مدیریت زنجیره تامین نه تنها به بررسی راه های ترویج هزینه در سراسر کانال های عرضه کالا و خدمـات می پردازد، بلکه باید بین تقاضای روز افزون مشتریان برای ارائه خدمات به موقع و کارآمد موازنه ایجاد کرده و از تحولات سریعی که در عرضه فناوری صورت می گیرد نیز، غافل نباشد. به عبارتی، مدیریت کارآمد زنجیره تامین به یک شرکت امکان می دهد تا تولید و انتقال محصولات در کل مسیر تولید و توزیع را،از تامین مواد اولیه یا قطعات گرفته تا قرار دادن محصول تمام شده در اختیار مشتریان،هماهنگ سازند. فن آوریهای پیشرفته چه ازجنبه های فرایندهای سازمانی و چه از جهت ارتباطات،کلید مدیریت زنجیره تامین امروزی هستند که با بهره گرفتن از این فناوری می توان موجودی انبار را به حداقل رساند و محصول را به موقع تحویل داد. در این راستا به کاربردن خردمندانه فناوری برای انتقال هدایت شده اطلاعات به این معنی است که تولید کننده گان می تواند به حداقل ها اکتفا کرده و فقط به تعداد مورد نیاز تولید و روانه انبار کنند و مرتبا” جای خالی محصولات تحویل شده به مشتری را پر نماید. تحویل سریع و مطمئن این فایده را نیز دارد که موجودی انبار با صرفه ترین حد خود حفظ شود . باگسترده شدن استفاده از فناوری های پیشرفته،تبدیل شدن زنجیره تامین به شبکه تامین وبا ورود بخش های منابع و تهیه تدارکات به اینترنت،لازم است شرکت ها با مدیریت کار آمد اطلاعات را به کار برند. امروزه هیچ شرکتی نمی تواند از مدیریت زنجیره تامین چشم پوشی کرده و انتظاربقاداشته باشد از اینرو،اندیشه زنجیره تامین به یک اندیشه رایج در همه شرکت های عمده درسراسر جهان تبدیل شده است و اگر تا چند سال پیش،دسترسی به بازار جهانی فقط در اختیار بزرگترین وموفق ترین شرکت ها بود، امروزه به برکت وجود فناوری پیشرفته از جمله اینترنت،حتی کوچک ترین شرکت ها نیز می توانندبه بازارها ونمایشگاهای اینترنتی وارد شده و کالای خود را به بهترین قیمت ها و شرایط عرضه کنند.
با توجه به محیط رقابتی امروزمدیریت زنجیره تامین به عنوان یک عامل استراتژیک در موفقیت سازمان ها شناخته شده است ومی تواند اثرات مثبت و محسوسی بر فعالیت های سازمان داشته باشد. تحولات روز افزون تکنولوژی، تغییر شرایط بازار، تغییر شیوه کسب و کار، انتظارات متفاوت و متغیر مشتریان و… از عوامل موثر بر تغییر زنجیره تامین شده است. در این محیط تجاری، نوآوری در محصولات و فرایند های سازمانی به عنوان عاملی حساس و حیاتی در موفقیت شرکت ها مطرح است. یکی اززمینه های نو آوری که مورد توجه و تمرکز بیشتری بوده است، اتخاذ فناوری اطلاعات است. فن آوری اطلاعاتی جدید، این قابلیت را دارد که بر ساختار سازمانی، استراتژی شرکت، مبادله مکاتبات و ارتباطات،روش های عملیاتی،روابط خریدار – عرضه کننده و قدرت چانه زنی تاثیر گذارد، همچنین این امکان را دارد که بهروری، انعطاف پذیری سازمان را افزایش دهد.
قبل از هر چیز لازم است تا در ابتدایی ترین فصل، کلیاتی درباره تحقیق موردنظر ارائه گردید. از این رو در این فصل سعی بر آن بود که با بیان مسئله اصلی تحقیق و تشریح مختصر موضوع و همچنین بیان ضرورت و فرضیات تحقیق که در واقع راهنمای اجرایی در مسیر تحقیق است به کلیات تحقیق اشاره شود. همچنین برای تمرکز تحقیق لازم است که قلمرو از بعد موضوعی، مکانی و زمانی بیان شود تا تحقیق در همین راستا پیش رود و در پایان فصل نیز با تعریف اصلاحات و واژه ها به رفع ابهامات و روشن تر شدن هر چه بهتر موضوع سعی شده است.
1-2) بیان مساله
در فضای کنونی اقتصاد جهانی که به سرعت در حال تغییر است، فشار به سازمان ها برای یافتن راه های جدید ایجاد ارزش برای مشتریان از طریق زنجیره تامین در حال افزایش است. سازمان ها به این نتیجه رسیده اند که برای افزایش و بهبود در سودآوری و کاهش هزینه ها باید روابط خود را با مشتریان تقویت کنند(عادل آذر و همکاران، 1391).
در فضای رقابتی تجارت امروز دنیا، شرکتها و سازمانها با بهره گیری از انواع فناوری و علوم مدیریت، اقدام به ایجاد مزایای رقابتی از طریق ابزارهای مدیریت داده و مدیریت دانش و بهینه سازی روندهای سازمانی مانند تولید و یا ارتباطات سازمان میکنند. یکی از مهمترین علوم مدیریتی که در این زمینه مباحث بسیار سودمندی را مطرح کرده است، مدیریت زنجیره تامین است. با بهره گیری از این ابزار هر سازمان قادرخواهد بود روابط تجاری خود را با بهینه سازی تبادل اطلاعات با همکاران تجاری نظیر تامین کنندگان مواد اولیه، توزیع کنندگان محصولات و پیمانکاران حمل و نقل کالا توسعه دهد. بدین ترتیب شرکت های خدماتی موفق خواهند شد تا در زمان بسیارکمتری مسئولیت های خود را انجام دهند و زمان و هزینه های اتلافی را پایین آورد(نقاده، 2012).
با افزایش پیچیدگی و گستردگی اجرای عملیات گازرسانی به روستاهها و شهرها و صنایع بزرگ ، تامین و نگهداری شبکهها و ایستگاه ها و سایر تاسیسات و برقراری جریان پیوسته گاز طبیعی برای مصرف کنندگان و در نهایت افزایش فشار مشتریان برای بروزرسانی و مکانیزه نمودن خدمات پس از فروش، هزینه های روز افزونی را در پی داشته است و بررسی و مطالعات میدانی در این زمینه نشان میدهد که عدم هماهنگی در اجرای فرایندهای مدیریت زنجیره تامین شرکت گاز استان گیلان یکی از عوامل مشکلات فوق الذکر می باشد. کیهارا(2001) تشخیص داده است که مدیریت زنجیره تامین یکی از بهترین ابزارها برای بهبود عملکرد سازمان. ویلا(2001) مدیریت زنجیره تامین را بعنوان مدیریت اطلاعات کاربردی و مالی در تبدیل مواد خام به محصول و ارتباط با تامین کنندگان مواد، صنعت گران، توزیع کنندگان و مصرف کنندگان تعریف کرد. مدل پذیرش و اجرای مدیریت زنجیره تامین بوسیله بچتل و جارایام (1997) چن و پاول راج(2004)، کوپر و همکارانش(1997) و یا منترز و همکارانش(2001) بررسی شده است. اما آزمایش کمی در این زمینه انجام شده است. بررسی های تجربی اولیه بوسیله ی سیگولینی و همکارانش(2004)، فاست و مگنان(2001)، (کوتزاب و همکارانش) و ویزفر(2003)وتلر ودیگران (2012) انجام شده است. اجرای مدیریت زنجیره تامین شامل: مدیریت زنجیره تامین داخلی. مدیریت زنجیره تامین مر تبط با هم، پذیرش فرایند های مربوط به مدیریت زنجیره تامین و اجرای مدیریت زنجیره تامین درداخل سازمان ها می باشد.اجرای مدیریت زنجیره تامین در سازمان ها، بصورت مجموعه فرایندهای تجاری داخلی و خارجی شرکت ها با تامین کننده ها و مصرف کننده ها و به منظور خلق ارزش ها و اصلاح کلی کارایی زنجیره ها فهمیده می شود(کوپر و همکارانش1997 و لمبرت و همکارانش1998). سطح اجرایی مدیریت زنجیره تامین در سازمان ها، بستگی به سطح کاربردی این فرایند در داخل سازمان با تامین کنندگان و مصرف کنندگان در خارج سازمان دارد. فرایندهای مربوط به مدیریت زنجیره تامین انبوهی از محصولات، خدمات، اطلاعات موردنظر و چیزهای باارزشی را برای مصرف کنندگان بهمراه اصلاح کارایی زنجیره تامین در هشت زمینه تولید می کند(کوپر و همکارانش1997، کراکستون و همکارانش2001 و لمبرت و همکارانش 2005). این هشت مورد عبارتند از:1- مدیریت ارتباط با مصرف کننده2- مدیریت سرویس دهی(خدمات) به مصرف کننده 3- مدیریت نیازمندی ها 4- اجرای دستورات5- مدیریت تولید6- مدیریت با تامین کنندگان7- مدیریت محصولات و تجاری سازی8-مدیریت عملکردها. “شرایط داخلی مدیریت زنجیره تامین” برای فرایندهای مدیریت زنجیره تامین و اجرای مدیریت زنجیره تامین در داخل سازمانی شرطی اساسی است. این شرایط به تعهدات و نیروهای انسانی و منابع مالی، پشتیبانی مدیریت ارشد، اهداف داخلی، میزان کارایی و میزان مهارت نیروی کار، سیستم اطلاع رسانی داخلی، بررسی تغییرات اطلاعات، آموزش، تشکیل گروه های فرایندسازی و هم چنین بررسی رفتارها و تغییرات انجام شده “تکالیفی” که می بایست قبل از تمرکز کردن روی اقدام کلی برای فرایندهای تجاری سازی با تامین کنندگان و سایر مصرف کنندگان انجام شود، مربوط می شود. بنابراین ساختار ساززماندهی یکی از موارد استراتژیک از اجزای مدیریت زنجیره تامین و پارامترهای مدیریت فرهنگی بوده و منابع انسانی نیز از پیش نیازهای آن برای هدایت سازمان ها در یک شرایط منسجم می باشد(بتچل و جاریام، 1997 و چن و پائول راج، 2004 و کوپر و همکارانف 1997، منتزر و همکاران، 2001، سیگولینی و همکاران 1994، فاوست و مگنان، 2001ف لمبرت و دیگران 2005).
شرایط ارتباطی مدیریت زنجیره تامین نیازهای اساسی ای هستند که از فرایندهای اجرایی مابین سازمان های مدیریت زنجیره تامین سرچشمه می گیرند. این شرایط شامل موارد زیر می باشند: مدیریت تقسیمبندی سیستم های طراحی کنترل، مدیریت تقسیم بندی اهداف و دیدگاه ها، ساختار سازمانی، شِمای سیستم پروژه ارتباطی، اعتمادسازی، ارتباط طولانی مدت قدرت(منظور قدرت در عملکردهاست)، سیستم منابع و ضررها، وابستگی درونی (متقابل)، اطلاعات تقسیم بندی شده در مورد وضعیت ها، اطلاعات طبقه بندی شده در مورد پیش بینی ها، اطلاعات طبقه بندی شده در مورد بهبود خدمات، فرهنگ سازمانی و بالاخره شیوه های مدیریت متعادل(چن و پل راج 2004، منتز و همکارانش2001، لمبرت و همکارانش 1998). پس از مشخص کردن “دلایل ریشه ای” در اجرای فرایندهای مدیریت زنجیره تامین در سازمان ها، علاقه مند هستیم تا بررسی کنیم که چقدر مدیریت زنجیره تامین در شرکت گار استان گیلان می تواند در مشخص کردن محرکها در اصلاح سطح مدیریت مدیریت زنجیره تامین موجود، لازم میباشد.
