نهاد مفهومی است که از اویل قرن بیستم مورد توجه اقتصاددانان قرارگرفته است و نهادگرایی نوعی تجزیه و تحلیل اقتصادی است که نقش نهادهای مختلف را در تبیین وقایع اقتصادی مورد تاکید قرار میدهد و سعی در تحلیل نهادها به عنوان بستر و قالب انجام فعالیتهای اقتصادی دارد (متوسلی، توسعه اقتصادی، ص334).
در این پژوهش برای بررسی نهاد داد و ستد بینالمللی در عصر پیامبر اسلام (ص)، از دیدگاه نهادی استفاده شده است. بنابراین، بررسیهای انجام شده در پژوهش بر اساس تئوری نهادها صورت گرفته است. با توجه به این موضوع و در راستای هدف پژوهش حاضر، در این فصل با انجام مطالعات کتابخانهای و بررسی کتب و مقالات مختلف، مفاهیم مربوط به نهاد و مکتب نهادگرایی طی دو بخش بررسی میشود. بخش اول به بررسی مبانی نظریِ پشتیبان موضوع پژوهش اختصاص دارد. در این بخش معنا و مفهوم و اصطلاحات مختلف مربوط به نهاد، در قسمتهای جداگانه توضیح داده میشود و در بخش دوم اهم مطالعات خارجی و داخلی انجام گرفته در این حوزه، ارائه میشود. پایان بخش این فصل نیز بحث و نتیجهگیری از مطالب ارائه شده به منظور استدلال علمی، در خصوص ضرورت پژوهش حاضر، صورت خواهد پذیرفت.
2- 2. مبانی نظری
امروزه کاملاً مشخص شده است که توسعه، بیتوجه به نهادها و مسائل فرهنگی با مشکل جدی روبهرو میشود؛ به سخن دیگر، گرچه بهرهگیری از دانش، تکنولوژی و ابزارها موجب پیشرفت اقتصادی میشود اما نیروهای بازدارنده پیشرفت اجتماعی، بر عکس ریشه در الگوهای نهادی دارند که در جوامع شکل میگیرند (افندیک و همکاران، 2011). نهادها عامل تعیین کننده عملکرد اقتصادی هستند. این گفته توسط مطالعات تئوری (نورث، 1990؛ پارنتی و پرسکات، 2000) و تجربی بسیار (نک و کیفر، 1995؛ مایورو، 1995؛ هال و جونز، 1999؛ کافمن و همکاران، 1999؛ آسمقلو و همکاران، 2001؛ 2005؛ دولار و کرای، 2003؛ آدیسون و بالیامون لوتز، 2006؛ گرافتون و همکاران 2007؛ بهاتاچاریا، 2009؛ بالیامون لوتز، 2011) ثابت شده است. تغییرات نسبی قیمتها که در نظریات نئوکلاسیکها، اهرم کلیدی و تعیین کننده تخصیص منابع، تولید و توزیع است، خود ناشی از تغییرات نهادی در جامعه است (ماسول، 2009). آمارتیا سن برنده جایزه نوبل اقتصاد، معتقد است که نهادها و مناسبات اجتماعی در تقسیم ثروت ملی و تعیین حقوق افراد، نقش تعیین کننده دارند و موجب باروری فنی و تکنولوژیک جامعه میشوند (محمد قلی یوسفی، 1378). نظریات جدید اقتصاد توسعه، علت اصلی عدم رشد و توسعه کشورهای جهان سوم را در فقدان نهادهای متناسب و عدم کارایی نهادهای موجود قلمداد میکنند (کیوانی، 1385). اقتصاددانان مکتب نهادگرا، در دو دهه اخیر، نظریات برجستهای را در زمینه توسعه اقتصادی کشورهای مختلف جهان، در طول تاریخ صنعتی شدن ارائه کردهاند (بالیامون لوتز، 2011). نورث متفکر بزرگ مکتب نهادگرا، با رویکردی جدید نسبت به تحولات انقلاب صنعتی، عامل بنیادین توسعه اقتصادی در قلمرو تحولات صنعتی را به وجود آمدن نهادهای کارآمد عنوان میکند (ایچر و همکاران، 2006). وی عقیده دارد که اگر چنین نهادهایی به وجود نمیآمدند، هرگز شاهد رشد شتابان اقتصادی و ایجاد تمدن قرن بیستم نبودیم (همان).
