وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پایان نامه جریان وجوه نقد آزاد و مدیریت سود: نقش تعدیل کنندگی حاکمیت شرکتی و ساختار مالکیت

باید توجه داشت که همه افراد به طور طبیعی به دنبال افزایش منافع شخصی خود هستند. از این رو مدیران نیز ممکن است بنا به دلایلی نظیر ابقا در شرکت، دریافت پاداش و سایر عوامل، خواسته یا ناخواسته وضعیت شرکت را مطلوب جلوه دهند. تضاد منافع بین مدیران و مالکان (سهامداران)، احتمال خطر ارائه اطلاعات غیر قابل اتکا را افزایش می دهد (شیخ و همکاران، 1391).
یکی از عواملی که نقش مهمی در ایجاد تضاد بین سهامداران و مالکان دارد پرداخت وجه نقد به سهامداران تحت عنوان سود سهام است. پرداخت سود سهام به طور نقد که کمتر مورد توجه قرار گرفته است باعث کاهش منابع تحت کنترل مدیران می شود و به این ترتیب مدیران کنترل خود را بر بازارهای سرمایه از دست داده و در مواقع لازم نمی توانند سرمایه های جدیدی برای شرکت جذب کنند (جنسن، 1986).
مدیران شرکتها غالباً بدون در نظر گرفتن اندازه مطلوب شرکت تحت مدیریت خود، به دنبال رشد آن هستند. زیرا رشد شرکت دو مزیت عمده برای مدیران می تواند به همراه داشته باشد. از این لحاظ که هم می تواند منابع تحت کنترل مدیران را افزایش داده و قدرت آن ها را در شرکت و در بازارهای سرمایه افزایش دهد و هم توام با پاداش برای مدیران باشد. به این دلیل که غالباً بین پاداش مدیران و رشد فروش شرکت رابطه­ مستقیمی وجود دارد. تمایل شرکتها در دادن پاداش به مدیران سطح میانی بر اساس ایجاد رشد در شرکت در مقابل اعطای پاداش به صورت سالیانه باعث بوجود آمدن انحرافاتی مهم در خصوص نحوه­ ترفیع آن ها در شرکت می شود به این خاطر که مدیران علاقه مندند با نشان دادن رشد بخش های تحت مسئولیت خود به هر نحو ممکن، موقعیت جدیدی برای خود به وجود آورند (همان منبع).
طبق نظر جنسن اگر مدیران شرکت ها که به هر طریق ممکن به دنبال رشد شرکت خویش هستند، به جای سرمایه گذاری جریان های نقد آزاد در طرح های با ارزش فعلی خالص منفی و به دنبال آن مدیریت سود برای از بین بردن زیان های ناشی از سرمایه گذاری در چنین سرح هایی، وجوه مذکور را بین سهامداران توزیع کنند، به نفع سهامداران بوده و همچنین وضعیت شرکت نیز بهبود می یابد (همان منبع ).

 

  • بیان مسئله تحقیق

جریانهای نقدی بسیاری از تصمیمات مالی ومدلهای ارزش گذاری اوراق بهادار و غیره نقش محوری دارند. اطلاعات مربوط به جریانهای نقدی همچنین از لحاظ درون سازمانی نیز اداره امور را در کاراترین شکل خود امکان پذیر می سازد و منجر به اتخاذ تصمیمات بهینه در زمینه های عملیاتی وسرمایه گذاری وتامین مالی می­ شود.
درچارچوب نظری حسابداری مالی که تامین کننده ی هدفهای گزارشگری مالی است توجه خاصی به جریانهای نقدی و امکان پیش بینی آن مبذول شده است. شرکت باید بتواند وجوه نقد کافی برای ایفای تعهداتش به هنگام سررسید و سایر عملیات نقدی و از جمله سود نقدی

پایان نامه

 سهام ایجاد نماید (شیخ وهمکاران، 1391).

ازدیدگاه اقتصادی با فرض منطقی بودن رفتار افراد، فرض بر این است که همه در وهله ی اول به دنبال حداکثر کردن منافع خویش هستند، مدیران نیز از این قاعده مسثنی نمی باشند. مدیران علاقه مندند در راستای حداکثر کردن منافع شخصی، رفاه اجتماعی وتثبیت موقعیت شغلی خود تصویر مطلوبی از وضعیت مالی واحد تجاری به سهامداران وسایر افراد ذینفع ارائه نمایند.
جنسن اولین فردی بود که مشکل مذبور را در قالب نظریه ی معروف خود تحلیل نمود. او هزینه های ناشی ازجریان نقد آزاد را هزینه هایی دانست که درپروژهایی با ارزش فعلی منفی سرمایه گذاری شده اند. از نظر جنسن مدیران واحدهای تجاری با جریان های نقد ازاد زیاد و رشد کم، سود را مدیریت می نمایند تا سودهای کم و با زیان های ناشی از سرمایه گذاری درچنین پروژه هایی را از بین برده و در کوتاه مدت منافع شخصی خود را تامین نمایند (مهرانی وباقری، 1388).
در واقع، شرکت هایی که  دارای خطر افزایش سرمایه هستند از دست دادن شان را در پروژه های غیر سود آور پایان می بخشند (ریچاردسون، 2006). پس از آن وجود سطح ثابتی از جریان نقدی ازاد ممکن است مدیرا ن را به انتخاب برای سیاست های سرمایه گذاری کمتر از حد مطلوب هدایت کند. برای پنهان کردن عملکرد معکوس پروژه های شان، مدیران  ممکن است درگیر شیوه مدیریت سود تهاجمی ( جسورانه) شوند (راسمین و همکاران، 2014).
1-3-  اهمیت و ضرورت تحقیق 
اکثر سازمانها طی سالهای اخیر تغییرات اساسی کرده اند، نه تنها سازمان های تجاری بلکه سازمان های منفرد مرتباً روش کاری خود را تغییرمی دهند. آنچه مسلم است در فرایند جهانی شدن و همگرائی تکنولوژی اطلاع رسانی بهره برداری موثر از آنچه که در عمل با آن مواجه هستیم و نه فقط آنچه که در اختیار داریم به یک نیاز و ضرورت شغلی تبدیل شده است.
انجام این مهم بدون بهره برداری از اطلاعات مالی متکی بربه کارگیری مفاهیم و تکنیک های نوین حسابداری و مدیریت امکان پذیر نیست. همچنین تغییرات شگرف در بازارهای جهانی در دو دهه ی گذشته و رقابت روز افزون در این بازارها موجب شده که بخش اطلاعات مالی در ابعاد راهبردی وعملیاتی اهمیت روز افزون پیدا کند. لذا مدیران واحدهای اقتصادی برای مواجه با رقابت سنگین ناگزیرند کوشش های خاصی را به منظور حصول اطمینان از موفقیت و بقا واحدهای تحت مدیریت خویش به عمل آورند و چنانچه ماندگاری در بازارهای رقابت مورد توجه باشد لازم است مدیران در دیدگاه های خود نسبت به اطلاعات حسابداری و سیستم هایی که وظیفه ی تولید این اطلاعات را به عهده دارند تجدید نظر کلی به عمل بیاورند و نقش موثرتری را برای اشخاص و واحدهای درون سازمانی که مسئولیت گرداوری پردازش تولی و انتقال اطلاعات حسابداری و به کارگیری مبانی و روش های تولید این اطلاعات رابه عهده دارند در نظر بگیرند.
بدین علت موضوع بررسی ارتباط بین جریان نقد ازاد و مدیریت سود و نقش تعدیل کنندگی حاکمیت شرکتی و ساختار مالکیت در شرکت های پذیرفته شده دربورس اوراق بهادار تهران انتخاب گردید تا از طریق بررسی تجربی آزمونهای علمی برروی اطلاعات وقوع یافته طی سالهای متمادی دربورس اوراق بهادار تهران راهکارهای مفیدی با ارائه ی پیشنهادهای مطلوب به سرمایه گذاران جهت کسب بیشترین بازدهی در دوره ی مشابه فراهم گردد. لذا این پژوهش در راستای کمک به تصمیم گیری سرمایه گذاران و صاحبان سهام جهت انجام معاملات در بازار بورس اوراق بهادار تهران می باشد.
1-4-  اهداف تحقیق 
این تحقیق دو هدف را دنبال می کند:

 

 

Jensen
Richardson
Rusmin et al.

پایان نامه رابطه بین رقابت در بازار و مدیریت سود شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران

بر اساس مفاهیم گزارشگری مالی، هدف اولیه‌ی صورت‌های مالی، ارائه اطلاعاتی تلخیص و طبقه‌بندی شده در خصوص وضعیت مالی، عملکرد مالی و انعطاف‌پذیری مالی واحد تجاری جهت یاری نمودن استفاده‌ کنندگان صورت‌های مالی در اتخاذ تصمیم‌های اقتصادی است. استفاده‌ کنندگان صورت‌های مالی در اتخاذ تصمیم‌های اقتصادی خود، صورت‌های مالی خصوصاً صورت سود و زیان را که منعکس کننده‌ی عملکرد واحد تجاری و در برگیرنده‌ی بازده حاصل از منابع تحت کنترل مدیریت واحد تجاری است را به کار می‌گیرند. فرایند اندازه‌گیری سود و نتیجه آن، نقش مهمی در اداره‌ی شرکت دارد و معمولاً کاربران صورت‌های مالی اهمیت زیادی برای آن قائل‌اند. از طرفی دیگر رقابت در بازار محصول در شرایط کنونی شدت یافته است. واحدهای اقتصادی مجبورند برای ادامه فعالیت و توسعه آن در بازار رقابتی تکاپو کنند. لذا این موضوع به منظور مطالعه رابطه بین رقابت در بازار محصول و مدیریت سود طراحی و در پنج قصل اجرا خواهد شد. فصل اول به عنوان فصل کلیات تحقیق به بیان مسأله و اهمیت و ضرورت تحقیق، اهداف و فرضیات پژوهش و خلاصه‌ای از روش انجام پژوهش خواهد پرداخت.
 
1-2- مسأله پژوهش
دیدگاه ­های زیادی در مورد رابطه بین مدیریت سود و بازار محصول وجود دارد که تعیین می‌کند مدیر شرکت به هنگام تصمیم ­گیری در مورد تأمین مالی باید رقابت موجود در بازار محصول را نیز در نظر بگیرد. اقتصاددانان مالی و صنعتی، به طور فزاینده­ای به رابطه بین رقابت در بازار محصول و تصمیمات مالی شرکت­ها پی برده­اند (گانی و همکاران، 2011). از دید سهامداران نیز، همان‌گونه که آن­ها از افزایش ثروت در دوره­ های خوب منفعت می­برند، در زمان­های بد نیز حاضرند که یک کاهش سودآوری را نادیده بگیرند و این به خاطر این واقعیت است که به دلیل مسئولیت محدود سهامداران، نتایج نامساعد به بستانکاران منتقل می­ شود. در نتیجه، شرکت­هایی که در بازار با انحصار چند جانبه فعالیت می­ کنند در مقایسه با شرکت­هایی که بازارشان، بازار رقابتی کامل است، تلاش می‌کنند زمانی که موقعیت به دست آوردن سود بیشتر فراهم است، با ایجاد بدهی بیشتر، تولید خود را افزایش دهند (پاندی، 2004).
     هدف حداکثر سازی سود، امری بدیهی در ادبیات سازمانی هر صنعت است. این نظریه بسیار شبیه به نظریه تأمین مالی است که در آن فرض می­ شود، هدف شرکت، حداکثر کردن ثروت سهامداران است. طبق تحقیقات دیجورج و دیگران ( 1999) سرمایه گذاران و مدیران شرکت ها به دقت به گزارشگری سود شرکت توجه می­ کنند. مدیریت از اهمیت سود برای ذی نفعان شرکت آگاهی دارد و پاداش خود را پیامد طبیعی سود حسابداری می­داند. هیلی و واهلن (1999) معتقدند مدیریت سود زمانی انجام می­ شود که مدیران، قضاوت و سلیقه­ی خود را در گزارشگری مالی با هدف گمراه کردن کاربران اطلاعات مالی به کار ببرند. در این حالت، مدیران روش هایی در سیستم حسابداری و گزارشگری سود انتخاب می­ کنند که منعکس کننده­ اوضاع واقعی اقتصادی شرکت نیستند. با توجه به مطالب عنوان شده، به نظر می‏رسد بررسی رقابت در بازار محصول و مدیریت سود شرکت‌ها می‏تواند سهامداران، سرمایه‏گذاران، اعتباردهندگان و سایر افراد را در تصمیم‏گیری‏های خود، یاری دهد. در نتیجه بر اساس مبانی نظری موجود و اهمیت رقابت در بازار محصول و واکنش‌های متقابلی که می ­تواند بین رقابت و مدیریت سود وجود داشته باشد، لذا مسأله اصلی تحقیق حاضر این است که آیا بازار محصول و رقابت موجود در آن می‌تواند مدیریت سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار را تحت تأثیر قرار دهد؟ در اینصورت کدامیک از شاخص‌ها ارتباط بیشتری با مدیریت سود خواهد داشت؟

دانلود مقاله و پایان نامه

 

 
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش
صورت سود و زیان ارائه شده شركت‌ها بر اساس اصول پذیرفته شده حسابداری و بر مبنای تعهدی تهیه می‌گردد. اعمال اصل تحقق درآمد بر مبنای روش معاملاتی مانع از شناسایی درآمد قبل از انجام فرایند فروش و در زمان كسب آن می‌باشد از طرف دیگر اصل تطابق در برابر اصل تحقق بر مبنای رویكرد معاملاتی،‌ لزوما بیانگر تطابق بین درآمدها و هزینه‌های یک دوره نمی‌باشد. چرا كه در خصوص سود و زیان نگهداشت كالاهای فروش رفته در یک دوره هیچ گونه هزینه‌ای جهت تطابق با این سود وجود ندارد. پس در كشورهایی همانند ایران با نوسانات قیمت و نرخ تورم بالا، سود حسابداری با سود اقتصادی همخوانی نداشته و صورتهای مالی بیانگر ارزش ذاتی نمی‌باشد. این امر موجب جابجایی منافع شده به گونه‌ای كه منافع كسب شده در سال جاری را كسانی استفاده می‌كنند كه در سنوات آتی مالك آن سهام شوند.
 در این میان اهمیت اطلاعات حسابداری به عنوان  یکی از مهمترین منابع اطلاعاتی مورد استفاده سرمایه گذاران بازار سرمایه و تمایل به سرمایه گذاری های کوتاه مدت جهت کسب منافع حاصل از افزایش قیمت به جای نگهداشت بلند مدت سرمایه گذاری و دریافت سود های نقدی بر شدت جابجایی منافع می افزاید.
با توجه به مطالب بیان شده چنین به نظر میرسد که نوسان در  سود یک شركت خوشایند نمی‌باشد. لیکن می باید توجه داشت که خود كاهش نوسانات سود شركت نیز مطلوب نمی‌باشد بلكه مهم ماهیت این كاهش است.چرا كه در درجه اول ممكن است نوسانات سود نشأت گرفته از اقتصاد كلان جامعه باشد یا از طریق روش‌های هموارسازی تصنعی كه برگرفته از روش های اختیاری حسابداری كه فاقد هر گونه ماهیت اقتصادی است صورت پذیرد . پس چنین بنظر می‌رسد كه سرمایه‌گذاری در شركتهایی پذیرفته شده و معقول است كه در درجه اول جابجایی منافع كمی را داشته باشند و در درجه دوم نوسانات سود آنها نیز كم باشد.
هدف حداکثر سازی سود، امری بدیهی در ادبیات سازمانی هر صنعت است. این نظریه بسیار شبیه به نظریه تأمین مالی است که در آن فرض می­ شود، هدف شرکت، حداکثر کردن ثروت سهامداران است. علاوه بر این، به نظر می­رسد که بازار محصول با تحت تأثیر قرار دادن رفتار رقابتی و استراتژی­ های شرکت، بر ساختار سرمایه شرکت نیز مؤثر است (پاندی، 2004). در ساختار انحصار چند جانبه بازار محصول و در موقعیت مطلوب سودآوری، شرکت­ها به منظور از بین بردن انحصار و همچنین، افزایش سودآوری خود، استراتژی حداکثر سازی تولید را پیاده کرده و بدهی­های خود را افزایش می­ دهند (برندر و لویس، 1986). این نظریه در موقعیت­های نامساعد اقتصادی نیز کاربرد دارد که باعث می­ شود شرکت­ها تولید خود را متوقف کرده و سودآوری خود را کاهش دهند. از دید سهامداران نیز، همان­گونه که آن­ها از افزایش ثروت در دوره­ های خوب منفعت می­برند، در زمان­های بد نیز حاضرند که یک کاهش سودآوری را نادیده بگیرند و این به خاطر این واقعیت است که به دلیل مسئولیت محدود سهامداران، نتایج نامساعد به بستانکاران منتقل می­ شود. در نتیجه، شرکت­هایی که در بازار با انحصار چند جانبه فعالیت می­ کنند در مقایسه با شرکت­هایی که بازارشان، بازار رقابتی کامل است، تلاش می­ کنند زمانی که موقعیت به دست آوردن سود بیشتر فراهم است، با ایجاد بدهی بیشتر، تولید خود را افزایش دهند (پاندی، 2004).
با توجه به حساسیت فعالیتهای تجاری و شرایط رقابتی و  همچنین هدف سودآوری شرکتها، به نظر می‌رسد انجام پژوهشی که بتواند رابطه بین رقابت در بازار محصول و مدیریت سود را تبیین نماید از اهمیت و ضرورت لازم برخوردار است.
 
1-4- اهداف پژوهش
با توجه به اهمیت موضوع و ضرورت انجام آن اهداف تحقیق حاضر به صورت زیر بیان می‌گردد:
1 – تعیین رابطه بین شاخص Qتوبین و مدیریت سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران.
2 – تعیین رابطه بین شاخص هرفیندال-هیرشمن و مدیریت سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران.
3 – تعیین رابطه بین شاخص نسبت تمرکز nبنگاه و مدیریت سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران.
Product Market Competition
Guney et al.
Pandey
Degeorge et al.
Healy & Wahlen
Capital Structure
Pandey
Brander et al.
Lewis

پایان نامه نقش تاب آوری و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی در رفتارهای پر خطر

یكی از قشرهایی كه در معرض رفتارهای پر خطر می باشند، دانشجویان هستند. دانشجویان معمولاً در محدوده سنی 18ـ26 سال قرار می‌گیرند. بسیاری از آنها بلافاصله پس از پایان دوره دبیرستان، تحصیلات دانشگاهی را آغاز كرده‌اند، همچنان كه بسیاری نیز برای اولین بار از خانه و والدین دور شده اند. این سبك زندگی سبب می‌شود كه دانشجویان برحسب میزان سلامت‌ شان با انواعی از تجربه های جدید روبه‌رو شوند و این در حالی است كه از الگوی مناسبی بهره‌مند نیستند (ردیکان[1]، 2004) و آن ها را در معرض انواع آسیب های روحی و جسمی و رفتارهای پرخطر قرار می دهد. رفتارهای پرخطر شامل رفتارهایی هستند كه زندگی دیگران را مختل كرده و ممكن است به اشخاص و یا اموال آنان آسیب برسانند و شامل رفتارهایی است که معمولا تحت عنوان بزهكاری دسته بندی می شوند (ماستن[2]،1991) ارائه اصطلاح سندروم رفتار مشکل ساز برای افراد در معرض رفتار پر خطر، مقوله های رفتارهای پر خطر را شامل سیگار کشیدن، مصرف مواد، الکل، رانندگی خطرناک و فعالیت جنسی زود هنگام می داند. مصرف مواد مخدر، خشونت و رفتارهای جنسی عامل بسیاری از مرگ و میرهای سنین نوجوانی و اوایل بزرگسالی است (ساترلند[3]،1998). بسیاری از رفتارهای پر خطر از قبیل مصرف سیگار، مواد و روابط جنسی نامطمئن در سنین قبل از 18سالگی اتفاق می افتند (بونانو[4]، 2010). با توجه به اینکه تاب آوری بر تمایل افراد به رفتارهای پرخطر نقش به سزایی دارد و با یکدیگر مرتبط می باشند و هرچه تاب آوری بیشتر باشد کمتر فرد به سمت رفتارهای پرخطر می رود و نیز تسلط بر راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی باعث کاهش رفتارهای پرخطر می شود، بنابراین در این تحقیق به بررسی نقش تاب آوری و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی در پیش بینی رفتارهای پرخطر می پردازیم.

 

 

  • بیان مسئله

 

در زمان های گذشته دغدغه اصلی متولیان سلامتی مردم، بیماری های عفونی بود و آنها با تنها راهكار مؤثری كه به ذهنشان خطور می‌كرد یعنی تقویت مقاومت مردم از طریق واكسیناسیون سعی در حل مشكلات بهداشتی و سلامتی مردم را داشتند. لیكن در دوره‌های بعدی مشكلات و دغدغه دیگری مطرح گردید كه ناشی از شرایطی بود كه مردم بر اثر ورود به دوره صنعتی با آنها مواجه ‌شدند. تحولات فرهنگی، جمعیت شناختی، سیاسی و ریشه شناسی بیماریها و مشكلاتی نظیر بیماریهای روانی،‌ انواع سرطانها، حوادث و سوانح، بیماریهای قلبی- عروقی و استعمال دخانیات دیگر مربوط به ویروسها و باكتریها نبوده و با تقویت مقاومت افراد و تجویز دارو قابل پیشگیری و درمان نبوده و نیاز به راهكارهای جدید احساس می‌شد. درواقع جنبش نوین ارتقای سلامت در پاسخ به این نیاز مطرح شده است. براساس رویكرد ارتقای سلامت، مردم می‌بایست به نوعی توانمند شوند كه بتوانند مسئولیت سلامتی خود را بپذیرند و شیوه زندگی سالمی را اتخاذ نمایند. به عبارت دیگر، توانمند سازی افراد و گروه ها جهت اتخاذ شیوه زندگی سالم راه رسیدن به سلامت و ارتقای آن است. برخی از رفتارها که تاثیرات مستقیم و غیر مستقیم عمیقی بر سلامت فرد و جامعه می گذارند و عواقب منفی در بردارند “رفتارهای پر خطر” می نامند. رفتارهای پر خطر سنین نوجوانی و جوانی عمدتا شامل استعمال دخانیات، اعتیاد و سوء مصرف مواد، رفتارهای مرتبط با صدمات و جراحات ( مثل خشونت )، رفتارهای جنسی ناسالم ، الگوهای ناسالم تغذیه و الگوی تحرک کم بدنی می باشند. شناخت این الگوهای رفتاری غلط و اجتناب از بروز این رفتارها و یا تداوم این رفتارها در نوجوانان و جوانان منجر به فراهم شدن زندگی سالم و کسب سلامتی و توانمندی این گروه خواهد شد (کودجو[5]،2004). در تصمیم‌گیری پرخطر، شخص با گزینه‌هایی روبه رو است كه انتخاب آنها عاری از سود و زیان، در زمان حال و آینده را به دنبال دارد. هر چند این سود و زیان با درجاتی از احتمال و عدم قطعیت همراه است. در تعریفی دیگر، تصمیم‌گیری پرخطر، نوعی از تصمیم‌گیری با پیامدهای كوتاه مدت مثبت ولی بلندمدت منفی، به شمار می‌آید و مشخصه آن به عنوان یک اختلال، این است كه یک لذت آنی فدای یک هدف بلند مدت می‌گردد. این همان چیزی است كه به عنوان عامل كلیدی بسیاری از اختلال‌های روانی از جمله سوء مصرف مواد، اختلال شخصیت ضد اجتماعی، اختلالات خلقی دوقطبی، گرایش به خودكشی، اختلالات رفتاری نابهنجار و رفتارهای پرخطر جنسی به شمار می‌رود. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت كه پیش‌بینی میزان خطرپذیری تصمیم‌گیری ‌های فرد در شرایط مختلف، از اهمیت بسزایی برخوردار است و لازمه آن شناخت شرایطی است كه در آن احتمال بیشتری برای خطر پذیری افراد وجود دارد. در این تحقیق منظور از رفتارهای پرخطر مجموع رفتارهایی با ماهیت آسیب زننده به فرد و اجتماع در دانشجویان مانند اعتیاد به سیگار، الکل و مواد مخدر، رفتار جنسی نا متعارف، انجام کارها بدون ایمنی، گرایش به خودکشی و … است (کودجو، 2004). از آنجایی که متغیر اصلی ما در این پژوهش رفتارهای رفتارهای پرخطر می باشد در اینجا به بررسی راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی می پردازیم.

 

سازه ی نظم جویی هیجان در گستره ی پژوهشی و نظری، در سال های اخیر توجه زیادی را به خود معطوف نموده است. برخی از نظریه پردازان این سازه را تنها به عنوان یک حالت درونی (شامل برانگیختگی فیزیولوژیکی و فرایندهای توجه) در نظر گرفته اند(تامپسون[6]،

دانلود مقاله و پایان نامه

 1994)، اما اکثر پژوهشگران آن را به عنوان یک سازه که دربرگیرنده‌ی چندین مولفه می‌باشد مورد توجه قرار داده اند. این مولفه ها عبارتند از: 1- ابعاد درونی درک و شناسایی هیجان‌های خود و تعدیل یا مقابله‌ی مناسب با آن ها، 2- مولفه ی اجتماعی درک و شناسایی حالت هیجانی همسالان و اعضای خانواده و 3-مولفه‌ی رفتاری که دربرگیرنده‌ی پاسخ‌دهی مناسب در موقعیت‌های بین فردی است (گروس[7]، 1998ایزنبرگ[8]، 2005). تامپسون بر این باور است که نظم جویی هیجان شامل فرایندهای درونی و برونی است که مسئول نظارت، ارزیابی و تغییر واکنش‌های هیجانی، به خصوص ویژگی‌های شدت و زمان در رسیدن به اهداف است. نظم جویی هیجان یک مفهوم بسیار پیچیده و گسترده می‌باشد که دامنه‌ی وسیعی از پاسخ‌های شناختی، هیجانی، رفتاری و فیزیولوژیکی را دربرمی‌گیرد و می‌تواند به صورت هشیار یا ناهشیار خودکار یا تلاش مند انجام شود (بارق[9]، 2007). این سازه شامل مهارت ها و راهبردهایی برای نظارت، ارزشیابی و تغییر واکنش‌های هیجانی است. راهبردهای نظم جویی هیجان نه تنها شدت و فراوانی حالت های هیجانی را کاهش می‌دهد، بلکه باعث ایجاد و حفظ هیجان‌ها نیز می گردد (کل[10]،1994). بنابراین فرایندهای نظم جویی هیجان نه تنها بر هیجان‌های منفی بلکه بر هیجان‌های مثبت نیز متمرکز است. یکی از متداول ترین راهبردهای نظم جویی هیجان، استفاده از فرایندهای شناختی (یا نظم جویی شناختی هیجان است. نظم جویی هیجان از طریق شناخت ها در زندگی روزمره ی افراد به چشم می خورد. شناخت ها یا فرایندهای شناختی به افراد کمک می کنند که هیجان ها و احساس های خود را تنظیم نموده و توسط شدت هیجان ها مغلوب نشوند. فرایندهای شناختی را می‌توان به فرایندهای ناهشیار (مانند فرافکنی و انکار و هشیار نظیر ملامت خویش، فاجعه سازی و نشخوارگری تقسیم نمود (کاشدان[11]، 2008و بیدلوسکی[12]،2005). و در آخر به توضیح تاب آوری که بر رفتارهای پرخطر تاثیر می گذارد می پردازیم.

 

تاب آوری را می توان به صورت توانایی بیرون آمدن از شرایط سخت یا تعدیل آن تعریف نمود. در واقع تاب آوری ظرفیت افراد برای سالم ماندن و مقاومت و تحمل در شرایط سخت و پرخطر است که فرد نه تنها بر آن شرایط دشوار فائق می شود بلکه طی آن و با وجود آن قوی تر نیز می گردد (به نقل از هووارد[13]، 2009) چنین به نظر می رسد دانشجویان در شروع تحصیل در انطباق با موقعیت جدید به ویژه از نظر اجتماعی و روابط بین فردی مشکلات بیشتری داشته اند که این موضوع لزوم اقدامات مرکز مشاوره را از نظر سازگاری با شرایط جدید در دانشگاه و محیط خوابگاه و همچنین ضرورت آموزش مهارتهای زندگی مخصوصاً برقراری ارتباط موثر و مهارتهای روابط بین فردی، آموزشهای جرأت ورزی و مدیریت استرس و به خصوص تاب آوری را مطرح می سازد. مطالعات نشان داده اند که موقعیتهای استرس زای دانشجویان دانشگاه آنها را با مشکلات تحصیلی، ارتباطی یا کاری روبرو می کند (چامبلیس[14]،و همکاران،2003، به نقل از لی[15]، 2008). استرس می تواند باعث روی آوردن به ناسازگاری هایی مانند الکلیسم و فعالیتهای تحصیلی ضعیف شود  تاب آوری مزایای بی شماری را برای افراد به دنبال دارد، افراد تاب آور از افسردگی، اضطراب، شکایات بدنی، مشکلات تفکر و سوء مصرف مواد کمتری برخوردارند (بونانو[16]، 2010). با توجه به توضیحات بالا و تاثیر عوامل متفاوت در سلامت روان و ایجاد سازگاری در مردم به خصوص جوانان و عواملی که در بروز رفتارهای پرخطر اثر گذار است، ضروورت و سوالی که در این تحقیق پیش می آید این است که آیا می توان از روی تاب آوری و نظم جویی شناختی هیجانی، رفتارهای پرخطر دانشجویان را پیش بینی کرد؟

 

 

  • ضرورت و اهمیت تحقیق

 

طبق نتایج تحقیقات، 25 % تا 50 % از تمامی کودکان و نوجوانان در آمریکا در سنین 17ـ 10 سالگی در معرض خطر محدودیت‌های آموزشی، عاطفی، اقتصادی و فرصت‌های اجتماعی می‌باشند که در نتیجه می‌تواند سبب سوق داده شدن آنان به سمت رفتارهای پرخطر و فعالیت‌‌هایی نظیر اعمال خشونت، خرابکاری، فعالیت‌های جنسی حفاظت ‌نشده، سوء مصرف الکل و مواد، فرار از مدرسه و ترک تحصیل گردد (کروکزک، الکساندر، هاریس،  2005به نقل از ویلسون،2009) رفتارهای پرخطر نظیر اعمال خشونت و درگیری فیزیکی با دیگران، استعمال دخانیات، مصرف الکل و مواد مخدر و داروهای نشاط ‌آور، رفتارهای پرخطر جنسی، همه از رفتارهایی هستند که می‌توانند سبب افزایش اضطراب در نوجوانان شده و زمینه را برای ابتلاء آنان به انواع بیماری‌ها و حتی مرگ زودرس فراهم آورند، به علاوه عوارض ناشی از انجام رفتارهای پرخطر شامل افزایش افسردگی و ایجاد افکار و یا اقدام به خودکشی ، مسمومیت ناشی از الکل و یا مستی‌های غیر قابل پیش‌بینی و تحریک‌پذیری، انجام رفتارهای پرخطر جنسی (آمیزش حفاظت نشده و زودهنگام، افزایش تعداد شرکاء جنسی و حاملگی‌های ناخواسته، ایجاد بیماری‌های مقاربتی و عفونیHIV) افزایش اعمال خشونت و درگیری‌های فیزیکی با دیگران، افزایش احتمال صدمه دیدن و یا مرگ و میر ناشی از مصرف الکل و مواد مخدر گزارش گردیده است (هالفورز، 2004).

 

با توجه به اثر عوامل مختلف در بروز رفتارهای پرخطر در دانشجویان و نقش و آسیب های فراوانی که به دلایل رفتار پر خطر به وجود می آید، بررسی متغیرهای مرتبط با آن و عواملی که در کنترل رفتارهای پرخطر و در بروز و یا کاهش آن موثر است نیازمند توجه و بررسی است به همین دلیل در این تحقیق سه متغیر تاب آوری،  نظم جویی شناختی هیجانی بر رفتارهای پرخطر دانشجویان مورد بررسی قرار میگیرد. در واقع هر یک از این سه متغیر با توجه به ماهیت خویش نقش بنیادی و اساسی در بروز رفتارهای پرخطر بر عهده دارند. تاب آوری با ظرفیت تقابل با شرایط سخت و مقاومت در برابر وسوسه ها و شرایط اجتماعی ، نظم جویی شناختی هیجانی و هوش هیجانی نیز به عنوان متغیرهایی فیزیولوژیکی، روانی و اجتماعی نقش بسیار مهم در پردازش شرایط و تصمیم برای انجام کار و انتخاب موقعیت برعهده دارد.

 

 

  • اهداف پژوهش

 

هدف کلی

 

نقش تاب آوری و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی در پیش بینی رفتارهای پر خطر دانشجویان

 

اهداف اختصاصی

 

پیش بینی رفتارهای پرخطر و (مولفه های آن) بر اساس تاب آوری دانشجویان

 

پیش بینی رفتارهای پرخطر و(مولفه های آن)  بر اساس راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی دانشجویان

 

 

  • فرضیه های پژوهش

 

فرضیه های تحقیق

 

بین تاب آوری با رفتارهای پر خطر(مولفه های آن) دانشجویان رابطه وجود دارد.

 

بین راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی و (مولفه های آن) با رفتارهای پرخطر دانشجویان رابطه وجود دارد.

 

رفتارهای پرخطر دانشجویان را می توان بر اساس تاب آوری و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی پیش بینی کرد.

پایان نامه نقش واسطه ای نظم جویی شناختی هیجان در رابطه با استرس و اضطراب

اینگونه به نظر می رسد كه تعارضها، شكستها و فقدانها، سلامت انسان را تهدید می كنند، اما انسان توانایی فوقالعاده ای برای نظم جویی این هیجانهای برانگیخته شده دارد. تلاش برای نظم جویی هیجان ها ، به طور گستردهای تعیین كننده ی اثری است كه این مشكلات بر بهزیستی روانی و جسمانی ما دارند(گروس، 1998). الگوهای نظری نشان داده اند كه نظم جویی موفق هیجانها با نتایجی همچون بهزیستی، پیشرفت در روابط، تحصیل و كار همراه هستند( جان و گروس، 2004). در مقابل، ناتوانی در نظم جویی هیجانها موجب اختلال هایی همچون اختلال شخصیت مرزی، اختلال افسردگی اساسی، اختلال دوقطبی، اختلال اضطراب فراگیر و اختلال اضطراب اجتماعی می شود( آلداو، نولن و هوکسما، 2010).

 

اهمیت عملكرد انطباقی هیجان ها، موجب ظهور پژوهش هایی با تاریخچه های طولانی در این زمینه شده است. مطالعه ی كنترل شناختی هیجان سه پیشگام عمده در متون روانشناسی دارد(اکسنر و گروس، 2005). اولین پیشگام، رویكرد روان تحلیل گری است كه قلمرویی مهم برای مطالعه ی معاصر نظم جویی هیجان است. فروید بر دو نوع تنظیم اضطراب تاكید دارد، یكی از آنها اضطراب مبتنی بر واقعیت است و در زمانی كه خواسته های موقعیتی من را در هم می شكند،افزایش می یابد. نوع دوم، اضطراب مربوط به تعارضهای میان بن و فرامن می باشد و زمانی كه تكانه های قوی برای ابراز شدن فشار می آورند، افزایش می یابد. پیشگام دوم، نظریه پردازان استرس و روش های رویاروگری هستند. در این پژوهش ها تمركز بر مدیریت موقعیت هایی است كه قابلیت های فرد را تحت تاثیر قرار می دهند( گروس، 1998). پیشگام سوم مطالعات تحولی خود نظم جویی است، كه ریشه اش در مطالعه ی تحول اجتماعی- هیجانی است(اكسنر و گروس،2005).  مطالعه ای در این زمینه نشان داد كه كودكان پاداش دلخواه اما همراه با تاخیر زمانی را با فكركردن درباره ی چیزهای لذتبخش موجود با روش های انتزاعی بدست می آورند، در نتیجه تكانه های فوری آنها برای خوردن كاهش می یابد (میشل و همكاران، 1989؛ به نقل از اوكسنر و گروس، 2005). پژوهشهای معاصر، زیربنایی برای روش های رفتاری و عصب نگر ایجاد كرد و تمركز آنها بر زمان، چگونگی و پیامدهای نظم جویی هیجان افراد است. به طور كلی به نظر می رسد كه پرداختن به مبحث نظم جویی هیجان در فرایند بهداشت روانی جامعه سودمند باشد.

 

2-1 بیان مسئله

 

از نظر سازمان بهداشت جهانی، سلامت روانی به حالت بهزیستی کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه فقط فقدان بیماری یا ناتوانی گفته می شود که بین این سه بعد تأثیر متقابل و پویا وجود دارد )چانگ و همکارن 2009). مفهوم سلامت روانی نیز از نظر WHO  چیزی فراتر از نبود اختلال های روانی و شامل  1. خوب بودن ذهنی2. ادراک خودکارامدی، 3. استقلال و خود مختاری، 4. کفایت و شایستگی، 5. وابستگی میانسالی و 6. خودشکوفایی توانمندی های بالقوه فکری و هیجانی است( سادوک، سادوک و رالز، 2009؛ به نقل از احمد علی نور بالا، 1390). 

 

عوامل فردی مختلفی بر میزان سلامت روان تأثیر می گذارد. متخصصان سلامت معتقدند که استرس عامل تأثیر گذار مهمی در زندگی مردم است که ارتباط نزدیکی با سلامت روان و با مشکلات جسمانی دارد. یکی از این مشکلات می تواند سردرد باشد. توام شدن سردردهای مذکور با اضطراب و استرس خود می تواند سبب تشدید سردرد شده و عدم توجه به آن اقدامات درمانی را دچار اشکال می سازد( مهدوی، 1388). متخصصان سلامت معتقدند که استرس عامل تأثیر گذار مهمی در زندگی مردم است که ارتباط نزدیکی با سلامت روان و با مشکلات جسمانی دارد( مهدوی، 1388). متخصصین سلامت روان استرس را به عنوان واکنش کلی فرد به تقاضاها و فشارهای محیطی می بینند که با محدودیت منابع هیجانی افراد برای مقابله مؤثر با این تقاضا ها همراه است( ورگارا، 2010). شکست در مقابله مؤثر با استرس می تواند به تغییر نامطلوبی در فرایند های رفتاری – روانی منجر شود و سلامت فرد را به خطر اندازد( بهرامی زاده، 1389).. تنظیم شناختی هیجان از مهم ترین متغیرهای مؤثر بر سطح سلامت روان می باشد. منظور از تنظیم شناختی هیجان نحوه ی پردازش شناختی فرد در هنگام مواجهه با وقایع ناگوار و استرسزا می باشد (گارنفسکی و کرایچ، 2006) به عقیده ی این محققان افراد در مواجهه با شرایط استرسزا از استراتژی های متنوعی استفاده میکنند. از جمله ی این استراتژی ها، نشخوار فکری، سرزنش خود، سرزنش دیگران، تلقی فاجعه آمیز و تمرکز مجدد مثبت، توسعه ی چشم انداز، ارزیابی مثبت، پذیرش و برنامه ریزی کردن است )گارنفسکی و همکاران، 2009). سامانی و صادقی در مطالعه ی خود این استراتژی ها را به دو دسته استراتژی مثبت( تمرکز مجدد مثبت، برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت و توسعه ی دیدگاه) و استراتژی های منفی (سرزنش خود، سرزنش دیگران، نشخوار فکری، تلقی فاجعه آمیز و پذیرش) تقسیم نموده اند. این محققان در همین مطالعه نشان دادند که استراتژی های منفی دارای همبستگی مثبت معنادار با افسردگی، اضطراب و استرس و استراتژیهای مثبت دارای همبستگی منفی معنادار با این شاخص های سلامت روان می باشند(  سامانی و صادقی، 1390). در همین راستا(

دانلود مقاله و پایان نامه

 ریان و داهلن، 2005) و( گرانفسکی، ریف، جلیسما، تروت و کرایچ، 2007)نیز در مطالعات خود نشان دادند که عموم افرادی که از افسردگی رنج می برند از استراتژی های منفی تنظیم شناختی هیجان همانند نشخوار فکری و تلقی فاجعه آمیز در رویارویی با شرایط ناگوار استفاده می کنند (گارنفسکی و همکاران، 2007).  به طور خلاصه می توان چنین نتیجه گیری کرد که نوع استراتژی شناختی هیجان عامل مؤثر بر سطح سلامت روانی می باشد( گارنفسکی و گرایچ، 2007). در این زمینه معتقدند هرگونه نقص در تنظیم هیجانات می تواند فرد را در قبال مشکلات روانشناختی از جمله افسردگی و اضطراب آسیب پذیر سازد. سلامت روانی افراد ناشی از تعاملی دو طرفه میان استفاده از انواع خاصی از راهبردهای تنظیم شناختی هیجانات و ارزیابی درست از موقعیت تنش زا است( گارنفسکی و همکاران، 2009). بنابراین هدف از پژوهش حاضر این است که آیا نظم جویی شناختی هیجان در رابطه با اضطراب و استرس و سلامت روان نقش واسطه ای دارد؟

 

3-1 ضرورت و اهمیت پژوهش

 

سلامت روان در افراد جامعه از اهمیت به سزایی برخوردار است. به همین دلیل روانشناسان علاقه مند به راه حل هایی عملی در جهت مشکلات روزمره افراد می باشند تا سبب بهینه سازی روند سلامت در آنان گردد. سلامت یک مفهوم چند بعدی است که علاوه بر بیمار و ناتوان نبودن، احساس شادکامی و بهزیستی را نیز در بر می گیرد. سیاست گذاری در زمینه سلامت روان ، ارزش های انسانی و اقتصادی بسیار زیادی دارد، زیرا منجر به پیشگیری از ایجاد معلولیت در افراد و صرف هزینه های گزاف در این زمینه می باشند. بررسی متون و و مطالعات روان شناختی نشان می دهد كه تنطیم هیجان، عامل مهمی در تعیین سلامتی و داشتن عملكرد موفق در تعاملات اجتماعی است )تامپسون، 1999) و نقص در آن با اختلالات درون ریز ( افسردگی، اضطراب، انزوای اجتماعی)  و اختلالات برون ریز )بزهكاری و رفتار پرخاشگرانه ( ارتباط دارد. آموزش تنظیم– هیجان ( گراتس و گاندرسون، 2006) به معنای كاهش و كنترل هیجانات منفی و نحوه استفاده مثبت از هیجانات  است. نظم جویی هیجان یكی از مهمترین قابلیت هاست كه باید آموخته شود. نظم جویی هیجانی بعنوان فرایند آغاز، حفظ، تعدیل و یا تغییر در بروز، شدت یا استمرار احساس درونی و هیجان مرتبط با فرایند ها، اجتماعی روانی درواقع تنظیم هیجانی، فیزیكی در به انجام رساندن اهداف فرد تعریف می شود( ویمز و پینا، 2010). تنظیم هیجان به توانایی فهم هیجانات و تعد یل تجربه و ابراز هیجانات اشاره دارد( فلدمن- بارت ، 2001). تنظیم هیجانی سازگارانه با سازگاری و تعاملات اجتماعی مثبت مرتبط است و افزایش در فراوانی تجربه ی هیجانی مثبت باعث مراقبه ی مؤثر با موقعیتهای استرس زا می شود( گروس، 2002) و حتی فعالیتهای لازم در پاسخ به موقعیتهای اجتماعی را بالا می برد )توگاد و فردریكسون ، 2002). سطوح بالای استرس در تمرکز افراد برای مقابله با این فشارهای روانی تأثیر مخرب دارد. یانگ، 2010 معتقد است که سلامت روان توانایی دفع وضعیت های ناخوشایند است و سازگار شدن با تغییرات محیطی و مقابله با استرس واضطراب و ناراحتی است. لذا باتوجه به چارچوب نظری مذكور،هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای نظم جویی شناختی هیجان در رابطه بااسترس واضطراب و سلامت روان زنان می باشد.

 

4-1فرضیه های پژوهش

 

فرضیه اول: نظم جویی شناختی هیجان در رابطه بین استرس و سلامت روان نقش واسطه ای دارد.

 

فرضیه دوم: نظم جویی شناختی هیجان در رابطه بین اضطراب و سلامت روان نقش واسطه ای دارد.                                              

 

5-1 متغیر های پژوهش

 

1-5-1 متغیر پیش بین: اضطراب و استرس

 

2-5-1 متغیر ملاک: سلامت روان

 

3-5-1 متغیر واسطه ای: تنظیم هیجان

 

4-5-1 متغیر کنترل: جنسیت

 

6-1 هدف پژوهش

 

هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای نظم جویی شناختی هیجان در رابطه بااسترس واضطراب و سلامت روان زنان می باشد.

 

7- 1 سؤالات پژوهش

 

1-7-1 آیا نظم جویی شناختی هیجان در رابطه بین استرس و سلامت روان نقش واسطه ای دارد؟

 

2-7-1 آیا نظم جویی شناختی هیجان در رابطه بین اضطراب و سلامت روان نقش واسطه ای دارد؟

 

8-1 تعاریف مفهومی متغیرها

 

1-8-1 الف) نظم جویی شناختی هیجان:

 

 نظم جویی شناختی هیجانی به عنوان فرایند آغاز، حفظ، تعدیل و یا تغییر در بروز، شدت یا استمرار احساس درونی و هیجان مرتبط با فرایند ها، اجتماعی روانی درواقع تنظیم هیجانی، فیزیكی در به انجام رساندن اهداف فرد تعریف می شود( ویمز و پینا، 2010).

 

2-8-1-ب) سلامت روان:

 

 سلامت روان توانایی دفع وضعیت های ناخوشایند است و سازگار شدن با تغییرات محیطی و مقابله با استرس واضطراب و ناراحتی است( یانگ، 2010).

 

3-8-1 ج) اضطراب و استرس:

 

 اضطراب و استرس در پاسخ به تهدیدی است که ناشناخته ، مبهم یا متعارض است و حالتی است که پیامدهای زیادی را به همراه دارد. باعث اعوجاج دریافت های حسی بیمار می شود. همچنین با تأثیر بر شناخت، موجب تحریف های ادراکی می شود( کاپلان و سادوک، 2010).

 

9-1 تعاریف عملیاتی متغیرها

 

1-9-1 الف) نظم جویی شناختی هیجان: نمره ای است که آزمودنی از آزمون نظم جویی شناختی هیجان به دست می آورد.

 

2-9-1 ب)سلامت روان: نمره ای است که ازمودنی از آزمون سلامت عمومی  GHQ-28 به دست می آورد.  

 

3-9-1 ج) اضطراب و استرس: نمره ای است که آزمودنی از آزمون  افسردگی، اضطراب ، استرس DASS- 21  به دست می آورد.

پایان نامه بررسی نقش دلبستگی به خدا در تاب آوری وکنترل عواطف بیماران سرطانی

:

 

هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش دلبستگی به خدا در تاب آوری وکنترل عواطف بیماران سرطانی بود.  

 

روش:بدین منظور تعداد 220 نفر از بیماران سرطانی  مراجعه کننده به بیمارستان، با بهره گرفتن از روش نمونه گیری در دسترس،  دفترچه سوالات پژوهش شامل پرسشنامه ؛ دلبستگی به خدا(غباری و حدادی کوهسار،1390)،  تاب آوری(کانور و داویدسون،2003) وکنترل عواطف ویلیامز را تکمیل نمودند.  

 

نتایج:نتایج پژوهش، حاصل از تحلیل رگرسیون چند متغیره گام به گام  که در آن مولفه های دلبستگی به خدا به عنوان متغیر مستقل و کنترل عواطف به عنوان متغیر وابسته وارد معادله شدند، نشان داد، دلبستگی ایمن و اجتنابی به خدا 78 درصد از واریانس کنترل عواطف را تبیین نمودند.  همچنین نتایج ضرایب رگرسیون نشان داد بین دلبستگی ایمن به خدا و کنترل عواطف (001/0>p، 61/0-r = )  رابطه منفی و معنی دار و بین دلبستگی دوسوگرا (05/0>p، 16/0r = )  و اجتنابی(001/0>p، 34/0r = )   به خدا و کنترل عواطف رابطه مثبتت و معنی داری وجود دارد. همچنین  نتیجه تحلیل رگرسیون چند متغیره گام به گام  که در آن مولفه های دلبستگی به خدا به عنوان متغیر مستقل و تاب آوری به عنوان متغیر وابسته وارد معادله شدند، نشان داد دلبستگی ایمن و اجتنابی  به خدا با هم  حدود77% متغیر تاب‌آوری را تبیین نمودند و مولفه دلبستگی اضطرابی  به خدا از معادله حذف شد.  نتایج ضرایب رگرسیون  نیز نشان داد؛ بین دلبستگی ایمن به خدا با تاب‌آوری رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد(001/0>p)

 

نتیجه گیری:به نظر می رسد دل سپردن به پایگاه و پناهگاه امن خداوندی در قالب دلبستگی ایمن به خدا نقش موثری در شکل گیری تاب آوری و کنترل عواطف بیماران سرطانی دارد.

 

کلید واژگان: دلبستگی به خدا، تاب آوری، کنترل عواطف، سرطان

 

بیان مسئله

 

یکی از بیماری های مزمن سرطان است.  درحال حاضر سرطان با اختصاص 21 درصد مرگ و میرها به خود،  دومین علت مرگ و میر در کشورهای صنعتی محسوب می شود.  در کشورهای در حال توسعه نیز سرطان سرطان چهارمین علت مرگ و میر است.  در ایران بنابر آمار وزارت بهداشت، سرطان پس از بیماریهای قلبی و عروقی و سوانح، سومین علت مرگ و میر می باشد(گویا و موسوی، 1387)

 

امروزه، علیرغم پیشرفت های پزشکی، توسعه درمان های سرطان و افزایش تعداد نجات یافتگان از سرطان،این بیماری از لحاظ احساس درماندگی و ترس عمیقی که در فرد ایجاد می کند،  به همتاست.  با پیشرفت در روش های درمان طبی، میزان بقاء افراد مبتلا به سرطان افزایش یافته است،اما مشکلات سازگاری با این بیماری مزمن در بسیاری ازافراد مبتلا، اختلالات روانی همچون؛ اضطراب،  افسردگی وخشم را به دنبال دارد (لی و همکاران، 2012).  این روند باعث می شود بیماران سرطانی با مشکلات عدیده ای در زمینه کنترل عواطف خود مواجه شوند.   منظور از کنترل عواطف این است که فرد عواطف خود را در موقعیت های گوناگون تشخیص دهد و آن را ابراز و کنترل نماید(گروس، 1998) و به جای آنکه از بروز هیجان ها جلوگیری کند،  آثار واکنشی آنها را کاهش داده تا فرصت کافی برای تصمیم های بهتر داشته باشد( شریفی و آقایار، 1386).  

 

فرد درکنترل وتنظیم عواطف،  با به دست آوردن توانایی بازنگری و بازسازی شدت وجهت یک عاطفه در خود و دیگران به تعدیل و مهار عواطف ( خشم،  افسردگی، اضطراب و عواطف مثبت)، به صورت درونی و تغییر جهت آنها به سمت سازش یافتگی می پردازد (پلیتری، 2002). کنترل عواطف بر جنبه های مختلف زندگی فرد، تعاملات بین فردی، بهداشت روانی و سلامت فیزیکی و جسمی تاثیر دارد (دونهام، 2008).

 

پژوهشها در زمینه عوارض روانشناختی سرطان همچون بسیاری از جنبه های دیگر روانشناسی بر آسیب شناسی روانی بیماریها متمرکز بوده اند(یعنی چرا افراد دچار مشکلات روانشناختی می شوند).  اما نگاه متفاوت و مثبت نگر به روانشناسی توجهش را معطوف به ویژگیهایی از افراد نموده است که باعث می شوند هنگام قرار گرفتن فرد در معرض استرس و شرایط ناگوار همچون سرطان نه تنها بهبود می یابند بلکه در مواردی به لحاظ روانشناختی ارتقا می یابند(شارما و همکاران، 2012؛گیلسپی، 2007).  یکی از این ویژگی ها وفرایند های پویای انسانی تحت عنوان تاب آوری مطرح شده است.

 

تاب آوری به مفهوم انعطاف پذیری،  بهبود و بازگشت به حالت اولیه پس از رویارویی با شرایط ناگوار است.  مقاومت موفقیت آمیز افراد تاب آور در برابر موقعیت های چالش برانگیز،  باعث می شود افراد علیرغم مواجهه با استرس های مزمن و تنیدگی ها از آثار نامطلوب آن کاسته و سلامت روانی خود را حفظ  كنند (ویلسون و دودک،  2004).  یکیازعوامل موثر بر سلامتروان وکنترل عواطف همچون اضطراب، افسردگی وخشم درافراد، تابآوریاست( شیخ و همکاران، 2013؛احمدیو همکاران، 2014؛احمدی، شیخ، سرابندی، 1390)

 

مفهوم تاب آوری بر اساس اصول اولیه نظریه دلبستگی قرار دارد و برخی از محققان و صاحب نظران بر این باورند که تاب آوری ریشه در نظریه دلبستگی دارد (کلر، 2003).

 

دلبستگی،  سیستم  عاطفی،  رفتاری وشناختی سازماندهی شده ای است که با انتخاب طبیعی طراحی شده است تا نزدیکی بین نوزاد ناتوان و اولین مراقبین او را حفظ کند(کیرک پاتریک، 1997). بر این اساس در دوران نوزادی دلبستگی عاطفی نسبت به یک یا چند نفر از مراقبین اولیه برای تامین حمایت، حفاظت و امنیت شکل می گیرد.  در شرایطی که موضوع دلبستگی(مراقب) به اندازه کافی پاسخگو و حمایت کننده باشد(دلبستگی ایمن)، آنچه نظریه دلبستگی از آن تحت عنوان مدل های درون کاری مثبت از خود و دیگران نام می برد در فرد شکل می گیرد و وقتی موضوع دلبستگی(مراقب) به اندازه کافی پاسخگو و حمایت کننده نباشد(دلبستگی ناایمن)،  مدل درون کاری منفی از خود و دیگران در نوزاد شکل می گیرد(هرتل و دوناهو، 1995).  این الگوهای فعال درونی اولیه از خود و دیگران،   بافتی را فراهم می نمایدکه این بافت به عنوان فیلتر شناختی برای تعبیر و تفسیر داده ها و درون سازی پیوند های عاطفی بعدی عمل کرده و تجربیات بین فردی را معنا می بخشد(برترتون و مانهلند، 1999).  بنابراین،  دلبستگی ساختار سازمان یافته ای است که مجموعه پیچیده هیجانها،  رفتارها و شناختهایی را که با تلاش کودک در دسترسی به احساس ایمنی، آرامشو کاوش در محیط شکل گرفته و در طول عمر تحول می یابد را توصیف می کند(سروف، 1997).

 

بالبی و اینثورث معتقدند،  تاب آوری نتیجه ایمن بودن دلبستگی است.  زیرا کودک با بهره گرفتن از تکیه گاه امن دلبستگی (والدین)،  به

دانلود مقاله و پایان نامه

 عنوان منبع آرامش،  به مقابله با سختیها و شرایط ناگوار پرداخته و به کاوش محیط می پردازد(تراویس و کومبوس- ارمه، 2007).  دلبستگی ایمن باعث رشد صفات روانشناختی مثبت همچون تاب آوری،  عواطف مثبت و امید در افراد می شود که این صفات نیز مهارتهای مقابله، احساس ارزش وظرفیت تحمل و سازش با تنیدگی را افزایشمی دهند(میکولنسر و شاور، 2007).  افرادی که پاسخ های پذیرا در زمینه نیازهای فیزیکی وعاطفی دریافت می کنند در شرایط ناگوار مقاومت و تاب آوری بیشتری دارند.  محبت و عواطف مثبت،  عنصری است که به افراد کمک می کند تا شهامت و جرات تردید ناپذیری برای مقابله با شرایط سخت کسب کنند (فانیوف، 2008).  بنابراین،  سبک دلبستگی را می توان به عنوان یکی از منابع تاب آوری در نظر گرفت که منعکس کننده توانایی تنظیم، تعدیل یا کاهش موثر پاسخ های هیجانی به رویداد های ناگوار مانند بیماری سرطان است(بارتلی،  هد و استنفلد، 2007).

 

امروزه با گسترش نظریه دلبستگی، علاوه بر دلبستگی به والدین در بعد معنوی نیزحضور خداوند و ارتباط افراد با خداوند نوعی دلبستگی قلمداد می شود (کرک پاتریک و شاور، 1992).

 

دلبستگی به خدا تحت عنوان ارتباط وگرایش عاطفی فرد به خداوند تعریف می شود.  در این تعلق خاطر،  خداوند به عنوان پایگاه امنی شناخته می شود که در همه شرایط می توان او را جستجو کرد( گرانکوئیست،  میکولنسر و شاور، 2010).  ارتباط با خدا به لحاظ نظری، در چارچوب نظریه دلبستگی بالبی و مبتنی بر دیدگاه دلبستگی به والدین(مراقب- کودک) می باشد(کیرک پاتریک، 2005؛ سروف،  فلیسون و فلیسون، 2006؛ گرانکوئیست و کیرک پاتریک، 2011) در همین راستا، کیرک پاتریک (1994)، معتقد است،  چهار ویژگی که اینثورث (1985)،  برای دلبستگی انسانی (دلبستگی مراقب- کودک) برشمرده است در ارتباط با خداوند به عنوان چهره دلبستگی  قابل ردیابی است.  بر این اساس او پنج معیار برای دلبستگی به خدا برشمرده است.

 

1) جستجو و حفظ مجاورت با خداوند: در دلبستگی به خدا اگر چه فرد  نمی تواند به طور فیزیکی به خدا نزدیک شود اما بسیاری از رفتارهای مذهبی همانند نماز خواندن،   دعا کردن و زیارت اماکن متبرکه، در ادیان و مذاهب مختلف شبیه به وارسی های متناوب کودک برای اطمینان از این که چهره دلبستگی در دسترس و پاسخگو است می باشد و نوعی رفتار مجاورت جویانه با خداست.

 

2) خداوند به عنوان پناهگاه امن: همانطور که کودک در شرایط استرس زا و بحرانی به سمت چهره اصلی دلبستگی(مراقب) بر می گردد،  فرد مومن نیز در شرایط استرس،  درماندگی و بحران به خداوند به عنوان پناهگاه مطمئن پناه می برد.

 

3) خداوند به عنوان پایگاه ایمن: همانطور که کودک،  مادر را پایه و اساس ایمنی می داند و در محیط کاوش می کند.  فرد مومن نیز با اعتقاد به این که خدا پایه و اساس ایمنی است، احساس قدرت کرده و این امر باعث افزایش اعتماد به نفس و امنیت وی در لحظات اضطراب و ترس می شود.

 

4) جدایی و فقدان: خداوند فراگیر است و همه جا حضور دارد،  بنابراین فرد نمی تواند همانطور که از یک چهره دلبستگی انسانی جدا می شود یا او را از دست می دهد از خدا نیز جدا شود.  افرادی که از آیین ها ی دینی و مذهبی دور می شوند،  نوعی اضطراب جدایی را تجربه می کنند و برای رسیدن به آرامش و احساس امنیت،  در صدد جوارجویی با خداوند بر می آیند.

 

 5) خداوند به عنوان قادر و دانای کل: رابطه انسان و خدا بهتر از رابطه مراقب- کودک این ویژگی را آشکار می کند و این ویژگی در ارتباط فرد با خدا نسبت به رابطه دو فرد عاشق بزرگسال نیز دائمی تر بوده و بیشتر حفظ می شود. شاید از مهمترین تفاوت های موضوع دلبستگی به والدین و دلبستگی بزرگسالی با دلبستگی به خدا همین ویژگی باشد.

 

شکل گیری الگوی درون کاری اولیه از خود و دیگران در دوران کودکی و در ارتباط با والدین(بالبی، 1969)،  بافتی را فراهم می نمایدکه این بافت به عنوان فیلتر شناختی برای تعبیر و تفسیر داده های درونی و بیرونی عمل می کند.  این الگوهای درون کاری مثبت یا منفی نسبت به خود و دیگرانعلاوه برکودکی، در دلبستگی به خدا (میکولنسر و همکاران، 2008)، نیز مطرح          می باشد. از ویژگیهای افراد با الگوی  دلبستگی ایمن به خدا،  داشتن الگوی درون کاری  و برون کاری مثبت از خود و دیگران(خدا) است.  آنان در سایه اعتماد و توکل به خداوند به عنوان منبع حمایتی و پایگاه امن با اعتماد به نفس بالایی با شرایط سخت مقابله می کنند.  این افراد با اعتماد به خود و خداوند،  موقعیت ها و شرایط را در کنترل خود دارند(رینر و همکاران، 2010؛ هال، ادوارد و هال، 2006)

 

تحقیق در زمینه دلبستگی به خدا نشان داده است، افرادی که دلبستگی ایمن به خدا دارند،  در احساس تنهایی،  افسردگی،  اضطراب،  بیماریهای جسمانی  و سایر اختلالات روانی،  در  سطح  پایین تری قرار دارند( احمدی،  شیخ،  سرابندی،1391؛ کیرک پاتریک، 1998).  روی آوردن به خدا به مثابه دلبستگی ایمن  باعث افزایش عواطف مثبت وكاهش اضطراب ، پرخاشگری و افسردگی در افراد می شود(احمدی و همکاران، 2014؛ گرانکویست و کیرک پاتریک، 2011).

 

بنابرآنچه گفته شد،  بیماران سرطانی به طور معمول با آگاهی از بیماری خود عواطف منفی همچون اضطراب،  افسردگی وخشم  را تجربه می کنند.  در این میان برخی از بیماران سرطانی قادرند با بیماری خود سازگار شوند و بر عواطف خود کنترل بیشتری داشته باشند.  به نظر می رسد تاب آوری مبتنی بر دلبستگی ایمن به خدا  نقش اساسی در کنترل عواطف این بیماران داشته باشد.  بر این اساس هدف از پژوهش حاضر،  شناخت نقش دلبستگی به خدا در تاب آوری وکنترل عواطف بیماران سرطانی بود.

 

1-2- اهمیت و ضرورت تحقیق

 

1- توجه علمی به توانمندیهای مثبت بیماران همچون؛ تاب آوری،   معنویت(دلبستگی به خدا) و کنترل عواطف کمتر مورد توجه قرار گرفته است و در سایه آسیب شناسی روانی کمرنگ جلوه کرده است.

 

2-  امروزه توجه به معنویت، حتی به عنوان روش های روان درمانی(مبتنی بر رویکرد دلبستگی به خدا) مورد توجه قرار گرفته است و آگاهسازی  و ایجاد تصویر مثبت نسبت به خدا به عنوان روش های مداخله ای موثر بر سلامت روان گزارشمی شود. اما در ایران با توجه به تفاوتهای فرهنگی و اعتقادی و همچنین به دلیل فقر پیشینه نظری و تجربی لازم، امکان ورود به مداخله روانشناختی،  امری غیرعلمی و غیر منطقی به نظر می رسد.  لذا این پژوهش می تواند در تولید علم و ورود به مداخله های روانشناختی در این زمینه موثر واقع شود.

 

1-3- اهداف تحقیق

 

1- شناخت نقش دلبستگی به خدا در کنترل عواطف بیماران سرطانی

 

2- شناخت نقش دلبستگی به خدا در تاب آوری بیماران سرطانی

 

3- شناختنقش دلبستگی به خدا و تاب آوری در کنترل عواطف بیماران سرطانی

 

1-4- فرضیات تحقیق

 

1- بین مولفه های دلبستگی به خدا وکنترل عواطف بیماران سرطانی رابطه وجود دارد.

 

2- بین مولفه های دلبستگی به خدا و تاب آوری بیماران سرطانی رابطه وجود دارد.

 

3- بین مولفه های دلبستگی به خدا و تاب آوری با کنترل عواطف بیماران سرطانی رابطه وجود دارد.

 

1-5-تعریف متغیر های پژوهش

 

1- دلبستگی به خدا

 

تعریف علمی: دلبستگی به خدا به صورت دلبستگی عاطفی فرد به خداوند تعریف می شود.  در این تعلق خاطر،  خدا به عنوان پایگاه امنی شناخته می شود که در زمان های پریشانی پناهگاه بشر است و با آزادی کامل می توان در زمان آسایش خاطر به دنبال او گشت(کیرک پاتریک،  2005).

 

تعریف عملیاتی: حاصل نمره آزمودنی در پاسخگویی به سئوالات پرسشنامه 37 سئوالی دلبستگی به خدا،  غباری و حدادی کوهسار(1390)،  که دلبستگی به خدا را در سه بعد، ایمن، اجتنابی و اضطرابی مورد سنجش قرار می دهد.  

 

2- تاب آوری

 

تعریف علمی: تاب آوری به مفهوم انعطاف پذیری،  بهبود و بازگشت به حالت اولیه پس از رویارویی با شرایط ناگوار است

 

تعریف عملیاتی:  حاصل نمره آزمودنی در پاسخگویی به سوالات مقیاس 25 گزینه ای تاب آوری كانر و دیویدسون خواهد بود که در مقیاس پنج درجه ای از هرگز نمره 1 تا همیشه گزینه5 محاسبه و تعیین خواهد شد.

 

3- کنترل عواطف

 

تعریف علمی: منظور از كنترل عواطف این است كه فرد عواطف مثبت و منفی خود(اضطراب، خشم، افسردگی، عواطف مثبت) را در موقعیتهای گوناگون تشخیص دهد و آنها را ابراز  و كنترل نماید(گروس، 1998).

 

تعریف عملیاتی : حاصل نمره آزمودنی در پاسخگویی به سئوالات مقیاس 42 سئوالی كنترل عواطف ویلیامز خواهد بود.

 
مداحی های محرم