محقق به دنبال پاسخگویی به سوالات زیر می باشد:
– آیا مدیریت زنجیره تامین داخلی بر مدیریت زنجیره تامین مرتبط در شرکت گازاستان گیلان موثراست؟
– آیا مدیریت زنجیره تامین داخلی بر پذیرش فرایندهای مربوط به مدیریت زنجیره تا مین در شرکت گاز استان گیلان موثراست؟
– آیا مدیریت زنجیره تامین مرتبط به هم پذیرش فرایندهای مربوط به مدیریت زنجیره تامین شرکت گاز استان گیلان موثراست؟
– آیا مدیریت زنجیره تامین داخلی بر اجرای مدیریت زنجیره تامین شرکت گاز استان گیلان موثر است؟
– آیا مدیریت زنجیره تامین مرتبط بر اجرای مدیریت زنجیره تامین در شرکت گاز استان گیلان موثر است؟
– آیا پذیرش فرایندهای مربوط به مدیریت زنجیره تامین بر اجرای مدیریت زنجیره تامین شرکت گاز استان گیلان موثر است؟
1-3) اهمیت و ضرورت تحقیق
با توجه به اینکه صنعت نفت و گاز کشور تحت تحریم های خارجی قرار دارد، چالش های عدیده ای در توسعهی میادین گازی و پالایشگاه های کشور بوجود آمده است. به نظر می رسد توسعه این صنعت در افق چشم انداز سال 1404 با موانع و مشکلات بسیاری روبرو خواهد شد و دسترسی به اهداف تعیین شده برای هر بخش از این صنعت با اجرای روش حاضر، غیرقابل دسترس به نظر میرسد. از این روی اجرای سیستم های مدیریتی و تغییر در دیدگاه مدیریتی، بیش از پیش ضروری می باشد.
از طرفی بر اساس چشم انداز و بیانیه ماموریت شرکت گاز استان گیلان ، این شرکت قصد دارد در افق چشمانداز سال 1404 در استانی سبز، با ارائه خدمات کیفی و پوشش کامل گازرسانی ، تبدیل به یکی از سه شرکت برتر گاز استانی در کشور شود.
می توان گفت که هدف نهایی این شرکت، تامین رفاه، اطمینان و رضایت هر چه بیشتر مشتریان خود در بخش های خانگی، تجاری و صنعتی می باشد. با عنایت به چالش هایی که ذکر شد، رسیدن به این اهداف با مشکل مواجه شده است. تا کنون شرکت گاز استان گیلان مدیریت زنجیره تامین کالا را اجرا نموده، ولیکن برای دستیابی به هدف گفته شده، نیازمند به بهبود در اجرای مدیریت زنجیره تامین در تمامی فرایندهای کنونی می باشد.
پروژه های بخش گاز نیازمند مواد، تجهیزات، تسهیلات و تأمین کنندگانی از سازمان های دیگر هستند و عملکرد یک پروژه تحت تأثیر فعالیت های سایر سازمان هایی قرار می گیرد که یک زنجیره تأمین را تشکیل می دهند. با توجه به توسعه و گسترش پروژه های مختلف و متنوع، به ویژه در خطوط انتقال شرکت های گاز استانی، طبق قوانین دولت این شرکت ها نباید وارد امور اجرایی شوند و باید با تأمین کنندگان و پیمانکاران برای انجام امور اجرایی قرارداد ببندند و مناقصه کنند. درنتیجه بعد جدیدی از همکاری میان شرکت های متعدد با شرکت های مسئول در بخش گاز ایجاد شده است. با توسعه روابط با تأمین کنندگان مختلف و پیمانکاران و تغییرات مکرر در قوانین و مقررات دولت، زمینه بروز ریسک های مختلف فراهم می شود که گاه با اثرگذاری آن ها بر یکدیگر، شدت پیامدها و اثرات آن بر سازمان افزایش می یابد. در پروژه های شرکت های گاز استانی نیز عواملی چون کارفرما، تأمین کننده، پیمانکار اصلی و جزئی دخیل هستند تا پروژه را به هدف نهایی آن که تحویل به موقع پروژه با کیفیت مورد نظر است، برسانند. در این پروژه ها، شرکت های گاز استانی در نقش کارفرما پروژه را تعریف می کنند و بهره بردار نهایی و استفاده کننده پروژه هستند. کارفرما برای اجرای طرح، آن را در اختیار پیمانکار اصلی پروژه قرار می دهد تا پروژه را به صورت عملیاتی شروع کند. انتخاب پیمانکار از طریق انجام مناقصه صورت می گیرد. پیمانکار اصلی نیز به نوبه خود با مشخص کردن پیمانکار فرعی، پروژه را عملیاتی می کند(شفیع زاده ،1389).
1-4) چارچوب نظری تحقیق
هر تحقیق به یک چهارچوب نظری نیاز دارد، چهارچوب نظری الگویی است که فرد محقق بر اساس آن درباره روابط بین عواملی که در ایجاد مسأله مهم تشخیص داده شده اند، نظریه پردازی می کند. چهاچوب نظری ضرورتاً نباید سخن محقق باشد و گاه به طور منطقی از نتایج تحقیقات قبلی پیرامون مسأله نشأت می گیرد. در بسیاری موارد ادغام باورهای منطقی فرد محقق و تحقیقات مرتبط منتشر شده با مسأله چهاچوب در ایجاد مبنایی برای بررسی موضوع تحقیق نقش محوری دارد. به طور کلی می توان گفت چارچوب نظری مبنایی است که تمام تحقیق بر روی آن قرار داده می شود (خاکی، غلام رضا ، 1390 ، ص 163).
شکل 1-1 : مدل مفهومی پژوهش(Teller, Kotzab & Grant, 2012)
1-5) اهداف تحقیق
– سنجش مدیریت زنجیره تامین داخلی ، مدیریت زنجیره تامین مرتبط، پذیرش فرایندها مرتبط با مدیریت زنجیره تامین و اجرای مدیریت زنجیره تامین در شرکت گاز استان گیلان.
– سنجش اثر مدیریت زنجیره تامین داخلی، بر مدیریت زنجیره تامین مرتبط در شرکت گاز استان گیلان.
– سنجش اثر مدیریت زنجیره تامین داخلی بر پذیرش فرایندهای مربوط به مدیریت زنجیره تامین شرکت گاز استان گیلان.
– سنجش اثر مدیریت زنجیره تامین مرتبط بر پذیرش فرایندهای مدیریت زنجیره تامین شرکت گاز استان گیلان.
– سنجش اثر مدیریت زنجیره تامین داخلی بر اجرای مدیریت زنجیره تامین شرکت گاز استان گیلان.
– سنجش اثر مدیریت زنجیره تامین مرتبط بر اجرای مدیریت زنجیره تامین شرکت گاز استان گیلان.
– سنجش اثر پذیرش فرایندهای مربوط به مدیریت زنجیره تامین بر اجرای مدیریت زنجیره شرکت گاز استان گیلان.
1-6) فرضیه های تحقیق
– مدیریت زنجیره تامین داخلی بر مدیریت زنجیره تامین مرتبط در شرکت گازاستان گیلان موثراست.
– مدیریت زنجیره تامین داخلی بر پذیرش فرایندهای مربوط به مدیریت زنجیره تا مین در شرکت گاز استان گیلان موثراست.
– مدیریت زنجیره تامین مرتبط بر پذیرش فرایندهای مربوط به مدیریت زنجیره تامین شرکت گاز استان گیلان موثراست.
– مدیریت زنجیره تامین داخلی بر اجرای مدیریت زنجیره تامین شرکت گاز استان گیلان موثر است.
– مدیریت زنجیره تامین مرتبط بر اجرای مدیریت زنجیره تامین در شرکت گاز استان گیلان موثر است.
– پذیرش فرایندهای مربوط به مدیریت زنجیره تامین بر اجرای مدیریت زنجیره تامین شرکت گاز استان گیلان موثر است.
1-7) تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای تحقیق
تعریف یک مفهوم به وسیله مفاهیم دیگر که معمولا از مطالعات و نظریه های موجود نشات می گیرد و با بیانی علمی ارائه می شود. بدیهی است در هنگام تعریف ذکر منبع مورد استفاده ضرورتی اجتناب ناپذیر است. در تعاریف عملی محقق به مشخص ساختن و تعریف نمودن آن متغیر و تعیین کردن عملیات و معیارهای تجربی که برای اندازه گیری و سنجش آن لازم است می پردازد.
1-7-1) تعاریف مفهومی متغیرهای تحقیق
مدیریت زنجیره تامین: مدیریت زنجیره تامین عبارتست از فرایند یکپارچه سازی فعالیتهای زنجیره تامین و نیز جریانهای اطلاعاتی مرتبط با آن از طریق بهبود و هماهنگ سازی فعالیت ها در زنجیره تامین تولید و عرضه محصول. (Laudon & Laudon, 2002).
مدیریت زنجیره تامین داخلی: شامل همه پردازشهای استفاده شده به وسیله یک سازمان در تبدیل داده های حمل شده به سازمان به وسیله تامین کنندگان به خروجی هاست، از زمانی که مواد وارد سازمان می شود تا زمانی که محصول نهایی برای توزیع به خارج سازمان حرکت می کند؛ فعالیتها اینجا شامل حمل مواد، مدیریت موجودی، ساخت وکنترل کیفیت است.
مدیریت زنجیره تامین مرتبط: زنجیره ای است که همه فعالیتهای مرتبط با جریان کالا وتبدیل مواد، ازمرحله تهیه ماده اولیه تا مرحله تحویل کالای نهایی به مصرف کننده را شامل می شود.
پذیرش فرایندهای مدیریت زنجیره تامین: گردش مناسب و انتقال صحیح اطلاعات باعث میشود تا فرایندها موثرتر و کاراتر گشته و مدیریت آنها آسانتر گردد . در بحث زنجیره تامین -همانگونه که گفته شد- اهمیت موضوع هماهنگی در فعالیتها بسیار حائز اهمیت است.
اجرا مدیریت زنجیره تامین: اجرای مدیریت زنجیره تامین زمانی می تواند در سازمان ها مفید واقع شود و می تواند که به اهداف خود برسد که بتواند در تعامل با اهداف و اجزای سازمان به خوبی خود را نشان دهد(Harrison,Francis.2005).
1-7-2) تعاریف عملیاتی متغیرهای تحقیق
مدیریت زنجیره تامین داخلی: در این تحقیق؛ مدیریت زنجیره تامین داخلی، بر اساس طیف پنج گزینه ای لیکرت که شامل 13 سوال (1 تا 13 ) سنجیده شده است. از جمله شاخص هایی که برای سنجش مدیریت زنجیره تامین داخلی، به کار گرفته شده عبارت است از : سودمندی کارکنان، سودمندی منابع مالی، حمایت مدیریت ارشد، مشخص بودن اهداف داخلی، استفاده از فناوری اطلاعات، قابلیت پردازش اطلاعات، تبادل اطلاعات با سایر اعضا، آموزش لازم، افراد متشکل از زمینه های متفاوت، کسب تخصص لازم، ارتباط با سایر اعضا، اجرای متقابل وظایف، فرایند ارزیابی داخل شرکت (Kotzab et al.,2006).
مدیریت زنجیره تامین مرتبط: در این تحقیق؛ مدیریت زنجیره تامین مرتبط، بر اساس طیف پنج گزینه ای لیکرت که شامل 14 سوال (14 تا 27 ) سنجیده شده است. از جمله شاخص هایی که برای سنجش مدیریت زنجیره تامین مرتبط، به کار گرفته شده عبارت است از : فرایند ارزیابی سایر اعضا، وجود توافق همکاری در اهداف، وجود گروه پروژه زنجیره تامین، اثرگذار بودن تصمیمات بر سایر اعضا، تمایل به اعتماد سازی، ارتباط بلند مدت با سایر شرکتها، توزیع قدرت یکسان، توزیع سود و زیان بین شرکت و اعضا، وابستگی متقابل بین شرکت و اعضا، مبادله منابع اطلاعاتی با سایر، مبادله اطلاعات دریافتی، مبادله ارائه خدمات با کیفیت، فرهنگ همکاری با سایر اعضا، تصمیم گیری مدیران ارشد (Cigolini et al.,2004).
پذیرش فرایند مدیریت زنجیره تامین: در این تحقیق؛ پذیرش فرایند مدیریت زنجیره تامین، بر اساس طیف پنج گزینه ای لیکرت که شامل 8 سوال (28 تا 35 ) سنجیده شده است. از جمله شاخص هایی که برای سنجش پذیرش فرایند مدیریت زنجیره تامین، به کار گرفته شده عبارت است از : مطابقت سفارشات دریافتی، پیش بینی نیازهای آتی مصرف کنندگان، تنظیم ظرفیت ارائه خدمات، اطلاع رسانی به مصرف کنندگان، کمک از تامین کنندگان، توانایی جبران ضرر خدمات، راهگشایی در بهینه سازی اطلاعات، همکاری چند جانبه با تامین کنندگان (Lambert et al.,1998).