اقتصاد نهادگرایی با نوشتههای افرادی مانند وبلن (1925-1862) کامونز (1945-1862) میچل (1948-1876) و دیگر پیروان آنها آغاز شد (متوسلی، همان، ص138؛ متوسلی و نیکونسبتی، 1389). نهادگرایان اولیه که جریانی انتقادی نسبت به اقتصاد نئوکلاسیک بودند، نظرات مشترکی داشتند که عبارتند از: 1) تاکید بر عمل جمعی بیش از عمل فردی 2) بررسی تکاملی اقتصاد به جای بررسیهای مکانیکی و 3) تاکید بر مشاهدات تجربی به جای استدلالهای قیاسی (کلاین، 1999). همچنین آنها توجهی خاص به دستاوردهای سایر علوم داشتند (متوسلی و نیکونسبتی، 1389)، فرض عقلانیت نظریه نئوکلاسیک را قبول نداشتند و بر جنبههای شناختی رفتار برای توضیح کنش افراد، متمرکز میشدند (واندنبرگ، 2002) مفهومی که آنها از نهاد مد نظر داشتند، بسیار شبیه جامعهشناسان بود، بطور مثال وبلن از کلمات عادات، رسوم، عرف برای اشاره به مفهوم نهاد استفاده میکرد (ریسونس، 2007).
انتقاد از عقلانیت ابزاری و توجه به باورها و نقش آن در عملکرد اقتصادی بحث جدیدی نیست؛ فارغ از اقتصاددانان نهادگرا، اورلان، به مجموعهای از اقتصاددانان ارتدوکس اشاره می کند که به بررسی نقش باورها بر عملکرد اقتصادی میپردازد (متوسلی و نیکونسبتی، 1389). چنری و همکاران (1981) با بهره گرفتن از مدل ساده سالوو دنیسونو آمار کشورها به این نتیجه رسیدند که سهم عوامل نامشخص (غیر از سرمایه و کار) در رشد اقتصادی کشورها، بسیار بالا است و این بر اهمیت نهادها دلالت دارد. امروزه در مورد تاثیر نهادها بر عملکرد اقتصادی اتفاق نظر وجود دارد و بررسی تاریخ تحولات اقتصادی، عملکرد متفاوت اقتصادها را در نتیجه تغییر و تحول نهادها نشان میدهد (جیمسون، 2006). همچنین باید توجه داشت که ویژگی نهادها را نظام ارزشی جامعه تعیین میکند، بنابراین برای اصلاح نهادها، نظام ارزشی جامعه باید تغییر یابد و اصلاح شود (متوسلی و نیکونسبتی، 1389).
به دلیل اهمیت نهادها در رشد و توسعه اقتصادی، معنی و مفهوم نهاد و اصطلاحات و مفاهیم مربوط به آن مانند انواع نهاد، نقش و کارکرد آن، تفاوت آن با سازمان، ویژگی نهاد، تغییر نهاد، اقتصاد نهادگرا، و هزینه معاملاتی که هسته اصلی اقتصاد نهادگرای جدید است و همین طور مفاهیمی مانند حقوق مالکیتو وابستگی به مسیر که از مفاهیم مربوط به مکتب نهادگرایی است، مورد بررسی تئوریک قرار میگیرد.
1- 2- 2. تعریف نهاد
نهاد، ترجمهی کلمه Institution فرانسوى و انگلیسى است و مفهوم آن، برقرار کردن، ساختن و ثابت کردن بوده و در مواردى به معناى «مؤسسه» (Association) و «سازمان» (Organiziation) ترجمه شده است (سازگارا، نگاهی به جامعه شناسی با تاکید بر فرهنگ، ص26). اما از آنجا که کلمهی «مؤسسه» و «سازمان» در مورد بعضى از امورى که آنها را «نهاد» مىدانند معناى درست را نمىرساند بدین جهت، نهاد ترجمه شده است (همان). نهاد واژهای عمومی دربرگیرندهی اداره، ستاد، کمیته، بنیاد، سازمان، ارگان، تعاونی، نهضت، جمعیت، انجمن، سرپرستی، مرکز، کانون، آموزشگاه، وزارتخانه، شرکت، تشکل، موسسه، بنگاه، مجمع، حزب، جبهه، شورا، شرکت، خانه، گروه، هیئت، سرای، دفتر، شبکه و غیره است که کمابیش هرکدام تعریف خود را دارد و حوزه و قوانین کاری هر گونه از نهادها با هم مقداری تفاوت دارد (توسلی، مبانی جامعهشناسی، ص114). لفظ نهاد را جامعهشناسان مورد توجه قرار داده (ریسونس، 2007)، آن را به دو معناى عام و خاص بهکار بردهاند:
1-1-2-2.معناى عام
نهاد در معناى عام، بههر چیزى اطلاق مىگردد که موردنیاز جامعه باشد و در مجموع، ساخته، پرداخته و وضع و یا نهاد شدهی جامعه است؛ در این معنا، همهی مؤسسات، سازمانها و مقررات اجتماعى که بنا بر نیازهاى جامعه و براى تأمین حوائج جسمانى و نفسانى افراد بهوجود مىآیند، نهاد نامیده مىشوند؛ به این اعتبار، مىتوان گفت، سازمانهاى عمومى یا نیمه عمومى مانند آموزشگاهها، مدارس و دبیرستانها، دانشگاهها و مدارس عالی، بیمارستانها، پرورشگاهها، ادارههاى دولتی، سازمانها و مؤسسات ورزشی، مؤسسات تجارى و تفریحی، برنامه، گواهینامه، دانشنامه، مقررات کلاس، مقررات مدرسه، نظام و مقررات ادارهی راهنمائى و نظایر آن، همه نهاد اجتماعى مىباشند؛ اما همانطور که مىدانیم این معنا در زبان فارسى بیشتر با کلمهی «سازمان» بیان مىشود و طبیعى است که در سازمان، ما با یک هیئت مدیره، بنا، جایگاه، وسایل، اعضاء و افراد، سلسله مراتب، سازمانبندى و… سر و کار داریم که براى رسیدن به هدفى قانونى و مجاز گرد هم آمدهاند (توسلی، همان، ص114).
