ای بر تغیرات بعدی در جهت هماهنگی بیشتر باشد. این نیاز در مورد علوم انسانی محسوس تر است، لذا پژوهش حاضر به بررسی و شناسایی موانع اشتغال فارغ التحصیلان رشته تکنولوژی آموزشی می پردازد. این پژوهش با درک چنین رسالتی تهیه شده است.
با توجه به موارد مذکور میتوان گفت که هدف از پژوهش حاضر ریشه یابی موانع جذب دانشجویان تکنولوژی آموزشی از دیدگاه استادان و دانشجویان این رشته میباشد. ضمن اینکه در پایان برای رفع برخی از موانع موجود راهکارهایی مطرح می شود که برگرفته از نظرات دانشجویان و استادان این رشته و اعضای انجمنهای علمی رشته تکنولوژی آموزشی میباشد. باشد که راهی بسوی درک تازهای از رشته تکنولوژی آموزشی و کاربردیتر کردن این رشته در فضای اشتغال برداشته شود و پیشنهاد راهکارهای اساسی گامی در راستای پاسخگویی به رفع موانع موجود باشد.
تحقیق در زمینه های اشتغال و تعیین سرنوشت شغلی دانشآموختگان اقدام مفیدی محسوب می شود و مشخص نمودن اینکه آیا بازده و محصول یک نظام با رسالت و اهداف آن هماهنگی داشته و پاسخ گوی نیاز جامعه میباشد یا نه، با کمک پژوهشهایی در این زمینه امکان پذیر است.
در این زمینه ارتباط با دانش آموختگان و بررسی وضعیت شغلی آنان و تعیین میزان واقعی بیکاران هر رشته و بررسی علل و عوامل این مساله از اقدامات ضروری محسوب میگردد. به همین دلیل، اطلاع از سرنوشت شغلی دانش آموختگان هر رشتهای از اولویتهای تحقیقاتی در آن رشته است.
استفاده نادرست از نیروی انسانی تربیت شده که عدم جذب دانشآموختگان و یا استفاده غیرتخصصی از آنها در سایر مشاغل یکی از وجوه آن است؛ یک ضایعه مادی و معنوی است که در نهایت موجب از دست رفتن سرمایه های مملکت خواهد شد بنابر این لازم است وضعیت دانشآموختگان از جنبه هایی که به جذب آنها در مشاغل مربوطه ارتباط دارد مشخص گردد چرا که شناسایی آنها به منظور رفع این موانع ضروری به نظر میرسد (سعیدی رضوانی، 1389).
مساله نیروی انسانی وسرمایه انسانی مقولهای است که با عوامل بسیاری در ارتباط میباشد. ویژگی کشورهای جهان سوم نیز به این پیچیدگی می افزاید. از یک سو عرضه نیروی انسانی با متغیرهایی همچون رشد جمعیت، توزیع سنی و جنسی جمعیت، مهاجرت و نرخ مهاجرت زنان در ارتباط است و از سوی دیگر تقاضای نیروی انسانی با متغیرهایی چون حجم سرمایه گذاری، تکنولوژی و رشد اقتصادی ارتباط پیدا می کند. (انتظاریان،1390).
بر این اساس تربیت نیروی متخصص، ایجاد اشتغال و استفاده از خدمات آنها در زمره مشغولیتهای مهم هرسیستم آموزش عالی است. چرا
که اشتغال دانش اموختگان مراکز آموزش عالی یکی از شاخصهای مهم برای ارزشیابی درجه اثر بخشی آنهاست، به طوری که اتحادیه بین المللی دانشگاه ها ، بر آن تاکید می کند. بدیهی است هنگامی که کسب مهارت و ایجاد تخصصهای مختلف با نیازهای جامعه هماهنگ باشد از هدر رفتن منابع مالی، ناامیدی در قشر جوان و فرهیخته جامعه که به عنوان سرمایه های توانمند و منابع انسانی مطرح هستند، جلوگیری میگردد و علاوه بر این استفاده مناسب از این سرمایه بی بدیل وسرنوشت ساز، کشور را به سمت توسعه روز افزون سوق میدهد. اگاهی از وضعیت شغلی دانش اموختگان دانشگاهها به منظور فراهم آوردن اطلاعات موردنیاز برنامه های آینده ضروری است. (سعیدی رضوانی ،1389).
تا چه اندازه بیکاری فارغ التحصیلان رشته تکنولوژی آموزشی ناشی از عوامل اقتصادی است؟
بین عوامل اجتماعی و بیکاری فارغ التحصیلان رشته تکنولوژی آموزشی چه رابطهای وجود دارد؟
عامل شاخصههای فردی (توانمند سازیهای شغلی) به چه میزانی در بیکاری فارغ التحصیلان رشته تکنولوژی آموزشی مؤثر است؟
به جه میزان عوامل فرهنگی – اجتماعی در بیکاری فارغ التحصیلان رشته تکنولوژی آموزشی نقش دارد؟
آیا بین متغیر زمینهای (جنسیت) و بیکاری فارغ التحصیلان رشته تکنولوژی آموزشی رابطه وجود دارد؟
آیا بین متغیر زمینه ای (سطح تحصیلات ) و بیکاری فارغ التحصیلان رشته تکنولوژی آموزشی رابطه وجود دارد؟
در راستای رفع موانع موجود اشتغال فارغ التحصیلان رشته تکنولوژی آموزشی چه راهکارهایی می تواند کارساز باشد؟
بررسی موانع اشتغال فارغ التحصیلان رشته تکنولوژی آموزشی از منظر استادان و دانشجویان و ارائه راهکار.
بررسی رابطه بین عوامل اقتصادی با بیکاری فارغ التحصیلان رشته تکنولوژی آموزشی
بررسی رابطه بین عوامل اجتماعی با بیکاری فارغ التحصیلان رشته ی تکنولوژی آموزشی
بررسی رابطه شاخصهای فردی( توانمندیهای شخصی)، با بیکاری فارغ التحصیلان رشته تکنولوژی آموزشی
بررسی رابطه بین عوامل آموزشی با بیکاری فارغ التحصیلان رشته تکنولوژی آموزشی
بررسی ارتباط متغیر جنسیت با بیکاری فارغ التحصیلان رشته تکنولوژی آموزشی
بررسی رابطه بین سطح تحصیلات با بیکاری فارغ التحصیلان رشته تکنولوژی آموزشی
فارغ التحصیل: فردی است که برنامه های درسی مصوب دوره تحصیلی را با موفقیت گذرانده و گواهینامه پایان دوره دریافت یا شرایط دریافت آن را احراز کرده است( وزارت علوم، تحقیقات یا فناوری).
وضعیت اشتغال: منظور از وضعیت اشتغال در این پژوهش این است که فارغ التحصیلان پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه از نظر احراز شغل چه موقعیتی دارند. بیکار، دارای شغل مرتبط، یا دارای شغل غیر مرتبط با تحصیلاتشان هستند (سلگی، 1391).
موانع جذب: منظور از موانع جذب تمام عواملی است که بر روی عدم اشتغال فارغالتحصیلان و بیکاری آنان تاثیر میگذارد. از جمله این عوامل میتوان به (عوامل اقتصادی، عوامل اجتماعی، عوامل فردی و عوامل آموزشی) اشاره کرد.
تکنولوژی آموزشی: تکنولوژی آموزشی عبارت است از بررسی و عمل اخلاقی تسهیل یادگیری و بهبود عملکرد، با بهره گرفتن از ایجاد، کاربرد، و مدیریت مناسب فرایندها و منابع تکنولوژیکی )زمانی، 1390).
موانع جذب : در این پژوهش به منظور سنجش میزان اهمیت موانع جذب فارغ التحصیلان رشته تکنولوژی آموزشی از پرسشنامه محقق ساخته با 30 گویه استفاده شده است.
وضعیت اشتغال: برای سنجش میزان اشتغال افراد فارغ التحصیل در رشته تکنولوژی آموزشی سوالاتی مبنی از وضعیت اشتغال( شاغل یا بیکار)، نحوه ارتباط شغل با رشته (دارای شغل مرتبط یا غیر مرتبط) و میزان تحصیلات او پرسیده می شود و سپس به داده تبدیل می شود.
فارغ التحصیل: شخص در صورتی محرز شرایط فارغ التحصیل می شود که گواهی پایان دوره خود را کسب کرده باشد.
IAU (International Association of Universities).
مدیریت دانش،خلق دانش وبه تبع آن یادگیری سازمانی است زیراباایجاددانش است که میتوان برآن مدیریت کرد(مک دانلد،1386).
