ارتباطات علمی بخشی از کلیت علم است و نه آن چیزی است که بدان افزوده شده باشد. ارتباطات علمی عامل اصلی توسعه دانش و تسریعکننده استفاده از علم است. ارتباطات علمی را میتوان مشتمل بر انتقال اطلاعات و نتایج فعالیتهای علمی از طریق شبکه متخصصان و از سوی دیگر نظام بازیابی و ارزیابی این یافته ها و فعالیتهای پژوهشی پژوهشگران از سوی همکاران علمی دانست. این ارتباط از دو جنبه محتوایی و اجتماعی قابل بررسی است. ارتباط علمی دانش علمی را انتقال میدهد (جنبه محتوایی) و میان دانشمندان روی میدهد (جنبه اجتماعی) (زره ساز،1390).
از نیمه اول قرن بیستم ارتباط علمی به عنوان یکی از ساز وکارهای اصلی مؤثر بر نهاد علم در کانون مطالعات جامعه شناختی مورد توجه قرار گرفته و در این میان اهمیت آن در تولید دانش مورد بحث وگفت وگو بوده است. در دهههای اخیر با گسترش جامعه اطلاعاتی، توسعه ارتباطات الکترونیک و از بین رفتن محدودیتهای فضایی و مکانی در روابط مجازی، مقوله ارتباطات علمی با کاربرد مفاهیم تازه یک بار دیگر توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است (محمدی،1386). انتشار محتوای مجلات علمی به صورت الکترونیکی و دسترسی آزاد علاوه بر این که باعث دسترسی عموم افراد به آنها می شود احتمال مورد استناد قرارگرفتن آنها را توسط نویسندگان دیگر نیز بالا برده و موجب افزایش تأثیر علمی و استناد آنها میگردد(هارناد و همکاران،2004).
هر روزه افراد با اطلاعات زیادی مواجه میشوند که قابل استفاده هستند، مثل دوستان، دانشگاهها، کتابها، اخبار، مقالات، تلویزیون، وب سایتها و… به عبارت دیگر افراد اکثراً توسط اطلاعات محاصره شده اند اما تشخیص این مسئله که چه منبعی قابل اعتماد است آسان نیست. توانایی ارزیابی اطلاعات معتبر مهارت مهمی است که در مدرسه، کار و زندگی روزمره به کار گرفته می شود. همه اطلاعات ضرورتاً ارزش یکسانی ندارند. در بیشتر موارد اطلاعات مطمئنتر و موثقتر نسبت به اطلاعات نامعتبر بهتر نشان داده میشوند. این چالش که کدام منیع معتبرتر است باعث شده است که مفهوم اعتبار توجه قابل ملاحظه ای را از اواخر دهه 1990 به خود جلب کند.
در اواخر دهه 1990 اینترنت شروع به فراهم آوری اطلاعات در یک محیط تعاملی کرد که به کاربران اجازه میداد که برای نیازهای اطلاعاتی خود جستجو کنند و با دیگران به روشهایی که هرگز از قبل ممکن نبود ارتباط برقرار کنند (ریح و هیلگوس، 2008). در نتیجه پژوهشگران و شاغلان در حوزه های مختلف مثل علوم اطلاعات، تجارت، نظامهای مدیریت اطلاعات، مطالعات ارتباطی، تعامل انسان-کامپیوتر (HCI) و روانشناسی از جنبه های مختلف به بررسی تعیین اعتبار پرداختند. در علوم اطلاعات، اعتبار یکی از معیارهای قضاوت ربط درنظرگرفته شده است زمانی که تصمیم گرفته می شود که اطلاعات بازیابی شده پذیرفته شود یا پذیرفته نشود (ریح و دنیلسون، 2007).
پژوهشگران حوزه ارتباطات، اعتبار را همچون یک عامل پژوهشی برای تشخیص دادن اعتبار پیام، اعتبار منبع و اعتبار رسانه بررسی کردند. سلف (1996) اعتبار را به عنوان قابل قبول بودن، اعتماد، قابلیت اطمینان، صحت و درستی، بیطرفی، عینی بودن و دهها مفهوم دیگر بیان می کند. همان طور که یک شخص به خاطر صداقت، دقت در انتخاب کلمات و بیمیل بودنش برای فریب دادن دیگران قابل اعتماد است اطلاعات زمانی قابل اعتماد است که که آن اطلاعات قابل اطمینان، بیغرض و بیطرفانه ظاهر شود (ریح و هیلگوس، 2008).
اعتبار منبع، مفهومی بنیادی در ارتباطات است که شاید بتوان قدمت آن را برابر عمر ارتباط دانست. معتبر بودن منبع در واقع پیش شرط لازم برای برقراری یک ارتباط کامل بین فرستنده پیام و مخاطب آن است و تخصص از عواملی دانسته شده است که باعث افزایش اعتماد به منبع میگردد، زیرا که بسیاری از افراد، اظهارنظرهای متخصصان را راحتتر میپذیرند به عبارت دیگر پیام منبع معتبر، راحتتر نفوذ می کند و کمتر مورد انتقاد قرار میگیرد (ادیب هاشمی،1372). فگ و تسنگ (1999) اعتبار را قابلیت اطمینان اطلاعات توصیف کرده اند که عموماً به عنوان یک کیفیتی از اطلاعات درنظرگرفته می شود. هنگامی که افراد اعتبار را ارزیابی می کنند اشارات گوناگونی از اطلاعات یا نویسنده آن را درنظر میگیرند که فرض می کنند که به کیفیت اطلاعات مرتبط است. نتایج این چنین ارزیابی سطحی از اعتماد است. اعتماد یک فاکتور قطعی برای تصمیم گیری در استفاده از اطلاعات است (لوکیسن و اسچراگن،2013).
هاولند و ویس (1951) نشان دادند که اطلاعات از منابعی که اعتبار بالایی دارد مورد اعتمادتر از اطلاعاتی است که از منابعی با اعتبار پایین میآید. به هر حال، این تفاوت با زمان محو می شود و اطلاعات از هر دو نوع منبع بعد از هفتههای اندکی به طور یکسانی مورد اعتماد قرار میگیرد. افراد به یک منبع اطلاعاتی اعتماد می کنند و آن را مورد مطالعه قرار می دهند و در صورت لزوم در کار پژوهشی خود استفاده می کنند و به آن استناد میدهند. استناد یکی از عناصر اصلی در نگارش علمی است و نقش بارزی در تولید و نشر اطلاعات دارد و از اصول اساسی تألیف پژوهش است و اثری در جامعه علمی با اقبال روبهرو می شود که در رعایت این اصل دقت و تلاش لازم در آن اثر شده باشد (عبدالمجید،1386).
هیچ مقالهای بدون استناد به دانش پیشین خود نمیتوانسته و نمی تواند به تنهایی روی پای خود بایستد. دانشمندان با تکیه بر سکوی دانش پیشینیان گام برمیدارند و پلکان دانش بشری را بنا می کنند و به حرکت صعودی خود ادامه میدهند. استنادها تنها مجموعه ای از اطلاعات کتابشناختی موجود در پایان مقاله یا به صورت پانوشت یا داده های بدست آمده از نمایههای استنادی نیستند، استناد بیانگر تصمیم نویسندهای است که قصد دارد روابط بین مدرکی را که در دست تهیه دارد با متون دیگر نشان دهد (صابری، محمد اسماعیل و شاه شجاعی، 1387). دانشمندان هر رشته تخصصی، دانستهها، نظریهها، مفاهیم و نتایج فعالیتهای علمی خویش را به اشتراک میگذارند و این نظریهها و مفاهیم و نتایج فعالیتها موجب شهرت و برتری آنان می شود. بنابراین پالایشی برای دستیابی و انتخاب به این اطلاعات باید انجام گیرد (داورپناه،1386). بنابراین اگر بتوانیم به اطلاعاتی که معتبرتر است و ارزش پژوهشی بیشتری دارد دست یابیم و بتوانیم منابع معتبرتر را انتخاب کنیم و از آن استفاده کنیم یا به آن استناد کنیم باعث می شود که نوشته علمی ما ارزش پژوهشی بیشتری داشته باشد و بیشتر مورد استفاده و استناد دیگر محققان قرار گیرد.
1-2. بیان مسئله
هر اثر علمی در واقع حاصل ارتباطات علمی و مشارکت علمی دانشمندان در یک حوزه علمی است. اعضای هیئت علمی به عنوان بارزترین عنصر تولید اطلاعات علمی مطرح هستند و انتظار میرود که سهم بیشتری در ارتباطات علمی داشته باشند. با ظهور اینترنت و وب جهان گستر تغییرات اساسی در ارتباطات علمی به وجود آمده است، به گونه ای که نوشتههای علمی فقط برای یک جامعه محدود قابل دسترس نیست بلکه مخاطبانی به وسعت جهان دارد و دسترسی آزاد شکل نوینی از ارتباطات علمی را به وجود آورده است. ظهور اینترنت مسئله اعتبار اطلاعات را افزایش داده است. زیرا که شمار اسناد و مدارک تولید شده روز به روز در حال افزایش است. بنابراین انتخاب کردن سندی که معتبر و قابل اطمینان باشد تلاش های شناختی قابل ملاحظهای را طلب می کند. بنابراین با افزایش حجم اطلاعات مخصوصاً در حوزه های علمی و تخصصی شدن رشتههای علمی از طرفی و کمبود زمان و سرمایه تلقی شدن اطلاعات از سوی دیگر، دستیابی به اطلاعات با کیفیت و معتبر در زمان کم و با سرعت بالا مورد نیاز است چرا که اطلاعات معتبر و ارزشمند عنصر اصلی پژوهش در تمامی حوزه های علمی است. از زمان پیدایش وب و استفاده روز افزون از آن در تمامی امور بشر همواره موضوع اعتبار، صحت و قابل اعتماد بودن اطلاعات آن، از مهمترین دغدغههای متخصصان به شمار آمده است. برای مثال فلنیگین و متزگر(2000) پژوهشی را برای ارزیابی اعتبار اطلاعات اینترنت توسط پرسشنامه انجام دادند. گزارش این تحقیق نشان داد که افراد اطلاعات اینترنت را به اندازه اطلاعات بدست آمده از تلویزیون، رادیو و مجلات معتبر میدانند و اطلاعات موجود در روزنامهها را از بقیه رسانه ها معتبرتر میدانند. لییو و هوآنگ(2005) نیز به بررسی این که چه طوری دانشمندان اطلاعات مبتنی بر وب را ارزیابی می کنند پرداختند و این که چه معیارهایی را هنگام ارزیابی اعتبار اطلاعات به کار میگیرند. لوکیسن و اسچراگن(2013) نیز پژوهشی را بر روی تأثیر نشانه های منبع و آشنایی با عنوان بر روی ارزیابی اعتبار اطلاعات انجام دادند.
با توجه به گسترش روز افزون اطلاعات و افزایش دسترسی آزاد به این اطلاعات، شناسایی شاخص ها یا به عبارت دیگر ویژگیها و معیارهایی که اعضای هیئت علمی بر اساس آنها به ارزیابی اعتبار اطلاعات موجود در مقالات میپردازند و در کارپژوهشی خود از آن استفاده می کنند ضروری است و باعث شکل گیری این مسئله شده است. چرا که ارتباطات علمی شامل داد وستد اطلاعات علمی است و شامل مطالعه منابع اطلاعاتی و اشاعه آن میباشد و برای آن که فرد بتواند به نوعی اعتبار اثر خویش را افزایش دهد باید از میان منابع و مدارک موجود به اطلاعاتی مؤثق و قابل اعتماد تکیه کنند و به مطالعه آن بپردازند و از آن استفاده کنند. دلیل دیگری که باعث شکل گیری این پژوهش شده است خلأ پژوهشی است که در این زمینه وجود دارد زیرا که تا جایی که محقق جستجو نموده است اکثر پژوهشها در حوزه اعتماد و اعتبار در رشتههای کامپیوتر، علوم ارتباطات و تجارت الکترونیک در ایران انجام شده است و پژوهشی در این زمینه در علوم اطلاعات موجود نیست در این پژوهش به شناسایی شاخص های اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه مطالعه و استناد و همچنین با توجه به
هدف مجلات دسترسی آزاد که افزایش تاثیر تحقیق از طریق افزایش دسترسی به نتایج تحقیق میباشد به شاخص های اعتبار در زمینه دسترسی آزاد پرداخته می شود.
