:
در دنیای امروز که فضای تجاری بیشتر از گذشته رقابتی وغیر قابل پیش بینی شده ،شرکت ها برای ماندگاری و رسیدن به اهداف تجاری ،ناچار به استفاده از رویکردهای جدید و توسعه ی شایستگی ها و قابلیت های خود در مواجهه با عدم اطمینان هستند. دراین راستا بازارگرایی وتوجه به محیط عنصر عمده و اصلی بازاریابی بوده و عامل مهمی در راستای توانمندکردن شرکت ها برای درک بازار و ایجادراهبردهای محصول وخدمت مناسب برای تحقق نیازها و خواسته های مشتری است[1] ،بازارگرایی دردو دهه ی گذشته از استقبال بسیاری در بین پژوهشگران واندیشمندان بازاریابی و مدیران شرکت ها برخوردارشده ودر پژوهش های متفاوتی رابطه ی آن با سرمایه های فکری وانسانی با حضور یا عدم حضور متغیرهای واسطه ومیانجی بررسی شده است .بازارگرایی نه تنها در بازارهای داخلی یک کشور ،بلکه در بازارهای بین المللی وجهانی هم مورد توجه می باشد [2].ازسوی دیگرامروزه سرمایه فکری ،عامل کلیدی در بازارگرایی وسودآوری شرکت ها به شمار می رود.
دوعامل مهم که موجب بالارفتن عملکرد بازارگرایی شرکت ها در دو دهه ی گذشته شده است ؛1- جهانی شدن 2- افزایش تغییرات در فناوری می باشد .سرمایه فکری مجموعه ای از ارزش های نامشهودمی باشد که قابلیت های سودآوری فعلی و آتی سازمان را توسعه می دهد .سرمایه فکری را می توان سود مبتنی بر دانش شرکت قلمدادکرد . سرمایه فکری و دارایی های نامشهود از عوامل مهم موفقیت شرکت ها محسوب می شود . در رقابت اقتصادی جدید دارایی های مبتنی بر دانش فراهم کننده یک مزیت رقابتی ذاتی هستند .ازاین رو در پژوهش حاضر برآنیم که رابطه بین بازارگرایی و سرمایه فکری را در شرکت آلومیتیوم پارس شهرستان ساوه که دارای رویکردهای همنواختی به محصول،قیمت ،توزیع و ترفیع هستند را مورد بررسی قراردهیم.
1-1- بیان مسئله پژوهش:
سرمایه فکری ، زاده علم و دانش است . این واژه که هنوز در دوران تکوین خود به سر می برد، برای نخستین بار زمانی مطرح شدکه شرکت بزرگ سوئدی اسکاندیا؛شروع به اجرای مجموعه ای از روش های نوآورانه علمی برای توجه ویژه به دارایی های نامحسوس خود کرد[3].
مفهوم سرمایه فکری همیشه مبهم بوده وتعاریف مختلفی برای تفسیر این مفهوم مورد استفاده قرار گرفته است .بنتیس ، سرمایه فکری را به عنوان مجموعه ای ازدارایی های نامشهود(منابع،توانایی،رقابت)تعریف می کند که از عملکرد سازمانی و ایجاد ارزش به دست می آید.بنتیس وهالند، در مقاله خود در سال 2002،سرمایه فکری را این طور تعریف می کنند: سرمایه فکری ذخیره ای از دانش را که در نقطه هایی از زمان در یک سازمان وجود دارد ، نشان می دهد . از دیدگاه بروکینگ ، سرمایه فکری اصطلاحی است برای ترکیب دارایی های ناملموس بازار ،فکری ،انسانی و زیر ساختاری که سازمان رادرانجام فعالیت هایش توانمند می سازد [4].
امروزه سرمایه فکری به طور گسترده اعم از دانش ، تجربه ،مهارت شخصی ،روابط خوب یا توانایی فناوری به عنوان یک منبع مهم مزیت رقابتی شرکت ها به شمار می رود ، همچنین عامل کلیدی در سود آوری شرکت محسوب می شود .
علیرغم افزایش تقاضا برای اطلاعات مربوط به سرمایه فکری ، نتایج تحقیق های انجام شده حاکی از آن است که یک مغایرت و اختلاف مهم و پایدار در کیفیت وکمیت اطلاعات گزارش شده شرکت هادر مورد این منبع کلیدی وجود دارد .
باید گفت که موضوع علم و سرمایه فکری یک موضوع بین رشته ای است و در بر گیرنده علوم مختلفی مانند حسابداری ، مدیریت دانش ،خط مشی گذاری واقتصاد ومدیریت منابع انسانی و…است .
سازمان همکاری و توسعه اقتصادی سرمایه فکری را ارزش اقتصادی در مقوله ی از دارایی های نامشهود سازمانی یعنی انسان و ساختار تعریف می کند .دراین تعریف ، انسان می تواند مشتریان ، کارکنان ، تامین کنندگان ، رقبا ومقامات دولتی باشد .
بنتیس معتقد است اجزای سرمایه فکری با اثر گذاری بر یکدیگر ،جریان یا مسیر ارزش آفرینی شرکت را مشخص می کند .
سرمایه فکری انبوهی از ارزش های سازمانی نظیر سود آفرینی ، جایگاه یابی استراتژیک (سهم بازار،سرقفلی ، رهبری وسرآمدی ، آوازه و شهرت ) ، اکتساب نوآوری از دیگر شرکت ها ، وفاداری مشتریان ، کاهش هزینه ها ، بهبود بهره وری وغیره را به همراه دارد .
عدم توجه به سرمایه فکری و به تبع آن عدم استفاده از محاسن نیرو و سرمایه فکری می تواند شرایط پیشرفت صنعت را با اصطحکاک و کندی شدیدی همراه نماید و از طرف دیگر قدم گذاشتن سازمان در اوضاع و شرایط رقابتی و بازارگرایی خود مستلزم استفاده از سرمایه های فکری است . بایدگفت که پیدایش اقتصاد دانشی باعث افزایش معروفیت سرمایه فکری به عنوان یک موضوع تحقیقاتی و کسب و کار شده است. اکنون زمان خوبی برای فعال بودن در زمینه تحقیقات سرمایه فکری است. امروزه جامعه محققان سرمایه فکری در جایگاه مهمی قرار دارند. این محققان نبرد و مبارزه ای را از سال های پیش برای قبولاندن اهمیت سرمایه فکری داشته اند و سمینارها و مقالات و کتب زیادی را در این زمینه ارائه کرده اند و بیشتر تلاش های صورت گرفته شده در زمینه توسعه چهارچوب سرمایه فکری بوده است و اکنون این ضرورت بوجود آمده است که آنها بر روی اندازه گیری و مدیریت و افشاء آن تمرکز کنند. هر چند که امروزه این اعتقاد وجود دارد که مطالعه سرمایه فکری بیشتر به عنوان یک هنر توصیف می شود تا یک علم؛ که در بر گیرنده عوامل روانی و خلاقیت است و بیشتر شامل یک ادغامی از مطالعات رفتاری (رفتارهای مشتری و سازمانی) است
مفهوم بازارگرایی از فلسفه ی مدیریتی که به مفهوم «بازاریابی» مشهور بود ، ریشه گرفته است .از دیدگاه نارورواسلیتر، بازارگرایی ، فرهنگ سازی است که به کاراترین و اثر بخش ترین شکل ممکن باید موجب خلق رفتارهای مورد نیاز جهت خلق ارزش برتر برای خریدارشود ودر نتیجه موجب استمرار عملکرد برتر کسب و کار گردد[5] .
نارور و اسلاتر سه عنصر را برای بازارگرایی تعریف می کنند.
1- مشتری مداری 2- رقیب گرایی 3- هماهنگی بین بخشی
بازارگرایی و توجه به محیط ، عنصر عمده و اصلی بازاریابی بوده و عامل مهمی در راستای توانمندکردن شرکت ها برای درک بازاروایجاد راهبردهای محصول و خدمت مناسب برای تحقق نیازها و خواسته های مشتری است .
ازاین رو در این پژوهش به دنبال آن هستیم که رابطه ی بین سرمایه فکری و بازارگرایی را در شرکت آلومینیوم پارس ، که به نسبت شرکت های ایرانی از اندازه متوسط برخوردار است و دارای رویکردهای همنواختی به محصول ، قیمت ، توزیع وترفیع می باشد را مورد بررسی قرار دهیم .
با توجه به اهمیت جنبه ی فرهنگی آن به اندازه گیری از بعدفرهنگی آن در میان کارکنان رده بالای شرکت که در طراحی و تولید محصولات نقشی کلیدی ایفاء می کنند ، پرداخته و سپس وجود رابطه بین سطوح مختلف بازارگرایی در شرکت از سویی و سرمایه فکری آن شرکت از سوی دیگر را بررسی می نماییم .
1-2- اهمیت و ضرورت پژوهش :
با شناخت ماهیت ، اجزا، مدل ها و روش های سنجش اندازه گیری سرمایه فکری ، امکان طرح ریزی و بهینه سازی ، کنترل و نظارت مستمر برآن ، در شرکت مهیا می شود . با سیر جوامع از عصر صنعتی به عصر اطلاعات اهمیت سرمایه فکری افزایش یافته است این اهمیت را می توان ناشی از عواملی چون انقلاب فناوری اطلاعات اهمیت فزاینده دانش و تاثیر ابداع و خلاقیت به عنوان عنصر تعیین کننده رقابت دانست در اقتصاد دانشی به رغم اهمیت دارایی های مشهود در تولید کالا و خدمات ارزش اقتصاد و ثروت اغلب از ایجاد و کاربرد سرمایه فکری ناشی می شود.جهان امروز بی تردید از ویژگی های خاصی برخوردار است که عمده ترین آنها عبارتند از : تغییرات و تحولات سریع، پیچیده گی فزاینده و رقابت روز افزون.باطرح مفهوم ارزش سرمایه فکری شاید بتوان چنین ادعا نمود که بخش عظیمی از تفاوت ارزش بازاری و ارزش دفتری شرکت ها ومیزان بازارگرایی و موفقیت آن هادربخش بازار را با ارزش سرمایه فکری آن ها تبیین خواهد شد . با توجه به این که تکنولوژی به کار رفته در بخش خدمات به مشتریان نهایی درسطح آنچنان بالایی قرار ندارند ، یکی از راهکارهای ورود ایران به بازارهای جهانی تکیه و تمرکز به این بخش و توسعه ی مهارت و قابلیت های بازاریابی ومنابع انسانی مورد نیاز در این صنعت می باشد و تا پس از پیوستن به سازمان تجاری جهانی بخش هایی از اقتصاد ملی قابلیت رقابت و پاسخگویی به فشارهای بازار را داشته باشد .
در این رهگذر بررسی رابطه ی بین بازارگرایی (با تکیه بر سه مفهوم توجه به مشتری ، توجه به رقبا و هماهنگی بین بخشی) و سرمایه فکری می تواند چراغ راهی برای شرکت آلومینیوم پارس جهت بازارگراتر شدن و در نتیجه کسب عملکرد های قابل قبول تر و در نهایت ماندگاری بیشتر و توسعه ی محصولات و خدمات خود باشد .