10- سفسطه دیجیتالی(آموزش الکترونیکی ):دانش و آموزش دیجیتالی فرایندپیچیدهای است متشکل ازمؤسسات وآموزشگاه های تخصصی– فنی وهمینطورمؤسسات عمومی که درآنهاعملیات و راهبردهای مربوط به آموزش به صورت مستمروهدفمندانجام میگیرد(داونپورت،2009).
فرهنگ سازمانی
عبارت است از الگوی مفروضات اساسی دربین اعضای یک سازمان که ازطریق آموزش و یادگیری به منظور مقابله با مسائل و مشکلات سازگاری خارجی و انسجام داخلی کشف شده، تعامل مییابد و به عنوان دانش صحیح و معتبر شناخته می شود،به اعضا جدید به عنوان راه صحیح ادراک و احساس در ارتباط با مشکلات یادشده آموخته می شود(دنیسون، 2006).
رهبری تحولآفرین
رهبری تحولآفرین الگویی است ازایجادبصیرت وچشمانداز،اجماع درمورداهداف گروه، الگوسازی، فراهم ساختن حمایت فردی، فراهم کردن انگیزش هوشمندانه، انتظارعملکرد بالاو پاداش اقتضایی که رهبران تحولآفرین ازخودنشان میدهندکه به واسطه آن نقش الگورا برای پیروان ایفامی کنند(باس و ریگیو،2006).
1-7- تعاریف عملیاتی
1-مدیریت دانش: نمرهای است که آزمودنیها ازپرسشنامه سالیاس(2001)کسب می کنند.
ابعادآن شامل:
2-فرهنگ سازمانی: نمرهای است که آزمودنیها ازپرسشنامه دنیسون(2006)کسب می کنند.
ابعادآن شامل:
3-رهبری تحولآفرین: نمرهای است که آزمودنیهاازپرسشنامه باس وآوولیو(2000)کسب می کنند.
ابعادآن شامل :
.Susana
.Retna and Tee
.Skeem
.Rowe and jems
.Cabrera
.Jones
.Debowski
.Birasnav
.knowledge management
.Senter
. Bhat
.Tikhomirova
.Rubins
.Mach duneld
.Davenport
.Denison
.Bsaa,Riggio
قانون اساسی ایران، خانواده به عنوان واحد بنیادی جامعه و کانون اصلی رشد و تعالی انسان تلقی شده است. دراصل دهم قانون اساسی نیز آمده است: «از آنجا که خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامیاست همه قوانین و مقررات و برنامهریزیهای مربوط باید برای اسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامیباشد.». (احمدی، 1390)
4) محور دیگر، تهدیدها و آسیبهایی است که در دهه های اخیر نهاد خانواده را بهصورت جدی در عرصه جهانی به چالش کشیده و پیآمدهای منفی شدید برای آن به بار آورده است. دنیای امروز که دنیایی مضطرب و پریشان است، علیرغم پیشرفتهای حیرتانگیز علم و صنعت، در مساله خانواده دچار مشکلات و چالشهای اساسی بزرگی گردیده و حتی گاه اساس و تمامیت آن نیز زیر سوال رفته است. متاثر از تحولات اجتماعی صنعتی و علمی، در بیشتر جوامع (از جمله ایران) مشکلات متعددی برای خانواده پدید آمده است.
به طور خاص کمرنگ شدن رویکرد اخلاق محور و همچنین روند رو به رشد رفع محدودیتهای ارتباط بین مردان و زنان در محیطهای عمومی، گسترش روابط آزاد جنسی، غلبه رویکرد حقوقی به حل مسائل و مشکلات خانواده، نادیده گرفتن یا انکار تفاوتهای طبیعی زن و مرد و در نتیجه مقابله با هر گونه تمایز جنسیتی بین زن و مرد در زمینه حقوقی و مسئولیتها و کوشش در جهت حذف این تمایزها از بارزترین این تهدیدها و آسیبهاست که نخست جوامع غربی و پس از آن ها دیگر جوامع را همچون توفانهایی سهمگین درنوردیده است. شگفتاور آنکه این رویکردهای نظری و عملی ضد خانواده معمولا از پشتوانه نظریههای به ظاهر علمی برخوردار بودهاند و با بهرهگیری از اهرمهای سیاسی و حقوقی، از جمله معاهدات بینالمللی بعضا الزاماور، مسیر گسترش خود به همه جوامع را هموار کردهاند. (بستان، 1390)
اختلافات خانوادگی، طلاق، فرزندان بی سرپرست و بزهکاری نوجوانان و جوانان و … نشاندهنده مشکلات اساسی در خانوادههاست. سنتها، اخلاقیات و روشهایی که به تقویت خانواده میانجآمد، بعضا متزلزل شدهاند و دوری از هویت ملی و دینی و پذیرش هویتهای دنیا گرایانه و دور از اخلاقیات انسانی بسیاری از افراد را تهدید میکند. در پی تغییرات ارزشی و حقوقی دهه های اخیر، فروپاشی خانواده با رشد بی سابقهای روبهرو شده است. به گزارش یونسكو در كشورهای صنعتی جهان از هر چهار مورد ازدواج سه مورد به جدایی میانجآمد (سجادی، 1383)
در ایالات متحده محاسبه فراوانی طلاق نسبت به کل جمعیت نشان میدهد از هر هزار نفر، 1/4 نفر اقدام به جدایی میکنند (وارد، 1998). درحدود دو میلیون کودک امریکایی سالانه جدایی والدین را تجربه میکنند (گراسک، 1988). میزان فروپاشی خانواده در کانادا به بیش از 270 هزار نفر در سال 1991 رسید (الان، 2001). در سایر کشورهای اروپایی مانند سوید، دانمارک، مجارستان، فنلاند، المان و فرانسه هر سال بیش از سیصد طلاق در مقابل هزار ازدواج واقع میشود. (گراسک، 1988)
تحقیقات نشان میدهد که کودکان پس از جدایی پدر و مادرشان، در واقع اغلب از اضطراب عاطفی اشکاری رنج میبرند. کودکانی که اضطراب عاطفی شدیدی را در زمان طلاق تجربه کردهاند و در سن قبل از مدرسه هستند، دچار سردرگمی و وحشت میشوند، و معمولا خود را به خاطر این جدایی مقصر میدانند. کودکانِ بزرگتر بهتر میتوانند انگیزههای پدر و مادرشان را برای طلاق درک کنند؛ اما اغلب نگران اثرات آن بر آینده خود بوده و غالبا احساس خشم شدیدی را نشان میدهند. (گیدنز، 1374) روانشناسان با مطالعه همه جانبه و بررسیهایی که به عمل اوردهاند، کودکانی که پدر و مادرشان از یکدیگر جدا شدهاند و یا والدین خویش را از دست دادهاند، معمولا به عوارضی چون ترس بدون دلیل، بیخوابی، بی اشتهایی، اختلال در تغذیه، لکنت زبان، پرخاشگری و تجاوز به دیگران دچار میشوند.
بجز عامل طلاق، دیگر ناهنجاریهای خانوادگی همچون ستیز و ناسازگاری پدر و مادر، نبود روابط گرم و محبتامیز و حمایتگرانه بین والدین و فرزندان و بدرفتاری و خشونت آنان با فرزندان در گرایش افراد به کجروی موثر شناخته شده است (سیگل، 1997). براساس تحقیقات به عمل آمده 96 درصد مجرمین خطرناك در خانوادههای خود تحت تاثیر مشكلات ناشی از جداییهای گوناگون والدین قرار گرفتهاند، 34 درصد از مجرمان خطرناک و 28 درصد از مجرمان اتفاقی، کسانی بودهاند که قبل از پنج سالگی بطور قطعی یا متناوب از پدر یا مادر خود محروم گشتهاند (مساواتی اذر، 1374). 4/60 درصد نوجوانان بزهكار متعلق به خانوادههایی بودهاند كه در اثر مرگ و میر والدین یا طلاق از هم پاشیدهاند، 44 درصد معتادان از سرپرستی خوب والدین محروم بودهاند، 70 درصد افرادی كه گرفتار آسیبهای اجتماعی میشوند، كودكان طلاق هستند، 70 درصد از بیماران روانی، افراد كژخوی و كسانی كه با جامعه و قانون در ستیز میافتند، عموما از خانوادههایی آمدهاند كه به نحوی دچار آسیب و لطمه شدهاند. (همان)
5) با وجود توصیههای تربیتی اسلام و روشهای مبتنی بر آن متاسفانه آمار از روند رو به رشد فروپاشی خانواده، تربیتهای ناصحیح و مشکلات منبعث از نابهنجاریهای خانواده در کشورهای مسلمان حکایت دارند.
