تغییر و پیشرفت در هر جامعهای مستلزم ایجاد تغییر وسیع و جامع نظام آموزشی آن جامعه است.
در توسعه آموزش و پرورش، ملاکها و عوامل متعددی نقش دارند. از مهمترین آنها میتوان به نظامی جامع و هدفمند در آموزش اشاره نمود. آموزش را میتوان بهعنوان فرایند کنش متقابل معلم و دانش آموز تعریف نمود که به موجب آن تجارب یادگیری برای نیل دانش آموزان به اهداف کلان آموزش و پرورش فراهم می شود. در آموزش و پرورش سنتی، ارزشیابی به عنوان آخرین حلقههای یاددهی- یادگیری تلقی می شود که در پایان دوره آموزشی برای جدا نمودن دانش آموزان با توانایی یادگیری متفاوت بهکار میرود(جعفری،1384).
امروزه ما نیازمند آن نوع سنجش و ارزشیابی هستیم که به هر دانش آموز به دیده حرمت نظاره نماید، موهبتهای طبیعی و انسانی او را بسیار بیشتر از آزمونهای سنتی نشان داده، بازخوردی مثبت و تکالیفی رشددهنده به او ارائه دهد و باور داشته باشد که هر دانش آموز قابلیت رشد و پیشرفت مداوم را داردر)رستگار،1382). ولیکن آنچه که میتوان از آن به عنوان مهمترین تغییر دنیای امروز در عرصه تعلیم و تربیت قلمداد نمود، تفاوتی است که در نوع نگرش به ارزشیابی تحصیلی رخ داده است.تغییری که در آن، حافظهمداری و حفظ کردن صرف مطالب درسی از سوی دانش آموزان رنگ باخته و جای خود را به سنجش مستمر و گام به گام میدهد. سنجش و ارزشیابی معتبر، دانش آموزان را برمیانگیزد تا بیاموزند که چگونه یاد بگیرند.
در چنین رویکردی یادگیرنده، تبدیل به فردی فعال، ریسکپذیر و محقق می شود که به طور دائم از تدریس بهره میگیرد. در این سیستم “توالی، آموزش- ارزشیابی- آموزش” موجب می شود که شایستگی فرد رشد نموده، اعتماد به نفس او افزایش یافته و فراگیر بهخوبی یاد بگیرد که چگونه آموختهها را در وضعیتهای دشوار و ناآشنا بهکار گیرد. این امر توان تصمیم گیری و تشخیص وضعیت را در فرد رشد میدهد و این مهم، غایت آموزش است(رستگار،1382).
در چنین سیستمی، ارزشیابی در خدمت آموزش قرار گرفته و جزء لاینفک آن به شمار میرود و همواره در فرایند آموزش جاری است و این معنای ارزشیابی رشددهنده، پویا و مستمر است که از آن با عنوان ارزشیابی توصیفی یاد می شود. در این طرح، معلم باید ارزشیابی مستمر را جزئی اساسی در فرایند یادگیری بداند که به طور مداوم از ابتدای سال تحصیلی تا پایان سال ادامه دارد(بنی اسد،1384).
بیان مساله
امروزه فرایند جهانیشدن، راه را به سوی جامعه دانشمدار میگشاید که در آن دانش و اطلاعات محور رشد و توسعه هر جامعه خواهد بود. بدیهی است رویارویی با چالشهای جوامع دانشمدار، نیازمند بازنگری و طراحی مجدد نظامهای آموزشی و فرایند آموزش است (بازرگان، 1384).
در سالهای اخیر بحثهای فراوانی درباره اصلاحات آموزشی و بهبود کیفیت آموزش مدارس مطرح شده است. ارزشیابی دانش آموزان در سطح ملی، یک اهرم و عنصر کلیدی برای اصلاح مدارس و بهبود آموزش و یادگیری در نظر گرفته می شود (سیف، 1382). انتظار میرود ارزشیابی درست، مقدمات اصلاحات آموزشی را فراهم کند.