1-3. اهداف پژوهش
1-3-1. هدف اصلی
1-3-2. اهداف فرعی
1-۴. پرسشهای پژوهش
این پژوهش درصدد است تا به پرسشهای اساسی زیر پاسخ دهد:
1-1. شاخص های اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه مطالعه از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی از چه اولویتی برخوردار هستند؟
2-1. شاخص های اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه استناد از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی از چه اولویتی برخوردار هستند؟
3-1.شاخص های اعتبار در زمینه دسترسی آزاد به مقالات از دیدگاه اعضای هیئت علمی از چه اولویتی برخوردار هستند؟
4.آیا اعضای هیئت علمی از کیفیت اطلاعات مقاله برای اعتماد به آن در زمینه مطالعه استفاده می کنند؟
5.آیا اعضای هیئت علمی از کیفیت اطلاعات مقاله برای اعتماد به آن در زمینه استناد استفاده می کنند؟
۱-۵. اهمیت و ضرورت پژوهش
ارتباط لازمه حفظ حیات و پیشرفت جامعه بشری است. جامعه علمی به عنوان نبض حیات بشری و پیشرفت جوامع از این قاعده مستثنی نیست. ارتباط به طور کلی به معنای سهیم شدن در اندیشه دیگران، تفاهم و در نهایت اشتراک فکر است. وجود ارتباط در جوامع علمی شرط لازم برای دریافت نتایج و تفسیر تحقیقات و به تبع آن تولید اطلاعات علمی است (برهمند،1386). ارتباط علمی به عنوان درونداد پژوهشهای علمی عمل می کند و یکی از ز مینهها و شرایط توسعه علمی است، چرا که بدون وجود ارتباط علمی امکان انتقال دانستهها و دستاوردهای علمی میسر نخواهدشد و سرانجامی جز رکود و سکون علمی نخواهد داشت. ارتباط علمی را می توان یکی از ارکان اساسی نهاد اجتماعی علم محسوب کرد که بدون وجود آن، امکان رشد و توسعه علوم منتفی خواهدبود (داورپناه،1386).
ارتباط میان محققان با اشتیاق آنها برای انتقال نتایج آثارشان به همکاران خود در جامعه علمی آغاز می شود. ارتباطات علمی را میتوان به عنوان عنصر اصلی توسعه دانش و تسریع کننده علم دانست. ارتباطات علمی در درون سازمانهای آموزشی و پژوهشی و نیز فراتر از مرز نهادهای مزبور، همواره یکی از عومل تأثیرگذار بر تولید دانش بوده است و این ارتباط مستلزم ایجاد انسجام و هماهنگی در جامعه علمی، تعامل دیدگاه ها، ترکیب ایدهها و ایجاد نظریه های جدید است و در کل تحول ساختاری نهاد علم و بازسازی مداوم سیستمهای بنیادی دانش را فراهم میآورند. پرداختن به موضوع اعتبار از چند جنبه حائز اهمیت است. اول، همانطور که اشاره شد روزبهروز بر مقدار اطلاعات تولید شده هم به صورت چاپی و هم به صورت الکترونیکی افزوده می شود و هم چنین با توجه به گسترش مجلات دسترسی آزاد و امکان انتشار اطلاعات بدون محدودیت، شناسایی منابع معتبر از منابع نامعتبر اهمیت بسیار ضروری و مهمی است. دوم، توجه به متون و تحقیقات نشان میدهد که علیرغم جدید بودن موضوع، توجه محققان تا حدی در غرب به آن جلب شده است و تحقیق و بررسی در این زمینه شروع شده است. در ایران هم مطالعات و پژوهشهایی انجام شده است ولی بیشتر در حوزه تجارت الکترونیک است و در حوزه علوم اطلاعات تا آنجایی که محقق جستجو نموده است تا کنون پژوهشی انجام نشده است با توجه به آن چه ذکر شد و با توجه به خلأ پژوهشی که در این زمینه وجوددارد ضرورت و اهمیت این تحقیق بیش از پیش آشکارتر است.
1-6. تعاریف مفهومی
ارتباطات علمی: به انواع روابط متقابل بین اعضای جامعه علمی گفته می شود که به تبادل دیدگاه ها، نظرات و اطلاعات علمی و ایجاد توافق و اجماع پیرامون مسایل مشترک منجر میگردد (محمدی، 1386) و ارتباط علمی بدان معناست که اندیشهای میان مولدان علم رد و بدل گردد یا اندیشهای از نقطهای به نقطه دیگر جریان یابد. چنین جریانی ممکن است نه تنها بین دو یا چند فرد، بلکه میان دو یا چند رشته علمی یا چند جامعه فرهنگی نیز پدید آید. اما به هر حال آغاز چنین حرکتی همواره از مجرای تولیدات فردی آغاز می شود، یعنی فردی اندیشهای را میپروراند و با کلام یا نوشته، خود ناقل اندیشه میان افرادی دیگر در درون یک رشته علمی یا ورای رشتهای خاص می شود (حری، 1383).
اعتبار: اعتبار می تواند به عنوان قابل قبول بودن تعریف می شود. اطلاعات معتبر معمولاً به اطلاعات قابل قبول اشاره دارد (فگ و همکاران،2001) و معمولاً به قابلیت اطمینان، صحت، صحیح و مؤثق بودن و کیفیت اشاره دارد(ریح،2002).
استناد: اشاره به سخن و سند پیشین خوانده شده است (حری،1362). ارجاعات یک نویسنده به آثار پیشین مرتبط با موضوع نوشته وی استناد نامیده می شود (حری و شاهبداغی،1383).
1-7. تعاریف عملیاتی
شاخص های اعتبار: به مجموعه ویژگیهایی که اعضای هیئت علمی در استفاده از یک مقاله پژوهشی (در زمینه مطالعه، استناد و دسترسی آزاد) مدنظر قرار می دهند و برمبنای آن به ارزیابی اعتبار اطلاعات مقاله مورد نظر میپردازند و بر اساس آن معیارها اطلاعات را معتبر میدانند که طی یک پرسشنامه محقق ساخته در 35 گویه مورد ارزیابی قرار میگیرد.
ارتباط علمی: میزان ارتباط عضو هیئت علمی با اعضای گروههای علمی در سطح دانشگاه، با همکاران سایر رشتههای در سطح دانشگاه، با همکاران هم شته در سطح دانشگاههای داخل و خارج از کشور، با انجمنهای علمی داخل و خارج، با مؤسسههای علمی داخل و خارج با مؤسسات دولتی درنظرگرفته شده است.
Scholarly Communications .1
. Harnad 2
Hilligoss & Rieh.1
تاریخچه کتابخانههای دانشگاهی به مفهوم امروزی و با قوانین مدون، در اروپا به حدود سال 1855 و در آمریکا به سال 1850 میرسد. اولین دانشگاه به مفهوم امروزی آن، در سال 1313 با عنوان دانشگاه تهران تأسیس شد. با تأسیس این دانشگاه و شکلگیری دانشکدههای مختلف آن، پایههای کتابخانههای دانشکدهای و دانشگاهی نیز پیریزی شد (مزینانی،1380). امروزه یکی از شعارهای دانشگاههای معتبر جهان، تبدیل دانشگاه به مرکز یادگیری مادامالعمر برای اهل دانش و پژوهش و برای همه افراد، صرفنظر از ملیت، جنسیت، سن و توانایی یا ناتوانی جسمی است (آذرنگ، 1378). کتابخانههای دانشگاهی جزئی مهم از نظام آموزشی و شریانهای حیاتی کانونهای آموزشی و پرورشی جوامع بوده و از جنبههای علمی و فرهنگی اهمیت ویژهای دارند. کارکرد بهینه و بهرهوری هر چه بیشتر این نهادها، دستیابی به هدفهای علمی و فرهنگی جوامع را تسهیل میکند (حریری، 1381). اساساً هدف از تأسیس کتابخانه دانشگاهی نیل به هدفهای دانشگاه یعنی حفظ، اشاعه، و ارتقای دانش است و از اینرو، هدفهای آن هماهنگ با هدفهای دانشگاه شکل میگیرد و معنیدار میشود. این نهاد ارتباط مستقیمی با نیازهای آموزشی و پژوهشی استادان و دانشجویان دارد و هدف اساسی آن حمایت از برنامههای آموزشی و پژوهشی دانشگاه است. فراهم ساختن امکان پیشرفت تحصیلی دانشجویان، خدمت به استادان در امر انتقال دانش، و اعتلای برنامههای پژوهشی و مطالعات پیشرفته از رسالتهای کتابخانه دانشگاهی است.
قشربندی اجتماعی فرایندی است که از طریق آن جایگاه و ارتباط و حیثیت افراد هر جامعه متناسب بافرهنگ آن جامعه تعیین میشود. منزلت اجتماعی یا پایگاه اجتماعی یکی از ابعاد قشربندی اجتماعی است (سام آرام و قائم پور،1390). از نظر توسلی (1369) پایگاه اجتماعی، مرتبه یا ارزش هر فرد در محیط گروهی، سازمانی، را منعکس میسازد. چلبی معتقد است: منزلت یا پرستیژ با مفاهیمی نظیر شهرت، اعتبار، حیثیت، آبرو، نفوذ، تأیید اجتماعی و احترام همخانواده است (چلبی،1375). از نظر کارکردگرایان «منزلت وجه احترام انگیز عمومیترین و پایدارترین شکل قشربندی است زیرا آنچه انسانها بهعنوان حیوانات اجتماعی بیش از برآوردن سایر نیازها بدان نیاز دارند شناخته شدن از سوی دیگران است» (لیپست، 1381). بعد اجتماعی پایگاه، منزلت شغلی نامیده میشود که پایگاه اجتماعی افراد یک سازمان را نشان میدهد (میچل، 1383). از نظر نیک گهر منزلت اجتماعی، آن شأن یا مقام و موقعیتی است که برای یک فرد در جامعه قائلاند، یا تلقی و ذهنیتی است که دیگران ازآنچه شخص هست دارند (نیک گهر، 1373). منزلت اجتماعی هر شغل، چگونگی رفتار متقابل و انتظارات جامعه را از شاغلان تعیین میکند و آنان را در ساخت دهی به تعاملهای اجتماعی یاری میرساند (کاظم پور،1383).
