بنگاهها به منظور اجرای پروژه های سودآور و دستیابی به حداکثر بازدهی در جهت افزایش منافع سهامداران خود، از منابع مالی مختلف بهره میگیرند. توانایی بنگاه ها در مشخص نمودن منابع داخلی یا خارجی برای فراهم کردن سرمایه از عوامل اصلی رشد و پیشرفت آنها محسوب می شود. توانایی یک بنگاه در دسترسی به تأمین مالی خارجی عاملی کلیدی در توسعه، رشد و بقای آن است(رمضانی، 1383). دسترسی بنگاهها به تأمین مالی خارجی قدرت رقابت پذیری آنها را افزایش میدهد. به علاوه، دسترسی به منابع مالی به طور قابل توجهی رشد بنگاه را تسهیل می کند. اشاره می کنند که محدودیت های اعتباری تأثیر منفی بر مخارج نوآوری و سرمایه گذاری دارند؛ دسترسی به منابع مالی تأثیر مثبتی بر رشد بنگاه دارد. بر این اساس، یکی از مهمترین تصمیمات مالی، نحوه تأمین مالی بنگاه های اقتصادی است که نقش بسزایی در استمرار و رشد سودآوری آنها دارد(نجفی، 1385). توانایی بنگاهها در دستیابی به منابع مالی داخل و خارج از بنگاه به منظور سرمایه گذاری و اجرای طرح های توسعهای آن از عوامل اصلی رشد و سودآوری محسوب می شود. شرکتها اغلب هنگامی که به منابع مالی جدید نیاز دارند، یا از طریق بهره گیری از منابع داخلی بنگاه اعم از سود انباشته و ذخایر، نیاز خود را مرتفع میسازند. یا از طریق دریافت وام و اعتبارات از بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری و یا انتشار سهام و سایر انواع اوراق بهادار بدهی و سرمایهای. البته عامل مهم در تصمیم گیری بنگاهها هزینه تأمین مالی میباشد. تأمین مالی داخلی هیچگونه هزینهای برای بنگاهها در بر نداشته و می تواند در بلندمدت بنگاه را بر افق های فراتری از سودآوری برساند( مؤمنی، 1389).
شکلگیری سازمانها بر اساس نیاز افراد در جوامع مختلف، گرچه سازوکار خاص خود را دارد، اما آنچه مبرهن است سازمانها برای حفظ، بقا و رشد نیازمند تحلیل ساختار سرمایه چه بهصورت رسمی و یا غیررسمی هستند و یا میباشند. تغییرات سریع کنونی در محیط داخل و خارج سازمانها ازیکطرف، بقا و ماندگاری از طرف دیگر امری اجتنابناپذیر است. رکودهای اخیر و بحران ورشکستگی بانکها در دهه های 1970 و 1981 که خود دلایلی بودهاند و یا عواملی میباشند که بررسی و تحلیل ساختار سرمایه و نسبت سرمایهی کافی بانکها را در عرصهی بانکداری موردتوجه قرار دادهاند و یا قرار میدهند. تا جایی که کمیتهی بال برای بانکداری در سال 1988 مشخص کرد که سرمایهی بانک بایستی حداقل 8 درصد ارزش موزون داراییهای ریسک دار باشد(پرسکارت، 2001: 35).
بنابراین تقویت نسبت سرمایه در بانکها عاملی در جهت توانمند ساختن آن ها برای مقابله با خطر عدم بازپرداخت تسهیلات بانکی از طرف وامگیرندگان میباشد (عاملی در مقابل ورشکستگی) و از طرف دیگر حداکثر کردن سود سهامداران موضوعی در جهت بهینه کردن ساختار سرمایه است. ازاینرو جهت بهینه کردن ساختار سرمایهی بانک، تحلیل و کاربرد منابع مختلف مالی بانکها و هزینههایی که بانک به جهت تأمین آن ها متقبل میشوند و همچنین برآورد میزان هزینه هر یک از آن منابع برای مدیران مالی بانکها برای تصمیمگیری دربارهی تأمین مالی و متناسب ساختن یا پرتفوی مطلوب منابع مختلف در جهت مقابله با خطر ورشکستگی و حداکثر نمودن ارزش بانک است.
