امروزه نظام تعلیم و تربیت هر جامعه زیربنای توسعه اجتماعی- اقتصادی، سیاسی و فرهنگی آن جامعه به شمار میرود. بررسی عوامل پیشرفت جوامع پیشرفته نشان میدهد که همه این کشورها از آموزش و پرورش توانمند، مؤثر و کارآمدی برخوردارند (سیف، 1380). یک گروه از دانش آموزانی که در فرایند دروس مدرسه با مشکل مواجهند دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیریاند. افرادی كه دچار اختلال یادگیری بودند، زمانی در زمرهی كمتوانان ذهنی قلمداد میشدند؛ اما پژوهشگران دریافتند كه برخی از كودكان، هوشبهر عادی یا حتی بالاتر از عادی دارند و با وجود این، در یادگیری برخی از دروس آموزشگاهی، با وجود كوشش قابل توجهی كه از خود نشان میدهند، ناتوان هستند. این افراد را كودكانی با ناتوانی های یادگیری نامیدند (تبریزی، 1380).
عوامل موثر بر یادگیری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان بسیار گسترده و وسیع میباشند، شناسایی این عوامل و رفع مشکلات و نارساییهای در سیستم آموزشی علیالخصوص برای حل مشکلات کودکان ناتوان یادگیری بسیار مهم است. یادگیرندگان از نظر شخصیتی، نگرشها، واكنشهای هیجانی، شیوه ها و سبكهای یادگیری، سبكهای شناختی و غیره با هم تفاوتهایی دارند كه یادگیری و نحوة برخورد آن ها با مسا ئل و مشكلات را تحت تأثیر قرار میدهد. در پژوهشهایی كه عملكرد تحصیلی را مورد مطالعه قرار دادند، همواره سبكهای یادگیری و ویژگیهای شخصیتی به عنوان دو متغیر مهم گزارش شده اند (خنک جان، 1381).
- بیان مسأله
تا به حال تعاریف متعددی از »ناتوانی یادگیری«، »اختلالات یادگیری« و یا» مشكلات یادگیری« ارائه شده است. در فرهنگ واژگان افروز و عبادی ناتوانی یادگیری معادل واژهی (LD) به معنی فقدان توفیق و یا عدم توانایی یادگیری در زمینه های خاصی در مقایسه با توفیق افرادی كه توانایی ذهنی مشابه دارند، تعریف شده است. ناتوانی های یادگیری گسترهای بسیار وسیعتر از مشكلات تحصیلی را شامل می شود و نیازمند توجه به حوزه های اجتماعی، خانوادگی، عاطفی و رفتاری زندگی كودك در بافت خانواده نیز میباشد (لرنر، 1967).
به باور کلب (1984)، سبک شیوهای است برای یادگیری، شناخت و تفکر، سبک با توانایی فراگیر برابر نیست بلکه روشی است که به وسیله آن میتوان تواناییهای خود را بکار برد. همانگونه که توانایی فرد در زندگی بسیار مهم است، شناخت سبکهای یادگیری نیز دارای اهمیت است. بسیاری از نظریهپردازان یادگیری معتقدند كه سبك یادگیری باید با سبك آموزش منطبق باشد تا حداكثر موفقیت در یادگیرندگان بدست آید (باستابل، 2006). چرا كه تناسب تدریس معلمان با سبك یادگیری دانش آموزان باعث تقویت انگیزه یادگیری و نیز پیشرفت تحصیلی میگردد (رسولی نژاد، 1385). ون واینن (1997) معتقد است كه اگر معلمین روش پردازش اطلاعات فراگیران را بدانند و روشهای آموزش خود را متناسب با آن تغییر دهند، یادگیری فراگیران افزایش مییابد که این خود در عملکرد دانش آموزان ناتوان یادگیری تأثیر پر رنگتری خواهد داشت. در واقع وجود ابزاری معتبر برای اندازه گیری سبکهای یادگیری می تواند به شناخت دقیقتر سبکهای یادگیری منتهی شود و بر مبنای این شناخت میتوان به فراگیری برای افزایش یادگیری و تقویت خودشکوفایی آنها کمک کرد. این سبکها از سویی بر اساس تفاوتهای فردی و از سویی دیگر زیر تأثیر محیط شکل میگیرند (همایونی و کدیور، 1385).