اجرا مدیریت زنجیره تامین: در این تحقیق؛ اجرا مدیریت زنجیره تامین، بر اساس طیف پنج گزینه ای لیکرت که شامل 3 سوال (36 تا 38 ) سنجیده شده است. از جمله شاخص هایی که برای سنجش اجرا مدیریت زنجیره تامین، به کار گرفته شده عبارت است از : منابع مشترک با تامین کنندگان، منابع مشترک با مصرف کنندگان، منابع مشترک در داخل شرکت (Mentzre et al.,2001).
1-8) قلمرو پژوهش
از ابتدا باید بدانیم که در چه گستره ای پژوهش خواهیم نمود و این امر را به روشنی در پژوهش خود مطرح سازیم تا دیگران به درستی متوجه شوند که قلمرو پژوهش کجاست.
1-8-1) قلمرو موضوعی پژوهش
قلمرو موضوعی پژوهش حاضر از لحاظ موضوعی به بررسی بهبود اجرای مدیریت زنجیره تامین می پردازد که در حوزه مدیریت استراتژیک قرار دارد.
1-8-2) قلمرو مکانی پژوهش
این پژوهش به بررسی موضوع در شرکت گاز استان گیلان میپردازد.
1-8-3) قلمرو زمانی پژوهش
محدوده زمانی انجام پژوهش با برآوردهای انجام گرفته و اطلاعات این تحقیق در شش ماه اول (بهار و تابستان) 94 جمع آوری شده است.
Theoritical Fromework
………………………………………………………………………………………………………………..87
5-2 محاسبه حداقل معاش……………………………………………………………………………………………88
5-2-1 برآورد حداقل معیشتها برای گروههای کالایی…………………………………………………88
5-3 آزمون فرضیهها……………………………………………………………………………………………………89
5-3-1 فرضیه اول……………………………………………………………………………………………………..89
5-3-2 فرضیه دوم ……………………………………………………………………………………………………..90
5-4 تحلیل کلی نتایج………………………………………………………………………………………………….90
5-5 پیشنهادات…………………………………………………………………………………………………………..90
5-6 محدودیتها……………………………………………………………………………………………………….91
منابع و مآخذ………………………………………………………………………………………………………………….92
پیوست…………………………………………………………………………………………………………………………99
تعریف مسئله و بیان سؤالهای اصلی تحقیق
به طور سنتی سیاستهای اقتصادی در ایران بر مبنای دسترسی آسان به انرژی در قیمتهای بسیار پایین برای تأمین مالی برنامههای توسعه اقتصادی کشور بنا گردیده است(فرزانگان، مارک وادت؛2009) ،که این عامل منجر به استفاده بیش از اندازه از انرژی گردیده است. همانطور که نمودار شماره یک نشان میدهد، میزان مصرف داخلی انرژی در ایران در مقایسه با استاندارهای بینالمللی بسیار بالا میباشد و نهایتاً رشد تقاضای انرژی بسیار فراتر از نرخ رشد درآمد سرانه در اکثر کشورهای با درآمد پایین و یا درآمد بالا میباشد.
نمودار 1: رشد مصرف انرژی توسط خانوارها و بخشهای منتخب در سال های 1995 تا 2006
ماخذ:اصلاح قیمت های حاملهای انرژی در جمهوری اسلامی ایران. مترجم: حسنزاده،علی ( به نقل از برآورد صندوق بین المللی پول و اتحادیه اروپا)
مصرف انرژی بر حسب رشد درآمد سرانه از رشد متوسطی )حدود چهار درصد در سال( برای سالهای 1978 2002 ) برخوردار بوده است )یعنی چهار برابر سریعتر از میزان آن در کشورهای با درآمد بالا و پایین). در دوره زمانی (2002-2003) میزان مصرف نفت در ایران (5/1 میلیون بشکه در روز) مشابه میزان مصرف نفت در کشور اسپانیا می باشد، با این تفاوت که در آن دوره تولید ناخالص داخلی اسپانیا شش برابر ایران بوده است.
از طرفی بهای ارزان انرژی منجر به تشویق به استفاده ناکارا و زیاد از منابع انرژی بر و همچنین مصرف مازاد درآمد انرژی گردیده است.( ماریاما و اکلمن،به نقل از حسن زاده؛ 2009). میزان مصرف انرژی در تولید الکتریسیته در ایران، بیشتر از متوسط کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه ((OECD میباشد.
بهای ارزانقیمت انرژی به طور بسیار نامناسبی منافع خود را به گروههای ثروتمند میرساند و آثار مخربی را بر محیطزیست وارد می کند. خانوارهای ثروتمند که استطاعت داشتن واحدهای مسکونی بزرگتر را دارند و از وسایل انرژیبر و اتومبیلهای بزرگتر بهرهمند میباشند، به طور نامناسبی از ثروت سوختهای فسیلی )هیدروکربن) سود میبرند.
با توجه به موارد بالا افزایش قیمتهای حامل انرژی در اقتصاد ایران امری اجتنابناپذیر به نظر میرسد. اما نکتهای که در اینجا بسیار مهم است و دولتمردان باید بیش از هر موضوعی بدان توجه داشته باشند این حقیقت است که تمام سیاستهای اقتصادی دولت میتواند به نوعی بر رفاه خانوارهای اقتصادی تأثیرگذار باشد. وضع مالیات، پرداخت یارانه، اصلاحات آموزشی، برنامههای بهداشتی، مقررات زیستمحیطی، دگرگونی در نظام تأمین اجتماعی، هدفمند کردن یارانهها و آزادسازی تجاری همگی سیاستهایی هستند که از راههای گوناگون بر رفاه اقتصادی تأثیرگذار میباشند.
بیتردید تغییرات قیمتی را باید از مهمترین عواملی که به عنوان مکانیزم انتقال سیاستهای دولت بر رفاه اقتصادی عمل میکند، دانست. با تغییر در قیمتها ، ترجیحات مصرفکنندگان تغییر کرده و تخصیص منابع متحول میشود. بنابراین دولتها همواره در اعمال اینگونه سیاستگذاریها باید به این امر توجه کنند که این سیاستگذاریها و تعدیلات قیمت چگونه بر رفاه افراد تأثیر میگذارند. حال با توجه به اینکه بیشتر سیاستهای دولت از طریق مکانیزم تغییر قیمتهای نسبی انجام میپذیرد(فلاحی، 1392)، لذا لازم است اثرات این تغییرات قیمت بر رفاه اقتصادی مورد سنجش قرار گیرد.
در هر حال باید توجه داشت در هر جامعه و اقتصاد برای شکلگیری شکوفایی اقتصادی، سرمایهگذاری، برنامهریزی و هر فعالیت اجتماعی دیگر به حداقل زمینه مطمئن و آرام نیاز است، که ایجاد اینگونه امنیتها بدون ایجاد یک سطح نسبی رفاه در سطح جامعه امری نسبتاً غیرممکن به نظر میرسد. بدین ترتیب باید اذعان نمود، رفاه عملاً در زمره اهداف و ارزشهای اصولی و لازمه هر جامعهای قرار دارد. پس میتوان گفت که احساس رفاه علاوه بر اینکه یک نیاز برای انسانها است، عامل بسیار مهمی در پیشرفت و توسعهی هر کشور است.
از طرفی باید توجه نمود رفاه و بهزیستی (به معنای بهتر زیستن ) تنها به اقشار آسیبپذیر و یا گروه خاصی از افراد جامعه محدود نمیشود، بلکه ابعاد بسیار گستردهتری را در بر میگیرد. همان طور که در تعریف سازمان بهداشت جهانی به سلامت از جنبه مثبت آن تأکید شده است و فردی واجد سلامت شناخته میشود که به لحاظ زیستی، روانی و اجتماعی از شرایط معینی برخوردار باشد، همین شرایط در شکل گستردهتر در مورد رفاه افراد نیز صدق میکند. به نوعی میتوان گفت مباحث مربوط به رفاه از جمله سلسله مباحثی است که کل جامعه را در بر میگیرد. اما موضوعی که باید بدان توجه نمود این است که، سیاستهای اعمالشده در یک سیستم نمیتواند اثرات یکسانی بر گروههای مختلف موجود در آن جامعه داشته باشند؛ ممکن است گروهی منفعت و گروههای دیگری بر اثر اعمال این سیاستها دچار خسران شوند، اما آنچه که مهم است این است که بدانیم، که آیا آثار یک تغییر بر روی افراد جامعه که در نتیجه آن بعضی منفعت کسب میکنند و بعضی دیگر دچار خسران میشوند، مطلوب است یا خیر؟
حال با توجه به مطالب فوق، این مطالعه بررسی اثرات رفاهی افزایش قیمت برق در سطح جامعه را با توجه به اثرات رفاهی در دهکهای مختلف درآمدی (هزینهای) انجام میدهد، وسعی در پاسخگویی به سؤالات زیر را خواهد داشت:
1-2 سؤالهای اصلی تحقیق
سؤال اول: آیا افزایش قیمت برق بر مصرف برق در بخش خانگی شهری اقتصاد ایران موثر میباشد؟
سؤال دوم: آیا اثرگذاری افزایش قیمت برق بر رفاه دهکهای مختلف درآمدی شهری در کشور یکسان میباشد؟
1-3 ضرورت انجام تحقیق
مفهوم رفاه در طول سال های اخیر به صورت جدی مورد علاقه جامعه شناسان، اقتصاددانان و سایر رشته های مرتبط با توسعه قرار گرفته است .در واقع از دهه 1980 به بعد در تعریف رفاه اجتماعی تغییر و تحول بسیاری پدید آمده است .( هزارجریبی، صفری شالی؛ 1390 ) متون مرتبط با جامعه شناسی و اقتصاد نشان می دهد که رفاه و بهزیستی (به معنای بهتر زیستن ) تنها به اقشارآسیب پذیر و یا گروه خاصی از افراد جامعه محدود نمی شود، بلکه ابعاد گسترده تری پیدا کرده است. همان طور که در تعریف سازمان بهداشت جهانی به سلامت از جنبه مثبت آن تأکید شده است و فردی واجد سلامت شناخته می شود که به لحاظ زیستی، روانی و اجتماعی از شرایط معینی برخوردار باشد، همین شرایط در شکل گسترده تر در مورد رفاه افراد نیز صدق می کند .
بنابراین، رفاه اجتماعی در هر جامعه از اساسی ترین نیازهای اجتماعی است که افراد جامعه باید از آن برخور دار باشند. رفاه باعث خلق امنیت، احساس آرامش و اطمینان همه جانبه نسبت به حال و آینده است. بنابراین تأمین رفاه شهروندان را باید یکی از مهمترین وظایف دولتها دانست.
در هر جامعه و اقتصاد برای شکلگیری شکوفایی اقتصادی، سرمایهگذاری، برنامهریزی و هر فعالیت اجتماعی دیگر به حداقل زمینه مطمئن و آرام نیاز است، که وجود اینگونه امنیتها نشاندهنده وجود رفاه در جامعه است. بدین ترتیب رفاه عملاً در زمره اهداف و ارزشهای اصولی و لازمه هر جامعهای قرار میگیرد. پس میتوان گفت که احساس رفاه علاوه بر اینکه یک نیاز برای انسانها است،عامل بسیار مهمی در پیشرفت و توسعهی هر کشور است. با توجه به موارد بالا باید بیان نمود که، سلسه مباحث پیرامون رفاه میتواند به عنوان یک راهنمای مناسب برای دولت مردان یک کشور برای هر چه بهتر ورود یافتن به این زمینه با توجه به ابزار در اختیار خویش، شود.
