درعصر حاضر از خانواده به عنوان یک نظام یاد میشود. هر نظام از مجموع عواملی تشکیل میشود که این عوامل دارای ارتباط متقابل هستند، به نحوی که تغییر درهر جزء موجب تغییر در اجزاء دیگر میشود. نظام خانواده سازنده شخصیت کودک بوده و برای او امکان سازش و تفاهم با محیط خارج را فراهم میسازد. اگر پدر و مادر و سایر اعضای خانواده دارای رفتاری مناسب و شرافت اخلاقی باشند و این خلق وخوی پسندیده را در تماس باهم مورد توجه قرار دهند، اگر از سخنان زشت بپرهیزند و عملاً به شخصیت یکدیگر احترام بگذارند، مطمئناً کودکان که در آن خانوادهها تربیت میشوند، همان ویژگیهای اخلاقی را خواهند آموخت (نیکولز و شوارتز،2004، ترجمه دهقانی و همکاران،1387).
درزندگی اجتماعی امروز، استرس امری اجتناب ناپذیر است. انسان در سراسر زندگی خود درمعرض انواع استرس قرار دارد. اگر چه فشارو تنش بخش بهنجاری از زندگی است، اما وقتی این فشار شدید باشد ویا برای مدتی طولانی ادامه یابد، میتواند به سلامت فرد آسیب جدی وارد سازد. گفته میشود استرس حاصل از مشکلات داشتن کودک معلول، باعث شدت مشکلات خانوادگی میشود و افراد خانواده برای سازگاری با مشکل جدید الگوهای رفتاری تازه ای را انتخاب میکنند (سلیه،1980، به نقل از نیکولز و شوارتر،2004، ترجمه دهقانی و همکاران،1387). فابر (1974، به نقل از طاهری و همکاران،1391) یکی از اولین پژوهشگرانی است که انواع ایجاد شده استرس را در خانواده که ناشی از پی بردن به معلولیت کودک است مورد بررسی قرار میدهد. یکی از رایجترین این استرسها، واکنش اندوه است. این واکنش، سمبل یانشانه مرگ کودک طبیعی است. به عبارت دیگر، داشتن کودک معلول نشانه از دست دادن یک کودک طبیعی است وآگاهی از اینکه کودک آنها با مشکل متولد شده است و این مشکل ادامه خواهد یافت، فرایندی از اندوه را موجب می شودکه شبیه اندوهی است که اعضاء خانواده کودک در حال فوت با آن روبرو است.
طبق آمار اعلام شده از سوی معاونت توانبخشی سازمان بهزیستی کشور در سال 1389 درحدود سه میلیون نفر فرد دارای معلولیت گزارش شده است. بنابراین تعداد قابل ملاحظه ای از خانوادههای ایرانی، از اثرات منفی داشتن یک کودک معلول، همچنین فشارهای روانی، اجتماعی و مالی ناشی از داشتن چنین کودکانی در امان نیستند و این عوامل میتواند آسیبها و آثار منفی در وضعیت بهداشت روانی خانوادهها بر جای گذارده، ثبات و کیفیت زندگی خانوادگی و فردی آن ها را بر هم زند.
مطالعات متعددی درمورد اثرات حضور کودک معلول در خانواده واسترس مادران آن ها انجام شده است. مطالعه در ادبیات تحقیق نشان میدهد که مادران کودکان ناتوان دارای استرس و بحران های روانی بوده و وجود کودک ناتوان سازش یافتگی و سلامت جسمی و روانی آنهارا تهدید میکند و غالباً تأثیر منفی برآنها دارد.