با شناسایی میزان اهمیت سرمایه فکری ، می توان مسئولین و تصمیم گیران علمی و اجرایی را به امر موثر و حیاتی سرمایه فکری (سرمایه انسانی ، ساختاری ، روابطی ، فنی و غیره) و نقش آن در بیشتر و پررنگ کردن میزان بازارگرایی سازمان و ارائه خدمات بیشتر به مشتریان ، آشنا کرده و از آن بیشتر استفاده نمایند. لازم به ذکر است که امروزه بیشتر از هر زمان دیگری ضرورت دارد تا سازمان ها از طریق سرمایه فکری وبازارگرایی بتوانند خود را متمایز کنند. بدین ترتیب ، سرمایه فکری و بازارگرایی ، بستر مناسبی برای دسترسی به فرصت ها و اهداف زندگی را آماده ساخته و یکی از منابع مهم موفقیت سازمانی و اجتماعی محسوب می شوند .
بدین ترتیب در این پژوهش می خواهیم که رابطه بین سرمایه فکری و بازارگرایی را در شرکت مورد نظربررسی کرده وامید است با به کارگیری نتایج این پژوهش ،شاهد شکوفایی بیش از پیش این شرکت باشیم و همچنین از سوی دیگر قابلیت های سرمایه فکری و نقش بازارگرایی را برجسته تر کنیم تا این شرکت بتواند در محیط رقابتی ونیاز روزافزون جامعه به تولیدات آلومینیومی ومزیت رقابتی که دراین عرصه وجود دارد ،محصولات با کیفیت و جدیدتری را روانه بازار کرده تا نیاز جامعه به تولیدات آلومینیومی را بر طرف سازد .
1-4 خلاصه چارچوب نظری تحقیق:
ادبیات سرمایه فکری ، روش های اندازه گیری و تاثیرات سرمایه فکری بر بازارگرایی و بروز کردن آن تمرکز کرده است .محقق در این پژوهش با مطالعه پژوهش های انجام شده و با بهره برداری از نظریات و نتایج علمی و تحقیقاتی بنیتس و نارور و اسلیتر و سایر اندیشمندان و دانشمندان علم مدیریت موفق به تشکیل مدل زیر که به عنوان چارچوب نظری این تحقیق مورد استفاده قرار خواهد گرفت ، گردیده است :
1-5 – اهداف تحقیق :
هدف اصلی :
شناسایی رابطه بین سرمایه فکری و بازارگرایی در شرکت آلومینیوم پارس.
اهداف فرعی :
1- شناسایی رابطه بین سرمایه انسانی و بازارگرایی در شرکت مورد نظر.
2- شناسایی رابطه بین سرمایه مشتری ( رابطه ای ) و بازارگرایی در شرکت مورد نظر.
3- شناسایی رابطه بین سرمایه ساختاری و بازارگرایی در شرکت مورد نظر.
1-6- سوالات تحقیق :
سوال اصلی :
آیا بین سرمایه فکری و بازارگرایی در شرکت آلومینیوم پارس شهرستان ساوه رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد ؟
سوالات فرعی :
1- آیا بین سرمایه انسانیو بازارگرایی در شرکت آلومینیوم پارس رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد ؟
2- آیا بین سرمایه رابطه ای (سرمایه مشتری) و بازارگرایی در شرکت آلومینیوم پارس رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد ؟
3- آیا بین سرمایه ساختاری و بازارگرایی در شرکت آلومینیوم پارس رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد ؟
1-7 – فرضیات پژوهش :
فرضیه اصلی :
بین سرمایه فکری و بازارگرایی در شرکت آلومینیوم پارس رابطه ی معنا داری وجود دارد .
فرضیه های فرعی :
1- بین سرمایه انسانی و بازارگرایی در شرکت مورد نظر رابطه معنا داری وجود دارد .
2- بین سرمایه مشتری ( سرمایه رابطه ای ) و بازارگرایی در شرکت مورد نظر رابطه معنا داری وجود دارد .
3- بین سرمایه ساختاری و بازارگرایی در شرکت مورد نظر رابطه معنا داری وجود دارد .
1-8 – متغیر های تحقیق :
برای انجام هر تحقیق علمی ابتدا بایستی متغیر های آن تحقیق را تعیین نمود . متغیر عبارت است از کمیتی که مقدار آن از واحد مشاهده به واحد مشاهده دیگر تغییر یابد
متغیر مستقل :
متغیر مستقل ما در این پژوهش سرمایه فکری می باشد که شامل ابعاد زیر خواهد بود :
1- سرمایه انسانی : سرمایه انسانی شامل فاکتورهای انسانی مانند هوش ، مهارت ، تخصص ، تجربه و توانایی های یادگیری است .
2- سرمایه ساختاری : به تمام مواردی که از کارکنان سازمان (سرمایه انسانی) پشتیبانی می کند اطلاق می گردد . در واقع سرمایه ساختاری ، زیر ساخت های پشتیبانی کننده ای است که سرمایه انسانی را به مرز عملیاتی شدن هدایت می کند و در مالکیت سازمان می باشد .
3- سرمایه رابطه ای (سرمایه مشتری) : دانش موجود در رابطه با هر ذینفعی است که حیات سازمان را تحت تاثیر قرار می دهد
متغیر وابسته:
متغیر وابسته ما در این پژوهش بازارگرایی خواهد بود .
1-9 – روش تحقیق :
به طور کلی روش های تحقیق در علوم رفتاری را می توان با توجه به دو ملاک تقسیم کرد :
الف) هدف تحقیق
ب) نحوه گرد آوری داده ها
بر این اساس پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گرد آوری اطلاعات ، تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. این تحقیق از این جهت یک تحقیق توصیفی است که به توصیف جز به جز یک موقعیت و تحلیل متغیر ها به بررسی میزان رابطه میان متغیر ها می پردازد .
1-10 – قلمرو تحقیق :
قلمرو موضوعی :
تحقیق حاضر که مورد بررسی قرارخواهدگرفت از ابعاد سرمایه فکری که شامل سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاری و سرمایه رابطه ای می باشد و همچنین خصوصیات خاص بازارگرایی را در شرکت مورد نظر ، مورد بررسی قرار خواهد داد .
قلمرو زمانی :
قلمرو زمانی تحقیق مورد نظر از ابتدای زمستان 1392 تا اواسط بهار سال 1393 می باشد .
قلمرو مکانی :
شرکت آلومینیوم پارس شهرستان ساوه می باشد که محصولات آن تولید انواع محصولات آلومینیومی است.
1-11- تعاریف اصطلاحات و عملیاتی متغیرها
بازارگرایی :
بازارگرایی یکی از جنبه های فرهنگ سازمانی است که در آن کارکنان بالاترین ارزش را به سودآوری بنگاه و نگهداری مشتری از طریق ایجاد ارزش برتر می دهند . بازارگرایی یک نوع هنجار رفتاری است که در سر تا سر سازمان گسترش یافته و از طریق نوآوری پاسخگوی نیازهای حال و آتی مشتری و بازار است .
سرمایه فکری :
بنیتس سرمایه فکری را به عنوان مجموعه ای از دارایی های نامشهود (منابع ، توانایی ها ، رقابت) تعریف می کند که از عملکرد سازمانی و ایجاد ارزش به دست می آیند ]6[ .
سرمایه انسانی :
سرمایه انسانی شامل فاکتورهای انسانی مانند هوش ، مهارت ، تخصص ، تجربه و توانایی های یادگیری است . این سرمایه تماماً به افراد موجود در درون یک سازمان متکی است و نمی تواند تحت مالکیت سازمان درآید .
سرمایه ساختاری :
لین ، اصطلاح رویه و امور جاری کاری را جایگزین عنوان سرمایه ساختاری دانسته و آن را شامل خط مشی ، فرهنگ ، سیستم های اطلاعاتی و نرم افزار های اختصاصی شرکت می داند .
سرمایه مشتری :
بنیتس سرمایه مشتری را شناخت کانال های بازاریابی و دانش ارتباط با مشتریان دانسته و جنبه های دیگر مانند ارتباط با رقبا و تامین کنندگان را از اجزای مهم این سرمایه برشمرده است . در واقع سرمایه مشتری عبارت است از روابط با افرادی که بنگاه اقتصادی با آنها به کار تجاری می پردازد . این افراد معمولا مشتریان می باشند ، اما می توانند عرضه کنندگان را نیز در بر گیرند . سر مایه مشتری ، سرمایه رابطه ای نیز نامیده می شود .
بازار:
منظور از بازار صرفا محل فیزیکی نیست بلکه مکانیزمی هست که عرضه و تقاضا را به همدیگر می رساند.عوامل تشکیل دهنده بازار عبارت اند از:عرضه کننده،تقاضا کننده،نیاز،قدرت خرید.
بازاریابی :
بازاریابی بعنوان فرایندی مدیریتی- اجتماعی تعریف می شود که به وسیله آن افراد و گروه ها از طریق تولید و مبادله کالا با یکدیگر به امر تامین نیازها و خواسته های خود اقدام می کنند .
در این قسمت از پایان نامه تحت عنوان فصل دوم که به ادبیات نظری و پیشینه پژوهش اختصاص یافته است، چهارچوب ارائه مطالب به این صورت می باشد که در ابتدا (اخلاق حرفه ای) را به بحث خواهیم گذاشت.متغیر دوم پژوهش سلامت سازمانی مورد بررسی قرار می گیرد. مباحث مورد نظر در درآمد عبارتند از مفهوم درآمد، انواع درآمد، سپس پیشینه پژوهشی که شامل پیشینه داخلی و خارجی است، آورده خواهد شد.
2-1- اخلاق حرفه ای :
2-1-1-تعریف اخلاق:
در این جا لازم است قبل از هر چیز به سراغ تعریف اخلاق برویم. « اخلاق » جمع (بر وزن قفل) و «خلق» (بر وزن افق) می باشد، به گفته «راغب» در کتاب «مفردات»، این دو واژه در اصل به یک ریشه باز می گردد، خلق به معنی هیئت و شکل و صورتی است که انسان با چشم میبیند و خلق به معنی قوا و سجایا و صفات درونی است که با چشم دل دیده می شود. امام علی(ع) در این ارتباط فرموده اند «حسن الخلق للنفس و حنین الخلق للبدن» خوی پسندیده از آن نفس و روان است و زیبایی آفرینش از آن بدن (ذاکری، 1384).
کلمه اخلاق جمع کلمه خُلق به معنی خوی ها است. اخلاق شاخه ای از فلسفه است که آن را فلسفه اخلاقی یا اخلاقیات نامیده اند(حسینی،1385: 653).
اخلاق مجموعه صفات روحی و باطنی انسان است و به گفته بعضی از دانشمندان، گاه به اعمال و رفتاری که از خلقیات درونی ناشی میشود، نیز اخلاق گفته می شود(مکارم شیرازی: 23 : 1377 ).
اخلاق در فرهنگ انگلیسی آکسفورد به عنوان اصولی تعریف شده است که توسط یک شخص انجام می شود. در چهارچوب رفتارهای حرفه ای، تعریف اصول اخلاقی گسترده می شود، که ممکن است به عنوان “انجام دادن کارهای صحیح” تشریح شود، و در چهارچوب ساختاری، رفتار اخلاقی ممکن است به وسیله میزان ارزش اعتماد و یکپارچگی شرکت ها و افراد که کسب و کار خود را انجام می دهند، اندازه گیری شود (ماسون، 2009: 194).
