گسترش روز افزون واحدهای اقتصادی، توسعه فناوری ارتباطات و وجود تضاد منافع، نیازهای نظارتی را به وجود می آورد. مسئله جهانی شدن اقتصاد و انقلاب اطلاعات، کنترل را حتی از دست دولت ها خارج کرده است. که این شرایط و اتفاق های جهانی از جمله بحرانهای اقتصادی منجر به پررنگ تر شدن نقش اساسی گزارش های مالی قابل اعتماد و با کیفیت شده است. در این محیط، استفاده کنندگان برای تصمیم گیری به اطلاعات مختلفی از جمله اطلاعات مالی در باره بنگاه های اقتصادی نیاز دارند. صورت های مالی به عنوان مهم ترین مجموعه اطلاعات مالی محسوب می شود. اما مسئله مهم تردید در مورد قابلیت اتکای اطلاعات مذبور است که از تضاد منافع بین مدیران شرکت و سرمایه گذاران ناشی می شود. بر اساس نظریه مباشرت (نمایندگی) روابط بین افراد متشکل از مجموعه قراردادهاست که در آن طرفین ملزم به رعایت مفاد قرارداد می باشند. عدم هم سویی منافع بین طرفین قرارداد و منطق اقتصادی هر یک از طرفین قرارداد انتظار می رود که مدیر در راستای بهینه کردن منافع خود مبادرت به اقداماتی کند که تضییع حق مالک را در بر داشته باشد. برای اجتناب یا حداقل کردن چنین تضادی، مالک می تواند به سیستم نظارتی متوسل شود. حسابرسی صورتهای مالی از منافع مالکان و سهامداران با فراهم کردن اطمینان معقول در این مورد حمایت می کند که صورت های مالی عاری از تحریفات با اهمیت است یا خیر. علاوه بر تضاد منافع مسائل دیگری از قبیل عدم دسترسی مستقیم استفاده کنندگان به اطلاعات موجب تقاضا برای خدمات حسابرسی مستقل شده است. در واقع نقش حسابرسی ارزیابی کیفیت اطلاعات برای استفاده کنندگان است. پژوهش حاضر تلاشی در جهت بررسی رابطه بین کیفیت حسابرسی و کشف تقلب در واحد های صاحبکار با تاکید بر چرخه عمر شرکت می باشد.
-2-1بیان مسأله:
ارزش نهایی فعالیت های حسابرسی در کمک به استفاده کننده برای تشخیص کیفیت اطلاعات دریافت شده می باشد، از این رو استفاده کنندگان اطلاعات می بایست صلاحیت حسابرس را پذیرفته تا به اظهار نظر او اعتماد کنند و در شرایطی که اطمینان استفاده کنندگان جلب نشود هدف های حسابرسی به صورت کامل تحقق نمی یابد. از طرف دیگر بحران های گزارشگری مالی سال های اخیر که موجب فروپاشی شرکت های بزرگی گردید، توجه محققان و مجامع حرفه ای را به افزایش قابلیت اعتماد گزارش های حسابرسی و کاهش قصور ، معطوف ساخت . با توجه به مواد فوق ضروری است در بازار سرمایه ایران نیز کیفیت حسابرسی و متغیرهای موثر آن شناسایی شود. این موضوع می تواند موجب درک واقعی استفاده کنندگان از صورت های مالی از کیفیت واقعی گزارش های حسابرسی شده و در نهایت ایجاد زبان مشترک در خصوص کیفیت حسابرسی, نتیجه نهایی آن خواهد بود با توجه به تحقیقات صورت گرفته و نظریه های غالب در دنیا، متغیر های تاثیر گذار بر کیفیت حسابرسی به شرح ذیل می باشد:
–2-1-1اندازه موسسه حسابرسی – ( تعداد صاحبکاران):
تحقیقاتی که در زمینه اندازه حسابرسی و تاثیر آن بر کیفیت حسابرسی انجام شده است، به وجود ارتباط بین آن دو اشاره دارند. کریش نان(2003)،زو و همکاران(2001) پالمرز(1988) در بررسی رابطه بین اندازه موسسه حسابرسی و تاثیر آن بر کیفیت ، دعاوی مطرح شده علیه حسابرس را به عنوان ملاکی از کیفیت موسسه حسابرسی فرض کرده و آن را آزمون کردند. تحقیقات کسترده در دنیا توسط وانگ و تئو (1993)، کیم و همکاران (2003)، و… نشان داد که بزرگی موسسات موجب ارتقاء کیفیت گزارش حسابرسی خواهد شد دی آنجلو (1981) اندازه موسسه حسابرسی را از طریق تعداد صاحبکاران آن اندازه گیری نمود و استدلال می کند حسابرسانی که دارای صاحبکاران بیشتری هستند، زیان بیشتری را به خاطر قصور در کشف و گزارش تحریفات با اهمیت متحمل می شوند. او معتقد است که موسسه های حسابرسی بزرگتر به دلیل دسترسی به منابع و امکانات بیشتر برای آموزش حسابرسان خود و انجام آزمون های مختلف، خدمات حسابرسی را با کیفیت بالاتری ارائه می کنند دی آنجلو استفاده از روش تحلیلی نشان داد که بین اندازه موسسه حسابرسی و درک بازار از کیفیت حسابرسی، ارتباط مثبت وجود دارد.
2-1-2 –شهرت حسابرس:
شهرت حسابرس می تواند به اندازه ای مهم باشد که بازار سرمایه و فعالان آن ممکن است کیفیت حسابرسی را بر اساس شهرت او و نه توانایی اش برای کشف و گزارش اشتباهات با اهمیت صورت های مالی ارزیابی نمایند(هوگان1997). واتز و زیمرمن (1986) استدلال می کنند که شهرت و اعتبار، انگیزه ای برای مستقل ماندن حسابرسان است.کسب اعتبار از طریق گزارشگری موارد نقض، پرهزینه است ، اما پس از تحقیق ، تقاضا برای خدمات حسابرسی و حق الزحمه آنان افزایش یافته و اعتبار حسابرس بعنوان ضامت استقلال وی تلقی می شود. با توجه به موارد فوق می توان شهرت حسابرس را به عنوان ملاکی جهت ارزیابی بازار سرمایه از کیفیت حسابرسی تعریف نمود و رابطه تعداد کارهای ارجاعی به حسابرس و شهرت حسابرس را مورد بررسی قرار داد. از آنجایی شهرت حسابرس عمدتاً از طریق پرسشنامه قابل بررسی بوده لذا بررسی این مورد در قالب یک تحقیق کاربردی و با جمع آوری اطلاعات مورد نیاز به روش میدانی در حال حاضر قابل انجام نمی باشد.
-2-1-3نحوه انتخاب حسابرس و روابط مالی با صاحبکاران:
نحوه انتخاب حسابرس و وابستگی مالی حسابرس به مشتریان و قرار گرفتن آنها در وضعیت وسوسه انگیز می تواند انگیزه ای برای چشم پوشی از تحریفات با اهمیت ایجاد کند. پالمر (1986) به این نتیجه رسید که رابطه مستقیمی بین کیفیت حسابرسی و حقالزحمه او وجود دارد و تحمیل حقالزحمه بیشتر توسط موسسات بزرگتر به صاحبکار، بدین معنی است که کیفیت خدمات حسابرسی آنها مطلوبتر است. دای و شوارتر (1995) نشان دادند که هر چه میزان منافع مالی حسابرسان نسبت به صاحبکاران بیشتر باشد صدور گزارش صادقانه ( کشف تحریفات با اهمیت و افشاء آن) از اهمیت بیشتری برخوردار می شود. در ایران نیز چگونگی گزینش حسابرس و میزان منصفانه بودن حقالزحمه حسابرس می تواند بر کیفیت گزارش تاثیر گذار باشد. از آنجایی که روابط مالی با صاحبکار عمدتاً از طریق پرسشنامه قابل بررسی بوده لذا بررسی این مورد در قالب یک تحقیق کاربردی و با جمع آوری اطلاعات مورد نیاز به روش میدانی در حال حاضر قابل انجام نمی باشد.
–2-1-4دوره تصدی حسابرس:
موفقان تصدی کمتر حسابرس، تاکیدشان بر جنبه استقلال حسابرس و نگاهی تازه به حسابرسی است که ادعا می کنند در رابطه های طولانی مدت حسابرسی – صاحبکار خدشه دار می شوند. از سوی دیگر مخالفان تغییر حسابرس بر ضعف اطلاعاتی حسابرس در مدت کوتاه تصدی حسابرسی تاکید کرده و معتقدند چرخش اجباری باعث به وجود آمدن ضعف اطلاعاتی حسابرس و در نتیجه، باعث افزایش عدم تقارن اطلاعاتی بین حسابرس و صاحبکار و کاهش کیفیت حسابرسی می شود. استیک(1991) در گزارشی عنوان کرد که از نمونه گیری های به عمل آمده، 30٪ از شرکتهای که دارای دعوایی حقوقی هستند دوره تصدی حسابرسی آنها 3 سال یا کمتر بوده است.
آگاهی از قابل اعتماد بودن اطلاعات مالی به دلایل مختلفی از جمله تضاد منافع ، پیچیدگی رویدادهای اقتصادی ، توسعه فناوری اطلاعات و … نیازهای نظارتی را به وجود می آورد. مساله جهانی شدن اقتصاد و انقلاب اطلاعات، کنترل را حتی از دست دولت ها خارج کرده است و این شرایط موجب شده تا اهمیت حسابرسی بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. از طرف دیگر ورشکستگی به تقصیر و تقلب شرکتهای بزرگ موجب شد مساله استفاده از خدمات حسابرسان مستقل و نظارت دقیق و توجه به کیفیت گزارشات حسابرسی ، مورد توجه جدی قرار گیرد
همچنین در حسابرسی کشف تقلب ، به دلیل وجود تضاد منافع شدید (عمدتاً ناشی از وجود مسئولیت حسابرسی و از دست دادن منافع فعلی و آتی مدیر) و به دلیل عمدی بودن فرایند تقلب ، معمولاً حسابرسی با مشکل بزرگی به نام پنهانکاری و تغییر در نشانه های تقلب مواجه است و همچنین استفاده از فناوری در قالب ابزار ها و پردازشگر های رایانه ای و الکترونیکی ، اشتباهات غیر عمدی بالقوه در صورتهای مالی را کاهش داده و منطقی است که تقاضاهای آتی برای خدمات حسابرسی، به میزان زیادی به توانایی موسسات در شناسایی و کشف تحریفات عمدی و تقلب ، بستگی داشته باشد و با توجه به اینکه وجود اشتباهات و تحریفات با اهمیت در صورت های مالی، سبب ارائه نامطلوب وضعیت مالی واحد مورد رسیدگی، شده و بر تصمیم گیری استفاده کنندگان تاثیر بسزایی دارد، لذا کشف این گونه اشتباهات در استانداردهای حسابرسی مورد تاکید قرار گرفته است. در این تحقیق تحریفات به 3 طبقه کلی به شرح زیر تقسیم میشود:1)تحریف در برآوردهای حسابداری2)تحریف ناشی از عدم رعایت قوانین و مقررات و3) تحریفات ناشی از بکارگیری نادرست رویه های حسابداری.