1-2- بیان مسأله
خانواده شاید مهمترین گروهی باشند که هرکس در زندگی خود تجربه میکند وشاید به تنهایی مهمترین بافت برای توسعه ورشد جسمانی وروانی افراد باشند. این حوزه نسبت به سایر حوزهها در ارتباط با استرس کمتر مورد بررسی قرار گرفته است (سیدی، 1999، به نقل از علیزاده،1381). خانواده یکی از طبیعیترین گروههای اجتماعی است که میتواند نیازهای انسان را ارضا کند. نهاد خانواده وظیفه خطیری بر عهده دارد، وظیفه خانواده مراقبت از فرزندان و تربیت آن ها، برقراری ارتباط سالم بین اعضا با یکدیگر و کمک به استقلال آن هاست، حتی اگر کودک کم توان ذهنی ویاحرکتی باشد. استرس اصطلاحی مبهم وپیچیده است به طوری که بسیاری از محققان استرس را اصطلاحی دشوار و پر زحمت دانستهاند (کاسل،1983). سلیه (1980) معتقد است استرس با اینکه اصطلاحی شناخته شده وآشنا است ولی تعاریف متعددی از آن ارائه گردیده است. وینگرهوس و مارسیلیون (1988، به نقل از زهرا کار،1387) به کسانی که در مورد استرس نوشتن را آغاز کردهاند توصیه میکنند که به دنبال تعریف همگانی که همه روی آن اشتراک نظر داشته باشند نگردند. آن ها یادآور میشوند که درمورد تعریف این اصطلاح توافقی وجود ندارد.
واژه استرس در نزد متخصصین مختلف معانی متفاوتی دارد در روانشناسی استرس به معنی تحت فشار روحی روانی قرار گرفتن تعریف شده است. در این حالت جسم روان آدمی به تقاضای درونی و بیرونی نا توان ببیند که همانا پیامدان دست رفتن تعادل روانی فرد است ، استرس را گاهی ناشی از محرکات خارج میدانند وگاهی ان را پاسخ فرد به پاره ای از مزاحمتها عنوان کردهاند بررسیهای جدید و تئوریهای جامع راجع به استرس به تعامل فرد و محیط تاکید دارد. کلاس و سینگر در تحقیق خود نشان دادند فشارهای عصبی میتواند باعث کاهش میزان تحمل وناکامی شود استرس در زندگی روزمره به وفور دیده میشود همه افرادبه دفعات متعددی تحت تأثیر استرس قرار میگیرند و ان را تجربه میکنند و وقتی که کسی دچار استرس شده وارد محیط می شوند معمولا دیگران متوجه میشوند و در تعامل با دیگران و خانواده واسترس فرد به انان سرایت میکند (زهراکار،1387).
لازاروس وفولکمن (1984) معتقدند که تجربه استرس زمانی به وقوع میپیوندد که مطالب بر منابع سازگاری فرد غلبه دارند. یکی از انواع استرس، استرس والدینی است: استرس والدینی را میتوان اختلاف ادراک شده بین مطالب موقعیتی بر خاسته از وظیفه والدینی و ظرفیتهای موجود والدین در نظر گرفت (به نقل از دیاتردکارد و اسکار،1996).
استرس والدینی، فرایندهای پویا وپیچیده ای را شامل می شودکه به کودک ورفتار او، تقاضاها، نقش والدینی، منابع والدین، واکنشهای فیزیولوژیکی مربوط به نقش والدینی کیفیت ارتباط والدین باکودک ودیگراعضای خانواده وسایر افرادوموقعیت های خارج از خانه مربوط است به علاوه فراینداسترس به انطباق موفقیت آمیز با تقاضاهای والد بودن مربوط است برای بسیاری از افراد، این تقاضاها قابل کنترل است و هر چند ممکن است برخی مواقع با سختی همراه باشد ولی با ارزش است (راتر 1987، به نقل از دیاتردکارد،2004).
استرس والدینی میتواند عواقب زیادی داشته باشد. از جمله میتواند عملکرد فرزند را کاهش دهد، مشکلات رفتاری در فرزند ایجاد کند، نارضایتی را در والدین افزایش دهد و رضایت زناشویی را کاهش دهد . زمانی که والدین دچار استرس شده و رفتار خشنی نسبت به فرزندان خود نشان میدهند بدون شک این خشونت وتندی تأثیر سؤ خواهد داشت و حتی در برخی از موارد همچون اختلال کاستی توجه / بیش فعالی در فرزند، میزان طلاق در بین والدین، گزارش شده است (هستینگز،2003).
