دسترسی تعداد زیادی از مردم جهان به شبکه اینترنت و گسترش ارتباطات الکترونیک بین افراد و سازمانهای مختلف از طریق دنیای مجازی،بستری مناسب برای برقراری مراودات تجاری و اقتصادی فراهم کرده است. تجارت الکترونیک عمدهترین دستاورد به کارگیری فناوری ارتباطات و اطلاعات در زمینههای اقتصادی است. بر اثر گسترش این فناوری،حجم تجارت الکترونیک در جهان روز به روز در حال رشد است. یکی از ابزارهای ضروری برای تحقق و گسترش تجارت الکترونیک، وجود سیستم بیمه الکترونیک است که فعالیتهای مربوط به تجارت الکترونیک را تسهیل مینماید. آنچه در شرکتهای تولیدی یا خدماتی به طور فزایندهای تمایز رقابتی ایجاد میکند،پشتیبانی و خدمات مشتری است که در محصول و پیرامون آن است، نه فقط کیفیت خود محصول(بیک زاد و مولوی ،1388).
در این فصل ابتدا بیان مسئله و ضرورت انجام پژوهش و سپس اهداف ،سوالات و فرضیات پژوهش عنوان شده است و در آخر نیز تعریف مفهومی و عملیاتی ذکر شده است .
1-2. تشریح و بیان مسئله
امروزه یکی از عوامل مهم رضایت مشتریان در خدمات بیمه ای کیفیت ارائه خدمات ـ یعنی دسترسی سریع و ارزان به آن خدمات ـ است، لذا رسیدن به این مهم ـ صرف نظر از مزایای بی شماری که برای مشتریان داخلی و خارجی بیمه ها دارد ـ یک مزیت رقابتی در دنیای پر رقابت کنونی است. در بسیاری از کشورهای توسعه یافته، تلاش های روزافزونی برای بهبود ارائه خدمات بیمه ای از طریق به کارگیری فناوری اطلاعات صورت گرفته است به طوری که در کشور ما نیز ورود بیمه های خصوصی به صحنه رقابت، بالا رفتن سطح توقع مشتریان و استفاده از فناوری های اطلاعاتی و نوآوری های جدید در زمینه خدمات بیمه ای، اهمیت ارائه خدمات الکترونیکی را بیش از پیش نمایان می سازد(حقیقی و سیحون،1387).
از طرفی تجارت الکترونیکی به عنوان یک استراتژی بسیار مهم برای فروش و ارائه خدمات به مشتریان به کار گرفته می شود. وب سایت یک شرکت، تنها معرفی کننده آن شرکت نیست، بلکه اطلاعاتی راجع به محصولات و خدمات جدید، قابلیت پردازش برخط، حمایت از مشتریان و دسترسی به حیطه گسترده تری از محصولات و خدمات را فراهم می کند. وقتی محصولات و خدماتی که ارائه می شوند، حالت نامشهود داشته باشند ـ مانند خدمات مالی و بیمه ای ـ وجود وب سایت منافع بیشتری را تضمین می کند. روندهای دیجیتالی در اقتصاد، تأثیر بسزایی بر صنایع مالی گذاشته اند. تکنولوژی جدید، سازمان ها را به سمت مدل های شبکه ای دیجیتالی جدید سوق می دهد. اینترنت این امکان را به شرکت ها می دهد که به مشتریان بیشتری دسترسی داشته باشند و محدودیت های جغرافیایی را از بین ببرند(حقیقی و سیحون،1387).
امروزه بهره گیری از منافع تجارت الکترونیک به طور گسترده ای در سراسر جهان مورد توجه قرار گرفته است. طی سال های اخیر پذیرش و استفاده از این فناوری در صنعت بیمه نسبت به صنعت بانکداری، به دلیل برخی ملاحظات و پیچیدگی ها بسیار محدود بوده است. از مهم ترین مزیت های استفاده از این فناوری می توان به صرفه جوئی در هزینه ها و زمان اشاره نمود، که این امر می تواند موجب ارتقای نفوذ بیمه در کشور گردد. مخاطرات بکارگیری این فناوری در صنعت بیمه عمدتاً به ریسک ها و خلأهای قانونی مربوط می شود که بیمه گران در فرایند فروش محصولات و ارائه خدمات به بیمه گذاران، با آن رو به رو هستند. عدم اتخاذ تدابیر مؤثر جهت کاهش این ریسک ها و نیز رفع خلأهای قانونی، حضور بیمه گران را در این فضای جدید با پیامدهای زیان بار فراوانی رو به رو خواهد نمود (صدرائی،1386).
همچنین گسترش سریع تجارت الکترونیکی در جهان، گریز ناپذیر بودن استفاده از آن، نقش تجارت الکترونیکی در حفظ، تقویت و توسعه موقعیت رقابتی کشور در جهان و صرفه جویی های ناشی از تجارت الکترونیکی در کشور و با توجه به نقش عمده و اساسی صنعت بیمه در فراهم کردن زمینه های مناسب برای رشد و فعالیت های اقتصادی به نظر می رسد در کشور ما نیز باید امکان حرکت به سوی اینترنتی شدن خدمات بیمه ای فراهم گردد(حقیقی و سیحون،1387). حال این پژوهش برآن است تا به این سوال پاسخ دهد که چه عواملی مانع توسعه بیمه های الکترونیک در شرکت های بیمه ای شده است؟
1-3.اهمیت موضوع و ضرورت انجام پژوهش
گسترش سریع تجارت الکترونیکی در جهان، گریز ناپذیربودن استفاده از آن، نقش تجارت الکترونیکی در حفظ، تقویت و توسعه موقعیت رقابتی کشور در جهان و صرفه جویی های ناشی از تجارت الکترونیکی در کشور و با توجه به نقش عمده و اساسی صنعت بیمه در فراهم کردن زمینه های مناسب برای رشد و فعالیت های اقتصادی به نظر می رسد در کشور ما نیز باید امکان حرکت به سوی اینترنتی شدن خدمات بیمه ای فراهم گردد (حقیقی و سیحون،1388).
از آنجایی که مانند سایر صنایع رقابتی یکی از عوامل مهم رضایت مشتریان در خدمات بیمه ای کیفیت ارائه خدمات – یعنی دسترسی سریع و ارزان به آن خدمات – است، لذا رسیدن به این مهم – صرفنظر از مزایای بی شماری که برای مشتریان داخلی و خارجی بیمه ها دارد – یک مزیت رقابتی در دنیای پررقابت کنونی است (حقیقی و سیحون ،1388). بیمه گری نیز به عنوان یکی از فعالیت های اقتصادی بسیار مهم و تأثیرگذار، روز به روز نقش مهمتری را در فعالیت های اقتصادی ایفا می کند؛ از این رو، پیشرفت مستمر در ارائه خدمات بیمه چه از نظر بهبود کیفی و کمی خدمات فعلی و چه از نظر ظهور خدمات جدید امری ضروری است(حقیقی و سیحون ،1388).
با توجه به اهمیت و نقش بیمه در کشور و لزوم فراهم آوردن امکاناتی برای دسترسی آسان به آن و همچنین با توجه به تلاش روز افزون شرکت بیمه کارآفرین به عنوان یکی از شرکت های فعال در صنعت بیمه که هزینه های زیادی نیز در زمینه الکترونیکی کردن خدمات خود انجام داده است این پژوهش در صدد بررسی موانع توسعه بیمه های الکترونیک در شرکت بیمه کارآفرین استان تهران برآمده است .
1-4.سوالات پژوهش
این پژوهش درصدد می باشد تا به سوالات زیر پاسخ دهد :
1.آیا عوامل ساختاری بر عدم پیاده سازی و توسعه بیمه الکترونیک تاثیر دارد ؟
5.کدامیک از عوامل اهمیت بیشتری در عدم پیاده سازی و توسعه بیمه الکترونیک دارد ؟
1-5. اهداف پژوهش
2.رتبه بندی موانع توسعه بیمه های الکترونیک
3.ارائه راهکارهایی برای توسعه بیمه های الکترونیکی در شرکت های بیمه ای
1-6.فرضیات پژوهش
در این پژوهش با توجه به موضوع و جامعه هدف فرضیه های زیر مفروض است:
1-7.تعاریف مفهومی
1-7-1. بیمه الکترونیک
بیمه الکترونیک به معنای عام به عنوان کاربرد اینترنت و فناوری اطلاعات در تولید و توزیع خدما ت بیمه ای اطلاق گردیده و در معنای خاص بیمه الکترونیک را می توان به عنوان تأمین یک پوشش بیمه ای از طریق بیمه نامه ای دانست که به طور برخط درخواست، پیشنهاد، مذاکره و قرارداد آن منعقد می گردد. به این نوع بیمه نامه ها چون از طریق اینترنت عرضه و فروخته می شوند بیمه اینترنتی نیز می گویند. به علاوه پرداخت حق بیمه، توزیع بیمه نامه و پردازش پرداخت خسارت می توانند برخط انجام گیرند (مظلومی و همکاران ،1389).