از طرفی دیگر، کشور ما حدود 1% جمعیت جهان را دارد این در حالی است که در حدود 2% از انرژی جهان را مصرف می کند . استفاده از برق ، گاز و سوخت مایع جهت گرمایش از مدتها پیش برای ما به صورت امری عادی درآمده و امروزه هیچ منزلی نمیتواند بدون استفاده از تجهیزاتی همانند تجهیزات گرمایشی و سرمایشی ، روشنایی قابل سکونت باشد . سالهاست که بهای انواع انرژی افزایش ناچیزی داشته و انرژی گرمایشی با شرایط مناسبی در دسترس میباشد ، ولی این وضعیت به دلیل شرایط جهانی و افزایش بهای انرژی ( نفت ، برق و گاز) در حال تغییر است. تولید برق بسیار پر هزینه است به طوری که برای تولید 1واحد برق حدود 1000 دلار سرمایهگذاری اولیه نیاز است و در طول استفاده از تأسیسات ، هزینههای جاری نیز به آن افزوده میشود .در میان بخشهای مصرفکنندهی انرژی، بخش خانگی بیشترین درصد مصرف برق را به خود اختصاص داده است. به طوری که به دلیل پایین بودن قیمت برق ، رعایت اصول استاندارد، الگوی مصرف مناسب و صرفه جوئی در مصرف برق برای خانوارها کم اهمیت بوده است ( صادقی و همکاران 1391).
بنابراین نتایج حاصل از انجام این تحقیق میتواند به عنوان راهنمایی برای عملکرد هرچه بهتر دولت بالاخص وزارت خانههای اقتصاد و نیرو و همچنین شرکت تولید و توزیع برق ایران (توانیر) قرار گیرد، بدین ترتیب که دولت با توجه نتایج حاصل از این نوع مطالعات میتواند تصمیم بهتری مبنی بر ادامه و یا تغییر در ساختارهای سیاستی خویش در اقتصاد کشور گرفته، و عملکرد مناسبتری را داشته باشد.
1-4 فرضیه های تحقیق
فرضیه اول: افزایش قیمت برق بر مصرف برق در بخش خانگی شهری اقتصاد ایران موثر میباشد.
فرضیه دوم: افزایش یکسان قیمت برق باعث کاهش بیشتر رفاه دهکهای درآمدی پایین نسبت به دهکهای درآمدی بالا در بخش شهری اقتصاد ایران میشود .
1-5 اهداف اصلی تحقیق
اهداف اصلی این پژوهش عبارتاند از:
بررسی آثار افزایش قیمت برق در سطح مصرف برق در بخش خانگی شهری در ایران
بررسی آثار افزایش قیمت برق بر سطح رفاه دهکهای مختلف درآمدی خانوارهای شهری در ایران
1-6 نتایج مورد استفاده پس از انجام تحقیق
نتایج حاصل از این پژوهش میتواند به عنوان راهنمایی برای سیاستگذاران اقتصادی در صنعت واقع گردد، بدین ترتیب که سیاستگذاران میتوانند نگرش و همچنین نحوه عملکرد خویش را نسبت به افزایش قیمت برق ، بصورت یکسان را اصلاح نمایند.
1-7 استفاده کنندگان از نتیجه پایاننامه
این پژوهش می تواند در صورت صلاحدید هر یک از ارگانهای زیر به عنوان یک پژوهش علمی مورد استفاده قرار گیرد:
دولت، وزارت اقتصاد، وزارت نیرو، وزارت رفاه و کار و امور اجتماعی، شرکت تولید و توزیع برق ایران (توانیر)
1-8 روش و ابزار گردآوری اطلاعات
روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانهای بوده و دادههای مورد استفاده از مرکز آمار و بانک مرکزی ایران تهیه گردیده است.
1-9 جنبه جدید بودن و نوآوری تحقیق
در این پژوهش با بهره گرفتن از مدل تقاضای تقریباً ایده آل و استخراج کشش قیمتی و درآمدی به بررسی تأثیرات افزایش قیمت برق بر رفاه خانوارهای شهری در اقتصاد ایران پرداخته شده است. این در حالی است که در مطالعات مشابه صورت گرفته در ایران اثرات افزایش قیمت سوختهایی همچون بنزین که بر خلاف برق بعنوان یک کالای تقریباً بدون جانشین (یعنی اینکه انرژی برق و سایر سوختهای جایگزین نمیتوانند به راحتی جانشین یکدیگر شوند (لطفعلی پور و لطفی (1383)) محسوب میشود، به نسبت دارای جانشینهای مناسبی میباشد، بررسی شده است.
1-10 قلمرو تحقیق
قلمرو مکانی مطالعه فوق کل مناطق شهری کشور ایران را در بر میگیرد و همچنین از بعد زمانی این مطالعه از داده های بین سالهای 86 تا 91 اقتصاد ایران را در بر میگیرد.
1-11 جامعه و نمونه آماری
جامعه آماری این پژوهش کل بخش خانگی شهری اقتصاد ایران را شامل میشود.
1-12 روش تحقیق
این مطالعه به جهت نوع تحقیق یک تحقیق کاربردی و ابزار جمع آوری اطلاعات در آن، کتابخانهای میباشد. در این مطالعه ابتدا به تصریح مناسب مدل و جمع آوری اطلاعات و دادههای مورد نیاز پرداخته میشود. دادههای این تحقیق از دو جنبهی زمان و واحدهای مقطعی برخوردارند، همچنین تعداد مشاهدات در طی سالها و برای طبقات مختلف مساوی نیست، بنابراین در این مطالعه داده ها، دادههای ادغامشده نابرابر خواهند بود. این دادهها هر ساله بر اساس طبقهبندی خاص SNA از طریق نمونهگیری گردآوری میشود. اطلاعات مربوط به شاخص قیمتها نیز توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در ترازنامه بانک مرکزی (همچنین در مجله بانک مرکزی و در سالنامههای آماری سالهای مختلف) منتشر میشود. مخارج خانوار و هزینه زیرگروههای مختلف آن نیز هر ساله توسط مرکز آمار ایران با عنوان « نتایج تفصیلی آمارگیری از هزینه و درآمد خانوارهای شهری» انتشار مییابد.
1-13 روش تجزیه و تحلیل اطلاعات
روشی که برای تجزیه و تحلیل اطلاعات در این پایاننامه مورد استفاده قرار میگیرد یک روش تحلیلی – توصیفی میباشد. در این مطالعه تجمیع دادهها بر مبنای واحد آماری خانوار انتخاب شده است که مطالعه رفتار مصرفی خانوارها را در سطوح مختلف هزینهای و روی کوچکترین واحد مصرفی یعنی خانوار شدنی و برآورد معادلات را با بهرهگیری از تعداد دادههای بیشتر امکانپذیر میسازد. نگرش سیستمی نسبت به رفتار مصرفکنندگان مستلزم توجه به تمامی اقلام مخارج در سبد هزینه خانوارهاست و از این رو در این تحقیق سبد مصرفی خانوار به سه زیرگروه برق، مسکن و سایر کالاها و خدمات تقسیم و آمار بودجه خانوار بر اساس طبقهبندی هزینهای که مخارج مصرفی خانوارهای مختلف را در سطوح متفاوت نشان میدهد، به کار گرفته شده است .
از طرفی با توجه به ویژگیهای انعطافپذیری تابع مخارج و عدم وابستگی به فرض خطی بودن منحنی انگل و همچنین به دلیل انتخاب سطح کلی کردن بر مبنای واحدهای مصرفی خانوارها و گروههای کالایی مسکن، برق و سایر کالاها سبب شده است که از سیستم تقاضای تقریباً ایدهآل که در میان سیستمهای تقاضای موجود قابلیت نمایش صحیح رفتار مصرفکنندگان در سطح پایینی از کلی کردن را دارا میباشد(انصاری،1392)، برای تخمین تابع تقاضا استفاده گردد.
پس از تخمین تابع تقاضای دهکهای مختلف درآمدی (هزینهای) در این مطالعه با بهره گرفتن از تغییر جبرانی (CV) و تغییر معادل (EV)تغییر رفاه ایجادشده در دهکهای مختلف هزینهای را محاسبه گردیده است. بدین ترتیب میتوان اثرات رفاهی ایجادشده بر اثر افزایش قیمت برق در دهکهای مختلف هزینهای را محاسبه نمود.
1-14 تعاریف مفاهیم و واژه ها
سیستم تقاضای تقریبا ایدهآل: اغلب مخارج را تابعی از مطلوبیت و قیمت در نظر می گیرند. ولی میولبور تابع ارجحیت را طوری تعریف می کند که مطلوبیت و قیمت به دلیل عدم همخوانی با یکدیگر از هم جدا باشند. اگر تابع مخارج گروه خانوار دارای ویژگیهای زیر باشد، در این صورت به لحاظ نظری می توان سیستمی از معادلات تقاضا را استخراج نمود که بدان سیستم تقاضای تقریباً ایدهآل اطلاق میشود(داوودی، سالم؛1385)
رفاه اجتماعی: رفاه اجتماعی، مجموعه قوانین، برنامهها و خدمات سازمانیافتهای است که هدف آن تأمین حداقل نیازهای اساسی آحاد جمعیت کشور میباشد(زاهدی اصل،1373).
مطلوبیت: مطلوبیت کیفیتی است که کالایی را برای افراد خواستنی میکند. به بیان دیگر، مطلوبیت عبارت است از رضایت مصرف کننده که از مصرف کالا و خدمات حاصل میشود.
خط فقر: خط فقر میزان درآمدی است که علاوه بر تأمین حداقل نیازهای اولیه و ضروری مانند غذا، پوشاک، مسکن، تحصیل، همچنین فرهنگ و تفریح را نیز می پوشاند. (پروین و زیدی 1380)
خط فقر مطلق: مقدار درآمدی است که با توجه به زمینه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی ،… جامعه مورد بررسی برای تأمین حداقل نیازهای افراد (مانند غذا، پوشاک، مسکن و …) لازم است و یا حداقل شرایطی (مانند حداقل میزان درآمد، تح صیلات،مسکن و …) است که عدم تأمین آن موجب می شود تا فرد مورد بررسی به عنوان فقیر در نظر گرفته شود (خدادکاشی و همکاران،1381)
کشش درآمدی: نسبت تغییرات مقدار تقاضا به تغییرات درآمد کشش درآمدی تقاضاست.
کشش قیمتی: حساسیت نسبی مقدار مورد تقاضا، نسبت به تغییر در قیمت کالا
تغییر جبرانی ( CV ): معیار تغییرات جبرانی نشان می دهد اگر سیاست افزایش(کاهش) قیمت اجرا شود باید چه قدر به (از) خانوارها پرداخت (گرفته) شود تا به سطح مطلوبیت قبل از تغییر قیمت دست یابند. یعنی این معیار، میزان پولی را نشان می دهد که باید به خانوارها پرداخت شود تاپس از اجرا شدن سیاست افزایش قیمت ، خانوارها به سطح مطلوبیتی برسند که اگر سیاست اجرا نمی شد درآن قرار داشتند(فلاحی و همکاران،1392).
تغییر معادل (EV ): نشان می دهد اگر سیاست افزایش (کاهش) قیمت اجرا نشود چه قدر باید از (به) خانوارها گرفته(داده) شود تا به مطلوبیت ثانویه ی بعد از تغییر قیمت دست یابند. یعنی این معیار، میزان پولی را نشان می دهد که باید از خانوارها گرفته شود تا سیاست افزایش قیمت اجرا نشود و خانوارها به سطح مطلوبیتی برسند که اگر سیاست اجرا می شد به آن می رسیدند(فلاحی و همکاران،1392)
Farzanegan and Markwardt
اصلاح قیمت های حاملهای انرژی در جمهوری اسلامی ایران. مترجم: حسنزاده،علی. ص 39
همان. ص 39
فقر، ریشه گرفتاریها و عقبماندگیهای بخش اعظم کره زمین، ازجمله بخش مهمی از جامعه ما را تشکیل میدهد. تحقیقات مختلف از افزایش نابرابری و فقر در جهان خبر میدهد. در حال حاضر ۵۴ کشور فقیرتر از سال ١٩٩٠ هستند. در ٢١ کشور نسبت بیشتری از مردم در گرسنگی به سر میبرند. در ١۴ کشور، کودکان بیشتری قبل از ۵ سالگی میمیرند. در ١٢ کشور، نرخ ثبتنام مدارس کاهشیافته است. چنین پسرفتهایی در زندگی بشر بیسابقه بوده است. از میان ۶٧ کشور (فقیر) نسبت جمعیت فقیر در ٣٧ کشور افزایشیافته است. در ١٩ کشور بیش از یکچهارم افراد گرسنهاند و اوضاع در حال بدتر شدن است. در ٢١ کشور، نر خ گرسنگی افزایشیافته است. در ٧ کشور تقریباً یکچهارم کودکان ۵ سالگی خود را نمیبینند. در دهه ١٩٩٠ در ١٢۵ کشور درحالتوسعه و در حال گذار، رشد درآمد متوسط سرانه کمتر از ٣ درصد بوده و در ۵۴ کشور، درآمد متوسط سرانه کاهشیافته است. تنها در سه کشور، شکاف نرخ مرگومیر کودکان میان گروههای ثروتمند و فقرا کمتر شده است (گزارش توسعه انسانی،2003).
