ای درباره جامعهشناسی امنیت با عنوان «جامعهشناسی امنیت، رویكردی جامع» بر آن افزوده است.
کتاب مجموعه مقالات چالش های اجتماعی ایران که توسط پژوهشهای فرهنگی واجتماعی پژوهشکده تحقیقات استراتژیک جهت شناسایی، بررسی و تحلیل کارشناسانه تهدیدات و آسیبهای اجتماعی کشور و ارائه پیشنهادات راهبردی در جهت اتخاذ تصمیمات کلان، در قالب چندین مقاله به بررسی فرصتها و تهدیدات اجتماعی از منظرهای گوناگون پرداخته است.
در هریک از مقالات که به یکی از مسائل اجتماعی و تهدیدات و فرصتهای ناشی از آن میپردازد، تلاش شده است با واکاوی موضوع مورد نظر و نتیجهگیری از مباحث مطرح شده، راهکارهای لازم جهت استفادههای کاربردی ارائه شود.
کتاب «مردم، دولتها، هراس» اثر باری بوزان و یا مقالاتی که توسط «ال ویور»، «لمیتر» و «روی پل» به رشته تحریر درآمده است و یا مکاتبی چون مکتب کپنهاگ و یا فراساختارگرایان که در این زمینه بحث کرده اند؛ اولاً به تعریفی مشخص از مفهوم اجتماع دست نه زدهاند وحتی در بعضی موارد، اجتماع را به جمعهای خیلی کوچک که جهت حفظ و بقای خود تلاش می کنند تقلیل دادهاند. در ثانی، اصولاً به علت تفاوتهای ماهوی و بسیار زیادی که بین جوامع مختلف وجود دارد، نمیتوان موارد و شاخصههای جوامع غربی رادرخصوص جامعه ایران صادق دانست.
کتابهایی نیز در زمینه امنیت ملی در ایران نگارش شده، به دلیل اینکه امنیت ملی مفهومی عامتر از امنیت اجتماعی است، در این منابع به مفهوم امنیت اجتماعی چندان توجهی نشده است.
کتابی نیز توسط دکترنویدنیا در زمینه امنیت اجتماعی تدوین شده است که به بحث امنیت اجتماعی به صورت کلی پرداخته و در خصوص اینکه منظور از امنیت اجتماعی در ایران چیست سخنی به میان نیامده است.
مقالات:
مقاله جنگ نرم و مشروعیت سیاسی جمهوری اسلامی ایران (قربانزاده سوار و ناطقی، 1392) که در شماره 32 فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی منتشر گردیده است؛ فرهنگ و آیین هر جامعه، ملت و کشوری را متضمن باورها، ارزشها، هنجارها، آداب، رسوم، هستها و نیستها و بایدها و نبایدهایی دانسته که هویت آن به شمار میآید.
در این مقاله از جمله اهداف عاملان جنگ نرم غرب را، به حاشیهراندن فرهنگ ملی و دینی انسانها و حاکمیت فرهنگ اومانیستی، سکولاریستی لیبرال دموکراسی در فرایند جهانیسازی وحکومت برجهان تشریح نموده ومحور اصلی جنگ نرم را، تحریک نیروهای فرهنگی،اجتماعی وسیاسی کشورهای دارای شکافهای فکری، جناحی وروشی برشمرده واذعان نموده که بدینوسیله نیروهای متعارض، مؤلفه های ستیزش خود را به ساختار سیاسی منتقل وشکافهای ساختاری راتشدید می نمایند همچنین نویسنده عاملان به ذکر این مطلب پرداخته که جنگ نرم با القای اطلاعات ویژه به مخاطبان میکوشند تا بر نظام عاطفی و هیجانی، باورهای دینی، ارزشهای فرهنگی و رفتارهای اخلاقی افراد و گروههای جامعه هدف تأثیر بگذارند و بی تفاوتی، بدبینی، نفرت و خشم مخاطبان را نسبت به حکومت خویش برانگیزند و در نهایت، مقبولیت مردمی و مشروعیت دینی نظام سیاسی را از بین ببرند و جنگ نرم غرب را عاملی در خلق بحرانهای اعتقادی، فرهنگی، اخلاقی و اجتماعی به منظور تضعیف مشروعیت و مقبولیت جمهوری اسلامی ایران، دانسته است.
مقاله جنگ نرم و جمهوری اسلامی ایران (قربانزاده سوار و ناطقی، 1390) که در شماره 31 فصلنامه عملیات روانی منتشر گردیده است
نویسنده پس از شناسایی مفهوم جنگ نرم، جایگاه، کاربرد و مصادیق آن در روابط بین الملل و به کارگیری آن توسط قدرت های بزرگ از جمله آمریکا علیه نظام جمهوری اسلامی ایران، این فرضیه را به اثبات رسانیده که راهبرد دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران در شرایط کنونی مبتنی بر اقدامات غیرنظامی و تهدید نرم در کنار تهدید به اقدام نظامی است و هدف اصلی دشمنان از چنین اقداماتی را تضعیف حاکمیت ایران دانسته است.
مقاله ﺑﺮرﺳﻲ راﺑﻄﻪ و ﻓﺮآﻳﻨﺪ آﺳﻴﺐ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و اﻣﻨﻴﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ (آقایی و تیمورتاش، 1389) آﺳﻴﺐ ﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ را دارای ﻣﻨﺎﺑﻊ و ﻣﻨﺸﺎءﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻧﻲ دانسته و آن را دارای ﭘﻴﺎﻣﺪﻫﺎی ﻣﺘﻔﺎوﺗﻲ ﻣﻲداند ﻛﻪ از ﺟﻤﻠﻪ آنﻫﺎ ﺑﻪ اﻳﺠﺎد ﻧﺎاﻣﻨﻲ ﻓﺮدی و اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﺷﺎره ﻛﺮده ﺑﻪ ﺑﻴﺎن دﻳﮕﺮآﺳﻴﺐﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺧﻮدﻛﺸﻲ، ﻃﻼق، اﻋﺘﻴﺎد، ﺳﺮﻗﺖ، اﻧﻮاع ﺟﺮاﺋﻢ اﺻﻮﻻ ﻧﺸﺎن ﻛﮋﻛﺎرﻛﺮدی و ﻧﺎرﺳﺎﻳﻲ دﺳﺘﮕﺎهﻫﺎی ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺟﺎﻣﻌﻪ و ﻋﺪم اﻳﻔﺎی ﺻﺤﻴﺢ وﻇﺎﻳﻒ آنهااﺳﺖ.
نویسنده اﻳﻦ آﺳﻴﺐ ﻫﺎ را ﺑﺎﻋﺚ ﺑﺮوز آﺛﺎر و ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺳﻮﺋﻲ در ﺟﺎﻣﻌﻪ میداند ﻛﻪ ﻧﺎاﻣﻨﻲ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻳﻜﻲ از آن ﻫﺎﺳﺖ. در اﻳﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺗﻼش ﻣﻲﮔﺮدد در ﺣﺪ اﻣﻜﺎن ﻣﻔﻬﻮم و ﻣﺎﻫﻴﺖ آﺳﻴﺐ ﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و راﺑﻄﻪ آنﻫﺎ ﺑﺎ ﻧﺎاﻣﻨﻲ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﻲ ﻗﺮار ﮔﻴﺮد ﻟﺬا ﻧﺨﺴﺖ ﻣﻔﻬﻮم آﺳﻴﺐﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﺳﭙﺲ ﻣﻔﻬﻮم و ﻣﺎﻫﻴﺖ اﻣﻨﻴﺖ و ﻧﺎاﻣﻨﻲ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﻧﻬﺎﻳﺘﺎ راﺑﻄﻪ ﺑﻴﻦ آنﻫﺎ ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻗﺮار ﻣﻲﮔﻴﺮد.
از جمله سایر مقالات میتوان به بررسی ابعاد اجتماعی، فرهنگی جنگ نرم آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران (ماهپیشانیان، 1389)، نقش عوامل خارجی در تحولات جمهوریهای شوروی سابق؛ مطالعه موردی دخالت آمریکا در تحولات گرجستان(محمدی، 1389)، تحلیل عملیات روانی در بستر انقلابهای رنگی(جمالی، 1388) اشاره كرد.
پایان نامه ها:
پایان نامه تأثیر جنگ نرم بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران (ناطقی، 1390) به راهنمایی قربانعلی قربانزاده سوار جنگ نرم را باطرح اهداف بدیع وکاربرد ماهرانه ابزارهای فرهنگی،ارتباطی، به عنوان خط تعارض اصلی میان بازی گران عرصه بینالملل با تکیه بر نیروهای داخل کشورها دانسته و جنگ نرم را امروزه به پدیدهای محوری در سیاست بینالملل شرح داده است. در فضای جنگ نرم را، تکنولوژیهای جدید ارتباطی مانند خبر و اطلاعات که بایستی در راستای ارائه خدمات سریع و روزآمد به انسانها در سطح داخلی و بین المللی باشد، زمینه ساز بروز اختلالات در عرصه سیاست داخلی و خارجی کشورها تشریح نموده است.
در این پژوهش نویسنده در بررسی نقش و تأثیرات جنگ نرم بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران به برقراری ارتباط میان ماهیت، ابعاد، شیوه ها و ابزارهای جنگ نرم و امنیت ملی توجه کرده و همچنین درصدد یافتن متغیر واسطی بوده که جنگ نرم را بر امنیت ملی پیوند دهد. این متغیر واسط همان اذهان و افکار بازیگران عرصه امنیت ملی است که با کمک مفهوم مشروعیت نظام، قابل ارزیابی میباشد.
این بازی گران دریک برداشت کلی،از یک سو،عبارت از نخبگان و تصمیم گیران امنیت کشور،جامعه ومردم کشور، نهادهای امنیت ملی و شخصیتها و نیروهای داخل و خارج از قدرت حاکم هستند که به شیوه ها و با ابزارهای مختلف بر امنیت ملی اثر میگذارند و از طرف دیگر، در طرف مقابل عبارت از رهبران حکومت حریف، مردم کشور حریف، نهادهای تصمیمگیرندهی امنیت ملی،نیروهای اجتماعی اثرگذارواثرپذیر و مانند اینها در جامعه حریف وهمچنین همهی این بازیگران در طرف ثالث از قبیل کشورها و سازمانهای بیطرف و متحدان خودی و حریف ذکر گردیده است.در این اثر به این موضوع اشاره شده که حریف به وسیله جنگ نرم، با اثرگذاری بر ارزشها، هنجارها و نگرشهای جامعه سعی می کند رفتار مردم جمهوری اسلامی ایران را بهگونهای تغییر دهد که در مرحله اول، مشروعیت سیاسی نظام و در مرحله بعد، امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران به خطر بیافتد و از آنجا که هیچ حکومت کشوری بهویژه در دنیای جدید، قادر به پیشبرد اهداف ملی خود نیست مگر آنکه پشتیبانی ملت و جامعه را به همراه داشته باشد و بدینوسیله، مشروعیت نظام سیاسی خود را افزایش دهد، تقویت ارزشها و باورهای عمومی نظام و جامعه، نقش مهمی در حفظ و توسعه امنیت ملی کشور دارد. به نوبه خود، همین باورداشتها و به بیان دیگر، مشروعیت نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران، آماج جنگ نرم حریف در حال حاضر میباشد. در چنین فضایی، هر چه پشتیبانی مردم یک جامعه از حکومت خود بیشتر باشد احتمالاً آن کشور در رقابت با حریفان و پیشبرد اهداف و منافع خود از توفیق بیشتری برخوردار خواهد بود.
پایان نامه کارشناسیارشد اهداف جنگ نرم آمریکا علیه انقلاب اسلامی ایران(باقری،1390)به راهنمائی محمدرحیم عیوضی وقوع انقلاب اسلامی در ایران را عامل فرو ریختن یکی از ستون های اصلی حافظ منافع آمریکا در منطقه میداند و اشاره مینماید که اقدامات نظامی،تروریستی و تحریم های اقتصادی و غیره نتوانست انقلاب اسلامی را در مقابل آمریکا به زانو در آورد و از طرفی قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران توانسته بود گفتمان انقلاب اسلامی را در جهان مطرح و نقش بازیگری فعال و موثر برای آن در صحنه بین الملل اتخاذ نماید و حضور ایران منافع آمریکا را با چالش مواجهه نماید. نویسنده موقعیت بعد ازانقلاب اسلامی را باعث این امر میداند که آمریکا تضعیف ایران را در راس سیاست خارجی خویش قرار دهد و برای مهار قدرت جمهوری اسلامی ایران از راهبرد نرم استفاده نماید؛ لذا براساس نظر نویسنده هدف نرم غرب به ویژه آمریکا علیه ایران تقابل با قدرت نرم به منظورسرنگونی انقلاب اسلامی است و در این رساله تلاش شده است جنگ نرم غرب به ویژه آمریکا و در ابعاد مختلف و با رویکردی موثر و در مواجهه با قدرت نرم جمهوری اسلامی تحلیل و ارزیابی گردد.
پایان نامه کارشناسیارشد بررسی رابطه هویت ملی و امنیت اجتماعی درایران (رحمتی، 1389) به راهنمایی یحیی فوزی مقوله امنیت اجتماعی رااز حیاتیترین اجزاء هرجامعهای دانسته و هویت ملی را نیز به عنوان آخرین هویت اکتسابی افراد، از الویت های مهم به حساب آورده است. در این پژوهش عوامل متعددی رادر تقویت ویا تضعیف امنیت مؤثر دانسته که از جمله این عوامل تأثیرگذار مقولهی هویت ملی است و به نحوه ارتباط دومقولهی مهم، یعنی امنیت اجتماعی و هویت ملی در جمهوری اسلامی ایران پرداخته شده است.
از نظر نویسنده مقولهی امنیت اجتماعی در ایران از یک سو با ارزشهای جمعی که عامل همبستگی عمومی بوده، ارتباطی نزدیک دارد و از سوی دیگر نیز با عوامل عینی همچون میزان جرم و جنایت و توان اقتصادی مردم در ارتباط است. هویت ملی در ایران نیز از ارزشهای دینی، ملی و نوین با محوریت ارزشهای دینی عقل گرا تشکیل یافته است.
در پژوهش مورد مطالعه این سئوال مورد نظر قرار گرفته که اصولاً این دو مقولهی مهم چه ارتباطی میتوانند با هم داشته باشند. یافته ها و نتایج به دست آمده در پژوهش حاضر که با بهره گیری از روشهای تحلیلی، تبیینی و جمع آوری داده های کتابخانهای متکی بوده، حاکی ازآن است که ارزشهای جمعی که عناصر هویت ملی ایرانیان را تشکیل داده است، به عنوان عامل ارتباط دهنده هویت ملی و امنیت اجتماعی محسوب میگردد.
زیرا ارزشهای جمعی از یک سو عاملی در جهت همبستگی عمومی و وفاق در جامعه، میباشند و از سوی دیگر با توجه به اینکه ارزشهای جمعی باعث شکل گیری هنجارهای خاصی درروابط افراد می شود، عاملی درجهت تقویت امنیت اجتماعی میباشند زیرا به هر میزان که ارزشهای جمعی ثبات بالاتری داشته باشند، باعث ثبات در هنجارهای جامعه شده و با کاهش هنجارشکنی، امنیت اجتماعی تقویت میگردد.
1-4- سئوال اصلی :
پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که جنگ نرم چه تأثیری بر امنیت اجتماعی ایران در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد از سال 1384 تا 1392 گذاشته است؟
1-5- سؤالات فرعی :
1- جنگ نرم چیست و ابزارهای آن چه میباشند؟
2- مؤلفه های جنگ نرم علیه نظام جمهوری اسلامی ایران کدامند؟
3- ابعاد امنیت اجتماعی جمهوری اسلامی ایران کدام است؟
4- تأثیر جنگ نرم بر ارزشهای حاکم و امنیت اجتماعی یک نظام چیست؟
5 – جنگ نرم با چه ابزارهایی و چگونه امنیت اجتماعی یک نظامهای سیاسی را مورد تهدید قرار میدهد؟
1-جنگ نرم عمدتاً آنجایی عملیاتی می شود که به کارگیری نیروی نظامی به صرفه نیست و به مراتب هزینه های کمتری داشته باشد.
