودند تحت شرایط فعلی حضور آنان در صحنه های سیاسی نه تنها حق بلکه تکلیف الهی است. به این ترتیب، برخورداری از تحصیلات و شغل مناسب درکنار عامل مذهب و در پیوند با ارتقاء سایر شاخص ها در کنار رفع موانع حقوقی و ساختاری باعث تحول اساسی در وضعیت مشارکت سیاسی زنان در ایران شده است. لذا پژوهش حاضر به لحاظ هدف اصلی و نتایج کاملتر و جامع تر از اثر موجود است.
– حسین آبادی (1387) در پایان نامه خود تحت عنوان «مشارکت سیاسی اجتماعی زن از دیدگاه اسلام و اندیشه امام خمینی(ره)» با بهره گرفتن از روش تحلیلی و توصیفی و براساس اسناد و مدارک دینی و تاریخی و بررسی نظرات امام که صورت گرفته است و با بهره گیری از منابع دینی و سایر نظرات و دیدگاه های مختلف و ادله مخالفین و موافقین مشارکت اجتماعی زنان و مقایسه آنها با نظرات امام خمینی(ره)، این گونه نتیجه گیری می نماید که دین اسلام بر مشارکت زنان در عرصه اجتماع و حضور زنان درصدر اسلام و در عصر نبوی در صحنه های اجتماعی و سیاسی نظیر بیعت، هجرت، جهاد و … صحه گذاشته و همچنین امام خمینی(ره) نیز برمشارکت زنان درعرصه اجتماع و سیاست تأکید می نمایند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ هدف اصلی و سازماندهی فصول از این اثر کامل تر است.
– صفری (1370) درپایان نامه خود تحت عنوان «مدل اجتماعی پایگاه و نقش زن مسلمان در جامعه اسلامی براساس دیدگاه حضرت امام خمینی(ره)» با بهره گرفتن از روش تحلیل محتوا می نویسد آنچه تا کنون از طرف نویسندگان، به عنوان پایگاه و نقش اجتماعی زنان در ایران و سایرکشورهای اسلامی مطرح شده، عمدتاً همان معرّف ها ومعیارهای جوامع غربی است در حالی که باید زمینه فرهنگی، اجتماعی و تاریخی این کشورها را در نظرگرفت، زیرا نظام رفتاری هر جامعه طبق مدل فرهنگی مخصوص به آن جامعه شکل گرفته و رشد می یابد. وی به بررسی نقش جهان بینی توحیدی و اسلام به عنوان مهم ترین مؤلفه تعیین کننده مدل اجتماعی پایگاه و نقش زنان در جامعه اسلامی و تجزیه و تحلیل داده ها بر مبنای بیانات امام خمینی(ره) پرداخته و اینگونه نتیجه گیری می نماید از آنجا که ولی فقیه در جامعه اسلامی ایران عهده دار سرپرستی و هدایت جامعه به سوی رشد و تعالی است، می تواند با تصرف در زمان و مکان تبیین کننده مسائل مبتلا به جامعه و به ویژه زنان باشد. لذا پژوهش حاضر از لحاظ هدف اصلی و روش با این اثر متفاوت است.
– جوانی مطلق (1386) در پایان نامه خود تحت عنوان «حق اشتغال زنان با تأکید بردیدگاه های امام خمینی(ره)» که با بهره گرفتن از شیوه کتابخانه ای انجام شده است. پس از بررسی آراء ونظریات فقهی پیرامون حق اشتغال زن، از طریق پیامدهای جامعه شناختی و روانشناختی موضوع، این گونه نتیجه می گیرد که با ملاحظه اصول و مبانی فقه اسلامی اشتغال زنان درجامعه امروز یک ضرورت غیرقابل انکار است و نصوصی که اشتغال زن را ممنوع می داند ناظر به مواردی است که با حقوق مرد در خانواده تعارض پیدا می کند یا شخصیت و شأنیت زن را خدشه دار می سازد. بنابراین، اسلام هرگز مخالف فعالیت اجتماعی زن نیست و زنان می توانند با رعایت موازین شرعی درزمینه های مختلف به فعالیت بپردازند. امام خمینی(ره) نیز همواره زنان را تشویق می کردند همراه با مردان، در تمام زمینه ها درکشور فعالیت کنند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ هدف اصلی و نتایج حاصله کاملتر و جامع تر است.
– رفعت جاه و فائزه روح افزا (1391) در مقاله خود با عنوان «مطالعه عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر نگرش به هویت دینی زن مسلمان» بیان می کند که شناخت نگرش موجود به هویت زن مسلمان در شرایط کنونی جامعه ایران که از یک سو با گرایش های سکولاریستی مواجه است و از سوی دیگر در معرض افکار رادیکال فمنیستی قرار دارد و هویت زن ایرانی را با چالش های گوناگونی مواجه نموده است می تواند در جهت بازشناسی و احیای هویت دینی زن مسلمان مؤثر باشد. یافته های پژوهش که با بهره گرفتن از روش تحلیل اسنادی و انجام مطالعات پیمایشی صورت گرفته است نشان دهنده بیشترین نگرش مثبت به بعد انسانی هویت زن و سپس به بعد خانوادگی و بعد اجتماعی ـ اقتصادی وکمترین توافق درباره بعد سیاسی هویت زن مسلمان مشاهده می شود. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف، روش و یافته ها با اثر موجود تفاوت دارد.