ارزشیابی باید جزئی از فرایند یاددهی ـ یادگیری محسوب شود. زیرا هدف آن صرفاً تعیین میزان موفقیت در پیشرفت تحصیلی نیست. بلکه میتوان اذعان داشت بهبود بخشیدن و اصلاح کردن آموزش هدف ارزشیابی است. ارزشیابی اگر در مسیر فرایند آموزشی انجام گیرد، تعیین می کند که چه چیزی به چه کسی، در چه زمانی، به چه منظوری و چگونه باید آموزش داده شود تا رفتارهای مطلوب و منطبق با اهداف فرا گرفته شوند (رستگار، 1382). بسندهکردن به شیوه ارزشیابی (پایانی) در عصری که یادگیری کلید رویارویی با مسائل فراصنعتی و فراتخصصی است، راه به جایی نبرده و نخواهد برد. عصر کنونی نیازمند بازنگری عمیق در این فرایند است. زیرا دانش آموزان تنها نیازمند این نیستند که بدانند چه نمیدانند، بلکه خواهان این مساله هستند که بدانند چرا نمیتوانند از دانسته های خود عملاً در زندگی واقعی بهره گیرند. آنها دوست دارند موانعی که بر سر راه یادگیری و به کارگیری دانستههایشان است، شناسایی و از میان برداشته شود. آنها محتاج این هستند که بدانند در کجا قرار گرفته اند و کجا میتوانند بروند. احتیاجی نیست که بگوییم پایان خط رقابت و مسابقه حافظهپروری کجاست و آنها با حفظ و اندوخته کردن دانش چگونه میتوانند بر رقبای خود غلبه نموده یا به کلاس بالاتر ارتقاء یابند. کافی است شیوه یادگرفتن و به کارگیری اندوختههای علمی را فرا گیرند. آنگاه قادر خواهند بود تا به کمک ابزارهای الکترونیکی کلیه ساختار دانش پیچیده را بدون آنکه متحمل حفظ طوطی وار آنها شوند به تصویر کشانند.
دانش آموز می تواند خود تولید کننده فن و دانش جدید باشد و آمادگی زیستن در عصر دانایی را بیابد. برقراری شیوه ارزشیابی سنتی و نتیجه – مدار، دانش آموزان را به گروههای قوی و ضعیف، تیزهوش و کندذهن، فعال و غیر فعال تقسیم بندی می کند. در حالیکه شیوه ارزشیابی توصیفی و رشددهنده در پی بارزکردن قوت یا ضعف دانش آموزان و در نتیجه ارتقاء یا عدم ارتقای آنان به پایه های بالاتر نیست، بلکه در پی پاسخگویی به این پرسش است که دانش آموز در کجا قرار دارد و من برای پیشرفت او چه میتوانم بکنم؟ (فرج الهی،حقیقی،85).
شیوه های سنتی ارزشیابی که عمدتاً به صورت تراکمی و در غالب آزمونهای کتبی و شفاهی صورت می گیرد، با توجه به دو اصل پاسخگویی و ارتقای تحصیلی ضروری بهنظر میرسد. اما برای هدایت و شکلدهی به آموزش و یادگیری ناکافی و نارساست. میتوان نتیجه گرفت که در فرایند ارزشیابی دو اصل بسیار مهم است:
الف. عملکرد دانش آموزان مستقیماً مورد بررسی قرار گیرد.
ب. در خدمت آموزش باشد و نه بالعکس (خوش خلق، 1383).
این اصول بیانگر همزمانی طول دوره ارزشیابی و فرایند آموزش است. ارزشیابی از عملکرد نیز می تواند انگیزهای مؤثر در بهبود آموزش باشد و ادراک دانش آموزان را از مطالبی که باید بدانند و چیزهایی که باید انجام دهند، افزایش دهد (سلیمی زاده، 1382). بنابراین ارزشیابی، جزئی از آموزش تلقی می شود و جهت آموزش را تعیین می کند؛ به عبارتی دیگر ارزشیابی به عمل می آید تا آموزش بهتر صورت گیرد، نه این که آموزش انجام میگیرد تا ارزشیابی به عمل آید. مقایسه ویژگیهای ارزشیابی نتیجه مدار و فرایند مدار، بازنگری در سیستم ارزشیابی را در سطوح متفاوت اهداف، روشها و ابزارها ضروری و روی آوردن به رویکردهای نوین ارزشیابی را در سطوح متفاوت اهداف، روشها و ابزارها ضروری و مضافاً روی آوردن به رویکردهای نوین ارزشیابی را چه به صورت پایانی و چه به صورت مستمر (کمی ،کیفی و ترکیبی) اجتناب ناپذیر می کند(خوش خلق،1385).