طبق گزارشهای آماری، طلاق در كشورهای اسلامی سیر صعودی نگران كنندهای دارد؛ از باب نمونه در عربستان سعودی 24 درصد ازدواجها به جدایی میانجآمد، در كویت به ازای هر چهار ازدواج، یک مورد به طلاق میانجآمد. (مساواتی اذر، 1374) براساس آمار سازمان ثبت احوال ایران، نرخ آمار طلاق در سال 1357، 19/4 و در سال 1386، 31/14بوده است. همچنین در سال 1357 در مقابل هر 1/12ازدواج، یک طلاق ثبت شده، ولی در سال 1386 در مقابل هر4/8 ازدواج یک طلاق ثبت شده است. (محمدی ری شهری، 1387) با توجه به سنت پرهیز از طلاق و استبداد عدهای از مردان در كشورهای اسلامی، آمار یاد شده به هیچ وجه نمیتواند گویای واقعیت فروپاشی نهاد خانواده باشد و بیتردید واقعیت در این كشورها تلختر از گزارشهای رسمی میباشد. (همان)
همه این مشکلات نشان میدهد که خانوادهها نیازمند توصیههای تربیتی و روانشناختی بسیاری برای رویارویی با پیچیدگیهای زندگی کنونی هستند. اکنون برقراری روابط مناسب با همسر و تربیت فرزندان، به سادگی چند دهه گذشته نیست. عوامل موثر بر خانواده به قدری زیادند که برای مقابله با عوامل آسیبزا، نیازمند آموزش و تربیت خانوادهها در سطح ملی هستیم. (سالاری فر، 1385)
با توجه به جایگاه خانواده و نقش آن در تربیت و چالشها و آسیبهایی که خانواده در عرصه جهانی با آن روبروست، همچنین مشکلات و آسیبهایی که خانواده در کشورهای اسلامی و بخصوص ایران با وجود توصیه ها، سفارشها و آموزههای دینی اسلام بر جایگاه خانواده با آن مواجه است اهمیت و ضرورت موضوع مورد تحقیق ضروریتر میگردد.
6) متون دینی اسلام، یعنی آیات نورانی قرآن کریم و کلمات پیامبر (ص) و معصومان (ع)، که مسئولیت هدایت و تربیت بشر را به دوش دارند سرشار از توصیههای کارآمد و متناسب با عصر حاضر در باب اساسیترین مسائل خانواده و جزییترین موارد آن در رابطه با ساختار و کارکرد میباشد. به عبارتی دیگر، علاوه بر ساختار خانواده، اهداف تشکیل آن نیز، از گزارههای متون اسلامی استنباط میگردد. بهرهمندی از پیشینه فرهنگی و علمی غنی و کارآمدی برای رویارویی با مسائل خانواده در قالب مجموعه تعالیم اسلامیدر این مورد، به نظامی رهنمون میشود که پاسخگوی نیازهای مادی، روانی و معنوی خانوادههاست. بنابراین بحث و بررسی پیرامون خانواده، با توجه به اهمیت ساختار و کارکردهای حیاتی خانواده و با عنایت به غنای آموزههای اسلام در این زمینه، با لذات و به خودی خود دارای اهمیت است.
موارد برشمرده فوق همچون آمارهای نامبرده و مشابه آن، حکایت از ناهنجاریها و آسیبهای گوناگون موجود در خانواده است. هر چند بروز و وجود این مشکلات میتواند زمینهها و بسترهای ایجاد متعدد و متفاوتی داشته باشند؛ لیکن در نگاهی مجموعی و کلی میتوان عمدهترین علل آن ها را به دو بعد اساسی و قابل توجه ساختار و کارکرد، بهعنوان مهمترین ابعاد، مرتبط دانست. برطبق این بیان، در بعد ساختار، چنانچه معیارهای صحیح، برای تشکیل بنای خانواده در نظر گرفته نشود و یا به درستی لحاظ نگردد، ساختاری نااستوار به وجود میاید که احتمال فرو پاشی آن دور از انتظار نخواهد بود. پایهگذاری ساختار صحیح، علاوه بر اهمیت ذاتی و بنیادی و عاملیت در استحکام اولیه بنا، در رسیدن به کارکردها نیز تاثیر خواهد داشت. در این نگرش برخی از عوامل ناهنجاریها به بعد کارکرد منسوب میشود، که میتوان از آن ها با عناوین عدم کارکرد یا کارکرد بد خانواده یاد نمود. بنابراین اساس و ریشه مشکلات در این راستا به مسائل ساختاری و کارکردی مرتبط میگردد.
7) بسیاری از پژوهشهای انجام شده در این زمینه در عین ارزشمندی فراوان، بر معضلات و مشکلات بوجود آمده پس از ازدواج و آن هم از منظر روانشناسی، حقوقی، جامعهشناسی و امثال آن متمرکز شده است. در مجموعه تحقیقات انجام شده، به ماهیت این نهاد تربیتی، فلسفه تشکیل و کارکردهای آن با نگاه کلان و رویکردی دینی، پرداخته نشده است. بنابراین فلسفه و چرایی تشکیل ساختار خانواده همچنان از سوالهای بدون پاسخ میباشد. علاوه بر این، بررسی کلی کارکردها با در نظر داشتن رابطه ساختار و کارکرد در بینش مجموعهای از ضرورتهایی است که مورد غفلت واقع شده است و سوالهای چگونگی ترسیم ابعاد ساختاری و کارکردی در آموزههای قرآن و تبیین دلالتهای تربیتی این ابعاد انچنان که شایسته است، پاسخ داده نشده است. پرداختن به این مسائل، علاوه بر شفاف و واضح نمودن مجهولات موجود، مسیر رسیدن به پاسخ پرسشهای متعدد دیگر را نیز هموار میسازد.
1-4. اهداف تحقیق
1- تبیین ابعاد ساختاری خانواده براساس آموزههای قرآن (چیستی خانواده)
2- تبیین ابعاد کارکردی خانواده براساس آموزههای قرآن (چرایی خانواده)
3- تبیین دلالتهای ابعاد ساختاری و عملکردی خانواده مبتنی بر آموزههای قرآن در امر تربیت (چگونگی خانواده)
1-5. سوالهای تحقیق
1- ابعاد ساختاری خانواده در آموزههای قرآنی چگونه ترسیم گردیده است؟
2- ابعاد کارکردی خانواده در آموزههای قرآنی چگونه ترسیم گردیده است؟
3- دلالتهای ابعاد ساختاری و عملکردی خانواده مبتنی بر آموزههای قرآن در امر تربیت چگونه است؟
1-6. تعاریف واژگان
1-6-1. خانواده
خانواده را از دیدگاههای مختلف میتوان تعریف کرد که پارهای از آن ها سطحی و پارهای دیگر عمقی است. واضح است که هرچه دیدگاه عمیقتر باشد، شناختی کاملتر و قابل اعتماد تر بدست میاید و هرچه شناخت از خانواده کاملتر و عمیقتر باشد، بهتر میتوان به این نهاد مقدس، رونق بخشید و تزلزل و ناپایداری را از محیط آن دور ساخت.
خانواده تعاریف متفاوتی دارد که نه تنها براساس فرهنگ ها، بلکه در درون یک فرهنگ نیز بر پایه دیدگاههای مختلف فرق میکند.
خانواده مجموعهای از افراد خویشاوند است که از طریق ازدواج، از طریق نسبت یا از طریق فرزند خواندگی به یکدیگر متصلاند و زیر یک سقف زندگی میکنند. یعنی بر دو اصل خویشی و همزیستی متکی است. (بوردیو، 1380)
شرفی به نقل از مرداک مینویسد: خانواده یک گروه اجتماعی است که اعضای آن بوسیله دودمان، ازدواج، یا فرزند خواندگی با یکدیگر پیوند برقرار میکنند و نیز کسانی که در زندگی با هم از تشریک مساعی در تامین درآمد، اقتصاد زندگی و نگهداری از فرزندان برخوردار هستند. (محمودیان، 1388)
علاوه بر دو تعریف ساختاری و کارکردی، دهها تعریف دیگر در مورد خانواده وجود دارد. (منادی، 1385)
برخی محققان اسلامی نیز تعاریف دیگری بیان داشتهاند:
عنصر اصلی تشکیل دهنده خانواده، یک زن و یک مرد است که مطابق آداب و رسوم اجتماعی خویش با یکدیگر پیوند زناشویی بسته اند و بعد فرزند یا فرزندانی برجمع آن ها افزوده شده است. (بهشتی، 1385)
فروهی با عنایت به مضمون آیه سیزدهم سوره مبارکه حجرات این تعریف را برگزیده است: خانواده عبارت است از کوچکترین واحد تشکیل دهنده هر جامعه، که حداقل از یک زن و شوهر تشکیل شده است و با فرزندان تکمیل میشود. (فروهی، 1384)
قائمیمعتقد است که خانواده به مفهوم محدود آن عبارت است از یک واحد اجتماعی ناشی از ازدواج یک زن و مرد که فرزندان پدید آمده از آن ها آن را تکمیل میکند. (قائمی، 1373) همچنین خانواده را شامل «مجموعهای از افراد میداند که به هدف و منافع مشترک زیر سقفی گرد هم میایند.»
