:
عصری که در آن زندگی میکنیم عصر دگرگونیهای متعدد و متنوع و عرصهی خرد ورزی و پویایی اندیشههایی است که بتوانند راه روشن گسترش و شکوفایی را فراهم آورند و تصویری گویا از آیندهی درخشان علم و دانش عرضه نمایند. لازمه این تلاش، تربیت انسانهایی است که خود به خوبی محیط پیرامونشان را بشناسند و با رویکردهای علمی روز آشنا باشند. که در این راستا آموزش و پرورش نقش خود را به عنوان عامل اساسی در سرشتن آینده افراد ایفا نموده است. زیرا آموزش و پرورش باید انسانها را برای همساز شدن با تغییر و تبدیل، این خصیصه بارز هزارهی سوم آماده سازد. دست یابی به آموزش و کیفیت بخشی به آن، آموزش در همهی مکانها و زمانها و حفظ محیط زیست، بهداشت، دموکراسی، حقوق بشر و خلاصه دست یابی به حقوق انسانی همهی افراد به ویژه در کشورهای عقب نگه داشته شده و در حال توسعه، سازمان بین المللی یونسکو را بر آن داشته است تا برنامهی ملی آموزش برای همه را برای دستیابی انسانها به موارد یاد شده تدارک ببیند و از طریق تعهدات جهانی حکومتها را ملزم به تلاش در راستای این اهداف نماید.
مقطع ابتدایی پایه و شالودهی نظام آموزش عمومی کشور است و افراد تحت تعلیم این مقطع در آینده کشور تاثیر شگرف خواهند داشت. در برنامه ملی آموزش برای همه، نیز اساس و مبنای برخورداری از سواد، تکمیل تحصیلات این مقطع برای افراد میباشد. لذا بررسی کارایی آن نیز خالی از اهمیت نخواهد بود.و تحقیق در این زمینه نتایج ذیل را درپی خواهد داشت :
1- نمایان ساختن جایگاه نظام آموزشی در جهان 2- کمک کردن به پژوهندگانی که در این باب تمایل به پژوهش دارند، به طوری که به آنان این امکان را میدهد که با شناخت و سرعت بیشتری مصالح کار و اطلاعات مورد نیاز خود را فراهم آورند و کار تحقیق را شروع کنند و بر حسب هدف و زمینهی کار، از این اطلاعات بهره گیرند. چه بسا این اطلاعات آنان را از مطالعهی بعضی کتب بی نیاز کند یا به عکس به مطالعهی کتابهای دیگر رهنمون سازد و مصالح تازهای در اختیار آن ها بگذارد.
درجهان امروز، آموزش و پرورش کلید رشد و توسعهی کشورهاست. و این در صورتی محقق خواهد بود که به رشد و توسعهی همه جانبه و از جمله به زیر ساختهای آن توجه شود. اولین ساختار رسمی نظام آموزش و پرورش در کشور ما دوره یا مقطع آموزش ابتدایی میباشد. این سطح از آموزش، با توجه به رشد و تربیت و تکوین شخصیت انسانها در دوره کودکی- 6تا10سالگی- دوره مهمی است( عصاره، 1386).
اهمیت این مقطع آموزشی به عنوان یک خرده سیستم، شناخت موقعیت کنونی، تعیین اهداف و ارزیابی عملکرد آن جهت سنجش موفقیت برنامهها و هم چنین برنامهریزی جهت افزایش اثر بخشی در آینده و کیفیت آموزشی، بر کمتر کسی پوشیده است. لذا در چند سال اخیر، کیفیت آموزشی به طور جدی در اکثر کشورهای در حال توسعه و بسیاری از کشورهای توسعه یافته مورد سؤال واقع شده است. این مسئله فقط دغدغه والدین، معلمان و کارفرمایان نبوده، بلکه سیاست گزاران و برنامه ریزان نیز نگران این مسئله هستند. این عبارت به خوبی نمایان گر مسئله و اهمیت گسترش مطالعات در خصوص کارایی نظامهای آموزشی است و مشخص میسازد که این موضوع به صورت یک مسئله مهم جهانی مطرح است.
نظام آموزش و پرورش به زعم گلابی(1368)، در جوامع امروز به مثابه عامل اصلی و مؤثر در تحولات اقتصادی- اجتماعی وظیفه اساسی خود را بر آموزش و پرورش همه جانبه فرد و شکوفایی و رشد استعدادهای کلیه افراد جامعه و تربیت نیروی کار ماهر و متخصص و انتقال ارزشهای فرهنگی و علمی و فنی متمرکز نموده است. از جمله اهداف کیفی نظام تعلیم و تربیت از نظر صاحب نظران (محسن پور، 1389)، افزایش کارایی در همه سطوح و انواع آموزشها میباشد. پس لازم است اطلاعات و دادهها در این خصوص فراهم گردد و با ارائه تصویری روشن و واضح از وضع موجود نظام آموزشی، با بهره گرفتن از شاخصها و معیارهای مربوط به تهیه یک برنامه توسعه، و گذراندن وضع موجود و رسیدن به وضع مطلوب اقدام کرد. با توجه به این که نظام آموزش و پرورش خیل کثیری از جمعیت کل کشور را زیر پوشش قرار میدهد، بدون برنامه ریزی نمیتواند از کارایی درونی و بیرونی برخوردار شود و در جهت بهبود بخشیدن به فعالیتهایش گام بردارد. از این رو به کارگیری شیوههای برنامهریزی (مشاوران یونسکو،1379) امری اجتناب ناپذیر است. در این اثنا ارزیابی کارایی درونی، یکی از شیوههای برنامهریزی است، که از طریق گردآوری دادههای نرم و سخت در باره اثربخشی آن چه برنامه ریزی کردهاند، قضاوت میکند. آن چه باید تغییرکند و آن چه باید ادامه یابد، را مشخص میکند( کافمن وهمکاران، 1387).
مشاوران یونسکو(1379)، کارایی را اصطلاحی دانستهاند که برای توصیف دادهها و ستادهها به کار میرود و اساسا” با توجه به بازده حاصل از یک نظام در مقایسه با درون داد آن محاسبه میشود. در تحلیلهای نظام آموزشی علاوه بر جنبه كمّی باید جنبههای كیفی از جمله نحوه یادگیری و موفقیت دانش آموزان در درون نظام باید مد نظر قرار گیرد كه تلفیق این دو« كارآیی درونی نظام» نامیده میشود. از آن جا که نظام آموزشی اهداف کوتاه مدت و بلند مدت دارد، کارایی نظام آموزشی از نظر درونی و برونی مطرح میشود. کارایی درونی نظام آموزشی طی سال و در پایان مقطع آموزشی و با توجه به اهداف تعیین شده مشخص میشود و منظور از کارایی درونی این است که دریابیم با توجه به امکانات، منابع و مدت زمانی که برای تحصیل دانش آموزان در هر پایه تحصیلی در نظر گرفته شده است، نحوهی عبور دانش آموزان به چه صورت است، و از لحاظ اقتصادی چه تاثیری بر بازده نظام آموزشی دارد. برای سنجش کارایی نظام آموزشی از شاخصهای گوناگون استفاده میشود. صراف اسماعیلی(1371)، شاخص را میزانی میداند که اگر در تصمیم گیری، برنامه ریزی، اجرا، نظارت و ارزشیابی مورد توجه قرار نگیرد باعث از هم پاشیدگی برنامه ریزی میگردد.
با وجود پیشرفتهایی که نظامهای آموزشی در دهه های پایانی قرن بیستم در توسعه فعالیتهایشان و تحت پوشش بردن لازم التعلیمها و واجدین شرایط استفاده از خدمات آموزشی داشتهاند، شاخصها یا نشانگرهایی که حاکی از عملکرد فعالیتهای آموزشی میباشند، در حوزههای برابری فرصتهای دستیابی به آموزش، وضعیت سواد، کیفیت آموزش، آموزشهای مادام العمرو… وضعیت نگران کنندهای را به ویژه در کشورهای در حال توسعه نشان میدهند. آسیب شناسی نظامهای آموزشی( موسوی، 1383) به منظور بررسی عوامل به وجود آورندهی این وضعیت حاکی از آن است که مهمترین عامل، حاشیهای شدن فعالیتهای آموزشی در مقایسه با فعالیتهای اقتصادی و صنعتی است. هم چنین ایجاد تغییرات قابل توجه در نشانگرهای آموزشی(حتی در کشورهای توسعه یافته) نیز مستلزم تغییر برخی زیر ساختهای عملکردی نظامهای آموزشی و فعالیتهای مربوط به آن میباشد.
بدین ترتیب عمده کردن مسائل آموزش و پرورش و ضرورت بسیج امکانات عمومی یک کشور برای حل معضلات آموزشی و ارتقاء کارکردهای آن، تفکرایجاد هستههای آموزش برای همه را به وجود آورد و تمامی کشورهای عضو یونسکو متعهد شدند تا در زمینه توجه به گروههای هدف، فعالیتهای آموزشی و ارتقاء کیفیت فعالیتها همکاری نمایند. براین اساس کنفرانس آموزش برای همه در سال 1369 (1990میلادی) در جامتین تایلند به همت پنج سازمان بین المللی یونسکو، یونیسف، صندوق جمعیت سازمان ملل، بانک جهانی و برنامه عمران ملل متحد با هدف گسترش سواد در جهان، افزایش فرصتهای یادگیری برای همگان و بهبود کیفیت یادگیری برگزار شد و شاخصهایی نیز برای آن تعیین گردید. سپس در اردیبهشت 1379 مصادف با2000 میلادی در داکارسنگال، سران و وزیران آموزش و پرورش کشورها، جملگی متعهد شدند که با بسیج تمامی توان خود، در راه دست یابی به اهداف این اعلامیه بکوشند و تا سال 1394(2015میلادی) تمامی مفاد آن را در کشورهای خود جامهی عمل بپوشانند (سند ملی آموزش برای همه،83).
مهمترین عامل از میان عوامل متعدد توسعه منابع انسانی، آموزش است زیرا، بر سایر عوامل نیز تاثیر فراوان دارد. ژاک هلک(1371) در این باره میگوید: منابع نیرو با یکدیگر مرتبط بوده و به هم وابستهاند. اما، آموزش شالوده و بنیان سایر منابع شمرده میشود، و عامل اساسی در بهبود تغذیه و بهداشت، حفظ محیط زیستی با کیفیت بالا، بهبود ذخیره نیروی کار و حفظ و ارتقای مسئولیت پذیری، توسعه سیاسی و اقتصادی است.
امروزه آموزش و پرورش به عنوان یکی از سیستمهای جامعه و متولی اصلی امر آموزش، نقش مهمی در فرایند توسعه دارد، و با توجه به سرمایه گذاری در آموزش و پرورش انتظار میرود دانش آموزانی که وارد یک مقطع تحصیلی میشوند بدون تاخیر طی یک زمان معین آن دوره را با موفقیت به پایان برسانند. اما این آرزو هیچ گاه صد در صد محقق نشده و تعداد زیادی از دانش آموزان قبل از اتمام دوره دچار افت، مردودی و یا شکست تحصیلی میشوند که وقوع هر یک از موارد ذکر شده خسارت اقتصادی عظیمی برای کشورهاست. لذا سازمان تربیتی علمی و فرهنگی ملل متحد( یونسکو) از همان اوان تاسیس، کوششهایی را در جهت تعمیم آموزش و پرورش و ریشه کنی بی سوادی در کشورهای در حال توسعه آغاز نمود و با ارائه کمکهای فنی و مشورتی به کشورها و برگزار ی کنفرانسها و دورههای کار آموزی، زمینهی استفاده از فنون و روشهای برنامه ریزی در کشورهای مختلف را فراهم نمود که برنامهی ملی آموزش برای همه از این نمونه است. اجرای برنامه ملی آموزش برای همه باعث برنامه ریزی برای یک مشارکت فراگیر در کشور میگردد که علت بسیاری از تحولات مثبت در کشور، همگام با سایر کشورهای هدف خواهد شد. و به تبع آن حساسیت مسئولان و برنامه ریزان ارشد چه در سطح ملی و چه در استانها را برانگیخته و به جذب بودجه کلان جهت صرف در مدارس منجر خواهد شد. و در قدمی فراتر جایگاه نظام آموزشی کشور را در بین نظامهای آموزشی کشورهای جهان مشخص میسازد. فقدان چنین برنامهی منسجمی باعث میشود که سه شاخص عمده یعنی سواد آموزی و پوشش تحصیلی و سهم دختران در مناطق مختلف کشور افت نموده و رتبهی کشور را نیز در مقایسه با کشورهای دیگر دچار افت نماید. لذا بررسی کارایی مقاطع مختلف تحصیلی( در این پژوهش مقطع ابتدایی) آن هم در مقایسه با شاخص های یک برنامه بین المللی ودر استان محرومی همانند ایلام که چنین تحقیقاتی کمتر در آن صورت گرفته است، ضروری به نظر میرسد. تا با تشخیص کم و کاستیهای این مقطع از نظام آموزشی، مسئولان از کارایی و میزان شاخصهای آن اطلاع دقیق یافته و در جهت بهبود وضع موجود و رفع موانع به برنامه ریزی بپردازند.