1-2 بیان مسئله
مؤسسات و بنگاههای اقتصادی به ویژه فعالان در بخش صنعت، برای ادامه حیات و فعالیتهای تولیدی خود و همچنین توسعه فعالیتها، به سرمایه های کلان نیاز دارند. همچنین، این مؤسسات و بنگاههای اقتصادی برای تأمین سرمایه مورد نیاز خود وابستگی شدیدی به بازارهای مالی دارند(کوربت و جنکینسون،2005). نقش این بازارها در اختیار گذاشتن سرمایه های لازم برای مؤسسات و شرکتها است. یکی از نکات اساسی مورد توجه مدیران مالی بنگاههای اقتصادی، روشها و میزان تامین مالی است(بریلید و میرز،2009). انواع منابع تأمین مالی در کشور به دو دستهی منابع مالی بدون هزینه و منابع مالی با هزینه تقسیم بندی می شود. منابع مالی بدون هزینه شامل پیش دریافت از مشتریان، بستانکاران تجاری، سود سهام پرداختنی و هزینه های پرداختنی است. منابع مالی با هزینه به دو دستهی منابع داخلی (سود انباشته) و منابع خارجی (تسهیلات کوتاه مدت و بلندمدت و انتشار سهام جدید) تقسیم می شود(میرز، 2008). به طور کلی هدف اصلی شرکتها و مؤسسات انتفاعی کسب سود بیشتر و به دنبال آن افزایش ثروت سهامداران، قیمت سهام و در نهایت ارزش شرکت میباشد(هالسی، 2010). یکی از راههای کسب سود و ارزش برای شرکتها انتخاب روش مناسب تأمین مالی است(پنمان، 2009). در سالهای اخیر روشهای تأمین مالی به دلیل مزایایی که داشته است، نظر مدیران مالی شرکتها و مؤسسات تجاری را به خود جلب کرده است( فرناندز، 2011). بنابراین در این پژوهش، تأثیر روشهای تأمین مالی بر شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد مطالعه و بررسی قرار میگیرد، و با توجه به مزایایی که روشهای تأمین مالی در این حیطه دارد، به دنبال این پرسش هستیم که آیا این روشها تأثیری بر ارزش شرکتهای پذیرفته در بورس اوراق بهادرا تهران دارند یا خیر؟
تشکیل هر سازمان، مؤسسه و یا شرکتی به دنبال برطرف نمودن نیازهای افراد، برای بقا و ماندگاری در جهان متلاطم و پررقابت کنونی نیازمند بررسی و برآورد چگونگی دستیابی به اهداف خاص خود، در راستای سودآوری امری اجتنابناپذیر است. در این راستا بانک ملی ایران نیز برای دستیابی به اهداف و همچنین تداوم حیات و فعالیت خود محتاج حداکثر نمودن سودش است و این کار از طریق افزایش درآمدها و کاهش هزینهها امکانپذیر است، که استراتژی مناسب کاهش هزینهها در ترکیب نحوهی تأمین مالی است. با توجه به اینکه یکی از اقلام هزینهها، هزینههای ثابت تأمین مالی است که برای افزایش سودآوری بانک، بایستی حداکثر تلاش در جهت تأمین مالی از طریق کسب منابع مالی ارزانقیمت (کمهزینهتر) به عمل آید. منابع تأمین مالی در ساختار سرمایه متبلور است؛ و ترکیب ساختار سرمایهبر هزینه ثابت تأمین مالی و ریسک مالی و درنتیجه بر بازده حقوق صاحبان سهام تأثیر میگذارد.
با توجه به اکثر نظریات موجود درزمینه ساختار سرمایه که به ارتباط بین ساختار سرمایه با هزینهی آن، ریسک شرکت و ارزش آن اذعان دارند(احمدزاده، 1384: 5).
مدیران مالی شرکتها و واحدهای انتفاعی بهواسطهی ارتباط بین ساختار سرمایه با هزینهی سرمایه و ریسک ازیکطرف و همچنین بین هزینهی سرمایه باارزش واحد انتفاعی از طرف دیگر وجود دارد، درصدد استفاده از مکانیزم ساختار سرمایه برای کاهش ریسک مالی و افزایش سودآوری خود هستند.
