حسابرسی فرایندی است بسامان برای جمع آوری و ارزیابی بیطرفانهی شواهد درباره ادعاهای مربوط به فعالیتها و وقایع اقتصادی برای تعیین میزان انطباق این ادعاها با معیارهای از پیش تعیینشده و گزارش نتایج به اشخاص ذینفع (بیانیهی مفاهیم بنیادی حسابرسی، 1973). اصول بنیادی حسابداری و حسابرسی از دیرباز بر پایه یک چهارچوب نظری مبتنی بر قواعد قرار داشته، ولی اندیشه استفاده از یک چارچوب نظری مبتنی بر اصول همواره در طول زمان و بهصورت متناوب مطرح بوده (باغومیان، 1385) تا اینکه از سال 1989 و بهصورت رسمی، در آیین رفتار حرفهای تدوینشده از سوی حسابداران رسمی آمریکا گنجانده شده است. رویدادهای گذشته نشان میدهد که حسابداران و حسابرسان، در ایفای مسئولیت خود در حفاظت از منافع سرمایهگذاران و سایر گروههای ذینفع، شکستخورده و موجب ایجاد موجی از رسواییها و نشانهگیری انگشت اتهام بهسوی خود شدهاند. ازاینرو پژوهش حاضر سعی دارد برخی از عواملی که موجب بروز رفتارهای ناکارآمد میگردد را بررسی نماید و به این سؤال پاسخ دهد که آیا این رفتارهای ناکارآمد میتواند تأثیری بر تغییر شغل حسابرسان در مؤسسات حسابرسی داشته باشد یا خیر. بدین ترتیب در این فصل به بیان کلیات پژوهش متشکل از؛ بیان مسئله، مدل مفهومی، فرضیهها، اهداف، قلمرو و تعریفی از متغیرهای پژوهش میپردازیم.
حسابرسان نقش مهمی را در کشف کلاهبرداریهای مالی بهمنظور پیشبینی خطای تجاری در بحران مالی غیرمنتظره بازی میکنند. شرکتهای حسابرسی نیاز دارند تا افکار مستقل را برای ارائه خدمات به مشتریانشان فراهم کنند و در کار خود حسن نیت نشان دهند (Liou & Yang, 2008). کیفیت سرویس ارائهشده به میزان چشمگیری متکی بر رفتار افرادی است که کار حسابرسی میدانی را انجام میدهند. بسیاری از مطالعات قبلی در تحقیق رفتاری به این نتیجه رسیدهاند که هم رفتار ناکارآمد حسابرس بهطور فزایندهای بر کیفیت حسابرسی اثر میگذارد و هم اینکه این امر یک عکسالعمل به محیط کاری پر از استرس ایجادشده توسط کنترل سخت مدیریتی در شرکتهای حسابرسی میباشد (Chan et al., 2009; Donnelly et al., 2006; Otley & Pierce, 1995).
حسابرسان مجبور هستند تا کارهای حسابرسی خود را در یک چارچوب زمانی بسیار محدود تکمیل کنند. در یک بررسی در کیفیت مدارک حسابرسی نشان میدهد که این امر میتواند فشار نامحسوسی را در محیط کاری اعمال کند (Louwers et al., 2005; Lord & DeZoort, 2001). کیفیت حسابهای مالی حسابرسی شده تحت کنترل سیاستهای باثبات خارجی-داخلی و فرایندهایی میباشد که ازنظر استانداردهای حسابرسی و قوانین داخلی اخلاقی قابلقبول باشند. حسابرسان ممکن است از انجام مراحل حسابرسی بدون تکمیل فرایندهای کامل حسابرسی با حذف برخی گامهای خاص شانه خالی کنند. آن ها همچنین ممکن است که زمان حسابرسی را برای تکمیل کارهای مشخصشده خود در زمان معینشده کمتر از حد معمول گزارش کنند (Otley & Peirce, 1995; Rhode, 1978). عجله برای تکمیل گزارشهای بدون گردآوری مطالب مستند کافی ممکن است باعث گزارشهای نادرست شود (Smith, 1995; Lightner et al., 1982). اگرچه این کار ممکن است باعث کاهش هزینههای کاری شود ولی دارای خطر افزایش کارهای ناتمام حسابرسی در آینده میگردد.
مطالعات پیشین نشان میدهد که پیچیدگی کار هم نیز می تواند بر بروز رفتارهای ناکارآمد در مؤسسات حسابرسی اثرگذار باشد. حسابرسانی که در کارهای پیچیده درگیر هستند، ممکن است احساس کنند که تحتفشار هستند ازاینرو اگر آن ها نتوانند این فشار را تحمل کنند، ممکن است از مسئولیت خود با مبادرت به رفتار ناکارآمد جهت خلاصی از این فشار، شانه خالی کنند (Zuraidah and Takiah, 2007).
حسابرسی همواره حرفهای پراسترس محسوب میگردد. این حرفه تحت بار سنگین کاری و ضربالاجلهای زمانی دارای خصوصیاتی میباشد. استرس مرتبط باکار ممکن است باعث خستگی شغلی و نارضایتی شغلی شود و در پی آن باعث تمایل به تغییر شغل میگردد. بررسیهای صورت گرفته نشان داده که نگرشهای فردی در رفتارهای شغلی تأثیرگذار هستند (Porter et al., 1974). افرادی که یک سازمان را ترک میکنند نگرشهای مطلوبی کمتری نسبت به آن هایی که در سازمان میمانند دارند. پرتر و همکاران (1974) شواهد محکمی را ارائه دادند که در آن انتظارات کارمندان در مورد شغلشان موردبررسی قرارمیگیرد. این بررسی اشاره بر این دارد که افراد مختلف، مجموعهای واحد از انتظارات را با خود به سازمانهایی که استخدامشان میکنند میآورند. اگر کارمندان بخواهند در سازمان باقی بمانند این انتظارات باید موردبررسی قرار بگیرد. اگر این انتظارات برآورده نشود، آنگاه ممکن است کارمندان دنبال استخدام توسط سازمان دیگری باشند که به آن ها فرصتی دوباره دهند تا اهداف شخصی خود را در آن سازمان تحقق ببخشند. تعهدات سازمانی بهطور تنگاتنگی مرتبط با فاکتور تغییر شغل است (Satina, 2003). از همین رو مؤسسات حسابرسی میتواند موردبررسی قرار بگیرد چراکه بازار کاری رقابتی آن با فاکتور تغییر شغل در تمامی بخشهای آن همراه است.
یک حسابرس مستقل ممکن است از کار کردن بر طبق دستورالعملهای صادره توسط مدیران ارشد برای تولید گزارشهای مطلوب برای مشتریان سرباززند، چنین سرباززدنی ممکن است باعث تغییر شغل گردد. بسیاری از تحقیقات در حوزه حسابداری رفتاری و روانشناسی شواهد تجربی از تغییر شغل بهعنوان یکی از عوامل تعیینکننده در پذیرش رفتار ناکارآمد در حسابرسی فراهم آوردهاند (Donnelly et al., 2007). رفتار نادرست ممکن است ناشی از عوامل محیط کار از قبیل فشار زمانی، فرهنگ مدیریتی و سبک نظارت باشد. حسابرسان وقتیکه کنترل شدید کار میکنند درشرف پذیرش رفتار ناکارآمد هستند (Gable & Dangello, 1994). آن ها ممکن است از تاکتیک دستکاری، اغفال یا خودشیرینی برای گسترش کنترل خود بر محیطهای کاری استفاده کنند بهطوریکه عملکرد شخصیشان بهآسانی کسب شود (Mudrack, 1990). از سویی دیگر حسابرسان ترس از کشف چنین رفتاری دارند که ممکن است باعث عملکرد ضعیف و خاتمه قرارداد کاریشان شود. حسابرسانی که رفتارهای ناکارآمد را میپذیرند معمولاً تمایلات بیشتری به انجام کارهای بیشتر دارند چون از فقدان امنیت و ترفیع شغلی برخوردار هستند (Malone & Roberts, 1996).