1-4-1) هدف اصلی پژوهش:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی کارایی درونی مقطع آموزش ابتدایی استان ایلام طی سالهای 1384 تا 1389 در مقایسه با اهداف پیش بینی شده در سند استانی برنامه ملی آموزش برای همه میباشد. در همین رابطه اهداف دیگری نیز مد نظر است که به اختصار بدین شرحند:
1-4-2) اهداف جزئی پژوهش:
الف) تعیین میزان شاخصهای نتایج امتحانات( نرخ قبولی، مردودی و ترک تحصیل) مقطع ابتدایی آموزش و پرورش استان ایلام و مقایسه آن ها با اهداف برنامه ملی آموزش برای همه استان طی دوره مورد نظر.
ب) تعیین میزان شاخصهای جریان دانش آموزی (نرخ ماندگاری، نرخ فارغالتحصیلی، میانگین طول تحصیل، نسبت اتلاف و ضریب کارایی) مقطع ابتدایی آموزش و پرورش استان ایلام و انطباق میزان آن ها با پیش بینی های برنامه ملی آموزش برای همه در این شاخصها طی دوره مورد بررسی.
ج) تعیین میزان شاخصهای ترکیب دانش آموزی (نرخ رشد دانش آموزان، سهم دانش آموزان دختر و پسر، سهم دانش آموزان شهری و روستایی، سهم دانش آموزان غیر انتفاعی) مقطع ابتدایی آموزش و پرورش استان ایلام و مقایسه آن ها با اهداف برنامه ملی آموزش برای همه استان، طی دوره مورد نظر.
د) برآورد میزان شاخص پوشش تحصیلی ظاهری ( پوشش ظاهری) مقطع ابتدایی استان ایلام و مقایسه آن با میزان پیش بینی شده در سند برنامه ملی آموزش برای همه طی دوره مذکور.
هـ) تعیین میزان شاخصهای منابع انسانی( نسبت دانش آموز به معلم، معلم به کلاس دایر و میزان سطح تحصیلات معلمان) مدارس مقطع ابتدایی آموزش و پرورش استان ایلام و مقایسه آن ها با میزان پیش بینیهای برنامه ملی آموزش برای همه در استان طی دوره مورد بررسی.
ی) تعیین میزان شاخصهای فضای آموزشی(تراکم دانش آموز در کلاس دایر، تراکم کالبدی، سرانه فضای آموزشی و ضریب بهره برداری از کلاس فیزیکی) مقطع آموزش ابتدایی آموزش و پرورش استان ایلام و مقایسه آن ها بامیزان پیش بینی شده این شاخصها در برنامه ملی آموزش برای همه استان طی دوره مورد بررسی.
1-5) سؤالات پژوهش:
1-6) فرضیات پژوهش:
فرضیه1: بین شاخصهای نرخ جریان دانش آموزی (نرخ ارتقا، نرخ مردودی و نرخ ترک تحصیل) در دانش آموزان دختر و دانش آموزان پسر تفاوت معنی داری وجود دارد.
فرضیه2: بین شاخصهای نسبت اتلاف و ضریب کارایی در دانش آموزان دختر و دانش آموزان پسر تفاوت معنی داری وجود دارد.
فرضیه3: بین شاخص درصد فارغ التحصیلی در دانش آموزان دختر و دانش آموزان پسر تفاوت معنی داری وجود دارد.
فرضیه4: بین شاخص درصد رشد مقطع ابتدایی آموزش و پرورش استان ایلام و میزان پیش بینی شده این شاخص در برنامه ایفا استان طی دوره مورد بررسی تفاوت معناداری وجود دارد.
فرضیه5: بین شاخصهای ترکیب دانش آموزی (سهم دانش آموز دختر و سهم دانش آموز غیر انتفاعی) مقطع ابتدایی آموزش و پرورش استان ایلام و میزان پیش بینی شده این شاخص در برنامه ایفا استان طی دوره مورد بررسی تفاوت معناداری وجود دارد.
فرضیه6: بین شاخص سهم دانش آموز روستایی مقطع ابتدایی آموزش و پرورش استان ایلام و میزان پیش بینی شده این شاخص در برنامه ایفا استان طی دوره مورد بررسی تفاوت معناداری وجود دارد.
فرضیه7: بین شاخص پوشش ظاهری تحصیلی مقطع ابتدایی آموزش و پرورش استان ایلام و میزان پیش بینی شده این شاخص در برنامه ایفا استان طی دوره مورد بررسی تفاوت معناداری وجود دارد.
فرضیه8: بین شاخص میانگین نسبت دانش آموز به معلم مقطع ابتدایی آموزش و پرورش استان ایلام و میزان پیش بینی شده این شاخص در برنامه ایفا استان طی دوره مورد بررسی تفاوت معناداری وجود دارد.
فرضیه9: بین شاخص میانگین تحصیلات معلمان مقطع ابتدایی آموزش و پرورش استان ایلام و میزان پیش بینی شده این شاخص در برنامه ایفا استان طی دوره مورد بررسی تفاوت معناداری وجود دارد.
فرضیه10: بین شاخصهای تراکم دانش آموز در کلاس دایر و ضریب بهره برداری از کلاس فیزیکی مقطع ابتدایی آموزش و پرورش استان ایلام و میزان پیش بینی شده این شاخص در برنامه ایفا استان طی دوره مورد بررسی تفاوت معناداری وجود دارد.
فرضیه11: بین شاخص سرانه فضای آموزشی مقطع ابتدایی آموزش و پرورش استان ایلام و میزان پیش بینی شده این شاخص در برنامه ایفا استان طی دوره مورد بررسی تفاوت معناداری وجود دارد.
. Uonesco
3.United nations population fund ( UNPF )
4.World bank
5.United nations development programme
. Hallak jak
در دین مبین اسلام افراد با هر نوع توان و استعداد حق برخورداری از موهبت الهی و حقوق اجتماعی را دارند و استعداد و توان آنها در هر حد و اندازه قابل پرورش و تربیت است. بنابر این باید امكانات بهره وری از مواهب الهی را برای همه افراد در سایه تعلیم و تربیت صحیح فراهم نمود. مسئله دیگری كه در رابطه با تعلیم و تربیت گروه با نیازهای ویژه مطرح است، این است كه عدم توجه به تعلیم و تربیت آنان موجب زیانهای اجتماعی و اقتصادی برای جامعه و در واقع هدر رفتن تعداد زیادی از افراد خواهد شد. مضافاً باینكه با عنایت به شرایط جسمی و روانی این گروه اگر عدم توجه به آنان باعث انحرافات و اشكالات اجتماعی شود اثر مستقیم آن بر جامعه مترتب خواهد شد كه در نزد خداوند مسئول خواهیم بود. با كمی دقت و تامل در خلقت انسانها، درمییابیم كه هیچ دو انسانی مانند یكدیگر نیستند. این تفاوتها در ابعاد مختلف جسمی، ذهنی و رفتاری قابل مشاهده و ادراك است که، حكمت و فلسفه خاصی زیربنای این تفاوتها میباشد. ما دقیقا نمیدانیم اگر این تفاوتها نبود و انسانها از ابعاد مختلف مانند یكدیگر بودند، دنیای انسانها و امور مربوط به آنان چگونه میشد؟ آیا انسانها از یكدیگر به لحاظ ظاهری قابل تشخیص بودند؟ آیا نیازهای متنوع انسانی كه استعدادهای مختلف را میطلبد، برآورده میشد؟
با این حال اگرچه هر یک از انسانها در مفهومی عام و گسترده، استثنایی هستند، اما این تفاوتها در اكثر افراد، چشمگیر نیست و لذا این گروه اکثریت را اصطلاحا “گروه هنجار” یا “متوسط” تلقی میكنند. در حالی كه آنچه امروزه به طور عام از مفهوم استثنایی برداشت میشود، در واقع وجود تفاوتهای فاحش پارهای از انسانها در زمینه گوناگون با گروه اصطلاحاً بهنجار است.
در هر حال اگر بر این باور باشیم که ستونهای تمدن هر جامعه بر نظام آموزش و ساختار آموزش و پرورش آن استوار است، بدون تردید سلامت، جامعیت و کارآمدی نظام آموزش و پرورش آن جامعه نیز در گروی وسعت، گستردگی، تنوع و کیفیت برنامههای جامع آموزش استثنایی و درصد کودکان و دانشآموزانی است که به عنوان استثنایی یا دارای نیاز ویژه مورد تشخیص و شناسایی واقع شده و خدمات آموزشی موثری در مدارس عادی یا کلاسهای خاص به ایشان ارائه میشود. از آنجایی که قسمت اعظم آموزشهای امروزه بر محتوای کتب درسی استوار است لذا بررسی و توجه به نحوه تهیه و تدوین کتب ازاهمیت خاصی برخوردار است. هر چند در سالهای اخیر تلاش هایی در جهت بهسازی و تغییر فیزیکی و ظاهری آنها رخ داده است اما نبود مدلی مدون به عنوان استاندارد، که از صافیهای متخصصین آموزشی، گرافیکی، چاپی و غیره گذشته باشد، سبب گردیده این موضوع مهم، قربانی کماهمیتی، اعمال سلیقهی شخصی، مطابقت نداشتن با اهداف آموزشی ، عدم توجه به سن مخاطب و مسایلی از این دست گردد. این امر در آموزش و پرورش کودکان استثنایی که دارای نیازهای ویژه هستند از اهمیت بیشتری برخوردار است، به همین دلیل دراین پژوهش به بررسی مولفه های کتاب های درسی این کودکان خواهیم پرداخت.
بیان مسأله
” كتاب درسی معیار باید با یک نگاه چند بعدی به لحاظ محتوا، ساختار، طراحی و سازمان دهی منتشر شود.” كتاب درسی باید به گونه ای تدوین شود كه بتواند تحقق هدفهای آموزش را ممكن سازد. برای ایفای این رسالت، كتاب درسی علاوه بر كیفیت و نحوة ارایهی مطلوب، بناید بتواند یادگیرنده را برای یادگیری و توسعه آن در یادگیریهای بعدی یاری رساند. رسیدن به این نوع كتاب درسی یكی از مهمترین فعالیتهای برنامه ریزی درسی و تألیف كتاب در آموزش و پرورش و سایر مراكز یادگیری تلقی می شود” ( ملكی، 1384).
