از برجستهترین ویژگیهای انسان و اساس تداوم حیات قدرت اندیشه است. و یکی از کمبودهای حسرتبار در بسیاری از دانش آموزان و در مراحل بعد بزرگسالان، ناتوانی آنها در بیان اندیشه و حل مسئله و به نوعی ابداء و نوآوری میباشد. اگر چه انسان در طول زندگی خویش هرگز از تفکّر و اندیشه فارغ نبوده وبا نیروی تفکّر صحیح، تصمیم گرفته و توانسته است به حل مسائل و مشکلات بپردازد و به رشد و تعالی نایل گردد. ولی لازمهی درست اندیشیدن و تفکر خلاّق، حل مسئله، تمرین اسـت.با توجه به اینکه از پیچیدهترین و عالیترین جلوههای اندیشه انسان تفکّر خلاّق است. لازم است دانش آموزان با اندیشه های زیبا خو بگیرند. بنابراین مهمترین نقش مربی این است که دانش آموزانرا به این راه هدایت کند و از راهبردهای مختلفی استفاده نماید. از جمله این راهبردها آموزش فرا شنـاخت و آموزش دست سازههای خلاّق اسـت که در سالهای اخیر مورد توجه آموزش و پرورش قرار گرفتهاست. تجربه نشان میدهد که اگر مفاهیم روان شناسی شناختی و فرا شناختی و کارهای عملی (دست سازهها) خوب توصیف کنیم و آموزش دهیم شاهد پیشرفت چشمگیری در جهت پرورش نسلی خلاّق با قدرت حل مسئله بالا و شکوفایی استعدادها در زمینه های مختلف تحصیلی در آموزش و پرورش خواهیم بود. که به نوعی این امر سسب با رفتن عزت نفس در نوجوانان ما خواهد شد و در پی آن بر افزایش خود پندارۀ تحصیلی افزوده میگردد.
این مفاهیم با بسیاری از اعتقادات، متخصصان آموزش و پرورش تناسب دارد. یعنی با حمایت از یادگیری فعال و نه منفعل و با قائل بودن ارزش برای تفاوتهای فردی و با احساس درباره اینکه دانش آموزان انسانهای جامعای هستند. دانش آموزان اغلب سعی می کنند، آموزشهایی را دنبال کنند، در حالی که عقیدهای درباره کاری که انجام میدهند، ندارند و غالباً از تشریح روشهای خودشان برای حل مسائل ناتوان هستند. و یا قادر به نوآوری و ساخت نیستند. اگر رفتار هوشمندانه به عنوان محصول تعلیم و تربیت گسترش پیدا کند، باید راهبردهای آموزشی که بطور هدفمند سوگیری شده و تواناییهای فراشناخت و تفکّر خلاّق، و ساخت و تولید ابزاری جدید که بر گرفته از فکر و ایدۀ نو برای ایجاد بازار کار را گسترش میدهد، در روشهای تدریس آموزش و پرورش برنامه ریزی شود.
جالب توجه است که آموزش مستقیم فراشناخت ممکن است مفید نباشد، زیرا وقتی راهبردهای حل مسأله به دانش آموزان تکلیف می شود به جای اینکه به وسیله خود آنها ایجاد شود ممکن است عملکرد آن چندان مطلوب نباشد، باید توجه کرد که وقتی فرا شناخت تدریس می شود فشار اضافی به دانش آموزان برای تمرکز بیشتر وارد نشود.
از راه های مختلفی می توان توانایی فرا شناخت و خلاّقیت دانش آموزان را افزایش داد. از جمله این روشها طرح سؤال و الگو دادن به دانش آموزان می باشد (درویزه1377) در این رابطه پالینسکارو براون آموزش دوجانبه را مطرح کردند.
علاوهبراین، بزرگسالان هدفها و منظورشان را به وسیله هماهنگی ماهرانهی راهبردهای متنوع پیشرفت می دهند که شامل تولید کردن، سازماندهی، ارزیابی و تدوین گفتههای خود، میباشد. بر عکس، دانش آموزانی
که در فرایند حل مسئله مشکل دارند روشهای متفاوت و ناآگاهانهای را برای ترکیب کردن به کار میبرند که نقش برنامه ریزی را به حداقل میرساند و عمدتاً بدون کنترل فراشناختی عمل می کنند (مکاچن 1981،به نقل از دلاپازو گرام،1977)
در پژوهش حاضر محقق در صدد است اثرآموزش راهبردهای فراشناختی (سکستون وهمکاران 1977) TREEو خلاقیت را برخودپندارۀ تحصیلی دانش آموزان دختر با بهره گرفتن ازپنج خرده فرایند راهبردهای فرا شناختی و آموزش خلاقیت برای ایجاد تفکّر خلاّق با توجه به اصول ویلیامز و تورنس بررسی کند.
