. 134
134
135
140
142
145
146
5-8- پیشنهادهایی برای مدیران˓ سازمان ها و نهادها………………………………………………………………………………………………146
5-9- پیشنهادات برای تحقیقات آتی…………………………………………………………………………………………………………………………..148
149
159
– تشریح و بیان مسئله تحقیق
بی شک تصویر دنیای امروز بدون وجود سازمانها دشوار و غیر ممکن است. محیط ناپایدار، پرچالش، پویا ورقابتی، شرایط نوینی را بر سازمانها تحمیل کرده است. پیشرفتهای سریع تکنولوژیها و فناوریها، منجر به تغییر ویژگیها و رفتار سازمانها و مؤسسات تولیدی و خدماتی گردیده است. سازمانها و رهبران آن ها به طور مستمر میکوشند تا با بکارگیری هوشمندانهترین و پیشرفتهترین فناوریها، پویایی خود را در محیط متغیر کنونی حفظ کنند. نیروی انسانی به عنوان عامل هوشیاری در قبال فرصتهای جدید تکنولوژی و بکارگیری مؤثر آن امروزه به مزیت رقابتی تمام سازمانها تبدیل گردیده است. لذا خلق و بکارگیری تکنولوژیها و نوآوریهای مناسب در این حوزه برای سازمانها از اولویت بالایی برخوردار است. از آنجا که تکنولوژی فقط منحصر به سخت افزار نبوده و بخشی از آن درحوزه نرم افزاری به منظور شناخت دانش فنی˓ دانش چرایی و دانش چگونگی و نیز در حوزه مهارتهای انسانی قرار میگیرد˓ هر ساله شاهد فهرست بلندی از فناوریهایی هستیم که در حوزه منابع انسانی در سازمانهای برتر بکارگرفته میشود. این فناوریها کمک میکنند تا سازمانها بتوانند بهترین نیروهای انسانی را جذب کرده˓ آن ها را به مناسبترین شیوه پرورش و توسعه داده˓ انگیزه آنان را پایش کرده و با بکارگیری ابزارهای مناسب جهت ارزیابی دقیق عملکرد از فعالیت مرزبانان تکنولوژی و کارآفرینان حمایت کنند[1].
در جهان پر شتاب و رو به توسعهی امروز سازمانها و بنگاههای موفق برای بقا و تداوم فعالیت خود و ورود به عرصه رقابت جهانی، از تحول سازمانی و مدیریتی استقبال میکنند. بی تردید پذیرش این تحول، نیاز به ابزار مربوط به خود را دارد و یکی از این ابزارها بهرهگیری از روشهای پیشرفته، برای جذب استعدادها و پرورش مدیران آینده با رویکرد شایستهگزینی و نخبهپروری است. در راهبرد سازمان الگوی شایسته سالاری به عنوان آرمان، باید به صورت فرایند علمی تعریف شود. سازوکارهای آن با واژگان روشن و ساده و قابل اندازهگیری تعیین گردد و جدول زمانی اجرای آن طراحی و در این رابطه از کارشناسان مدیریت و مشاوران منابع انسانی و رفتار سازمانی کمک گرفته شود[۲].
نتایج تحقیقات نشان از کمبود نیروهای مدیریتی و افزایش نیاز سازمانها به مدیران به مراتب توانمندتر، مستعدتر، ماهرتر و شایستهتر از مدیران امروزی، در سالهای آینده دارد و حقیقت این است که شناسایی بهرهگیری از مدیران شایسته، یکی از اساسیترین چالشهای پیشروی سازمانها برای عبور از شرایط دشوار فردا است. به همین منظور، بسیاری از سازمانهای آیندهنگر˓ به دنبال طراحی برنامههای جدی و منظم جانشینپروری برای برآورد و تأمین نیازمندیهای آینده خود در این زمینه هستند. بدیهی است اجرای این برنامهها مستلزم استفاده از فنون ارزیابی قابل اعتمادی است که بتوانند به ارزیابی درست قابلیتهای مورد نظر بپردازند. برای این منظور مراکز ارزیابی از جمله فرایندهایی است که از اعتبار و مقبولیت بالایی برخوردار شده است[۳].
کانون ارزیابی با عمر پنجاه سالهی خود[۴] یک روش ارزیابی است[۵]، در حالی که گاهی نحوهی نامگذاری آن در ذهن افرادی که با آن آشنا نیستند˓ تصور مکان را ایجاد میکند. این روش در چند دهه اخیر در بخشهای دولتی و خصوصی کاربرد زیادی یافته است[۶؛ ۷] و به سنجش دانش ، مهارت، تواناییها و ویژگیهای گروهی از شرکتکنندگان[۸؛۹]توسط تیم ارزیابان با بهره گرفتن از طیف گستردهای از تمرینهای شبیهسازی دلالت دارد[۱۰].
این فرایند نخست در جنگ جهانی اول و دوم، و بعد از آن به سرعت در شرکتهای مختلفی نظیر: تلفن و تلگراف امریکا، آی بی ام، جنرال الکتریک و… مورد استفاده قرار گرفت. در ایران نیز، سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران و سازمان مدیریت صنعتی در طراحی و اجرای مراکز ارزیابی پیشگام هستند .شرکتهای سایپا ، تیزرو، شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی ایران، ریختهگری ایرانخودرو، تراکتورسازی ایران و … از جمله سازمانهای ایرانی هستند که از این روش استفاده کردهاند .مراکز ارزیابی، روشی جامع برای ارزیابی قابلیتها و تواناییهای افراد است. از این ارزیابیها میتوان برای سنجش آمادگیها و تواناییهای فعلی افراد و یا استعدادهای بالقوه آنها استفاده کرد. مراکز ارزیابی، به ارزیابی گروهی از شرکتکنندگان(داوطلبان) توسط تیم ارزیابی با بهره گرفتن از تمرینها و آزمونهای ارزیابی با بهره گرفتن از تمرینها و آزمونها افراد واجد شرایط برای تصدی مناصب به طورعمده مدیریتی استفاده میشود .دراین مراکز برحسب هدفی که دنبال میشود، دو نوع مرکز(کانون) ارزیابی وجود دارد: کانون هایی که برای تصمیم در مورد استخدام طراحی میشوند و کانونهایی که برای شناخت نقاط قوت و قابل توسعه افراد، برای ارتقاء تشکیل میشوند. اولی کانون ارزیابی و دومی کانون توسعهای نامیده میشود. استخدام و ارتقاء، تشخیص نیازهای آموزشی، توسعه و بهبود قابلیتها سه کارکرد اصلی مراکز ارزیابی هستند[۱۱؛۳].
پیادهسازی کانونهای ارزیابی و توسعه همانند تمامی ابزارها و تکنیکهای مدیریتی و روشهای بهبود، مستلزم وجود برخی آمادگیها و پیشزمینهها در سازمان ذیربط میباشد. بسیاری از این فعالیتها به دلیل متناسب نبودن با نیازهای سازمان، عدم مطالعه کافی، فقدان بسترهای سازمانی لازم، تقلید محض از سازمانهای مشابه و نیز بهرهبرداری تشریفاتی از آن، شکست خورده و یا به نتایج و دستاوردهای مورد انتظار نائل نمیشوند[۱۲].
در این تحقیق فناوری کانون ارزیابی و توسعه به عنوان یک الگوی جامع در انتخاب، ارتقاء و توسعه کارکنان مورد مطالعه قرار گرفته و عوامل کلیدی و مؤثر بر موفقیت استقرار این مراکز مورد بررسی قرار میگیرد.
یکی از سرمایههای مهم هر سازمان، منابع انسانی است که در جهت دستیابی به اهداف سازمانی نقش بسیار مهمی را ایفا میکند. بی تردید نقش منابع انسانی با حرکت از سطوح ابتدایی سازمان(مشاغل سادهتر)، به سمت رأس هرم سازمان (مشاغل پیچیدهتر) پررنگتر میشود. پیچیدگی شغل˓ یعنی چالش برانگیز بودن شغل[۱۳] از جمله ویژگیهای شغل است که با عملکرد شغلی افراد ارتباط دارد[۱۴]. بنابراین، اگر در رأس هرم سازمانها که مشاغل پیچیدهتر وجود دارند مدیرانی قرار گیرند که علاوه بر ویژگیهای عمومی برای احراز شغل، از تواناییها و شایستگیهای خاصی نیز برخوردار باشند، موفقیت سازمان در رسیدن به اهداف سازمانی نیز تضمین خواهد شد[۱۰].
در ایران نیز ضرورت توجه به موضوع شایستگی مدیران در سالهای اخیر بیش از پیش احساس میشود، به نحوی که براساس فصل هشتم قانون خدمات کشوری مصوب 1386 مجلس شورای اسلامی، انتصاب و ارتقای شغلی کارمندان باید پس از احراز شایستگی و عملکرد موفق آنان در مشاغل قبلی صورت گیرد[۱۵]. اما شایستگی واژهای با تعاریف متعدد است[۱۶] که گاهی به معنای شایسته بودن یعنی انجام آن جنبه مورد انتظار در شغل است و گاهی به قابلیتهای درونی فرد اشاره دارد که برای انجام کار درست لازم است[۵؛۱۷]. در جامعترین تعریف میتوان گفت شایستگی، عامل کلیدی در بقای سازمانها به مجموعه دانش، مهارتها، خصوصیات شخصیتی، علایق، تجارب و توانمندیهای مرتبط با شغل اطلاق میشود که فرد را در عملکرد شغلی خود موفق میکند [۱۰؛۱۸].
موضوع مهمی که در مورد شایستگیها اهمیت دارد، وجود ابزاری برای سنجش این شایستگیها است[۱۹؛۲۰]. یکی از روشهایی که در کشورهای توسعه یافته[۲۱] و طی ده سال اخیر در کشور ایران[۲۲] مانند شرکت بهسو، سازمان گسترش و نوسازی و ایرانخودرو برای سنجش شایستگی کارکنان و بالاخص مدیران مورد استفاده قرار میگیرد کانون ارزیابی است[۱۰].
اشنایدر و اسمیت(1992) اطمینان از شایستگی افراد در پستهای کلیدی فعلی سازمان، ایجاد شرایط جذب و ادامه خدمت مدیران مستعد، بستری برای برنامهریزی جانشینی با شناخت پتانسیلهای موجود، ایجاد فضای رشد و یادگیری در سازمان، ایجاد تحرک، رقابت سالم و مبارزه با روزمرگی و یکنواختی در داخل سازمان را به عنوان مزایای استفاده از آن نام میبرند[۲۳]. به طور کلی کانونهای ارزیابی فرصتی را در اختیار کاندیدا قرار میدهد تا قابلیتها و توانمندیهای مرتبط با پست و جایگاه سازمانی خود را نشان دهند. نتایج حاصله از این فرایند، نشان دهنده توان آینده کاندیدا در اداره بهینه پست مورد نظر میباشد. در واقع کانون ارزیابی از طریق شبیهسازی آینده فرد را مورد سنجش قرار میدهد[۲۴]. مراکز ارزیابی در مقایسه با سایر روشهای ارزیابی متداول، فرایند سنجش و انتخاب را منصفانهتر و با روایی بالاتری انجام میدهد. این رویکرد به میزان بسیار کمتری تحت تأثیر خطاهای رایج ارزیابی نظیر اثرهالهای، تأثیرپذیری از نزدیکترین رفتار، گرایش به حدوسط و…قرار میگیرد. در نتیجه این فرایند از عینیت (نزدیکی به واقعیت) بالاتری برخوردار خواهد شد[۲۵؛۲۶].
