حاکمیت پارادایم عقلایی و مدرنیته در اواخر قرن گذشته منجر به دنیاپرستی و مادیگری و نهایتاً مانع از توسعه زندگی روحی و معنوی انسانها شد و موجبات پدید آمدن مشکلات اساسی در جامعه و فرهنگ انسانها را فراهم کرد. انسانها بهخصوص جامعه غربی بهرغم اینکه به صورت باشکوهی در عوامل اقتصادی، علمی و تکنولوژی پیشرفت کردند اما در موضوعات روحی و معنوی موفقیت ناچیزی به دست آوردند و این در نحوه رفتار، اخلاق، سرگرمیها و سیاستهای آنها و همچنین در خشونتهای جامعه انسانی و شیوه انجام کارها روشن و بدیهی است (میلر، 2000).
طی 400 سال گذشته غرب بین دنیای بیرونی و درونی فرد تفاوت قائل شده است، با اینکه این استراتژی منجر به تسلط در آوردن طبیعت و پیشرفت علوم و تکنولوژی و فنآوریهای مختلف شده است، اما به نیازهای درونی انسان توجهی نشده و انسان را از والاترین جنبه وجود انسانیاش جدا کرده است (شایگان، 1381).
هرچند اندیشمندان در طی قرنها جدایی، امور دنیوی و معنوی را به دلیل اینکه دو عامل به هم تنیده هستند را یک خطای دوگانه بیان می کنند. در هر جایی که جدایی امور دنیوی را از روح مییابند، برخی مردم تفکر درباره زندگی معنوی و سیاسی بسیار دشوار و غیرعملی میانگارند، درحالیکه آنها از هم جدا نیستند. توسعه و تکامل مناسب و کامل فکر زمانی می تواند رخ دهد که با آموزش فیزیکی و معنوی پیشرفت نماید، بنابراین امور دنیوی و معنوی یک کلیت غیر قابل تقسیم هستند و تصور اینکه آنها میتوانند بهتدریج و یا به صورت مستقل از یکدیگر توسعه پیدا کنند یک اشتباه محض است (میلر، 2000).
اما در پارادایم مدرن که به کل عالم گسترش یافته و تأمین رفاه انسان را به عهده گرفته به دلیل این دوگانگی جوامع انسانی به خصوص جامعه غربی را دچار یک احساس نارضایتی و بیقراری کرده است (شایگان، 1381).
انسانها در اثر فشارهای غیرقابل اجتناب تکنولوژی وحشتزده و از کمبود وقت برای خود و خانواده خسته و فرسوده شده اند، بهویژه با انجام کار اضافی احساس می کنند که در قفس شغلی خود محبوس گردیدهاند. متأسفانه فشارهای مالی، زمانی و عاطفی و نیازهای مربوط به کار زمان ناچیزی را برای توجه و حضور باقی گذاشته و در نتیجه انسانها در جهات مختلفی کشیده میشوند. این ورشکستگی روحی که عارضهی نهایی نیاز مبرم به کار است بشر را وادار کرده که به اهمیت ایجاد فضای معنوی در کارگاهها و تغییر شرایط آن بپردازد و با انجام کار سرزنده و با روح شادمانی و دلخوشی عمیقی را تجربه کند (میلر، 2000).
ورود مفاهیمی همچون اخلاق، حقیقت، باور به خدا یا نیروی برتر، درستکاری، وجدان، اعتماد، بخشش، مهربانی، احساسات، ملاحظه، معنا در کار، همبستگی با همکاران، تشویق همکاران، احساس صلح و هماهنگی، نوعدوستی و… به پژوهشها و اقدامات مدیریتی و کسب و کار همه حکایت از ظهور پارادایم جدیدی دارند که در واقع عکسالعملی است به پارادایم خشک و مکانیستی مدرن و آن پارادایم معنویت است. پارادایم منعطف و خلاق معنویت نیز در پاسخ به همین نیازها و فشارها ظهور کرده است و محققان زیادی این امر را تأیید کرده اند (فرهنگی، فتاحی و واثق، 1385). که البته فضاهای آموزشی نیز از این قاعده مستثنی نیستند.