1-1بیان مسأله:
یکی از صفات ممتاز آدمیان آفرینندگی (خلاقیت) است . خلاقیت در علم ، هنر، ادبیات، و سایر جنبه های فرهنگ و تمدن همواره مورد احترام انسانها بوده است، و به همین سبب پرورش استعدادهای خلاق باید سر لوحه هدفهای آموزش و پرورش قرار گیرد. امروزه صاحب نظران، خلاقیت را دانشی بنیادی برای هر گونه تغییر و نوآوری وعاملی مهم در شتاب بخشیدن به نوآورریهای علمی و فناورانه بشر میدانند. مطالعات موجود نیز نشان می دهند که مر کز ثقل حرکات نوین در آینده را خلاقیت و میزان بهر ه گیری از تفکر خلاّق تشکیل میدهند. بر این اساس، یکی از چالش های جدی و قا بل پیش بینی بشر در آینده مساله میزان بهره گیری از ذهن و شخصیتهای خلاق در حوزه های مختلف علمی و پژوهشی، فناورانه و بهداشتی است (پیرخائفی و همکاران،1388) خلاقیت به عنوان پرقدرتترین توانایی بشری در نهاد آدمی از کودکی گرفته تا بزرگسالی جای دارد. به قول راجرز آدمی ذاتاً خلاق متولد می شود، با این حال خلاقیت در مراحل ابتدایی زندگی تکامل یافته و پیشرفته نیست و به همین دلیل نیازمند به توجه و هدایت است. قطعاً نخستین جایگاه خلاقیت دوران کودکی است. بنابراین مدت زیادی لازم است که کودک تجربه اندوزی کند و خلاقیتش را غنا بخشد. بدون تردید، خلاقیت تنها برای دوران کودکی مورد نیاز نیست.کودک به خلاقیت برای تمامی عمر نیاز دارد. گیلفورد خلاقیت را عمل یا رفتاری میشناسد که راه حلی مناسب برای مشکل ارائه نماید. او میگوید خلاقیت عبارت است از نشان دادن عمل یا رفتار و توانایی خلاق و به طور کلی عمل خلاقانه یعنی ارائه راه حل مناسب برای مسائل و مشکلات. بنابراین انسان تا با مشکل روبرو نشود خلاقیتی از او صادر نمی شود. بنابراین خلاقیت مستلزم بهره گیری از نوعی تفکر است که گیلفورد آن را تفکر واگرا می نامد یعنی یافتن راه حل مسئله به صورت متفاوت راه حلهای معمولی(پیر خائفی،1384) خلاقیت یکی از ابعاد شناختی فرد است که در رشد و تکامل فرد و تمدن بشری نقش موثری دارد. تمامی اختراعات و دستاوردهای علمی و هنری بشر از خلاقیت سر چشمه میگیرد. پژو هشهای انجام شده در زمینه خلاقیت نشان میدهد که با کار برد شیوه های مناسب می توان آنرا پرورش داد. به نظر میرسد آموزش راهبردهای فرا شناختی یکی از شـیوههای پرورش خلاقیت باشد.خود پنداره نیز از متغیرهایی هستند که هم میتوانند با خلاقیت در ارتباط باشند و هم اینکه تحت تأثیر تغیرات ناشی از آموزش راهبردهای فراشناختی قرار گیرد.