1-7-2. موانع ساختاری
منظور از موانع سازمانی عوامل مانند ساختار، تکنولوژی، قوانین و مقررات و نظایر آنهاست(علیخانی و بهرامی،1386).
1-7-3. موانع رفتاری
منظور از موانع رفتاری عبارت است از عوامل مربوط به نیروی انسانی که از سه بعد کمبود نیروی متخصص،عدم پشتیبانی مدیران ارشد و مقاومت پرسنل در برابر تغییر مورد بررسی قرار می گیرد (علیخانی و بهرامی،1386).
1-7-4. موانع محیطی (زمینه ای)
منظور از موانع محیطی عواملی است که خارج از حیطه اختیارات سازمان بوده و زمینه ساز موانع سازمانی و رفتاری است. این عوامل از سه بعد قانونی، فرهنگی و تکنولوژی مورد بررسی قرار می گیرند(علیخانی و بهرامی، 1386).
1-7-5. موانع ماهیتی
مجموعه عواملی است که منشاء آنها بطور مستقیم و غیر مستقیم مسائل مالی- اقتصادی هستند نظیر بودجه ناکافی، مقررات مالی، سهل بودن تدریس در مقایسه با تحقیقات علمی و مقرون به صرفه نبودن اقتصادی تحقیقات علمی و غیره بود(دادخواه و همکاران ،1389).
1-8.تعاریف عملیاتی
1-8-2. موانع ساختاری
برای عملیاتی نمودن این متغیر از سوالات 1 تا 9 پرسشنامه پیوستی که شامل سوالات زیر می باشد استفاده شده است :
1-8-3. موانع رفتاری
برای عملیاتی نمودن این متغیر از سوالات 10 تا 13 پرسشنامه پیوستی که شامل سوالات زیر می باشد استفاده شده است :
· عادت داشتن به روش های سنتی در انجام کار
· عدم انگیزش کافی در کارکنان به ویژه پرسنل IT
· فقدان امنیت شغلی و ترس از بیکاری در میان کارکنان
· عدم احساس نیاز مدیران به ارائه امور بیمه ای از طریق الکترونیکی
1-8-4. موانع زمینه ای
برای عملیاتی نمودن این متغیر از سوالات 14 تا 21 پرسشنامه پیوستی که شامل سوالات زیر می باشد استفاده شده است :
1-8-5. موانع ماهیتی
برای عملیاتی نمودن این متغیر از سوالات 22 و 23 پرسشنامه پیوستی که شامل سوالات زیر می باشد استفاده شده است :
1-9. نوع روش تحقیق
این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ویژگی های موضوعی توصیفی و از نظر ویژگی های زمانی پیمایشی و از نظر نحوه گردآوری داده ها جزء تحقیقات میدانی محسوب کرد.
1-10.قلمرو پژوهش
1-10-1.قلمرو موضوعی
قلمرو موضوعی این پژوهش محدود بررسی موانع توسعه بیمه های الکترونیک می باشد.
1-10-2.قلمرو زمانی
قلمرو زمانی پژوهش محدود به نیمه اول سال 1393 می باشد.
1-10-3.قلمرو مکانی
قلمرو مکانی پژوهش محدود به شرکت بیمه کارآفرین در استان تهران می باشد.
1-11.جامعه و نمونه آماری
جامعه آماری این پژوهش رادو گروه تشکیل می دهدگروه اول شامل کلیه کارکنان شعبات شرکت بیمه کارآفرین در استان تهران می باشدکه با به اطلاعات دریافتی از شرکت بیمه توسعه استان تهران تعداد کارکنان 176 نفر می باشد و گروه دوم کلیه کارکنان نمایندگی های بیمه کارآفرین استان تهران می باشد که از هر نمایندگی یک نفر جهت بررسی و تکمیل پرسشنامه انتخاب شد که تعداد این نمایندگی ها در استان تهران184 نفر می باشد که در مجموع تعداد اعضای جامعه مورد مطالعه (N=n=360)نفر می باشد .
با گسترش فنآوری و لزوم روزآمدی دانش در جوامع کنونی، سازمانها و نهادهای موجود در هرجامعهای باید به دنبال نوآوری و به روزرسانی خود باشند که در این راستا برخی سازمانها به دلائلی از جمله مسائل اقتصادی، فرهنگی، تکنولوژیکی و غیره با مسائل و مشکلاتی مواجه خواهند شد، که باید این مسائل شناسایی شده و اقداماتی در جهت حل آنها صورت پذیرد. در واقع سازمانها همین مسائل و مشکلات به وجود آمده را در قالب پروژههای تحقیقاتی شناسایی کرده و برای انجام در اختیار واحدهای مربوط قرار میدهند. یکی واحد مهم در هر سازمان که میتواند سازمان را در دستیابی به اهداف استراتژیک خود یاری رساند و در جهت حل مشکلات ذکر شده اقدام نماید، واحد تحقیقاتی در سازمان است. به طور معمول پروژههای مختلفی در واحدهای تحقیقاتی بر اساس نیاز سازمان به طور همزمان در حال اجرا هستند که ارزیابی عملکرد این پروژهها برای مدیران سازمانی از اهمیت بالایی برخوردار است )توکلی و همکاران، 1389).
اصولا اندازهگیری عملکرد نقش مهمی را در حصول اطمینان از موفقیت یک پروژه ایفا میکند. ارزیابی عملکرد، فرایندی است که به سنجش، اندازهگیری، ارزش گذاری و قضاوت درباره ی عملکرد طی دوره های معین می پردازد. در صورتی که ارزیابی عملکرد با دیدگاه فرایندی و به صورت مستمر ایجاد شود، موجب ارتقای عمکرد و بهبود در هر واحد سازمانی میشود )صالح زاده وهمکاران,1390).
تا کنون سیستم های ارزیابی عملکرد متفاوتی توسعه داده شده اند ولی مسئله قابل تامل این است که این سیستم از جامعیت لازم برخوردار باشد و توانایی سنجش عملکرد واقعی پروژهها را داشته باشد. در این پژوهش سعی بر این است تا با تلفیق تکنیکهای متفاوت و گوناگونی تصمیم گیری چند معیاره[1] ، روش دلفی و مجموعه فازی به ارائه ی رویکردی نوین، کارا و جامع جهت ارزیابی عملکرد پروژههای تحقیقاتی پرداخته شود. در این فصل نیز به شرح خلاصه ای از کلیات تحقیق صورت گرفته پرداخته میشود.
پشرفتهای فنآوری و توسعه اقتصادی هر کشور ارتباط نزدیک و تنگاتنگی با فعالیت های پژوهشی آن کشور دارد بطوریکه بین تولید ناخالص ملی، صادرات و و هزینههای پژوهش در کشورهای توسعه یافته همبستگی خوبی وجود دارد که بیانگر نقش مهم فعالیتهای پژوهشی در ارائه فنآوری، رشد اقتصادی و توانایی آن کشور ها دارد. شاخص های عمومی فعالیت های پژوهشی در دنیا نشان می دهد که سرمایه گذاری در بخش پژوهش، متوسطی حدود 28/2 درصد تولید ناخالص جهان را داراست(شاخصهای توسعه جهانی[2]، 2007). همچنین بررسی نسبت سرمایه گذاری پژوهشی به تولید ناخالص داخلی کشورهای مختلف، بخوبی ارتباط مستقیم و معنیداری را بین وضعیت اقتصادی و سرمایهگذاری در بخش پژوهش نشان میدهد (بر اساس گزارش سال 2008-2007 بانک جهانی).
در کشور ما برای بهبود و ارتقا وضعیت پژوهش، هنوز فاصله زیادی تا رسیدن به متوسط شاخصهای جهانی وجود دارد. شاخصهای سرمایهگذاری در بخش پژوهش اکنون در حدود 67/0 درصد تولید ناخلص داخلی است که بطور طبیعی بر روی شاخصهای کلان اقتصادی ما تاثیر خود را برجای گذاشته و این در حالی است که ما برای تحقق اهداف کلی برنامههای بلند مدت توسعه و دستیابی به میانگین نرخ کشورهای در حال توسعه، به سهمی حداقل یک درصد نیاز داریم (بر اساس گزارش سال 2008-2007 بانک جهانی).
امروزه در کشورهای پیشرفته صنعتی، سهم عمدهای از هزینههای تحقیقاتی به فعالیتهای پژوهشی که به افزایش بهرهوری، بهبود کیفیت محصول و روشهای ساخت و در نهایت کاهش هزینه، کاهش ضایعات و بهبود رضایت مشتری منجر میشود، اختصاص مییابد.