مفهوم نظریه سرمایه اجتماعی از دهه 1990 با اقبال توجه اندیشمندان و پژوهشگران رشتههای مختلف علوم اجتماعی مواجه شده است (دینی ترکمانی،1386). استقبال کمنظیر از این مفهوم در حوزههای گوناگون علوم اجتماعی سبب شده تا در دو دهه گذشته بخش مهمی از ادبیاتی که در این چند حوزه تولید شده است به بررسی کم و کیف سرمایه اجتماعی در جوامع صنعتی امروز اختصاص یابد. سرمایه اجتماعی ثروتی نامرئی است که زمینه لازم برای توسعه علمی، فرهنگی و اجتماعی جوامع انسانی را فراهم میسازد و همچنین عاملی است که از طریق فرایند ایجاد ارتباط و اعتماد در سازمانهای فرهنگی و اجتماعی مانع از سردی و بیروح شدن جامعه و نیز از خود بیگانگی و رشد انحرافات اجتماعی میشود (منصوریان، 1390). ناهاپیت و گوشال (1998) گسترش اعتماد و شبکه روابط بین افراد را سرمایه اجتماعی نامیده و آن را یکی از قابلیتها و داراییهای مهم سازمانی تلقی میکنند. سرمایه اجتماعی موضوع واحدی نیست بلکه انواع گوناگونی از مقولههاست که دو ویژگی مشترک دارد: یکی اینکه همه آن ها شامل جنبهای از ساخت اجتماعی است و دیگر اینکه کنشهای معین افرادی را که در درون ساختار قرار دارند، تسهیل میکند. سرمایه اجتماعی، نه در افراد شکل میگیرد و نه در ابزار فیزیکی تولید؛ بلکه در روابط اجتماعی شکل میگیرد و توسعه پیدا میکند (نصر اصفهانی و همکاران، 1390). سرمایه اجتماعی در حقیقت به آرمانهای مشترک، وفاق و انسجام اجتماعی، اعتماد، صداقت و احترام متقابل افراد نسبت به همدیگر، رعایت ارزشها و هنجارها و اصول اخلاقی، پرهیز از هرگونه تظاهر در رفتار اطلاق میگردد. پدیده سرمایه اجتماعی تنها زمانی هستی مییابد و شکل میگیرد که در ابتدا، انسانهایی در یک محیط معین (واقعی یا مجازی) در برابر یکدیگر قرار گرفته باشند و در ثانی میان آن ها رابطهای شکل گرفته باشد و جریان بیابد. در درون این رابطه است که سرمایه اجتماعی زاده یا تولید میشود (اجتهادی، 1386). مفهوم سرمایه اجتماعی به پیوندها و ارتباطات میان اعضای یک شبکه بهعنوان منبعی باارزش اشاره دارد و با خلق هنجارها و اعتماد متقابل موجب تحقق اهداف اعضاء میشود و در غیاب سرمایه اجتماعی، سایر سرمایهها اثربخشی خود را از دست داده و پیمودن راههای توسعه و تکامل فرهنگی ناهموار و دشوار میشود (احمدی و محمدی بلبان آباد، 1392).
1-2. بیان مسئله
منزلت اجتماعی، آن شأن یا مقام و موقعیتی است که برای یک فرد در جامعه قائلاند، یا تلقی و ذهنیتی است که دیگران از آنچه شخص هست دارند (نیک گهر، 1373). منزلت اجتماعی هر شغل، چگونگی رفتار متقابل و انتظارات جامعه را از شاغلان تعیین میکند و آنان را در ساختدهی به تعاملهای اجتماعی یاری میرساند (کاظم پور،1383). اگر جامعه را به یک ساختمان تشبیه کنیم و هر فرد یا گروه را در یکی از این طبقات این ساختمان در نظر بگیریم هر طبقه از این ساختمان که افراد یا گروهها در آن قرار گرفتهاند منزلت آن ها را نشان میدهد (نویدی و برزگر،1382). کسب اعتبار و حیثیت از منابع مختلفی نظیر سیاست، اقتصاد، اجتماع و فرهنگ به دست میآید، این امر بستگی به این دارد که افراد در کدام یک از این ابعاد نقشآفرینی نمایند. اهمیت نقش کتابدار ازآنجا نشأت میگیرد که وی در جامعه بهعنوان منبع علمی، راهنمای کاربران، رابط بین پایگاههای اطلاعاتی و مراجعهکنندگان است که وظیفه او فراهم آوری، سازماندهی، اشاعه، و دسترسپذیری اطلاعات بهمنظور در دسترس گذاردن منابع و ارائه خدمت به مراجعهکنندگان است، که میتواند پاسخگوی طیف وسیعی از مراجعین باشد، ایفای نقش میکند لذا توان هدایتی و دسترسی و آموزشی او در هر جامعهای به خصوص در جوامع امروزی که با انفجار اطلاعات روبهروست بیش از پیش به طور آشکار قابل ملاحضه است. اما این کتابدار زمانی قادر است از عهده وظایف دسترسی و هدایتی و آموزشی خود بهخوبی و شایستگی برآید که برای پذیرش شغل مهمی که بر عهده دارد، از شأن و منزلت والایی برخوردار باشد زیرا موقعیت، منزلت و پایگاه اجتماعی بالا در روحیهی کتابداران و کارایی آن ها تأثیر بسزایی دارد.
یکی از ابعادی که در منزلت اجتماعی و تعاملات اجتماعی و در نهایت طبقات اجتماعی نقش تعیینکننده دارد، سرمایه اجتماعی است. بوردیو(1986) سرمایه اجتماعی را از سایر انواع سرمایههای اقتصادی، فرهنگی و نمادین متمایز میسازد و برای آن خصلتی تعاملاتی قائل است. بوردیو سرمایه اجتماعی را شبکه نسبتاً بادوامی از روابط کموبیش نهادینهشده توأم با شناخت و تعهدات از جمله اعتماد متقابل میداند که بهعنوان منابعی بالفعل یا بالقوه موجبات لازم را برای تسهیل کنشهای فردی یا جمعی کنش گران را فراهم میسازد. (مهدوی، ظهیری،1390). سرمایه اجتماعی بر اساس نظر بسیاری از اندیشمندان به پیوندها و ارتباطات میان اعضای یک شبکه بهعنوان منبعی باارزش اشاره دارد و از طریق هنجارها و اعتماد متقابل موجب تحقق اهداف اعضا میگردد. سرمایه اجتماعی بهعنوان منبعی که ممکن است افراد و گروهها و جوامع برای نیل به نتایج مطلوب آن را به کار گیرند، قلمداد میشود و آن مفهومی است که در بسیاری موارد تحلیلگران اجتماعی برای توصیف طیف وسیعی از فرایندهای اجتماعی به کار میبرند و به درک این پرسش کمک میکنند که چرا برخی افراد و گروهها و طبقات مردم به نتایج سیاسی، اقتصادی و یا اجتماعی مثبت تری نسبت به دیگران نائل میشوند (قنادان و اندیشمند،1388). امروز سرمایه اجتماعی، نقشی بسیار مهمتر از سرمایه فیزیکی و انسانی در سازمانها و جوامع ایفا میکند و شبکههای روابط جمعی و گروهی، میان انسانها، سازمانها و انسانها، و سازمانها با سازمانها انسجام میبخشند. در غیاب سرمایه اجتماعی، سایر سرمایهها اثربخشی خود را از دست میدهند و بدون سرمایه اجتماعی، پیمودن راههای توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی، ناهموار و دشوار میشود. در دیدگاههای سنتی مدیریت، توسعه سرمایه اقتصادی و فیزیکی و نیروی انسانی مهمترین نقش را ایفا میکردند، اما در عصر حاضر برای توسعه، بیشتر
از آنچه به سرمایه اقتصادی و فیزیکی و انسانی نیازمند باشیم به سرمایه اجتماعی نیازمندیم و سرمایه اجتماعی بهعنوان یک اصل محوری برای دستیابی به توسعه محسوب میشود. مدیران و کسانیکه بتوانند در سازمان، سرمایه اجتماعی ایجاد کنند، راه کامیابی و شغلی و سازمانی خود را هموار میسازند (صالحی و مهر علیزاده،1384). سرمایه اجتماعی مناسب همچنین هزینههای تبادل و تعامل را در سازمانهای مختلف کاهش میدهد، مانند هزینههای مادی تا زمانی که صرف بستن پیمانها یا کنترل و نظارت از طریق سلسلهمراتب و مقررات دیوانسالارانه میشود. امروزه، تخصصی شدن حرفههای مختلف به گونهای است که دیگر شیوههای دیوانسالارانه در سرپرستی کارکنان متخصص پاسخگوی نیازهای سازمان نیست و نمیتواند مدیر را در دستیابی به اهداف سازمان یاری کند، درحالی که انتظار میرود ایجاد و تقویت هنجارهای حرفهای اثربخش در محیطهای تخصصی بهرهوری بالاتری داشته باشد (پروساک، 2000).
امروزه اکثر سازمانها از بیاعتمادی، ارتباطات بسته و رسمی بودن بیش از حد رنج میبرند. باید تغییراتی در راستای اعتماد متقابل شخصی بیشتر، ارتباطات بازتر، انعطافپذیری شخصی و سازمانی بیشتری ایجاد کرد (گامان،2007). و در این میان محیطهای کتابخانههای دانشگاهی هم از این قاعده مستثنا نیستند، زیرا که با کمبود تعاملات، ارتباطات میانفردی و گروهی، احساس هویتسازمانی، اعتماد پایین، کار گروهی و مشارکت ضعیف در میان کارکنان کتابخانه روبهرو هستند. کتابخانههای دانشگاهی میتوانند با سرمایهگذاری درزمینهٔ سرمایه اجتماعی، بردانش و مهارت و شایستگیهای کتابداران خود و همچنین در سرمایه ساختاری خود از قبیل دارایی فکری، نوآوری، فرایندها و روشهای کاری، یادگیری سازمانی، سیستمهای اطلاعاتی و … بیفزایند. بر همین اساس توجه به عوامل مؤثر بر ارتقاء منزلت اجتماعی و وضعیت سرمایه اجتماعی در کتابخانههای دانشگاهی که نقش و اهمیت زیادی در پیشبرد برنامههای آموزشی و پژوهشی در دانشگاهها دارند، شایان توجه است. مدیران و برنامه ریزان کتابخانههای دانشگاهی که درصدد ارتقاء و توسعه منزلت اجتماعی کتابداران هستند باید تلاشی جامع، نظام مدار و پی گیر داشته باشند که به نظر میرسد حلقه مفقود در چرخه این توسعه، مفهوم سرمایه اجتماعی و مؤلفههای آن میباشد ازآنجاکه تحقیقات زیادی روی این مفهوم در ایران صورت نگرفته است محقق قصد دارد به بررسی عوامل مؤثر بر ارتقاء توسعه منزلت اجتماعی کتابداران و توسعه سرمایه اجتماعی در کتابخانههای دانشگاهی بپردازد
1-۳. اهداف پژوهش
هدف این پژوهش بهطورکلی، شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقاء منزلت اجتماعی کتابداران و ایجاد سرمایه اجتماعی در کتابخانههای دانشگاهی همدان است.
1-۴. پرسشهای پژوهش
۱-۵. اهمیت و ضرورت پژوهش
در حوزههای علمی و پژوهشی ایران بهطورکلی و در پژوهشهای مرتبط با رشته علم اطلاعات و دانش شناسی بهطور خاص، منزلت اجتماعی و سرمایه اجتماعی موضوعی است که کمتر موردتحقیق قرار گرفته است. با توجه به این امر و با توجه به اینکه در حال حاضر این موضوع موردتوجه جامعه علمی کشور و رشته است، همچنین بررسی متون نشان میدهد به نظر تاکنون پژوهشی در رابطه با شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقاء منزلت اجتماعی کتابداران و توسعه سرمایه اجتماعی در کتابخانههای دانشگاهی انجام نشده است. ضروری است پژوهشهایی در رابطه با ارتقاء و توسعه منزلت اجتماعی کتابداران و ایجاد سرمایه اجتماعی در کتابخانههای دانشگاهی نیز انجام شود. درواقع جای خالی چنین پژوهشی در داخل کشور احساس میشود و این خود انگیزهای برای انجام پژوهش حاضر و پژوهشهای مشابه آتی در کشور ماست. این پژوهش میتواند مبنایی برای پژوهشهای بیشتر و خاصتر در این حوزه در آینده باشد. این پژوهش ازآنجهت حائز اهمیت است که با شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقاء منزلت اجتماعی و توسعه سرمایه اجتماعی کتابداران کتابخانههای دانشگاهی، میتوان وضعیت موجود منزلت اجتماعی و سرمایه اجتماعی آنان را شناسایی کرد و آن را با وضعیت مطلوب مقایسه کرد. در کتابخانههای دانشگاهی این پژوهش میتواند بهعنوان یک راهنما برای مدیران کتابخانههای دانشگاهی مطرح گردد تا از این طریق زمینههای لازم را برای ارتقاء منزلت اجتماعی و توسعه سرمایه اجتماعی کتابداران فراهم کنند و با برنامهریزی مناسب و بهکارگیری هرچه بیشتر و بهتر این توانایی در کتابخانهها و تقویت آن بپردازند و عواملی که سبب کاهش منزلت اجتماعی میشوند و بازدارنده ایجاد سرمایه اجتماعی هستند را شناسایی و در رفع آن ها بکوشند. از طریق افزایش سرمایه اجتماعی و ارتقاء منزلت اجتماعی آنان، تعاملات، ارتباطات میانفردی و گروهی، احساس هویتسازمانی، اعتماد بالا، کار گروهی و مشارکت بیشتر در میان کارکنان کتابخانه، دانش و مهارت و شایستگیهای کتابداران، همچنین سرمایه ساختاری کتابخانهها از قبیل دارایی فکری، نوآوری، فرایندها و روشهای کاری، یادگیری سازمانی، سیستمهای اطلاعاتی و … افرایش مییابد. و هدف کتابخانه دانشگاهی که حمایت از برنامههای آموزشی و پژوهشی دانشگاه است بهخوبی تحقق میباید.
