محصول نهایی فرایند حسابداری مالی، ارائـه اطلاعات مالی به استفاده کنندگان مختلف، اعم از استفاده کنندگان داخلی و استفاده کنندگان خارج از واحد تجاری، در قالب گزارشهای حسابداری است. آن گروه از گزارشهای حسابداری که با هدف تأمین نیازهای اطلاعاتی استفاده کنندگان خارج از واحد تجاری تهیه و ارائه میشود، در حیطه عمل گزارشگری مالی قرار میگیرد. گزارشگری مالی منعکسکننده حسابدهی واحد تجاری در قبال منابع آن است و از این رو مبنایی برای ارزیابی وظیفه مباشرت مدیریت و اتخاذ تصمیمات اقتصادی فراهم میآورد. صورتهای مالی به عنوان بخش اصلی فرایند گزارشگری مالی، به استفاده کنندگان مختلف در ارزیابی وضعیت مالی، عملکرد مالی و انعطافپذیری مالی واحد تجاری یاری میرساند (بیانیه مفاهیم نظری گزارشگری مالی ایران).
هدف صورتهای مالی عبارت از ارائـه اطلاعاتی تلخیص و طبقهبندی شده درباره وضعیت مالی، عملکرد مالی و انعطافپذیری مالی واحد تجاری است که برای طیفی گسترده از استفاده کنندگان صورتهای مالی در اتخاذ تصمیمات اقتصادی مفید واقع گردد.
در مفاهیم نظری گزارشگری مالی ایران، خصوصیات مختلفی برای ارائه صورتهای مالی ارائه شده است که از آن جمله میتوان به مسائل مربوط به شناخت درآمد و هزینه اشاره کرد. شناخت هزینه متضمن ملاحظه این امر است که آیا شواهد کافی مبنی بر وقوع کاهش در حقوق صاحبان سرمایه قبل از پایان دوره مورد گزارش وجود دارد یا خیر. اعمال احتیاط موجب میگردد که برای شناخت هزینه در مقایسه با شناخت درآمد، به شواهد وقوع و میزان اتکاپذیری اندازهگیری کمتری نیاز باشد. این رویکرد موجب ایجاد عدم تقارن زمانی در شناسایی درآمدها و هزینهها میشود که به طور کلی از آن تحت عنوان محافظهکاری یاد میکنند.
هرچند بسیاری از حسابداران بر وجود محافظهکاری در تنظیم صورت های مالی توافق دارند، تعریفی جامع و مانع از آن ارائه نشده است. باسو (1997، به نقل از بلیس، 1924) بیان میکند که حسابداران به طور سنتی محافظهکاری را با اعمال قاعدهی انتظار هیچ درآمدی را نداشته باشید اما انتظار همهی زیانها را داشته باشید میشناسند. به طور کلی محافظهکاری را به دو نوع محافظهکاری مشروط و غیرمشروط تقسیم میکنند. محافظهکاری مشروط همان تعریف باسو (1997) از محافظهکاری است که بیانگر تأییدپذیری متفاوت لازم برای شناسایی درآمدها و هزینهها است که منجر به کمنمایی سود و داراییها میشود. این نوع محافظهکاری را عدم تقارن زمانی سود نیز مینامند. نوع دیگر محافظهکاری که آن را محافظهکاری غیرمشروط مینامند مستقل از اخبار میباشد و از بهکارگیری آن دسته از استانداردهای حسابداری ناشی میشود که سود را به گونهای مستقل از اخبار اقتصادی جاری، میکاهند (آزاد، 1389).
در این تحقیق به بررسی دقیقتر محافظهکاری از منظر عدم تقارن زمانی سود پرداخته خواهد شد و اینکه آیا بخشی از این عدم تقارن زمانی سود میتواند از پدیدهی دیگری تحت عنوان چسبندگی هزینهها ناشی شود یا خیر؟.