در کشور ما در سالهای گذشته علیرغم وجود ضعفهای پژوهشی ناشی از کمبود محقق و کمی بودجههای پژوهشی، زنجیره ای از واحدهای پزوهش در بسیاری از بخشهای تولیدی و صنعتی شکل گرفته بطوریکه در حال حاضر بیش از 1000 مجموعه فقط در وزارت صنایع و معادن دارای واحدهای پژوهشی رسمی هستند، ولی متاسفانه در بسیاری از شرکتها بخش پژوهش در متن فعالیت های جاری قرار نداشته و نقش آن ها در اثربخشی فعالیتهای پزوهشی کمرنگ و حاشیهای است. بعبارت دیگر بسیاری از واحدهای پؤوهشی موجود در کشور جزئی از زنجیره تولید نمیباشند و متاسفانه تا زمانی که این جز در زنجیره تولید قرار نگیرد امکان نهادینه کردن فرایند پژوهش و در نتیجه زایش آن در کشور وجود نخواهد داشت (انجمن تحقیق و توسعه صنایع و معادن).
برای گسترش اثربخشی فعالیتهای پژوهشی، واحدهای مرتبط از یک طرف نیازمند تجدید در ساختار اجرایی و از طرف دیگر نیازمند بهینه کردن سرمایه گذاریهای هزینههای پژوهشی هستند. مطالعات و بررسی های انجام شده، نشان می دهد که عدم اثربخشی فعالیتهای پژوهشی موجود در کشور ناشی از تنگناها و معضلاتی است که برخی از آنها به شرح زیر میباشد:
نظر به اهمیت و نقش پژوهش در توسعه اقتصادی هر کشور، ارزیابی و سنجش اثربخشی طرحهای پژوهشی و تعیین میزان موفقیت آنها در رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده، ابزاری ارزشمند جهت توسعه و شکوفایی به شمار میآید که نتایج آن میتواند اطلاعات مناسبی را
جهت بهبود عملکرد طرحها و واحدهای پژوهشی فراهم سازد.
ارزیابی اثربخشی بر این دلالت دارد که آیا نتایج حاصل از اهداف تصریح شده در طرح محقق شده است یا خیر. بطور خلاصه ارزیابیهای اثربخشی جهت تعیین میزان تحقق اهداف مورد نظر، هزینه نیل به نتایج مطلوب، میزان نتایج مطلوب مرتبط با برنامهها و میزان نتایج ناخواسته مخالف دستیابی به اهداف، استفاده میشود.
با توجه به ضرورت و نیاز ارزیابی طرحهای پژوهشی و سنجش اثربخشی فعالیتهای انجام شده در این خصوص، همچنین برنامه ریزی جهت تخصیص اعتبار و سرمایهگذاریهای آتی جهت توسعه فعالیتهای پژوهشی اقدام به طراحی مدل ارزیابی و سنجش اثربخشی طرحهای پزوهشی کاربردی شده است.
در این طرح ابتدا با بررسی ادبیات تحقیق ، شاخص ها و مولفه های موثر بر اثربخشی پروژههای تحقیقاتی را مورد بررسی قرار می دهیم و سپس بررسی مدلها و چارچوبهای معتبر موجود در این مقوله می پردازیم، همچنین براساس نظرات و دیدگاههای صاحبنظران و اساتید و ناظران و مسئولین اداره برق منطقه ایی یزد در این حوزه، مدل کاربردی اثربخشی طرحهای پژوهشی با توجه به شرایط ویژه کشور توسعه مییابد.
تحولات شگرف دانش مدیریت در عصر کنونی وجود نظام ارزیابی را اجتناب ناپذیر نموده است. به گونهای که فقدان ارزیابی در ابعاد مختلف، اعم از منابع، امکانات، کارکنان، اهداف، استراتژیها و طرحها و برنامهها به عنوان یکی از علائم بیمیاری مدیریتی قلمداد میگردد. هر سیستمی به منظور آگاهی از میزان مطلوبیت و کیفیت فعالیتهای خود بهویژه در محیطهای پیچیده و پویا نیاز مبرمی در استفاده از نطام ارزیابی دارد.از سوی دیگر فقدان نظام ارزیابی و پایش در یک سیستم، به معنای عدم برقراری ارتباط میان محیز درونی و بیرونی آن است که کهولت و نهایتا مرگ آن سیستم را در پی دارد. پدیده مرگ سیستمی ممکن است به علت عدم وقوع یکباره آن از سوی مدبران ارشد احساس نشود. همچنین فقدان نطام کسب بازخورد، امکان پردازش اطلاعات لازم برای رشد، توسعه و بهبود فعالیتها را غیر ممکن میسازد که سرانجام آن از بین رفتن و نابودی سیستم است.
از منظر دیگر با ملاحظه نظام آفرینش میتوان دریافت که ارزیابی در بطن آن قرار دارد. وجود نظم بسیار موزون در جهان خلقت حکایت از حلقه بازخورد کاملا حساب شدهای در آن دارد که نظام ارزیابی به عنوان یکی از عناصر این حلقه مطرح است. هر چند ممکن است بشر به علت نقص دانش و اطلاعات قادر به تبیین آن نباشد ولی اساسا قوام و دوام یک سیستم منوط به وجود نظام ارزیابی و کنترل آن میباشد.
بنابراین میتوان گفت استفاده از نظام ارزیابی سه امتیاز مهم را به ارمغان میاورد:
ارزیابی اثربخشی بر این دلالت دارد که آیا نتایج حاصل از اهداف تصریح شده در طرح محقق شده است یا خیر، بطور خلاصه ارزیابیهای اثربخشی جهت تعیین میزان تحقق اهداف مورد نظر، هزینه نیل به نتایج مطلوب، میزان نتایج مطلوب مرتبط با برنامه ها و میزان نتایج ناخواسته مخالف دستیابی به اهداف، استفاده میشود.
این تحقیق در زمستان سال 1392 و در شرکت برق منطقه ای یزد صورت گرفته است. از آنجا که هدف تحقیق سنجش اثربخشی پروژههای تحقیقاتی است، پروژههای تحت بررسی، پروژههای انجام شده در واحد تحقیقات سازمان میباشد.
در این تحقیق جامعه ی آماری را پروژههای تحقیقاتی انجام شده در شرکت برق منطقه ای یزد تشکیل میدهند، که به انتخاب سرپرست واحد تحقیقات سازمان، نمونه ی تحقیق، 15 پروژه از پروژههای تحقیقاتی انجام شده در 1 سال اخیر میباشد.
روش تحقیق به کار برده شده در این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی است زیرا هدف تحقیق شناسایی شاخص ها و بررسی هر یک از آنها برای سنجش اثربخشی پروژهها میباشد. این تحقیق از حیث روش جمع آوری دادههای مورد نیاز یا به عبارتی طرح تحقیق، جز تحقیقات توصیفی -پیمایشی است و به منظور کسب دادههای مورد نیاز از روش میدانی استفاده شده است.
روش گردآوری اطلاعات بدین صورت خواهد بود که پس از بررسی ادبیات موضوع و دستیابی به اطلاعات به درک بهتر چارچوب ارزیابی و، به جمع آوری معیارها، جز معیارها و شاخصهای مطرح در این زمینه پرداخته و سپس با برگزاری جلسات متعدد با خبرگان به موارد زیر دست خواهیم یافت:
ارزیابی، اثربخشی، پژوهشهای کاربردی، تحقیق و توسعه، شرکت برق منطقهایی یزد
مدل ارزیابی و سنجش طرحهای پژوهش کاربردی در سه گام طراحی میشود. در نمودار زیر فرایند طراحی و اجرای مدل نشان داده شده است.
با توجه به عنوان پروژه تعریف واژههای کلیدی از جمله ارزیابی، اثربخشی و پژوهش ضروری است. نمودار زیر فرایند طراحی و اجرای مدل ارزیابی و سنجش اثربخشی طرحهای پژوهشی کاربردی را نشان میدهد.
این پایاننامه از پنج فصل تشکیل شده است. در فصل اول کلیات پژوهش شامل تعریف موضوع، سوالات پژوهشی، قلمرو تحقیق، روش تحقیق و واژه های به کار رفته در تحقیق بیان میشود. در فصل دوم به بررسی مفاهیم و پیشینه ی پژوهش پرداخته شده و در ادامه در فصل سوم روش تحقیق و رویکردهای مورد استفاده به منظور ارزیابی اثربخشی پروژههای تحقیقاتی به تفصیل مورد بررسی قرار میگیرد. در فصل چهارم به تجزیه و تحلیل دادهها و ارزیابی نتایج پرداخته میشود و در نهایت، فصل پنجم به بررسی نتایج تحقیق و پیشنهاداتی برای پژوهشهای آتی اختصاص یافته است.
[1] Multiple Criteria Decision Making(MCDM)
[2] world development indicators
شاید پرآوازه ترین تحول در زمینه مدیریت در طی یکی دو دهه اخیر ارائه الگو و نظریه های مربوط به بهبود کیفیت فرآورده ها و خدمات و به طور کلی فعالیت ها و مؤسسات تولیدی و خدماتی باشد. پیروزی چشم گیر ژاپنی ها در چند دهه گذشته و ظرفیت تحول آسای تولیدی و اقتصادی آنان همراه با ارائه کیفیت ممتاز فرآورده ها و خدمات، انگیزه اساسی حرکت در سمت تحول روندهای مدیریت برای دستیابی به کیفیت برتر و روش هایی که مسایل پیچیده سازمان های امروزی را پاسخگو باشد بوده است (مهربان،1387).