خود پنداره، شبکه ای از عقاید و باورهای مثیت و منفی در مورد خود، پذیرش یا رد خود میباشد.در پژوهـشهای مختلف این مفهوم با اصطلاحات متفاوتی مترادف با عزت نفس و خود تنظیمی تعریف شده است.خودپنداره تحصیلی نیز فرایند شکل گیری ارزشیابی از خود پنداره متأثر از تجـربههای آموزشی دانـشآموزان و تفسیر محیط آموزشی (پکران و همکاران،2011) و بیانگر دانش و ادراکات فردی درباره نقاط قوت و ضعف خودمان در یک حوزه تحصیلی معین و عقاید فردی در باره تواناییهایمان در انجام موفقیت آمیز تکالیف تحصیلی در
سطوح طراحی شده است و یکی از بهترین پیش بینی کنندهها و میانجیها برای متغیرهای انگیزشی اثر بخش و غیر اثر بخش و از جمله عوامل مؤثر در فرایند یادگیری میباشد (اکرم راناوظفراقبال،2005) راهبردهای شناختی راه های یادگیری هستند. در قیاس با آنها، راهبردهای فراشناختی تدبیریهایی هستند برای نظارت بر راهبردهای شناختی و کنترل و هدایت آنها.(فلاول،1979) هر چند این راهبردها قابل یادگیری هستند ولی بعضی از یاد گیرندگان از عهده یادگیری آن بر نمیآیند و لازم است در این زمینه آموزش ببینند (سیف،1392)
وقتی که ما یک چیز را شناسایی میکنیم، نامی را به خاطر میآوریم، جمله را میفهمیم یا نظری ارائه میکنیم و یا یک مسئله را حل میکنیم دست به عمل شناخت میزنیم. فراشناختی نیز نقش بارزومهمی در حل مسئله، کنترل خود، خود آموزی و تغییر رفتار دارد (نیازآذری،1382)
در فرایند یادگیری، باید فضایی ایجاد کردتا دانش آموزان فرصت اندیشه پیدا کنند و معلم به جای آموزش اندیشه، چگونه اندیشـیدن را آموزش دهد. بسـیاری از محافل آموزشی به جای این که برای پرورش اسـتعدادهای فکری نوجوانان اهمیت قائل شوند، بر یادگیری اطلاعات و محتویات تأکید می کنند. با توجه به اهمیت خودپندارۀ تحصیلی دانش آموزان بویژه از بعد اثر آن در موقعیت تحصیلی و کاهش افت تحصیلی تحقیق زیر درصدد پاسخگویی به سولات خاصی است. آیا آموزش خلاقیت سبب تغییر خودپنداره تحصیلی دانش آموزان دختر می شود؟ آیا آموزش راهبردهای فراشناختی در تغییر خودپنداره تحصیلی دانش آموزان دختر مؤثر است؟ چه تفاوتی میان آموزش فراشناختی و آموزش خلاقیت در تغییر خودپنداره تحصیلی دانش آموزان دختر وجود دارد؟
1-2هداف پژوهش
الف )هدف اصلی:
شناسایی تأثیر آموزش راهبردهای فرا شناختی و خلاقیت برخودپنداره تحصیلی دانش آموزان دختر پایه هفتم
ب)اهداف فرعی:
– شناسایی تأثیر آموزش راهبردهای فرا شناختی در تغییر خودپنداره تحصیلی دانش آموزان دختر پایه هفتم
– شناسایی تأثیر آموزش خلاقیت در تغییر خودپنداره تحصیلی دانش آموزان دختر پایه هفتم.
– شناسایی تفاوت اثر بخشی آموزش خلاقیت و آموزش راهبردهای فراشناختی در تغییر خودپنذارۀ تحصیلی دانش آموزان
1-3 فرضیههای پژوهش:
1-آموزش راهبردهای فراشناختی بر تغییرخود پنداره تحصیلی دانش آموزان دختر پایه هفتم اثر گذار است .
2-آموزش خلاقیت برتغییر خود پنداره دانش آموزان دخترپایه هفتم اثر گذار است. .
3-بین آموزش راهبردهای فراشناختی و آموزش خلاقیت از نظر اثر گذاری بر تغییر خودپنداره تفاوت معنی داری وجود دارد.
1-4 اهمیت و ضرورت تحقیق
در دهه اخیر ، شاهد ظهور و گسترش بیسابقه تحقیقات علمی در بارهی خلاقیت، نوآوری و اثر بخشی بودهایم. علت این تمرکز ویژه را شاید بتوان بیش از هر چیز، حساسیت و اهمیت نگران کننده این موضوع در سال های اخیر دانست.
خلاقیت یک توانایی همگانی است که هم ناشی از عوامل مختلف فردی و شخصیتی است و هم عوامل اجتماعی آن مطرح است. هر چند توانایی تفکر خلاق به طور بالقوه و به نحو فطری در انسان به ودیعه نهاده شده است، اما ظهور آن مستلزم پرورش آن است. هر چند توانایی تفکر خلاق به طور بالقوه و به نحو فطری در انسان به ودیعه نهاده شده است، اما ظهور آن مستلزم پرورش آن است. یکی از مکانهای پرورش و رشد خلاقیت، مدرسه است.هنگامیکه کودک واردمدرسه می شود، فراینداجتماعی شدن در محیط آموزشی شروع می شود.عوامل بسیار زیادی چون: تکالیف زیاد، تأکید بر حفظ دروس، اجرای برنامه های هماهنگ، عدم توجه به تفاوتهای فردی و سر انجام یا بیتوجهی به ویژگیهای کودکان خلاق، سبب می شود که قدرت خلاقیت آنان به تدریج کاهـش یابد. اما اگر مدرسه شرایط خود و روشهای تدریس را بر پایه شناخت، روشهای فراشناختی وآموزش روشهای عملی خلاقیت استوار سازد. نه تنها بر افزایش خلاقیت بلکه برخود پنداره تحصیلی آنها خواهد افزود.
