ای بر بروز آسیب های اجتماعی نظیر خودکشی، اعتیاد و… می باشد. در تحقیقی که درسال 2000 توسط روت وینهوون محقق دانشگاه اراسموس رتردام در هلند انجام گرفت متوسط خوشبختی در میان 90 کشور دنیا مورد بررسی قرار گرفت که ایران در این مدل، جایگاه پنجاهم را کسب نمود. این آمار می تواند بیانگر مسأله بودن موضوع کیفیت زندگی و بررسی آن در کل جمعیت و لزوم پرداختن به آن در سطح اقشار و گروه های مختلف جامعه باشد. لازم به ذکر است با توجه به شاخص های احساس خوشبختی و رضایت از زندگی در بانک داده های جهانی، ایران کشوری است که در معرض خطر بوده و بیماریهایی نظیر افسردگی، استرس و ناراحتی های روحی به شدت در حال شیوع بوده و موجب بالا رفتن آسیب هایی نظیر خودکشی و اعتیاد گشته است. به طوریکه نرخ خودکشی در ایران با توجه به مذهبی بودن جامعه چیزی حدود 625 نفر در هر صد هزار نفر است،که این آسیب به شدت رو به افزایش است(اولین همایش آسیبهای اجتماعی ، 1381).
همچنین آسیبی مانند اعتیاد تبدیل به یک بحران در کشور گردیده است. هر چند آمار دقیقی در میزان معتادین وجود ندارد، اما حقیقت درگیری قشر عظیمی از جامعه در این معضل بر کسی پوشیده نیست و این تا حدی بیانگر وجود ناخرسندی و احساس عدم رضایت در کلان شهری نظیر تهران میباشدکه به خاطر گستردگی جغرافیایی و افزایش مهاجرت دچار در هم آمیختگی فرهنگی، بروز آنومی و به تبع آن منزوی شدن افراد گردیده است.
اینگلهارت وقتی در بررسی آمار 15 ساله رضایت از زندگی در کشورهای اروپایی روندهای نسبتاً ثابت را مشاهده می کند، ابتدا آن را به تفاوتهای میان فرهنگی این کشورها ارجاع می دهد و سپس نتیجه میگیرد که یکی از مهمترین علل اختلاف فرهنگی، سطح توسعه اقتصادی جامعه است: امنیت اقتصادی، احساس عمومی رضایت از زندگی را در جامعه افزایش داده و به تدریج باعث پدید آمدن یک هنجار فرهنگی نسبتاً عالی میشود (اینگلهارت،1373: 78).
ابعاد و وجوه متعدد کیفیت زندگی نشان می دهد این متغیر تحت تأثیر عوامل زیادی نیز قرار دارد که هر کدام به نوبه خود حائز اهمیت می باشند. در بسیاری از تحقیقات کیفیت زندگی از منظری روانشناختی مورد بررسی قرار گرفته شده است و به نظر می رسد ابعاد اجتماعی آن کمتر مورد توجه قرار گرفته است بنابراین بررسی وجوه جامعه شناختی تر آن و بررسی تأثیر برخی عوامل اجتماعی روی این متغیر اهمیت زیادی دارد.
یکی از متغیرهایی که به نظر می رسد بر روی کیفیت زندگی تأثیرگذار باشد نگرش مذهبی افراد یا به عبارت کلی تر میزان دینداری و کشش افراد به سمت معنویت می باشد.
دین برای آدمی موهبتی الهی است که او را به یک فلسفه حیات مسلح می کند. دین نیازها و خواسته های بنیادین روانی ، بویژه نیاز به عشق و جاودانگی، را تحقق می بخشد. باورهای دینی همواره در طی تاریخ حیات بشر با او همراه بوده اند و در هیچ دوره و زمانی بشر بدون اعتقادات دینی نبوده است. به عقیده فرانکل بنیانگذار مکتب معنی درمانی در واقع یک احساس مذهبی عمیق ریشه دار در اعماق ضمیر ناهشیار همه انسانها وجود دارد(شریفی و همکاران، 1387: 77)
با وجود اینکه برای عده بیشماری تأثیر مثبت مذهب بر سلامت جسم و روان امری مسلم بشمار می آید، درباره تأثیر اعتقادات مذهبی بر انسان دیدگاه های ضد و نقیضی وجود دارد(مالتاوی و دی، 2000) . مثلاً بر خلاف ارزیابی منفی فروید و الیس از نقش و تاثیر مذهب، افرادی چون جیمز ، یونگ، آلپورت، مازلو، آدلر و فرام با نگرشی مثبت از پیامدهای جهتگیری مذهبی بر بهداشت روانی سخن گفتهاند( معتمدی و همکاران، 1384: 123). بر خلاف الیس، که بر این باور است که دینداری با تفکر غیر عقلانی و اختلالات عاطفی همراه است(الیس، 1980: 45) ، بسیاری از پژوهشگران(کوئینگ و همکاران، 2001: تورسن و هریس، 2002) نشان دادند که عقاید و باورهای مذهبی بر سلامت جسمی و روانی افراد تأثیر مثبت دارند.
پژوهشها نشان می دهند که بین مذهب و معنابخشی زندگی، علائم سلامت جسمی و روانی و بین انجام دادن مناسک دینی و مرگ و میر رابطه محکمی وجود دارد. به این صورت که مذهبی بودن و انجام اعمال مرتبط با آن خطرهای مرتبط با مرگ و میر را کم می کند. انجام دادن مناسک دینی و پیوند اجتماعی مستحکم برخاسته از مذهبی بودن در تأثیر مثبت مذهب بر سلامتی نقشی مثبت دارد(ویلیامز و استرن هال، 2007؛ جمالی، 1379: 132)
به همین ترتیب و با در نظر گرفتن نظریات اندیشمندان بزرگ جامعه شناسی درباره رابطه دین و زندگی انسان میتوان به اهمیت این متغیر روی کیفیت زندگی پی برد، بنابراین پژوهش حاضر میکوشد به تبیین این ارتباط بپردازد.
1-2- اهمیت و ضرورت تحقیق
ایران کشوری است که قسمت اعظم آن را جوانان تشکیل می دهند و توجه به کیفیت زندگی آنها از اهمیت خاصی برخوردار است. جامعه
جوان ایرانی امروز ذائقه ها، تمایلات و سبک زندگی خاص خودشان را دنبال میکنند که پاسخ دادن به آنها فراتر از مسائل مادی و تأمین غذا، پوشاک و مسکن می باشد.
تاکنون تحقیقات زیادی پیرامون کیفیت زندگی که بیشتر بر جنبه های عینی و مادی همچون درآمد، غذا و مسکن تأکید داشته اند، انجام شده است و به طور عام پذیرفته شده است که کیفیت زندگی بوسیله عوامل مادی غیر ذهنی تحت تأثیر واقع می شوند و موضوعات تحقیقی، بیشتر بر روی این موارد متمرکز شده است، بنابر این لازم میباشد که به جنبه های زیبا شناختی کیفیت زندگی نیز توجه شود. به طور کلی می توان گفت که انگیزشهای مردم طیف وسیعی از نیازهای ابتدایی به نیازهای پیشرفته را شامل می شود. زمانی که نیازهای اولیه برآورده می شود افراد به طور طبیعی به سمت نیازهای بالاتر حرکت می کنند. نیازهای اقتصادی و امنیتی، نیازهای سطح پایین تر را ارضا می کنند. (kim,2008:85)
با توجه به مسائل مطرح شده در بیان مسأله، آسیب های اجتماعی موجود در جامعه نظیر اعتیاد، خودکشی و…. ، تحقیقات انجام شده بر روی کیفیت زندگی مردم در کشورهای مختلف توسط موسسات بین المللی و رتبه نامطلوب کشورمان در میان کشورهای دیگر ضرورت هرچه بیشتر تحقیقات پیرامون این موضوع در کشور را توجیه می نماید. همچنین لزوم پرداختن به این موضوع در جامعه شناسی به منظور آزمون نظریه های اجتماعی که به صورت تلویحی به تبیین کیفیت زندگی پرداختهاند ضروری می باشد، بالابردن میزان کیفیت زندگی در میان مردم نه تنها از تکالیف اساسی دولتهای رفاهی و عاملی برای ثبات سیاسی دولتهای در حال توسعه میباشد، بلکه افزایش بهره وری اقتصادی را نیز در پی خواهد داشت.
کیفیت زندگی انسان امروزی ابعاد گسترده ای پیدا کرده و در آینده نه چندان دور پیچیده تر و گسترده تر نیز خواهد شد، همچنان که روند گذشته تا حال مؤید این مطلب است. این پیچیدگی و گستردگی خود نتیجه افزایش آگاهی بشر به عوامل پیدا و پنهان است که زندگی وی را دستخوش تغییر کرده است. ابعاد کیفیت زندگی بشر امروز را شاید بتوان به طور کلی به شرح زیر بیان کرد: سرعت(استفاده هر چه بهتر از زمان، تنوع و انعطاف، پاسخ به نیازهای عملکردی، گذران اوقات زندگی، کار، فراغت، کسب آگاهی و . . . )، امنیت، ایمنی وسلامت(صدیقی،1386: 34).
کیفیت زندگی مفهومی چند وجهی، نسبی، متأثر از زمان و مکان و ارزشهای فردی و اجتماعی است. عوامل مؤثر بر آن به دوره زمانی و مکان جغرافیایی و شرایط فرهنگی تغییر می کنند. شکی نیست که واقعیت ها و شرایط عینی جامعه و وضعیت مادی زندگی فرد نیز در آن نقش تعیین کننده دارند(خوارزمی، 1386: 36).
بنابر این با توجه به مطالب مطرح شده و با در نظر گرفتن اهمیت مفهوم کیفیت زندگی در زندگی انسان آنهم از باب پرداخت جامع به شرایط عینی و ذهنی به صورت توأمان، ضرورت پژوهش در رابطه با این متغیر مشخص می شود. برخی از وجوه این ضرورت و اهمیت را می توان به صورت مختصر به این شرح بیان داشت:
بنابر این جهت شناخت دقیق عوامل موثر بر کیفیت زندگی بررسی نقش دین و نگرشهای معنوی در این متغیر ضروری به نظر می رسد و میبایست پژوهشهای دقیقی در این رابطه و به تفکیک اقشار مختلف جامعه صورت گیرد، از این رو در این پژوهش به بررسی رابطه نگرشهای معنوی و کیفیت زندگی در دانشجویان پرداخته شده است.
در خصوص لزوم بررسی نقش و تأثیر معنویت بر کیفیت زندگی نیز می توان به اهمیت معنویت و مقوله های مرتبط به آن در جامعه ایران خصوصاً در نسل جوان اشاره نمود. افول دینداری و معنویت در میان جوانان ایرانی مدتهاست موضوعی جدلی برای ابراز دیدگاه های متفاوت و متعارض در سطح جامعه شده است. برخی مطالب و گفتگوهای موجود در مطبوعات و تریبونهای مذهبی نشاندهنده نگرانیهای محافل دینی و بعضی مسئولان سیاسی کشور در مورد وضعیت دینداری و معنویت مردم و به ویژه جوانانی است که تمامی سالهای زندگیشان را در ظلّ حکومت دینی سپری نمودهاند (طالبیان،1382: 35).
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و قرار گرفتن نخبگان مذهبی در رأس هرم قدرت سیاسی، تلاش برای حاکمیت بخشیدن به اسلام در تمامی ابعاد جامعه به عنوان آرمانی محوری و اساسی آغاز گردید. مطابق ایدئولوژی انقلاب، به صورتی که نزد بسیاری از حاکمان و دستاندرکاران مذهبی انقلاب یافت میشد، مأموریت اصلی حکومت اسلامی تربیت انسان الهی بود و دینداری ، دینمداری و توسعه معنویت در تمام سطوح زندگی اصل مقومی بود که میبایست به وضوح در محصولات جامعهی اسلامی جلوه کند. بر اساس همین هویتجویی اسلامی به عنوان آرمان محوری بود که بعد از تثبیت انقلاب، تربیت دینی یا جامعهپذیری مذهبی از اهداف عمدهی نظام اجتماعی تعریف شد و با کنترل و هدایت مؤسسات رسمی جامعهپذیری کشور (یعنی مدارس، دانشگاهها و رسانههای جمعی، اعم از رادیو، تلویزیون و بسیاری از مطبوعات) توسط نخبگان مذهبی، جهتگیری عملی نظام فرهنگی کشور در راستای تقویت و گسترش ارزشها و باورهای اسلامی در میان مردم و به خصوص نسل جدید شکل گرفت. با این حال، در سالهای اخیر، برخی متدینین، مدیران سیاسی و علمای مذهبی تردیدها و نگرانیهایی را در مورد تحقق این اهداف ابراز کردهاند و توفیق دستگاههای رسمی جامعهپذیری مذهبی در انتقال و اشاعهی باورها و ارزشهای دینی به آحاد افراد جامعه، به خصوص نسل جوان، مورد سؤال قرار گرفته است. مطالب و گفتوگوهای موجود در مطبوعات و تریبونهای مذهبی نشاندهندهی نگرانیهای محافل دینی و مسئولان سیاسی کشور در مورد افول معنویت در بین مردم و به ویژه جوانان است(طالبیان،1382: 35).