مدیریت کیفیت جامع1 هرچند که بر پایه کارهای برخی از پیشگامان جنبش بهبود کیفیت مانند دمینگ2، جوران3، کرازبی4 و دیگران، در ژاپن، آمریکا و اروپا پدیدار شد، اما الگوی جامع آن به تدریج و با بهره گیری از نوآوری و مدیریت در زمینه های فنون کمّی و آماری ساختار و معماری نوین سازمان، فنون بهبود و بازسازی سازمان و الگوهای مشارکتی و توانا سازی کارکنان که پرداخته چند دهه گذشته بوده شکل گرفته است. امروزه سازمان های پیشرو با بهره گیری از الگوهای مدیریت کیفیت جامع به دستاوردهای استثنایی نائل شده اند که شاید نمونه برجسته آن رنسانس صنایع اتومبیل سازی آمریکا باشد که با 3 تا 5 سال تلاش و پیروی از روش های مدیریت کیفیت جامع پس ماندگی قابل توجه خود را از ژاپنی ها تا حد بسیار زیادی جبران کرده و دور نیست که در زمینه بسیاری از آنها پیشی بگیرند. مزیت عمده مدیریت کیفیت جامع به عنوان یک روش فراگیر مدیریت، آینده درخشان آن به عنوان تعیین کننده اصلی سمت گیری جریان مدیریت نوین است.
…………………………
1-TQM (Total Quality Management) 2- Edwards Deming 3- Joseph Juran 4-
انجام و استحکام پایه های نظری، فنون و الگوهای کاربری این روند را می توان در نگرش سیستمی آن و استفاده از فنون و الگوهای گروهی و همین طور شیوه های پیشرو و فعال آن در بررسی و حل و فصل مشکلات سازمانی با تأکید بر فرایندهای کار به عنوان محور اصلی جستجو کرد( زمردیان،1389).
مدل های سرآمدی یا تعالی سازمان چارچوب هایی مبتنی بر علم، تجارب و نظریات مدیریتی هستند که مبنای اصلی آن مدیریت کیفیت جامع (TQM) بوده و مشخصات کلی یک سازمان متعالی را تعریف می کند. پیرو نظریه پردازان مفهوم سرآمدی یا تعالی سازمان و مدل های مربوطه، استفاده از این مدل ها در سطح جهان به عنوان ابزاری قدرتمند برای شناسایی فرصت های بهبود و اولویت بندی آنها به طور گسترده ای مورد استقبال قرار گرفته است( شرطان،1388)؛ این استقبال به حدی بوده است که در اغلب کشورها برای جلب توجه عمومی و ایجاد انگیزه برای استفاده از آنها، این مدل ها به عنوان ارزیابی جوایز بهره وری، کیفیت و تعالی سازمانی مورد استفاده قرار می گیرد.
امروزه در بیش از 70 کشور جهان بر اساس مدل های تعالی سازمانی جوایزی با عناوینی چون جایزه کیفیت، جایزه بهره وری، جایزه تعالی سازمان، جایزه تعالی کسب و کار و جایزه تعالی عملکرد اهدا می شود. اثر بخشی استفاده از مدل تعالی چنان بوده است که حتی در کشور ژاپن که منشا جوایز کیفیت در سطح جهانی محسوب می گردد از سال 1996 جایزه کیفیت ژاپن، به موازات جایزه کیفیت دمینگ، ولی بر اساس مدل تعالی اهدا می گردد. از مشهورترین مدل های جایزه کیفیت جهانی می توان از جایزه دمینگ ژاپن، مالکوم بالدریج آمریکا و EFQM اروپا نام برد. در کشور ایران نیز از سال 1382 جایزه ملی بهره وری و تعالی سازمان بر اساس مدل تعالی سازمان EFQM به اجرا درآمده است.
لازم به توضیح است که ارزش مدل های تعالی سازمان نه به خاطر استفاده از آنها به عنوان مدل ارزشیابی شرکت ها در فرایندهای اهدای جایزه، بلکه استفاده از آنها توسط مدیران و نظام های مدیریتی به عنوان ابزاری برای ایجاد یکپارچگی و تعالی در مدیریت کسب وکار است( توکلی،1390). بنابراین با توجه به اهمیت بخش مدیریت و برنامه ریزی در مدیریت کلان شهرهای ایران و به خصوص پایتخت آن تهران و با توجه به تغییرات سریع و پیچیده در نیازها و الزامات کیفی در راستای تکریم و احترام به حقوق شهروندی افراد در این پژوهش به بررسی روابط بین شاخص های معیار توانمندساز و نتایج مدل تعالیEFQM در سازمان معاونت برنامه ریزی و توسعه مدیریت شهری شهر تهران به عنوان یکی از متولیان عرصه تعیین استراتژی های کلان در راستای ارتقای سطح حقوق شهروندی و حرکت به سمت جامعه مدرن و جهانی پرداخته شده است.
در این فصل ابتدا به بیان مسأله تحقیق پرداخته و سپس به ترتیب به اهمیت و ضرورت تحقیق، اهداف تحقیق، سؤالات و فرضیه های تحقیق، قلمرو تحقیق (زمانی و مکانی) و در نهایت به تعریف مفهومی متغیرهای تحقیق پرداخته شده است. اهمیت این فصل از آن جهت می باشد که خواننده با مطالعه این فصل، به هدف محقق از انجام این تحقیق پی برده و با کم و کیف تحقیق از نظر زمانی و مکانی آشنا می گردد.
امروزه سازمان های بسیاری در کشورما در فرایند جهانی شدن با چالش های بی شماری مواجه هستند. حضور در بازارهای جهانی و باقی ماندن در آن مستلزم رقابت با رقبای قدرتمند است و رقابت پذیری سازمان ها نیازمند برنامه ریزی صحیح و همه جانبه برای استقرار سیستم های مدیریتی به منظور ارتقا بهره وری و کیفیت محصولات و خدمات متعالی است . برخی از این سیستم ها در ابعاد سازمانی مطرح می گردند و با تلاش مدیران و کارکنان بنگاه قابل برنامه ریزی و استقرار هستند، اما برخی دیگر ابعاد مالی دارند و باید برنامه ریزان و مدیران بخش های مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور بدان بپردازد(EFQM،2010).
استفاده از روش های علمی برای تعیین استراتژی های سازمان و نیز استفاده از مدل های شناخته شده ای همچون مدل تعالی سازمانی EFQM برای اجرای موفقیت آمیز استراتژی ها چند سالی است که درکشور ما رایج شده است با اجرای این مدل می توان از طریق خودارزیابی که به صورت دوره ای به اجرا گذاشته می شود به نقاط قوت و زمینه های قابل بهبود سازمانی پی برد و در مسیر بهبود مستمر و تعالی سازمان گام های بلند برداشت( شرطان،1388).
آنچه در بحث EFQM مهم به نظر می آید تعیین میزان رابطه بین توانمندسازها و معیارهای نتایج، و همچنین شدت و ضعف این رابطه هاست، که کدام یک نقش مهمتری و کدام نقش کمتری در ایجاد نتایج ارزیابی در مدل تعالی EFQM دارند.
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
همزمان با تغییرات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایجاد شده در جوامع، سطح مطالبات شهروندان از نهادهای بخش عمومی، از جمله شهرداری ها افزایش یافته است. در نتیجه مدیران و مقامات ذی صلاح این قبیل نهادها همواره به دنبال ابزارهایی برای ارتقای سطح مسئولیت پاسخگویی خود و جلب رضایت شهروندان بوده اند (اسلامی،1389). که در این میان می توان از ابزار قوی و مطمئن کیفیت مثل مدل تعالی EFQM برای بهبود مستمر فرایندها و کمک به حصول بهترین عملکرد و نتایج بهره مند شد. لذا سازمان ها برای اجرای موفق خود ارزیابی پیش از به کار بردن مدل EFQM در جهت تعالی سازی لازم است از نوع روابط بین مولفه های توانمند ساز و نتایج و همچنین بین هر مجموعه مطلع شده تا بتواند عوامل اصلی ایجاد نتایج و تعالی در سازمان خود را شناسایی نموده و بهتر بتواند مدل تعالی EFQM را در سازمان خود پیاده نماید.