در پاسخ به چنین وضعیتی و بهمنظور جلوگیری از توسعه فقر، بانک جهانی برای تحقق دنیایی رها از فقر، جهانیان را به اقدام مؤثر و برخورداری عمومی از بهداشت، مسکن و آموزش دعوت نمود. در مراحل اولیه اندازه گیری فقر، محققین، فقر را تنها از دید درآمد بررسی میکردند. به عبارتی فردی را فقیر تلقی میکردند که از بعد درآمد در سطح پایینی قرار داشت؛ اما با تحقیقات بیشتر دریافتند که بعد درآمدی بهتنهایی نمی تواند شاخص مناسب و کاملی برای اندازهگیری فقر باشد و عوامل دیگری مانند تحصیلات، سلامت، شغل، مسکن، تغذیه و سایر مؤلفه های رفاهی نیز دارای اهمیت هستند؛ بنابراین، تعریف جدیدی از فقر با عنوان “فقر چندبعدی” مطرح شد. فقر چندبعدی رویکرد جدیدی از فقر است که فقر را نهتنها، از بعد درآمدی بلکه از جنبه سایر ابعاد مانند سلامت، مسکن، آموزش، درآمد، تغذیه و … بررسی می کند به عبارتی در این تعریف فردی که تنها از بعد درآمدی در سطح پایینی قرار دارد، فقیر تلقی نمی شود، ممکن است فردی ازلحاظ درآمدی در سطح مطلوبی قرار داشته باشد اما ازلحاظ مسکن، آموزش، سلامت، تغذیه و … در سطح پایینی قرار داشته باشد و از این ابعاد فقیر تلقی شود. درواقع رویکرد چندبعدی فقر، علاوه بر ویژگیهای مالی و اقتصادی، ویژگیهای قابلیتی، فعالیتهای سیاسی و فرهنگی خانوار را نیز مدنظر قرار میدهد و درنهایت توصیف واقعبینانهتری، از فقر دارد. لذا به دنبال پاسخگویی به این سؤال هستیم که:
فقر چندبعدی در مناطق شهری استانهای ایران چه میزان است؟
فقر چندبعدی در مناطق روستایی استانهای ایران چه میزان است؟
ازنظر فقر چندبعدی، فقیرترین منطقه شهری و روستایی ایران مربوط به کدام استان است؟
رتبهبندی مناطق شهری استانهای ایران ازلحاظ فقر درآمدی و فقر چندبعدی یکسان است؟
رتبهبندی مناطق روستایی استانهای ایران ازلحاظ فقر درآمدی و فقر چندبعدی یکسان است؟
داده های مورداستفاده، از طرح هزینه- درآمد خانوار مرکز آمار ایران، برای سالهای 1388 و 1390 جمع آوریشده است. برای محاسبه فقر چندبعدی، بر اساس سه ویژگی درآمد، آموزش و مسکن ابتدا بر اساس خط فقر مرتبط با هر ویژگی، فقر تکبعدی در هرکدام از سه ویژگی فوق، برای مناطق شهری استانها، محاسبه، سپس با بهره گرفتن از یک میانگین وزنی، فقر چندبعدی اندازهگیری می شود.
در این پژوهش، ابتدا سوابق موضوع بیان میگردد، پسازآن به برآورد مدل میپردازیم و نتایج پژوهش بر اساس مدل موردنظر، ذکر میگردد و در پایان نتیجهگیری و پیشنهادات ارائه میگردد.
اندازه گیری فقر برای برنامه ریزی و سیاستگذاری از اهمیت فراوانی برخوردار است، لذا مسئله اصلی این است که؛ اندازه فقر، چقدر میباشد؛ بنابراین به اندازه گیری فقر نهتنها از بعد درآمد، بلکه بر اساس سایر ابعاد، خواهیم پرداخت. با توجه به اهمیت موضوع فقر، در دهههای اخیر مطالعات زیادی در مورد ابعاد گوناگون فقر و شرایط زندگی و رفاه انسانها با رویکردهای مختلف انجامشده است. در مراحل اولیه اندازه گیری فقر، محققین، فقر را تنها از دید درآمد بررسی میکردند؛ اما با تحقیقات بیشتر دریافتند که بعد درآمدی بهتنهایی نمی تواند شاخص مناسب و کاملی برای اندازه گیری فقر باشد و عوامل دیگری مانند تحصیلات، سلامت، شغل، مسکن، تغذیه و سایر مؤلفه های رفاهی نیز دارای اهمیت هستند.
سن (1988)، بر محدودیتهای رویکرد فقر درآمدی تأکید می کند؛ به این شرح که فقر، فقط محرومیت درآمدی نیست، بلکه شامل اشکال دیگر محرومیت نیز میباشد. چهبسا فردی به لحاظ درآمدی فقیر نباشد، اما از اشکال دیگر محرومیت همچون بیماری یا معلولیت
جسمانی رنج ببرد و یا دچار تبعیضهای نژادی، جنسیتی، فرهنگی یا سیاسی باشد. بهصرف دسترسی به درآمد بالاتر از خط فقر، نمیتوان نتیجهگیری کرد که فرد موردنظر، فقیر نیست. چهبسا، وی از یک بیماری همچون بیماری کلیوی، رنج میبرد و بنابراین، برای انجام هزینه های دیالیز، ناگزیر باشد بخش عمدهای از درآمد خود را صرف معالجه کند و بهاینترتیب، چهبسا، چنین فردی در زمره فقرا قرار گیرد. هر یک از این عوامل می تواند مانعی برای رشد ظرفیتها و قابلیتهای وی باشد. به همین دلیل، سن رویکرد قابلیتی را در مقابل رویکرد درآمدی به فقر، مطرح می کند که در آن، ابعاد مختلف قابلیتی، شامل دسترسی به تغذیه کافی، حداقل آموزش، توانایی پیشگیری از بیماریهای قابلپیشگیری، توانایی دسترسی به سرپناه کافی و توانایی مشارکت در فرایندهای سیاسی میباشد… بنابراین، تعریف جدیدی از فقر با عنوان “فقر چندبعدی” مطرح شد. فقر چندبعدی، رویکرد جدیدی از فقر است که فقر را، نهتنها از بعد درآمدی، بلکه از جنبه سایر ابعاد مانند سلامت، مسکن، آموزش، درآمد، تغذیه و … بررسی می کند و درنهایت توصیف واقعبینانهتری از فقر را بیان می کند.
فقر چندبعدی در مناطق شهری استانهای ایران چقدر است؟
فقر چندبعدی در مناطق روستایی استانهای ایران چقدر است؟
ازنظر فقر چندبعدی، فقیرترین منطقه شهری ایران مربوط به کدام استان است؟
ازنظر فقر چندبعدی، فقیرترین منطقه روستایی ایران مربوط به کدام استان است؟
رتبهبندی مناطق شهری استانهای ایران ازلحاظ فقر درآمدی و فقر چندبعدی یکسان است؟
رتبهبندی مناطق روستایی استانهای ایران ازلحاظ فقر درآمدی و فقر چندبعدی یکسان است؟
ازآنجاکه موضوع فقر یکی از مهمترین مباحث مربوط به هر کشوری است لذا در این پژوهش به دنبال اهداف زیر هستیم تا بتوانیم با ارائه تصویر واضحتری از وضعیت فقر کشور، مسئولین را در جهت برنامهریزی و سیاستگذاریهای آتی، یاری نماییم.
جامعه آماری این پژوهش، تمامی استانهای ایران است که به دو بخش شهری و روستایی تقسیم می شود و منبع آماری مورداستفاده، داده های طرح هزینه – درآمد خانوار مرکز آمار ایران برای سالهای 1388 و 1390 است. ذکر این نکته ضروری است که چون آمارهای هزینه خانوار نسبت به آمار درآمد خانوار، از دقت بیشتری برخوردار است، بنابراین از متغیر هزینه بهجای درآمد استفادهشده است.
در این پژوهش داده ها از پرسشنامه های طرح هزینه-درآمد خانوار مرکز آمار ایران، استخراجشده و با بهره گرفتن از نرمافزار Excel طبقهبندیشده و وارد نرمافزار Eviews شده است. برای اندازهگیری شاخص های فقر از خط فقر نسبی برای تخمین استفادهشده است. به این صورت که، ابتدا فقر، بر اساس ویژگیهای مسکن، درآمد و آموزش سنجیده و در مرحله بعد، به بررسی فقر چندبعدی پرداخته می شود. برای محاسبه فقر مسکن، فقر آموزشی و فقر درآمدی ابتدا باید خط فقر مربوط به هر ویژگی را مشخص کرد.
خط فقر مسکن، 16 مترمربع به ازای هر نفر در نظر گرفتهشده است (فصلنامه اقتصاد مسکن،1374). برای بدست آوردن سطح زیربنای سرانه، سطح زیربنای محل سکونت هر خانوار را بر بعد خانوار تقسیم میکنیم سپس درصد سطوح زیربنای سرانه زیرخط فقر را بدست میآوریم.
خط فقر آموزش، بر اساس میزان سواد برای سرپرست خانوار در نظر گرفتهشده است، به عبارتی فردی که بیسواد باشد، ازلحاظ آموزشی، فقیر محسوب می شود (شاهمرادی،1391). پس از مشخص نمودن تعداد سرپرست خانوار بیسواد، درصد سرپرست خانوار زیرخط فقر را بدست میآوریم.
خط فقر درآمدی بر اساس روش معکوس ضریب انگل محاسبه می شود. پس از بدست آوردن خط فقر درآمدی، درصد افراد زیرخط فقر را محاسبه میکنیم.
پس از بدست آوردن درصد خانوار زیرخط فقر مربوط به هر یک از ویژگیهای درآمد، آموزش و مسکن، با بهره گرفتن از رویکرد نظریه اطلاعات که در سال 2006 توسط معصومی، ارائهشده است بر اساس یک میانگین وزنی، به برآورد فقر چندبعدی میپردازیم.
تعاریف مفاهیم و واژه ها:
فقر تکبعدی: این فقر، را بیشتر به فقر درآمدی نسبت میدهند. به عبارتی، زمانی که فقر تنها، از یک بعد، مثلاً بعد درآمد، مسکن، آموزش و… بدون توجه به سایر ابعاد، موردبررسی قرار گیرد به آن فقر تکبعدی میگویند.
فقر چندبعدی: در این نوع فقر، برخلاف رویکرد درآمدی که در آن تنها مسئله اقتصادی مدنظر است، سیستمی متشکل از اقتصاد، سیاست و فرهنگ را در نظر میگیرد و فقر را حاصل ابعاد اقتصادی و غیراقتصادی میداند.
خط فقر: بسته به اینکه در تعریف فقر مفهوم مطلق یا نسبی در نظر گرفته شود، آستانهای تعریف میشود که
مرز بین فقیران و سایر افراد جامعه را مشخص میکند. این آستانه، خط فقر، نامیده میشود.
در این فصل، ابتدا به بیان تعریف مختصری از فقر و ابعاد آن پرداختیم و با توجه به آن، فقر چندبعدی تعریف گردید. سپس به بیان پرسشهایی که در این پایاننامه به دنبال پاسخ به آنها هستیم، پرداخته، پسازآن، اهداف این پژوهش ذکر گردید؛ و در آخر، جامعه آماری، سالهای موردبررسی و روش تجزیهوتحلیل داده ها بیان شد.