نیروی انسانی کارامد و ماهر پربهاترین و ارزندهترین ثروت و دارایی هر کشور است. انسان همواره برای تأمین نیازهای خود به کار و تلاش پرداخته است. بدیهی است نقش کار در زندگی انسان فراتر از هدف و مقصود ظاهری آن یعنی تأمین مایحتاج ضروری زندگی روزانه است. کار نهتنها منبع درآمد فرد محسوب شده، بلکه موجب می شود تا بسیاری از نیازهای روحی و روانی انسان مرتفع گردد. در صورت وجود عدم تناسب میان خصوصیات فردی و شرایط و ویژگیهای شغلی، کار می تواند موجب نارضایتی، تحلیل قوای جسمی و روانی و نهایتاً بیماری شود. شغل و حرفه برای افراد احساس هویت و جایگاه و شرایط خاصی را فراهم می کند تا مهارت جدیدی کسب و چالشی تازه ایجاد گردد و نیز موجبات پاداش اجتماعی و نیاز به تعلق به گروه خاصی برآورده گردد؛ از سوی دیگر کار می تواند برای سلامت جسمانی و روانی فرد خطرناک باشد. یعنی علاوه بر خطرات بدنی موجود در اغلب محیطهای کاری، فرد را دچار اضطراب، محرومیت، درماندگی یا استیصال کند (هلسوی، گرونهاگ و کویتاس، 2000). کار، صرفنظر از تأمین مالی می تواند برخی از نیازهای اساسی آدمی نظیر تحرک روانی و بدنی، تماس اجتماعی، احساس خودارزشمندی، اعتماد و توانمندی را ارضا کند. باوجود این کار می تواند منبع فشار عمدهای نیز باشد. ممکن است یک شغل رضایتبخش به مرور زمان به منبع نارضایتی تبدیل شود و شخص را به سوی فرسودگی شغلی سوق دهد (سعیدی، 1385).
از آنجا که امروزه آموزش و پرورش، سهم قابل توجهی از بودجه هر کشور را به خود اختصاص میدهد. با توجه به اهمیت و نقش تعلیم و تربیت، به خصوص در ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه، ضروری است در جهت بهبود کیفیت آموزش و پرورش، فعالیتهای اساسی صورت گیرد تا از به هدر رفتن سرمایه های انسانی و مادی جلوگیری شود (قاسمی نژاد و سیادت، 1383).
1-2- عنوان تحقیق
ارتباطسنجی سطح معنویت محیط کار با فرسودگی شغلی و رضایت شغلی در معلمان مقطع متوسطه مدارس دولتی ناحیه 1 شهرستان کرمان در سال 91-1390
1-3- بیان مسئله
فرسودگی شغلی حالتی است که در یک فرد شاغل به وجود می آید و پیامدی از فشار شغلی دائم و مکرر است. بدین ترتیب که شخص در محیط کارش به علت عوامل درونی و بیرونی احساس فشار می کند و این فشار، دایمی و مکرر بوده و در نهایت به احساس فرسودگی تبدیل میگردد. در این وضعیت احساس کاهش انرژی رخ میدهد. در واقع فرسودگی شغلی؛ آن نوع از فرسودگی روانی است که با فشارهای روانی یا استرسهای مربوط به شغل و محیط کار توأم گشته است (سلطانی و روحانی، 1379). بر اساس نظر مسلچ فرسودگی شغلی سندرمی است که در پاسخ به فشار روانی مزمن به وجود می آید و شامل سه جزء خستگی یا تحلیل عاطفی، ازخودبیگانگی یا مسخ شخصیت، فقدان موفقیت فردی یا پیشرفت شخص است و بیشتر در مشاغل مددرسان و یاری دهنده نظیر مشاوران، معلمان، مددکاران اجتماعی، پزشکان، پلیس، پرستاران و مواردی از قبیل این مشاغل مشاهده می شود و این امر احتمالاً معلول نوع وظایف و مسئولیتهای اینگونه مشاغل میباشد (مسلچ و جکسون، 2004). از نظر مسلچ (2001) خستگی عاطفی متأثر از فشار روانی و از میان رفتن منابع هیجانی در فرد است (پاینز، 2002)، مسخ شخصیت تلاشی است برای ایجاد فاصله میان فرد شاغل و دریافت کنندگان خدمات او، که به وسیله نادیده پنداشتن ویژگی ها و خدمات فرد شاغل صورت می گیرد (مسلچ و لیتر، 2008)، و در نهایت از نظر مسلچ، کاهش یا فقدان موفقیت شخصی، کم شدن احساس شایستگی در انجام وظیفه و ارزیابی منفی فرد از خود در زمنیه کار است (پاینز، 2002).