شخصیت نیز احتمالا حدود و مرزهایی برای نوع یادگیری ایجاد می کند که این حدود ممکن است با شرایط و خواسته های محیطی انطباق یابد. شخصیت مجموعه ای از صفات هیجانی و رفتاری است که فرد را در زندگی روزمرهاش احاطه و همراهی می کنند. به عبارت دیگر، شخصیت، خصوصیات مستمری است که فرد از طریق آنها تعامل و سازگاری خود را با دیگران و محیط اجتماعی تنظیم می کند (آلبرت یو، مانیا جی، برگسیو سی، بوگتو اف، 2006). یکی دیگر از عوامل تأثیر گذار بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان خصوصیات شخصیتی آنان است پنج بزرگ چارچوبی از ویژگیهای شخصیتی (کاستا و مک گری، 1990) به عنوان یک مدل قاطع و صرفه جویانه برای درک رابطه بین شخصیت و رفتارهای مختلف تحصیلی است. پنج عاملی که در مطالعات انجام شده به وفور آمدهاند، عبارتند از روان رنجورخویی، برونگرایی، گشودگی به تجربه، همسازی و وظیفهشناسی. رواننژندی، به صورت یک تمایل كلی به داشتن حالتهای عاطفی منفی، ایدههای غیرمنطقی و درگیری با اعمال تكانشی تعریف می شود. برون گرایی، به صورت یک تمایل كلی به ابراز وجود، پویا بودن و انجام اعمال اجتماعی تعریف می شود این افراد هیجانپذیر، تحریكپذیر و خوش مشرب هستند. گشودگی نسبت به تجربیات با تمایل كلی به گسترش اطلاعات جدید، داشتن تفكر واگرا و ارزشهای غیرمعمول تعریف می شود. همسازی، به صورت یک تمایل كلی به داشتن احساسات نوع دوستانه، اعتماد به دیگران و همراهی و موافقت با آنها تعریف می شود. در نهایت وظیفه شناسی، تمایل كلی به داشتن رفتار و شناخت هدفمند، اراده قوی و مصمم بودن تعریف میشود. بهعبارت دیگر وظیفه شناسی و گشودگی عملکرد دوره، و خوشایندی، وظیفه شناسی و گشودگی را پیش بینی می کند. خصوصا وقتی دانش آموزان دانشی را که قبلا اندوخته اند در زندگی حقیقی بکار میبرند. در مقابل روان رنجورخویی به صورت منفی با پیشرفت تحصیلی ارتباط دارد. علاوه بر پنج بزرگ خصوصیات دیگری از قبیل شجاعت یا پشتکار هم پیش بینیکننده عملکرد تحصیلی هستند (چامارو، پرموزیس، فورنهایم، 2003).
لذا ما در این پژوهش در صدد پاسخ به این سوال کلی سبکهای یادگیری، ویژگی شخصیتی و عملکرد دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد.
1-3- سؤالات پژوهش:
سؤالات اصلی: آیا بین سبكهای یادگیری، ویژگیهای شخصیتی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟
سؤالات فرعی
- آیا بین سبك یادگیری تجربه عینی دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟
- آیا بین سبك یادگیری مشاهده تأملی دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟
- آیا بین سبك یادگیری آزمایشگری فعال دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟
- آیا بین ویژگی شخصیتی روانرنجورخویی دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟
- آیا بین ویژگی شخصیتی درونگرایی- برونگرایی دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟
- آیا بین ویژگی شخصیتی تجربه پذیری دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟
- آیا بین ویژگی شخصیتی توافق پذیری دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟
- آیا بین ویژگی شخصیتی وظیفه شناسی دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟
- آیا عملكرد تحصیلی دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری متفاوت است؟
1-3- هدف (اهداف) پژوهش:
هدف كلی
هدف كلی در این پژوهش، مقایسه سبكهای یادگیری، ویژگیهای شخصیتی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری است.
اهداف جزیی
1- مقایسه سبك یادگیری تجربه عینی دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری
2- مقایسه سبك یادگیری مشاهده تأملی دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری
3- مقایسه سبك یادگیری مفهوم سازی انتزاعی دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری
4- مقایسه سبك یادگیری آزمایشگری فعال دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری
5- مقایسه ویژگی شخصیتی روانرنجورخویی دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری
6- آیا بین ویژگی شخصیتی درونگرایی- برونگرایی دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری
7- مقایسه ویژگی شخصیتی تجربه پذیری دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری
8- مقایسه ویژگی شخصیتی توافق پذیری دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری
9- مقایسه ویژگی شخصیتی وظیفه شناسی دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری
10- مقایسه عملكرد تحصیلی دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری
1-4- ضرورت و اهمّیت پژوهش:
به نظر میرسد سبکهای یادگیری و خصوصیات شخصیتی بطور پیچیدهای به هم مرتبط باشند هرچند که چگونگی تاثیر این دو عامل بر پیشرفت تحصیلی مبهم است (گادزلا، گوتری، گینتر و مدسن، 1997).