1-2. تشریح و بیان موضوع
محافظهکاری به عنوان یکی از اصول کاربردی در تدوین استانداردهای حسابداری پایدار معرفی شده است. حسابداران در شناسایی سود و زیان تمایل دارند که درجه تأیید اخبار خوب (سود) نسبت به درجه تأیید اخبار بد (زیان) زیادتر باشد. بر این اساس، محافظه کاری مخلوق عدم تقارن در تأیید وضعیت سود و زیان است (باسو، 1997). همچنین از محافظهکاری به عنوان میزان تفاوت تأییدپذیری وضعیت شناسایی سود در مقابل زیان، یاد میشود. در این بیان، تأکید بر درجه تأییدپذیری سود در مقابل زیان است. تفاوت درجه تأییدپذیری سود در مقابل زیان به عدم تقارن در شناسایی سود و زیان منجر میشود (واتس، 2003).
میتوان از محافظهکاری به عنوان ساختاری نام برد که اگر بهدرستی عمل شود به حل بسیاری از مسائل نمایندگی و عدم تقارن اطلاعاتی منجر خواهد شد که بهطور کلی از شکاف روز افزون بین مدیران و تأمینکنندگان منابع مالی واحدهای تجاری ناشی میشود (کردستانی و امیربیگی لنگرودی، 1387). با توجه به اهمیت نقش محافظهکاری، نیاز به معیارهایی برای سنجش دقیق آن در گزارشگری مالی ضروری به نظر میرسد.
در دنیای امروز، سازمانها در جهت ادای وظایف مدیریتی و همچنین بهرهگیری مطلوب و بهینه از منابع، اطلاعات و تکنیکهای مختلفی را بکار میگیرند. از مهمترین ابزارهای تهیه چنین اطلاعاتی، حسابداری مدیریت است که وظیفه اصلی آن تأمین اطلاعات مورد نیاز مدیران سطوح مختلف سازمان است. مدیران از این اطلاعات برای برنامهریزی، کنترل منابع، ارزیابی عملکرد و تصمیمگیری استفاده میکنند. استفاده صحیح و بهینه از اطلاعات حسابداری مدیریت، کارایی، کنترل، سوددهی، نظارت و اثربخشی را افزایش میدهد (نصیرزاده، 1381).
یکی از مفروضات اولیه حسابداری مدیریت، بیانگر آن است که تغییرات هزینهها رابطهای متناسب با افزایش و کاهش سطح فعالیت دارد. اما این فرض با مطرح شدن بحث چسبندگی هزینهها توسط اندرسون، بانکر و جاناکرامان (2003)، مورد بحث قرار گرفته است؛ به این معنا که میزان افزایش در هزینهها با افزایش در سطح فعالیت، بیشتر از میزان کاهش در هزینهها در ازای کاهش در سطح فعالیت (به یک میزان مساوی) است.
مطالعات تجربی مختلف، یک ارتباط خطی تکهای بین سود و بازده سهام را نشان میدهد که اغلب، آنرا محافظهکاری مینامند که همان عدم تقارن شناسایی اخبار خوب در برابر اخبار بد است. از طرفی یک ارتباط خطی تکهای مشابه میتواند از یک منبع دیگر ناشی شود که آنرا چسبندگی هزینهها مینامند. چسبندگی هزینهها دلالت بر عدم تقارن واکنش هزینهها به افزایش و کاهش فروش دارد که به طور گسترده در مطالعات اخیر بر روی رفتار هزینهها، مستند شده است (مانند اندرسون، بانکر و جاناکرامان ، 2003؛ ویز، 2010).
عدم تقارن هزینهها به تغییرات فروش به دلیل چسبندگی هزینهها، موجب عدم تقارن رفتار سود شرکت میشود. به این دلیل که هزینهها علامت منفی دارند، چسبندگی هزینهها بر این موضوع دلالت میکند که سود باید واکنش کمتری به افزایش فروش نسبت به کاهش فروش، نشان دهد.