امروزه اهمیت استفاده از کانونهای ارزیابی به دلیل تغییرات سریع و حرفهای شدن امور واضح و روشن است. با توجه به نقش و کارکردهای مثبت کانون ارزیابی، این فرایند میتواند در توسعه و پیشرفت مدیران و سازمانهای ایرانی تأثیر بسزایی داشته باشد. در ایران سازمانهایی از این فناوری استفاده کردهاند که از میان آن ها میتوان به ایرانخودرو، سایپا، گروه بهمن، شرکت نفت، فولاد مبارکه و شرکت مپنا اشاره کرد. بانک پارسیان، بانک تجارت و قرارگاه خاتم نیز در حال استقرار کانون میباشند.
با توجه به تجربیات شخصی محقق، میتوان به چند مورد از ضرورتهای سازمانهای ایرانی برای استفاده از فرایند کانون ارزیابی و توسعه اشاره کرد. موارد زیر بیانات مدیران منابع انسانی چند سازمان بزرگ میباشد:
– ما در مجموعهی راه آهن با اینکه کارایی بالایی داشتیم، ولی اثربخشی بسیار پایین بود. به دنبال علت بودیم. بعد از انجام بررسیهایی به این نتیجه رسیدیم که عدم تناسب شغل و شاغل در مجموعهی ما بسیار بالاست. به ناکارآمدی سیستم جذب پی بردیم و به دنبال سیستمی برای جذب افراد باصلاحیت بودیم. سیستمی که نظام شایستهسالاری را در سازمان پیاده کند. با توجه به نیاز سازمان، کانون ارزیابی و توسعه را در سازمان اجرا کردیم.
– برای هر پست سازمانی متقاضیان زیادی وجود دارد، و در روشهای سنتی افراد همیشه معترض هستند که چرا انتخاب نشدهاند. ولی وقتی از یک روش علمی و استاندارد استفاده میکنیم، افراد قانع میشوند وقبول میکنند که افرادی که انتخاب شدهاند از آن ها قویتر بودهاند.
– مدیر سازمان گسترش احساس کرد که روشهای سنتی جواب نمیدهد و ما باید یک مدل خاص برای سازمان داشته باشیم و بر مبنای آن جذب و ارتقاء داشته باشیم تا خطاها کم شود. زیرا در روشهای سنتی، ما شرکت را به فردی میسپردیم و او شرکت را با چند میلیارد ضرر به ما تحویل میداد. با اینکه خیلی فرد اخلاقی و مسئولیتپذیری بود ولی شایستگیهای کسب و کار را نداشت.
– امروزه سازمانها به این نتیجه رسیدهاند که آنچه باعث اعتلای یک سازمان میشود نیروی انسانی سازمان است. آنچه که باعث شده مپنا اولین شرکت موفق در ساخت نیروگاه در خاورمیانه باشد، نیروی انسانی ما بود. برای اینکه این موفقیتها تداوم داشته باشد ما کانون برگزار کردیم. این کانون از دل نیاز مپنا به اینکه بهروز باشد و در منطقه بیرقیب باشد و پروژههای خوب بگیرد، بوجود آمده است.
به طور خلاصه میتوان به این موارد نیز اشاره کرد: نیاز به مدیران کارآفرین و مستعد برای آیندهی سازمان، جانشینپروری، شناسایی استعدادها در سازمان و تقویت حلقهی مدیریت استعداد، برنامههای توسعهای مناسب، نیازسنجی آموزشی صحیح و آموزش مناسب، برقراری نظام شایسته سالاری و جذب و ارتقاء شایستهترین نیروها.
با شرایط˓ موجود شناسایی عوامل مؤثر بر موفقیت استقرار مراکز سنجش شایستگی لازم و ضروری است و نتایج حاصل از این تحقیق به سازمانها برای استقرار موفق یک مرکز سنجش شایستگی کمک میکند. همانطور که بررسی پیشینه تحقیقات نشان میدهد، در این زمینه پژوهشی انجام نشده است و این مسئله نیاز به انجام این پژوهش را نشان میدهد.
– شناسایی عوامل مؤثر بر موفقیت استقرار مراکز سنجش شایستگی و ارائه مدلی برای آن
1-3-2- اهداف فرعی تحقیق:
– شناسایی علل استفاده از کانونهای ارزیابی و توسعه
– شناسایی عوامل مؤثر بر موفقیت استقرار مراکز سنجش شایستگی قبل از اجرای کانون
– شناسایی عوامل مؤثر بر موفقیت استقرار مراکز سنجش شایستگی حین اجرای کانون
– شناسایی عوامل مؤثر بر موفقیت استقرار مراکز سنجش شایستگی بعد از اجرای کانون
– شناسایی پیامدهای اجرای کانون ارزیابی و توسعه موفق
تحقیق حاضر از حیث هدف، یک تحقیق اکتشافی بوده و از نظر نتیجه، تحقیق بنیادی محسوب میشود و از دادههای کیفی استفاده خواهد نمود. این تحقیق، بر اساس تحقیق کیفی انجام خواهد شد و استراتژی تحقیق، تحقیق مبنایی با هدف تئوریپردازی است، و سؤالی که در اینجا مطرح میباشد، این است که عوامل مؤثر بر موفقیت استقرار مراکز سنجش شایستگی چیست؟
1-5- سوالات تحقیق
– عوامل مؤثر بر موفقیت استقرار مراکز سنجش شایستگی کدامند و مدل آن چگونه است؟
– علل استفاده از کانونهای ارزیابی و توسعه چیست؟
– عوامل مؤثر بر موفقیت استقرار مراکز سنجش شایستگی قبل از اجرای کانون چیست؟
– عوامل مؤثر بر موفقیت استقرار مراکز سنجش شایستگی حین اجرای کانون چیست؟
– عوامل مؤثر بر موفقیت استقرار مراکز سنجش شایستگی بعد از اجرای کانون چیست؟
– پیامدهای اجرای کانون ارزیابی و توسعه موفق کدامند؟
1-6- فرضیههای تحقیق
این تحقیق از نوع فرضیهای نمیباشد.
1-7- روش و ابزار گردآوری تحقیق
منابع جمع آوری اطلاعات، در روش نظریه مبنایی، در دو دسته طبقه بندی میشوند؛ منابع اولیه که شامل مصاحبهها (که اغلب ضبط میشوند) ، مشاهده مشارکتی و غیر مشارکتی، ثبت مصاحبهها از زمینه مورد مطالعه و دفترچهی خاطرات است، و منابع ثانویه که تجارب شخصی، ادبیات موجود و مقایسهی آن ها را در بر میگیرد[۲۷].
در نظریه مبنایی دادهها میتوانند از منابع مختلفی مانند دادههای دست دوم، تاریخچه زندگی ، مصاحبهها، مشاهدات دروننگری ، دادههای مشاهدهای و یادداشتهای کوتاه جمع آوری شوند.
1-8- جامعه آماری تحقیق و نمونه
جامعه آماری این پژوهش خبرگان و افراد صاحب نظر در حوزه کانون ارزیابی شامل اساتید دانشگاه و متخصصین استقرار کانون ارزیابی میباشند.
به دلیل گستردگی جامعه آماری و اینکه شناسایی و دسترسی به تمام این جامعه در عمل امکانپذیر نمیباشد، محقق ناگزیر از نمونهگیری است. روش نمونهگیری، نمونهگیری تئوریک یا نظری خواهد بود؛ از آنجا که ابزار اصلی انجام این تحقیق مصاحبه است، نمیتوان از قبل مشخص کرد که چه تعداد افراد بایستی در مطالعه ما انتخاب شوند تا پدیده مورد علاقه در مطالعه کیفی به طور کامل شناسایی شود. از اینرو به جمعآوری اطلاعات تا زمانی ادامه میدهیم که به نقطه اشباع برسیم؛ جایی که داده های جدیداً جمعآوری شده با داده هایی که قبلاً جمعآوری کردهایم تفاوتی ندارد و مثل هم شده اند.
1-9- روش نمونهگیری
با توجه به ویژگیهای ذکر شده برای جامعه آماری، امکان شناسایی و تعامل با همه افراد جامعه ممکن نمیباشد. از اینرو انتخاب یک نمونه آماری به عنوان نماینده جامعه مورد نظر اجتنابناپذیر است. نمونهگیری تئوریک یا نظری مناسبترین شیوه انتخاب نمونه در پژوهشهای کیفی است. این نمونهگیری عبارت است از فرایند گردآوری دادهها برای نظریهپردازی که از این طریق تحلیلگر به طور همزمان دادههایش را گردآوری و کدگذاری و تحلیل میکند و تصمیم میگیرد که چه دادههایی را در مرحله بعدی گردآوری کند و آن ها را کجا پیدا کند تا بدین وسیله نظریهاش را در حین شکلگیریاش تدوین کند. نظریه در حال تدوین، فرایند گردآوری دادهها را کنترل میکند . استفاده از نمونهگیری نظری به منزله یک استراتژی˓ تنها زمانی امکانپذیر و عملی است که اقتضای آن را بپذیریم˓ که تمامی مصاحبهها در یک مرحله انجام نشوند و تفسیر دادهها پیش از پایان مصاحبهها آغاز شود. تفسیر فوری دادههای گردآوری شده مبنای تصمیمگیری درباره نمونهگیری است. این تصمیمگیری تنها به حوزه انتخاب موارد نمونه محدود نمیشود، بلکه تصمیمگیری درباره نوع دادههایی که در ادامه باید گردآوری شوند و در موارد حاد تغییر روش را نیز شامل میشود[۲۸].
1-10- روش تجزیه و تحلیل اطلاعات
روش تجزیه و تحلیل در این تحقیق، قیاسی (غیرآماری) است. با توجه به هدف تحقیق، که همانا شناسایی عوامل مؤثر بر موفقیت استقرار مراکز سنجش شایستگی و ارائه مدلی برای آن است، با انجام بررسیهای اولیه، از روش نظریه مبنایی(نظریه برخاسته از زمینه، تئوری زمینهدار ، نظریه بنیادی، گراندد تئوری)، برای استخراج عوامل مؤثر و ارائه مدل برای آن استفاده می شود. به دلیل اینکه بخشی از جمع آوری دادهها از طریق مصاحبه صورت خواهد گرفت، لذا در تجزیه و تحلیل کیفی از کدگذاری و تحلیل دادههای کیفی استفاده خواهد شد.