نظام آموزشی هر کشور دارای اهدافی است که کتاب های درسی نقش بسیار تأثیر گذاری در نیل به این اهداف دارند. محتوای کتاب های درسی بر اساس سیاست های کلی نظام تعیین و توسط برنامه ریزان آموزشی تبیین میگردد. اما مسئله اساسی این است که طراحی ظاهری کتاب به گونه ای صورت گرفته است که دیدگاه (سلیقه بصری) مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد و از سوی دیگر به مقوله های همچون اصل تأکید، اصل خود آموزی، اصل هویت تصویری، اصل توجه به ویژگی های مخاطب و … بپردازد. این مولفهها در آموزش کودکان استثنایی “کودکان با نیازهای ویژه” به دلیل نارسایی های مختلف، از اهمیت بیشتری برخوردار است. میتوان کتاب درسی را به دو بعُد محتوایی و ظاهری تقسیم بندی کرد. هر دو جنبه از اهمیت و ارزش خاص خود برخوردارند و مکمل یکدیگر میباشند. آنچه در زمینه كتابهای درسی همواره توجه متخصصان را به خود جلب كرده است، چاپ كتابهایی بوده كه بتواند از نظر دیداری بیشترین ارتباط را با مخاطب برقرار سازد و او را چنان درگیر كند كه به عمق مفاهیم كتاب دست یابد. یک طراحی خوب و مناسب با موضوع و محتوای كتاب می تواند رغبت خواننده و مخاطب را بسیار افزایش دهد. در مقابل یک طراحی گرافیكی نامناسب سبب می شود كتابی غنی و دارای چهارچوب محتوایی مناسب به راحتی مورد بیتوجهی قرار گیرد و حتی فراموش شود. لوهمن(2005) ضمن تأكید بر نقش تصویر و اهمیت طراحی گرافیك، معتقدند طراحی گرافیک باید تنها یک هدف را دنبال كند و آن عرضه اطلاعات پیچیده به شیوه ای قابل فهم و یادگیری است. موفقی (1370) نیز بر اهمیت طراحی گرافیک كتابهای درسی تأكید می كند و اولین قدم را در تدوین كتاب، انتخاب طراح گرافیك میداند.
طراح گرافیک برای القای مطالب با بهره گرفتن از تواناییها و مهارتهایش و به كمك ارتباط تصویری، با مخاطبان خود، از هر گروه سنی، رابطه برقرار می كند و با آنان سخن می گوید و علاوه بر زیباییهای دیداری، حركت آموزشی و انتقال فرهنگ و مطالب را انجام می دهد. او می تواند در ارائه مطالب سنگین و پیچیده درسی نقش مهمی داشته باشد و با فراهم سازی طرحهای واقعی، ساده و گویا، جزئیات را به تصویر بكشد و فهم و درك مطلب را آسان كند؛ به گونه ای نكته های مبهم و سؤال برانگیز را كاهش دهد و به امرآموزش كمك نماید(ملك افضلی، 1378).
از آنجایی که رعایت موارد مذکور در طراحی کتب کودکان با نیازهای ویژه دارای اهمیت بسیاری است. پژوهشگر در این تحقیق به دنبال این موضوع خواهد بود که کتاب های درسی اول ابتدایی کودکان کم توان جسمی و حرکتی تا چه اندازه توانسته اند در بعُد گرافیکی و ظاهری موفق عمل کنند و رضایت مخاطبین را جلب کرده و نیازهای آنها را پاسخگو باشند و از طرفی تا چه اندازه با معیارها و استانداردهای برخاسته از هنر و علم یادگیری مطابقت داشته اند.
ارزیابی طراحی گرافیکی کتب درسی اول ابتدایی کودکان کم توانی جسمی و حرکتی
سوالهـــای تحقیق
طراحی گرافیکی کتب درسی اول ابتدایی کودکان کم توانی جسمی و حرکتی تا چه اندازه با استانداردهای طراحی گرافیکی کتب مطابقت دارد؟
ارزیابی: جمع آوری وكاربرد اطلاعات به منظور تصمیم گیری در باره یک برنامه آموزشی (بازرگان ، 1383)
گرافیک: طراح گرافیک هنری است که با بهره گیری از عواملی چون رنگ، شکل، اندازه، حجم و ایجاد ترکیببندیها، صفحهها و تصویرهایی را به قصد چاپ، طراحی و آماده می کند (ملک افضلی، 1385).
راهبرد: راهبرد یک نقشهی كلی است كه از مجموعهای عملیات تشكیل میشود و برای رسیدن به یک هدف معین طراحی و اجرا میشود، اما تاكتیک یک اصطلاح وابسته به راهبرد است كه به فن یا تدبیری گفته میشود كه در خدمت راهبرد قرار میگیرد (سیف، 1388).
کتاب های درسی از مهمترین رسانه های آموزشی است، که همه روزه معلمان و شاگردان از آن استفاده می کنند لذا گاهی اوقات به عنوان تمام برنامهی درسی، معلم به آن تأکید می کند(تینکر، 1991). کتاب های درسی در ایران نیز، مهمترین و پرکاربردترین رسانه آموزشی است و در بین رسانه های یاددهی ـ یادگیری اهمیت ویژهای دارد(امیرتیموری، 1384). هر دانش آموز به طور هفتگی با چند کتاب درسی سروکار دارد. کتاب درسی به عنوان یک رسانه متکی بر چاپ باید شش عنصر همسانی، شکل، سازماندهی، علاقه، اندازه حروف، استفاده از فضای سفید را مورد ملاحظه قرار دهد. رسانه های دیگر آموزشی همچون معلم حول محور کتاب های درسی فعال هستند؛ کتاب درسی از لحاظ ساختاربندی باید به گونه ای طراحی شود که اطلاعات مورد نظر را به سهولت به مخاطب منتقل کند و شرایط را برای خودآموزی فراهم نماید و باید توجه داشت که این امر برای یادگیری کودکان با نیازهای خاص از اهمیت و حساسیت بیشتری برخوردار است.
از طرف دیگر دوره ابتدایی از مهمترین دوره های نظام آموزشی است. تعداد زیاد کودکان تحت پوشش، نقش زیربنایی داشتن برای نظام آموزش و پرورش کشور و ویژگیهای کودکان دوره ابتدایی با نیازهای خاص اهمیت این دوره را دو چندان می کند. این در حالی است که تصاویر و نقاشیها و در کتابهای دوره ابتدایی نقش بسزایی دارند به گونه ای که شرایط کسب دانش و اطلاعات، پرورش مهارت های ذهنی، عملی و بینش دانش آموزان را فراهم می کند و حفظ و یادآوری سریع و به طور کلی یادآوردن تجارب را موجب می شوند(موسوی،1376؛ به نقل از کیانی، 1385).
یونسکو در سال 1981، “سال جهانی معلولان” توجه جهانیان را به نقش حساسی که کتاب می تواند در یکپارچه سازی کودکان معلول با جریان زندگی روزمره دنیای اطرافشان بازی کند جلب نمود، تا به این وسیله اندکی از بار انزوای آنها که باعث جدا شدنشان از گروه همسالان می شود و آنان را به داشتن زندگی جنبی و خارج از جریان اصلی محکوم کند کاسته شود(منافی، 1387).
مطالب ذکر شده در بالا اهمیت طراحی بصری و ضرورت توجه به گرافیک کتابهای درسی را بالاخص در مقطع ابتدایی بیان می کنند. اما در این بین کتابهای کودکان استثنایی از اهمیت بیش تری برخوردارند، چرا که آموزش به کودکانی که دارای نیازهای ویژه هستند دقت در طراحی و تهیه کتب درسی از درجه حساسیت بالایی برخوردار است و اندکی کوتاهی در تهیه کتب به نحو احسن، موجب عدم یادگیری این کودکان می شود.
ارزیابی: در این پژوهش ارزیابی عبارتست از معیار های تدوین شده بوسیله متخصصین در مورد استاندارد ها بر اساس مولفه های گرافیکی کتب درسی
گرافیک: در این پژوهش گرافیک عبارتست از کیفیت طراحی صفحات، طراحی عکس و نقاشی، طراحی شکل و جدول، طراحی متن و طراحی جلد کتب درسی است.
کودکان کم توان: در این پژوهش منظور از کودکان کم توان تمامی کودکان با محدودیتهای جسمی و حرکتی و با هوشبری عادی می باشد.
راهبرد: در این پژوهش منظور از راهبرد روش هایی برای بهبود وضعیت گرافیک در کتب درسی دوره ابتدایی کودکان کم توان جسمی و حرکتی است.
کتب درسی: در این پژوهش منظور از کتب درسی عبارتست از کتابهای دوره ابتدایی کودکان کم توان جسمی و حرکتی است.
. Lohman
. Tinker
:
آموزش به عنوان یکی از راههای انتقال مفاهیم، دستاوردهای جدید علوم و نتایج تلاش های علمی، توانسته گامی والا در راستای یادگیری و ارتقای عملکرد فراگیران در جامعه علمی داشته باشد. با پیشرفتهایی که امروزه در روشهای آموزشی به وجود آمده، این روشها بسیار به هم نزدیک شده اند و آنچه در اینباره بیشتر مورد توجه و بحث قرار میگیرد، نقش رسانه های آموزشی در پیشرفت سیر آموزش است. با توجه به اینکه اهداف و خطمش های آموزش به شیوهی چندرسانهای توسط بعضی دانشگاهها تدوین و ارائه شده است، لذا دستیابی به این اهداف و اندازه گیری میزان موفقیت این برنامه های آموزشی بسیار ضروری است (طالبزاده،1386).
در این راستا، آموزش به شیوه چندرسانهای در دهههای اخیر پیشرفت فزایندهای را در آموزش ایجاد کرده است و باعث شد که امروزه آموزش چندرسانهای در جوامع صنعتی با کمک انقلاب الکترونیکی پیشرفت بسیار نماید، همچنین اختراع رایانه و رشد فزاینده ی آن موجب جلب توجه مسؤولان و برنامه ریزان آموزشی گردیده است. در کشورهای غربی آموزش چندرسانهای گسترش فزایندهای یافته و به عنوان یک سبک آموزشی پذیرفته شده است، ضمن اینکه مشکلات زندگی امروزی و فشارهای ناشی از ازیاد جمعیت انسان ها را به سوی این نوع از آموزش ها سوق داده است. از این رو آموزش و یادگیری به شیوه چندرسانهای برای بسیاری از دانشگاهها به یک موضوع اصلی قابل بحث تبدیل شده است. بنابراین پرداختن به مقولهی آموزش چندرسانهای به صورت یک ضرورت درآمده و تاخیر در پرداختن به این ضرورت زیان آور خواهد بود بر همین اساس فناوری آموزشی و همراه ساختن آن با آموزش چندرسانهای، زمینهای را فراهم ساخته که بسیاری از آرمانهای آموزشی اعم از نگرش مثبت یادگیرندگان به درس و رشته ی تحصیلی همچنین یادگیری مستقل، آموزش و یادگیری مشارکتی و ارزیابی و ارائه سریع بازخورد از آموختهها، قابل تحققتر جلوه می کند (احمدی، 1382).
” در امر تعلیم و تربیت، آموزشی موثر است که: اولا منجر به یادگیری شود و ثانیا این یادگیری پایدار باشد. تحقق این دو، مستلزم استفاده از حواس پنج گانه فراگیر و بهره گیری از تجارب مستقیم و دست اول می باشد. تجربه نشان داده است حسهای مختلف در یادگیری انسان نقش مساوی و یکسان ندارند. اگر چه در منابع گوناگون، ارقام متفاوتی در این زمینه ذکر شده، اما در تمامی آنها، بیشترین سهم به حس بینایی داده شده است” (احدیان، 1382،ص 34). “در آموزش و پرورش بالا بردن کیفیت یادگیری و تدریس همواره از مسائل پراهمیت بوده است.”
“پیدایش فناوری رایانه، بر استقبال از چندرسانهای در قالب نرمافزارهای رایانهای تاثیر چشمگیری دارد و به جرات میتوان گفت شیوع استفاده از چندرسانهای در فعالیتهای گوناگون به ویژه آموزش، مدیون قابلیتها و توانایی برجستهی فناوری رایانه است” (رضوی، 1386، ص 276).