اثبات یا رد این قضیه در جای خود به وفور بحث شده است و کماکان تحقیقات در این زمینه ادامه دارد لیکن آنچه به پژوهش حاضر مربوط می شود این است که به راستی چرا دینداری و به طور عامتر معنویت اینقدر مورد تأکید و اهمیت قرار گرفته است. معنویت چه نقش و جایگاهی در زندگی انسان امروزی و خصوصاً نسل جوان دارد. آیا معنویت و گرایشات معنوی می تواند نقشی در ارتقا سطح کیفی زندگی داشته باشد.
خصوصاً با در نظر گرفتن اهمیت این بحث در مورد جوانان لزوم پرداختن به نقش معنویت در سطوح مختلف زندگی جوانان آشکار می گردد. از همین رهگذر در این تحقیق به بررسی رابطه معنویت با کیفیت زندگی در دانشجویان به عنوان بخشی از جامعه جوان کشور پرداخته می شود.
انتخاب جامعه دانشگاهی به این دلیل بود که اولاً دانشجویان به عنوان بخشی از جامعه و به ویژه به عنوان افراد فرهیخته و تحصیل کرده جامعه محسوب شده و بحث گرایش به اعتقادات و باورهای معنوی و نه لزوماً شاخصه های دینی در این جمعیت نمود بیشتری دارد. ضمن این که برخی از مطالعات مشابه خارج از کشور نیز به بررسی رابطه این دو متغیر در نمونههای دانشگاهی پرداختهاند. همچنین، سعی بر آن بوده است که بر اساس نتایج این تحقیق، برآیندی کلی از کیفیت زندگی دانشجویان و همچنین، تخمینی کلی از میزان گرایشهای معنوی دانشجویان در ابعاد مختلف به دست آید.
– Quality of life
– Nordonfelt
– Mercer Human Resource Consulting
:
در فرهنگ بشری زیبائی جزء مفاهیم مثبت محسوب می شود. زیبایی و زیباسازی بدن یا خودآرایی، ظاهر آرایی و مفاهیم مجاور آن ، مثل : مد ، لباس و … از دیرباز در تمام تمدن ها و فرهنگ ها در مرکز تجربه انسانی قرارداشته است در گذشته نگاه ویژه ای به زیبائی نمی شد و بیشتر به عنوان صفتی برای مسائل ماوراءالطبیعه و همچنین طبیعت استفاده می شد.این بدان معنی نیست که در گذشته زیبائی برای انسان ها مهم نبوده است بلکه بدین معنی است که زیبائی در گذشته برای زنان و مردان دغدغه نبوده است و توجه زیادی به این مسئله نمی شد. اما این مفاهیم در سه دهه اخیر توجه خاص جامعه شناسان، محققان مطالعات فرهنگی و اقتصاددانان به خاطر توجه روزافزون افراد به خصوص جوانان به مسئله زیبائی را به خود جلب نموده است.
زیبائی برای فرد کارکرد های روانی – اجتماعی دارد شاید بتوان با اهمیت ترین کارکرد زیبایی را تسریع و تسهیل برقراری یک رابطه اجتماعی خوب و مناسب دانست.از آنجایی که در عصر کنونی روابط میان افراد به روابطی سرد و مقطعی،سطحی و زودگذر تبدیل شده است ومانند گذشته روابط عاطفی،عمیق و گرم نیست لذا ظاهر افراد می تواند به عنوان مهمترین ملاک برای ارزیابی طرف مقابل باشد و این گواهی بر این مدعاست که بدن ما خواه ناخواه تاثیرات زیادی در روابط اجتماعی دارد.در جامعه در حال تغییر امروزی همبستگی اجتماعی افراد بر اساس تفاوت و گروه بندی های اجتماعی و فردی شکل گرفته است. در این جامعه پویا و پرشتاب که افراد از خاستگاه وجایگاه اجتماعی همدیگر اطلاعی ندارند در اولین برداشت ها و برخورد با یک نفر ظاهر ونماد و نشانه های خارجی اهمیت زیادی در قضاوت افراد نسبت به یکدیگر دارد.بدن مکانی است که در آن افراد تفاوت های جنسیتی، نژاد و قومی و طبقاتی را متجلی می کند. امروزه شاهد توجه روزافزون افراد به بدن خود میباشیم. بدن به عنوان وسیله ای می باشد که نمایشگر هویت افراد است. در این جامعه افراد با تغییر ویژگی های ظاهری بدن خود سعی در ساخت بدنی را دارند که از نظر ظاهر، آرایشی و پوشش مورد قبول نظام اجتماعی قرار بگیرد.انسان گرایش به این دارد که زیبا باشد و در نظر دیگران نیز زیبا جلوه کند . برای همین حداکثر سعی اش را می کند تا با ظاهری زیبا در جامعه حضور یابد. امروزه نه تنها در جوامع توسعه یافته مثل آلمان و چین و … بلکه در جوامع در حال توسعه ای مثل ونزوئلا ، ایران و … دغدغه و وسواس خاصی بر قیافه و ظاهر شخص در افراد پدید آمده است ؛ بطوریکه افراد از آخرین دستا وردهای پزشکی و جدیدترین محصولات و خدمات زیبایی، به منظور عبور و نگهداری دارایی ها و سرمایه های فیزیکی خود بهره می برند و بر جذابیت و زیبایی خود می افزایند (شهابی، 1389: 11)این نشان از این دارد که زیبا سازی بدن و یا به زبان جامعه شناسانه مدیریت بدن درمیان افراد جوامع به خصوص جوانان در ابعاد مختلف آن از جمله: جراحی های زیبائی،رویه های لاغری وتناسب اندام، مد و وضعیت پوشش و مراقبت های آرایشی –بهداشتی روبه افزایش است.دلیل این ادعا را نیز می توان اینگونه گفت که :زمانی اقدام کنندگان به جراحی های زیبائی بیمار بودند و به دلیل آسیبها و صدمات و جراحات پیش آمده حاضر به انجام جراحی زیبائی می شدند.واغلب به صورت پنهانی و مخفیانه بود و از انجام آن شرمگین بودند، اما امروزه جراحی های زیبائی شیوع و افزایش بیش از حد یافته است و این در حالی است که این عمل ها در بیشتر موارد غیر ضروری است و مانند گذشته به صورت مخفیانه نیست و بر عکس به صورت آشکارا و بعنوان یک صفت برای تمایز میان خود و دیگران استفاده می کنند.و این حکایت از افزایش توجه به بدن دارد.در عصر حاضر کمتر کسی است که به زیبائی اهمیت ندهد و دست به مدیریت بدن نزند. زیبائی در عصر کنونی به کالایی مهم بدل شده است و این سبب شده است که بدن دیگر فقط یک بعد جسمانیت و یا فیزیولوژیک نداشته باشد بلکه بعد اجتماعی و فرهنگی نیز پیدا کند.
ما در عصربه قول گیدنز مدرنیته متاخر و شاید پست مدرن زندگی میکنیم .در این زمان می توان شاهد تغییر سبک های زندگی،ارزش ها وهنجار های نوجوانان وجوانان امروزی نسبت به دوره قبل خود بود . پیشرفت در علوم مختلف از جمله : بیوشیمی،پزشکی ، ژنتیک،ورزش، تغذیه و رژیم های غذایی این تصور را در اذهان عمومی به وجود آورده که می توان بدن را مدیریت کرد و دخل و تصرف هایی در آن داشت .در عین حال توجه به بدن، پدیده ای مدرن نیست که فقط به دلیل ظهور سوژه مدرن به وقوع پیوسته باشد. مردم شناسان از پیش بدن را یک پدیده اجتماعی ضروری تلقی می کرده اند . در جوامع ما قبل مدرن بدن به مثابه یک هدف و نشانه بسیار مهم و همه جا حاضر برای نماد گرایی تلقی می شد. خال کوبی ، داغ کردن و نشانه گذاشتن روی جسم یا حتی نقاشی به روی آن سنتی قدیمی محسوب شده است . (غراب ،34:1386)
مدیریت بدن ، ازطریق اعمال و کردارهایی مثل جراحی های زیبائی،رویه های لاغری ،مد و … بیان می شود . از این رهگذر تمایزات رفتاری و نگرشی افراد را نیز می توان از طریق تفسیر الگوهای مدیریت ظاهرشان درک کرد.بدین ترتیب نوع مدیریت بدن افراد به عنوان وسیله ای برای تمایز بخشیدن هویت آنان ، اهمیت و مرکزیت می یابد. بدین سان ، هویت افراد در مدرنیته متأخر بیش تر در فرهنگ بصری یا دیداری و نمودهای عینی همچون بدن آنان نهفته است . (ابراهیمی و بهنوئی گدنه ، 16:1389 )
در دوران معاصر و در جامعه سکولار و غیر دینی کنونی، بدن رکن اساسی « هویت یابی و جلوه ی خود» است .بدن در عصر حاضر رابطه ای مستقیم با هویت یابی افراد پیدا کرده است چراکه بدن اصلی ترین واسط میان فرد و دنیای خارج است .وجود انسانی در بدو امر دارای یک جلوه و نمای بدنی است البته اعضای مختلف ظاهری بدن فرد دارای ارزش های مساوی چه به لحاظ فرهنگی و اجتماعی و چه به لحاظ روانی نیستند .طبیعی است که صورت و سر دارای ارزش های بیشتری در فرهنگ های مختلف باشد.افراد برای هویت یابی خویش دست به دستکاری در بدن خویش می زنند و احساس هویت شخص ،بیش از هر چیز دیگری در بدن فرد و به خصوص در صورت وی متجلی می شود و مدیریت صورت و چهره بیش از هر جای دیگر بدن است چرا که صورت قابل مشاهده ترین جایی است که افراد در روابط اجتماعی از خود بروز می دهند.بعبارت دیگر در جامعه شهری کنونی مصرف و مصرف گرائی مبنائی برای هویت یابی است و در این جامعه صورت ظاهری اشیاء برای مردم جنبه بسیار مهمی خواهد داشت .از میان این ظواهر بدن در دسترس ترین عاملی است که می توان نمایشگر شکل های هویت باشد و بدین سان به یک اصل هویتی تبدیل گردد و می توان گفت در عصر حاضر بدن ، لباس ها ، طرز بیان، اوقات فراغت، ترجیحات خوردن و آشامیدن ،خانه ،اتومبیل،انتخاب محل برای تحصیل و زندگی ،مسافرت ها و ….به عنوان شاخص های هویت فرد به حساب می آیند.
2-1بیان مساله :
با توجه به گسترش جهانی شدن و رواج مدرنیته ،ما در عصری قرار گرفته ایم که می توان از آن به عنوان جامعه بدنی (ترنر ، 1996) و یا عصر بدن (هنکوک و همکاران ، 2000) سخن گفت . جامعه مدرن به تدریج از فضای اولیه خود خارج و وارد دنیای مدرنیته متأخر شده و کم کم از حالت تولید خارج و به محیطی مصرفی تبدیل شده است(ابراهیمی،بهنوئی گدنه،1389). از جمله حوزه هایی که افراد در دوران
جدید به آن اهمیت زیادی می دهند حوزه مدیریت بدن و ظاهر است که افراد برای تمایز بخشی و جلب توجه آن را مهم تلقی می کنند.
نگاهی به سلسه مراتب ارزشهای اجتماعی جوامع مختلف در دوره های گوناگون نشان می دهد ، زیبایی یکی از ارزشهای مهم اجتماعی با مصادیق و جلوه های بسیار متنوع است و معمولاً بر آن تأکید بسیار زیادی می شود به گونه ای که محرومیت از آن باعث محرومیت از بسیاری از مزایای اجتماعی می شود . یکی از رایج ترین شیوه های زیبا شدن ، دخل و تصرف آدمی در بدن خویش است که اصطلاحاً از آن بعنوان مدیریت بدن یا مدیریت ظاهر یاد می شود .امروزه در جامعه و فرهنگ خودمان دخترها و پسرهایی را مشاهده می کنیم که بدن خودشان را مدیریت کرده اند پسرهای با موهای مدل دار و اتو کشیده، ابروهای تیغ زده ، پوشیدن شلوارهای جین و بلوزهای مارک دار ، باشگاه های زیبایی اندام و … همچنین دخترهایی با آرایش زیاد، بینی های جراحی شده ، چشم های لنز گذاشته شده ، رژیم های درمانی- غذایی و… گواه این مدعاست. در این دیدگاه بدن به مثابه محصول طبیعی آفرینش لزوماً در زیباترین شکل ممکن نیست بلکه می تواند بسیار بهتر از آن چیزی باشد که هست، بنابراین فرد می کوشد تا آن جایی که برایش میسر است شکل طبیعی بدن خود را به شکل پذیرفته شده اجتماعی آن نزدیک کند.(حیدری چروده و کرمانی،1390) این موارد باعث توجه جامعه شناسان به مقوله بدن شده است و باعث شده بدن انسان در سال های اخیر به موضوعی داغ در جامعه شناسی تبدیل گردد.