به این دلیل که تغییر فروش بهطور مثبت با بازده جاری سهام، همبستگی دارد، بازده مثبت به احتمال زیاد با افزایش فروش همراه (همجهت) خواهد بود، در حالی که ارتباط بین سود و فروش، ضعیفتر است. بهطور معکوس، زمانی که بازده منفی است، مشاهده کاهش فروش، محتملتر خواهد بود، در حالی که ارتباط بین سود و فروش، قویتر است. در نتیجه، زمانی که هزینهها چسبنده هستند، ارتباط بین سود و بازده سهام به احتمال زیاد، برای بازده منفی سهام نسبت به بازده مثبت سهام، قویتر خواهد بود، که این مسئله در تحقیقات پیشین، تحت عنوان محافظهکاری از آن یاد شده است (بانکر و همکاران، 2012).
با توجه به مطالبی که ذکر شد، میتوان نتیجه گرفت که چسبندگی هزینهها میتواند با محافظهکاری و محافظهکاری با چسبندگی هزینهها اشتباه گرفته شود. به عبارت دیگر، عدم تقارن زمانی سود میتواند از هر دو پدیده محافظهکاری و چسبندگی هزینهها ناشی شود. بنابراین سؤال اصلی این تحقیق، این است که آیا واقعاً بهطور همزمان، محافظهکاری و پدیده چسبندگی هزینهها وجود دارد و آیا چسبندگی هزینهها میتواند بر مقدار عدم تقارن زمانی سود شناساییشده ناشی از محافظهکاری اثر بگذارد یا نه؟
1-3. اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
اندازهگیری، فرایند توصیف برخی از ویژگیهای یک پدیده با بهره گرفتن از اعداد و ارقام به صورت قابل اطمینان و معتبر است. بنابراین،
یکی از مباحث مهم در هر پژوهش، اندازهگیری دقیق پدیدهها تا حدامکان است. با توجه به اینکه در پژوهشهای پیشین اثر متقابل محافظهکاری و چسبندگی هزینهها در نظر گرفته نشده است، به نظر میرسد میزان محافظهکاری برآوردشده بیش از مقدار واقعی آن اندازهگیری شده باشد. به همین منظور، هدف این تحقیق اندازهگیری دقیقتر محافظهکاری از منظر عدم تقارن زمانی سود میباشد.
1-4. نتایج مورد انتظار و اهداف اساسی پژوهش
هدف اصلی این پژوهش، بررسی عدم تقارن زمانی سود ناشی از محافظهکاری و چسبندگی هزینهها است. به عبارت دیگر، هدف این پژوهش ارائه و آزمون تجربی مدلی برای تفکیک اثر متقابل پدیده محافظهکاری و چسبندگی هزینهها است.
نتایج این تحقیق در برگیرندهی اطلاعات با اهمیتی در ارتباط با چگونگی رفتار هزینهها خواهد بود که میتواند توسط استفاده کنندگان بهویژه حسابداران، مدیران، تحلیلگران مالی و حسابرسان برای ارزیابیها و تصمیمگیریهای خود استفاده شود. اغلب نوشتهها و مباحث مطرح شده در کتب حسابداری مدیریت در ارتباط با چگونگی رفتار هزینهها، روشهایی (بهعنوان مثال روش تجزیه و تحلیل رگرسیون) را به منظور برآورد میانگین تغییرات در هزینهها به ازای یک واحد تغییر در محرک هزینه ارائه کردهاند. استفاده از چنین مدلهایی بدون توجه به ویژگی چسبندگی هزینهها به محاسبه کمتر از واقع تغییرات در هزینهها هنگام افزایش سطح فعالیت و محاسبه بیشتر از واقع تغییرات در هزینهها هنگام کاهش سطح فعالیت منجر خواهد شد.
اصول بودجهریزی انعطافپذیر نیز اغلب مبتنی بر فرض تغییرات متناسب هزینهها نسبت به تغییرات سطح فعالیت بودجه شده است. چنین روشهای بودجهریزی بدون توجه به ویژگی چسبندگی هزینهها احتمالاً با انحرافات زیادی مواجه خواهد شد.