ازاینرو بررسی رفتار ناکارآمد و میزان تغییر شغل در مؤسسات حسابرسی یکی از بحثهای اساسی حوزه حسابرسی میباشد. انگیزه این پژوهش داشتن درک بالاتر از این مسئله است و بنابراین راههایی جهت انگیزه دار کردن و ابقای کار حسابرسان در مؤسسات حسابرسی را بیان میکند. نتایج کار میتواند به حسابرسان کمک کند تا کیفیت کار خود را با آگاهی از چنین رفتارهایی بهبود ببخشند. درواقع این پژوهش بیان میکند که آن ها میتوانند راه بهتری را برای آموزش کارکنانشان در ارائه خدمات حرفهایتر به مشتریان پیدا کنند. بهطورمعمول استانداردهای حسابرسی و کتابهای درسی بهطور مناسب خطرات یا نمونههای رفتارهای ناکارآمد حسابرسان را رسیدگی نمیکنند. بدین ترتیب اینگونه رفتارهای ناکارآمد در شرکتهای اقتصادی که فعالیتشان همسو با استانداردهای کنترل کیفی حرفهای میباشد، میتواند به حداقل برسد. در کنار این موضوع، حتی توان پتانسیل برای رفتار ناکارآمد حسابرس در استانداردهای کنترل کیفی موجود نیز بحث نشده است.
ازاینرو پژوهش حاضر، تأثیر فاکتورهایی که ممکن است دربردارنده تفاوتهای حسابرسی فردی در قبول رفتارهای ناکارآمد حسابرس باشند و از ماهیت پر از استرس وظایفکاری سرچشمه بگیرد و منجر به تغییر شغل در مؤسسات حسابرسی گردد، را بررسی مینماید.
حسابرسان بهطور عمده وقتیکه تحتفشار زمانی، نیازهای شغلی، کنترل سرپرست و نیازهای مشتریان کار کنند، در معرض تصمیمگیریهای غیراخلاقی و رفتارهای نادرست قرارمیگیرند. در این پژوهش چهار متغیر که بهعنوان متغیر تأثیرگذار در رفتار ناکارآمد شناساییشدهاند در چارچوبی در اینجا ذکر میشوند;
اعمال بودجه زمانی نامتعارف، عدم استقلال حسابرس، اهمیت ندادن به مشتری، پیچیدگی کار و بروز رفتارهای ناکارآمد که حصول آن غیرممکن و لزوم دستیابی به آن مورد تأکید قرار گیرد، خود منجر به مشکلاتی چند خواهد شد. مهمترین این مشکلات از دست دادن انگیزه و توسل به انجام امور غیرحرفهای و غیراخلاقی میباشد. توسل به انجام امور غیرحرفهای که یکی از رایجترین روشهای مقابله با فاکتورهای مورداشاره میباشد. این رفتارها و گرایشهای که معلول میباشند بهطور مستقیم و یا غیرمستقیم بر کیفیت کار حسابرسی تأثیرمی گذارد. مهمترین این رفتارها انجام ندادن برخی از مراحل حسابرسی بدون کسب مجوز از مافوق و کمتر گزارش نمودن زمان انجام حسابرسی میباشد. ضمن آنکه حسابرسان معتقدند احتمال بروز اینگونه رفتارها در دیگر حسابرسان بیش از خود آنان میباشد.
ازاینرو این پژوهش به تأثیر این عوامل و بروز رفتارهای ناکارآمد در مؤسسات تحت تئوری اخلاقی میپردازد. با توجه به بررسیهای صورت گرفته توسط محقق چنین تحقیقی با توجه به فاکتورهای موردبررسی در کمتر پژوهشی ملاحظه شده ضمن اینکه در پژوهشهای داخلی نیز این ترکیب از متغیرها بررسی نشده است.
پژوهش حاضر از مدل مفهومی که در شکل (1-1) نشان دادهشده است پیروی میکند که در آن فاکتورهایی شامل پیچیدگی کار، فشار تخصیص زمان، اهمیت مشتری و استقلال حسابرس بر رفتار ناکارآمد و تأثیر آن بر تغییر شغل موردبررسی قرار میگیرند.
شکل 1-1– مدل مفهومی پژوهش |
هدف اصلی این پژوهش بررسی آزمون فاکتورهایی است که ممکن است باعث بروز رفتارهای ناکارآمد و نهایتاً خروج حسابرسان از شغل خود در مؤسسات حسابرسی گردد. فاکتورهایی که در این تحقیق دخیل هستند شامل اهمیت مشتری، پیچیدگی کار، فشار بودجه زمانی، استقلال حسابرس و پذیرش رفتار ناکارآمد توسط مؤسسات حسابرسی میباشند.
این پژوهش اهداف زیر را دنبال می کند:
. Statement of Basic Auditing Concepts
. Rule-Based
. Principle-Based
. American Institute of Certified Public Accountants(AICPA)
. American Institute of Certified Public Accountants
. Client’s importance
. Task complexity
. Time budget pressure
. Auditor’s independence
. Dysfunctional behaviour
یکی از اهداف سرمایهگذاری دریافت سود است. از این رو، سرمایهگذاران به دنبال راهی برایپیشبینی سود تقسیمی و عوامل تأثیرگذار بر آن هستند. سود میتواند به آنها کمک کند تا به قضاوت و تصمیمگیری آگاهانه بپردازند. رقم سود مندرج در صورتهای مالی علاوه بر این که عملکرد عملیاتی و دورنمای آتی شرکت را نشان میدهد، زمینه مقایسه بین شرکتها را نیز فراهم میکند. اما زمانی استفاده کنندگان میتوانند به رقم سود اتکا کنند که سود عاری از هرگونه دستکاری باشد، تا بتواند عملکرد شرکت را به طور منصفانه و واقعی منعکس نماید(عاملی، 1388).
در این فصل به تشریح موضوع تحقیق، اهداف تحقیق و ضرورت آن، فرضیههای تحقیق و تعاریف عملیات یپارهای از واژههای استفادهشده در تحقیق پرداخته میشود. همچنین توضیح مختصری از نمونه، جامعه آماری، نحوه جمع آوری و تجربه و تحلیل دادهها ارائه میگردد.
یکی از اهداف سرمایهگذاران، دستیابی به بازده در قالب سود تقسیمی است. از این رو، سرمایهگذاران به دنبال راهی برای پیشبینی سود تقسیمی و عوامل تأثیرگذار بر آن هستند. سود میتواند به آنها کمک کند تا به قضاوت و تصمیمگیری آگاهانه بپردازند. رقم سود مندرج در صورتهای مالی علاوه بر اینکه عملکرد عملیاتی و دورنمای آتی شرکت را نشان میدهد، زمینه مقایسه بین شرکتها را نیز فراهم میکند. اما زمانی استفاده کنندگان میتوانند به رقم سود اتکا کنند که سود بتواند عملکرد شرکت را به طور منصفانه و واقعی منعکس نماید (عاملی، 1388).
