افزایش روزافزون جمعیت موجب افزایش تولید انواع زبالهها در محیطهای شهری و روستایی شده است. لذا مکانیابی محلهای مناسب دفن پسماند از اقدامات مهم در فرایند مدیریت جامع پسماندهای شهری است. با توجه به اثرات زیستمحیطی، اقتصادی و اکولوژیکی محلهای دفن پسماند شهری انتخاب محل دفن باید با دقت و طی یک فرایند علمی صورت بگیرد. اگرچه دفن آخرین گزینه در سلسلهمراتب مدیریت پسماندهای شهری است اما در کشورهای توسعهیافته دفن یک روش معمول میباشد و در کشور ایران نیز دفن به عنوان آسانترین و ارزانترین گزینهی مدیریت مواد زائد همواره مورد توجه بوده است. (منوری، ۱۳۷۰). كاربرد این روش، به ویژه در اشكال تلنبار در مقایسه با دیگر گزینهها، به دلیل ارزان بودن و سادهترین نحوه مدیریت موجب گردیده كه بدون برنامهریزیهای اصولی، دفع پسماندها اغلب در مکانهای غیر آماده و كنترل نشده صورت گیرد (1990 Karbanda. E). این امر مشکلاتی مانند خروج شیرابه، آلودگی خاک، آتشسوزی، پراکندگی زباله، در معرض آلودگی قرار گرفتن آبهای زیرزمینی و غیره را به وجود آورده است. خروج شیرابه از محلهای دفن زباله و ماندآبهای حاصل از آن ها معمولاً شامل مقدار قابلتوجهی مواد آلاینده میباشد که ممکن است وارد سفرههای آب زیرزمینی شده و کیفیت آب را کاهش دهد که برای سلامتی انسان بسیار خطرآفرین است. در صورتی که عملیات دفن بهداشتی پسماندها، فرایندی است با مراحل حساس و نیازمند دقت نظر و مطالعات تخصصی و طراحی در مراحل مکانیابی، آماده سازی و اعمال مدیریت صحیح در مرحله بهرهبرداری میباشد (فتایی، ۱۳۸۵(غالباً تمامی اثرات زیانبار پر اهمیت كه در طول ارزیابی اثرات محیطزیستی نمایان میشوند باید در طول فرایند مکانیابی مورد توجه قرار گیرند (2005 Ball J.M,) به جرئت میتوان گفت كه یک مکانیابی صحیح میتواند بیش از نیمی از نگرانیهای موجود در یک محل دفن را مرتفع سازد (حیدر زاده، ۱۳۸۳).
دفن بهداشتی زباله عبارت است از انتقال مواد زائد جامد به محل ویژهی دفن آن ها در دل خاک به نحوی که خطری متوجه محیطزیست نشود، در هر منطقهای که زمین کافی و مناسب وجود داشته باشد این روش میتواند به خوبی مورد استفاده قرار گیرد. دفن بهداشتی زباله یک روش کاملاً قابلقبول مطمئن برای دفع زبالههای شهری است و به عنوان یک جایگزین در مقابل تلنبار کردن زباله مطرح است. پوشاندن مواد به طور موثر از تماس حشرات، جوندگان، حیوانات دیگر و پرندگان با زبالهها جلوگیری به عمل میآورد (عمرانی،۱۳۸۵).
بنابراین لازم است مطالعات وسیعی برای برنامهریزی طراحی و مکانیابی محل دفن زبالههای شهری با توجه به فاکتورهای موثر در این راستا انجام گیرد در این زمینه معیارها و عوامل متعددی دخالت دارند که هر کدام به نوبه خود از اهمیت خاصی برخوردارند و محدودیتهای را در انتخاب مکان ایجاد خواهند کرد. از مهمترین این معیارها میتوان به عوامل مختلفی نظیر معیارهای هیدروژئومورفیک منطقه از جمله مخروطه افکنه، فاصله از آبهای سطحی، فاصله از چاهها، آبهای زیرزمینی، لیتولوژی، کاربری اراضی، شیب، اراضی ناپایدار، بارش، فاصله از مناطق مسکونی و جادهها اشاره نمود دفن بهداشتی پسماندهای شهری مانند هر پروژه مهندسی دیگر به اطلاعات پایه و برنامهریزی دقیق نیازمند است. در انتخاب فاکتورهای متعدد جهت مکانیابی دفن بهداشتی مواد زائد تصمیم گیران را به طور ناخودآگاه به سوی استفاده از سیستمی سوق میدهد که علاوه بر دقت بالا از نظر سرعت و سهولت انجام در حد بالایی قرار داشته باشد. از جمله این رویکردها استفاده توأم از مدل تصمیمگیری چند معیاره و سامانه اطلاعات جغرافیایی است (پناهنده و همکاران ۱۳۸۸) بنابراین به منظور مکانیابی محل مناسب دفن پسماند شهر بیستون از نرمافزار ARC GIS و مدل AHP استفادهشده است. این مدل یک روش ساده محاسباتی بر روی ماتریسهاست که با ایجاد سلسلهمراتب مناسب و پردازش گام به گام مراحل و ترکیببندی آن میتوان ضرایب وزنی گزینههای مختلف را برآورد نمود.
هدف از این پژوهش مکانیابی دفن زباله در شهر بیستون با بهره گرفتن از معیارهای هیدروژئومورفولوژی منطقه و از طریق سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS ومدل AHP میباشد. این پژوهش سعی دارد تا به مکانیابی بهینه محل دفن پسماند شهری که مناسبترین و درعینحال با کمترین آثار مخرب زیست محیطی وانسانی راشناسایی و به صورت نقشه ارائه نماید.
فصل اول
کلیات تحقیق |
۱-1 – بیان مسئله
افزایش جمعیت و توسعه و گسترش شهرها نیاز انسان به مواد مصرفی را روزبهروز افزایش داده است. زیادشدن مواد مصرفی موجب افزایش پسماندها میشود که انسان به طور فزاینده ای وارد محیطزیست می کند. این پسماندها یکی از عوامل مهم آلودگی به حساب میآید که با گذشت زمان کیفیت مواد زائد جامد تغییریافته و حجم پسماندها و مواد غیرقابل تجدید افزایش یافته است.) عبدلی۱۳۸۵)
تحول صنایع و تکنولوژی و برخورداری جوامع بشری از وسایل نوین زندگی که موجب رفاه و آسایش بیشتر انسانها گردیده است به نوبه خود مسائل و مشکلاتی را نیز مطرح ساخته که باید در بطن این پیشرفتها و تحولات مورد توجه قرار گیرد. توجه به محیطزیست و از آن جمله مواد زائد جامد مسئلهای است که در سالهای اخیر مورد توجه خاص جهانیان قرار گرفته است. یكی از اثرات افزایش تدریجی جمعیت در مناطق شهری افزایش میزان زباله و مشكل دفع آن است دفن به عنوان سادهترین و در بسیاری از مناطق كم هزینهترین روشهای دفع است 2005 ) ( Kontos et al,بنابراین در گذشته برای دفع مواد زائد بیشتر بر آن تكیه شده است. هدف اصلی دفن، دفع مطمئن و طولانی مدت مواد زائد جامد از نقطه نظر سلامتی و زیستمحیطی است (عبدلی. ۱۳۷۹) بنابراین به منظور كاهش مخاطرات بهداشتی عمومی و اثرات سوء بر محیطزیست، وضعیت محیطزیست طبیعی و شرایط اجتماعی و اقتصادی منطقه دفن مورد بررسی دقیق قرار میگیرد. (امینی، ۱۳۸۵)به منظور غربال سازی سایتهای مناسب در میان مجموعه مکانهای انتخابی، در این بخش براساس معیارها و پارامترهای حاكم نسبت به اولویت دهی محلهای انتخابشده در محدوده وسیع مورد مطالعه اقدام میگردد. معیارها و پارامترهای تعیینکننده در انتخاب محلهای دفن زائدات جامد هر كدام به نوبه خود از اهمیت خاصی برخوردار بوده و محدودیتها و اولویتهای از نظر اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی انتخاب محلهای مناسب دفن زائدات ایجاد مینمایند. هدف نهایی همه این معیارها یافتن محلی با كمترین اثرات سوء زیستمحیطی محل دفن زباله شهر میباشد. امروزه دفن پسماندهای جامد شهری یکی از مسائل اساسی جوامع شهری و روستایی محسوب میگردد. بهبود وضع بهداشت عمومی، ارتقاء سطح زندگی، گسترش فرهنگ مصرفگرایی در میان مردم، فزونی روزافزون مراکز صنعتی، کارگاهها و کارخانه گوناگون سبب شده است تا روزانه مقدار زیادی پسماند به صورت جامد وارد فضای عمومی شهر شده و سلامت مردم را در معرض خطر قرار دهد. منظور از پسماند شهری، پسماندهایی است که به صورت معمول از فعالیتهای روزمره انسان در شهرها، روستاها و خارج از آن ها تولید میشود از قبیل زبالههای خانگی، نخالههای ساختمانی، پسماندهای بیمارستانی، صنایع و کارخانهها میباشد. (چوبانوگلوس ,۱۳۹۰) هنوز در بسیاری از شهرهای دنیا از جمله در شهر بیستون زبالهها پس از جمع آوری در نزدیکترین محل روی هم انباشته میشود که اغلب این مکانها پتانسیل پذیرش مواد زائد به خصوص پسماندهای سمی را نداشته لذا مشکلاتی برای محیطزیست و شهروندان ایجاد میکند. به همین دلیل مدیریت دفن بهداشتی زباله یکی از روشهایی است که در حال حاضر هم پای بازیافت مورد توجه مدیران قرار گرفته است. لازم است که مطالعات وسیعی برای برنامهریزی، و اجرای جایگاه انجامشده و فاکتورهای مؤثر در این برنامهریزی و طراحی را در جهت حفظ سلامت و بهداشت شهروندان و منافع آن ها و حفظ محیطزیست مورد توجه قرارداد. مکانیابی یک محل دفن فرایندی پیچیده است زیرا باید تمامی پارامتر های اجتماعی، زیستمحیطی و فنی را دارا باشد. هدف از پروسه مکانیابی این است كه مناطقی با حداقل خطر برای سلامت عموم و محیطزیست شناسایی گردند و از لحاظ اقتصادی نیز مقرون به صرفه باشند. یک مكان مناسب دفن باید بتواند معیارهای مختلف زیستمحیطی، سیاسی، اقتصادی، هیدرولوژی، توپوگرافی و دیگر معیارها را برآورده سازد. متأسفانه در كشور ما دستورالعمل مدونی در ارتباط با ضوابط و معیارهای یک مكان دفن بهداشتی وجود ندارد. (عبدلی ۱۳۹۰)