«نظریه مبنایی معمولاً، بر سطح خرد (نه کلان) متمرکز است و بر تفسیر مداوم، بین تحلیل دادهها تأکید دارد» [۲۷]؛ زیرا هدف، استخراج نظریهای بر مبنای دادههای جمعآوری شده است. حاصل تئوری مبنایی ، نظریهای است که از نظر وسعت در طبقه بندی نظریههای میانی قرار میگیرد و از نظر نوع، یک نظریه اسمی یا مبتنی بر دادههاست و بنابراین میتواند فاصله تئوری و عمل را کاهش دهد[۲۹].
تئوری مبنایی، آفرینش نظریه به روش استقرایی و تلاش برای درک درست و احساس مناسب از وقایع روزمره است. همچنین تلاشی است برای درک دنیای مشارکتکنندگان آنطور که خود آن ها ساختهاند. گراندد تئوری میتواند بین مفاهیم ارتباط برقرار کند و از وقایع و امور مادی، مفاهیم انتزاعی تولید کند که شاید با پژوهشهای کمی به دشواری قابل انجام هستند[۳۰]. با این روش پژوهش، شناخت شرایطی که فرایندهای روانی اجتماعی در آن روی میدهند، تشریح متغیرهای اجتماعی مؤثر و مخفی که رفتار انسان را شکل میدهد و درک شرایط اجتماعی که منشاء رفتار هستند، میسر است. در زیر فعالیتهای انجام شده در مراحل اصلی تحقیق کیفی به اختصار بحث میشود.
1- طرح تحقیق
نخستین گام، تعریف پرسشهای اساسی تحقیق است. پرسشها را باید حتیالمقدور محدود تعریف کرد تا تحقیق بر موضوع متمرکز شود، اما نه آنچنان محدود که امکان کشف یافتههای غیرمنتظره و انعطافپذیری از میان برود. برای انجام هر نوع بررسی و تحقیقی، مسئلهای پیش می آید و سپس سوالاتی در آن مورد مطرح میشوند.
سؤال تحقیق اهمیت خاصی دارد؛ چرا که به نوعی، باعث میشود موضوع مورد بررسی محدود شود. در بررسیها و تحقیقات نمیتوان همهی جوانب یک موضوع را بررسی کرد[۲۷]. در کل میتوان چنین گفت که مطالعات نظریه مبنایی با سوال «اینجا چه میگذرد» آغاز میشوند. این شیوهای است که به محقق کمک می کند فرایند یا یک موقعیت را درک کند. در این مراحل محقق باید ویژگیای داشته باشد که اصطلاحاً حساسیت نظری نامیده میشود. حساسیت نظری باید در دو مرحله (انتخاب موضوع و کدگذاری) حفظ شود. حساسیت نظری به کیفیت شخصی محقق اشاره دارد؛ منظور، آگاهی و باریک بینی محقق در مورد معنی داده هاست. حساسیت نظری به داشتن بصیرت و توانایی معنی دادن به داده اشاره دارد و باعث می شود نظریهای توسعه یابد که مبنایی و به لحاظ مفهومی غنی و باانسجام بالا باشد[۲۷].
2- جمع آوری و مرتب کردن دادهها
در مورد جمع آوری داده در بخش ۱-۷ توضیح داده شد.
3- مرحله تجزیه و تحلیل داده ها
در تحقیق نظریه مبنایی، فرایند جمع آوری دادهها ، نظم دادن و تجزیه و تحلیل دادهها به هم وابستهاند و همزمان انجام میشوند. به عقیدهی اشتراوس و کوربین (1998) این فرایند، اعمالی را نشان میدهد که به وسیله آن نظریهها بر پایه داده ساخته میشوند. تجزیه و تحلیل داده ها برای هر مورد (هر نمونه) بر اساس مفاهیمی صورت میگیرد که در جریان کدگذاری به دست میآیند. در جریان کدگذاری، داده ها به واحدهای(قطعات) کوچکتر تجزیه یا شکسته میشوند و مفهومسازی از آنها صورت میگیرد. این قسمت فرایند اصلی ساختن نظریه است.
نکتهی دیگری که در اینجا شایان ذکر است، این است که مرز بین انواع کدگذاریها مصنوعی است؛ یعنی ممکن است از یک مرحله کدگذاری به مرحله دیگری وارد شویم، بدون این که متوجه باشیم. این اتفاق بیشتر در مراحل کدگذاری باز و کدگذاری محوری اتفاق میافتد. در مرحله تحلیل، کدگذاریهای باز ، محوری و انتخابی وجود دارند. کدگذاری به فرایندی از تحلیل اشاره دارد که از خلال آن مفاهیم تشخیص داده شده، ابعاد و خصوصیات آن در دادهها کشف میگردند. کدگذاری باز به آن بخش از کار اطلاق میشود که به طبقهبندی کردن پدیدهها از یادداشتهای کوتاه پرداخته میشود که نتیجه نهایی آن، نام نهادن و طبقهبندی کردن مفاهیم است[۲۷].
در دنیای امروز شاهد تغییرات و تحولات شگرف در زمینههای مختلف هستیم. از این حیث جهانی شدن بازارها، دانش اقتصاد، تجارت الکترونیک و معرفی فناوریهای جدید چالشهای متعددی برای سازمانها صرف نظر از اندازه آنها درجهت پایداری در محیط رقابتی ایجاد کرده است. سازمانها برای رقابت مؤثر در بازارهای جهانی نیازمند انعطاف و پاسخگویی سریع به تمایلات مشتریان هستند و این مهم صورت نمیپذیرد مگر سازمان محیط خود را شناخته و برای رسیدن به اهداف خود برنامه ریزی انجام دهد. این برنامه ریزی باید برای عواملی صورت پذیرد که برای صنعت حیاتی بوده و میتوانند جهت پایداری و رقابت سازمانها در بازار مزیت رقابتی ایجاد نمایند.
در این فصل پژوهشگر ابتدا باتوجه به موضوع پژوهش به بیان مسئله اصلی پژوهش، ضرورت و اهمیت آن، اهداف و سؤالات، روش پژوهش، جامع آماری می پردازد و در پایان اصطلاحات و واژگان تخصصی مطرح شده و مورد بررسی قرارمیگیرد.
2-1 بیان مسئله پژوهش
وجود فضای رقابتی میان سازمانها، آنهارا به این امر وا داشته که بر نقاط قوتی تأکید کنند که برای آنها مزیت رقابتی کسب خواهد کرد. ممکن است سازمانها از این نقاط به عنوان ظرفیتها یا موقعیتهایی برای تقویت رقابت با سایر سازمانهااستفاده نمایند، زیرا در بلند مدت موفقیت سازمانهاو صنایع مستلزم کسب مزیت رقابتی پایدار و مستمر میباشد.
در این پژوهش از دیدگاه کسانی استفاده شده که معتقدند همواره در صنایع، بخشها و نواحی ای وجود دارد که مدیران صنعت میبایست جهت کسب مزیت رقابتی و بهبود جایگاه بنگاه خود نسبت به سایر رقبا، به آنها توجه ویژه کرده و عملکرد خوبی را در آن بخشها نسبت به رقبا کسب نمایند. این صاحب نظران از این عوامل و بخشها تحت عنوان “عوامل حیاتی موفقیت”یاد می کنند. عوامل حیاتی موفقیت، عوامل محدود و مشخصی هستند که وجودشان حرکت موفقیت آمیز مدیر یا یک سازمان را تضمین می کند. (بنتون و همکاران، 1984) این عوامل بخش اصلی مزیت رقابتی برای صنایع به شمار میآیند. و شناسایی این عوامل به سازمانها امکان تصمیم گیری درباره اینکه “آیا توانایی ساخت شرایط لازم برای پاسخگویی به عوامل حیاتی موفقیت را دارند؟” میدهد و همچنین به آنها و کارکنان در جهت درک نواحی حیاتی برای تخصیص منابع و زمان کمک می کند.
از عوامل حیاتی موفقیت تعاریف متعددی به عمل آمده و استفاده از این واژه به سال 1961 بر میگرد، اولین بار رونالد دانیل مک کینزی آن را ایجاد کرد.(دانیل،1961) این فرایند توسط جان. اف روکارت در سال 1981 دوباره تعریف شد.(روکارت، 1981) و در سال 1995 جیمز جانسون و میشل فریزن آن را برای تنظیمات بسیار بخشها بکار بردند.(جانسون و فریزن، 1995)
یکی از مهمترین تعاریف را روکارت در سال 1979ارائه کرده است : (روکارت، 1379)
“عوامل حیاتی موفقیت اشاره به حوزه های محدودی در هر پروژهیا کسب و کار دارد که چنانچه به نتایج مطلوب منجر شوند، مزیت و کارایی رقابتی مناسبی را برای سازمان تضمین خواهند نمود” وهمچنین از این عوامل به عنوان اصطلاحاتی جهت عنصری که برای سازمانهایا پروژه ها ضروری است، تا از طریق آن به ماموریتشان دست پیدا کنند نام برده است.
همانطور که میدانید، کشور ایران از منابع طبیعی غنی برخوردارد است که مهم ترین آنها نفت میباشد که به طلای سیاه نیز معروف است. وجود این نعمت خدادادی بستری را در جهت تولید محصولات و فراوردههای نفتی ایجاد کرده است. از جمله صنایع تولیدی فراوردههای نفتی صنعت روانکارها میباشد. وجود چنین صنعتی می تواند کمک ارزنده ای بر چرخه اقتصاد داشته باشد و به اشتغال زایی کشور کمک کند. همچنین صادرات این محصولات به ذخایر ارزی کشور کمک می کند. لذا موفقیت این صنعت برای کشور امری حیاتی است.
این مطالعه سعی دارد با بهره گرفتن از مدل تامپسون و استریکلند به شناسایی عوامل حیاتی موفقیت برای این صنعت بپردازد.