برنامههای آموزش رفتاری والدین بر اساس اصول یادگیری اجتماعی بر آن است که کودکان بتوانند در محیط به یادگیری رفتار از طریق تعامل فرایندههای تقویت و مدل سازی بردازند. آموزش مهارت ودانش اصول رفتاری به والدین میتواند به صورت آموزش مستقیم فردی یا گروهی با بهره گرفتن از مطالب مکتوب (کتاب، دفترچه های آموزشی)، سخنرانی، برنامههای نرم افزارهای رایانه ای، نوار ویدئویی یا نقش گذاری باشد (انگل، یو، اسلات، 1970، فشینپار 1994، به نقل از گلدنبرگ و گلدنبرگ، 1973، ترجمه حسین شاهی برواتی و همکاران،1382). در این قبیل آموزشها بجاست که تأکید کنیم چگونه، چه وقت وتحت چه شرایطی قواعد را اجرا یا یکسان عمل کنیم وچگونه از فنون کاهش رفتار مثل محرومیت از تقویت مثبت، یا شیوه افزایش رفتار نظیر فنون پته ای استفاده کنیم (گوردون و دیوید سون 1981، به نقل از گلدنبرگ و گلدنبرگ، 1973، ترجمه حسین شاهی برواتی و همکاران،1382). تکنیکهای عملی که دراین مشاوره مورد استفاده قرار میگیرد میتواند به شکل دهی، اقتصاد ژتونی، قرارداد وابستگی ومحرومیت تقسیم شوند (زهراکار وجعفری،1390).
آموزش رفتاری والدین براساس الگوی یادگیری اجتماعی تعامل والدین با فرزند میباشد که در آن والدین یاد می گیرندکه بتوانند به اجرای روشهای خاص برای افزایش رفتار درفرزندان و کاهش مشکلات رفتاری بپردازد (کازدین،2002).
آموزش رفتاری والدین اولین بار توسط بارکلی )1987( استفاده ازاصول یادگیری اجتماعی برای مواجهه با اختلالهای دوران کودکی از مقبولیت و کارایی وسیعی برخوردار شده است. آموزش رفتاری والدین که براصول یادگیری اجتماعی مبتنی است به والدین میآموزد که با
شناخت پیشامدها وپیامد ها ی رفتارهای نامناسب فرزندان خود مشخص کردن انها شیوه نظارت بر این رفتارها نادیده انگاشتن عمدی وبرنامه ریزی شده محرومیت موقت و دیگر فنون غیر جسمانی و بدون تنبه بدنی رفتارهای فرزندان خود راتغییر دهند رفتارهای مناسب رابه وسیله توجه کردن تشویق کلامی وجایزه تقویت کنند تا به رفتارهای دلخواه دست یابند ( به نقل از کرونیس وهمکاران، 2004).
در دنیای امروز پدران و مادران چالشهای بی شماری و دشواریهایی عصر تکنولوژی رو به رو هستند. از همین رو به دلیل عدم آمادگی برخی از والدین در انطباق با شرایط جدید احساس درماندگی نا امیدی به وضوح توسط آنان تجربه میشود. درنتیجه شرایط استرس آوری برای آنان به وجود میآورد. اکثر والدین بدون آموزش وآمادگی دراین مسیر گام مینهند و از طریق آزمون وخطا مطالب را فرا میگیرند( ناچشن و همکاران، 2005). با توجه به مطالب بالا مهمترین سؤال پیش روی تحقیق حاضر این است که آیا آموزش رفتاری والدین بر کاهش استرس والدینی مؤثر است؟
1-3-اهمیت وضرورت پژوهش
امروزه والدین چالشهای بی شمار و دشواریهایی روبه رو هستند برای مثال بسیاری از والدین سرد بی محبت غیر صمیمی ویا سخت گیر هستند. این دسته از والدین رفتارهای مثبت وگرم کمی از خود نشان میدهند. دمدمی مزاج وغیر قابل پیش بینی هستند و متناقض اند. معیارهای انضباطی بی ثبات وتوام باتنبیهات. این دسته از والدین با بروز وشدت یافتن ارتباط دارد (وبستر واستراتون1990، به نقل از معتمدین و همکاران، 1387).