2-1-2-2. معناى خاص
نهاد در معناى خاص که موضوع مورد بحث ما است همان «نهادهاى اصلى و اساسی» هستند که تشکیل آن ها، خارج از ارادهی افراد است و جامعه، آن ها را نهاده و برقرار کرده است. این نهادها که در الگوهاى معین، خاص، منظم، پیچیده و با دوام، مناسبات و روابط و جریانات اجتماعى را ایجاد مىکنند، براى ارضاء نیازمندىها و تمایلات انسانها بهوجود آمدهاند و در تمام جوامع وجود دارند و عبارت هستند از: نهاد آموزش و پرورش، نهاد خانواده، خویشاوندى و ازدواج، نهاد دین، نهاد حکومت یا سیاست و نهاد اقتصاد (توسلی، همان، ص142). در معرفی و شناخت نهاد، تعریف یکسان و اجماعی که مورد توافق همه دانشمندان نهادگرا باشد، وجود ندارد و هر کس مطابق تفکر و سلیقه خود به تعریف جداگانه ای از نهاد پرداخته است. در اینجا قصد داریم برای شناساندن بیشتر معنی و مفهوم نهاد، تعاریف گوناگونی که معمولاً بسیار نزدیک به هم میباشند، ارائه دهیم.
نورث در کتاب نهادها، تغییرات نهادی و عملکرد اقتصادی، تعریف شفافی را از نهاد به شرح زیر ارائه داده است: نهادها قوانین بازی در جامعهاند، به عبارتی سنجیدهتر، قیودی هستند وضع شده از جانب نوع بشر که روابط متقابل انسانها با یکدیگر را شکل میدهند، در نتیجه نهادها سبب ساختارمند شدن انگیزههای نهفته در مبادلات بشری میشوند؛ چه این مبادلات سیاسی باشند چه اقتصادی و چه اجتماعی؛ تغییرات نهادی، مسیر تحول جوامع بشری در طول تاریخ را مشخص می کنند و بنابراین کلید فهم تغییرات تاریخی محسوب میشوند (نورث، 1990).
وبلن، اولین نهادگرا در زمینه اقتصاد، نهادها را اینگونه تعریف می کند: «عادتهای ایجاد شده در ذهن که بین عموم مردم مشترکاند» (وبلن، 1919).
مجموعه قواعد رفتاری ایجاد شده توسط انسان به منظور اداره و شکلدهی به تعامل انسانها که تا حدی به آنها کمک می کند انتظاراتی از کنش دیگران داشته باشند (لین و ناجنت، 1995).
کامونز نهاد را هرگونه عمل دسته جمعی که اعمال فردی را کنترل می کند، مینامد (مودما و مرکیورا، 1999).
دون پورت نهاد را به معنای هر گونه تفکر پذیرفته شده یا عرف متداول جامعه و یا نوع تفکر مقبول و یا عادات (برای انجام امور) بیان مینماید (همان).
نهاد نظام سازمان یافته روابط اجتماعی است که متضمن ارزشها و رویه های عمومی معین است و نیازهای معینی از جامعه را برآورده میسازد و یا فرایندهایی است که صورتهای رسمی و یا غیر رسمی رفتار کارگزاران اقتصادی را شکل می دهند و بر اندیشهها و برنامه های آنان تاثیر میگذارند (کامپل، 1997).