3-1 اهمیت و ضرورت پژوهش
سرعت تغییرات و شدت رقابت میان سازمانها در صنایع مختلف آنها را با محدودیت منابع مواجه ساخته است و پایداری و بقا سازمانها در گرو دستیابی آنها به مزیت رقابتی در هزینه، کیفیت، نوآوری و تحویل به طورهمزمان میباشد و از طرفی بدست آوردن مزیت رقابتی درکشف نواحی و بخشهایی است که درآن برتری دارند. زیرا صاحب نظران معتقند که همواره در صنایع، نواحی و بخشهایی تحت عنوان عوامل حیاتی موفقیت وجود دارد که برای سازمانها ایجاد مزیت رقابتی می کنند. همانطور که روکارت در کتاب خود از این عوامل تحت حوزه های محدود یاد می کند که اگر به نتایج مطلوب منجر شوند، مزیت و کارایی رقابتی مناسبی برای سازمانها تضمین می کنند و مدیران برای بهبود جایگاه فعلی سازمان خود نسبت به سایر رقبا باید نگاه ویژه ای نسبت به این عوامل داشته باشند، از طرفی، جستجو و کشف این عوامل به افزایش بازگشت سرمایه کمک می کند و عملکرد بهترسازمان را در اقدامات مختلف در مقایسه با رقبا در پی خواهد داشت. از طرف دیگر، سازمانهاو مؤسسهها با در نظر داشتن این عوامل میتوانند در آینده وضعیت خود را با سازمانهای مشابه در سطح ملی و بینالمللی به درستی و با دقت مورد مقایسه قرار داده و به طور مستمر به بهبود آن بپردازند. به عقیده بسیاری از صاحبنظران، برخورداری یک سازمان از موقعیت متمایز نسبت به سایر رقبا در یک یا چند مورد از عوامل حیاتی موفقیت صنعت مربوطه، فرصت طلایی و استثنایی را جهت کسب مزیت رقابتی برای آن سازمان ایجاد مینماید. هنگامیکه عوامل حیاتی شناسایی میشوند به تبع حوزه هایی که نیازمند سرمایه گذاری میباشند، شناسایی میگردند و از آنهام یتوان به عنوان معیاری برای تخصیص بهینه منابع در جهت افزایش بازدهی
استفاده کرد.. ازطرفی وقتی سازمانها به عواملی که برای موفقیت سازمان حیاتی هستند پی میبرند و سرمایه گذاری می کنند میتوانند به بهبود کیفیت در محصولاتشان دستیابند؛ افزایش کیفیت به سازمانها در جهت دستیابی به بازارهای جهانی کمک می کند. و همچنین در کاهش آلودگیها و مصرف بنزین اثر گذار است. در نهایت اولویت بندی عوامل حیاتی موفقیت می تواند به دست اندرکاران جهت درک اهمیت نسبی آنها و توسعه برنامه های بهبود در مواردی که فاقد منابع کافی هستند، کمک کند. اگر سازمانها به این عوامل توجه نداشته باشند اثر بسزایی در شکست آنها خواهند داشت. از این رو شناخت این عوامل در تدوین استراتژی سازمانی ضروری میباشد.
4-1 پیشینه پژوهش
همانطور که از عنوان “عوامل حیاتی موفقیت” پیداست، سازمانها و صنایع مختلف برای موفقیت خود باید به شناسایی این عوامل بپردازند و این موضوع برای آنها امر حیاتی محسوب می شود.
در راستای شناسایی و اولویت بندی این عوامل با بهره گرفتن از رویکردهای متفاوت مقالات بسیاری وجود دارد. اما در حال حاضر با جستجوهایی که توسط پژوهشگر انجام شده، در خصوص شناسایی عوامل حیاتی موفقیت در صنعت روانکارها هیچ گونه پژوهش سیستماتیکی انجام نشده است.
6-1 سؤالات پژوهش
3.آیا عوامل مرتبط با بازاریابی از عوامل اصلی و حیاتی موفقیت در صنعت روانکارها میباشد؟
7-1 روش انجام پژوهش
این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی و ابزار آن پرسشنامه، و جامعه آماری آن را خبرگان صنعت روانکارهای ایران تشکیل میدهند.
در این پژوهش ابتدا پس از انجام مطالعات کتابخانهای و بررسی پژوهشهای پیشین، مدل مناسب برای انجام پژوهش انتخاب شد. سپس از طریق مصاحبه نظر هرکدام از مصاحبه شونده گان را درمورد عوامل مشخص شده در مدل تامپسون و استریکند پرسیده تا اگر مخالف عاملی هستند آن را حذف و اگر عامل جدیدی را در نظر دارند آنهارا بیان کنند. جمع بندی نتایج بررسی اولیه منجر به تهیه پرسشنامه نهایی جهت گردآوری اطلاعات و دیدگاه خبرگان در صنعت روانکارهای ایران خواهد شد. در آخر با بهره گرفتن از روش فرایند تحلیل شبکه ای (ANP) میزان و ضریب اهمیت هریک از عوامل مشخص شده و عوامل حیاتی موفقیت براساس اهمیتشان اولویت بندی میشوند.
1-7-1 قلمرو پژوهش
قلمرو زمانی
با توجه به نوع پژوهش، مدت انجام این پژوهش از زمان تصویب پروپوزال حدود نه ماه به طول انجامید.
قلمرومکانی
قلمرو مکانی این پژوهش را صنعت روانکارها در ایران تشکیل میدهد که عمده سازمان های فعال در این صنعت چهار شرکت ایرانول، سپاهان، پارس و بهران میباشد.
قلمرو موضوعی
این موضوع در مباحث برنامه ریزی راهبردی قرار می گیرد.
2-7-1 جامعه و نمونه آماری
در این پژوهش گروه خبرگان صنعت روانکارها در ایران که اغلب در چهار شرکت اصلی و بزرگ ایران (ایرانول، بهران، پارس و سپاهان) درحال فعالیت هستند به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته و مقرر شد پس از مشورت با مدیران و مشاورین، افراد خبره و شایسته ای که در زمینه های مختلف صنعت شناخت کافی دارند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و معرفی شوند.
8-1 تعریف واژگان و اصطلاحات کلیدی پژوهش
امروزه پیشرفت سریع فن آوری و تغییرات محیطی وسیع، شتاب فزاینده ای به اقتصاد بخشیده و رقابت روز افزون موسسات، دستیابی به سود را محدود و احتمال وقوع بحران مالی را افزیش داده است. شرکت ها هنگامی در بحران مالی قرار می گیرند که به علت از دست دادن منابع زیاد، زیان های فراوانی را متحمل شده و ادامه حیات آن با تهدید و چالش مواجه شده است. برخی محققان رکود اقتصادی را عامل ایجاد و تداوم بحران و افول شرکت ها می دانند(هافر، 1980). در دوره رکود بیکاری افزایش می یابد و توان خرید مردم نیز کاهش می یابد. هرچند در این دوره تقاضا برای کالاهای عادی هنوز بالاست اما تقاضا برای کالاهای لوکس کم می شود. در این دوره سرمایه گذاری شرکتها برای توسعه واحدهای خود کاهش می یابد و کم کم پدیده مازاد کالا مشهود می شود. و این به این معناست که فروختن به آسانی قبل نیست و برخی شرکتها در حوزه فروش با مشکلاتی مواجه می شوند. دوره رکود سخت ترین دوره اقتصادی است. به دلیل عرضه بیش از حد، تقاضای کالاهای بسیاری از شرکتها با مشکلات جدی مواجه می شوند و در این دوره است که برخی از شرکتها محکوم به فنا هستند. باتوجه به کاهش شدید توان خرید مشتریان در این دوره، دیدگاه ها و ارزشهای مشتریان نیز دچار تغییر خواهد شد. لذا مدیران در دوره بحران و رکود باید اجزای آمیزه و استراتژی بازاریابی خود را مجددا طراحی و اجرا نمایند(ایوبی، 1393). شدت( اندازه و گستردگی) و فوریت (ناگهانی و بی خبری) بحران در شرکت های مختلف در هنگام رکود با هم متفاوت است. برخی شرکت ها دچار بحران سهمگین و طاقت فرسا می شوند وافت عملکرد شدید و ناگهانی را تجربه کرده و برای تعدادی از شرکت ها هم ممکن است بحران تدریجی و زود گذر رخ دهد و افت عملکرد چندان گسترده نباشد(لورک و همکاران، 2012). برای مقابله با بحران، مدیران تلاش می کنند نزول شدید عملکرد سازمان را معکوس کرده و کامیابی اقتصادی را دوباره به شرکت بازگردانند.راهبردهای گوناگونی برای بقا وجود داردکه اتخاذ راهبرد مناسب در شرایط بحران یکی از مهم ترین تصمیماتی است که مدیران شرکت های بحران زده در رکود اقتصادی با آن روبرو هستند(رحمان سرشت و همکاران، 1384).
در این فصل، کلیات پژوهش ارائه میگردد. در ابتدا ضرورت و اهمّیت انجام این پژوهش مطرح و مسألهی مورد نظر بیان خواهد شد و پس از آن اهداف، فرضیه ها و سوالات پژوهش بیان میشود. در پایان این فصل، قلمرو موضوعی، زمانی و مکانی پژوهش مطرح میگردد و واژگان کلیدی و پرکاربرد این مطالعه تعریف خواهند شد.
تبیین منطق و ارائه دلایل قابل قبول برای توجیه ضرورت مطالعه و پژوهش در حوزه های موضوعی و سازمانی هر پژوهشی اولین شرط لازم برای تضمین موفقیت و اثر بخشی آن پژوهش خواهد بود. امروزه فضای کسب و کار ناپایدار و بی ثبات، شرکت ها در سراسر جهان را در معرض تهدید های زیادی قرار داده است. در چنین شرایط نامطلوب اقتصادی، ضرورت دارد مطالعات زیادی با هدف بررسی عوامل مختلف موثر بر عملکرد شرکت درطول رکود اقتصادی انجام شود(براندز و برگ، 1993).
آنچه مسلم است رکود کاهش تقاضا را در پی خواهد داشت نه قطع تقاضا، بنابراین بنگاه ها با چالش جدی رو به رو می شوند، کسب و کارهای کندتر و ضعیف تر از بین می روند و بنگاه های قوی و مقاوم تر باقی می مانند (درگی، 1387).
به هر حال در رکود اقتصادی، کوچک ترین اشتباه استراتژیکی میتواند علت سریع ورشکسته شدن یک شرکت باشد. بنابراین، استراتژیهای بازاریابی مناسب مانند بیمه در مقابل خطر عمل میکند و باعث میشود شرکت ها کمتر در برابر تغییر شرایط کسب و کار و موقعیت اقتصادی آسیب پذیر باشند. . جان کوئلچ استاد دانشکده بازرگانی دانشگاه هاروارد اخیراً بیان کرده شرکتهای موفق “استراتژی های بازاریابی خود را در شرایط بحران اقتصادی رها نمیکنند، بلکه آن ها را با شرایط موجود وفق میدهند”( معصوم زاده زواره، 1390). هرچه رقابت شدیدتر شود اهمیت و ضرورت رعایت اصول بازاریابی بیشتر می شود، لذا تسلط به اصول بازاریابی و دقت در اجرای این اصول در دوره بحران و رکود از اهمیت به مراتب بیشتری برخوردار است(بختایی، 1392). استراتژیست ها به ندرت به مسئله ورشکستگی پرداخته اند. چنین غفلتی، با توجه به تعداد شرکت هایی که در اقتصاد بازار دچار ورشکستگی می شوند تا حدی عجیب است. در رکود اقتصادی شرکت دچار رکود می گردد که بطور معمول مدیران ارشد باید درباره آن تصمیم گیری کنند(رحمان سرشت و همکاران، 1383). در دوره رکود و بحران اندازه بازار به شدت کوچک می شود و این به این معناست که جا برای شرکتهای فعال در یک بازار بسیار تنگتر شده و لذا برخی از شرکتها دچار ورشکستگی شده و از بازار خارج می شوند لذا هدف اصلی مدیران در این دوره باید حفظ بقا باشد. و اهداف توسعه ای به جز موارد خاص در این دوره جایی ندارند(بختایی، 1392).
