به دلیل رسواییهای اخیر مالی شرکتهایی از قبیل وردکام و انرون در ایالات متحده و بحرانهای مالی اروپا همچون پارمالت در ایتالیا، آهلد در هلند و گستکارترا و بیبیویای در اسپانیا، کیفیت و قابلیت اتکای گزارشگری مالی و حرفهی حسابرسی در مظان سوءظن و اتهام واقع شده است و نقش کمیته حسابرسی در فرایند گزارشگری مالی، توجه تدوینکنندگان مقررات را به طور فزایندهای به خود جلب کرده است (کانسوئلو و دفیوئنتس، 2007). اعضای کمیته حسابرسی از میان مدیران مستقل یا غیرموظف توسط هیات مدیره شرکت منصوب خواهند شد. کمیته حسابرسی به یک گروه نماینده از طرف هیات مدیره شرکت ضمانت و افزایش منافع سهامداران را به عهده میگیرد. (والنایزر،1995؛ کلین، 1998). از نظر حسابداری، ایجاد کمیته حسابرسی کیفیت و دقت اطلاعات مالی را بهبود میدهد و این اطمینان را ایجاد میکند که پاسخگویی مسئولان برای گزارشگری و افشای بیشتر مورد کنترل و نظارت قرار میگیرد. (کانسوئلو و دفیوئنتس، 2007).
اهداف گزارشگری مالی و مبانی حسابداری ایجاب میکند، اطلاعاتی که گزارشگری مالی فراهم میآورد، از ویژگیهای معینی برخوردار باشد. از جمله این ویژگیها که از آنها به عنوان خصوصیات کیفی یاد میشود، ارتباط ارزشی است.
ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری، توانایی ایجاد قدرت پیشبینی در سرمایهگذاران و سایر استفاده کنندگان از اطلاعات حسابداری در اتخاذ تصیمات آتی و تعدیل تصمیمات قبلی است. سرمایهگذاران، اعتباردهندگان و سایر فعالان بازار سرمایه، خواستار اطلاعاتی هستند که آنها را در رسیدن به بازده مورد نظر یاری کند. ارتباط ارزشی بالاتر اطلاعات حسابداری، این افراد را در رسیدن به هدف خود کمک خواهد کرد. (کمیته فنی سازمان حسابرسی، 1386).
1-2-تشریح و بیان مسئله تحقیق
در طی سالهای اخیر، کشورهای توسعه یافته شاهد ظهور و تکامل شتابان کمیته حسابرسی بودهاند. این کمیته پاسخگوی نیازهای گوناگون استفاده کنندگان اطلاعات مالی و حسابداری، به ویژه سهامداران است. گسترش عملیات بینالمللی، تشدید فعالیتهای شرکتهای سهامی برای کسب مزایای رقابتی، افزایش بدهیهای ناشی از خسارت به محیط زیست، نقش و تاثیر برآوردهای مدیریت در ارقام مندرج در صورتها وگزارشهای مالی، عدم وجود مبنایی معتبر برای بررسی ادعاهای مدیریت در رابطه با کفایت ساختار کنترل داخلی توسط حسابرسان مستقل، گسترش استفاده از سیستمهای رایانهای و به دنبال آن مشکلتر شدن نظارت بر کنترلهای این سیستم سبب تشدید روند ایجاد و بکارگیری کمیته حسابرسی شده است. (رحیمیان، 1382)
نقش کمیته حسابرسی به عنوان یک عامل موثر در افزایش مطلوبیت ارائه گزارشهای مالی همچنان ادامه خواهد یافت و کمیته حسابرسی اثربخش، نقش کلیدی در پر کردن خلا اعتباردهی ایفا خواهد کرد که امروز در گزارشهای مالی وجود دارد.
کمیته حسابرسی برای این که بتواند اثربخش عمل کند، باید مستقل از واحد اقتصادی باشد، برای حفظ استقلال، اعضای کمیته حسابرسی باید از بین مدیران غیرموظف انتخاب شوند. مدیرانی که ارتباط آنها با واحد اقتصادی به گونهای نیست که به استقلال آنها خدشه وارد کند. نوع ارتباطاتی که میتواند به استقلال کمیته حسابرسی خدشه وارد کند، توسط مراجع و مجامع مختلف حرفهای و قانونگذاری به صورت واضح تعریف شده است. همچنین، اعضای کمیته حسابرسی باید از دانش و تخصص حسابداری و مالی لازم و کافی برخوردار باشند. دانش و تخصص حرفهای نیز توسط مراجع و مجامع مختلف حرفهای و قانونگذاری تعریف شده است. بدون دانش و تخصص حرفهای، اعضا قادر به درک بهتر اطلاعات حسابداری و گزارشهای مالی واحد اقتصادی نیستند. از این رو، نمیتواند به طور اثربخش عمل کند. کمیته حسابرسی متشکل از اعضای مستقل، دانا و متخصص، در صورت غیرفعال یا کم فعالیت بودن، به طور حتم اثربخش نیست. از این رو، اعضای کمیته حسابرسی نه تنها باید مستقل و متخصص باشند، بلکه باید به طور فعال وظایف و مسئولیتهای خود را به انجام رساند.
دو ویژگی کیفی مرتبط با محتوای اطلاعات که به کمک آن میتوان اطلاعات مفیدتر را از سایر اطلاعات تمیز داد، مربوط بودن و قابل اتکا بودن اطلاعات است.(کمیته تدوین استانداردهای حسابداری،1381)؛ به عبارت دیگر، اطلاعاتی که دارای این دو ویژگی باشد، در تصمیمگیریها سودمند خواهند بود. بررسی مربوط بودن و قابل اتکا بودن اطلاعات حسابداری به طور مجزا بسیار مشکل است؛ زیرا مربوط بودن و قابل اتکا بودن، معیارهایی متضاد هستند و در مفاهیم نظری گزارشگری مالی مقدار مربوط بودن و قابل اتکا بودن اطلاعات جهت برخورداری از
معیارهای مذکور تعیین نشده است؛ به عبارت دیگر، این دو معیار کمی نیستند و بررسی آنها به قضاوت افراد وابسته است. (بارس و همکاران، 2001)
ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری، حالت عملیاتی شده دو ویژگی فوق است؛ زیرا ارقام حسابداری تنها زمانی دارای ارزش مربوط هستند که سرمایهگذاران آنها را در ارزیابیهای خود از شرکت مربوط بدانند و همچنین آنها را جهت انعکاس در قیمت سهام قابل اتکا تشخیص دهند.(بارس و همکاران،2001). بارس و همکاران(2001) ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری را چنین تعریف کردهاند: «ارقام حسابداری در صورتی دارای ارزشی مربوط هستند که رابطه معناداری با ارزش بازار سهام داشته باشند».