– -2-1-5چرخه عمر شرکت:
شرکت ها در سال های اولیه چرخه عمر خود , رشد شرکت را حداکثر می سازند و در سال های بلوغ , سرعت رشد و سرمایه گذاری های آن ها کاهش می یابد و بطور کلی شرکتها در مراحل اولیه چرخه عمر خود تمایل به سرمایه گذاری بالا دارند ولی در دوره بلوغ با کاهش سرمایه گذاری خود سیاست حفظ وضعیت فعلی را در پیش می گیرند. از آنجایی که شرکتهای بالغ دارای فرصت های سرمایه گذاری کمتری نسبت به شرکتهای در حال رشد هستند , مشکلات نمایندگی در هنگام وجود جریان وجه نقد زیاد برای این شرکتها بیشتر خواهد بود. بنابراین نقش حسابرس در مراحل مختلف عمر شرکت متفاوت خواهد بود. شرکتهای نوپا با فرصت های سرمایه گذاری بالا نسبت به شرکتهای بالغ دارای سرمایه گذاری اختیاری بیشتری هستند .
برای بهبود در فهم کیفیت حسابرسی پژوهش های متعددی انجام شده تا هم درک بهتری از این مفهوم به دست آید و هم رابطه کیفیت
حسابرسی با سایر متغیر ها مشخص شود. لذا توانایی حسابرسان در برآورده کردن انتظارات جامعه می تواند از معیارهای کارآمدی حرفه بوده و پیشرفت آن را به همراه داشته باشد وهمچنین به جهت ایجاد جامعه ای سالم تر و عاری از کذب نمایی و برای برداشتن گام های علمی بیشتر و محکم تر و با توجه به محیط اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و حتی سیاسی ایران، ضروری است که متغیر های فوق در ایران مورد مطالعه و آزمون قرار گیرد.
تحقیق حاضر به دنبال بررسی تاثیر کیفیت حسابرس بر مکانیزم های کشف تقلب در واحدهای صاحبکار و تاثیر چرخه عمر شرکت بر این رابطه در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد.
-3-1اهمیت و ضرورت انجام تحقیق:
تضاد منافع بین مالکان، مدیران و استفاده کنندگان از اطلاعات و گزارشات مالی موجب تقلب و ارائه گزارشات غیر واقع گردیدکه در این میان وجود حسابرسان جهت بررسی این گزارشات و تایید اطلاعات از اهمیت ویژه ای برخوردار است همچنین وضع قوانین و استانداردها ی جدید در سطح جهانی برای افزایش توانایی حسابرسان در کشف تقلب نشان دهنده اهمیت این موضوع است که از جمله این استانداردهای می توان به بیانیه شماره 99 و در بخش 24 استانداردهای حسابرسی ایران هم ، استاندارد مربوط با عنوان (تقلب و اشتباه) اشاره کرد و با توجه به اینکه کشف تقلب و ارائه گزارش با کیفیت حسابرسی بالا بخش عمده ای از انتظارات جامعه از حرفه حسابرسی می باشد و به ایجاد جامعه ای سالم و عاری از کذب نمایی کمک می کند عملکردهای شرکت بستگی زیادی به چرخه و مرحله های آن دارد، زیرا منابع و وضعیت نقدینگی و کسب و کار شرکت ها در هر یک از مراحل عمر آنها تحت تاثیر شرایط و عوامل اثرگذار گوناگونی خواهد بود و مدیران آنها نیز ممکن است انگیزه ها و اقدامات متفاوتی داشته باشد و حسابرسان شرکت ها بایستی این چرخه ها را در نظر گرفته و رسیدگی های خود را بر این اساس تنظیم نمایند، که در تحقیق حاضر به صورت ویژه ای به این امر پرداخته می شود. لذا جهت ارتقای سلامت جامعه و ارتقای هر چه بیشتر حرفه حسابرسی تحقیق حاضر و تحقیقات مشابه ضرورت و اهمیت می یابند.
-4-1جنبه جدید بودن و نوآوری در تحقیق:
حسابرسی به نوبه خود نقش بسیار حیاتی در تضمین یکپارچگی گزارشگری مالی که توسط عملیات موثر بر بازار سرمایه مورد استفاده قرار می گیرد را ایفا می کند بطوری که انجام حسابرسی با کیفیت بالا و متوسط می تواند باعث افزایش سطح اعتماد عمومی ، ایجاد اعتماد به نفس ذینفعان و تصمیم گیری سرمایه گذاران و همچنین اعتماد به نفس در یکپارچگی صورتهای مالی صادر شده توسط شرکتها را به همراه داشته باشد تحقیقات متعددی در جهت درک بهتری از مفهوم کیفیت حسابرسی در ایران و سایر کشورها صورت گرفته است لذا این تحقیق تاثیر کیفیت حسابرس مستقل بر مکانیزم های کشف تقلب واحد صاحبکار در هر یک از مراحل عمر شرکت مورد بررسی قرار داده است که مطالعه کیفیت حسابرس و کشف تقلب با تاکید بر چرخه عمر شرکت برای اولین بار در ایران مطالعه می شود.
-5-1سوال های اصلی تحقیق
آیا کیفیت حسابرس بر مکانیزم کشف تقلب در واحدهای صاحبکار با تاکید بر چرخه عمر شرکت تاثیری دارد؟
سوال فرعی تحقیق
آیا بین اندازه موسسه حسابرسی و میزان کشف تقلب در برآوردهای حسابداری در مرحله رشد رابطه ای وجود دارد؟
آیا بین اندازه موسسه حسابرسی و میزان کشف تقلب در برآوردهای حسابداری در مرحله بلوغ رابطه ای وجود دارد؟
آیا بین اندازه موسسه حسابرسی و میزان کشف تقلب در برآوردهای حسابداری در مرحله افول رابطه ای وجود دارد؟
آیا بین اندازه موسسه حسابرسی و میزان کشف تقلب در به کارگیری رویه های حسابداری در مرحله رشد رابطه ای وجود دارد؟
آیا بین اندازه موسسه حسابرسی و میزان کشف تقلب در به کارگیری رویه های حسابداری در مرحله بلوغ رابطه ای وجود دارد؟
آیا بین اندازه موسسه حسابرسی و میزان کشف تقلب در به کارگیری رویه های حسابداری در مرحله افول رابطه ای وجود دارد؟
آیا بین اندازه موسسه حسابرسی و میزان کشف تقلب در قوانین در مرحله رشد رابطه ای وجود دارد؟
آیا بین اندازه موسسه حسابرسی و میزان کشف تقلب در قوانین در مرحله بلوغ رابطه ای وجود دارد؟
آیا بین اندازه موسسه حسابرسی و میزان کشف تقلب در قوانین در مرحله افول رابطه ای وجود دارد؟
آیا بین دوره تصدی حسابرس و میزان کشف تقلب در برآوردهای حسابداری در مرحله رشد رابطه ای وجود دارد؟
آیا بین دوره تصدی حسابرس و میزان کشف تقلب در برآوردهای حسابداری در مرحله بلوغ رابطه ای وجود دارد؟
آیا بین دوره تصدی حسابرس و میزان کشف تقلب در برآوردهای حسابداری در مرحله افول رابطه ای وجود دارد؟
آیا بین دوره تصدی حسابرس و میزان کشف تقلب در به کارگیری رویه های حسابداری در مرحله رشد رابطه ای وجود دارد؟
آیا بین دوره تصدی حسابرس و میزان کشف تقلب در به کارگیری رویه های حسابداری در مرحله بلوغ رابطه ای وجود دارد؟
آیا بین دوره تصدی حسابرس و میزان کشف تقلب در به کارگیری رویه های حسابداری در مرحله افول رابطه ای وجود دارد؟
آیا بین دوره تصدی حسابرس و میزان کشف تقلب در قوانین در مرحله رشد رابطه ای وجود دارد؟
آیا بین دوره تصدی حسابرس و میزان کشف تقلب در قوانین در مرحله بلوغ رابطه ای وجود دارد؟
آیا بین دوره تصدی حسابرس و میزان کشف تقلب در قوانین در مرحله افول رابطه ای وجود دارد؟
6-1-اهداف مشخص تحقیق:
در این بخش اهداف تحقیق را از دو بعد علمی و کاربردی تشریح می شود.
-1-6-1اهداف علمی تحقیق
هدف اصلی این تحقیق بررسی تاثیر کیفیت حسابرس بر مکانیزم کشف تقلب در واحدهای صابحکار با تاکید بر چرخه عمر شرکت می باشد. برای رسیدن به این هدف کلی، آن را به اهداف جزئی تر تقسیم کرده و در طول این تحقیق آنها را دنبال می کنیم.
تعیین تاثیر اندازه موسسه حسابرسی بر میزان کشف تقلب در برآوردهای حسابداری در مرحله رشد
تعیین تاثیر اندازه موسسه حسابرسی بر میزان کشف تقلب در برآوردهای حسابداری در مرحله بلوغ
تعیین تاثیر اندازه موسسه حسابرسی بر میزان کشف تقلب در برآوردهای حسابداری در مرحله افول
تعیین تاثیر اندازه موسسه حسابرسی بر میزان کشف تقلب در به کارگیری رویه های حسابداری در مرحله رشد
تعیین تاثیر اندازه موسسه حسابرسی بر میزان کشف تقلب در به کارگیری رویه های حسابداری در مرحله بلوغ
تعیین تاثیر اندازه موسسه حسابرسی بر میزان کشف تقلب در به کارگیری رویه های حسابداری در مرحله افول
تعیین تاثیر اندازه موسسه حسابرسی بر میزان کشف تقلب در قوانین در مرحله رشد
تعیین تاثیر اندازه موسسه حسابرسی بر میزان کشف تقلب در قوانین در مرحله بلوغ
تعیین تاثیر اندازه موسسه حسابرسی بر میزان کشف تقلب در قوانین در مرحله افول
تعیین تاثیر دوره تصدی حسابرس بر میزان کشف تقلب در برآوردهای حسابداری در مرحله رشد
تعیین تاثیر دوره تصدی حسابرس بر میزان کشف تقلب در برآوردهای حسابداری در مرحله بلوغ
تعیین تاثیر دوره تصدی حسابرس بر میزان کشف تقلب در برآوردهای حسابداری در مرحله افول
تعیین تاثیر دوره تصدی حسابرس بر میزان کشف تقلب در به کارگیری رویه های حسابداری در مرحله رشد
تعیین تاثیر دوره تصدی حسابرس بر میزان کشف تقلب در به کارگیری رویه های حسابداری در مرحله بلوغ
تعیین تاثیر دوره تصدی حسابرس بر میزان کشف تقلب در به کارگیری رویه های حسابداری در مرحله افول
تعیین تاثیر دوره تصدی حسابرس بر میزان کشف تقلب در قوانین در مرحله رشد
تعیین تاثیر دوره تصدی حسابرس بر میزان کشف تقلب در قوانین در مرحله بلوغ
تعیین تاثیر دوره تصدی حسابرس بر میزان کشف تقلب در قوانین در مرحله افول
-2-6-1اهداف کاربردی تحقیق
1- کمک به حسابرسان در خصوص نحوه بررسی صورت های مالی واحد صاحبکار بر اساس چرخه عمر شرکت واحد صاحبکار.