– نیکخواه و صادقی (1391) درمقاله خود باعنوان «زنان فراتر از نقش های سنتی: بررسی جایگاه زن درکلام امام خمینی(ره)» تلاش کرده اند تا با بهره گرفتن از روش تحلیل تاریخی ـ گفتمانی نشان دهند که جنسیت به عنوان یک برساخته گفتمانی چگونه از دو دهه پیش از انقلاب اسلامی و دوران استقرار نظام جمهوری اسلامی درسرمایه کلامی امام خمینی(ره) به گونه ای متفاوت از ظرفیت نظام زبانی، مناسبات قدرت، مقاومت مندرج درگفتمان های سنتی و مدرنیزاسیون دوران پیش از انقلاب درون بستری از رخدادهای سیاسی و اجتماعی ساخته شده و مرزهای تعیین کننده هویت های زنانه / مردانه را تثبیت یا متحول نموده است. و اینگونه دریافته اندکه زن درکلام امام خمینی(ره) در پیوند با مقولاتی چون ارزشهای اسلامی، حق و تکلیف مشارکت در تعیین سرنوشت خود و… به عنوان سوژه ای آگاه، انتخابگر و مسئول شناخته شده است و در همه شئون عهده دار وظیفه ساخت و حفاظت از نظم سیاسی مبتنی براسلام معرفی می شود. لذا پژوهش حاضر به لحاظ موضوع، هدف، روش و سازماندهی با این اثر تفاوت دارد.
– شریفی (1390) درمقاله خود با عنوان «جایگاه زن درارتقاء معنوی جامعه ازدیدگاه امام خمینی(ره)» با بهره گرفتن از روش تحلیل اسنادی گفتمان امام خمینی(ره) در مورد زنان را در زمینه هایی مانند، خودباوری زنان، تعلیم وتعلم، تهذیب و تقوا و انسان ساز بودن که با معنویت و نقش اجتماعی زنان ارتباط دارد بررسی کرده و اینطور نتیجه گیری نموده که امام خمینی(ره) باور داشت که زن با تربیت صحیح خویش، انسان می سازد و زنان باید درکسب کمالات روحی و معنوی تلاش نمایند چرا که در رشد دادن معنویت در جامعه نقش شایانی دارند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف اصلی و نتایج کاملتر از این اثر است.
– فاضلی (1391) درمقاله خود تحت عنوان «گفتمان امام خمینی(ره) و مسئله هویت: عرفان فقیهانه، اصالت امت و اعتبار ملت» به بررسی مسئله هویت یا هویت دوگانه ملی و هویت امتی درآرای امام خمینی(ره) پرداخته است. وی برآن است که «عرفان فقیهانه»، فرا نظریه یا روح کلی آثار وآرای امام خمینی(ره) است و از این مجراست که ساختار و عناصر افکار ایشان ماهیتی «امت محور» می یابد و از میان عناصر هویت ملی با برجسته کردن عنصر«دین» در ایران، بازسازی هویت ایرانی را بر بنیاد دین میسر می داند. بر این اساس رویکرد عرفانی و سیاست شرعی امام خمینی(ره) را در ارتباط با مسئله هویت مورد تحلیل قرار داده و معتقد است که در این گفتمان وجود «امت» اصالت می یابد و سایر هویت های جمعی و مبانی آنها ( نژاد، زبان، تاریخ و … ) در حاشیه قرار می گیرند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف اصلی، سازماندهی و نتایج حاصله با این اثرتفاوت دارد.
– خسروی (1389) در مقاله خود با عنوان «امام خمینی(ره) و بازسازی هویت (از هویت ملی تا هویت سیاسی)» با بهره گرفتن از روش تحلیل اسنادی به نحوه تأثیرگذاری تجربه های تاریخی، تعلق به گفتمان بازگشت به خویشتن و فهم خاص امام خمینی(ره) از اسلام بر نگرش ایشان به هویت، چگونگی بازسازی هویت توسط امام پس از انقلاب اسلامی، چگونگی پیوند میان هویت دینی با هویت سیاسی و پیامدهای آن پرداخته است. وی نتیجه گیری نموده که این عوامل موجب شدند تا امام خمینی(ره) در اولویت گذاری مؤلفه های هویت ساز، بیش از همه بر اسلام و فرهنگ دینی تأکید کرده و در بازسازی هویت ملی از زاویه دین به این مهم بنگرد. لذا برداشت و نگرش امام به دین موجب می شود تا هویت دینی مترادف با هویت سیاسی شود. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف اصلی و نتایج حاصله با این اثرتفاوت دارد.