2-جنگ نرم از سوی کشورهای غربی ودررأس آن ایالات متحده آمریکا علیه جامعه ایران در حال شکل گیری و اجرا میباشد.
3-کشورهای غربی به دنبال تغییر در باورها و ارزش های ملت ایران و همراه نمودن ملت ایران با اهداف خود و در نهایت از این طریق خدشه وارد کردن به نظام جمهوری اسلامی ایران است.
جنگ نرم با هدف قرار دادن نظام ارزشی جامعه ایران در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد در سالهای 1384 تا 1392 از طریق استحاله فرهنگی، تردید در مبانی نظام، نابسامانی، از خود بیگانگی، نا به هنجاری و شکاف نسلی به دنبال تضعیف و تهدید امنیت اجتماعی در ابعاد گوناگون می باشد.
جنگ نرم[2] عبارت از هر اقدام غیرخشونتآمیز است که ارزشها و هنجارهای جامعه هدف را مورد هجوم قرار دهد تا در صورت پیروزی، منجر به تغییر در الگوهای رفتاری و خلق الگوهای جدید شود که با الگوهای رفتاری نظام حاکم تعارض دارد(کرمی، 1387: 3).
جنگ نرم، نوعی جنگ سرد برای استحالهی فرهنگی جامعه است(ساندرس، 1382: 23).
جنگ نرم، مجموعه تدابیر فرهنگی، سیاسی و اجتماعی کشورهای عامل است که بر نظرات، نگرشها، انگیزشها و ارزشهای مخاطبان آماج اعم از حکومتها، دولتها، گروهها و مردم کشورهای خارجی تأثیر میگذارد و در بلندمدت موجب تغییر منش و کنش فردی و اجتماعی آنان میگردد(الیاسی، 1387: 12).
جنگ نرم، استفاده از قدرت نرم علیه نظامهای سیاسی هدف، به منظور تأثیر بر باورها و ارزشهای بنیادین با هدف دگرگونی در هویت فرهنگی و الگوهای رفتاری متداول در عرصه های مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آنها است(نائینی، 1389: 90).
امنیت:
امنیت از نظر تجربی اصطلاحی نسبی است و در حوزه تحقیقاتی روابط بین الملل پذیرفته شده است که این مفهوم بر حسب بیش یا کم به جای همه یا هیچ تحلیل شود و از نظر تاریخی، امنیت به عنوان ارزش پایه (محوری)و هدف نهائی رفتار دولت تلقی شده است.
والتز می گوید در آنارشی امنیت عالی ترین هدف است.
بالدوین می گوید به طور سنتی تحلیلهای امنیتی در زمینه سیاست خارجی روی ابعاد نظامی متمرکز شده است. از این رو تهدیدات ملحوظ در وضعیتهای جنگی و نزدیک به منازعه حشونت آمیز، باعث مسائل امنیتی ملی جدی برای رهبری سیاسی می شود(ایوانزو و نونام، 1391: 743).
مفهوم خاص «امنیت» عبارت است از: مصونیت کامل جان، مال و ناموس مردم از هرگونه تعرض و گزند که مهمترین ضروریات زندگی اجتماعی است و تأمین آن، یک اصل و برای سلامت و بقای هر جامعه، حیاتی است(قربانحسینی، 1376: 30).امنیت از اولین و ضروریترین نیازهای جامعه بشری محسوب می شود. این نیاز از زمانی که بشر قدم به عرصه حیات نهاد، پدید آمده است. از جمله مسائل مهمی که از دیرباز تاکنون در اشکال مختلف، مطرح بوده است، مسأله امنیت میباشد که موضوعات مربوط به آن در گذر زمان، تنوع و تعدد بسیاری یافته است (لرنی، 1383: 1).
پاتریک مورگان در اینباره میگوید: امنیت مانند سلامتی یا منزلت، نوعی شرایط است که به آسانی تعریف و تحلیل نمیپذیرد.
مک سوئیتی[5] امنیت را واژهی لغزنده و بیثبات میخواند که در گسترهی گیجکننده ای از زمینه های متنوع ودر جهت اهداف چندگانه بهوسیله افراد، شرکتها، حکومتها و متخصصان آکادمیک به کار رفته است و در این فضا مجموعه ای از چیزها، مردم، وسایل، اهداف، حوادث خارجی و احساسات درونی منظور شده است (كیوانحسینی، 1379: 84).
امنیت یعنى چه؟ یعنى موجود زنده چیزى را در اختیار دارد، حیات دارد، لوازم و وسائل حیات را هم دارد. باید امنیت داشته باشد، تا آنچه را دارد از او نگیرند یعنى از ناحیهی یک دشمن، از ناحیهی یک قوهی خارجى، آنچه دارد از او سلب نشود (مطهری، 1373: 13).
امنیت انواع مختلف دارد: 1) امنیت فردی؛ 2) امنیت اجتماعی؛ 3) امنیت ملی؛ 4) امنیت جهانی و بینالمللی (کمیجانی، 1378: 93). امنیت اجتماعی، كه در این گفتار به آن خواهیم پرداخت به حالتی اطلاق میشود كه در آن مردم جامعه فارغ از تهدید به موجب آن، فعالیتهای اجتماعی خود را در محیط آرام انجام دهند.
قدرت نرم:
جوزف نای[6] از پیشگامان طرح نظریهی قدرت نرم در سال 1989 عنوان میکند: قدرت نرم، توجه ویژه به اشغال فضای ذهنی کشور دیگر، از طریق ایجاد جاذبه است و زمانی یک کشور به قدرت نرم دست مییابد که اطلاعات و دانایی را به منظور پایان دادن به موضوعات مورد اختلاف به کار گیرد و اختلافات را به گونهای ترسیم کند که از آنها امتیاز بگیرد. قدرت نرم، فقط تبلیغات سیاسی نیست بلکه مباحث عقلانی و ارزشهای عمومی را شامل میشود و هدف قدرت نرم، جهتدهی افکار عمومی مخاطبان در خارج از کشور و سپس داخل کشور است (نای، 1383: 23).
قدرت نرم عبارت از توانایی کسب مطلوب مقصود و هدف از طریق جاذبه، نه از طریق اجبار یا تطمیع است. قدرت نرم از جذابیت فرهنگی، ایدهآلهای سیاسی و سیاستهای یک کشور ناشی می شود (نای، 1383: 83).
فناوری اطلاعات در دنیا و سیاست بینالملل امروز، خود را در مفهوم قدرت نرم[7] آشکار میكند. قدرت نرم در یک كلام، محصول و برآیند تصویرسازی مثبت از خود، ارائه چهرهی موجه از خود، كسب اعتبار در افكار عمومی داخلی و خارجی، تأثیرگذاری غیرمستقیم همراه با رضایت بر دیگران، ارادهی دیگران را تابع خود كردن، كسب آرام موقعیت، ایجاد صمیمت و مؤلفه هایی نظیر آن است (بیگی، 1388: 30).
قدرت نرم در عرصه بینالملل، به آن دسته از قابلیتها و تواناییهای کشور اطلاق میشود که با ابزارهای فرهنگی، ارزشی و اخلاقی بهصورت غیرمستقیم بر منافع یا رفتارهای دیگر کشورها اثر میگذارد. علاوه بر این، قدرت نرم در بعد داخلی بهواسطه مشروعیت سیاسی دولت ایجاد می شود و با افزایش اعتماد، وفاق و همبستگی ملی، افزایش مییابد. قدرت نرم دارای وجوه مسالمتآمیز و غیرمسالمتآمیز میباشد که لازم به توضیح است که در این پژوهش از وجه غیرمسالمتآمیز قدرت نرم به جنگ نرم تعبیر شده است.
با تمرکزبر امنیت انسانها، امنیت اجتماعی[8] نمایان می شود(بوزان، الی ویور و پاپ دوویلد، 1386: 183).از دهه هشتاد قرن بیستم، مفهوم محدود امنیت، وسعت یافت ومسایل اقتصادی،اجتماعی وزیستمحیطی را شامل شد(لرنی، 1383: 20).اصطلاح امنیت اجتماعی را اولین بار، باری بوزان[9]در کتاب «مردم، دولتها و هراس» در سال 1991 به کار برد(روی، 1383: 692). امنیت اجتماعی به مفهوم فنی كلمه در سال 1993، توسط ال ویور[10] و لمیتر[11] تحت عنوان مكتب كپنهاگ مطرح شد.
واژگان امنیت جامعگی[12]، امنیت اجتماعیشده[13] و امنیت اجتماعی بر امنیت جامعه دلالت دارد(ربانی خوراسگانی و قاسمی، 1386: 2).برخی امنیت اجتماعی را یکی از ابعاد امنیت ملی[14] و در کنار ابعاد زیستمحیطی و اقتصادی آن قلمداد نموده اند.
برخی آن را همسنگ امنیت ملی دانسته اند. از منظر دیگر، امنیت اجتماعی عبارت از تأمین شرایط و امکاناتی است که اقشار مختلف مردم به موجب آن، فعالیتهای اجتماعی خود را در محیط آرام انجام دهند (MC Sweeney, 1999: 4).
بعضی امنیت اجتماعی را حفظ جان، مال، ناموس، آبرو و تأمین آرامش روانی مردم تلقی میکنند. برداشت برخی از این واژه، حفظ پایههای قدرت و اقتدار حاکمان و دولتمردان است.
در حالی که عده دیگر امنیت رادر گسترش مشارکت مردم وبروز نهادهای مدنی جستجو میکنند.از اینرو،برخی با اشاره به دگرگونی معنایی امنیت،از انقلاب در مفهوم امنیت اجتماعی سخن میگویند(نویدنیا، 1385: 132).
بهاختصار، امنیت اجتماعی، مصونیت شهروندان جامعه از مزاحمت، ترس، تهدید، اضطراب و وضعیتی است كه در آن ارزشهای حیاتی جامعه تهدید شود.
با توجه به توصیفی وتبیینی بودن موضوع، هدف انجام یک تحقیق نظری است که روش جمعآوری داده ها در این تحقیق، عمدتاً کتابخانهای یعنی استفاده از منابع مکتوب شامل کتب، مقالات و سایر اسناد و مدارک موجود از جمله سایتهای اینترنتی است.
روش تجزیه و تحلیل داده ها، توصیفی، تحلیلی خواهد بود.محقق پس از جمعآوری مفاهیم مربوط به جنگ نرم و تأثیرات آن بر حوزه امنیت اجتماعی و مؤلفه ها و شاخصههای این جنگ، به بررسی تأثیر جنگ نرم بر امنیت اجتماعی ایران در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد از سال 1384 تا 1392 می پردازد.
لذا در این زمینه محقق با مراجعه به کتابخانه ها و مطالعه کتب، اسناد و مقاله های فارسی و انگلیسی به جمعآوری داده ها در این زمینه می پردازد .
در مرحله بعد با تجزیه و تحلیل اطلاعات جمعآوری شده، سؤال اصلی را تبیین مینماید. بر این اساس میتوان مراحل کار را به ترتیب زیر دستهبندی کرد:
الف: مراجعه به کتابخانه ها و سایتهای اینترنتی برای جمعآوری اطلاعات و مطالعه اسناد
ب: تجزیه و تحلیل اطلاعات جمعآوری شده
ج: طبقه بندی اطلاعات
د: تبیین سؤال اصلی با بهره گرفتن از اطلاعات جمعآوری شده
ه: به رشته تحریر در آوردن نتایج ،رویکرد پژوهش نیز جامعه شناسی تاریخی و سیاسی و اجتماعی است.
این پایان نامه در پنج فصل تنظیم گردیده است:
فصل نخست :کلیات طرح پژوهش است که شامل طرح مسأله تحقیق، روش پژوهش، سؤال و فرضیه های تحقیق وچارچوب نظری و الگوی تحلیل است.
فصل دوم : به مبانی نظری جنگ نرم می پردازد که در آن ابتدا به واژه شناسی جنگ نرم یا تعریف مفاهیم مربوطه پرداخته می شود و سپس دیدگاه های نظری مختلف پیرامون نقش جنگ نرم مورد بررسی قرار می گیرد.
فصل سوم: تحت عنوان امنیت ،وامنیت اجتماعی است که در آن ابتدا به واژه شناسی امنیت اجتماعی یا تعریف مفاهیم مربوطه پرداخته می شود و سپس دیدگاه های نظری مختلف پیرامون نقش امنیت اجتمائی مورد بررسی قرارمی گیرد.
فصل چهارم : به بررسی ابزارهای جنگ نرم به ویژه فضای مجازی (رسانه، اینترنت، ماهواره، شبکه های اجتماعی) به طور مفصل پرداخته می شود.
فصل پنجم : در این فصل به مطالعه تاثیرجنگ نرم بر امنیت اجتماعی ایران در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد یعنی از سال 1384 تا 1392 می پردازد.
قسمت آخر نتیجه گیری و ارائه راهکار است .
1–کلید واژگان : جنگ نرم ، امنیت اجتماعی ، امنیت اجتماعی جمهوری اسلامی ایران ، ریاست جمهوری احمدی نژاد
1- Soft War
2- more or less
3-all or none
Bill Mcsweeney 1-
JosephNye- 2
Soft Power 3-
1- Social Security
2- Barry Buzan
3- Ole Waever
4- Lemaiter
Societal Security 5-
Societed Security 6-
National Security- 7
با نقل مطلبی از جواهر لعل نهرو مزین شده که میگوید (در میان اقوام بسیاری که با هند در تماس بوده اند و بر حیات و فرهنگ هند تأثیر گذاشته اند; کهن ترین و پایدارترین آنان ایرانیان بوده اند که از نظر تاریخی, نژادی و زبانی نسبت به بقیه نزدیک ترند.کتاب در شش فصل فراهم آمده است. فصل اول (1-40) به شرایط آشفته ایران آن روز اشاره دارد.
پرسش اصلی در این نوشتار این است که چه عواملی مایه بالا رفتن هند در سیاست خارجی آمریکا پس از پایان جنگ سرد شده است. فرضیه مقاله آن است که گرچه عوامل گوناگون میتواند در این زمینه نقش داشته اشد، اما خیزش چین در آسیا و ضرورت مهار کردن آن از دید دولت آمریکا، گسترش تروریسم در آسیا و لزوم رویارویی با آن و نیز توسعه اقتصادی چشم گیر هند از مهمترین عوامل برجسته شدن جایگاه هند در سیاست خارجی آمریکا پس از پایان جنگ سرد بوده است. در این مقاله منافع راهبردی هند و آمریکا بر پایه واقعیتهای استراتژیک و برخاسته از فرصتها و چالشهای مشترک مورد بررسی قرار میگیرد. این مقاله که با استناد به آثاری که در مؤسسات تحقیقاتی معتبر هند درمورد روابط با ایران و جایگاه ایران در سیاست خارجی این کشور منتشر شده است، به بررسی طیف دیدگاههایی که در کشور هند درمورد مدیریت روابط با ایران وجود دارد، پرداخته است. بهنظر نویسنده با دقت در مکتوباتی که محققان هندی درمورد روابط این کشور با ایران در سالهای اخیر به رشته تحریر درآوردهاند، میتوان دو دسته از متغیرها را در شکلدهی به روابط هند و ایران از منظر این پژوهشگران واجد اهمیت دانست: دسته اول متغیرها، متغیرهای توسعهبخش و ظرفیتساز در روابط دو کشور محسوب میشوند و دسته دوم متغیرها را میتوان متغیرهای محدودکننده روابط دو کشور دانست. بهنظر نویسنده جایگاه ایران در سیاست خارجی هند بیش از همه براساس نقش این کشور در تأمین امنیت انرژی، اقتصاد درحال رشد هند و در مراتب بعد گشودن راهی برای دسترسی این کشور به بازارهای آسیای مرکزی و روسیه تعریف شده است. افزون بر این نقش ایران در موازنه قدرت مطلوب هند در منطقه بهویژه در افغانستان نیز بااهمیت دیده شده است، اما در مقابل روابط هند و آمریکا و بهتبع آن بحران هستهای ایران، نقش بازیگران ثالث مثل اعضای شورای همکاری خلیج فارس و برخی تعارضات و رویکردهای متفاوت دو کشور مثل سیاستها درقبال رژیم اسرائیل ازجمله عوامل محدودساز روابط دو کشور محسوب میگردد.
