سهامداران به دنبال حداکثر کردن منافع خویش هستند و مدیران نیز از این قاعده مستثنی نمیباشند. مدیران علاقمندند در راستای حداکثر کردن منافع شخصی، رفاه اجتماعی و تثبیت موقعیت شغلی خود، تصویر مطلوبی از وضعیت مالی واحد تجاری به سهامداران و سایر افراد ذینفع ارائه نمایند.
لیکن در برخی موارد الزاماً افزایش ثروت مدیران در راستای افزایش ثروت سایر گروهها از جمله سهامداران نیست. این امر عدم همسویی میان منافع مدیران و سایر گروههای ذینفع در واحد تجاری را نشان می دهد.با در نظر گرفتن تئوری تضاد منافع میان مدیران و مالكان، مدیران واحدهایتجاریاز انگیزههای لازم برای حداکثر کردن منافع خود برخوردار میباشند. در راستای تحلیل ارزش ایجاد شده برای سهامداران، جریانهای وجوه نقد آزاد شرکت از اهمیت خاصی برخوردار است.
با توجه به تئوری تضاد منافع بین مدیران و مالکان، ممکن است برخی مدیران وادار شوند
جریانهای وجوه نقد آزاد را در پروژه های با خالص ارزش فعلی منفی سرمایه گذاری تا در کوتاهمدت برخی از منافع شخصی خود را تأمین نمایند.
مدیران شرکتها نمایندگان سهامداران میباشند، رابطهای مملو از منافع متضاد. تئوری نمایندگی، تحلیلگر این قبیل تضادها، هم اکنون بخش با اهمیتی از ادبیاتهای اقتصادی و مالی است. پرداخت سود سهام نقدی به سهامداران ایجادکننده تضاد اصلی بین سهامداران و مدیران است که تا کنون به خوبی مورد توجه قرار نگرفته است. پرداخت سود سهام به سهامداران، منابع تحت کنترل مدیریت را، کاهش میدهد در نتیجه منجر به کاهش قدرت مدیران می شود.
جریان وجوه نقد آزاد، وجوه نقدی است که مازاد بر وجوه نقد مورد نیاز برای کلیه پروژه های دارای خالص ارزش فعلی مثبت، وجود دارد. تضاد منافع بین سهامداران و مدیران بر سر سیاستهای پرداخت سود سهام زمانی افزایش پیدا می کند که سازمان جریانات وجوه نقد آزاد قابل توجهی ایجاد می کند و مشکل اصلی این است که چگونه به مدیران این انگیزه داده شود تا جریان وجوه نقد آزاد را تخلیه نمایند و از سرمایه گذاری آن در هزینه های سرمایه پایین یا تلف کردن آن در فعالیتهای با بازده پایین جلوگیری شود (جنسن، 1986، 323).
1-2 بیان مساله و چگونگی برگزیدن موضوع تحقیق :
تحقیقات پیشین جریان وجوه نقد آزاد را به عنوان یکی از عوامل مشکلات نمایندگی بین مدیران و سهامداران تعریف می کنند.جریان وجوه نقد آزاد همراه با فرصتهای سرمایه گذاری پایین به عنوان یک مشکل نمایندگی اصلی مطرح می شود که در این حالت مدیران هزینههایی را برای سهامداران ایجاد می کنند که ثروت سهامداران را کاهش میدهد.(آخوندی ،1391)
مدیران واحدهای اقتصادی دارای جریان وجوه نقد آزاد بالا و فرصت رشد پایین، اغلب تمایل دارند تا در پروژه های اضافی و یا حتی در پروژه های دارای خالص ارزش فعلی منفی سرمایه گذاری کنند و برای پنهان کردن و پوشش دادن اثرات سرمایه گذاریهایی که ثروت سهامداران را بیشینه نمی کنند از اقلام تعهدی اختیاری افزایشدهنده سود استفاده می کنند.(جنسن،1986)
جریان وجوه نقد آزاد منجر به تضاد منافع بالقوهای بین مدیران و سهامداران می شود. سهامداران تمایل دارند که جریان وجوه نقد آزاد به صورت سود سهام نقدی بین آنها توزیع شود، در حالیکه مدیران تمایل دارند تا این جریان وجوه نقد مازاد را در پروژه های دارای خالص ارزش فعلی منفی سرمایه گذاری کنند ولذا برای پنهان کردن و پوشش دادن اثرات سرمایه گذاریهایی که ثروت سهامداران را بیشینه نمی کنند از اقلام تعهدی اختیاری افزایشدهنده سود استفاده می کنند.(ایوب ،1392)