– رئوفی (1389) درمقاله خود با عنوان «مؤلفه های هویت دینی» با استفاد از روش تحلیل اسنادی بیان نموده که به سبب اهمیت فوق العاده و نقش بسزایی که هویت دینی در هویت بخشی به افراد جامعه ایفا می کند و با توجه به اثرگذاری منحصر به فرد این بعد ازهویت انسانی، لازم است تا این مفهوم، به طوردقیق در جامعه مورد سنجش و ارزیابی قرارگیرد. وی تلاش نموده تا ضمن ارائه تعریفی از مفهوم هویت دینی به تبیین عناصر و مؤلفه های هویت دینی که عبارتند از: مؤلفه های شناختی، مؤلفه های عاطفی، مؤلفه های اجتماعی ومؤلفه های فرهنگی بپردازد تا چارچوب مناسبی برای پژوهش های عملی در این زمینه فراهم گردد. لذا پژوهش حاضر به لحاظ موضوع، هدف و نتایج کامل تر و جامع تر از اثر موجود است.
– مؤدب (1386) در مقاله خود با عنوان «کرامت انسانی و مبانی قرآنی آن از نگاه امام» با بهره گرفتن از روش تحلیل اسنادی و با هدف بررسی دیدگاه امام خمینی(ره) در خصوص کرامت نفس و اهم مبانی قرآنی آن این گونه نتیجه گیری نموده که در اندیشه های قرآنی و عرفانی امام، انسان دارای کرامت نفس است که برخواسته از ساختار معرفتی انسان، جلوه رحمت الهی وخلیفه اللهی، خصیصه حقیقت جویی و کمال و سعادت طلبی انسان، اختیار وآزادی انسان، عدالت خواهی، تربیت پذیری و تهذیب نفس و … می باشد. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف اصلی و نتایج با این اثر تفاوت دارد.
– جودوی و هادوی (1386) درمقاله خود با عنوان «هویت و کرامت انسانی زن در قرآن» با بهره گرفتن از روش تحلیل اسنادی و با هدف بررسی هویت انسانی زن از دیدگاه قرآن نتیجه گیری می کنندکه قرآن زن را انسانی تکریم شده می داند با وجودی کامل و شایستگی بسیار که خداوند ابزارهای هدایت را در اختیارش گذاشته تا به سعادت و کمال برسد. او رسالتی عظیم در عرصه زندگی بردوش دارد و از حقوقی انسانی برخوردار است و می تواند به مقامی برسد که خداوند او را به عنوان اسوه برای افراد با ایمان معرفی کند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف اصلی و نتایج با این اثر تفاوت دارد.
– غروی نائینی (1386) در مقاله خود با عنوان «کرامت زن در قرآن و سخن امام خمینی(ره)» با بهره گرفتن از روش تحلیل اسنادی برآن است تا با طرح کردن نحوه آفرینش زن، به کمک آیات قرآن و سخنانی از امام خمینی(ره) درباره زن، جایگاه او را در زندگی، در مسئولیت ها، درنزدیکی به خدا و … مطرح کرده و نشان دهد که جایگاه و نقش زن در خلقت جدای از موقعیت مرد نیست و او نیز انسانی است با کرامت و مقام والای انسانیت و می تواند به مراتب عالی انسانیت دست یابد، همانگونه که زهرای اطهر(س) در درجات عالی انسانیت بود؛ زنان هم می توانند با تأسی به روش زندگی و سیره آن بزرگوار به مدارج عالی انسانیت برسند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف اصلی و نتایج با این اثر تفاوت دارد.
– عطارزاده (1386) درمقاله خود با عنوان «زن ایرانی درگفتمان بازگشت به اصل» برآن است تا ساز وکار احیاگرانه امام خمینی(ره) در جریان طرح و پیگیری گفتمان «بازگشت به اصل خود» در جذب زنان به جنبش اجتماعی را مورد بررسی قرار دهد. وی با بهره گرفتن از روش تحلیل اسنادی اینگونه نتیجه گیری کرده است که در دوران پهلوی انتقال آموزه های غربی به جامعه ایرانی زمینه انحطاط بیشتر زنان را فراهم کرد. درچنین فضایی، ابتکار امام خمینی(ره) مبتنی برگفتمان «بازگشت به اصل» در راستای بهره وری از دستاوردهای مثبت حضور زن در عرصه عمومی، مورد استقبال زنان ایرانی قرارگرفت. لذا پژوهش حاضر به لحاظ موضوع، هدف و نتایج حاصله کامل تر و جامع تر است.
– خلیلی (1385) در مقاله خود با عنوان «تکوین تعاملی دین و هویت در اندیشه امام خمینی(ره)» با بهره گرفتن از روش تحلیل اسنادی درصدد به کارگیری رهیافت گفتمانی برای تبیین رابطه دین و هویت در اندیشه امام خمینی(ره) است. نویسنده به این نتیجه دست یافته که تکوین اندیشه امام خمینی(ره) نتیجه تعامل دین و هویت درگفتمان بازگشت به خویشتن و در رویارویی با گفتمان غرب گرایی بوده است. در نتیجه چنین شرایطی بوده که امام خمینی(ره) با نقش آفرینی فکری و عملی خود درگفتمان بازگشت به خویشتن، رویارویی با حکومت غربگرای پهلوی را رقم زده و به تکوین گفتمان بازگشت به خویشتن در قالب انقلاب و جمهوری اسلامی نائل می شود. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف اصلی و نتایج با این اثر متفاوت است.