اولین مطالعهای که با عنوان ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری انجام پذیرفت، توسط امیر و همکاران(1993) بود. مطالعات اولسن(1995) و فلتم و اولسن(1995) زیربنایی را برای تعریف مجدد هدف تحقیق در زمینه رابطه بین صورتهای مالی و ارزش شرکت ارائه کرد و ساختاری را برای الگوسازی در این زمینه فراهم آورد. اکثر تحقیقات در زمینه ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری، بر سود حسابداری به عنوام معیاری سود و زیانی تاکید داشتهاند. سود حسابداری به عنوان منبعی از اطلاعات موردتوجه قرار دارد و توسط بسیاری از سرمایهگذاران و تحلیلگران در بازارهای مالی مورد استفاده قرار میگیرد؛ زیرا به آنها اجازه میدهد تصویری از عملکرد واقعی شرکت بدست آوردند و به ارزشگذاری آنها کمک کند. بر مبنای حسابداری تعهدی، ارزش شرکتها تابعی از عملکرد آتی آنهاست که با سود حسابداری تحقق یافته رابطه نزدیکی دارد. (بناید و اباود، 2006)
یکی از جریانهای تحقیق که به بررسی میزان سودمندی اطلاعات حسابداری میپردازد، تحقیقات ارتباط ارزشی است. برای اینکه اطلاعات مالی حائز ویژگی ارتباط ارزشی باشند، باید بین ارقام حسابداری و ارزش جاری شرکت رابطه معنیداری وجود داشته باشد. چنانچه هیچگونه همبستگی بین ارقام حسابداری و ارزش شرکت وجود نداشته باشد، نمیتوان اطلاعات مالی را دارای ارتباط ارزشی قلمداد نمود، بنابراین گزارشات مالی قادر به برآورده نمودن یکی از اهداف اصلی خود نخواهند بود.(عالیزاده، 1389)
مساله اصلی در این پژوهش آن است که با بهره گرفتن از متغیرهای مستقل یعنی تخصص مالی، استقلال و اندازه کمیته حسابرسی به این سوال پاسخ دهد که ویژگیهای کمیته حسابرسی چه تاثیری بر ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری میگذارد.
1-3-اهمیت و ضرورت تحقیق
کمیتهی حسابرسی به عنوان یک ابزار نظارتی، نقش با اهمیتی را در شرکت ایفا میکند. با توجه به اینکه سهامداران قادر به نظارت مداوم بر مدیریت نیستند، لذا این مسئولیت را هیات مدیره شرکت، از طریق تفویض مسئولیت نظارت بر فرایند گزارشگری مالی به کمیتهی حسابرسی، بر عهده میگیرد.
به منظور نظارت بر فرایند و کیفیت گزارشگری مالی، عملکرد حسابرسی داخلی و مستقل، ارزیابی نظام کنترلهای داخلی، مدیریت و خطر تقلب و غیره، کمیته حسابرسی از اعضای غیرموظف هیئت مدیره که مسئولیت اجرایی ندارند، تشکیل میشود. تحقیقهای مختلف نشان میدهد وجود کمیته حسابرسی قوی و کارآمد در کنار حسابرسی داخلی و مستقل، موجب افزایش سطح کیفیت حسابرسی، کمک به مدیریت در بهبود امر راهبری سازمان با توصیههای مفید و افزایش سطح مسئولیت پاسخگویی در برابر ذینفعان میشود.
کمیته حسابرسی مستقل یک جزء اساسی از ساختار حاکمیت شرکتی شناخته میشود.
بازار برای ارزیابی شرکت از اطلاعات صورتهای مالی که یکی از ابزارهای شرکتها میباشد، استفاده میکند. این ارزیابی بر مبنای عملکرد مورد انتظار آتی که معمولا از عملکرد گذشته ناشی میشود، صورت میگیرد. بدین ترتیب، از سود گزارش شده و ارزشی دفتری شرکت به عنوان مبنایی برای ارزیابی استفاده میشود. ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری در تعیین ارزش شرکت تحت تاثیر عوامل مختلفی از جمله تخصص، اندازه و استقلال کمیته حسابرسی میتواند قرار گیرد.
برای اینکه اطلاعات مالی برای تصمیمگیری سرمایهگذاران و اعتباردهندگان مفید واقع شوند، باید دارای یک سری ویژگیهای کیفی مطابق با بیانیه مفهومی شماره 2 هیات تدوین استانداردهای حسابداری مالی باشند. یکی از این ویژگیهای اساسی، مربوط بودن اطلاعات سود هر سهم و ارزش دفتری آن است.
1-4-اهداف تحقیق
بر اساس مفاهیم نظری گزارشگری مالی ایران، هدف صورتهای مالی عبارتست از ارائه اطلاعاتی تلخیص و طبقهبندی شده درباره وضعیت مالی، عملکرد مالی و انعطافپذیری مالی واحد تجاری که برای طیفی گسترده از استفاده کنندگان صورتهای مالی در اتخاذ تصمیمات اقتصادی مفید واقع شود. (مفاهیم نظری گزارشگری مالی، 1385). با توجه به دلیل وجود عدم اطمینان در محیط فعالیتهای سرمایهگذاری، شرایط ایدهآل برقرار نیست(نمیتوان ارزش شرکت را به صورت ارزش فعلی جریانات نقلی آتی بیان کرد)، لازم است سرمایهگذاران بر اساس مجموعه اطلاعات در دسترس، خود نسبت به اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری اقدام نمایند. در این میان حرفه حسابداری با به رسمیت شناختن مسئولیت افراد در پیشبینی عملکرد آتی شرکت، سعی در ارائه اطلاعات سودمند برای این هدف نموده است. (اسکات، 2003). با توجه به اینکه سرمایهگذاران اطلاعات سودمند را در تصمیمگیریهای خود مورد استفاده قرار خواهند داد، لازم است با مطالعه میزان بهرهمندی و استفاده سرمایهگذاران از انواع اطلاعات، نسبت به شناسایی اطلاعات سودمند اقدام نمود. در واقع هدف از این پژوهش، تعیین این موضوع است که آیا ویژگیهای کمیته حسابرسی، اثر مهم و معنیداری بر ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری شرکتها دارد یا خیر.