طی چهار دهه اخیر، ادبیات علمی زیادی در مورد بقا در شرایط رکود اقتصادی و افول شکل گرفته است. برخی محققان معتقدند که باید به مطالعات بیشتری به بررسی نحوه بقا و زنده ماندن شرکت ها در دوره ی رکود اقتصادی بپردازند(پیرس و مایکل، 1997). از جمله پیشگامان و نظریه پردازان این عرصه می توان به آر جنتی(1976)، شندل و پاتن(1976) اشاره کرد. با مروری بر تحقیقات پیشین، مشخص می شود که تعداد تحقیق های جامعی که در مورد بقای شرکت های بحران زده شده است بسیار اندک است(پندیت، 2000). اغلب نتایج و یافته های تحقیقاتی که در این زمینه بدست آمده متناقص بوده و بحث های زیادی در مورد صحت و اعتبار و قابلیت تعمیم پذیری آن ها وجود دارد. بیشتر تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده در کشورهای پیشرفته بوده و در کشورهای در حال توسعه کمتر به این موضوع پرداخته شده است(بروتن و همکاران، 2001). برای مثال در کشور ما تاکنون تحقیقی جامع در خصوص استراتژی ها ی مناسب برای بقا در شرایط رکود اقتصادی انجام نشده است. با عنایت به مباحث فوق و با توجه به اینکه استراتژی های مناسب در شرایط رکود اقتصادی موجب بقای شرکت ها میگردد، انجام تحقیقی جامع در مورد استراتژی شرکت ها در شرایط رکود اقتصادی که بتواند شکاف نظری و تجربی موجود را برطرف کند و هم الگویی برای برای انتخاب استراتژی مناسب برای بقا در اختیار مدیران شرکت ها برای خروج از شرایط بحران و رکود اقتصادی و زنده ماندن در این شرایط ارائه دهد، از ضرورت و اهمیت خاصی برخوردار است.
اقتصاد جهانی و به تبع آن اقتصاد ایران دوران رکود و نزول شاخص های اقتصادی را طی می کنند. تقریبا قریب به اتفاق کسب و کارها وضعیت بغرنج و دشواری را سپری می نمایند. با این وجود شاید بتوان این دوران رکود را برای حوزه بازاریابی و تبلیغات به مثابه یک فرصت و دوران طلایی تلقی کرد. چرا که در چنین شرایطی بنگاه های اقتصادی تلاش های بیشتری را معطوف فعالیت های بازاریابی می نمایند و دانش و تخصص بازاریابی اهمیت و جایگاه رفیع تری در استمرار فعالیت و بقا کسب و کارها می یابد. در این میان کسب و کارهایی که خیال تغییر و تطبیق با شرایط موجود را ندارند به تدریج از گردونه رقابت حذف می شوند اما بنگاه هایی که شرایط را به خوبی درک کرده اند و خود را با وضعیت موجود تطبیق داده اند این گردنه دشوار را نیز با موفقیت طی خواهند نمود (درگی، 1387).
رکود می تواند فرصتی باشد برای افزایش وفاداری مشتریان ، بهره وری و تحکیم جایگاه فضای کسب وکار ناپایدار و بی ثبات شرکتها در سراسر جهان که در معرض تهدیدهای زیادی قرار دارند. در چنین شرایط نامطلوب اقتصادی، ضرورت دارد مطالعات زیادی با هدف بررسی عوامل مختلف مؤثر بر عملکرد شرکت در رکود اقتصادی انجام شود. در عین حال واکنش مدیران بازاریابی به رکود بسته به نوع تحلیل و مشاهده آن ها از مفهوم رکود و اثر رکود بر کسب و کارهایشان دارد در نتیجه ممکن است رکود در سطح ملی تاثیر متفاوتی بر شرکت های مختلف داشته است و در واقع ممکن است محیط های اقتصادی متفاوتی را نمایان سازد مثل محیط های رشد وتورم. بنابراین مستلزم این است که مدیران بازاریابی از معیارهای استراتژیک و فنی مختلفی بهره گیرند تا خود را با محیط تطبیق داده یا حتی از تغییرات در محیط اقتصادی به سود خود بهره گیرند(عرفانی، 1390). چرخه های کسب و کار(شکل گیری، رشد، بلوغ و افول) به طور کلی و رکود به طور خاص بر عملکرد تک تک شرکت ها، صنایع و کل بخش های اقتصادی می گذارد. اما همه ی شرکت ها در دوران رکود عملکرد ضعیف نداشته و ور شکست نمی شوند- بعضی شرکت ها رونق یافته و حتی رشد می کنند. برخی شرکت ها به رکود به عنوان فرصتی برای تقویت کسب و کار خویش می نگرند، سرمایه گذاری وسیعی انجام داده و بر رقبایشان فائق می آیند (سرینیواسان و دیگران2005).
بازاریابی شرکت در شرایط رکود مدیریت ویژه ای می طلبد و بازاریابان خاص توانایی آن را دارند، زیرا اهداف اجزا منابع محیط و مدیریت در نظام بازار و بازاریابی کاملا دگرگون شده اند و دیگر نمی توان با رویکرد، راهبرد، الگو و ابزار رفتار بازاریابی در شرایط عادی انتظار موفقیت داشت(کاتلر و ای کسلیون ، 2009).
اقتصاددانانی مانند شومپیتر(1942) مطرح می کند رکود دارای اثر پاک کنندگی است تا جایی که در آن سازمان ناکارآمد و محصولات منسوخ حذف می شوند. در مقابل اقتصاددانان دیگر مثل اویانگ (2009) نشان داده است که رکود علاوه بر از بین بردن شرکت های ناکارآمد، از بین برنده شرکت های برتر و یا حتی شرکت هایی با پتانسیل بسیار زیاد نیز می باشد، اگر این شرکت ها فاقد منابع و مهارت لازم برای بقا در شرایط نامطلوب اقتصادی باشند. با این حال تحقیقات کمی بر روی قابلیت های و استراتژی هایی که به شرکت ها در شرایط رکود اقتصادی کمک می کند انجام شده است (گیولاتی و همکاران ، 2010).
برای خدمات وظیفه ای همچون بازاریابی، تعداد کمی از مطالعات به سود حاصل از مخارج تبلیغات و استراتژی بازاریابی در طول دروه رکود پرداخته اند (لی لین و اسرینواسان، 2010، رولینز و همکاران، 2014، اسرینواسان و همکاران، 2005و 2011).
مطالعات همچنین نشان می دهد که احتمال تولید سود از طریق استراتژی بازاریابی تهاجمی تحت شرایط رکود وجود دارد (یوسمان احمید و همکاران، 2014).تحقیقات مختلفی به دنبال دو رکود بزرگ چند دهه قبل صورت گرفتهاند و در سال ها ی اخیر مطالعاتی در زمینه تدوین استراتژی بازاریابی و فروش در دوران رکود اقتصادی در سطح کشور انجام شده است اما با توجه به مبتلا بودن اکثر بنگاه های اقتصادی انجام مطالعات بیشتر و تخصصی تر در این زمینه ضروری می باشد (عرفانی،1390).
شرکت های تولیدی فعال به عنوان یکی از بازیگران اصلی اقتصاد هر کشوری نقش مهمی در افزایش درآمد ملی دارند، صرفنظر از پرداخت مالیات به دولت، شرکت ها فرصت های شغلی زیادی را به وجود می آورند و با استخدام و پرداخت حقوق به افراد جویای کار امکان پرداخت مالیات به دولت را برای آن ها فراهم میکنند. همچنین شرکت ها با صادرات کالاهای خود به کشورهای دیگر در بهبود تراز خارجی کشور نقش مهمی ایفا می کنند. از سوی دیگر، شرکت های ورشکسته توان پرداخت مالیات به دولت را از دست داده و مجبور به اخراج کارکنان خود می شوند که به نوبه ی خود هزینه های تامین اجتماعی افزایش یافته و می تواند مشکلات فرهنگی و سیاسی زیادی به همراه داشته باشد، شرکت ها ی ورشکسته قادر به پرداخت وام های خود نیستند و این می تواند مشکلاتی را برای موسسات وام دهنده به وجود آورد(بان و ردوود، 2003). در دراز مدت انباشتگی بیش از حد وام های پرداخت نشده شرکت ها ی ورشکسته، موجب اتلاف سرمایه های موسسات وام دهنده می شود و تضعیف سیستم بانکی را در پی خواهد داشت(ویلیج، 2002). ورشکستگی بی سابقه شرکت ها در طول چند سال گذشته موجب اهمیت یافتن تحقیقاتی شده که در زمینه علل افول و رکود شرکت ها و راهبردهای انجام می شود(فرانسیس و دیزای، 2005).
شرکتهای کوچک ومتوسط در ادبیات بازاریابی با محدودیت منابع(کارسون، 1990)، به ویژه در منابع انسانی، سازمانی و مالی (بجرک و هالتمن ، 2002 و اسچیدهات وهمکاران ، 2008) و عدم تخصص در بازاریابی و برنامه ریزی(هوی ، 2008 و هیلز و همکاران، 2008( درک می شوند. امروزه کسب و کارهای کوچک و متوسط، سهم قابل توجهی در پیشرفت اقتصادی اکثر کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته بر عهده دارند(موریارتی و جونز،2008).
صنایع کوچک و متوسط فعال در شهرک های صنعتی کشور به عنوان نیرو محرکه کشور در بخش اقتصادی همواره تاثیر گذار بوده به گونه ای که فعالیت یا عدم فعالیت این شهرک های صنعتی و شرکت های حاضر در آنها اثر خود را در بخش منطقه و ملی با علائمی همچون افزایش بیکاری، کمبود مواد و تجهیزات در سطح منطقه ای و ملی و غیره می گذارد (عرفانی، 1390).کسب و کارهای کوچک و متوسط سهم گسترده ای درتولید ناخالص ملی، اشتغالزایی و تسهیل مشکل اقتصادی دارند (فاکس،2005).
نرخ رشد این کسب وکارها در سالهای اخیر بسیار سریع بوده که در حال حاضر 7/99درصد از کارفرمایان کشورهای آمریکای شمالی در حوزه کسب وکارهای کوچک ومتوسط در حال فعالیت هستند، که 90 درصد آنها، با کمتر از 20 نفر پرسنل فعالیتهای خود را انجام می دهند، مهمتر آنکه شرکتهای مذکور بالغ بر 50 درصد از درآمد و 54 درصد از مشاغل بخش خصوصی این کشورها را به خود اختصاص داده اند(موریارتی و جونز،2008).