محاسبه سود خالص یک بنگاه اقتصادی متأثر از روشها و برآوردهای حسابداری است. امکان استفاده از روشهای گوناگون حسابداری موجب شده است، که سود واقعی (اقتصادی) شرکتها با سود گزارششده در صورتهای مالی تفاوت داشته باشد (خوشطینت و اسماعیلی، 1385). اختیار عمل مدیران در انتخاب از میان روشهای مجاز حسابداری، از جمله دیگر عواملی است كه كیفیت سود را تحت تأثیر قرار میدهد. بنابراین، كیفیت سود شرکتها تحت تأثیر مبانی گزارشگری و صلاحدید مدیران قرار میگیرد.
سود خالص به عنوان عاملی برای تدوین سیاستهای تقسیم سود به شمار میآید (تهرانی و ذاکری، 1388). تقسیم سود از سوی شرکت میتواند نشاندهنده واقعی بودن یا نبودن سود گزارششده و منصفانه بودن گزارش عملکرد عملیاتی از سوی واحد تجاری باشد. در واقع مدیران زمانی تصمیم به پرداخت یا افزایش سودهای تقسیمی میگیرند، که احساس کنند سود آن ها به طور قابل ملاحظه تحت تأثیر درستکاری روش حسابداری نیست (یعنی، سود، واقعی است) و کاهش سودهای تقسیمی در آینده غیر محتمل است. با این مفهوم، سودهای تقسیمی نه تنها علامتی برای قابلیت سودآوری آینده به شمار میرود، بلكه علامتی برای كیفیت سود است. همچنین، سود تقسیمی یک شیوه مؤثر نظارت مدیریتی است. انتظار میرود كه مدیران به منظور حفاظت از خود، كمتر دچار وسوسه درستکاری سود شوند (علوی طبری و همکاران، 1388).
ارتباط بین سیاستهای تقسیم سود و کیفیت گزارشگری مالی در تحقیقات خارجی و داخلی متعددی مورد توجه قرار گرفتهاست (برزده، 1392; علوی طبری و همکاران، 1388; فارینها و موریرا، 2007). در برخی از این تحقیقات از تجدید ارائه به عنوان معیاری از کیفیت سود
استفاده شدهاست. برای مثال در تحقیقات برزده (1392) و علوی طبری و همکاران (1388)، رابطه بین تجدید ارائه و سیاست تقسیم سود شرکت، بررسی شدهاست. بر خلاف انتظارات، نتایج این تحقیقات نشان میدهد که نمیتوان رابطه معناداری بین تجدید ارائه و سیاست تقسیم سود شرکتها مشاهده کرد.
با این وجود، موضوعات تئوریک و عملی متعدد با اهمیتی در خصوص تجدید ارائه وجود دارد که در تحقیقات پیشین به آن ها توجه نشده است. به صورتی ساده، تمام تجدید ارائهها را نمیتوان به عنوان نشانه کیفیت پایین گزارشگری مالی تلقی کرد. برای مثال برخی تجدید ارائهها از حوزه اختیارات مدیریت شرکت خارج هستند. تجدید ارائههایی که در اثر تغییر در مفاد اصول و استانداردهای حسابداری حادث شدهاند، از این جملهاند. رویدادهای غیرمترقبه و غیرقابل پیشبینی پس از ارائه صورتهای مالی نیز از جمله دیگر عواملی هستند خارج از محدوده اختیارات و قدرت عمل مدیریت شرکت قرار دارند و با این وجود منجر به تجدید ارائه صورتهای مالی میشوند.
حتی برخی از عوامل و انگیزههایی در حوزههای اختیارات مدیریت وجود دارند که منجر به تجدید ارائه صورتهای مالی میشوند با این وجود نشانه کیفیت ضعیف گزارشگری مالی نیستند. هنگامی که مدیریت قصد انتقال اطلاعات خصوصی خود به سرمایهگذاران را دارد تا آنان وضعیت مالی و سودآوری آتی شرکت را بهتر درک نمایند، ممکن است به نحوی اقدام به گزارشگری مالی نماید که تجدید ارائه صورتهای مالی در دورههای آتی را ناگزیر سازد. به این ترتیب نمیتوان چنین تجدید ارائهای را نشانه کیفیت پایین گزارشگری مالی و یا گزارشگری مالی متقلبانه در دورههای گذشته تلقی نمود (بادرتچر و همکاران، 2012).
عدم توجه به دلایل و انگیزههای منتج به تجدید ارائه باعث شدهاست که تحقیقات پیشین در تببین رابطه بین تجدید ارائه (کیفیت سود) و وضعیت تقسیم سود شرکتها ناتوان باشند. در این تحقیق با به کارگیری مدل دستیابی به پیشبینیها، انگیزههای مدیریت در گزارشگری مالی شناسایی شده و بر اساس آن تجدید ارائههایی که ناشی از اختیارات مدیریت است در دو گروه متقلبانه و غیر متقلبانه طبقهبندی شدهاست. بر اساس مبانی نظری انتظار میرود تجدید ارائههای ناشی از انگیزههای غیر متقلبانه نه تنها بیکیفیتی گزارشگری مالی را نشان ندهند بلکه منعکسکننده انتقال اطلاعات خصوصی مدیریت به سرمایهگذاران باشد و درنتیجه اینگونه شرکتها ضمن برخورداری از سود با کیفیت، بخش قابلتوجهی از آن را بین سرمایهگذاران تقسیم نمایند.
سیاست تقسیم سود برای شرکت و سرمایهگذاران از اهمیت ویژهای برخوردار است. وضعیت تقسیم سود شرکت میتواند نشاندهنده واقعی بودن یا نبودن سود گزارششده و ارائه منصفانه عملکرد عملیاتی واحد تجاری باشد. بررسی تأثیر وضعیت تقسیم سود شرکت بر معیارهای کیفیت سود میتواند به سرمایهگذاران، اطلاعات ارزشمندی برای پیشبینی سودهای آتی، تعیین ارزش شرکت و در نتیجه تصمیمگیری در مورد سرمایهگذاری ارائه کند. همچنین، مدیریت نیز میتواند در تصمیمگیری به منظور تعیینیا تغییر سیاست تقسیم سود از این اطلاعات استفاده کند. در این تحقیق به بررسی محتوای اطلاعاتی سود تقسیمی در رابطه با کیفت سودهای گزارششده پرداخته شده است.
یافتههای این تحقیق موضوعی جذاب و جالبتوجه برای سیاستگذاران، سرمایهگذاران و دانشگاهیان خواهد بود كه مدعی این نكته هستند كه سود تقسیمی نشانهای از كیفیت سود است. توجه این گروهها به کیفیت سود به دلیل تأثیر آن بر سطح عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و سرمایهگذاران و در نتیجه تأثیر آن بر فعالیتها و ارزش شرکت است. به عنوان مثال در گزارش ریچارد بریدن (2003)اینگونه بیان شده است که سود تقسیمی یکی دیگر از روشهای اندازهگیری حقیقت سودهای گزارششده است. توانایی پرداخت سود سهام به وجود پول نقد و تفاوت با اهمیت بین میزان سودهای گزارششده و وجوه نقد موجود برای سود تقسیمی بستگی دارد و در نهایت کسری آن مشکلات بالقوه را نشان میدهد. او پیشنهاد میکند كه پرداخت 25% از سود سهام گزارششده تحت عنوان سود تقسیمی به عنوان منطق یا قانون در پرداخت سود، میتواند مانع از این شود که شرکتها برای گزارش سود متورمشده، به حسابسازی متوسل شوند.