از سوی دیگر بافت فرهنگی جامعه ما یک بافت دینی و ارزشی است که ارزشهای دینی و اسلامی در آن اولویت های ویژه ای داراست. دین از اولین و مهمترین نهادهایی بوده است که به بدن عنایات خاصی داشته و آن را در کانون توجهات خود قرار داده است. اسلام دین آراستگی است احادیث و آیات و روایات فراوانی در مورد زیبایی و زیبا بودن در دین اسلام داریم از آن جمله می توان به جمله معروف خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد (الکافی،ص438) اشاره کرد.همچنین خداوند در قرآن می فرمایند: «هرگاه به مسجد می روی، خود را بیارای و زینت کن». (اعراف: 31) » این ها نشان از این دارد که همه ابعاد مربوط به زندگی در جامعه ما رنگ و بوی دینی دارد.انسان یک موجود چند بعدی است .انسان موجودی مادی – معنوی است همان رابطه ای که در این تحقیق به دنبال آن هستم یعنی بدن به عنوان یک مقوله مادی و دین به عنوان یک مقوله فرا مادی و معنوی .اسلام دینی است که جامع و کامل در همه شاخه های زندگانی بشری نظریه و سبک دارد .از جمله در مورد مدیریت بدن ،که می توان از آن جمله به سبک پوشش اسلامی ،سبک چهره آرایی اسلامی و … اشاره داشت. سبک زندگی اسلام منظومهای گسترده است که در تمام زوایای زندگی انسان الگو معرفی میکند. سبک زندگی اسلامی و به صورت دقیق تر سبک پوشش اسلامی ،سبک چهره آرایی اسلامی،سبک مراقبت های آرایشی –بهداشتی اسلامی و…مطابق دستورات دین اسلام است به طور مثال پوششی که در دین اسلام و در کتاب آسمانی ما قرآن آمده است ، نوعی از پوشش است برای حفظ کرامت انسانی ،حفظ و مصون ماندن از هوا و هوس و … و به طور کلی یک پوشش برای سعادت زندگی فردی و اجتماعی است ، پوششی که در عین داشتن خصوصیات مورد نیاز یک پوشش ، پوششی تعالی بخش و کامل باشد.هدف اسلام از بیان نوع پوشش زنان و مردان ، ارائه یک پوشش مناسب برای سعادت دنیوی و اخروی است. حال مسأله ای که در پژوهش حاضر مورد بررسی است پارادوکسی است که بین زیبایی جوانان کنونی در عصر حاضر و زیبایی مورد نظر دین اسلام و هویت جوانان وجود دارد.در این پژوهش می خواهیم به مطالعه این مسأله بپردازیم که تا چه اندازه میان هویت دینی جوانان و مدیریت بدنشان رابطه وجود دارد ؟بعبارت دیگر تا چه حد هویت دینی افراد در مدیریت بدنشان تاثیر گذار است؟
3-1 اهمیت و ضرورت تحقیق
در حال حاضر و در جامعه های امروزین کارکردهای ساده و اولیه بدن کمرنگ شده و در عوض کارکردهای پیچیده تری مانند خلق هویت ، ایجاد تمایز و سبک های زندگی متنوع اهمیت یافته است. پیشرفت در علوم تغذیه، پزشکی ، ژنتیک ، ورزش و همچنین مصرف گرایی شدید در کنارمهم بودن زیبایی و افزایش اهمیت بدن و جوان بودن ، بدن و مدیریت آن ، به موضوعی مهمی در مطالعات اجتماعی و فرهنگی جامعه معاصر تبدیل کرده است. کم توجهی به نظریه پردازی در مورد بدن باعث شده سهم این مفهوم در تحقیقات جامعه شناسی ناچیز باشد. با وجود اهمیت مطالعه جامعه شناسی بدن ، این حوزه تا تبدیل شدن به یک قلمر علمی جا افتاده ، راه طولانی در پیش دارد. بدین منظور ضروری است متفکرین این عرصه به مطالعه و بررسی و تحقیق در این حوزه بپردازند.
مسئله بدن و معیارهای جذابیت و زیبایی به گونه ای به صورت جهانی در آمده است بدین معنی که با گسترش فناوری های ارتباطی- اطلاعاتی چون شبکه های ماهواره ای متنوع و اینترنت شاهد ارتباط هرروزه و بی واسطه فرهنگ های گوناگون هستیم و همین جهانی شدن باعث شده که عناصر فرهنگی،ارزش ها و هنجارهای یکسان با سرعت در جوامع مختلف نفوذ و گسترش پیدا کند. برهمین اساس مسئله جذابیت جهانی در این دوران استانداردها و معیارهای جدیدی پیدا کرده است. جامعه ما نیز در فرایند پیچیده جهانی شدن نمی تواند از تأثیرات این فرایند به دور باشد و به همین جهت ما الگوهای متنوعی را در زمینه پوشش ، مد ، خودآرایی ، سبک های جدید زندگی و … در میان جوانان کشورمان مشاهده می کنیم که شاید خیلی متأثر از الگوها و سبک های غربی باشد. می توان مشاهده کرد که یک جوان در کشور خودمان به گونه ای لباس پوشیده است یا به گونه ای خود را آرایش کرده است که یک جوان در آن طرف دنیا نیز بدین گونه بدن خود را مدیریت کرده است . بدین ترتیب ارزش های افراد و تعاریفی که از زیبایی و جذابیت دارند تحت تاثیر همین فرهنگ جهانی است. همین ارزش ها و تعاریف جدید ،گاه ممکن است با نظام ارزشی مسلط در جامعه همخوانی نداشته باشد. یکی از مباحثی که ممکن است با نظام ارزشی یک جامعه دینی چون جامعه ایرانی هماهنگی نداشته باشد، توجه بیش از حد به بدن و گرایش جدید به آن است که یکی از موارد دیگر لزوم و ضرورت انجام این پژوهش است. از نمونه هایی که نشان از اهمیت دادن جامعه ما به مدیریت بدن است می توان به نمونه هایی اشاره داشت، ایران از نظر نسبت تعداد عمل جراحی زیبایی به جمعیت ، در رتبه های اول قرار دارد ( موسوی زاده و همکاران ، 1387) ایران هفتمین کشور مصرف کننده مواد آرایشی و بهداشتی در جهان است(صمدی ،1388) و افزایش وزن و چاقی در میان زنان که زمینه ساز بیماری های قلبی و عروقی و سایر بیماریها می شود ، لزوم توجه به بدن را بیش تر می کند(صادقی و همکاران ، 1387).
قشر عظیمی از ساختار جمعیتی کشور ما را جوانان تشکیل می دهند. جوانی دوره ای است که با خیل عظیمی از آسیب ها و بحران ها همراه است یکی از مهمترین بخش های آسیب پذیر در این دوره، هویت و مسئله بحران هویت است .در این دوره جوانان برای هویت یابی خود به مسیرهای متفاوتی کشیده و یا کشانده می شوند .یکی از اساسی ترین زیر شاخه های هویت ،هویت دینی است . هویت دینی به دلیل ماهیت و محتوایی که دارد تقریباً مهمترین بُعد هویت است که نقش بسیار تعیین کننده ای در هویت یابی افراد یک جامعه بازی میکند. می توان ادعا داشت تقویت این بُعد از هویت موجب دوام و قوام سایر ابعاد آن شود و از سوی دیگر، چالش در این حوزه میتواند زمینه ساز بحران در سایر ابعاد هویت شود. دین به عنوان منبع اولیه معنابخشی و هویت بخشی به بسیاری از مردم دنیا چون مسیحیان، مسلمانان، بوداییان و هندوها مطرح است.(کلانتری و همکاران ،128:1388)البته در دین تحولاتی شکل گرفته است .نگاه جوانان به مقوله های دینی از نگاه سنتی آن فاصله گرفته است و سبب می شود شکافی بین اعتقادات و عقاید نسل گذشته با نسل حاضر در برخی از مسائل در اتباط با هویت دینی پیش آید
در دوران مدرن بسیاری از افراد برای هویت یابی و پاسخ به سوال من کیستم ؟ به سراغ مدیریت بدن می روند و دخل وتصرف هایی در بدن خود می کنند چرا که با این فعل به دنبال ساختن هویتی برای خود هستند .دین از جمله حوزه هایی است که افراد از طریق آن هویت خود را شکل می دهند و همچنین از سوی دیگر آموزه ها و تعالیم دینی ،دستورات ، هنجارها و روش های خاصی را برای مدیریت ظاهر ارائه می کند . لذا ضروری است تا بدین سوال پاسخ داده شود که چه رابطه ای میان هویت دینی جوانان و مدیریت بدنشان برقرار است ؟ لذا با پاسخ به این سوال می خواهیم بررسی شود که آیا جوانانی که به مدیریت بدنشان گرایش دارند هویتشان بر اساس معیار های هویت دینی شکل گرفته است یا خیر ؟ به عبارت بهترآیا ابعاد متفاوت هویت دینی می تواند رابطه ای با مدیریت بدن داشته باشد ؟و روشن شود که آیا هویت دینی جوانان جامعه ماتاثیر زیادی بر روی مدیریت بدنشان دارد ؟
4-1 اهداف پژوهش :
هدف اصلی :
اهداف فرعی
– شناخت رابطه میان بعد دینداری هویت دینی و مدیریت بدن
– شناخت رابطه میان بعد تاریخی- تعلقی هویت دینی و مدیریت بدن
– شناخت رابطه میان بعد فرهنگی- تعهدی هویت دینی و مدیریت بدن
– شناخت رابطه میان بعد اجتماعی هویت دینی و مدیریت بدن
-شناخت رابطه میان متغیرهای زمینه ای و هویت دینی
– شناخت رابطه میان متغیرهای زمینه ای و مدیریت بدن
– شناخت رابطه میان مصرف رسانه ای و مدیریت بدن
– شناخت رابطه میان مصرف رسانه ای و هویت دینی
اغلب مردم دنیا زندگی خانوادگی را مهمترین جنبه ز ندگی خود می دانند. خانواده به عنوان اولین کانونی که فرد در آن قرار می گیرد دارای اهمیت قابل توجهی است، اولین تاثیرات محیطی که فرد دریافت می کند از محیط خانواده است و حتی تاثیر پذیری فرد از سایر محیط ها می تواند نشأت گر فته از محیط خانواده باشد، خانواده پایه گذار بخش مهمی از سر نوشت انسان است. نقش خانواده آنقدر مهم است که حتی می تواند روی فطرت خداجویی فرد اثر بگذارد و او را به میل خود به هر سو بکشاند. از آنجا که حساسترین ایام زندگی هر فرد در محیط خانواده و در کنار اعضای خانواده،سپری می شود می توانیم بگوییم که بسیاری از مشکلات رفتاری و ناهنجاری های عاطفی و اجتماعی و روانی فرزند ریشه در خانواده دارد.
اساساً افراد پس از تولد نخست تحت تأثیر افکار و عقاید و رفتار اعضاء خانواده قرار دارند،بنابراین خانواده اولین و مهمترین عامل اثر گذاری بر روی رفتار است؛ از طریق خانواده کودکان با فرهنگ جامعه خود مأنوس شده و عادات و عواطفی در آنها ایجاد می شود که شخصیت آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. بطور کلی فرزندان هر خانواده تحت تأثیر والدین سپس سایر اعضاء خود قرار دارند.
خانواده اساساً یک کانون کمک و تسکین، التیام و شفا بخش است. کانونی است که باید فشارهای روانی وارد شده بر اعضای خانواده را تخفیف دهد و راه رشد و شکوفایی آنها را هموار کند. اگر محیط خانواده محیط سالم و سازنده ای برای اعضایش باشد و نیازها جسمی و روانی آنها را برآورده کند «فرد» از سرچشمه طبیعی کمک سیراب می شود و کمترممکن است به نهادهای درمانی خارج از خانواده احتیاج پیدا کند.
یکی از مفاهیم اساسی که در ارتباط با زندگی خانوادگی مطرح است بحث رضایت از زندگی است و رضایت از زندگییکی از اصول اساسی زندگی اجتماعی است که نسبتاً دیر به حوزه علوم اجتماعی راه یافته است.
رضایت از زندگی از چند جهت برای انسانها دارای اهمیت است:
یکی از عوامل مؤثری که می تواند بر رضایت از زندگی تأثیر بسزایی داشته باشد، نقش اوقات فراغت خانواده است.برخی ازافراد از این اوقات فراغت برای رشد وشکوفایی شخصیت خود، جمعی ازآن برای تفریح و سرگرمی و عده ای دیگر این زمان رابه استراحت می گذرانند .