این مقاله ابتدا به بررسی موقعیت جغرافیایی هند پرداخته است و سپس روابط هند و آمریکا را مورد بررسی قرار داده است و سپس به توضیحی در خصوص سازمان شانگهای پرداخته و موضع گیری آمریکا در قبال شانگهای با تأکید بر عامل هند را مورد تحلیل و بررسی قرار داده است.
این مقاله ضمن مروری اجمالی بر فرایند برنامه هستهای ایران به بررسی واکنش هند درقبال برنامه هستهای ایران و عوامل تأثیرگذار بر این واکنش، تأثیر تحریمها بر آینده سیاست هند درقبال ایران و راه پیشِ روی این کشور در مواجهه با برنامه هستهای ایران پرداخته است. بهنظر نویسنده یکی از مسائل مهم پیشِ روی سیاست خارجی هند پیرامون منع اشاعه هستهای، نحوه برخورد این کشور با مسأله هستهای ایران بوده است. از منظر نویسنده سیاست دولت هند درقبال مسأله هستهای ایران بر دو اصل مشخص استوار است. اصل اول؛ تأکید بر حق قانونی ایران در استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای مطابق با تعهدات و قوانین بینالمللی و لزوم تلاشهای گسترده دیپلماتیک جهت ایجاد اجماع بینالمللی پیرامون این مسأله، و اصل دوم جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، اما در این بین عواملی بر واکنش هند نسبت به برنامه هستهای ایران تأثیرگذار بوده است ازجمله تعهدات به رژیم عدم اشاعه هستهای؛ روابط هند با آمریکا؛ امنیت انرژی؛ تلاش در راستای توازن استراتژیک و روابط هند با اسرائیل. در این میان شاید مهمترین دغدغه هند ایجاد توازن در روابط با ایران از یک طرف و ایالات متحده از طرف دیگر باشد. به اعتقاد نویسنده در راستای ایجاد این توازن هند میتواند توجهی نیز به ایجاد یک نقش میانجیگرایانه میان ایران و آمریکا داشته باشد.
در این مقاله نویسنده برای فهم بهتر مناسبات هند و رژیم اسرائیل و مهمتر از آن تأثیرگذاری سطح مناسبات دو کشور بر جهتگیریهای هندوستان درقبال ایران سابقه مناسبات دو کشور هند و رژیم اسرائیل را از زمان شکلگیری این رژیم درطی جنگ سرد، و در دوران پس از جنگ سرد مورد توجه قرار داده و در ادامه تأثیر توسعه مناسبات هندوستان و اسرائیل بر جهتگیریهای هند درقبال ایران را تشریح نموده است. بهنظر نویسنده توسعه مناسبات سیاسی ـ نظامیو امنیتی هند و اسرائیل الزاماً بدینمعنا نیست که مناسبات هند و جمهوری اسلامیایران را تحت تأثیرات منفی قرار دهد. هندوستان از این ظرفیت ملی برخوردار است که مناسبات متوازی بین کشورهای متخاصم ایجاد نماید و تحت تأثیر و نفوذ سایر کشورها قرار نگیرد. سیاست خارجی هند را منافع ملیاش تعیین میکند و منافع ملی هند ایجاب میکند که در محیط داخلی با ایران مناسبات سیاسی ـ اقتصادی، تجاری و امنیتی برقرار کند و در محیط بینالمللی با ایران مناسبات دوستانه داشته باشد. بهنظر نویسنده هندوستان از سیاست ایدئولوژیکمحور دوران جنگ سرد عبور کرده و منافعمحور و امنیتمحور شده است و این درحالی است که ایران ایدئولوژیکمحور است و همین امر گاه درک سیاستهای هند را دشوار و خلاف انتظار میسازد و به این ذهنیت در ایران دامن میزند که هند در سیاست خارجی تسلیم فشارهای آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار میگیرد. رأی علیه ایران در ارتباط با مسأله هستهای و یا بحث خط لوله صلح ازجمله این موارد است. نویسنده معتقد است نگاه هند به اینگونه موضوعات نیز تحت تأثیر منافع ملی است و نه تسلیم در مقابل فشارهای خارجی. بنابراین علیالقاعده میباید مناسبات با هند جدا از مناسباتش با سایر کشورهای دوست یا دشمن مورد توجه قرار گیرد.
در این مقاله، همکاری هسته ای غیر نظامیهند و آمریکا به عنوان یک نقطه عطف در روابط در کشور قلمداد شده به گونه ای که در پرتو آن، رابطه دو کشور پس از نیم قرن وارد فصل تازه ای شده است. نگارنده ضمن ترسیم تحولاتی که در ماهیت سیاست خارجی هند طی سالهای اخیر حادث شده، آن را مبنای ارتقای روابط دهلی نو- واشنگتن برشمرده و معتقد است همکاریهای هسته ای هند و آمریکا به رغم محدودیتها و مشکلاتی که پیش روی آن وجود دارد، در نهایت تحقق مییابد. در خلال این نوشتار، نگارنده سعی کرده است منافع این همکاریها را برای هند و آمریکا تبیین کند و دیدگاه مخالفان و موافقان این همکاری را منعکس نماید.
این نوشتار در پی پاسخ به این پرسش است که پیمان هسته ای هند و آمریکا چه فرصتها و چالشهایی برای آمریکا در پی دارد؟ این پیمان از همان آغاز سخن ساز وده است. و با وجود فرصتهایی که برای آمریکا در پی دارد از جمله فرصتهای استراتژیک مانند متوازن کردن چین، تامین منافع در جنوب آسیا، مبارزه با تروریسم و نیز فرصتهای اقتصادی مانند باز شدن بازارهای هند به تجارت و سرمایه گذاریهای آمریکا باید گفت باچالشهایی هم رو به رو بوده است. در این مقاله فرصتها و چالشهای پیش رو در پیمان آمریکا و هند مورد بررسی قرار میگیرد.
با توجه به موضوع پژوهش حاضر ” تحلیل حوزههای تعامل و تقابل سیاست خارجی هند و ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامیبا تأکید بر تحریمهای بین المللی علیه ایران” عمده پژوهشهای صورت گرفته پیرامون روابط ایران و هند در سالهای گذشته بوده و به موضوع تحریمهای بین المللی در سالهای اخیر به صورت جامع پرداخته نشده است از این رو تحقیق حاضر با توجه به نگاه مبسوط به نقش تحریمهای بین المللی به ویژه آمریکا علیه جمهوری اسلامیایران بر روابط هند با ایران، در نوع خود پژوهشی جدید و حائز نواوری میباشد.
تحریمهای بین المللی چه تأثیری بر سیاست خارجی هند در قبال جمهوری اسلامیایران داشته است؟
تحریمهای بین المللی باعث اتخاذ سیاست محدودسازی روابط هند با جمهوری اسلامیایران در حوزههای مختلف سیاسی- اقتصادی شده است.
سیاست خارجی
سیاست خارجی عبارت است از یک استراتژی یا یک رشته اعمال از پیش طرحریزی شده توسط تصمیمگیرندگان حکومتی که مقصود آن دستیابی به اهدافی معین، در چارچوب منافع ملی و در محیط بین المللی است. به طور خلاصه میتوان گفت که سیاست خارجی شامل تعیین و اجرای یک سلسله اهداف و منافع ملی است که در صحنهی بین المللی از سوی دولتها انجام میپذیرد. سیاست خارجی می تواند ابتکار عمل یک دولت و یا واکنش آن در قبال کنش دیگر دولتها باشد (مقتدر 1358، 132 ) و در تعریفی دیگر میتوان اینطور تعریف کرد که: جهتی را که یک دولت بر میگزیند و در آن از خود تحرک نشان میدهد و نیز شیوه نگرش دولت را نسبت به جامعه بینالمللی، سیاست خارجی میگویند ( خوشوقت 1375، 145)
هند
هند یا هندوستان با نام رسمیجمهوری هند،کشوری در جنوب آسیا است که پایتخت آن دهلی نو است. هندوستان از شمال باختری با پاکستان؛ از شمال با چین، بوتان، نپال و تبت؛ و از شمال خاوری با برمه و بنگلادش همسایهاست. هم چنین هند از باختر با دریای عرب، از خاور با خلیج بنگال، و از جنوب نیز با اقیانوس هند مرز آبی دارد.پهناوری هندوستان ۳۴۰۲۸۷۳ کیلومتر مربع (هفتم در جهان، ۲ برابر ایران) است. بیشتر سرزمین هندوستان پست و هموار است و رشتهکوه هیمالیا که در شمال کشور قرار دارد باعث شدهاست که رطوبت و ابرهای بارانزا به شمال آسیا نفوذ نکند و در نتیجه هند کشوری پرباران و مرطوب و دارای خاک بسیار حاصلخیز است. این موضوع باعث شدهاست که این کشور بتواند جمعیّت بسیاری را در خود جای دهد.
جمعیت هندوستان ۱۲۱۰۱۹۳۴۲۲ نفر است که دومین کشور پر جمعیت دنیا پس از چین به شمار میآید.
ایران
جمهوری اسلامیایران کشوری در جنوب غربی آسیا و در منطقه خاورمیانه با ۱۶۴۸۱۹۵ کیلومتر مربّع وسعت ( هجدهم درجهان) و بر پایه سرشماری سال ۱۳۹۰ دارای حدود ۷۶۰۹۱۰۰۰نفر جمعیت میباشد. پایتخت، بزرگترین شهر و مرکز سیاسی ایران، تهران است. ایران از شمال با جمهوری آذربایجان، ارمنستان و ترکمنستان، از شرق با افغانستان و پاکستان و از غرب با ترکیه و عراق همسایهاست و هم چنین از شمال به دریای خزر و از جنوب به خلیج فارس و دریای عمان محدود میشود، که دو منطقه نخست از مناطق مهم استخراج نفت و گاز در جهان هستند.( جمالی،1385: 208)
سیاست خارجی جمهوری اسلامیایران
جمهورى اسلامى ایران در سیاست خارجى خود داراى نظام ارزشى برگرفته از دستورها و مبانى اسلامى است. اهمیت ارزشها در این است كه مىتواند مبناى بسیارى از رفتارها و ایستارها در سیاست خارجى گردد و دلایل و توجیه بسیارى از اهداف و كنشها را در اختیار سیاستگذاران قرار دهد. سیاست خارجی جمهوری اسلامیایران بر اساس نفی هرگونه سلطهجویی و سلطهپذیری، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همۀ مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطهگر و روابط صلح آمیز متقابل با دول غیرمحارب استوار است.
پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی به مطالعه و بررسی تأثیر تحریمهای بین المللی علیه جمهوری اسلامیایران در سیاست خارجی هند در قبال جمهوری اسلامیایران در سالهای اخیر میباشد.
متغییر مستقل : تحریمهای بین المللی علیه جمهوری اسلامیایران
متغییر وابسته : محدود شدن روابط هندوستان با ایران
ابزار گردآوری اطلاعات شامل اسناد و مدارك مرتبط با موضوع شامل: كتاب، مجلات تخصصی، مقالات، تحلیلهای مجلات و روزنامههای داخلی و سایتهای اینترنتی میباشد.
برای رسیدن به پاسخ مورد نظر، این پژوهش را در قالب فصول زیر پیش میبریم:
فصل اول کلیات و آن چه که باید مفصلاً در تحقیق، انجام شود، و فصل دوم چارچوب تئوریکی را که منطبق با موضوع پژوهش باشد، شرح میدهد. فصل سوم به تعاملات ایران و هند میپردازد که با وجود تحریمهایی که علیه ایران اعمال شده، هم چنان تداوم یافته است. فصل چهارم به تحریمهای بین المللی علیه ایران و تأثیر آن بر تقابل روابط این کشور با هند میپردازد و فصل پنجم به نتیجه گیری از بحث اختصاص دارد.
. Foreign Policy
پژوهش :نوشتار حاضر به عنوان رساله کارشناسی ارشد علوم
سیاسی به بررسی مقایسه ای سبک های رهبری تصمیم گیرندگان
دو دولت اصولگرا و اعتدال گرا یعنی سعید جلیلی و محمد
جواد ظریف در قبال پرونده هسته ای پرداخته است . این
پژوهش با تکیه بر الگوی نظری » فیلیپ استانفورد کوهن«
درباره تقسیم بندی سبک های رهبری ،بر دو نوع سبک رهبری
یعنی استعلاگرایانه و مدیریتی تمرکز کرده است. بر مبنای
این تمهید نظری،استدلال پژوهش حاضر به عنوان فرضیه آن
است که سبک رهبری سعید جلیلی در قبال پرونده هسته ای
استعلاگرایانه و ایدئالیستی بوده ؛ در حالیکه محمد جواد
ظریف بر سبک رهبری مدیریتی در موضوع هسته ای تمرکز
نموده است. یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد که اتخاذ
سبک رهبری استعلاگرای جلیلی مانع از شکل گیری توافق
هسته ای ایران با کشورهای غربی گردیده و حتی در مواقعی
ناامنی های شدیدی را بر کشور تحمیل نمود و ماحصل آن
اعمال تحریم های گسترده علیه ایران بوده است. در حالیکه
سبک رهبری مدیریتی محمد جواد ظریف در قالب گفتمان
اعتدال منجر به حل و فصل منازعه هسته ای ایران با
کشورهای غربی گردیده و تا حد زیادی از فشارهای جامعه
جهانی علیه ایران کاسته شده است.
کلید واژه ها:سبک رهبری- امنیت ملی- اصولگرایی- اعتدال-
پرونده هسته ای- سعید جلیلی- محمد جواد ظریف- کشورهای
غربی- دیپلماسی هسته ای.
9
فصل اول : کلیات پژوهش
10
4-4 طرح مساله
مسئله امنیت ملی یکی از مهم ترین دلمشغولی های بازیگران در
نظام بین الملل مبتنی بر آنارشی است. این مسئله تابعی از عوامل
و متغیرهای مختلفی است که هریک از این عوامل و متغیرها می
توانند نقشی حیاتی در امنیت ملی یک کشور ایفا نمایند. جمهوری
اسلامی ایران نیز به عنوان یک بازیگر در نظام جهانی از این
قاعده مستثنی نیست و رهبران این کشور همواره پیرامون مباحث
امنیت ملی و ابعاد آن حساسیت های ویژه ای داشته اند. در این
میان یکی از مهم ترین موضوعاتی که در بیش از یک دهه گذشته
امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را با مسئله و چالش مواجه ساخته
است، مسئله هسته ای می باشد. مسئله هسته ای ایران بدون شک یکی
از مهم ترین موضوعات سیاست بین الملل در دهه های اخیر بوده
است. اهمیت مسئله هسته ای بیش از آنکه ناشی از افزایش قابلیت
علمی- تکنیکی ایران در تکمیل چرخه سوخت هسته ای باشد، محصول
باز خورد این قابلیت تکنیکی در نظام امنیتی منطقه ای و
بین المللی است. بحران هسته ای ایران و غرب در اواخر دولت
اصلاحات شکل گرفت. گفتمان اصلاحات که دمکراسی خواهی و توسعه
سیاسی در سیاست داخلی و تنش زدایی و تعامل را در سیاست خارجی
به عنوان مبنای کنش خود تعریف نموده بود، در صدد حل و فصل
بحران هسته ای برآمد . براساس این زمینه گفتمانی، دولت اصلاحات
تلاش نمود کنش ها و واکنش های خود در سطح بین المللی را به
عنوان دولتی مسئولیت پذیر تعریف نماید. اما گفتمان هسته ای
11
دولت اصلاحات به شدت از سوی گفتمان رقیب اصولگرایی مورد انتقاد
قرار می گرفت. براین اساس، پیروزی محمود احمدی نژاد در
انتخابات ریاست جمهوری سال 1311 منجر به چرخش گفتمانی در موضوع
هسته ای گردید. عدالت طلبی و استکبار ستیزی مبنای کنش گفتمان
اصولگرایی در سیاست خارجی به شمار می رفت. از این رو گفتمان
اصولگرایی درصدد برجسته سازی مسئله هسته ای بود. چرا که این
گفتمان با تمرکز بر مسئله هسته ای به دنبال هژمونیک کردن
گفتمان خود در سیاست خارجی بود. این برجستگی به خوبی در
سخنرانی های انتخاباتی محمود احمدی نژاد و هم چنین موضع گیری
ها و سیاستهای وی در دوران ریاست جمهوری اش قابل مشاهده است.