گلسمن (2005) پیشنهاد میکند حذف اخذ مالیات مضاعف از سود سهام انگیزهای برای گرایش سهامداران و شركت در پرداخت سود سهام نقدی خواهد شد. همچنین پرداخت سود سهام موجب كاهش انگیزه شركت از گزارش سود تصنعی شده که منجر به تحقق جریان وجوه نقد واقعی در حمایت از سود سهام نقدی میشود. مالكیل (2003)استاد اقتصاد پرینستون میگوید كه در محیطی كه نسبت به سود شرکتها با تردید و شك نگریسته میشود سود سهام نقدییک پیام بسیار قوی از قدرت مالی واقعی و اعتبار سودهای گزارششده به سرمایهگذاران است. این نمونهها نشان میدهد که برخی از سیاستگذاران، سرمایهداران و دانشگاهیان معتقدند که سود تقسیمی نشاندهنده کیفیت سود است(ین و میائو، 2011).یافتههایاین تحقیق بیان میکند كه شرکتهایی كه سود سهام پرداخت میکنند،در مقایسه با شرکتهایی که سود سهام پرداخت نمیکنند،به طور متوسط کیفیت سود بالاتری دارند.
تجدید ارائه صورتهای مالی در سالهای اخیر به طور فزایندهای افزایشیافته و توجه صاحبنظران این رشته را به خود جلب کرده است. تحقیقات مشابهی که در ایران انجامشده نیز اشاره به این دارد که، حدود 81 درصد از شرکتهای ایرانی نیز به دلیل اصلاح اشتباهات حسابداری،صورتهای مالی خود را تجدید ارائه میکنند (برزده، 1392). در ادبیات تحقیق همواره از تجدید ارائه به عنوان یکی از بارزترین نشانههای پایین بودن کیفیت گزارشگری مالی و به عبارت دیگر، نشانهای از تقلب محرز در گزارشگری مالی یاد شدهاست (هرلی3، 2012).
هدف اصلی این تحقیق بررسی وضعیت تقسیم سود در شرکتهایی است که در گزارشگری مالی خود مرتکب تقلب شدهاند.هدف این تحقیق، تبیین مجدد رابطه بین سیاست تقسیم سود و تجدید ارائه صورتهای مالی، به عنوان معیار گزارشگری مالی متقلبانه است. به صورت خاص، در این تحقیق بر شرایطی تمرکز میشود که میتوان انگیزهی مدیریت در بهکارگیری اقلام تعهدی را در دو گروه متقلبانه و غیر متقلبانه، طبقهبندی نمود.
Breeden
Glassman
Malkiel
سهم بازار عبارت از بخشی از کل بازاراست که مؤسسه یا بنگاه اقتصادی آن را به خود اختصاص داده و برنامه های بازاریابی خود را در راستای رفع نیازهای آن تهیه ، تنظیم و اجرا می نماید. سهم بازار بر دو نوع است: سهم بازار مطلق : عبارتست از سهم بازار یک مؤسسه از کل بازار یعنی تقسیم تعداد فروش محصولات شرکت بر تعداد کل فروش محصولات مشابه داخلی و خارجی در بازار موردنظر. سهم بازار نسبی : عبارتست از سهم بازار مؤسسه نسبت به بزرگترین رقیب خود در بازار که اصطلاحاً رهبر نامیده می شود( فراهانی ،1392). سهم بازاری به عنوان یک متغیر ساختاری بازار مطرح میباشد و میانگین بالای سهم بازار بنگاهها معمولا در صنایع دارای ساختار انحصاری مشاهده میشود و برعکس در بازارهای رقابتی شاهد متوسط سهم بازار کمتر برای بنگاهها میباشیم. بدیهی است که هر عاملی که بتواند تغییراتی در اندازه بنگاه و سهم بازار ایجاد نماید، میتواند ساختار بازار را نیز تغییر دهد.(مولایی و دهقانی، 1390،ص 56). در مطالعه حاضر سعی میشود عوامل کّمی که بر افزایش سهم بانک ملی در بازار موثر است، تبیین گردد.
هدف از فصل اول، بیان کلیات پژوهش می باشد، از این رو پس از طرح مسئله به ضرورت و اهمیت انجام مطالعه حاضر پرداخته شده است. در ادامه اهداف و سوالات آورده شده است. سپس چارچوب نظری تحقیق بیان گردیده است و بر اساس آن، فرضیه ها تدوین شده است. با ذکر تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها سعی نموده ایم رویکرد تحقیق حاضر در مورد هریک از متغیرها تبیین گردد. در پایان قلمرو تحقیق به لحاظ مکانی، زمانی و موضوعی بیان شده است.
دنیای امروز، دنیای رقابت بنگاههای اقتصادی برای تسخیر بازارها و جلب مشتریان است و محور عمده این رقابتها بر به کار گیری روش ها و راهبردهای جذب مشتریان متمرکز شده است (ربیعزاده، 1386). صنعت بانکداری نیز نسبت به گذشته به بازاریابی و آشنایی با مفاهیم آن نیاز بیشتری دارد. با توجه به شکل گیری انواع مختلف بانکها در کشور، اگر بانکهای کشور نتوانند راهبردهای خاصی را در رقابت با یکدیگرتدوین کنند، به مرور زمان سهم خود را در منابع، مصارف و در نتیجه سود و زیان از دست خواهند داد. بنابراین در شرایطی که اقتصاد ایران در حال تجربه ورود بانکهای خارجی است، توجه به اصلاحات ساختار ی در بانکداری و تحقیق در مورد سهم از بازار بانکها دارای اهمیت است. سهم از بازار قسمتی از کل بازار است که یک بانک آن را به خود اختصاص داده ونیازهای آن راتامین میکند ، وضعیت اقتصادی کشور بر بانک محور بودن بازارهای مالی و واقعی و به طور کلی اقتصاد کشور دلالت دارد. در واقع بانکها مهمترین واسطه های مالی در ارائه خدمات مالی به جامعه هستند(احمدیان ،1392).
از سوی دیگر، با توجه به شکل گیری بانکهای خصوصی، اگر بانکهای دولتی با وجود شعب زیاد و در اختیار داشتن سهم به سزایی از امکانات، نتوانند راهبردهای خاصی را در رقابت با بخش خصوصی تدوین کنند، به مرور سهم منابع خود را از دست خواهند داد. به عبارت دیگر، مزیت بانکهای دولتی در خصوص تعداد و پراکندگی شعب، مطلق و دائمی نیست و پس از مدت زمان محدودی مدیران بانکهای خصوصی قادر خواهند بود با افزایش سرمایه، خرید ساختمان شعب، استفاده از تجهیزات جدید پیشرفته، مکانیزاسیون شعب و متصل کردن آن به اینترنت، ارائه خدمات الکترونیکی، استفاده از نیروهای مجرب، متخصص و کارآزموده با انگیزه بالا، فرصتهای موجود را برای بانکهای دولتی به حداقل رسانند (کریمی، 1385).
عوامل موثر بر سهم بازار بانکی را میتوان به عوامل کیفی و کمی تفکیک کرد. عوامل کیفی به دیدگاه، اساس و نظرات مشتریان بانکها ارتباط دارد(Yonggui & Hing,2003 ). اما عوامل کمی نتیجه عملکرد مالی نظام بانکی است، که در صورتهای مالی ثبت شده و وابسته به نظرات مشتریان یا کارکنان نیست. این عوامل نسبت های کلیدی عملکردی نظام بانکی است(Bahia & Jaques, 2006). بی توجهی مدیریت هر بانک به این نسبتها، تداوم فعالیت آن بانک را به خطر خواهد انداخت و در چنین شرایطی حتی افزایش سهم بازار نیز منجر به افزایش ثروت سهامداران نخواهد شد و تبعات منفی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نتیجه این گونه عملکردها خواهد بود(فاریابی و محمودی، 1392).