تعیین ترکیب بهینهی منابع مالی جهت حداکثر کردن ارزش واحد انتفاعی در چارچوب محدودیتهای قانونی موجود در این راستا صورت میگیرد. در رابطه با ساختار سرمایهی بانک و برای مقابله با ریسک اعتباری نسبت سرمایه از موضوعات حائز اهمیت است، به همین دلیل است که استانداردهای سرمایه مبنی بر ریسک توسط کمیته بال در سال 1988 برای پوشش دادن ریسک اعتباری ایجاد شد(مارشال، 1999، 125). از آنجائی که نرخ کفایت سرمایه در نُرم بینالمللی 8 درصد داراییهای ریسک دار در نظر گرفته میشود. با این اوصاف ضمن بررسی عوامل مؤثر بر ساختار سرمایه در بانک ملی ایران اینکه آیا ساختار سرمایهی بانک ملی ایران بهینه است یا خیر و اینکه نحوهی ترکیب منابع مالی در چارچوب قوانین موجود داخلی و خارجی تا چه حدی مطابقت دارد و نسبت فوقالذکر در سالهای 1387 تا 1391 محاسبه خواهد شد و بهینه بودن ساختار سرمایه طی دوره از ابعاد مختلف که برای مدیریت مالی بانک برای اتخاذ تصمیمات لازم برای حرکت در راستای بهینهسازی آن ضروری است، بررسی خواهد شد.
1-3 ضرورت و اهمیت انجام تحقیق
شرکتها برای اجرای پروژه های سرمایه گذاری سودآور در دسترس، تسویهی بدهیهای موعد رسیده، افزایش سرمایه در گردش و پرداخت سود به سهامداران به منابع مالی متعددی دسترسی دارند. این منابع، وجوه نقد حاصل از فعالیتهای عملیاتی و فروش دارایی ها (به عنوان منابع درون سازمانی تأمین مالی)، استقراض وام بانکی، انتشار اوراق مشارکت و انتشار سهام جدید (به عنوان منابع برون سازمانی تأمین مالی) را شامل می شوند. توانایی شرکتها در تعیین منابع مالی مناسب و تصمیم گیری صحیح در این خصوص از عوامل اصلی موفقیت شرکت به شمار میرود( لطفی، 1385). مهمترین هدفی که مدیریت در زمان انتخاب روش تأمین مالی باید توجه کند، افزایش ثروت سهامداران میباشد. یعنی با در نظر گرفتن هزینه هر یک از منابع مختلف تأمین مالی و آثار آن بر روی بازده و ریسک شرکت منابعی را انتخاب کند که باعث به حداقل رساندن هزینه های تأمین مالی گردد. ترکیب مناسب منابع تأمین مالی با خصوصیاتی همچون هزینه سرمایه اندک و نرخ بازده بیشتر همراه است(مؤمنی، 1389). بررسی مطالعات پیشین نشان میدهد اکثر مطالعات روشهای تأمین مالی و تاثیرآن بر بازده روی مواردی چون ارتباط بین گزینش منابع تأمین مالی و بازده شرکتها، ارجحیت منابع برون سازمانی تأمین مالی به منابع درون سازمانی و یا برعکس، رسیدن به یک ساختار مطلوب سرمایه و ارتباط بین ساختار سرمایه و ریسک تأکید داشته اند. با توجه به توضیحات ارائه شده و با توجه به اینکه از جمله کاربردیترین منابع برون سازمانی تأمین مالی در میان شرکتهای فعال در بورس تهران، وام بانکی و افزایش سرمایه است. وظایف اصلی مدیریت مالی، تصمیم گیری در ارتباط با تأمین مالی، سرمایه گذاری و تقسیم سود است( پنمان، 2009). هر یک از این تصمیمات در رابطه با هدف شرکت است و تصمیم گیری در زمینه ترکیب مطلوب این سه مورد، حداکثر کننده ارزش شرکت برای سهامداران است. بنابراین، شناسایی اولویت روشهای تأمین مالی و عوامل تأثیرگذار بر آنها و انتخاب روشهای مناسب در راستای به حداکثر رسانیدن ثروت سهامداران از اهمیت زیادی برخوردار است( چنگ، 2009).