پژوهشهای حوزه ارتباط ارزشی توجه و علاقه طیف وسیعی از اقشار غیردانشگاهی از قبیل مراجع تدوین استانداردهای حسابداری، سایر مقامات قانونگذار مانند بورس اوراق بهادار و نهادهای نظارتی مربوط، بانک مرکزی، مدیران شرکتها و سایر استفاده کنندگان از صورتهای مالی و اطلاعات حسابداری را به خود جلب نموده است(باغومیان، 1388).
از سوی دیگر به نظر میرسد نتایج حاصل از این تحقیق میتواند در تعیین ارزش شرکت به طور بالقوه برای سرمایهگذاران و تحلیلگران مفید واقع شده و به بهبود تصمیمات سرمایهگذار کمک نماید.
. Consuelo & de Fuentes.
. Wolnizer
. Barth, et al.
. Amir, et al.
. Ohlson
. Benayed & Abaoud.
قیمت :37500 تومان
وجوه نقد شرکتها همواره مورد توجه افراد ذینفع در شرکتها بوده و قابلیت وجوه نقد شرکتها درآینده و توان پیش بینی آن میتواند کمک بسیار مفیدی به تصمیم گیری آنها در خرید و فروش سهام و دادن اعتبار به شرکتها و نیز هشداری به مدیران برای بهبود عملکرد خود باشد. در حوزه مدیریت مالی استفاده از تکنیکها، روشها و مدلهای علمی، عموماً در جهت کمک به اخذ تصمیمات معقول در حیطه امور مالی شرکتها و سایر سازمانها به شدت رواج پیدا کرده است، از یک سو پیشرفت سریع فناوری رشد اقتصادی را سریع تر نموده و از سوی دیگر رقابت روز افزون شرکتها دستیابی به سود را محدود و احتمال ورشکستگی را افزایش داده است، (کاووسی، 1391( بدین ترتیب تصمیم گیریهای مالی نسبت به گذشته راهبردی تر شده است و بدنبال آن پژوهشهای حسابداری و مالی متعددی معطوف به ایجاد کردن مدلی برای پیش بینی وضعیت مالی و اقتصادی شرکتها گردیده است. در این رابطه نسبتهای مالی از مهم ترین ابزارها در پیش بینی وضعیت مالی، توقف فعالیت و بحرانهای مالی شرکتها محسوب میشود. (لیکرت، 2013( شواهد نشان میدهد که وجود یک ترکیب خطی از نسبتها هم در ارتباط با تأمین مالی و سرمایه و هم در ارتباط با سودآوری و جریانات نقدی و رشد، در ارزیابیهای مالی مؤثر و کارآمد میباشد و با بهره گرفتن از آن میتوان شرکتهای سالم را از شرکتهای ناسالم متمایز نمود. (فرناندز، 2013( با جداشدن مالکیت و مدیریت در شرکتهای سهامی، تضادمنافع بالقوه بین سهامداران و مدیران ایجاد شد، که این تضاد منافع تحت عنوان «مشکل نمایندگی» بیان میشود. یکی از نتایج مشکل نمایندگی این است که بین مدیران و سهامداران شرکت عدم تقارن اطلاعاتی وجود دارد و سهامداران نمیتوانند اعمال و فعالیتهای مدیران را به طور مستمر مشاهده کنند، این عدم تقارن اطلاعاتی باعث ایجاد دو مشکل انتخاب نامطلوب و خطر اخلاقی میشود. از سویی حسابداری تعهدی، حق انتخاب قابل توجهی به مدیران در تعیین سود در دورههای زمانی متفاوت اعطا میکند. در واقع تحت این نوع از سیستم حسابداری، مدیران کنترل چشمگیری بر زمان تشخیص برخی اقلام هزینه از جمله هزینههای تبلیغات و مخارج تحقیق و توسعه دارند، همچنین مدیران در سیستم حسابداری تعهدی، با گزینههای متفاوتی در مورد زمان تشخیص درآمدها نیز روبرو هستند، از جمله تشخیص سریعتر درآمد از طریق فروشهای نسیه. این گونه عملکرد از سوی مدیران در عبارتی ساده به عنوان «مدیریت سود» یاد میشود. هدف اصلی این تحقیق بررسی تاثیر ساختار مالکیت بر رابطه بین جریان نقد آزاد ومدیریت سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. در این فصل به بیان كلیات تحقیق میپردازیم.
سود حسابداری براساس مبنای تعهدی شناسایی میگردد. معمولآ استفاده از مبنای تعهدی موجب متفاوت شدن میزان سود عملیاتی گزارش شده با خالص جریانهای نقدی حاصل ازعملیات و گزارش یک سری اقلام تعهدی در صورتهای مالی میشود. دیچو وهمکاران (1995) نشان دادند. که اقلام تعهدی غیر اختیاری ثابت هستند واز آنها نمیتوان برای هموارسازی سود استفاده کرد. بلکه هر چقدر اقلام تعهدی اختیاری در داخل اقلام تعهدی بیشتر باشد احتمال مدیریت سود نیز متعاقب آن افزایش مییابد. فرصت مدیریت سود در شرکتهای دارای جریان وجوه نقد آزاد مازد بیشتر است، به این دلیل كه مدیران واحدهای اقتصادی دارای جریان وجوه نقد آزاد بالا و فرصت رشد پائین، اغلب تمایل دارند تا در پروژههای اضافی و یا حتی در پروژههای دارای خالص ارزش فعلی منفی(NPV منفی) سرمایه گذاری کنند و برای پنهان کردن و پوشش دادن اثرات سرمایه گذاریهایی که ثروت سهام داران را بیشینه نمیکند از اقلام تعهدی اختیاری افزایش دهنده سود استفاده کنند. ازطرفی ترکیب سهامداری یا ساختار مالکیت از موضوعات مهم حاکمیت شرکتی به شمار میرود که انگیزه مدیران را تحت تأثیر قرار میدهد و بدین ترتیب میتواند در کارآیی هر شرکتی تأثیر قابل توجهی داشته باشد. در گذشته، اقتصاددانان فرض میکردند که تمامیگروههای مربوط به یک شرکت سهامیبرای یک هدف مشترک فعالیت میکنند اما در طول 3 دهه اخیر، موارد بسیاری از تضاد منافع بین گروهها و چگونگی مواجهة شرکتها با این گونه تضادها توسط اقتصاددانان مطرح شده است. این موارد به طور کلی، تحت
عنوان “تئوری نمایندگی” بیان میشود. بنابراین با عنایت به مطالب مطرح شده در راستای حل مشکل مذکور در این تحقیق تاثیر ساختار مالکیت از جنبه نوع مالکیت (مالکیت نهادی، مالکیت مدیریتی) به عنوان مکانیزمهای حاکمیت شرکتی بر تعدیل رابطه بین جریان نقد آزاد و مدیریت سود مورد بررسی قرار میگیرد.