هیدروژئومورفولوژی به مطالعه ناهمواریهایی که تحت تأثیر آب به وجود آمدهاند میپردازد. (ولایتی). در ارزیابی محل دفن باید شاخصهای مختلف هیدرولوژیکی و زمینشناسی محل شامل چاههای آب و تراز بالای آب زیرزمینی، فاصله محل دفن از دریاچهها و رودخانهها، دشتهای سیلاب گیر، وضعیت فیزیکی محل دفن، فاصله محل دفن از مناطق دارای گسل، شیب عمومی زمین و جنس خاك و هم چنین ساختارهای سنگ آهك، كربناته، سنگ شكافته شده یا دیگر ساختارهای سنگی متخلخل که ساختارهای سستی در مقابل تراوش شیرابه و انتشار گازهای تولیدشده به حساب میآیند در نظر گرفته شود.( عبدلی ،۱۳۹۰) مکان نادرست برای دفن زباله میتواند به هزینههای زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادی منجر شود. از این رو روشهای مناسب در شناسایی سایت های بالقوه برای دفن زباله به برنامهریزان، مهندسان عمران و توسعهدهندگان کمک می کند. نرمافزارهای GIS میتواندبا انتخاب مکان مناسب به حفاظت از آلوده شدن زمین و سطح آب، آلودگی هوا و بوی مضر از تخمیر مواد زائد تجزیه نشده در جوامع، دود ناشی از سوختن زباله، بهداشت عمومی و کاهش بار مالی در جهت مکانیابی محل دفن بهینه پسماند کمک نماید. (Solmon Gbanie,2013 )
در شهر بیستون روزانه در حدود چهار تن زباله تولید میشود که به دلیل عدم وجود تجهیزات بازیافت تمامی آن تلنبار یا سوزانده میشود. این خود میتواند زمینه بروز مشکلات زیستمحیطی بهداشتی و اجتماعی فراوان شود. چنانچه محل اولیه دفع زباله در حدود ده سال پیش در کنار کارخانه قند و رودخانه دینور در نزدیک به خروجی شهر مشکلات بهداشتی و زیستمحیطی عدیدهای را به وجود آورده بود. این مکان در کنار رودخانه اصلی شهر بوده و باعث آلودگی آب میشد و هم چنین به دلیل نزدیکی به شهر چهره نامناسبی به شهر توریست پذیر بیستون بخشیده بود و بوی نامطبوع زباله ساکنین شهر را به شدت آزار میداد.
مشکلات احتمالی موجود در محل دفن پسماند در شهر بیستون شامل احتمال بروز آلودگی آبهای زیرزمینی به دلیل واقع بودن بر روی خاکها و سنگهای آهکی و وجود چشمههای کارستی در اطراف آن، احتمال بروز آلودگی در آبهای سطحی به دلیل احتمال نفوذ شیرابه و یا ورود رواناب به محل دفن زباله، اشراف داشتن محل دفن به اراضی روستایی پاییندست که منجر به انتقال آلودگی به داخل روستاها میشود. این پژوهش سعی در پاسخگویی به این مسئله دارد که با توجه به کارستی بودن منطقه، مخرو طه افکنه ها موجود در منطقه مورد نظر مکانهای مناسبی برای دفن پسماند شهری محسوب میشوند یا نامناسب هستند. با توجه به مشکلات عنوانشده مکان مناسب برای دفن بهینه پسماندهای شهری مشخص میشود چرا که مکانیابی مناسب میتواند بسیاری از مشکلات قابل پیشبینی در یک محل دفن را به شکل قابلتوجهی مرتفع سازد. روند دفع زباله در سالهای اخیر در شهر بیستون حاکی از عدم توجه به مسائل زیستمحیطی، بهداشتی اقتصادی و اجتماعی ناشی از دفع غیراصولی زبالهها در این شهر است. تلنبار غیراصولی زبالهها در نزدیکی شهر بیستون و در ورودی شهر، کنار رودخانه دینور سپس انتقال آن به نزدیکی یکی از روستاهای اطراف حاکی از لزوم انجام مطالعات برای مکانیابی محل مناسب دفن پسماند این شهر میباشد.
۱ -2- سؤالات تحقیق
۱-شاخصهای هیدروژئومورفولوژیکی موثر در امر مکانیابی محل دفن پسماندهای جامد شهر بیستون کدامند؟
۲-آیا مکانهای فعلی دفن پسماندهای شهری بیستون مطابق معیارهای هیدروژئومورفولوژیکی میباشند؟
۳- پهنههای مناسب برای دفن زبالههای جامد در منطقه مورد مطالعه کداماند؟
۱-3–فرضیههای تحقیق
۱-محل کنونی دفن پسماندهای شهری با شاخصهای هیدروژئومورفولوژیکی منطبق نیست.
۲-وزن شاخصهای هیدروژئومورفولوژیکی در انتخاب محل مناسب دفن پسماندها بیش از سایر عوامل است.
۳-مخروطه افکنه های منطقه مکانهای مناسبی برای دفن زباله هستند.
۱-4-هدف اصلی از اجرای این تحقیق
هدف اصلی از اجرای این تحقیق اعمال انواع عملیات تحلیلهای مکانی با بهرهگیری از فناوری سیستم اطلاعات جغرافیایی به منظور مکانیابی محدودههای بهینه با حداقل اثرات سوء زیستمحیطی برای دفن پسماند شهری بیستون است. بررسی نتایج نشان میدهد مدل منتج از روش AHP ضمن انتخاب مکان دفن زباله در منطقه قابلقبول، سایر مناطق را نیز پیشنهاد میکند و در نهایت بهترین و به صرفهترین مکان را از نظر زیستمحیطی و اقتصادی معرفی می کند.
۱-5-دلایل توجیهی و ضرورت انجام تحقیق
تا سال ۱۳۸۵ زبالههای شهر بیستون در کنار پل خروجی شهر در مجاورت رودخانه دینه ور رود در ورودی شهر با مساحتی حدود یک کیلومتر تلنبار می شده است. به دلیل مشکلات ایجادشده از جمله مدفون شدن پل تاریخی بیستون معروف به «پل صفوی» که قدمت آن به دوره ساسانی میرسد در انباشت زبالههای شهر بیستون، که تأثیرات شیمیایی زبالهها و فعل و انفعالاتی که صورت میگیرد، آسیبهای زیادی به این اثر ارزشمند تاریخی رسانده و همچنین باعث آلودگی آب رودخانههای «دینه ور» و «گاماسیاب شده بود. تأثیر این زبالهها به اضافه پساب کارخانه قند در شهرک سر پل بیستون که به رودخانه «گاماسیاب» وارد میشود، موجب مرگ هزاران ماهی و همچنین آسیب رساندن به محیطزیست شده است. پسماندهای تلنبار شده به دلیل منظره نامناسب، بوی نامطبوع و مشکلات بهداشتی و زیستمحیطی که برای ساکنان شهر به وجود آورده بود محل دفع زباله تغییر یافت و در درهای نزدیک روستای کمینجه برای دفع زباله در نظر گرفته شد که با مخالفت ساکنان روستا مواجه شد. در حال حاضر زبالهها در چاله هرسین – صحنه دفع میشود. که شهرداری بیستون سعی در بستن قرارداد با شرکت بازیافت کرمانشاه دارد لازم به ذکر است که قبلاً نیز اقداماتی جهت عقد قرارداد صورت گرفته است ولی به دلیل تغییر مدیریت و وضعیت نامناسب مالی شهرداری بیستون با شکست مواجه شده است.
با توجه به مشکلات بهداشتی، زیستمحیطی پیشآمده بررسی فاکتورهای مختلف انسانی و طبیعی از جمله معیارهای هیدروژئومورفولوژی برای مکانیابی بهینه محل دفن پسماند شهری بیستون ضرورت مییابد.
۱-6-پیشینه تحقیق
۱-6-1-پیشینه تحقیق در جهان
در زمینه مکانیابی محل دفن مواد زائد شهری تألیفات و تحقیقات متعدد و مختلفی در قالب کتاب و مقالات علمی و پایاننامه صورت گرفته است و در کشورهای پیشرفته مدتهاست که از GIS در مکانیابی اراضی شهری استفاده میشود و تحقیقات زیادی نیز صورت گرفته است که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
در سال ۱۹۹۲ ویلیام هندریکس و دیوید باکلی در پژوهشی با عنوان کاربرد GIS در مکانیابی محل دفن مناسب زباله در ایالت ورمونت امریکا، منطقهای ۲۱۰ هکتاری را از لحاظ شاخصهای فیزیکی و اقتصادی چون خاک مناسب، عمق سنگ مادر، کاربری زمین، آبهای سطحی، پهنه بندی ارتفاعی و… مورد ارزیابی قرار داده و مکان مناسب دفن زباله را در اطراف ناحیه Mad شناسایی نمودند.