اخلاق اصول و موازینی است که رفتار و حرکت درست و غلط را تعریف نماید و نقطه تمایز میان آنها را به نمایش گذارد. از نظر عملی اخلاق عملی نمی تواند پای بند معیار ثابتی باشد بلکه بنا به گفته لوسن اخلاق امری انسانی است و نمی تواند چیزی غیر از ابداعات مداوم و ابتکارات روزانه در برابر مسائل رفتاری باشد، بنابراین در نظر فلاسفه جدید اروپایی جنبه انسانی اخلاق بیشتر از سایر جنبه های متافیزیکی آن است. (گرگوار ،1380:94).
اخلاق چیزی است که با رفتارهای ناشی از قانون متفاوت است؛ رفتار قانونی ریشه در مجموعه ای از اصول و مقرراتی دارد که نوع عمل افراد را مشخص می کند.
اصول اخلاقی در مدیریت به هنگام تصمیم گیری و رفتار)در رابطه با درست یا نادرست بودن آنها( از نظر اخلاقی مدیران را هدایت و راهنمایی می کند و موضوع مسئولیت اجتماعی درگستره همین مطلب قرار می گیرد و به تعهدات مدیریت مربوط می شود، یعنی به هنگام تصمیم گیری و اقدام، سازمان باید به گونه ای عمل نماید که به خیر و صلاح جامعه و خودش باشد )دفت،.( 640:1384
2-1-2-مکاتب و نظریه های اخلاق
مکاتب و نظریه های اخلاقی را به اعتبارات مختلف می توان تقسیم بندی کرد. برای مثال، بر اساس سیر تاریخی یا بر اساس ملاحظات فرا اخلاقی مانند واقع گرا شامل طبیعت گرا و غیرطبیعت گرا و غیرواقع گرا بودن، می توان دیدگاه های مختلف را دسته بندی کرد. در اینجا به مباحث اخلاق هنجاری و تفاوت آن با فرا اخلاق پرداخته و در ادامه به تقسیم بندیهای ارائه شده پرداخته میشود (شمالی،1389 ). انواع رهیافت های علم اخلاق در یک تقسیم بندی به چهار مقوله تقسیم بندی می شود:
اخلاق فلسفی یا فرا اخلاق: از دریچه این رهیافت، در باب پرسشهای منطقی، شناختی و معناشناسی اخلاق، تحقیق میشود، پرسشهایی از این قبیل که “معنای خوب و بد اخلاقی چیست؟”،” راه اثبات یا توجیه احکام و گزار ههای اخلاقی چگونه است؟” و یا “آیا اخلاق جعلی است یا کشفی؟”. به طور خلاصه، دو مبحث معنا و توجیه عمده مسائل فرا اخلاق را تشکیل می دهند. این رهیافت در مطالعات اخلاقی به مسائل تجربی و تاریخی که در حیطه فعالیت های انسان شناسان، مورخان و جامعه شناسان است نمی پردازد، هم چنین به دنبال پاسخ برای پرسشهایی نظیر این که “عمل خوب و ارزشمند چه عملی است؟” و یا “چه چیزی متقتضای وظیفه یا الزام اخلاقی است؟” بر نمی آید، و چنین بررسیهایی در فرا اخلاق مورد بحث قرار نمی گیرد. از آن جا که در رهیافت فرا اخلاقی، به تحلیل و پژوهش فلسفی ماهیت گزاره ها، مفاهیم و احکام اخلاقی پرداخته می شود و به درستی و نادرستی این گزاره ها نظری ندارد، آن را اخلاق فلسفی نیز می توان نامید.
اخلاق هنجاری: این رهیافت به حوزه اخلاق، به دنبال شناسایی و تبین اساسی ترین مبانی و معیارهای درستی و نادرستی، و یا خوبی و بدی در احکام اخلاق است. اخلاق هنجاری اغلب با اصطلاحاتی کلی و نظریه هایی عام، نظیر لذت گرایی، فایده گرایی، وظیفه گرایی و نظریه های دینی به بیان ملاک درستی افعال اخلاقی می پردازد و مطالبی نظیر ” عدالت خوب است”، آن چه را برای خود می پسندی برای دیگران نیز بپسند”، و ” باید به عملی پرداخت که بیشترین فایده را برای بیشترین افراد داشته باشد”، در حوزه اخلاق هنجاری قرار می گیرد. در حقیقت وظیفه اصلی اخلاق هنجاری این است که طراحی کلی از معیارهای عمومی الزام و ارزش ارائه کند.
اخلاق توصیفی: براساس این رهیافت، اخلاق توصیفی برآنست باورها، اصول اخلاقی مورد قبول شخص، گروه و یا فرهنگی را توصیف و تبین نماید. روش تحقیقی که در اخلاق توصیفی به کار می رود، روشی تجربی- توصیفی و عملی- تاریخی است. آن گونه که انسان شناسان، جامعه شناسان، مورخان و روانشناسان در زمینه های مطالعات اخلاقی از چنین روش هایی استفاده می کنند. از این رو، گزاره ها و معرفت برآمده از اخلاق توصیفی را می توان علمی- تاریخی – توصیفی دانست، آن چنان که توصیه و دستوری را ارائه نمی کند؛ برای مثال گزاره هایی هم چون “از نظر برخی جامعهشناسان عصر اطلاعات، به منظور پیشبرد اهداف جامعه اطلاعاتی، گردش آزاد اطلاعات اقدامی پسندیده است” و یا” از نظر ادیان الهی، دروغ اقدامی ناپسند است” در حوزه اخلاقی توصیفی قرار می گیرند. هدف اخلاقی توصیفی، توصیف یا تبیین نظام ها و اصول اخلاقی موجود و عرضه شده از سوی افراد و جوامع، و از رهگذر آن دستیابی به نظریه ای درباب سرشت اخلاقی انسان است.
اخلاق کاربردی: وقتی محققان اخلاق به جای تعیین درستی یا نادرستی امور در کلی ترین حالت ها، به دنبال تشخیص رفتارها و عملکردهای اخلاقی درست در برخی موارد و مسائل خاص علمی باشند، وارد گسترده اخلاق کاربردی می شوند؛ از این رو، رهیافت اخلاق کاربردی در پی یافتن قواعدی خاص تر از قواعد و نظریه های عام اخلاقی است، که در شرایط، موضوعات و موارد مشخص تر و جزئی تر کارایی داشته باشد، هرچند به نظریه های عام مطرح در اخلاق هنجاری نیز بی توجه نیست. اصول و قواعدی نظیر عدالت ورزیدن،دروغ نگفتن، به حق حیات دیگران احترام گذاشتن، آسیب نرساندن به دیگران و مواردی دیگر، مقبول عموم نظریه های هنجاری هستند و در اخلاقی بودن آنها اختلاف چندانی مشاهده نمی شود و فاعل اخلاقی نیز در کاربرد آنها در خیلی از موارد با پیچیدگی و دشواری خاصی مواجه نمی شود، اما شناسایی و تشخیص رفتار درست از نادرست در بسیاری از حوز ه های علمی، خصوصاً با پیشرفت های فناورانه پدید آمده، تصمیم گیری های اخلاقی دشواری را پیش روی محققان علم اخلاق و متخصصان زمینه های گوناگون علوم و فنون قرار می دهد و اتخاذ تصمیم هایی مناسب در موارد خاص علمی، برخوردار از پیچیدگی ها و ظرافت هایی می باشد که خود موجب پیدایش مسائل و معضلاتی اخلاقی می شوند. این مهم، توجه اندیشمندان علم اخلاق را به رهیافت اخلاق کاربردی جلب می نماید (ثقه الاسلامی، 1388: 55-56).
2-1-3-اخلاق کاری
اخلاق می تواند به مکانیزمی ارتباطی بین اجتماع و امور شخصی باشد. رفتار اخلاقی، عادت های کاری خوب، نگرش های کاری مثبت، هماهنگی با دیگر افراد و مهارت های مورد نیاز برای حفظ شغل است. به منظور درک مفهوم اخلاق کاری، به تقسیم بندی نیروی های کاری اشاره می شود. برخی از افراد، تمایل فراوان به تلاش و فعالیت دارند، سکون و آرامش را پسندیده نمی دانند و فضایل اخلاقی آنان در کارهای شان شکوفا می گردد. در مقابل، گروهی هم تمایلی به کار و مجاهدت ندارند و تنها با نیروهای جبری و فشارهای بیرونی باید آنان را به کار وادار کرد. بنابراین اخلاق کاری، متعهد شدن توان ذهنی، روانی و جسمانی فرد یا گروه به اندیشه جمعی در جهت اخذ قوا و استعداد درونی گروه و فرد برای توسعه است (رحیم نیا و همکاران، 1389: 8).
Daft
:
فرسودگی شغلی، عبارت است از حالتی از خستگی جسمی، هیجانی و ذهنی که به دلیل فشار مداوم و مکرر هیجانی ناشی از برخورد فشرده و دراز مدت با مراجعان به وجود میآید (حسینیان، 1378).
فرسودگی شغلی نوعأ با واکنشهای ناهنجار در برابر تعارض، ناکامی و فشار شغل شروع میشود، اما این واکنش سرانجام به قدری شدید میشود که کارکرد شخص را مختل میکند. به همین دلیل بیماریهای روانی و جسمانی ایجاد میکند، به ویژه در مشاغلی که دارای فشار کاری بیشتر و مسئولیتهای زیادی میباشند، زمانی که شخص به مدت طولانی در معرض فشارهای روانی قرار گیرد، دچار نوعی عارضه میشود که به نشانگان فرسودگی شغلی معروف است(حسینیان، 1378).
رضایت شغلی از مهمترین نتایج یک انتخاب صحیح ومناسب حرفه است. تطابق با کار، امکان خلاقیت، روابط رضایتبخش با همکاران و افزایش عزت نفس را فراهم میآورد. برعکس ناسازگاری شغلی مسئلهای است که سبب تعویض مکرر شغل، غیبت، نارضایتی از خود و شغل، عدم احساس امنیت و خشم و بیزاری از کار میگردد. هر چه نگرشهای منفی بیشتری در رابطه با شغل وجود داشته باشد عوارض منفی بیشتری را باعث میگردد و بیشتر شدن نارضایتی نسبت به شغل، منجر به نگرشی منفیتر میشود. یکی از این عارضههای مهم که رابطهای متقابل با نگرش منفی دارد، فرسودگی شغلی میباشد.
فرهنگ سازمانی شیوه زندگی یک سازمان می باشد و با توجه به اینکه منبع اصلی هرسازمان منبع انسانی آن است، عملکرد افراد در سازمان متاثر از فرهنگ سازمان می باشد. از سوی دیگر هیچ سازمانی نمی تواند موفق شود مگر اینکه اعضا و کارکنان سازمان نسبت به آن نوعی تعهد داشته باشد و در جهت تحقق اهداف آن تلاش کنند. یکی از عواملی که سازمان برای رسیدن به اهداف خود به آن نیازمند است تعهد و پایبندی افراد نسبت به سازمان است، لذا تعهد سازمانی نوعی ارتباط نگرشی-رفتاری به اهداف و ماموریت های سازمان است. تعهد سازمانی از نمودهای نگرشی محسوب و از نظام ارزشی فرد ناشی می شود (حسینیان، 1378).