لذا سوال اساسی تحقیق که ذهن محقق را درگیرمیکند این است که:
آیا تنوع مالکان میتواند باعث تعدیل رابطه منفی بین جریان نقد آزاد ومدیریت سـود گردد. یا خیر؟ میلیونها نفر که پس اندازهای خود را از راه سرمایه گذاری در اوراق بهادار شرکتها بــه آنها سپرده اند، برای اطمینان از این که وجوه سرمایه گذاری شده آنان به طور درست و مؤثر استفاده میشود به صورتهای مالی سالانه و میان دوره ای شرکتها اتکاء میکنند. حتی افراد بیشتری، پس اندازهای خود را به بانکها و مؤسسات دیگر میسپارند که آنها نیز به نوبه خود، این وجوه را در سهام شرکتها سرمایه گذاری میکنند. بنابراین تقریباً هر فردی به طور مستقیم یا غیرمستقیم منافعی در شرکتها دارد و حفظ منافع عمومیمستلزم گزارشهای مالی قابل اتکاء و به موقع از عملیات و سلامتی مالی شرکتهای سهامیعام است.
در ارتباط با هدف مطلوب شرکت دو دیدگاه وجود دارد:
عده ای میگویند: هدف مطلوب شرکت سودآوری است. اما سودآوری نمیتواند هدف مطلوب شرکت باشد ؟
بزرگترین ایراد هدف سودآوری، این است که سود مبهم بوده و به علت این که تحت تأثیر رویههای حسابداری قرار دارد، قابل دست کاری میباشد (قالیباف اصل، 1387، ص2-1).
جهت دستکاری دادهها به کار میرود. به عنوان مثال هموار نمودن سود برای کسب اطمینان بیشتر سرمایه گذاران از پایداری سود، نمونه ای از دستکاری دادهها محسوب میشود. این قبیل اقدامات ممکن است دادههای موجود در صورتهای مالی را به میزان قابل ملاحظه ای تحت تأثیر قرار دهد.
بازی با «ارقام مالی » میتواند تأثیر کاملاً منفی، درهنگام کشف شدن باقی گذارد. با بهره گرفتن از حسابداری مدیریت سود، مدیریت میتواندتصورات سایرین نسبت به عملکرد شرکت اش را تغییر دهد. ارزیابی قدرت سودآوری شرکت ممکن است به اشتباه تعبیر شود و باعث تعیین نامناسب قیمت اوراق بدهی و سرمایه شود. هنگامیکه اشتباهاتی کشف میشود. شرکت دیگر اطمینان بازار را به دست نخواهد آورد. پژوهشها نشان داده است که نوسان کم و پایدار سود، حکایت از کیفیت آن دارد. به این ترتیب، سرمایه گذاران با اطمینان خاطر بیشتری در سهام شرکتهایی سرمایه گذاری میکنند که روند سودآنها با ثبات تر است. همچنین پژوهشهای وسیعی در مدیریت سود انجام شده است، اما پژوهش در خصوص عوامل تأثیرگذار در انتخاب نوع خاصی از مدیریت سود کاملاً کم است. و بطور کلی اهمیت و ضرورت این پژوهش این است که به گونه تجربی به سرمایه گذاران و صاحبان سود نشان دهد که مدیران شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار چه نوع مدیریت سود را اعمال میکنند. و قبل از سرمایه گذاری به ترکیب سهامداران نیز توجه داشته باشند. با توجه به موارد ذکر شده میتوان به اهمیت و ضرورت پژوهش حاضر پی برد و انجام اینگونه پژوهشها را ضروری دانست.
امروزه حسابداری نقش عمده ای در تصمیم گیری های اقتصادی ایفا می نماید. مدیران، سرمایه گذاران، اعتبار دهندگان، و طیف وسیعی از افراد جامعه جهت انجام مسئولیت های خویش از صورت های مالی که توسط سیستم های حسابداری تهیه می گردد، استفاده می نماید. تحلیل گران صورت های مالی که توسط سیستم های حسابداری تهیه می گردد، استفاده می نماید. تحلیل گران صورت های مالی با بهره گرفتن از اطلاعات این صورت ها، تجزیه و تحلیل های گوناگونی مانند محاسبه نسبت های مالی، نقطه سر به سر فروش یا تولید و غیره، انجام داده و نتیجه فعالیت های خود را در اختیار استفاده کنندگان دیگر این اطلاعات قرار می دهند.
یکی از مهمترین گروه های استفاده کنندگان از اطلاعات مالی، سرمایه گذاران و تامین کنندگان منابع مالی و بستانکارانی می باشد که از طریق بورس اوراق بهادار اقدام به سرمایه گذاری در شرکت ها و موسسات گوناگون می نمایند. این سرمایه گذاران برای آنکه منابع مالی خویش را با سرمایه گذاری در اوراق بهاداری که با ریسک فراوانی مواجهند، به خطر نیاندازد، به شیوه هایی برای ارزیابی ارزش سهام و اوراق بهادار ارائه شده در بازار نیازمندند. مطالعات بسیاری جهت ارائه نمودن راه کارهای مناسب برای سرمایه گذاری در اوراق بهادار انجام شده است. تحقیقات انجام شده در این زمینه در پنجاه سال گذشته، باعث شکل گیری تئوری های نوین سرمایه گذاری شده که عمدتا راهکار های انتخاب اوراق بهادار را در گرو بررسی توام ریسک این اوراق دانسته اند. بدین ترتیب یکی از عمده ترین مسایل در این ارتباط تعیین مقدار ریسک در هر سرمایه گذاری است.