گارنر و همکاران (۱۹۹۹) در زمینه بهکارگیری روش AHP در مکانیابی محل دفن تحقیقی انجام دادهاند که در آن تلفیقی از روش فازی در محیط رستری برای غربال اولیه مکانهای دفن در کشور تایلند
بهکاربردهاند همچنین در این مطالعه روش فازی با منطق بولین مقایسه شده است و نتایج مورد بررسی قرار گرفتهاند آن ها در این تحقیق از معیارهای شیب، فاصله از عوارض جغرافیایی و ارتفاع استفاده کردهاند.
چرج (۲۰۰۲) برای یافتن مکان مناسب دفن شهر ستالونیکی در کشور یونان با بهره گرفتن از دو روش بولین و ارزیابی چند معیاره اقدام به مکانیابی نموده و یک شبکه برای مکانیابی مکانهای مناسب برای سالهای آینده ایجاد نمود. همچنین یک مدل مشاهده گر جهت کمک به محلهای مناسب ایجاد و یکسری پارامترها و محدودیتها بر اساس قوانین اروپایی و جهانی جهت مکانیابی محل دفن پسماند ارائه نمود.
واستا وناسوات (۲۰۰۳) در تحقیق خود در اطراف شهر رانسی با بهره گرفتن از سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور با در نظر گرفتن معیارهایی چون زمینشناسی گسلها، شیب زمین، نوع سنگ مادر، خاک، آبهای سطحی و عمق آب زیرزمینی مراکز شهری، شبکه ارتباطی موجود، فاصله از فرودگاه و… با بهره گرفتن از سیستم وزن دهی به شاخصها از طریق مقایسات زوجی ۵ محل مجزا در اندازههای مختلف را جهت دفن زباله این شهر 800 هزار نفری انتخاب نمودند.
هوبینا (۲۰۰۵) با بهره گرفتن از الگوریتم چند معیاره بر اساس مقادیر دوتایی اقدام به مکانیابی دفن زباله مسنیک کرده است هدف ایجاد مدل ارزیابی چند معیاره مدلی که توپولوژی برای تصمیمگیری برای مکان مناسب دفن را بالا میبرد نقشه مناسب محل دفن از ترکیب لایههای وزن دهی شده شامل عوامل و موانع به دست میآید هر دو معیار عوامل و منابع، از منابع متفاوتی شامل نقشههای رقومی، پوشش زمین،منابع آبی مراکز جمعیتی، جادهها، زمینشناسی، اقلیمی بعد از وزن دهی به معیارهای عوامل و موانع مکان مناسب را با بهره گرفتن از ابزار در شمال منطقه انتخاب کردهاند.
گریکین و همکاران در سال (۲۰۰۹) به مطالعه مکانیابی محل دفن مواد زائد شهر بیجینگ چین با بهره گرفتن از سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS و فرایند تحلیل سلسلهمراتبی AHP پرداختهاند. در این پژوهش ازGISجهت ارائه اطلاعات مکانی استفادهشده است. همه نقشهها از ۱ پایینترین تا ۵ بالاترین درجه تناسب نمرهگذاری شده است و مکانهای انتخابی بر اساس بالا بودن وزن معیارها تعیین شده است. که به مناطق عالی، خوب و نامناسب تقسیمبندی شده که مناطقی که از نظر وزنی عالی هستن به عنوان مکانهای بهینه دفن مواد زائد تعیین شده است.
سنر وهمکاران (۲۰۱۰) مکانیابی دفن مواد زائد جامد را با بهره گرفتن از سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS و مدل AHP برای حوضه سیرنیک آلبورا انجام داده است که یکی از مهم ترین نواحی آب شیرین ترکیه است بدین منظور ده معیار مختلف لیتولوژی، آبهای سطحی، عمق آب زیرزمینی، کاربری اراضی، پوشش خاک، منظر، ارتفاع، شیب، فاصله از جاده, و مناطق مسکونی در رابطه با مکان دفن زباله بررسی شدهاند. سولومون پیتر گبانی و همکاران در سال ۲۰۱۳ به مکانیابی محل دفن زباله با بهره گرفتن از سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS و مدل MCDA روش تصمیمگیری چند معیاره پرداخته است. نتیجه به دست آمده نشان میدهد۳/۸۳ درصد از منطقه برای دفن زباله نامناسب است. بر اساس پارامترهای شیب، لیتولوژی، توپوگرافی، فاصله از شهر، جاده، قیمت زمین، منظر و رضایت مندی جامعه نتیجهگیری کرده است.
–1-6-1 پیشینه تحقیق در ایران:
علاوه بر پژوهشهای صورت گرفته در این زمینه در جهان میتوان به کار های که در این زمینه در ایران انجامگرفته اشارهکنیم از جمله اینکه: کتاب مدیریت مواد زائد جامد (اصول مهندسی و مباحث مدیریتی) از جرج چوبانگلوس، هیلاری تیسن و رولف الیاس، که در سه جلد مجزا توسط محمدعلی عبدلی و دکتر منیره مجلسی در سال ۱۳۷۱ و ۱۳۷۰ به فارسی ترجمه شده است و یکی از کاملترین مرجع در مورد موضوع مورد مطالعه میباشد، نویسندگان تمام جزییات امر را در فصول متفاوت و تحت عنوان عناصر مدیریت مواد زائد مورد بررسی قرار دادهاند. عمرانی (۱۳۷۹) فقط روی چند موضوع مواد زائد از جمله معیارهای محل دفن بحث کرده است. سعید نیا (۱۳۷۸) تولید مواد زائد، جمع آوری و حملونقل و دفع مواد زائد شهری را مورد ارزیابی قرار میدهد.
سیدکوئی ۱۳۷۸ روش تحلیل سلسلهمراتبیAHP را برای مکانیابی محل دفن پسماند توسط GIS ارائه داده است. در این مطالعه چهار معیار نزدیکی به شهر، نوع کاربری زمین، محدودیت خاک (شامل شیب، بافت، نفوذپذیری، عمق سنگ بستر) و عمق آبهای زیرزمینی را در مکانیابی محل دفن برای منطقه کلیوند در اوکلاهاما را مورد بررسی قرار داده و وزنها را از روش مقایسه دوتایی محاسبه کرده است.
عبدلی (۱۳۷۹) تجارب کشورهای دیگر جهان ازجمله کشورهای اروپایی در جهت دفن و یا دفع مواد زائد شهری میپردازد ولی به نظر میرسد تجارب کشورهای پیشرفته از جمله انگلستان و فرانسه بسیار جامع تر از تجربیات این کتاب باشد. نویسنده خلاصه وار به بررسی این تجارب پرداخته و از ارائه جزییات موضوع پرهیز نموده است. عبدلی (۱۳۷۹) با بررسی تک تک شهرهای بزرگ ایران از لحاظ آماری آن ها را با یکدیگر مقایسه کرده است.
پوراحمد و همکاران در سال ۱۳۸۰ با بهره گرفتن از دادههایی چون فاصله از گسلهای منطقه، فاصله از آب منطقه، جهت باد، خاکشناسی، هیپسومتریک (طبقات ارتفاعی)، پوشش گیاهی و زمینشناسی و از طریق مدلهای مختلف تلفیق اطلاعات و نقشهها که بر اساس مدل منطق فازی ترکیبشدهاند، مکانهای مناسب برای دفن بهداشتی مواد زائد شهر بابلسر مکان گزینی و در نقشههای مختلف ارائه شده است.
حیدر زاده (۱۳۸۰) با بررسی عوامل زیستمحیطی و اجتماعی و اقتصادی در مکانیابی دفن زباله با روشهای رتبهای، نسبتی و دوتایی به معیارها وزن داده است. روش مقایسه دوتایی را به عنوان یکی از کاراترین روشها معرفی و سپس گزینههای مختلف را با یکدیگر مقایسه کرده است و با بهره گرفتن از GIS مکانیابی کرده است در مرحله پایانی با بهره گرفتن از فرایند تحلیل سلسلهمراتبی از بین مکانهای انتخاب شده بهترین مکان را انتخاب کرده است.