اما افزایش تحریم های بین المللی و مشکلات اقتصادی ناشی از آن
موجب شد، گفتمانهای رقیب اصولگرایی، انتخابات ریاست جمهوری
سال 1392 را فرصتی مناسب برای به حاشیه راندن گفتمان هسته ای
اصولگرایان قلمداد کنند. بنابراین انتخابات ریاست جمهوری 1392
به جدالی گفتمانی بر سر موضوع هسته ای بدل گردید. حسن روحانی
و سعید جلیلی به عنوان حاملان اصلی دو گفتمان رقیب، بر سر موضوع
هسته ای در شعارها و مناظرات انتخاباتی ضمن برجسته سازی دال
مرکزی گفتمان هسته ای خود در پی شالوده شکنی از دال مرکزی
گفتمان رقیب و به حاشیه راندن آن بودند. این کشمکش گفتمانی بر
سر موضوع هسته ای در انتخابات ریاست جمهوری با هژمونیک شدن
گفتمان روحانی خاتمه یافت. در چنین فضایی این پژوهش به دنبال
بررسی مقایسه ای سبک های رهبری تیم هسته ای دولت محمود احمدی
12
نژاد با محوریت سعید جلیلی و تیم هسته ای دولت حسن روحانی با
محوریت محمد جواد ظریف در قبال پرونده هسته ای به عنوان یک
موضوع امنیتی است. در واقع شناخت سبک های رهبری این دو گروه
نسبت به مسئله امنیتی پرونده هسته ای مهم ترین مسئله این پژوهش
محسوب می شود.
2-1 پیشینه و ادبیات موضوع
بررسی مبانی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و سیر تطور آن در
دولتهای مختلف از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون همواره مورد بحث
و بررسی محققان و دانش پژوهان قرار گرفته است و از این حیث
آثار و منابع گسترده ای در این زمینه وجود دارد. اما موضوع
این پژوهش فاقد ادبیات گسترده ای می باشد. جستجوهای اولیه
محقق پیرامون این موضوع نشانگر آن است که تحقیقات زیادی
پیرامون این مسئله صورت نگرفته است و لذا محقق در این زمینه
با فقر ادبیات بحث مواجه است و محقق امیدوار است که ارائه
چنین آثاری بتوانند خلاء پژوهشی این حوزه را مرتفع نمایند. در
ذیل به معرفی برخی از این آثار میپردازیم :
13
1-سید جلال دهقانی فیروز آبادی و مهدی عطائی )1818 (،» گفتمان
هسته ای دولت یازدهم« ، فصلنامه مطالعات راهبردی،سال
هفدهم،شماره 1 .
2-قدرت احمدیان و سعیدسادات احمدی )1818 (، » مناقشه هسته ای
ایران: لیبرالیسم نهادگرا در مقابل نئورئالیسم« ، پژوهشنامه
علوم سیاسی،سال نهم،شماره 8 .
8-حسین ولی پور)1818 (، گفتمانهای امنیت ملی در جمهوری اسلامی
ایر ان، تهران:پژوهشکده مطالعات راهبردی.
4- هادی آجیلی و علی اسماعیلی)1812 (،» عدالت و امنیت ملی در
روابط بین الملل: رویکردی اسلامی« فصلنامه مطالعات راهبردی،سال
شانزدهم،شماره 8 .
8-رضا خلیلی )1818 ( ،» انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و چشم
انداز برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران« ، فصلنامه مطالعات
راهبردی،سال هفدهم،شماره 1 .
6- سیدجواد طا هایی )1812 (،» نقد نظریه امنیت ملی« ، فصلنامه
روابط خارجی،سال پنجم،شماره 1 .
14
بررسی این آثار نشانگر آن است که موضوع اصلی پژوهش کمتر مورد
توجه نویسندگان قر ار گرفته است و آثار موجود صرفاً به بررسی
امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران و مسئله هسته ای بصورت مجزا
پرداخته اند. این در حالی است که نویسنده این پژوهش قصد دارد
با نگاهی ترکیبی مسئله امنیت ملی و نحوه رهبری آن را با مسئله
هسته ای پیوند دهد.
4-9 سوال اصلی پژوهش
مسئله اصلی پژوهش حاضر در این پرسش تجلی یافته است که »
رویکردهای جلیلی و ظریف در دولتهای احمدی نژاد و روحانی در
قبال مسئله هسته ای ایران به عنوان یک موضوع امنیتی، در قالب
کدام الگوهای رهبری امنیت ملی قابل تحلیل هستند؟« .
4-1 فرضیه اصلی پژوهش
در پاسخ به پرسش اصلی این فرضیه ارائه شده است که » رویکرد
جلیلی و سبک رهبری وی در قبال پرونده هسته ای به عنوان یک
موضوع امنیتی، استعلاگرایانه بوده، در حالیکه رویکرد ظریف و
سبک رهبری وی در قبال مسئله هسته ای مدیریتی بوده است«.
15
4-5 تعریف مفاهیم و مبانی نظری پژوهش
مهم ترین مفاهیم این پژوهش عبارتند از: رهبری- امنیت ملی-
سبک رهبری .
رهبری : موضوع رهبری به شروع زندگی اجتماعی انسان باز می گردد.
وقتی دو یا چند نفر تشکیل یک گروه اجتماعی را می دهند و با
یکدیگر رابطه برقرار می کنند، تأثیری که آنها بر یکدیگر می
گذارند یکسان نیست، بلکه بعضی از افراد نقش فعالتری به عهده
دارند و تأثیر بیشتری بر روی دیگران می گذارند به گونه ای که
بیش تر از دیگران مورد توجه قرار می گیرند. در یک تعریف مشخص،
» رهبری نفوذ در مردم به منظور همراه کردن آن ها برای رسیدن
به یک مقصود مشترک است«. ) کونتز و دیگران ،1810 (.
امنیت ملی: امنیت یکی از مقولاتی است که بشر در طول تاریخ
همواره به دنبال آن بوده است امنیت در لغت به معنی عدم تشویش
و ترس، آسودگی و اطمینان خاطر است )نوید نیا، 1818 : 87 (.
امنیت را می توان دور و مصون بودن از خطرات و تهدیدات دانست.
به اعتقاد لیپمن » ملتی می تواند ادعا و احساس امنیت داشته
باشد که برای دوری از جنگ مجبور نباشد ارزش ها و هنجارهای
16
حیاتی خود را فدا کند و حتی اگر جنگ هم در گرفت با پیروزی در
آن قادر به پاسداری از این ارزش ها باشد )بیلیس،1818 : 872 (.
سبک های رهبری : نحوه و روش اداره و هدایت یک کشور در قالب
الگوهای رهبری مطرح می شود . به طور کلی سبک رهبری عبارت است
از نحوه و روش اجرای برنامه ها که هر یک از این سبک ها با
توجه به عوامل گوناگونی طبقه بندی شده اند .تقسیم بندی های
متعددی از سبک های رهبری صورت گرفته است. اما الگویی از سبک
رهبری، که چارچوب نظری این پژوهش بر پایه آن شکل گرفته است
الگوی چهارگانه استفان کوهن است .کوهن از چهار سبک رهبری به
شرح زیر نام می برد:
الف :رهبری استعلاگر ا که جاه طلبی هایی ورای کشورش دارد.
ب: رهبری قهرمان : جاه طلبی های این رهبر محدود به کشور خود است
و نگاهش به خود بعنوان پدر بنیانگذاری
است که مردم را از حکومت ستم پیشه آزاد کرده است .
ج :رهبری مدیریتی :این نوع رهبری به دنبال پیشبرد امور از طریق
سازش و محافظه کاری ست.
17
د: رهبری اقتصادسالار : گونه ای دیگر از رهبری ، سبک رهبری
اقتصادسالار است که معمولأ از همکاری بوروکراسی های عمومی مدنی
و گاهأ نظامی تشکیل شده اند .
کوهن همه رهبران را در یکی از این چهار گروه جای
می دهد .از نظر کوهن، رهبر استعلاگرا، در تلاش برای اشاعه ارزش
هایی است که خود آن ها را نیک میپندارد . او خود را مناسبترین
شخص برای رهبری و هدایت تمام دنیا میداند . در مقابل در الگوی
مدیریتی، رهبر یک مدیر به تمام معنا است. او برای حل مشکلات و
کنار زدن موانع دست به برنامه ریزی میزند و تلاش دارد آن ها را
کنترل و مدیریت کند(2006 ,Cohen) .
4-7 اهداف پژوهش
پژوهش حاضر در راستای مسئله اصلی خود در تلاش است که به صورت
آکادمیک سبک های رهبری امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را در
دولتهای احمدی نژاد و روحانی و با بررسی کنش های رفتاری سعید
جلیلی و محمد جواد ظریف در پرتو مسئله هسته ای بررسی نماید.
اما به طور مشخص می توان اهد اف پژوهش را در موارد زیر بر شمرد:
18
-تبیین تأثیرات نقش افراد در سیاستگذاری خارجی و امنیتی.
-بررسی تأثیرات نقش سیاستگذاران در سرنوشت و زندگی روزمره
مردم.
-شناخت سبک های رهبری در مقوله مهمی مانند امنیت ملی.
4-6 متغییر های پژوهش
پژوهش حاضر از نوع تحقیقات دو متغییره می باشد؛ بدین صورت که
سبک های رهبری جلیلی و ظریف به عنوان متغیر مستقل شناخته می
شوند، و پرونده هسته ای ایران به عنوان یک موضوع امنیتی به
عنوان متغیر وابسته مدنظر است. محقق در صدد ارزیابی تأثیرات
سبک رهبری متفاوت جلیلی و ظریف در مسئله هسته ای و سمت و
سوهای آن است. از این رو می توان گفت که در نتیجه سبک های
رهبری متفاوت این دو دولتمرد، پرونده هسته ای ایران از یک
مسئله کاملاً امنیتی در شور ای امنیت به یک پرونده حل و فصل شده
تبدیل شده است.
2-8 روش تحقیق
روش تحقیق حاکم بر این پژوهش توصیفی – تحلیلی است، و برای
تحلیل این پژوهش از الگوی سبک های رهبری فیلپ کوهن بهره گرفته
می شود.در این نوشتار ، برای تحلیل فرضیه اصلی سه سطح از یک
19
پژوهش مورد نظر بوده است: در سطح اول منابع مرتبط با موضوع
شاما کتب ، مقالات ، مجلات، پایان نامه ها و دیگر منابع گردآوری
می شود ، در سطح دوم ، مطالب گردآوری شده را طبقه بندی می کنیم
و به روش فیش برداری مورد استفاده قرار می دهیم ، و در سطح
سوم به تحلیل مطالب پرداخته می شود تا به نتایج مورد نظر دست
پیدا کنیم.
4-3 نوآوری پژوهش
آثار موجود پیرامون موضوع این نوشتار هریک به صورت مجزا به
مقوله امنیت ملی ایران و مسئله هسته ای پرداخته اند. از این
رو به نظر می رسد که نگاه ترکیبی این پژوهش به دو مسئله امنیت
ملی و مسئله هسته ای ایران مهم ترین نوآوری این نوشتار باشد.
در واقع این پژوهش از آن رو جدید به نظر می رسد که تلاش می کند
تا مسئله امنیت ملی جمهوری اسلامی و سبک های رهبری امنیت ملی
را در پیوند با معضل هسته ای بررسی نماید.
4-41 ساماندهی مطالب پژوهش
نوشتار حاضر برای رسیدن به هدف اصلی خود در چهار فصل و یک
نتیجه گیری ارائه خواهد شد؛ بدین صورت که در فصل اول به کلیات
تحقیق پرداخته شده است ، سپس در فصل دوم موضوعات، مفاهیم و
20
چارچوب نظری پژوهش ارائه می شود،در فصل سوم نیز به بررسی
تاریخی تحولات پرونده هسته ای ایران در پرتو سبک های رهبری
دولت های حاکم تا قبل از دوره مورد بحث در این پژوهش می
پردازیم ، سپس در فصل چهارم و بر مبنای تمهیدات تئوریک و
تاریخی ارائه شده در فصول قبلی به بررسی مقایسه ای سبک های
رهبری سعید جلیلی و محمد جواد ظریف پیرامون مسئله هسته ای به
عنوان یک موضوع امنیتی می پردازیم. مطالب و موضوعات ارائه شده
با نتیجه گیری به پایان خواهد رسید
در هر جامعه ای ایدئولوژی نگرش سیاسی گروه حاکم و یا به سخن دیگر گفتمان مسلط، قطع نظر از اینکه سرچشمههایی پدید آمده باشد نقش بسیار تعیین کننده ای در توسعه سیاسی دارد. بر این اساس تغییر در ایدئولوژی و نگرش حاکم نیز بر روند توسعه سیاسی مؤثر است. در واقع ایدئولوژی و نگرش سیاسی متغییر واسطی در ایجاد شرایط سیاسی است. با این حال ایدئولوژی و نگرشهای سیاسی، بویژه نزد گروه حاکم منشاء عمل و رفتار سیاسی هستند و ممکن است نسبت به رقابت و مشارکت سیاسی، مساعد یا نامساعد باشند.