1-۶. تعریفهای عملیاتی
کتابخانههای دانشگاهی: منظور از کتابخانههای دانشگاهی کتابخانههای مرکزی و دانشکدهای دانشگاههای بوعلی سینای همدان، علوم پزشکی همدان، دانشگاه صنعتی همدان و دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان است.
منزلت اجتماعی: در این پژوهش، منزلت اجتماعی با مؤلفههای احترام، محبوبیت، اهمیت و ارزش، تحصیلات عالی، شأن و اعتبار کتابداران کتابخانههای دانشگاهی در بین مشاغل مورد بررسی قرار میگیرد
احترام: میزان احترامی است که از نظر کتابداران، مردم برای آن ها قائل هستند.
محبوبیت: میزان محبوبیتی که کتابداران در بین سایر مشاغل دارند.
اهمیت و ارزش: منظور از اهمیت و ارزش، میزان ارزشی است که رشته کتابداری در جامعه دارد.
تحصیلات عالی: منظور از تحصیلات عالی، تحصیلات کتابداران در سطح تحصیلات تکمیلی و بالاتر است.
شأن و اعتبار: منظور میزان اعتباری است که کتابداران در جامعه دارند.
سرمایه اجتماعی: در این پژوهش منظور از سرمایه اجتماعی، همکاری، مشارکت و اعتماد متقابل بین کارکنان کتابخانه است.
همکاری: میزان همکاری که کتابداران در انجام فعالیتهای روزانه در محیط کار باهم دیگر دارند.
مشارکت: میزان مشارکتی که کتابداران در انجام فعالیتهای روزانه در محیط کار باهم دیگر دارند.
اعتماد متقابل: منظور از اعتماد متقابل، میزان اعتمادی است که کتابداران به همدیگر دارند.
. Nahapiet & Goshal
. Bourdieu
ی کتاب خود با عنوان «فرایند تعلیم و تربیت» بر اهمیت معلم به عنوان عنصر کلیدی در اجرای برنامه های درسی تاکید می کند و چنین اظهار می دارد:
یک برنامهی درسی، بیش از آنچه برای دانش آموزان طراحی شود، باید برای معلم طراحی شده باشد. اگر یک برنامه درسی نتواند معلمان را تغییر دهد، تعادل آن را بر هم بزند، به آگاهی آنها بیافزاید و آنها را به حرکت درآورد، هیچگونه تاثیری بر کسانی که توسط آنها تعلیم داده میشوند، نخواهد داشت(مهر محمدی،1381، ص373).
شیوه های سنتی تدریس از مهمترین موانع رشد خلاقیت در آموزش و پرورش است. «گودلد» از مدرسه به عنوان یک کارگاه خلاق آموزش نام میبرد(نصر اصفهانی،1381). از مرور برخی مطالعات انجام شده، چنین برمیآیدکه بسیاری از معلمان از مهارت حرفهای لازم برخوردار نیستند و در ایفای نقس حساس خود با مشکلاتی مواجهند که در ناکارآمدی آنها و ناموفق بودن دانش آموزان تاثیرگذار است.
از مهم ترین و گسترده ترین مطالعات انجام شده، مطالعه بین المللی روندهای آموزش ریاضیات و علوم «TIMSS » (تیمز) است. هدف از انجام این مطالعات در حوزه های ارزشیابی پیشرفت تحصیلی ، شناسایی و کشف نقاط ضعف و قوت نظام های آموزشی و تلاش برای ارتقای کیفیت عملکرد تحصیلی دانش آموزان است.
مطالعه تیمز در فاصلهی چهار سال برای سنجش عملکرد کشورهای شرکت کننده در آموزش علوم و ریاضیات تکرار می شود تا روند تغییرات آموزشی و میزان کاهش و افزایش عملکرد دانش آموزان این کشورها در طی این چهارسال مشخص شود . تیمز همچنین برای تدارک چشم اندازهای مقایسه ای در مورد روند پیشرفت در نظامهای آموزشی متفاوت، شیوه های سازماندهی مدارس و فعالیتهای آموزشی، یک آرایه غنی از اطلاعات پیشینهای را جمع آوری می کند. با توجه به یافته های مطالعات تیمز، وضعیت دانش آموزان ایرانی در دروس علوم و ریاضیات نامناسب ارزیابی شده است و علت مشکل، روشهای تدریس معلمان معرفی شده است(کیامنش،1377الف).
معلمان ژاپنی در تدریس و حل مسائل ریاضی در کلاس درس بیش از کمیت به کیفیت جریان آموزش و حل مسئله توجه دارند. آنها ترجیح می دهند یک موضوع درسی را در دو یا چند جلسه به دقت مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند و پاسخ آن را از راه های مختلف، مبتنی بر تفکر دانش آموزان به دست آورند. کمتر مشاهده شده است که معلمان ژاپنی کلاس درس را به صورت دوره های آموزشی معمول برای آمادگی در امتحانات هماهنگ یا ورود به پایه بالاتر با سرعت اداره کنند و مسائل مختلفی را بدون اندیشه، تأمل و فهم عمیق دانش آموزان مطرح کنند و از آن بگذرند. آنان به خوبی دریافته اند که تفکر و بحث در مسائل ریاضی در کلاس درس وقت گیر است و بیش از آن که نگران وقت باشند، نگران درک و فهم موضوع از طرف دانش آموزان هستند(سرکارآنی، 1378).نتایج پژوهشهای فوق نشان داد که محور تدریس در ژاپن کتاب است و روشهای تدریس اغلب جنبه توصیفی دارد.
در سال های اخیر، همزمان با تاکید بیشتر به پاسخگویی و تحلیل دقیقتر متغیرهای تاثیرگذار بر بازدههای آموزشی، ثابت شده است که معلم مهمترین و موثرترین نیروی مدرسهای در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است. ایجاد تغییرات لازم متناسب با تحولات فناوری در عرصه اطلاعات و ارتباطات، در حکم یکی از محورهای مهم تغییر در قرن بیست و یکم، به ویژه در کشورهای پیشرفتهی صنعتی به شمار می رود. اهدافی که صاحبنظران برای نظام های تعلیم وتربیت مطرح می کنند، معلم را نقطه اتکای هر تغییر و تحولی میدانند(مهر محمدی،1379).
بسیاری از معلمان از مهارت حرفهای لازم برخوردار نیستند و در ایفای نقش حساس خود با مشکلاتی مواجهند که در ناکارآمدی آنها، و ناموفق بودن دانش آموزان تاثیرگذار است. مطالعات یاد شده نشان داد ه است که راهکارهای آموزشی که معلم در فرایند یاددهی – یادگیری به کار می برد، اساسیترین و مهمترین نقش را در عملکرد تحصیلی دانش آموزان رقم میزند. در ایران، هنوز به روش های سنتی تدریس و حفظ کردن و آموزش طوطی وار تأکید می شود. معلم و کتاب به عنوان محورهای اصلی آموزش تلقی میشوند و نقش دانش آموز که اساسیترین محور فرایند آموزشی است، چندان مورد توجه قرار نمیگیرد. در حالی که رویکردهای سازندهگرا، یادگیرندگان را اساس سازندگی و دانش میپندارند و بر این باورند که دانش آموزان با تلاش در جهت حل مسائل علمی، فرصت سازمان دهی و بازسازی اطلاعات خود را دارند. امروزه به ویژه آن دانشی مورد تأکید است که بر عملکرد واقعی دانش آموزان در موقعیتهای واقعی زندگی دلالت کند. در سازنده گرایی، یادگیری ، بیش از آن که مبتنی بر معلم محوری باشد ، یادگیرنده محوراست. بر این اساس، ضرورت بازنگری در روش های آموزش و یادگیری، بیش از هر زمان دیگری به عنوان یک نیاز مطرح است (دانش پژوه ،1385).
در زمینه های روانشناسی و سایر علوم مربوط به تربیت، به ویژه روان شناسی یادگیری و خصوصیات یادگیرندگان، هر روز پژوهش های جدیدی انجام می گیرد. ماهیت حرفه ای معلم عصر حاضر ایجاب می کند که او با این یافته های جدید آشنا شود و آن ها را در تدریس به کار برد. امروزه معلم باید در قالب حرفه ای خود ظاهر شود. برای تحقق هر چه بیشتر این امر لازم است از طریق دوره های تربیت معلم،دوره های ضمن خدمت و مطالعات و تجربیات مستمری که در آینده خواهد داشت، صلاحیتها و تواناییهایی را کسب کند تا بتواند به نحو شایستهای، به ایفای نقش حساس، پر مسؤلیت ودر عین حال تخصصی معلمی بپردازد.
با توجه به مطالبی که بیان شد و اهمیت مسأله، پژوهش حاضر سعی دارد تا با شناسایی و بررسی جامع و علمی عوامل موثر بر تدریس موفق معلمان نمونه در درس ریاضی ششم ابتدایی بخصوص در شهرستان مراغه، به ارایهی تصویری روشن از مهارتهای حرفه ای آنان بپردازد و روند کنونی این مهارتها را در تدریس تبیین نماید.
1-3 اهداف پژوهش
1-3-1هدف کلی
تعیین عوامل مؤثر بر تدریس موفق معلمان نمونه در درس ریاضی پایه ششم شهرستان مراغه.
1-3-2اهداف جزیی
_شناسایی روشها و راهبردهای تدریس معلمان نمونه در درس ریاضی؛
_شناسایی نحوه تعامل معلمان نمونه با دانش آموزان؛
_شناسایی ویژگی های فضا و امکانات محیط آموزشی مرتبط با تدریس ریاضی؛
_بررسی رابطهی رشته تحصیلی و سطح دانش معلمان نمونه با موفق بودن تدریس آنها.
1-4 سئوالات پژوهش
1-4-1سئوال اصلی پژوهش
عوامل مؤثر بر تدریس موفق معلمان نمونه در درس ریاضی پایه ششم ابتدایی کداماند؟
1-4-2 سئوال های ویژه پژوهش
– معلمان نمونه، در تدریس از کدام روشها و راهبردها بهره میگیرند؟
– نحوه تعامل معلمان نمونه با دانش آموزان چگونه است؟
– فضا و محیط آموزشی کلاس درس ریاضی چه ویژگی هایی دارد؟
– آیا رشته تحصیلی و سطح دانش معلمان نمونه با موفق بودن تدریس ریاضی رابطه دارد؟
1-5 ضرورت انجام تحقیق
هرگونه تدریس موفقیت آمیز به ویژه در درس ریاضی مستلزم فراهم بودن بستر و شرایط خاص و همچنین ایجاد و پرورش مجموعه ای از مهارت های عمومی و حرفهای در معلمان است. مفهوم ارتقای حرفهای معلمان از اواسط قرن بیستم و با ضرورت اجرای اصلاحات در نظام های آموزشی بیش از پیش مطرح شد. در شکل گیری این مفهوم، یافته های پژوهشی و بررسیهای مقایسه ای تأثیر زیادی داشته است. زیرا پژوهشها نشان می دهند که معلم در انجام اصلاحات نقش دوسویه ای را بر عهده دارد؛ از یک سو موضوع اصلاحات آموزشی است و از سوی دیگر عامل اصلاحات آموزشی محسوب می شود. لذا، عمده ترین اهداف در آموزش معلمان عبارتاند از: حرفهای سازی، ظرفیت سازی معلمان برای آمادگی پذیرش مسؤولیتهای جدید برای مواجهه با تغییرات در برنامه های درسی و به روزرسانی دانش و مهارت حرفهای و عمومی معلمان برای تدریس متناسب با شر ایط و روشها ی جدید تدریس(تانگ و هان ،2003).