خراسانی و همكاران، ۱۳۸۳در پژوهشی با عنوان مطالعات زیستمحیطی در جهت انتخاب محل مناسب دفن زبالههای شهر ساری با بهره گرفتن از GIS به مطالعه پارامترهایی چون سطح آبهای زیرزمینی، شیب، فاصله از شهر و مراکز جمعیتی، فاصله از جنگل، فاصله از منابع آبهای سطحی، فاصله از جادههای دسترسی، فاصله از خطوط انتقال نیرو، نوع خاکها و سنگها پرداختهاند. پارامترهای مذکور با روش منطق بولین و فازی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند و نهایتاً نقشه مکانهای مناسب برای دفن زباله در این شهر حاصل آمده است. ولیزاده و همکاران در سال ۱۳۸۶ در طرح ملی مکانیابی محل دفن و دفع زبالههای ویژه صنعتی در منطقه شمال غرب کشور با بهره گرفتن از ۲۴ لایه اطلاعاتی و بهکارگیری روشهای بولین، فازی و همپوشانی لایهها، مکانهای بهینه را مورد شناسایی قرار دادهاند. نیرآبادی در سال ۱۳۸۶ با روشهای بولین و فازی و با بهره گرفتن از تصاویر ماهوارهای در محیط (GIS) به مکانیابی محل دفن زباله در شهر تبریز پرداخته است. عادلی (۱۳۸۶) به بررسی ویژگیهای ژئومورفیک در مکانیابی کاربریها در مکانیابی محل دفن مواد زائد شهر بناب پرداخته است. فرایند مکانیابی با در نظر گرفتن معیارهای ژئومورفولوژی و معیارهای فرعی چون سنگ، خاک، شیب، گسل، اراضی ناپایدار و… میباشد. همچنین علاوه بر معیارهای ژئومورفولوژی به معیارهای زیستمحیطی، اقتصادی، اجتماعی، و هیدرو اقلیم نیز توجه شده است در این پژوهش در مورد مکانیابی با بهره گرفتن از GIS و تعیین مکان بهینه دفن با روش AHP انجامگرفته است. نیرآبادی (۱۳۸۶) به مکانیابی محل دفن مواد زائد شهری تبریز با بهره گرفتن از سامانه اطلاعات جغرافیایی پرداخته است. در این پژوهش از روشهای بولین، تحلیل سلسلهمراتبی AHP ترکیب خطی وزنی WLC و وزن دهی ساده افزایش SAW استفاده کرده است.
شهابی، هیمن در سال (۱۳۸۸) در پایاننامه ارشد خود نقش عوامل ژئومورفیک را در مکانیابی محل دفن مواد زائد شهر سقز با بهره گرفتن از GIS و فناوری سنجش از دور پرداخته است. در این پژوهش ۲۲ عامل موثر در مکانیابی محل مناسب دفن مواد زائد در نظر گرفته شده است. که در نهایت با رقومی کردن و وزن دهی ۱۳ لایه بر اساس استانداردهای موجود از قبیل شیب، فرسایش، گسل، آبهای سطحی، آبهای زیرزمینی، چاهها، منطقه حفاظتشده، فرودگاه، پوشش گیاهی، خطوط ارتباطی، خطوط نیرو، فاصله از شهر سقز و مراکز جمعیتی و واردکردن لایههای مذکور به محیط GIS و EDRISI و تشکیل پایگاههای اطلاعاتی و با بهره گرفتن از مدهای AHP, SAW, WLC در مرحله اولیه و با انتخاب چهار مکان نهایی محل دفن مناسب تعیین شده است. پیمان حیدریان و همکاران در سال ۱۳۹۰به مکانیابی محل دفن پسماند شهری با بهره گرفتن از مدل های -AHP FUZZY و FUZZY-TOPSIS به مطالعه شهر پاکدشت پرداختهاند. با توجه به معیارهای مختلف عوامل محیطی، اجتماعی، دسترسی، هیدرولوژی، زمین ساختی، زیستمحیطی FAHP برای تصمیمگیری مکانهای مناسب و از روش FUZZY-TOPSIS برای اولویتبندی مکانهای پیشنهادی دفن پسماند استفادهشده است.
خورشید دوست و عادلی،( ۱۳۸۸) در پژوهشی با عنوان استفاده از فرایند تحلیل سلسلهمراتبی (AHP) برای یافتن مكان بهینه دفن زباله در شهر بناب معیارهای ژئومورفولوژی، هیدرواقلیم، زیستمحیطی، كاربری اراضی، شبکههای انتقالی و هزینههای اقتصادی را مورد مطالعه قراردادند. ابتدا وزن بین معیارها را تعیین کردند. این وزنها با توجه به اهمیت معیارها در مقابل یکدیگر، نسبت به هدف (یافتن محل مناسب دفن زباله) تعیین میشوند. ابتدا معیارهای لایه اصلی با یکدیگر مقایسه میشوند سپس نوبت به زیر معیارها میرسد که بر اساس معیارهای مورد نظر، مناطق مختلف منطقه از نظر توانایی دفن زباله اولویتبندی شدند و جنوب شهر بناب واقع در ۷ کیلومتری جاده ملکان به عنوان مناسبترین محل انتخاب شد.
مرضیه مهتابی اوغانی و همکاران در سال۱۳۹۲ به مقایسه دو روش فرایند تحلیل سلسلهمراتبی و تاپسیس در مکانیابی محل دفن پسماندهای شهر کرج پرداختهاند. در این تحقیق دو روش برای تعیین اولویت گزینههای دفن در کرج استفادهشده است. روش بررسی از روی هم گذاری لایههای اطلاعاتی (نقشههای رقومی) و بهکارگیری توابع پرس و جو در نرمافزار۹٫۲ Arc GIS، ۴ منطقه در جنوب محدوده مورد مطالعه (کرج) شناسایی شده بود. سپس اولویتبندی گزینهها با بهره گرفتن از روش فرایند تحلیل سلسلهمراتبی و تاپسیس انجام و نتایج با یکدیگر مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفته است. یافتههای این بررسی مبین این واقعیت است که هر دو روش فرایند تحلیل سلسلهمراتبی و تاپسیس در اولویتبندی گزینههای دفن، روشهای مناسبی هستند. دیگر محققان ایرانی نیز با بهره گرفتن از نرمافزارهای GIS برای شهرهای سمنان، سنندج، بناب، بابلسر، رامهرمز، کوهدشت، شیراز، زنجان، کرمانشاه، تبریز به مکانیابی دفن زباله پرداختهاند.
در سال ۱۳۹۲ مهدی ریاحی خرم، مریم سلطانیان، بهاره لرستانی مقالهای تحت عنوان مکانیابی دفن پسماندهای جامد شهر هرسین به روش الکنو ارائه دادند که در آن به مقوله مکانیابی بهترین محل دفن زباله در شهرستان هرسین در استان کرمانشاه میپردازد. در این تحقیق موردی از سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS به عنوان یک ابزار قدرتمند استفادهشده است. همچنین به منظور جمعبندی دادهها یا همان لایههای اطلاعاتی دیجیتال از مدل الکنو استفادهشده و لایههای اطلاعاتی کاربردی شامل لایه خاک، لایه بارش و لایه عمق آبهای زیرزمینی منطقه میباشد. در این مطالعه ابتدا لایههای یادشده روی هم گذاری گردید و سپس مناطق مستعد جهت کاربری دفع پسماند شهر هرسین شناسایی شد و بر اساس سیستم نمره دهیم دل، مناطق شناسایی شده، اولویتبندی شده است. پس از روی هم گذاری لایه ها، ۶ منطقه در اراضی شهرستان هرسین که دارای توان لازم برای تخصیص کاربری دفع پسماند شهری هرسین میباشد، شناسایی شد و این مناطق بر روی نقشه مشخص گردید و نمره تخصیص یافته برای هر یک از مناطق شش گانه فوق بدست آمده است.
در همه این تحقیقات عوامل ژئومورفولوژی مانند شیب، جنس زمین، تکتونیک به عنوان شاخصهای موثر در مکانیابی به چشم میخورد اما هیچ یک از آن ها در تحقیقات خود نقش هیدروژئومورفولوژی را به عنوان یک متغیر مستقل و تاثیرگذار در نظر نگرفتهاند.
ما با توجه به اینکه در شهر بیستون در مورد مکانیابی دفن پسماندهای شهری هیچگونه مطالعه ای صورت نگرفته است و زباله های این شهر به خارج از محدوده بخش بیستون حمل و در چاله هرسین –صحنه به صورت غیراصولی دفع می شود و با در نظر گرفتن اینکه منطقه مورد نظر دارای سازند کارستی و سفرههای آب زیرزمینی و خاکهای آبرفتی و حاصلخیز مخروطه افکنه ای میباشد در این منطقه لزوم تحقیقات هیدروژئومورفولوژیکی بیش از مناطق دیگر احساس میشود. لذا در این تحقیق سعی میشود با توجه به شاخصهای هیدروژئومورفولوژیکی و با بهره گرفتن از نرمافزارهای GIS و مدل سلسلهمراتبی AHP مکان بهینه جهت دفن پسماندهای جامد شهری مکانیابی شود.