از دیرباز، تعلیم و تربیت از موارد مهم و مطلوب جوامع گوناگون به حساب میآمده و نظام های آموزشی به دنبال یافتن راههایی برای بهبود شیوه های آموزش دروس مختلف بوده اند. شیوه های سنتی تدریس هزاران سال به طور تقریبا یکسان به کار رفتهاند، اما در دنیای کنونی رویکردهای جدیدی برای آموزش و یادگیری مورد توجه قرار گرفته است. محققان همواره در پی یافتن برای پر کردن خللهای یادگیری، رفع مشکلات و کمبودهای ناشی از نقص در فرایند تدریس و یادگیری بوده اند. آنها راههایی را جستوجو می کنند که روشهای تکراری و خسته کننده را به تجربیات یادگیری تعامل و لذت بخش برای دانش آموزان تغییر دهند. به دلیل نفوذ روزافزون فناوریهای نوین و نیز تفاوتهای اجتماعی و فرهنگی نسلهای جدید، نظامهای آموزشی جهان شاهد تغییرات چشمگیری در خصوص سرفصلها و به ویژه روشهای آموزشی بوده اند. از سوی دیگر، صاحب نظران حوزه علوم تربیتی و روانشناسی آموزشی، نظریهها و روشهای جدیدی ارائه دادهاند تا راهگشای چالشها و مشکلات آموزشی و تربیتی باشند. از جمله این شیوه ها به کارگیری فناوری در آموزش است (صالحی زاده و اسدی، 1392).
اهمیت و تاثیر نگرشها و باورهای دانش آموزان را بر کارکرد تحصیلی آنان نمیتوان نادیده گرفت. آموزش فرایندی است که خانواده، دانش آموز و مراکز آموزشی را به یکدیگر مرتبط میسازد. لذا یادگیری دانش آموزان به شدت تحت تاثیر شرایط، انگاره ها و نگرشهایی است که هر یک از این ارکان آموزشی، فراهم میسازد (به نقل از توفان، 1389).
پدیده انگیزش غالبا به علل رفتار و اینکه چرا انسان در مواقع مختلف دست به رفتارهای متفاوت میزند، پاسخ میدهد. برخی نظریهها در زمینه انگیزش به شرح زیر میباشد:
– انگیزش در برگیرندهی مباحثی است که بیان می کند منشاء رفتار چیست؟ چگونه ادامه مییابد، منحرف می شود، منع میگردد و چه کنش فاعلی در آن هنگام در موجود زنده روی میدهد.
– پژوهشهای انگیزشی به بررسی کیفی اثر یادگیریهای گذشته و ادراک فرد همراه با دیگر عواملی که بر رفتار انسان در یک موقعیت خاص، جهت، قوت و ثبات میبخشد، محدود میگردد (اتکینسون[1] ، 1975، به نقل از خدیوی و مفاخری، 1390).
پیشرفت تحصیلی نیز، هدف بزرگ هر جویندهی علم است و مؤسسات علمی تمام بسترها و امکانات را آماده می کنند تا با بهره گیری از نیرویانسانی، ابزارها، روشها و نیز تقویت انگیزشهای فردی، پیشرفت و ارتقای تحصیلی را محقق میسازد (تقیزاده، 1387).
یکی از مولفههای اصلی این تحقیق کاربرد چندرسانهای است. استفاده از چندرسانهایها در امر تدریس و یادگیری دیر زمانی است که توسط اساتید و معلمان مورد توجه است. استفادهی مناسب از چندرسانهایها و تلفیق آن با رویکرد نوین آموزشی می تواند بسیاری از توانایی های یادگیرندگان را پرورش دهند. تجربهی کاربرد آموزشهای چندرسانهای نشان میدهد اینگونه آموزش که بیشتر از یک حسهای چند گانه را در یادگیری فراگیران، زمانی که هم میبینند و هم میشنوند و هم در یادگیری شرکت فعال دارند به مرز 75 درصد میرسد که خیلی بیشتر از میزان یادگیری در شیوه هایی است که تنها یکی از حواس را درگیر می کند.
نگرش از یک سو با آموختهها و تجارب پیشین و از سوی دیگر با برداشتهای ذهنی ما در مورد موضوع نگرش مرتبط است و در هر صورت، واکنش مثبت و منفی ما را به اشیا، موقعیتها، سازمانها، مفاهیم و افراد بر میانگیزد (کریمی، 1386).
با توجه به بعد عاطفی آموزش و پرورش و ایجاد نگرش مثبت در یادگیرندگان نسبت به فرایند یادگیری از سوی بسیاری از مراکز آموزش دنیا نادیده گرفته شده است. چرا که همواره ایجاد دانش و توانایی در فراگیران هدف بوده است. بدون اینکه توجه شود موقعیتهای یادگیری را نمیتوان مجزا در نظر گرفت و بدون شک میتوان اذعان داشت نگرش و علاقه فراگیران نسبت به محیط یادگیری، موضوع آموزش، معلم و به طور کلی هر آنچه به فرایند یادگیری مربوط می شود و به طور مستقیم بر عملکرد یادگیرندگان تاثیر میگذارد.
انگیزش پیشرفت عبارت از میل افراد برای کسب موقعیت در فعالیتهایی است که موفقیت در آن به سعی و کوشش فردی از او بر میگردد. افراد دارای انگیزش سطح بالا برای حل مشکلات بسیار کوشا هستند و اگر در حل مشکلی شکست بخورند، از آن دست نمیکشند و به کوشش خود ادامه می دهند (سیف، 1387).
مسئله موفقیت یا عدم موفقیت در امر تحصیل از مهمترین دغدغههای هر نظام آموزشی است. موفقیت و پیشرفت تحصیلی در هر جامعه نشان دهنده موفقیت نظام آموزشی در زمینه هدفیابی و توجه به رفع نیازهای فردی است. بنابراین نظام آموزشی را زمانی میتوان کارآمد و موفق دانست که پیشرفت تحصیلی دانشجویان آن در دوره های مختلف دارای بیشترین و بالاترین رقم باشد. از جمله مهمترین نگرانیهای استادان، مسئولان آموزشی دانشگاه و خانوادههای دانشجویان، پیشرفت تحصیلی و جلوگیری از افت تحصیلی دانشجویان است (تمنایی و همکاران، 1390).
دلایل متناقضی در مورد تاثیر چندرسانه ایها بر یادگیری و نگرش به درس در امر آموزش گزارش شده است تحقیقاتی از جمله گیشکی(1388) و باقری (1386) نشان دادهاند زمانی که چندرسانهایها با رویکرد جدید آموزش و روشهای فعال تدریس همراه باشد تاثیر چندرسانهایها بر یادگیری و نگرش بیشتر از زمانی است که آموزش تنها از طریق چندرسانهایها صورت میپذیرد. یکی از مولفههای اصلی این تحقیق چندرسانهای است. بنابراین مسئله این پژوهش این است که آیا تاثیر آموزش به شیوه چندرسانهای بر انگیزش پیشرفت و نگرش به درس و عملکرد تحصیلی دانشجویان رشته ی زبان انگلیسی دانشگاه آزاد اسلامی شهرستان آبادان موثر است؟
به منظور دستیابی به اهداف نظام آموزش و پرورش و با توجه به برنامه های درسی براساس اصول علمی در مقاطع مختلف تحصیلی و لزوم انجام این برنامه ریزیها بر مبنای اطلاعات جدید، ضرورت اجرای تحقیقات و بررسیهای علمی در زمینه های مختلف احساس می شود.
توجه به کاربرد فناوریهای نوین از جمله چندرسانهای در فرایند یاددهی- یادگیری از اهمیت بسزایی برخوردار است و امروزه استفاده از فناوریهای چندرسانهای در امر تدریس و در کلاس درس دیر زمانی است که توسط معلمان مورد توجه است. تکنولوژیهای چندرسانهای به عنوان ابزارهای هستند که میتوانند بسیاری از توانایی های یادگیرندگان را پروش دهند و نگرش آنها را نسبت به درس و یادگیری تغییر دهند (عسگری، 1388).
استفاده از چندرسانهای باعث می شود متوسط زمان یادگیری به میزان زیادی کاهش یابد و سطح پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بیش از یک انحراف استاندارد بالاتر یابد. از مزایای چندرسانهایها، فعال سازی شاگردان در جریان یادگیری است. چندرسانهایها با بهره گرفتن از
ابزارهای گوناگون، امکان تعامل دانش آموزان را با یکدیگر، با معلم، جهان دانش و مادهی درسی فراهم می کنند. موک و دیگران (2000)، نشان دادهاند که رایانه فرصتهای مناسبی برای یادگیرندگان فراهم میآورند و بالا بردن انگیزش یادگیری، آنان را قادر میسازد تا در موقعیتهای یادگیری چالش آمیز به فعالیت پرداخته و به حل مسائل پیچیده مشغول شوند (رضوی، 1386).
با توجه به مزایای عمومی آموزش چندرسانهای و قابلیتهای ویژه آن در آموزش عالی به نظر میرسد که ادغام آن در برنامه های جاری آموزشی دانشگاهها اجتناب ناپذیر و مفید باشد. با این وجود کاربرد فناوریهای نوین در کلاس درس، شکست این نوآوری را عدم به کارگیری تکنولوژیهای نوین و تطبیق آن با روشهای تدریس در کلاس به وسیله اساتید و معلمان میدانند (به نقل از کریم نژاد، 1389).
این موضوع که فرد شکستها و پیروزیهای خود را به چه عواملی نسبت بدهد و آنها را معلول چه عامل یا عواملی بداند، از دو جنبه حائز اهمیت است. اول به عنوان صفتی که نقش یک متغیر مستقل را بازی می کند و در زمینه های مختلفی همچون عملکرد تحصیلی و سازگاری اجتماعی موثر میباشد. دوم به عنوان یک متغیر وابسته که تحت تاثیر علل اجتماعی مختلف از جمله روشهای تربیتی اتخاذ شده در خانواده قرار میگیرد (کریمی، 1387).
در تحقیقی که بر روی بیش از 2000 معلم و مدیر آمریکا صورت گرفته است، 90 درصد از معلمان اظهار کرده اند که فناوری اطلاعات به آنان کمک کرده است تا خلاق و موثرتر باشند (به نقل از زمانی، 1386). امروزه نوعی از آموزش که با نیازهای افراد و جامعه متناسب و هماهنگ باشد بسیار حائز اهمیت است. لذا باید شرایطی را فراهم نمود که در آن همهی فراگیران، به منظور کسب دانش و مهارت های مورد نیاز خود در جهت رسیدن به آرمان شخصی، تحقق اهداف آموزشی و مشارکت فعال، از خلاقیت ذهنی و تفکر منطقی لازم برخوردار باشند (فاتحی فیروز آبادی و فاضلیان، 1388).
در مجموع چندرسانهای ها با درگیر کردن حواس مختلف، به یادگیری عمیقتر و پایدارتر میانجامد. برای یادگیرندگان مزیت تمرین و تکرار فراهم می کنند، مشارکت بین دانش آموزان را تسهیل می کنند، در مقابل نیاز یادگیرندگان انعطاف پذیر هستند و همینطور به آنها کمک می کنند که بین مفاهیم آموزشی ارتباط برقرار کنند و مهمترین مزیت آن نسبت به سایر اشکال آموزش انعطافپذیری را در عرصه اطلاعات و دستیابی سریع به آن و همینطور فراهم کردن بازخورد است (رضوی، 1386).
با توجه به عنوان، هدف اصلی تحقیق عبارت است از” بررسی تاثیر آموزش چندرسانهای بر نگرش به درس، انگیزش پیشرفت و عملکرد تحصیلی دانشجویان رشته زبان انگلیسی دانشگاه آزاد اسلامی آبادان در سال تحصیلی 94-1393″
همچنین اهداف جزیی به شرح زیر می باشد:
– بررسی تاثیر آموزش چندرسانهای زبان انگلیسی بر نگرش به درس دانشجویان رشته زبان انگلیسی دانشگاه آزاد اسلامی آبادان.
– بررسی تاثیر آموزش چندرسانه ای زبان انگلیسی بر انگیزش پیشرفت دانشجویان رشته زبان انگلیسی دانشگاه آزاد اسلامی آبادان.
– بررسی تاثیر آموزش چندرسانهای زبان انگلیسی بر عملکرد تحصیلی دانشجویان رشته زبان انگلیسی دانشگاه آزاد اسلامی آبادان .