یکی از عوامل کلیدی و ابزارهای اساسی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، کیفیت تدریس و مهارت های حرفهای معلمان است. در عصر انفجار اطلاعات، تاکید بر فرایند یاددهی-یادگیری در تمام حیطه ها ضروری است. آموزش یک طرفه، آموزش مستقیم و آموزش سنتی به عنوان یک پدیده رایج در نظام آموزشی، غالبا حاکی از حاکمیت مطلق معلمان در کلاس درس و منفعل بودن دانش آموز در عرصه یاددهی-یادگیری است. در حالی که با بهره گرفتن از روشهای تدریس فعال، میتوان مکانیسم های یادگیری دانش آموزان را توسعه داد. «در برنامهی درسی که بر صلاحیتهای حرفهای معلم بنا می شود، علاوه بر افزایش دانستهها، عملکرد و توانایی معلمان، به موثر بودن آن در میدان عمل و تجربه نیز توجه دارد» (کمیتهی برنامه ریزی دروس تربیتی تربیت معلم،1370).
قابل توجه است که میان دروس متفاوت، ریاضی اهمیت ویژهای دارد. با نگاهی گذرا به دنیای پیچیدهی کنونی و تاملی در علوم و فنون متنوع و رو به گسترش، میتوان دریافت که درک صحیح مفاهیم ریاضیات تا چه اندازه ضرورت دارد و این علم تا چه حد نقش تعیین کننده ای برای ورود موفقیت آمیز به عرصه دیگر علوم و فنون ایفا می کند. چنانچه کلاس درس ریاضی برای برآورد نیازهای مختلف کودکان از نظر برنامه های ریاضی خوب تجهیز شود، بین یادگیرندگان کسانی یافت می شود که در ریاضی پیشرفت زیادی خواهند داشت. برای کودکانی که در حل مسائل ریاضی و آموزش ریاضی توانایی دارند، باید موقعیتهایی فراهم آورده شود که بتوانند تمرینات بیشتری را انجام دهند تا در حل مسائل ریاضی تبحر پیدا کنند. از طرفی، کودکان تیزهوش در مقایسه با کودکان معمولی، قادر هستند کار بیشتری را در فرصتهای داده شده در کلاس درس، انجام دهند، بنابراین، معلم باید کار بیشتری را به آنها پیشنهاد دهد. برنامه های آموزش ریاضی را میتوان در قالب هدفهای آموزشی و هدفهای رفتار ارائه کرد. در هدفهای رفتاری آموزش ریاضی، تعریف دقیقتری از رفتاری که دانش آموز بعد از آموزش باید داشته باشد ارائه می شود.
از نظر رئوف(1386)، مهارتهای حرفهای معلم، لازمترین و ضروریترین نیاز اوست. هر نوع بی توجهی در به دست آوردن این مهارتها، عدم موجودیت شغلی و حرفهای او را به اثبات میرساند و خط بطلان روی مهارت او میکشد. بدون هیچ تحقیقی میتوان فهمید که در کشور ما مهارتهای عملی معلمان کافی نیست، بسیاری از معلمان، با داشتن دانش و مواد علمی بالا و کافی، توان به کار بستن مهارتهای حرفهای خود را ندارند و بر عکس، معلمانی وجود دارند که احتمالاً دانش آنها، حتی در رشتههای تخصصی خودشان، بسیار اندک است ولی به خوبی از
عهده کار معلمی برآمدهاند.
صاحبنظران امر تعلیم و تربیت درباره مفهوم ارتقای مهارت های حرفهای معلمان که از اواسط قرن بیستم در نظامهای آموزشی پدیدار شده است، نظریات مختلفی را بیان کرده اند که از جمله هایبرمن و بومهان (2005) مولفههای «روش های تدریس و ارزشیابی» و ویلگاس و ریمرس ( 2007 ) نقش مهارت های حرفه ای معلم را جهت تغییر در نظام آموزشی بسیار ضروری دانسته و در این رابطه، به مولفههای «روشهای جدید تدریس، تکنولوژی آموزشی وارزشیابی» پرداختهاند.
در آغاز قرن بیست و یکم توجه همگان، بیش از گذشته به نظام های آموزشی معطوف شده است. توجه و تمرکز نظام های آموزشی نیز به بهبود یادگیری مدرسهای افزایش یافته است. رویکردهای اخیر در نظام آموزش و پرورش در راستای بهبود یادگیری، حاکی از یادگیری مشارکتی در کلاس درس و تربیت دانشآموزان به عنوان نسل پژوهنده است و چون معلم، کارگزار اصلی آموزش در کلاس درس است، اگر خود به درستی آموزش نبیند و پژوهشگر نباشد، چگونه میتواند نسلی پژوهنده را تعلیم دهد؟
در این پژوهش، معلم از آن جهت مورد تأکید است که کارگزار اصلی تعلیم و تربیت به شمار میرود و اهداف متعالی نظامهای تعلیم و تربیت در ابعاد مختلف در نهایت باید به واسطه او محقق شود. تعامل مستمر و چهره به چهرهی معلم با دانشآموزان، وی را در موقعیت ممتاز و منحصر به فردی قرار میدهد که هیچ عنصر انسانی دیگری در این سازمان از آن برخوردار نیست (مهرمحمدی،1379). بنابراین، توسعه عمومی و حرفهای معلمان به عنوان مهمترین نیروی انسانی در نظام تعلیم و تربیت، دارای اهمیت زیادی است. بهطور سنتی، آموزشهای قبل و ضمن خدمت معلمان ریاضی بر دانشافزایی موضوعی و روش تدریس معلممدار و موضوعمدار تکیه میکند. با این حال، مسایل عمدهای در رابطه با آموزش معلمان و توسعه حرفهای آنها وجود دارد که مهمتر از همه، چگونگی تحول در فرایند آموزش، تغییر باورها و نگرشها و ایجاد چارچوب نظری مناسب برای یادگیری معلمان است. به این منظور، آشنایی با چگونگی تفکر معلمان درباره تدریس خودشان و چگونگی عمل تدریس، به برنامهریزان دورههای قبل و ضمن خدمت معلمان ریاضی کمک میکند تا بتوانند تنوع بین المللی در باورهای متداول معلمان و چگونگی ارتباط این تنوع با یادگیری دانشآموزان را مورد بررسی قرار دهند(گویا،1380).
از جمله مهمترین موانع در توسعه حرفهای معلمان، فاصلهی بین نظریه و عمل و عدم تشریک مساعی با معلمان در برگزاری دورههای آموزش معلمان ریاضی است. بررسی های بین المللی اخیر در حوزه توسعه حرفهای معلمان، بیانگر رویکردهای نوینی مانند پژوهش مشارکتی در کلاس درس است که بیش از اقدامات گذشته در تلفیق نظریه و عمل توفیق یافته است (سرکارارانی،1378). با توجه به سیر تحول مبانی نظری آموزش معلمان ریاضی در ایران، میتوان دریافت که سیستم ارزشیابی برای دورههای تربیت معلم و دبیری به سمت پذیرش کسانی میرود که بدون علاقه و بعضاً فقط به دلیل قبولی، این رشتهها را انتخاب کردهاند (گویا و دیگران 1381).
انسانهایی که جهان آینده به آنها نیاز دارد، افراد توانمندی هستند که مناسبات و ویژگیهای عصر ارتباطات را به خوبی درک کنند و بتوانند فعالانه و با خلاقیت به ساختن دانش مورد نیاز نایل شوند. از آن جا که مهمترین هدف آموزش و پرورش شکوفاسازی استعداد و خلاقیتهای دانشآموزان است، انتظار میرود که همگام با توسعه فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطاتی، آموزش و پرورش و در رأس آن معلمان نیز از حرکت شتابان این قافله دور نمانند. بنابراین لازم است تمامی معلمان مهارتهای مورد نیاز خود را به دست آورند تا بتوانند نیروهای ماهر و مبتکری به جامعه تحویل دهند.
از آنجا که تاکنون تلاشی هدفمند و جامع به منظور شناسایی عوامل موثر بر تدریس موفقیت آمیز درس ریاضی توسط معلمان نمونه به ویژه در دوره ابتدایی انجام نشده است، محقق در این تحقیق قصد دارد، عوامل موثر بر تدریس موفقیت آمیز ریاضی توسط معلمان نمونه را بررسی کند تا به نقاط قوت آنها در نحوه تدریس دست یابد تا بدین طریق به رفع نارساییهای موجود و بهبود کیفی تدریس ریاضی در شهر مراغه یاری رساند. بنابراین انجام پژوهش حاضر به دلیل اهمیتی که در تبیین عوامل موثر بر تدریس موفق معلمان نمونه دارد، می تواند از تجارب و نشانه های موفق این گروه از معلمان به سایر معلمان یاری رساند و به بهبود چگونگی تدریس به ویژه در درس ریاضی منجر شود.
1-6 تعریف مفاهیم نظری و عملیاتی پژوهش
تدریس
عبارت است از تعامل یا رفتار متقابل معلم و شاگرد،براساس طراحی منظم وهدفدار معلم برای ایجاد تغییر در رفتار شاگرد(شعبانی،۱۳۸۴).
عوامل موثر بر تدریس
عواملی همچون ویژگی های شخصیتی و علمی معلم، ویژگی های شاگرد و تاثیر آن در فرایند تدریس ، تاثیر برنامه وساخت نظام آموزشی در فرایند تدریس،تاثیر فضا و تجهیزات آموزشی در فرایند تدریس که شناخت چنین عواملی معلم را قادر می سازد که در تنظیم فعالیت های تدریس ،تصمیمی آگاهانه بگیرد(شعبانی،۱۳۸۴).
ششم ابتدایی
پایه ششم ابتدایی با اهداف کلی تکمیل، تعمیق و تثبیت اهداف مصوب دوره ابتدایی متناسب با سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و همسو با برنامه درسی ملی تربیت همه جانبه دانش آموزان در راستای دستیابی به مراتبی از حیات طیبه متناسب با موقعیت ها و نیازهای جدید و پاسخ به اقتضائات آن و کسب آداب و مهارتهای ضروری برای ورود به دوره تحصیلی بعدی و تأمین زندگی به وجود آمده است.
معلم نمونه
معلم مهمترین عامل ایجاد کننده شرایط مطلوب یادگیری ویا د دهی است، که بعد از شاگرد دومین عُنصر مهم نظام آموزش و پرورش به شمارمیرود، این معلم است که شرایط لازم یادگیری را بین شاگردان و محتوای درسی بوجود می آورد و کار آن غنی سازی همین مضمون است. معلم از طریق ایجاد حلقه های عاطفی با شاگردان و درک درست تفاوتهای فردی و استعداد های آنها میتواند شاگردان را بسوی یک هدف مطلوب و معیین که همانا بالا بردن سطح علمی شاگردان است سوق دهد.