اولین مشکل قربانیان فرسودگی از کار، فرسودگی جسمی است. قدرت آنان برای کار کردن کم است و بیشتر اوقات خسته و ناتوان هستند. این افراد از نشانه های بیماری مثل سردردهای مکرر، تهوع، اختلال در خواب و تغییر عادتهای غذایی مثل بیاشتهایی یا پرخوری در رنج هستند. دومین مشکل افراد مبتلا به خستگی از کار آن است که گرفتار فرسودگی هیجانی هستند؛ افسردگی، احساس درماندگی و نیز احساس به دام افتادن در کار و شغل خود. سومین مشکل آن است که اغلب گرفتار فرسودگی نگرشی هستند. این افراد نسبت به دیگران بدگمان میشوند، این تمایل در آنان ایجاد می شود که با دیگران مانند یک شیء رفتار کنند تا به عنوان یک انسان (ساعتچی، 1379).
در مدارس بهعنوان یک سیستم اجتماعی، عنصر انسانی جایگاهی خاص دارد و در بین افراد حاضر در مدرسه، دانش آموزان و معلمان مهمترین نقش را بر عهده دارند. معلمان به خاطر نقش حساسی که دارند، از طرف مدیران، والدین، دانش آموزان، نهادهای سیاسی اجتماعی و گروههای رسمی و غیررسمی موجود در مدرسه تحت فشار هستند، به علاوه آنها با مشکلات عدیدهی دیگری در داخل و خارج از مدرسه روبرو هستند (هوی و میسکل، ترجمه سیدعباس زاده 1382). با افزایش روزافزون مسئولیت مدارس و پیچیدهتر شدن محیط آنها از معلمان و مدیران مدارس انتظار میرود که فعالیتهایشان را در سطحی بسیار گستردهتر از قبل به انجام برسانند (جانسون، 2004). همچنین میزان مسئولیت آنها جهت پاسخگویی به دانش آموزان در رابطه با تغییرات پیشینهی فرهنگی و تنوع نیازهای آنها که هر یک دارای تواناییهای فیزیکی و ذهنی و سبک یادگیری متفاوتند، روز به روز افزایش مییابد (دوکس، 2007). این انتظار روزافزون آنها را تحت فشار دائمی قرار داده است. این فشار اگر بیش از اندازه باشد سلامت و آسایش شخصی معلمان را به خطر میاندازد و آنها را دچار استرس (فشار روانی) می کند و در اثر فشارهایی که بر آنها وارد می شود پس از مدتی از توان و انرژی اولیه این نیروی مهم کاسته می شود و موجب فرسودگی آنها میگردد (مورهد و گریفین، ترجمه الوانی و معمارزاده، 1386). در این راستا بهتر است به مقوله ی رضایت شغلی بیشتر توجه شود.
بی شک امروزه یکی از چالش های مهمی که به گونه ای فزاینده ذهن سرپرستان و مدیران را به خود مشغول نموده است، اندازه گیری میزان رضایت شغلی است (غلامی فشارکی و همکاران، 1390: 242)، رضایت شغلی معلمان نیز به عنوان یک شاخص مهم و مؤثر در آموزش، توجه مجریان و پژوهشگران حوزه تعلیم و تربیت را جلب کرده است (زانگ، 2007).