با توجه به اهداف کلی و جزئی فرضیه های تحقیق شامل موارد زیر است:
– چندرسانهای آموزش زبان انگلیسی در درس دستور نگارش2 بر نگرش به درس، انگیزش پیشرفت و عملکرد تحصیلی دانشجویان رشته ی زبان انگلیسی دانشگاه آزاد اسلامی آبادان تاثیر دارد.
– چندرسانه ای آموزش زبان انگلیسی در درس دستور نگارش2 بر نگرش به درس دانشجویان تاثیر دارد.
– چندرسانه ای زبان انگلیسی در درس دستور نگارش 2 بر انگیزش پیشرفت دانشجویان تاثیر دارد.
– چندرسانه ای آموزش زبان انگلیسی در درس دستور نگارش2 بر عملکرد تحصیلی دانشجویان تاثیر دارد.
تعاریف نظری و عملیاتی اصطلاحات و مفاهیم پژوهش
اصطلاح چندرسانهای به ارائه مطالب از طریق کلمات و تصاویر اطلاق می شود. منظور از “کلمه” ارائه مطالب به صورت کلامی است. استفاده از متون گفتاری یا نوشتاری مصداق این شیوه میباشد. منظور از تصویر ارائه مطالب در قالب تصاویر است. استفاده از تصاویر ثابت همچون نمودار، عکس یا نقشه و استفاده از تصاویر متحرک مانند انیمیشن یا فیلم ویدئویی از شیوه های ارائه تصویر میباشد (مایر، ترجمهی موسوی،1384،ص3).
نگرشها عبارتاند از پسندها و بیزاریها، دوست داشتن یا نداشتن در موقعیتها، اشیاء و اشخاص، گروهها و هر چیزی شخصی از محیط از جمله اندیشه های انتزاعی، خط مشیهای اجتماعی (هیلگارد و اتکینسون، 1983 به نقل از براهنی و همکاران:1380).
نگرش نظامی بادوام است که شامل یک عنصر شناختی، یک عنصر احساسی، و یک تمایل به عمل است (فریدمن و همکاران، 1970، به نقل از کریمی،1387).
انگیزش به نیروی ایجاد کننده، نگهدارنده، و هدایت کننده رفتار گفته می شود (سیف، 1390).
منظور از عملکرد تحصیلی یعنی اینکه فراگیران نسبت به برنامه های آموزشی از خود اهتمام نشان داده و به عبارت صحیح تر، برنامه های آموزشی در عمل از توفیق کافی برخوردار بوده است (شارع پور، 1387).
چندرسانه ای:
منظور از چندرسانهای در این تحقیق شامل استفاده از پاورپوینت، تصاویر، فیلم ویدئویی، است که استاد به فراخور نیاز در طی ترم تحصیلی و متناسب با سرفصلهای کتاب درسی از آن ها استفاده می کند.
نگرش به درس:
نمرهای است که آزمودنیها از پرسشنامه سنجش نگرش به درس بدست آوردهاند. در این تحقیق منظور از نگرش به درس نمرهی حاصل از پرسشنامه است که با همین عنوان در ابتدا و انتهای دوره در اختیار آزمودنیها قرار گرفته است.
انگیزش پیشرفت:
انگیزش پیشرفت در این تحقیق نمرهای است که فرد در پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس(1970)، و مولفههای آن بدست می آورد.
عملکرد تحصیلی:
منظور نمرهای است که آزمودنیها از آزمون پیشرفت تحصیلی در درس دستور نگارش 2 به دست میآورند.
. Atkinson
. Multimedia
. Attitude
. Academic Achievement
:
هنوز خانواده در مشرق زمین، اصالت و هویت دینی خود را تا حدودی حفظ کرده است. در چرخه تحولات جهانی، با قرار گرفتن خانواده زیر تهاجم فرهنگ غربیکه رسانههای نوین آن را انجام میدهند، البته این نهاد به حمایت و قدرت بیشتری نیاز دارد تا بتواند هویت خود را حفظ کند. امروزه خانواده در غرب در حال فروپاشی و نابودی است و مهمترین دلیلش هم طرد دین از همه مظاهر زندگی است. واقعیت این است که خانواده هم از نظر ساختاری متحول گشته و هم از نظر اعتقادی و نظام ارزشی زیر سیطره تجددگرایی، دنیاگرایی و دینزدایی، دگرگونیهای بسیاری را تجربه کرده است. با ورود تکنولوژی و وسایل ارتباط جمعی در خانوادهها، ارزشهای اجتماعی خانوادهها تحت تأثیر قرار گرفته و موجب شده است تا شاهد تغییراتی در رفتار و گفتمان نسل جوان باشیم (عباسی،1389،ص23).
امروزه رسانه های اجتماعی به یک مهارت جدید و مهم برای همه و حتی برای کسانی که حتی درک بسیار بالایی از فناوری ندارند، تبدیل شده است. در سال های اخیر دسترسی میلیون ها کاربر در سراسر جهان به رسانه های و شبکه های اجتماعی باعث شده است تا این رسانه ها درکانون توجه جوامع مدرن و افراد زیادی قرارگیرند و از محبویت قابل توجهی به خصوص در میان نسل جوان برخوردار شوند. شناخت صحیح از این رسانه ها باعث می شود تا کاربران بیش از پیش بتوانند از این ابزارها استفاده مفید و موثر داشته باشند.در واقع شبکههای اجتماعی اینترنتی پایگاه یا مجموعه پایگاههایی هستند که امکانی فراهم میآورد تا کاربران بتوانند علاقهمندیها، افکار و فعالیتهای خودشان را با دیگران به اشتراک بگذارند و دیگران هم این افکار و فعالیتها را با آنان سهیم شوند. یک شبکه اجتماعی، مجموعه ای از سرویسهای مبتی بر وب است که این امکان را برای اشخاص فراهم میآورد که توصیفات عمومی یا خصوصی برای خود ایجاد کنند، یا با دیگر اعضای شبکه ارتباط برقرار کنند، منابع خود را با آن ها به اشتراک بگذارند و از میان توصیفات عمومی دیگر افراد، برای یافتن اتصالات جدید استفاده کنند.(ساروخانی،1391،ص84).
بهطور کلی در تعریف شبکه های اجتماعی میتوان گفت شبکه های اجتماعی سایتهایی هستند که از یک سایت ساده مانند موتور جستجوگر با اضافه شدن امکاناتی مانند چت و ایمیل و امکانات دیگر خاصیت اشتراکگذاری را به کاربران خود ارائه میدهند. شبکه های اجتماعی، محل گردهمایی صدها میلیون کاربر اینترنت است که بدون توجه به مرز، زبان، جنس و فرهنگ، به تعامل و تبادل اطلاعات میپردازند. در واقع شبکه های اجتماعی برای افزایش و تقویت تعاملات اجتماعی در فضای مجازی طراحی شده اند. به طور کلی از طریق اطلاعاتی که بر روی پروفایل افراد قرار میگیرد مانند عکس کاربر، اطلاعات شخصی و علایق (که همه اینها اطلاعاتی را در خصوص هویت فرد فراهم میآورد) برقراری ارتباط تسهیل میگردد. کاربران میتوانند پروفایلهای دیگران را ببینند و از طریق برنامه های کاربردی مختلف مانند ایمیل و چت با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. (ساروخانی،1391،ص85).
در دنیای امروز، شبکههای اجتماعی نقش بسیار مهمی در روابط مردم سرتاسر جهان ایفا میکنند . به طوری که به جزیی جداییناپذیر از زندگی بیشتر مردم تبدیل شدهاند . این در حالی است که اساس پیدایش این شبکه ها تسهیل و کوتاه نمودن مسیر ارتباطی میان افراد جامعه تلقی می گردد . در ایران نیز این پدیده نه چندان نوظهور روز به روز بر خیل مشتاقان خود می افزاید . شاید در گذشته نه چندان دور افراد شناخت کمی نسبت به ماهیت و چگونگی استفاده از این شبکه ها داشتند ، اما این روزها در زندگی روزمره شاهد آن هستیم که طیف متفاوت مردم راجع به این شبکه ها با هم صحبت و تبادل اطلاعات می نمایند . طبقات مختلف در جامعه از زن و مرد ، جوان و پیر، باسواد و بیسواد ، از آن حرف میزنند(زنجانی،1388،ص45) .
عدهای بسیار مخالف آن ها بوده ، وجودشان را باعث مضرات اجتماعی و فساد اخلاقی برای طبقات جامعه دانسته و مایل به بستن ، تعطیل و فیلتر کردن آن ها هستند و در مقابل ، عدهای دیگر آن ها را مظاهری از تمدن جدید شمرده ، وجود آن ها را برای پیوستگیهای اجتماعی مفید ، بلکه لازم میدانند . فراگیر شدن استفاده از این پدیده ، پیامدهای مثبت و منفی بسیاری را بر زندگی ما القاء نموده و در مواردی نیز تبعات گریز ناپذیری را بر ما تحمیل داشته است . تا آنجائیکه بعضا اصطلاحات مرسوم در این شبکه ها بخشی از فرهنگ محاوره افراد جامعه ما را تشکیل می دهند اینترنت به عنوان یک وسیله دارای قابلیت عظیمی برای افزایش تنوع اطلاعات و سرگرمی های در دسترس افراد و سازمان های سراسر جهان است . این وسیله هم چنین موانع ورود را کاهش می دهد که برای گویندگان و شنوندگان یکسان است و امکان دسترسی به تمام کسانی را که مایل اند در این محیط شرکت کنند ، فراهم می کند و حتی در میان گویندگان، یک برابری نسبی ایجاد می کند. هر شخصی که به اینترنت دسترسی دارد، می تواند در حالت های ارتباطی مختلفی که در محیط آنلاین وجود دارد ، شرکت کند و دیدگاه ها و نظراتش را در قالب متن، تصاویر یا صوت بیان کند و نیز می تواند به حجم گسترده ای از اطلاعات و برنامه های ارائه شده از سوی دیگران دسترسی یابد . به همین دلیل ، اینترنت قابلیت عظیمی برای ایجاد یک جامعه پویا دارد ، جامعه ای که در آن آزادی بیان و پویایی فرهنگی ، اجتماعی ، مذهبی و زبانی افزایش می یابد (عباسی،1389،ص16).