2-کمک به سهامداران و سرمایه گذاران و سایر استفاده کنندگان از گزارش های حسابرسان در خصوص میزان قابلیت اتکای این گزارش ها در جهت میزان کشف تحریفات حسابداری با توجه به اندازه و دوره تصدی حسابرس.
3-کمک به موسسه های حسابرسی در خصوص میزان تاثیرگذاری اندازه و دوره تصدی حسابرس بر کشف تحریفات در هر یک از مراحل عمر شرکت و برنامه ریزی عملیات حسابرسی بر اساس آن.
4-کمک به دانشجویان و محقیقن مراکز علمی – پژوهشی جهت استفاده از یافته های این تحقیق برای مطالعات آتی.
-احمدپور و همکاران 1391
-حساس یگانه و همکاران1389
.wong & teao
. kim et al
.deangelo
.Wattes and Zimmerman
.Die & Showarter
یکی از تحولات اخیرحسابداری، ضرورت پیشبینی درآمدهای آتی شرکتها به منظور کمک به تصمیمگیری مناسب مدیران واحدهای تجاری است. پرسشهایی نظیر اینکه «چه عواملی توان پیشبینی درآمدهای آتی را دارد؟» سالهاست که ذهن بسیاری از محققان را به خود مشغول کرده است. بر همین اساس تعدادی از فرضیات و نظریههای مختلف به منظور پاسخ به این پرسشها مطرح شده است. این تحقیق با عنوان «بررسی تاثیر مازاد جریان نقد آزاد، حاکمیت شرکتی و مکانیسمهای آن و اندازه شرکت بر قابلیت پیشبینی سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران» درصدد بررسی توان عوامل جریان نقد آزاد، مکانیسمهای حاکمیت شركتی و اندازه شرکت برای پیشبینی درآمدهای آتی است. بر همین اساس در این فصل به مفاهیمی چون بیان مسئله، اهداف و ضرورت تحقیق پرداخته خواهد شد.
ایجاد ارزش و افزایش ثروت سهامداران در بلند مدت از جمله مهمترین اهداف شرکتها به شمار میرود و افزایش ثروت تنها در نتیجه عملکرد مطلوب حاصل خواهد شد. برای ارزیابی عملکرد واحدهای تجاری تاکنون معیارهای مختلفی ارائه شده است که یکی از جدیدترین این معیارها، جریانهای نقدی آزاد میباشد. این معیار اولین بار توسط جنسن(1968) مطرح شد. از نظر وی جریان نقدی آزاد واحد تجاری، باقیمانده جریانهای نقدی پس از کسر وجوه لازم برای پروژههایی است که خالص ارزش فعلی آنها مثبت ارزیابی میشود. این پروژهها، طرحهای سرمایهگذاری بلند مدتی هستند که ارزش فعلی جریانهای نقدی ورودی مورد انتظار بیش از ارزش فعلی جریانهای نقدی خروجی است (جنسن، 1986). مفهوم جریان نقدی آزاد مثبت نشان میدهد که واحد تجاری پس از پرداخت هزینهها و سرمایهگذاریها، دارای وجوه نقد مازاد است. در مقابل برخی از شرکتها ممکن است که با جریان نقدآزاد منفی مواجه شوند. جریان نقد آزاد منفی همیشه بد و نا مطلوب نیست بلکه علل منفی شدن آن مهم است و باید مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. اگر جریان نقد آزاد منفی ناشی از سرمایهگذاری شركت در فرصتهای سودآور موجود باشد، این نوع منفی شدن مقطعی است و به دورههای کوتاهمدت سرمایهگذاری مربوط میشود، امری كه در بسیاری از شركتهای نوپا طبیعی است.درصورتیكه سرمایه گذاریهای انجام شده بازده بالایی را در پی داشته باشد، راهبرد مزبور توان كسب نتیجه مطلوب در بلند مدت را دارد (یودیانتی، 2008؛ مرادزاده و همکاران، 1388). با توجه به تئوری نمایندگی جریان نقد آزاد، بدیهی است زمانی که جریان نقد آزاد افزایش مییابد، مدیران انگیزهای برای شرکت در پروژههایی دارند که بازده آن منفی است (جنسن، 1986). در همین رابطه، چانگ و همکارانش (2005) این استدلال را مطرح کردهاند که این پروژهها ممکن است از منافع شخصی مدیران حمایت کند و سطح بالاتری از کنترل بر منابع شرکت را در اختیار آنان قرار دهد. مدیران ممکن است در فعالیتهای نامطلوبی مانند سرمایهگذاریهایی شرکت نمایند که مخرب ارزش شرکت است و موجب افزایش هزینههای نمایندگی و کاهش ارزش شرکت شده و مدیران ارشد را در شرایطی آسیب پذیر قرار میدهند. بدترین حالت زمانی است که مدیران میتوانند از ابزار مدیریت درآمد به صورتی فرصتطلبانه برای متورم جلوه دادن درآمدهای گزارش شده استفاده نموده و تاثیر مخرب این گونه سرمایهگذاریهای از بین برندهی ارزش شرکت را پنهان سازند (باکیت و اسکندر، 2009؛ چانگ و همکاران، 2005؛ رحمان و محد صالح، 2008).
در واقع، این نوع گزارش تورمی درآمد که توسط مدیران تهیه میشود ممکن است توانایی پیشبینی جریان نقد بالقوه بر مبنای درآمدها را تحت تاثیر قرار دهد، زیرا موجب تصورات مثبت کاذب میشود (احمد الدهماری و نوراسحاق اسماعیل، 2013). در برخی مطالعات، تاثیر نقش مکانیسمهای حاکمیت بر رسیدگی به مشکلات نمایندگی جریان نقد آزاد بررسی شده است (بروخ و همکاران، 2000؛ باکیت و اسکندر، 2009؛ چانگ و همکاران، 2005؛ وو، 2004).
وو (2004) به این نکته اشاره کرده است که در شرکتهایی که دارای هزینههای بالای نمایندگی جریان نقد آزاد هستند تعارض منافع میان صاحبان و مدیران در مورد مازاد پول نقد بیشتر است، و بدین ترتیب برای این شرکتها کاهش هزینهها از طریق نقش مالکیت مدیریتی اهمیت بسیاری دارد. پائولیناو رنبوگ (2005) نشان دادند هر چه سهم خودیها بیشتر باشد وابستگی شرکتها به پول نقد تولید شدهی داخلی برای تامین مالی سرمایهگذاریهای بی ثمر، کمتر است. علاوه بر این، مدیرانی که دارای سهام مدیریتی بالایی هستند به احتمال بیشتر بهجای هدر دادن آن در تلاشی غیرمولد، مازاد جریان نقد آزاد را از طریق تحصیل مجدد سهام، توزیع میکنند (اسوالدو یانگ، 2008). بنابراین، انتظار داریم مکانیسم حاکمیت، بر تاثیر منفی مازاد جریان نقد آزاد بر قابلیت پیشبینی درآمدها تاثیرگذار باشد زیرا مشکل نمایندگی جریان نقدآزاد بوسیلهی سیستم سالم حاکمیت شرکتی، کاهش مییابد. از نقطه نظر تئوری، این استدلال مطرح میشود که مشکل نمایندگی جریان نقد آزاد در میان شرکتهای بزرگ مشهود است و رابطه میان جریان نقد و سرمایهگذاری با توجه به اندازه شرکت، متفاوت است (ووگت، 1994). همچنین در عمل، فرض بر این است که شرکتهای بزرگ با نگهداری مقدار قابل توجهی پول نقد مازاد، کنترل بازار و یا آماده شدن برای قانون شکنی و افزایش تسلط بیشتر را کاهش میدهند (دیتمارو ماهرت اسمیت، 2007). علاوه بر این، در شرکتهای بزرگ، مدیران از انگیزه لازم برای استفاده از جریان نقدآزاد جهت گسترش اندازه شرکت که تحقق منافع بیشتر را امکان پذیر میسازد، برخوردارند (پائولینا و رنبوگ، 2005). از سوی دیگر، شرکتهای کوچک به دلیل توانایی کنترل فعالیت مدیران، کمتر متوجه تعارض نمایندگی جریان نقد آزاد میشوند در نتیجه مانع از هدر رفتن غیر منطقی جریان نقد آزاد میشوند (جاگی و گل، 1999).
با توجه به بحث فوق، در مورد شرکتهای بزرگ، هزینههای نمایندگی جریان نقد آزاد شدیدتر است و به همین دلیل استفاده از مکانیزمهای حاکمیتی که مانع از اتلاف نابخردانه منابع شرکت توسط مدیران میشود و در عین حال، قابلیت پیشبینی سود را افزایش میدهد توصیه میگردد. این مطلب در اصل، در مطالعه هارفورد و همکارانش (2008)، انعکاس یافته است آنها نشان دادند در شرکت
های بزرگ، مکانیسم حاکمیت شرکت مناسب است. بنابراین، انتظار میرود اثر بخشی مکانیسمهای حاکمیتی برای کاهش مشکل نمایندگی مازاد جریان نقد آزاد و بهبود قابلیت پیشبینی سود در شرکتهای بزرگ در مقایسه با شرکتهای کوچک بیشتر باشد. مسئله اصلی این است که امروزه در حرفه حسابداری از شاخصهای مختلفی برای پیشبینی سود واحد تجاری استفاده میشود که از جمله این شاخصها میتوان به جریان نقد آزاد اشاره نمود.