از طرفی احساس پریشانی و نا امیدی حاصل از استرس باعث میشود تا والدین قادر نباشد فشارها وشرایط غیر قابل اجتناب را تحمل کنند. در نتیجه چنین محیطی عزت نفس آنان کاهش یافته در نتیجه حالات تنش زا تداوم مییابد وباعث میگردد تا روابط خانوادگی مختل گردد. بنابراین درتمام جنبههای زندگی والدین باید تلاش کنند تا از عهده استرس بر آیند. این همان برنامه آگاهی از استرس ومدیریت آن است و برنامه ای است که در آن به والدین میآموزند چگونه رفتار کنند تا از خود مراقبت کنند (کاوه، 1388). پدرومادری که دچار استرس شدید باشند نمیتوانند وظیفه خود را نسبت به فرزندشان به درستی انجام دهند متاسفانه هرچه مشکل رفتاری کودک بارز تر میشود این دسته از والدین استرس بیشتری پیدا میکنند (فریک و همکاران به نقل از حسینی قمی و سلیمی بجستانی،1391). تحقیقات متعدد موید این مطلب است که فشار عصبی تأثیر منفی در زندگی فردی و خانوادگی اثرات مخرب برکارایی والدین دارد و به عبارتی در فعالیتهای روزمره روابط بین فردی شیوه فرزند پروری خلل ایجاد می کند ووالدین به رفتار واعمالی دست میزنند که مستقیماً در بازدهی آن ها وچگونگی نقش والدی و شیوه فرزندپروری نقش اساسی دارد. بی تردید تولد و حضور کودکی با کم توانی ذهنی و یا حرکتی در هر خانواده ای میتواند به مثابهی رویدادی نامطلوب و چالش زا موجب ایجاد تنبیدگی، سرخوردگی و ناامیدی شود (مکائیلی منیع، 1388). به نظر میرسد اگر افراد روش صحیح بر خورد با آن برخورد نمایند کار آمد تر و سالمتر خواهند بود پایداری و مقابله با استرس لازمه زندگی موفق در قرن جدید است. در مورد این متغییر به اندازه کافی کار نشده است ضرورت تحقیق را بیشتر می کند. عوامل و منابع مختلفی میتوانند باعث استرس و فشار در خانوادهها شوند. که یکی از این عوامل تولد فرزندی با کم توانی ذهنی و یا حرکتی است. طبق تعریف کم توانی ذهنی، عبارت است از رشد ناقص ذهن که فرد را در تطابق یا سازش با محیط خود ناتوان میکند؛ بطوری که بدون نظارت و کمک دیگری قادر به زندگی نیست ( هوانگ و کووو، 1997). براساس تحقیقات، در هر جامعه حدود 1 تا 3 درصد جمعیت را افراد کم توان ذهنی تشکیل میدهند (سادوک، 2003؛ به نقل از رستمی، 1388). والدین این کودکان، با مسائل زیادی همچون مشکل پذیرش ناتوانی فرزند، خستگی ناشی از پرستاری و مراقبت، مسائل مربوط به اوقات فراغت، مشکلات مالی، مسائل پزشکی، آموزشی و توانبخشی موجه هستند (وایتر، 2003). تعداد قابل توجهی از خانوادههای ایرانی از اثرات منفی داشتن یک کودک معلول و همچنین از بار مراقبتی بسیار زیاد، استرس روانی اجتماعی ومالی ناشی از داشتن یک کودک معلول رنج میبرند، که این عوامل باعث بر هم ریختگی سازمان خانواده میشوند. وقتی والدین با معلولیت فرزند خود روبرومی شوند به دنبال جایی یا افرادی هستندکه آنان را رچگونگی برخورد و سازگاری با این مسأله راهنمایی نمایند. لذا ضروری است در زمینه تأثیر وجود فرزند معلول، بعنوان یک استرس مزمن بر خانواده، بویژه مادر ارزیابی صورت گیرد. بنابراین توجه به مسائل و مشکلات خانوادهها و والدین دارای کودک کم توانی ذهنی به برنامه ای منسجم و جامع نیازمند است تا والدین و خانوادهها را در فائق آمدن بر مشکلات روانشناختی یاری کند.