از جمله عواملی که در بقای سازمانها بسیار مؤثر است و همواره مدنظر مسئولین و مدیران سازمانها قرار می گیرد ، عامل نیروی انسانی است، به نحوی که نیروی انسانی را مهمترین و اصلیترین عامل توسعه جوامع و سازمان قلمداد نموده اند..بیگمان عدم توجه کافی به نیازهای پرسنلی کارکنان وعدم تلاش برای پاسخگویی شایسته به نیازهای آنان میتواند موجب کاهش انگیزه ی این سرمایه های گرانبهاشود.درچنین حالتی کارکنان کارکرد مفید خود را از دست داده وحتی ممکن است در مواردی خود مانع دستیابی یا مقاومت در دستیابی به اهداف سازمانی گردند.نظرسنجی از مدیران ارشد شرکتهای بزرگ و موفقی که مجله معروف فورچون آنها را فهرست میکند، نشان میدهد که بزرگترین دلیل شکست یا ناکامی مدیران از دیدگاه این مقامات، نداشتن مهارتهای لازم در زمینه روابط انسانی است. همین نگرش منجر به ایجاد تحولات جدید در مدیریت سبکهای رهبری، مدیریت منابع و گسترش فکر مدیریت مشارکتی و توجه به رفتار، شخصیت و ویژگیهای روانی کارکنان شده است.
تعهد الزامی است که آزادی عمل را محدود می کند .تعهد سازمانی به معنی حمایت و پیوستگی عاطفی با اهداف و ارزشهای یک سازمان، به خاطر خود و دور از ارزشهای ابزاری آن « وسیله ای برای دستیابی به اهداف دیگر» است. تعهد سازمانی به دلیل تأثیرش بر تعیین هویت با سازمان، سطح کوشش و ترک شغل، مورد بسیار مهمی تلقی می شود.پیامدهای وجود کارکنانی با تعهد کم ممکن است برای سازمان گران تمام شود و از این رو لازمست مورد توجه مدیریت قرار گیرد.
نیروی انسانی وفادار و سازگار با اهداف و ارزشهای سازمانی که حاضر باشد، فراتر از وظایف مقرر در شرح شغلش فعالیت کند، عامل مهمی در اثر بخشی سازمان محسوب می شود. وجود چنین نیرویی در سازمان، نه تنها موجب بالا سطح عملکرد و پایین آمدن نرخ غیبت، تأخیر و ترک خدمت می شود، بلکه وجهه و اعتبار سازمانی را در اجتماع مناسب جلوه می دهد و زمینه را برای رشد و توسعه آن فراهم می آورد. در عوض، نیروی انسانی با احساس وفاداری و تعلق و تعهد کم، نه تنها خود در جهت اهداف سازمان حرکت نمی کند، بلکه با ایجاد فرهنگ بی تفاوتی نسبت به مسائل و مشکلات سازمان، بین دیگر همکاران روح همکاری و تعاون را تضعیف می کند و در نهایت موفقیت سازمان را به تاخیر می اندازد یا مانع آن می شود.
بیان مسأله:
در سالهای اخیر، روان شناسان نسبت به مطالعه و تحقیق در باب پدیدهای به نام فرسودگی شغلی علاقهمند شده و پژوهشهای متعددی را در این زمینه انجام دادهاند. فرسودگی کاری در حقیقت آن نوع از فرسودگی روانی است که با فشارهای روانی یا تنشهای مربوط به شغل و محیط کار توام گشته است. این اختلال در میان انواع مشاغل مددرسان و یاریدهنده نظیر مشاوران، معلمان، مددکاران اجتماعی، پزشکان، پلیس، پرستاران و مواردی از این قبیل مشاهده شده و با محرکهای تنش زایی مانند داشتن مراجعان بیش از حد در یک زمان، نداشتن وقت کافی و فقدان حمایت یا قدردانی مرتبط است. کارمند مشاغل تخصصی احساس میکند که تا پایان عمر شغلی خود راه همین است که هست، هر روز، همان ساعت، همان جا و همان کار تکراری است که کارکنان را از نظر روحی خسته و آزرده میکند و موجب بیرغبتی آنها به شغل میشود (توسلی،1382).
به اعتقاد شافلی، مازلاک و مارک (1994)، نشانگان روانشناختی فرسودگی شغلی شامل خستگی عاطفی، مسخ شخصیت، و کاهش کفایت شخصی است. آنان در مفهومی سهبعدی از فرسودگی شغلی، خستگی عاطفی را متأثر از فشار روانی و احساس تحت فشار قرار گرفتن و از میان رفتن منابع هیجانی در فرد میدانند. مسخ شخصیت، پاسخ منفی و سنگدلانه به اشخاصی است که معمولا دریافتکنندگان خدمت از همان فرد هستند و به برداشت منفی فرد از مددجو اشاره دارد، و در نهایت کاهش یا فقدان کفایت شخصی، کم شدن احساس شایستگی در انجام وظیفه، و ارزیابی منفی فرد از خود در زمینه کار است. آنان بر این باورند که فرسودگی شغلی میتواند باعث افت کیفیت ارائه خدمات و عاملی برای دست کشیدن از شغل، غیبت از کار، یا روحیه ضعیف باشد. نشانگان فرسودگی شغلی، یک اختلال روانی نیست ولی طی زمان، به آهستگی گسترش مییابد و میتواند به یک ناتوانی روانی تبدیل شود (قدیمی مقدم و طباطبایی، 1385).
واژه فرسودگی شغلی اصطلاحی است که از بین معادلهای فارسی مختلفی نظیر بی رمقی،واماندگی،از توان افتادگی،زدگی از کار،تحلیل رفتگی،سقوط شغلی،خستگی مفرط کاری،وازدگی ،تهی شدگی و فرسایش روانی مقبولیت بیشتری یافته است،مساله فرسودگی شغلی را اولین بار فرویدنبرگر و سپس بسیاری از نویسندگان به دقت مطالعه نمودند.
فرسودگی شغلی پدیده ای عمومی و فراگیر است که از کنش متقابل و یگانه شخصیت فرد با محیط کار ناشی می شودو نتیجه آن از دست دادن انگیزه،اشتیاق ،انرژی و کاهش عملکرد در زندگی است.
وستمن و همکارانش (2001) فرسودگی شغلی را فشاری روانشناختی میدانند که به وسیله فشارزاهای مزمن روزانه ایجاد میشود (درفشی جوان، 1387). حسینیان (1378) نیز فرسودگی شغلی را حالتی از خستگی جسمی، هیجانی و ذهنی میداند که به دلیل فشار مداوم و مکرر هیجانی ناشی از برخورد فشرده و درازمدت با مراجعان به وجود میآید.
ساعتچی (1376) فرسودگی شغلی را نوعی اختلال میداند که به دلیل قرار گرفتن طولانیمدت شخص در معرض فشارهای روانی ایجاد میشود و نشانههای مرضی آن نیز فرسودگی هیجانی، جسمی و ذهنی است.به طور کلی پیتر و همکارانش (1981) فرسودگی شغلی را مجموعهای از نشانگان خستگی جسمانی و عاطفی میدانند که از نگرش منفی نسبت به شغل و از دست دادن علاقه نسبت به مراجعان و کارمند ایجاد میشود (درفشی جوان، 1387).کارکنان فرسوده در صنعت ایالات متحده سالانه میلیونها دلار برای آنها هزینه دارد. بیش از 90 میلیون دلار هر سال جهت درمان فرسودگی کارکنان و پیامدهای ناشی از آن تخمین زده میشود (درفشی جوان، 1387، به نقل از دیسنزو و رابینز، 2000) .مفهوم فرسودگی شغلی برای اولین بار با ارائه مقاله فرویدنبرگر در سال 1974 مطرح شد. مطالعات مربوط به فرسودگی از طرف دیگر با مطالعات فرویدنبرگر در کالیفرنیا شکل تازهای به خود گرفت و پرسشنامهای که وی برای اندازهگیری میزان فرسودگی ابداع نمود، یک مقبولیت عمده یافت و به طور گستردهای در سراسر جهان مورد استفاده قرار میگیرد. فرویدنبرگر (1974) فرسودگی شغلی را حالتی از خستگی و ناکامی میداند که به علت از خود گذشتگی فرد، روش زندگی یا ارتباطی که منجر به نتیجه دلخواه نمیشود به وجود میآید.
فرویدنبرگر و جکسون (1981)، شوفیلی و لیتر و فرویدنبرگر (2003) عنوان میدارند فرسودگی شغلی یک نشانگان و داده شناخت است که نتیجه قرار گرفتن بلندمدت فرد در برابر استرسزاها در محل کار است و شامل سه مقوله تحلیل عاطفی، مسخ شخصیت و عملکرد شخص میشود و نشانههای آن را میتوان به چهار دسته جسمی (اختلال در خواب و خوردن، سردرد و …)، روانی (بی حوصلگی، بدگمانی، تحریکپذیری، افسردگی و …)، اجتماعی (گوشهگیری با اعضای خانواده و همکاران و …) و سازمانی (غیبت از کار، کارایی پایین و …) تقسیم نمود (توسلی،1382).
فقدان علاقه در کنار تجارب تنش در محیط کار در طولانیمدت، عوارض متعددی به دنبال دارد که منجر به فرسودگی شغلی در کارکنان میشود. کارکنان دچار فرسودگی شغلی علاوه بر این که مشکلات جسمی و روانی زیادی را تجربه میکنند، کارایی مناسبی در محیط کار ندارند و از استعداد و تجربه خویش بهره نمیبرند (منشی طوسی، 1377).اصطلاح فرسودگی شغلی در مورد شغل طاقتفرسا به کار میرود که توأم با برانگیختگی مستمر است (گملچ، 1995).
موضوع فرسودگی شغلی فروید نبرگر در سال 1975 مطرح شد. در شرح حال گوته چنین نوشته شده که وی در سالهای بین 1788-1786 سفری به ایتالیا داشت. او در جایی گفته است «برای این که از لحاظ معنوی فسیل نشوم و از لحاظ جسمانی بیمار نگردم، به آنجا رفتم». علت این سفر او نمایان شدن اولین علامت از فرسودگی شغلی بود که اخیرا به این نام میشناسیم. بالاخره در سالهای 1990-1980 میلادی این اختلال به عنوان یک اختلال مجزا شناخته شد و برای رفع آن روش های ویژهای ابداع شد (حیدری، 1387، به نقل از امانی، 1378).
از مهمترین دلایلی که اهمیت بررسی و مطالعه تعهد سازمانی را نمایان میسازد، این است که سازمان هایی با اعضایی در سطوح بالای تعهد سازمانی، معمولا از عملکرد بالاتر، غیبت و تاخیر کمتری از سوی کارکنان خود برخوردارند و در موارد بسیار، سازمانها به افرادی نیاز دارد که بهنفع سازمان، فراتر از وظایف مقرر تلاش کنند و این بهویژه در مشاغل حساس حایز اهمیت است (نحریر و همکاران، 1389).