اوقات فراغت درحقیقت حق طبیعی انسان بوده و باید به عنوان احتیاج اساسی و پایه برای وی محسوب گردد و خانواده هم از دیرباز درتمام نظامهای فکری و اجتماعی به واسطه کارکردهای مثبت خود همواره ازجایگاه ارجمندووالایی برخورداربوده است و به عنوان نهادی مطرح است که اعضای آن اوقاتی را بعد ازفراغت ازکار و تحصیل با هم سپری می کنند. بنابراین این اوقات برای خانواده ها می تواند بهترین فرصت برای استفاده از برنامه های فراغتی که از سوی خود آنان و جامعه تأمین می شود باشد تا سرزندگی و نشاط لازم برای حفظ خانوادهای سالم و متسحکم و باکیفیت بالا را داشته باشند. پژوهشگران همواره روابط مثبتی را بین نحوه ی گذران اوقات فراغت خانواده و کیفیت مطلوب زندگیگزارش کرده اند.
1-2) بیان مسأله
سنجش رضایت از زندگی از مباحث مهم اجتماعی است که نسبتاً دیر به حوزه علوم اجتماعی راه یافته است. رضایت از زندگی پدیدهای است که پیامدهای خاص خود را دارد و با مقولات مهم دیگری مانند بیگانگی، کاهش اعتماد اجتماعی و بیهنجاری در ارتباط است.
بر هم خوردن توازن بین اهداف فردی و خانوادگی و نیازهای افراد با شرایط عینی که معمولاً در اثر موانع خاص ایجاد می شود معمولاً به شکل نارضایتی بیان می شود(محسنی ، 1382 : 10). در کنار مطالعاتی که رضایت از زندگی مردم را به طور عام یا بر حسب موقعیتهای خاص سنی ، جنسیتی ، شغلی ، تحصیلی ، طبقاتی و … ارزیابی می کنند . فقدان یا کاهش شدید رضایت از زندگی خانوادگی به احتمال بسیار به معنی آن است که خانواده در آینده آبستن نارساییها ، انحرافات و آسیبهای اجتماعی قابل توجه و نگران کننده ای خواهد بود به طوری که ممکن است با هر اتفاق و حادثهی کوچکی این توانایی منفی از حالت بالقوه به بالفعل تبدیل شده و امکان بروز پیدا کند . بر این اساس میتوان پایین بودن شاخص رضایت از زندگی خانوادگی را به منزلهی زنگ خطر و نشانگری گویا از ظرفیت آسیبشناختی خانواده تلقی کرد.
هر چند که آمار و اطلاعات دقیقی درباره میزان رضایت از زندگی خانوادگی در ایران وجود ندارد اما با نگاهی به آمار مشکلات خانوادگی ، طلاق ، تجاوز به محارم ، فرار از خانه ، مسائل روحی و روانی جوانان تا حدی میتوان پیامدها و یا لااقل همبستههای رضایت از زندگی خانوادگی را در سطح خانواده لمس کرد. ( عبدالهی ، 1383 : 33 ) .
از آنجا که خانواده اصلیترین نهاد اجتماعی است می تواند مهمترین نقش را در ایجاد رضایت از زندگی ایفا کند و از آنجا که آسیبهای خانوادگی باعث کاهش رضایت از زندگی و همچنین باعث نارضایتی در سایر حوزه های زندگی می شود و پیامدهایی را به همراه دارد که می تواند زمینه ساز بسیاری از رخدادهای اجتماعی گردد میتوان آن را به عنوان یک مسأله مورد بررسی قرار داد. .(آبایان،1383: 109) خانواده ابتدایی و مهمترین نهاد جامعه بشری است که پایه های اساسی زندگی اجتماعی در آن نهاده می شود و نقش بسیار مؤثری در فرایندهای اجتماعی و بهداشت روانی فرد و جامعه ایفا می کند. نقش خانواده در فرهنگ ایرانی و اسلامی آن چنان برجسته بوده که تربیت انسانهای بزرگ توسط پدران و مادرانی انجام گرفته است که در این کانون نورانی به انجام وظیفه پرداختهاند.
خانواده به عنوان یک گروه و واحد اجتماعی در بر گیرنده بیشترین ، عمیقترین و اساسیترین مناسبات انسانی است . خانواده علاوه بر آنکه منبع اولیهی ارضای نیازهای اساسی فرد میباشد ، موقعیتهای متعددی براییادگیری ، شکل گیری نگرشها و تشکیل باورهای اساسییک فرد را فراهم میآوردکه برای زندگی اجتماعی و بهرهوری از میراث فرهنگی و انتقال آن به نسلهای بعد حائز اهمیت است.
یکی از عواملی که بی تردید مهمترین عامل مؤثر بر رضایت از زندگی خانوادگی میباشد ویژگیهای ساختاری و کارکردی خانواده میباشد. کارکردهای خانواده عبارت است از :فعالیتها و رفتارهایی که توسط اعضا جهت حفظ خانواده و برآوردن نیازهای خانواده و اعضا انجام می شود.
خانواده نظام واحدی است که نقشهای اجتماعی متعددی را بر عهده دارد و ارتباط متقابل اعضای آن بر مبنای بنیادها و نیازهای فرهنگی جامعه شکل میگیرد.
نظام خانواده دارای کارکردهای حیاتی بسیاری است از جمله اینکه :
ساختار و کارکردهای خانواده به نوعی میتوانند بر رضایت از زندگی افراد تأثیر بسزایی داشته باشند .
ترکیب ساخت و همچنین کار کردهای خانواده در طول حیات دچار تغییراتی شده است . به طوری که به دنبال خود مسائل و مشکلات زندگی را در تعامل و کنش متقابل شکل میدهد. در نتیجه شیوه زندگی زن و شوهری و خط مشی زندگی والدین و فرزندان دچار دگرگونی می شود . این امر ممکن است به کشمکشهای خانوادگی و در نهایت نارضایتی از زندگی خانوادگی منتهی شود و این خود یکی از دردناکترین مسائل جوامع بشری میباشد.در بسیاری از جوامع ماهیت خانواده ، تا حدی به لحاظ فرایند مدرن شدن و فشارهای مداوم توسعه تغییر کرده است. با مشاهده وضعیت خانوادهی ایرانی باید گفت که این نهاد در حال طی نمودن دوران گذار بوده و در دهههای گذشته به دلیل نبود تغییرات اجتماعی و یاسطحی و غیرساختی بودن آن ازثبات خاصی برخورداربوده است. اما در دوران معاصر خانواده ایرانی درمعرض تغییرات ساختاری قرار گرفته وهمین امر روابط موجود درمیان اعضاء را دچار دگرگونی نموده است. (شجاعی، 1383: 39) خانواده اولین و قدیمیترین نهاد اجتماعی است که بشر کنش های متقابل اجتماعی را درآن تجربه می کند، بستری منظم ،منسجم و هدفمنداست که هماهنگی و همسویی اعضای اصلی آن یعنی زن وشوهر و سپس فرزندان مؤلفه های شاخص در میزان پیشرفت موفقیتش محسوب می شود.
یکی از عواملی که می تواند تهدید کننده دوام و بقای خانواده باشد، تحولات سریعی است که انسانها درجهان امروزبا آن مواجهند. خانواده امروز در اثر تحصیلات، شرایط اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی بیرون متحمل آسیب ویا دگرگونی ناخواسته می شود که این امر موجب نگرانی اندیشمندان و مصلحان اجتماعی را فراهم آورده است. که خانوادههای ایرانی هم از این امر مستثنی نیستند. ( امیر خانی، 1383: 141) نقش و کارکرد خانواده درنیم قرن گذشته به طورعام و در دویاسه دهه گذشته به طور خاص دستخوش تغییرات فراوانی شده است. این تغییرات بیشتر به دلیل تغییر در مناسبات شغلی ، صنعتیشدن، مهاجرتهای وسیع، پیشرفتهای اطلاعاتی و نرم افزاری ، ماهوارهها، مناسبات اجتماعی، اقتصادی، تورم و … صورت پذیرفته وتغییر در جنبه هایعملکردی، ساختاری و ارزشی درنهاد خانواده را موجب شده است.درنتیجه این تغییرات کارکرد سنتی خانواده تحت تأثیر قرار گرفته و تا حدودی موجبات سستی و بی تفاوتی اعضای آن در پایبندی به نظام ارزشی و قانون مندیهای متعارف و سنتی خانواده فراهم گردیده است ،که این تغیرات منشأ بروز مسائلی همچون کاهش میزان وقت گذاری اعضاء ، تغییر در نحوه ی مناسبات وتعامل بین اعضاء و تغییر در نظام ارزش های والدینو فرزندان گردیده است. مسائل ناشی از عدم آگاهی و دانش والدین و کاهش وقت گذاری و تعامل اعضای خانواده با همدیگر و تفاوت درنگرشهای ارزشی والدین و فرزندان آسیبهاییرا متوجه سلامت اقتدار و کارکرد خانواده نموده است.(احمد ی و لرستانی، 1383: 72)
یکی از مؤلفه های ویژگی ساختاری-کارکردی خانوادگی انسجام و یا سازگاری خانوادگی است که نشان دهنده روابط عاطفی بین والدین و فرزندان است.(سامانی،1384 : 1) منظور از انسجام خانواده، احساس همبستگی، پیوند و تعهدعاطفی است که اعضاییک خانواده نسبت به همدیگر دارا هستند. السون انسجام را به عنوان مرزهای احساسی تعریف می کند که اعضای خانواده را به سمت سایر اعضای خانواده جذب می کنند انسجام بر روی اینکه چگونه اعضای نظام خانواده بین جداییها در مقابل باهم بودن تعادل ایجاد می کنند تمرکز دارد.( Olson :2000 ، 145)
بررسی های انجام شده در زمینه جو خانواده گویای آن هستند که سازگاری خانواده و میزان گرمییا محبت والدین که تشابه معنای زیادی با انسجام خانواده دارد همواره دارای پیامدهای مثتبی برای تمام اعضای خانواده است (جمشیدی و همکاران،1387 : 203)از آنجایی که انسجام و سازگاری خانواده بر طبق نظریهی سیستمی السون نتایج مثبتی بر روی رضایت از زندگی خانوادگی دارد . فقدان آن در خانواده می تواند مسأله ساز باشد.
یکی دیگر از عوامل مؤثر بر رضایت از زندگی خانوادگی اوقات فراغت و گذران آن با اعضای خانواده است. فراغت زمان آزادی است که بعد از انجام کار باقی میماند؛یعنی کاری که برای امرار معاش صورت میگیرد و ایجاد درآمدی برای اشخاص می کند. برخی زمان فراغت را محدودتر از این میدانند،یعنی معتقدند که زمانی که بعد از کار و بعد از برآوردن و ارضاء احتیاجات بدنی ، مثل خواب و غذا شستوشو ومانند آن باقی میماند زمان فراغت است.(بهنام، 1381 : 118)
هرانسانی با توجه به شرایط خود به اندازهای که بتواند نیازهای اولیه خود را تأمین کند کار و تلاش می کند. البته هیچ انسانی وجود ندارد که در تمام فصول سال به طور شبانهروزی کار کند ویا به طور کلی کار نکند با توجه به این واقعیت است که پدیده ی اوقات فراغت مطرح می شود.
برخی ازافراد از این اوقات فراغت برای رشد وشکوفایی شخصیت خود، جمعی ازآن برای تفریح و سرگرمی و عده ای دیگر این زمان رابه استراحت می گذرانند .
اندیشمندان اجتماعی، زمان را به عنوان بعدی از حیات اجتماعی، زمینه ساز و بستر مهمی برای تمامی الگوها و مناسبات اجتماعی دانسته اند، به گونه ای که هم اکنون زمان، به بخش جدایی ناپذیر هر واقعیت اجتماعی انسانی تبدیل شده است. اوقات فراغت به عنوان یک پدیده اجتماعی – فرهنگی موضوع مشترک تمامی اقشار جامعه است. در این میان افراد استثنایی بیش از سایر اقشار جامعه در کانون توجه هستند. به لحاظ اجتماعی، برای فعالیت های فراغتی این گروه فرصت ها و زمان کمتری صرف می شود؛ فضاهای اجتماعی و فیزیکی که در آن بتوانند به فعالیت های فراغتی بپردازند با محدودیت روبروست و در واقع گزینه های فراغتی آنان محدود است. اوقات فراغت عبارت است از انتخاب آگاهانه توام با انگیزه لازم و آزادی کامل، به منظور گذر از یک فعالیت اجباری به فعالیتی دلخواه و مورد رضایت، با هدف استفاده بهینه از زمان و فرصت جهت رشد فکر، جسم، تعالی روح و روان شخص (کشاورزی،1385: 170)
خانواده مهمترین نقش را در اوقات فراغت ایفا می کند و جامعه به عنوان فرایندی که افراد از طریق آن، دانش، عقاید، ارزشها و انگیزههایی درمورد اوقات فراغت را به دست میآوردند توصیف میشوند.