1-4-اهداف پژوهش
اهداف کلی
تعیین تاثیر آموزش رفتاری والدین بر کاهش استرس والدینی مادران کودکان معلول.
اهداف فرعی
تعیین تاثیر آموزش رفتاری والدین بر کاهش مؤلفه مسائل والدین وخانواده.
تعیین تاثیر آموزش رفتاری والدین بر کاهش مؤلفه نگرانی و بدبینی والدین نسبت به آینده کودک.
تعیین تاثیر آموزش رفتاری والدین بر کاهش مؤلفه خصوصیات کودک.
تعیین تاثیر آموزش رفتاری والدین بر کاهش مؤلفه محدودیت های جسمانی کودک.
1-5- فرضیههای پژوهش
فرضیه اصلی
آموزش رفتاری والدین بر کاهش استرس والدینی مادران دارای کودکان معلول مؤثر است.
فرضیه های فرعی
آموزش رفتاری والدین بر کاهش مؤلفه مسائل والدین وخانواده مؤثر است.
آموزش رفتاری والدین بر کاهش مؤلفه نگرانی و بدبینی والدین نسبت به آینده کودک مؤثر است.
آموزش رفتاری والدین بر کاهش مؤلفه خصوصیات کودک مؤثر است.
آموزش رفتاری والدین بر کاهش مؤلفه محدودیت های جسمانی کودک مؤثر است.
1-6-تعریف نظری وعملیاتی متغییرها
استرس والدین
تعریف نظری
استرس والدینی مجموعه فرایندهایی است که در تلاش برای انطباق با نقاضاهای مربوط به نقش والدینی ناشی می شود و منجر به واکنش فیزیولوژیکی وروانی ناخوشایند میگردد (صابری و همکاران،1393).
تعریف عملیاتی
استرس والدینی عبارت است از نمره ای که آزمودنی از پرسشنامه منابع واسترس که توسط فردریک در سال (1993) ساخته شده است کسب میکنند.
آموزش رفتاری والدین
تعریف نظری
منظور از آموزش رفتاری مادران آن است که مهارتهایی به مادران آموزش داده شود که نتیجهاش تغییر رفتار فرزندان است. در این برنامه درمانگر از طریق اندیشه و رفتار عمل میکند. این نوع درمان ماهیت خطی دارد و درمانگر در طی یک شیوه ثابت و دقیق و رهنمودی است. شیوههای تعلیم شامل روشهای کلامی و غیرکلامی است (حسینی،1390).
تعریف عملیاتی
دراین پژوهش در طی 8 جلسه آموزشی، 60 دقیقه ای بر اساس الگوی فورهند و مک ماهون(1998، به نقل از رجبلو، 1385) به والدین آموزش داده شد. که دراین جلسات این مهارتها (آموزش چگونه حرف زدن وگوش دادن، فنون آموزش شرطی شدن، شرطی سازی عامل پاسخ گر، سرمشق دهی، شکل دهی رفتار، چگونگی خط پایه، الگوسازی، مدل سازی، انواع تقویت، اقتصاد ژتونی، اصل پریماک، تنبیه ومحرومیت سازی، اصل خاموشی زمان، اصل قرارداد وابستگی) انتقال داده شد.
فرم در حال بارگذاری ...