پس آنچه در این زمینه مهم می نماید بهبود عملکرد ها و فعالیت های درون شهرداری تهران جهت ارائه بهتر خدمات به شهروندان محترم می باشد که می بایست مورد توجه مسئولین امر قرار گیرد. حال سؤالی که در اینجا مطرح می گردد این است که چگونه می توان مسیری را برای پیشرفت و تعالی شهرداری تهران بوجود آورد تا بتواند در عرصه جهانی و ملی به رقابت بپردازد؟ کدام دانش و آگاهی می تواند زمینه ساز تحول سازمانی و به تبع آن تحول ملی گردد؟ مدل تعالی سازمانی می تواند پاسخ گوی مناسبی به این سؤالات باشد. با توجه به نکاتی که به آنها اشاره گردید که حاکی از اهمیت روز افزون بخش برنامه ریزی و مدیریت شهری کلان شهر تهران به عنوان بخشی از سازمان های خدماتی، اجتماعی و فرهنگی جامعه ضرورت حرکت مدیریت کلان شهر تهران به سمت استفاده هر چه بیشتر از استانداردها و مدل های علمی بین المللی بیشتر نمایان می باشد در این راستا از مدل EFQM برای رسیدن به این منظور در این پژوهش استفاده شده است. از آنجا که مدل تعالی سازمان EFQM انعطاف پذیر است و ابعاد و نوع سازمان در اعتبار آن تأثیر ندارد بنابراین می توان از روش تحقیق این پژوهش برای کلیه سازمان استفاده نمود. مزایایی که در اثر استفاده از این مدل (در نتیجه بررسی روابط بین شاخص های مدل حاصل می شود) می توان برای سازمان ها بوجود آید عبارتند از( شرطان،1387):
این تحقیق درصدد بوده تا با بررسی روابط درونی بین مؤلفه های معیارهای توانمند ساز و معیارهای نتایج مدل تعالی سازمانی EFQM سعی در شناسایی مهمترین عوامل مؤثر بر ایجاد این روابط و ارائه مدلی جهت درک بهتر، و نشان دادن عنصرهای حیاتی در مدل تعالی EFQM می باشد، تا مدیران بعد از شناسایی عوامل مؤثر، به طریق بهتر و مؤثرتری بتوانند از مدل EFQM استفاده نموده و در جهت رفع نیازها و بهبود کیفیت خدمات خود، مدل تعالی EFQM را پیاده سازی نماید.
سؤال اصلی پژوهش که در این تحقیق بررسی می شود عبارت است از:
آیا رابطه معنی داری بین توانمندسازها و نتایج در مدل تعالی EFQM وجود دارد؟
البته سؤالات ذیل نیز در دل تحقیق نهفته است.
1-5- فرضیه های تحقیق
چون عملکرد شهرداری تهران از دیدگاه مدل تعالی سازمانی EFQM، شامل معیارهای توانمندساز: رهبری، خط مشی واستراتژی های کارکنان، منابع و مشارکت ها و فرایند ها می باشد و ما در پی بررسی وجود یا عدم وجود رابطه آنها با معیارهای نتایج: نتایج کلیدی عملکرد، نتایج جامعه، نتایج مشتری و نتایج کارکنان هستیم؛ لذا فرضیات فرعی زیر مطرح می گردد:
1-6- تعریف مفهومی متغیرها
جایزه کیفیت اروپا (EFQM)، 9 معیار به قرار زیر دارد که 5 معیار اول آن تحت عنوان شاخص های توانمند ساز بوده و از 4 معیار بعدی تحت عنوان شاخص های نتایج یاد شده است ( نجمی و حسینی، 1389):
7- نتایج کارکنان،8- نتایج جامعه، 9- نتایج کلیدی عملکرد.
حال به تعریف هر یک از این معیارها که متغیرهای اصلی تحقیق ما است پرداخته می شود.
رهبران متعالی چشم انداز و مأموریت سازمان را تدوین و زمینه دستیابی به آنها را تسهیل می کنند. آنها ارزش ها و سیستم هایی را که برای دستیابی به موفقیت های پایدار سازمان مورد نیازند ایجاد کرده و آنها را با اعمال و رفتارهای مناسب خود اجرا می کنند. در دوره های تغییر و تحول سازمان، آنها ثبات در مقاصد را حفظ می کنند، هرجا که لازم باشد، این رهبران قادر به تغییر جهت گیری سازمان و ترغیب کارکنان به پیروی از آنها هستند(نجمی و حسینی،1387).
سازمان های متعالی مأموریت و آرمان خود را از طریق ایجاد و تدوین یک استراتژی متمرکز بر منافع ذینفعان و با در نظر گرفتن بازار و بخشی که در آن فعالیت می کنند، به اجرا در می آورند. خط مشی ها، اهداف و فرایندها به منظور تحقق استراتژی ها تدوین و جاری می شوند.
سازمان های متعالی تمامی توان بالقوه کارکنان خود را در سطوح فردی، تیمی و سازمانی اداره کرده، توسعه بخشیده و از آن بهره می گیرند.
…………………………..
1-Leadership 2-Policy and Strategy 3-People (Employees)
آنها عدالت و برابری را ترویج کرده، کارکنان را در امور مشارکت داده و به آنها تفویض اختیار می کنند. این سازمان ها به گونه ای به کارکنان خود توجه کرده، ارتباط برقرار ساخته و آنها را مورد تشویق و تقدیر قرار می دهند که در آنها انگیزه و تعهد برای استفاده از مهارت و دانششان در جهت منافع سازمانی ایجاد شود(امیری و سکاکی،1387).
سازمان های متعالی، مشارکت ها و همکاری های تجاری بیرونی، تأمین کنندگان و منابع داخلی خود را به منظور پشتیبانی از خط مشی و استراتژی، اجرای اثر بخشی فرایندهایشان برنامه ریزی و مدیریت می کنند
( امیری و سکاکی،1387).
سازمان های متعالی فرایندهای خود را به منظور کسب رضایت کامل و ایجاد ارزش فزاینده برای مشتریان و سایر ذینفعان طراحی نموده، مدیریت کرده و بهبود می بخشند (امیری و سکاکی،1387).
سازمان های متعالی به طور فراگیر نتایج مهم مرتبط با مشتریان خود را اندازه گیری کرده و به آنها دست می یابند که خود شامل 2 شاخص فرعی دیگر با عنوان شاخص های برداشتی و شاخص های عملکردی است (امیری و سکاکی،1387).
…………………………
1-Partnerships and Resources 2-Processes 3-Customer Results
سازمان های متعالی به طور فراگیر نتایج مهم مرتبط با کارکنان خود را اندازه گیری کرده و به آنها دست می یابند. زیر معیارهای نتایج کارکنان عبارتند از(نجمی و حسینی،1387):
سازمان های سرآمد به طور فراگیر نتایج برجسته مرتبط با جامعه را اندازه گیری نموده و به آنها دست می یابند.
زیر معیارهای معیار نتایج جامعه شامل دو شاخص برداشتی و عملکردی می باشد(نجمی و حسینی، 1387).
سازمان های سرآمد به طور فراگیر نتایج برجسته مرتبط با اجزای اصلی خط مشی و استراتژی را اندازه گیری نموده و به آنها دست می یابند. نتایج کلیدی عملکرد شامل دو شاخص اصلی تحت عنوان دستاوردهای کلیدی عملکرد و شاخص های کلیدی عملکرد می شود (نجمی و حسینی،1387). معیار نتایج کلیدی نشان می دهد که سازمان های متعالی در ارتباط با جاری سازی موفق استراتژی ها و خط مشی های پشتیبان و همچنین در اجرای سامانه ها و فرایندها در جهت پاسخگویی به نیازها و انتظارات ذی نفعان کلیدی به چه دستاوردها و نتایجی(مالی و غیرمالی) دست یافته اند. آنها به منظور تحقق اهداف و بهبود دستاوردهای کلیدی استراتژیک، شاخص های کلیدی عملکرد(مالی و غیرمالی) مرتبط با رویکردها و فرایندها و همچنین دستاوردهای کلیدی استراتژیک را در دوره های زمانی متناسب اندازه گیری و تحلیل می کند.
و بیان مساله
امروزه در بازار رقابتی ای که در سرتاسر جهان شکل گرفته، تغییرات بنیادینی در محیط کسب و کار ایجاد شده است. این تغییرات منجر به وضعیتی شده است که در آن، شرکت های کوچک و متوسط، با توجه به نقش شان در اشتغال زایی و توسعه اقتصادی کشورها، نقش گسترده، متنوع و مهمی در رشد کشورهای در حال توسعه بر عهده دارند (kula, tatuglu, 2003). با توجه به تخصصی شدن کارها، نیاز دائم به ارائه محصولات جدیدتر و فروش آن در بازارهای بکر به منظور بقا و رشد، افزایش فشار رقابتی و کاهش کمک های مستقیم و حمایت های دولت به طور خاص در کشورهای در حال توسعه، نیاز به بین المللی شدن شرکت های کوچک و متوسط بیش از پیش احساس می شود (hobner, 2000).