در دهه ی اخیر، اقتصاد ایران شاهد تحریم ها و افزایش فشارهای اقتصادی بوده که توان رقابتی بنگاه های بزرگ و کوچک کشور را کاهش داده است. افزایش هزینه های تولید و تورم، نوسانات نرخ ارز، کمبود نقدینگی، مشکلات مربوط به تامین مالی، کهنگی و فرسودگی فناوری، کاهش تعرفه های کمرگی و افزایش واردات و کاهش ارزش پول ملی مشکلات زیادی برای بنگاه های اقتصادی بزرگ و کوچک در کشور بوجود آورده است. در چنین شرایطی، صاحبان بنگاه های اقتصادی کشور به جای مدیریت بحران و رقابت با رقبای خارجی، به توقف تولید یا کاهش کمیت و کیفیت روی آورده اند که در بلندمدت پیامدهایی چون زیان های انباشته و ورشکستگی را به دنبال خواهد داشت. آمار مربوط به صنایع و شرکت های ورشکسته در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران به دلایل سیاسی در دسترس نیست؛ اما شواهد و قراین نشان می دهد که تعداد این گونه شرکت ها روز به روز در حال افزایش هستند. گزارش شاخص انجام کسب و کار که توسط بانک جهانی منتشر می شود نشان می دهد که در سال 2013 در بین 183 کشور مورد مطالعه در گزارش انجام کسب و کار بانک جهانی، ایران در خصوص سهولت کسب و کار رتبه 159 را کسب نموده است. طی سال های(2014-2006) رتبه ایران در زمینه فضای کسب و کار با تغییرات و نوساناتی مواجه شده که در جدول(1-1) نشان داده شده است. همانطور که ملاحظه می شود طی سال های (2014-2006) یا به عبارت دیگر (1392-1385) رتبه ایران در خصوص فضای کسب و کار از 119 به 152 سقوط کرده است. بخصوص در سه سال اخیر شرایط فضای کسب و کار در ایران به دلیل رکود اقتصادی نامساعدتر شده است.
جدول1-1-رتبه ایران در شاخص فضای کسب و کار طی سال های(2014-2006)
سال | 2006 | 2007 | 2008 | 2009 | 2010 | 2011 | 2012 | 2013 | 2014 |
رتبه ایران در فضای کسب و کار | 119 | 131 | 135 | 142 | 137 | 129 | 144 | 145 | 152 |
منبع: بانک جهانی
در این شرایط، مدیران شرکت های بحران زده برای پیشگیری از ورشکستگی باید دنبال انتخاب استراتژی های مناسب برای بقا در شرایط رکود اقتصادی باشند.
با توجه به اهمیت استراتژی های بازاریابی شرکت بعنوان موثرترین عامل در مورد پویایی و بقا در رکود یک بنگاه تجاری اعم از بزرگ یا کوچک، و مبتلا بودن اقتصاد ملی و بین المللی به رکود این پژوهش بر آن است که به شناسایی و رتبه بندی سه استراتژی های بازاریابی(رهبری هزینه ؛ استراتژی کاهش و استراتژی تمرکز مجدد بر محصول بازار) شرکت های کوچک و متوسط که موجب بقای آنها در شرایط رکود اقتصادی می شود، بپردازد.
هدف پژوهش درک شرایط و ویژگی های رکود اقتصادی، تاثیر رکود بر عملکرد شرکت ها، عوامل موثر بر بقای شرکت ها در رکود اقتصادی، شناسایی استراتژی های بازاریابی موثر بر بقای شرکت های کوچک و متوسط در رکود اقتصادی و همچنین اولویت بندی این استراتژی های در شرایط رکودی بر اساس دیدگاه خبرگان با روش فرایند تحلیل شبکه فازی می باشد.
استراتژی های رهبری هزینه ، استراتژی تمرکز مجدد بر محصول بازار و استراتژی کاهش در شرایط رکود اقتصادی از اولویت یکسانی برخوردارند.
1-7-1-قلمرو مکانی پژوهش در شرکت های کوچک و متوسط شهرک های صنعتی استان مازندران انجام می شود.
1-7-2-قلمرو زمانی قلمرو زمانی تحقیق، سه ماه چهارم 1393و 6 ماه اول سال1394(2015) می باشد.
1-7-3-قلمرو موضوعی پژوهش در رابطه با شناسایی و اولویت بندی استراتژی های بازاریابی شرکت های کوچک و متوسط به منظور بقای آنها در شرایط رکود اقتصادی می باشد.
برای درک بهتر با موضوع تحقیق، در این تحقیق تعدادی از واژگان اصلی به کار گرفته شده تعریف مفهومی و تعریف عملیاتی از آن ارائه می شود.
1-8-1-رکود اقتصادی
کشورها از نظر اقتصادی با یکی از چرخه های تجاری رو به رو هستند. این چرخه ها شامل رکود، رونق، بحران و بهبود می باشد که هر کدام از این حالت ها شرایط ویژه مربوط به خودشان را دارند. رکود به مرحله ای گفته می شود که تولید ناخالص داخلی واقعی بالفعل کمتر از تولید ناخالص ملی واقعی بالقوه است و تولید ناخالص ملی واقعی بالفعل دارای سیر نزولی است. همزمان با ایجاد رکود فعالیتهای اقتصادی نیز وارد یک دوره نزولی می شوند که از مهمترین آنها می توان کاهش نرخ اشتغال و افزایش بیکاری، کاهش سرمایه گذاری و کاهش سود مشارکتی و کاهش تمایل به فعالیتهای تولیدی و صنعتی نام برد(حسینی و همکاران، 1390).
1-8-2-استراتژی بازاریابی
استراتژی بازاریابی مجموعه ای از تصمیمات و فعالیت های به هم پیوسته است که از طریق آن، واحد تجاری استراتژیک انتظار دارد به هدف های بازاریابی خود برسد و ارزش های مورد انتظار مشتریانش را برآورده سازد. اموری که سازمان می خواهد بر حسب سهم بازار، مقدار فروش، مبلغ فروش، و از این قبیل محقق سازد، هدف بازاریابی نام دارند و اینکه جهت و چگونگی حرکت به سمت این هدف ها چیست استراتژی بازاریابی نامیده می شود، بنابراین استراتژی بازاریابی، روش های تحقق هدف های بازاریابی هستند(رضوانی، 1389).
1-8-2-2-1-استراتژی تمرکز مجدد بر محصول- بازار
به میزان درک مدیران از عرضه محصولات جدید و ورود به بازارهای جدید اشاره دارد که شرکت های بحران زده به عنوان اقداماتی برای بهبود عملکرد تجاری و احیای خود به آن پرداخته اند .اسلاتر و لاوت(1999) معتقدند که راهبرد تمرکز مجدد محصول بازار شامل اضافه یا حذف کردن خطوط تولید محصول، اضافه یا حذف کردن مشتریان، تغییر در آمیخته فروش، خارج شدن کامل از یک بخش بازار و ورود به یک بخش جدید محصول بازار می شود. زمانیکه رکود عمیق تر می شود، نیاز به تغییر در موضع راهبردی شرکت های بحران زده ازطریق تمرکز مجدد محصول بازار افزایش می یابد(رحمان سرشت و همکاران، 1392). مجموعه اقداماتی که شرکت در جهت عرضه محصولات جدید و ورود به بازارهای جدید طی چند ساله گذشته به عنوان اقداماتی برای بهبود عملکرد مالی انجام داده است(کو، 2004؛ چودری، 2002).
راهبرد تغییر در عرضه محصول: مجموعه اقداماتی ک شرکت در راستای تغییرات در خطوط که با هدف تولید درآمد مطلوب و بهبود عملکرد مالی انجام داده است(انیل و همکاران،2004).
راهبرد تغییر در بازار: مجموعه اقداماتی که شرکت در جهت تغییرات در بازار و با هدف تولید درآمد مطلوب در طول دوران افول انجام داده است(بارکرو بار، 2002).
1-8-2-2-2-استراتژی رهبری هزینه
در این استراتژی سازمان محصولات یا خدمات استانداردی را با حداقل قیمت؛ در مقایسه با رقبا؛ تولید و عرضه می کند. استراتژی رهبری هزینه با بهره گرفتن از مواردی مانند صرفه جویی در مقیاس، منحنی های یادگیری، افزایش بهره ری منابع و نظایر آن موجب کاهش بهای تمام شده می شود(مرادی, 1390).مجموعه اقداماتی در داخل شرکت برای کاهش هزینه عملیاتی با هدف کسب بهره وری در طول رکود انجام شده(بالگوبین و پندیت، 2001).
این استراتژی در شرایطی دنبال می شوند که: کاهش خطوط تولید، بازارها یا وظایف برای سازمان مطلوب یا ضروری باشد. سازمان با تمرکز بر افزایش پیشرفت برخی فعالیت ها و وظایف، اقدام به کاهش و حتی حذف بخش هایی که دارای جریانات نقدی منفی هستند می نماید(رضوانی ، 1389).
تعریف واحد و ثابتی برای شرکتهای کوچک ومتوسط وجود ندارد و تعاریف موجود از کشوری به کشور دیگر تغییر می کند(شاه طهماسبی و همکاران، 1391). البته معیارهایی برای تعریف شرکتهای کوچک و متوسط وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از: تعداد کارکنان، میزان دارایی های بکار رفته، نسبت فروش به سرمایه در گردش، ارزش دارایی، گردش پول، میزان فروش می باشد(ونگ و اسپینوال،2004). اما رایج ترین معیار تعداد کارکنان می باشد (شاه طهماسبی وهمکاران،1391). در ایران تعاریف گوناگونی از شرکتهای کوچک ومتوسط در سازمان های مختلف وجود دارد، بر اساس تعریف وزارت صنایع و معادن و وزارت جهاد کشاورزی، بنگاههای کوچک و متوسط، واحدهای صنعتی و خدماتی (شهری و روستایی) هستند که کمتر از 50 نفر کارگر دارند(یونیدو، 1383 ). همچنین وزارت صنایع و بانک مرکزی اندازه بنگاه ها با تعدا کارکنان کمتر از 50 نفر را صنایع کوچک و از 50 تا 150 نفر را صنایع متوسط و از 150 نفر به بالا را بنگاه های بزرگ صنعتی می نامند(بیدختی، 1390).
:
فصل اول این تحقیق، به بیان چارچوب و محدوده تحقیق اختصاص دارد. در این فصل محقق با بیان دلایل ضرورت و اهمیت موضوع تحقیق، فلسفه و هدف انجام چنین تحقیقی را بازگو می کند و فرضیاتی را که در ذهن می پروراند ارائه می نماید. بدین ترتیب سعی می کند تا خواننده را به ضرورت انجام چنین تحقیقی واقف سازد و با بیان کلیاتی از مدل به کارگرفته شده در تحقیق، مکان و زمانی که صرف تحقیق شده و … خواننده را در جریان کار و چگونگی انجام تحقیق برای رسیدن به یک نتیجه معین، قرار دهد. این تحقیق با هدف بررسی موانع توسعه صادرات محصول تون ماهی ایران با توجه به سواحل دریایی متعددی که ایران دارد انجام شده است.در این فصل به کلیات تحقیق پرداخته خواهد شد.