بر اساس فصل دوم قانون عملیات بانکی بدون ربا تحت عنوان تجهیز منابع پولی ، بانکها می توانند، تحت هر یک از عناوین ذیل به قبول سپرده مبادرت نمایند که به آنها سپرده های موثر گفته می شود.
الف) سپرده های قرض الحسنه: 1- جاری 2- پس انداز
ب) سپرده های سرمایه گذاری مدت دار: 1- کوتاه مدت 2- بلند مدت
در واقع مسئله اصلی تحقیق حاضر اینست که از اوایل دهه هشتاد با ورود بانکهای خصوصی و موسسات مالی و اعتباری مختلف به عرصه صنعت بانکداری کشور، منابع جذب توسط بانکهای دولتی رو به کاهش گذاشت بطوریکه بر اساس آمار منتشره بانک مرکزی در مورد سهم گروه های بانکی از سپرده های بخش غیر دولتی در شبکه بانکی کشور ، سهم بانکهای دولتی از 99.3 %در سال 1380 به 32.7 %در سال 1392 کاهش یافته و در مقابل سهم بانکهای خصوصی از 0.7 %در سال 1380 به 67.3%در سال 1392افزایش داشته است . در این میان بانک ملی ایران نیز با سابقه بسیار طولانی خود، طیف گستردهای از نیروهای متخصص و مجرب و تعدد بی نظیر شعب در سطح داخل و خارج کشور، سهم خود از بازار را طی سالهای 1385 لغایت 1392از 19.80% تا 12.95% رو به کاهش میبیند.
از اینرو در مطالعه حاضر درصدد تبیین عوامل موثر بر افزایش سهم سپرده بانک ملی ایران در بازار میباشیم. لذا با بهره جستن از مدل ارائه شده در مطالعه سال 1388،رافیک نظریان و مرجان محمد اسماعیل به تبیین چگونگی افزایش سهم سپرده بانک ملی ایران در بازار می پردازیم .بر طبق ادبیات پس انداز ونظریه تقاضای پول میلتون فریدمن ، دو دسته عوامل محیطی شامل متغیرهای کلان اقتصادی مانند قیمت املاک و مستغلات ،نرخ بهره و نرخ تورم وهمچنین عوامل خاص بانکی شامل متغیرهائی که مختص هر بانک بوده و بیان کننده ویژگیهای آن بانک است مانند حجم تسهیلات ،تعدادشعب ، تعداد پرسنل در میزان جذب سپرده بانکها موثرند.در واقع مسئله اصلی تحقیق حاضر این است که چه عواملی سبب افزایش حجم سپرده های بانک ملی ایران در بازار خواهد شد؟
بانکها زمانی قادربه ادامه فعالیت خواهند بود که سهم خود را از سبد پولی حفظ نموده و درصدد افزایش آن برآیند به همین دلیل شناسایی عوامل موثر بر افزایش سپرده های بانکها از اهمیت خاصی برخوردار است.سپرده گذاری نزد بانکها از سه جهت دارای اهمیت است: اول آن که پول های سپرده در نزد بانک باعث افزایش موجودی بانک می شود و همین امر بانک را قادر می سازد تا چند برابر وجه نقد را به صورت حواله منتشر و به وام گیرندگان جدید واگذار کند. دوم آن که هر قدر تعداد سپرده گذاران و مقدار سپرده در نزد یک بانک بیشتر شود شهرت و اعتبار و اطمینان مردم نسبت به آن بانک بیشتر خواهد شد. سومین اهمیت سپرده های مردم در نزد بانک ها در تمایل آنها برای نگهداری حواله های بانکی(رسیدهای بانکی)است(شادمانی، 1390).
تجهیز منابع همواره اصلی ترین وظیفه سیستم بانکی بوده است. در جهان امروز منابع مالی آنقدر برای بانکها مهم وحیاتی شده است که رقابت شدیدی در این زمینه ایجاد نموده است. یکی از شواهد ارائه خدمات نوین، جلب اطمینان وتشویق بیشتر مردم برای سپرده گذاری در بانک می باشد. با توجه به وظیفه نظام بانکی در تجهیز منابع مالی و تخصیص بهینه آن در سیستم اقتصادی، هر چه نظام بانکی در تجهیز منابع مالی وتخصیص آن در فضای رقابتی به صورت کاراتری عمل نمایند، می توان شاهد کاهش هزینه های تولید و بهبود امر تولید و اشتغال و رشد اقتصادی بود. بانکها وجوه مازاد را جمع آوری و با دادن وام به متقاضیان، وظیفه سنتی خود یعنی واسطه گری را میان سپرده گذاران و وام گیرندگان ایفا می نمایند. جذب منابع مالی برای هر بانک وسیستم بانکی هم به عوامل درون سازمانی وهم به عوامل برون سازمانی مربوط می شود، لذا شناخت این عوامل ومیزان تاثیر پذیری هر کدام از آنها برای موفقیت در این زمینه مهم واساسی است. وجه مشترک عوامل برون سازمانی موثر بر افزایش یا کاهش منابع مالی بانکها تاثیر یکسان ویکنواخت آنها بر کلیه بانکهای تجاری می باشد (Alipour et al, 2013).
در این تحقیق سعی خواهد شد عوامل کمی که منجر به افزایش حجم سپرده بانک ملی ایران در بازار می شود مورد بررسی قرارگیردسپس این عوامل از نظر اهمیت اولویت بندی شوند.
هدف اصلی
تعیین عوامل کمی موثر برافزایش سهم سپرده بانک ملی ایران در بازار.
اهداف فرعی
همیشه پس از ورود یک پدیده نو به عرصه جامعه واكنشهای متفاوت از سوی مردم در میزان و نحوه پذیرش انجام می پذیرد. افرادی سریعاً پذیرای نوآوری شده و خود را با آن وفق میدهند و افرادی هم تمایل به حفظ حالت قبل و مقاومت در برابر آن دارند براساس نظریه راجرزو شومیکر 50 درصد افراد جامعه در مقابل نوآوریها مقاومت كرده وجزء گروه های كندپذیر و دیرپذیر می باشند و 50 درصد دیگر افرادی هستند كه به نسبت زودتر پذیرای نوآوری هستند( میر حسینی ،1391: 72).
شرکت ها برای کسب مزیت رقابتی سعی در عرضه محصولات و خدمات جدید می کنند. نوآوری و عرضه محصولات جدید می تواند نقش مهمی در رشد و سود دهی شرکت ها داشته باشد. موفقیت معرفی محصولات جدید در بازار مسئله ی مهمی در برنامه های بازار یابی امروز است. مدیران بازاریابی تلاش می کنند برای کسب موفقیت در فروش و بازاریابی خود مصرف کنندگان نوگرا را مورد هدف قرار دهنداما بیشتر محصولات جدید قبل از اینکه در بازار رشد پیدا کنند شکست می خورند. تنها یک پنجم محصولات جدید عرضه شده در بازار موفق هستند که در نتیجه ۸۰درصد شکست میخورند(دابرو دراگمیر، 2009: 1). دو دیدگاه در بازار در مورد نوآوری ها وجود دارددیدگاه اول اشاره دارد به شیوه ای که محصولات و خدمات جدید در بازار پخش می شود که اشاعه نامیده می شود. و دیدگاه دوم که بر روی پذیرش نوآوری و فرایند تصمیم گیری متمرکز است و تعیین کننده ی این است که مصرف کننده محصول جدید را قبول و یا رد می کند.