سهامداران تمایل دارند که جریان وجوه نقد آزاد به صورت سود سهام نقدی بین آنها توزیع شود، در حالیکه مدیران تمایل دارند تا این جریان وجوه نقد مازاد را در پروژه های جدید سرمایه گذاری کنند. ممکن است مدیران در این اندیشه به سر ببرند که پرداخت سود سهام به سهامداران، منافع تحت کنترل آنها را کاهش خواهد داد و در نتیجه موجب کاهش قدرت آنها خواهد شد. (جنسن،1986)
تمایل مدیران واحدهای اقتصادی دارای جریان وجوه نقد آزاد بالا و فرصتهای رشد کم، به سرمایه گذاری در پروژه های اضافی (نهایی) یا حتی پروژه های دارای خالص ارزش فعلی منفیمی تواند از طریق ایجاد سرمایه گذاریهایی که ثروت سهامداران را بیشینه نمی کند، مشکل
نمایندگی را افزایش دهد. سرمایه گذاریهایی که ثروت سهامداران را بیشینه نمی کند سرانجام می تواند منجر به قیمت سهام پائینتر و تحریک سهامداران به بر کنار کردن هیأت مدیره و مدیران ارشد گردد.
همچنین مدیران به این دلیل که دارای انگیزه دریافت پاداش در عوض رشد واحد اقتصادی هستند، تمایل دارند تا جریان وجوه نقد آزاد خود را در پروژه های جدید سرمایه گذاری نمایند و رشد واحدهای اقتصادی قدرت مدیران را از طریق افزایش منابع تحت کنترل آنها افزایش میدهد. این قبیل پروژه ها و فعالیتها احتمالاً موجب خود خشنودی مدیران می شود و نیز ممکن است مزایای نقدی با سایر جوایز شخصی را برای مدیریت فراهم آورد و این وضعیت مشکلات نمایندگی را افزایش خواهد داد.
مشکل اصلی این است که چگونه به مدیران این انگیزه داده شود تا جریان وجوه نقد آزاد را در جهت بهینه و بیشینه نمودن ثروت سهامداران مصرف نمایند و از سرمایه گذاری آن در پروژه های بیهوده و تلف کردن آن در فعالیتهایی با بازده پائین جلوگیری شود. با این حال، با اینکه سهامداران خواستار افزایش ثروت و ارزش سهام خود هستند، مدیران ممکن است تمایلات شخصی خود را ترجیح داده و به فکر استفاده از مزایای جانبی باشد (وستفالن،2002). این رفتار در ادبیات تحقیق تحت عنوان ساختار امپراطوری یا مشکلات سرمایه گذاری افراطی (بیش از حد) شناخته می شود.
با توجه به مسائل توضیح داده شده و با توجه به اینکه مدیران واحدهای اقتصادی دارای فرصت رشد پائین و جریان وجوه نقد آزاد بالا تمایل به سرمایه گذاری در پروژه های اضافی (نهایی) و حتی پروژه های دارای خالص ارزش فعلی منفی، دارند و از اقلام تعهدی اختیاری افزاینده سود استفاده می کنند، پیش بینی شده است که سرمایه گذاران نسبت به مشکلات نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد عکسالعمل نشان خواهند داد و این موضوع در قیمت سهام منعکس شده است (بازار کارا فرض شده است).
در این مفهوم پیش بینی شده است که مشکلات نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد وابسته
ارزشی (مربوط ارزشی) بوده و طریقه محافظه کاری حسابداری مورد استفاده در تصمیم گیری های اقتصادی را تحت تأثیر قرار خواهد داد، لذا در این تحقیق به بررسی ارتباط بینهزینه های نمایندگی جریان نقدی آزاد و محافظه كاری مشروطپرداخته شده است.