ریاضی ابتدایی
خوب زیستن نیازمند تواناییهای انتخابگری،استدلال، تصمیمگیری وحل مسئله است. آموزش و پرورش رسالتی بزرگ در ایجاد چنین تواناییهایی دارد. از دیدگاه برنامهریزان، ریاضیات یکی از مواد درسی است که آموزش و فراگیری آن در جهت انجام دادن چنین رسالتی،ضروری است پرورش قدرت تفکروخلاقیت حداقل انتظاری است که در فراگیری ریاضیات مورد نظر است . هدف اساسی هر نظام آموزشی این است که مهارتهای لازم را به افراد ارائه کند تا بتوانند به عنوان عضوی مفید نقش مؤثری در جامعه ایفا کنند. با توجه به ویژگیهای جامعهی امروز ریاضیات در ارائه این مهارتها سهم بسزایی دارد چرا که ریاضیات با مشاهده،بخش محاسبه، تحلیل،استنباط،قیاس،اثبات و پیشبینی سروکار دارد و به عنوان یک نظام ارتباطی به ما کمک میکند تا فهم دقیق و درستی از اطلاعات الگوها و استدلال به دست آوریم” (کرامتی 1382، ص11).
.Robert marzano1
Gage.2
. Third International Mathematics and2
Science Study (TIMS)
Huber man.1
BoomHan2
Villegas_reimer3
در جامعه امروز، آموزش عالی یگانه وسیله دسترسی به شیوه قوی تر و توسعه و پیشرفت بیشتر است. امروزه همه ملت ها، با هر نظام سیاسی و اجتماعی، پیشرفته و در حال پیشرفت، به مسأله تربیت توجه دارند. این توجه شدید بی دلیل نیست و بر منطقی قوی بنیاد شده است (معیری، 1380). در دنیای امروز دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی با انجام سه مأموریت اصلی آموزش، پژوهش و ارائه خدمات نقش مهمی در ابعاد گوناگون اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه ایفا می کنند، لذا اطمینان از کم و کیف مطلوب عملکرد آنها و توجه مناسب به هر یک از کارکرد های دانشگاه، از اهمیت خاصی برخوردار است و در اثربخشی دانشگاه نیز نقش مهمی دارد. به طور مثال همان طوری که معروفی (1386) خاطر نشان می کند، عدم تأکید بر آموزش، به عنوان یکی از کارکردهای مهم آموزش عالی می تواند به تربیت نیروی انسانی نا کارآمد و ناتوان بینجامد، در این راستا اعضای هیئت علمی از مهمترین عوامل آموزش هستند که کمیت و کیفیت وظایف آنها در دانشگاه ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است (صالحی عمران و قنواتی، 1389).
پژوهش درباره تدریس در دانشگاه از جمله مهم ترین مسایلی است که از یک سو بازخورد مناسب برای تجزیه و تحلیل مسایل آموزشی، تصمیم گیری های اساسی و برنامه ریزی های راهبردی در اختیار مسؤلان و دست اندرکاران آموزش عالی قرار می دهد و از سوی دیگر، مدرسان با آگاهی از کیفیت عملکرد خود در جریان تدریس قادر خواهند بود به اصلاح شیوه ها و روش های آموزشی و در نتیجه، افزایش کیفیت تدریس خود بپردازند (ذوالفقار، 1375).
تدریس با کیفیت مطلوب در آموزش عالی معمولاً با ارتقای فرصت های یادگیری اثربخش برای دانشجویان تعریف می شود. هدف از تدریس در یک عبارت ساده ممکن ساختن یادگیری دانشجوست.تدریس در محیط دانشگاه همیشه اثربخش نیست بنابراین گرچه مدرسان دانشگاهی معمولاً از نظر دانش محتوایی مرتبط با رشته خودشان قوی هستند، اما بسیاری از آن ها دانش محدودی درباره نظریه ها و الگوهای تدریس دارند (هنسون،2003).
2-1-تعریف مساله
بدون شک در دوران معاصر، حرفه ی تدریس یکی از دشوارترین مشاغل محسوب می شود. علاوه بر آگاهی از دانش و تخصص، هر مدرسی باید از هنر و تجربه ی تدریس برخوردار باشد. با عنایت به این چگونگی است که در بسیاری از کشورهای دنیا، مدرسان در آغاز کار باید گواهینامه های علمی و معتبری مبنی بر طی موفقیت در زمینه تدریس دارا باشند و پس از آن نیز به طور مداوم از طریق دوره های آموزش ضمن خدمت، توانمندی علمی و عملی خود را بهبود بخشیده و در واقع تدریس اثربخش داشته باشند (صفوی، 1384).
منظور از تدریس اثربخش مجموعه ای از عملکردها و ویژگی های استاد است که باعث دستیابی به اهداف آموزشی و یادگیری دانشجو می شود. البته یادگیری به عوامل متعدد دیگری از جمله رفتارهای دانشجو، انگیزه یادگیری، محتوای برنامه ی درسی، محیط و منابع فیزیکی نیز بستگی دارد (ظهور و اسلامی نژاد، 1381).
اثربخشی بهترین برداشت در رابطه با اهداف شما از تدریس می باشد، بنابراین آن چه که در یک زمینه اثربخش به حساب می آید، ممکن است در زمینه دیگر اثربخش نباشد. اگر هدف صرفاً انتقال اطلاعات باشد، یک متن درست پردازش شده که راهی برای حل یک مشکل فراهم می کند؛ ممکن است اثربخش در نظر گرفته شود. اگر هدف برانگیختن دانش آموزان به ایجاد راه حل باشد بنابراین متن درست پردازش شده ممکن است به عنوان غیراثربخش در نظر گرفته شود. هر چند شما باید راجب این استدلال که تدریس نامطلوب، تدریس اثربخش است هوشیار باشید، زیرا این استدلال دانش آموزان را مجبور می کند که بیشتر مطالعه کنند.
بدون در نظر گرفتن دیدگاه های متفاوت از تدریس نامطلوب، چنین استدلالی ممکن است یک توجیه عقلی برای بهبود بخشیدن تدریس شما باشد. برای ما تدریس نامطلوب انگیزه را کاهش می دهد، رویکرد منفی نسبت به یادگیری را افزایش می دهد و موفقیت کمتری را حاصل می کند. به طور کلی تدریس اثربخش، سیستماتیک، تحریک کننده و نگه دارنده می باشد (براون و اتکینس ، 1998).
حیطه های مهارتی که اثربخشی کار یک مدرس را تعیین می کنند عبارتند از:
الف- صلاحیت و توانایی فنی (علم و مهارت در درس مورد آموزش)
ب- صلاحیت و توانایی حرفه ای (آگاهی از برنامه ریزی، ارائه و ارزیابی آموزشی)
ج- صلاحیت شخصی (ویژگی های شخصی و رفتاری مؤثر در فرایند تعلیم و تربیت) (میلر و میلر؛ ترجمه ی میری، 1383، نقل از عندلیب و احمدی، 1386).
ارزیابی تدریس اساتید بدون در دسترس داشتن شاخص های تدریس اثربخش نه تنها باعث بهبود کیفیت آموزش نمی شود بلکه باعث افت کیفیت نیز می شود (ظهور، اسلامی نژاد، 1381). بدیهی است تدریس اثربخش دارای معیارهایی است که توسط آن می توان به نوعی ماهیت آن را مشخص نمود.
ارزیابی اثربخشی جنبه تدریس یک استاد به دلیل نداشتن شاخص های مناسب مشکل تر از ارزیابی جنبه پژوهشی اوست. مثلاً با بررسی تعداد مقالات و طرح های اجرا شده تا اندازه ای می توان جنبه پژوهشی استاد را مورد ارزیابی قرار داد. شاید یکی از عواملی که باعث شده در اکثر دانشگاه ها اساس ارتقای اساتید ارزیابی جنبه پژوهشی آنان باشد، آسان تر بودن ارزیابی این جنبه نسبت به جنبه تدریس آنان بوده است (همان منبع، 1381).
اثربخشی کلی تدریس یک مدرس دانشگاه، در پرتو تقابل میان معیارهای کلی، شامل طراحی تدریس، اجرا یا آموزش، مدیریت کلاس درس، روابط انسانی، ارزشیابی و ویژگی های شخصیتی مطلوب، سنجیده و تعیین می شود (کد؛ نقل از عندلیب و احمدی،1386).
تدوین برنامه درسی به فرایند نظم و ترتیب و تعیین توالی و تقدم و تاخر عناصر برنامه درسی اشاره دارد. منظور از تدوین برنامه درسی، برنامه ریزی اصولی و نظام یافته جهت تهیه و طراحی یک فعالیت یا دوره آموزش می باشد. در واقع تدوین برنامه درسی فرایندی است که به منظور تشخیص نیازها، تهیه اهداف اختصاصی، شناسایی و سازماندهی محتوا، انتخاب روش و تهیه مواد مورد نیاز جهت ارزیابی آموزش و فراگیر مورد استفاده قرار می گیرد(فتحی واجارگاه،1385).
در بررسی مولفه های موجود برای نظم دهی و ایجاد ساختاری منظم برای امر تدریس با وجود پژوهش های انجام گرفته نیازمند وجود مدلی برای شکل دهی به مولفه های تدریس اثربخش بودیم که در این پژوهش به این موضوع پرداخته شده است.
مدل به ما میآموزد که در شرایط و وضعیتهای گوناگون چه ملاک یا معیار و روش خاصی را در پیش گیریم(رزاقی،1381) مدل بهعنوان یک نقطهای شروع از واقعیت است که دیدگاه ما را در رابطه با واقعیت ساده میکند. همچنین مدل مشخصه های اساسی و بنیادی واقعیت را نمایندگی میکند. بنابراین مدل چیزی است که واقعیت را نشان داده و جنبههای معین از دنیای واقعی را که در ارتباط با مسائل تحت بررسی میباشد شرح میدهد و به تصویر میکشد، و روابط مهم و با اهمیت بین جنبههای مختلف را آشکار و روشن میسازد. مدل همچنین به ما کمک میکند که به متن و درون پدیدههایی که نمیتوانیم مستقیما آن ها را ببینیم هدایت شویم(گرجی،1388).
منظور از مدل در تحقیق حاضر دستیابی به الگویی در زمینه تدریس اثربخش خواهد بود که این الگو با توجه به مبانی نظری تحقیق حاضر و همچنین دستیابی به اتفاق نظر متخصصان با توجه به روش دلفی خواهد بود که در مراحل بعد اعتبار سازه ای آن را نیز بدست خواهیم آورد.از جمله مسائلی که باعث شد به این موضوع بپردازیم در مرحله اول به دست آوردن مدلی بود که بتوان شاخص های موجود در تدریس اثربخش را مشخص کرد و در مرحله بعد ارزیابی عملکرد اساتید دانشگاه می باشد.
هدف پژوهش حاضر در مرحله اول تدوین مدلی برای تعیین معیارهای تدریس اثربخش است، ودر مرحله بعد تعیین اعتبار سازه ای مدل تدوین شده خواهد بود. اعتبار سازه یک ابزار اندازه گیری نمایانگر آن است که ابزار اندازه گیری تا چه اندازه یک سازه یا خصیصه ای را که مبنای نظری دارد می سنجد.
بنابراین در مطالعه حاضر به منظور تعیین مدل تدریس اثر بخش، راهبردهای تدریس بر اساس مطالعات و مبانی نظری پژوهش واسناد و منابع کتابخانه ای و الکترونیکی تعیین خواهد شد که به مدلی در این زمینه دست خواهیم یافت ودر مرحله بعد اعتبار سازه ای مدل تدوین شده سنجیده خواهد شد . به این ترتیب مسئله پژوهش حاضر آن است که مدل مناسب برای تدریس اثربخش کدام است و دارای چه مولفه ها و شاخص هایی است؟
3-1-اهداف پژوهش
1-3-1-هدف کلی:
شناسایی مدل های تدریس اثربخش و پیشنهاد مدل مناسبی برای تدریس اثربخش دانشگاهی و تعیین اعتبار سازه ای آن
2-3-1-اهداف جزیی:
1.پیشنهاد مدلی برای تدریس اثربخش
2.تعیین اعتبار سازه ای مدل تدریس اثربخش
4-1-پرسش های پژوهش
1.مدل مناسب برای تدریس اثربخش کدام است؟
5-1-استفاده کنندگان از نتیجه پایان نامه
از آنجا که موفقیت اساتید در اصلاح و بهبود یادگیری دانشجویان همگام با عمل تدریس مستلزم ارتقاء و رشد علمی و عملی خود وتوجه به خصوصیات و نیازهای آموزشی و حرفه ایی دانشجویان است،آنان باید همواره بکوشند تا روش های تدریس خود را با نیازها و امکانات فردی و گروهی فراگیران هماهنگ کرده و جهت رفع نارسائی های روش خود و اصلاح و بهبود آن گام بردارند. استفاده کنندگان از نتایج این پایان نامه تمامی مراکزی که به امر آموزش و یادگیری می پردازند می باشند.