– جوانی(1384) درمقاله خود با عنوان «هویت دینی یا هویت های دینی» به شیوه روش تحلیل اسنادی به دنبال ارائه توصیفی از چهار رهیافت عمده فقهی، اخلاقی، ایدئولوژیک و عرفانی در تحلیل هویت دینی است و معتقد است که حیات انسان دیندار برمبنای هر یک از این رهیافت ها واجد ویژگی های خاصی است. یافته های تحقیق نشان می دهدکه تفاوت هر یک از رهیافت های فوق به دین منجر به تبعات
وآثار فردی و اجتماعی متفاوتی می شود. لذا پژوهش حاضراز لحاظ موضوع، هدف اصلی و نتایج حاصله جامعتر و کامل تر از این اثر است.
– نگارش (1380) در مقاله خود تحت عنوان «هویت دینی انقلاب اسلامی و تهاجم بیگانگان» بیان می کندکه مهم ترین ویژگی انقلاب اسلامی هویت دینی و رسالت فرهنگی آن است. استراتژی بلند مدت استکبار جهانی برای مقابله با انقلاب اسلامی و پیام فرهنگی آن، ایجاد استحاله فرهنگی در جهت از بین بردن هویت دینی و ایجاد انقطاع فرهنگی بین سه نسل انقلاب است. وی معتقد است تنها راه مقابله با دشمن، بازگشت به هویت دینی و فرهنگی خویش است زیرا فرهنگ اسلامی به دلیل برخورداری از اندیشه دینی و ملی قوی و پایدار همواره مورد تهاجم بیگانگان بوده است و باید تلاش نمود تا ندای بازگشت به فرهنگ اصیل اسلامی را نه تنها در جامعه بلکه در جهان طنین اندازکرد. لذا پژوهش حاضر از لحاظ هدف اصلی و نتاج با این اثر تفاوت دارد.
– مهدوی راد و فتاحی زاده (1380) در مقاله خود با عنوان «مبانی شخصیت زن از دیدگاه اسلام» با بهره گرفتن از روش تحلیل اسنادی و با هدف بررسی مبانی شخصیت زن از منظرآیات و روایات به این نتایج دست یافته اند که زن و مرد از هویت واحد برخوردارند و زنان مانند مردان قابلیت رشد و استکمال دارند و شریعت اسلام در روابط انسان ها بر بعد انسانی تکیه دارد و در فرهنگ قرآن، دستیابی به ارزش های معنوی برای زن و مرد میسر است. قرآن کریم تفاوتی در شخصیت زن و مرد قائل نیست و هر دو را در جوهره انسانی یکسان می داند و اصل و ریشه زنان همچون مردان، طهارت و پاکی است. لذا پژوهش حاضر به لحاظ موضوع، هدف اصلی و نتایج حاصله از اثر موجود کاملتر و جامعتر است.
– آخوندی (1378) در مقاله خود با عنوان «نقش زنان در انقلاب اسلامی درکلام امام خمینی(ره)» با بهره گرفتن از روش تحلیل اسنادی و با بهره گیری از سخنان امام خمینی(ره) در چهار محور «تحول فکری و روحی زنان»، «حضور زنان در صحنه انقلاب اسلامی»، «انگیزه زنان از حضور در صحنه»، «ویژگی های زنان انقلابی»، به بررسی نقش و سهم بزرگ زنان در پیروزی انقلاب اسلامی می پردازد. وی اینگونه نتیجه گیری می نماید که هنر انقلاب اسلامی این بود که زنان جامعه را متحول ساخت و در مسیر اسلام و ارزشهای الهی هدایت کرد و از بی هویتی و ابتذال به سوی عزت خواهی وکمال جویی هدایت کرد. زنان نه تنها در پیروزی بلکه در تثبیت و تداوم انقلاب اسلامی سهم بزرگی داشته و با حضور در عرصه های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و … توطئه های دشمنان را از بین بردند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف اصلی و نتایج حاصله کاملتر و جامعتر از اثر موجود است.
– مرتضوی (1378) در مقاله خود با عنوان «امام خمینی(ره)؛ و الگوهای دین شناختی در مسایل زنان» با بهره گرفتن از روش تحلیل اسنادی تلاش نموده تا آن دسته از الگوها و معیارهایی که از نگاه امام(ره) در حوزه مسایل زنان مطرح است را ارائه نماید و به بررسی مواردی از جمله: انسانیت عنصرمساوی و مشترک میان زن و مرد، یکسانی زن و مرد در دستیابی به هدایت و سعادت، نقش تعیین کننده بانوان در جایگاه تربیت و رشد انسانی جامعه، نقش مهم الگوطلبی و الگوسازی در شکل گیری شخصیت بانوان، جایگاه محوری نهاد خانواده و جایگاه ویژه مقام مادری، توجه به اصل نقش تکمیلی متقابل زن و مرد در زندگی و در جامعه، توجه به ارزش های اصیل اسلامی در ارزشگذاری به شخصیت زن، اصل همسانی زن و مرد در جایگاه اجتماعی و حضور در عرصه سازندگی و مراکز علمی و آموزشی با توجه به دیدگاه امام(ره) بپردازد. لذا پژوهش حاضر به لحاظ موضوع و هدف اصلی کامل تر و جامعتر است.