۱-7- مبانی نظری (مفاهیم و تعاریف)
1-7-1 پسماند
مواد زائد جامد یا پسماند به کلیه مواد زائد حاصل از فعالیت های روزمره انسان و حیوان که در حالت طبیعی به صورت جامد بوده و به علت بلا استفاده بودن و یا ناخواسته به دور انداخته میشوند پسماند گفته میشود. (سازمان مدیریت پسماند شهری)
پسماند شهری: (Municipal solid wast)MSW: مواد زائد غیر خطرناکی را گویند که در مناطق مسکونی، تجاری، موسسات و صنایع سبک تولید میشوند این پسماندها شامل پسماند فرایندهای صنعتی، پسماندهای کشاورزی معادن و لجن فاضلاب نمیشوند.(عبدلی، 1370)
1-7–2– انواع پسماند
در زندگی روزمرة بشر زائدات مختلفی تولید میشود كه میتوان آن را به دو دستة كلی پسماند و پساب تقسیم كرد. در این تقسیم بندی، هر نوع مادة جامد، گاز و مایعی (به غیر از فاضلاب) که به طور مستقیم یا غیر مستقیم از فعالیت انسان حاصل شده و از نظر تولید کننده، زائد تلقی شود، جزء گروه پسماندها، محسوب میگردد و فاضلابهای تولیدی نیز، در دسته پسابها، قرار می گیرد. پسماندها را میتوان بر حسب منابع تولید كنندة آن، به انواع مختلف طبقه بندی نمود. (عباس پور.۱۳۸۴)
پسماندهای عادی : به کلیه پسماندهایی گفته میشود که به صورت معمول از فعالیتهای روزمره انسانها در شهرها، روستاها و خارج از آن ها تولید میشود و شامل نخالههای ساختمانی و زبالههای خانگی میگردد. زبالههای خانگی خود به دو دسته پسماند تر و پسماند خشک تقسیم میشوند (عباس پور.۱۳۸۴)
-پسماند تر :پسماند تر که به آن پسماند آلی، ارگانیک یا فسادپذیر نیز میگویند شامل پسماندهای مواد غذایی مثل پس ماندههای غذا، پوست میوه و سبزیجات، روغنهای خوراکی سوخته و فاسد شده، تفاله چای و همچنین پسماندهای باغبانی و فضای سبز میباشد. بخش بزرگی از زبالههای خانگی را پس مانده های گیاهی و حیوانی تشكیل می دهند که كمّیت این پسماندها در طول سال متغیر بوده و در ماه های تابستان، كه مصرف میوه و سبزی بیشتر است، به حداكثر میرسد. پسماندهای غذایی مهمترین قسمت زباله است، چرا كه از یک سو به دلیل تخمیر و فساد سریع، بوهای نامطبوع تولید كرده و محل مناسبی برای رشد و تكثیر مگس و سایر حشرات و جوندگان است و از سوی دیگر به دلیل قابلیت تهیه كود از آن (كمپوست) از اهمیت به سزایی برخوردار میباشد. یکی از مسایل مهم در رابطه با پسماند تر مساله شیرابه است. شیرابه عبارت است از مایعی بد بو به رنگ قهوه ای تیره که از داخل موادزائد به خارج تراوش کرده و حاوی مواد محلول ومعلق میباشد. مهم ترین علت ایجاد شیرابه، مایعات و رطوبتی است كه در كیسه های زباله جمع میشود، در حقیقت مایعات مثل انواع نوشیدنی یا آب خورشت به صورت مستقیم و پوست و تفاله میوه ها نیز به شكل غیرمستقیم شیرابه ایجاد می كنند. از هر تن زباله حدود ۴۰۰ تا ۶۰۰ لیتر شیرابه تولید میشود كه خطر اصلی آن در مراكز دفن، نفوذ این مایع به آبهای زیرزمینی، خاك و چاههای اطراف میباشد. وجود موادی چون فلزات سنگین، مواد سمی و مواد آلی با غلظتهای زیاد، ازعوامل آلودگی شیرابه است و اجزای آلی شناخته شده در شیرابة مراكز دفن نیز بیشتر، ازگروه مواد سمی میباشند. تولید شیرآبه در فصول مختلف متفاوت است، در فصل تابستان به دلیل استفاده از میوه های آب دار تولید شیرآبه افزایش می یابد بطوریکه ۲۵ درصد وزن پساند را شیرآبه تشکیل میدهد. همچنین شیرابه زباله علاوه بر آلودگیهای زیستمحیطی به دلیل ایجاد محیط اسیدی خسارت زیادی به خودروهای حمل زباله و ماشین آلات و تجهیزات دیگر نیز وارد می نماید. بهترین كار برای جلوگیری از تولید شیرابه، جداسازی مایعات از دیگر زبالههاست. (عباس پور.۱۳۸۵)
–پسماند خشک : پسماندهای خشک به ویژه کاغذ، مقوا، پلاستیک، فلزات و شیشه از ارزش اقتصادی و زیستمحیطی برخوردار بوده و در صورت تفکیک، در واحدها و کارخانهها بازیافت به محصولاتی با کاربردهای مشابه و یا جدید تبدیل میشوند تا از اتلاف منابع و سرمایه های ملی جلوگیری به عمل آید. در واقع تفکیک پسماند ارزشمند در مبدأ سبب صرفهجویی ۳۰ درصدی در هزینه ها میشود. از مهمترین اهداف پردازش مواد زائد جامد، بازیافت و جداسازی تركیبات با ارزش از داخل زباله و تبدیل آن به مواد اولیه میباشد. در این میان روش جداسازی و تفكیک در مبدأ یكی از مهمترین و كم هزینهترین روشهای جداسازی و تفكیک مواد زائد، محسوب میشود. جمع آوری این نوع پسماند به صورت یک روز در هفته از درب منازل انجام میشود، همچنین شهروندان میتوانند با مراجعه به ایستگاه های ثابت یا غرفه های بازیافت، پسماند خشک خود را به آن ها تحویل دهند.
پسماندهای پزشکی (بیمارستانی) : به کلیه پسماندهای عفونی و زیان آور ناشی از بیمارستآن ها، مراکز بهداشتی درمانی، آزمایشگاه های تشخیص طبی و سایر مراکز مشابه گفته میشود. سایر پسماندهای خطرناک بیمارستانی از شمول این تعریف خارج است. جمع آوری این نوع از پسماند به عهده وزرات بهداشت و درمان میباشد.
پسماندهای کشاورزی : به پسماندهای ناشی از فعالیت های تولیدی در بخش کشاورزی گفته میشود. این پسماندها شامل فضولات، لاشه حیوانات (دام، طیور و آبزیان)، محصولات کشاورزی فاسد یا غیر قابل مصرف می باشند. جمع آوری پسماندهای کشاورزی در صورتی به عهده این سازمان است که به پسماند عادی تبدیل شود.
پسماندهای صنعتی : به کلیه پسماندهای ناشی از فعالیت های صنعتی و معدنی و پسماندهای پالایشگاهی صنایع گاز، نفت و پتروشیمی و نیروگاهی و امثال آن گفته میشود كه شامل براده ها، سرریزها، لجنهای صنعتی و … میگردد. دفع این نوع از پسماند به عهده تولید کننده آن است و تنها در صورتی که به پسماند عادی تبدیل شود توسط این سازمان جمع آوری می گردد. (عباس پور ۱۳۸۴)
1-7-3روشهای دفع زباله
روشهای معمول كه تاكنون برای دفع زباله بكار گرفته شده است شامل بازیافت، سوزاندن، دفن بهداشتی و تهیه كمپوست با بهره گرفتن از سیستمهای سنتی، نیمه صنعتی و مدلهای پیشرفته هوازی و غیرهوازی است. با توجه به موقعیّت جغرافیایی و آب و هوایی شهرهای كشور و وجود زمینهای بایر فراوان در اطراف شهرها و همچنین ویژگیهای خاص زبالههای شهری در ایران كه بیش از ۷۰% آن ها را مواد آلی تشكیل میدهد، روشهای سوزاندن، كمپوست و دفن بهداشتی به صورتی كه در ابتدا با اجرای سیستمهای بازیافت از مبدأ تولید همراه باشد از اهمیت خاصّی برخوردار است كه ذیلاً به صورت خلاصه مورد بحث قرار میگیرد. (منوری ۱۳۷۳)
-سوزاندن (Incineration) :در ایران با توجه به كیفیت زبالههای شهری كه بهره وری بازیافت و كودسازی در آن ها زیاد است و نیز با عنایت به وجود زمینهای بایر و فراوانی كه در اطراف شهرها تناسب خاصی برای دفن بهداشتی زباله دارند، سرمایه گذاری در جهت احداث كارخانه های زباله سوز، توصیه نمیشود. اما از آنجا كه آلودگی بیولوژیكی و عفونی زبالههای بیمارستانی معمولا بیش از انواع دیگر زباله است،كارشناسان، بهترین روش برای دفع زبالههای مراكز درمانی را سوزاندن در كوره های زباله سوز، توصیه كرده اند. (منوری ۱۳۷۳)
-كمپوست یا كود گیاهی : تهیه بیوكمپوست از فضولات شهری در مقایسه با سایر روشهای دفع زباله، به خصوص سوزاندن، ارزان تر و اقتصادی تر است، بطوریكه در حوالی شهرها با سرمایه گذاری كمی میتوان كود مناسبی جهت توسعه فضای سبز شهری و یا به منظور فروش تهیه نمود. یادآور میشود كه به علت گنجایش نسبتا زیاد تاسیسات تهیه كمپوست و نیز محدودیت حجم تولید و الزام به رعایت زمان تبدیل مواد آلی زباله به كمپوست، نمیتوان كلیه زبالههای شهری را به كود كمپوست تبدیل كرد، بلكه استفاده از روشهای دیگر دفع زباله نظیر دفن بهداشتی نیز یک مسئله اجتناب ناپذیر است. از آنجا كه بیش از ۷۰% از زبالههای شهری در ایران را مواد آلی تشكیل میدهند تولید بیوكمپوست میتواند بخوبی در صدر برنامه های بازیافت و دفع بهداشتی زباله در كشور ما قرار گیرد. تعریف كلمه كمپوست ـ عبارت است از تجزیه كنترل شده مواد آلی در حرارت و رطوبت مناسب بوسیله باكتریها، قارچها، كپكها و سایر میكروارگانیسمهای هوازی و یا غیر هوازی. كمپوست دارای درصد زیادی هوموس است. هوموس اصلاح كننده خاك بوده و باعث بهبود شرایط زندگی و عملكرد موجودات خاك میشود. نكته مهم اینكه هوموس حاوی مقدار زیادی مواد ازته میباشد كه بتدریج در خاك آزاد شده و در اختیار گیاه قرار میگیرد.