تغییرات نظام ارزشیابی کلاس برای بهبود وضعیت یادگیری دانش آموزان، پدیدهای است که امروزه در اکثر کشورهای جهان مشاهده می شود (سیف، 1382).
در سالهای اخیر در کشور ما نیز همگام با سایر کشورها، اقداماتی در این زمینه صورت گرفته است. برای مثال شورای عالی آموزش و پرورش در ششصد و هفتاد و نهمین جلسه در مورخه 30/8/1381، به معاونت آموزش عمومی و امور تربیتی وزارت آموزش و پرورش مأموریت داد تا نسبت به تغییر مقیاس کمی (20-0) به مقیاس کیفی (توصیفی) در ارزشیابی دانش آموزان اقدام نموده و آن را از سال تحصیلی 82-1381 بهصورت آزمایشی در تعدادی از مدارس دوره ابتدایی، که از نظر نیروی انسانی و امکانات، ویژگیهای لازم را دارند اجرا نمایند (رضایی،1386). در دویست و نود و ششمین جلسه کمیسیون معین شورای عالی آموزش و پرورش در مورخه 12/6/1382 نیز اهدافی در جهت طرح آزمایشی ارزشیابی توصیفی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی تصویب گردید که یکی از آنها اصلاح روند آموزش و یادگیری در کلاس درس بود. افزایش ماندگاری ذهنی (دوام و پایداری یادگیری)، توجه به اهداف سطوح بالاتر حوزه و یا حیطه شناختی، تعمیق یادگیری از طریق افزایش درگیری با تکالیف یادگیری، افزایش علاقه به یادگیری، توجه به اهداف حیطههای غیر شناختی از جمله خرده اهداف بوده اند. راهکارهای مورد توجه در طرح ارزشیابی توصیفی برای رسیدن به اهداف فوق، عبارتند از : ارزشیابی تکوینی، ارزشیابی عملکردی، باز خورد و کارنامه توصیفی (حسنی و کاظمی،1383).
طرح ارزشیابی کیفی توصیفی علی رغم مشکلات زیاد توانست نتایج قابل قبولی از اهداف آموزش و پرورش و مضافاً کاهش اضطراب امتحان را بهدست آورد. لذا شورای عالی آموزش و پرورش بر اساس رای 769 تاریخ 18/4/1387، اجرای طرح را بهصورت نهایی تصویب نمود (حسنی،1387؛ به نقل از باطبی، 1387). این طرح بر ابعاد شناختی و رفتاری(ویژگیهای شخصیتی) دانش آموزان از جمله: مشارکت و همکاری، رابطه دوستانه با معلمان، توجه به مسائل و مشکلات محیط زیست، اعتماد به نفس، مهارت های اجتماعی، دفاع از حق و نظر خود، روحیه تحمل کردن و پذیرفتن افکار مخالف، برقراری ارتباط میان مسائل گوناگون، انجام دادن تکالیف درسی، علاقه به یادگیری و مدرسه، ایجاد روحیه پرسشگری و مشارکت در فرایند یادگیری تاثیر مطلوب داشته است و میزان تاثیر طرح بر ابعاد رفتاری از میزان تاثیر آن بر ابعاد شناختی و درسی بیشتر است. در مجموع دانش آموزان طرح در زمینه های شهامت، اعتماد به نفس، قدرت دفاع از نظرها و ایدههای خود، مهارت های اجتماعی، مسئولیت پذیری، نوع دوستی، رعایت نظم، توجه به محیط زیست، بهداشت محیط و مشارکت در فرایند یادگیری با دانش آموزان دیگر تفاوت بارز دارند (حامدی، 1388).