در تحقیقاتی که تا به امروز در ارتباط با کسب و کار بین الملل صورت گرفته، شرکت های چندملیتی نقش مهمی را ایفا می کردند. اما در حال حاضر، این کشش و علاقه به سمت کسب و کارهای کوچک و متوسط بین المللی سوق داده شده است (pangarcar, 2008). از جمله عوامل داخلی سازمانی که بر اساس تحقیقات صورت گرفته، بر بین المللی شدن کسب و کارهای کوچک و متوسط موثرند، می توان از تیم های مدیریت عالی، منابع شرکت، فرهنگ یادگیری، مدیریت دانش و …. نام برد. این عوامل به نیروهایی اطلاق می شود که در درون شرکت عمل می کنند. از منابع و دانش شرکت به عنوان مولفه های مهم برای ورود به بازار بین الملل و تقویت بین المللی شرکت ها یاد می شود، چرا که موجب ایجاد مزیت رقابتی می شود (lindsay , et al, 2003). در پژوهش حاضر، قصد بر این است که به بررسی نقش فرهنگ یادگیری پویا به عنوان یکی از عوامل موثر بر ورود کسب و کارهای کوچک و متوسط به بازارهای خارجی، پرداخته شود.
همانطور که ملت ها فرهنگ های متفاوتی دارند، سازمان ها و شرکت ها نیز شیوه های متمایزی برای اعتقاد داشتن، اندیشیدن و عمل کردن دارند که به وسیله نمادها، قهرمان هاف شعائر، ایدئولوژی ها و ارزش ها شناسایی می شوند. ماهیت یادگیری و شیوه ای که بر اساس آن یادگیری در سازمان رخ می دهد، به شدت به وسیله فرهنگ یادگیری تعیین می شود. فرهنگ بسیاری از شرکت ها اگر چه فرهنگ ضد یادگیری نیست، اما غیر یادگیرنده است. در چنین فرهنگی، خطرپذیری، تلاش برای ارائه رویکردهای نوینف به اشتراک گذاشتن اطلاعات و مواردی از این دست، تشویق نمی شود (marquardt, 2002). به زعم هچ (1390)، در باب پویایی فرهنگ یادگیری، می توان دریافت که ایجاد مصنوعات، پیش فرض ها و ارزش ها، انتظاراتی در مورد جهان ایجاد می کنند که تصاویر ذهنی و چشم اندازهایی برای راهنمایی عمل فراهم می سازند (هچ، 1390: 584).
ماهیت یادگیری و شیوه ای که بر اساس آن یادگیری در شرکت ها رخ می دهد، به شدت به وسیله فرهنگ یادگیری در سازمان ها تعیین می شود. فرهنگ یادگیری در سازمان ها و شرکت ها دارای ویژگی هایی از قبیل: ارزش و پاداش دادن به یادگیری، مسئولیت مشترک برای یادگیری، اعتماد و استقلال کاری، تشویق نوآوری، تجربه گرایی و خطر پذیری، تعهد مالی به آموزش و توسعه منابع انسانی، خلاقیت جمعی، گوناگونی و تنوع، تعهد به بهبود مستمر محصولات و خدمات پاسخگویی به آشوب و تغییر و مواردی از این دست می باشند (مارکوارت، 1390: 101).
از این رو، مساله اصلی پژوهش حاضر اینست که با وجود ضرورت ورود کسب و کارهای کوچک و متوسط کشورمان به بازارهای خارجی برای حفظ بقا و نیز کاربرد فرهنگ یادگیری پویا در به روز شدن و یافتن راهکارهای نو و جدید، آیا می توان به نقش موثر فرهنگ یادگیری پویا در موفقیت این کسب و کارها برای ورود به بازارهای خارجی پی برد؟ چه ارتباطی را می توان میان فرهنگ یادگیری پویا و موفقیت کسب و کارها برای ورود به بازارهای خارجی یافت؟
اهمیت و ضرورت موضوعی تحقیق حاضر از این جهت است که دو عامل در حرکت کسب و کارهای کوچک و متوسط کشورمان به سوی بازارهای خارجی موثرند. اولین عامل، اصل 44 قانون اساسی ایران یا همان اصل خصوصی سازی است. عامل دوم حمایت دولت از صادرات
غیر نفتی و تلاش برای فرار از اقتصاد تک محصولی و زمزمه های پیوستن به سازمان تجارت جهانی می باشد. این عوامل فشار رقابتی میان کسب و کارهای کوچک را افزایش می دهند که باعث می شود شرکت هایی از این دست برای بقای خود به سوی بازارهای بین المللی حرکت کنند. هر چند که عوامل بی شماری در ورد به بازار خارجی و تسریع این فرایند دخیل هستند که محققان از دیدگاه های متفاوتی برخی از آن ها را بررسی کرده اند (chen, hang, 2004). از جمله این عامل، عوامل سازمانی، محیطی و متغیرهای مدیریتی می باشند (karadeniz, gocer, 2007).
با توجه به شرایط کنونی اقتصاد کشور و نیاز مبرم ساختارهای اقتصادی به وارد شدن ارز به این چرخه و رشد تدریجی اقتصاد، یکی از راهکارهایی که می تواند موجب رونق اقتصادی و برپایی صنایع داخلی شود، صادرات کالاها و خدمات به خارج از کشور است. از آنجا که کشور ایران در بسیاری از صنایع، از ضعف های زیادی رنج برده و توانایی این را که بتواند در کالاها و خدمات متنوع، برندهای معتبر جهانی بسازد، ندارد؛ لذا مجبور است با توجه به اصل مزیت رقابتی، وارد بازارهایی شود که توانایی صادرات کالاها و خدمات را در آن عرصه داراست. یکی از بازارهایی که بسیاری از فعالان عرصه بازاریابی در داخل کشور، جهت صادرات کالاها و خدمات واردش شدند، عرصه کسب و کارهای کوچک و متوسط در صنایع غذایی است. از این رو، در تحقیق حاضر، هدف بر آن است که به مطالعه اثر یادگیری پویا به عنوان یکی از عواملی که می تواند در موفقیت این کسب و کارهای کوچک و متوسط موثر باشد، پرداخته شود.
تعیین وضعیت موفقیت در بین المللی شدن کسب و کارهای کوچک و متوسط صنایع غذایی در شهر تهران
سوال اصلی:
سوالات فرعی:
آیا بعد گرایش به کارافرینی، بر موفقیت کسب و کارهای کوچک و متوسط برای شروع فعالیت در بازارهای خارجی صنایع غذایی موثر است؟
فرضیه کلی:
فرضیات فرعی:
بعد گرایش به کارافرینی بر موفقیت کسب و کارهای کوچک و متوسط برای شروع فعالیت در بازارهای خارجی صنایع غذایی موثر است.
پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی است و از لحاظ نوع روش، توصیفی – همبستگی است. همچنین با توجه به استفاده از داده های کمی برای آزمون فرضیات و سوالات پژوهش، این تحقیق در دسته مطالعات پیمایشی قرار می گیرد. از طرفی با توجه به توزیع ابزار پرسشنامه در میان جامعه آماری مشخص، پژوهش حاضر در دسته مطالعات میدانی قرار می گیرد. در پژوهش حاضر، جهت گرداوری پیشینه ها و ادبیات موضوعی یادگیری پویا و موفقیت کسب و کارهای کوچک و متوسط، از روش کتابخانه ای استفاده می شود. در این روش با جستجوی مطالب از طریق مجلات، مقالات، کتاب ها و … به گرداوری ادبیات و پیشینه می پردازیم. از طرفی برای جمع آوری داده های مورد لزوم برای آزمون فرضیات، از شیوه میدانی استفاده می شود. بدین معنی که با توزیع پرسشنامه ها میان اعضای جامعه آماری، داده های خام مورد نیاز، گرداوری خواهد شد. جامعه آماری پژوهش حاضر، جامعه آماری مورد نظر در این پژوهش، مدیران ارشد شرکت های بین المللی صنعت غذایی در شهر تهران می باشند.
قلمرو موضوعی: قلمرو موضوعی پژوهش حاضر در حوزه یادگیری پویا و کسب و کارهای کوچک و متوسط می باشد.
هدف از این مطالعه، بررسی نقش فرهنگ یادگیری پویا در موفقیت کسب و کارهای کوچک و متوسط برای ورود به بازارهای خارجی است. مدل مفهومی ذیل، به نمایش رابطه میان متغیرهای تحقیق حاضر، می پردازد.
اکنون صنعت گردشگری میرود تا رتبه نخست را در انواع تجارب جهانی به خود اختصاص داده و نقش ویژهای در اقتصاد، تعامل فرهنگها، گفتگوی تمدنها، برقراری تحکیم و الفت بین ملتها داشته باشد. فعالیتهای گردشگری و طبیعتگردی اعم از مناطق طبیعی و مصنوع به غایت با یکدیگر در تعامل هستند و این رابطه متقابل میان گردشگر و مناطق طبیعی می باشد (تولایی، 107:1391) درک رابطه صحیح میان گردشگر و مناطق طبیعی مستلزم داشتن دید همه جانبه و کل گراست رابطه گردشگر و مناطق طبیعی در سه بعد اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و مناطق طبیعی تاثیر گذار میباشد (کاظمی، 97:1390).