در تعریف شورای عالی انقلاب فرهنگی، نهاد خانواده جزء عوامل موثر در تربیت شمرده شده و شامل پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده و بستگان ذکر شده است.
منظور محقق از خانواده در اینجا، همسران (پدر و مادر) و فرزندان آنان میباشد. خانوادهای که در تعریف جامعهشناسی، خانواده هستهای نامیده شده متشکل از والدین و فرزندان متعلق به آنان است که جدا از دیگر بستگان و با یکدیگر زندگی میکنند.
1-6-2. بعد ساختاری
ساختار به معنی ساختمان، ترکیب، سبک، سازمان، بنا، تشکیلات دادن، پیریزی کردن، چگونگی ساختمان چیزی، همچنین ترتیب اجز ا و بخشهای یک جسم و معادل آن واژه structure میباشد. (معین، 1390)
بعد ساختاری مشتمل بر اعضا است که چارچوب و بدنه خانواده را تشکیل داده و الگوهای پیوند میان اعضای خانواده میباشد. از نظر ساختاری ماهیت دوتایی ، زن و شوهر، هر یک از والدین و فرزندان، ارتباط فرزندان مورد توجه قرار میگیرد.
خانواده به عنوان یک نهاد میتواند واجد ساختارهای متفاوتی باشد. هر ساختاری از ابعاد و ویژگیهای ذاتی و عرضی برخوردار است. ویژگیهای ذاتی در واقع ویژگیهای هویتساز هستند. برای تعیین ساختار هر نهاد لازم است که ویژگیهای ذاتی آن نهاد کشف شود. ویژگیهای منعطف و زمانمند نهاد به جنبههای غیرذاتی نهاد برمیگردد. اینکه خانوادهها چگونه هنجارهایی را برای رفتارخود و رفتار قابل قبول اعضای خود بوجود میآوردند در زمرهی مطالعه ساختاری خانواده قرار میگیرد.
ازدواج شرط اساسی تحقق ساختار خانواده است که با توجه به تنوع الگو درگستره زمانها و فرهنگها و نگرشهای ارزشی گوناگون نسبت به هر یک از این الگوها شامل تعاریف متفاوتی است. دو فرد بهعنوان عناصر تشکیل دهنده این بنیاد میباید دارای حداقل ویژگیهایی همچون تخالف جنسی، روابط جسمانی، پایایی و قرارداد اجتماعی باشند.
از دیدگاه اسلام نیز، مفهوم خانواده مستلزم مفهوم ازدواج بوده، لذا قیود، شرایط و پیش شرطهای تربیتی اخذ شده در ازدواج بطور غیرمستقیم، مفهوم خانواده را تهدید میکند، هرچند عکس این مطلب کلیت نداشته و نمیتوان ازدواج را مستلزم تشکیل خانواده دانست. صفات اخلاقی مورد نظر برای طرفین که به طور ضمنی در آیات به آن ها اشاره شده است بهعنوان بخش مهم ساختار مدنظر میباشد.
به غیر از ساختار ذکر شده از نمونههای دیگری که در آیات بدانها اشاره شده و ذیل این مقوله جای دارند میتوان فرزندخواندگی، فرزندان همسران و چندهمسری را نام برد.
1-6-3. بعد کارکردی
کارکرد در لغت به مفهوم عمل و کار و کردار و فعل، رفتار، زحمت، خدمت (فرهنگ معین) و معادل آن واژه function میباشد.
کارکرد گزاره ناظر به بیان اثر و نتیجه مطلوب (مورد انتظار) از فعالیت نظام (یا زیر نظام) که برای تحقق غایت و انجام رسالت هر یک از عوامل و نهادهای تربیتی ضروری باشند. همچنین کارکرد را فعالیت یا کلیت فعالیتهای یک موجود مرکب که نتوان آن را به هیچ یک از اجزا به تنهایی نسبت داد.
بعضی کارکرد را مفهوم عامیدر نظر میگیرند که شامل دو قسم مثبت و منفی میشود اما گروهی دیگر، واژه کارکرد را مترادف با کارکرد مثبت به کار میبرند و در نتیجه آن را مقابل کارکرد منفی قرار میدهند.
در ضمن، مثبت بودن یک کارکرد لزوما بدین معنی نیست که هم نسبت به جامعه و هم نسبت به فرد مثبت باشد. گاهی یک کارکرد نسبت به جامعه، مثبت و نسبت به فرد، منفی است و بالعکس؛ برای مثال جامعهای ممکن است برای بقای خود به اعضای جدیدی نیاز داشته باشد، ولی یک بارداری اضافه میتواند برای مادر یا خانوادهای خاص، باری تقریبا تحمل ناپذیر باشد، یا فرزند اضافه میتواند دلیل قدرت جنسی مرد محسوب شود، اما جامعه به عنوان یک کل ممکن است دچار اضافه جمعیت باشد.
در این بحث گاه با نگاه توصیفی و تبیینی به بررسی کارکردها یا نتایجی پرداخته خواهد شد که نهاد خانواده در واقعیت عینی برای اعضای خانواده و برای کل نظام اجتماعی به بار میاورد. چنانچه با نگاه هنجاری به بررسی غایات مطلوب زندگی خانوادگی بپردازیم تعبیر اهداف خانواده برای اشاره به این رویکرد بکار میرود. البته از آنجا که اصطلاح کارکردها شامل نتایج مثبت و منفی و نیز آشکار و پنهان است، (ساروخانی، 1370) مصادیق کارکردها و اهداف بطور کامل بر یکدیگر منطبق نیستند زیرا اهداف فقط به غایات مثبت و آشکار اطلاق میشود. از سوی دیگر کارکردها به نتایج تحقق یافته اختصاص دارد درحالی که اهداف ممکن است تحقق خارجی نیابند. لیکن از آنجا که در بحث پیش رو، معنی نخست و مثبت کارکرد مورد نظر میباشد، منظور از بعد کارکردی، اهدافی است که تشکیل و مساعی خانواده در راستای تلاش برای رسیدن به آن هدفهاست. میتوان ادعا نمود که دستیابی به این اهداف باعث ثبات، استحکام، کارایی و رشد مطلوب خانواده میگردد.
1-6-4. دلالتهای تربیتی
منظور از دلالتهای تربیتی، اصول تربیتی است که از نتایج بررسی مباحث ساختار و کارکرد بدست میاید. بدین منظور از گزارههای توصیفی و تجویزی بدست آمده در مباحث ساختار و کارکرد و با روش قیاس عملی، اصول یاد شده استنتاج میگردد.
1-6-5. آموزههای قرآن
منظور رهنمودها، توصیهها و دستورات قرآن است که با مراجعه به آیات شریف قرآن، تفاسیر معتبر و روایات صحیح، توسط محقق به صورت مستدل استخراج میگردد.
در طول تاریخ انسان همواره کوشیده است تا تجارب و یافتههای خود را به فرزندان و نسل آینده منتقل کند. این نیاز به آموزش و یادگیری، سبب بقای جوامع بشری شده است و بدین سان فرهنگ سازی و حفظ آن، بخش جداناپذیر آرمانهای انسانی و شناسنامه انسان شده است. آموزش و یادگیری یک وظیفه راهبردی است و همواره این سوال برای صاحب نظران تعلیم و تربیت بوده است که میخواهیم چه چیزی را یاد بدهیم و چگونه میخواهیم آن را یاد بدهیم و برای یک آموزش اثربخش و کارآمد، استفاده از فنون و راهبردهای مطلوب دارای اهمیت بسیار است. همگام با تحولات روزافزون دانش و فناوری نظام آموزشی نیز تغییرات را سریع پذیرفته است (فهامی و عزتی، 1388). بنابراین تغییر هدفهای برنامه درسی، مواد و محتوای آموزشی، روشها و مسائل آموزشی و روی هم رفته تغییر در فرایند یاددهی و یادگیری و همگام شدن با نوآوریها امری مسلم و انکارناپذیر است. امروزه رشد شخصیت همه جانبه فرد یکی از هدفهای اساسی و اولیه نظامهای آموزشی شده است و یکی از جنبهه ای رشد و شخصیت انسان؛ جنبه اجتماعی است. جنبه اجتماعی رشد و آماده کردن دانشآموزان برای به سر بردن با دیگران و همکاری با آنها مدتهاست که نظر مربیان را جلب کرده است.