این تحقیق به دنبال آن است که به روش علمی ثابت کند که سه عامل جریان نقدآزاد، حاکمیت شرکتی و اندازه شرکت در بازار بورس ایران توانایی پیش بینی سودهای شرکتها را دارند. به عبارت دیگر آیا جریان نقدآزاد و رابطه حاکمیت شرکتی و اندازه آن شرکت با تفسیری که از آن خواهیم داشت، قدرت توضیحی و پیشبینی کنندگی سود را دارند؟ و اینکه آیا رابطه معناداری بین جریان نقد آزاد، حاکمیت شرکتی، اندازه شرکت و توانایی پیش بینی سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران وجود دارد؟
هدف اصلی گزارشگری مالی ارائه اطلاعات مناسب برای تصمیمگیری استفاده کنندگان اطلاعات مالی است. یکی از ویژگیهای لازم برای مربوط بودن اطلاعات مالی و اقتصادی، سودمندی در پیشبینی است. پیشبینی به سرمایهگذاران کمک میکند تا فرایند تصمیم گیری خود را بهبود بخشند و خطر تصمیمهای خود را کاهش دهند مطالعات نشان میدهند که پیشبینیهای مدیریت، قیمت سهام، نقدینگی بازار سهام و پیشبینی تحلیلگران را تحت تأثیر قرار میدهد. این نتایج حاکی از آن است که سود پیشبینی شده توسط شرکتها دارای محتوای اطلاعاتی و کارایی بوده و از این جهت اهمیت پیشبینی سود حسابداری به دلیل نقش و تأثیر آن در تصمیمگیریهای استفاده کنندگان به ویژه سرمایهگذاران بارزتر میشود. عواملی همچون جریان نقد آزاد، مکانیسمهای حاکمیت شرکتی و اندازه شرکت از جمله عوامل موثر بر پیشبینی سود واحدهای تجاری میباشد.
جریان نقد آزاد نشان دهنده پول نقدی است که مدیران بوسیلهی تقویت آن میتوانند بر ارزش شرکت خود بیافزایند. برای ارزیابی عملکرد شرکت از طریق معیار جریان نقد آزاد ابتدا بایستی عوامل موثر بر این معیار مثل مالیات بر درآمد و سایر موارد مشابه دیگر را شناسایی، مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. شرکتی که دارای جریان نقدآزاد بالایی باشد از مطلوبیت و محبوبیت بیشتری نزد سرمایهگذاران و بستانکاران برخوردار است. این مطلوبیت زمانی قابل قبول است که شرکت مرحله رشد را گذرانده و دیگر فرصتهای سرمایه گذاری سودآور بالایی نداشته باشد. در مقابل برخی از شرکتها ممکن است با جریانهای نقدآزاد منفی مواجه شوند. جریان نقد آزاد منفی همیشه بد و نا مطلوب نیست بلکه علل منفی شدن آن مهم بوده و بایستی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. جریان نقد آزاد از این حیث دارای اهمیت است که به مدیران اجازه میدهد تا فرصتهایی را جستجو کنند که ارزش سهام شرکت را افزایش میدهد (یودیانتی، 2008؛ مرادزاده و همکاران، 1388).
بدون در اختیار داشتن وجه نقد، توسعه محصولات جدید، انجام تحصیلهای تجاری، پرداخت سودهای نقدی به سهامداران و کاهش بدهیها امکان پذیر نیست. از طرف دیگر، وجه نقد باید در سطحی نگهداری شود که بین هزینهی نگهداری وجه نقد و هزینهی وجه نقد ناکافی تعادل برقرار شود (مسعود غلامزاده لداری، 1390).
جدایی مدیریت از مالكیت، موجب ایجاد تضاد منافع بین مدیران و سهامداران و پیدایش مسئله نظریه نمایندگی شد. نظریه نمایندگی كه مالكیت و كنترل را در شركتها از یكدیگر جدا میكند، سبب ایجاد تضاد منافع بین سهامداران و مدیران شركتها میشود. در برخی مطالعات، تاثیر نقش مکانیسمهای حاکمیت بر رسیدگی به مشکلات نمایندگی جریان نقدآزاد بررسی شده است. وو (2004) به این نکته اشاره کرده است که در شرکتهایی که دارای هزینههای بالای نمایندگی جریان نقد آزاد هستند تعارض منافع میان صاحبان و مدیران در مورد مازاد پول نقد بیشتر است و بدین ترتیب برای این شرکتها کاهش هزینهها از طریق نقش مالکیت مدیریتی اهمیت بسیاری دارد. پائولینا و رنبوگ (2005) نشان دادند هر چه سهم خودیها بیشتر باشد وابستگی شرکتها به پول نقد تولیدشدهی داخلی برای تامین مالی سرمایهگذاریهای بیثمر، کمتر است. علاوه بر این، مدیرانی که دارای سهام مدیریتی بالایی هستند به احتمال بیشتر به جای هدر دادن آن در تلاشی غیر مولد، مازاد جریان نقدآزاد را از طریق تحصیل مجدد سهام، توزیع می کنند (اسوالد و یانگ، 2008).
بنابراین، انتظار داریم مکانیسم حاکمیت، بر تاثیر منفی مازاد جریان نقد آزاد بر قابلیت پیشبینی درآمدها تاثیرگذار باشد، زیرا مشکل نمایندگی جریان نقد آزاد بوسیلهی سیستم سالم حاکمیت شرکتی کاهش مییابد. مدیران معمولاً تمایل به رشد شركت فراتر از اندازه بهینه آن دارند، زیرا رشد شركت، قدرت مدیریت را با افزایش منابع تحت كنترل آن افزایش میدهد. همچنین، شركتهای بزرگتر تمایل به پراكندگی بیشتر مالكیت سهامداران دارند كه به مدیریت اختیار بیشتری اعطا میكند. علاوه بر این، شركتهای بزرگ به واسطه مقدار منابع مالی كه نیاز است خریداری شوند، با احتمال كمتری در معرض تملكهای ناخواسته قرار میگیرند. بنابراین، انتظار میرود كه مدیران شركتهای بزرگ در خصوص سرمایهگذاری و سیاستهای مالی، قدرت و اختیار بیشتری داشته باشند كه منجر به مقدار بیشتر مانده وجه نقد میشود (بروخ و همکاران، 2000؛ باکیت و اسکندر، 2009؛ چانگ و همکاران، 2005).
در مورد شرکتهای بزرگ، هزینههای نمایندگی جریان نقد آزاد شدیدتر است و به همین دلیل استفاده از مکانیزمهای حاکمیتی که مانع از اتلاف نابخردانه منابع شرکت توسط مدیران میشود و در عین حال، قابلیت پیشبینی سود را افزایش میدهد توصیه میگردد. این مطلب در اصل، در مطالعه هارفورد و همکارانش (2008)، انعکاس یافته است آنها نشان دادند در شرکتهای بزرگ، مکانیسم حاکمیت شرکت مناسب است. بنابراین، انتظار میرود اثر بخشی مکانیسمهای حاکمیتی برای کاهش مشکل نمایندگی مازاد جریان نقدآزاد و بهبود قابلیت پیشبینی درآمد در شرکتهای بزرگ در مقایسه با شرکتهای کوچک بیشتر باشد (اسوالد و یانگ، 2008).
بررسی عوامل موثر بر پیش بینی سود، در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران.
بررسی نقش حاکمیت شرکتی بر پیش بینی سود، در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران.
بررسی اثر مازاد جریان نقدآزاد بر پیش بینی سود، در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران.
بررسی اندازه شرکت بر پیشبینی سود، در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران.
Free cash flow
Free cash flow positive
Free cash flow negative
Yvdyanty et al.
Chang et al.
Bakytbek et al.
Rahman et al.
Al dehmari ahmed et al.
Burroughs et al.
Wu
Paulina et al.
Oswald et al.
Vvgt
Dittmar et al.
Jagy et al.
Harfvrd et al.
یکی از مهمترین بازارهای موجود در اقتصاد هر کشوری بازار مالی میباشد که متأثر از متغیرهای اقتصادی من جمله قیمت نفت میباشد. از طرفی یکی از مهمترین مسائلی که سرمایه گذاران با آن روبرو میباشند نوسان و بیثباتی قیمتهای نفت است که سبب ایجاد نوسان در بازارهای مالی میگردد. با توجه به تاثیر گستردهی منفی نوسانات قیمت نفت بر بخشهای مختلف اقتصاد ایران، مانعی برای کارایی بازار بورس به شمار میرود و بر عملكرد سرمایه گذاران تاثیرگذار میباشد. لذا باید تحلیل دقیقی از تغییرات قیمت نفت بر روی بازده سهام شرکتها صورت پذیرد. تعیین قیمت نفت به عوامل متعددی بستگی دارد که اغلب آنها از کنترل تولید کنندگان آن خارج است. همین مسئله سبب شده است که وضعیت اقتصادی اغلب کشورهای وابسته به درآمدهای نفتی تحت تأثیر نوسانات قیمت نفت قرار گیرد. در این فصل کلیات پژوهش مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در ابتدا به شرح و بیان مسأله تحقیق پرداخته خواهد شد، پس از آن اهمیت و ارزش تحقیق بیان میگردد، سپس اشارهای به اهداف تحقیق می شود. همچنین در ادامه فرضیه ها و روش تحقیق شرح داده می شود.