نقش اطلاعات در فرایند تصمیم گیری کاملا روشن است. برای تصمیمات اقتصادی نیاز به اطلاعاتی است که با بهره گرفتن از آن ها بتوان منابع موجود را به بهترین نحو تخصیص داد.یکی از راه های دستیابی به این اطلاعات استفاده از اطلاعات صورت های مالی سالانه شرکت هاست.صورت های مالی که به طور جامع و گسترده مورد استفاده قرار می گیرند، مناسب ترین روش برای ارائه ی اطلاعات مالی به استفاده کنندگان از آن محسوب می گردند.اهداف کلی صورت های مالی تأمین نیازهای استفاده کنندگان از جمله سرمایه گذاران می باشد.سرمایه گذاران بالقوه و بالفعل به طور عمده علاقه مند به ارزیابی ویژگی های سرمایه گذاری در یک شرکت هستند.ویژگی های یک سرمایه گذاری شامل عواملی از قبیل ریسک، بازده، سود سهام، امنیت سرمایه گذاری، نقدینگی، رشد و غیره می باشند(یحیی زاده فر و احمدپور:1381)
از عوامل مؤثر در ”انتخاب“ و ”انجام“ سرمایه گذاری، توجه سرمایه گذاری به ریسك و بازده سرمایه گذاری است . نقش ریسك و بازده در سرمایه گذاری، به مانند نقش عرضه و تقاضا در اقتصاد برای قیمت گذاری كالاست. از دیدگاه نظری ، ریسك به معنای ضرر بالقوه و قابل انداز ه گیری سرمایه گذاری است . تا دهه 1950 ، ”ریسك“ یک عامل كیفی شمرده می شد تا این كه با تلاش هری ماركوویتز ، ریسك كمیت پذیر شد و انحراف معیار جریان های نقدی طرح های سرمایه گذاری در شرایط مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به عنوان كمیت ”سنجش ریسك“ معرفی گردید.
تأثیر ریسك یک سرمایه گذاری به ریسك مجموع سرمایه گذاری مستلزم محاسبات ”كواریانس“ و ”ضریب همبستگی“ بود كه به ناچار انجام محاسبات را مشكل و وقت گیر می نمود. چندی بعد ، ویلیام شارپ ، با تعیین ضریب به عنوان معیار ریسك، مدل ساده و كاربردی را به دنیای سرمایه گذاری عرضه نمود.
استفاده از نظریه ها و روش های موجود و نیز نظریه پردازی، مستلزم اطلاعاتی شفاف و خالی از ابهام است كه بدون شك ، در بازار نو پای سرمایه كشورمان به سختی تحصیل می شود. در دهه گذشته، بازارهای مالی ملی و بین المللی دچار بحرانهای مالی فراوانی شده اند .یک دلیل برای وجود این بحران ها عدم وجود اطلاعات مالی شفاف و كافی است. در محیط پرتلاطم امروزی، بسیاری از سرمایه گذاران بر اهمیت شفاف سازی اطلاعات در استراتژیهای خود توجه دارند . فقدان اطلاعات و یا عدم قطعیت درباره آنها، امروزه تبدیل به یک مشكل اساسی در بازارهای مالی شده است به همین علت ، شناخت ارتباط بین ریسك بازار وعدم قطعیت و شفافیت اطلاعات حسابداری ، از اهمیت ویژ ه ای برخوردار است . سایر مطالعات ، بیانگر ارتباط بین نسبت های حسابداری و میزان ریسك بازار می باشد.
با وجود آن که سرمایه گذاری از موارد ضروری و اساسی در فرایند رشد و توسعه اقتصادی هر کشور است.از عوامل بسیار تاثیرگذار درانتخاب و انجام سرمایه گذاری، توجه سرمایه گذاری به ریسک سرمایه گذاری است. بنابراین داشتن اطلاعاتی خالی از ابهام و مطمئن و قاطع می تواند در کاهش ریسک سرمایه گذاری نقش مهمی داشته باشد. تأثیر گزارشات مالی روی گرایش بازار سهام، محور اصلی تحقیق در حسابداری و مالی است.
ما در این تحقیق به دنبال پاسخ به این سوال هستیم:
چه رابطه ای میان عدم قطعیت اطلاعاتی و ریسک سرمایه گذاری وجود دارد؟
هدف اصلی:
« تبیین رابطه بین عدم قطعیت اطلاعاتی و شاخص های ریسک سرمایه گذاری در قلمرو تحقیق »
اهداف فرعی:
تصمیم گیری های اقتصادی نیازمند اطلاعاتی است كه بتوان با كمك آنها منابع موجود و در دسترس را به گونهای مطلوب تخصیص داد. یكی از مهمترین عوامل در تصمیم گیری صحیح، اطلاعات مناسب و مرتبط با موضوع تصمیم است كه اگر به درستی فراهم و پردازش نشود، تأثیرات منفی برای فرد تصمیمگیرنده در پی خواهد داشت (وطنپرست و قائمی، 1386). بنابراین، اطلاعات شفاف را میتوان به عنوان یكی از ابزارهای ایفای مسئولیت پاسخگویی مدیران دانست. هر قدر توزیع اطلاعات در جوامع بیشتر باشد، امكان تصمیم گیری آگاهانه و پاسخگویی بخش خصوصی و دولتی در مورد چگونگی تحصیل و مصرف منابع بیشتر می شود و امكان رشد فساد كاهش مییابد (نوبخت، 1385).