لوتانز (به نقل از عراقی ، 1377) اظهار می دارد که در متون تحقیقی اخیر، نگرش کلی تعهد سازمانی ، عامل مهمی برای درک و فهم رفتار سازمانی و پیش بینی کننده خوبی برای تمایل به باقی ماندن در شغل آورده شده است . تعهد و پایبندی مانند رضایت ، دو طرزتلقی نزدیک به هم هستند که به رفتارهای مهمی مانند جابجایی و غیبت اثر می گذارند.همچنین تعهد و پایبندی می تواند پیامدهای مثبت و متعددی داشته باشند، کارکنانی که دارای تعهد و پایبندی هستند، نظم بیشتری در کار خود دارند، مدت بیشتری در سازمان می مانند و بیشتر کار می کنند. مدیران باید تعهد و پایبندی کارکنان را به سازمان حفظ کنندو برای این امر باید بتوانند بااستفاده از مشارکت کارکنان در تصمیم گیری و فراهم کردن سطح قابل قبولی از امنیت شغلی برای آنان ، تعهد و پایبندی را بیشتر کنند .
اندیشه تعهد موضوعی اصلی در نوشته های مدیریت است . این اندیشه یکی ازارزشهای اساسی است که سازماندهی بر آن متکی است و کارکنان براساس ملاک تعهد،ارزشیابی می شوند. اغلب پرسشهایی به عمل می آید از قبیل : آیا اضافه کار خواهد کرد؟ آیاروزهای تعطیل بر سر کار خواهد آمد؟ آیا دیر می آید یا زود می رود؟ اغلب مدیران اعتقاددارند که این تعهد برای اثربخشی سازمان ضرورتی تام دارد . شهید مطهری (1370) اظهار می دارد اگر شخص لیاقت ، شایستگی و تعهد حداکثربهره برداری از امکانات و سرمایه را داشته باشد، لیاقت مدیرشدن را دارد و اگر چنین تعهدو شایستگی را ندارد، نباید چنین مسئولیتی به او محول شود (توسلی،1382).
جوامع به عنوان مجموعه های انسانی دارای فرهنگهایی می باشند که راهنمای عمل گروهی آنها می باشدیکی از این مجموعه های انسانی،سازمان می باشد که به طور خلاصه این چنین تعریف می شود:”محل تجمع مردمی که با هم طبق یک سازماندهی هماهنگ و مصوب کار می کنند تا هدف های سازمانی را تحقق بخشند” (کردتمینی،1390) .
فرهنگ سازمانی به دلیل ماهیت اثرگذاری قوی که می تواند بر رفتار و عملکرد اعضای سازمان داشته باشد، نقش مهمی در کنترل درونی رفتارهای کارکنان و پیشگیری از بروز فساد اداری دارد. فرهنگ سازمانی که پیوندی نزدیک با فرهنگ عمومی جامعه دارد، عامل مهمی در شکل دهی به رفتار سازمانی محسوب می شود و از نقش مهمی در پدیدآوردن دگرگونی در رفتارهای نامطلوب و ایجاد ثبات در رفتارهای موردنظر سازمان برخوردار است. فرهنگ سازمانی درقالب مجموعه ای از باورها و ارزشهای مشترک که بر رفتار و اندیشه های اعضا و سازمان اثر می گذارد ،بررسی فرهنگ سازمانی به عنوان یک ابزار جمع آوری اطلاعات عمل می کند و مدیران را قادر می سازد تا از این طریق ائلا بخش ها و یا گروه های کاری را با یکدیگر مقایسه نمایند. ثانیا مسائل را اولویت بندی کنند . ثالثا ادراکات و انتظارات کارکنان را شناسایی تا بدین وسیله بتوانند شکاف بین وضع موجود و مطلوب را بهبود بخشند ( غلامی ،1390 ).
فرهنگ سازمانی ،الگویی مشترک و نسبتا پایدار از ارزش ها،باورها و اعتقادات اساسی در یک سازمان است بنابراین می توان گفت انجام هر گونه تغییر و تحول بنیادی در سازمان تنها از طریق شناخت فرهنگ آن سازمان امکان پذیر می باشد. هدف از تبیین فرهنگ سازمانی شناساندن آن به افراد سازمان و ایجاد راه کارهای مناسب برای حل مشکلات درون و برون سازمان می باشد ،فرهنگ در زبان فارسی معنای مختلفی دارد که مهترین آنها ادب،تربیت،دانشفمجموعه اداب و رسوم ،علوم فمعارف و هنرهای یک جامعه است . از دیدگاه علمی تعاریف متعدد و متنوعی از فرهنگ ارائه گردیده که در بخش زیر برخی از این موارد مورد اشاره می باشد (رحیم نیا،1391 ).
در فرهنگ فارسی عمید،فرهنگ عبارتند از دانش،ادب ،علم ،معرفت ،تعلیم و تربیت ،آثار علمی و ادبی یک قوم یا ملت .فرهنگ وبستر، فرهنگ را مجموعه ای از رفتارهای پیچیده انسانی معرفی می کند که شامل افکار،گفتار، اعمال و آثار هنری است و بر توانایی انسان برای یادگیری و انتقال به نسل دیگر تعریف می کند ، مفهوم فرهنگ سازمانی بهعنوان عامل مؤثر در عملکرد سازمانی در نظر گرفته شده است. فرهنگ مناسب کاری که بهخوبی بین مدیریت و کارکنان گسترش یافته باشد به تحکیم تعهد سازمانی، ارتقاء اخلاقیات، عملکرد کاراتر و بهطور عموم بهرهوری بالاتر منجر میشود. نکتهی مهم در رابطه با فرهنگهای سازمانی این است که هر یک از کارکنان سازمان، منبع بالقوه تفسیر و تحول و بهبود سازمانی نیز هست؛ بنابراین، کسانیکه فرهنگ را از این دید بررسی میکنند؛ توصیه مینمایند که باید نسبت به فرهنگها آگاهی حاصل نموده و سعی در کنترل آنها شود یا اینکه آنها را قالببندی و محصور نمود (توسلی،1382).
طبق تحقیقات مختلف انجام شده میان هر سه متغیر فرهنگ سازمانی ،تعهد سازمانی و فرسودگی شغلی رابطه معناداری وجود دارد که میان خستگی هیجانی، مسخ شخصیت از ابعاد فرسودگی شغلی و تعهد سازمانی و فرهنگ سازمانی رابطه معکوس وجود دارد ولی میان احساس کفایت و فرهنگ سازمانی رابطه مستقیمی وجود دارد.
با توجه به موارد یاد شده،هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین فرهنگ و تعهد سازمانی با فرسودگی شغلی در بین کارکنان شرکت نفت زاگرس جنوبی می باشد.
اهمیت و ضرورت انجام تحقیق:
در عصر حاضر نیروی انسانی یکی از مهمترین شاخصهای پیشرفت و توسعه یافتگی جوامع بشمار می رود و کشوری می تواند مسیر رشد و بالندگی را طی نماید که با مشارکت تمامی اقشار جامعه زمینه های لازم برای شکوفایی استعدادهای نهفته و بهره گیری از امکانات مادی، انسانی و فرهنگی جامعه را فراهم آورد. نیروی انسانی است که با برخورد مناسب می تواند در جهت اهداف سازمان و یا در صورت عدم هدایت ، در خلاف جهت اهداف سازمان گام بردارد . از این رو شناخت رفتار نیروی انسانی در مدیریت اهمیت ویژه ای دارد (ابولعلایی، 1384).
مطالعات مختلفی در متون علمی راجع به مفهوم تعهد سازمانی صورت گرفته است. مودای و همکارانش مفهومی را مورد تاکید قرار دادند که تعهد نگرشی نامیده شد،در حالی که افرادی چون پرایس و مولر آن را به عنوان ( تعهد رفتاری ) نامگذاری نمودند. یکی از معمولی ترین شیوه های برخورد با تعهد سازمانی آن است که تعهد سازمانی را نوعی وابستگی عاطفی و روانی به سازمان در نظر میگیرند. بر اساس این روش، فردی که به شدت به سازمان خود متعهد است، هویت خود را از سازمان می گیرد، در سازمان مشارکت فعال دارد، با آن در می آمیزد و از عضویت در سازمان خود لذت می برد. پس به طور خلاصه وفاداری به ارزش ها و اهداف سازمان، احساس تعلق و وابستگی به ماندن در سازمان را تعهد سازمانی می نامند. (راشدی،1391 ).
مفهوم فرهنگ سازمانی بهعنوان عامل مؤثر در عملکرد سازمانی در نظر گرفته شده است. فرهنگ مناسب کاری که بهخوبی بین مدیریت و کارکنان گسترش یافته باشد به تحکیم تعهد سازمانی، ارتقاء اخلاقیات، عملکرد کاراتر و بهطور عموم بهرهوری بالاتر منجر میشود. نکتهی مهم در رابطه با فرهنگهای سازمانی این است که هر یک از کارکنان سازمان، منبع بالقوه تفسیر و تحول و بهبود سازمانی نیز هست؛ بنابراین بررسی تاثیر عوامل مهمی چون فرهنگ سازمانی و تعهد سازمانی بر روی فرسودگی شغلی می تواند سازمان را در جهت کاهش میزان افسردگی شغلی کارکنان رهنمود سازد و با توجه به میزان ارتباط میان مولفه های فرهنگ سازمانی و تعهد سازمانی در پیش بینی عوامل فرسودگی شغلی، سازمان را جهت کاهش تاثیر این عامل یاری نماید (رحیم نیا،1391 ) .
با توجه به بررسی و توضیحات ارائه شده در مطالب فوق مشخص می گردد که بررسی فرسودگی شغلی از جمله موارد مهم و موثر در هر سازمانی می باشد، بخصوص در شرکت بهره برداری نفت و گاز زاگرس جنوبی که کارکنان با شرایط مختلف کاری و مناطق متفاوت جغرافیایی برخورد دارند شناخت و بررسی رابطه مولفه های تعهد و فرهنگ سازمانی با فرسودگی شغلی ضرورت و اهمیت این تحقیق را توجیه می نماید لازم بذکر می باشد که بررسی همزمان رابطه هر دو مولفه تعهد و فرهنگ سازمانی با فرسودگی شغلی در شرکت بهره برداری نفت و گاز زاگرس جنوبی از جمله موارد نوآوری در این تحقیق می باشد.
اهداف برجسته تحیق:
رابطه بین تعهد سازمانی با فرسودگی شغلی
پیش بینی فرسودگی شغلی بر اساس مولفه های فرهنگ و تعهدسازمانی
فرضیات تحقیق :
تعریف واژگان تحقیق
تعاریف نظری
تعهد سازمانی را می توان به طور ساده اعتقاد به ارزش ها و اهداف سازمان،احساس وفاداری به سازمان،الزام اخلاقی ،تمایل قلبی و احساس نیاز به ماندن در سازمان تعریف کرد که بر پایه دیدگاه آلن و میر،برای آن سه مولفه در نظر گرفت:1- تهد عاطفی(تمایل افراد به گذاشتن انرژی و وفاداری خویش برای ادامه دادن به کار خود در سازمان)2- تعهد مستمر(تمایل به انجام فعالیتهای مستمر بر اسا تشخیص فرد از هزینه های مرتبط با ترک سازمان) و 3- تعهد هنجاری(احساس تکلیف به باقی ماندن به عنوان یک عضو از سازمان. ( کرد تمینی و کوهی،1390 (
–فرهنگ سازمانی:
فرهنگ سازمانی شامل عناصر متعددی است که از عناصر شناختی نهفته همچون مفروضات ،ارزش ها و باورها تا عناصر آشکارتر همچون مصنوعات و الگوها،ارز شها ،عملیات و رفتارها را دربرمی گیرد.