قیمت نفت یکی از متغیرهای کلیدی هر اقتصاد است که در تعیین موقعیت اقتصاد هر کشور نقش بسزایی دارد. اقتصاد جهان در سالهای مختلف نوسانات مثبت و منفی زیادی را در قیمت نفت خام تجربه کرده است. این نوسانات و تغییرات قیمت نفت بر متغیرهای کلان اقتصادی در کشورهای جهان تأثیر گذاشته و اقتصاد این کشورها را با چالشی جدی روبهرو کرده است و موجب شده تا آنها برای در امان ماندن از تأثیرات منفی ناشی از این نوسانات تدابیر مختلفی بیندیشند. بیشتر مطالعات انجام شده درباره اثر تغییرات قیمت نفت بر اقتصاد کشورها، برای کشورهای صنعتی انجام گرفته است، که اغلب وارد کننده نفت هستند. در این کشورها نفت به عنوان یکی از عوامل تولید بوده و افزایش قیمت آن آثار تورمی و رکودی دربرداشته است و کاهش قیمت آن به عنوان تغییری مثبت برای طرف عرضه محسوب می شود. در حالی که در کشورهای در حال توسعه صادرکننده نفت اینگونه نیست. از آنجایی که کشورهای در حال توسعه مخصوصاً کشورهای صادرکننده نفت به دنبال صنعتی شدن هستند، بی ثباتی قیمت نفت برای آنها دارای اهمیت بیشتری است؛ زیرا از یک سو در مسیر صنعتی شدن نیاز آنها به نفت و انرژی افزایش مییابد و از سوی دیگر برای کشورهای صادرکننده نفت، درآمدهای نفتی، منبع اصلی درآمد آنها است. اقتصاد ایران به شدت وابسته به صادرات نفت بوده و آسیبپذیری آن نسبت به تغییرات درآمدهای نفتی بسیار بالاست. درآمدهای نفتی تاثیرات دوگانهای بر اقتصاد ایران دارند؛ از یک سو شواهد حاکی از رشد اقتصادی مناسب در سالهایی است که درآمدهای نفتی رشد ملایم و آرامی داشتند. در حقیقت رشد ملایم درآمدهای نفتی، رشد اقتصادی را از طرف عرضه و تقاضا تقویت می کند.(مهرآرا و نیری 1388). قیمت جهانی نفت به عنوان یک عامل تاثیرگذار بر عوامل سیاسی و اقتصادی هر کشور مخصوصاً کشورهای صادر کننده نفت است. ایران از جمله صادر کنندگان بزرگ نفت در جهان است که وابستگی زیادی به درآمدهای نفتی دارد. بنابراین
اقتصاد ایران تحت تاثیر نوسانات قیمت نفت قرار میگیرد. بازار بورس هم به عنوان یکی از بخشهای اقتصاد می تواند تحت تاثیر این نوسانات قرار گیرد. شرکتهای بیشماری در سراسر دنیا خواه در فرایند چرخه حیات اقتصادی و خواه از طریق برنامه خصوصی سازی شرکتهای دولتی، با عرضه سهام خود به عموم مردم، برای نخستین بار وارد بازار سرمایه میشوند. نظر به اینکه عرضه اولیه سهام برای یک شرکت در حال رشد عمده ترین منبع تأمین مالی آن به شمار میرود سعی می کنند تا با عملکردی مطلوب و تعیین قیمتی مناسب در عرضه اولیه، جریانهای نقدی حاصل را برای شرکت حداکثر سازند(بوجراج و لی،2002). پس از زمان عرضه اولیه سهام به عموم، برای شرکتها بازدهی غیرعادی از اهمیت خاصی برخوردار میباشد و این بازده از عوامل مختلفی تأثیر میپذیرد و نقش مهمی در پیشرفت شرکت ایفا می کند و ممکن است قیمت نفت یکی از این عوامل باشد که ما به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت.
در دهه اخیر قیمت نفت نقش مهمی در مدلسازی وضعیت اقتصادی و سیاسی کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته ایفا می کند. امروزه قیمت نفت به عنوان یکی از مهمترین مؤلفه های بنیادین در بازارهای مختلف مالی شناخته می شود که در این میان بازار سهام از جایگاه خاصی برخوردار است. از منظر نظری، قیمت نفت و نوسانات مرتبط با آن می تواند بر بازده سهام یا قیمتهای سهام از طریق درآمدهای انتظاری تأثیرگذار باشد. تکانههای نفتی یا نوسانات قیمت نفت یکی از عوامل اصلی بسیاری از بحرانهای اقتصادی در میان کشورهای واردکننده و صادرکننده نفت است. برای کشورهای صادرکننده نفت، درآمدهای حاصل از فروش نفت، منبع بسیار مهمی از درآمدهای مالی و ارزی دولتها را تشکیل میدهد. وابستگی این درآمدها به قیمت نفت در بازار جهانی و به عبارتی برونزا بودن آن را میتوان دلیلی بر بروز نااطمینانی و بیثباتی در سیاستگذاریهای اقتصادی دانست. بنابراین میتوان گفت که هرگونه نوسان و بیثباتی در بازار جهانی نفت به بروز عدم تعادل و حتی بحران منجر می شود مگر آنکه سیاستهای صحیحی در مواجهه با این نوسانات از سوی دولتها اتخاذ شود (فصلنامه پژوهشنامه اقتصادی، 1385). از سوی دیگر بورس اوراق بهادار یکی از اصلی ترین اجزای بازارهای مالی است که نقش موثری در توسعه و رشد اقتصادی کشور دارد. بازار بورس از جمله بازارهای مالی مؤثری است که در جمعآوری سرمایه لازم برای بنگاههای اقتصادی فعالیت می کند. از طرفی قیمت نفت و نااطمینانی حاصل از نوسانات قیمت نفت به عنوان عامل مهم تولیدی می تواند نقش موثری در قیمت تمام شده کالا و در نتیجه سودآوری بنگاه و به تبع آن تغییر در میزان بازده بنگاهها بر جای بگذارد. در کشورهای صادر کننده نفت مانند ایران که سهم اصلی درآمد خود را از طریق ارز حاصل از فروش نفت تامین می کنند تاثیر شوکهای قیمت نفت بر بخشهای اقتصادی یکی از دغدغههای سیاستگذاران و اقتصاددانان بوده است، در نتیجه تحقیق و بررسی بر روی نوسانات قیمت نفت و تأثیرات احتمالی آن بر روی بازده سهام شرکتها از اهمیت خاصی برخوردار میباشد، که در این تحقیق سعی بر این است که تمرکز بر روی بازده غیرعادی سهام معطوف شود و بررسی کنیم که آیا این بازده از نوسانات قیمت نفت تأثیر میپذیرد یا خیر.
سؤال اصلی تحقیق این است که آیا بین نوسانات قیمت نفت و بازده غیرعادی سهام می تواند رابطهای وجود داشته باشد؟
سؤالات فرعی برای دستیابی به جواب سؤال اصلی پژوهش؛ شامل موارد زیر میباشد:
1- آیا نوسان منفی قیمت نفت بر بازده غیرعادی سهام تأثیر میگذارد؟
2- آیا نوسان مثبت قیمت نفت بر بازده غیرعادی سهام تأتیر میگذارد؟
هدف این تحقیق بررسی رابطه بین نوسانات قیمت نفت (متغیرمستقل) و بازده غیرعادی سهام (متغیر وابسته) است. بسته به رابطه بین این دو متغیر و اینکه این رابطه متقارن است یا نامتقارن، میتوانیم در برنامه ریزیهای اقتصادی برای جلوگیری از بروز بحران در بازار بورس اوراق بهادار استفاده کنیم.
. Bhojraj and Lee
شرکتها برای اجرای پروژه های سرمایه گذاری سودآوردر دسترس، تسویه بدهیهای موعد رسیده افزایش سرمایه در گردش و پرداخت سود به سهامداران به منابع مالی متعددی دسترسی دارند. این منابع، وجوه نقد حاصل از فعالیتهای عملیاتی و فروش دارایی ها (به عنوان منابع درون سازمانی تأمین مالی)، استقراض وام بانکی، انتشار اوراق مشارکت و انتشار سهام جدید (بهعنوان منابع برون سازمانی تأمین مالی) را شامل می شوند (رحیمیان، 1380). توانایی شرکتها در تعیین منابع مالی مناسب وتصمیم گیری صحیح در این خصوص از عوامل اصلی موفقیت شرکت به شمار میرود. مهمترین هدفی که مدیریت در زمان انتخاب روش تأمین مالی باید توجه کند، افزایش ثروت سهامداران میباشد. یعنی با در نظر گرفتن هزینه هر یک از منابع مختلف تأمین مالی و آثار آن بر روی بازده و ریسک شرکت منابعی را انتخاب کند که باعث به حداقل رساندن هزینه های تأمین مالی گردد. ترکیب مناسب منابع تأمین مالی با خصوصیاتی همچون هزینه سرمایه اندك و نرخ بازده بیشتر همراه است. بررسی مطالعات پیشین نشان میدهد اکثر مطالعات روشهای تأمین مالی و تاثیر آن بر بازده روی مواردی چون ارتباط بین گزینش منابع تأمین مالی و بازده شرکتها، ارجحیت منابع برون سازمانی تأمین مالی به منابع درون سازمانی و یا برعکس، رسیدن به یک ساختار مطلوب سرمایه و ارتباط بین ساختار سرمایه و ریسک تأکید داشته اند (ملانظری، 1388).
بحث محدودیتهای مالی یکی از موضوعات مهم و اساسی پیش روی تمام شرکتها میباشد. شیوه متداول برای بررسی رابطه بین محدودیتهای مالی، ارزش وجه نقد وسرمایه گذاری تفکیک شرکتها به دو گروه شرکتهای با محددودیت مالی و بدون محدودیت مالی است. فارازی و همکاران(1988) استدلال می کنند که شرکتهایی که دارای محدودیت مالی شدید هستند در هنگام تصمیم گیریهای سرمایه گذاری بر جریانات نقدی تأکید بیشتری دارند به عبارتی با افزایش اختلاف بین هزینه های تأمین مالی داخلی و خارجی
حساسیت سرمایه گذاری به وجوه نقد داخلی افزایش مییابد. تئوریهایی نیز نگهداری وجه نقد در شرکت و میزان آن را بیان می کنند که این تئوریها عبارتند از تئوری مبادلهای وتئوری سلسله مراتبی. مطابق با تئوری مبادلهای، شرکتها سطح مطلوب نگهداری وجه نقد رابر اساس ایجاد توازن بین منافع و هزینه های نگهداری وجه نقد تعیین می کنند. سه انگیزه عمده برای نگهداری وجه نقد را میتوان انگیزه معاملاتی، انگیزه سفته بازی و انگیزه احتیاطی نام برد. شرکتها اغلب برای انگیزههای سفته بازی و استفاده از فرصتهای سرمایه گذاری از وجوه نقد نگهداری شده در شرکت استفاده مینمایند. از اهداف انگیزه های احتیاطی نیز میتوان برای مقابله با بحرانها و جلوگیری از مشکلات نقدینگی و کاهش هزینه های تأمین مالی اشاره کرد. بر اساس تئوری سلسله مراتبی نیز بیان می شود که رویه های تأمین مالی از یک رویه سلسله مراتبی تبعیت می کند و منابع داخلی بر منابع خارجی ترجیح داده میشوند (بادآورودرخور،1391). واحدهای تجاری به دلایل مختلفی به منابع مالی نیازمند هستند. استفاده از شیوه های صحیح تأمین مالی برای اجرای پروژه های سودآور می تواند در جهت افزایش ثروت سهامداران شرکت، نقش اساسی ایفا کند. هر شرکتی در تصمیمات تأمین مالی با دو منبع تأمین مالی داخلی و خارجی رو به رو است. منابع داخلی شامل وجوه نقد حاصل از فعالیتهای عملیاتی، فروش دارایی ها و سود انباشته و منابع خارجی شامل انتشار اوراق بهادار نظیر انتشار سهام، اوراق قرضه، اوراق مشارکت و دریافت تسهیلات مالی از بانکها و غیره هستند انتشار سهام، واکنش متفاوت سهامداران را در بر دارد. همچنین، استفاده از وام و استقراض به علت ایجاد مشکلاتی مانند عدم پرداخت به موقع بدهیها، ناتوانی مالی و در نهایت ورشکستگی، اثرات متفاوتی بر قیمت سهام خواهد داشت. منابع خارجی آن دسته از منابعی هستند که شرکتها در صورت عدم کفایت منابع داخلی برای تأمین مالی نیازهای شرکت به وسیله ایجاد بدهی یا انتشار سهام جدید، اقدام به جذب سرمایه مینمایند. منظور از ایجاد بدهی، استقراض یا انتشار اوراق قرضه و مشارکت است که شرکت در قبال آن متعهد می شود در زمانهای معینی، سود تعیین شده ودر تاریخ سررسید ارزش اسمی یا مبلغ وام اخذ شده را بپردازد. وجه نقد از منابع مهم و حیاتی در هر واحد انتفاعی است و ایجاد توازن بین وجوه نقد در دسترس و نیازهای نقدی، مهمترین عامل سلامت هر واحد تجاری شمرده می شود. وجه نقد از طریق عملیات عادی و منابع تأمین مالی دیگر، به واحد تجاری وارد و برای اجرای عملیات، پرداخت سود، بازپرداخت بدهیها و گسترش واحد تجاری، به مصرف میرسد. روند ورود و خروج وجه نقد در هر واحد تجاری، بازتاب تصمیم گیری های مدیریت در مورد برنامه های كوتاه مدت و بلندمدت عملیاتی و طرحهای سرمایه گذاری و تأمین مالی است. درواقع، اطلاعات مربوط به سطح وجه نقد نگهداری شدة شركتها و جریانهای نقدی، از دسته عناصر مهم صورتهای مالی هستند و بررسی رابطه بین تغییرات در سطح نگهداشت وجه نقد، به واسطة جریانهای نقدی (حساسیت سطح نگهداشت وجهنقد به جریانهای نقدی) مسئلة پیش روی شرکتهاست (دستگیر، 1385).