نهاد مجموعه قواعد عملیاتی است که مورد استفاده قرار میگیرد، برای اینکه تعیین کنیم چه کسی در مواقع گوناگون می تواند تصمیم بگیرد و معیار تصمیم گیری او چیست. یعنی چه عملی مجاز و یا ممنوع است. (استروم، 1990).
نهادها مجموعهای از محدودیتهای رسمی و غیر رسمی هستند که محدودیت را بر فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تحمیل میکنند (آرون، 2003).
هاجسون معتقد است که نهاد طرز فکر یا طرز عملی شایع و باثبات است که در خصائل یگ گروه یا آداب و رسوم مردم نهان و مستور است (هاجسون، 1998).
نهادها انگارههای مستقر برای رفع نیازمندیهای متعدد انسانی هستند که از شیوه های قومی، وقتی که تداول و قبولیت عام پیدا می کنند، برمیخیزند و رشد مینمایند (روسک و وارن، ص146). و نیز نهادها عبارتند از راه و رسمهای مستقر برای اقناع نیازهای کلی انسانی، و این راه و رسمها تا درجه معینی با اجبار توام است (همان، ص236).
نهادهای اجتماعی مجموعه ای از قواعدند که به کنشهای اجتماعی، به نحوی خاص ساختار میبخشند. این قواعد (نهادها) الف) اطلاعاتی درباره نحوه کنش انتظاری افراد و سازمانها در موقعیتهای خاص در اختیار ما قرار میدهند. بنابراین کنشها را پیش بینی می کنند. پیش بینی پذیر شدن کنش، امکانات تعاملات فردی و اجتماعی را فراهم میآورد. ب) راهنمای عمل افرادی هستند که عضو این یا آن گروه اجتماعی هستند. ج) به انتخابهای راهبردی کنشگران فردی و گروهی در موقیتهای خاص ساختار میبخشند (نایب، 1381).
یک اقتصاد اجتماعی برای انجام وظایف یاد شده به ابزارهایی متوسل میشود که برای همه آنها واژه نهاد به کار میرود. یک نهاد در گستردهترین مفهومش مجموعهای است از هنجارها، قواعد رفتاری، یا شیوههای استقرار یافته تفکر (رنانی، بازار یا نابازار؟، ص39).
ترتیبات نهادی قواعد رفتاریاند، که در حوزه معینی بر رفتار افراد حاکماند. ساختار نهادی، کلیات ترتیبات نهادی در یک اقتصاد یعنی سازمانها، قوانین، سنن و ایدئولوژی را شامل میشوند (متوسلی، همان، ص139).
نهادها تنظیم کننده رفتار هستند. افراد در کنش خود نهادها را لحاظ میکنند و به این ترتیب نااطمینانی در انتخاب اقدامات در کنش کاهش مییابد. نهادها کاملاً به قواعد بازی در یک ورزش تیمی شباهت دارند. به این معنا که هم قوانین رسمی نوشته شده را شامل میشوند و هم قواعد و اصول غیر رسمی نا نوشته را در بر میگیرد که مبنای قوانین رسمی بوده و آنها را تکمیل میکنند. نمونهای از قواعد و اصول سلوک غیر رسمی نا نوشته این اصل رفتاری است که نباید عمداً بازیکن کلیدی حریف را مجروح کرد. یک نهاد عبارت است از هر دستورالعمل مقبول عمومی که بر فرایند بر هم کنش بین اعضای جامعه حکمرانی میکند. نهادها با ارائه قواعد بازی، تعاملات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را تسهیل میکنند. به این جهت تفاوت در بروندادهای اقتصادی بین جوامع و کشورها را میتوان به ساختارهای نهادی متفاوت نسبت داد (نورث، 1990).
به طور خلاصه میتوان بیان داشت که، نهادها قیود ساخته شده توسط بشرند. روابط افراد را ساختارمند میکنند و روابط متقابل را شکل میدهند. نهادها انگیزههای نهفته در مبادلات بشری را آشکار میسازند. تجلی انگیزه افراد در روابط اجتماعی را به نوعی در نهادها میتوان جستجو کرد. نهادها راهنمای کنش انسانی هستند و کنش انسانی را جهت میدهند. دانشی که ما از طرز رفتار در هر محیط و مجازات احتمالی عدم رعایت رفتار مورد انتظار داریم، ملهم از نهادهاست. نهادها هم بر تصمیمگیری و ترجیحات و هم بر مطلوبیت تاثیر میگذارند.
فرم در حال بارگذاری ...