یادگیری مشارکتی رویکردی فعال و نوین است که بستری گسترده برای پژوهش و مطالعه د رجنبهها و متغیرهای گوناگون مرتبط با آن دارد.
لذا در این تحقیق محقق به دنبال بررسی تأثیر روش تدریس مشارکتی جیگ ساو بر مهارتهای اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان مقطع متوسطه اول بوده است.
امید است که روزنهای برای مطالعه و تحقیق بیشتر و گاهی برای بهبود فرایند یاددهی – یادگیری باشد.
بحث یادگیری فعال و یادگیرنده فعال و پژوهنده و مشارکت جو امروزه در مباحث تربیتی جایگاه ویژهای دارد؛ اما در نظام آموزشی ایران معلمان با تکیه بر روشهای سنتی به ویژه سخنرانی شاگردان را به حفظ و تکرار مفاهیم علمی ترغیب می نمایند و علی رغم اینکه در محافل علمی و تربیتی و حتی اجرایی صحبت از فعال بودن دانشآموز، رشد فکری و آزاداندیشی میشود؛ اما عملا چنین نظرگاههایی جنبه شعارگونه به خود گرفته اند. از سوی دیگر سخن از تقویت روحیه همکاری و رفاقت در بین دانشآموزان، رشد مهارتهای اجتماعی و پیشرفت تحصیلی آنان میشود؛ اما عملا نه تنها گام موثری در این راستا برداشته نمی شود، بلکه اغلب اوقات همکاری و رفاقت به نوعی رقابت تبدیل میشود که نتیجه اش افزایش حس حسادت، کینه و دشمنی در بین شاگردان است. (کرامتی 1381، ص4)
علاوه بر این امید میرود یافتههای این پژوهش بتواند:
مالکوم میگوید، مدارس میتوانند بخشی از آموزشهای لازم برای مهارت زندگی را در اختیار دانشآموزان بگذارند، اما اگر بیاییم از همین فرصت به جای آنکه صرف انباشتن اطلاعات مختلف در ذهن دانشآموزان کنیم بیشتر صرف روش کسب اطلاعات نماییم یا با بیان دیگر روشهای یادگیری را به آنان آموزش دهیم، توان لازم برای یادگیری مادام العمر را در آنان به وجود آورده ایم.
روشهای مختلفی برای یادگیری وجود دارد. بعضی از روشهای متکی بر محفوظات و حافظه است و فراگیرنده صرفا به حفظ مطالب ارائه شده توسط معلم میپردازند اما برخی روشهای یادگیری فرد را وادار به فکر کردن میکند، در این شیوه فرد نه تنها حالت انفعالی نداشته بلکه به صورتا کاملا فعالانه یاد میگیرد.
روشهای نوین تدریس همواره به عنوان راهبردی در جهت بهبود کیفیت آموزش به دانشآموزان و فراگیران مد نظر علمای تعلیم و تربیت قرار گرفته است و عدم استفاده از این روشها در کندتر شدن ماشین علم در رسیدن به قلههای دانشآموزی و قرار گرفتن در دهکدهی جهانی میتواند موثر واقع شود.
یکی از روشهای یادگیری مشارکتی روش جیگ ساو است که تأکید بر فعالیت و کار دانشآموزان با یکدیگر میباشد و به گونهای که اعضای گروه با همبستگی درونی، مسئولیت پذیری و پاسخگویی و … برای رسیدن ب اهدافی مشترک تلاش میکنند. در این رویکرد معلم نقش راهنما و تسهیل کننده و تدارکدهنده موقعیت و مواد آموزشی را دارد و گردانندگان اصلی چرخه فرایند یاددهی و یادگیری، دانشآموزان کلاسها میباشند پژوهشهای زیادی برتری این روش تدریس را نسبت به رویکردهای رقابتی و انفرادی مورد تأیید و تأکید قرار داد هاند اما در نظام آموزشی ایران این رویکرد و سایر رویکردهای نوین و فعال یادگیری از جایگاه مطلوب خویش برخوردار نمی باشند (بهرنگی و آقایاری، 1383).
الگوهای گوناگونی در یادگیری مشارکتی معرفی شده اند که الگوهای جیگ ساو یکی از مهمترین آنها تلقی میشود در آن دانشآموزان به منظور دستیابی به یک هدف مشخص و برای اجرا یکامل وظیفه محوله با یکدیگر همکاری میکنند. معمولا دانشآموزان به تیمهایی برای مطالعه فصلی از یک کتاب درسی گروهبندی میشوند. آنگاه هر کدام از اعضای تیم قسمتی از فصل را مطالعه نموده و مسئول آموزش آن به سایر اعضای تیم خود میشوند. کلاسهای جیگ ساو علاوه بر ایجاد امنیت و حس همکاری و صمیمیت و جو عاری از تقلب و رقابتهای خشونت بار و جلوگیری از جو عاطفی و حس حسادت در دانشآموزان در محیط مدارس به انتقال علم و دانش با الگوی هدفمند و مناسب به دانشآموزان به گسترش مهارتهای آنان کمک میکند (بهرنگی و آقایاری، 1383).
در مقابل روش تدریسهای سنتی، روش تدریسهای نوین و مشارکتی قرار دارند که دانشآموز محورند و بر تعامل فرد با محیط تأکید دارند. پیشینه دانشآموزان را نادیده نگرفته و از آن برای بازسازی تجربه در زمان حال و هدایت تجربههای آینده بهره گیری میکنند و به نیازها و رغبتها و علایق، توانایی کمک کردن و کمک گرفتن از دیگران و برقراری ارتباط موثر با دیگران به گونهای که این ارتباط مقبول، ارزشمند و سودآور برای فرد و طرف مقابل باشد. (بیگی و فیروزبخت، 1382، به نقل از هارجی، 1944).
با دیگران ارتباط باز و آزاد داشتن و حقوق و رضایت خاطر آنها را جلب نمودن و به تعهدات اخلاقی خود در حد معقول و عادلانه عمل کردن و به حق و حقوق خود رسیدن، به گونهای که به دیگران لطمهای وارد نشود از مهارتهای اجتماعی است که یک شهروند باید در دوران تحصیل خود در آموزش و پرورش کسب نماید. و باید گفت که شکوفایی شخصیت به اندازهای اهمیت دارد که به روابط انسانی و کسب مهارت اجتماعی میپردازد. (کمالی، 1383).
پیشرفت تحصیلی دانشآموزان یکی از شاخصهای مهم در ارزشیابی آموزش و پرورش است و تمام کوششها و کنشهای این نظام در واقع جامع عمل پوشاندن به این امر تلقی میشود به عبارتی جامعه، به ویژه نظام آموزش و پرورش به پیشرفت کودک، رشد و تکامل موفقیت آمیز وی و جایگاه او در جامعه، علاقمند و نگران است و انتظار دارد دانشآموزان در جوانب گوناگون اعم از ابعادشناختی و کسب مهارتها، تواناییها نیز در ابعاد عاطفی و شخصیتی آنجا که لازم است پیشرفت و تعالی یابند.
(ابیضی، 1383).
دانشآموز، به عنوان سرآغاز یادگیری توجه دارند، ولی آن را غایت یادگیری نمی دانند (جان دیویی، 1963).
نظر به اینکه این روش (جیگ ساو) از جنبهه ای فراوانی همچون صفا، صمیمیت و همدلی و تقسیم کار و… و در عین حال از پویایی برخوردار است، معلمان و مربیان بتوانند به نحو مطلوب استفاده بهینه را برده و به شخصیت دانشآموزان که ابعاد فراوانی را در بر میگیرد، بها و ارزش قائل شوند.