از دیدگاه شاین در سال 1996 فرهنگ سازمانی شامل مولفه های رهبری،ارتباط،کارگروهی،تعهد به نوآوری و گرایش به تغییر است . کامرون و کویین در سال 2006 فرهنگ سازمانی را دارای مولفه هایی می داند از جمله الگوی مدیریت،برنامه های استراتژیک،جو سازمانی،سیستم پاداش،رهبری و ارزشهای بنیادین سازمان که برای تغییر سازمانی باید این مولفه ها ارزیابی شده و جهت تغییر رهبری و مولفه های دیگر سازمان بایستی فرهنگ سازمانی جاری،ایده آل و آینده مورد بررسی قرار گیرد.،آنها این مولفه ها را در انواع فرهنگ ها از جمله: قبیله ای ،ویژه سالاری،سلسله مراتبی و تجاری ارزیابی کرده اند. ( غلامی ،1390 )
–فرسودگی شغلی :
واژه فرسودگی شغلی اصطلاحی است که از بین معادلهای فارسی مختلفی نظیر بی رمقی،واماندگی،از توان افتادگی،زدگی از کار،تحلیل رفتگی،سقوط شغلی،خستگی مفرط کاری،وازدگی ،تهی شدگی و فرسایش روانی مقبولیت بیشتری یافته است. (حسینیان، 1378).
تعاریف عملیاتی
فرسودگی شغلی:
فرسودگی بعنوان سندرمی تعریف شده است که شامل خستگی عاطفی , کاهش در عملکرد و مسخ شخصیت می باشد.
پرسشنامه مسلش (MBI ) رایج ترین ابزار انداه گیری فرسودگی شغلی می باشد .این پرسشنامه بعنوان یک وسیله سنجش استاندارد طلایی برای اندازه گیری میزان فرسودگی شغلی شناخته شده و شامل سه مقیاس اندازه گیری مستقل است که از 22 ماده جداگانه درباره احساس ها و نگرش ها تشکیل شده است که جنبه های مختلف سندروم فرسودگی شغلی را می سنجد.
فرهنگ سازمانی:
در این پژوهش منظور از فرهنگ سازمانی نمره ای است که فرد از پرسشنامه فرهنگ سازمانی الگوی رابینز(1991) بدست می آورد این پرسشنامه که براساس مؤلفه های ده گانه فرهنگ سازمانی رابینز، توسط الوانی(1376) طراحی شده است در سال 1379 توسط حاج ناصری اجرا گردیده است. این پرسشنامه مبتنی بر 27 گویه می باشد. مؤلفه های پرسشنامه فرهنگ سازمانی به شرح زیر می باشد. ریسک پذیری، خلاقیت، هویت، انسجام، کنترل، رهبری، حمایت مدیرسیستم پاداش سازش با پدیده تعارض، و الگوی ارتباطی.
تعهد سازمانی:
نمره ایی است که فرد از پرسشنامه تعهد سازمانی (آلن و مایر،1984) بدست می آورد. این پرسشنامه به منظور سنجش تعهد سازمانی تدوین شده است. برای اولین بار در سال 1372 توسط شکرکن ترجمه شد این مقیاس شامل 24 گویه می باشد و هریک از مؤلفه های تعهد عاطفی، تعهد مستمر، تعهد هنجاری از 8 گویه تشکیل شده است.
نیل به زندگی شغلی با کیفیت، مستلزم کوشش هایی منظم از سوی سازمان است که به کارکنان فرصت های بیشتر برای تأثیرگذاری بر کارشان و تشریک مساعی در اثر بخشی کل سازمان می دهد. به این ترتیب هر سازمانی با بهره وری و کارایی مطلوب و مؤثر، در جستجوی راه هایی است تا کارکنان را به درجه ای از توانایی برساند که هوشمندی خود را به کار گیرند، که این امر به وسیله کیفیت زندگی کاری مناسب یعنی مشارکت و سهیم کردن بیشتر کارکنان در فرایند تصمیم گیری صورت می گیرد (تمجیدی،1386،13). کیفیت زندگی کاری فرایندی است که بوسیله آن اعضاء سازمان از راه مجاری ارتباطی باز و متناسبی که برای این مقصود ایجاد شده است، در تصمیم هایی که بر شغل هایشان به خصوص، و بر محیط کارشان به طور کلی اثر می گذارد، به نوعی دخالت می یابند و در نتیجه مشارکت و خشنودی آنها از کار بیشتر می شود و فشار عصبی ناشی از کار برایشان کاهش می یابد. در واقع کیفیت زندگی کاری نمایانگر نوعی فرهنگ سازمانی یا شیوه مدیریت است که کارکنان براساس آن احساس مالکیت، خودگردانی، مسئولیت و عزت نفس می کنند (دولان و شولر،1375،354). نظام ارزشی کیفیت زندگی کاری، سرمایه گذاری بر روی افراد را به عنوان مهمترین متغیر در بهبود عملکرد سازمانی مورد توجه قرار می دهد. در این رابطه، با شناخت عوامل مرتبط با کیفیت زندگی کاری و عملکرد سازمانی و تغییر و دستکاری آنها، می توان عملکرد را بهبود بخشیده و در جهت رشد سازمان گام برداشت ((Gomes, Yasin & Lisboa 2006.
1-2 بیان مسأله
سازمان های عصر حاضر با نگاه راهبردی به منابع انسانی آن را به عنوان دارایی هوشمند و ارزشمند در نظر داشته و بیش از پیش به ارتقاء عملکرد کارکنان توجه دارند. کیفیت زندگی کاری که به عنوان یکی از رویکردهای بهبود عملکرد و از جمله عناصر مهم و کلیدی فرهنگ تعالی به شمار میرود، رویکردی است که موجب همسویی کارکنان و سازمان میشود. بهبود کیفیت زندگی کاری (QWL) کارکنان مستلزم اهتمام مدیریت سازمان به تدوین سیاست های حمایت گرایانه از منابع انسانی است (بزاز جزایری و پرداختچی،1386، 124).
امروزه توجهی که به کیفیت زندگی کاری می شود بازتابی است از اهمیتی که همگان برای آن قائلند (دولان و شولر،1378 ،354) انسانها برای ارائه بهترین کوشش های خود در راه تحقق اهداف سازمان، علاقمندند بدانند که به انتظارات، خواسته ها، نیازها و شأن آنها چگونه توجه می شود. (مهدی زاده و ایلکا،1388، 2) در چند سال اخیر یکی از دغدغه های اصلی و عمده مدیران شرکت گاز استان آ.غ بهبود عملکرد کارکنان و ارتقاء آن تا حد بهینه و مطلوب جهت نیل به اهداف سازمان بوده است. در این سازمان با توجه به وجود عوامل و شاخص هایی که در بحث کیفیت زندگی کاری وجود دارد و وجود یک سری عواملی که کیفیت زندگی کاری کارکنان را تحت تاثیر قرار می دهد و این امر باعث توجه مدیران سازمان به این مقوله شده است.
کیفیت زندگی کاری برنامه ای جامع و گسترده است که رضایت کارکنان را افزایش می دهد، یادگیری آنها را در محیط تقویت می کند و به آنها در امر مدیریت، تغییر و تحولات یاری می رساند. عدم رضایت کارکنان از کیفیت زندگی کاری مشکلی است که تقریباً به همه کارمندان بدون توجه به مقام و جایگاه آنها آسیب می رساند. هدف بسیاری از سازمان ها افزایش رضایت کارکنان در تمام سطوح است، اما این مسئله پیچیده ای است، زیرا تفکیک و تعیین اینکه چه مشخصه هایی با کیفیت زندگی کاری رابطه دارند، امری دشوار است. مفهوم کیفیت زندگی کاری در حال حاضر مربوط به فلسفه ای درسازمان هاست که می خواهد شأن و منزلت کارکنان را افزایش دهد، تغییراتی در فرهنگ سازمانی ایجاد کند و رفاه فیزیکی و روحی کارکنان را افزایش دهد. در بعضی سازمان ها، برنامه های کیفیت زندگی کاری قصد دارند، اعتماد، درگیری و توانایی حل مسئله کارکنان و در نتیجه رضایت و اثربخشی سازمانی را افزایش دهند. تاکید برعوامل ملموس و عینی زندگی در محیط کار، این نظریه را تقویت می کند که افزایش این عوامل، بهره وری و عملکرد منابع انسانی را افزایش می دهد (شهبازی و همکاران،1388، 71)
مفهوم کیفیت زندگی کاری امروز به یک موضوع اجتماعی عمده در سرتاسر دنیا مبدل شده است، در حالیکه در گذشته فقط تاکید بر زندگی شخصی بود، در جامعه امروز بهبود زندگی کاری به صورت یکی از مهمترین اهداف سازمان و کارکنان آن درآمده است. از آنجا که بین اقدامات مدیریت منابع انسانی و کیفیت زندگی کاری رابطه مستقیمی وجود دارد، از این رو حیات مجدد بخشیدن به کارکنان، از طریق ارتقای کیفیت زندگی کاری، کلید موفقیت هر سازمان محسوب می شود (بزازجزایری، پرداختچی،1386)
در ایران بهبود کیفیت زندگی در گرو بهبود وضع اقتصادی و اشتغال است. اتخاذ راهبردهای بلند مدت دولت در این زمینه و اجرا و ارزیابی آنها می تواند در آینده تاثیر چشمگیری در کیفیت زندگی و کار داشته باشد. بنابراین سوال اصلی پژوهش حاضر این بوده است که: آیا بین کیفیت زندگی کاری و عملکرد کارکنان شرکت گاز استان آذربایجان غربی رابطه دارد؟
دراین پژوهش در تجزیه و تحلیل کیفیت زندگی کاری از مدل 8 متغیره والتون و برای سنجش عملکرد کارکنان از مدل ACHIEVE استفاده می شود.
1-3 اهمیت و ضرورت تحقیق
ضرورت توجه به کیفیت زندگی کاری و بهبود آن، یک منطق دارد و آن هم این است که 65 درصد عمر مفید انسان ها در محیط کار سپری می شود. از زمانی که کار، جایگاه مهمی را در زندگی افراد به خود اختصاص داده، چنین شرایطی نه تنها وضعیت جسمانی افراد بلکه روان آنها را نیز متأثر میسازد. اگر سازمانها دغدغه توسعه منابع انسانی و دستیابی به مزیت رقابتی پایدار در بازار را دارند، به نظر می رسد که برآوردن نیازهای کارمندان (مادی و معنوی) ضروری بوده و مهم جلوه می کند (Chan & Wyatt,2007). شماری از آگاهان بر این باورند که بخشی از رکود بهره وری و کاهش کیفیت محصول در برخی از کشورهای بزرگ صنعتی، ناشی از کاستیهای کیفیت زندگی کاری و تغییراتی است که در علاقه مندیها و برتریهای کارکنان پدید آمده است. کارکنان درخواست دارند در کارشان نظارت و دخالت بیشتری داشته باشند و به نوعی مالک کار خود تلقی شوند. چنانچه نیروهای انسانی شاغل در سازمان مورد توجه قرار گیرند، نقش مهم و حساسی را در راستای تحقق اهداف سازمان ایفا خواهند نمود (Ackroyed and Thompson,1999) .