طبق مفاهیم نظری گزارشگری مالی ایران، هدف صورتهای مالی ارائه اطلاعاتی تلخیص و طبقهبندی شده درباره وضعیت مالی، عملکرد مالی و انعطافپذیری مالی واحد تجاری است که برای طیفی گسترده از استفاده کنندگان صورتهای مالی در اتخاذ تصمیمات اقتصادی مفید واقع گردد. خصوصیات کیفی اصلی مرتبط با محتوای اطلاعات، “مربوط بودن” و “قابل اتکاء بودن” و خصوصیات کیفی اصلی مرتبط با ارائه اطلاعات، “قابل مقایسه بودن” و “قابل فهم بودن” است. اطلاعاتی که فاقد این خصوصیات باشد، مفید نبوده و یا دارای فایده محدودی است. از آنجا که خصوصیات کیفی قابل مقایسه بودن و قابل فهم بودن، بر مفید بودن اطلاعات میافزاید، وجود ثبات رویه حسابداری در روشهای حسابداری بکارگرفته شده و افشاء مناسب اطلاعات الزامی است (کمیته تدوین حسابداری، 1388). لذا در صورت وجود اشتباه یا تغییر رویه در صورتهای مالی دوره جاری نسبت به دوره یا دورههای مالی قبل، تجدید ارائه صورتهای مالی ابزاری متداول جهت ایجاد ثبات رویه و افشاء مناسب اطلاعات خواهد بود (بولو و همکاران، 1391). تجدید ارائه صورتهای مالی را میتوان یک رویداد با اهمیت دانست که نشاندهنده کیفیت پایین گزارشگری مالی قبلی است و از طرفی نشانهای بر مدیریت غلط از طریق حاکمیت شرکتی ضعیف است (دفتر حسابداری عمومی، 2002). تجدید ارائه صورتهای مالی از دیدگاه سرمایهگذاران نه تنها بیانگر مشکلات عملکرد دوره گذشته است، بلکه نوعی پیشبینی مشکلات آتی برای شرکت و مدیریت آن نیز محسوب میشود و موجب سلب اطمینان سرمایهگذاران نسبت به اعتبار و شایستگی مدیریت و کیفیت سودهای گزارششده میشود (بزرگ اصل، 1387: ب). شرکتهای تجدید ارائهکننده در پاسخ به فشارهای وارده از جانب بازارهای سرمایهای پس از اعلام عمومی تجدید ارائه صورتهای مالی به سرمایهگذاران، اقدام به تغییر حسابرسان خود میکنند تا از این طریق کیفیت حسابرسی را افزایش داده و سرمایه شهرت از دست رفته خود را احیا نمایند (ماند و سون، 2013).
1-2- بیان مسأله پژوهش
تجدید ارائه صورتهای مالی تردیدهایی را درباره درستكاری مدیریت، كفایت كنترلهای داخلی شركت، اثربخشی كمیته حسابرسی، اثربخشی استقلال حسابرس و نیز كیفیت حسابرسی مطرح می کند (گلسون، 2008). بركناری حسابرس مستقل پس از گزارش تجدید ارائه صورتهای مالی اقدام ملموسی است كه شركتها برای بازگرداندن اعتماد بازار سرمایه و بهبود نظارت حسابرسی بر فرایند گزارشگری مالی میتوانند انجام دهند (لویی و همکاران، 2009). از حسابرسان مستقل نیز انتظار میرود در مقابل اتهامات مربوط به تجدید ارائههای مالی صاحبكاران و در راستای افزایش شهرت مؤسسه حسابرسی خود تلاش مضاعفی نموده و ریسك قانونی این اتهام را كاهش دهند (فلدمن و همکاران، 2009). همانند تجدید ارائههای مالی، تغییر حسابرسان مستقل نیز رویدادهای با اهمیتی هستند كه بازارها به دقت آن ها را بررسی مینمایند. به دلیل عدم افشاء عمومی دلایل تغییر حسابرسان، با بررسی تجربی دلایل روابط بین صاحبكار و حسابرس، موجب افزایش آگاهی محققین و استفادهكنندگان اطلاعات مالی از این رویدادها میگردد. برخی محققین معتقدند تغییر حسابرس موجب واكنش منفی بازار سهام گردیده و نشانه وجود ضعف در كنترلهای داخلی صاحبكار یا عدم توافق صاحبكار با حسابرس برای بازار سهام است. همچنین، استنباط میگردد حسابرس جانشین در سالهای اولیه حسابرسی دچار اشتباه شده و در نتیجه كار حسابرسی وی از كیفیت پایینی برخوردار خواهد بود (گریفین و لونت، 2010؛ نچال، 2007). تا اندازهای كه تغییر حسابرس بتواند موجب بازگرداندن اعتماد و
شهرت شركت گردد و موجب افزایش نظارت بر حسابرسی شود، سرمایهگذاران نیز به این تغییر نگاه مثبتی خواهند داشت.