اندیشمندانی که ویژگی های سالم کارکردهای خانواده را بررسی کرده اند معتقدند چنین خانواده هایی عموماً خودشان را شاد توصیف می کردند و مهم ترین ویژگی چنین خانواده هایی انجام دادن کارهایشان با هم بوده است. محققانی که رابطه ی میان اوقات فراغت خانواده ورضایت از زندگی را مورد بررسی قرار داده اند، دریافتند که مزایای این قبیل رضایت از زندگی مربوط به کل سیستم خانواده است و نتیجه گرفتند که اوقات فراغت خانواده قویترین پیش بینی کننده ی رضایت از زندگی خانواده است. (Nese،2009 : 159)بسیاری از خانواده ها اوقات فراغت خانواده رابه عنوان بخش مهمی از زندگی خود به شمار میآورند که موجب همبستگی، تقویت انعطاف پذیری، ارتباطات و کارکردهای خانواده شده است.(raymond : 2007 ، 3)
خانواده همیشه در طول حیات خویش کانون کار و استراحت بوده است،اما در دنیای جدید کارکردخانواده تغییر یافته ، اگرچه ابعاد خانواده از حیث کارکردهای فرهنگی و اجتماعی وسیع و متنوع گشته است ولی بسیاری از جنبه های مثبت حاکم بر ساخت سنتیاش را از دست داده است. لذا یکی از عواملی که می تواند در این زمینه مؤثر واقع شود اوقات فراغت و روابط اعضای خانواده با هم است. اوقات فراغت اگر در گذشته بیشتر صرف گفت وگوی اعضا با یکدیگر ،ابراز محبت و رسیدگی به مسائل و مشکلات اعضای خانواده میشد در خانوادههای امروزی این اوقات را صرف فعالیتهای انزواگرایانهای همچون مشاهده تلوزیون یا ماهواره می شود.از این رو صاحب نظران فرایند فوق را بحران عاطفیقلمداد کرده اند. زیرا روابط متقابل رو به کاستی بوده و فرصت درد دل بین اعضای خانواده و به ویژه فرزندان با والدین کمتر وجود دارد.از این بدتر گسست تجمع صوری در خانواده است بدین صورت که هر یک از اعضای خانواده یا حداکثر دو نفری در یک اتاق به تماشای برنامه های تلوزیون مشغول میشوند.این روند با نوعی فراگرد بخشی شدنهمراه است و آسیبهای بسیاری بر جای می گذارد. اگر در تمامی قرنها،خانواده انحصار آموزش و انتقال ارزشهای حیاتی را در اختیار خود داشت اکنون دیگر چنین نیست . فرزندان امروز از سرچشمههای دیگر از جمله وسایل ارتباط جمعی بسیار چیزها یاد میگیرند.آنان کمتر تحت تأثیر والدین و به طور کلی بزرگترهای خود قرار میگیرند.زمانی نیز بین ارزشهای خانه وآن ارزشها که از طریق وسایل ارتباط جمعی ارائه می شود تعارض رخ میدهد، به نظر میرسد که قدرت غالب از آن وسایل همه گیر و در دسترس ارتباط جمعی است . بنابراین می توان گفت که خانواده جدید بسیاری از کارکرهای خود را از دست داده است.(باقی نصرآبادی،1387 :191).
امروزه در همه ی جوامع اکثر افراد اعم از زن یا مرد، کودک یا بزرگسال بعد از فراغت ازکار روزانه و فعالیتهای دائمی و اجباری خود به یک کار یا فعالیت تفریح گونه می پردازند. اوقات فراغت در جوامع مختلف متفاوت است و به تبع آن درافراد نیز متفاوت خواهد بود که این قابل تعمق است. انتخاب نوع فعالیت هم با فرهنگ جامعه و هم با امکانات اقتصادی وفرهنگ فرد یا به تعبیر بوردیو سرمایه فرهنگی فرد ارتباط دارد. (منادی،1385 : 133)
اما آنچه اهمیت دارد اوقات فراغت خانواده است. همانطور که گفته شد افراد پس از فراغت و تحصیل لحظاتی را با هم در خانواده سپری می کنند. این کانون درشکلدهیروابط اعضای خود نقش مهمی داشته و منبع اصلی بهداشت جسمی و روانی آن ها می باشد. با همه ی این بحث ها بنابراین اوقات فراغت را نه تنها باید در میان افراد بررسی کرده بلکه با توجه به یافته های محققانی همچون زابرسکی و مک کورمیک (2003) باید به دلیل رابطه ی معنادارآن با ویژگی های ساختاری و کارکردی خانواده ها روی بررسی رفتار اوقات فراغت درخانواده هم متمرکز شد.
با توجه به این بحثها رضایت از زندگی خانوادگییکی از مباحث مهم اجتماعی است که می تواند تحت تأثیر عوامل زیادی قرار گیرد.
فقدان یا کاهش رضایت از زندگی خانوادگی به احتمال زیادی اثرات سویی برای آینده خانواده به همراه دارد که شامل انحرافات و آسییبهای اجتماعی می شود و بر این اساس میتوان پایین بودن شاخص رضایت از زندگی خانوادگی را به منزلهی زنگ خطر و نشانگری گویا از ظرفیت آسیبشناختی خانواده تلقی کرد.
در این میان خانواده مهمترین نقش را در ایجاد رضایت از زندگی خانوادگی ایفا می کند و یکی از ابعاد اساسی خانواده ویژگیهای ساختاری– کارکردی خانواده ( انسجام و سازگاری اعضای خانواده ، روابط اعضای خانواده با هم ) و همچنین اوقاتفراغت خانواده با هم است که می تواند بر روی رضایت از زندگی خانوادگی اثرگذار باشد. با توجه به تحقیقاتی که توسط زابرسکی و مککورمیک(2004)و سایر محققان صورت گرفته است ، آنها معتقدند که اوقاتفراغت خانواده ، انسجام و سازگاری اعضای خانواده و همچنین روابط اعضای خانواده با هم می تواند قویترین پیش بینی کننده رضایت از زندگی خانوادگی باشد.
1–3 ) تحدید کردن ابعاد موضوع
موضوع تحقیق بررسی رابطه بین نحوه گذران اوقات فراغت و ویژگی های ساختاری– کارکردی خانواده با رضایت از زندگی خانوادگی در میان والدین و فرزندان بالای 18 سال ایشان میباشد.
1–4 ) اهداف تحقیق
در هر تحقیق 2هدف وجود دارد: هدف کلی و اهداف جزئی.
الف- تعیین رابطه بین ویژگی های ساختاری – کارکردی خانواده با رضایت از زندگی خانوادگی
ب – تعیین رابطه بین نحوه گذران اوقات فراغت خانواده بارضایت از زندگی خانوادگی
ج – تعیین رابطه بین نحوه گذران اوقات فراغت خانواده با ویژگیهای ساختاری- کارکردی خانواده
1–5 ) اهمیت و ضرورت تحقیق:
در کشور ما طی سالهای اخیر مطالعات پیمایشی چندی پیرامون موضوع رضایت از زندگی صورت گرفته است که در برخی از آنها رضایت از زندگی افراد نیز مورد توجه بوده است، اما آشکارا سهم مطالعات مستقل برای بررسی رضایت افراداز زندگی خانوادگی اندک بوده است.
میزان رضایت هر فرد از زندگی مقولهای است که از دو عامل نیازهای انسان و چگونگی پاسخگویی به آنها و ویژگیهای اخلاقییا نظام ارزشیابی وی تبعیت می کند . به این معنا که هر چه نیازهای انسان بیشتر مرتفع شود و در عین حال امیال ، آرزوها و خواسته های او در
فرایند جامعه پذیری معقولتر و محدودتر شوند، انسان رضایت بیشتری از زندگی خواهد داشت.
رضایت از زندگی خانوادگی متغیری رایج در مطالعات آماری و شاخص تعیین کننده میزان کیفیت زندگی میباشد. رضایت از زندگی خانوادگی وضعیتی است که در آن والدین و فرزندان در بیشتر مواقع احساس خوشبختی و رضایت از زندگی دارند. رضایت از زندگی از طریق علائق متقابل ، مراقبت از یکدیگر ، پذیرش ، درک یکدیگر و ارضای نیازها ایجاد می شود. ( خسروی و همکاران ، 1390 : 41 )
جست و جو در تحقیقات پژوهشگران در زمینه رضایت از زندگی خانوادگی نشان میدهد که توجه محققان غالباً به روابط درون ساختارهای خانوادگی است و کمتر به بررسی هم زمان کارکردهای خانواده ، اوقات فراغت خانواده و رضایتمندی از زندگی خانوادگی پرداخته اند.( همان : 45)
جی کارتلج و همکاران(1996) بهره گیری سازنده از اوقات بیکاری را در حفظ تندرستی و داشتن زندگی طبیعی به ویژه امروز که اوقات فراغت پیوسته برای همهی افراد افزایش یافته است، داراینقش حیاتیمیداند. (کارتلج به نقلاز وحیدی، 1387: 15)
با پرکردن اوقات فراغت لحظههای از دسترفتنی را دارای ارزش کرده، میتوان از ثمرات آن برای بهبود وضعیت زندگی، سلامت روح و جسم بهره مند شویم. پر کردن اوقات فراغت با هدف فوق نیاز به برنامه ریزی دارد.
اوقات فراغت ومسائل مربوط به آن یکی از مهمترین مباحث اجتماعی جوامع امروزی است و به دلیل اینکه پیامدهای فرهنگی، اخلاقی روانی، اجتماعی و سیاسی مهمی را دربردارد مورد توجه خاص جامعه شناسان و علمای تعلیم و تربیت است و دراین میان اوقات فراغت خانواده از اهمیت خاص ودرخور توجهی برخوردار است که کمتر مورد توجه قرارگرفته است.
ازطرفی کارکردهای خانواده، انسجام،انعطاف پذیری، ارتباطات و رضایت اززندگی با توجه به چالشهای جوامع کنونی وبا توجه به شکاف نسلی که بین جوانان و خانوادههای آنان وجود دارد مهم است ویکی از مهمترین عواملی که به نوعی بر پدیدههای مذکور تأثیر گذار بوده است گذران اوقات فراغت اعضای خانواده با هم و همچنین ویژگیهای ساختاری– کارکردی خانواده ( انسجام و سازگاری ) است. لذا با توجه به مطالب ارائه گردیده میتوان نتیجه گرفت که شاید برنامه ریزی جهت چگونگیپرکردن اوقات فراغت خانواده یک ضرورت اساسی باشد واحتمالاً دررشد شخصیتی، اجتماعی، مذهبی و جسمی فرد مؤثر واقع می شود.
پس با توجه به اهمیت اوقات فراغت خانواده و تأثیرآن بر ویژگی های ساختی- کارکردی خانواده واحتمالاً نتایج مثبت آن بر روی رضایت از زندگی ضرورت این امر مهم باعث شده تا به این تحقیق پرداخته شود .
1 -6) تعریف مهمترین مفاهیم تحقیق
الف . تعریف اوقات فراغت
واژهی اوقات فراغتاز دو کلمهی اوقات و فراغت ترکیب شده است . اوقات در لغت جمع کلمهی وقت یعنی هنگامها،روزگارها و ساعات تعریف شده است. در زبان فارسی فراغت در لغت به معنای آسودگی و آسایش است و معمولاً در مقابل اشتغالات ودرگیریهای روزمره که نوعاً موجب خستگی می شود به کار می رود.
یا سرگرمیها، تفریحات وفعالیتهایی که به هنگام آسودگی ازکار عادی باشوق ورغبت به آن پرداخته می شود.(دهخدا ، 1373 :90 )
فراغت زمان آزادی است که بعد از انجام کار باقی میماند؛یعنی کاری که برای امرار معاش صورت میگیرد و ایجاد درآمدی برای اشخاص می کند. برخی زمان فراغت را محدودتر از این میدانند،یعنی معتقدند که زمانی که بعد از کار و بعد از برآوردن و ارضاء احتیاجات بدنی ، مثل خواب و غذا شستوشو و مانند آن باقی میماند زمان فراغت است.(بهنام، 1381 : 118)
ب . تعریف خانواده
سادهترین ، کوچکترین و قدیمیترین شکل جامعه انسانی خانواده است. خانواده کوچکترین واحد بنیادی جامعه نوین است. خانواده در لغت از دو جزء خان به معنای منزل و سرا و واده به معنای اهل منزل تشکیل شده است. از لحاظ تاریخی خانواده به نوعی اتحاد خانگی اطلاق میشد که افراد آزاد و برده را با هم شامل بود . در برخی از فرهنگها این مفهوم شامل اموال خانه نیز بود.(اعزازی،10:1386).یکی از شکلهای تجمع انسان خانواده است . خانواده مجموعهی پیچیدهای است از انواع روابط ، روندها و پدیدههای مختلف . به عبارت دیگر خانواده نظامی است از حیات اجتماع که در آن مناسبات جسمانی، روانی،اقتصادی، اخلاقی و فرهنگی با هم گره خورده و مجموعهییکپارچهای را تشکیل میدهند.