سرمایه مناسب و کافی یکی از شرایط اساسی لازم برای حفظ سلامت نظام بانکی است و رابطه آن با سودآوری ازیکطرف و ریسک موجود در داراییها از طرف دیگر واضح و مشخص است(احمدی، 1389: 1). کسب سود پایدار، حفظ و ادامهی رشد و هر نوع تصمیمات مدیریتی و استراتژیکی در محیطهای متلاطم امروزی در گروه داشتن ساختار سرمایه مناسبتر و نزدیکتر به نرمهای بینالمللی است و اینکه منابع مالی را از چه منابعی تهیه کنیم، که کمترین هزینه و کمترین ریسک را دربر داشته باشد؛ و منابع مالی را کجا سرمایهگذاری کنیم که بیشترین بازدهی را، با کمترین ریسک، به بار آورد. پس برای اینکه ساختار سرمایه چگونه تعیین شود، مطلوبتر است و از چه منابع مالی استفاده شود و آیا منابع مالی جدید در دسترس است یا خیر میطلبد ساختار سرمایه تحلیل شود. ساختار سرمایه اساس مالکیت داراییهای شرکتها و میزان کارایی آن و استفاده از بدهی و سرمایه در ساختار سرمایه رانشان میدهد. انتخاب نوع و ترکیب منابع مالی با توجه به رقابتهای موجود بین بانکهای خصوصی و دولتی و سایر مؤسسات مالی، هزینهی تأمین مالی برای آن ها مهم به نظر میرسد. بنابراین بررسی و تحلیل ارتباط بین هزینههای تأمین مالی و ساختار سرمایه یاریگر مدیران مالی در تصمیمگیریهای استراتژیکی است.
1-4 اهداف تحقیق
1-4-1 هدف اصلی
تعیین رابطه بین ساختار سرمایه بانک ملی با در نظر گرفتن هزینه های سرمایه و ریسک.
1-4-2 اهداف جزئی
تعیین رابطه بین ساختار سرمایه و سپردههای سرمایه گذاری کوتاهمدت با در نظر گرفتن هزینه های آن.
تعیین رابطه بین ساختار سرمایه و سپردههای سرمایه گذاری بلندمدت با در نظر گرفتن هزینه های آن.
تعیین رابطه بین سپردههای جاری و ساختار سرمایه.
تعیین رابطه بین سپردههای پسانداز و ساختار سرمایه.
1-5-فرضیات تحقیق
1-5 فرضیه اصلی
تحلیل ساختار سرمایه بانک ملی با در نظر گرفتن هزینه های سرمایه و ریسک.
1-5-1 فرضیه های فرعی
بین ساختار سرمایه و سپردههای سرمایه گذاری کوتاهمدت با در نظر گرفتن هزینه های آن رابطه معناداری وجود دارد.
بین ساختار سرمایه و سپردههای سرمایه گذاری بلندمدت با در نظر گرفتن هزینه های آن رابطه معناداری وجود دارد.
بین سپردههای جاری و ساختار سرمایه رابطه معنادار وجود دارد.
بین سپردههای پسانداز و ساختار سرمایه رابطه معنادار وجود دارد.
1-6 تعریف واژهها
1-6-1 تعاریف مفهومی
ساختار سرمایه
به ترکیب بدهیها و حقوق صاحبان سهام، ساختار سرمایه گویند(انواری، 1385: 79).
هزینهی سرمایه
عبارت است از متوسط هزینهی منابع مالی مورداستفادهی شرکت است(جهانخانی و اعرابی، 1382: 210).
ساختار سرمایهی بهینه
نوعی ساختار سرمایه است که در آن میانگین موزون هزینهی سرمایه (WACC) شرکت حداقل و ارزش شرکت حداکثر میباشد(جهانخانی و اعرابی، 1382: 210).
ریسک اعتباری
به عدم اطمینان در بازپرداخت وام و تسهیلات اعطای بانکها بهوسیلهی وامگیرندگان، ریسک اعتباری گویند.