Sen
بیماری هلندی پدیده رایجی است که امروزه گریبانگیر بسیاری از کشورهای در حال توسعه و حتی توسعه یافته صادرکننده منابع طبیعی است. در حقیقت این رویداد نشان دهنده توام پیشرفت یا زوال در بخش های تجاری و زوال یا پیشرفت در بخش های دیگر است. اقتصاد ایران نیز به دلیل وابستگی به درآمدهای حاصل از صادرات نفت در تامین بخش عمده درآمدهای خود همواره با این بیماری و پیامدهای آن مواجه بوده است. در سال های مختلف به همراه کاهش یا افزایش درآمدهای نفتی، این بیماری از شدت و ضعف متفاوتی برخوردار بوده است.
در این تحقیق تلاش می شود که بر اساس شواهد تجربی بیماری هلندی در کشور، شاخصی معرفی گردد تا بتوان به وسیله آن میزان و روند بیماری هلندی را در کشور اندازه گیری نمود. سیاست گذاران و برنامه ریزان می توانند با بهره گرفتن از این شاخص ضمن بررسی روند بیماری هلندی در گذشته، میزان تاثیر سیاست های مختلف را بر تشدید و یا تضعیف این بیماری در کشور را بررسی نمایند و سیاست های موثر جهت کاهش بیماری هلندی در کشور اعمال نمایند.
در فصل حاضر چارچوب کلی تحقیق برآورد شاخص بیماری هلندی با بهره گرفتن از رویکرد فازی تشریح شده و تصویری منسجم از کلیات این تحقیق ارائه می گردد. در ابتدا به صورت اختصار در بیان مساله بخشی از مبانی نظری مرتبط با بیماری هلندی و مکانیزم بروز بیماری هلندی در کشور بیان می گردد و ضرورت انجام این مطالعه توجیه می گردد. در قسمت های بعد فرضیه و سوال تحقیق بیان می شود و به روش تحقیق، جنبه نوآوری و محدودیت های تحقیق پرداخته می شود.
1-2 تعریف مساله
افزایش قیمت نفت و به تبع آن درآمدهای نفتی به عنوان فرصت تاریخی برای کشورهای صادرکننده نفت که اکثرا دارای اقتصادهای در حال توسعه می باشند به شمار می آید تا از این طریق بتوانند خود را از چنبره فقر و مشکلات حاد اقتصادی رهایی داده و به سمت توسعه حرکت نمایند. در این میان اگر چه افزایش درآمدهای نفتی منابع مالی کافی در اختیار این کشورها قرار می دهد تا به تجهیز منابع برای پروژه های سرمایه گذاری و رفع موانع ساختاری اقتصاد بپردازند، اما اثرات جانبی این افزایش درآمدها شیرینی افزایش قیمت نفت را بر کام این اقتصادها تلخ کرده است. یکی از مهمترین مکانیزم های اثرگذاری منفی درآمدهای نفتی بر اقتصاد کشورهای نفتی بیماری هلندی است، که در اکثر این اقتصادها مشاهده می گردد.
بطور کلی رونق صادرات در یک بخش از اقتصاد مانند نفت همانند یک شمشیر دولبه عمل می کند، با افزایش قیمت نفت و درآمد نفت، درآمدهای ارزی یک کشور افزایش می یابد، در این حالت درآمد ملی و رشد اقتصادی آن کشور افزایش می یابد و موجب بالا رفتن سطح زندگی مردم می شود، اما از طرف دیگر می تواند رشد متوازن بخش های اقتصادی را مختل کند، به این معنا که بخش های غیر قابل مبادله (بخشی که تولیدات آن در معرض رقابت بین المللی نیست) گسترش می یابد و بخش قابل مبادله را تضعیف می کند. در ادبیات اقتصادی به این پدیده بیماری هلندی گفته می شود (اسمعیل، 2005). این پدیده برای نخستین بار در دهه 1960 وارد ادبیات اقتصادی گردید و به وضعیتی اشاره دارد که در پی کشف ذخایر عظیم گاز در دریای شمال (محدوده هلند) و افزایش درآمدهای ارزی ناشی از صادرات آن، ارزش پول ملی هلند تقویت گردید که به موجب آن، از مزیت رقابتی بسیاری از صنایع این کشور کاسته شد و صنایع این کشور تضعیف گردید. بعدها اقتصاددانان این پدیده را با عنوان بیماری هلندی نام گذاری کردند.
مکانیزم بروز بیماری هلندی در کشورهای صادرکننده نفت از طریق دو اثر جابجایی منابع و اثر مخارج صورت می گیرد. برای توضیح این پدیده نخست، کالاها به دو دسته تقسیم می شوند:
1-کالاهای قابل مبادله: کلیه کالاهایی که از نظر بین المللی مورد مبادله قرار می گیرند، که شامل کلیه کالاهای صادراتی و وارداتی می شود و قیمت این نوع کالاها در بازارهای بین المللی تعیین می شود.
2-کالاهای غیر مبادله: کالاهایی که به دلیل حجم زیاد، ارزش کم، هزینه های بالای حمل و نقل و یا به دلیل کنترل های بازرگانی دولت در بازارهای جهانی مبادله نمی شوند و فقط در داخل کشور قابل مبادله می باشند. بنابرین در نرخ های مبادله ثابت، قیمت این کالاها بین کشورها متفاوت خواهد بود.
افزایش یکباره درآمدهای ارزی ناشی از صادرات نفتی باعث بروز مازاد تراز پرداخت ها و افزایش تقاضای کل می گردد، با فرض جذب این مازاد در اقتصاد از کانال سیاست های پولی و مالی، طرف تقاضای اقتصاد به سرعت افزایش می یابد. با فرض نرمال بودن هر دو کالای قابل مبادله و غیر قابل مبادله ( یعنی کشش درآمدی هر دو نوع کالا بزرگتر از صفر باشد)، تقاضای هر دو نوع کالا افزایش می یابد. بدیهی است که پس از افزایش طرف تقاضای اقتصاد، میزان ترقی قیمت ها در نهایت بستگی به واکنش عرضه دارد. از آنجایی که عرضه کالاهای غیر قابل مبادله در کوتاه مدت بی کشش است و در مقابل عرضه کالاهای قابل مبادله از طریق واردات قابل افزایش است، لذا قیمت های نسبی کالاهای غیر قابل مبادله افزایش می یابد. اگر نرخ ارز واقعی به صورت قیمت نسبی کالاهای غیر قابل مبادله به قابل مبادله REXR= PN/PT تعریف شود، بنابراین قیمت نسبی کالاهای غیرقابل مبادله به قابل مبادله یا نرخ ارز حقیقی افزایش می یابد. افزایش قیمت نسبی کالاهای غیر قابل مبادله (و سودآوری آن) سبب می شود که منابع قابل تحرک از سایر بخش های اقتصاد خارج شده و جذب بخش غیر قابل مبادله شود. انتقال منابع به بخش های سود آور به اثر جابجایی موسوم است و تضعیف بخش های قابل مبادله و تغییر قیمت های نسبی به عنوان اثر مخارج شناخته می شود. درآمد قابل تصرف بالاتر، سودآوری و قیمت نسبی بالاتر برای کالاهای غیر قابل مبادله، به علاوه تولید پایین تر کالاهای قابل مبادله به خاطر قیمت های نسبی پایین تر، موجب افزایش واردات، کاهش صادرات غیر نفتی و از بین رفتن تراز بازرگانی می شود (طبری، 1372). از طرفی تبدیل ارزهای حاصله به پول ملی سبب افزایش پایه پولی و تورم نقدینگی می شود که از دیگر پیامدهای بروز بیماری هلندی در کشورهای صادرکننده نفت می باشد.
با توجه به اینکه نفت در اکثر کشورهای صادرکننده نفت دولتی بوده و درآمدهای آن متعلق به دولت است اولین کانال در بروز بیماری هلندی در این اقتصادها، بودجه دولت است. تزریق درآمدهای حاصل از صادرات نفت به بودجه و افزایش مخارج دولت احتمال بروز این بیماری را افزایش می دهد. در اقتصاد ایران نیز، درآمدهای صادرات نفت در اختیار دولت بوده و این درآمدها بخش عمده درآمدهای بودجه دولت را تشکیل می دهد، از این رو اقتصاد ایران همواره در معرض ابتلا به بیماری هلندی قرار دارد. بررسی تحولات اقتصاد ایران نشان می دهد همواره در پی رونق درآمدهای نفتی نشانه های بیماری هلندی در اقتصاد ایران پدیدار گشته است. مرور مکانیزم بروز بیماری هلندی در اقتصاد ایران نشان می دهد که سیاست های دولت در بخش مالی اقتصاد از طریق افزایش سهم درآمدهای نفت در درآمدهای بودجه دولت و به دنبال آن افزایش سهم نفت از تولید ناخالص داخلی، کانال اصلی بروز بیماری هلندی درکشور بوده است. افزایش مخارج دولت از طریق تبدیل درآمدهای ارزی حاصل از صادرات نفت به پول ملی که به دنبال آن افزایش پایه پولی و نقدینگی را به همراه دارد، سبب افزایش تقاضای کل اقتصاد می گردد، که این افزایش تقاضا در بخش قابل مبادله از طریق واردات تامین می گردد، اما در بخش غیر قابل مبادله اقتصاد به دلیل عدم امکان واردات با افزایش قیمت مواجه می شود. بنابراین افزایش قیمت نسبی کالاهای غیر قابل مبادله به قابل مبادله منجر به تقویت نرخ ارز حقیقی شده که گسترش واردات و کاهش صادرات غیر نفتی را به همراه دارد، از این رو یکی از پیامدهای بروز بیماری هلندی در کشور کاهش توان رقابت پذیری در عرصه بین المللی است.
در تجربه ایران، تغییر قیمت های نسبی به نفع کالاهای غیر قابل مبادله (عمدتا ساختمان) و نیز جذب اعظم اعتبارات دولتی و خصوصی به سوی این بخش در دوره های رونق نفتی، سبب شده این بخش از بالاترین رشد متوسط برخوردار باشد و بر سهم آن در تولید ناخالص داخلی غیر نفتی افزوده شود. در مقابل بخش قابل مبادله (عمدتا کشاورزی) موقعیت خود را از دست داده که در نتیجه آن شاهد کاهش سهم بخش کشاورزی از تولید ناخالص غیر نفتی دردوره های رونق نفتی هستیم. لازم به ذکر است که در کشور ایران صنعت ( به عنوان بخش قابل مبادله) به دلیل سیاست های حمایتی دولت از خصیصه شبه مبادله ای برخوردار بوده و تحت تاثیر قرار نمی گیرد( طبری، 1372).
رونق درآمدهای نفتی بسیاری از فرضیات بروز بیماری هلندی در اقتصاد ایران را اثبات کرده است. در سالهای مختلف بسته به افزایش یا کاهش قیمت نفت و میزان صادرات آن، این بیماری در ابعاد و اندازه های متفاوتی رخ داده است. در سال های گذشته همواره کارشناسان اقتصادی نسبت به آثار بروز بیماری هلندی در کشور هشدار داده اند و خواستار آن شده اند که دولت با کنترل مخارج و ایجاد انضباط مالی از بروز بیماری هلندی جلوگیری نمایند. اما هر بار که اقتصاد دانان در مورد آثار بیماری هلندی و رشد شدید هزینه های جاری افزایش تورم و نقدینگی هشدار می دادند، مسئولان اعلام می کردند که اقتصاد ایران به بیماری هلندی دچار نیست و نوسان برخی شاخص ها را نمی توان دلیل بر اثبات بیماری هلندی معرفی کرد. با این حال بررسی شواهد تجربی در کشور، ابتلای اقتصاد ایران به بیماری هلندی را همواره تایید می کند. بر این اساس ضروری به نظر می رسد تا به دنبال سنجه ای باشیم تا میزان بروز بیماری هلندی در کشور را اندازه بگیرد، لذا انجام مطالعه ای که با بهره گرفتن از متغیرها و مولفه های بیماری هلندی، بیماری هلندی را در کشور اندازه گیری و نقش سیاست گذاری های مختلف را در تشدید و یا تضعیف این بیماری اقتصادی ارزیابی کند، ضروری به نظر می رسد. از طرفی بیماری هلندی مفهومی ذهنی و دارای ابعاد و پیامدهای گوناگون می باشد که اندازه گیری آن را با مشکلات خاصی مواجه می سازد، چرا که به منظور سنجش، مشاهده مستقیم این پدیده گاهی غیر ممکن به نظر می رسد. بدین منظور برای برآورد آن لازم است به روش های غیر مستقیم متوسل شد. در سال های اخیر استفاده از سیستم های فازی برای اندازه گیری روند و محاسبه شاخص پدیده هایی که به طور تجربی قابل مشاهده نیستند، بسیار رایج شده است. سیستم های فازی، سیستم های مبتنی بر دانش فرد خبره هستند و این امکان را فراهم می کنند که بتوان با بهره گیری از آن مفاهیم نا دقیق و مبهم را مورد سنجش قرار داد. از اینرو در سال های اخیر سنجش متغیرهای مبهم و غیر قابل مشاهده ای نظیر برآورد روند رفاه، روند تخریب زیست محیطی، عدالت، اقتصاد زیرزمینی و روند فساد در کشور با بهره گرفتن از روش سیستم های فازی انجام شده است. بیماری هلندی نیز مفهومی مبهم نامعین و چند وجهی است، بنابراین منطق فازی به دلیل ویژگی های خاص خود در پرداختن به چنین مفاهیمی، برای سنجش و اندازه گیری آن مناسب به نظر می رسد. لذا تحقیق ذیل به برآورد شاخصی که با بهره گرفتن از عمده متغیرهای موثر بر بیماری هلندی روند بیماری هلندی در کشور را نشان دهد، اختصاص یافته است. همچنین ذکر این نکته ضروری بنظر می رسد که شاخص ارائه شده در این تحقیق می تواند برای سایر کشورها و مقایسه بین کشوری استفاده شود و استفاده نتایج حاصل از انجام آن می تواند در اتخاذ سیاست های مناسب در زمینه کاهش اثرات بیماری هلندی راهگشا باشد.