با توجه به مشکلات روشهای تدریس سنتی محقق به دنبال بررسی تأثیر تدریس مشارکتی جیگ ساو بر دانشآموزان پرداخته و میخواهد بداند که ایا این روش تدریس بر دانشآموزان پایه هفتم شهرستان جم تأثیر دارد؟
با اینکه در اهمیت و ضرورت روشهای فعال تدریس تردیدی وجود ندارد، لیکن در اغلب موارد در بسیاری از مجامع آموزشی کشورهای پیشرفته وقتی سخن از تدوین و پیاده کردن برنامههای آموزشی و مواد درسی یا روشهای کاراتر جهت یادگیری خلاق به میان میآید مقاومت به صورت تردیدی جدی در علمی بودن، مفید بودن و وجود زمینههای لازم و حتی لزوم آن مطرح میشود، اما اکنون به طور جدی روشن است که در این دوران فراصنعتی، روشهای تدریس نه تنها یک ضرورت بلکه شرط بقاء است چرا که دانشآموزان با روشهای فعال از جمله روش تدریس جیگ ساو، ضمن تسلط کافی بر درس، روش درست فکر کردن و باریک بینی و دقت به خرج دادن را یاد میگیرند. بدین لحاظ اگر خواستار رشد و خلاقیت دانشآموزان خود هستیم و اگر به مسایل روحی و روانی و ذهنی آنها میاندیشیم و به ترقی آنها ویژه که در برخورد مناسب برای حل مسایل را جستجو میکنیم. روش جیگ ساو که همانند یک جورچین و پازل بوده، شرکت هر یک از دانشآموزان مانند و تکه از یک پازل برای تکمیل کردن و فهمیدن کامل ماحصل (حاصل) و نتیجه نهایی ضروری است. اگر قرار باشد دانشآموزان با هم کاری را تکمیل و نتیجهگیری کنند پس بدیهی است فقدان یکی از اعضای گروه به مثمر ثمر واقع نشدن کار منجر میشود و میطلبد که یک گروه در کنار همدیگر و با مساعدت و یکدلی کار را به پایان برسانند.
به اعتقاد کارشناسان تعلیم و تربیت، دانشآموزانی که از طریق یادگیری فعال به یادگیری میپردازند نه تنها بهتر بلکه از یادگیری لذت بیشتری میبرند.
یکی از مهمترین دلایل پویایی و کارآمدی نظامهای آموزشی پیشرفته در کشورهای توسعه یافته این است که در آن نظامهای آموزشی، مداوم روشهای یاددهی و یادگیری را مورد مطالعه و بررسی قرار داده اند و همواره از بهترین روشها و اثربخشترین آنها استفاده نموده اند و معمولا تدوین روشهای یاددهی و یادگیری اساسی و بررسی ارزیابی آنان جزء وظایف مربیان و متخصصان میباشد. (قلتاش، 1383).
ما در عصری زندگی میکنیم که روشها و شیوه ها، نقش تعیین کنندهای دارند. این نکته را مربیان بزرگ تعلیم و تربیت نیز یادآور شده اند. (رابرت) مربی برجستهی قرن یازدهم میلادی در بیان اهمیت آموزش، روی دو موضوع تأکید دارد: یکی نوع محتوای آموزشی و دیگری روش آموزش است. (شریعتمداری، 1387)
دیگران نیز در زمینهی اهمیت روش آموزش و یادگیری تأکیدات زیادی داشته اند. از جمله مالکوم نالس که روش یادگیری حقایق و علوم را مهم تر از خود این حقایق و علوم دانسته و میگوید: حقایقی که در دوران جوانی آموخته شده، دیگر کافی نیست و در بیشتر موارد نادرست است و مهارتهای فراگرفته شده، در اثر تکنولوژیهای جدید از مد میافتد. (مایرز، ترجمه ابیلی، 1374)
در این رویکرد، رنگ و نژاد و موقعیت اجتماعی و اقتصادی و زمینههای قبلی هیچ امتیازی را در موقعیت یادگیری برای پیشرفت فردی نمی دهد، بلکه فرصت برابر برای پیشرفت همهی اعضای گروه وجود دارد و جو همکاری و دوستی، یادگیری را سرشار از لذت و انگیزه میسازد، در این رویکرد دانشآموز این اندیشه را دارد که من و تو ما میشویم، میاندیشیم و از زیبایی و فواید همکاری و تلاش و دوستی و مهر و محبت بهره میبریم و از نگرش و مهارتهایی برخوردار میشویم که در خانواده و جامعه یاریگر ما میباشند. جامعهای که مسائل و مشکلاتی دارد و ناگزیر از حل آنها و چاره اندیشی دربارهی آنها باید بود. (قلتاش، 1383)
نگاهی گذرا به وضع نظام آموزشی کشور ایران این نکته را مسلم میسازد که هنوز رویکردهای رقابتی و سنتی و انفرادی، رویکردهای غالب و مسلط میباشند. معلم خود با این روشها به یادگیری نه به معنای واقعی بلکه برای قبول شدن و گذر از پایهها پرداخته و اکنون برای او آسانترین و بهترین روشهای آموزش و یادگیری میباشند.
مدیر و والدین و مسئولین آموزشی هم همین وضع را دارند. معلم بی انگیزه، مدیر تابع مقررات و بخشنامه ها، والدین نگران و دانشآموز کوه اضطراب و نگرانی و … آن وقت میخواهیم انسان فکور و اندیشمند داشته باشیم. معضل کنکور و بیکاری و … نداشته باشیم. با چه پشتوانهای و با کدام تدبیر و رویکردها؟ (بازرگان، 1388)
یادگیری مشارکتی یکی از رویکردها و شیوههای نوین و فعال تدریس است که میتواند پاسخگوی بسیاری از مشکلات و معضلات باشد. این رویکرد از پشتوانهای تحقیقاتی بسیار عالی برخوردار است.
معلمان امروز، باید نگرشی باز داشته باشند، یعنی آماده باشند تا رویکردهای مختلف را بیازمایند و پذیرای اطلاعات تازه دربارهی یادگیری و یادگیرندگان باشند. آنها همچنین باید روشهای مختلف را به کار گیرند تا این که کشف کنند کدام یک به نحو بهینه منجر به یادگیری دانشآموزان میشود. معلمان آینده باید از حالت سنتی تغییر یافته به چیزی بدل شوند که کارل راجرز “تسهیل کنندهی یادگیری” و کلر “مهندس آموزشی” یا “مدیر اقتضایی” مینامندش (سیف، 1376، ص532).
در فلسفه جدید تعلیم و تربیت، یک یاز مهم ترین اهداف نظامهای تربیتی، پرورش قوه تفکر در فراگیران است. رشد قوه تفکر در گرو این است که دانشآموزان مطالبی را که مطالعه میکنند، بفهمند. این مطالب مادههای تفکر هستند. در روان شناسی به آن گونه یادگیری که با درک و فهم توأم باشد، یادگیری معنادار گفته میشود. زمانی که دانشآموز موفق شود اطلاعات جدید را با دانش قبلی خود پیوند دهد، یادگیری معنادار رخ داده است. اما امروزه، در بیشتر مدارس ما، تدریس به معنای انتقال معلومات از ذهن معلم به ذهن شاگرد است؛ با این روش کم کم ذهن دانشآموزان انباشته از مطالبی میشود که با نیاز و فکرشان متناسب نیست و این امر سبب میشود آنها آنچه را که آموخته اند، طوسی وار تکرار کنند و به تدریج، از یادگیری احساس کسالت کنند. این نوع یادگیری نه تنها در سازندگی آنها نقش موثری ندارد، بلکه زمینه رکود علمی و دلزدگی از فعالیتهای علمی را نیز فراهم میکند. نتایج پژوهش تیمر نشان میدهد که توانایی دانشآموزان ما در سطوح بالای یادگیری، به ویژه مهارتهای عملکردی و فرایندی، در مقایسه با دانشآموزان کشورها یدیگر، بسیار کمتر است. از آنجا که محتوای برنامههای درسی کتاب ها تا حد زیادی با دیگر کشورها یکسان است، این ضعف بیشتر از روشهای نامناسب آموزشی و یادگیری ناشی میشود که در عمل دانشآموزان را به سوی یادگیری حافظهای سوق میدهد. نتیجه این پژوهش ضوررت بازنگری در روشهای آموزش و یادگیری و چرخش به سمت روشهای فعال را بیش از هر زمان دیگری یادآور میشود (کیامنش و همکاران به نقل از کیوانفر، 1380).
اگر مدارس دوران دانشآموزی خود را به یاد آوریم میبینیم که مدارس کنونی نسبت به گذشته تغییرات اندکی کرده است. هنوز روشهای آموزشی 50 سال قبل به کار گرفته میشود، چنانچه معلمی برای مدت 50 سال به خواب رفته باشد، پس از بیداری میتواند به کلاس بازگردد و به خوبی انجام وظیفه کند. گچ، تخته پاک کن، قلم و کاغذ و … هنوز همان وسایل 50 سال پیش هستند، اما اگر همان معلم شغل دیگری داشت و فقط برای مدت 5 سال از شغل خود جدا میشد، اکنون قادر به اداهم کارش نبود (شعبانی، 1374).