نمودار 1-1 مدل مفهومی تحقیق
1-3- اهداف تحقیق
هدف اصلی :
هدف اصلی این تحقیق بررسی ارتباط بین هزینه های نمایندگی جریان نقدی آزاد و محافظه كاری مشروط می باشد .
اهداف بعدی:
- تعیین ارتباط بین محافظه كاری مشروط و نقدینگی آزاد شركت ها
- تعیین ارتباط بین محافظه كاری مشروط و بدهی شركت ها
- تعیین رابطه بین محافظه كاری مشروط و توزیع سود نقدی در شركت ها
- تعیین رابطه بین محافظه كاری مشروط و حجم نگهداری وجه نقد در شركت ها
- ارائه الگویی جهت تبیین رابطه محافظه كاری مشروط و اهداف ذكر شده در شركتهای بورس اوراق بهادار جهت استفاده آتی محققان و شركتها.
1-4- اهمیت و ضرورت تحقیق
در فرضیه نمایندگی بیان شده است كه در رابطه نمایندگی، نماینده ممكن است همواره در جستجوی تأمین منافعمالك به بهترین شكل نباشد چرا كه منافع شخصی هر یک از طرفین به تابع مطلوبیت و میزان ثروت و رفاه آنان،بستگی دارد .اما بر اساس مفهوم انتظارات منطقی و عقلایی، افراد و گروه های مختلف، تمام اطلاعات موجود را بهگونهای هوشمندانه مورد استفاده قرار میدهند و لذا هیچ گاه به طور منظم و قاعدهمند دچار خطا نمیشوند .بنابراین مالك مخارجی را متحمل میشود تا بر رفتار نماینده نظارت كند .مخارج تحمل شده از سوی مالك برایاعمال نظارت بر نماینده، موجب كاهش حقوق و مزایای مدیر میشود .توانمندی مالكان در كاهش حقوق و مزایایمدیر و ایجاد نوعی پوشش در برابر خطرات احتمالی سبب می شود تا نمایندگان از انگیزهی لازم برای بهرهگیریاز اجرای عملیات نظارتی برخوردار باشند.
با توجه به موارد ذكر شده دریافتیم كه افزایش در سود تقسیمی و بدهی ها می تواند بر هزینه های نمایندگی كهناشی از جریان های نقدی آزاد است،تاثیر بگذارد.جریان های نقدی آزاد باعث ایجاد موقعیت برای سوءاستفادهمدیران می شود و از طرف دیگرمحافظه كاری مشروط می تواند این سوءرفتار را كاهش دهد.هدف از انجام اینپژوهش این است كه تاثیر عواملی مانند بدهی شركت،سود نقدی تقسیمی و نگهداشت وجه نقد را بر روی محافظهكاری بسنجیم و به این سوال پاسخ دهیم كه هریک از عوامل فوق چه تاثیری بر روی محافظه كاری مشروط دارند.با توجه به اینكه محافظه كاری مشروط می تواند سوءرفتار مدیریت را كاهش دهد و این امر باعث ارائه بهترگزارشات مالی به سهامداران و ذینفعان منجر می شود این پژوهش دارای اهمیت و ضرورت می باشد.
حال با توجه به آنچه در بالا شرح آن رفت ضرورت بیش از پیش تحقیق و مطالعه بر روی بررسی ارتباط بین هزینه های نمایندگی جریان نقدی آزاد و محافظه كاری مشروط احساس می گردد در این راستا محقق در این تحقیق موضوع بررسی ارتباط بین هزینه های نمایندگی جریان نقدی آزاد و محافظه كاری مشروط را برگزیده است تا از طریق آزمون های تجربی راهكارهای مفیدی را برای رشد و تعالی این شرکتهای بورسی در كشور پیشنهاد نماید.
-Jensen M. C. ،1986, 323.
– Free Cash Flow
– Agency Problems
– Negative Net Present Value
– Marginal Project
– Westphalen, 2002, p12.
– Value Relevant
فرم در حال بارگذاری ...