خانواده در مفهوم کلی خود پدیدهای جهانی است . خانواده در همهی گسترهی زمانی و مکانی وجود داشته است، چرا که به نیازهایی پاسخ میدهدکه برای تمامی نوع بشر مشترک است .(محسنی،401:1370). به عبارت دیگر خانواده را گروهی مرکب از شخص و خویشاوندان نسبی و همسر او ، گروهی که از یکدیگر ارث میبرند و بعضی خویشان سببی را در محدوده آن دانسته اند.(تقوی دهاقانی،1387 :131 )
اما برای خانواده در معنای خاص آن از سوی صاحب نظران علوم اجتماعی تعاریف زیادی ارائه شده که اینجا به به برخی از مهمترین آنها اشاره می شود : خانواده واحدی اجتماعی است که بر اساس ازدواج پدید میآید(ساروخانی، 1370 : 136).خانواده به معنای واقعی اجتماعی از حضور مادران،پدران و فرزندان در یک مکان و فضای اجتماعی و فرهنگی مشترک تشکیل می شود این تعریف از خانواده معطوف به نوع خانوادهی هستهای است.(آزادارمکی،11:1389)
در تعریفی دیگر خانواده از گروهی از اشخاص تشکیل می شود که روابطشان با یکدیگر بر پایه خویشاوندی و همخونی استوار است.(باقی نصرآبادی، 1387 : 7).شرفی به نقل از مرداک مینویسد:خانواده یک گروه اجتماعی است که اعضای آن به وسیله دودمان ،ازدواج یا فرزند خواندگی با یکدیگر پیوند برقرار می کنند و نیز کسانی که در زندگی با هم از تشریک مساعی در تأمین درآمد ، اقتصاد و نگهداری از فرزندان برخوردار هستند.(شرفی، 1383 : 77)
ج . تعریف رضایت
تقریبا در تمام فرهنگهای لغت فارسی رضایت به معنای خشنودی ، خرسندی ، خوشحالی و احساس شادی آمده است . این واژه در فرهنگهای مختلف به معنای اقناع، ارضا، خرسندی ، مایه خشنودی ، کامیابی و همچنین مسرت و رضا آمده است.(آریانپور، 4511:1377)
معین در فرهنگ فارسی رضا را خشنودی ، خوشدلی ، رضامندی،خوشحالی و خشنودی میداند. دایره المعارف روانشناسی رضایت را خشنودی برآمده از یک وضعیت راحت میداند که معمولا با ارضا برخی تعاملات خاص پیوند خورده است. رضایت حالتی هیجانی است که با رسیدن به یک هدف پدید میآید. به طور کلی خوشحالی فرد است از آنچه که به او داده می شود و رضایت یک فرد در برطرف شدن نیازهای شخصیتی وی میباشد. رضایت می تواند نوعی به دست آوردن تجربه و ارزیابی آن نیز باشد . فرد ممکن است تجربه لذتبخش داشته باشد که منجر به نارضایتییا رضایت گردد . بنابراین رضایت یا عدم رضایت یک احساس نمی تواند باشد یلکه ارزیابی از یک احساس است .(دایره المعارف روانشناسی ،1381 : 108)
از تعاریف رضایت برداشت می شود که سطح و درجه رضایتمندی افراد متفاوت و متناسب با ادراکات و ارزشهای افرادشکل متفاوتی به خود میگیرد و رضایت علاوه بر تأمین انتظارات فرد تأمین نیاز فرد نیز هست.(همان : 125).
د. رضایت از زندگی
رضایت از زندگی بیانگر نگرش مثبت فرد نسبت به جهانی است که در آن زندگی می کند و در واقع همان احساس خشنودی است که در پی دستیابی به آن زمانی نه چندان کوتاه را سپری مینماید. فلسفهای است که شخص آگاهانه برای زندگی خود انتخاب کرده و ناخودآگاه آن را در ذهن دارد( خوارزمی ، 1386 : 8 )
ه . رضایت از زندگی خانوادگی
متغییر رضایت از زندگی خانوادگی به عنوان بخشی از مفهوم کلیتر رضایت از زندگی است. بر اساس نظر السون رضایت از زندگی خانوادگی عبارت است میزانی که اعضای خانواده احساس شادی کرده و از همدیگر خرسند هستند. وی براساس ده گویه این مفهوم را مورد سنجش قرار داده است. رضایت از زندگی خانوادگی همچنین به عنوان ، میزان ارزیابی مثبت فرد از زندگی خانوادگیاش در متن کلی خانواده تعریف می شود(باقری، 1385 : 46).
Function
Emotional crisis
Partial
-Leisure
5- Life satisfaction
:
تبلیغ یا رساندن پیام و نشر اهداف انبیاء، امر مهمی است که میتوان آن را همزاد بشر دانست. از اینرو آنرا همزاد بشر دانستیم، که ظهور دین و نبوّت را همزمان با تولّد آدم ابوالبشر7 میدانیم. چرا که انسان موجودی است اجتماعی؛ بنابراین برای تعامل با دیگران و مفاهمه بهتر باید نیّات و اغراض شخصی یا دینی خود را به وسیله ابزار و امکانات موجود منتقل نماید و این همان تبلیغ است.
ابزار و امکانات تبلیغ، در گذر زمان و با تکامل و پیشرفت انسان در هر عصری به شکلی نو و تازه پدید آمد؛ و مبلّغان دین نیز، چه آنان که واقعاً درصدد هدایت انسان بودند و چه آنان که به نام دین و تظاهر به تبلیغ آن، در واقع ضلالت و گمراهی را تبلیغ میکردند، با بهره گرفتن از این ابزار برای گسترش و نشر اهداف خود از هیچ کوششی دریغ نکردند.
بدون شک اختراع و ابداع ابزار تبلیغی الکترونیکی را باید نقطه عطف مهمی در امر تبلیغات دانست؛ چرا که بسیاری از حدود و ثغور و محدودیّتها را از میان برداشت. خصوصاً در دهه اخیر و با گسترش اینترنت، شاید دیگر نتوان در این کره خاکی محدودهای را یافت که از بُرد تبلیغ به دور باشد. پدیدهای که باید آن را تلفیقی از رسانههای مختلف و مدرن، مثل تلفن، رادیو، تلوزیون، روزنامه، مجله و… دانست.
پیروان ادیان مختلف نیز به تبع سرعت و رشد تکنولوژی از ورود به این عرصه غفلت نکردند؛ آنها علاوه بر تبلیغات سنّتی، که مخاطبان خاص خود را دارد، کوشیدند که خود را به ابزار نوین تبلیغی مجهّز کنند، تا به آسانی و سهولت و با هزینه کمتری بر تعداد پیروان خود بیافزایند.
بر کسی پوشیده نیست که اسلام و مسیحیت به عنوان دو دین بزرگ الهی در تمام عالم دارای پیروان فراوانی هستند. در بعضی از ممالک نسبتشان، به اقلّیّت و اکثریّت و گاهی نیز مساوی است. گاهی در صلح و آرامش بودند و گاهی در مخاصمه و جدال؛ اسلام به عنوان آخرین و کاملترین دین الهی همواره مسحیت راستین را به رسمیّت میشناسد و مسیحیانی که در سرزمینهای اسلامی به عنوان اقلیّت مذهبی زندگی میکنند، از حقوق خاصّی به عنوان اهل ذمّه برخوردارند؛ همچنانکه محدودیّتهایی برای تبلیغ دین آنها در میان مسلمانان قائل است.
اما در این پژوهش سخن از مسیحیت راستین نیست، بلکه از افرادی است که به آموزههای مسیحی ملتزم نیستند، و مسیح7 را ابزار رسیدن به اهداف سیاسی و استعماری خود میدانند. همانطوریکه تاریخ استعمار در مشرقزمین و آفریقا گواه بر این مدّعاست، افرادی تحت نام زیبای «تبشیر» به تحمیل ایدهها و افکار سیاسی و انحرافیِ پیچیده در زرق و برق محبّت، عشق، نجات و شفاء میپردازند. هدف ما در این پایاننامه که با عنوان «بررسی شیوههای تبلیغ مسیحیت تبشیری در اینترنت» تدوین شده، شناخت این شیوهها و راههای تاثیر آنها بر جامعه اسلامی ایران و معرفی آسیبها و مشکلاتی است که این پدیده برای تحقق اهداف متعالی اسلام در این کشور بهوجود میآورد. تبلیغات گسترده «مسیحیتِتبشیری» در میان اقشار مختلف جامعه ما، که از طریق ماهواره، اینترنت، کلیسای خانگی، پخش و توزیع کتب رایگان و … انجام میشود، میتواند به سست شدن پایههای ایمانی و دینی مردم بینجامد. ما در این رساله به بررسی تبلیغات اینترنتی آنها، و راهکارهای مقابله با آن خواهیم پرداخت.
ضرورت و اهداف تحقیق:
هر مبلّغ متعهّدی باید علاوه بر تجهیز به دانش قرآنی و منابع روایی، نسبت به نقاط آسیبپذیر جامعه اسلامی و جوانان عزیز و منافذی که مجرای نفوذ و ورود دشمن است، نیز آگاه باشد. مبلّغان باید بدانند یکی از بزرگترین و خطرناکترین پدیدهای که مسلمانان با آن روبرو هستند، تبشیر مسیحیت است که متاسفانه در برخی از آنان نیز موثر افتاده، تاحدّی که فریاد دلسوزانه علمای آگاه و متعهّدمان خصوصاً رهبر فرزانه انقلاب و مراجع معظم تقلید نسبت به گسترش و رواج آن در جامعه ما بلند است. و شاید در اطراف ما نیز، از اقوام و آشنایان، و یا دوستان و همسایگان کسانی باشند که به طور پیدا یا پنهان گرفتار دام مسیحیت تبشیری شدهاند.
بنابراین پژوهشی که تحت عنوان فوقالذّکر در جامعه المصطفی9 العالمیه و با راهنمایی و مشاوره اساتید محترم صورت گرفته تلاش میکند ضمن بررسی سایتها و وبلاگها، شیوههای تبلیغی آنها را معرفی نماید. تا با شناساندن اهداف، انگیزهها و روشهای تبلیغ مسیحیت تبشیری به جمع بزرگ مبلّغان مسلمان و متصدیّان فرهنگ و مذهب کشور ما، ضمن تنبّه و آگاهیبخشی به آنها، اعلام نماید: ضرورت دارد که مبلّغان اسلامی ضمن مجهزشدن به وسایل نوین ارتباطی، با ابزارِ تبلیغی از جنس همان ابزاری که دشمن از آنها بهره میبرد، علاوه بر پاسخگویی به شبهات مسیحیت زمینه هدایت منحرفین و فریبخوردگان را نیز فراهم نمایند.
سؤالهای تحقیق:
سؤال اصلی:
روشهای تبلیغ «مسیحیت تبشیری» در شبکه جهانی اینترنت برای مخاطبان فارسی زبان و ایرانی چگونه است؟
سؤالهای فرعی:
1.اینترنت در میان انواع مختلف رسانههای تبلیغی در چه جایگاهی قرار دارد؟
3.نگاه ادیان الهی نسبت به تبلیغ چگونه است؟
5.تبشیر چیست؟
6.مسیحیت تبشیری به چه معناست؟
7.سابقه تبلیغ مسیحیت در سرزمین ایران چیست؟
فرضیه تحقیق:
با توجه به ظرفیتهای بالای اینترنت و امتیازاتی که این روش نسبت به سایر روش های تبلیغ مسیحیت تبشیری در ایران از آن برخوردار است، مبشّران مسیحی در آینده توجه بیشتری به آن خواهند داشت و تبلیغات خود را در این شبکه گسترش خواهند داد. به این ترتیب، مسیحیت تبشیری میتواند یکی از چالشهای مهم مسلمانان ایران در آینده باشد و در این خصوص باید ضمن شناخت دقیق و عالمانه این پدیده و قابلیتهای آن، از هماکنون برای غلبه بر آن چالش پیشاندیشی و چارهجویی و برنامهریزی کرد.
سابقه تحقیق:
تا کنون کتابها و مقالات و پایاننامههای زیادی در زمینه تبلیغ و عناوین مرتبط با آن و همچنین مسیحیت در ایران و اهداف و انگیزهها و روشهای تبشیری و تبلیغی آنها نوشته شده، اما با جستجویی که در کتابخانهها و پایگاههای اینترنتی انجام دادیم، پژوهشی که به موضوع تبلیغ مسیحیت در اینترنت پرداخته باشد، نیافتیم. البته این مطلب دور از انتظار هم نیست چرا که اینترنت ابزاری است نوین، که حداکثر یک دهه از گسترش و عمومی شدن آن در ایران میگذرد.
روش تحقیق:
روش این تحقیق توصیفی و تحلیلی است. به این معنا که در مواردی که نیاز به ارائه اطلاعات بود، بخشی از کار به صورت تحقیقات کتابخانهای انجام شد و بخش دیگر به بررسی و کاوش در میان سایتها و وبلاگها اختصاص یافت. و در مواردی که باید از دادههای فراهم شده به نتایج و لوازم آن راهبری میشد، کار جنبه تحلیلی بیشتری پیدا کرده است.