همچنین، مشاهدات و اندازه گیریهایی که در طی سال ها در کلاسهای درس انجام گرفته نشان میدهد که در شیوههای آموزش سنتی یک معلم، به تنهایی، حدود یک سوم از وقت کلاس را صحبت میکند و به طور نسبی، معلم 50 درصد وقت کلاس را به حرف زدن خود اختصاص میدهد (گال، 1370).
بنابراین، به نظر میرسد که هر گونه سرمایه گذاری در آموزش و پرورش اعم از تغییر کتب، بهبود وضعیت امکانات آموزشی و کمک آموزشی بدون تغییر دادن نگرش ها و شیوههای آموزش معلمان امری بیثمر است.
یادگیری و جریان آن، یکی از ارکان اصلی برنامه تربیتی به شمار میآید. یادگیری اساس رفتار افراد را تشکیل میدهد. فرد از طریق یادگیری، با محیط خود آشنا میشود، گاه در مقابل محیط ایستادگی میکند، گاه از محیط برای تأمین نیازهای خود بهره میگیرد، گاه محیط را تحت تسلط و فرمان خود در میآورد و زمانی با آن سازگار میشود. بنابراین توجه به اصول یادگیری در فعالیتهای تربیتی، شرط اساسی موفقیت هر مربی است.
در رویکرد یادگیری مشارکتی دانشآموزان در قالب گروههای کوچک (معمولا 4نفره) برای رسیدن به یک هدف مشترک با یکدیگر کار میکنند و علاوه بر مسئولیت در قبال یادگیری خود، در یادگیری دیگران نیز احساس مسئولیت میکنند.
در نتیجه نوعی احترام، رفاقت، مدارا و عشق متقابل بین آنان به وجود میآید. وابستگی درونی مثبت، پاسخ گویی فردی، تعامل رو در رو، کاربرد مهارتهای بین فردی در تعامل اعضاء با یکدیگر و یادگیری این مهارت ها، احساس مسئولیت گروهی، وجود احترام متقابل بین اعضاء، فرصتهای مساوی برای موفقیت، ناهمگونی اعضای گروه و نقش معلم به عنوان راهنما مشخصه های مهم یادگیری مشارکتی محسوب میشوند.
تحقیقات زیادی برتری رویکرد مشارکتی بر رویکردهای سنتی نظیر رویکرد رقابتی و انفرادی را آشکار ساخته اند. تقویت روابط عاطفی، یادگیری مهارتهای همکاری، تقویت گسترش مثبت به مدرسه و تحصیل، هم افزایی، تقویت عزت نفس، فرصتهای برابر برای موفقیت، تقویت حس رقابت فرد با خود از آن جمله اند.
بنابراین ارائه روشهای فعال تدریس و آموزش آن به معلمان و روشن نمودن فوائد فضاهای آموزشی مبتنی بر همیاری میتواند راهگشای آموزش فعال علوم بوده و دانشآموز را در جهت کسب علم برای دانستن و کاربرد آن در زندگی روزمره و احساس زیبای بودن و با هم زیستن تقویت نموده و از او انسانی مفید و همواره کوشا در به رشد رساندن و بالندگی اجتماع بسازد.
با توجه به مطالب یان شده، هدف از پژوهش حاضر تأثیر روش یادگیری مشارکتی بر پیشرفت تحصیلی و مهارت اجتماعی دانشآموزان میباشد.
تأثیر روش یادگیری مشارکتی (جیگ ساو) بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان
تأثیر روش یادگیری مشارکتی (جیگ ساو) بر مهارتهای اجتماعی دانشآموزان
فرضیههای تحقیق
دانشآموزانی که به روش یادگیری مشارکتی آموزش داده میشدند نسبت به دانشآموزانی که به روش معمول آموزش میبینند پیشرفت تحصیلی بیشتری دارند.
دانشآموزانی که به روش یادگیری مشارکتی آموزش داده میشوند نسبت به دانشآموزانی که به روش معمول آموزش میبینند مهارتهای اجتماعی بیشتری دارند.
برخی واژه ها و اصطلاحاتی که در حیطه عنوان این پژوهش قرار دارند نیازمند به تعریف میباشند، چرا که برخی از واژه ها تعاریف متعدد و تعابیر مختلفی را به خود اختصاص داده اند. بنابراین سعی میشود تعاریفی که توسط صاحبنظران ارائه شده است و مورد تأیید اکثر مربیان و متخصصان میباشد در این حوزه لحاظ گردد.
-تدریس مشارکتی جیگ ساو:
در این الگو دانشآموزان در بخشی از موضوعات درسی که موظف به یادگیری آن هستند، مهارت کامل به دست میآورند و سپس آموختههای خود را به سایر اعضای گروه خود میآموزند. (هارتمن، 2008، به نقل از قلتاش، 1383).
-پیشرفت تحصیلی:
پیشرفت تحصیلی، معلومات یا مهارتهای اکتسابی، عمومی یا خصوصی در موضوعات مختلف درس است که معمولا به وسیلهی آزمایشها و نشانهها یا هر دو، که معلمان برای دانشآموزان وضع میکنند، اندازه گیری میشود (شعاری نژاد، 1364).
-مهارتهای اجتماعی:
مهارتهای اجتماعی عبارتند از: رفتارهای کلامی و غیرکلامی که موجب تعامل موثر فرد با دیگران میشود. برخی از این رفتارها عبارتند از: مشارکت کردن، رعایت نوبت، سازگاری پیش دستی در انجام فعالیت، انتخاب کردن، پذیرایی کردن و ارتباط برقرار کردن (گات و سفران، 2007، به نقل از کرامتی، 1381: 85-84)
-تدریس مشارکتی جیگ ساو:
در این روش دانشآموزان برای کار کردن روی موضع درسی که به بخشهای مختلف تقسیم شده است، تیمهای 6 نفره و به مدت 10 جلسه (یک ساعت و ربع) تشکیل میدهند. مثلا: زندگی نامه
(سالهای نخست زندگی، یافته ها، جنبهه ای شخصیتی و روابط بین فردی)
-پیشرفت تحصیلی:
منظور از پیشرفت تحصیلی نمرهای است که دانشآموزان از آزمون اجرا شده در ارتباط با درس کسب می نمایند.
-مهارتهای اجتماعی:
نمرهای است که دانشآموزان از پرسشنامه مهارتهای اجتماعی ماتسون (1796) کسب میکنند.