اولین دلیل اهمیت کیفیت زندگی کاری از این جهت است که در مباحث مدیریتی از اصطلاحی به نام کیفیت زندگی کاری سخن می گویند، منظور از این اصطلاح آن است که یک سوم زندگی هر کارمند در محیط کار او چگونه می گذرد، یا به بیان دیگر تلقی او از محیطی که در آن فعالیت می کند چیست؟ و آن را با چه صفاتی می شناسد؟
دومین دلیل اهمیت کیفیت زندگی کاری از این جهت است که نیروی انسانی، کمیاب ترین و گران ترین سرمایه های هر نوع سازمان محسوب می شود و توسعه، پیشرفت و بهره وری هر سازمانی منوط به تلاش و کوشش نیروهای انسانی آن سازمان می باشد.
دلیل دیگر اهمیت موضوع از این جهت است که عدم توجه دقیق و کافی به کیفیت زندگی کاری، باعث هدر رفتن سرمایه و تلف شدن وقت و انرژی زیادی در کشور خواهد شد. در هر سازمانی کیفیت زندگی کاری بالا برای جذب و حفظ کارکنان اساسی است (Less & Kearns, 2005). از آنجایی که زندگی کاری روی احساس فرد درباره مطلوبیت مکان کاری و آنچه در آن است پایه گذاری می شود و مربوط به تجربه جاری فرد در حیطه های کاری است (Knox & et al, 1997) از این دیدگاه بررسی کیفیت زندگی کاری که احساس فرد سازمانی را بیان می دارد حایز اهمیت فراوانی است زیرا می تواند در کلیه سطوح بر کیفیت زندگی کارکنان تأثیر گذارد. در یک جمع بندی کلی دست کم به چهار دلیل زیر کیفیت زندگی کاری باید برای سازمانها اهمیت داشته باشد و مورد مطالعه قرار گیرد:
اهمیت تحقیق حاضر این می باشد که با بررسی و شناخت رابطه بین کیفیت زندگی کاری و عملکرد کارکنان شرکت گاز استان آذربایجانغربی راهکارهای مناسب جهت بهبود عملکرد کارکنان این واحد را بشناسیم و از آن ها برای بالا بردن توانمندی ها، کارایی و اثربخشی سازمان و جامعه استفاده بهینه کرده باشیم.
1-4 سؤال آغازین تحقیق
آیا میان کیفیت زندگی کاری کارکنان شرکت گاز استان آذربایجان غربی با عملکرد آنان رابطه ای وجود دارد؟
1-5 اهداف تحقیق
1-5-1 اهداف اصلی:
1-5-2 اهداف فرعی:
1-6 فرضیه های پژوهش
1-6-1 فرضیه اصلی:
بین کیفیت زندگی کاری و عملکرد کارکنان شرکت گاز استان آذربایجان غربی رابطه معنادار وجود دارد.
1-6-2 فرضیه های فرعی:
1-7 متغیرهای تحقیق
1-7-1 متغییر مستقل: کیفیت زندگی کاری
والتون کیفیت زندگی کاری را عکس العمل کارکنان در برابر کار، به ویژه پیامدهای ضروری آن در ارضای نیازهای شغل و سلامت روحی تعریف می کند .(Walton, 1973)
1-7-2 متغیرهای مستقل فرعی
هشت متغییر مستقل فرعی الگوی ریچارد والتون که در تحقیق حاضر مورد استفاده واقع شده است عبارتند از:
منظور این است که به کارکنان سازمان حقوقی پرداخت گردد که تساوی درون سازمانی و برون سازمانی از آن استنباط گردد و کارکنان هنگام مقایسه خود با سایر هم ردیف هایشان در درون و بیرون از سازمان احساس ضرر و زیان نکنند.
برقراری شرایط فیزیکی و ایمنی کاری که دارای حداقل خطر و ایجاد محدودیتهای سنی برای اشتغال به کار باشد.
1-7-2-3 توسعه قابلیت های انسانی:
بر اثر تغییرات ناشی از محیط در قالب گردش کارها از یک سو علاقه به شغل زیادتر می شود، میل به کسب مهارت و رضایت شغلی به وجود می آید و از سوی دیگر بر میزان سود افزوده می گردد و بدین ترتیب هم سطح مهارت و هم ابعاد انعطاف پذیری وسیعتر می شود (والتون،1974، 518-611).
هدف این متغیر آن است که فرصت کسب مهارت ها و آموزش ها را بوجود آورد و در عین حال زمینه هماهنگ شدن کارکنان با مأموریت ها، اهداف، برنامه ها و راهبردهای سازمان را در جهت تأمین نیازهای فرد و سازمان بوجود آورد (غلامی،1388، 87).
1-7-2-4 تامین فرصت رشد و امنیت مداوم:
این امر از طریق بهبود توانایی های فردی، فرصتهای پیشرفت، امنیت شغلی و امنیت درآمد و اطمینان خاطر از اشتغال پایدار تأمین میگردد. (غلامی،1388، 87).
1-7-2-5 یکپارچگی و انسجام اجتماعی:
کارکنان باید نسبت به محیطی که کار می کنند، احساس تعلق نمایند و این نیازمند ایجاد فضا و جو مناسب کاری است (والتون،1974، 518-611).
1-7-2-6 قانون گرایی در سازمان:
آیا با اعضاء منصفانه رفتار می شود. اگر در سازمان ضوابط قانونی حاکم باشد، رفتار افراد بر طبق سلایق فردی کاهش می یابد(والتون،1974، 518-611)
1-7-2-7 فضای کلی زندگی کاری:
ایجاد وابستگی مستقیم تر کار به فضای کل زندگی از طریق برقراری مفهوم تعادل بین وقت کارکنان در محل کار و وقت او برای خانواده اش که می تواند به میزان زیادی تعادل میان کار و زندگی فرد را ایجاد نماید (غلامی،1388، 87).
1-7-2-8 وابستگی اجتماعی زندگی کاری:
اشاره به نحوه برداشت کارکنان درباره مسئولیت اجتماعی در سازمان دارد و مسئولیت اجتماعی سازمان عبارت است از تعهد سازمان در خصوص رعایت رفتار اخلاقی به عنوان نهادهای اجتماعی به معنای وسیع آن. (عباسی،40،1390)
1-7-2 متغییر وابسته: عملکرد
عملکرد یعنی رسیدن به یا پیشی گرفتن از اهداف اجتماعی یا شغلی یا مسئولیت ها از نقطه نظر فرد ناظر (هرسی و بلانچارد، ترجمه قاسم کبیری،1373، 504). هرسی و گلداسمیت هفت متغیر مربوط به مدیریت عملکرد اثر بخش را از میان بقیه انتخاب نموده اند.
هفت متغیر، مدل اچیو (ACHIEVE Model) را تشکیل می دهند عبارتند از:
گذر از اقتصاد توسعه نیافته، نیازمند سرمایهگذاری است. هدایت سرمایههای مردم به سوی بازارهای سرمایه، مستلزم جلب اعتماد سرمایهگذاران است. برای این منظور، سرمایهگذاران نیازمند اطلاعاتی هستند که آن ها را در انتخاب بهترین سرمایهگذاری و مناسبترین سبد سهام یاری کند.
یکی از مباحث مهمی که تصمیمات سرمایهگذاران را تحت تاثیر قرار میدهد، بازده سهام است؛ زیرا ماهیت زیادی در افزایش ثروت سهامداران دارد. به همین دلیل محققان و دانشمندان مالی در پی یافتن متغیرهایی هستند که از طریق آنها، بازده سهام را در دورههای آتی پیشبینی کنند. نسبتهای بازار گروهی از این متغیرها میباشند که برای پیشبینی بازده سهام و سبد سهام در بازارهای سرمایه کاربرد دارند. در این راستا این پژوهش سعی بر آن دارد که به بررسی رابطه بین نسبتهای بازار سهام (حجم، ارزش دفتری به ارزش بازار) و بازدهی آن سبد بپردازد.
در فصل اول این پژوهش، کلیات پژوهش شامل مساله، هدف، فرضیهها و روش پژوهش، جامعه آماری و واژگان کلیدی پژوهش ارائه شده است.
1-2. لزوم انجام تحقیق
با توجه به شرایط روبه رشد بازار سرمایه در ایران و تلاش مسئولین و دولت به گسترش این بازار و تلاش به خصوصیسازی در چند سال اخیر خصوصا از طریق بورس و اوراق بهادار، نیاز است که تحقیقات منسجم و سازماندهی شده در این بازار انجام شود، که این تحقیقات از یک سو میتواند فراهمکننده الگوهایی برای مسئولین و دولت در راستای دستیابی به اهداف آن ها باشد و از سوی دیگر راهنمایی برای سرمایهگذاران در این بازار باشد. در این میان نقش حسابداری و متغیرهای آن در تمام بازارهای سرمایه دنیا انکارناپذیر است و با توجه به نبود یا کمبود سایر منابع اطلاعات جایگزین یا مکمل در بازار سرمایه ایران این نقش حسابداری را بسیار پررنگتر می کند. لذا تحقیقاتی که ارتباط متغیرهای حسابداری و نسبتهای مالی را با روند و معادلات بازار سرمایه نشان می دهند، بسیار حائز اهمیتاند.
از میان متغیرهای بازار سرمایه، قیمت سهام عادی شرکتها به دلایل ویژگیهای خاص و پیچیدگیهایش از یک سو و از آنجا که اغلب مبنای تخصیص منابع محدود اقتصادی است همیشه مد نظر بوده و از جنبههای مختلف محققین به آن پرداخته اند. از میان متغییرهای حسابداری، سود حسابداری برخاسته از سود و زیان با توجه به نقش آن در فرایند قراردادها و تصمیمگیریهای سرمایهگذاران بسیار مورد توجه تمام استفاده کنندگان بوده است.(واتس و زیمرمن؛1986) و فراوانی جنبههای مختلف این متغییر، در بازارهای سرمایه معتبر دنیا، گواه روشن بر این مدعاست. از دیگر متغییرهای حسابداری که در دهه های اخیر مورد توجه قرار گرفته است ارزش دفتری به عنوان متغییری برخاسته از ترازنامه شرکت میباشد که این متغییر به تنهایی یا در کنار سایر متغییرها از جمله سود حسابداری توانسته است توجیهکننده و پیشبینی کننده برخی از معادلات بازار و رویدادهای موجود در بازار سرمایه ایران باشد به گونهای که ارتباطات بین بازار و حسابداری را روشنتر میکند.