پایان پذیر بودن منابع طبیعی و از جمله نفت از عواملی است که نقش صادرات غیر نفتی را پر رنگ تر می کند. ( (Barker, A.T. and Kaynak, E. 1992 در اجرای استراتژی توسعه صادرات بخشهای مختلف اقتصادی شامل صنعت، معدن، خدمات، بهداشت، کشاورزی، مواد غذایی، و غیره…. مورد توجه قرار می گیرد. (Garelli, Stephane. 2003)
کشور ما بدلیل داشتن سه ساحل دریایی از موقعیت قابل توجهی برای تولید و صید ماهی و فرآورده های دریایی برخوردار است . در کشور ما، ماهی به طور عمده از دریای خزر در شمال و خلیج فارس و دریای عمان درجنوب صید میشود. از جمله فرآورده های ماهی که نقش پر رنگی در زندگی مدرن امروزی دارد تون یا کنسرو ماهی است. مصرف انواع ماهی به عنوان یکی از اقلام سبد غذایی خانوارها در کشورهای جهان متداول است. لیکن به دلیل عدم سهولت دسترسی و عادات مصرفی جوامع، کنسرو ماهی بیشتر مورد توجه قرار می گیرد. با بررسى هاى انجام شده در صنعت کنسرو، مى توان مشاهده نمودکه کشور ما استعداد صادراتى خوبى دارد.زیرا با وجود خلیج فارس، ماده اولیه عمده این محصول که ماهى تن مى باشد، به مقدار زیاد صید مى گردد . کشورهایی از قبیل تایلند ، ویتنام و استرالیا با در دست داشتن سهم عمده بازار جهانی کنسرو ماهی در این صنعت به مزیت رقابتی رسیده اند. این کشورها با داشتن سواحل دریایی فراوان و تکنولوژی بروز برای صید، پخت و بسته بندی تون ماهی توانسته اند محصولی با کیفیت و ارزان را به بازارهای جهانی عرضه کنند. متأسفانه شاهد هستیم که تون ماهی ایران علیرغم کیفیت نسبتا برابر از قیمت بسیار بالایی نسبت به تون های این کشورها برخوردار است. مسایل و مشکلات فراوانی پیش روی صادرات محصول تون ماهی قرار دارد و شناسایی این موانع می تواند به ارائه راهکار برای برطرف کردن این موانع و افزایش سهم ایران در بازارهای جهانی منجر شود.
متاسفانه به نظر می رسد سهم ایران در بازار منطقه اندک بوده و از آن گذشته اخیرا در حال کوچکتر شدن سهم ایران در بازار کنسرو منطقه هستیم .
با عنایت به مسائل فوق، این تحقیق در نظر دارد موانعی که در راستای توسعه صادرات کنسرو ماهی کشورمان وجود دارد را شناسایی و برای بهبود وضعیت موجود راهکارهایی پیشنهاد نماید.
در این تحقیق ضمن بررسی سابقه تحقیقات در حیطه موانع صادراتی وحضور رقابتی پایدار، با نظر سنجی از کارشناسان و صاحبنظران این عرصه، مجموعه موانع توسعه صادرات تون ماهی درچهار قالب کلی زیر خلاصه شد:
1 – شرایط تولید تون ماهی (برای بررسی عملیاتی این عامل در تحقیق متغیرهای زیر مورد بررسی قرار می گیرند:
2- سیاستهای دولت در خصوص تون ماهی (متغیرهای مورد بررسی دراین خصوص عبارتند از:
3- عوامل مدیریتی صنعت تون ماهی (متغیرهای مورد بررسی در این قسمت عبارتند از:
4 – شرایط توزیع تون ماهی (متغیرهای مورد بررسی دراین خصوص عبارتند از:
هدف اصلی تحقیق:
شناسایی مشکلات اصلی در توسعه صادرات کنسروتون ماهی
اهداف فرعی شامل :
رتبه بندی موانع شناسایی شده
ارائه راهکارهایی برای بهبود وضعیت موجود صنعت تون ماهی
ارائه راهکارهایی برای افزایش در آمد غیر نفتی از طریق توسعه صادرات غیر نفتی
با بررسی های انجام گرفته و استفاده ازنظرات کارشناسان بویژه صاحبنظران حوزه کنسروتون ماهی موانع توسعه صادرات کنسروتون ماهی در چهار قالب کلی شناسایی شد و فرضیات نیز بر این مبنا شکل گرفت :
فرضیه اصلی 1: عوامل داخلی شرکت از دیدگاه صادرکنندگان بالفعل از موانع صادرات تون ماهی ایران می باشد.
فرضیه اصلی 2: عوامل خارجی شرکت از دیدگاه صادرکنندگان بالفعل از موانع صادرات تون ماهی ایران می باشد.
فرضیه اصلی 3: عوامل داخلی شرکت از دیدگاه صادرکنندگان بالقوه از موانع صادرات تون ماهی ایران می باشد.
فرضیه اصلی 4: عوامل خارجی شرکت از دیدگاه صادرکنندگان بالقوه از موانع صادرات تون ماهی ایران می باشد.
از لحاظ مقاصد تحقیق این پژوهش کاربردی است و از روش توصیفی _تحلیلی برای انجام تحقیق استفاده خواهد شد.تحقیق توصیفی شامل مجموعه روش هایی است که هدف آنها توصیف کردن شرایط یا پدیده های مورد بررسی است.(سرمد ، بازرگان،حجازی،81،1377).
روش تحقیق از نظر شیوه انجام تحقیق و جمع آوری داده ها از نوع توصیفی همبستگی و از نوع علی است.
شناسایی و رتبه بندی موانع توسعه صادرات کنسرو تون ماهی و ارائه راهکارهایی برای رفع آن
قلمرو زمانی این تحقیق سال 1390 می باشد.
در این تحقیق سعی شده است که از نظر کارشناسان و صاحبنظران صنعت کنسروتون ماهی و صادرات آن در سطح کارخانجات کنسروتون ماهی کشور و سازمانها و ادارات مرتبط استفاده شود .
عدم دسترسی به آمار دقیق در خصوص صادرات تون ماهی
عدم همکاری واحدهای تولید کننده تون ماهی
زمان کم برای بررسی کل جامعه آماری
محدودیت های ذاتی ابزار جمع آوری اطلاعات (پرسشنامه)
(Cheong, W.K. and Chong, K.W. 1998), (Garelli, Stephane. 2003), (Christensen, 2007)
عوامل تولید: منظور از عومل تولید کیفیت و کمیت عواملی می باشد که در تولید تون ماهی در کشور نقش اساسی دارند. برای بررسی عملیاتی این عامل در تحقیق متغیرهای زیر مورد بررسی قرار گرفتند:
کیفیت مواد اولیه، قیمت مواد اولیه،تکنولوژی پیشرفته و ماشین آلات،تسهیلات ارزان بانکی،دسترسی به نیروی انسانی ارزان
سیاستهای دولت : منظوربررسی نقش تقویت کننده و یا تضعیف کننده دولت در بهبود وضعیت صنعت و صادرات آن می باشد متغیرهای مورد بررسی دراین خصوص عبارتند از:
خصوصی سازی صنعت تون ماهی، سیاستهای تشویقی صادرات ،سیاست های دولت درتوسعه تجارت الکترونیک ،برگزاری نمایشگاه های تخصصی
شرایط توزیع : به نقش بهبود دهنده و یا تضعیف کننده عوامل و امکانات توزیع و حمل و نقل در توسعه صنعت و صادرات تون ماهی اشاره دارد. متغیرهای مورد بررسی دراین خصوص عبارتند از:
کیفیت ناوگان حمل و نقل دریایی و زمینی،هزینه حمل و نقل،بسته بندی،تبلیغات
عوامل مدیریتی: این عوامل به چگونگی سازماندهی و مدیریت شرکتهادر صنعت تون ماهی اشاره دارد و شامل موارد زیر است:
تمایل مدیران به حضور در بازارهای جهانی ،توجه به واحدهای تحقیق و توسعه ،کیفیت روابط شرکتهای مرتبط در صنعت ،توجه به فعالیتهای بازاریابی بین المللی
دیدگاه ها, نظریهها و تعاریف مختلفی در خصوص بودجه ارائه شده است. این تعاریف نیز متاثر از نظریه های اقتصادی در مورد دولت بوده است و دیدگاه های موجود در زمینه سازمان نیز تحت تاثیر شرایط متفاوت سیاسی, اقتصادی و اجتماعی بوده است. در یک بررسی کلی میتوان گفت نظام بودجه ریزی به عنوان یک ابزار مهم و حساس برنامه ریزی به موازات رشد و توسعه سازمان، مراحل و تحولات مهمی را پشت سر گذاشته و امروزه بصورت یک نظام پیچیده فنی و مالی درآمده است. این نظام در آغاز پیدایش خود به علت محدودیت حوزه فعالیت سازمان عمدتاً مربوط به درون سازمان بوده و حالا با مسائل خارج از سازمان روبرو میباشد.
در این فصل ابتدا تعاریفی از بودجه، سیر تکوینی، ضرورت، اهمیت و اصول بودجه مطرح می شود، و در بخش دوم، راجع به موارد استفاده از بودجه، مراحل بودجه ریزی در سازمان تامین اجتماعی، روشهای بودجهریزی، ویژگیهای بودجه ریزی مناسب، و عوامل مؤثر در بودجهریزی، توضیحاتی داده خواهد شد.
در بخش آخر پیشنههای تحقیق در داخل و خارج کشور راجع به موضوع پژوهش ارائه گردیده است.
بودجه عبارتست ازشرح صورت وضعیت و پیشبینی درآمدها و هزینهها برای یک دوره درآینده یک سازمان و یک ابزارمدیریتی است که مدیر را درکنترل و سلامت مالی سازمان کمک می کند. استفل بودجه در سازمانهای تخصصی را این چنین تعریف می کند: بودجه ریزی مشخصکردن، تخصیصدادن، بهبود و نظارت و مدیریت صندوق مالی سازمان است که یکی از دو عامل مهم و ضروری در مدیریت و داشتن خلاقیت در مدیریت میباشد. تالبوت بودجه را به عنوان یک موقعیت پولی مناسب برای سازمان هایی که نگرانیهایی درباره اولویتهای سازمان دارد، تعریف می کند )مکی،2003(.
بودجه عبارت است از پیش بینی درآمدها و سایر منابع تأمین اعتبار و برآورد هزینه ها و عملیات معین که در دورۀ محدودی از زمان انجام می شود (انصاری،1386(.
انسانها در دوران مختلف همیشه درصدد بودهاند تا نیازها و خواستههای خود را به نوعی از امکاناتی که در طبیعت وجود دارد تأمین نمایند. اما با توجه به اینکه نیازها و خواستههای انسان نامحدود و در مقابل، منابع و امکاناتی که در اختیار دارد محدود است، میتوان گفت که بشر با دنیایی مملو از کمیابی زندگی می کند و لذا در مواجهه با این مشکل از قوه تعقل و قدرت تجزیه و تحلیل و توان پیش بینی خود استفاده کرده و با توسل به برنامهریزی درصدد برآید تا با حداقل امکاناتی که در اختیار دارد، حداکثر مطلوبیت را نصیب خود نماید.
حتی آثار به جا مانده از زندگی بشر اولیه در صدها هزار سال پیش، قبل نشانههای زیادی از برنامهریزی در امور دارد. با عنایت به مباحث مطرح شده، میتوان گفت: فلسفه وجودی بودجهنویسی دو عامل است: یکی نیازهای نامحدود بشر و دوم منابع و امکانات محدودی که در اختیار دارد (بابایی، 1378 ).
مفهوم بودجه همگام با تکامل سازمانها و پیچیدهتر شدن وظایف سازمانها, تغییر و تکامل یافته است. این تکامل را میتوان به چهار مرحله متمایز تقسیم کرد.