تمامی مراکز و سازمان هایی که در این امر دخیل هستند می توانند در جهت اصلاح و بهبود آموزش خود و همچنین تسهیل امر یادگیری از نتایج این پژوهش کمک بگیرند. در درجه اول می توان از مراکز دانشگاهی و افرادی که در فرایند آموزش هستند از جمله اساتید در جهت ارتقاء کیفیت آموزش خود وهمچنین دانشجویان در جهت تسهل یادگیری نام برد.
6-1-ضرورت انجام پژوهش
تدریس اثربخش به معنی توانایی مدرس برای فراهم کردن تجربه یادگیری جهت کسب نتایج آموزش مطلوب است، برای این منظور تک تک فراگیران باید درگیر فعالیت یادگیری شوند (کریاکو،1387).
به رغم این که بهبود تدریس یکی از نیازهای اصلی مراکز آموزش عالی است، اما هم اکنون برنامه ای که بتوان با ارائه آن فرصت های مناسبی را برای ارتقای مهارت های آموزشی کلیه اعضای هیأت علمی و در نهایت، افزایش یادگیری دانشجویان فراهم کرد ارائه نشده است (معزی، شیرزاد، زمان زاد، روحی، 1388). تحقیق در مورد میزان به کارگیری معیارهای تدریس اثربخش در دانشگاه، بیش از هر چیز منجر به تقویت نقاط قوت و رفع نقاط ضعف موجود در کیفیت تدریس استادان خواهد شد (ظهور، اسلامی نژاد،1381).
در میان مجموعه فعالیت هایی که برای تعلیم و تربیت فراگیران انجام می شود، بیشترین سهم به تدریس مدرس در کلاس درس اختصاص می یابد. از آن جایی که مدرس با روح و روان و احساسات افراد سروکار دارد، چنان چه به درستی عمل نکند زیان های جبران ناپذیری بر جای می گذارد. همان طور که وقتی قسمتی از بدن می سوزد و یا زخم می شود، اثر آن ممکن است تا پایان عمر هم باقی بماند، تأثیر نابجا بر روح افراد نیز همین اثر را دارد و احتمال می رود تا پایان عمر آن ها را رنج دهد. بنابراین، تنها راه چاره در این است که مدرس در تمام زمینه هایی که به شغل معلمی مربوط می شود اطلاعات صحیح و مفید کسب کند (صفوی، 1384).
اعضای هیأت علمی بزرگترین نقش را در بهبود کیفیت آموزش، پژوهش و خدمات اجتماعی دانشگاه ها ایفا می کنند. بدیهی است که دانش تخصصی استادان هنگامی می تواند کارایی خوبی داشته باشد که با روش های مناسب مورد بهره برداری مخاطبان قرار گیرد (براون، 1372).
در قرن حاضر پیشرفت فناوری، تغییرات سریع و پدیده ی جهانی شدن بر تمام ابعاد فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جوامع بشری تأثیر گذاشته است، همگام با این تغییرات رو به رشد، انتظارات جامعه از نظام آموزشی نیز هر روز تغییر یافته و موجب آن شده تا دست اندرکاران، مدیران و مدرسان پاسخگویی به نیازهای فراگیران را در اولویت کار خود قرار دهند . از آنجائیکه اکثر اوقات فراگیران در کلاس درس می گذرد، پاسخگویی به انتظارات، خواسته ها و نیازهای افراد از طریق کارایی مدرسان در کلاس درس نمود می یابد(زارع،1384)
تاکید بر کارآیی به عنوان عامل مهم بازدهی کار یک مدرس محسوب می شود،علاوه بر آن حرفه ی معلمی ایجاب می کند که مدرس اثر بخش باشد یعنی به نتایج مطلوب در امر تدریس دست یابد .مفهوم کارآیی و اثر بخشی ابتدا به ساکن نبوده بلکه چستر بارنارد، یکی از اولین کسانی بود که این مفاهیم را در مدیریت مطرح کرد، او اعتقاد داشت که کارآیی، فردگرا و مربوط به احساس رضایت کارکنان از عضویت در سازمان متبوعشان است و اثربخشی، نظام گرا و مربوط به تحقق اهداف سازمانی است . پیتر دراکر نیز معتقد بود که باید عملکرد فرد و سازمان را در قالب دو مفهوم کارایی و اثربخشی اندازه گیری کرد . به نظر او کارآیی به معنای انجام دادن کار به شیوه ی درست و منظم است و منظور از اثربخشی، انجام دادن کار درست و مطابق با هدف است.(علاقه بند،1380.( با توجه به این اصل که کلاس درس هم یک سازمان اجتماعی است، مدیریت موفق کلاس مستلزم عملکرد کارآ و اثربخش بودن مدرسان است تا در سایه ی فعالیت های مدیریتی در جهت تحقق هدف های سازمانی که همان حفظ محیطی مناسب جهت آموختن و اندیشیدن است تلاش کنند،دانیل دیوک مدیریت کلاس درس را اینگو نه توصیف می کند :تهیه تدارکات و اتخاذ شیوه های لازم برای ایجاد و حفظ محیطی که آموزش و آموختن بتواند در آن اتفاق بیفتد( زارع،1384).
بنابراین با توجه به اهمیت تدریس در فرایند یادگیری توسط مخاطبان به ویژه تأکید بر شیوه های تدریس اثربخش در یادگیری مناسب، ضروری است تا مدلی برای تدریس اثربخش تدوین شود، و پس از تعیین مدل تدوین شده اعتبار سازه ای آن بدست آید. با به دست آوردن مدلی از مولفه های موجود می توان راهگشای کار معلمان در مدارس بود و به پیش برد هر چه بهتر امر تدریس کمک کرد و شرایطی را برای امر تدریس مهیا کردکه به یادگیری دانشجویان کمک کند و این کار می تواند چالش هر روزه ی معلمان را برای تدریس حل نماید.
7-1- تعاریف متغیرها
1-7-1-تعاریف مفهومی متغیرها
تدریس:
فعالیتی آگاهانه است که بر اساس اهداف خاص و بر پایه وضع شناختی شاگردان انجام می گیرد و در آنان تغییر ایجاد می کند (شعبانی، 1381).
اثربخش:
اثربخش بودن عبارت است از درجه یا میزانی که فراگیر به هدف های مورد نظر خود نائل میآید(مهرداد، 1388).
تدریس اثربخش:
مجموعه ای از عملکردها و ویژگی های استاد است که باعث دستیابی به اهداف آموزشی و یادگیری دانشجو می شود. البته یادگیری به عوامل متعدد دیگری از جمله رفتارهای دانشجو، انگیزه یادگیری، محتوای برنامه ی درسی، محیط و منابع فیزیکی نیز بستگی دارد (ظهور، اسلامی نژاد، 1381)
2-7-1-تعاریف عملیاتی متغیرها
مدل تدریس اثربخش :
راهبردهای تدریس بر اساس مطالعات و مبانی نظری پژوهش واسناد و منابع کتابخانه ای و الکترونیکی تعیین خواهد شد که با مشخص شدن مولفه های جدید با بهره گرفتن از تکنیک دلفی به مدلی در این زمینه دست خواهیم یافت.
اعتبار سازه ای:
با بهره گرفتن از روش تحلیل عاملی و بکارگیری داده های خود ارزیابی اساتید در نرم افزار Lisrelبه یک همبستگی درونی بین متغیرها دست خواهیم یافت که این داده های به دست امده به صورت تجربی اعتبار سازه ای مدل ما را مشخص خواهدکرد.
1.Hanson
:
تغییر و رشد سریع تکنولوزی و صنایع، میل زیاد ترکیب بین رشته ها و بوجود آمدن رشته های بین رشته ای موجب پیچیده و تخصصی تر شدن مهارت های مورد نیاز حرفه ها شده است. این تغییرات موجب طولانی تر شدن زمان فراگیری مهارت های مورد نیاز حرفه ها، مشکل تر شدن فهم و برقراری ارتباط مدیران، مشتریان و کلیه افرادی شده است که با این حرفه ها ارتباط دارند و ضعف در برقراری ارتباط صحیح موجب عدم آشنایی با حقوق خویش برای مشتریان و عدم توانایی کنترل و نظارت کارکنان توسط مدیران شده است. این پیچیدگی از طرفی نیز باعث رفتارهای سلیقه ای بین صاحبان حرفه ها و رعایت نکردن استانداردهای کمی و کیفی کار می شود. این تغییرات نیازمند تغییرات سریع و صحیح در قوانین مرتبط با نظارت و کنترل وظایف شغلی کارکنان است. مدیران به این نتیجه دست یافته اند که فقط با قوانین و مقررات نمی توان کارکنان و سازمان ها را اداره کرد، زیرا اجرای صرف قانون نیازمند کنترل بیرونی است که نتیجه کمی در دست یابی به اهداف سازمانی را دارد، بلکه در کنار آنها به ابزار دیگری نیاز است که علاوه بر کنترل و نظارت های قانونی و مقرراتی (کنترل بیرونی)، نیازمند کنترل ها و نظارت های درون فردی باشد ، چنین ابزاری «اخلاق» نام دارد. براین اساس و به اعتقاد کارشناسان برای اداره بهتر کارکنان ضرورت دارد که «اخلاق» در کنار «قانون» قرار بگیرد، خودکنترلی جایگزین دیگر کنترلی شود و هدف های اخلاقی به قوانین اخلاقی تبدیل شوند.(انصاری،1386 ص6) جوزفسون رفتار اخلاقی را لازمه کارکرد بسامان یک جامعه می داند به زعم وی اصول اخلاقی همانند حلقه ای افراد جامعه را در کنار هم و با هم نگه می دارد.(اسفندیاری ،1386ص12)
شرکت ها و سازمان های صنعتی از مجموعه بناها و کارگاه ها – ابزار، تجهیزات، ماشین آلات و مواد- سرمایه- اهداف، طراحی، برنامه ریزی، سازماندهی و کنترل و نظارت و مهم تر از همه این ها و آنچه که حلقه اتصال این موارد است نیروی انسانی تشکیل شده است. دربین کلیه این عوامل بزرگترین سرمایه درونی هر سازمان نیروی انسانی و بزرگترین سرمایه بیرونی هر سازمانی مشتریان آن هستند. در طراحی و راه اندازی شرکت ها ی صنعتی تلاش می شود مناسب ترین و مطلوب ترین امکانات و تجهیزات، ماشین آلات، ابزارآلات و فضاهای مورد نیاز متناسب با اهداف از پیش در نظر گرفته شده برای سازمان خریداری، نصب، راه اندازی و ساخته شوند و در تهیه آنها نهایت دقت و کنترل و نظارت انجام می گیرد. این موارد فاقد روح، جان و شعور می باشند به همین دلیل در تهیه، خرید و ساخت آنها نظارت و کنترل در حد بسیار مطلوبی امکان پذیر است. برا ی مثال برای خرید ماشین آلات به مواردی چون کشور و شرکت سازنده آن، میزان دقت دستگاه در تولید یا انجام کار، تعداد واحد تولید محصول یا کار در واحد زمان، نحوه راه اندازی و اپراتوری آن، شیوه نگهداری و تعمیرات و هزینه آن، خدمات پس از فروش و قیمت دستگاه کنترل می شود. برای ساخت فضاهای کارگاهی به کمک نقشه های از پیش طراحی شده و در نظر گرفتن چیدمان دستگاه ها و نحوه ارتباط بین دستگاه ها در فرایند تولید فضای مناسب ساخته می شود.