اولین دیدگاه از نوآوری به سمت بازار به ۲ سطح تقسیم می شود:سطح اقتصاد کلان و سطح اقتصاد خرد.
در سطح اقتصاد کلان مطالعات متمرکز بر این حقیقت است که مهم ترین منابع اختصاص داده شده به تولید محصولات جدید اگر مصرف کننده محصول جدید را نپذیرد، هدر می رود. محصولات جدید ممکن است به خاطر اینکه پست تر از محصولات موجود و یا استراتژی های بازاریابی موثر نیستند، پذیرفته نشوند.
در سطح اقتصاد خرد مطالعات بر روی این حقیقت تمرکز کرده اند که شرکت ها باید بر روی پذیرش محصول جدید تاثیر بگذارند تا بتوانند در بازار باقی بمانند و سود آور باشند.
دو مفهوم اشاعه و پذیرش نوآوری در ۲ سطح با هم مرتبط اند: اقتصاد خرد و اقتصاد کلان .
اشاعه یک مفهوم در اقتصاد کلان است و اشاره به گسترش نوآوری در بازار توسط وسائل ارتباطی دارد. پذیرش یک مفهوم در اقتصاد خرد است و اشاره به مراحلی دارد که مصرف کننده قبل از پذیرش محصول جدید طی می کند، دارد(دابرو دراگمیر، 2009: 1).
تعاریف متعددی از نو گرایی وجود دارد و تحقیقات مختلف معیار های اندازه گیری متعددی را برای اندازه گیری نوگرایی استفاده کرده اند.مطالعات پیشین برای درک مفهوم نوگرایی ممکن است پیچیده باشد. اما با این اوصاف نوگرایی مصرف کننده با پذیرش محصول جدید یا دیگر ساختارهای رفتار مرتبط است (فاکسل ،1998؛ گلداسمیت و فلاین ، 1995؛ هیرشمن، 1980؛ میدگلی و دائولینگ، 1993). و همچنین با ساختارهای پیشین شامل ویژگیهای دموگرافیک و شخصیتی ارتباط دارد(استینکمپ،1999؛ ونکاترامان1997، میدگلی ودائولینگ، 1993).
در ادبیات مربوط به نوگرایی به طور کلی نوگرایی را این طور تعریف می کنند: نوگرایی مصرف کننده به معنای درجه ی سرعتی است که یک فرد نوآوری را زودتر از دیگر اعضای جامعه ی خود می پذیرد( آکر 1990؛ راجرز،1995). و در برخی از تحقیقات نوگرایی به معنای تمایل شدید پنهان مصرف کننده به چیزهای جدید و تجربه های متفاوت است (هیرشمن، 1980؛ میدگلی و دائولینگ، 1978، وندکاستیل،1973).
2-1بیان مساله
از دهه ی1990 نوآوری به عنوان یک مزیت رقابتی در نظر گرفته شد و بیشترین اهمیت را برای شرکت ها و رشد اقتصادی کشور ها پیدا کرد که باعث افزایش رفاه مشتریان و شرکت ها از طریق افزایش منافع محصولات و خدمات می شود. به علاوه نوآوری برای رشد، سود آوری، مزیت رقابتی شرکت لازم است و این نوآوری ها به حفظ موقعیت استراتژیک شرکت کمک می کند. نوآوری می تواند رضایت مشتری را نیز افزایش دهد. به علاوه چرخه ی عمر محصولات نشان می دهد که نوآوری ها اهمیت بالایی برای شرکت به منظور ایجاد تعادل پرتفویلو دارند (وندکاستیل ، 2010 : 3 ).
در چرخه ی حیات كسب و كارهای كارآفرینانه مرحله ی اول ایجاد یک كسب و كار است مرحله ی دوم شروع كسب و كار است. مرحله ی سوم رشد كسب و كار است مرحله ی چهارم تثبیت كسب و كار است و مرحله ی پنجم مرحله ی نوآوری یا افول است; شركت هایی كه به نوآوری توجه نمی كنند سرنوشتی جز نابودی ندارند و شركت هایی كه از نظر مالی موفقیت داشته اند سعی می كنند تا شركت های نوآورانه دیگر را صاحب شوند تا بدین طریق از رشد خود مطمئن شوند (احمد پور داریانی ،1389: 149). بنابراین 33% شرکت ها یا محصول جدیدی ارائه دادند و یا محصولات و خدمات خود را در بازار بین سال های 2004 تا 2007 بهبود بخشیدند؛ و حدود 10% گردش مالی این شرکت ها از محصولات جدید در طول 3 سال به دست آمده است (وندکاستیل ، 2010 : 3 ). که برای برخی ا ز شرکت ها مثل شرکت های IT این درصد بالاتر است و حدود 50% گردش مالی در طول 2 سال گزارش شده است.
موفقیت برخی محصولات جدید، این عقیده که تولید محصولات جدید باعث رشد و سودهی شرکت است را تایید می کند و میلیون ها
apple، asuse، در بسیاری از کشورهای مختلف همراه با نظام ارزشی متفاوت فروخته شده است. ولی در حقیقت بیشتر محصولات و خدمات جدید متمایل به شکست در بازار هستند. ( ترانگ،2013 :130).
نزدیک به 40 درصد نواوری های مربوط به كالاهای مصرفی و بیش از 60 درصد نوآوری های ایجاد شده در زمینه فناوری های پیشرفته با شكست روبه رو شده اند. برخی منابع نیز حتی ذکر کرده اند که نزدیک به 90% محصولات جدید در بازار باقی نمی مانند (وندکاستیل، 2010: 4). از دیدگاه اقتصاد خرد این محصولات جدید به دو دلیل ممكن است پذیرفته نشوند، 1) این محصولات جدید هر كدام پست تر یا نامرغوب تر از محصولات موجود هستند یا 2) استراتژی های بازاریابی موفق نبوده اند (دابرودراگومیروپردا،2009: 2). اما واقعیت این است كه محصولات جدیدی كه مصرف كنندگان آن را رد می كنند اغلب بهتر از محصولات موجود هستند.
نوگرایی مصرف کننده با پذیرش محصولات و خدمات جدید توسط مصرف کننده در ارتباط است. نوگرایی به معنای درجه ای كه هر شخصی در پذیرش ایده ی جدید نسبتا زودتر از اعضای نظام اجتماعی خودش دارد، است. عدم پذیرش و مقاومت در برابر نوآوری هایی که به بازار روانه شده اند باعث شکست شرکت های نوآور می شود. تلفن همراه یک وسیله ی ارتباطی جدید است و شرکت های تولید کننده برای کسب موفقیت در بازار سعی در ایجاد نوآوری کرده اند و نسل های جدید این وسیله ی ارتباطی وارد بازار می شوند. سوالی که مطرح است این است که آیا این تلفن همراه های جدید روانه شده به بازار از سوی مصرف کنندگان مورد پذیرش قرار می گیرند؟ این پژوهش تلاش می کند تا عواملی را که بر نوگرایی مصرف کننده اثر می گذارد بررسی کند از این رو دو گروه نوگرا و غیرنوگرا را با هم مقایسه می کند. از آنجایی که نوگرایان همه ی محصولات جدید را نمی پذیرند ادراکات و تمایلات اغلب در مورد همه ی طبقات محصولات متفاوت است ( ترانگ، 2013: 131). ما در این مطالعه تلفن همراه را برای آزمون عوامل موثر بر نوگرایی مصرف کننده در نظر گرفته ایم.