پیش بینی جریان نقدی امر مهمی میباشد که در بسیاری از تصمیمهای اقتصادی مورد نیاز است، زیرا که جریانهای نقدی نقش مهمی در تصمیم گیری های گروههایی مانند تحلیلگران اوراق بهادار، اعتباردهندگان و مدیران بازی می کنند. اینان علاقه دارند که جریانهای نقدی آتی شرکت را ارزیابی کرده و به واسطه آن به یک شاخص واضح و روشن از جریانهای نقدی شرکت در آینده دست یابند. به عبارت دیگر هدف کلی از تجزیه و تحلیلهای بنیادی، پیش بینی جریانهای آتی شرکتها میباشد، زیرا که جریانهای نقدی مبنای پرداخت سود سهام، بهره و بازپرداخت بدهی میباشد و توانایی یک شرکت در پرداخت سود سهام از تواناییاش در ایجاد جریان نقدی منتج می شود (خدادادی و همکاران، 1388). سازمانهای اقتصادی برای رسیدن به اهداف خود به همهی عواملی که میتوانند به آنها کمک کنند تا هر چه سریعتر به هدف خود برسند تکیه می کنند و به شناسایی این عوامل میپردازند. یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار در رسیدن به هدف هر شرکتی داشتن وجه نقد است. وجه نقد مانند خون در بدن انسان، باعث رونق فعالیتهای اقتصادی در هر شرکتی میگردد. پیش بینی وجه نقد می تواند به برنامه ریزی صحیح در ارتباط با منابع و مصارف سازمان در سالهای آتی منجر شود. بنابراین شرکتی موفقتر خواهد بود که نیاز به منابع خود را از زمان حال پیش بینی کرده و در جهت تأمین آن گام بردارد (غلامعلیپور، 1383).
جریان نقدی به طور فزایندهای برای درآمدها، از سه نظر مفید میباشد:
با توجه به موارد بالا و بسیاری موارد دیگر پیش بینی جریان نقدی تحلیلگران مالی به طور قابل ملاحظهای افزایش یافته است. به طوری که در دهه گذشته تنها 4 درصد شرکتها از این پیش بینی استفاده میکردند. اما این مورد تا سال 2005 به 54 درصد افزایش یافته است ( هادر و همکاران، 2006).
شرکتهای دارای محدودیت های مالی، نگهداری موجودیهای نقدی خود را در پاسخ به افزایش نوسانات جریانهای وجوه نقد افزایش میدهند، زیرا محدودیتهای مالی یک نوع رقابت و تضاد بین سرمایه گذاریهای جاری و آتی به وجود آورده، با وجود ریسک جریانهای وجوه نقد آتی، باعث ایجاد انگیزه جهت اقدام برای پس اندازهای احتیاطی می شود. به علاوه روشهای تأمین مالی و مدیریت مطالبات، بر وضعیت نقدینگی شرکت مؤثرند. مدیریت بایستی متناسب با سطح محدودیت تأمین مالی شرکت ها مبادرت به نگهداری وجوه نقد در شرکت نماید. شرکتهایی که دارای محدودیت مالی بیشتر هستند باید وجوه نقد بیشتری نگهداری نموده و در مقابل شرکت هایی که دارای محدودیت مالی کمتری هستندوجوه نقد کمتری نگهداری نمایند. عدم تعادل بین محدودیت مالی، وجوه نقد نگهداری شده و میزان سرمایه گذاری می تواند شرکت را دچار مشکلات نقدینگی نموده و هزینه های شرکت را افزایش دهد حال یا در قالب هزینه های تأمین مالی و یا در قالب هزینه فرصت از دست رفته که هر دوی این هزینهها در نهایت سودآوری شرکتها را تهدید خواهد نمود. از طرفی رشدآتی شرکتها نیز می تواند منوط به تصمیمات صحیح مدیریت و در رابطه بین محدودیت مالی، ارزش وجه نقد و میزان سرمایه گذاری باشد. لذا توجه به میزان نگهداری وجده نقد باتوجه به سطوح سرمایه گذاری در شرکتهایی که دارای محدودیت مالی هستند می تواند برای مدیریت شرکت از اولویتهای تصمیم گیری باشد (باآورودرخور،1392). انگیزة معاملاتی، انگیزة احتیاطی و انگیزة سفته بازی، سه انگیزة عمده برای نگه داشت وجه نقد هستند انگیزة معاملاتی به استفاده از دارایی های دیگری به جز وجه نقد در انجام معاملات تجاری اشاره دارد. در این رویكرد، شركتهایی كه با كمبود منابع داخلی روبه رو هستند، میتوانند با فروش دارایی ها، ایجاد بدهیهای جدید، انتشار سهام جدید، یا با عدم پرداخت سود سهام نقدی، منابع خود را افزایش دهند. بنابراین انتظار میرود شركتهایی كه با هزینة معاملات بیشتری مواجه هستند، دارایی های نقدی بیشتری نگهداری كنند (کاشانیپور و نقینژاد، 1388).
وجه نقد یكی از مهمترین اقلام تشكیل دهندة دارایی های جاری هر شركتی است كه نقش مهمی در فرایند اجرای عملیات شركتها و واحدهای انتفاعی دارد. بنابراین یكی از وظایف بسیار مهم مدیران مالی، پیش بینی جریانهای مناسب ورود و خروج وجه نقد است، به گفتهای مدیریت وجه نقد، از مهمترین وظایف در فرایند مدیریت مالی است؛ زیرا از یک سو كمبود وجه نقد موجب می شود كه شركت در برآورده كردن نیازهای روزمره خود با مشكل روبه رو شود و از سوی دیگر، نگهداری سطح بالایی از وجه نقد برای شركت هزینة فرصت به همراه دارد. با وجود این، بسیاری از شركت ها به دلیل انعطاف پذیری در نشان دادن واكنشهای مناسب نسبت به موقعیتهای پیش بینی نشده و همچنین نیازهای روزمره، تمایل به نگهداری مقادیر زیادی وجه نقد دارند (گارسیا تروئل و مارتینز سولانو، 2008)، امروزه سرمایه گذاران آگاه حاضرند در شرکتی سرمایه گذاری نمایند که از جریان وجوه نقد زیادی برخوردار باشند و از سرمایه گذاری در شرکتهای فاقد وجه نقد میپرهیزند. اعتباردهندگان نیز به شرکتی حاضرند اعتبار و وام دهند که آن شرکت برای جریان وجه نقد، از اهمیت زیادی برخوردار باشد. بنابراین امروزه جریان وجه نقد هم برای خود آن شرکت (تصمیم گیری بهینه) و هم برای سرمایه گذاران و هم برای اعتباردهندگان از اهمیت زیادی برخوردار است. جریانهای ورود و خروج وجه نقد و توان دسترسی واحدهای انتفاعی به آن شالوده و مبنای بسیاری از تصمیم گیری ها و قضاوتهای گروهها عمده استفادهکنندگان از اطلاعات مالی واحدهای انتفاعی را تشکیل میدهد (صابری، 1386).
مشخص بودن مبلغ یا نرخ بهره دارندگان اوراق بدهی و اولویت بازپرداخت اصل و فرع آن نسبت به سهام، این اوراق را از دیدگاه سرمایه گذاران در ردیف اوراق بهادار دارای ریسک کم قرار میدهد و به دلیل ریسک کم، بازده کمتری نیز دارند تأمین مالی از طریق تسهیلات بانکی در کاهش مسائل مربوط به نمایندگی و عدمتقارن اطلاعاتی مؤثر است. وجود روابط بانکی علاوه بر ارائه تصویری مطلوب از وضع شرکت، توانایی آن برای دستیابی به تأمین مالی خارجی را بیشتر می کند. از این مباحث میتوان نتیجه گرفت که شرکتهایی با بدهی بانکی بیشتر با سهولت بیشتری به منابع خارجی دسترسی دارند و وجه نقد کمتری نگهداری می کنند تأمین مالی از طریق انتشار سهام گرانترین منبع مالی برای شرکت به شمار میرود؛ زیرا هزینه بالای انتشار سهام با هزینه های شناور ترکیب می شود (جهانخانی،1391). بازار سهام به انتشار سهام شرکتهای بزرگ واکنش مثبت نشان میدهد. ممکن است مدیران شرکتها فکر کنند که سهام شرکت کمتر از واقع ارزشگذاری شده و تمایل به انتشار سهام جدیدنداشته باشند و هنگامی که قیمت سهام افزایش یافت؛ سهام جدید را منتشر کنند.
