دنیای موجود با دست آوردهای متنوع خود همواره در معرض تغییرات و تحولات غیرقابل پیش بینی است. الوین تافلر اعتقاد دارد: « قرن بیست و یکم به عنوان عصر فرانظریه، هنگامیبرای انسانها جذاب خواهد بود که انسان کنونی بتواند در مقابل تغییرات آن قرن، قدرت تحمل لازم را داشته باشد و با شجاعت در مقابل آن ظاهر شود ». تحقق این امر زمانی ممکن خواهد بود که از هم اکنون بشر امروزی بتواند خودش را برای تغییرات گسترده در دنیای آیندگان آماده سازد. این نیز مشروط به دانش، مهارت و پویایی است. زندگی در جهان کنونی نیازمند شناخت کامل و کسب مهارتهای استفاده از این ابزارهاست. بدون داشتن چنین ابزاری رقابت و زندگی بسیار مشکل خواهد بود و مستلزم از دست دادن فرصتهای فراوانی در زندگی روزانه افراد و جوامع است. درک نقش و جایگاه واقعی سازمانها به یافتن پاسخی برای این سئوال که چرا برخی سازمانها همواره موفق هستند، کمک میکند. درک این مسئله که چه عواملی زمینه ساز چنین تدوامیکه امکان بقایی پرنشاط را برای سازمانها به وجود می آورد، به طور روشنی با آشنایی مفهوم دانش و نحوه کاربرد و استفاده از آن در سازمان در ارتباط میباشد. . بنابراین مدیریت سازمانها باید با تکیه بر دانایی امکان اتخاذ تصمیمات معقولتر در موضوعات مهم و بهبود عملکردهای مبتنی بر دانش را پیدا کنند. از این رو مدیریت دانش مقولههای مهمتر از خود دانش محسوب می شود و در سازمانها به دنبال آن است تا نحوهی چگونگی تبدیل اطلاعات و دانسته های فردی و سازمانی را به دانش و مهارتهای فردی و گروه، تبیین و روشن نماید (پروبست، 2000). اما اولین قدم در این راه این است که افراد و دارندگان این دانش آماده حمایت از فرایند هستند یا خیر؟ سازمانهای امروزی به اهمیت منابع انسانی به عنوان تأثیر گذارترین عامل رشد و بهرهوری سازمان پی بردهاند.
1-2 بیان مسئله
امروزه كه عصر دانایی یا دانش به آن اطلاق میشود، توسعه فناوری ارتباطات و اطلاعات به طور اعم جامعه بشری و به طور خاص جامعه صنعتی و سازمان های تجاری، صنعتی را در وضعیتی قرار داده كه برای ادامه حیات خود در فكر ابزارهای نوینی باشند، زیرا حفظ سرمایه
مادی عامل مزیت رقابتی نیست. سابقاً هر كس سرمایه بیشتر و تكنولوژی برتر داشت از مزیت رقابتی برخورداربود، اما امروزه دنیا در حال گذر از عصر صنعت یا تكنولوژی و سرمایهمحوری به سمت دانشمحوری میباشد.
بر اساس نظریه ویگ(1993) ، دانش شامل حقایق، باورها، مفاهیم و اندیشهها، قضاوتها، انتظارات،. متدولوژی (روششناسی) یا علم اصول و نحوه انجام فنون است. دانش به عنوان یک منبع ارزشمند و راهبردی برای سازمانها از اهمیت بالایی برخوردار است. اگر بتوان با مدیریت صحیح و كارآمد دانش ضمنی موجود در كاركنان و افراد را با تشریک مساعی و روابط اجتماعی به دست آورد گامیبسیار مؤثر در جهت نزدیكی به اهداف سازمان برداشته خواهد شد.
در این راستا بسیاری از سازمانها مبادرت به مدیریت دانش به عنوان اصل استراتژی كردهاند تا امتیاز رقابتی سازمان خودشان را افزایش دهند (نیدومولا و دیگران، 2001و دلانگ و فاهی، 2000). مدیریت دانش سازمان دادن برای دانستن است. كوششی هماهنگ برای تصرف دانش حیاتی سازمان، اشتراك دانش یک سازمان و برجسته كردن در حافظه جمعی سازمان برای بهبود تصمیمگیری، افزایش بهرهوری و نوآوری است. مدیریت دانش شامل تصرف دانش، خرد، تجربیات با ارزش افزوده كاركنان سازمان، آسان كردن، بازیابی دوباره و نگهداری آن به عنوان دارایی سازمان است (كاندهی، 2004)
بر طبق نظر دلانگ و فاهی (2000) درصد بسیاری از سازمانها كه مدیریت دانش را به عنوان استراتژی به كار بردهاند به اهدافشان نرسیدهاند و یک حس فزایندهای از ناامیدی درباره واقعی بودن مدیریت دانش دارند. همچنین پیش از این آنها بیان كرده بودند كه فرهنگ سازمانی مانع اصلی برای ایجاد قدرت سرمایه دانش است.
در این پژوهش جهت پاسخ دادن به سؤال “آیا بین مدیریت دانش و کارآیی رابطه معناداری وجود دارد؟” ارتباط هریک ازمؤلفههای چهارگانه مدیریت دانش وکارآیی شناسایی میشود و سهم مؤلفههای مدیریت دانش در پیش بینی مؤلفههای کارآیی تبیین میشود.
1-3 اهمیت وضرورت پژوهش
درحقیقت میتوان گفت که دانش و مدیریت آن برای همه سازمان هایی که در پی ارتقا و پیشرفت هستند به عنوان یک نیاز مطرح میگردد. مدیریت دانش منافع زیادی برای سازمانها دارد. منافع مدیریت دانش در یک سازمان در سطح فردی و سازمانی است، در سطح فردی مدیریت دانش به کارکنان امکان میدهد که مهارتها و تجربیات خود را از طریق همکاری با دیگران و سهیم شدن در دانش آنها و یادگیری ارتقاء دهند تا به رشد حرفه ای دست یابند. در سطح سازمانی، مدیریت دانش چهار منفعت عمده برای یک سازمان دارد، ارتقای عملکرد سازمان از طریق کارایی، بهرهوری، کیفیت و نوآوری، لذا سازمانها، مدیریت دانش را به منزله یک راهبرد و امتیاز رقابتی به حساب می آورند. از سوی دیگر اجرای مدیریت دانش به طور کامل امری بلندمدت بوده و الزامات خاص خود را دارد. بسترسازی سازمانی و تامین زیرساختهای اقتصادی و فناوری اطلاعات از جمله این الزامات محسوب میشوند. از این رو پیش از آن که فرایندها و فناوری بتواند به انجام موفقیتآمیز مدیریت دانش کمک کند این افراد هستند که همسویی با ارزشها و باورهای آنها میتواند مدیریت دانش را موفق نماید.
1-4 اهداف تحقیق
اهداف اساسی تحقیق حاضر شامل موارد زیر میباشد:
-تبیین رابطه میان مدیریت دانش و کارآیی
-تبیین رابطه میان مولفههای مدیریت دانش و کارآیی
– نقش پیش بینی مولفههای مدیریت دانش بر کارآیی
فرم در حال بارگذاری ...