3-1 اهمیت و ضرورت انجام تحقیق:
استینکمپ و دیگران (1999) یاد آور می شوند که بسیاری از شرکت های مطرح از قبیل ژیلت و هیولت پاکارد به منظور رشد سودآوری خود بر تولید محصولات جدید تاکید دارند. پذیرش محصولات از طرف مصرف کنندگان امری بسیار ضروری و حیاتی و در عین حال فرایندی بسیار پر ریسک می باشدکه به معنای پذیرش محصولات و خدمات جدید از طرف مصرف کنندگان است. از آنجا که این مقوله با وِیژگی های شخصیتی مصرف کنندگان نیز در ارتباط است به عنوان نوگرایی مطرح می شود و بسیار ضروری و با اهمیت است ( فوکسال،1995؛ گلد اسمیت،1990؛ میدگلی و دائولینگ،1978). کلید موفقیت و سودآور بودن محصولات جدید یک شرکت ، شناسایی مصرف کنندگانی است که به صورت بالقوه خریداران اولیه محصولات بازار می باشند.( استینکمپ، 1999: 59).
هیرشمن(1980) بیان می کند که نوگرایی یکی از مفاهیم بسیار مهم در رفتار مشتری است. گرایش مشتریان به پذیرش محصول، ایده، خدمات وکالاهای جدید نقش مهمی را در تئوری های مربوط به وفاداری برند ، تصمیم گیری ، عملکرد ها و ارتباطات بازی می کند. از نقطه نظر شخصی هر مصرف کننده ای یک نوگرا هست و هر یک از ما برخی از محصولات و ایده های جدید را در زندگی پذیرفته ایم.
نوگرایی مصرف کننده به معنای درجه ی سرعتی است که یک فرد نوآوری را زودتر از دیگر اعضای جامعه ی خود می پذیرد( آکر 1990؛ راجرز،1995). و در برخی از تحقیقات نوگرایی به معنای تمایل شدید پنهان مصرف کننده به چیزهای جدید و تجربه های متفاوت است (هیرشمن، 1980؛ میدگلی و دائولینگ، 1978، وندکاستیل،1973). بنابراین اینکه چگونه مصرف کنندگان به سرعت و به آسانی یک چیز جدید را می پسندند اهمیت دارد و همچنین دلیل اهمیت نو گرایی مصرف کننده در این است که این موضوع تاثیر بسزایی در پذیرش محصول جدید و سرعت پذیرش این محصولات دارد (میدگلی و دولینگ 1978: 234).
در دنیای رقابتی امروز مشتریان در كانون اصلی توجه شركتها قرار دارند با توجه به اینکه امروزه برای بسیاری از شرکت ها نوآوری بیشترین اهمیت را دارد و بسیاری از شرکت ها برای حفظ موقعیت خود در عرصه ی رقابت سعی در ایجاد نوآوری در محصول و یا خدمت خود می کنند. توجه به مشتریان در این زمینه که آیا محصول و یا خدمت جدید را می پذیرند یا نه و اینکه چه عواملی باعث می شود که محصول جدید مورد پذیرش مصرف کنندگان قرار می گیرد اهمیت بسیاری دارد. متخصصان بازاریابی به این نکته اشاره می کنند که نوگرایی یکی از مفاهیم علوم رفتاری است که ارتباط بی واسطه ای در رفتار مصرف کننده دارد. بنابراین خیلی مهم است تا به آزمون نوگرایی بر روی پذیرش نوآوری ها بپردازیم( یان هی،2008: 21).
هدف و مقصد بسیاری از مطالعات که به موضوع نوگرایی توجه می کنند این است که از نوگرایی برای بخش بندی بازار استفاده می کنند تا بازار را به دو دسته نوگرایان و غیر نو گرایان تقسیم کنند. شناخت این دو گروه به دلایل زیر اهمیت دارد:
4-1 اهداف تحقیق
هدف کلی: بررسی عوامل موثر بر نوگرایی در بین مصرف کنندگان تلفن همراه با مقایسه دو گروه مصرف کنندگان نوگرا و غیر نوگرا
اهداف اصلی
-Reliability
-Cronbach Alpha
Rogers
Shoemaker
Dober and dragmir
Foxall
Goldsmith and Flynn
Hirschman
Midgley and Dowling
Steenkamp
Venkrataman
Akker
Vandecasteele
portfoilo
Truong
Yun-hee
:
رشد وتوسعه پایدار هر کشور مستلزم هدایت صحیح منابع مازاد پس اندازکنندگان به سمت سرمایه گذاری های مولد است. چنانچه منابع مازاد پس اندازکنندگان از طریق بازارهای پولی کارا به سوی سرمایه گذاران و کسانی که امکان استفاده بهینه از آنها را در جهت رسیدن به اهداف کلان اقتصادی داشته باشند، هدایت شود می توان امیدوار بود اهداف برنامه های مشخص شده برای اقتصاد کشور محقق شود و از آنجا که بیشترین حجم مبادلات اقتصادی کشور از طریق سیستم بانکی محقق می یابد، کارکرد صحیح نظام بانکداری کشور نقش تعیین کننده ای در بهبود فعالیت های اقتصادی خواهد داشت (اصلی، 1390، ص2). در این راستا بانک ها نقش بسیار حساس و مهمی را در اقتصاد کشورها بر عهده دارند. نیازهای متفاوت جوامع پیشرفته و در حال پیشرفت و همچنین مداخلات دولت در بازار پول برای تحقق اهداف مختلف از جمله اهداف توسعه ای باعث شده است تا بانک هادر طول زمان دچار تحول شده و در چارچوب های مختلفی ساماندهی گردند ( سید نورانی و همکاران، 1391، ص12).
در هر جامعه ای به علل مختلف، بخشی از سرمایه های نقدی در دست افرادی قرار دارد که توانایی استفاده کارآ از آن را ندارند و در مقابل افرادی وجود دارند که نیاز به سرمایه نقدی جهت سرمایه گذاری دارند. بر این اساس وجود مؤسساتی که بتوانند این دو گروه از افراد جامعه را با هم مرتبط سازند کاملاً ضروری است. مؤسسات بانکی از باسابقه ترین ابزارهای این ارتباط به حساب می آیند. بانک ها میتوانند پس اندازهای راکدرا جذب کنند و در اختیار متقاضیان مختلف و همچنین دولت قرار دهند. اهمیت و حساسیت نظام بانکی در کل نظام اقتصادی و در تنظیم روابط و مناسبات اقتصاد داخلی هر کشور از یک طرف و تأثیر بسزای آن در صحنه رقابت جهانی از طرف دیگر باعث شده است که صنعت بانکداری در ردیف صنایع کلیدی و مهم قرار گیرد (دارابی و مولایی، 1390،ص143).
نتیجه نهایی همه برنامه ها، فعالیتها، تصمیمات مالی و تولیدی در فعالیت سودآوری شرکت منعکس می شود. سود از جمله برترین شاخصهای اندازهگیری فعالیتهای یک واحد اقتصادی است. سودآوری به توانایی شرکت در بدست آوردن درآمد و سود اشاره میکند.درآمدیا سود خالص، تنها معیار اندازه گیری سودآوری می باشد. سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان، علاقه زیادی به ارزیابی سودآوری جاری و آتی یک شرکت دارند. شرکتها برای جذب سرمایه مورد نیاز خود، مجبورند سودکافی برای تامین بازده مناسب جهت سرمایه گذاران و اعتباردهندگان بدست آورند. درصورتی که شرکتها سود کافی تحصیل نکنند، آنها قادر به جذب سرمایه مورد نیاز جهت اجرای انواع پروژه ها از طریق سهامداران یا اعتباردهندگان نخواهند بود. دوام و بقاء یک شرکت در بلندمدت، به توانایی آن درکسب درآمد برای انجام کلیه تعهدات و تامین بازده مناسب برای سهامداران اصلی، بستگی دارد.