– ورعی (1378) در مقاله خود با عنوان «الگوی زن مسلمان، الگوی زن غربی» با بهره گرفتن از روش تحلیل اسنادی و بهره گیری از بیانات امام خمینی(ره)، تفاوت های موجود در نگرش اسلامی و غربی نسبت به زن، جایگاه زن در فرهنگ و جامعه اسلامی را نشان دهد. وی اینگونه نتیجه گیری می کند که انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره)، در جهت تجدید حیات زن مسلمان نقش تعیین کننده ای داشت. امام خمینی(ره) تلاش فراوانی را در جهت آگاهی بخشیدن به این قشر نسبت به حقوق انسانی و اسلامی او نمود و ارزش ها را در این قشر جامعه متحول کرد. اگر تا دیروز طفیلی گری دیگران و برهنگی و خود را به اقسام مدهای غربی آراستن نشانه ترقی بود، امروز بازگشت به خویشتن، استقلال و ورود به عرصه های مختلف و حضور فعال در سرنوشت خویش داشتن، ارزش شد. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف اصلی و نتایج حاصله از این اثر کامل تر و جامع تر است.
– نصری (1376) در مقاله خود با عنوان «جامعه شناسی زن در اندیشه امام خمینی(ره)» به شیوه تحلیل اسنادی و با هدف بررسی دیدگاه جامعه شناختی امام خمینی(ره) در مورد زن و حضور مثبت و سازنده او در راستای توسعه جامعه بخصوص توسعه فرهنگی که زیربنا می باشد اینگونه نتیجه گیری می کند که در اندیشه امام خمینی(ره) زن در توسعه فرهنگی و سعادت جامعه دارای سه رسالت اصلی خودسازی، انسان سازی و جامعه سازی است. لذا توسعه و انحطاط جامعه بستگی به زن دارد. زن و حضورش در جامعه دارای ابعاد متفاوتی است که عمل به تمامی آنان سلامت و توسعه جامعه را تضمین می کند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف و نتایج حاصله کامل تر و جامع تر است.
– فوزی (1385) درکتاب خود با عنوان «امام خمینی(ره) و هویت ملی» ابعاد، ویژگی ها و جنبه های مختلف هویت ملی، عناصر سازنده و ساز وکارهای احیای آن را از دیدگاه امام خمینی(ره) بررسی کرده است. یافته های وی نشان دهنده این است که امام خمینی(ره) براساس هستی شناسی و جهان بینی خود مهم ترین عنصر سازنده هویت انسان را حرکت براساس ارزشهای فطرت و اسلامی دانسته و لازمه شکل گیری هویت را پرورش انسان بر اساس ارزش های اسلامی می دانند. به نظر ایشان واحدهای اجتماعی موجود در جوامع هویتی را برای انسان ها خلق می کنند اما هویت اصیل و با دوام هویتی است که مبتنی بر مؤلفه های فرهنگی و اعتقادی باشد و بر این اساس از امت به عنوان یک واحد کلان اجتماعی که توانایی هویت سازی با دوام را دارد یاد می کند. ایشان معتقد به هویت اسلامی و انسانی است و احیای این هویت را مهمترین سازوکار پایایی انقلاب اسلامی و دست یابی به آرمان های آن می دانند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، اهداف و نتایج با این اثر متفاوت است.
– طهماسبی کهیانی (1385) درکتاب خود با عنوان «نقش زنان در نهضت امام خمینی(ره)» با بهره گرفتن از روش تحلیل اسنادی با هدف ارزیابی ابعاد مختلف حضور زنان در نهضت امام خمینی(ره) اینطور نتیجه گیری می کند که حضور زنان با ظاهرکاملاً اسلامی در صحنه انقلاب، بیش از هر چیز توجه ناظران سیاسی را به خود جلب می کرد. این مسأله دلیلی بر نفوذ عمیق پیام انقلابی ـ الهی امام خمینی(ره) در سطح جامعه ایرانی بود. امام خمینی(ره) با اهمیتی که به حضور زنان در فعالیت های سیاسی می دادند، با بیانات خویش زنان را برای دستیابی به آینده ای بهتر به صف مبارزه کشاندند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، اهداف، سازماندهی و نتایج با این اثر تفاوت دارد.
– حاجیانی (1388) در کتاب خود با عنوان «جامعه شناسی هویت ایرانی» به سنجش و اندازه گیری منابع چهارگانه هویت جمعی ایرانیان که شامل، هویت ملی، هویت مذهبی، هویت قومی و هویت مدرن به شیوه پیمایشی و به بررسی نسبت و رابطه میان هویت های چهارگانه با یکدیگر پرداخته است. این کتاب نتیجه یک مطالعه جامعه شناختی بوده و با نمونه گیری از تمامی اقوام ایرانی درسطح کشور انجام شده است و دستمایه مناسبی برای توصیف قوت و شدت روابط میان ابعاد مختلف هویت ایرانیان می باشد. لذا پژوهش حاضراز لحاظ موضوع، اهداف و نتایج حاصله با این اثر تفاوت دارد.