رضایت شغلی یعنی احساس خرسندی و خشنودی که فرد از کار خود می کند و لذتی که از آن میبرد و در پی آن، به شغل خود دلگرمی و وابستگی پیدا می کند (هلریگل و وودمن، 1996). شاید بتوان گفت از مهمترین ارکان پایداری و ثبات هر سازمانی رضایت شغلی کارکنان آن است. در حادترین شکل، پایین بودن رضایت شغلی، آمار زیادی غیبت ها، پایین آمدن بازده کار وجابهجایی و انتقال کارکنان را میتوان مشاهده نمود. همچنین نارضایتی شغلی میتواند قسمتی از شکایات،کارکرد ناچیز،کالاهای تولیدی نامرغوب، اختلاس و مسائل انضباطی و دیگر مشکلات را موجب گردد. هزینه های نارضایتی شغلی در بعضی موارد ارقام نجومی به بار میآورد. در مقابل، مدیریت بدنبال رضایت شغلی بالاست، زیرا این پدیده با پیآمدهای مثبتی که خواست مدیران است، پیوسته است. رضایت شغلی بالا نشان دهنده سازمانی است که به گونهای خوب و صحیح اداره میشود، و بطور کلی نتیجهای است که از مدیریت رفتاری کارساز سرچشمه میگیرد (رفیعی، 1382).
رضایت شغلی حالتی مطبوع، عاطفی و مثبت حاصل از ارزیابی شغل یا تجارب شغلی است؛ مفهومی دارای ابعاد، جنبهها و عوامل گوناگون که باید مجموعه آنها را درنظر گرفت. از جمله این عوامل میتوان به صفات کارگر و کارمند، نوع کار، محیط کار و عوامل مؤثر بر آن مانند عوامل معنوی و روابط انسانی اشاره نمود (هلریگل و وودمن، 1996).
معنویت در کار، یک تجربه از ارتباط و اعتماد متقابل در میان افرادی است که در یک فرایند کاری مشارکت می کنند که به وسیله خوش بینی و حسن نیت فردی ایجاد می شود و منجر به ایجاد یک فرهنگ سازمانی انگیزشی و افزایش عملکرد کلی می شود که در نهایت تعالی سازمانی پایدار را به همراه دارد (مارکوس، 2006).
از آنجا که معنویت طیف بسیار وسیعی دارد در حقیقت در رابطه با آنچه احساس میکنیم بین ما و برخی عوامل گسترده، نادیده و شگفتآور قرار دارد، میباشد و می تواند در هر جنبه زندگی نفوذ کند، بنابراین دور نگه داشتن آن از محیط کار غیرممکن است (میلر، 2000)، در نتیجه فشاری که بر معلمان وارد می شود، تنها به متغیرهای فردی مربوط نمی شود بلکه عوامل محیط کاری از جمله معنویت محیط کار می تواند در آن نقش داشته باشد. برای کاهش فشارهای جسمی و روحی معلمان میتوان به دنبال راهی جهت ایجاد رضایت و امنیت شغلی بود. رضایت شغلی نیز ما حصل تأثیر عوامل زیادی، نظیر نیازها، علائق، انگیزه، نگرش و شخصیت های افراد از یک طرف و مختصات شغلی نظیر عوامل معنوی محیط کار میباشد.در تحقیق حاضر برآنیم با بررسی رابطه میان معنویت محیط کار با فرسودگی شغلی و رضایت شغلی عوامل مؤثر جهت کاهش فرسودگی شغلی و افزایش رضایت شغلی را بیابیم.
1-4- اهمیت و ضرورت تحقیق
مدارس از معدود سازمانهایی هستند که با همهی سازمانهای دیگر چه به صورت مستقیم یا غیرمستقیم رابطه دارند. به همین خاطر است که تأثیر زیادی بر سرنوشت ملتها دارند و از جایگاه والایی در پیشرفت و توسعه جامعه برخوردارند. مدارس سیستمهای اجتماعی بسایر پیچیدهای هستند و دارای عناصر بسیاری هستند که هر یک از این عناصر، با هم، با یکدیگر و با محیط خود کنش و واکنش دارند. در هر سیستمی، همهی عناصر در جای خود باارزش و مهماند، اما در یک سیستم اجتماعی، انسان تنها عاملی است که بدون وجود آن سیستم اجتماعی بی معنی است. اصولاً سیستم اجتماعی به واسطه عامل انسانی، سیستم اجتماعی محسوب می شود و هیچ سیستم اجتماعی بدون انسان قابل تصور نیست. انسان در واقع، روح سیستم اجتماعی است (میرکمالی، 1383). همچنین با توجه به نقش حساس معلمان و در معرض بودن این افراد به فرسودگی شغلی و عوارض ناخوشایند فردی و سازمانی و کشوری آن به نظر می رسد ارزیابی میزان فرسودگی شغلی معلمان ضروری بوده تا هم شیوع و هم عوامل مرتبط با آن به طور علمی بررسی گردیده تا قبل از ایجاد عوارض جسمی و روحی روانی برای کاهش و یا پیش گیری از آن توسط راهکارهای علمی اقدام لازم صورت گیرد (صابری و همکاران، 1390).