-دفن بهداشتی زباله
روشهای مختلف دفن بهداشتی زباله :دفن در خاکچال آخرین عنصر موظف در سیستم مدیریت مواد زائد جامد و سرنوشت نهایی تمام مواد زائدی است که ارزشی ندارند و باید دور ریخته شوند. به عبارت دیگر دفن یک گزینه حتمی و اجباری است. دفن بهداشتی روشی مهندسی جهت دفن مواد زائد جامد در زمین، جهت ممانعت از آسیب زدن به محیطزیست میباشد. در این روش زائدات در لایههایی با ضخامت مناسب پخش شده و فشرده میشوند و در انتهای هر روز با خاک پوشانده میشوند. بر اساس تجارب بدست آمده گذشته، در کشورهای پیشرفته و سایر جوامع، دفن بهداشتی در زمین اغلب به عنوان اقتصادیترین راه حل دراز مدت برای مشکل مواد زائد جامد انتخابشدهاست.(عبدلی.۱۳۷۰) اگرچه خاک مهمترین و گستردهترین صافی فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی آ بها، بازیافت کننده ضایعات و نیز دریافت کننده بسیاری از مواد میباشد لیکن ظرفیت آن محدود بوده و ممکن است بسیاری از مواد سمی و آلایندهها که به خاک افزوده میگردند از نظر تمرکز افزایش یافته و در نهایت به صورت تهدیدی جدی برای محیطزیست درآیند. عمدهترین مشکل محل دفن مواد زائد جامد شهری، شیرابه و گاز تولید شده در اثر تجزیه زبالههای دارای ترکیبات آلی میباشد. در این بین مهمترین عامل آلودگی آب در محل دفن مواد زائد جامد، شیرابهاست که با ورود به آ بهای سطحی و یا زیرزمینی مخاطرات بهداشتی زیست محیطی برای انسان و جانوران ایجاد میکند. (عمرانی. ۱۳۷۷)
دفن بهداشتی زباله عبارت است از انتقال مواد زائد جامد به محل ویژه دفن آن ها در دل خاک به نحوی که خطری متوجه محیطزیست نشود. دفن بهداشتی، یک روش موثر و ثابت شده برای دفع دائم مواد زائد است. در هر منطقهای که زمین کافی و مناسب وجود داشته باشد، روش دفن بهداشتی میتواند به خوبی مورد استفاده قرار گیرد. این روش متداول ترین روش دفع زباله در جهان است. عملیات دفن بهداشتی زباله شامل چهار مرحله زیر است:
- ریختن زباله در یک وضع کنترل شده
- پراکندن و فشردگی زباله در یک لایه نازک برای حجم مواد (به ضخامت حدود ۲ متر)
- پوشاندن مواد با یک لایه خاک به ضخامت حدود ۲۰ سانتی متر
- پوشش لایه نهایی زباله به ضخامت حدود ۶۰ سانتی متر با خاک
دفن بهداشتی زباله یک روش کاملاً قابلقبول و مطمئن برای دفع زبالههای شهری است و به عنوان یک جایگزین در مقابل تلنبار کردن زباله مطرح است. پوشاندن مواد در دفن بهداشتی زباله به طور موثر از تماس حشرات، جوندگان، حیوانات دیگر و پرندگان با زبالهها جلوگیری به عمل میآورد. لایه پوششی خاک همچنین از تبادل هوا و مواد زائد جلوگیری کرده و مقدار آب سطحی را که ممکن است به داخل محل دفن نفوذ کند به حداقل میرساند. ضخامت لایه خاکی که برای پوشش روزانه مواد به کار میرود بایستی حداقل ۱۵ سانتی متر و پوشش نهایی خاک در روی شیارهای زباله ۶۰ سانتی متر باشد تا از نظر ایجاد و یا نشت گازهای تولیدی در اعماق و یا سطح زمین کنترل لازم به عمل آید.
روشهای مختلف دفن بهداشتی زباله بر حسب موقعیت جغرافیایی، سطح آبهای زیرزمینی و میزان خاک قابل دسترس جهت پوشش زباله بسیار متفاوت است. قابل ذکر است که توضیح کامل یکایک این روشها از حوصله این گفتار، خارج بوده و تنها با شرح کلی روشهای مسطح، سراشیبی، ترانشه ای اکتفا میگردد.
الف ـ روش دفن بهداشتی به صورت مسطح (Area Method)
از این روش در موقعی استفاده میشود که زمین برای گودبرداری، مناسب نباشد در این روش زبالهها بعد از تخلیه به صورت نوارهای باریکی به ضخامت ۷۵-۴۰ سانتی متر در روی زمین تسطیح گردیده و لایههای زباله فشرده میشوند تا ضخامت آن ها به ۳۰۰-۱۸۰ سانتی متر برسد. از این مرحله به بعد روی لایههای آماده شده قشری از خاک به ضخامت ۳۰-۱۵ گسترده و فشرده میشوند.
ب ـ روش سراشیبی (Ramp Method)
اغلب در مواردیکه مقدار کمی خاک برای پوشش زباله در دسترس باشد از روش سراشیبی استفاده مینمایند. اصولا مساعدترین منطقه برای عملیات دفن بهداشتی زباله در این روش، مناطق کوهستانی با شیب کم است، که خوشبختانه به وفور در کشور ما یافت میشود. در این عملیات جایگزینی و فشردن مواد طبقه روش قبلی صورت گرفته و خاک لازم برای پوشاندن زباله از قسمتهای دیگر محل تامین میگردد.
ج ـ روش ترانشه ای یا گودای (Trench Method)
این روش در مناطقی که خاک به عمق کافی در دسترس بوده و سطح آبهای زیرزمینی به کفایت پایین است مورد استفاده قرار میگیرد. بدین ترتیب ترانشه هایی بطول ۳۰-۱۲، عمق ۴۱ و عرض ۱۵۵/۴ متر حفر میشود. از این پس زباله در ترانشه هایی که از قبل آماده شده است تخلیه گردیده و به صورت لایههای نازکی که معمولا بین ۲۰۰-۱۵۰ سانتی متر است فشرده میگردد.
ارتفاع این لایه ها بایستی حداکثر ۵/۲-۲ متر رسیده و و در صورت لزوم با قشری از خاک به ضخامت ۳۰-۱۰ سانتی متر پوشیده شوند. (عمرانی.۱۳۷۷)
-بازیافت مواد
یكی از مهمترین اهداف در پردازش مواد زائد جامد، بازیافت و جداسازی تركیبات با ارزش از داخل زباله و تبدیل آن به مواد اولیه میباشد. امروزه تكنیكهای مختلفی در جهان برای تفكیک و جداسازی اجزای تركیبی مواد زائد جامد توسعه یافته اند كه از مهمترین این تكنیكها میتوان به دو روش عمده تفكیک از مبدأ تولید و تفكیک در مقصد اشاره كرد.از نظر كلی تمام موادی را كه مصرف كنندگان به دور میریزند میتوان بازیابی كرد. در عمل بین كمیت و كیفیت این مواد تفاوت وجود دارد. موادی كه برای بازیابی و برگشت به صورت مواد اصلی نامناسب هستند موادی میباشند كه عناصر تشكیل دهنده آن ها بسیار متفاوت بوده و نامرغوب میباشند. از اینرو مدیریت مواد زائد جامد با دارا بودن اهداف مشخص در مورد مقداری از زباله كه باید بازیابی شده و یا به روشهای دیگر دفع تحویل گردد، قادر به ارائه سیستم مشخصی از بكارگیری و استفاده مجدد این مواد خواهد بود. (عبدلی.۱۳۷۷)
۱-7-4-مکانیابی
از موارد مهم در رویکرد کلی مدیریت جامع پسماندهای ویژه اهمیت مسئله مکانیابی محل دفن میباشد. بحث مکانیابی بسیار با اهمیت و تخصصی میباشدو مسائل بسیاری از جمله زمینشناسی و وضعیت گسل ها،هیدروژئولوژی و منابع آب زیرزمینی،منابع آب سطحی،فاصله و بسیاری دیگر از پارامترها باید در نظر گرفته شود تا محلهای انتخابشده کمترین مخاطرات زیستمحیطی را در آینده داشته باشد.سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS از جمله روشهای نوینی است که امروزه برای انجام مطالعات مکانیابی مورد استفاده قرار میگیرد.
1-7-4-1- مکان یابی محل دفن زباله
انتخاب زمین مورد نیاز مناسب برای دفن زبالههای شهری، مهمترین عمل در دفن بهداشتی محسوب میشود که باید با دقت کافی و همکاری ادارات و موسساتی چون حفاظت محیطزیست، بهداشت محیط، سازمان آب منطقهای، جنگلداری، کشاورزی و منابع طبیعی و نیز با تشریک مساعی شهرداریها انجام شود. محل دفن بهداشتی زباله باید حداقل به مدت ۲۰ سال محاسبه شده و در جهت توسعه شهر نباشد. این امر هم از نظر ایجاد ترافیک ناشی از رفت و آمد کامیونهای زباله کش و هم از نظر مسائلی که در اجرای عملیات در محل دفن مورد توجه است، حائز اهمیت است. انتخاب نوع زمین برای طراحی دفن بهداشتی زباله و عملیات بهره برداری و نیز ابزار مورد نیاز تأثیر بسیار مستقیمی در این مورد دارد. بطور خلاصه فاکتورهای مهمی که در انتخاب محل دفن زباله باید مورد توجه قرار گیرند، عبارتند از توجه به بهداشت و سلامت عمومی، سطح زمین مورد نیاز، توپوگرافی منطقه، مطالعات هیدرولوژی و زمینشناسی جایگاه، قابلیت دسترسی به خاک پوششی مناسب، قابلیت دسترسی به محل دفن، فاصله شهر تا محل دفن، رعایت جهت بادهای غالب، زهکشی محل دفن، هزینه ها و استفاده های آتی از زمین مورد توجه خاص هر طرح جامع توسعه شهری. باشد. هر چند از دیدگاه اكولوژیک دفن بهداشتی زباله نمیتواند قابل پذیرش باشد. دفن بهداشتی كه امروزه شناخته شده است از دهه 1930 مورد عمل قرار گرفته است به این صورت میباشد كه ضخامت مواد فشرده شده در هر لایه معمولاً بین ۲ تا ۳ متر متغیر است كه نهایتاً این لایه ها با حداقل ۱۵ سانتی متر خاك فشرده شده پوشانده میشود.معمولاً نسبت ضخامت مواد به ضخامت لایه خاك چهار به یک است یعنی برای ۱۲۰ سانتی متر زباله فشرده شده، یک لایه۳۰ سانتی متری خاك فشرده لازم است. ضخامت آخرین پوشش باید حداقل ۶۰ سانتی متر باشد تا از لایه نفوذ آبهای سطحی به داخل توده زباله جلوگیری به عمل آید (عبدلی ۱۳۷۲).در شکل 1-1 تصویر شماتیکی از روش دفن زباله به صورت مدرن نشان داده شده است.