-آخوندی (1383) درکتاب خود با عنوان «هویت ملی ـ مذهبی جوانان» با بهره گرفتن از پرسشنامه و به شیوه پیمایشی درصدد پاسخگویی به دو سؤال، هویت ملی ـ مذهبی جوانان به چه میزان با هویت ملی ـ مذهبی مسلمان ایرانی هم آهنگی دارد؟ و تعاملات اجتماعی چه تأثیری بر هویت ملی ـ مذهبی جوانان دارد؟ است. یافته های پژوهش نشان می دهدکه شرکت در مراسم ملی و مذهبی، مهم ترین عاملی است که بیشترین میزان تغییرات هویت ملی و مذهبی را تعیین می کند و خانواده مهمترین پایگاه درونی کردن ارزش های ملی و مذهبی به شمار می رود. رسانه های جمعی نیز نقش چشمگیری در تقویت و تضعیف هویت ملی و مذهبی جوانان دارند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، اهداف ، روش و نتایج با این اثر تفاوت دارد.
– طغرانگار(1383) درکتاب خود با عنوان «حقوق سیاسی ـ اجتماعی زنان قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران» به تبیین وتحلیل و مقایسه نگرش دولتمردان نسبت به وضعیت سیاسی ـ اجتماعی زنان، حقوق سیاسی آنان شامل: حضور زنان در انتخابات و مدیریت سیاسی، حقوق اجتماعی آنان شامل: اشتغال و تأمین اجتماعی، بهداشت و درمان، حقوق فرهنگی شامل: آموزش رسمی و غیررسمی و فعالیت های هنری و مطبوعاتی، دردو مقطع قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته و اینگونه نتیجه گیری نموده که در دوره پهلوی، مجموعه شرایط برای زنان به گونه ای بود که به تدریج امکان مشارکت سیاسی و اجتماعی از زنان مسلمان و عفیف سلب گردید. با پیروزی انقلاب اسلامی، فرصتی طلایی در اختیار زنان جامعه ایرانی قرار گرفت تا برای کسب اعتماد به نفس و هویت مستقل خویش تلاش کنند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ هدف اصلی و نتایج حاصله کامل تر و جامع تر است.
– نیکخواه قمصری (1384) در کتاب خود با عنوان «تحول نگرش نسبت به زن و تأثیر آن در انقلاب اسلامی» با هدف بررسی این که چرا و چگونه جریان فکری حاکم بر انقلاب اسلامی نگرش نسبت به زن را متحول ساخت؟ اینگونه نتیجه می گیرد که اندیشه حاکم بر انقلاب اسلامی در پاسخ به ناکارآمدی گفتمان های سنتی و مدرنیزاسیون در خصوص زن و نقش و جایگاه وی نگرش جدیدی نسبت به زن ارائه نمود که واجد نقاط قوت و فاقد نقاط ضعف دو نگرش مذکور بود. به عبارت دیگر، علت اصلی استقبال زنان از گفتمان انقلاب اسلامی، عدم توانایی دو گفتمان سنتی و مدرنیزاسیون در تبیین و تعریف مسائل زنان به گونه ای که در برگیرنده تمام مسائل و خواسته های زنان باشد و توانایی گفتمان انقلاب اسلامی در نمایاندن این ضعف و مشروط ساختن تحقق وضعیت آرمانی برای زنان به نابودی وضعیت موجود، منجر به جدایی زنان از گفتمان های سنتی و مدرنیزاسیون و پیوستن آنها به گفتمان انقلاب اسلامی گردید. لذا پژوهش حاضر به لحاظ موضوع، هدف اصلی، سازماندهی و نتایج حاصله با این اثر تفاوت دارد.
ای باشد تا بر اساس آن به ابعاد دیگر سیاستهای فرهنگی که کمتر پیدا هستند و یا کمتر به صورت رسمی به آنها اشاره می شود بپردازیم.
1-2- ضرورت تحقیق
فرهنگ موضوع بسیاری از گزارشات و مقالات و کتابها و همایشهاست. بسیاری از سیاستگذاریها و مصوبات و قوانین کشور مربوط به فرهنگ است. کارکردهای فرهنگ از جمله انسجامبخشی، قالبریزی شخصیت، سازگاری با محیط و هویتبخشی باعث شده است که بسیاری کشورها برنامههایی برای مدیریت فرهنگ داشته باشند، هر چند تعریف، دامنه و گسترهی فعالیتهای فرهنگی با هم متفاوت هستند. در چند سال اخیر بحث مهندسی فرهنگ در ایران مطرح است که بر ضرورت بازنگری و بازسازماندهی برنامهها و فعالیتها در عرصه فرهنگ تاکید میکند. بنابراین سیاستگذاری فرهنگی در ایران به صورت یک ضرورت شناخته شده است.
در همین راستا نیاز به تحقیقات متنوعی است که از ابعاد مختلف به بررسی سیاستهای فرهنگی بپردازد. لازم است که به اهداف و سیاستهای رسمی که از طرف مسئولین و نهادهای سیاستگذار فرهنگی ابلاغ می شود پرداخته شود و بررسی شود که عواملی که این سیاستها را شکل داده چه بوده است. همچنین سیاستهای غیررسمی و غیرمستقیم که از خلال عملکرد مدیران و سازمانهای فرهنگی قابل شناسایی است و لزوما در هیچ سند رسمی مکتوب نمی شود باید مورد مطالعه قرار گیرد. همینطور باید تاثیر سیاستهای فرهنگی بر روی جامعه و نتایج پیش بینی نشده آن و به علاوه تحقق اهداف کمی و کیفی سیاستها بررسی شود. امر دیگری که به شفاف کردن سیاستهای فرهنگی کمک می کند نگاه تطبیقی و تاریخی به مقوله سیاستگذاری فرهنگی است که تاثیر رقابتهای سیاسی و مناسبات قدرت، منافع حاکمان و طبقات بالای جامعه، دغدغههای غیرفرهنگی، شرایط جهانی و مناسبات بین المللی را بر سیاستهای فرهنگی آشکار می کند.