سرمایهگذاران و اعتباردهندگان مستمراً به ارزیابی توان كسب سود مدیران میپردازد. سرمایهگذاران به دنبال شركتهایی میگردند كه احتمال افزایش ارزش سهام آنها میرود. اعتباردهندگان نیز تمایل دارند به شركتهای سودآوری وام دهند كه آنها توان پرداخت بدهیهای خود را دارند. تصمیمهای سرمایهگذاری و اعتباری اغلب شامل مقایسه شركتها میباشد. اما مقایسه سود ویژه یک شركت بزرگ با سود ویژه شركت تازهكاری در همان صنعت چندان مفید نمیباشد. برای سنجش کفایت سودشرکت از نسبتهای سودآوری استفاده می شود.
نسبتهای سودآوری در ارزیابی فعالیتهای عملیات اجرایی شرکتها، مورد استفاده قرارمی گیرند. نسبتهای سودآوری، میزان موفقیت شرکت را در تحصیل سود و بازده خالص نسبت به درآمد و فروش یا نسبت به سرمایه گذاری می سنجند. نسبتهای سودآوری، عملکرد کلی شرکت و کارایی مدیریت را در تحصیل سود مناسب، مورد سنجش قرارمی دهند. برای اینكه بتوانیم مقایسههای مربوطی بین شركتهای متفاوت از نظر حجم، عملیات و سایر عملیات داشته باشیم از نرخ بازده دارائیها استفاده میكنیم (سید نژاد فهیم،1383).
امروزه نظام بانکی، متشکل از بانک مرکزی و بانک های تجاری است که نقش عمده و رهبری کننده در کنترل فعالیت های اقتصادی و به گردش درآوردن چرخ های پیشرفت اقتصادی و اجتماعی دارد. به طوری که در ادبیات اقتصادی و نظام بانکی به عنوان قلب اقتصاد، متناسب با نیاز بخش های حقیقی خون (پول)درآن تزریق می کند، یاد می شود. بانکها ازجمله قدیمی ترین، فعال ترین وگسترده ترین واسطه های مالی هستند که نقش غیر قابل انکاری در جمع آوری و توزیع مطلوب منابع مالی برعهده دارند(تهرانی و فلاح شمس، 1384).
سود نیز از جمله موضوعاتی است که در عرصه بانکداری دارای اهمیت فراوانی است و جزء برترین شاخصهای اندازهگیری فعالیتهای یک واحد اقتصادی است اما در بسیاری از نظام های نظارتی قانونی، بدون اینکه توجه زیادی به سودآوری و نسبت سودآوری داشته باشند، بر اقلام ترازنامه و سایر نسبت ها از جمله نسبت نقدینگی و کفایت سرمایه تأکید دارند که این یک اشتباه است. سود به عنوان یكی از اقلام اساسی صورتهای مالی، در زمینههای مختلف، استفادههای متعدد دارد. سود به عنوان راهنمای پرداخت سود تقسیمی، ابزارسنجش اثربخشی مدیریت و وسیلهی پیش بینی و ارزیابی تصمیم گیریها، مبنایی برای مالیات، راهنمای سرمایهگذاریها و معیار كارایی مدیریت و همچنین عنصر مهم جهت پیشبینی سودهای آتی و برای تعیین سیاست تقسیم سود همواره مورد استفادهی سرمایه گذاران، مدیران و تحلیلگران مالی بوده است. برهمین اساس، محققان بسیاری سعی کردند عوامل موثر بر سودآوری بانکها و موسسات مالی را شناسایی کنند. نرخ بازده دارائیها نشان دهنده قابلیت مدیریت برای ایجاد سود از دارایی بانک می باشد و نیز به عنوان بهترین راه برای اندازهگیری كارایی اقتصادی، جهت ارزیابی اینكه مدیران شركتها چگونه برای افرادی كه تأمین مالی شركت را برعهده داشتهاند، بازده كسب نمودهاند، استفاده میشود (سید نورانی و همکاران،1391).
مشخصه های سودآوری بانک ها شامل مشخصه های داخلی، خرد یا خاص بانک که نشان دهنده ویژگی های بانکی مانند: اندازه بانک، سرمایه، ریسک ها و کارآیی است و مشخصه های خارجی، فاکتورهایی هستند که به مدیریت بانک ارتباط ندارد ولی ویژگی های محیط صنعت و اقتصاد کلان را نشان می دهند که بر عملکرد مؤسسات مالی تأثیر دارد. در اکثر مطالعات چنین نتیجه گیری شده است که فاکتورهای داخلی، بخش خارجی سودآوری بانک را توضیح می دهند، البته نتایج در بین کشورهای مختلف متفاوت است(2012،Ćuraket al). از آنجا كه سودآوری بانك ها تحت تأثیر این عوامل به ویژه متغیرهای كلان اقتصادی قرار دارد، هدف این پژوهش بررسی اثر متغیرهای كلان اقتصادی و مشخصه های خاص بانک و خاص صنعت بر سودآوری بانك است تا به این سوال پاسخ داده شود که :
تا چه حدی مشخصه های کلی سودآوری بانک به نظام بانکداری در ایران ارتباط دارد ؟
اهمیت سود آوری و شاخص های سودآوری به عنوان یکی از منابع مهم و حیاتی برای هر واحد اقتصادی به ویژه بانک ها است و استفاده از آن در بسیاری از تصمیمات مالی به سرمایه گذاران کمک بسزایی می نماید. سرمایه گذاران، بستانکاران و سایر استفاده کنندگان که به نوعی از صورتهای مالی بهره می گیرند نیاز به اطلاعاتی دارند که به آن ها در پیش بینی ارزش مورد انتظار سرمایه گذاری و بهره های آینده آن و نیز تصمیم گیری صحیح در جهت استفاده بهینه کمک کند. سود و شاخص های سودآوری از جمله اطلاعات مهمی هستند که می توانند به سرمایه گذاران، مدیران و تحلیل گران مالی در جهت تهیه این اطلاعات کمک کنند.
بنابراین تأثیر شاخص های سودآوری در بخش های مختلف اقتصاد از جمله بانکداری دارای اهمیت است و ما در این پژوهش با ارائه یک مدل و به دست آوردن نتایج،این شاخص ها را بررسی می کنیم.
هدف کلی تحقیق تجزیه و تحلیل مشخصه های خاص بانک و خاص صنعت و اقتصاد کلان، بررسی و تجزیه و تحلیل اثر شاخص های سودآوری در نظام بانکداری ایران و تبیین رابطه شاخص های سودآوری در ارزیابی سودآوری بانک ها می باشد.
هدف آرمانی: جلب توجه هیأت های تدوین و نظارت بر نظام بانکداری به نتایج تحقیق و تحقیقات مشابه به نحوی که ارائه کنندگان صورت های مالی سالیانه ملزم به ارائه اطلاعات بیشتر در یادداشت های پیوست صورت های مالی باشند به نحوی که بتواند استفاده کنندگان از صورت های مالی را در جهت تصمیم گیری های بهینه یاری کند.
رشد اقتصادی با نسبت بازده دارایی رابطه مثبت و معنا داری دارد