از ویژگیهای برنامه توسعه طبیعتگردی موفق در هر جامعه میزان مهمانپذیری منعطف و دارای فرهنگ غنی و جذاب است. این برنامهها معمولا یکپارچگی و توسعه در جامعه میزبان را هدفگیری می کند و به صورت متوازنی طبیعتگردی را در برنامه های توسعه محلی ادغام می کند. تاسیسات و تسهیلات طبیعتگردی در مجاورت میراث و جاذبهی طبیعی به گونه ای طراحی میشوند. که نه تنها نیازهای طبیعتگردان را برآورده سازد، بلکه کیفیت و شرایط زندگی میزبان را نیز ارتقاء بخشد. ظرفیتهایی که طبیعتگردی در ارتقاء زندگی جوامع میزبان ایجاد می کند، می تواند برنامه توسعه منطقهای را که از رضایت طبیعتگردی تاثیر میپذیرد، تحتتاثیر قرار دهد. بهبود شبکه های ارتباطی و مخابرات، ارتقای شبکه آموزشی، امنیت غذایی، افزایش امکانات بهداشتی و شبکه های درمانی از مهمترین آثار مستقیم طبیعتگردی بر کیفیت زندگی جوامع میزبان است، که به تدریج این آثار به صورت افزایش کیفیت و استانداردهای محصولات، بهبود کیفیت جادههای ارتباطی و دسترسی و ارتقاء کیفیت بخش خدمات ظاهر می شود و نتیجه آن بالا رفتن استانداردهای زندگی و ارتقاء کیفیت زندگی در جامعه میزبان است.
منطقه کوهستانی و طبیعت زیبای اطراف شهر ایلام در رشته کوه زاگرس قرار گرفته است. همسازی درختان بلوط، توپوگرافی کوهستانی و درهای، زیبایی این منطقه را دو چندان کرده است. این منطقه؛ محدوده کم نظیری است که قابلیت گردشگاهی، آموزشی و پژوهشی منحصر به فردی دارد و می تواند عامل بسیار مهمی در جذب گردشگران باشد. به علت بیتوجهی و عدم برنامه ریزی در راستای جذب گردشگران از توان این مناطق طبیعی در اطراف شهر ایلام برای جذب گردشگران استفاده نشده است. برای حل این مسئله نیازمند برنامه ریزی اساسی در جهت معرفی این منطقه، فراهم کردن زیر ساختهای لازم، برنامه های تبلیغاتی و … برای جذب گردشگر می باشد. به همین منظور پژوهش جاری در پی آن است که نقش این مناطق را در توسعه گردشگری و جذب گردشگران مورد بررسی قرار دهد.
1-1- بیان مسئله پژوهش
صنعت گردشگری آمیزهای از فعالیتهای مختلف است که به صورت زنجیرهای در جهت خدمات رسانی به گردشگران انجام میگیرد. گردشگری تمامی پدیده ها و روابط حاصل از تعامل گردشگران، عرضه کنندگان و فروشندگان محصولات گردشگری، عوامل طبیعی، دولتها و جوامع میزبان در فرایند جذب و پذیرایی را در بر میگیرد (Mcintosh, 2011). در کشورهای صنعتی، توسعه صنعت گردشگری موجب تنوع درآمدها و کاهش ناهماهنگی در اقتصاد میگردد و در کشورهای در حال توسعه، فرصتی برای صادرات ایجاد می کند که نرخ رشد آن از اشکال سنتی صادرات بیشتر است (Stephen, 2010). به طوری که عصر حاضر بهره گیری از فرصتهای تجاری ارزشمند در بخشهای خدماتی به ویژه گردشگری میباشد. گردش مالی صنعت گردشگری جهان در این سده از گردش مالی صنعت فراتر خواهد رفت و در چند سال آینده دست کم به 2 تریلیون دلار خواهد رسید. در این فرایند دستیابی کشورهایی نظیر ایران که از جاذبههای وسیع گردشگری برخوردار هستند به یک درصد ارزش گردش مالی این صنعت، سالانه درآمدی حدود 20 میلیارد دلار ایجاد خواهد کرد که برای اقتصادهایی نظیر اقتصاد ایران، این رقم قابل توجه است و می تواند تمامی فعالیتهای اقتصادی را تحت تاثیر قرار دهد (دیدگاه ها و بررسیهای بازرگانی،25:1391). این در حالی است که کشور ایران با توجه به جایگاه مناسبی که از جاذبههای گردشگری در دنیا دارد، از لحاظ سهم گردشگری جهانی، موقعیت خوبی در دنیا ندارد، لذا نیاز به نگاه کلی به علل و عوامل موثر در این زمینه را دارد (Kerr, 2009). به نظر میرسد تنوع بخشیدن به درآمد صادرات غیر نفتی از راهکارهای برون رفت این مساله در کشور ترکیه می باشد. از این رو گردشگری و توسعه فضایی آن در ایران بایستی در چهارچوب طرحهای منطقهای و همانندسایر بخشهای اقتصادی، به بخشی سازنده و مهم در ساخت و ساز و آمایش فضایی-طبیعی تلقی گردد. همچنین از صنعت گردشگری در توسعه اقتصاد غیر نفتی و در راستای «اهداف 1400» از پیامدهای اقتصادی و مثبت آن برای بهبود و ارتقای سطح زندگی مردم در مناطق مختلف آن بهره گیری شود (Mikaeli, 2011). گسترش صنعت گردشگری به عنوان صنعتی که با حوزه های مختلفی نظیر اقتصاد، کشاورزی، فرهنگ، محیط زیست و خدمات در تعامل بوده و به نظر میرسد که وجود مناطق طبیعی اطراف و نزدیک شهرها در بسیاری از مناطق کشور می تواند زمینه مناسبی برای توسعه گردشگری در این مناطق باشد.
توسعه آن در هر منطقه باعث رشد و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی آن منطقه خواهد شد به همین دلیل دارای اهمیت فراوان است.
استان ایلام به عنوان نمونه ای از این مناطق با داشتن جاذبههای گردشگری و تنوع اقلیمی کمنظیر در ایران، از توانمندی بسیار بالایی در توسعه گردشگری برخوردارمیباشد. ایلام از لحاظ مناطق طبیعی اطراف شهر از موقعیت خاصی برخوردار میباشد که می تواند پذیرای تعداد زیادی از گردشگران و جهانگردان، مهمانان و شهروندان ایرانی و خارجی باشد. با این همه توانهای گردشگری این سؤال مطرح می شود،که چرا در بعد گردشگری رشد بسیار کمی داشته؟ چه موانعی بر سر راه توسعه گردشگری در ایلام وجود دارد؟ اگر موانع برطرف گردد، آیا ایلام توانایی تبدیل شدن به یک قطب گردشگری را دارد؟ از چه روشی میتوان این صنعت نوپا و سودآور را در این استان توسعه داد؟ برای رسیدن به پاسخ سؤالات فوق، شناخت جاذبههای گردشگری استان، امکانات، کاستیها، انتظارات گردشگران و برنامه ریزی متناسب با شرایط اجتماعی و فرهنگی استان ضرورت دارد. نگاه مثبت و حمایت دولت برای ساختن مراکز رفاهی و تفریحی در اطراف شهر ایلام می تواند در راستای جذب گردشگران تاثیر فراوانی داشته باشد.
1-2- اهمیت و ضرورت پژوهش
بررسی ضرورت این پژوهش باید از دو بعد مورد توجه قرار گیرد. نخست، ضرورت توسعه خود فعالیتهای گردشگری است و دوم، تاثیرات مناطق طبیعی اطراف شهرها در توسعه گردشگری میباشد که در این راستا موارد زیر قابل توجه میباشد:
- اصولاً برنامه ریزی توریسم در کلیه سطوح برای دستیابی به توسعه و مدیریت موفق آن امری اساسی است و شناسایی نواحی مناسب برای توسعه فعالیتهای توریستی، از مهمترین موضوعها برای برنامه ریزی توریسم است (فرج زاده اصل، 42:1383).
- بخش گردشگری از سال 1950 میلادی دچار تحولات عظیمی شد (معصومی، 9:1385) که برخی آن را به نام « انقلاب گردشگری » نام نهادند. این تحول به بروز «گردشگری انبوه» منجر شد و بیش از 20 درصد اشتغال جهان را به خود اختصاص داده است. این صنعت، پس از صنایع نفت و خودرو سازی، سومین صنعت درآمدزای هزاره سوم به شمار می آید و با توجه ویژه به خدمات در این هزاره پیش بینی می شود به سرعت به نخستین رتبه درآمدزایی در جهان تبدیل شود (کارگر، 160:1386).
-گردشگری از نظر زیست محیطی، همچون تیغی دو لبه در پیوند با محیط طبیعی و انسانی عمل می کند (Manely, 2010) چنانچه توسعه خردمندانه و بر مبنای اصول توسعه پایدار طراحی شود، امکان دستیابی به بسیاری از منافع زیست محیطی این صنعت وجود دارد و چنانچه فعالیتهای گردشگری بیبرنامه رشد یابد، حاصلی جز لجام گسیختگی گردشگری و تخریب محیطی از آن ناشی نخواهد شد.