از سوی دیگر رضایت شغلی، بیشترین متغیر سازمانی اندازه گیری شده در هر جنبه پژوهشی و کاربردی است. دلایل متعددی برای توجه به این نگرش کاری وجود دارد. نخست، سازمان ها علاقه دارند که وضعیت کنونی رضایت شغلی کارکنانشان را ارزیابی کنند و دوم، پژوهش های زیادی انجام شده تا بتوانند رضایت شغلی کارکنان را مورد ارزیابی قرار دهند. با توجه به اینکه رضایت شغلی با عوامل سازمانی، محیطی، شغلی و فردی مرتبط است و دیدگاه های متفاوتی در مورد رضایت شغلی و روش های مختلفی برای اندازه گیری آن وجود دارد، لذا نتایج متفاوت و متناقض دیده شده است (ترکمان و عابدی، 1388).
از آنجا که بسیاری از اقدامات سازمانها برای تغییر و بهبود در دو دهه اخیر از قبیل کوچکسازی، مهندسی مجدد، تعلیق، اخراج از کار و… موجب تضعیف روحیه و نوعی سردرگمی معنوی کارکنان شده است (فرهنگی و همکاران، 1385)، در سال های اخیر جایگاه معنویت در سازمان ها به طور فزاینده ای از سوی مدیران، سرپرستان، کارکنان و محققان به عنوان یک ضرورت برای تعاملات با سازمان ها، با کارکنان، مشتریان و جامعه مورد توجه قرار گرفته است (موران، 1385). در این راستا معلمان زیادی نیز در کارشان احساس نارضایتی و عدم امنیت می کنند. بدین منظور تحقیقات بسیاری جهت شناسائی عوامل مؤثر بر رضایت شغلی و فرسودگی شغلی صورت گرفته است، اما عوامل معنوی محیط کار از جمله عواملی میباشند که کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند. با در نظر گرفتن پیامدهای ناگوار نارضایتی از شغل و همچنین فرسودگی شغلی روی افراد و عملکرد سازمان و با توجه به روند فزاینده آن در سازمانهای امروزی از جمله در سازمانهای پویا و در حال تغییر کشور این موضوع باید مورد توجه بیشتری قرار گیرد و تأثیرات منفی آن روی افراد و سازمانها بیشتر شناخته شود. شناخت عواملی که موجب نارضایتی از شغل و فرسودگی شغلی در درون و بیرون سازمان میشوند، راهی را برای ایجاد زمینه حذف یا تقلیل آن به وجود میآورد. با توجه به اینکه تحقیقات محدودی در زمنیه عوامل معنوی محیط کار و فرسودگی شغلی در داخل کشور، به ویژه در محیط آموزشی انجام شده و با توجه به اهمیت پژوهش در این حوزه از این رو در تحقیق حاضر رابطه بین معنویت محیط کار با فرسودگی شغلی و رضایت شغلی معلمان بررسی شده است.
1-5- اهداف تحقیق
1-5-1- اهداف کلی
1-5-2- اهداف جزئی
1-6- سؤالات تحقیق
1-6-1- سؤالات اصلی
1-6-2- سؤالات فرعی
طراحی برنامه های درسی دوره کارشناسی در این رشته وارائه راهکار هایی برای رسیدن به وضع مطلوب از سوی برنامه ریزان وزارت علوم باشد.