با توجه به مباحث مطرح شده، اهداف اصلی این تحقیق به صورت زیر می باشد:
1-2-1 اهداف تحقیق
1-2-2 سوال تحقیق
1-2-3 فرضیه تحقیق
1-3 سابقه تحقیق
به دلیل گستردگی بیماری هلندی در همه ابعاد اقتصادی کشورهای دارای منابع طبیعی ، مطالعات زیادی در زمینه بیماری هلندی چه در داخل و چه در خارج صورت گرفته است. هریک از این مطالعات به بخشی از اثرات و پیامدهای این بیماری اقتصادی پرداخته اند. مطالعات خارجی صورت گرفته در زمینه بیماری هلندی به چند دسته تقسیم می شوند که به دلیل گستردگی آن به ذکر مواردی اکتفا می کنیم؛ مطالعاتی که به اثرات ناشی از شومی منابع طبیعی نظیر کاهش رشد اقتصادی و تولید در کشورهای دارای منابع طبیعی پرداخته اند نظیر مطالعات گیلفاسون(2001)، ساکس و وارنر (1995،1999،2001)، سالای مارتین وسوبرامانیان(2003)، استیونس(2003)، پاپی راکیس و گرلاگ(2003)، دیویس و تیلون(2005)، مهرآرا(2008). مطالعاتی که به اثرات تضعیف بخش کشاورزی در نتیجه بیماری هلندی در کشورهای در حال توسعه صادرکننده نفت می پردازد، نظیر مطالعه فردمنش (1991)، پویانا(2000)، الوسی و الاگونجو (2005). مطالعات کوردن و نیری(1982)، ویجن برگ(1984)، کراگمن(1987)، ماتسویاما(1992) و گیلفاسون (1999) به اثرات ناشی از انتقال منابع در نتیجه وفور منابع طبیعی به سایر بخش ها می پردازند.
مطالعات انجام شده در داخل کشور در زمینه بیماری هلندی نیز عمدتا با بهره گرفتن از روش های مختلف تحلیلی توصیفی به بررسی اثرات تقویت نرخ ارز واقعی، تضعیف بخش های قابل مبادله تقویت بخش های غیر قابل مبادله ناشی از افزایش درآمدهای نفتی در کشور پرداخته اند، که از آن جمله می توان به مطالعات؛ طبری زاده (1372)، خداویسی(1376)، مولا بیگی (1384)، امیری مقدم (1387)، فردی(1386)، خوش اخلاق و موسوی(1385) اشاره کرد. مطالعات بختیاری (1380)، پاسبان (1383) و بهرامی و فرشچی(1387) به بررسی پدیده ضد کشاورزی در ایران ناشی از افزایش درآمدهای نفتی می پردازند.
عمده مطالعات داخلی و خارجی صورت گرفته در زمینه بیماری هلندی، معطوف به اندازه گیری اثرات افزایش درآمدهای حاصل از صادرات منابع طبیعی بر بخش ها و متغیرهای اقتصادی می باشند. در میان مطالعات صورت گرفته ، محاسبه شاخصی که بتواند بیماری هلندی را در کشور به طور کمی اندازه گیری کند و روند آنرا طی سال های مختلف نشان دهد، مورد توجه قرار نگرفته است. تحقیق حاضر در پی آن است که گامی در این جهت بردارد.
1-4 روش انجام تحقیق
روش مورد استفاده در این تحقیق، روش تحلیلی- توصیفی می باشد. برای این منظور، تعداد 7 متغیر منتخب بیماری هلندی را در سه گروه اصلی قرار داده و روند بیماری هلندی را طی سال های 1357 تا 1387، با بهره گرفتن از نظریه فازی برآورد می کنیم. لازم به ذکر است که داده های مورد نیاز از داده های سری زمانی بانک مرکزی استخراج شده و برآورد مدل به کمک بسته نرم افزاری مطلب(Matlab) انجام می شود.
در باب نظریه فازی ها ذکر نکاتی لازم بنظر می رسد. نظریه مجموعه های فازی برای نخستین بار در سال 1965 توسط پرفسور”لطفلی عسگر زاده” استاد دانشگاه برکلی معرفی شده است. نظریه ای است که در شرایط ابهام و عدم اطمینان کاربرد دارد. این نظریه قادر است، بسیاری از مفاهیم و عبارات نادقیق را به زبان ریاضی بیان کند و زمینه را برای استدلال، کنترل و تصمیم گیری در شرایط عدم اطمینان فراهم آورد (زاده، 1965). ظرفیت های موجود در این روش مبنی بر تلفیق زبان گفتار در نظام بندی قوانین جاری در سیستم فازی و محدود کردن کاربرد معادلات بسیار پیچیده ریاضی، ما را هر چه بیشتر به کاوش در فهم این روش و یافتن زمینه های جدیدی از کاربرد آن تشویق می کند. منطق فازی فناوری جدیدی است که شیوه هایی که برای طراحی و مدل سازی نیازمند یک سیستم ریاضیات پیچیده و پیشرفته است را با بهره گرفتن از مقادیر زبانی و دانش فرد خبره جایگزین می سازد . به عبارت دیگر تئوری مجموعه فازی انعطاف پذیری مورد نیاز برای نشت دادن عدم اطمینان ناشی از فقدان دانش را فراهم می کند و به جای متغیرهای کمی، برای نشان دادن مفاهیم نادقیق ازمتغیرهای زبانی استفاده می کند. به دیگر سخن، منطق فازی و استدلال مبتنی برآن به موضوعاتی تعلق می گیرد که دارای قطعیت نیست(زاهدی، 1378). این نظریه تاکنون توانسته در زمینه های مختلف علوم به خصوص کامپیوتر، تحلیل سیستمی، برق، الکترونیک و اخیرا علوم اجتماعی و اقتصاد راه پیدا کند.
انسان ها عناصر هوشمند طبیعت بوده که برای درک محیط خود تلاش می نمایند، البته به دلیل محدودیت قدرت استدلال جامع، با عدم قطعیت و حتمیت مواجه هستند. مفاهیم مبهم و نادقیق بسیاری در اطراف ما وجود دارند که آنها را بصورت روزمره در قالب عبارت های مختلف بیان می کنیم. دومین پدیده محدود کننده حتمیت مورد انتظار، کاربرد زبان محاوره ای برای توصیف و انتقال دانش و آگاهی است. به این جمله دقت کنید:” آسمان ابری است.” هیچ کمیتی برای ابری بودن آسمان موجود نیست تا آن را اندازه بگیریم، بلکه این یک حس کیفی است. در واقع هر فردی بر اساس عوامل گوناگون و بر پایه تفکر استنتاجی خود، جملات را تعریف و تعیین می کند که الگو بندی آنها به زبان و فرم ریاضی کاری مشکل به نظر می رسد.
مجموعه های فازی به ” متغیرهای زبانی” و” مفاهیم” تقسیم می شوند: برای مثال”قیمت” یک مفهوم است و “قیمت نسبتا بالا” یک متغیر زبانی است. یک مجموعه فازی از یک مجموعه منظم به یک مجموعه [0,1] نگاشت می شود که اعضای آن مجموعه های فازی منعطف هستند. در منطق فازی به طور معمول عبارت و گزاره ها به صورت” اگر…آنگاه” بیان می شوند. این عبارت ها را قاعده های زبانی یا قاعده های گفتاری می نامند. یک قاعده گفتاری یک گزاره شرطی ” اگر…آنگاه” متکی به متغیرهای گفتاری است. به عنوان مثال، می توان قاعده زیر را برای یک سیستم اقتصادی تبیین کرد:
” اگر قیمت بالا باشد، آنگاه مقدار تقاضا کم است.” چنانچه به جای عبارت گفتاری از یک تابع خطی به شکل q=a+bp استفاده شود، سیستم فازی ایجاد شده را سیستم تاکاگی- سوگنو- کانگ می نامند. سیستم های فازی که در آن عبارت های گفتاری به جای توابع خطی استفاده شود، سیستم های فازی ممدانی می نامند. در فازی بعضی قوانین نظریه مجموعه ها، برآورد نمی شود، برای مثال “ماکزیمم” جای ” اجتماع” را می گیرد، مینیمم جای اشتراک و مکمل جای خود را به کسر از یک می دهد.
بکارگیری منطق فازی دارای دو مزیت است؛ نخست اینکه می توان از محاسبات پیچیده مدل های اقتصاد سنجی اجتناب کرد و دوم اینکه، قواعد فازی با الفاظ وابسته به زبان شناسی برای فهمیدن و درک انسان ها آسانتر می باشد. آنچه در مدل سازی فازی مهم است، اجماع بر سر معنی دار بودن متغیرهای تبیین کننده پدیده مورد بررسی می باشد. فازی سازی یک عمل تجربی بوده و بسته به نظر طراح سیستم و نوع نرم افزار محاسباتی در دسترس، می توان توابع مختلفی از نظر شکل و یا درجه پیچیدگی برای هر متغیر انتخاب نمود.
1-5 جنبه جدید بودن و نوآوری تحقیق
هر چند مطالعات متعددی در زمینه بیماری هلندی صورت گرفته است، اما مطالعات صورت گرفته در این زمینه، عمدتا بر ارزیابی اثرات و پیامدهای بیماری هلندی متمرکز شده اند. بنابرین این تحقیق از این لحاظ دارای نوآوری است که تلاش می کند با بهره گرفتن از منطق فازی به تعیین شاخصی برای بیماری هلندی بپردازد که نشانگر روند بیماری هلندی در اقتصاد ایران باشد، نکته ای که در هیچ یک از مطالعات انجام شده بدان اشاره نشده و این پژوهش به آن اختصاص یافته است.
1-6 محدودیت های تحقیق
مهمترین محدودیت تحقیق را می توان در عدم وجود داده های مورد نیاز برای برخی از متغیرها در برخی از سال ها دانست، بطور مثال آمارهای ارائه شده برای متغیرهای مورد نیاز جهت برآورد بیماری هلندی عمدتا در سال های بعد از 1387 موجود نمی باشد، لذا امکان برآورد بیماری هلندی در سال های بعد 1387 امکان پذیر نمی باشد. همچنین با توجه به این که عمده آمارهای منتشر شده از سال 1352 به بعد موجود است و با توجه به لزوم گرفتن میانگین متحرک 6 ساله برای برآورد بیماری هلندی از سال 1352 تا 1387 تعداد 6 سال حذف شده و برآورد بیماری هلندی از سال 1357 صورت می گیرد از این جهت عدم دسترسی به مقادیر متغیرها در سال های قبل 52 امکان برآورد این شاخص را برای سال های قبل از 57 فراهم نمی کند.