1-3- اهداف پژوهش
1-3-1- اهداف کلی
1- شناسایی مناطق طبیعی گردشگر پذیر اطراف شهر ایلام
2- بررسی نقش و جایگاه مناطق طبیعی اطراف شهر ایلام در گردشگری استان
1-3-2- اهداف جزئی
1- تاثیر مناطق تفریحی و طبیعی اطراف ایلام در گردشگری ساکنین شهر ایلام
2- بررسی عملکرد سازمانهای دولتی در راستای ارتقای مناطق تفریحی اطراف شهرها
3- بررسی نقاط قوت و ضعف موجود در این مناطق و راهکارها و پیشنهادات اصلاحی از نظر گردشگران.
1-4- سوالات پژوهش
1- با توجه به اینکه در اطراف شهر ایلام مناطق تفریحی طبیعی متنوعی وجود دارد جذب گردشگر و بهره گیری از آنها چگونه است؟
2- آیا نواحی طبیعی اطراف ایلام میتوانند زمینه ساز تحول گردشگری کشور باشند؟
3- چگونه میتوان چنین مناطقی را برای رونق گردشگری و حتی جذب گردشگر خارجی سازماندهی و مدیریت کرد؟
1-5- فرضیه ها
1- عدم توسعه گردشگری در چنین مناطقی نداشتن زیرساختهای تفریحی و رفاهی در مناطق طبیعی اطراف شهرها میباشد.
2- عدم اطلاع رسانی در خصوص جاذبههای طبیعی یکی از عوامل ضعف در جذب گردشگر این مناطق میباشد.
3- سازماندهی مطلوب جاذبههای طبیعی اطراف شهرها توانایی تبدیل شدن آنها را به قطب گردشگری در کشور خواهد داشت.
1-6- روش پژوهش
1-6-1- ابزار گردآوری داده ها
از طریق استفاده از پرسشنامه و همچنین بازدید از جاذبههای طبیعی منطقه مورد نظر صورت گرفته است.
1-6-2- ابزار تجزیه و تحلیل
برای تجزیه و تحلیل داده ها با به کارگیری نرم افزارهای SPSS و از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. در آمار توصیفی ضمن طراحی یک مقیاس و تعریف پنج وضعیت ممکن برای متغیر گردشگری طبیعی منطقه ایلام و مؤلفه ها و شاخص های آن از شاخص های مرکزی شامل میانگین، میزان همبستگی، واریانس و درجه معناداری استفاده شده است. برای تحلیل داده ها علاوه بر استفاده از آمار توصیفی از ضریب همبستگی پیرسون، و ضریب تشخیص، تحلیل واریانس و برای برازش مدل از مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شده است.
1-7- تعریف مفاهیم یا اصطلاحات پژوهش
1-7-1- گردشگری
به دلیل چند وجهی بودن و میان رشتهای بودن گردشگری، از دیدگاه های مختلفی اعم از اقتصادی، جامعه شناختی، جغرافیایی و مدیریتی میتوان آن را مورد بررسی قرار داد. شاید به همین دلیل است که تا کنون تعاریف متعددی از جهانگردی با توجه به دیدگاه رشتههای مختلف صورت گرفته است.
آرتور بورمن (1931) جهانگردی را چنین تعریف کرده است: «جهانگردی مجموعه مسافرتهایی را در بر میگیرد که به منظور استراحت و تفریح و تجارت یا دیگر فعالیتهای شغلی و یا اینکه به منظور شرکت در مراسم خاص انجام گیرد و غیبت شخص جهانگرد از محل سکونت دایم خود در طی این مسافرت موقتی و گذرا میباشد. بدیهی است کسانی که اقدام به مسافرتهای شغلی منظمی بین محل کار و زندگی خود می کنند مشمول این تعریف نمیشوند». از دیدگاه بازاریابی و بازاریابان گردشگری به مجموعه فعالیتی گفته می شود که در جریان مسافرت یک گردشگر اتفاق میافتد. این فرایند شامل هر فعالیتی که در جریان مسافرت یک گردشگر اتفاق میافتد می شود. این فرایند شامل هر فرایندی از قبیل برنامه ریزی سفر، مسافرت به مقصد، اقامت، بازگشت و حتی یادآوری خاطرات آن نیز می شود. همچنین فعالیتهایی را که گردشگر به عنوان بخشی از سفر انجام میدهد نظیر خرید کالاهای مختلف و تعامل میان میزبان و میهمان را نیز در بر میگیرد. به طور کلی میتوان هر گونه فعالیت و فعل و انفعالی را که در جریان سفر یک سیاحتگر اتفاق میافتد گردشگری تلقی کرد (Lumsdon, 1997).
در سال 1942 اقتصاددانهای سوییسی که بیشتر جهانگردی را محور تحقیقات و مطالعات خود قرار داده بودند، تعریف نسبتاً بهتری به دست دادند که از آن جمله میتوان از تعریف هونزیکرـ کراپف نام برد. به عقیده آنان جهانگردی عبارت است از ظهور مجموعه روابطی که از مسافرت و اقامت یک نفر غیر بومی بدون اقامت و اشتغال دایم در یک محل به وجود میآید. این تعریف مدتها از جانب انجمن بین المللی متخصصین علمی جهانگردی یعنی AIEST مورد قبول قرار گرفت (رضوانی، علی اصغر؛ 28:1374).
در مسابقاتی که اتحادیه بین المللی جهانگردی برای به دست آوردن یک تعریف جامع از جهانگردی گذشته بود، تعریف زیر از میان تعاریف به دست آمده برگزیده شده، بر طبق این تعریف، جهانگردی عبارت است از مجموعه تغییرات مکانی انسانها و فعالیتی است که ازآن منتج میشوند. این تغییرات خود ناشی از به واقعیت پیوستن خواستهایی است که انسان را به جا به جایی وادار می کند و بالقوه در هر شخصی با شدت و ضعف متفاوت وجود دارند (رهنمایی، تقی؛ 25:1369).
سازمان جهانی جهانگردی تعریف ذیل را در مورد جهانگردی ارائه کرده است: «جهانگردی یا گردشگری، مجموعه کارهایی است که فرد در مسافرت و در مکانی خارج از محیط محصول خود انجام میدهد، این مسافرت بیش از یک سال طول نمیکشد و هدف ان تفریح، تجارت یا فعالیتهای دیگر است» (W.T.O, 1997).
در تمام تعاریف بالا، اشتراکاتی از قبیل جداشدن فرد از محل زندگی دایمی خود، موقتی بودن سفر و فعالیتهایی مانند تفریح و سرگرمی و یا بازدید مشاهده می شود.
1-7-2- گردشگر
گردشگر به کسی اطلاق می شود که مدت زمان سفر او بیش از 24 ساعت و کمتر از 12 ماه به طول انجامد، فاصله مکانی مسافرت باید بیش از 70 کیلومتر باشد و سفر او با یکی از انگیزههای تفریحی، استراحتی، فرهنگی، دیدار از آثار باستانی و تاریخی، بازدید از مناظر طبیعی و یا موارد مشابه صورت گیرد.
1-7-3- جاذبهها
مناطق طبیعی، غارها، یخچالها، جنگلها، دریاچهها، سواحل و جزایر،کویرها و بیابانها، چشمههای آب معدنی، مناطق حفاظت شده، مردابها و تالابها، آبشارها و…
1-7-4- گردشگری طبیعی
به معنی سفر و بازدید از مناطق طبیعی است و ارتباط بسیار نزدیگی با اکوتوریسم دارد، اما لزوماً به راهکارهای حفاظتی و با ثبات و پایداری منطقه ارتباط ندارد.
1-7-5- گردشگری پایدار سبز
نوعی از گردشگری که منابع طبیعی به صورت عاقلانه، خردمندانه و آگاهانه استفاده می شود. این نوع گردشگری را میتوان نوعی از گردشگری نام برد که باعث شکوفایی صنعت توریسم می شود. رشد و توسعه توریسم سبز و پایدار از این نظر واقعاً این ارزش را دارد که برای حفظ منابع حفاظت شده از طریق توریسم بر روی این مسئله سرمایه گذاری گردد. برخی معتقدند که رشد و ترویج گردشگری پایدار و به صورت گسترده از نظر حفاظتی خیلی بهتر از تمرکز بر روی خود مناطق حفاظت شده میباشد.
1-7-6- طبیعتگردی
راهبرد پایداری در حفظ عرصه و تنوع زیستی آن حفظ و ارتقاء فرهنگ بومی، توسعه مناطق روستایی و دور دست با حداقل میزان سرمایه گذاری و ایجاد شغل در روستاها و جلوگیری از مهاجرت روستاییان و ارائه الگوی مناسب در صرفهجویی و همراه با ارتقای روحیه مباهات و غرور ملی است. طبیعتگردی را میتوان بخشی از گردشگری پایدار تلقی کرد.