آنچه در ارتباط با ساخت و ماهیت دولت در ایران مطرح شده در واقع منبعث از ویژگی های تاریخی، جغرافیایی اقلیمی و اجتماعی بوده که متناسب با آن ساختار دولت در ایران را تشکیل داده و معمولاً استمرار بخشیده است. در واقع آنچه باعث استمرار عناصری از این ساختار در تاریخ سیاسی طولانی ایران شده بحث دیرپایی عناصر فرهنگ سیاسی است که متناسب با این ساختار شکل گرفته و خود را بازتولید نموده است. در حقیقت گفتمان های سیاسی در ایران حاصل تعامل ساخت دولت و فرهنگ سیاسی بوده اند که توسط همان ساخت به همراهی نهادها و ساختارهای دیگری تولید و معمولاً در طول زمان استمرار یافته اند. به عنوان مثال بسیاری از اندیشمندان تاریخ سیاسی اجتماعی ایران معتقدند که پاتریمونیالیسم سنتی، گفتمان مسلط در ایران پیش از ظهور فشارها و نفوذ غرب وجود داشته که در غالب جنبش اصلاحات دوران قاجاریه و نهضت مشروطیت ظهور نمودند. در نگاه این اندیشمندان، پاتریمونیالیسم سنتی ایران به طور کلی بر اقتدار و اطاعت مطلقه، پدرسالار سیاسی، قداست دولت و رابطه مستمر آن با خدا رابطه میان حکام و علمای دین و ساختار عمودی یک جانبه غیرمشارکتی و غیر رقابتی تأکید می گذاشت. (بهشتی نیا،1387،41)
در این گفتمان بر اقتدارگرایی، اصلاحات از بالا، عقلانیت مدرنیستی، ناسیونالیسم ایرانی، مرکزیت سیاسی مدرنیسم فرهنگی، سکولاریسم و توسعه صنعتی تأکید می شده و در واقع دولت مطلقه ای که در پرتو این گفتمان ظهور کرد، در پی آن بود تا جامعه و اقتصاد ایران را از صورت بندی سنتی و ماقبل سرمایهدارانه به صورت بندی مدرن و سیاستمدارانه عبور دهد و از این حیث برخی کارویژه های زیربنایی در حوزه نوسازی اقتصادی و اجتماعی به عمل آورد. البته چون اجزای این گونه سیاست ها نیازمند تمرکز ابزارها و منابع قدرت سیاسی در دست دولت مطلقه بود، از سوی دیگر موجب انقیاد نیروهای اجتماعی و سیاسی شد و در واقع در گفتمان مدرنیسم مطلقه پهلوی چندان جایی برای مشارکت و رقابت سیاسی وجود نداشت. دولت مطلقه پهلوی گرچه در چهارچوب تلاش برای نوسازی اقتصادی و اجتماعی نیازمند تمرکز منابع قدرت و اعمال مستبدانه آن بر جامعه و نیروهای اجتماعی بود. با توجه به همین ویژگی هاست که برخی از نویسندگان حتی در کاربرد عنوان دولت مطلقه مدرن برای دولت نوساز پهلوی با احتیاط بسیار عمل می نمایند. در واقع رضاشاه در فقدان شرایط اقتصادی و اجتماعی مناسب در امر یکپارچگی ملی نمی توانست در انجام کارویژه های ملت سازی موفق باشد و به این خاطر بود که با هدف فائق آمدن بر ضعف های تاریخی و اجتماعی به سرکوب و حذف نیروهای اجتماعی متوسل گردید. عبور ناموفق از دولت – ملت سازی در زمان او و استقرار حکومت مرکزی متمرکز از طریق یکپارچه سازی اجباری موجب باعث شد تا از ظهور گروه های متنوع سیاسی خارج از حاکمیت جلوگیری به عمل آید. در واقع همانطور که دکتر بشیریه متذکر می شود درخواست های عمده انقلاب مشروطه یعنی حکومت قانون و پارلمان و مشارکت آزاد گروه ها در زندگی سیاسی با تکوین ساخت دولت مطلقه غیرقابل اجرا شدند ولی خواسته های دیگر آن به ویژه اصلاحات بروکراتیک و مالی و آموزشی نوسازی فرهنگی و نوعی ناسیونالیسم ایرانی، در نتیجه تکوین ساخت دولت مطلقه مجال تحقق یافتند و در واقع از مجلس ششم به بعد نهادهایی برآمده از مشروطیت نیز در دوران ساخت دولت مطلقه ادغام شدند و در مقابل، قوه مجریه دربار و ارتش به عنوان مراکز اصلی قدرت سیاسی پدیدار گردیدند. (بشیریه،1381،202)
پس از این بررسی کلی درباره دولت مطلقه پهلوی اول پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سؤال می باشد: که سرکوب جنبشهای قومی گیلان و خوزستان چه تأثیری بر شکل گیری دولت مدرن در ایران داشته است؟ و فرضیه ای که برای این سؤال در نظر گرفته شده عبارت است از : تلاش برای حل بحران هویت و مقابله با جنبش های قومی به شکل اقتدار آمیز موجب شد تا پروسه تکوین هویت ملی و شکل گیری دولت مدرن به صورت ناقص صورت پذیرد.
بنابرین در فصل اول پس از بیان مسئله و تعریفی کوتاه از موضوع پژوهش کلیتی از تحقیق در اختیار خوانندگان قرار می گیرد و همچنین اهمیت و ضرورت پژوهش ،معرفی متغییرها، سؤال اصلی، فرضیه پژوهش، شیوه یا روش پژوهش، محدودیتهای پژوهش و کلید واژه ها به صورت تعریفی ارائه می شوند. اما فصل دوم طبق قانون تحقیق حاوی چهارچوب نظری میباشد که پژوهنده پس از ارائه و تعریف چهار گفتمانی که درباره جامعه ایرانی(پاتریمونیال، شیوه تولید آسیایی، دولت تحصیلدار و دولت مطلقه) به کار رفته است با تأکید بر گفتمان دولت مطلقه مسیر پژوهش هموارتر می شود.
در فصل سوم تاریخچهای از موضوع پژوهش برای خوانندگان به این صورت ارائه می شود که پژوهنده اوضاع اجتماعی و سیاسی جامعه ایرانی را در آن برهه زمانی به دو قسمت قبل از کودتای رضاخانی و بعد از کودتای رضاخانی تقسیم کرده است تا مطلب بهتر و رساتر خود را نشان دهد و در ادامه چگونگی کودتا را تعریفی کوتاه ارائه می دهد و هم عوامل خارجی و هم عوامل داخلی دخیل در به وجود آمدن کودتا را نیز مورد بررسی قرار می دهد. در فصل چهارم که به عقیده پژوهنده مهمترین فصل پژوهش می باشد زیرا که تجزیه و تحلیل داده های تحقیق است پژوهنده در ابتدا تمایلات متضاد سیاسی در کشور را بر اساس دو جنبش (یکی در گیلان و دیگری در خوزستان) از سر می گیرد و پس از بررسی این دو جنبش که اولی به رهبری میرزا کوچک خان بوده و دومی به رهبری شیخ خزعل صورت گرفت نوسازی در عصر پهلوی و چگونگی ایجاد جامعه ای شبه مدرن بر اساس الگوی دولت مطلقه مورد تحلیل قرار می گیرد و پس از آن نتیجه گیری ارائه می شود و حاوی عصاره ای از آنچه ما خواندیم ، اندیشیدیم و نوشتیم…. .
در پایان و به حکم ادب بهتر آن است که از بزرگان،استادان، معلمان و دوستانی که در این راه همراه و همیار ما بوده اند تشکر کنیم. در ابتدا از جناب آقای دکتر ادریس بهشتی نیا به عنوان استاد راهنما که با مساعدت هایشان در امر تحقیق بنده را یاری دادند تشکر می کنم و از جناب آقای دکتر سیروس محبی به عنوان استاد مشاور به دلیل مشاوره در موضوع و حتی اصل متن سپاسگزارم و از جناب آقای سعید زین الدینی دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه علوم و تحقیقات تهران نیز به خاطر جمع آوری برخی منابع و راهنمایی هایشان به خصوص در فصل چهارم تحقیق ممنونم. باشد که به یاری خداوند متعال این پژوهش ذره ای باشد برای سلول توسعه جامعه ی ایرانی… .
2-1بیان مسئله
دولت را در دولت- ملت با قوانین اساسی مهار می کنند تا این دولت نتواند حتی با قانون گذاری در پارلمان حقوق گذاری مردم را مخدوش کند. اصل دوم در دولت- ملت این است که دولت نمی تواند استقلال و آزادی عمل جامعه یا جامعه مدنی را خدشه دار کند به بیان دیگر و حقیقت دولت در دولت – ملت متشکل از اجتماع سیاسی شهروندان است و این چنین دولتی سراسر حریم و فضای زندگی افراد در جامعه تحت تأثیر قرار گرفته و تضمین کننده حقوق افراد و جامعه آنها می باشد. (جلالی پور، 115، 1376)
تکوین مدرنیته سیاسی یا نوع خاصی از دولت به عنوان استقرار مجموعه نهادی مردم سالارانه یکی از جنبه های مدرنیته است که تحقق آن را از خواسته های اساسی بسیاری از علاقه مندان و طرفداران ایران برای توسعه و پیشرفت بوده است. از نظر هویت ملی ایران همانند دیگر کشورها کاملاً سیال و رقابتی است با وجود این دلبستگی و وابستگی ایران به ایران زمین و ایران شهر به شکل چشم گیری بدون تغییر مانده است. هویت ایرانیان بر اساس اسلام شیعی و تاریخ پیش از اسلام آنان به ویژه ساسانیان و هخامنشیان و پارت ها تعریف شدنی است. (آبراهامیان،35، 1384)
ایران زمین کشوری چند قومیتی با فرهنگهای قومی و قبیله گوناگون است.هربار یکی از قبایل یا اقوام بر سایرین مسلط و با حذف و طرد سایر قبایل و اقوام موفق به تشکیل حکومت مقتدری شده است و هیچگاه همگرایی درونی و توافق اجتماعی ما بین قومیتهای ایرانی شکل نگرفته است. همیشه روابط از بیرون و با قدرت و سلطه، امنیت مرزها و همگرایی قومیت ها تأمین شده است. همیشه به جای همگرایی قومیتی، سلطه و انقیاد سیاسی امنیت و وحدت ایران زمین را تأمین کرده است. دیالکتیک سلطه و فروپاشی همیشه بر تاریخ ایران زمین حاکم بوده است یا سلطه مقتدرانه مرکز بدون آزادی قومیتها حاکم بوده است یا با کوچکترین خللی در قدرت حاکم ایران زمین درآستانهی فروپاشی قرار گرفته است و هیچگاه تعادلی مابین آزادیهای قومی و قدرت مرکزی ایجاد نشده بود. (احمدی، 32، 1378)
در این باره رجوع می کنیم به قلم حسین بشیریه که معتقد است: «درباره ایران، فرهنگ و نگرش سیاسی گروه های حاکم به دلایل عمیق تاریخی و اجتماعی و روانشناختی، نگرشی پاتریمونیالیستی بوده که در آن ساخت قدرت به عنوان رابطه ای عمودی و آمرانه از بالا به پایین میان حکام و مردم تصور می شده است. شکل نهادی این رابطه قدرت عمودی و پدرسالارانه ممکن است در طی تاریخ -به ویژه در قرن بیستم- دگرگون شده باشد اما رابطه قدرت، علی رقم ورود عناصر تازه ای در آن، اساساً دگرگون نشده است. چنانچه بپذیریم که ساخت و رابطه قدرت در سطح زندگی سیاسی، تابعی از نوع تصور قدرت در سطح زندگی اجتماعی و خانوادگی است در آن صورت باید تغییر در نگرش ها و ایدئولوژی های گروه حاکم درگرو تغییرات ژرف تر اجتماعی بدانیم. منابع و سرچشمه های ایدئولوژی قدرت ساخت عمودی و یکجانبه در ایران، متنوع و متعددند و این ایدئولوژی علاوه بر ساختار خانواده، با سنن مذهبی این سرزمین و ساختار اجتماعی سنتی و شیوه استبداد شرقی نیز در پیوند بوده است. در همین رابطه قداست از ویژگی های اصلی قدرت سیاسی محسوب می شود.» (بشیریه،661و662، 1386)
از سوی دیگر برای بحث در این مسئله که آیا ایلات به طور کلی برای حیات اجتماعی و سیاسی کشور مفید فایده بوده و زیانهایی دربرداشته است و برای بحث در جنبه های گوناگون نهضتهای عشایری باید در نظر داشته باشیم که عوامل گوناگونی از قبیل دیانت، زبان، نژاد و لهجه محلی و عقاید وخصوصیات روحی سران عشایر و ایلات، تفاوتهای بارزی میان ایلات و عشایر کشور و هر قسمت از این مردمان را در سرزمینی که از قرنها به این طرف ساکن هستند به صورت خاصی در راه به دست آوردن قدرت و حاکمیت به جنبش و نهضت برانگیخته است و در عین حال که دسته های مختلف ایلات برای توسعه قدرت و حاکمیت خود قرن ها با یکدیگر در کشمکش و ستیز بوده اند گاهی نیز به هم پیوسته و نیروی عظیمی به وجود آورده اند و به فتح ممالک دیگر همت گماشتهاند، و این دو جنبه متضاد که در سراسر تاریخ سیصد ساله اخیر ایران از ایلات و عشایر مشاهده می شود، مسائل مهم و اساسی تاریخ ما را تشکیل می دهد، به خصوص که غالباً در پشت پرده بازیهای سیاسی و نظامی که به دست ایلات و عشایر انجام گرفته حقایقی از دخالت های بیگانگان و تحریکات و زد و بندهای مأمورین سیاسی خارجی با سران ایلات و عشایر نهفته است، که باید آن ها را جزو عوامل مؤثر انحطاط سیاسی و اجتماعی ایران به شمار آورد. قدر مسلم این است که تمرکز قدرت در دست یک یا چند نفر خان و رئیس ایل، با توجه به اینکه منشاء این قدرت عده ی بی شماری افراد ساده و کوه نشین بیسواد و تابع و مطیع محض خان هستند، برای وحدت سیاسی و اجتماعی کشور زیان بخش است و از لحاظ بسط و نفوذ قدرت و حکومت مرکزی مانع بزرگی به شمار می آید و با توجه به این مسئله که سر انحطاط سیاسی و راز جنگها و منازعات داخلی که دریچه و روزنه نفوذ سیاستهای استعماری بیگانگان درکشور ماست، فاش می شود و بدون آنکه بتوانیم افراد یک ایل یا یک عشیره ایرانی یا ترک زبان را به خیانت و وطن فروشی متهم کنیم باید اعتراف کنیم که تنها سران ایلات و خان های جبار و مغرور و خودخواه بوده اند که از نیروهای تابع خود در راه خیانت به کشور و خدمت به بیگانگان استفاده کرده اند و در مواقع لازم برای ضعیف کردن حکومت مرکزی وادار نمودن حکومتها به تسلیم در برابر مطامع و اغراض بیگانگان دست به تجهیز افراد ایل زده و مردمی ساده لوح و بی اراده را به کشتار و خونریزی و ایجاد آشوب و ناامنی برانگیخته اند. (شمیم،م،1384)
انقلاب مشروطه به عنوان تجلی ناسیونالیسم ایرانی با شعار برابری همه ایرانیان سعی در ایجاد دولت دموکراتیک مدرن داشت تا با حفظ ورعایت حق و حقوق اقلیت های قومی و مذهبی حاکمیت ملی و دولت_ ملی را ارائه و ما بین قدرت حکومتی و آزادیهای قومی تعادل برقرار کند. گفتمان مشروطه با دال مرکزی حریت و دالهای شناوری چون دموکراسی، سکولاریسم، مشروطیت، آزادی بیان، رعایت حقوق اقلیتهای مذهبی و قومی سعی در گذر ایران به سمت توسعه و تحقق حاکمیت ملی به جای استبداد سلطنتی را داشت اما مشروطه ناکام از تحقق آرمانهای خویش قادر به ایجاد دولت مقتدر دموکراتیک و حفظ ثبات و امنیت مرزهای ایران زمین نبود. بحرانهایی مانند ظهور جنبشهای قومی گیلان، کردستان، آذربایجان و خوزستان ترس از شبح تجزیه دخالت خارجی و فروپاشی اقتصادی و عدم امنیت باعث شد تا روشنفکران مرکز نشین تلاش اصلی خود را به جای دموکراسی و حقوق بشر بر روی حفظ وحدت ایران و امنیت سرزمینی آن متمرکز کرده و چشم به راه منجی برای نجات ایران از شر پراکندگی قومی و شبح تجزیه داشته باشند.بنابرین ناسیونالیسم لیبرال ایرانی با دال مرکزی و وحدت ملی تغییر یافت. حفظ مرزهای ایران زمین و ضدیت با پراکندگی قومی بر ایجاد دموکراسی و حریت اولویت یافت. دولت دموکراتیک ملی به دولت مطلقه قومی تغییر ماهیت داد.(احمدی،1378،صص75،76) بشیریه معتقد است : «ایران پس از انقلاب مشروطه در عصر پهلوی وارد دوران مطلقه شد. ویژگی اصلی دولت مطلقه پهلوی، انباشت منابع و تمرکز ابزارهای قدرت بود و این فرایند مانع عمده ای بر سر راه گسترش توانایی های جامعه ایجاد کرد.» (بشیریه،691، 1386)
نخستین دولت کودتا به ریاست سیدضیاالدین طباطبایی مدیر و نویسنده روزنامه رعد تشکیل گردید و مدت یک هفته نخست وزیر و دستیار نظامی او رضاخان میرپنجه بدون هیأت وزیران زمام امور را در دست داشتند.