نظریه های مختلفی در تبیین خلاقیت وجود دارد. هنسی و آمابیل (1987) معتقد است که خلاقیت پدیدهای اجتماعی است و از نیازها، مقتضیات جامعه و شرایط خانوادگی برمیخیزد.عدهای دیگرنظیر تورنس (1979) معتقدند که خلاقیت یک اثر شخصیتی است؛ یعنی به عواملی نظیر انگیزش، هیجان، عواطف، احساسات، تجربهها و یادگیریهای شخصی وابسته است. عدهای نیز مانند گیلفورد (2005) معتقدند که خلاقیت بعدی فراشناختی دارد و با فرایند های عالی ذهنی نظیر تفکر، هوش، تخیل و پردازش اطلاعات ارتباط دارد. گروهی هم مانند استرنبرگ (2009) و میهالی (2007) معتقدند که خلاقیت پدیده ای چند متغیری است یعنی عواملی نظیر جامعه، خانواده، شخصیت و تواناییهای شناختی همزمان بر آن تأثیر میگذارد.
1-5 تعاریف نظری و عملیاتی متغیرها
1-5-1تعریف مفهومی راهبردهای فراشناختی:
فلاول بیان میکند که فراشناخت، دانش فرد درباره فرایندهای شناختی خود است، و در بر گیرندهی به عمل در آوردن، سامانیدن و هماهنگ کردن مجموعهی این جریانهاست. فراشناخت انواع آگاهی درباره شناختها یا فرایندهای اجرایی تصمیم گیری است که موجود انسانی باید هم فرایندهای شناختی را انجام دهد و هم پیشرفت آن را بررسی کند. (بران و همکارانش، 1980)
1-5-2تعریف مفهومی خلاقیت:
فرایندی روانی فرض شدهاست، که در آن به حل کردن، ایده پروری، مفهوم سازی، خلق اشکال هنری، نظریهها یا تولیدات یگانه و بدیع اقدام می شود. در واقع بر اساس این تعاریف یکی از ملاک های متمایز فکر خلاقه از افکار غیر خلاقه اصل یگانه و ابداعی بودن فرض شدهاست. (پیر خائفی،1384)
1-5-3تعریف مفهومی خود پنداره تحصیلی:
شبکه ای از عقاید و باورهای مثبت و منفی در مورد خود، پذیرش یا رد خود میباشد. خود پندارۀ تحصیلی نیز فرایند شکلگیری ارزشیابی از خود پندارۀ متأثر از تجربههای آموزشی دانش آموزان و تفسیر محیط آموزرسی آنهاست. چرا که هر فرد در ذهن خود، تصویری از خویشتن دارد، به عبارت دیگر، ارزشیابی کلی فرد از شخصیت خویش را «خود پنداره» یا «خود انگاره» مینامند. این ارزشیابی ناشی از ارزشیابیهای ذهنی است که معمولاّ از ویژگیهای رفتاری خود به عمل میآوریم. در نتیجه، خودپنداره ممکن است مثبت یا منفی شود.
1-5-4 تعریف عملیاتی راهبردهای فراشناختی:
در این تحقیق راهبردهای فراشناختی شامل آموزش فنون خود نظمدهی TREE سکستون و همکاران(1988) میباشد و شامل 5 فرایند برنامه ریزی، سازماندهی، نوشتن، ویرایش و اصلاح بوده که از طریق تولید و فعال کردن زمینه دانش، دانش آموزان از طریق یادداشت جملات، ذکر دلایل فرضیه، بیان درستی فرضیه و تدوین متنی برای پایان نتیجه گیری از فرضیه در طی 10 جلسه می باشد.
1-5-5 تعریف عملیاتی خلاقیت:
در این تحقیق خلاقیت شامل یک بستۀ آموزشی شامل دستسازههای خلاقیت بصورت عملی است ودر طی 10 جلسه از افراد خواسته می شود تا به کمک ابزار ووسایل که عمدتاٌ در محیط زندگی به وفور یافت میشوند خلاقانه به تولید ایده یا شی خاص بپردازند.
1-5-6 تعریف عملیاتی خودپندارۀ تحصیلی:
در این تحقیق شامل نمرهای است که دانش آموزان در آزمون خودپندارۀ تحصیلی (دلاور،1372) کسب می کنند و حداکثر نمرۀ اکتسابی 120 میباشد.
1-6 متغیرهای تحقیق:
– متغیر مستقل: آموزش راهبردهای فراشناختی، آموزش خلاقیت
-متغیر وابسته: خودپندارۀ تحصیلی
-متغیر کنترل: منطقۀ آموزشی، جنسیت، سن وپایه تحصیلی
-متغیر مداخلهگر: شخصیت دانشآموزان، سوابق وپیشینه تجارب دانش آموزان
فرم در حال بارگذاری ...