روش معمول در تجزیه و تحلیل صورتهای مالی، محاسبه و مقایسه نسبت هزینهها (عملیاتی، اداری، عمومی و فروش) به فروش خالص برای شرکتهای یک صنعت یا یک شرکت در دورههای زمانی مختلف است. تحلیلگران مالی افزایش غیرمتناسب در هزینههای اداری، عمومی و فروش را یک علامت منفی بر ای عملکرد مالی مدیریت میدانند؛ زیرا این افزایش غیرمتناسب در هزینهها را احتمالاً ناشی از عدم کنترل صحیح هزینهها توسط مدیریت یا تلاشهای بینتیجه در امر فروش کالا میدانند. چنین تجزیه و تحلیلهایی ممکن است گمراه کننده باشد؛ زیرا فرض اساسی چنین تجزیه و تحلیلهایی تغییرات متناسب هزینهها با سطح فروش است در حالیکه با توجه به نتایج این پژوهش، چنین فرضی برای یک مجموعه از دادهها که در برگیرندهی دورههای افزایش و کاهش سطح فروش باشد، معتبر نیست.
حسابرسان نیز در هنگام بررسیهای تحلیلی فرض تغییرات متناسب هزینهها نسبت به تغییرات سطح فعالیت را پذیرفته و بهکار میگیرند. درک بهتر چگونگی تغییرات هزینههای عمومی، اداری و فروش نسبت به تغییرات فروش میتواند حسابرسان را در انجام هر چه بهتر بررسیهای تحلیلی یاری کند.
مدیریت واحدهای تجاری با در دست داشتن منابع و امکانات، به انجام پیشبینیهایی قابل اعتماد میپردازند و با انتشار عمومی این پیشبینیها، کارایی بازارهای مالی را افزایش میدهند. مطالعات پیشین نشان میدهند که پیشبینیهای مدیریت بر قیمت سهام، نقدینگی بازار سهام و پیشبینی تحلیلگران تأثیر میگذارد. بنابراین آگاهی دقیق از پدیده چسبندگی هزینهها و محافظهکاری، مدیران را در پیشبینی بهتر سودهای آتی، یاری میرساند.
بهطور معمول، مدیران تمایل دارند که وضعیت شرکت را بهتر از وضعیت واقعی آن نشان دهند، به همین منظور عدهای محافظهکاری را نوعی عامل بازدارندهی مدیریت برای بیان آیندهای بیش از حد خوشبینانه میدانند. بنابراین با محاسبه دقیقتر میزان محافظهکاری، سرمایهگذاران و سایر گروههای ذینفع، بهتر میتوانند نسبت به وضعیت جاری و آتی شرکت، قضاوت کنند.
1-5. استفاده کنندگان از نتایج پایاننامه
استفاده کنندگان از نتایج این تحقیق عبارتند از:
- دانشگاهیان و پژوهشگران
- بورس اوراق بهادار تهران
- مدیران شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و مدیران سایر شرکتها
- سرمایهگذاران بورس اوراق بهادار و هیئت مدیره شرکتها
- افراد و نهادهای حرفهای درگیر مسائل مالی و حسابرسان
1-6. فرضیات تحقیق
فرضیههای تحقیق به ترتیب زیر ارائه میگردد:
فرضیه شماره 1: با در نظر گرفتن اثر فروش، محافظهکاری منجر به عدم تقارن بین سود و بازده مثبت سهام در برابر بازده منفی سهام میشود.
فرضیه شماره 2: با در نظر گرفتن اثر بازده سهام، چسبندگی هزینهها منجر به عدم تقارن بین سود و افزایش در فروش در برابر کاهش فروش میشود.
فرضیه شماره 3: اگر محافظهکاری در دادهها وجود داشته باشد، با در نظر گرفتن اثر چسبندگی هزینهها عدم تقارن زمانی سود با توجه به واکنش به اخبار خوب در برابر اخبار بد، بایستی با افزایش اندازه شرکت، کاهش یابد.
فرضیه شماره 4: اگر محافظهکاری در دادهها وجود داشته باشد، با در نظر گرفتن اثر چسبندگی هزینهها عدم تقارن زمانی سود با توجه به واکنش به اخبار خوب در برابر اخبار بد، بایستی با افزایش نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری، افزایش یابد.