شکل 1-1 روش دفن مدرن زباله
در مکانیابی محلهای دفن، شناخت و بررسی عوامل متعدد میتواند در اجرایی صحیح کار و رسیدن به اهداف مورد نظر مارا یاری نموده و در رفع کاستیها با اعمال نظرات مثبت و کارشناسی و براساس موازین
علمی و تخصصی به کمک ما بیایند.
1–7-4-2– ﺿﻮاﺑﻂ و ﻣﻌﯿﺎرﻫﺎی اﻧﺘﺨﺎب مکان مناسب برای دفن پسماند
ﭘﺲ از آﻣﺎده ﺳﺎزی و ﺗﺒﺪﯾﻞ اﻃﻼﻋﺎت اوﻟﯿﻪ، ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮای ﻫﺮ ﯾﮏ از ﻋﻮارض ﯾﮏ ﺣﺮﯾﻢ ﻣﺸﺨﺺ ﺷﻮد ﺗﺎ محل ﻫﺎی اﻧﺘﺨﺎﺑﯽ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺣﺮﯾﻢ ﻣﺸﺨﺼﯽ از اﯾﻦ ﻋﻮارض ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ. ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺜﺎل ﺑﺮای ﺟﻠﻮﮔﯿﺮی از آﻟﻮدﮔﯽ اﺣﺘﻤﺎﻟﯽ اﯾﻦ ﻣﺤﻠﻬﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻣﻨﺎﺳﺒﯽ از رودﺧﺎﻧﻪ درﯾﺎﭼﻪ ﻫﺎ، ﻗﻨﺎﺗﻬﺎ و …. داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ. در اﯾﻦ زﻣﯿﻨﻪ اﺳﺘﺎﻧﺪاردﻫﺎﯾﯽ در ﺳﻄﺢ ﺟﻬﺎﻧﯽ وﺟﻮد دارد ﮐﻪ می ﺗﻮان از آﻧﻬﺎ ﮐﻤﮏ ﮔﺮﻓﺖ ﺑﺮﺧﯽ از اﯾﻦ ﺿﻮاﺑﻂ ﺑﻪ اﺧﺘﺼﺎر درذﯾﻞ ﻣﻌﺮﻓﯽ می ﺷﻮﻧﺪ:
ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺣﻔﺎﻇﺖ ﺷﺪه:ﺣﻔﺎﻇﺖ ﻣﻨﺎﻃﻖ زﯾﺴﺖ ﺷﺪه ﺷﺎﻣﻞ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﮔﺎﻫﯽ ﮔﯿﺎﻫﯽ و ﺟﺎﻧﻮری ﺑﻮده ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺤﻞ دﻓﻦ اﻧﺘﺨﺎﺑﯽ از آﻧﻬﺎ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﮐﺎﻓﯽ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﻣﺮداﺑﻬﺎ، ﺗﺎﻻﺑﻬﺎ و ﭘﺎرﮐﻬﺎی ﺟﻨﮕﻠﯽ از ﺟﻤﻠﻪ اﯾﻦ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺑﻪ ﺷﻤﺎر می روﻧﺪ. ﻣﺤﻞ دﻓﻦ اﻧﺘﺨﺎﺑﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ای ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪهیچ ﮔﻮﻧﻪ اﺛﺮ ﺳﻮئی درکوتاه ﻣﺪت و ﺑﻠﻨﺪﻣﺪت روی اﯾﻦ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻧﺪاﺷﺘﻪ باشد.
زﻣﯿﻦ ﺷﻨﺎﺳﯽ ولرزه ﺧﯿﺰی: ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﻋﻮارض زﻣﯿﻦ ﺳﺎﺧﺘﯽ، اﻧﻮاع ﮔﺴﻠﻬﺎی ﻣﻮﺟﻮد در ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ، ﺗﺎرﯾﺨﭽﻪ و ﭘﺘﺎﻧﺴﯿﻞ ﻟﺮزه زﻣﯿﻦ ﺧﯿﺰی از ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻮاردی اﺳﺖ ﮐﻪ در ﻣﻘﻮﻟﻪ زمینشناسی و لرزه خیزی میتوان آﻧﻬﺎ را ﺑﺮرﺳﯽ کرد.
ﺗﻮﭘﻮﮔﺮاﻓﯽ: ﯾﮑﯽ از ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ و اصلی ﺗﺮﯾﻦ اﻃﻼﻋﺎت ﻣﻮرد ﻧﯿﺎز داﺷﺘﻦ اﻃﻼﻋﺎت ﺗﻮﭘﻮﮔﺮاﻓﯽ ﻣﻨﻄﻘﻪ است. ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻋﻮارض، ﭘﺴﺘﯽ و ﺑﻠﻨﺪی دره ﻫﺎی ﻣﻨﻄﻘﻪ، ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﻫﺎ، دﺷﺘﻬﺎ، ارﺗﻔﺎﻋﺎت و …که اﻣﮑﺎن ﻫﻤﮕﯽ ﺑﺎ داﺷﺘﻦ ﺗﻮﭘﻮﮔﺮاﻓﯽ ﻣﻨﻄﻘﻪ امکان ﭘﺬﯾﺮ اﺳﺖ.ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﯾﮑﯽ ازفاکتورهای ﻣﻬﻢ در اﻧﺘﺨﺎب ﺳﺎﯾﺖ مسئله ﺷﯿﺐ زﻣﯿﻦ است. اﮔﺮ ﺷﯿﺐ زﻣﯿﻦ از ﯾﮏ ﻣﻘﺪار ﻣﺠﺎز ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﻮده و ﯾﺎ دارای ﺗﻐﯿﯿﺮات ارﺗﻔﺎﻋﯽ ﺑﺎﺷﺪ، ﻫﺰﯾﻨﻪ و زﻣﺎن ﺑﺴﯿﺎر زﯾﺎدی ﺟﻬﺖ ﺗﺴﻄﯿﺢ و ﻋﻤﻠﯿﺎت ﺧﺎﮐﯽ ﺻﺮف ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ ﮐﻪ اﯾﻦ اﻣﺮ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ وﺟﻪ ﺗﻮﺻﯿﻪ نمی ﺷﻮد. ﻫﯿﺪروﻟﻮژی و ﻫﯿﺪروژﺋﻮﻟﻮژی: در اﯾﻨﺠﺎ بحث در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ آﺑﻬﺎی ﺳﻄﺤﯽ و زﯾﺮزﻣﯿﻨﯽاست. در ﺑﺤﺚ ﻫﯿﺪروﻟﻮژی ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ رودﺧﺎﻧﻪ آﺑﺮاﻫﻪ ﻫﺎی داﺋﻤﯽ و ﻓﺼﻠﯽ، ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﻣﺴﯿﻠﻬﺎ و دﺷﺘﻬﺎی در ﻣﻌﺮض ﻃﻐﯿﺎن و… ﻣﻮردﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮار ﻣﯽﮔﯿﺮد.رودﺧﺎﻧﻪ ﻣﺤﻞ اﻧﺘﺨﺎﺑﯽ دﻓﻊ ﻣﻮاد زاﯾﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻣﻨﺎﺳﺒﯽ از رود خانه ﻫﺎی دائمی و ﻓﺼﻠﯽ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎ در ﺻﻮرت اﻧﺘﺸﺎر اﺣﺘﻤﺎﻟﯽ آﻟﻮدﮔﯽ ﻣﻮﺟﺐ آﻟﻮده ﮔﺸﺘﻦ آب ﻧﺸﻮد. ﻋﻼوه ﺑﺮ اﯾﻦ ﻣﺤﻞ دﻓﻊ ﺑﺎﯾﺪ در ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ در ﻣﻌﺮض آب ﮔﺮﻓﺘﮕﯽ ﻗﺮار ﻧﮕﯿﺮد. در ﺑﺤﺚ ﻫﯿﺪروژﺋﻮﻟﻮژی ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ آﺑﻬﺎی زﯾﺮزﻣﯿﻨﯽ، ﻗﻨﺎﺗﻬﺎ و ﭼﺎﻫﻬﺎ ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮار ﮔﯿﺮد. اﯾﻦ مسئله از اﯾﻦ ﺟﻬﺖ ﺣﺎﺋﺰ اﻫﻤﯿﺖ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺤﻞ دﻓﻊ می ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺎﻋﺚ آﻟﻮدﮔﯽ ﻣﻨﺎﺑﻊ آب زﯾﺮزﻣﯿﻨﯽ ﺷﻮد. اﯾﻦ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﻣﺼﺎرف آب ﺷﺮب و ﮐﺸﺎورزی ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده واﻗﻊ ﺷﻮﻧﺪ ﮐﻪ در اﯾﻦ ﺻﻮرت آﻟﻮدﮔﯽ آﻧﻬﺎ ﺧﺴﺎرات ﺟﺒﺮان ﻧﺎﭘﺬﯾﺮی را وارد ﺧﻮاﻫﺪ ساخت. در صورتی که محل دفن بهداشتی در بالای سطح آب زیرزمینی باشد و فاصله بین محل دفن و سطح آب زیرزمینی از سیلت شن و صخره ای ترکدار باشد پتانسیل آلودگی شدید،کم است.زیرا شیرابه به هنگام عبور از صخره ای ترک دار به صورت طبیعی فیلتر شده و تجزیه میشود. به علاوه آلاینده ها فقط در صخره های ترک دار پخش خواهد شد. به هرحال در صورتی که سطح آب زیرزمینی بالاتر باشد و یا ضخامت مواد نفوذپذیری بالای سطح آب زیرزمینی کمتر باشد آب زیرزمینی شدیدا آلوده خواهد شد. در صورتیکه مواد زائد جامد در زمین شنی نفوذ پذیر دفن شود و در زیر لایه شنی،صخره ای آهکی شیب دار وجود داشته باشند آبهای زیرزمینی ممکن است شدیدا آلوده شوند زیرا شیرابه سریعا از لایههای نفوذپذیر شنی عبور کرده و وارد بستر آهکی میشود جایی که ترک ها ی موجود در بستر آلاینده ها را به تجزیه مختصری منتقل میکند و در صورتی که بستر شیب دار از جنس شیل باشد آلودگی بسیار کم میشود زیرا مسیل غیرقابل نفوذ است.