تحقیق پیش رو، بر آن است که با مفهومبندی و شاخصگذاری دقیق به ارزیابی سیاستهای رسمی فرهنگی کشور بپردازد. توصیفی که از سیاستهای فرهنگی با این روش بدست می آید دقیق و قابل ملاحظه خواهد بود و همچنین از دل آن سنخشناییها و چهارچوبی در می آید که می تواند برای تحقیقات آتی در این زمینه مفید واقع شود. ضرورت این تحقیق مخصوصا از آنجا بر میخیزد که تا کنون تحقیقی که با مقولهبندی و شاخصگذاری دقیق به بررسی سیاستهای فرهنگی کشور پرداخته باشد وجود نداشته است. معمولا نوشتههایی که در این زمینه موجود است بدون روششناسی دقیق و صرفا حاصل تجربه یا نگاه انتقادی نویسندگان و با توجه به شرایط روز بوده است. از سوی دیگر متون مختلفی وجود دارد که صرفا به بحث نظری پیرامون سیاست فرهنگی پرداخته است و جای خالی یک کار تجربی در این میان کاملا به چشم میخورد.
1-3- تحدید موضوع و اهداف تحقیق
موضوع این تحقیق محدود به سیاستهای فرهنگی دولتی است که به صورت مکتوب و مصوب در دسترس است و در حال حاضر در حال اجراست. در مورد قید «کنونی» که در عنوان تحقیق آمده است، ذکر این نکته ضروری است که آوردن این قید ناظر به سیاستها و متون سیاستگذاری است که در حال حاضر منشاء برنامه ریزی و قانونگذاری و مدیریت در عرصه فرهنگ است و منسوخ نشده است. در واقع از یک سو، هدف آن بوده که به سیاستها پرداخته شود (و وارد جزئیات برنامههای و قوانین در حوزهی فرهنگ نشویم) و از سوی دیگر خود را محدود به دورهی اخیر سیاستهای فرهنگی کنیم. سال 1389 و برنامهی توسعهای که توسط دولت وقت و مجلس وقت تصویب شده است، به علاوهی قانون اساسی و سند سیاستهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران که اصلیتری رویکردهای نظام جمهوری اسلامی ایران را در عرصهی فرهنگ نشان دادهاند.
ناگفته پیداست که ارزیابی سیاستهای فرهنگی دولت، جدای از مکتوبات و مصوبات، نیاز به پیگیری و دقتنظر در برنامهها، مدیریتها، سخنرانیها، و اعمال و برخوردهای خاص نهادها و سازمانهای مختلف دولت دارد. اما بنای این تحقیق آن است که به حد کافی موضوع خود را محدود و مشخص کند که در قالب یک پایان نامه قابل بررسی باشد.
قبل از اینکه بگوییم اهداف این تحقیق چیست، لازم است بگوییم که این تحقیق چه اهدافی را در نظر ندارد. در این تحقیق به فعالیتهای عملی نهادهای فرهنگی و تدابیر مدیران فرهنگی پرداخته نمیشود، همچنین نگاهی تاریخی و تطبیقی به سیاستهای فرهنگی ایران در طول دهه های گذشته از اهداف این تحقیق نیست. به همین ترتیب ارزیابی سیاستهای فرهنگی در این تحقیق از خلال مواردی مثل دستیابی اهداف، تامین منابع و تامین رضایت گروههای ذینفع صورت نمیگیرد. همچنین این تحقیق بر آن نیست که مسائل و مشکلات فرهنگی کشور را شناسایی کند و بر مبنای آن سیاستهای جدیدی را ارائه کند یا به ارائه رهنمودهایی برای تدوین سیاستهای فرهنگی نمیپردازد، هر چند این امر خود به تبع حاصل میآید.
به طور کلی دو هدف برای این تحقیق در نظر گرفته شده است:
این تحقیق بر آن است که اولا با طرح مباحث نظری پیرامون مجادلاتی که بر سر تعریف فرهنگ به ویژه در ادبیات جامعهشناسی وجود دارد و تاثیر هر یک بر سیاستگذاری فرهنگی، و ثانیا بررسی ادبیات موضوع سیاستگذاری فرهنگی و ثالثا شناختن مناقشات واقعی موجود در شرایط کنونی جامعه ایرانی که خود را در قالب جریانهای فرهنگی مختلف نشان میدهد و از خلال همه اینها به دست آوردن چهارچوب ارزیابی سیاستهای فرهنگی، به ارزیابی سیاستهای رسمی فرهنگی ایران بپردازد. شمای کلی این پایان نامه را در تصویر زیر مشاهده میکنید:
1-4- پرسشهای تحقیق
پیش از اینکه به پرسشهای تحقیق بپردازیم، در مورد واژهی «ارزیابی» در عنوان این تحقیق، باید بگوییم که اصلیتری خصلت این تحقیق، اکتشافی بودن آن است؛ بنابراین ارزیابی سیاستهای فرهنگی بر مبنای یک نگاه پیشینی و با معیارهای از پیش تعیین شده نیست (مثلا اینکه چقدر سیاستهای فرهنگی ایران به دموکراسی فرهنگی توجه داشته است). بلکه خصلت اکتشافی تحقیق، از دل مطالعه گستردگی ادبیات این موضوع و نهایتا نظم و نسق بخشیدن به اصلیترین موضوعات مطرح پیرامون موضوع سیاستهای فرهنگی بر آمده است. این چنین تحقیقی میتواند خود مبنایی باشد برای ارزیابیهای آتی از سیاستهای فرهنگی به اساسا مبنا یا معیار ویژهای مثل دموکراسی فرهنگی.