– Malcolm
– Robert
– Mayerz
– Carl Ragerz
– Celer
– Hartman
– Ghat and Sefran
– Madsg
فرهنگ و هنر وسیله ارتباط انسان هاست وبرای حیات بشری و سیر به سوی سعادت فرد و جامعه انسانی موضوعی ضروری و لازم است. (کاوسی، اسماعیل، 1387) . نیازهای (فرهنگی – هنری) با توجه به نقشی که در رشد و توسعه فرهنگی و حیات یک جامعه دارند، دارای اهمیت اند این نیازها تا حدود زیادی تابع ارزشها و هنجارهایی است که محیط و جامعه خاصی به آن می دهد. توجه به فعالیت های فرهنگی و هنری و ترویج آن به عنوان مساله ای که ارتباط تنگاتنگ با مباحث اساسی جامعه دارد و نیز به کار گیری شیوه های درست اطلاع رسانی در این خصوص، موجب می گردد که افراد جامعه در سیری قرار گیرند که مقصدش، رسیدن به عالی ترین و بهترین احساساتی است که انسان ها به آن دست یافته اند و بدین ترتیب زمینه ساز رشد و توسعه فکری و فرهنگی افراد جامعه، بویژه جوانان خواهد شد. (چاوش باشی، فرزانه، 1387) توجه به فعالیت های فرهنگی و هنری برای بالندگی دانش فرهنگی، تقویت فرهنگ شهروندی، دگرگونی های فرهنگی، همکاری های فرهنگی، ایجاد زیر ساخت ها و شبکه ها، پیام رسانی فرهنگی، فراهم کردن دسترسی همگانی به اطلاعات فرهنگی، تشخیص اولویت های فرهنگی و سر انجام کاهش پیامدهای سوء فرهنگی و نظایر آن ضرورت دارد. (کواکس، 1979، به نقل نیک کار، ملیحه، 1384)
شاید یکی از تاثیرگذارترین و بهترین بخش ها برای تاثیرگذاری مطلوب بر نگرش های مردم دانشگاه باشد، جایی که می تواند ضمن تعامل مستقیم با مردم، تاثیر ویژه ای بر فرهنگ مردم داشته باشد. دانشگاه یک بنگاه تولید دانش نیست، بلکه باید یک نهاد واسطه فرهنگی باشد که دائماً با جامعه در تعامل باشد. دانشگاه یکی از مهم ترین ارکان بنیادین جهت هرگونه تغییر و تحول و نو آوری است و تحقق اهداف عالیه، استقلال، پیشرفت اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی از طریق آموزش عالی میسر است (1993، Ranson، به نقل از آقابابایی، راضیه 1390) در این میان نقش فعالیت های فرهنگی بسی حائز اهمیت است. دانشگاه باید کانون فعالیت های فرهنگی و هنری باشد. با توجه به نقش و اهمیت دانشگاه که به عنوان مرکزی به منظور کشف حقایق جدید در راستای راهگشایی مسائل انسان ها و جوامع بشری به حساب میآید انتظار می رود با در نظر گرفتن نیازهای محیطی، فردی و فرهنگی و اجتماعی به تدوین اهداف و خط مشی های ویژه خود بپردازد. در این راستا پژوهش حاضر به بررسی نگرش دانشجویان نسبت به فعالیت های فرهنگی و هنری و میزان مشارکت آنها در این فعالیت ها می پردازد. امید است که از طریق نتایجی که بدست می آید، پیشنهادهای کاربردی به مسولان آموزش عالی در راستای ارتقای سطح فعالیت های فرهنگی دانشگاه ارائه گردد. برنامه ریزی فعالیت های فرهنگی ، چنانچه در سطح دانشگاه ها صورت پذیرد، می تواند در بر گیرنده نکات مثبتی همچون پرورش خلاقیت های دانشجویان، توسعه مهارت های فکری دانشجویان، ایجاد پویایی در نظام آموزش عالی، و افزایش نقش دانشگاه ها در تعمق هویت فرهنگی باشد. (صالحی امیری، سید رضا، 1387) . اعتمادی (1374) ، فعالیت های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی دانشجویان را ابزار موثری در کسب موفقیت زندگی حرفه ای و تخصصی آنان می داند. به طور کلی باید اذعان داشت که دانشگاه ها در جهت افزایش بلوغ و شایستگی اجتماعی عمل می کنند و کمک می کنند که دانشجویان ارزش های زیبایی شناختی زندگی را بهتر درک کنند، و اعتماد به نفس و حس موفقیت در آنها ایجاد شود. (خورسندی، علی، 1387) از زیر مجموعه های معاونت فرهنگی، اداره کل امور فرهنگی می باشد که بخش عمده فعالیت های فرهنگی دانشگاه را انجام می دهد. این نهاد مکانی است که زمینه مناسب را برای تجلی استعدادها و برانگیختن خلاقیت دانشجویان فراهم می سازد. توجه به مقوله فرهنگ در کنار علم و دانش که یکی از مصادیق اجرایی آن وجود نهادهای دانشجویی و فعالیت های هدفمند دانشجویان در این نهادهاست، از عوامل اساسی در رسیدن به یک دانشگاه مطلوب می باشد. تاثیر این امر در فعالیت های آموزشی و بهتر کردن آن برکسی پوشیده نیست. بر پایه همین باور است که بخش های مختلف امور فرهنگی از جمله کانونهای فرهنگی شکل گرفته و در توسعه و تعمیق فعالیت های فرهنگی دانشگاه میکوشند. نهادینه کردن فعالیتهای فرهنگی دانشجویان، افزایش سطح مشارکت و رقابت دانشجویان دراینگونه فعالیتها، فعلیت بخشیدن به استعدادهای بالقوه جوانان و استفاده از شور جوانی دانشجویان در جهت تقویت پیوند دانشگاه با بخش های مختلف اجتماعی از اهدافی است که امور فرهنگی در راه
گسترش امر فرهنگ سازنده و خلاق در دانشگاه دنبال می کند. کانون های فرهنگی و هنری، از زیر مجمو عه های امور فرهنگی می باشد که فعالیت خود را از سال 1377 آغاز نموده و بدین لحاظ از مهم ترین نهادهای دانشجویی به شمار میآید. (آیین نامه تشکیل کانون های فرهنگی، 1388)
نوآوری و نوزایی در فرهنگ و مناسبات اجتماعی، پرورش خلاقیت ها و استعدادهای فرهنگی و هنری و اجتماعی دانشجویان، زمینه سازی برای توسعه مهارت ها و توانایی های فکری و فرهنگی دانشجویان، کمک به برنامه ریزی آموزشی و پژوهش در تربیت نیروی انسانی خلاق از اهداف پایه گذاران کانون ها می باشد. دانشجویان با توجه به علاقه خود می توانند در زمینه های مختلف از جمله فعالیت های دینی و مذهبی، ادبی و هنری مشغول به فعالیت شوند و با ورود به حوزه هایی چون تئاتر، موسیقی، شعر و داستان، به صورت جمعی زمینه جامعه پذیری خود را فراهم سازند.
به دلیل اهمیت فعالیت های فرهنگی و هنری دانشجویان به عنوان ابزاری موثر در جهت کسب موفقیت در زندگی حرفه ای و تخصصی آنان، آگاهی از این فعالیت ها و گرایش و نگرش دانشجویان نسبت به آنها ضروری به نظر می رسد. تا با کمک اطلاعات حاصله از این بررسی هاو برای تعیین خط مشی های فرهنگی و برنامه ریزی در این حوزه به گونه ای عمل کنیم که بتوانیم، بهترین بهره را با کمترین امکانات از فعالیتهای فرهنگی و هنری ببریم. تا با تعیین چنین خط مشی هایی افراد و مراکزی که در زمینه های فرهنگی و هنری فعالیت می کنند مانند، انجمن ها، کا- نون های فرهنگی و هنری برای ارائه آثارخلاق و ابتکارات خود مورد حمایت قرار گیرند. لازمه چنین خط مشی، آگاهی از گرایش ها، انتظارات و میزان استقبال، بینندگان و شنوندگان از این فعالیت هااست . برنامه ریزی فعالیت های فرهنگی، چنانچه در سطح دانشگاه ها صورت پذیرد، می تواند در بر گیرنده نکات مثبتی همچون پرورش خلاقیت های دانشجویان، توسعه مهارت های فکری دانشجویان، ایجاد پویایی در نظام آموزش عالی، و افزایش نقش دانشگاه ها در تعمق هویت فرهنگی باشد. لذا در این پژوهش به بررسی نگرش دانشجویان نسبت به فعالیت های فرهنگی و هنری و میزان مشارکت آنها در این فعالیت ها می پردازد. امیداست که از طریق نتایجی که بدست می آید، پیشنهادهای کاربردی به مسئولان آموزش عالی در راستای ارتقای سطح فعالیت های فرهنگی دانشگاه ارائه گردد. سعی بر این است تا با کسب اطلاعات دقیق و کافی، در امر برنامه ریزی به برنامه ریزان فرهنگی کمک شود.
الف-هدف کلی
هدف از انجام این پژوهش بررسی نگرش دانشجویان دانشگاه مازندران نسبت به فعالیت های فرهنگی و هنری و میزان مشارکت آنها در این فعالیت هاست.
ب-اهداف ویژه
– بررسی نقش فعالیت های فرهنگی و هنری در جهت رشد خلاقیت های فرهنگی و هنری
-بررسی نقش فعالیت های فرهنگی و هنری در جهت ارتقای مشارکت و همکاری های گروهی دانشجویان
-بررسی نقش فعالیت های فرهنگی و هنری در سامان بخشیدن به تلاش های خودانگیخته (خودانگیختگی فرهنگی) دانشجویان
سوال اصلی
1-آیا شرکت درفعالیت های فرهنگی و هنری توانسته منجربه رشد و ارتقای خلاقیت های فرهنگی و هنری در دانشجویان گردد؟
سوالات فرعی
1-1- آیاتفاوت معناداری بین دانشجویان کارشناسی و ارشد در میزان رشد و ارتقای خلاقیت های علمی و فرهنگی با توجه به شرکت در فعالیت های فرهنگی و هنری وجود دارد؟
1-2- آیا تفاوت معناداری بین دانشجویان مرد و زن در میزان رشد و ارتقای خلاقیت های علمی و فرهنگی با توجه به شرکت در فعالیت های فرهنگی و هنری وجود دارد؟
1-3 آیا تفاوت معناداری بین دانشکده ها در میزان رشد و ارتقای خلاقیت های علمی و فرهنگی با توجه به شرکت در فعالیت های فرهنگی و هنری وجود دارد؟
1Attitude
Artist ices and cultural activates
cultural
Cultural and Artist ices needs
Planning cultural activities
Thought skills development students
Social suitability And maturity
sociability
development t [10] thought skills
Cultural activities