ﮐﺎرﺑﺮی اراضی: ﯾﮑﯽ دﯾﮕﺮ از ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ در اﻧﺘﺨﺎب ﻣﺤﻞ دﻓﻊ ﺑﻪ آﻧﻬﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﺮد، ﺑﺤﺚ ﮐﺎرﺑﺮی اراﺿﯽ است. اﯾﻦ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﺑﺴﯿﺎر روﺷﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺤﻞ دﻓﻊ اﻧﺘﺨﺎﺑﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﮐﺎﻓﯽ و ﻣﻨﺎﺳﺐ را از ﮐﻠﯿﻪ اراﺿﯽ ﮐﻪ ﮐﺎرﺑﺮی ﺧﺎﺻﯽ دارﻧﺪ ﺣﻔﻆ ﮐﻨﺪ.از ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﻋﻮارﺿﯽ ﮐﻪ در ﺑﺤﺚ ﮐﺎرﺑﺮی اراﺿﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻨﺠﺎﻧﺪه ﺷﻮﻧﺪ ﺟﻨﮕل ﻫﺎ و ﺑﯿﺸﻪ ﻫﺎ، ﺑﺎﻏﻬﺎی ﻣﯿﻮه، ﺗﺎﮐﺴﺘﺎﻧﻬﺎ، زﻣﯿﻨﻬﺎی زراﻋﯽ و… اﺷﺎره ﮐﺮد ﮐﻪ از ﻫﺮ ﮐﺪام از اﯾﻦ ﻋﻮارض ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻫﻤﯿﺖ آﻧﻬﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻻزم را ﺣﻔﻆ ﮐﺮد.
اقلیم: در تعیین محل دفن نیز بایستی شرایط اب و هوایی (اقلیم) یک منطقه را زیرنظر گرفت، زیرا عواملی ازقبیل نوسانات حرارتی، میزان و شدت بارش (باران و برف)،جهت، سرعت و نوع باد، شناخت بادهای محلی در فصلهای مختلف سال و … بعنوان مستندترین عوامل تعیین کننده در ارزیابی محل دفن میباشند. (عمرانی ۱۳۷۷) پس میتوان گفت در مکانهایی که بادخیزتر هستند و آنجا در اکثر ماهای سال محل وزش بادهای شدید و طوفانی هستند از احداث محل دفن اجتناب نمود ولی در صورت اجبار به ایجاد دفن در اینگونه اراضی میتوان به احداث بادشکن ویا حصارهایی برای جلوگیری از پراگندگی اجسام ایجاد نمود. در نتیجه باید در انتخاب محل دفن باید این مسئله را مورد توجه قرار داد که ﻣﺤﻞ اﻧﺘﺨﺎﺑﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺎ ﺣﺪ اﻣﮑﺎن ﻣﻨﻄﻘﻪ ﮐﻢ ﺑﺎرﺷﯽ ﺑﺎﺷﺪ. زﯾﺮا ﻫﺮ ﭼﻪ ﻣﯿﺰان ﺑﺎرش ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﺎﻋﺚ اﻓﺰاﯾﺶ ﺣﺠﻢ ﺷﯿﺮاﺑﻪ ﺗﻮﻟﯿﺪی ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ
در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ وزش ﺑﺎد ﻧﯿﺰ دو ﻣﻮرد ﺳﺮﻋﺖ و ﺟﻬﺖ وزش ﺑﺎد اﻫﻤﯿﺖ ﻓﺮاواﻧﯽ دارد. ﺟﻬﺖ وزش ﺑﺎد ﻧﯿﺰ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺷﻬﺮﻫﺎ، ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺴﮑﻮﻧﯽ، ﺟﺎده ﺗﻔﺮﯾﺢ ﻫﺎی ﭘﺮ ﺗﺮدد و ﺑﻪ ﻃﻮر ﮐﻠﯽ ﻣﻨﺎﻃﻘﯽ ﮐﻪ می ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻮی ﺣﺎﺻﻞ از دﻓﻊ ﻣﻮاد زائد ﺑﺮای آﻧﻬﺎ ﻧﺎﺧﻮﺷﺎﯾﻨﺪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻗﺮار ﮔﯿﺮد. ضمنا باید مواردی همانند حفرزمین و تامین خاک پوششی بر روی زبالهها، شدت بارش، تخمین میزان شیرابه های تولیدی، میزان نفوذ شیرابه، عمق و مسافت نفوذ آن، قابلیت نفوذ پذیری سنگهای بستر، وجود خاک پوششی مناسب (بهترین خاک پوششی مخلوطی از رس و ماسه با دانه بندی درشت وریز میباشد) نیز مد نظر قرارداد تا نتیجه مطلوب حاصل شود.
توپوگرافی محل مناطق پست و گود مثل در ه های تنگ، باتلاقها، وگودال ها و یا حفره های معادن متروکه از طریق توپوگرافی و اقتصادی بسیار مناسب هستند مشروط به اینکه عملیات پر کردن طوری انجام شود که زهکشی مناسب سطحی برای روان آب ها ایجاد شود عملیات بهره برداری در دامنه های صاف و مسطح و یا با شیب ملایم ساده تر خواهد بود. ولی در عوض زمین جایگاه کاربری های آتی خود را احتمالا از دست خواهد داد.این اراضی ممکن است هر چند وقت یکبار سیل گیر بوده و برای انجام عملیات بهره برداری مناسب نباشند.به طور کلی باید موارد زیر را در انتخاب مکان دفن پسماند مد نظر قرار داد:
۱-بسترهای آهکی یا صخره ای ترکدار و اکثر گودال های شنی و ریگی برای دفن مواد مناسب نیستند زیرا این ساختارها نفوذپذیر هستند.
۲- مناطق باتلاقی مناسب برای دفن نیستند مگر آنکه کاملا خشکانده شوند طوری که مواد روی آب راکد دفن شوند.
۳-گودال های،رسی، در صورتی که خشک نگه داشته شوند و از ورود آبهای سطحی و روان آب ها به داخل آن ها جلوگیری شود مناطق خوبی برای دفن مواد هستند.
۴-مناطق مرتفع و مسطح به شرط آنکه دارای یک لایه غیرقابل نفوذ مانند رس در بالای سطح آب زیرزمینی باشند برای دفن مواد بسیار مناسب هستند.
۵-مسیل ها و دشتهای سیلابی که ممکن است چند وقت یکبار ب دچار سیل شوند و پر از آبهای سطحی گردند برای دفن مواد زائد جامد قابلقبول نیستند.
۶-مناطقی که دارای خاک نفوذ پذیر بوده و سطح آب زیرزمینی آن منطق نیز بالاست برای دفن مواد مناسب نیستند.
۷- در مناطقی با پستی و بلندی ها زیاد بهترین مکانهای دفن در نزدیک قله هاست جایی که سطح آب زیرزمینی بالاتر است.((Abdoli .19
1-7-4-3-کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی در مکان یابی دفن پسماند
سیستم اطلاعات جغرافیایی با توانمندی ها و قابلیت های که در جمع آوری ، ذخیره ، بازیابی ، کنترل ، مدل سازی ، ادغام ، پردازش ، تحلیل و نمایش داده های جغرافیاییی دارد می تواند ابزار خوبی در دست مدیران و برنامه ریزان برای استفاده بهینه از منابع و ذخائر بشمار آید .بدین صورت مکانیابی محل دفن بهینه دفن پسماند نمی تواند بدون استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی به صورت اصولی و کاربردی انجام شود.
– Hendrix William& Buckly, David
-Garner et al
-Church
-Vastava and Nathawat
-Hubina
– Guiqin Wang et at
– Şehnaz Şenera
فرم در حال بارگذاری ...