از آنجا كه تجدید ارائههای مالی و تغییرات حسابرسان، هر دو رویدادهایی هستند كه موجب جلب توجه عموم سرمایهگذاران میشوند، تجدید ارائههای مالی با اهمیت، موجب ایجاد ابهام در ناتوانی ارائه اطلاعات مالی قابل اتكاء و نیز انجام نامناسب حسابرسی توسط حسابرسان میگردد. در نتیجه، نیاز به تغییر بااهمیت در مكانیسمها و ابزارهای حاكمیتی شركتها بر این اساس احساس میگردد. تحقیق حاضر با هدف پاسخگویی به این سؤال انجام یافته كه، آیا میتوان تغییر حسابرس مستقل پس از تجدید ارائه صورتهای مالی را به این موضوع نسبت داد؟ هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین تجدید ارائه صورتهای مالی شركتها با تغییر حسابرسان آن ها است. مبنای نظری پشتیبان سؤال این است كه در پاسخ به فشار بازار سرمایه، به منظور افزایش كیفیت حسابرسی و بازگرداندن هزینه حسن شهرت هنگام اعلام تجدید ارائههای مالی به عموم سرمایهگذاران، تجدید ارائه صورتهای مالی شركتها منجر به بركناری حسابرسان آن ها میگردد فرض اساسی این است كه تجدید ارائه صورتهای مالی موجب ناپایداری در رابطه صاحبكاران با حسابرسان میگردد، زیرا از دیدگاه سهامداران تجدید ارائه صورتهای مالی شركتها ناشی از ضعف حسابرسی میباشد. بنابراین، با توجه به مطالب فوق این سؤال مطرح میشود که: آیا بین تجدید ارائه صورتهای مالی و تغییر حسابرس رابطه معناداری وجود دارد؟
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش
در سالهای اخیر تجدید ارائه صورتهای مالی بین شرکتهای ایرانی بسیار رایج شده است به گونهای که از تعدیلات سنواتی به عنوان یکی از عناصر نسبتاً پایدار در گردش حساب سود (زیان) انباشته یاد میشود. این تعدیلات که عمدتاً ناشی از اصلاح اشتباهات دوره گذشته است، بر اتکاءپذیری و اعتماد ارقام ارائه شده در صورتهای مالی تأثیر دارد. به طور کلی تعدیلات سنواتی و تجدید ارائه صورتهای مالی پیامدهای منفی متعددی به دنبال دارد که یکی از این پیامدها اثر منفی بر اعتبار حسابرسان است (نیکبخت و رفیعی، 1391). براساس ادبیات حسابرسی هدف حسابرسان اعتباربخشی به صورتهای مالی است و زمانی که صورتهای مالی حسابرسی شده دورههای گذشته به دلیل اشتباهات حسابداری قابل توجه تجدید ارائه شود اعتماد جامعه نسبت به حسابرسان کاهش مییابد (ماند و سون، 2013). در همین راستا لی یو (2007) نشان داد که سهامداران شرکتهایی که دارای صورتهای مالی تجدید ارائه هستند به تغییر حسابرس شرکت رأی موافق میدهند. پژوهشگرانی مانند تامسون و امکوی (2008) و ماند و سون (2013) نیز نشان دادند که تجدید ارائه صورتهای مالی منجر به افزایش احتمال تغییر حسابرسان میشود.
از طرفی افزایش توجه به موضوع استقلال حسابرسان و قدرت حرفهای حسابرس مستقل باعث شده است که تغییر حسابرس به زمینه مهمی در پژوهشها و مباحث حرفهای تبدیل شود (کرمی و بذرافشان، 1389). پژوهشگرانی چون کناب و الیکای (1986) بر این عقیدهاند که افزایش تغییر حسابرس، به توانایی حسابرس در ایفای نقش مهم اعتباردهی به صورتهای مالی صدمه میزند. همچنین، چان و وانگ، (2002) چنین بیان میکنند که تغییر حسابرس باعث کاهش استقلال حسابرس و صاحبکار و در نتیجه بیاعتبار شدن صورتهای مالی می شود. از سوی دیگر، مقامهای قانونگذار نگران این هستند که افزایش فراوانی تغییر حسابرس، اعتماد استفاده کنندگان به کلیه صورتهای مالی و نه فقط صورتهای مالی شرکتهای تغییر دهنده حسابرس، را کاهش میدهد. این تغییرها به عنوان یک علامت خبر بد باعث می شود که سرمایه گذاران با احتیاط بیشتری عمل کرده و احتمالاً باعث تغییر در قیمت سهام شود (چان و وانگ،2002).
با توجه به موارد ذکر شده از آنجا که دلایل تغییر حسابرسان اغلب برای عموم فاش نمیشود، یافتن شواهد تجربی در خصوص تأثیرپذیری تغییر حسابرسان از تجدید ارائه صورتهای مالی، دستیابی به نگرشی جدید در زمینه پدیده تغییر حسابرس را به دنبال داشته و زمینه مناسب برای تقویت اعتبار حسابرسی را فراهم میکند (زارعی مروج، 1384). افزون بر این با در نظر گرفتن تعدد تجدید ارائه صورتهای مالی در شرکتهای ایرانی و نتایج حاصل از تحقیقات داخلی و خارجی انجام شده و با توجه به این که در حوزه جستجو انجام شده در منابع ایرانی پژوهشی که به صورت خاص به بررسی رابطه بین تجدید ارائه صورتهای مالی و تغییر حسابرس پرداخته باشد، مشاهده نشده است، ضرورت انجام این پژوهش به وضوح احساس میشود.
1-4- هدف پژوهش
تجدید ارائه صورتهای مالی را میتوان به عنوان گزینههایی احتمالی برای تأثیر انتقال اطلاعات محسوب نمود. تجدید ارائه صورتهای مالی سبب ایجاد کاهش عمده در میانگین قیمت سهام برای شرکتهای تجدید ارائه کننده شدهاند. بدین ترتیب کشف و اصلاح هرگونه اشتباه حسابداری منجر به انتقال اطلاعات نامطلوب درباره شرکت به فعالان بازار سرمایه خواهد شد. تجدید ارائه صورتهای مالی در مورد افزایش ریسک اطلاعات شرکت تجدید ارائهکننده ناشی از کاهش اعتبار صورتهای مالی و کیفیت پایین حسابداری؛ هشدار میدهد. همچنین تجدید ارائهها ممکن است به سرمایهگذاران در مورد وخیمتر شدن احتمالی وضعیت اقتصادی شرکت تجدید ارائه کننده هشدار دهند (پالمروز و همکاران، 2004 به نقل از آقایی و همکاران، 1392). در نتیجه پس از اعلام تجدید ارائه صورتهای مالی به وسیله شرکتها، احتمال وقوع استعفا یا اخراج حسابرس وجود خواهد داشت (ماند و سون، 2013). بر این اساس هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین تجدید ارائه صورتهای مالی و تغییر حسابرس در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است.
1- Government Accounting Office (GAO)
2- Mande and Son
3- Gleason
–Liu et al.
–Feldmann et al.
[6]-Liu
[7]-Thompson and McCoy
-Signal
در این پژوهش به بررسی عوامل تعیین کننده بر تامین مالی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، پرداخته می شود. برای این منظور برای تعیین یک ساختار بهینه سرمایه، از متغیر نسبت بدهی به جمع دارایی ها، به عنوان متغیر وابسته درصد سهام متعلق به سهامدار عمده با مالكیت دولتی، رشد فروش و نسبت سودخالص به جمع دارایی ها ، اندازه شرکت و نسبت جریان نقدی عملیاتی به عنوان متغیرهای مستقل در این پژوهش استفاده می شود.