پس از کودتا و جریانات آن رضا خان در سال 1304 شمسی رسماً تاج گذاری کرد و خود را شاه ایران خواند و در صدد تشکیل دولتی مدرن برآمد.رضاخان تنها چیزی را که از مدرنیته و دولت مدرن بدون توجه به مبانی نظری و اجتماعی آن گرفته بود، حکومت مطلقه و متمرکز بود که انحصار منابع و خشونت مشروع را در دست داشته باشد. دولت مدرن رضاشاه نه برآیند خواست و اراده ی سیاسی تمامی ملت، بلکه خواست و ایدئولوژی قوم مرکز در حفظ وحدت ایرانی و از بین بردن فرهنگ و زبان سایر اقوام ایرانی بود.بنابرین دولت مدرن در ایران نه دولت ملت، بلکه دولت تک قومیتی پارس با تحمیل زبان و فرهنگ فارسی بر سایر اقوام ایرانی و حفظ سلطه مرکز بر سایر اقوام ایرانی بود. دولت مدرن با رضاشاه نه تحقق آرمانهای مشروطه در ایجاد حاکمیت ملی، بلکه ابزار سلطه فرهنگی و زبانی یک قوم بر سایر اقوام و تداوم دیالکتیک تضاد سلطه و تجزیه در قالبی دیگر بوده است.این بار نیز حاکمیت نه دموکراتیک با رعایت حقوق سایر اقوام و قبایل، بلکه امنیت با سلطه یک قوم بر سایر اقوام و با قدرت نظامی میسر شد. (احمدی،187و188، 1378)
بنابرین در گفتمان ناسیونالیسم دولتی رضاشاه، ناسیونالیسمی فارس گرا، که غیر آن قومیت های غیرفارس و زبان و فرهنگ آنها شکل می داد، شکل گرفت. ناسیونالیسمی که ایران را محدود به پارس و فرهنگ و زبان فارس می کرد و ترس از شبح تجزیه و پراکندگی قومی، ناسیونالیس ایرانی/ فارسی را به ناسیونالیسمی نگران، که اقوام را نه به عنوان فرصت بلکه به عنوان تهدید می نگرد. اساساً دولت مدرن مطلقه با جنبشهای قومی تکوین یافت و مشروعیت و صلاحیت رضاخان ناشی از سرکوب جنبشهای قومی بود. دولت مدرن و تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی صرفاً به کودتای نظامی شکل نگرفت بلکه حمایت روشنفکران و سایر طبقات اجتماعی باعث تثبیت قدرت رضاشاه و شکل گیری دولت مدرن شد. بنابرین دولت مدرن ایرانی از نظر ساختار تفاوتی با نظام سلطنت پیشین نداشته است به جای تحقق حاکمیت ملی و برابری حقوق اقوام ایرانی، ابزار سلطه فرهنگی قوم مرکز بر سایر اقوام ایرانی شده است و همچنان حاکمیت مرکزی با سلطه بدست آمده است که با کوچکترین خللی در حاکمیت مرکزی دولت مدرن، به مانند خلع رضاشاه از سلطنت سایر اقوام ایرانی با مشاهده ضعف قدرت مرکزی در جهت احقاق حقوق خویش به حاکمیت قومی روی می آورند. (احمدی،191، 1378)
چنان که پیشتر توضیح دادیم ظهور دولت مطلقه در عصر پهلوی تحت ایدئولوژی مدرنیسم، تنوعات جامعه سنتی و گروه های آن را برنمیتافت. مدرنیسم پهلوی با خصلتهای وحدت گرایانه، ناسیونالیستی، نوسازانه و اقتدارطلبانهی خود فضای جامعه سنتی را فرو میبست و تمایلاتی به سوی تمرکز و بهنجارسازی ایجاد میکرد. به طور کلی در پروژهی مدرنیسم سنت، مذهب، فرقه ها و گروههای قومی و حاشیه ای به عنوان اغیار حذف می شدند. وجوه مختلف مدرنیسم، موجب تخریب تنوعات جامعه سنتی میشد. صنعتی کردن مستلزم حذف یا تضعیف بازار و خرده بروژوازی و اصناف بود، سکولاریسم جایگاه روحانیت و فرقه های مذهبی را تضعیف می کرد، ناسیونالیسم موجب حذف زبانها و فرهنگهای محلی و اقلیت های قومی از هویت مرکزی می شد و ایجاد تمرکز سیاسی به سرکوب عشایر و قبایل می انجامید. (بشیریه، 704، 1386)
از سوی دیگر رضاخان برای تصاحب قدرت و یکپارچگی ایران و ایجاد دولت مدرن با بحران های زیادی روبه رو بود از جمله بحرانهایی که حائز اهمیت این پژوهش می باشد جنبشهای قومی بود که از نواحی گیلان و خوزستان ناشی می شد و این جنبشها از جمله موانعی بودند برای تکوین دولت مدرنی که سردار سپه می خواست تأسیس کند. بنابرین پژوهش حاضر به دنبال این سؤال ضروری می باشد که سرکوب جنبشهای قومی گیلان و خوزستان چه تأثیری بر شکل گیری دولت مدرن در ایران داشته است؟پس از طرح این سؤال، فرضیه ای که مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد بدین صورت می باشد : «تلاش برای بحران هویت و مقابله با جنبش های قومی به شکل اقتدارآمیز موجب شد تا پروسه تکوین هویت ملی و شکل گیری دولت مدرن به صورت ناقص صورت پذیرد.»
3-1 اهمیت و ضرورت تحقیق
هر موضوع پژوهش (البته پژوهشی که دارای چارچوب مطالعه علمی و تحقیقی باشد)حائز اهمیت می باشد به خصوص اگر پژوهش از نوع تاریخی و مربوط به گذشته ی ملتی یا قومی باشد چرا که «گذشته چراغ راه آینده می باشد» و «اگر ملتی تاریخ خود را نخواند یا نداند محکوم به تکرار آن است.» در تاریخ پر فراز و نشیب ایران همیشه نقطه های های عطف و مهمی وجود داشته اند و می توان گفت برهه های زمانی از تحولات تاریخی و سیاسی این مرزوبوم از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده اند یکی از همین نقطه های عطف تاریخ ایران روی کار آمدن غلامرضا خان میرپنج به عنوان پادشاه ایران در سال 1299 شمسی به وسیله کودتا می باشد که شاید آن را مهم ترین تغییر نوع حکومت در ایران دانست این نوع حکومت روی کار آمدن دولتی مدرن و پشت سر گذاشتن نظام های پادشاهی سنتی در ایران بوده است به همین دلیل پژوهش حاضر نیز به نوبه خود دارای اهمیتی از قبیل :
1.بررسی شکل گیری دولت مدرن پهلوی و روی کار آمدن رضاخان به عنوان نقطه عطفی در تاریخ سیاسی ایران.
3.فرق دولتهای مطلقه مدرن غربی با دولت مطلقه شبه مدرن پهلوی در ایران.
4-1 اهداف تحقیق
هدف اصلی این تحقیق تحلیل و بررسی نسبت میان سرکوب جنبش های قومی به خصوص جنبش های گیلان و خوزستان و تأثیر این نحوه تعامل با قومیتها بر تکوین دولت مدرن در ایران در دوره پهلوی اول می باشد.
5-1سوال اصلی
سرکوب جنبشهای قومی گیلان و خوزستان چه تأثیری بر شکل گیری دولت مدرن در ایران داشته است؟
6-1 فرضیه
تلاش برای حل بحران هویت و مقابله با جنبش های قومی به شکل اقتدار آمیز موجب شد تا پروسه تکوین هویت ملی و شکل گیری دولت مدرن به صورت ناقص صورت پذیرد.
7-1متغییر مستقل
برخورد غیر عقلانی دولت پهلوی اول با جنبش های قومی در ایران
8-1 متغییر وابسته
عدم تکوین موفقیت آمیز دولت مدرن و عدم حل بحران
9-1 شیوه یا روش تحقیق
این تحقیق مبتنی بر روش تحلیلی- توصیفی است. و برای جمع آوری مطالب از روش کتابخانه ای و فیش برداری و همچنین از روش مکاتبه و مشاوره با پژوهشگران و معلمان و اساتید دانشگاه در این زمینه و در نهایت استفاده از رسانه های گروهی از جمله اینترنت و وبلاگ ها می باشد.
10-1 محدودیتهای تحقیق
برای شروع به کار این پژوهش یک سری اصول، چارچوب و برنامه ریزی ها به عمل آمد اما متأسفانه برخی از محدودیت ها و موانع این چارچوب و اصول را نا متعادل کرد از جمله کمبود منابع جدید و به روز، به خصوص در کتابخانه های شهر کرمانشاه و همچنین کمبود مکانهای عمومی پژوهشی و مطالعه ای در زمینه تحقیق و از سوی دیگر فیلتر بودن بسیاری از سایت های خبری و تحلیلی تاریخی- سیاسی که به گونه ای در افت کیفیت پژوهش تأثیر گذاشت.
11-1 اصطلاحات یا واژگان
1-11-1 دولت ملت (Nation- State)
نوع خاصی از دولت ویژه ی جهان مدرن است که در آن یک دستگاه سیاسی در قلمروی ارضی معینی دارای حق حاکمیت است و می تواند این حق را با قدرت نظامی پشتیبانی کند. در نوع دولت، جمعیت کشور شهروند محسوب می شوند. ملت- دولت یا ملت کشور شکل خاصی از دولت سازی است که مشروعیت خود را از اعمال حاکمیت به نام یک ملت در واحد سرزمینی دارای حاکمیت کسب می کند. وبر ملت – کشور را «ساختار سیاسی دارای حق انحصار اعمال اقتدار مشروع در سرزمینی مشخص» تعریف کرده است. ملت کشور پدیده ای مدرن است که عقلانی شدن ساختارهای گوناگون اداری، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی آن را از ساختارهای سیاسی پیشین مانند امپراطوری ها و حکومت های قبیله ای متمایز می کند. ملت- دولت یا ملت – کشور مفهومی است که به عنوان یک نمونه آرمانی به حل بحرانهایی نظیر بحران هویت، بحران سرزمینی، بحران دخالت بیگانگان، بحران مشارکت شهروندان، بحران توسعه اقتصادی و آموزشی و… در فرایند پیدایش ملت- کشور اشاره دارد.
در این تحقیق منظور از دولت ملت دولت ملتی مدرنی است که رضا خان تأسیس کرد.
2-11-1 ناسیونالیسم (Nationalism)
در لغت ترکیب شده از دو کلمه یکی، معنای ناسیون یعنی متولد شدن گروهی از مردم در یک مکان است و دوم اسم به معنای شناختن است این دو معنا تداعی در ایدئولوژیک بودن ناسیونالیسم است. ناسیونالیسم یا ملی گرایی به اصالت دادن به تعلقات قومی و ملی تعریف شده است انسان به جهت بارهای از تعلقات از قبیل سرزمین، زندگی مشترک، خون و نژاد و مانند آن خود را از دیگران جدا شمرده و به قوم خاصی احساس تعلق می کند و توجه خود را به تأمین ملی حتی اگر مستلزم زبان دیگران هم باشد معطوف می گرداند.
داریوش آشوری می نویسد:«نوعی آگاهی جمعی است یعنی آگاهی به تعلق به ملت. این آگاهی را آگاهی ملی می خوانند. آگاهی ملی اغلب پدیدآوردنده حس وفاداری و شور دلبستگی افراد به عناصر تشکیل دهنده ملت (نژاد،زبان، سنتها و عادت ها ارزشهای اجتماعی و اخلاقی و به طور کلی فرهنگ) و گاه موجب بزرگداشت مبالغه آمیز از آنها و اعتقاد به برتری این مظاهر بر مظاهر ملی دیگر ملتها می شود. ناسیونالیسم ایدئولوژی است که «دولت ملی» را عالی ترین شکل سازمان می داند. (آشوری،319، 1387)
در این پژوهش منظور از ناسیونالیسم پان ایرانیسمی است که رضاخان تأسیس کرد.
3-11-1 استبداد یا قدرت مطلقه (Absolutism)
ساخت سیاسی است با این ویژگی ها : الف)نبودن حدودسنتی یا قانونی برای قدرت حکومت ب)وسعت دامنه قدرت خود سرانه ای که به کار برده می شود. از قرن شانزدهم به بعد استبداد در اروپا صورتی تازه یافت و آن زمانی بود که دولتهای ملی و شاهان در برابر قدرت پاپ قد برافراشتند و استبداد پادشاهی به صورت یک آرمان سیاسی درآمد و این آرمان که بر پایه ی نظریه ی قدرت مطلق شاه قرار دارد که ناشی از فرمانفرمایی شاهانه و قدرت برین دولت است، دولتهای ملی را یگانه کرد و به صورت تازه ای سازمان داد. جمله ی معروف لویی چهاردهم که گفت «من دولتم» نشانه همان استبداد شاهانه کلاسیک است. نظام استبدادی در جامعه های شرقی اساساً از نوع خدایگان سالاری بوده است. (آشوری، 25، 1387)
در این پژوهش منظور از استبداد، قدرت مطلقه رضاخان است.
4-11-1 قومیت
گروهی از انسان ها است که اعضای آن دارای ویژگی های نیایی و اصل و نسبی یا مشترک هستند. همچنین گروه های قومی اغلب دارای مشترکات فرهنگی، زبانی ، رفتاری و مذهبی هستند که ممکن است به آبا و اجدادشان برگردد و یا بر اساس عوامل دیگری به وجود آمده باشد. بنابرین یک گروه قومی می تواند یک جامعه فرهنگی نیز باشد. قوم در جوامع برده داری و فئودالی نوعی دیگر از اشتراک فردی است که دارای پیوندهای خونی هستند و سرزمین و زبان و فرهنگ مشترک دارند ولی این اشتراک هنوز به اندازه کافی پایدار نیست و در مقیاس کشوری نیز اشتراک اقتصادی هنوز کامل نیست.
در این پژوهش بیشتر قومیت های گیلان و خوزستان مد نظر می باشد.