1-3. شرح و بیان مساله پژوهشی
پیشرفت وتوسعه صنعتی هر کشوری به میزان توسعه یافتگی بازار سرمایه و بورس اوراق بهادار آن وابسته است و هرچه بازار سرمایهی کشوری توسعهیافتهتر باشد کارایی آن نیز بیشتر خواهد بود. همچنین یکی از آرمانهای بازار سرمایه تخصیص بهینه و درست منابع مالی است؛ بدین معنی که منابع مالی متوجه مناسبترین و پربازدهترین بخشهای بازار شود. با توجه به این امر و همچنین علاقه و نیاز سرمایهگذاران به دستیابی به معیارهایی مناسب برای ارزیابی سهامی پربازده و سرمایهگذاری در شرکتهایی که از آینده مالی بهتری برخوردار باشند؛ استفاده از نسبتهای مالی و به خصوص استفاده از نسبتهای بازار در بازار سرمایهی کشورهای مختلف رواج گستردهای دارد. آشنایی با این نسبتها و میزان ارتباط آن ها با بازدهی آینده شرکتها و سهام آن ها برای سرمایهگذاران امری ضروری است.
هدف از ارائه صورتهای مالی آگاه نمودن سهامداران و سایر ذینفعان از عملکرد شرکت است که به وسیلهی آن بتوانند نسبت به عملکرد گذشته و آیندهی پیشروی سازمان قضاوت کنند. در صورتهای مالی، وضع مالی شرکت در یک مقطع مشخص زمانی (ترازنامه) و عملیات شرکت طی دوره گذشته (صورت سود و زیان جریان نقدی) گزارش میشود. ارزش واقعی صورتهای مالی در این نهفته است که میتوان با بهره گرفتن از آن ها سود خالص و سود تقسیمی آینده را پیشبینی کرد. از دیدگاه یک سرمایهگذار، پیشبینی آینده همان موضوعی است که بدان سبب صورتهای مالی تجزیه و تحلیل میشوند. ولی از دیدگاه مدیریت، تجزیه و تحلیل صورتهای مالی از این جهت مهم سودمند هستند که میتوان با بهره گرفتن از آن ها شرایط آینده را پیشبینی کرد و مهمتر اینکه میتوان بدان وسیله برای عملیاتی که بر رویدادهای آینده اثر خواهند گذاشت برنامه ریزی نمود.
هدف از محاسبه نسبتهای مالی این است که بتوان بدان وسیله درباره یک صورت مالی قضاوت کرد. نسبتهای بازار که گروهی از نسبتهای مالی هستند؛ به نسبتهایی گفته میشود که از ارتباط بین قیمت بازاری(مانند قیمت یک سهم) و محرک ارزشی شرکت (مانند درآمد، سود و غیره) به دست میآیند. بنابراین نسبتهای مذکور، یک مقیاس ترکیبی هستند که اطلاعات کلی درباره ارزش شرکت را در مقایسه با شرکتهای رقیب فراهم میکند.
پژوهشهای گستردهای در زمینه تشریح رفتار بازده سهام عادی صورت گرفته است که حاصل این پژوهشها ارائه مدلهایی است که دستخوش انتقادها و حمایتهای مختلفی بوده است. یکی از معروفترین این مدل ها، مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای است. نتایج پژوهشهای گذشته در آمریکا، ژاپن و سایر کشورهای پیشرفته حاکی از این است که این مدل توانایی لازم برای پیشبینی بازده سهام را ندارد و باید علاوه بر بتا متغییرهای دیگر را در نظر گرفت. نتایج این پژوهشها نشان میدهد که متغیرهایی مانند اندازه، نسبت سود به قیمت سهام، نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار، نسبت جریان نقدی به قیمت سهام و غیره بازده سهام را بهتر از مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای پیشبینی میکند.
توضیحات گوناگونی در زمینه قدرت پیشبینی کنندگی این متغیرها برای پیشبینی بازدهی سهام ارائه شده است. به عنوان مثال فاما و فرنچ1993، معتقد هستند که صرف ریسکی که به کمک مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای شارپ ولینتنر به عنوان پاداش منطقی ریسک در نظر گرفته میشود به طور کامل قابل توضیح نیست و ارتباطی که بین متغیرهای بنیادی و بازدهی سهام وجود دارد، نشانگر پاداش تحمل ریسک است. استفاده از نسبتهای بازار برای پیشبینی بازدهی سهام رواج زیادی دارد که می تواند بنابر دلیل زیر باشد:
پژوهشهای زیادی در مورد بررسی توانایی نسبتهای مالی و بازار در ارزیابی وضع مالی شرکتها و پیشبینی آینده مالی آن ها در بازارهای پیشرفته مالی دنیا همچون پژوهش باربی و همکاران صورت گرفتهاست. ارتباط معنیداری که بین متغیرهای بازار و بازدهی سهام وجود دارد؛ دلالت بر این دارد که کاربرد این متغیرها برای پیشبینی آینده سودمند است. از طرف دیگر تفاوتی که بین قدرت پیشبینیکنندگی این متغیرها وجود دارد حاکی از آن است که برخی از این متغیرها برای پیشبینی آینده سهام نسبت به سایر متغیرها از اهمییت نسبی بیشتری برخوردار هستند. اما پژوهشهایی که در زمینهی ضرایب بازار در ایران صورت گرفته بسیار اندک و ناچیز بوده و کاربرد بسیاری از این نسبتها در بازار سرمایه ایران هنوز ناشناخته است.
از آنجایی که بسیاری از سرمایهگذاران در بازار سرمایه ایران با این نسبتها آشنایی ندارند و با دانستن این موضوع که اهمیت مدیریت سبد سهام نسبت به تجزیه و تحلیل تک تک سهام، با ظهور سازمانهای مالی و صندوقهای سرمایهگذاری در بازار سرمایه ایران روزبهروز بیشتر می شود، این پژوهش سعی دارد به بررسی ارتباط بین نسبتهای بازاری و بازدهی سهام بپردازد.
1-4. اهداف تحقیق
بدون شک نرخ بازده مورد انتظار سرمایهگذار یکی از مهمترین عوامل تعیین قیمت سهم به شمار میرود. یکی از مشهورترین مدلهایی که در این زمینه ارائه شده مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای است. که در این مدل تنها ریسک بازار در نظر گرفته شده است ولی در این تحقیق عوامل اندازه شرکت و ارزش دفتری به ارزش بازار به عنوان عوامل ریسک در نظر گرفته میشود که در واقع بررسی مدل فاما – فرنچ در بورس اوراق بهادار تهران میباشد. هدف تحقیق عبارتاست از بررسی رابطه بین هر یک از عوامل موثر بر بازده منتظره سهام (اندازه شرکت، نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار) با بازده سهام شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران.
میزان توجه بازار سرمایه به ارائه اطلاعات مالی و نحوهی انعکاس آن ها در قیمت سهام میتواند مورد توجه قرار گیرد. توجه به ارزش دفتری به عنوان یک عامل تاثیرگذار بر قیمت سهام که در ادبیات حسابداری ایران کمتر مورد توجه بوده است و وارد کردن موثر این فاکتور به عواملی که باید به هر ترتیب مورد توجه قرار گیرد.
یکی از اهداف تحقیق پاسخ به نیاز سرمایهگذاران در سهام شرکتها، مدیران شرکتها و موسسات، سازمان بورس اوراق بهادار تهران، کارگزاران بورس اوراق بهادار، دانشجویان و محققان، صاحبان سهام شرکتها وغیره میباشد.
1-5. سوالات تحقیق
الف) آیا بین اندازه شرکت (ارزش بازار) با بازده سهام رابطه معنی داری وجود دارد؟
ب) آیا بین نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام و بازده سهام رابطه معنیداری وجود دارد؟
1-6. فرضیه های تحقیق
در این تحقیق رابطه بازدهی سهام با اندازه شرکت و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار مورد بررسی قرار میگیرد. بر همین اساس، فرضیات ذیل در رابطه با عوامل یاد شده مطرح می گردد:
1-7. متغییرهای تحقیق
متغییر وابسته در این تحقیق، بازده سهام شرکتهای مورد مطالعه؛ و متغیرهای مستقل، اندازه بازار و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام میباشد. بنابراین متغیرهایی که باید محاسبه گردند بازدهی ماهانه، ارزش حقوق صاحبان سهام، ارزش دفتری به ارزش بازاری سهام، اندازه شرکت، صرف اندازه یا v، صرف ارزش دفتری به ارزش بازاری سهام میباشند.همچنین تمامی این متغیرها از نوع کمی فاصلهای میباشند. بنابراین برای محاسبه آن ها از تعریف عملیاتی آن ها استفاده گردیده است.
1-8.. مدل مفهومی تحقیق
مدل این تحقیق برگرفته از مدل فاما و فرنچ 1993میباشد. در واقع مدل این تحقیق پیادهسازی مدل فاما و فرنچ در بورس اوراق بهادار تهران میباشد. با توجه به متغیرهای ذیل میتوان مدل تحقیق را بیان کرد :
ارزش دفتری: book value
بازده سهام: return
ارزش بازار: market value
Return=f( book value, market value)
Rerurn=α+β* book value+ + ƛ * market value+ε
که در آن ε جزء اختلال مدل رگرسیونی است. همچنین α عرض از مبدا است. هدف از تحلیل به دست آوردن ضرایب تاثیر متغیرهای بنیادی (ƛوβ) بر بازده سهام میباشد.
1-9. روش شناسی تحقیق
روش تحقیق، از نوع همبستگی میباشد یعنی بررسی وجود رابطه و همبستگی بین متغیرها از طریق رگرسیون و روششناسی تحقیق از نوع پسرویدادی (با بهره گرفتن از اطلاعات گذشته) میباشد. همچنین این پایان نامه از روش حداقل مربعات معمولی برآورد میگردد.
1-10. جامعه آماری
در این تحقیق جامعه آماری متشکل از شرکتهایی است که دارای ویژگیهای زیر(صفت مشخصه) باشند:
1-11. روش گردآوری اطلاعات و داده ها
بررسی و مطالعه کتب، مقالات و تحقیقات انجام شده در این زمینه از طریق وب سایتها.
مراجعه به اطلاعات موجود در سازمان بورس اوراق بهادار تهران، استفاده از نرمافزارهای منتشرشده توسط سازمان بورس اوراق تهران و شرکت دنا سهم و صحرا، سایت بورس اوراق بهادار و مراجعه به مراکز و سازمانهای اطلاع رسانی.
1-12. چارچوب تحقیق
دسترسی به حداکثر بازده یک هدف مطلوب و رضایت بخش برای هر سرمایهگذاری میباشد و امروزه هر سرمایهگذار با توجه به ملاکها و معیارهای خود اقدام به سرمایهگذاری در انواع اوراق بهادار می کند. یکی از این معیارها؛ استفاده از نسبتهای بازار برای انتخاب سهام پربازده است اما از آنجا که معیارها از دیدگاههای مختلف مورد توجه قرار می گیرند، ممکن است نسبت به همدیگر دارای مزایا و معایبی باشند و بعضی از اطلاعات شرکتها را در خود منعکس نکنند. در این فصل، پس از شرح و بیان مساله پژوهش، اهداف و فرضیههای پژوهش ذکر گردید. پس از بیان کلیات تحقیق، در فصل دوم به بیان مبانی نظری و ادبیات تحقیق خواهیم پرداخت. در فصل سوم به بیان مفاهیم و اصطلاحات مورد نیاز تحقیق، دادهها و روش انجام تحقیق میپردازیم و در فصل چهارم متغیرها را وارد مدل کرده و مدل را تخمین میزنیم. در نهایت در فصل پنجم نتیجهگیری و پیشنهادات مبتنی بر نتایج تحقیق ارائه خواهد شد.