در مرحله اول که تقریباً از 1920 تا 1935 می باشد, تاکید عمده روی ایجاد یک سیستم با کفایت برای کنترل هزینهها بود و حسابداری هزینهها و پیوند بین حسابداری و بودجه مطرح بود.
مرحله دوم که در توسعه بودجه عملیاتی خود را نشان می دهد, استفاده از بودجه به عنوان ابزار مدیریت مالی بود و خود را در اصلاح ساختار مناسب, بهبود مدیریت و برنامههای اندازهگیری کار ظاهر ساخت و بر بودجهای تاکید داشت که کار و فعالیتهای سازمان را اندازه بگیرد.
مرحله سوم با پیوند دادن بودجه و برنامه به عنوان معیاری برای تجزیه و تحلیل رفاه اقتصادی آغاز شد و روی پیشرفتهائی که در تکنولوژیهای تصمیمگیری و اطلاعاتی رخ داده بود تمرکز داشت.
مرحله چهارم بواسطه پیچیدگی محیط سازمانها بوجود آمده و باعث استفاده از بودجه بر مبنای صفر به عنوان ابزار برنامهریزی راهبردی (استراتژیک) گردیده است. بر این اساس سیر تکوین بودجه را میتوان به شرح ذیل برشمرد:
الف- بودجه به عنوان ابزار کنترل
ب- بودجه به عنوان ابزار برنامهریزی
ج- بودجه به عنوان ابزار مدیریت مالی
د- بودجه به عنوان ابزار راهبردی(استراتژیک)
بطور کلی قبل از مشروطیت و در دوران طولانی حکومت شاهنشاهی در ایران، نظارت مردم بر بودجه در حداقل بوده و شاهان در راس حکومت قرارداشتند و چگونگی اخذ مالیات از مردم توسط آنان صورت می گرفت. با پیدایش انقلاب مشروطه، در زمینه بودجه قوانینی رواج یافت که عمدتا” از قوانین فرانسه نشات گرفته بود. در ایران اولین بودجه کشور را به روش جدید پس از مشروطیت، صنیع الدوله هدایت در سال 1289 هجری شمسی تهیه وتقدیم مجلس نمود. این روش تا سال 1320 هجری شمسی به همین منوال ادامه داشت و اداره امور بودجه بر عهده وزارت دارایی بود. در سالهای 1327 همراه با بودجه جاری، بودجه عملیات شرکت های دولتی نیز تهیه و به مجلس تسلیم شد. در سال 1340 کلیه امور مربوط به بودجه عمرانی به سازمان برنامه و تمامی امور مربوط به بودجه عادی به وزارت دارایی محول شد. از سال 1346 وظیفه تهیه بودجه عادی و عمرانی که به طور جداگانه در دفتر مرکزی برنامه ریزی و دفتر مرکزی بودجه تهیه می شدند به واحد جدیدی بنام دفتر مرکزی طرح و بودجه واگذار شد. در سال 1347 برنامه پنجساله چهارم تصویب گردید و برنامه عمرانی پنج ساله پنجم از سال 1352 اجرایی شد و تا سال 1356 ادامه داشت (احمدی، 1382).
از سال 1358 تا سال 1367 مصادف با پیروزی انقلاب و شروع جنگ، بخاطر مشکلات پدید آمده عملا” اتفاق مهمی در روند تهیه و تنظیم بودجه کل کشور بوجود نیامد. در سال 1368 برنامه اول توسعه بعد از انقلاب اسلامی به تصویب مجلس رسید و تا سال 1373 ادامه داشت. در این سالها اهداف بودجه در قالب برنامههای پنج ساله اداه یافت تا در سال 1384 تهیه بودجه به روش عملیاتی مورد تأکید مسئولین قرار گرفت و بخشنامه بودجه سال 1385 نیز بر همین اساس تهیه و به کلیه دستگاه های اجرایی ابلاغ و در نهایت به مجلس تقدیم و به تصویب رسید (کردبچه، 1385).
بودجهبندی را، فرایند تخصیص منابع محدود به نیازهای نامحدود، می دانند . مجموع کوششهائی که صرف تدوین و تخصیص منابع می شود به منظور”حداکثر استفاده“ از منابعی است که معمولاً در حد کفایت نمینمایند و به اصطلاح اقتصادی، کمیاب هستند. بنابراین در راه رسیدن به اهداف مطلوب، ضرورت دارد به نحوی از هر یک از منابع محدود استفاده گردد که در تبدیل کل منابع به پول بتوان گفت که با حداقل هزینه, حداکثر استفاده به عمل آمده است.
تضاد و برخورد این دو واقعیت یعنی نامحدود بودن نیازها و محدود بودن منابع, انسان متفکر و اندیشمند را به چنین نتیجه گیری می رساند که از منابع محدود باید برای رفع نیازهای نامحدود آنچنان یاری گرفت که حد متناسب، رضایت به دست آید، و این نخستین تصور بودجه است و ضرورت بودجهنویسی نیز از همین مسئله ناشی می شود (آیت اللهی, 1374).
بودجهبندی اهداف و کاربردهای مختلفی در تنظیم, تصویب, اجرا و کنترل سیاستهای سازمانها دارد. در مرحله اول, بودجه بر مبنای چارچوب سیاستهای سازمان تنظیم میگردد و فعالیتهای مختلف برای رسیدن به اهداف توسعه سازمان پیش بینی می شود و این فعالیتها بین مجریان تقسیم می شود. در مرحله تصویب, بودجه وسیله کنترل قانونی است. در مرحله اجرا, بودجهبندی راهنمای مدیران در اجرای سیاستهای تدوین شده است و در نهایت بودجهبندی مهمترین ابزار کنترل و نظارت بر عملکرد سازمانها محسوب می شود. بنابراین اهداف و مقاصد بودجهبندی را در سطح کلان(دولت) که قابل تصمیم به سطوح سازمانی نیز می باشد, را می توان به شرح ذیل بیان کرد:
الف- بودجه وسیله ای برای تدوین و تنظیم برنامه های دولت و سازمانها است.
ب- بودجه وسیله تحصیل مجوز قانونی برای فعالیتهای دولتها و سازمانها است.
ج- بودجه راهنمای اجرای سیاستهای دولتی و سازمانها است.
د- بودجه قویترین وسیله کنترل قوه مجریه توسط قوه مقننه و وسیله آگاهی و اطمینان مردم از مصرف صحیح و قانونی منابع و وجوه عمومی است (ریاضی، محسن).
نقطه نظرات صاحب نظران پیرامون اصول بودجه با یکدیگر تفاوت دارند. ولی این تفاوت نظر کلی نبوده و در بعضی از این اصول یک توافق نظر ضمنی وجود دارد. همچنین پویایی وظایف و اختیارات سازمانها در طول زمان، این تفاوتها قابل توجیه میباشند. معمولاً اطلاق واژه اصل، بدانگونه از قواعد و مقررات صورت میگیرد که چه از نظر مکان و چه از نظر زمان غیر قابل تغییر باشند. در حالیکه نباید به دلایل بالا آنچه که به صورت متعارف اصول بودجه خوانده میشوند تحت شرایط متفاوت تغییر کرده و یا به راحتی و بدون ایجاد مسألهای از سوی سازمانی نادیده گرفته شوند. در نتیجه استفاده از کلمه اصل، برای بیان قواعد و ضوابط بودجه شاید چندان مناسب نباشد. به هر حال از آنجا که استفاده از این واژه در عمده کتابهای مالیه متداول است در اینجا نیز ما به تبعیت برای بیان و معرفی قواعد، مقررات و ضوابط مفید در تهیه و تنظیم بودجه از واژه اصل استفاده میکنیم (سعیدی، تهیه و تنظیم بودجه و تعاریف آن).
2-7-1- اصل سالانه بودن بودجه
در عمده تعاریف از بودجه اشاره شده است که بودجه یک پیشگویی است. از انجا که زمان در پیشگویی یک عامل عمده است، برای بودجه نیز زمان یک اصل محسوب می شود. اما چه مدت از زمان در بودجه مورد پیشگویی قرار میگیرد؟ الزاماً مدت زمان بودجه نمی تواند اصل باشد. به هر حال به صورت قاعده و عمدتاً بودجه برای یک سال تهیه می شود که با توجه به سال قانونی در ایران عرفاً یک سال شمسی است. به این صورت که خط مشیها، سیاستها، برنامهها، عملیات، درآمدها و هزینهها و بالاخره کلیه محتویات بودجه برای یک سال شمسی پیشگویی میگردد. (سعیدی، تنظیم بودجه و تعاریف آن)
2-7-2- اصل تعادل بودجه
بر اساس این اصل درصد رشد هزینهها نباید بیشتر از درصد رشد درآمد باشد شاید بتوان گفت که این اصل متأثر از دیدگاه کلاسیکها از دولت است که از نظر آنها دولت خوب آن است که حداقل درآمد را داشته و حداقل هزینه را انجام دهد و در امور اقتصادی دخالت نکند. در بسیاری از نوشتههای صاحبنظران، بودجه متأثر از اصل تعادل بودجه، اصل دیگری تحت عنوان اصل تقدم درآمدها بر هزینه، مطرح مینمایند. به این مفهوم که ابتدا درآمدها باید مشخص شود و محاسبه گردند، سپس بر اساس پیشگویی درآمد، هزینه را پیشگویی نمایند تا از حد درآمد تجاوز ننموده و تعادل بودجه به هم نخورد ( ابولحسنی، 1384).
2-7-3- اصل وحدت بودجه
بر اساس این اصل تمام برنامهها، فعالیتها و طرحهای سازمان، همچنین تمام درآمدها و هزینهها و در نتیجه «بودجه» تمام قسمت های سازمان، باید در یک جا نوشته شود و برای رسیدگی و تصویب ارائه گردد. طرفداران این اصل چنین اظهار مینمایند که اگر اصل وحدت بودجه رعایت نشود و در نتیجه هر قسمت سازمان برای خود بودجهای داشته باشد، تقارن منطقی زمانی و مکانی بین عملیات بخشهای متفاوت سازمان از میان خواهد رفت و پرهیز و جلوگیری از دوبارهکاریها دشوار می شود (سعیدی، تهیه و تنظیم بودجه و تعاریف آن).
2-7-4- اصل کاملیت یا جامعیت بودجه
در این اصل به موازات اصل وحدت بودجه، توصیه می شود تمام درآمدها و هزینههای سازمان، به هر شکل و صورتی که هست به شورای عالی سازمان ارجاع شود. ناخالص بودن بودجه به این معنی است که باید ارقام منظور در بودجه بدون آنکه درآمدها از هزینه ها تهاتر گردند در سند بودجه درج گردد. دو قاعده کلی از اصل جامعیت بودجه مستفاد می شود:
1) درآمدها و هزینهها همدیگر را تهاتر نکنند.
2) همه اقلام درآمدها و همه اقلام هزینهها در بودجه عمومی منعکس گردند و هیچ چیز از قلم نیافتد (قدیری اصل،1366 ).
– Maky