.برای توضیحات بیشتر رجوع شود به فصل دوم پژوهش
84
جغرافیای عراق و خاورمیانه
86
اقتصاد عراق
87
كشاورزی عراق
89
عنوان
صفحه
تاریخچه فرهنگی عراق
90
جامعه شناسی سیاسی عراق
93
وحدت و همبستگی قومیتهای مختلف در عراق
96
جنگ و اقتصاد عراق
98
مولفه های تاثیرگذار در سیاست داخلی و خارجی عراق
100
دشواری های ژئوپلیتكی و اختلاف های مرزی عراق
108
محورهای استراتژی حضور آمریكا در عراق
112
بازیگران منطقه ای و فرا منطقه ای عراق
115
اسرائیل و طرح بنان
122
تروریسم و افراط گرایی مركز ثقل سازماندهی جنگ ایدئولوژیک در عراق
124
تاثیر پذیری امنیت انرژی از بحران داعش
133
برآیند فصل چهارم
136
جمع بندی تحقیق
138
فهرست منابع مورد استفاده در تحقیق
144
Abstract
150
فهرست نقشه ها
عنوان | صفحه |
نقشه شماره یک – منطقه هارتلند و بیضی استراتژیک انرژی | 14 |
نقشه شماره دو – وضعیت طراحی شده برای كشورهای اسلامی و عرب خاورمیانه و طرح تجزیه آنها | 72 |
نقشه شماره سه – وضعیت راهبردی عراق در خاورمیانه | 86 |
نقشه شماره چهار – وضعیت پراكندگی قومیتهای مذهبی و فرقه ای عراق | 91 |
فهرست جداول
عنوان | صفحه |
جدول شماره یک – مقایسه حجم ذخایر نفت و گاز خلیج فارس با سایر مناطق جهان | 27 |
جدول شماره دو – برآورد موسسه اسپو در باره نفت متعارف جهان | 29 |
جدول شماره سه – برآورد موسسه هوبرت در خصوص نفت متعارف اثبات شده و رسیدن زمان اوج تولید | 29 |
جدول شماره چهار- رتبه بندی تولید نفت مناطق جهان | 31 |
جدول شماره پنج – ذخایر و میزان تولید گروه های نفتی عمده در جهان در سال 2003 | 32 |
جدول شماره شش – ذخایر نفت اثبات شده خاورمیانه | 39 |
جدول شماره هفت – اطلاعات اساسی كشور عراق در سال 2013 | 83 |
جدول شماره هشت – اطلاعات اقتصادی و نفتی عراق در سال 2013 | 89 |
فهرست نمودارها
عنوان | صفحه |
نمودار شماره یک – فراوانی ذخایر اثبات شده نفت متعارف در مناطق مختلف جهان | 30 |
نمودار شماره دو – نمودار حجم تولید نفت مناطق نفت خیز جهان | 31 |
نمودار شماره سه – ذخایر نفت اثبات شده در كشورهای خاورمیانه | 39 |
چكیده
سرزمین عراق در منطقه خاورمیانه و حوزه نفتخیز خلیج فارس قرار دارد ، این منطقه با داشتن ذخایر عظیم نفت و گاز ، كانون تجارت انرژی جهان بوده و نقش فوق العاده ای در اقتصاد و سیاست و روابط بین الملل ایفا می كند . در چهار دهه اخیر این منطقه نا بسامانی های فراوانی را متحمل شده است و اوضاع سیاسی و اقتصادی آن دستخوش تغییرات عدیده ای گردیده است . رقابت بر سر منابع نفت و انرژی این منطقه ، از جمله مسایلی است كه در تحولات آینده جهان اثر بسزایی خواهد داشت . علاوه بر آن ، با توجه به رقابت كشورهای قدرتمند پیرامون نفت ، نقش این منطقه در معادلات ژئو پلیتیک و ژئو اكونومیک آینده جهان كلیدی تر خواهد شد . تسلط بر منطقه خاورمیانه و خلیج فارس برای هر بازیگر بزرگ و ابر قدرت جهانی ، امری حیاتی تلقی می شود و امروزه ضعیف ترین كشور این حلقه ، بر حسب اتفاق دومین دارنده ذخایر نفت جهان یعنی عراق است و سلطه بر عراق ، تسلط بر قسمت اعظمی از خاورمیانه و خلیج فارس را به همراه خواهد آورد . ذخایر نفت عراق به علت وضع تحریم های سازمان ملل متحد و جنگ طولانی مدت با ایران ، با عدم سرمایه گذاری لازم برای اكتشاف منابع نفت ، مواجه گردیده ، كه در صورت برقراری امنیت و استقرار زیر ساخت های مورد نیاز و با كشف ذخایر جدید ، عراق به رتبه ای هم سنگ با عربستان در زمره ذخیره و تولید نفت با ظرفیتی معادل 220 میلیارد بشكه دست یابد . عراق در سال 2014 با ظرفیت تولید 4/3 میلیون بشكه در روز به دومین كشور صادر كننده نفت اوپك تبدیل شده و قابلیت قرار گرفتن در زمره تولید كنندگان بزرگ جهان را دارد . اما با ظهور داعش در عراق زمینه افزایش تولید نفت با مشكلات فراوانی مواجه شده است و برخی از پروژه های بزرگ عراق كه از اهمیت حیاتی برخوردار است با موانع متعددی روبرو گردیده و دستیابی عراق به ظرفیت كامل ، در زمینه صدور نفت را سخت و دشوار نموده است .
برقراری امنیت انرژی و كنترل مراكز حیاتی و استراتژیک جهان و در دست داشتن بازار نفت و كنترل بازیگران اصلی عرصه تولید و مصرف از پایه های اساسی اعمال هژمونی اقتصادی و محدود سازی رقبا است كه توسط قدرتهای بزرگ و آمریكا بطور اخص در این منطقه دنبال میشود .
كلید واژگان: ژئوپلیتیک ،ژئواكونومی ،امنیت انرژی ،نفت عراق،هژمونی اقتصادی،استراتژی نفتی قدرت های بزرگ
پیشگفتار
نفت خام بعنوان یكی از مهمترین منابع تامین انرژی جهان و یكی از نیازهای اصلی جوامع بشری امروز است و بهیمن دلیل تاثیر شگرفی بر منازعات و روابط بین الملل دارد . با تغییر گرایش جهان پس از وقوع انقلاب صنعتی از مصرف ذغال سنگ به نفت ، حساسیت این كالای اقتصادی در تامین انرژی جهان پررنگ تر شد و به این كالای تجاری و اقتصادی صبغه ای سیاسی داد . به گونه ای كه با گذشت زمان و افرایش وابستگی كشورهای توسعه یافته و صنعتی و كشورهای در حال توسعه به تامین نفت و انرژی به یک مساله حیاتی در جهان مبدل گشت . خاورمیانه و كشورهای حاشیه خلیج فارس PG5 كه حدودا نیمی از ذخایر نفت جهان را در اختیار دارند دركانون انرژی جهان قرار گرفتند و از موقعیت استراتژیكی و راهبردی برخوردار شدند . كشور عراق نیز بعنوان دومین دارنده ذخایر عظیم نفتی با داشتن 144 میلیارد بشكه نفت اثبات شده ، مورد توجه قدرت های بزرگ واقع شد .
افزایش مصرف ، همزمان با افول ذخایر نفتی در سایر نقاط جهان بر اهمیت مضاعف كشورهای حوزه خلیج فارس بعنوان مهمترین مركز تامین انرژی جهان ، افزود و بستری فراهم كرد كه طراحان سیاست خارجی آمریكا در تلاش برای تسلط بر منابع نفت وگاز این منطقه بر آیند و از آن بعنوان یک اهرم قدرت برای كنترل رقبای منطقه ای و فرامنطقه ای (اروپا و چین و ژاپن) استفاده نمایند . رقابت در سلطه بر منابع انرژی این منطقه از جمله مسائلی است كه در تحولات آینده جهان نقشی كلیدی و حساس را ایفا خواهد كرد.
آمریكا پس از حادثه 11 سپتامبر ، با خلق دشمن جدیدی بنام تروریسم ، زمینه را برای حضور گسترده نظامی در خلیج فارس و اشغال عراق فراهم كرد تا الگوهای اعمال قدرت خود را پس از فروپاشی كمونیسم ، قوام بخشیده و در پناه آن به اهداف توسعه طلبانه سیاست خارجی خود در قالبی متفاوت ، تحت نظم نوین جهانی در نظام بین الملل دست یابد . اشغال عراق هرچند به بهانه نابودی تروریسم ، حذف سلاح های كشتار جمعی و رهانیدن مردم عراق از سلطه حكومت دیكتاتوری صدام صورت گرفت ، اما پر واضح است كه یكی از عوامل مهم و اساسی در حمله و اشغال عراق سلطه بر ذخایر نفت آن بوده است ، چرا كه عراق بیشترین ذخایر نفت جهان را پس عربستان در اختیار دارد و این ذخایر به تنهایی بیش از مجموع ذخایر موجود قدرت های بزرگ ایالات متحده و روسیه و چین است و می تواند وابستگی نفتی روز افزون ایالات متحده را در سالهای آتی تامین نماید .
منطقه خاورمیانه در چهار دهه اخیر شاهد تحولات و نابسامانی های فراوان همراه با جنگ و خونریزی بوده است و اوضاع سیاسی و اقتصادی مناسبی ندارد و این موضوع باعث گردیده كه آمریكا با شركای منطقه ای و حكومت های غیر مردمی و حامی خود در این منطقه حضوری فعال و نظامی داشته باشد . بینش ژئو پلیتیک بر انگیزنده سیاست خارجی آمریكا ، در تامین منافع ملی این كشور ، همانا سلطه و برتری كامل بر هر گونه رقیب بالقوه است و ایالات متحده برای رسیدن به این هدف نه تنها باید قادر به اعمال هژمونی سیاسی ، نظامی و اقتصادی در هر نقطه از جهان باشد بلكه باید منابع ثروت جهان را كه مهمترین آن نفت و ذخایر انرژی می باشد راتحت كنترل داشته باشد تا بتواند از این شریان حیاتی در جهت منافع خود و كنترل و تحدید رقبا استفاده نماید.
كشور عراق پس از تهاجم نظامی و اشغال آن توسط آمریكا در سال 2003 و حتی پس از خروج نیروهای آمریكایی با نا امنی گسترده ای مواجه گردیده است و این موضوع امكان سرمایه گذاری و توسعه صنعت نفت عراق با مشكل جدی مواجه كرده است . تحركات گروه افراط گرای داعش و تسلط این گروه بر برخی از شهرهای عراق و در دست گرفتن میادین نفتی و فروش نفت ارزان قیمت باعث اختلال در فرایند تولید و توسعه میادین نفتی و همچنین بهم ریختگی مكانیزم در بازار نفت شده است . این گروه با فروش نفت بصورت غیر قانونی و خارج از بازار های شناخته شده بین المللی ، ضمن كسب در آمد و صرف آن در جمع آوری تسلیحات و اقدامات تروریستی خود ، باعث ایجاد نا امنی و ترویج تروریسم در كشورهای منطقه شده است .
در این پایان نامه سعی خواهد شد بر نقش قدرت های بزرگ در دسترسی و تسلط بر منابع نفتی خاورمیانه و عراق ، پرداخته و ارتباط بین منافع ملی آمریكا و امنیت انرژی و تحركات داعش در عراق كه همسو با اهداف استراتژیک آمریكا درتجزیه و تضعیف كشورهای اسلامی و عراق است ، را بررسی نمائیم .
فصل اول
كلیات طرح تحقیق
1-1) بیان مساله
امروزه در میان كارشناسان حوزه انرژی تردیدی در اهمیت ذخایر نفت خاورمیانه وجود ندارد و این منطقه در خلال چند دهه اخیر همواره مورد توجه قدرتهای بزرگ و كشورهای توسعه یافته بوده است . از نیمه دوم قرن بیستم كه به تدریج تقاضا و تامین انرژی جهان از منطقه خاورمیانه رو به افزایش گذاشت اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواكونومیک و ژئواستراتژیک این منطقه افزایش یافت و طراحان سیاست خارجی قدرتهای بزرگ و به ویژه آمریكا را برآن داشت كه با حضور مستقیم و اعمال سلطه بر این شریان اصلی تامین انرژی جهان تسلط خود را در این منطقه استحكام بخشند. اشغال عراق در سال 2003 توسط آمریكا كه بدنبال حادثه 11 سپتامبر 2001 و خلق دشمن جدیدی بنام تروریسم صورت پذیرفت نیز در همین راستا بوده است و پس از خروج نیروهای اشغالگر آمریكا از عراق نیز همواره با اتكاء به این نكته كه كشور عراق محل بروز و ظهور تروریسم است ، بر ادامه حضور نیروهای خود در این منطقه اصرار داشته است و این حضور با شكل گیری گروه تروریستی داعش تقویت گردیده و بصورت گسترده تری در این كشور تداوم یافته است . سرعت اتفاقات در عراق در چند ماهه اخیر بسیاری از معادلات در بازرا نفت و میزان عرضه و تقاضای این كالای استراتژیک را دستخوش تغییرات اساسی كرده است . پیشروی سریع گروه تندرو و افراطی دولت اسلامی عراق وشام ، موسوم به گروه داعش در سرزمین عراق و تصرف مناطق سنی نشین در این كشور و اشغال شهر بزرگ موصل و تسلط كامل این گروه بر استان نینوا و قسمتهایی از استان الانبار و صلاح الدین ، منجر به ایجاد نگرانی از اختلال در عرضه نفت عراق را فراهم آورد و این سئوال را ایجاد نموده است كه افزایش قدرت داعش با تسلط بر منابع انرژی و نفت عراق چه ابعاد داخلی و بین المللی را در بازار نفت خواهد داشت و آیا این گروه با تكیه به درآمدهای نفتی حاصل از فروش منابع نفت عراق ، تقویت گردیده و با ایجاد بحرانهای سیاسی و نظامی در عراق بهانه ای برای حضور مداوم آمریكا و تامین منافع ملی سلطه گران را فراهم خواهد آورد ؟
دراین تحقیق تلاش شده كه با لحاظ نمودن موقعیت استراتژیک كشور عراق و تعریف مفاهیم ژئوپلیتیک و ژئواكونومیک منطقه خاورمیانه و خلیج فارس به سیاست گذاری قدرت های بزرگ و علی الخصوص آمریكا ، برای حضور در این منطقه و اعمال سلطه بر ذخایر نفت و انرژی تاكید گردد و از این رهگذر ، اشغال عراق توسط آمریكا و برخورد دو گانه با پدیده تروریسم و گروه سلفی و افراط گرای داعش مورد واكاوی قرار گیرد .
2-1) اهمیت و ضرورت تحقیق
اهمیت بررسی و ضرورت پرداختن به این موضوع از چند حیث قابل بررسی و تامل است ، اول اینكه كشور عراق در منطقه خاورمیانه كه قطب انرژی جهان می باشد واقع شده و با داشتن ذخایر نفت و گاز ، از كشورهای تاثیر گذار در حوزه انرژی است و از طریق سیاست گذاری مناسب داخلی و خارجی و با اعمال دیپلماسی انرژی قادر خواهد بود كه نقش مهمی در منطقه و سازمان های بین المللی و از جمله اوپك ایفا نماید ، ثانیا این كشور با داشتن اقوام مذهبی و قومی متفاوت در برقراری صلح و آرامش در منطقه و جلوگیری از ترویج خشونت وترور و مبارزه با آن می تواند نقش موثری داشته و با گروه داعش كه كلیه اقوام ساكن این كشور را تهدید مینماید مقابله نماید ، ثالثا وجود منابع نفت وگاز ، توجه قدرتهای بزرگ را برای تسلط براین كشور تقویت بخشیده و تمامیت ارضی این كشور را در حال افول و تهدید قرار داده است ، رابعا دیپلماسی انرژی ، یكی از مباحث ویژه در اقتصاد سیاسی و روابط بین الملل به شمار می رود و مقالات و تحقیقات گسترده ای در این خصوص به انجام رسیده است و وابستگی اقتصادی و صنعتی كشورهای توسعه یافته و در حال توسعه به انرژی و نفت ، جایگاه كشور عراق را برای انجام تحقیق و پژوهش برجسته تر می نماید ، لذا تلفیق مباحث سیاسی و اقتصادی در چارچوب روابط بین الملل و موارد ذكر شده فوق از دلایل عمده انتخاب موضوع برای تحقیق و پژو هش حاضر است .
3-1) دلایل انتخاب موضوع
تحركات موجود در منطقه و بحران تروریسم و و تاثیرگذاری آن در سیاست های منطقه ای و كشورهای این حوزه و بروز و ظهور و شكل گیری گروه داعش در عراق و اثرات مستقیم آن در حوزه انرژی و نفت از دلایل انتخاب موضوع تحقیق بوده است ، تا با انجام پژوهش و ریشه یابی در این زمینه به عملكرد امپریالیسم و توسل آن به اهرمهای مبارزه با تروریسم و افراط گرایی پرداخته شود .
4-1) پیشینه تحقیق
تحقیق و پژوهش در حوزه نفت و انرژی دارای ابعاد گسترده ای بوده و منابع بسیاری در این زمینه در قالب كتاب و مقاله وجود دارد . دیپلماسی انرژی ، توسعه و نفت ، سیاست نفت ، اثرات مطلوب یا نا مطلوب نفت و در آمدهای نفتی در شكل گیری دولتهای رانتیر ، نفت و سیاست داخلی و خارجی كشورها ، ژئوپلیتیک و ژئو اكونومیک نفت ، نفرین منابع طبیعی ، اثرات نفت بر اقتصاد و سیاست ، سیاست نفت و قدرتهای بزرگ و …… از جمله مهمترین موضوعات مرتبط با حوزه نفت و انرژی است كه در مقالات و كتب متعددی انتشار یافته و به آنها اشاره شده است .
مجموعه مقالات نفت و سیاست خارجی ، گرد اوری محمود واعظی كه در آن به نقش بی بدیل نفت در اقتصاد و سیاست جهان تاكید گردیده و به موضوعات مورد توجه سیاستمداران و بویژه طراحان سیاست خارجی قدرتهای بزرگ پرداخته می شود و در آن به كانون انرژی جهان و خاورمیانه و خلیج فارس بعنوان بزرگترین دارنده ذخایر عظیم نفت و گاز اشاره می گردد.