در مدارس شامل برنامه طرح ارزشیابی توصیفی، پیش بینی شده بود بازخوردهای مربوط به پیشرفت تحصیلی دانش آموزان فقط از طریق کارنامه توصیفی (گزارش عملکرد) به اطلاع آنان برسد. کارنامه توصیفی شامل اهداف کلی درسهای فارسی، ریاضی، علوم ، هنر، تربیت بدنی، هدیههای آسمانی و نیز توصیف کلی ویژگیهای جسمانی، اجتماعی، عاطفی و فعالیت های برجسته دانش آموزان است(سبحانی،1384).طبق دستورالعمل اجرای طرح، اولیای مدارس موظف بودند با کارنامه توصیفی که مقیاس آن بهصورت درجه بندی است، عملکرد دانش آموزان را در درسها با عبارتهای کاملاً تحققیافته، تحققیافته، نسبتاً تحققیافته و نیز تلاش بیشتری باید بنماید، مشخص و توصیف کنند(حسنی،1382).
در ارزشیابی توصیفی همهی داده ها و تواناییهای دانش آموزان در نظر گرفته می شوند. معلمان شناخت بیشتری نسبت به دانش آموزان پیدا نموده، دیدگاه ها عمق بیشتری یافته و والدین نیز تواناییها و میزان تلاش دانش آموز را دریافته و بر اساس آن قضاوت می کنند(حبیبی، 1387).
طرح ارزشیابی توصیفی دو هدف عمده داشت که عبارت بودند از:
الف. بهبود کیفیت فرایند یاددهی- یادگیری: با این الگوی ارزشیابی، فرایند یاددهی- یادگیری بهبود می یابد. یعنی ماهیت درمانی دارد و این به واسطه آن است که توجه به فرایند از یک نظر به معنی حذف موانع یادگیری است. به تبع حذف موانع، نتایج مورد انتظار آموزشی بهتر و بیشتر محقق گردیده و مضافاً یادگیری عمیق و پایدار صورت میگیرد(حسنی،احمدی1388).
ب. افزایش بهداشت روانی محیط یاددهی- یادگیری : از آن جایی که در این الگو بازپرسیهای پیوسته، مکرر و استرسزا وجود نداشته وارزشیابی بهصورت امتحان مکرر دیده نمی شود، بهداشت روانی محیط یاددهی-یادگیری بهبود مییابد(حسنی،احمدی1388).
فرایند یاددهی- یادگیری ابعاد گوناگونی را در بر میگیرد که شامل فرایند ناظر به عمل دانش آموز(تلاش و کوشش برای یادگیری، علاقه مندی به فعالیت و درس،کمک گرفتن از همکلاسیها و …)، فرایند ناظر به اعمال یاددهی معلم(ارائه بازخوردهای مناسب، اصلاح روشهای تدریس در جریان یاددهی- یادگیری بر اساس نتایج ارزشیابیها و…) می شود.
در این پژوهش سعی برآن است که تاثیر الگوی ارزشیابی توصیفی در بهبود فرایند یاددهی-یادگیری(فرایند ناظر به عمل دانش آموز، فرایند ناظر به عمل یاددهی معلم) دانش آموزان کلاس سوم ابتدایی مورد مطالعه قرار گیرد.
هدف کلی
بررسی تأثیر الگوی ارزشیابی کیفی توصیفی در بهبود فرایند یاددهی- یادگیری دانش آموزان کلاس سوم ابتدایی استان هرمزگان از دیدگاه معلمان.
اهداف جزئی
1- بررسی میزان تأثیر الگوی ارزشیابی کیفی توصیفی بر بهبود فرایند یاددهی- یادگیری ناظر به عمل یاددهی معلم.
2- بررسی میزان تأثیر الگوی ارزشیابی کیفی توصیفی بر بهبود فرایند یاددهی- یادگیری ناظر به عمل یادگیری دانش آموز.