با امکانات و گزینه های فراوانی که رسانه های عمومی از جمله اینترنت در اختیار جوانان می گذارند ، آنان به صورت دائم با محرک های جدید و انواع مختلف رفتارهاآشنا می شوند . این فضا هویت نا مشخص و به صورت مستمر متحولی را ، به ویژه برای نسلی که در مقایسه با نسل قبل با محرک های فراوانی مواجه است ، می آفریند . اینترنت فضای آزاد گلخانه ای را ایجاد می کند که معلمان و مراجع قدرت به آن دسترسی ندارند و بر آن تاثیر نمی گذارند . اینترنت انقلابی عظیم در دنیای ارتباطات است که مرز جغرافیایی نمی شناسد . همان طور که می دانیم امروزه بیشتر از هر زمان دیگر افراد به اینترنت وشبکه های اجتماعی و موبایل وابسته شده اند. هم چنین والدین به عنوان ابزاری برای کنترل رفتار فرزندان به آن می نگرند و از سوی دیگر این دو ابزار به فرزندان قدرت تفکر بیشتر می دهد. اینترنت وشبکه اجتماعی تاثیرات زیادی داشته که این تاثیرات هم جنبه ی مثبت دارد و هم جنبه ی منفی ، اما تاثیرات منفی آن به علت استفاده بی رویه و غیر اخلاقی افراد و دانش آموزان از تاثیر مثبت آن بیشتر است . به عبارت دیگر چون نمی توان به طور کامل استفاده دانش آموزان از این دو ابزار را کنترل کرد . اثرات سوء آن نکات مثبت را خنثی می کند(لاینر،2001،ص87) باتوجه به موارد مذکور سوال اصلی پژوهش این است که آیا بین شبکه های اجتماعی و پرخاشگری دانش آموزان رابطه ای وجود دارد؟
مساله ای که در حال حاضر بسیار شایع است ، استفاده غیر اخلاقی دانش آموزان از اینترنت و تلفن همراه است، آن ها از این وسایل نه در خانه و نه در محیط آموزشی استفاده درست نمی کنند و چون کنترل قطعی این اعمال توسط والدین و مسئولان آموزشی تقریبا غیر ممکن است، مربیان و اولیاء مدرسه از خیر منفعت آن گذشته و آن را ممنوع کرده اند. استفاده از این وسایل مثل استفاده از چاقو است که به کار گرفتنش هم می تواند در مواردی صحیح باشد و به حیات آدمی کمک کند و هم می تواند جان آدمی را بگیرد، متاسفانه به دلایل مختلف در گروه های سنی نوجوانان و جوانان استفاده صحیح از این وسایل ارتباطی جا نیفتاده و علاوه بر این استفاده غیر اخلاقی و بیش از حد آن در کلاس درس موجب بر هم خوردن تمرکز دانش آموزان در مدارس شده و این باعث افت تحصیلی آنان گردیده است. در حال حاضر در بیشتر کشورها استفاده از تلفن همراه در مدارس و محیط آموزشی ممنوع است . تلفن همراه و اینترنت بخش بزرگی از زندگی کودکان و نوجوانان را گرفته و بجای کتاب خواندن و مطالعه بیشتر وقتشان را با این وسایل می گذرانند. گزارش ها هم چنین حاکی از آن است که وقتی آن ها از گوشی همراه استفاده نمی کنند مشغول کار با اینترنت و استفاده نا صحیح از این وسیله اند .با توجه به اهمیت آسیب شناسی
فضای مجازی در توسعه جوامع، در جامعه ما نیز در سال های اخیر به فن آوری اطلاعات و ارتباطات توجه زیادی شده است. ولی در این رابطه آسیب های جدی وجود دارد که به ریشه یابی آن باید پرداخت. (آقابابایی،1390،ص14)
شبکه های دوست یابی در کشور ما به سرعت در میان جوانان ایرانی محبوب شده است و ایرانی ها رتبه سوم را در این شبکه ها کسب کرده اند. فرهنگ رسانه ای اینترنت، فضای ذهنی جوانان را اشغال کرده و مطالعات اخیر نشان میدهد كه استفاده از اینترنت، سبب ایجاد احساس ناکامی، تنهایی، اضطراب و بهطوركلی كاهش سلامت روانی میشود. اشخاصی كه از اینترنت بیشتر استفاده میكنند علاوه بر آن كه بر زندگی خانوادگی آن ها تأثیر منفی میگذارد، زمان كمتری با خانواده صحبت میكنند و احساس تنهایی، افسردگی، كمبود عزت نفس و… در آن ها بیشتر میشود. نسل جوان امروز نسبت به نسل گذشته با سرعت بیشتری از والدین خود رشد میکنند، برای جلوگیری از آسیبهای احتمالی اینترنت، باید در جهت آگاهسازی خانوادهها تلاش کرد. (آقابابایی،1390،ص14)
بروز آسیب های نوظهور می تواند زمینه ساز نوع جدیدی از آسیب های اجتماعی و روانی باشد. به همین دلیل، برنامه ریزی برای شناسایی و آسیب شناسی آن ها ضروری می نماید. آسیب های نوظهور، آسیب های مرتبط با فناوری های جدید است که آسیب های ناشی از استفاده از ماهواره، بازی های رایانه ای، تلفن همراه و اینترنت می توانند در این مجموعه قرار گیرد. در این پژوهش سعی شده است تا به آسیب های مرتبط با اینترنت به ویژه عضویت در شبکه های اجتماعی مجازی پرداخته و برای رفع این گونه معضلات پیشنهاداتی ارائه شود.
شبکههای اجتماعی فضایی آنلاین هستند که بر ساخت و بازتاب روابط اجتماعی میان افراد تمرکز میکنند ؛ افرادی که در این فضا به تبادل علایق و فعالیتهایشان میپردازند . شبکههای اجتماعی علاوه بر شکلدهی جدید به عرصه و فضای تعاملات رودرروی اجتماعی و کنشهای میان فردی ، نقش مهمی هم در نحوه انجام تعاملات شغلی و تجاری ایفا میکنند . در بحث از آسیبشناسی شبکههای اجتماعی ، نکتهی حائز اهمیت ، ریسک بسیار بالای این گونه شبکهها از لحاظ آسیبهای اجتماعی و فرهنگی میباشد . شبکههای مختلف اجتماعی با صدها میلیون کاربر در سالهای اخیر توجه مهاجمان سایبری را نیز بیش از هر هدف دیگری به خود جلب کردهاند . کاربران ساعتهای بسیاری را برای چت کردن با دوستانشان و چک کردن صفحه شخصی در شبکههای اجتماعی صرف میکنند . در واقع چک کردن صفحه شخصی ، مطالعهی به روزرسانیهای دوستان مختلف و نظر دادن روی عکسها و فیلمهای دیگران ، به عادتی ناخودآگاه تبدیل شده است که در کوتاه مدت تمرکز افراد بر امور جاری زندگی و یا فعالیتهای شغلی را تحت تاثیر خود قرار میدهد . در برخی مطالعات که هزینههای فیس بوک را بر اقتصاد مورد واکاوی قرار داده اند نیز این هدر رفت سرمایه خود را نمایانتر ساخته است . در عصر ترافیک و انواع آلودگیهای محیطی و اخلاقی ، وجود این نوع تکنولوژیها به انسان راحت طلب بهانه میدهد که دیگر به سمت صلهرحم در عالم فیزیکی و متن جامعه گام برندارد . روابط مجازی در شبکههای اجتماعی ، به تدریج روابط رودرروی افراد را کمرنگ کرده و این امر به انزوای اجتماعی و در نهایت عدم جامعهپذیری صحیح در روند اجتماعیشدن افراد منجر خواهد شد . این محیط میتواند با ارائه امکانات جدیدتر رابطه بشر را روز به روز با دنیای خارج کمتر کند و نقش انسانیش را در جامعه کمتر و کمتر نماید . امروزه اعتیاد در استفاده از شبکههای اجتماعی اینترنتی به معضلی برای نهاد خانواده در سراسر جهان تبدیل شده است . گسترش روزافزون شبکههای اجتماعی در میان کاربران اینترنت ، نیازمند بررسی رفتارهای فردی و اجتماعی انسانهاست (کفاشی ،1388،ص40).
1-4-1هدف کلی پژوهش عبارتست از:
بررسی نقش شبکه های اجتماعی برمیزان پرخاشگری دانش اموزان مقطع متوسطه ناحیه 3 كرمانشاه
1-4-2اهداف ویژه پژوهش به شرح ذیل میباشد:
1-تاثیر استفاده از شبکه های اجتماعی برمیزان خشم در دانش اموزان .
2- تاثیر استفاده از شبکه های اجتماعی برمیزان تهاجم در دانش اموزان .
3- تاثیر استفاده از شبکه های اجتماعی برمیزان كینه توزی در دانش اموزان .
4-مقایسه میزان استفاده از شبکه های اجتماعی در دختران و پسران .
5-مقایسه میزان پرخاشگری در دختران و پسران .
1-بین استفاده از شبکه های اجتماعی و میزان خشم در دانش اموزان رابطه وجود دارد.
2- بین استفاده از شبکه های اجتماعی و میزان تهاجم در دانش اموزان رابطه وجود دارد.
3- بین استفاده از شبکه های اجتماعی و میزان كینه توزی در دانش اموزان رابطه وجود دارد.
4-بین میزان استفاده از شبکه های اجتماعی در دختران و پسران تفاوت وجود دارد
5-بین میزان پرخاشگری در دختران و پسران دراستفاده ازشبکه های اجتماعی تفاوت وجود دارد.
1-6-1-1-اصطلاح «شبکه اجتماعی» برای توصیف ابزارها و پایگاههایی است که کاربران به وسیله آنها اقدام به انتشار و به اشتراکگذاری مطالب خود میکنند. شبکههای اجتماعی شامل: وبلاگها، ویکیها، پادکستها و پایگاههایی است که به صورت اختصاصی برای به اشتراکگذاری: اطلاعات، داستانها، عکسها، صوتها و تصاویر ویدئویی کاربران ایجاد شدهاند(عباسی،1389،ص13).
1-6-1-2- پرخاشگری عبارتست از رفتاری که هدف آن صدمه زدن به خود یا به دیگری باشد در این تعریف قصد ونیت فرد مهم است.یعنی رفتاری پرخاشگری محسوب می شود که از روی قصد یا عمداً برای صدمه زدن به دیگری یا به خود انجام گرفته باشد (کریمی،1384،ص245).
1-6-1-3-خشم:درلغت نامه دهخدابه معنای قهر وغضب وبرآشفتگی میباشد. خشم به حالت عاطفی یاهیجانی گفته میشود که دارای شدت متفاوتی از تهییج ملایم تاخشم وحشیانه یاعصبانیت است واغلب رخداد آن زمانی است که راه نیل به هدفهایا براوردن نیازهای افراد سد می شود. (گراوند،1387،ص54).
1-6-1-4-کینه توزی:درلغتنامه دهخدا به معنی انتقام جویی می باشد. کینه توزی به عناصر شناختی یا نگرشهایی گفته می شود که ممکن است اساس افزایش خشم وپرخاشگری در افراد باشد .درواقع کینه توزی یک نگرش یا یک ارزیابی منفی درازمدت از مردم ورویدادهاست .
1-6-1-5-تهاجم:در لغتنامه دهخدا به معنای هجوم بردن حمله کردن یکی بر دیگری.منظور از تهاجم صدمه رساندن جسمانی به فرد ویانابود کردن دارایی وی است .(نکینسون وهمکاران 1998،ترجمه براهنی وهمکاران ،1382،ص92)
1-6-2-1-شبكه های اجتماعی:نمره ای که فرد از پرسشنامه محقق ساخته 15سوالی بدست آورد.
1-6-2-2-پرخاشگری:نمره ای که فرد از آزمون استاندارد پرخاشگری AGQ 30سوالی بدست آورد
1-6-2-3- خشم : حالت برانگیختگی وهیجان شدید در هنگام رویارویی با محرکهای نامناسب محیطی است .منظور از خشم نمره ای استکه فرد از پرسشنامه پرخاشگری AGQ 30سوالی بدست آورد
1-6-2-4-کینه توزی : منظور از کینه توزی جاروجنجال وفریادزدن برسردیگران ،صدمه زدن به دیگران ،علاقه داشتن به ورزش های خشن وجروبحث بادیگران میباشد .دراین پژوهش منظوراز کینه توزی نمره ای است که فرد ازپرسشنامه پرسشنامه پرخاشگری AGQ 30سوالی بدست آورد
1-6-2-5- تهاجم : منظوراز تهاجم رفتار غیر منطقی درهنگام خشمگینی ،مقاوم وپایدار بودن برمواضع فکری خود وپرتاب کردن اشیا در هنگام عصبانیت می باشد .دراین پژوهش منظوراز تهاجم نمره ای است که فرد ازپرسشنامه پرسشنامه پرخاشگری AGQ 30سوالی بدست آورد
هر چه زمان میگذرد این نظریه بیشتر قطعیت مییابد كه پیدایش صفات و ویژگیهای رفتار هر فرد در سنین بالاتر به نحو قاطع و مؤثر از رویدادهای عاطفی و تجارب دوران طفولیت او مایه میگیرند. در واقع سرشت و شخصیت هر فرد در نخستین سالهای زندگی شكل پیدا می کند. بنابراین دوره ابتدایی تأثیرگذارترین دوره های رشد در زندگی دانش آموزان است در این دوره سنی كه دانش آموز در معرض پیامهای ارزشی، باورها و هنجارهای جاری در مدرسه قرار میگیرند و آنها را درونی میسازند. در مدرسه دانشآمورزان طی دورهای طولانی كه تأثیرپذیرترین دوره های رشد فردی است، در معرض آموزش برنامه های آشكار و مدون قرار دارند و ضمن آن تجاربی را كسب میكنند كه به شكل غیر مستقیم یا غیر آگاهانه شكل دهنده فرهنگ و ارزشهای مورد پذیرش آنان است. اثر بخشی این تجارب به مراتب بیشتر از روشهای مستقیم و كوششهای آگاهانه است(علوی و همكاران،1386).