فرضیه شماره 5: اگر محافظهکاری در دادهها وجود داشته باشد، با در نظر گرفتن اثر چسبندگی هزینهها عدم تقارن زمانی سود با توجه به واکنش به اخبار خوب در برابر اخبار بد، بایستی با افزایش اهرم، افزایش یابد.
فرضیه شماره 6: اگر چسبندگی هزینهها در دادهها وجود داشته باشد، با در نظر گرفتن اثر چسبندگی هزینهها، میزان برآورد محافظهکاری کاهش مییابد.
17. روش تحقیق
این تحقیق از لحاظ همبستگی و روششناسی، از نوع شبهتجربی و در حوزه تحقیقات پسرویدادی و اثباتی حسابداری قرار دارد. این تحقیق با بهره گرفتن از اطلاعات واقعی صورت میگیرد و چون می تواند در فرایند استفاده از اطلاعات کاربرد داشته باشد، لذا نوعی تحقیق کاربردی محسوب می شود. روش پسرویدادی روشی است که در آن، تحقیق با بهره گرفتن از اطلاعات گذشته و مطالعه روابط گذشته متغیر وابسته و متغیرهای مستقل به بررسی روابط بین آنها می پردازد. به عبارت دیگر روش پسرویدادی روشی است که از روی اطلاعات گذشته و از روی معلول، به یافتن علت احتمالی می پردازد.
اطلاعات مورد نیاز این تحقیق، با مطالعه صورتهای مالی و یادداشتهای همراه صورتهای مالی جمعآوری شده است. جمعآوری داده ها با بهره گرفتن از نرمافزار پایگاه دادهای تدبیرپرداز و صحرا و برداشت مستقیم آنها از صورتهای مالی صورت گرفته است. صورتهای مالی شرکتها نیز از وب سایت مدیریت پژوهش، توسعه و مطالعات اسلامی سازمان بورس و اوراق بهادار استخراج شده است. برای آزمون فرضیه های تحقیق، پس از انتخاب شرکتهای نمونه و جمعآوری اطلاعات مربوطه، این اطلاعات با بهره گرفتن از نرمافزار صفحه گسترده اکسل پردازش شده و سپس با بهره گرفتن از نرمافزار SPSS 21 و Eviews 7 دادههای تحقیق تجزیه و تحلیل شدهاند. مدلهای مورد استفاده در این تحقیق نیز از نوع رگرسیون خطی چندمتغیره هستند.
1-8 . جامعه و نمونه آماری
جامعه آماری عبارتست از مجموعهای از افراد، اشیاء و … که حداقل در یک صفت مشترک باشند(خاکی، 1389، ص. 250). جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه شرکتهای پذیرفتهشده در شرکت بورس اوراق بهادار تهران از سال 1380 تا سال 1389 بهجز مؤسسات اعتباری و سایر نهادهای پولی، شرکتهای بیمه و صندوق بازنشستگی بهجز تأمین اجتماعی، سایر واسطهگریهای مالی و شرکتهای سرمایهگذاری است و نمونهگیری با اعمال معیارهای زیر صورت پذیرفته است:
- حذف شرکتهایی که در طی این دوره از لیست شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران حذف شدهاند.
- سال پذیرش شرکتها در بورس و اوراق بهادار تهران، قبل از سال 1379 باشد.
- سال مالی آنها منتهی به 29 اسفندماه باشد و در دوره مورد نظر تغییر سال مالی نداده باشند.
- در تمامی سالهای مورد بررسی در دو ماهه پایان سال، سهام آن ها حداقل یک بار مورد معامله قرار گرفته باشد تا بتوان قیمت بازار هر سهم را در پایان سال بهدست آورد.
- اطلاعات مورد نیاز برای انجام این تحقیق در مورد آن ها وجود داشته باشد.
پس از اعمال معیارهای مذکور، تعداد 58 شرکت به عنوان نمونه باقی مانده است و با توجه به ماهیت ترکیبی داده ها، تعداد مشاهدات این پژوهش 580 سال- شرکت میباشد
. پیوست استانداردهای حسابداری مالی ایران
. Basu
فرم در حال بارگذاری ...