نرخ کفایت سرمایه
حداقل نسبت قابلقبول سرمایه برای مقابله با ریسک اعتباری بانکها میباشد.
منابع مالی
وجوهی است که مؤسسه انتفاعی برای تأمین مالی داراییهایش از آن ها استفاده میکند.
سرمایه
سرمایه شامل وجوهی است که در آغاز تأسیس بانک بهوسیلهی سهامداران فراهمشده است(حسینی، 1381: 53).
1-6-2 تعاریف عملیاتی
ساختار سرمایه: به درصد هر یک از منابع تأمین مالی بانک (شامل سرمایه، سود انباشته، سپردههای مختلف، بدهی به بانک مرکزی و سیستم بانکی) از کل منابع آن اطلاق میشود.
اقلام ساختار سرمایه شامل دو قسمت است:
الف) بدهیها؛ شامل:
-بدهی به بانکها و سایر مؤسسات اعتباری و بانک مرکزی
سپردهها (دیداری – پسانداز و مشابه سرمایهگذاری مدتدار و سایر سپردهها)
ب) حقوق صاحبان سهام:
شامل (سرمایه – اندوختهی قانونی – اندوختهی احتیاطی- سود انباشته)
هزینهی سرمایه: نرخ هزینهای است که بانک از بابت تأمین مالی از هر یک از منابع مالی میباشد، متحمل میشود.
هزینهی حقوق صاحبان سهام: ازآنجاییکه بانک ملی یک بانک دولتی است نرخ اوراق مشارکت بهعنوان هزینهی صاحبان سهام بانک در نظر گرفته میشود.
هزینهی سپردهها: شامل هزینهی عملیاتی (هزینهی بهرهای) و غیرعملیاتی (غیر بهرهای) است که بانک در قبال جذب سپردههای مختلف متحمل میشود که هزینهی بهرهای شامل سود پرداختنی به سپردهگذاران و هزینهی غیر بهرهای شامل: هزینهی اداری و تشکیلاتی، هزینهی کارکنانی، هزینهی استهلاک و هزینهی مطالبات مشکوک الوصول است.
هزینهی بدهی و بانک مرکزی و سیستم بانکی: نرخ بهرهای است که بانک ملی از راه استقراض از بانک مرکزی و سیستم بانکی تأمین مالی کرده است.
میانگین موزون هزینهی سرمایه: میانگین هزینهای است که از طریق حاصلضرب هر یک از اقلام سرمایه و هزینهی مرتبط به آن ها در سال مالی به دست میآید.
نسبت کفایت سرمایه: نسبت کفایت سرمایه حاصل تقسیم سرمایه پایه به مجموع داراییهای موزون شده به ضرایب ریسک برحسب درصد میباشد، حداقل کفایت سرمایه در بانکها و مؤسسات اعتباری در ایران 8 درصد تعیینشده است.
نسبت سپردهها بهکل بدهیها
این نسبت که از تقسیم سپردهها بهکل بدهیها به دست میآید و درصد سپردهها را بهکل بدهیها نشان میدهد.
نسبت سپردههای بلندمدت بهکل سپردهها
این نسبت از تقسیم سپردههای بلندمدت بهکل سپردهها به دست میآید و به علت بلندمدت بودن آن ها بهترین منابع جهت تسهیلات اعطایی بلندمدت میباشند.
د) هزینهی سرمایه: هزینهی سرمایه از مهمترین معیارهای بررسی بهینه بودن ساختار سرمایه است که باید جذب منابع ارزانقیمت در دستور کار بانکها به دلیل کاهش هزینهی سرمایه و درنتیجه سودآوری قرار گیرد.
1- کمیته بال متشکل از نمایندگان بانکهای مرکزی و مقامات نظارتی کشورهای گروه 10 شامل کشورهای بلژیک،کانادا،فرانسه،آلمان،ایتالیا،ژاپن،هلند،سوئد،سوئیس،انگلستان،امریکا ولوگزامبورگ است. محل تشکیل جلسات آن در بانک تسویهحسابهای بینالمللی واقع در بال سوئیس است.
فرم در حال بارگذاری ...