رویکرد تحقیق:
رویکرد این پژوهش، تاریخی است.
قلمرو تحقیق:
ما در این تحقیق به بررسی سایتها و وبلاگهای فارسیزبانی خواهیم پرداخت که به دنبال فعّالیّتهای تبشیری در جامعه ایران هستند. هر چند قلمرو جغرافیایی فارسی زبانان فراتر از ایران است، امّا بررسی ما در خصوص جامعه ایران خواهد. از سوی دیگر قطعاً فعّالیت تبشیریها در اینترنت منحصر به زبان فارسی نیست؛ بلکه ما به سایتها و وبلاگهایی برخوردیم که به زبانهای دیگری مانند انگلیسی یا فرانسوی به تبشیر مسیحیت در میان ایرانیان میپردازند.
بنابراین قلمرو تحقیق ما در میان ایرانیان فارسی زبان مقیم ایران است.
از نظر زمانی نیز قلمرو تحقیق ما برابر است با تاریخ عمومیشدن اینترنت در ایران، یعنی تقریباً یک دهه اخیر.
ساختار تحقیق:
ما در گفتار اول از فصل اول این پایاننامه واژهها و اصطلاحات مربوط به تبلیغ را تعریف نموده و به مؤلّفههای تبلیغ پرداختیم. سپس با نگاهی به استراتژی تبلیغ، از اهمیت تبلیغات در عصر حاضر سخن گفتیم. مبحث بعدی ما در این گفتار بررسی خطمشی تبلیغ در اسلام و مسیحیت راستین است. هدف از بیان این مباحث، هرچند به صورت کوتاه و مختصر، اینست که با توجه بیشتری به دانش تبلیغات، از اهداف و شیوههای تبلیغ مسیحیت تبشیری آگاه شده و از انجام اقدامات لازم در برابر آن غفلت نکنیم.
در همین فصل و در گفتار دوم به معرّفی رسانه اینترنت، ویژگیها و امتیازات آن پرداختیم تا در فصلهای بعدی مشخص شود که چرا مسیحیان اینترنت را به عنوان ابزار تبلیغ و تبشیر برگزیدند. پرداختن به این بخش از جهت آشنایی با ذات این رسانه و تفاوتهای آن با رسانههای دیگر ضروری بود.
با توجه به عنوان پایان نامه لازم بود که در فصل دوم، به تبشیر مسیحی و ریشهها و مبانی فرهنگی و دینی آن بپردازیم. ابتدا تعریف و تاریخچه مختصری از تبشیر انبیاء ارائه شد. سپس با بررسی عملکرد تبشیری کلیسا، نشان دادیم که چنین اقداماتی هرگز با اهداف مقدس انبیاء الاهی خصوصاً حضرت عیسی7 سازگار نیست. در گفتار دوم از فصل دوم درباره سابقه و عملکرد مسیحیت تبشیری در ایران مطالبی را بیان کردیم. توضیحات این بخش به ما کمک میکند تا با پیشزمینهای تحقیقی و تاریخی از عملکرد گذشته آنان در ایران غفلت نکنیم وبدانیم که مسیحیان، همواره به فکر مسیحیکردن ایران بوده و هستند، و اگر دیروز این هدف را به شکل دیگری دنبال میکردند، امروز همان هدف با ابزار تازهای ادامه مییابد. در گفتار سوم با عنوان ضرورت بیداری مسلمانان در برابر اقدامات تبشیری به تشریح نظر قرآن درباره اهل ذمّه و حدود و ثغور آزادی آنها در جامعه اسلامی، و چگونگی عکسالعمل مسلمانان در برابر آنها پرداختیم.
در فصل سوم این پایاننامه با مطالعه سایتها و وبلاگها و دستهبندی روشهای تبلیغ میسحت تبشیری در رسانه اینترنت، نمونههایی از تبلیغ آنها مورد بررسی قرار گرفت.
درفصل چهارم و پایانی این پژوهش ابتدا فرصتهای اینترنت برای تبلیغ مسیحیت را برشمردیم و سپس ارزیابی کلی از تبلیغات و میزان موفقیّت آنها ارائه شد.
این پایاننامه با ارائه پیشنهاداتی برای کاهش آثار سوء و ضد دینی و ضد اسلامی تبلیغ مسیحیت تبشیری در ایران و بیان شیوههای مواجهه با مسیحیت تبشیری در اینترنت پایان مییابد.
:
سلامتی یکی از بنیادی ترین نیازهای زندگی انسان است. سلامتی شالودهای بنیادی برای بالندگی و پیشرفت انسانها بوده، که فقدان آن عاملی مهم و موثر در سستی و فروپاشی ملّی شمرده میشود. آنچه که برای جامعه شناسان در زمینه سلامتی و بیماری اهمیّت مییابد بررسی تاثیر عوامل اجتماعی-فرهنگی، و روانی-اجتماعی بر فرایند پدیدآوری، نگهداری،افزایش،توزیع و پی آمدهای سلامتی و بیماری در جامعه است.با درنظر گرفتن سلامتی،به عنوان مفهومی متأثر از مجموعه ای پیچیده از عوامل زیستی،روانی-اجتماعی،فرهنگی،اقتصادی،مذهبی و محیطی باید گفت که در این معنا سلامتی دیگر تنها دغدغهی دست اندرکاران علوم پزشکی نیست، دانشمندان علوم اجتماعی به ویژه جامعه شناسان و روان شناسان نیز به بررسی آن علاقمند میشوند(ریاحی،98:1384).
یکی از مهمترین عوامل تشکیل دهنده الگوی غذایی جامعه مجموعه عادات و فرهنگ غذا و تغذیه افراد آن جامعه است. این عادات از بدو تولد در درون خانواده شکل میگیرد که خود وابسته به بستری است که جامعه فراهم می کند. بنابراین عادات غذایی از یکطرف پاسخگویی به نیاز غریزی و خواسته ای فیزیولوژیک و از سوی دیگر یک رفتار فرهنگی است. امروزه با پیشرفت علم و فن آوری و صنعت، شیوه زندگی تغییر کرده است و شاهد کمرنگ شدن سنتها و آداب فرهنگهای بومی در زمینه و آداب و رفتارهای غذایی هستیم. امروزه انگیزه و تمایل افراد به غذا بر اساس نیاز واقعیبدن نیست بلکه معیار انتخاب غذا را خوشمزه بودن آن میدانند (فاضل پور و همکاران،26:1390). غذا یکی از نیازهای اساسی انسان و برای ادامه ی حیات آن لازم و ضروری است و بدون آن تداوم زندگی برای انسان میسر نمی باشد. غذا سوخت انسانی برای هرگونه تحرک و حیات است. دسترسی به غذای کافی و مطلوب و سلامت تغذیهای از محورهای اصلی توسعه و سلامت جامعه است. نقش تغذیه در سلامت،افزایش کارایی،یادگیری انسانها و ارتباط آن با توسعه اقتصادی طی تحقیقات وسیع جهانی به اثبات رسیده است(هزارجریبی و علیزاده اقدم،196:1391).
جامعه شناسی غذا و تغذیه یکی از شاخههای جدید جامعه شناسی است. امروزه توجه به ابعاد تغذیهی انسانی از دیدگاه اجتماعی ذهن پژوهشگران عرصه سلامت و تغذیه را به خود مشغول کرده است.جامعه شناسی غذا عوامل بیشمار اجتماعی،فرهنگی،اقتصادی،سیاسی و فلسفی که روی عادتهای غذایی تاثیر میگذارد و این که چه چیزی بخوریم،کی بخوریم،چگونه بخوریم را مطالعه می کند.مطالعات جامعه شناختی عادتهای غذایی و نقشی که محیط اجتماعی در تولید و مصرف موادغذایی ایفا می کنند را بررسی می کنند. در اینجا مفهوم این گفته به منزلهی این نیست که انتخابهای فردی و ذائقههای شخصی هیچ اهمیتی ندارد بلکه به خاطر این است که تبیین جامعه شناختی الگوهای غذایی، تعیین کننده های اجتماعی،چگونگی غذا خوردن و سبکهای انجام این کار را مشخص میسازند. در کل این گونه رفتارها اشتهای اجتماعی را مشخص می سازند.غذا فقط غذای آماده نیست، انتخاب نوع غذا و مصرف آن در شبکه پیچیدهای از فرهنگ،عوامل فردی و اجتماعی اتفاق میافتد.بنابراین برای برنامه ریزی صحیح و درست در زمینه رفتار سالم تغذیهای توجه به ابعاد فرهنگی و اجتماعی از اهمیت فراوانی برخوردار است(علی زاده اقدم،286:1390).
توجه جامعه شناسان به امر غذا و تغذیه بازتابی از اهمیت فزایندهی اجتماعی و فرهنگی غذا در جوامع نوین صنعتی است. در جوامع امروزی زمینه های مختلفی از نظر فرهنگی با امر رژیم غذایی و بدن مرتبط گشته است(محسنی،1379:372).
1-2- بیان مسئله:
در طول دهه های اخیر روش بسیاری از مردم دنیا بخصوص در کشورهای توسعه یافته تغییر کرده است و افزایش اخیر در بیماریهای مزمن در دنیا مربوط به محیطی است که سبب کم تحرکی،افزایش دریافت کالری و شیوه های نامناسب زندگی شده است. این تغییرات در شیوه ی زندگی دامنگیر کشورهای در حال توسعه از جمله ایران نیز میباشد. نوع روغن مصرفی، نمک، انواع ترشیها، نوع روش پخت و پز،مصرف چای، استفاده از غذاهای آماده و غیره از جمله عادات غذایی روزانه هستند که در صورت شیوه مصرف نادرست زمینه ساز بسیاری از بیماریهای مزمن و غیرواگیردار می شود. با گسترش زندگی صنعتی مصرف غذاهای آماده، غذاهای پرچرب و سرخ کردنی افزایش چشمگیری یافته است و میزان اسیدهای چرب ترانس موجود در این محصولات غذایی موجب افزایش شیوع بیماریهای مزمن گردیده است (برزویی و همکاران،158:1389).
در کشورهای در حال توسعه به علت ورود به زندگی ماشینی و صنعتی و توسعه اقتصادی-اجتماعی بسیاری از بیماریهای مزمن – غیرعفونی به ویژه در میان لایه های اجتماعی متوسط و مرفه اندک اندک افزایش یافته است. شاید بنیادیترین گام در جهت کاهش اینگونه بیماریهای مزمن تلاش برای پدیدآوری الگوهای رفتاری مناسب یا دگرگونی سازی الگوهای رفتاری نامناسبی است که مستقیم و غیرمستقیم بر سلامتی و بیماری افراد تاثیر میگذارد(ریاحی،2003:165).
محققان6 دسته از عوامل خطرآفرین رفتاری را ریشه بیماریهای مزمن و غیرعفونی (بیماریهای زندگی ماشینی) در بزرگسالان و عامل مرگ ومیر زودهنگام آنها میدانند1- دودکشیدن به ویژه سیگار کشیدن 2- آشامیدن بیش از اندازه نوشابه های مضر 3- بهره نگرفتن یا بهره گیری اندک از خدمات بهداشتی پیشگیرانه مانند کنترل فشارخون، بازدیدهای پزشکی منظم و دورهای-شناسایی به موقع سرطان- مهار بیماریهای قند 4- پیگیری شیوه های نامناسب زندگی مانند: عادتهای غذایی نامناسب و پویایی اندک بدن 5- عوامل خطرآفرین محیطی مانند: خطرهای محیطی-آلودگی هوا،صدا و آب 6- تنش و فشارهای روانی(Park,2000,27).
امروزه در کشورهای توسعه یافته و نیز در میان لایه های بالا و متوسط کشورهای در حال توسعه، الگوی تغذیه به سوی افزایش مصرف شکر، چربی حیوانی، و پروتئین ها، همراه با کاهش مصرف الیاف گیاهی(میوه وسبزی و دانه های گیاهی) پیش می رود. بیشتر افراد ،سبزی و میوه های تازه و دانه های گیاهی کمی مصرف می کنند و در همان حال مقدار فراوانی گوشت به شکل غذاهای آماده و کنسرو شده و شکر به شکل نوشابهها و شیرینیها در خوراک خود میگنجانند. این روند بر اثر به کارگیری فن آوری های نوین تغذیه شتاب بیشتری به خود گرفته است. فنآوری هایی که بر فرایند تولید،پخش، فرآوری و مصرف مواد غذایی -که نمودهای بنیادین نقش اجتماعی غذاها است تاثیر میگذارد(ریاحی،102:1384).