در این فصـل كلیات پژوهش بیان می شود. در ابتدا بـیـان مسـاله و اهـمیت مـوضـوع ارائه شده، سپـس فرضـیه ها، اهـداف و علـت انتخـاب مـوضوع تحـقیق ارائه می شود. همچنین متغیرها، محدودیت ها و تعریف واژه ها و اصطلاحات تحقیق به صورت مختصر ارائه خواهد شد.
1 -2 – بیان مسأله تحقیق
محیطی که شرکت ها در آن فعالیت می کنند محیطی بسیار رقابتی است. پژوهش در زمینه ساختار بهینه سرمایه می تواند، توان رقابتی شرکت را در بازار افزایش دهد. هم چنین افزایش توان رقابتی، موجب ورود جریان نقدی عملیاتی به داخل واحد تجاری شده و در نتیجه نیاز شرکت به استقراض کاهش یافته و از این رو ساختار سرمایه شرکت نیز بهبود می یابد. بنابراین تعیین میزان مناسب بدهی در ساختار سرمایه می تواند به این مهم کمک نماید.
از دیدگاه مدیریت مالی، ساختار سرمایه یکی از مهمترین موضوعاتی است که در دو دهه اخیر به آن پرداخته شده است. امروزه درجه بندی شرکت ها از لحاظ اعتباری تا حدود زیادی به ساختار سرمایه آنان وابسته است و در واقع مبنای تولید و ارائه خدمات، به نحوه تأمین و مصرف وجوه مالی مربوط می شود. ساختار سرمایه هر شرکت،هشدار اولیه ای در ارتباط با میزان مضیقه مالی شرکت است و لازم است در برنامه ریزی استراتژیک شرکت ها، تعیین عوامل موثر بر کارایی تأمین مالی آنان مورد توجه جدی باشد.از سوی دیگر نقش اصلی موفقیت در تجارت را توان رقابتی تعیین می کند و شرکتها به رقابت می پردازند تا بازگشت سرمایه خود را افزایش دهند و جایگاه خود را در بازار تحکیم بخشند و رقبای خود را از دور خارج کنند و قدرت بازار را در دست گیرند(اسمیت و دیگران ، 2008).
1-3- سوالات تحقیق
این تحقیق در پی یافتن جوابهای مناسب برای سوالات زیر است:
1- تا چه اندازه سودآوری شرکت بر نسبت بدهی اثرگذار است؟
2- تا چه اندازه نوع مالكیت (سهامدار دولتی) بر نسبت بدهی اثرگذار است؟
3- تا چه اندازه رشد فروش شركت بر نسبت بدهی اثرگذار است؟
4- تا چه میزان اندازه و بزرگی شركت بر نسبت بدهی اثرگذار است؟
5- تا چه میزان جریان نقدی عملیاتی شركت بر نسبت بدهی اثرگذار است؟
1 – 4- ضرورت تحقیق
آغاز مالکیت شرکتی از طریق مالکیت سهام تأثیر چشمگیری بر روش کنترل شرکت ها داشت و باعث شد تا مالکان، اداره شرکت را به مدیران تفویض کنند. جدایی مالکیت از مدیریت و عدم همسویی منافع مالکیت و مدیریت؛ منجر به یک مشکل سازمانی مشهور به نام مشکل نمایندگی شد. با توجه به این موضوع و از آنجایی که بخش اعظمی از تصمیم های مدیران پیرامون تأمین منابع مالی فعالیت های شرکت و ترکیب ساختار سرمایه است که باید در درباره این موارد در مقابل طیف های مختلف مالکان پاسخگو باشند؛ لذا از این نظر موضوع بررسی تامین مالی از طریق بدهی و تعیین ساختار سرمایه از اهمیت ویژه ای بر خوردار است.
همچنین از آنجایی که سودآوری و جریان نقدی شرکت ها در تصمیم گیری سرمایه گذاران بالفعل و بالقوه و اعتباردهندگان می تواند نقش به سزایی را داشته باشد به همین منظور می توان گفت؛ عملکرد و سودآوری و جریانات نقدی شرکت می تواند نقش بسزایی در تأمین اهداف مدیران و همچنین تأمین منابع مالی شرکت ها را بر عهده داشته باشد.
انجام تحقیق حاضر از این حیث ضرورت دارد كه می توان ادعا نمود تحقیقات انجام شده در ایران درباره ی موضوع تامین مالی از طریق بدهی و تدوین الگو برای آن، محدود بوده واین پدیده هیچ گاه از رویكرد ساختار سرمایه مورد بررسی قرار نگرفته است.
سازمانها ،شرکتها،موسسات برای کمک به درج و تفسیر اطلاعات حسابداری و تاثیر آن بر هزینه سرمایه شرکت توسط گروه های مختلف ذینفع در بازار سرمایه، تعیین سیاست های اعتباری، پیش بینی مخاطرات بحران های مالی شرکت ها، استفاده از نتایج در راستای گسترش پژوهش و ارائه مبانی نظری، کمک به ارائه ی نرخ حق بیمه مناسب در بیمه های اعتباری نسبت به سنجش عوامل موثر بر تامین مالی از طریق بدهی مبادرت می ورزند.
این تحقیق می تواند توسط گروه های مختلفی از جمله سازمان بورس و اوراق بهادار، بانک های تجاری ، موسسات رتبه بندی اعتباری ،دانشگاه ها ، مراکز تحقیقاتی ،شرکتهای بیمه مورداستفاده قرار گیرد.
1 -5 – اهداف تحقیق
اغلب تحقیق به منظور کشف یک مجهول یا تایید یک موضوع یک موضوع پذیرفته شدهانجام می گیرد از این دیدگاه هر اقدامی که برای روشن کردن موضوعی که وضعیت موجود آن مورد توجه قرار گرفته می تواند هدف تحقیق باشد به طور کلی ممکن است برای تایید یا رد یک فرضیه باشد.
هدف اصلی از انجام این تحقیق ارزیابی عوامل تاثیرگذار بر بدهی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. مشخص كردن عوامل تاثیرگذار بر بدهی می تواند در تصمیم گیری های مدیران، در جهت تعیین یک ساختار بهینه سرمایه مؤثر واقع شود. بنابراین می توان گفت، به طور مشخص این مطالعه به دنبال تحقق اهداف زیر است:
[1]. Agency problem