تحقیقات نشان دادهاند که میزان یادگیری فراگیران در یک موقعیت یکسان متفاوت است که شاید یکی از مهمترین دلایل آن سبکهای متفاوت یادگیری فراگیران باشد. سبک یادگیری تعیین می کنند که در برخورد با یک موقعیت، فرد چه مدت، به چه چیز و به چه میزان توجه کند (اینتویستل و پترسون؛ 2004 کلب و کلب، 2005، کوزنف نیکوف، 2007). شناسایی رفتارها و سبکهای یادگیری دانش آموزان در مواجهه با تکالیف به منظور دستیابی به روشهای مؤثر مطالعه و یادگیری آنها، می تواند بر بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان در دروس تأثیر بگذارد. در این باره، نقش سبکهای یادگیری کلب در آموزش و یادگیری دانش آموزان جایگاه ویژهای دارد (آرسلن و همکاران، 2009) که این در عملکرد تحصیلی دانش آموزان ناتوان یادگیری نقش بسزایی دارد.
یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان خصوصیات شخصیتی آنان است. برای مثال وظیفه شناسی همواره به عنوان یک پیش بینی کننده عملکرد ظاهر می شود (چامارو، پرموزیس، فورنهایم، 2003). پنج بزرگ را برای پیش بینی نتایج آموزشی مختلف کشف کرده اند. بهعبارت دیگر وظیفه شناسی و گشودگی عملکرد دوره، خوشایندی، وظیفه شناسی و گشودگی را پیش بینی می کند. خصوصا وقتی دانشجویان دانشی را که قبلا اندوخته اند در زندگی حقیقی بکار میبرند (فراسیدس، وودفیلد و پروپات، 2009). در مقابل روان رنجورخویی یا ناپایداری عاطفی به صورت منفی با پیشرفت تحصیلی ارتباط دارد. علاوه بر پنج بزرگ خصوصیات دیگری از قبیل شجاعت یا پشتکار هم پیش بینی کننده عملکرد تحصیلی هستند (چامارو، پرموزیس، فورنهایم، 2003).
یادگیرندگان از نظر شخصیتی، نگرشها، واكنشهای هیجانی، شیوه ها و سبكهای یادگیری، سبكهای شناختی و غیره با هم تفاوتهایی دارند كه یادگیری و نحوة برخورد آن ها با مسا ئل و مشكلات را تحت تأثیر قرار میدهد. در پژوهشهایی كه عملكرد تحصیلی را مورد مطالعه قرار دادند، همواره سبكهای یادگیری و ویژگیهای شخصیتی به عنوان دو متغیر مهم گزارش شده اند (خنک جان، 1381).
شاید یکی از دلایل تأثیرگذار بر یادگیری دانش آموزان ناتوان یادگیری، سبک یادگیری نادرست آنها یا ویژگی مسلط شخصیتی آنان باشد، بنابراین در این پژوهش به دنبال شناسایی و مقایسه سبکهای یادگیری، ویژگی شخصیتی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری هستیم.
1-5- تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها
تعریف نظری
ناتوانی یادگیری: ناتوانی یادگیری نوعی اختلال عصبی است که یک یا چند فرایند روانی اصلی در یادگیری یا حرف زدن یا نوشتن را تحت تأثیر قرار می دهد. ناتوانی ممکن است خودش را در یک توانایی ناقص در شنیدن، اندیشیدن، حرف زدن، خواندن، نوشتن، هجی کردن یا محاسبات ریاضی بروز دهد (خدایاری، 1387).
دانش آموزان عادی: دانش آموزانی که از بهره هوشی عادی برخوردارند و برای ادامه تحصیل و انجام مهارت های خواندن و نوشتن و ریاضیات نیازمند به دریافت آموزشهای ویژه نیستند.
دانش آموزان با ناتوانی های یادگیری: دانش آموزانی که از بهره هوشی عادی برخوردارند اما برای ادامه تحصیل و انجام مهارت های خواندن و نوشتن و ریاضیات نیازمند به دریافت آموزشهای ویژه هستند.
سبکهای یادگیری: سبك یادگیری یک رفتار عادتی و متمایز برای كسب دانش، مهارتها یا نگرشها از طریق مطالعه یا تجربه میباشد و یا به عنوان شیوهای است كه فراگیران در یادگیری مطالب درسی خود به سایر شیوهها ترجیح میدهند.
ویژگیهای شخصیتی: شامل مجموعه ای مشخص از صفات هیجانی و رفتاری شخص در زندگی روزمره و در شرایط معمولی که نسبتاً ثابت و قابل پیش بینی هستند
تعریف عملیاتی
دانش آموزان عادی: دانش آموزانی که در مدارس عادی مشغول به تحصیلاند.
دانش آموزان با ناتوانی های یادگیری: دانش آموزانی که پس از غربالگری کارشناسان مراکز اختلال یادگیری، علاوه بر تحصیل در مدارس عادی، خدمات ویژه از این مراکز نیز دریافت می کنند.
سبکهای یادگیری: نمرهای که فرد در پرسشنامه پرسشنامه سبکهای یادگیری کلب بدست میآورد.
ویژگیهای شخصیتی: نمرهای که فرد در پرسشنامه ابعاد شخصیتی (NEO-FFI) بدست میآورد.
فرم در حال بارگذاری ...