سوالهای پژوهش
1- به کارگیری الگوی ارزشیابی توصیفی به چه میزان بر بهبود فرایند یاددهی- یادگیری ناظر به عمل یاددهی معلم تأثیر داشته است؟
2- به کارگیری الگوی ارزشیابی توصیفی به چه میزان بر بهبود فرایند یاددهی- یادگیری ناظر به عمل یادگیری دانش آموز تأثیر داشته است؟
3- آیا بین فرایندهای ناظر به عمل یاددهی معلم از دیدگاه معلمان مجری الگوی ارزشیابی کیفی توصیفی و معلمان مجری ارزشیابی کمی تفاوت معناداری وجود دارد؟
4- آیا بین فرایندهای ناظر به عمل یادگیری دانش آموز از دیدگاه معلمان مجری الگوی ارزشیابی کیفی توصیفی و معلمان مجری ارزشیابی کمی تفاوت معناداری وجود دارد؟
5-آیا بین فرایندهای یاددهی ناظر به عمل معلم از دیدگاه معلمان مجری الگوی ارزشیابی کیفی توصیفی بر اساس جنسیت، میزان تحصیلات، رشته تحصیلی و سابقه خدمت، تفاوت معناداری وجود دارد؟
استفاده کنندگان از نتیجه پایان نامه
سیاستگذاران آموزش و پرورش، متخصصان تعلیم و تربیت، مدیران، معلمان، مربیان و کلیه کسانی که به نحوی در امر آموزش و پرورش دخیل میباشند، میتوانند از نتایج این تحقیق استفاده نمایند.
اهمیت و ضرورت پژوهش
ارزشیابی به طور غیر قابل تردیدی بیشترین نظمآفرینی بنیادی را در جامعه دارد و جهتگیری آن برای سنجیدن و کمککردن به بهبود همهی جنبه های اجتماع است و یکی از عناصر مورد نیاز برای تضمین کیفیت و بهبود خدمات را فراهم میآورد (استافل بیم ، به نقل از محقق معین، 1388). بازرگان (1380) بیان میدارد که ارزشیابی آموزشی آیینهای فراهم میآورد تا تصمیم گیران و دستاندرکاران فعالیتهای آموزشی، تصویری از چگونگی فعالیتها به دست آورده و بدون استفاده از آن، فعالیتهای آموزشی صرفاً رها نمودن تیر در تاریکی خواهد بود!
از آنجایی که الگوی ارزشیابی کیفی توصیفی در کشور ما سابقه چندانی ندارد و به تمامی ابعاد آن تا به حال پرداخته نشده است، نیاز است که تحقیقات گستردهای در این راستا صورت گیرد. یکی از مهمترین اهداف این الگو، تأثیر آن در بهبود فرایند یاددهی- یادگیری دانش آموزان است که تا به حال در این زمینه تحقیقات کافی انجام نشده است.
این پژوهش درصدد فراهم آوردن اطلاعاتی در زمینه تأثیر الگوی ارزشیابی توصیفی در بهبود فرایند یاددهی-یادگیری دانش آموزان پایه سوم ابتدایی و شناخت میزان دستیابی به اهداف این الگو است.
جنبه نوآوری طرح
این موضوع، تاکنون در بررسیها و مطالعات مربوط به ارزشیابی کیفی توصیفی مورد توجه نبوده و تاجایی که اطلاع دردست میباشد، اثرات روش مذکور بر فرایند یاددهی- یادگیری مورد مطالعه قرار نگرفته است. نتایج حاصله می تواند متغیرهای مدرسهای و غیرمدرسهای مؤثر و مداخلهگر در حین اجرای روش ارزشیابی کیفی توصیفی را تا حدودی مشخص سازد.
تعاریف نظری مفاهیم
ارزشیابی کیفی توصیفی : ارزشیابی توصیفی رویکردی در ارزشیابی تحصیلی-تربیتی است که از طریق آن اطلاعات لازم، معتبر و مستند برای شناخت دقیق و همه جانبه فراگیران در ابعاد مختلف یادگیری (شناختی، عاطفی- مهارتی) با بهره گرفتن از ابزارها و روش های مناسب مانند پوشه کار، آزمون ها( آزمون های مداد کاغذی و عملکردی) مشاهدات و… در طول فرایند یاددهی-یادگیری به دست می آید تا بر اساس آنها بازخوردهای مورد نیاز برای کمک به یادگیری در فضای روانی-عاطفی مطلوب تر برای دانش آموزان و اولیا ارئه گردد( شکوهی و همکاران،1388).
ارزشیابی سنتی یا کمی: ارزشیابی سنتی، ریشه در رویکردهای رفتارگرایی دارد در این رویکردها، ارزشیابی بیشتر به نتیجه وبازده یادگیری تحصیلی توجه دارد. ارزشیابی غالباَ درپایان درس یا پایان یک دوره آموزشی اعمال می شود. ابزارهای اندازه گیری وسنجش پیشرفت یادگیری غالباً برآزمونهای مداد وکاغذی تاکید دارد که درقالب پرسشهای کلیشهای، حافظه یادگیریهای پراکنده یادگیرندگان را مورد ارزشیابی قرار میدهد(حسنی و احمدی 1384صص 70-47).