سوالات این تحقیق در چهار بخش عبارتند از:
بخش اول – تعریف سیاستگذاری فرهنگی چیست و چه تعاریف مختلفی در این مورد وجود دارد؟ تاریخچه سیاستگذاری فرهنگی در ایران و جهان چیست؟ چه تعاریفی از فرهنگ موجود است؟ تاثیر هر کدام بر سیاستگذاری فرهنگی چیست؟ تعاریف متعدد و متفاوت از فرهنگ هر کدام به تاکید بر چه وجهی از فرهنگ تمایل دارند؟ ویژگی مشترک فرهنگ در این تعاریف چیست؟ مناقشات و دوگانگیهایی که پیرامون تعریف فرهنگ در ادبیات جامعهشناسی به وجود آمده است کدامند؟
بخش دوم – ویژگیهای اجتماعی فرهنگ کدام است؟ فرهنگ و هویت چه رابطهای با هم دارند؟ نیاز به چه چیزهای موجب تدوین سیاستگذاری فرهنگی شده است؟ چه الگوها و سرمشقهایی برای سیاستگذاری فرهنگی موجود است؟ مراحل و اجزای سیاستگذاری فرهنگی چیست؟
بخش سوم – چه مجادلات و مناقشات واقعی پیرامون تعریف فرهنگ و نحوه برخورد با آن از سوی حاکمیت وجود دارد؟ جریانهای فرهنگی کنونی ایران کدامند؟ هر کدام از آنها به دنبال چه نوع سیاست فرهنگی و بر مبنای چه اصولی هستند؟
بخش چهارم – سوالاتی که از دو بخش اول برمیخیزد و ارزیابی سیاستهای فرهنگی را ممکن میکند، از جمله: سیاستهای فرهنگی ایران شامل چه ترکیبی از ارزشها، اهداف و سیاستهاست؟ چه تعریفی از فرهنگ بر سیاستهای فرهنگی ایران حاکم است؟ چه الگو و سرمشقی در سیاستگذاری فرهنگی ایران در نظر گرفته شده است؟ چه کارکردهایی از سیاستهای فرهنگی مورد انتظار است؟ چه حوزه هایی مورد سیاستگذاری قرار گرفتهاند؟ در سیاستهایی فرهنگی، آیا فرهنگ محدود و مستقل در نظر گرفته شده یا فراگیر و گسترده؟ چه ویژگیهایی از فرهنگ مورد تاکیده بوده است؟ ابزار اجرا یا نهاد متولی سیاستها چیست؟ چقدر نگاه دولتی در سیاستهای فرهنگی ایران به چشم میخورد؟
1-5- روشهای تحقیق
1-5-1- روش اسنادی
در ابتدا که بخش نظری تحقیق است با مطالعه نظریات مختلف و کتابهای مختلف که درباره سیاستگذاری فرهنگی، مهندسی فرهنگی، برنامهریزی و مدیریت فرهنگی وجود دارد، به سوالات اساسی پیرامون تعریف فرهنگ و ویژگیهایی که باید در سیاستگذاری فرهنگی رعایت شود پاسخ داده میشود. در این تحقیق به یک چارچوب نظری پیشینی تکیه نمیشود بلکه بخش نظری تحقیق اکتشافی در ادبیات مربوط و جمعبندی و نقد آنها در راستای رسیدن به شاخصها و تدوین چهارچوبی نظری برای تحلیل سیاستهای فرهنگی به منظور ارزیابی تجربی در بخش دوم تحقیق خواهد بود.
1-5-2- روش تحلیل محتوی
در بخش تجربی تحقیق، با تحلیل محتوای سیاستهای فرهنگی مصوب نهادهای سیاستگذار فرهنگی، به نقد و بررسی آنها میپردازیم. این امر با شاخصها و معیارهایی که در قسمت نظری تحقیق به دست آمده است صورت میگیرد. شاخصهایی مربوط به تعریف فرهنگ، الگوها و سرمشقهای سیاستگذاری فرهنگی و همچنین ویژگیهایی که هر سیاستگذاری برای فرهنگ میتواند شامل آن باشد.
1-5-3- جامعهی آماری سیاستهای فرهنگی
آنچه در این تحقیق تحت عنوان سیاستهای فرهنگی رسمی ایران به آنها پرداخته می شود عبارتند از: