مشكلاتی كه امروزه مدیران بازاریابی را به خود مشغول كرده، عبارت است از آنکه تلاش آنها برای خلق و نگهداری برند، فاقد برنامهریزی های لازم بوده است و به دلیل عدم شناخت ویژگی های نام تجاری (برند) و عدم شناخت روش های صحیح مدیریت نام تجاری، نمیتوانند به صورت اثربخشی، محصول را با نام تجاری پیوند بزنند. اغلب مدیران بازاریابی و یا مدیران برند، مفاهیم بازاریابی را از قبیل شناخت نیازهای مشتری، موضعیابی، فعالیتهای ترفیعی و تبلیغی بهخوبی میدانند و تجربه فراوانی در اجرای آنها دارند، اما در مجموع آنچه آنها را در بازاریابی محصولات و خدمات دچار مشکل میکند، آن است که نمیتوانند مفاهیم بازاریابی را در راه ارتقاء ارزش نام تجاری به کار گیرند(آکر، 2013، 25).
اینها همه از آن جا ناشی میشود كه آنها شناخت درستی از نام تجاری به عنوان یکی از مهمترین دارایی های نامشهود شرکت ندارند و برداشت آنها از دارایی صرفاً شامل چیزهایی است که درنظر میآید وقابل لمس است. همانگونه که علم مدیریت سازمان میتواند مدیران مؤسسات تولیدی را با بهره گرفتن از ابزارهای مدیریتی نظیر هدفگذاری، برنامهریزی، هماهنگی، بسیج منابع و امکانات وکنترل یاری دهد، تا به اهداف سازمان دست یابد، علم مدیریت برند نیز مدیران را قادر میسازد تا برنامهریزی صحیحی در راستای دستیابی به اهداف نام تجاری داشته باشند، بهگونهای که بدون به هدر دادن منابع میزان دستیابی به اهداف بیشتر شود.یکی از مهمترین عواملی که میتواند جایگاه برند را در ذهن مصرفکننده ارتقاء بخشد، نظام بازاریابی است(آکر، 2014، 16).
سازمان ها و بانک ها و شرکت ها در بازار یابی جدید برای ایجاد تمایز بین محصولات خود و رقبا از استراتژی ها و روش های گوناگونی استفاده می کنند، یکی از تصمیمات مهم در بازاریابی امروز ، تصمیم در مورد انتخاب نام تجاری برای محصولات و خدمات می باشد. اگر نام تجاری با رعایت نکات دقیق و روان شناسی، مطالعه رفتار مصرف کنندگان و توجه به اصول صحیح بازار یابی انتخاب شده باشد، موفقیت آن محصول یا خدمت را در بازار به اندازه زیادی تضمین می کند (باغبان و موسوی، 1393، 25). برند یا نام تجاری یک نام، اصطلاح، علامت، نشان یا طرح یا ترکیبی از این اصطلاحات است که برای شناسایی کالا ها یا خدمات یک فروشنده یا گروهی از فروشندگان و متمایز کردن این کالاها و یا خدمات از کالاها یا خدمات رقبا به کار می رود (جلالی، 1392، 25).
برند تعهد دائمی یک فروشنده برای ارائه مجموعه هایی از ویژگی ها، مزایا و خدمات خاص به خریداران است. بهترین نام های تجاری حاوی تضمین کیفیت هستند. نام تجاری فقط یک عنوان چاپ شده نیست، شما نمی توانید یک محصول یا خدمت یا یک سازمان را در قالب یک رنگ جدید ارائه کنید و از مردم انتظار داشته باشید که هر نوع تغییری را بپذیرند (صالحی، 1384، 53).
در بازار های رقابتی امروز حفظ مشتری و تلاش برای افزودن به میزان خرید آنها امری ضروری است. زیرا حفظ مشتریان موجود نسبت به جذب مشتریان جدید کم هزینه تر است. لذا این امر شرکت ها را به سمت استفاده از استراتژی هایی که ضمن کاهش هزینه های حفظ
مشتری فعلی باعث افزایش میزان خرید آنها شود، سوق داده است. یکی از این راهبرد ها استفاده از استراتژی توسعه نام تجاری است. استفاده از این استراتژی علاوه بر حفظ مشتریان فعلی در بسیاری از هزینه های معرفی محصول یا خدمت جدید مانند، هزینه های تبلیغات و …. صرفه جویی می کند. هزینه معرفی یک نام تجاری جدید به بازار بسیار زیاد می باشد. هزینه های معرفی یک نام تجاری جدید در ایران نیز، علی رغم اینکه میزان دانش و آگاهی مؤسسات ایرانی از بازاریابی نسبت به کشورهای توسعه یافته در سطح پایین تری قرار دارد، در دهه اخیر رشد افزونی پیدا کرده است. اما سرمایه گذاری کلان لزوماً موفقیت آن نام تجاری را در بازار تضمین نمی کند. از طرفی، بسیاری از مدیران بازاریابی بر تکنیک کاهش و صرفه جویی در هزینه ها برای افزایش قابلیت رقابت خود در بازار تأکید دارند (بازرگان، 1386، 35).
همانطورکه قبلاً ذکر شد، مدیران با بهره گرفتن از این استراتژی در بسیاری از هزینه های خود از جمله تبلیغات، معرفی، توزیع در ارائه کالاها و خدمات جدید صرفه جویی می کنند. بنابراین ایجاد جایگاه ذهنی و نام تجاری مناسب در بین مشتریان را می توان به عنوان یک عامل مهم و تأثیرگذار در نظر گرفت. فواید بسیار زیاد ایجاد یک نام تجاری جدید، تعداد زیادتری از شرکت ها را برای استفاده از استراتژی توسعه نام تجاری ترغیب می نماید. با بهره گرفتن از نام های تجاری خوب و شناخته شده،هزینه ایجاد محصول یا خدمت جدید به خصوص در زمینه بازاریابی، تبلیغات و کارایی توزیع به مقدار قابل ملاحظه ای پایین می آید (آکر، 2013، 62).
استفاده از استراتژی توسعه نام تجاری، آگاهی مشتریان را بالا برده و یک نوع وابستگی سریع فراهم می کند. بنابراین، بانک ها نیز از این قاعده مستثنی نبوده و برای جلب مشتری و کسب برتری در رقابت با سایر بانک ها نیازمند یک برند بانکی موفق هستند. بنابراین شناسایی عوامل اثر گذار بر نظام بازاریابی برند بانکی بی دلیل نیست. لذا هدف پژوهش حاضر پاسخگویی به این سؤال است که چه عواملی بر نظام بازاریابی برند بانکی تأثیر می گذارند؟
امروزه بسیاری از سازمان ها به این باور رسیده اند که نام و نشان تجاری و برند یکی از بارزترین دارایی های آنهاست . نام و نشان تجاری قدرتمند هم برای مشتری و هم برای سازمان ارزش ایجاد می کند. نام و نشان های تجاری، از یک طرف ابزار مختصر و مفیدی برای ساده سازی فرایند انتخاب و خرید محصول یا خدمت در اختیار مشتری قرار می دهند و فرایند پردازش داده ها و اطلاعات را برای آن ها ساده تر و سریع تر می سازند و از این طریق برای مشتریان ارزش ایجاد می کنند، از طرف دیگر فرایند های تولید و طراحی محصول ممکن است، به سادگی قابل کپی برداری باشند، اما تصویر و نقش پا بر جایی که در ذهن افراد و سازمان ها بر پایه چندین سال فعالیت بازار یابی و تجربه نام و نشان تجاری به جای مانده است، به سادگی قابل جایگزین شدن و کپی برداری نیست (بلید و بهی، 2011، 18). در نتیجه بانک ها می توانند بر پایه یک نام و نشان تجاری قدرتمند، در رقابت با سایر بانک ها موفقیت بالاتری را برای خود تعیین کنند و آسیب پذیری خود را در مقابل رقبا کاهش دهند (بلید و بلهی، 2011، 19).
عوامل زیادی اهمیت مطالعه شناسایی عوامل اثر گذار بر نظام بازاریابی برند بانکی را مشخص می کند، از جمله این عوامل می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1.وجود انبوه تولید کنندگان که مبادرت به تولید یک رده محصول یا خدمت مشابه می نمایند و رقابت شدیدی که بین این شرکت های تولیدی و خدماتی وجود دارد .
2.اهمیت فرایند تصمیم گیری برای مشتریان و خریداران جهت کاهش ریسک و کسب بهترین مطلوبیت، بهره و نتیجه از انتخاب خود
3.اتکا مشهود مشتریان به محصولاتی که دارای نام های تجاری مشهور و قدرتمند هستند ، برای انتخاب و تصمیم گیری در هنگام دریافت یک کالا یا یک خدمت.
لذا موضوع حفظ و تقویت نام تجاری و عوامل مؤثر بر آن، برای بانک هایی که دغدغه حفظ و توسعه جایگاه رقابتی خویش را در بازار دارند ، چالشی راهبردی است و هزینه های بسیاری را نیز برای درک و شناخت این مهم و دست یابی به راهکارهای کاربردی برای تقویت آن، صرف می کنند چرا که با شدت گرفتن رقابت و نزدیک شدن به سطح کیفی و کمی محصولات یا خدماتی که بتواند مورد توجه مشتریان قرار گیرد و آنها را به مشتری دائمی محصولات آن شرکت تبدیل کند، توجه به برند و نام تجاری حیاتی و ضروری تلقی می شود.
هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی عوامل اثر گذار بر نظام بازاریابی برند بانکی است.
1.تعیین تأثیر درگیری محصول بر نظام بازاریابی برند بانکی
2.تعیین تأثیر ریسک گریزی بر نظام بازاریابی برند بانکی
3.تعیین تأثیر اعتماد به نام تجاری بر نظام بازاریابی برند بانکی
4.تعیین تأثیر وفاداری به نام تجاری بر نظام بازاریابی برند بانکی
Marketing
Brand
Aaker
Belaid , S.,& Behi,
عدم دسترسی به اطلاعات بهای تمام شده یکی از چالش های فراروی مدیریت در شرکت فرودگاه های کشور می باشد. با توجه به ماهیت درآمد هزینه ای بودن این شرکت و لزوم پرداخت هزینه های هنگفت و سرسام آور فعالیت های عملیاتی و فرودگاهی از محل درآمدها، تعیین بهای تمام شده خدمات و به طبع قیمت گذاری این خدمات از اهمیت حیاتی برخوردار است. در سایه فقدان اطلاعات بهای تمام شده، قیمت گذاری خدمات ارائه شده توسط این شرکت صرفا بر اساس گمانه زنی، تخمین و سایر روش های غیر قابل اتکا خواهد بود. از طرف دیگر با توجه به شرایط حال حاضر صنعت هوانوردی و وضع تحریم های ناعادلانه در این حوزه و با عنایت به اینکه عمده مشتریان خدمات ارائه شده شرکت های هواپیمایی داخلی و خارجی می باشند، نرخ گذاری فاقد پشتوانه و مستندات علمی از یک سو موجب وقوع بحران مالی و عدم امکان پرداخت به موقع بدهی توسط مشتریان و از سوی دیگر و در سطح بین الملل باعث از دست دادن بازار رقابتی خواهد شد. خدمات شرکت فرودگاه های کشور شامل عملیات ناوبری، نشست و برخاست هواپیما، روشنایی باند و سطوح پروازی، پارکینگ هواپیما و ترمینال بار و مسافر می باشد. با توجه به تنوع خدمات ارائه شده، محاسبه بهای تمام شده خدمات ناهنگونی از این دست و اطلاعات حاصل از آن با اتکاء بر سیستم هزینه یابی سنتی به هیچ عنوان تکاپوی نیازهای اطلاعاتی، مدیریتی، سرمایه گذاری، کنترل و ارزیابی عملکرد این حوزه را نخواهد داشت. همچنین با توجه به اینکه صنعت هوانوردی و فرودگاهی در تقسیم بندی رایج در صنعت، جزء صنایع با تکنولوژی برتر قرار گرفته، عدم توجه به سطوح مختلف تکنولوژی بکاررفته در این حوزه محاسبه بهای تمام شده خدمات فرودگاهی را از واقعیت دور خواهد ساخت. طبق استانداردهای موجود در این صنعت فرودگاه ها بسته به شرایط عملیاتی و تعاریف تخصصی، دسته بندی شده و محاسبه بهای تمام شده یک خدمت واحد در فرودگاه های مختلف الزاما بایستی تفاوت محسوس داشته باشد. توجه به ظرفیت پذیرش و اعزام پرواز در یک فرودگاه امری کاملا گریز ناپذیر در حوزه حسابداری مدیریت و بهایابی خدمات محسوب می شود. پیچیدگی فرایند ارائه خدمات در صنعت هوانوردی و فرودگاهی و ضعف سیستم های هزینه یابی سنتی در درک و تأثیر آن بر بهای تمام شده خدمات، نیاز به یک سیستم کاملا پویا و هوشمند برای محاسبه بهای تمام شده را بیش از پیش اثبات می کند. اشکالات موجود در سیستم هزینه یابی سنتی و عدم توانایی این سیستم در ارائه اطلاعات دقیق، بهنگام و مربوط در حوزه بهای تمام شده منجر به معرفی سیستم بهای تمام شده برمبنای فعالیت در دهه 1980 گردید. ایجاد ارتباط علت و معلولی بین فعالیت های انجام شده در واحد تجاری برای ارائه خدمات و منابعی که صرف این فعالیت ها شده مهمترین وجه تمایز سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت با سیستم های سنتی هزینه یابی است.
با توجه به طبقه بندی هزینه ها در شرکت فرودگاه های کشور و تحقق بخش عمده ای از هزینه های سربار غیر مستقیم در ستاد شرکت، بکارگیری سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت در ستاد اطلاعات ذی قیمتی از جمله شناسایی فعالیت های بدون ارزش افزوده را در اختیار مدیران این شرکت قرار خواهد داد. ضمن اینکه مهم ترین گام در جهت محاسبه دقیق بهای تمام شده خدمات فرودگاهی در سطح فرودگاه های کشور، هزینه یابی و تسهیم هزینه های سربار غیر مستقیم در ستاد می باشد. به همین دلیل کلیه فعالیت ها و مطالعات بر سیستم هزینه یابی ستاد متمرکز گردیده است.
مباحث هزینه یابی و محاسبه بهای تمام شده در صنعت هوانوردی و فرودگاهی در ابتدای راه خود قرار دارند. ملموس نبودن خدمات در فرودگاه های کشور، حاکمیت بخش دولتی، تفکر هزینه ای در مدیران، الزامات قانونی و تعهدات بین المللی در خصوص ارائه خدمات هوانوردی و فرودگاهی در کشور باعث عدم توجه جدی به مبحث هزینه یابی و بهای تمام شده خدمات شده است. با توجه به انحصار کامل شرکت در حوزه فرودگاهی و البته الزامات قانونی که بر این انحصار تأکید دارند، عملا بازار رقابتی برای خدمات فرودگاهی وجود ندارد و همین انحصار موجب کم توجهی به مباحث حسابداری مدیریت از جمله بهای تمام شده گردیده است. سیستم های حسابداری موجود به دلیل دیدگاه سنتی صرفا به ثبت منابع صرف شده در سازمان جهت ارائه خدمات می پردازند و طبقه بندی، تفکیک و تسهیم هزینه ها الگوی علمی و رابطه منطقی با فعالیت های انجام شده برای ارائه خدمات ندارد. همچنین درک مشترکی در میان کارشناسان صنعت در خصوص سیستم هزینه یابی، روش تسهیم هزینه ها و مبانی و معیارهای تسهیم دیده نمی شود. به همین دلیل مباحثی همچون تجزیه و تحلیل هزینه ها، شناسایی فعالیت های فاقد ارزش افزوده، شناسایی ظرفیت های بلا استفاده و هزینه فرصت از دست رفته ناشی از آن، ارزیابی عملکرد بخش های مختلف، افزایش کارآیی و بهره وردی و استفاده بهینه از منابع محدود موجود موضوعاتی است که کمتر به آن پرداخته شده و در صورت تصمیم مدیریت برای شروع فعالیت ها در این حوزه زیرساخت اساسی که سیستم بهای تمام شده و اطلاعات حاصل از آن می باشد، وجود ندارد و یا در مراحل طراحی نظری مغفول مانده است.
امروزه با توجه اهمیت اطلاعات در تصمیم گیری و خصوصا نقش اطلاعات مالی در مدیریت واحدهای تجاری فقدان اطلاعات بهای تمام شده و عدم بهره برداری از آن در صنعت هوانوردی و فرودگاهی باعث اتخاذ تصمیمات اشتباه و اتلاف منابع محدود موجود در این حوزه خواهد شد. با توجه به لزوم سرمایه گذاری های هنگفت در طراحی، ساخت، تجهیز، توسعه و راهبری فرودگاه های کشور بی اعتنایی به اطلاعات بهای تمام شده خدمات فرودگاهی ممکن است مدیران را در صحنه تصمیم گیری برای مدیریت و توسعه شبکه فرودگاهی در کشور دچار اشتباهات راهبردی نماید. دسترسی به اطلاعات بهای تمام شده امکان قیمت گذاری خدمات را نیز فراهم می آورد. با توجه به تأمین منابع مالی شرکت از محل درآمدهای آن طبعاً تعیین نرخ خدمات فرودگاهی بدون توجه به بهای تمام شده موجب کسری بودجه و مشکلات جدی برای تحقق اهداف و ماموریتهای شرکت خواهد گردید. تعیین نرخ های فروش خدمات به صورت دستوری و صرفا با هدف پوشش هزینه ها نیز باعث ایجاد بحران مالی برای شرکت های هواپیمایی و دریافت کنندگان خدمات فرودگاهی شده و فرایند وصول مطالبات تجاری شرکت و تامین منابع مالی برای اهداف شرکت را مختل خواهد نمود.
با توجه به حساسیت موضوع بهای تمام شده و نقش خطیر اطلاعات حاصل از اجرای این سیستم، طراحی و بکارگیری سیستم بهای تمام شده از اهمیت بسزایی برخوردار است. با توجه به طبقه بندی هزینه ها در شرکت و سهم عمده هزینه های سربار غیر مستقیم که در مراکز هزینه ستاد انباشته شده، بکارگیری یک سیستم هزینه یابی نوین که از یک سو تنوع، پیچیدگی و عدم تمرکز فعالیت های شرکت را در نظر گرفته و از سوی دیگر رابطه علت و معلولی بین فعالیت های لازم برای تحقق اهداف شرکت و منابعی که برای انجام این فعالیت ها صرف شده است را ملاک تسهیم قرار دهد، منجر به ارائه اطلاعات دقیق، مربوط و قابل اتکا برای مدیران شرکت به منظور اعمال مدیریت بر مبنای فعالیت خواهد گردید.
از آنجا که دسترسی به اطلاعات از ملزومات مهم تصمیم گیری در سطوح مختلف مدیریت می باشد، در صورت عدم بکارگیری روش های نوین هزینه یابی و تهیه و گزارش اطلاعات بهای تمام شده در شرکت شاهد اتلاف منابع، انجام فعالیت های فاقد ارزش افزوده، عدم توسعه متوازن فرودگاه ها، ایجاد ظرفیت های بلا استفاده و بالطبع بالا رفتن هزینه های نگهداری و تعمیرات آنها از یک طرف و از طرف دیگر محدودیت ظرفیت پذیرش پرواز در فرودگاه های دیگر خواهیم بود. استنکاف مشتریان خدمات فرودگاهی از پرداخت بدهی و مشکلات نقدینگی و عدم تأمین مالی طرح های توسعه از مشکلات دیگر بحساب می آید. همچنین عدم امکان تجزیه و تحلیل هزینه ها، بررسی و ارزیابی عملکرد واحدهای مختلف، قیمت گذاری اصولی و منطقی خدمات و نیز عدم امکان بهبود مستمر فعالیت ها را می توان از عوارض ناشی از استفاده از سیستم های موجود دانست.
Activity Based Costing
Activity Based Management
در طی سالهای گذشته پژوهشگران مختلف با عنایت به ناتوانی بتا در توضیح بازده سهام، به بررسی توان مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای در تبیین و پیشبینی بازده سهام و یافتن متغیرهای دیگری مانند بتا که معرف خطرپذیری باشند، پرداختهاند. در این میان با توجه به اهمیت اطلاعات حسابداری به ویژه خطرپذیری اطلاعاتی در ارزیابی عملکرد و تخمین بازده مورد انتظار سرمایهگذاران، كیفیت و دقت تهیهی این اطلاعات دغدغه استفاده کنندگان بوده و تحقیقات زیادی را به خود اختصاص داده است.
البته بحث روزافزون در این زمینه كه آیا كیفیت اطلاعات حسابداری (خطرپذیری اطلاعاتی) به طور مستقل بر هزینه سرمایه شركت تأثیر میگذارد، همچنان به صورت یک مسئله بحثبرانگیز باقی مانده است. بسیاری از این مناظرهها و بحثها نیز بر كیفیت اقلام تعهدی متمركز است و سوال مهم و حل نشده این است كه آیا شاخص كیفیت اقلام تعهدی (که معمولاً بر اساس معیار تعدیلشده كیفیت اقلام تعهدی دیچو و دچو (2002) کمّی میشود) به عنوان جنبهای از خطرپذیری اطلاعاتی، یک عامل صرف خطرپذیری محسوب میشود یا خیر. برخی این عامل را بر مبنای مفهوم خطرپذیری تفسیر میكنند (برای مثال فرانسیس و همكاران 2005، ابودی و همكاران 2005، اگنوا 2008، كیم و كی 2010). درحالیکه برخی دیگر این دیدگاه را رد میكنند (مانند كور و همكاران 2008 و ماشرووالا و ماشرووالا 2011). با وجود این ابهام درباره وضعیت خطرپذیری شاخص كیفیت اقلام تعهدی، همچنان در بخش وسیعی از ادبیات حسابداری استنتاج بر مبنای این فرض صورت میگیرد كه كیفیت اقلام تعهدی معیاری برای خطرپذیری اطلاعاتی است. بنابراین ارائه درك بهتری از اینكه آیا قیمتگذاری شاخص كیفیت اقلام تعهدی با تفسیری بر مبنای خطرپذیری سازگار است، مهم به نظر میرسد (ماشرووالا و ماشرووالا 2011، ص. 1349).
همان طور که پیشتر بیان شد، ارائه درك بهتری از اینكه آیا قیمتگذاری شاخص كیفیت اقلام تعهدی با تفسیری بر مبنای خطرپذیری سازگار است، مهم به نظر میرسد و یكی از مسائل اساسی در این بحث این است كه آیا رابطه مثبت و قوی بین بازده آتی و شاخص كیفیت اقلام تعهدی وجود دارد.
بنابراین چنانچه شركتهایی با شاخص كیفیت اقلام تعهدی زیاد به طور متوسط نسبت به شركتهایی با شاخص كیفیت اقلام تعهدی کم عملكرد بهتری نداشته باشند، بنابراین شاخص كیفیت اقلام تعهدی نمیتواند نشاندهنده خطرپذیری و آزمونی اضافی برای قیمتگذاری داراییها باشد (كور و همکاران 2008). با این حال، شواهد قبلی مربوط به رابطهی بین شاخص كیفیت اقلام تعهدی و بازدههای غیرعادی آتی، غیرقطعی است به طوری که متناسب با مطالعات انجامشده، دورههای مورد مطالعه و متدولوژیهای استفادهشده، متفاوت بوده است. به عنوان مثال، كور و همکاران (2008) نتیجهگیری كردند، رابطهی مثبت بااهمیتی بین شاخص كیفیت اقلام تعهدی و بازدههای غیرعادی آتی سهام پس از كنترل انحرافهای (سو گیریهای) مربوط به ساختار خرد بازار و یا هزینه های معاملات وجود ندارد. از سوی دیگر، اگنوا (2008) و كیم و كی (2010) استدلال كردند كه شركتهایی با شاخص كیفیت اقلام تعهدی زیاد پس از كنترل شوك جریان نقدی یا حذف سهام كم ارزش، عملكرد بهتری نسبت به شركتهایی با شاخص كیفیت اقلام تعهدی پایین دارند (ماشرووالا و ماشرووالا 2011، ص. 1350).
از آنجا كه آزمونهای سنتی قیمتگذاری داراییها (مانند مطالعات فوق) نتایج متفاوتی را در قیمتگذاری شاخص كیفیت اقلام تعهدی و در
نتیجه در بحث خطرپذیری داشتهاند. در این تحقیق، مطابق با پژوهشهای قبلی(کور و همکاران، 2008 و ماشرووالا و ماشرووالا، 2011) كیفیت اقلام تعهدی مورد بررسی قرار میگیرد تا مشخص شود آیا شاخص كیفیت اقلام تعهدی میتواند معیاری برای خطرپذیری باشد یا خیر.
اهمیت بررسی قیمتگذاری كیفیت اقلام تعهدی به این دلیل است که فرانسیس و همکاران (2005) با بررسی اثر كیفیت اقلام تعهدی بر هزینه سرمایه نتیجهگیری كردند كه “خطر اطلاعاتی (كه براساس كیفیت اقلام تعهدی کمّی میشود) یک عامل خطرپذیری قیمتگذاری شده است”. اما، كور و همكاران (2008) به این نتیجه رسیدند كه رگرسیونهای فرانسیس و همكاران (2005) ارتباط همزمان بین بازده اضافی و بازده عوامل را بررسی میكنند و نه آزمون این فرضیه كه شاخص کیفیت اقلام تعهدی یک عامل خطرپذیری قیمتگذاری شده است، بنابراین شواهدی دال بر اینكه شاخص كیفیت اقلام تعهدی یک عامل خطرپذیری قیمتگذاری شده است و بازار كیفیت اقلام تعهدی را در قیمت سهام وارد میكند، ارائه نمیدهند (کور و همکاران 2008، ص 2). با بهره گرفتن از بازدههای ماهانه، كور و همكاران (2008) دریافتند كه یک رابطه مثبت بین شاخص کیفیت اقلام تعهدی و بازدههای آتی سهام در دوره مورد آزمون ابودی و همكاران (2005) وجود دارد، اما هیچ رابطهای در دوره مورد بررسی فرانسیس و همكاران (2005) وجود ندارد. (ماشرووالا و ماشرووالا 2011، ص 1353-1352).
برخلاف كور و همكاران (2008)، دو مطالعه اخیر وجود رابطه مثبت بین شاخص کیفیت اقلام تعهدی و بازده آتی سهام و همچنین صرف خطرپذیری مثبت در رابطه با شاخص کیفیت اقلام تعهدی پس از كنترل شوكهای جریان نقدی (اگنوا 2010) و سهام كم ارزش (كیم وكی 2010)، را نشان داده است.
اِكر[12] و همكاران (2006) به طور مستقیم این موضوع كه آیا شاخص کیفیت اقلام تعهدی بازدههای آتی را پیشبینی میكند یا خیر را آزمون نكردند. اما، پرتفوی عامل تقلیدی آن ها (با بهره گرفتن از بازدههای روزانه) به طور متوسط بازدههای بیشتری كسب نمود كه نشان میدهد در دوره نمونه مورد بررسی آن ها شاخص کیفیت اقلام تعهدی و بازدههای آتی سهام دارای همبستگی مثبت زیادی هستند.
با وجود چنین شواهد در هم ریختهای در خصوص خطرپذیری کیفیت اقلام تعهدی، هنوز اجماعی در مورد اینکه کیفیت اقلام تعهدی (به عنوان عامل خطرپذیری اطلاعاتی) یک عامل خطرپذیری است یا خیر وجود ندارد و همچنان در بخش بخش بزرگی از ادبیات مالی تصور بر این است که خطرپذیری اطلاعاتی (كه توسط شاخص کیفیت اقلام تعهدی نمایندگی میشود) قیمتگذاری میشود که تكیه بر نتایج فرانسیس و همكاران (2004 و 2005) دارند كه بیان میكند خطرپذیری اطلاعاتی، قیمتگذاری شده است.
Modified Dechow and Dichev (2002) Accruals Quality Measure (AQ).
Francis et al.
Aboody et al.
Ogneva
Kim and Qi
Core et al.
Christina A. Mashruwala & Shamin D. Mashruwala.
شاخص کیفیت اقلام تعهدی بزرگتر دلالت بر کیفیت پایین اقلام تعهدی دارد. توجه کنید که در کل این مطالعه، شاخص کیفیت اقلام تعهدی بطور خاص اشاره به معیار تعدیل شده كیفیت اقلام تعهدی دیچو و دچو (2002) دارد و عموماً اشاره به کیفیت اقلام تعهدی ندارد.
Market Microstructure
Transaction Costs
Francis, LaFond, Olsson, and Schipper
Ecker
سرمایه درگردش از اقلام مهم دارائیهای واحدها و بنگاههای اقتصادی تلقی می شود که در تصمیمات مالی نقش قابل توجهی دارد. توسعه کمی و کیفی فعالیتهای تجاری، توسعه کمی و کیفی قلمرو مدیریت مالی را بدنبال داشته است و به تبع آن مدیریت مالی را پیچیده نموده است. تداوم فعالیتهای بنگاههای اقتصادی تا میزان زیادی به مدیریت منابع کوتاه مدت آن بستگی دارد، زیرا فعالیتهای عملیاتی در یک دوره عادی که معمولا سالانه است به شناخت سرمایه درگردش و مدیریت مطلوب آن مربوط می شود بطوریکه از این طریق، نتایج مورد انتظار تحقق یابد و امکان تداوم فعالیت در بلند مدت فراهم شود(نیکومرام، رهنمای رودپشتی و هیبتی 1383، 16).
نگهداری سطح مطلوب وجه نقد برای پرداخت بدهیهای سر رسید شده، و استفاده از فرصتهای ناگهانی مناسب جهت سرمایه گذاری که نشانهای از انعطافپذیری واحد تجاری میباشد و دسترسی به مواد اولیه برای تولید به طوریکه شرکت بتواند به موقع جوابگوی تقاضای مشتریان باشد دال بر اهمیت سرمایه درگردش میباشد. هرگونه تصمیمی که در این بخش توسط مدیران واحد تجاری اتخاذ می شود اثرات شدیدی بر روی بازدهی عملیاتی واحد تجاری میگذارد که باعث تغییر ارزش شرکت و نهایتا ثروت سهامداران خواهد شد.
تهیه ماشین آلات تولیدی مدرن که یکی از عوامل اصلی تولید یعنی نیروی کار را به طرز شگفت انگیزی از مسیر تولید خارج کرده و سربار را جانشین دستمزد نموده است و مسئله تامین مالی آن به طوریکه به سرمایه درگردش لطمهای وارد نکند، از جمله مسائلی است که فراروی مدیران واحدهای تجاری قرار دارد (رهنمای رودپشتی و کیائی 1387).
فعالیت بانكها و موسسات مالی در حوزه های اعطای تسهیلات، سرمایه گذاری، صدور انواع اوراق قرضه، صدور انواع گواهی سپرده، صدور ضمانت نامهها و گشایش انواع اعتبارات اسنادی و یا به عبارت دیگر، اقدام به ایفای نقش در بازارهای پول و سرمایه، آنها را در معرض مخاطرات و ریسكهای خاص اینگونه فعالیتها قرار داده است. بانكها با انواع متنوعی از ریسكها روبرو میباشند، ریسكی كه این پژوهش به آن می پردازد، ریسك عملیاتی نامیده می شود. درحال حاضر بانكهای معتبر جهانی در حال انجام اقدامات قابل توجهی در زمینه مقابله با ریسكهای عملیاتی میباشند. این اقدامات شامل مراحل زیر می شود:
بانكهایی كه این چالش جدید، یعنی رویارویی با مقوله ریسكهای عملیاتی را میپذیرند نیاز به كمكهایی از بیرون سازمان برای شناسایی، ارزیابی و مدیریت ریسكهای عملیاتی خواهند داشت. كمیته بال متعلق به بانك تسویه بین الملل استانداردهایی را پیرامون ریسكهای عملیاتی در سازمانها تدوین كرده و آن را در قالب دستورالعملهایی به بانكهای مختلف سراسر دنیا ابلاغ كرده است، این دستورالعملها در چندین نسخه بروز رسانی شده اند و این فرایند بروز رسانی در آینده نیز ادامه خواهد داشت، مسلما این مستندات مهمترین و معتبرترین مراجع در این مقاله محسوب میشوند(شربت اوغلی و عرفانیان 1384).
در پژوهش حاضر سعی بر آن است تا با بهره گرفتن از مفاهیم و تئوریهای مدیریت مالی و مطالعات کتابخانهای تاثیر ریسک عملیاتی
و ریسک بازار بر سرمایه درگردش در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی و تبیین قرار گیرد. و شواهد لازم را جهت پاسخ به سوالات پژوهش ارائه نماید.
1-2- بیان مسئله:
یكی از ضروریترین عوامل برای ادامه فعالیتهای جاری هر شركت، میزان نقدینگی آن است. بانكها و سایر اعتباردهندگان نیز برای اعطای تسهیلات به شركتها، نسبتهای نقدینگی آنها و توان بازپرداخت بدهیهای جاری را مدنظر قرار میدهند. بنابراین وجود یک مدیریت قوی در زمینه سرمایه درگردش و كنترل میزان نقدینگی شركت بسیار ضروری به نظر میرسد (نیکومرام و همکاران 1385، 12).
زمانی كه مدیران یک شركت یک سیاست جسورانه را در مورد سرمایه درگردش بر میگزیند، این سیاست باعث می شود، شركت سطح پایینی از دارایی های با نقدینگی بالا را در اختیار داشته باشد، در نتیجه احتمال عدم پرداخت تعهدات جاری افزایش یافته و به تبع آن سطح ریسك افزایش مییابد (هورن 1969، 89-71). از سوی دیگر نباید از این مساله غفلت نمود كه نگهداری سطح بالای سرمایه درگردش، می تواند در طول یک دوره كوتاه مدت، امكان استفاده از فرصتهای سودآور را برای مدیران شركت فراهم آورد(لونوكس 2004، 24-20).
دلیل عدم موفقیت بخش عمدهای از شركتهای ورشكسته، وضعیت نامطلوب و مدیریت نامناسب سرمایه درگردش است، حال آنكه این شركتها در بلندمدت وضعیت مالی خوبی دارند، اما به دلیل عدم كفایت سرمایه درگردش، توانایی رقابت خود را از دست داده و از دور خارج میگردند(بسلی و دیگران 1987).
اهمیت روزافزون سرمایه درگردش در تداوم فعالیت واحدهای انتقاعی موجب گردید، راهبردهای مختلفی برای مدیریت سرمایه در گردش مدنظر قرار گیرد. واحدهای انتقاعی با بكارگیری راهبردهای گوناگون در ارتباط با مدیریت سرمایه درگردش میتوانند میزان نقدینگی شركت را تحت تاثیر قرار دهند. این راهبردها می تواند بر میزان خطر و بازده آنها اثر گذار باشد. تحقیق حاضر به دنبال بررسی تاثیر ریسک عملیاتی و ریسک بازار بر سرمایه درگردش شرکتها میباشد.
1-3- اهمیت و ضرورت انجام پژوهش:
موضوع مدیریت سرمایه درگردش طی سالهای ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۸ درسایر كشورها مورد مطالعه فراوان قرار گرفته از جمله تحقیقات صورت گرفته میتوان به تحقیقات، (فیلبك و كروگر ۲۰۰۵)، (قوش و ماجی ۲۰۰۳)، (رحمان و نصر ۲۰۰۷)، (لمبرسون ۱۹۹۵)، (نذیر و افزا ۲۰۰۷) اشاره نمود.
با توجه به اهمیت موضوع تاثیر ریسک عملیاتی و ریسک بازار بر سرمایه درگردش و اینكه به این موضوع در كشور ما كمتر پرداخته شده است لذا بر پایه تحقیقات صورت گرفته در سایر كشورها و با بهره گرفتن ازمدلها و متغیرهای استفاده شده در آن تحقیقات موضوع در بورس اوراق بهادارتهران مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
مدیریت سرمایه درگردش یكی از بخشهای است كه در ساختار مدیریتی یک سازمان نقش حیاتی ایفا میكند به طوری كه در برخی موارد بحث سرمایه درگردش و نقدینگی بسان خونی تشبیه كردهاند كه در رگهای یک واحد تجاری در جریان است تا واحد تجاری بتواند به حیات خود ادامه دهد و از مدیریت این بخش به عنوان قلب تپنده واحد تجاری یاد شده است كه وظیفه پمپاژ خون به رگهای سازمان را به عهده دارد.
ضرورت دارد با انجام تحقیق حاضر شواهدی بدست آید تا مسائل فراروی مدیران مورد بررسی قرار گیرد همچنین تعمق در مورد نكات زیر اهمیت موضوع را برجسته میكند.
۱- در حال حاضر وضعیت نقدینگی شركتها در شرایط نامناسبی قرار داد و اكثر شركتها به علت موقعیت تورمی كه در كشور حاكم است ترجیح می دهند تا وجه نقد را به دارائیهای دیگر تبدیل كنند و این موضوع باعث می شود كه شركتها ایرانی در سررسید بدهیها درمانده شوند و به اعتبار سازمان لطمه وارد شود.
۲- تجزبه نشان داده است كه اغلب شركتهایی كه با پریشانی مالی مواجه شده و نهایتاً سرنوشت برخی از آنان به ورشكستگی كشیده می شود، یكی از دلایل عمده آن مدیریت سرمایه درگردش میباشد(رهنمای رودپشتی و كیائی ۱۳۸7).
1-4- اهداف پژوهش
1-4-1 هدف کلی
هدف از انجام این پژوهش شناخت تاثیر ریسك عملیاتی و ریسك بازار بر سرمایه درگردش میباشد.
1-4-2 اهداف ویژه
. Pool. data
. Basel Committee
. Bank for International Settlements
Horne . [4]
. Loneux
.Besley et al
Filbeck & Krueger, 2005.[7]
Ghosh and Maji 2003.[8]
.Raheman and Nasr, 2007
.Lamberson,1995
.Afza & Nazir 2007
یکی از مهمترین و گستردهترین پژوهشهای بازارهای مالی تشریح رفتار بازده سهام است. امروزه اطلاعات مالی، ابزار راهبردی مهم در تصمیم گیری اقتصادی محسوب می شود و بدون شک کیفیت تصمیمات نیز بستگی به صحت، دقت و به هنگام بودن اطلاعات دارد. در بازارهای مالی، اطلاعات می تواند به صورت نشانهها، علائم، اخبار و پیشبینیهای مختلف از داخل یا خارج شرکت گزارش و در دسترس سهامداران قرار گیرد و موجب ایجاد واکنش و در نتیجه تغییراتی در قیمت سهام شود. واکنشهای بازار سهام به اطلاعات، متفاوت است در برخی موارد واکنش افراد عقلایی نیست و موجب نابهنجاریهایی از جمله افزایش یا کاهش بیش از حد قیمتها می شود. واکنش بیش از اندازه یا کمتر از اندازه، زمانی رخ میدهد که افراد با توجه به اطلاعات جدید، قیمت سهام را بیشتر یا کمتر از ارزش ذاتی آن تعیین می کنند. اگر چه بازار پس از گذشت زمان به اشتباه خود پی میبرد و به حالت تعادل برمیگردد اما این رفتار اقتصادی، نوعی رفتار غیر عقلایی در بازار محسوب می شود که شاید بتوان آن را نوعی واکنش منطقی نسبت به عدم اطمینان سرمایه گذاران تلقی کرد(حقیقت و بختیاری، 1390). همچنین یکی از اهداف حسابداری فراهم آوردن اطلاعات برای سرمایه گذاران و تحلیلگران برای کمک به آنها در پیش بینی بازده سهام شرکتها است. بررسی عوامل تعیینکننده تغییرات بازده سهام می تواند سبب بهبود تصمیم گیری سرمایه گذاران و تخصیص بهینه منابع شود. در واقع با مشخص شدن عوامل تعیینکننده بازده سهام، ذهنیت سرمایه گذاران در خصوص عوامل مؤثر بر تغییرات بازده سهام اصلاح خواهد شد. لذا با عنایت به اینکه ارزیابی بازده سهام شرکتهای مختلف مهمترین مسأله پیشروی سرمایه گذاران در بازار سرمایه محسوب می شود بنابراین، پژوهش حاضر در صدد پاسخ به این سؤال است که رابطه بین نوسانپذیری اقلام تعهدی دوره جاری و نوسانپذیری بازده آتی سهام چگونه است؟
اقلام تعهدی به دو بخش اختیاری (مدیریتی) و غیر اختیاری (بنیادی) تقسیم میشوند. اما استفاده از اقلام تعهدی اختیاری که در کنترل مدیریت است می تواند علامتی از اطلاعات محرمانه یا دستکاری سود باشد(دچو، 1994). برخلاف تحقیقات قبلی که بر میانگین اقلام تعهدی تمرکز نموده اند، این تحقیق بر نوسانپذیری اقلام تعهدی متمرکز می شود. نوسانپذیری اقلام تعهدی می تواند ناشی از دو فاکتور مجزا باشد. اول، عدم اطمینان بنیادی (غیر اختیاری) ناشی از نوسانات اقتصادی است که به مدل تجاری، ساختار سازمانی و محیط عملیاتی شرکت مربوط می شود. بدیهی است که این عدم اطمینان منجر به ایجاد نوسان در جریان نقد عملیاتی می شود. فاکتور دوم نوسانپذیری اقلام تعهدی، جزء اختیاری (مدیریتی) است که منعکسکننده اختیارات مدیریت و مداخله در فرایند حسابداری است(شان و همکاران، 2013). ریسک یعنی احتمال تفاوت بین بازده واقعی و بازده پیش بینی شده و یا میتوان گفت ریسک یک دارایی عبارت است از، تغییر احتمالی بازده آتی ناشی از آن دارایی. دامنه پراکندگی احتمالات بازده یک سهم، بیانگر ریسک آن سهم است. هر قدر دامنه پراکندگی یا انحراف معیار بازده سهم بیشتر باشد، ریسک بیشتر است. ریسک بازده سهام از دو بخش تشکیل می شود: ریسک سیستماتیک که ناشی از نوسانات کلی بازار است و ریسک غیر سیستماتیک که مربوط به شرایط خاص یک شرکت است. به مجموع ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک
ریسک کل میگویند(تهرانی، 1378: 293). از نقطه نظر سرمایهگذار، پیش بینی بازده سهام از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است که خود متاثر از ریسک سهام است. بازده و ریسک دو بعد مهم در هر سرمایه گذاری هستند به طوری که تمامی تصمیمات سرمایه گذاری بر اساس ریسک و بازده اتخاذ میشوند(هیبتی و همکاران، 7). بنابراین شناخت عواملی که بر ریسک و بازده اثر میگذارند موضوعی کلیدی و بحرانی است. در این تحقیق یک چارچوب نظری برای پیش بینی اینکه چگونه نوسانپذیری اقلام تعهدی حسابداری (به بیان دیگر، عدم اطمینان ذاتی در اقلام تعهدی) در نوسانپذیری بازده سهام (ریسک سهام) منعکس می شود، مورد آزمون قرار می گردد. مدل نظری ارائه شده در این تحقیق که نوسان پذیری اقلام تعهدی و واریانس بازده سهام را بهم مرتبط می کند بر پایه مدلهای ارائه شده توسط کالن-سگال(2004) و وولتیناهو(2002) قرار دارد. این مدل نشان میدهد که واریانس شرطی اقلام تعهدی حسابداری، بخشی از واریانس بازده سهام است. بر اساس فرضیه بازارهای کارا، انتظار میرود اگر نوسانپذیری اقلام تعهدی دوره جاری بیشتر باشد، نوسانپذیری بازده آتی سهام بیشتر باشد. با توجه به اینکه نوسانپذیری اقلام تعهدی از دو قسمت ناشی می شود، در این تحقیق رابطه بین نوسانپذیری اقلام تعهدی و نوسانپذیری بازده سهم برای هر یک از دو جزء اختیاری و غیر اختیاری بصورت جداگانه مورد بررسی قرار میگیرد. تحقیق حاضر به دنبال ارائه شواهد تجربی مبنی بر وجود رابطه پیش بینی شده با بهره گرفتن از داده های مربوط به بورس اوراق بهادار تهران است.
سرمایه گذاران با تجزیه و تحلیل اوراق بهادار، سعی در ارزشیابی سهام های مختلف دارند و ارزش تابعی از ریسک و بازده است. هدف سرمایه گذاران حداکثر کردن بازده مورد انتظار است، اگر چه در راستای حداکثر کردن بازده آنها همواره قصد دارند ریسک را نیز کاهش دهند. بازده مورد انتظار عبارت است از بازده تخمینی یک دارایی که سرمایه گذاران انتظار دارند در دوره آینده بدست آورند. بازده مورد انتظار با عدم اطمینان همراه است یعنی احتمال دارد برآورده شود و یا برآورده نشود. به عدم اطمینان موجود در تحقق بازده ریسک میگویند. مفاهیم ریسک و بازده همیشه در کنار مفاهیم سرمایه گذاری هستند و نمیتوان آنها را جدا از هم فرض کرد چرا که تصمیمات مربوط به سرمایه گذاری همیشه بر اساس رابطه بین ریسک و بازده صورت میگیرد. سرمایه گذاران در تصمیمات سرمایه گذاری خود باید ریسک را در نظر داشته باشند(تهرانی و نوربخش، ص118-113).شناخت منابع ریسک از اهمیت زیادی برخوردار است. اینکه چه چیزی باعث ریسک می شود موضوعی است که بسیار مورد توجه فعالان در بازار به ویژه سرمایه گذاران قرار می گیرد. ریسک کلی سهام تابعی از عوامل مختلف است. برخی از منابع ریسک شناخته شده هستند از قبیل ریسک نرخ بهره، ریسک تورمی، ریسک تجاری و …. . تحلیلگران سرمایه گذاری مدرن، منابع ریسک را که باعث تغییر و پراکندگی در بازده میشوند را به دو دسته تقسیم می کنند: ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک(هیبتی و همکاران، 1384ص7). شناخت عواملی که ریسک سهام را تحت تاثیر قرار می دهند به سرمایه گذاران اعم از انفرادی و نهادی در فرایند تحلیل اوراق بهادار و تصمیمات سرمایه گذاری کمک شایانی می نماید.
1-4-1 هدف اصلی
1-4-2 اهداف ویژه
شناسایی رابطه بین اقلام تعهدی دوره جاری و جزء اختیاری با نوسانپذیری بازده آتی سهام (سیستماتیک و غیر سیستماتیک) برای جزء غیر اختیاری
) Dechow
) Shan
) Callen-segal
) Vuolteenaho