اما عاملی که حلقه اتصال کلیه عوامل شرکت می باشد و بیشترین تاثیر را در موفقیت و دست یابی به اهداف سازمانی و یا شکست و نرسیدن به آن را دارد نیروی انسانی است که برای تامین نیروی انسانی متناسب با اهداف سازمانی، شرکت ها اقدام به جذب و استخدام نیروی انسانی می نماید. در این مورد نیز شرکت ها بیشترین تلاش را برای جذب افراد متخصص متناسب با هریک از فرایندهای انجام کار می نمایند. شرکت ها در جذب نیروی متخصص نسبتا موفق عمل می کنند زیرا امکان بررسی میزان چیرگی و مهارت داوطلب استخدام بوسیله روش های مختلف از جمله آزمون های نظری، عملی و مصاحبه وجود دارد. اما چیزی که ایجاد نگرانی و در انجام کار موجب بوجود آمدن مشکل می شود تشخیص میزان تعهد افراد و اخلاقی بودن رفتار آنها حین انجام کار در ارتباط با دیگر کارکنان و تجهیزات و امکانات است. برای این منظور برخی از شرکت ها تلاش هایی را در جذب نیروی انسانی متعهد و بعد از ورود آنها با تدوین قوانین و مقررات اخلاقی اقداماتی را انجام داده اند. ولی متاسفانه در بیشتر موارد با کوشش های انجام شده و اعمال قوانین و مقررات رعایت اصول اخلاق حرفه ای از طرف متخصصین به خوبی رعایت نمی شود.
اصول اخلاق حرفه ای و وجدان کار در کشورهای توسعه یافته سالهاست مورد توجه قرار گرفته است. به اعتقاد جوزفسون اخلاق گرایی قرن بیستم و بیست و یکم دلیل توجه به اخلاق دارای دو نشانه بارز است؛ اول نقش مهم و پر معنای رفتار اخلاقی در حفظ و بقای یک جامعه مدنی و دوم وجود تعدادی پر شمار از نمونه های ضد اخلاقی(اسفندیاری،1386ص12). اخلاق حرفه ای کوتاه مدتی است مورد توجه کشورهای در حال توسعه نیز واقع شده است به گونه ای که تعهد کاری و حس مسئولیت در انجام مشاغل و حرفه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را تحقق بخشیده است( انصاری، 1386ص6) .
عدم توجه به اخلاق حرفه ای و تلاش برای کنترل و نظارت کارکنان صرفا بوسیله قوانین و مقررات پیامدهای زیادی از جمله پایین بودن رضایت شغلی کارکنان، مشخص نبودن حق و حقوق مشتریان و کلیه افرادی که با صاحبان حرفه سر و کار دارند، نارضایتی مشتریان و مدیران از انجام خدمات ارائه شده و . . . می شود که از دلایل اصلی آن عدم توجه در تدوین قانون به کمک مولفه های اخلاقی است. این پژوهش سعی دارد با تعیین مولفه های اخلاق حرفه ای کارآموزان به کمک مربیان و سرپرستان سهمی کوچک در حل برخی مشکلات کاری را داشته باشد و زمینه ای را برای آموزش اخلاق حرفه ای در محیط های کار ایجاد نماید.
مسئله اصلی این است که آیا کارآموزان رفتار اخلاقی مناسب شغل را رعایت می کنند؟ مولفه های اخلاق حرفه ای کدامند؟ ویژگی های یک فرد حرفه ای چیست؟عوامل موثر شغلی کدامند و موارد مورد احترام در محیط کار چه هستند، نظر مربیان و سرپرستان در مورد مولفه ها ی اخلاق حرفه ای چیست؟ آیا سرپرستان ارزیابی تقریبا یکسانی از رفتار اخلاقی کارکنان خود دارند؟ آیا رابطه ای بین اخلاق حرفه ای و سطح مهارت کارکنان وجو دارد؟ تمامی این موارد مربوط به اخلاق حرفه ای می باشد که موضوع پژوهش پیش روست.
1-3- اهداف:
1-3-1 – هدف اصلی:
شناسایی ویژگی های افراد حرفه ای و مولفه های اخلاق حرفه ای کارآموزان و ارائه یک مدل برای اخلاق حرفه ای در اداره کل آموزش فنی و حرفه ای استان البرز
1-3-2- اهداف فرعی:
1- شناسایی ویژگی های افراد حرفه ای از نظر مربیان و سرپرستان
2- شناسایی مولفه های اخلاق حرفه ای کارآموزان از نظر مربیان و سرپرستان
3- شناسایی مولفه های شغل از نظر مدیران و مربیان
4- بررسی وضعیت اخلاق حرفه ای کارآموزان اداره کل آموزش فنی و حرفه ای شاغل در صنایع
5- بررسی میزان هماهنگی بین نظرات سرپرستان در ارزیابی نمره اخلاق حرفه ای کارآموزان
6- بررسی رابطه بین نمرات اخلاق حرفه ای و مهارت کارآموزان
1-4- سوال های تحقیق
1- ویژگی های افراد حرفه ای از نظر مربیان و سرپرستان چیست؟
2- مولفه های اخلاق کارآموزان از نظر مربیان و سرپرستان چیست؟
3- مولفه های شغل از نظر مدیران و مربیان چیست؟
4- وضعیت اخلاق حرفه ای کارآموزان اداره کل آموزش فنی و حرفه ای شاغل در صنایع چگونه است؟
5- آیا بین نظرات سرپرستان در ارزیابی نمره اخلاق حرفه ای کارآموزان همبستگی معناداری وجود دارد؟
6- آیا بین نمرات اخلاق حرفه ای و مهارت کارآموزان رابطه ای وجود دارد؟
1-5- استفاده کنندگان از نتایج پایان نامه:
– برنامه ریزان و سیاست گذاران آموزش فنی و حرفه ای جهت برنامه ریزی محتوای برنامه درسی اخلاق حرفه ای
– مربیان می توانند از نتایج حاصل در آموزش مفاهیم اخلاق حرفه ای به کارآموزان استفاده کنند.
– سرپرستان صنایع به منظور ایجاد برقراری ارتباطات سالم تر و ارزیابی عملکرد کارکنان می توانند از نتایج حاصل از این پژوهش استفاده نمایند.
– مدیران صنایع از نتایج این پژوهش در استخدام کارکنان و ارتقاء شغلی آنان می توانند استفاده کنند.
1-6- ضرورت انجام تحقیق:
سرعت زیاد در تغییرات تکنولوژی و میل زیاد ترکیب بین رشته های فنی و به تبع آن دشوارتر شدن درک و فهم حق و حقوق کلیه افراد مرتبط با یک خدمت و یا محصول اعم از کارکنان، مدیران، سرپرستان، تامین کنندگان و مشتریان ضرورت توجه به حق و حقوق کلیه افراد از یک سو و پذیرش مسئولیت های مرتبط با جایگاه هریک از افراد و انجام آن از سوی دیگر، ضروت توجه به آموزش و نهادینه کردن اخلاق حرفه ای در فراگیران مهارت های شغلی حین آموزش مهارت های تخصصی و استفاده از این مولفه ها در ارزیابی عملکرد شغلی و جذب نیروی متعهد و متخصص، ارتقاء و تعالی سازمانی، بهبود ارتباطات بین فردی، کاهش هزینه های تولید و رضایت مشتری ضرورت انجام این پژوهش را توجیه می نماید.
1-7- قلمرو موضوعی، زمانی و مکانی تحقیق:
قلمرو موضوعی این پژوهش اخلاق حرفه ای، قلمرو زمانی سال 1389و قلمرو مکانی آن اداره کل آموزش فنی و حرفه ای استان البرز می باشد.
1-8- اصطلاحات و تعاریف :
(I.R.T.V.T.O): عنوان اختصاری سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور است. (ایمانی و همکاران،1385ص5)
آموزش فنی و حرفهای: مجموع آموزش های عملی و علمی است که هدف آن ،ایجاد شرایط لازم برای کسب دانش و ایجاد نگرش و پرورش مهارت کارآموزان به منظور احراز شغل و یا ارتقاء مهارت می باشد و منجر به کسب گواهینامه مهارت میگردد. همکاران،1385ص5)
مرکز آموزش فنی و حرفهای : واحد آموزشی است که بر اساس ضوابط و مقررات به منظور ارتقاء مهارت و تخصص برای کارگران شاغل و یا ایجاد مهارت در افراد متقاضی کار تشکیل می شود. (همان منبع ص 5)
کار آموز: فردی است که به منظور فراگیری دانش و کسب و ارتقاء مهارت شغلی، در دوره آموزش فنی و حرفهای معینی شرکت می کند. (همان منبع ص 6)
مربی: فردی است که ضمن احراز شرایط مربیگری، توانایی انتقال دانش فنی به کار آموزان، استفاده از تجهیزات کارگاه آموزش و فن آوری و تکنولوژی روز و انجام ارزشیابی طی دوره و پایان دوره را مطابق با استاندارهای مهارت و آموزشی داشته باشد. طبقه بندی مربیان به صورت: کمک مربی، سرمربی، مربی ارشد و استاد مربی میباشد. (همان منبع ص 6)
کارگر ماهر: به فردی که دوره آموزش فنی و حرفهای را در درجات مهارتی طی کرده و بعد از احراز شرایط به کسب گواهینامه مهارت نایل شده، کارگر ماهر گفته میشود. (همان منبع ص 6)
سرپرست: سرپرست یک مدیر اجرایی یا عملیاتی است که هدایت و رهبری مستقیم عده ای از کارکنان را بر عهده دارد .(خوش دامن و ابراهیمی،1382 ص15 )
ارزش: هرچیز که به اعتبار اقتصادی، روانی، اجتماعی، اخلاقی یا زیبایی خود شایسته و مورد توجه شخص قرار گیرد.(شعاری نژاد،1375ص433)
اخلاق: اصول و مقیاس هاس مربوط به درستی یا نادرستی کردار که از طرف جامعه پذیرفته شده اند. (شعاری نژاد،1375ص246)
علم اخلاق: مطالعه ایده آل و آرمان و وظیفه اخلاقی در رفتار و کردار انسان. (شعاری نژاد،1375ص146)
شغل یا پیشه: کاری است که در مقابل مزد یا حقوق منظمی انجام می شود.کار در همه فرهنگ ها اساس نظام اقتصادی یا اقتصاد است،که شامل نهادهایی است که با تولید و توزیع کالاها و خدمات سروکار دارند.
حرفه: الوانی(1377) (به نقل از پاگ، 1991) در تعریف حرفه بیان داشته است که حرفه، دارای یک چارچوب ذهنی است، مجموعهای از تئوری و دانش را در بر دارد، دارای شأن و مرتبتی اجتماعی است. سازمان یا سازمانهایی آن را ترویج میکنند، گروه عملا و نظرا بدان مشغولند، در میان رشتههای دانشگاهی، جایگاهی دارد و دارای معیارهای اخلاقی و ارزشی خاص خود میباشد.
اخلاق حرفه ای: اخلاق حرفه ای حوزه تخصصی از دانش بشری است که به بیان مسئولیت های اخلاقی بنگاه ها و مشاغل و نیز تحلیل مسایل اخلاقی در کسب و کار می پردازد . (قراملکی،1382 ص137)
حرفهایبودن: عبارتست از داشتن دیدی کامل و نگرشی کلنگرانه به یک کار یا زمینهی کاری که با تسلط و احاطهای همهجانبه بر موضوع همراه است و از تجربه فراوان و