شرکتی که تنها از طریق سهام تأمین مالی می کند، از مزایای صرفه جویی مالیاتی هزینه بهره، محروم وارزش بازار آن کمتر از یک شرکت اهرمی خواهد بود، سوندر و میر طبق نظریه سلسله مراتب تأمین مالی، شرکتها در درجه اول تأمین مالی از محل سود انباشته را ترجیح می دهند و در صورت نیاز به تأمین مالی خارجی بدهی را به انتشار سهام ترجیح میدهند. به عبارتی، مدیریت شرکتها، تأمین مالی از منابع داخلی را بر منابع خارجی مقدم میدانند (کیم و همکاران، 2011)، مودیلیانی و میلر درسال 1958 درمقاله» هزینه سرمایه، امور مالی شرکتها و تئوری سرمایه گذاری «نشان دادند که سیاست تأمین مالی شرکتها تاثیری بر ارزش جاری بازار شرکتها ندارد. فرضیه عدم ارتباط آنها بیانگر این امر است که انتخاب خط مشی تأمین مالی شرکت نمی تواند ارزش شرکت را تغییر دهد مگر زمانی که تغییری در جریانهای نقدی شرکت ایجاد کند. در ارتباط با تاثیر تأمین مالی خارجی بر بازده آتی سهام، فرضیه های ارزشیابی نادرست اوراق بهادار و سرمایه گذاری بیش از حد مطرح شده است. هر دو فرضیه تاکید بر ارتباط منفی بین تأمین مالی خارجی و بازده سهام دارند. بر اساس فرضیه ارزشیابی نادرست اوراق بهادار، ارتباط بین انتشار سهام و بازده آتی سهام قویتر از ارتباط بین بدهی و بازده آتی سهام است. فرضیه سرمایه گذاری بیش از حد تاکید بر ارتباط بین مبادلات تأمین مالی خارجی شرکتها و تصمیمات سرمایه گذاری بیش از حد مدیران رابطه مستقیم وجود دارد. هرچه میزان انتشاراوراق بهادار از سوی شرکتها بیشتر باشد؛ سرمایه گذاری آنها بیشتر است. در نتیجه، بازده آتی سهام بیشتر کاهش مییابد. بسیاری از تحقیقات پیرامون عدم تقارن اطلاعاتی و نقصهای بازار سرمایه نشان دادهاند که نقصهای بازار ممکن است سبب شود که تأمین مالی خارجی نسبت به تأمین مالی داخلی هزینه برتر شود و تحقیقات اخیر نشان دادهاند که عدم تقارن اطلاعاتی سبب میشود که هزینه سرمایه بالاتر رود (ازلی و هارا ،2004).
در بیانیهی مفاهیم حسابداری عنوان شده است که گزارشگری باید به منظور کمک به سرمایه گذاران بالفعل و بالقوه، اعتباردهندگان و دیگر استفادهکنندگان در برآورد مبلغ، زمان و عدم اطمینان دریافتهای آتی، اطلاعات فراهم کند. چشم انداز این دریافتهای نقدی تحت تأثیر توانایی شرکت در خلق وجه نقد کافی به منظور ادای تعهداتش به هنگام سررسید و نیازهای عملیاتی نقدی از جمله سرمایه گذاری در عملیات پرداخت سود نقدی سهام و همچنین تحت تأثیر نگرش سرمایهگذاران و اعتباردهندگان درباره توانایی تأثیرگذاری آن بر قیمت سهام است. مفاهیم نظری گزارشگری ایران این گونه بیان می کند که اتخاذ تصمیمهای اقتصادی توسط استفادهکنندگان صورتهای مالی مستلزم ارزیابی توان واحد تجاری جهت ایجاد وجه نقد، زمان و قطعیت ایجاد آن است (عربمازیار، 1385).
بازار سرمایه برای شرکتها این امکان را فراهم می آورد که منابع مالی مورد نیاز خود را از طریق عرضه اوراق بهادار تامین نمایند. مدیران با بهره گرفتن از منابع به دست آمده در جهت بقاء و رشد سازمان خود تلاش می کنند. این درحالی است که شرایط رقابتی شدید ، بحران های مالی، اقتصادی، سیاسی و الزامات مالکیتی و قانونی، شرکتها را بر آن داشته تا منابع بیشتری را خواستار شده و گاه منابع حاصل از نتایج عملیات واحد اقتصادی را نیز که متعلق به مالکان است، درون واحد اقتصادی مجدداً سرمایه گذاری نمایند.
به طور کلی واحدهای فعال اقتصادی استفاده از منابع خارجی نظیر وجوه ناشی ازافزایش سرمایه و استقراض را به دو دلیل مورد استفاده قرار میدهند:
1 . اجرای پروژه های سرمایهای نظیر طرح های توسعه و همچنین افزایش کارایی عملیات جاریِ در حال اجرا
2 . اصلاح ساختار سرمایه در جهت کاستن از هزینه های مالی ناشی از بدهی ها و کمک به افزایش بازده سهامداران
استاندارد حسابداری شماره 2 ایران با عنوان “صورت جریان وجوه نقد” به منظور تأکید بر اقلام صورت جریان وجوه نقد و توان پیشبینیکنندگی آنها بیان میدارد: اطلاعات تاریخی مربوط به وجه نقد می تواند در قضاوت نسبت به مبلغ، زمان و میزان اطمینان از تحقق جریانهای وجوه نقد آتی به استفادهکنندگان صورتهای مالی کمک کند. مفاهیم نظری گزارشگری مالی بر قابلیت اقلام تعهدی در پیش بینی جریانهای نقدی آتی تأکید نموده است و حسابداری تعهدی را به عنوان جزیی از گزارشگری مالی میشناسد که می تواند در پیش بینی جریانهای نقدی اثرگذار باشد.
هیئت تدوین استانداردهای حسابداری مالی باور دارد که در پیش بینی جریانهای نقد آتی، سود نسبت به دریافت و پرداختهای آتی شاخص مطلوبتری میباشد. به این ترتیب پیش بینی جریانهای نقدی زمینه ساز انجام تحقیقهای گستردهای شده است که تعداد زیادی از محققان رابطه میان اجزای سود و معیارهای انعطافپذیری آتی را مورد بررسی قرار دادهاند. تأکید چارچوبهای نظری بر این است که بکارگیری اقلام تعهدی در پیش بینی جریانهای نقدی آتی نسبت به زمانی که تنها از جریانهای نقدی جاری استفاده می شود، قابلیت پیش بینی را افزایش میدهد. در حال حاضر تصمیم گیری برای تعیین میزان ذخایر نقدی، تبدیل به یكی از عوامل قابل توجه در ادبیات تأمین مالی شده است. مزیت عمدة نگهداری وجه نقد در بازارهای سرمایه، افزایش توانایی شركت برای استفاده از فرصتهای سرمایه گذاری ارزشمند و اجتناب از هزینه های بالای تأمین مالی خارجی است. بر همین اساس، جریانهای ورود و خروج وجه نقد و توان دسترسی واحدهای انتفاعی به آن، شالوده و مبنای بسیاری از تصمیم گیری ها و قضاوتهای گروههای عمدة استفاده كننده از اطلاعات مالی واحدهای انتفاعی را تشكیل میدهد. بنابراین مسئله اصلی این پژوهش حساسیت منابع خارجی به جریان نقدی تحت محدودیت مالی در بین شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد.
براساس آنچه که از چارچوب نظری بر می آید نمیتوان تنها از جریانهای نقدی جاری برای پیش بینی استفاده نمود.
بر این اساس پرسشهای تحقیق حاضر به شرح زیر بیان می شود:
1) تأمین مالی برون سازمانی( بدهی و انتشار سهام )و جریانهای نقدی داخلی ایجاد شده چه نوع رابطه ای با یکدیگر دارند؟
2) آیا شوکهای جریان نقدی باعث افزایش اثرجایگزینی درشرکتهای با دارایی مشهود بیشتر خواهد شد ؟
3) رابطه بین جریان نقدی – تأمین مالی خارجی (برون سازمانی ) در شرکتهای با محدودیت وبدون محدودیت مالی در زمانهای بحران اقتصادی چگونه خواهد بود ؟
توجه اصلی ما در این تحقیق بر اثر گردش وجوه بر تامین مالی خارجی است. این مدل مبنا اندازه شركت را لحاظ كرده و این واقعیت را درك میكند كه شركتهای بزرگتر مستعد جا به جایی بین سرمایه داخلی وخارجی به منظور سود بردن از مقیاس اقتصاد میباشد، این مدل در بردارنده فرصتهای رشد در تحلیل و پیش بینی سود می باشد كامپلو (2010).
طبق بیانیه مفهومی شماره یک هیئت استانداردهای حسابداری مالی هدف اصلی گزارشگری مالی کمک به استفادهکنندگان در پیش بینی جریانهای نقدی آتی است (استانداردهای حسابداری مالی، 1987).
هیئت تدوین استانداردهای حسابداری مالی اظهار داشته است که سود حسابداری که براساس مبنای تعهدی محاسبه می شود، نسبت به اطلاعات جریانهای نقدی، قابلیت پیش بینی بیشتری برای جریانهای نقدی آتی دارند. کمیته بین المللی استانداردهای حسابداری (سال 1995)، نیز معتقد است اطلاعات در مورد عملکرد مالی و تغییر در وضعیت مالی که تحت مبنای تعهدی گزارش میشوند، استفادهکنندگان از اطلاعات مالی را در جهت ارزیابی توانایی شرکت برای ایجاد جریانهای نقدی آتی یاری میرساند (خدادادی و همکاران، 1388).
در حال حاضر تصمیم گیری برای تعیین میزان ذخایر نقدی، تبدیل به یكی از عوامل قابل توجه در ادبیات تأمین مالی شده است. مزیت عمدة نگهداری وجه نقد در بازارهای سرمایه، افزایش توانایی شركت برای استفاده از فرصتهای سرمایه گذاری ارزشمند و اجتناب ازهزینه های بالای تأمین مالی خارجی است. بر همین اساس، جریانهای ورود و خروج وجه نقد وتوان دسترسی واحدهای انتفاعی به آن، شالوده و مبنای بسیاری از تصمیم گیری ها و قضاوتهای گروههای عمدة استفاده كننده از اطلاعات مالی واحدهای انتفاعی را تشكیل میدهد. بنابراین میزان سطح نگه داشت وجه نقد، عامل مؤثری در سیاستهای تصمیم گیری سرمایه گذاران است كه بررسی واكنش شركتها نسبت به سطح نگه داشت وجه نقدشان در اثر روبه رویی باجریان های نقدی مثبت و منفی، میتواند به ادبیات این حوزه بیفزاید.