آثار منتشر شده توسط موسسه مطالعات استراتژیک ایران در قالب كتاب و مقاله ، از جمله منابع غنی در این زمینه است كه بطور مشروح به مسائل مربوط به انرژی و نفت و تحولات و روابط بین الملل فیما بین تولید كنندگان و خریداران در بازار نفت و همچنین صادر كنندگان و مصرف كنندگان آن ، كه اكثرا كشورهای توسعه یافته و قدرت های بزرگ اقتصادی و سیاسی می باشند ، پرداخته است .
كتاب های متعددی در زمینه نفت وانرژی منطقه خاورمیانه و خلیج فارس تالیف و تدوین گردیده است كه می توان به كتاب مسائل نفت ایران و كتاب سیاست و دمكراسی نفت نوشته دكتر سعید میر ترابی نشر قومس و كتاب تاریخ نفت جهانی نگارش دانیل برگین با ترجمه غلامحسین صالح یار نشر اطلاعات ، كتاب نفت و سیاست خارجی ، محمود واعظی و كتاب سیاست نفت ،رابرت لونی با ترجمه علیرضا طیب ، نشر ابرار معاصر و كتاب نفت عراق تحولات و چالشها عباس كاردان ، موسسه ابرار معاصر و كتاب نفت ، قدرت و امپراطوری عراق و برنامه جهانی آمریكا، لاری اورست با ترجمه اقبال ، نشر دیگر و …………و چندین و چند كتاب دیگر كه در آنها بر تاثیر گذاری مسائل نفت و انرژی بر اتخاذ سیاست خارجی قدرتهای بزرگ ، اشاره گردیده و در شماری از آنها به مقوله نفت خاورمیانه و كشورهای حوزه خلیج فارس ، بعنوان قطب انرژی جهان و كانون توجه قدرتهای بزرگ تاكید گردیده است .
همچنین مقالات بسیاری در این باب منتشر شده است كه می توان به مقاله هفت قاعده سیاست خارجی نفتی نوشته دكتر سعید میر ترابی ، مقاله طرح سی ساله واشنگتن برای كنترل نفت خلیج فارس نوشته رابرت دریفوس ترجمه مرتضی محیط و مقاله نقش نفت در حمله آمریكا به عراق نوشته یزدانی – محمود اوغلو ، كه در آنها بر قواعد سیاست گذاری قدرتهای بزرگ و رابطه میان آنها با كشورهای صادر كننده نفت و ابعاد ژئو پلیتیكی و ژئو اكونومیكی نفت خاورمیانه و حوزه خلیج فارس و كشور عراق ، پرداخته شده است .
تحولات جاری در دهه اخیر در حوزه نفت و انرژی و همچنین شكل گیری قدرتهای جدید منطقه ای و چالشها و بحرانهای ایجاد شده در خاورمیانه و تشكیل گروه های سلفی و افراطی و تروریست و را دیكال ، از جمله مباحثی است كه كمتر منابعی به آن پرداخته است لذا این تحقیق سعی دارد با تكیه بر بنیان های اساسی حوزه نفت و انرژی به بررسی تحولات منطقه خلیج فارس و علی الخصوص كشور عراق پرداخته و جریانات حادث شده در این كشور و اثرات متقابل نفت و انرژی بر سیاست خارجی آمریكا را بررسی نماید و در این رهگذر نقش گروه داعش كه همگام با منافع ملی آمریكا حركت كرده و آسیب های جدی به زیر ساختهای كشور عراق و منطقه وارد آورده است را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد .
5-1) سئوال اصلی و سئوالات فرعی مرتبط با موضوع تحقیق
سئوال اصلی : تسلط بر منابع و ذخایر نفت عراق و ایجاد بحرانهای سیاسی ، اقتصادی و نظامی با اتكاء بر در آمدهای نفتی حاصل از فروش نفت ارزان قیمت توسط گروه داعش ، چگونه باعث ادامه حیات این گروه خواهد شد ؟
سئوال های فرعی :
6-1) فرضیه
1-6-1 ) فرضیه اصلی : دسترسی به درآمدهای نفتی و منابع و ذخایر نفت عراق ادامه حیات گروه داعش را تقویت نموده و ضمن ایجاد بحران سیاسی و نظامی ، باعث اجرای نقشه شوم آمریكا در تجزیه عراق خواهد شد.
2-6-1) فرضیه فرعی : ایجاد تفرقه های قومی و مذهبی در عراق با هدف تجزیه این كشور و كاهش قدرت حاكمه مركزی است .
3-6-1) فرضیه فرعی : توسعه عراق در همگرایی قومی و وحدت سیاسی و هزینه كردن در آمدهای نفتی در زیرساختهای كشاورزی و صنعتی این كشور است . در حالیكه در حال حاضر این در آمدها هزینه جنگ و در گیری های قومیتی می گردد .
7-1) تعریف مفاهیم
ژئوپلیتیک – ژئواكونومی –ژئواستراتژیک – عراق و داعش – امنیت انرژی
1-7-1) ژئو پلیتیك
مفهوم ژئوپلیتیک كه معادل فارسی آن “سیاست جغرافیایی ” است ، رویكرد یا دیدگاهی است برای تبیین سیاست بین المللی كه سعی دارد تا رفتار سیاسی و توانایی های نظامی را برحسب محیط جغرافیایی توضیح دهد . بر طبق این رویكرد ، ژئوپلیتیک با درجات مختلف بیانگر تاثیر جغرافیا بر امور سیاسی و تاریخی است(1988Plano&Alton,) . بنابر این ژئوپلیتیک توجه خود را بر عوامل جغرافیایی كه بر شكل گیری سیاست ها موثرند ، معطوف می دارد (میر حیدر، 1369،18)و در واقع دانشی است كه روابط میان دولت ها و سیاست های اتخاذ شده آنها در حوزه جغرافیا را مورد مطالعه قرار می دهد و تعریف علمی آن یک مفهوم تركیبی از سه عنصر اصلی ، جغرافیا و قدرت و سیاست را شامل می شود . پس بطور خلاصه می توان گفت ” ژئو پلیتیک عبارت است از علم روابط متقابل جغرافیا ، قدرت و سیاست و كنش های ناشی از آن و تركیب آنها با یكدیگر ” (حافظ نیا ، 1385،37)
2-7-1) ژئواكونومی
ژئواكونومی در ادبیات فارسی به مفهوم “جغرافیای اقتصادی” است و به سرزمین ها و جغرافیای طبیعی اتلاق می شود كه در اقتصاد جهانی نقش داشته باشد . تحلیل راهبردهای اقتصادی بدون در نظر گرفتن سود تجاری كوتاه مدت كه از طرف دولتها به منظور تقویت اقتصاد ملی یا بخش های حیاتی ان و به منظور بدست آوردن كلیدهای كنترل آن ، كه از طریق ساختار سیاسی اعمال می شود را ژئواكونومی می گویند . ژئو اكونومی از تركیب سه عنصر جغرافیا ، قدرت و اقتصاد تشكیل گردیده است و ژئواكونومی همانند ژئوپلیتیک می باشد كه در آن سیاست جای خود را به اقتصاد داده است(عزتی و ویسی ، 1385: 29 ) .
3-7-1 ) ژئو استراتژیک
ژئو به معنای جغرافیا و زمین و استراتژی به معنای راهبرد یا روش اجرا است كه دستیابی به اهداف و ماموریت ها را با بهره گرفتن از منابع و مقدورات ممكن می سازد. به عبارت دقیق تر استراتژی در تئوری و عمل به مفهوم استفاده و تهدید به استفاده از قدرت سازمان دهی شده ، برای كسب اهداف و مقاصد سیاسی است (1999:5،Gray). از این رو ژئو استراتژی اصطلاحا” به علمی گفته می شود كه وظیفه كشف روابط بین یک راهبرد و محیط جغرافیایی آن را دارد و با تعیین قلمرو جغرافیایی استراتژیهای نظامی را به منظور هدایت صحیح عملیات پایه ریزی می نماید . ودر واقع این علم راهبردی جغرافیایی است كه سیاست خارجی دولتها و سازمان های بین المللی ، با عنایت به عامل سرزمینی و توزیع جغرافیایی قدرت بر اساس آن شكل می گیرد .
4-71-1) عراق و داعش
عراق كشوری بزرگ و بازیگری مهم در عرصه بین الملل است این كشور با داشتن ذخایر عظیم نفت و گاز طبیعی نقش كلیدی در تامین انرژی جهان دارد و دومین كشور دارنده منابع نفت است و از لحاظ ساختار اجتماعی بافتی نا همگون دارد و از قومیتهای مختلف تشكیل شده است . از همین رو این كشور مورد تعرض بیگانگان و اشغال قرار گرفته است و عرصه تاخت و تاز قدرت های بزرگ ، برای دست یابی و سلطه بر منابع نفت و انرژی این كشور واقع شده است . حربه ها و دست آویز های مختلفی برای استقرار نظامی و تامین امنیت انرژی در این كشور بكار گرفته شده است و اخیرا این كشور دچار بحران های خشونت بار تروریستسی و گروه های به ظاهر مذهبی رادیكال گردیده است كه به شدت حاكمیت عراق و منطقه را تحت تاثیر قرار داده است. این گروه تروریستی موسوم به دولت اسلامی عراق و شام است كه فعالیت خود را ابتدا با نام جماعت التوحید و الجهاد با امضای یک پیمان وفاداری با اسامه بن لادن رهبر گروه القاعده آغاز كرد و در ابتدا سازمان خود را به نام پایگاه و مبنای جهاد در كشور دو رودخانه نام نهاد و سپس به مجمع شورای مجاهدین تغییر نام یافته و پس از آن در اوایل سال 2006 نام حلف المطلبین و چندی بعد نام دولت اسلامی عراق را برگزید و با شكل گیری بحران سوریه و انجام فعالیتهای نظامی در آن كشور به دولت اسلامی عراق و شام ” داعش ” تغییر نام داد گروه داعش یک سازمان تروریستی است كه با حمایت غرب به خصوص آمریكا و انگلیس و حمایت های مالی بعضی از كشورهای منطقه نظیر عربستان و قطر به رهبری ابومصعب زرقاوی تاسیس شده و هم اكنون تحت رهبری ابوبكر البغدادی بعنوان خلافت اسلامی قسمتی از كشور عراق و شهر موصل را به تصرف خود در آورده است و بر چاه های نفت این منطقه مسلط شده اند .
5-7-1 ) امنیت انرژی
بررسی های آماری بیانگر آن است كه میزان نیاز جهان و كشورهای توسعه یافته و در حال توسعه به انرژی در سالهای پیش رو همواره افزایش یافته و رو به تزاید خواهد گذاشت و اهمیت نفت بعنوان یک منبع انرژی برای حداقل سی سال آینده ادامه خواهد یافت . از همین رو قدرتهای بزرگ كه عمدتا كشورهای توسعه یافته و با مصرف انرژی بالا می باشند ، در صدد هستند كه این جریان و انتقال ، در یک مسیر مطمئن و با ثبات و كمترین آسیبی ادامه یابد . امپریالیسم آمریكا نیز بعنوان بزرگترین مصرف كننده انرژی جهان ، دغدغه ی چگونگی تامین نفت و انرژی را در سرلوحه سیاست گذاری خود قرار داده است و به دو جهت در برقراری امنیت انرژی و تامین با ثبات نفت قدم بر می دارد ، نخست اینكه دارای بزرگترین اقتصاد جهان است و به تبع آن بالاترین سطح مصرف انرژی و نفت در این كشور اتفاق می افتد و دوم اینكه برای تسلط بر رقبای خود و اعمال هژمونی اقتصادی و سیاسی ، می بایست نبض بازار نفت و شریانهای اصلی تامین را در اختیار داشته باشد تا بتواند در اعمال سلطه بر رقبای خود فائق آید . لذا در همین زمینه بحث امنیت انرژی همپای امنیت ملی آمریكا و تامین منافع ملی این كشور با رویكرد تامین امنیت انرژی پایش و دنبال می گردد .
8-1) متغیرها
1-8-1 ) متغیر مستقل
-فروش نفت و درآمدهای نفتی
– ژئوپلیتیک و ژئواكونومیک نفت عراق
2-8-1) متغیر وابسته
-بی ثباتی و بحران
-تضعیف حكوت مركزی عراق
9-1) روش تحقیق و جمع آوری اطلاعات
روش جمع آوری اطلاعات در این تحقیق بر اساس اسناد مكتوب ، كتاب های منتشر شده و به روش كتابخانه ای و اسنادی است و از گرد آوری از منابع گوناگون منجمله كتاب ، مجلات ، مقالات ، گزارش ها و روزنامه های خبری و سایتهای اینترنتی و اطلاعات آماری و نموداری با تكیه بر داده های تاریخی و قرائن و شواهد موجود ثبت شده ، استفاده گردیده است .
10-1 ) قلمرو تحقیق
قلمرو زمانی تحقیق از ایجاد شوك نفتی در دهه 70 میلادی و تبیین سیاست های مداخله جویانه قدرتهای بزرگ در حوزه نفت و انرژی می باشد لیكن به لحاظ حساسیت موضوع از زمان اشغال عراق از سال 2003 تا 2015 بصورت برجسته تر دنبال خواهد شد .
قلمرو مكانی تحقیق شامل منطقه نفت خیز خاورمیانه با تمركز بر كشور عراق بعنوان دومین كشور دارنده ذخایر عظیم نفت و گاز جهان می باشد .
11-1 ) سازماندهی تحقیق
سازمان دهی تحقیق در این پایان نامه به صورت زیر دنبال شده است .
1-1-11) فصل اول
-شامل موارد یازده گانه تحقیق ( بیان مساله ، سئوال ، فرضیه ، متغیرها ، اهداف تحقیق ، روش تحقیق ، و روش جمع آوری اطلاعات ، قلمرو تحقیق ، موضوع تحقیق ، و سازماندهی تحقیق و ……) می باشد .
2-11-1) فصل دوم
-این فصل شامل مباحث نظری و بحث های مربوط به حوزه اقتصاد سیاسی نفت و انرژی در منطقه خاورمیانه و كشور عراق است و بر تاثیر گذاری این كالای تجاری سیاسی شده ، بر روابط بین الملل و كشورهای دارای ذخایر نفت و همچنین مصرف كنندگان نفت اشاره خواهد شد و همچنین بر رویكرد قدرت های بزرگ و آمریكا در قبال این منطقه بعنوان قطب انرژی جهان پرداخته خواهد شد .
3-11-1) فصل سوم
-دراین فصل ضمن آشنایی با نحوه شكل گیری و توسعه تحركات گروه افراط گرای داعش در عراق كه همخوان با سیاست های ایالات متحده آمریكا در سلطه بر منابع نفتی منطقه میباشد ، پتانسیل های بالقوه موجود در راستای سیاست تضعیف و تجزیه عراق مورد نقد و واكاوی قرار می گیرد و تاثیرات متقابل بحران ها و نا آرامی های اخیر عراق بر تولید نفت و امنیت انرژی و نقش گروه تروریستی داعش در تحقق سیاست های پیش بینی شده برای عراق ، بررسی می گردد .
4-11-1) فصل چهارم
-این فصل شامل مباحثی در ارتباط با ژئوپلیتیک و ژئواكونومی نفت عراق و شناخت تاریخی و وضعیت سرزمینی ، فرهنگی ، قومی و اجتماعی كشور عراق است و در آن به نقش آمریكا در تحولات جاری عراق و زمینه های بالقوه برای اقدامات جدایی طلبانه و تروریستی در این كشور پراخته می شود و با بررسی متغیرهای مستقل و وابسته و سنجش تحلیلی متغیرها و عملكرد آنها در وضعیت موجود كشور عراق ، و با تجزیه و تحلیل داده ها ، به جمع بندی و نیجه گیری نهایی رسیده و تحقیق را به پایان خواهیم برد .
– ایران ، عربستان ، عراق ، كویت و امارات عربی متحده ( Persian Gulfخلیج فارس)