فرایند : مسیر و جریانی است که طی می شود تا ورودی ها به خروجی ها تبدیل شوند . در این مسیر عملیات و فعالیتهایی اتفاق می افتد تا بر ورودی ها اثر گذاشته و آنها را معطوف و مرتبط به هدف و نتیجه که همان خروجی یا برون داد سیستم نام دارد برساند . هر آنچه که در این مسیر اتفاق می افتد تا بهترین محصول نصیب سازمان یا موسسه شود ، فرایند نام دارد . ( تورانی، 1382).
یاددهی:هر گونه فعالیت یا تدبیر از پیش طرحریزی شدهای که هدف آن آسان کردن یادگیری در یادگیرندگان است(سیف،1380،ص30)
یادگیری:تقیپور ظهیر(1384) معتقد است که یادگیری اساساً از طریق فعالیتهایی صورت میگیرد که یادگیرندگان انجام میدهند.یادگیرنده چیزی را یاد میگیرد که خود انجام میدهد نه آنکه معلم انجام دهد و او ناظر باشد(ص153).شعبانی(1386) به نقل ازهیلگارد و مارکوئیز بیان می کند که یادگیری عبارت است از تغییرات نسبتاً پایدار در رفتار بالقوه که بر اثر تجربه بهدست آمده است(ص12).
بازخورد:بازخورد به معنی “بازگشت دادن” اثرات اعمال توسط محیط یا دیگران به فاعل عمل است.در محیطهای آموزشی،بازخورد حاصل از ارزشیابی تحصیلی،نقش بسیار مهمی را در ارتقای سطح کیفی و کمی یادگیری دانش آموزان ایفا می کند.بازخورد حلقه ارتباطی بین سنجش و یادگیری است. در بازخورد، شواهد یادگیری بدون آن که تفسیر یا ارزشیابی شود، به دانش آموزان برگشت داده می شود تا آنان نسبت به تنظیم و متناسب کردن رفتار خود با اهداف آموزشی اقدام کنند(ویگینز،1982؛به نقل از خوشخلق و اسلامیه،1385)
تعریف عملیاتی مفاهیم
ارزشیابی کیفی توصیفی:
ارزشیابی کیفی توصیفی فرایند جمعآوری، تجزیه، تحلیل و تفسیر اطلاعات حاصل از به کارگیری ابزارهای مختلف (آزمون مدادکاغذی، آزمونهای عملکردی، ثبت مشاهدات، بررسی تکالیف و فعالیت های یادگیری دانش آموزان) از ابعاد مختلف جریان یادگیری و اتخاذ تصمیمات مناسب آموزشی در جهت هدایت این جریان بهسوی تحقق بهتر اهداف یادگیری از طریق ارائه بازخوردهای توصیفی موثر است (حسنی1388).
ارزشیابی کمی:
ارزشیابی کمی الگوی رایج ارزشیابی است که تلاش می کند از نتایج یادگیری دانش آموزان اندازه گیری به عمل آورد و آن را به صورت عینی و در قالب نمره گزارش دهد(سیف1384).
ارزشیابی کمی بهوسیله نمره حاصل از آزمون بر اساس مقیاس فاصلهای(20-0) سنجیده خواهد شد.
یاددهی: منظور از یاددهی کلیه فعالیتهایی است که در مدرسه از سوی معلمین اجرا می شود تا منجر به یادگیری مطالب درسی در دانش آموزان گردد.
یادگیری: فعالیتها و اقداماتی که دانش آموز با راهنمایی و هدایت معلم برای رسیدن به اهداف آموزشی-تربیتی پیش بینی شده انجام میدهد.
بازخورد: فرایندی است که در آن معلم، واکنشهای خود را در قبال تلاش و عملکرد دانش آموز، با هدف راهنمایی، تشویق و کمک به وی و با بهره گرفتن از روشها و ابزارهای مختلف(کلامی، غیر کلامی، مکتوب و …..)ارائه میدهد.
. Stafelbeam
فرم در حال بارگذاری ...