هدف این تحقیق بررسی حساسیت منابع برون سازمانی(بدهی وانتشارسهام ) به جریان نقدی تحت محدودیت مالی در بین شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد. از آنجا که صورتهای مالی در پیش بینی جریان نقد آتی، بهعنوان ملاک ارزیابی و ارزشگذاری شرکتها در نظر گرفته میشوند، لذا هدف اصلی این تحقیق بررسی حساسیت تأمین مالی برون سازمانی به وجوه داخلی جریان نقدی و مقایسه شركتهای بامحدودیت و بدون محدودیت میباشد. تا بتوان بواسطه این حساسیت مقدار وجوه مورد نیاز شرکت را پیش بینی و راههای بدست آوردن وجوه را بررسی کرد. با توجه به مطالب ذکر شده در این تحقیق اهداف زیر مورد بررسی قرار میگیرد:
– Hodder et al.
-Garcia, Teruel and Martinez-Solano
-FASB
– Statement of Financial Accounting Concept No.1(SFAC1)
از مهمترین موضوعهای مطرحشده در زمینه مدیریت مالی و سرمایهگذاری، اطمینان به سرمایهگذاران (افراد حقیقی و حقوقی) برای سرمایهگذاری است. در کشورهای پیشرفته صنعتی، تحقیقات بسیاری در مورد فرایند تصمیم به سرمایهگذاری صورت گرفته است. یکی از مسائلی که میتواند به نحوهی تصمیمگیری در زمینه سرمایهگذاری کمک کند، وجود ابزارها و مدلهای مناسب برای ارزیابی شرایط مالی و وضعیت سازمانها است، زیرا تا زمانی که شخص سرمایهگذار نتواند ارزیابی دقیقی از سرمایهگذاری موردنظر خود داشته باشد، انتخاب وی بهینه نخواهد بود. یکی از ابزارهای مورداستفاده برای تصمیم به سرمایهگذاری در یک شرکت، مدلهای پیشبینی ورشکستگی است.
سرمایهگذاران همواره میخواهند با پیشبینی امکان ورشکستگی یک شرکت از ریسک سوخت شدن اصلوفرع سرمایه خود جلوگیری کنند. ازاینرو، آن ها در پی روشهایی هستند که بتوانند بهوسیله آن ورشکستگی مالی شرکتها را تخمین بزنند، زیرا در صورت ورشکستگی، قیمت سهام شرکتها بهشدت کاهش مییابد.
پیشبینی ورشکستگی با استفاده از روشهای مختلفی صورت میپذیرد که از میان روشهای مزبور، روش تجزیهوتحلیل نسبتهای مالی و روش تجزیهوتحلیل ریسک بازار از اعتبار بیشتری برخوردار است. درروش تجزیهوتحلیل ریسک بازار، احتمال وقوع ورشکستگی شرکت از طریق تغییراتی که در ریسک بازار (مثل واریانس نرخ بازده یک سهم و ریسک سیستماتیک) رخ میدهد، تخمین زده میشود. درروش تجزیهوتحلیل نسبتها، احتمال وقوع ورشکستگی بهوسیله یک گروه از نسبتهای مالی که باهم ترکیبشدهاند تخمین زده میشود. در این تحقیق سعی شده است تا با ترکیب نسبتهای مالی به ارائه مدل برای پیشبینی عملکرد مالی شرکتها، پرداخته شود.
در این فصل به بیان مسئله تحقیق، اهمیت و ضرورت تحقیق، اهداف و سؤالات تحقیق، فرضیههای تحقیق، روش کلی تحقیق، قلمرو تحقیق و تعریف عملیاتی واژهها پرداخته شده است.
ورشکستگی از مشکلات عمده مربوط به بنگاههای اقتصادی و کسبوکار است. شیوع ورشکستگی در بین شرکتهای مختلف باعث شده است تا این واژه جایگاه خاصی در ادبیات مالی و سرمایهگذاری پیدا کند و به مصداق ” پیشگیری بهتر از درمان است ” مورد ارزیابی قرار گیرد. ارائه مدلهای مختلف بر پایه علل و دلایل ورشکستگی ازجمله آن است. سرمایهگذاران بنگاههای اقتصادی و مدیران آن ها علاقهمند هستند قبل از وقوع ورشکستگی از آن آگاهی یابند و برای پیشگیری، برنامهریزی و مدیریت نمایند.)رهنمای رودپشتی،1385 (.
با توجه به اهمیت ورشکستگی برای شرکتها و سازمانها در جهان، بررسی عملکرد مالی شرکتها و همچنین پیشبینی روند مالی شرکتها اهمیت ویژهای پیدا کرده است. جهانیسازی و رقابت بهعنوان مهمترین عواملی هستند که شرکتها را بیشازپیش نسبت به عملکرد مالی خود حساس میکنند. تصمیمگیریهای مالی یکی از مهمترین حوزههای رقابتی شرکتها بهمنظور تأمین بهینه منابع مالی برای بقا در محیط متلاطم تجاری است. رقابت در محیط تجاری مستلزم توانمندی شرکتهای تجاری برای جذب بهینه منابع محدود محیطی اعم از مشتری، نیروی انسانی شایسته و منابع بهینه مالی است. (نیوتن،1998).
در این تحقیق سعی شده است تا با بهره گرفتن از یک سری نسبتهای مالی و اطلاعات مستخرج از شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار، مدلی ارائه گردد تا بهوسیله آن بتوان عملکرد مالی شرکتها را پیشبینی کرد. در این تحقیق چون از اطلاعات مالی شرکتهای عضو بورس اوراق بهادار از سالهای 1388 تا 1392 استفادهشده است، طبیعتاً ازنظر اقتصادی، سیاسی و مالی، با شرایط روز جامعه هماهنگتر است.
این تحقیق، سه مسئله اصلی را دنبال میکند:
اول، ”آیا خلاصههای آماری قابلاستخراج از گزارشهای مالی، در بین شرکتهای موفق و ناموفق تفاوت معنیداری دارند؟ “ شناخت نقاط
تمایز این شرکتها و درنتیجه، امکان پیشبینی عملکرد شرکتها، میتواند در فرایند تصمیمگیری، یاریرسان کلیه افراد ذینفع و استفاده کنندگان از صورتهای مالی باشد.
دومین مسئله اصلی تحقیق این است که ”آیا میتوان با بهره گرفتن از اطلاعات تاریخی منتشره در صورتهای مالی، رتبه عملکرد مالی شرکتها را پیشبینی و آن ها را بررسی کرد؟“و درنهایت سومین مسئله این است که ” آیا مدل پیشنهادی توانایی طبقهبندی شرکتها را به دو گروه موفق (تداوم فعالیت) و ناموفق (ورشکستگی) دارد؟“
ابعاد این موضوع، از دو بعد قابلبررسی است. بعد اول ایجاد مدلی بهینه برای بررسی شرکتهای موفق و ناموفق (ازنظر عملکرد مالی) برای پیشبینی میزان موفقیت شرکتها در آینده در بورس اوراق بهادار است.، بعد دوم مربوط به کاربرد این مدل بهعنوان مبنایی برای تعیین عملکرد مالی شرکتها است که با بهره گرفتن از این مدل بتوان میزان موفقیت شرکتها را پیشبینی کرد که در حیطه موضوع فوق قرار نمیگیرد. (به آیین،1386). از دیگر جنبههای مبهم تحقیق، تعیین وضعیت نقدینگی شرکتهای موفق و ناموفق با بهره گرفتن از نسبتهای مالی. تعیین شاخصهای مالی فعالیت در شرکتهای موفق و ناموفق با بهره گرفتن از نسبتهای مالی. تعیین وضعیت اهرم مالی (بدهیها) شرکتهای موفق و ناموفق؛ و ایجاد نمونهای بهینه که قابلیت تعمیم بهکل جامعه آماری را داشته باشد میباشد.
پیشبینی ورشکستگی با استفاده از روشهای مختلفی صورت میپذیرد که از میان روشهای مزبور، روش تجزیهوتحلیل نسبتهای مالی و روش تجزیهوتحلیل ریسک بازار از اعتبار بیشتری برخوردار است. درروش تجزیهوتحلیل ریسک بازار، احتمال وقوع ورشکستگی شرکت از طریق تغییراتی که در ریسک بازار (مثل واریانس نرخ بازده یک سهم و ریسک سیستماتیک) رخ میدهد، تخمین زده میشود. درروش تجزیهوتحلیل نسبتها، احتمال وقوع ورشکستگی بهوسیله یک گروه از نسبتهای مالی که باهم ترکیبشدهاند تخمینزده میشود. عدم صلاحیت مدیریت، كاهش سودآوری، تحمیل بدهی سنگین میتواند تفسیر روشن از احتمال ورشكستگی بر مبنای یک تئوری باشد. بههرحال اگر شخصی جهت جلوگیری از ورشكستگی و اضمحلال شركتها كوشش كند، ضروری است دلایل اساسی اضمحلال شرکتها را شناسایی كند.
بررسی ادبیات ورشكستگی شرکتها سه موضوع را روشن كرده است:
اول- فقدان یک تئوری اساسی
دوم- فقدان مبانی در انتخاب نسبتها – در این بخش دو موضوع وجود دارد:
سوم- درنهایت متالوژی مورداستفاده در پیدا كردن مدل پیشبینی ورشكستگی در ادبیات ورشكستگی با مشكل مواجه بوده و انتقادآمیز است. بسیاری از مطالعات در خصوص ورشكستگی شركتها بهصورت سخنران توسط محققین عمدتاً درباره علت آن بوده است. اینجا این سؤال وجود دارد كه چه مشكلاتی شركتها را بهطرف ورشكستگی سوق خواهند داد. البته مشكلات و نقصهایی كه به پروسه ورشكستگی كمك خواهند كرد (مثل نقدینگی و تجدید سازماندهی یا ادغام). آیا انتخاب یک تئوری میتواند به مدیران برای جلوگیری از اضمحلال و ورشكستگی شركت كمك كند؟ آیا جهتگیری به سمت یک تئوری ورشكستگی مفید است؟)رهنمای رودپشتی، 1385 (.
“در این تحقیق سعی شده است تا به بررسی ارتباط بین نسبتهای مالی و عملکرد مالی شرکتهای فعال در بورس اوراق بهادار تهران، بپردازیم.”
ارزش و اعتبار قوانین هر علم و تحقیقی به روششناختی که در آن بکار میرود بستگی دارد و هدف علمی این تحقیق ارزش و اعتبار بخشیدن به فرضیه تحقیق میباشد تا این تحقیق بتواند در بالا بردن سطح دانش عمومی موردنیاز استفاده کنندگان مؤثر باشد و همچنین زمینهساز بستر مناسبی برای تحقیق آتی در سایر مراکز آموزشی و پژوهشی باشد.
اهداف تحقیق حاضر به شرح زیر قابلبیان میباشد:
تعیین رابطه بین نسبتهای مالی و میزان عملکرد مالی از شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران
Systematic Risk
Newton