اگر چه نقش ژنتیک به عنوان عامل خطر در ابتلا به سرطان موثر میباشد امّا مطالعات مختلف نشان می دهند که فاکتور محیطی اصلی در ارتباط با سرطان تغذیه است. مطالعات انجام شده ثابت کرده است که تغذیه در بروز 30 تا 40 درصد انواع سرطانها موثر می باشد. بسیاری از رفتارهای تغذیه ای مانند: نوع غذا،روش آماده کردن غذا،میزان تعادل در کالری دریافتی و تنوع غذایی میتوانند به عنوان عامل خطر در ابتلا به سرطان تاثیر گذار باشند.شواهد نشان می دهند که مصرف غذاهای پرچرب،کم فیبر و مصرف نکردن روزانه میوه و سبزی منبع غنی از ویتامینها هستند که با افزایش بروز سرطان های مختلف در ارتباط میباشند(میربازغ و همکاران،109:1391).
بشر امروزی بر خلاف گذشته با خوردن انواع مواد لازم و غیر لازم و حتی گاهی اوقات مضرو زیان آور موجب ناکارآمدی بدن خود شده است.در حالی که در گذشته عامل بسیاری از بیماریها و مرگ و میرها و عفونت بوده است ، در اواخر قرن 19 با تغییراتی که در سبک زندگی سلامت محور با تاکید بر تغذیه به طور خاص اتفاق افتاد، این نوع بیماریها کاهش یافته و جای خود را به بیماریهای مزمن داده است. بر اساس آمار منتشر شده انستیتیو تحقیقات 20 درصد افراد در ایران دچار سوء تغذیهاند و علی رغم داشتن درآمد کافی به سبب عدم آگاهی تغذیهای ناصحیح از تغذیه خوب برخوردار نمیباشند.بدن آدمی یک مجموعه پیچیده و متنوعی از کارکردهاست و توانایی این را دارد که بدون کمک خارجی خود را از ارزیابی کند اما شرط بازسازی آن است که نیازهای آن به درستی مرتفع گردد و این فرایند پیچیده تحت عنوان تغذیه نام دارد. گرچه طبقهی اجتماعی، درآمد و میزان دستیابی افراد به کالاها وخدمات اهمیت فراوانی در تعیین کیفیت زندگی آنها دارد اما سرانجام وضع سلامتی شان عامل بنیادی برای بالندگی وپیشرفت انسانهاست و فقدان آن عامل مهم و موثری در سستی و فروپاشی ملّی شمرده میشود(قاسمی،1388 :183)
جداول مربوط به میزان هدر دادن منابع در ایران به خوبی یکی از علل عدم توسعه واقعی و کیفی کشور را نشان میدهد. عاملی که اتفاقا بر عهده دولتمردان یا سیاست های آنان نیست، بلکه زاییده نگرش مردم در زندگی فردی و اجتماعی خود است. رویکرد مردم به استفاده از منابع که بتدریج در خلال سالیان شکل گرفته، به آسانی هم از بین نخواهد رفت اما بررسی و یادآوری آن، همواره تلنگری است بر این که حرکتی برای اصلاح آن از سوی مردم انجام گیرد.
تصویر زیر مصرف سالانه چند ماده غذایی برای هر نفر و رتبه هر ماده را در هرم غذایی را نشان میدهد. در واقع نگاهی است اجمالی به فرهنگ و رویه مصرفی مردم ایران.
بررسیهای مختلف نشان می دهند که در بخشهایی از جمعیت کشور ما سوءتغذیه وجود دارد .کمی وزن کودکان زیر5 سال،کمبود پروتئین،کم خونی ، فقرآهن واختلالات ناشی از کمبود ید و …بسیاری از افراد کشور را دچار مشکل کرده است. بر اساس آمارهای منتشر شده توسط انستیتو تحقیقات تغذیهای و صنایع غذایی کشور حدود 20 درصد از جمعیت ایران دچار سوءتغذیه هستند و 20 درصد دیگر علی رغم داشتن درآمد کافی به سبب عدم آگاهی و سواد تغذیهای از تغذیهی مطلوب برخوردار نمیباشند(جهانگیری و رجبی،76:1380). بررسی رشید خانی و همکارانش بر روی زنان شمال شهر تهران نشان داد که ویژگیهای اقتصادی، اجتماعی چون: تحصیلات دانشگاهی، شاغل بودن، میزان درآمد زن در ماه، میزان درآمد کل خانواده و ویژگیهای جمعیتی نظیر:سن، تأهل، داشتن فرزند، تعداد فرزندان و ابعاد خانواده و قومیت بر روی الگوهای غذایی زنان موثراست(رشید خانی و همکاران،1387). هچنین بررسی علیزاده اقدم بر روی
شهروندان تبریزی نشان داد که بین سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی و سرمایه اقتصادی، جنس و تأهل و سبک غذایی رابطه وجود دارد(علیزاده اقدم،1390).
پدیده سوءتغذیه تمام افراد جامعه را به شکلی همگون متأثر نمیسازد. پیش بینیها و مطالعات در این زمینه نشان میدهندکه اقشار فقیر،زنان و سالمندان بیشتر از گروه های دیگر در معرض سوءتغذیه خود وخانواده هایشان قرار دارند.
عاملی که تاکنون در امر سوءتغذیه بدان توجه چندانی مبذول نگردیده است عدم آگاهی از شیوه مناسب غذایی و وجود باورهایی در زمینه ی شیوه تغذیه است که موجب نابسامانی در امر تغذیه مناسب وکافی میگردد. بنابراین شناخت عوامل نشأت گرفته از فرهنگ مانند: آداب و رسوم، ارزشها و عادات نادرست غذایی امکان شناسایی و رفع کاستیهایی را که در فرهنگ عمومی تغذیه وجود دارد به ما میدهد(همان:77).
بنابراین تحقیق حاضر الگوهای غذایی زنان شاغل و خانه دار شهر کرمان را مورد بررسی قرار میدهد. هدف پژوهش حاضر بررسی الگوهای غذایی شهر کرمان است اما از آنجا که اکثر زنانالگوهای غذایی خانواده را اجرا می کنند، لذا این پژوهش زنان شهر کرمان را هدف قرار داده تا بتوانند الگوهای موردنظر خانواده هایشان را انعکاس دهند. همچنین از آنجا که شاغل و خانه دار بودن زنان ممکن است بر الگوهای غذایی خانواده هایشان موثر واقع شود سعی شده نمونه موردنظر از بین این دو گروه انتخاب گردد. همچنین تلاش شده با توجه به چارچوب نظری تعارضات شغل و تفاوتهای نقش زنان شاغل و تاثیر آن بر الگوهای غذایی خانواده هایشان مورتوجه قرار گیرد.
1-3-موضوع تحقیق:
بررسی جامعه شناختی الگوهای غذایی خانوادههای شهر کرمان و عوامل موثر بر آن.
1-4- اهداف تحقیق
اهداف پژوهش حاضر را می توان به دو قسمت اهداف کلی و جزئی تقسیم کرد.
هدف کلی:
شناسایی الگوهای خانواده های شهر کرمان و عوامل موثر بر آن.
اهداف جزئی:
1-تعیین رابطه سرمایه فرهنگی زنانو الگوهای غذایی خانواده.
2-تعیین رابطه سرمایه اقتصادی و الگوهای غذایی خانواده.
3-تعیین رابطه تعارض کار-خانواده زنانشاغل و الگوهای غذایی خانواده.
4-تعیین رابطه تعارض زمانی زنان شاغل و الگوهای غذایی خانواده.
5-تعیین رابطه تعارض فشاریزنان شاغلو الگوهای غذایی خانواده.
6-تعیین رابطه بین تعارض فشاری زنان شاغلو الگوهای غذایی خانواده.
7-تعیین رابطه ی بین حمایت اجتماعی زنان شاغل و الگوهای غذایی خانواده.
8-تعیین رابطه بین اثرپذیری ازتبلیغات تلویزیونی و الگوهای غذایی خانواده.
9-تعیین رابطه بین نوع شغل زنان شاغلو الگوهای غذایی خانواده.
10-تعیین رابطه بین طبقهی اجتماعی خانوادهو الگوهای غذایی خانواده
11-تعیین رابطه سن زنان و الگوهای غذایی خانواده.
12-تعیین رابطه بین سطح تحصیلات زنان و الگوهای غذایی خانواده.
13-تعیین رابطه بین میزان درآمد خانواده زنان خانهدار و الگوهای غذایی خانواده.
14-تعیین رابطه بین درآمد زنان شاغل و الگوهای غذایی خانواده.
15-تعیین رابطه بین درآمد همسر زنان شاغل و الگوهای غذایی خانواده.
16-تعیین رابطه بین ابعاد خانواده و الگوهای غذایی خانواده.
1-5-اهمیت وضرورت تحقیق
عادات غذایی نامطلوب در شیوه زندگی مردم کشورهای در حال توسعه و همچنین جامعه ما علاوه بر این که تهدیدی برای سلامتی کودکان و نوجوانان محسوب می شود سایر افراد را نیز در معرض خطر ابتلا به بیماریهای غیرواگیردار قرار داده است. مشکل تغذیه از یک طرف ناشی از تقلید ناآگاهانه از فرهنگ غذایی غرب و از طرف دیگر حاکی از پیشرفت صنعت تهیه ی غذاهای فرآوری شده است. در دنیای امروز که کار و تحصیل بیش از پیش مورد توجه اقشار مختلف جامعه به ویژه زنان و جوانان قرار گرفته است فرصت آشپزی سنتی را محدود کرده و مصرف غذاهای آماده را بیش از پیش در جامعه افزایش داده است(صادقی،18:1391).
امروزه متخصصان، به طور فزایندهای لزوم تحقیق روی الگوهای غذایی را بیان می کنند تا با شناسایی عوامل خطر قابل تغییر بیشمار بیماریها راه را برای ابداع شیوه های مبتکرانه جهت پیشگیری از بیماریها هموار نمایند.(علی زاده و همکاران،63:1388).
تجزیه و تحلیل الگوهای غذایی به ما کمک می کند تا برای مردم توصیههای غذایی داشته باشیم تا آنها برای مردم آسانتر باشد. ارزیابی الگوهای غذایی که بیانگر مصرف واقعی افراد است می تواند راه را برای شناسایی تغییرات در دریافتهای غذایی در طی زمان هموار ساخته و انتقال یافته های تحقیقات را به عموم جامعه در قالب توصیههای غذایی تسهیل نماید(همان:64).
توجه به الگوهای غذایی که پیچیدگیهای دریافت های غذایی را دربرمیگیرد تصویر مناسبی از رژیم غذایی و عادات تغذیهای افراد جامعه را به ما میدهد و به ما کمک می کند تا افرا در معرض خطر در با بیماری های مزمن وابسته به تغذیه را شناسایی کرده وسپس برای آنها توصیههای تغذیه ای داشته باشیم، چرا که مردم در انتخاب غذاهایشان کمتر به محتوای موادغذایی توجه می کنند. در واقع با توجه به آنکه درنظر گرفتن ترکیب غذاهای مختلف که مردم غالبا با یکدیگر مصرف می کنند برای توصیهها و راهنمای رژیمی ضروری است. توجه به الگوهای غذایی به ما کمک می کند تا پیامدها و مفهوم راهنماهای رژیمی را به راحتی در قالب الگوهای غذایی برای جامعه بیان کنیم(حسینی اصفهانی و همکاران،24:1387).
1-6-پرسشهای اساسی تحقیق:
سوال اصلی در تحقیق حاضر:
چه عواملی بر الگوهای غذایی خانواده های شهر کرمان تاثیر می گذارند؟
آیا بین متغیرهایی مانند سرمایه فرهنگی، سرمایه اقتصادی، تعارض کار-خانواده و میزان درآمد زنان و الگوهای غذایی خانواده هایشان رابطه وجود دارد؟
همچنین آیا بین متغیرهایی مانند طبقه اجتماعی، تبلیغات تلویزیونی، ابعاد خانواده، سن و تحصیلات زنان ، میزان درآمد و الگوهای غذایی خانواده هایشان همبستگی مشاهده می شود؟
1-7 -تعریف اصطلاحات و مفاهیم اساسی تحقیق
الگوهای غذایی: الگوی غذایی به این معنی که چه غذایی،چگونه و چه وقت خورده شود(قنادی اصل و ایران پرور،257:1388).
زنان شاغل:زنی که در خارج از محیط خانه در یکی از ارگانها و نهادهای دولتی و غیر دولتی مشغول به کار است و در قبال میزان کار خود ماهیانه حقوق دریافت می کند.
زنان خانه دار:خانه داری در لغت به معنای تدبیر زمان، مواظبت زن در کارهای خانه است. از نظر لغوی زنی که امور خانه را با نظم و اقتصاد اداره میکند خانه دار نامیده میشود.
شهر کرمان: کرمان یکی از شهرهای بزرگ ایران و مرکز استان کرمان در جنوب شرق ایران است. در مدارک تاریخی و جغرافیایی از کرمان با نام های دیگری چون: کارمانیا، گواشیر، ژرمانیا و کریمان نام برده شده است. دارای آب و هوای خشک وکویری با مساحت 546 کیلوتر مربع می باشد وجمعیتی بالغ بر 515114 نفر دارا می باشد.