برنامه درسی به عنوان یكی از ستونهای الزامآور علوم تربیتی نقش بیبدیلی در عملكردهای تربیتی داشته است. و حتی پا را فراتر از قلمرو رسمی بودن بیرون گذاشته، فرایندهای غیر رسمی را در بر گرفته است. برنامه درسی، به منزله ظرف و ظرفیتی در نظر گرفته شده است كه كاركردهای چندگانه پیدا كرده و درصدد برآمده تا همه اتفاقهای آموزشی آَشكار و پنهان و شكل عملی شدن انتظارات و مقاصد آموزشی را در خود جای دهد. برنامه درسی به منزله یک فرایند، میخواهد مسیری باشد كه آغاز و پایان جریان یادگیری و آموزش را به هم پیوند دهد(اسكندری، 1387 ص9).
از اواسط دهه 1970 و اوایل 1980 متخصصان برنامه درسی تلاشی در نظامند كردن تمامی نظریهها با نگرشی متاتئوریكی داشته و موفق به ترسیم و ارائه نظام در این خصوص گردیدند كه سه مقوله كلی ((برنامه درسی رسمی یا صریح))، ((برنامه درسی عقیم یا پوچ))، ((برنامه درسی پنهان یا مستتر)) را در بر داشت. هر رشته علمی دارای یک ساختار مفهومی است. برنامه ریزی درسی یكی از سرمایه های مفهومی برنامه درسی پنهان است(تقی پور و غفاری، 1388).
از سوی دیگر علاقه به توسعه تواناییهای تفكر انتقادی در محافل آموزشی پدیده جدیدی نیست. منشأ چنین علاقهای به آكادمی افلاطون بر میگرد؛ ملدی كه دانشگاههای غربی مدرن سرانجام از آن برخاستند. كالجها و دانشگاهها از سنت دیرینه خود جدا شدند و عمدتاَ به دلیل پیشرفتهای مختلف در علوم و تغییرات همزمان در هدفهای آموزشی، تمركز خود را بیشتر به انتقال اطلاعات معطوف كردند. با این همه، امروزه به نظر میرسد كه مقدار اطلاعات در دسترس كامپیوتر و وسایل ارتباطی از توانایی افراد در استفاده از اطلاعات پیشی گرفته است. در چنین بستری دیگر كافی نیست كه محافل آموزشی به منزله مخزن دانش و استادان به مثابه سخنران و انتقال دهنده اطلاعات عمل كنند. بلكه شاگردان باید مهارت خود را در تفكر و استدلال افزایش دهند و اطلاعات موجود را پس از پردازش مورد استفاده قرار دهند(مایرز، ابیلی،1386:7).
علاوه بر این قدمت تفكر انتقادی به اندازه قدمت خود تعلیم و تربیت است، اما پیشینه تدوین الگوی مشخصی برای تفكر انتقادی، به اوایل قرن 20 و كارهای جان دیویی بر میگردد. دیویی در این ایام با نوشتن آثار گرانبهایی توانست الگوی جدیدی برای تعلیم و تربیت عرضه كند، الگویی كه از حیثیت مفروضات بنیادی با الگوهای رایج تربیتی كاملاَ متفاوت بود و اهداف مهمتر و والاتری را دنبال میكرد در حالی كه در تعلیم و تربیت رایج، “الگوی مبتنی بر اطلاعات “ حاكم بود، در الگوی دیویی، هدف تربیت، پرورش قوه استدلال و توسعه قوه داوری كودكان بود. اندیشه انتقادی و پرورش قوه تفكر به عنوان هدف تربیت، بعد از انتشار آثار دیویی به طور روزافزون مورد توجه قرار گرفت، تا اینكه در اوایل دهه 1950 جنبشی تحت عنوان” نهضت تفكر انتقادی” شكل گرفت. این جنبش با دو فرض اساسی كار خود را آغاز كرد: اول اینكه فكر كردن، حق هر انسان است و بنابراین كودكان حق دارند در محیط مدرسه و كلاس درس به فكر كردن اندیشیدن بپردازند. دوم این كه كلاس درس، آزمایشگاه عقلانیت است و در آن حدسهای خردمندانه كودكان مورد آزمون قرار میگیرد و از این طریق، عقل آنان رشد میكند(جهانی،1381).
1-2- بیان مسئله
با آنكه در دهههای اخیر، مفهوم برنامه درسی پنهان و لزوم توجه به آن نقش محوری و ویژهای را در مطالعات و تحقیقات برنامه درسی ایفا كرده است در كشور ما وجه غالب توجه دستاندركاران تعلیم و تربیت و محققان، برنامه درسی رسمی یا آشكار بوده است. لذا بخش قابل توجهای از برنامه های درسی كه دانش آموزان در نظامهای آموزشی عملاً در معرض آن قرار میگیرند، خصوصاً اثر نیرومند برنامه درسی پنهان ناشی از محیط اجتماعی مدرسه بر روی دانش آموزان مورد كم توجهی و غفلت قرار گرفته است(علیخانی و مهرمحمدی،1384). برنامه درسی پنهان ابعاد گستردهای را در بر میگیرد، از جمله: جو اجتماعی مدرسه، روابط دانش آموزان با هم و با معلمان خود، ظاهر فیزیکی مدرسه و کلاس درس و…. بررسیها نشان میدهد كه اكثر معلمان معتقدند كه رفتار نامطلوب و نامناسب دانش آموزان در جریان تدریس اختلال ایجاد می کند. اندیشمندانی چون اریكسون وآبراهام مازلو نیاز به جلب توجه را ویژگی تمام انسانها خصوصاً كودكان و نوجوانان میدانند. این ویژگی در اوایل سالهای زندگی، حالت حیاتی دارد. دردناكترین احساس برای یک كودك یا نوجوان این است كه از طرف والدین، اطرافیان و معلم به حساب نیاید. دریافت توجه حتی به صورت خشم، اغلب خوشایندتر از به حساب نیامدن و بیتوجهی برای نوجوانان است. وقتی كه كودك و نوجوان میفهمد كه تنها راه به دست آوردن خواسته ها و جلب توجه به خود، بلند فریاد زدن است مطمئناً از آن دریغ نمیكند و شاید به رفتارهای مخربتری نیز متوسل شود. این بیتوجهی احتمال دارد از طرف والدین، معلم، عوامل مدرسه و اطرافیان به طرق مختلف باشد و شاید در برخی موارد، نتیجه برداشت كودكان یا نوجوانان از یک سری مسائل خاص باشد. ولی در هر حال بیتوجهی سبب بروز رفتار نامناسب از طرف افراد میگردد. شكست در تحصیل، خود پنداره ضعیف، اعتماد به نفس آسیب دید، مشكلات فردی، شیوع تربیت نادرست والدین، وجود برخی مشكلات در مدرسه وغیره سبب می شود كه بیتوجهی فرد را حساس و رنجیده خاطر و مترصد عکسالعملهای منفی نماید. از سوی دیگر یکی از چالشهایی که امروزه فرا روی آموزش و پرورش قرا گرفته، آموزش و رشد تفکر انتقادی دانش آموزان میباشد(خلیلی، بابامحمدی، 1383). مایرز(1986) بیان میدارد در سالهای اخیر متخصصان امور تربیتی به شدت از ضعف توانایی فراگیران در امر تفكر انتقادی ابراز نگرانی كردهاند، هر چند رشد و پرورش مهارت های فكری فراگیران همیشه مسالهای پیچیده، در آموزش بوده است، ولی امروزه حالت بحرانی به خود گرفته است، چرا كه برونداد(خروجی) اطلاعات جامعه از قدرت تفكر انتقادی افراد درباره این اطلاعات فراتر رفته است. امروزه مقدار اطلاعات در دسترس بسیار بیشتر از توانایی افراد برای استفاده از آنهاست كه در چنین حالتی بایستی نقش مراكز آموزشی به عنوان مخزن اطلاعات، و اساتید به عنوان سخنران و انتقال دهنده اطلاعات تغییر نماید و فراگیران به جای اینكه صرفا به كسب و حفظ اطلاعات بپردازند، لازم است مهارت خویش را در تفكر و استدلال افزایش داده، اطلاعات موجود را پردازش كنند و آنها را به كار ببندند(صمدی و همكاران،1388،143).
گولد(1983) و سراتنیک(1981) صاحبنظران تربیتی معتقدند که فقر تفکر دانش آموزان نتیجه حاکمیت روشهای تدریس سنتی در مدارس میباشد. معلمان اغلب در جلوی کلاس میایستند و موضوعات علمی مطرح شده در کتاب را ارائه میدهند. از سوی دیگر گال(1984) میگوید دانش آموزان نیز بر روی صندلیهای خود مینشینند و حرفهای معلم را گوش می دهند یا یادداشت بر میدارند. معلم به تناوب سوالهایی را مطرح میسازد که اغلب در چند کلمه و با بهره گرفتن از کتاب میتوان به آنها پاسخ داد. سوالها اغلب از دانش آموزان به طور سریع و تسلسلی پرسیده میشوند، و عموما بر این فرض استوارند که تنها باید یک پاسخ درست داشته باشند. معلم داور نهایی پاسخ به حقایق علمی است. هدف سوالها به هیچ وجه، تحریک تفکر دانش آموزان نیست، بلکه نوعی تمرین برای آمادگی امتحان فراهم می کند. اغلب دانش آموزان حتی بدون تفکر، سوالها را از کتاب بیرون میکشند. از سوی دیگر بیشتر سوالهایی که در حین تدریس برای شاگردان طرح می شود، برای حفظ تمرکز دانش آموزان به گفتههای معلم یا تکرار سخنان معلم است. به این ترتیب فرصتهای فکر کردن، جستوجو کردن، ربطدادن، طبقه بندی کردن و مهارت های حل مسئله کمتر برای دانش آموزان فراهم می شود(شعبانی، مهرمحمدی،1379).
علاوه بر این یکی از اهدافی که به نظر میرسد آموزش و پرورش باید بدان بپردازد، پرورش توانایی تفکر دانش آموزان است(وزارت آموزش و پرورش، طرح کلیات نظام آموزش و پرورش،1376).
و در پایان، این پژوهش درصدد است که با برنامه درسی پنهان و نیز تأثیری که می تواند بر میزان مهارت های تفکر انتقادی(مقایسه، تشخیص و قضاوت) دانش آموزان داشته باشد و تاثیر این میزان مهارت ها نیز پیامدهای خاص خود را به دنبال دارد به بررسی رابطه برنامه درسی پنهان و میزان مهارت های تفکر انتقادی دانش آموزان بپردازد.
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش
نظامهای آموزشی غایات و اهدافی دارند كه تعامل و یكپارچگی تمامی مؤلفه ها و عناصر برنامه برای نیل به آنها ضروری است. در همین راستا است كه اطمینان از اثر بخشی بایستهای این تعاملات، ركنی اساسی در برنامه ریزیهای آموزشی و درسی تلقی شده(مهرام و همكاران،1385). برنامه درسی پنهان، به عبور موفقیتآمیزی از مانع برنامه درسی رسمی یا طرحریزی شده است. به سخن دیگر، برنامه درسی پنهان بحثی از فرایند آموزشی مدرسه است كه به سادگی قابل درك نیست، ولی بخشی از آنچه را كه فرا گرفته می شود،(تقی پور و غفاری،1388).
برنامه درسی پنهان زمانی مورد توجه قرار گرفت كه دریافتند مدارس بیش از آنچه مدعی هستند به دانش آموزان میآموزند و این آموزشها به صورت نظامدار و سازمانیافته انجام می شود. بررسی این نكته، در عمل منجر به كشف برنامه درسی پنهان شد كه در آموزندگان اثری نافذ و پایدار داشت(سعیدی رضوانی و كیانی نژاد،1379).