1-7 ساختار تحقیق
در راستای نیل به اهداف پژوهش، مطالعه ی حاضر بصورت زیر طبقه بندی و سازمان دهی شده است؛ در فصل دوم مبانی نظری و مطالعات تجربی صورت گرفته در زمینه بیماری هلندی شرح داده می شود. فصل سوم به بیان مکانیزم بروز بیماری هلندی درکشور و بررسی ابعاد و مولفه های آن اختصاص داده شده است. در فصل چهارم به بررسی روش تحقیق و مبانی مورد استفاده از منطق فازی در برآورد روند بیماری هلندی پرداخته می شود و سپس فرضیه تحقیق مورد آزمون قرار می گیرد. در فصل پنجم ضمن بیان خلاصه ای از تحقیق، نتایج تحقیق بیان می شود و پیشنهادات لازم ارائه می گردد.
بی گمان یکی از مهمترین دستاوردهای پژوهش و نظریه پردازی علمی در قرن گذشته، تأکید فزاینده بر جایگاه و نقش آموزش و پرورش در فرایند توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورهاست. محققان و نظریه پردازان بسیاری در آثار خود، تأثیر تلاش های بشری در حوزه آموزش و پرورش را بر رفاه، سعادت، بهزیستی و ارتقای سطح زندگی مردمان جوامع مختلف به تصویر کشیده اند. حمایت گسترده صاحب نظران حوزه های تعلیم و تربیت و توسعه از فعالیت های آموزشی و پرورشی سبب شده است تا امروزه کمتر کسی در خصوص اهمیت و جایگاه نظام تعلیم و تربیت بر توسعه کشورها تردیدی به خود راه دهد (وودهال، ترجمه فتحی 1381).
مهارت ها و دانش در یک فرد به عنوان سرمایه انسانی تلقی می شود. تمام انسان ها دارای اندازه معینی از سرمایه انسانی هستند و این سطح سرمایه انسانی به صورت عمده متأثر از آموزش و تربیت است ( موماو، مولن و مارتن 2002)
هرچند که سابقه رفتارانسان در خصوص تخصیص منابع به آموزش جهت کسب دانش و مهارت(باروری و شکوفایی اندیشه ) به قرن ها قبل بر می گردد اما مطالعه نظام مند این رفتار به دوره ای کمتر از پنجاه سال محدود می شود؛ یعنی زمانیکه اقتصاددانان برای کشف علل متفاوت بودن رشد اقتصادی در زمان ها و بین کشورهای مختلف، متوجه عامل “آموزش” شدند که در نتیجه این توجهات، شاخه ای از علوم تحت عنوان علم اقتصاد آموزش در سال 1960 میلادی بنیان نهاده شد (نادری 1383 ،11). یکی از اهداف عمده آموزش افزایش رشد اقتصادی جامعه از طریق بهبود کارایی نیروی انسانی است.
مفهوم سرمایه انسانی محور بسیاری از تحقیقات در اقتصاد آموزش و پرورش است. این مفهوم در سایر شاخه های اقتصاد نیز که در مواردی با اقتصاد آموزش و پرورش وجه اشتراک دارند مطرح بوده است (متوسلی و آهنچیان 1381، 43).
طرفداران نظریه سرمایه انسانی معتقد بودند که آموزش سبب ارتقاء کیفیت عامل انسانی و لذا افزایش بهره وری افراد می شود. به عبارت دیگر، زمانیکه سطح آموزش نیروی کار یک کشور ارتقاء یابد، انتظار می رود بهره وری نیروی کار و به تبع آن رشد اقتصادی آن کشور نیز افزایش یابد (نادری 1383، 11). جوهره نظریه سرمایه انسانی براین پندار قرار گرفته است که مردم وقت و منابع خود را در طرق مختلفی، نه فقط برای لذت بردن از حال، بلکه برای دستیابی به بازده های پولی و غیر پولی در آینده به کار می گیرند یعنی اینکه آنها ممکن است در حال، نسبت به انجام هزینه های بیشتر در امور بهداشتی و با دستیابی به سطح آموزش ها بیشتر اقدام کنند تا بتوانند آینده بهتری را برای خود به ارمغان آورند (ستاری فر 1382؛ بلاگ 1976).
در نظریه سرمایه انسانی، نقش آموزش در توسعه اقتصادی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. گری بکر ( 1964)، شولتز (1959و1961)، دنیسون ( 1962) برای اولین بار به بررسی نقش پر اهمیت آموزش در رشد اقتصادی پرداخته اند. از دیدگاه این اقتصاددانان، آموزش از طریق افزایش ذخیره سرمایه انسانی، باعث رشد کارایی نیروی کار می گردد و سپس موجبات رشد اقتصادی را فراهم می سازد. شولتز می گوید: سرمایه گذاری آموزشی هزینه مصرفی نیست بلکه سرمایه گذاری در ظرفیت کارای انسان ها جهت تولید کالای مادی است. لذا، سرمایه گذاری آموزشی گونه ای سرمایه گذاری با نرخ بازدهی اقتصادی زیاد است که به صورت افزایش محصول حاصل از هر واحد کار کارگر و سرمایه تعریف می شود. از این رو، اقتصاددانان درصدد یافتن راه عملی برای اندازه گیری مشارکت آموزش در رشد اقتصادی برآمدند (افشاری 1377، 78-61).
پروفسور فردریک هاربیسون از دانشگاه پرینستون معتقد است: ” منابع انسانی … پایه اصلی ثروت ملت ها را تشکیل می دهد. سرمایه و منابع طبیعی عوامل تبعی تولیدند. در حالیکه انسان ها عوامل فعالی هستند که سرمایه ها را متراکم می سازند، از منابع طبیعی بهره برداری می کنند، سازمان های اجتماعی – اقتصادی و سیاسی را می سازند و توسعه ملی را به جلو می برند. به وضوح کشوری که نتواند مهارت ها و دانش مردمش را توسعه دهد و از آن در اقتصاد ملی به نحو مؤثری بهره برداری کند قادر نیست هیچ چیز دیگری را توسعه بخشد.” ( تودارو 1996، 378 )
در میان اقتصاددانان مسئله رشد اقتصادی و عوامل مؤثر بر آن از زمان های گذشته مورد توجه و اهمیت بوده است. با گذشت زمان و ایجاد فراز و نشیب هایی در تاریخ اقتصادی کشورها، اندیشه های جدید وارد حوزه فکری و اندیشه های رشد اقتصادی شده است (نجمی 1385).
کوزنتس در بررسی های خود اشاره می نماید که مطالعه رشد اقتصادی در بلند مدت در جوامع گوناگون میسر نمی باشد مگر آنکه مفهوم “سرمایه” و “تشکیل سرمایه” چنان وسیع، جامع و گسترده تلقی شود که سرمایه گذاری در بهداشت وآموزش و پرورش را نیز شامل گردد. وی تأکید می نماید که مطالعه رشد اقتصادی بدون در نظر گرفتن سرمایه انسانی غیر ممکن به نظر می رسد (عمادزاده 1371، 29و61 ؛ کوزنتس 1961 ).
مدل های رشد و توسعه، قبلا مبنای خود را بر این قرار داده بودند که نیروی کار فعال در فرایند توسعه، از کیفیت برابر و همسانی برخوردار است، بنابراین فرض بر این بوده که هر نیروی کاری مانند نیروی کار دیگر در بازدهی و تولید نقش یکسان و برابری را ایفا می کند. اما به مرور مشخص شد که این فرض صحیح نیست، بلکه مهارت ها، عادات، رفتار و دانش نیروی کار است که تعیین کننده اصلی در فرایند تولید بوده و کمیت نیروی کار از اهمیت چندانی برخوردار نیست. به همین جهت در دهه های اخیر، تئوری های اقتصادی دیگر نیروی کار را یکسان و برابر ندیده و تفاوت های بسیاری را برای نیروی کار قائلند. لذا امروزه دیگر نقش دو نیروی کار در تولید برابر فرض نمی شود مگر آنکه از نظر سرمایه انسانی از کیفیت برابری برخوردار باشند. مدل های جدید رشد یعنی مدل های رشد درون زا، از سرمایه انسانی به عنوان عامل درونزای رشد استفاده می کنند و موجب تفاوت هایی با الگوهای سنتی رشد می شوند. تشخیص میزان سرمایه انسانی که نقش اساسی در رشد جوامع توسعه یافته ایفا کرده است، در روشن ساختن و توضیح چگونگی رشد اقتصادی این جوامع از اهمیت زیادی برخوردار بوده و تجربه ای برای کشورهای در حال توسعه خواهد بود. بر این اساس در هر جامعه این مسئله مطرح می شود که با چه معیارهایی می توان سطح سرمایه انسانی را برای جامعه مورد نظر نشان داد (ستاری فر 1382) .
1-2- ضرورت انجام تحقیق
امروزه تمام کشورها به دنبال ارتقای کیفیت نیروی کار خود می باشند. زیرا معتقدند که تولید بیشتر و کیفیت بالاتر، تنها در گرو نیروی کار با صلاحیت است. می دانیم که تابع تولید تئوریک y=f (L,K) شامل نیروی کار به صورت فیزیکی است. نیروی کار در این تابع به صورت نفر- ساعت یا اشتغال تمام وقت در نظر گرفته می شود. در بسیاری از مواقع در مطالعات بازار کار لازم است که نیروی کار تقسیم بندی شود ( تمام وقت، نیمه وقت و نیروی کار بیکار) .
از طرف دیگر در تحلیل های اقتصادی از قبیل تولید و رفاه اجتماعی نتایج استخراج شده از کاربرد نیروی کار سنتی (L) گمراه کننده می شود. در واقع در تمام کاربردهای خرد و کلان تابع تولید، آنچه که واقعا مفید می باشد، سرمایه انسانی (H) و سرمایه فیزیکی(K) است و تابع تولید به صورت Y=f(H,K) مفید واقع می شود.
همچنین می دانیم که قابلیت های نیروی کار تحت تأثیر آموزش توسعه می یابد و آموزش های مستمر سبب می شود که مهارت ها و قدرت تولید نیروی کار ارتقاء یافته و آن را به صورت سرمایه انسانی در آورد. هرچه افراد از آموزش بیشتری برخوردار باشند، توانایی مشارکت بیشتری در تولید دارند و به همان اندازه دریافتی ها و درآمد آنها نیز افزایش می یابد.
نقش مؤثر سرمایه انسانی در رشد اقتصادی سال هاست که توسط ادوارد دنیسون و تئودور شولتز آزمون گردیده و مدت هاست که در کشورهای گوناگون سنجش شده است (عمادزاده 1379، 3-23).
امروزه تأثیر گذاری سرمایه انسانی بر روی رشد اقتصادی یک مقوله پذیرفته شده است.این پژوهش می کوشد تا میزان سرمایه انسانی را در ایران تعیین نماید. هرچند به دلیل کیفی بودن سرمایه انسانی، شاخص های مختلفی برای سنجش و ارزیابی سرمایه انسانی مورد استفاده اقتصاددانان و پژوهشگران اقتصادی واقع شده است (نجمی 1385) ولی میزان این متغیر مهم در تابع تولید به صورت پولی برای کل کشور و به تفکیک استان دراین پژوهش برای اولین بار برآورد خواهد شد که امید است در کارهای محققان و پژهشگران درآینده مفید واقع گردد.
1-3- اهداف تحقیق
هدف اصلی این تحقیق برآورد ارزش پولی سرمایه انسانی در ایران است.
از اهداف فرعی این طرح می توان به مقایسه میزان سرمایه انسانی در بین استانهای مختلف ایران اشاره کرد.
1-4- سؤالات تحقیق
1-5- فرضیه های تحقیق
1-6- روش شناسی تحقیق و منابع مورد استفاده
در این تحقیق از روش توصیفی و مطالعه کتابخانه ای استفاده شده است. آمار و اطلاعات برای سال 1385 از آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن مرکز آمار ایران جمع آوری شده است و از دو نرم افزار excel و eviews استفاده شده است.
1-7- محدودیت های تحقیق
تعیین میزان ذخایر نیروی انسانی مورد نیاز یک کشور در حال توسعه مانند ایران با وجود کم بودن داده های مورد اطمینان مشکل است (قره باغیان 1371، 660) . بنابراین برای استخراج داده های آماری و جدول های مورد نیاز (داده های آموزشی و داده های هزینه ای) وقت زیادی صرف شد، چراکه داده ها به تفکیک استان به راحتی در دسترس