در خصوص اهمیت برنامه درسی پنهان و تاثیر آن میتوان گفت که برنامه درسی پنهان، در حد معنیداری، تعیین كننده آن چیزی است كه مبنای احساس ارزش و عزت نفس همه شركتكنندگان است و همین برنامه درسی پنهان است كه بیش از برنامه درسی رسمی و در سازگاری شاگردان و اساتید تاثیر دارد. هیچ كودكستان، دبیرستان و یا دانشكدهای را نمیشناسیم كه یک برنامه درسی پنهان بر شاگردان و هیئت آموزشیاش را تحمیل نكرده باشد. اگر چه هر برنامه درسی پنهان ویژگیهایی دارد كه خاص موسسهای معین است، ولی وجود این گونه برنامه های پنهان تا حد بسیار زیادی كل فرایند تعلیم و تربیت را تحت تاثیر قرار میدهند(ملكی ،89).
مفهوم برنامه درسی پنهان اساسا چه اهمیتی دارد و چرا این مفهوم مهم است؟ چرا به عنوان یكی از دستاوردهای مهم و مفهومی و ارجمند رشته برنامهی درسی به حساب میآید؟ مهرمحمدی(1388) اهمیت این مورد را دعوت به ژرفاندیشی در جریان تعلیم و تربیت و پرهیز از سادهانگاری و سطحیانگاری نیست. مهمترین پیام این مفهوم برای دست اندركاران تعلیم و تربیت، سیاستگذاران، مدیران و اصلاح گران، دعوت به ژرف اندیشی است. دیویی عبارت مشهوری دارد كه نشان میدهد، اهمیت این مفهوم از كجا ناشی می شود. او میگوید:((یكی از بزرگترین مغالطههای تعلیم و تربیت امروز این است كه دست اندركاران تعلیم و تربیت گمان میكنند بچهها در مدارس آن چیزی را میآموزند كه آنها اراده كردهاند)). آیزنر معتقد است: برنامه درسی آشكار بخش كوچكی از آن چیزی است كه مدارس آموزش میدهند. بازبینی، دقت و ژرفنگری در برنامه های درسی آشكار به هیچ وجه نشان دهنده برنامه درسی پنهان نیست. برنامه درسی پنهان به فضای مدرسه، دیدگاه های مختلفی كه در آن رد و بدل می شود، سیستم پاداشدهی، مورد استفاده در مدارس، ساختار سازمانی كه مدرسه برای تداوم موجودیتش دارد، خصوصیات محیط فیزیكی مدرسه، تجهیزات و وسایلی كه مورد استفاده قرار میگیرد، مربوط میباشد. این ویژگیها مبین برخی از مولفههای آشكار برنامه درسی پنهان میباشد. او تاكید میكند: آن چه دانش آموزان از این طریق میآموزند از جمله مهمترین آموختههای دانش آموزان است(فتحی واجارگاه،چوكده1385).
از سوی دیگر یکی از چالشهای اساسی نظام آموزش و پرورش در ایران نحوه سازگاری با آن با شرایط جدید حاکم بر جهان و ایران بویژه در آستانه ورود به جامعه اطلاعاتی یا جامعه دانایی محور است. اگر قرار است آموزش و پرورش در ایفای کارکردهای خود موثر واقع شود؛ نمی تواند نسبت به این شرایط و تحولات بیتفاوت باقی بماند(فرختار1390). تفكر انتقادی به منزله مهارت اساسی برای مشاركت عاقلانه در یک جامعه دموكراتیک شناخته شده و در دنیای مدرن تجارت به منزله مهارت ضروری مورد حمایت است(آندولینا،2001). تفكر انتقادی باعث می شود كه فرد، از مدارك و شواهد موجود بالاترین درك را داشته باشد و درك كردن فرد را قادر میسازد تا نظرات و معانی را كه در ورای هر چیز مهم وجود دارد آشكار سازد(جانسون،2002). حتی در موقعیتهای روزمره تفكر انتقادی، تفاوت واقعی میان موفقیت و شكست در هر چه كار را به مرز مینمایاند و به موفقیت یاری میرساند(آندولینا، 2001).
علاوه بر این تفكر انتقادی از طریق ایجاد روابط معقول میان انسانها و تصمیم گیری بر اساس تحلیل عناصر یک موقعیت و تفكیک عناصر مطلوب از نامطلوب، زندگی توأم با آرامش و مهربانی به ارمغان میآورد، بنابراین اگر مدارس ما در آموزش این امر مهم ناموفق باشند جامعه ما و در نهایت جامعه جهانی شكست خواهد خورد. تفکر انتقادی فرد را قادر میسازد، شهروندی پاسخگو باشد که در اجتماع شرکت کند و یک مصرف کننده صرف نیست. کودکان با توانایی تفکر انتقادی به دنیا نمیآیند، و این توانایی به شکل طبیعی در تفکر توسعه نمییابد. تفکر انتقادی، تفکری است که برخی از جنبهها و مولفههای آن آموختنی است؛ که باید تدریس شود و برخی دیگر از جنبه های آن می تواند تحت تاثیر برنامه درسی پنهان قرار گیرد. بسیاری از کتابها و مقالاتی که تفکر انتقادی را تعریف می کنند، هدفها و روشهای آن را با
هدفها و روشهای علمی یکسان و شبیه به هم نشان میدهد. اشخاصی که آموزشهای علمی دیدهاند، یاد گرفتهاند که برای رسیدن به سطح آگاهیهای علمی باید انتقادی فکر کنند. البته اشخاصی که تحصیلات دانشگاهی دارند، تکنیکهای تفکر انتقادی را باید یاد گرفته باشند. تفکر انتقادی، توانایی تفکر برای خود شخص است و مطمئناَ، تصمیمات او در زندگی شخصی، تحت تأثیر قرار میدهد(فرختار،1390).
تفكر انتقادی در طول تاریخ بشریت همواره حضور داشته است، زیرا انسان از منطق و استدلال برای پرداختن به پرسشها و فرضیات خود استفاده میكند. تفكر انتقادی را میتوان همچون مشاهده منظم تفكرات انسان برای درك ارزش عمیق همه نكات بیان نمود تا این كه صرفاَ تفكر روبنایی دانسته و از آن برای برداشتههای ساده ذهنی استفاده كرد. علمایی از رشتههای گوناگون مانند روانشناسان خردگرا و فلاسفه، روانشناسان رفتارگرا و متخصصان تحلیل محتوا و دانشمندان تعلیم و تربیت به بهره گیری از تفكر انتقادی روی آوردهاند(جمشیدیان قلعه سفیدی و خمیجانی فراهانی،1388،74).
1-4- اهداف پژوهش
هدف كلی این پژوهش عبارت است از: بررسی رابطه برنامه درسی پنهان با تفكر انتقادی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهر آبدانان که میتوان آن را به صورت اهداف جزئی به شرح ذیل بیان كرد:
الف- بررسی رابطه برنامه درسی پنهان مدرسه با میزان مهارت سطح مقایسه دانش آموزان.
ب- بررسی رابطه برنامه درسی پنهان مدرسه با میزان مهارت سطح تشخیص دانش آموزان.
ج- بررسی رابطه برنامه درسی پنهان مدرسه با میزان مهارت سطح قضاوت دانش آموزان.
1-5- فرضیه های پژوهش
1- بین برنامه درسی پنهان مدرسه و میزان مهارت های تفكر انتقادی دانش آموزان رابطه وجود دارد.
2- بین برنامه درسی پنهان مدرسه و میزان مهارت سطح مقایسه دانش آموزان رابطه وجود دارد.
3- بین برنامه درسی پنهان مدرسه و میزان مهارت سطح تشخیص دانش آموزان رابطه وجود دارد.
4- بین برنامه درسی پنهان مدرسه و میزان مهارت سطح قضاوت دانش آموزان رابطه وجود دارد.
1-6- تعاریف نظری و عملیاتی
برنامه درسی پنهان: برنامه درسی پنهان همه عقایدی را شامل می شود كه دانش آموز به طور منفعل، مستقیماَ از محیط و چیزهای زنده و غیر زنده موجود در اطراف خود میآموزد. برنامه درسی پنهان دانش، اعتقادات، نگرشها، رفتارها را شامل می شود كه دانش آموزان هم به صورت قصد شده و هم به صورت قصد نشده در خود درونی میكنند.(فتحی واجارگاه، چوكده،1385).
برنامه درسی پنهان: عبارت است از نظرات معلمان پایه پنجم ابتدایی شهرستان آبدانان در ارتباط با برنامه درسی پنهان با بهره گرفتن از پرسشنامه.
ارتباطات متقابل نیروهای انسانی: موضوع مورد مطالعه جامعه شناسی مدرسه است که عبارت است از ارتباطات میانفردی بین دانش آموزان و کادر آموزشی و اداری مدرسه و ارتباطات متقابل بین اعضای خانواده و مدرسه.
ارتباطات متقابل نیروهای انسانی: در این پژوهش وضعیت ظاهری، ارتباطات، تواناییها، وضعیتها، اجرای قوانین و نظارت با توجه به پرسشنامه مد نظر میباشد.
ساختار سازمانی: روابط منطقی و سازمانیافته که عبارت است از نظم و ترتیب دادن به کار و فعالیت و تکلیف آن به افراد به منظور انجام دادن کار و تحقق هدفهای معین(علاقه بند،1383).
ساختار سازمانی: در این پژوهش روشهای تشویق و تنبیه، شیوهای مدیریت، کلاسبندی و گروهبندی و اجرای برنامه درسی، عدم تفویض اختیار و دادن آزادی عمل به معلمان با توجه به پرسشنامه مد نظر میباشد.
ساختار فیزیکی: روابط میان عناصر فیزیکی یک سازمان ساختار فیزیکی میگویند. این ساختار دارای دو بعد زمان و فضا است که شامل طراحی، اثاثیه و بدن انسانهاست(اسماعیلپور و همکاران،1385).
ساختار فیزیکی: در این پژوهش موقعیت جغرافیایی مدرسه، نوع چیدمان میز و نیمکت، وجود امکانات آموزشی و کیفیت نمازخانه مدرسه، ظاهر فیزیکی و طریقه معماری، نوع رنگآمیزی، وجود امکانات اولیه و درمانی، امنیتی، نوع و جنس نوشت افزار با توجه به پرسشنامه مد نظر میباشد.
مهارت های تفکر انتقادی: تفکر انتقادی نوعی تفکر مستدل، منظم، هدفمند و اثرگذار، منطقی و مبتنی بر پیامد که به روش علمی به بررسی تجزیه و تحلیل تمامی نظرات و اطلاعات دسترسی می پردازد(بختیارنصرآبادی و همکاران، 1391).
مهارت های تفکر انتقادی: عبارت است از میزان پاسخگویی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهرستان آبدانان به آزمون مهارت های تفکر انتقادی.
مقایسه: مقایسه برنامه های جدید با برنامه های قبلی که باعث بهبود بخشیدن به کیفیت تجارب تربیتی در مدرسه می شود(ملکی،1389،ص95).
مقایسه: دانش آموز باید شکلها، اشیاء یا سوالهای داده شده پرسشنامه را با دقت مشاهده و مقایسه کند.
تشخیص: یک فن از ارزشیابی در یادگیری فراگیران و کوشش برای تعیین مشکلات یادگیری که معلمان بیشتر متوجه میشوند که دانش آموزان چگونه مباحث تدریس شده را درک می کنند(ملکی،1389،ص94).
تشخیص: اشکال داده شده پرسشنامه را با دقت مشاهده کند و مطالب نوشته شده را با دقت مطالعه کند و با توجه به توالی و ترتیب آنها، پاسخ مورد نظر را پیش بینی کند.
قضاوت: اصطلاح خوب و مفیدی برای وصف جوهر تفکر انتقادی است. انتقادی بودن را نوعی تمرین کردن قضاوت دانسته اند(شعبانی، مهرمحمدی، 1379).
قضاوت: دانش آموز باید اظهار نظر همکلاسان خود را با توجه به پرسشنامه تحلیل و قضاوت نمایند(رد یا قبول کنند) و دلایل قبول یا رد آن را توضیح دهند.
– Curriculum
-Explicit Curriulum
-Null Curriculum
-Hiddin Curriculum
-Aflatoun Academi
-Critical Think
-John Dewey
-Erikson
– Abe Mazlow
Goodlad
-Sirotnik
-Gall
-Eisner
-Andolina
-Janson