هدف های تحقیق :
هدف کلی پژوهش:
ارزیابی کیفیت برنامه های درسی رشته علوم تربیتی(گرایش مدیریت وبرنامه ریزی آموزشی) در مقطع کارشناسی از دیدگاه دانشجویان واعضای هیات علمی به منظور ارائه راهکار های مناسب در این زمینه می باشد.
اهداف جزیی:
3.ارزیابی کیفیت روش های تدریس در برنامه درسی رشته مدیریت وبرنامه ریزی آموزشی از دیدگاه دانشجویان واعضای هیات علمی
9 فصل اول: کلیات تحقیق |
4.ارزیابی کیفیت زمان در برنامه درسی رشته مدیریت وبرنامه ریزی آموزشی از دیدگاه دانشجویان واعضای هیات علمی.
5.ارزیابی کیفیت مواد ومنابع در برنامه درسی رشته مدیریت وبرنامه ریزی آموزشی از دیدگاه دانشجویان واعضای هیات علمی.
6.ارزیابی کیفیت فعالیت های یادگیری در برنامه درسی رشته مدیریت وبرنامه ریزی آموزشی از دیدگاه دانشجویان واعضای هیات علمی.
7.ارزیابی کیفیت گروهبندی در برنامه درسی رشته مدیریت وبرنامه ریزی آموزشی از دیدگاه دانشجویان واعضای هیات علمی.
8.ارزیابی کیفیت مکان در برنامه درسی رشته مدیریت وبرنامه ریزی آموزشی از دیدگاه دانشجویان واعضای هیات علمی.
9.ارزیابی کیفیت ارزشیابی در برنامه درسی رشته مدیریت وبرنامه ریزی آموزشی از دیدگاه دانشجویان واعضای هیات علمی.
سؤال های تحقیق
1-1 اهداف مدون در برنامه مصوب رشته مدیریت وبرنامه ریزی آموزشی از دیدگاه دانشجویان واعضای هیات علمی از چه میزان مطلوبیتی برخوردار است؟
1-2آیا بین دیدگاه دانشجویان واعضای هیات علمی درموردمیزان مطلوبیت عنصر هدف تفاوت وجود دارد؟
2-1محتوای برنامه درسی رشته مدیریت وبرنامه ریزی آموزشی ازدیدگاه دانشجویان واعضای هیات علمی از چه میزان مطلوبیتی برخوردار است.
2-2آیا بین دیدگاه دانشجویان واعضای هیات علمی در موردمیزان مطلوبیت عنصر محتوا تفاوت وجود دارد؟
10 فصل اول: کلیات تحقیق |
3-1فعالیت های یادگیری در برنامه درسی رشته مدیریت وبرنامه ریزی آموزشی از دیدگاه دانشجویان واعضای هیات علمی از چه میزان مطلوبیتی برخوردار است؟
3-2آیا بین دیدگاه دانشجویان واعضای هیات علمی درمورد میزان مطلوبیت عنصر فعالیت های یادگیری تفاوت وجود دارد؟
4-1روش های تدریس در برنامه درسی رشته مدیریت وبرنامه ریزی آموزشی از دیدگاه دانشجویان واعضای هیات علمی از چه میزان مطلوبیتی برخوردار است؟
4-2آیا بین دیدگاه دانشجویان واعضای هیات علمی درمورد میزان مطلوبیت عنصر روش های تدریس تفاوت وجود دارد؟
5-1زمان در برنامه درسی رشته مدیریت وبرنامه ریزی آموزشی از دیدگاه دانشجویان واعضای هیات علمی از چه میزان مطلوبیتی برخوردار است؟
5-2آیا بین دیدگاه دانشجویان واعضای هیات علمی درمورد میزان مطلوبیت عنصر زمان تفاوت وجود دارد؟
6-1مواد ومنابع آموزشی در برنامه درسی رشته مدیریت وبرنامه ریزی آموزشی از دیدگاه دانشجویان واعضای هیات علمی از چه میزان مطلوبیتی برخوردار است؟
6-2آیا بین دیدگاه دانشجویان واعضای هیات علمی درمورد میزان مطلوبیت عنصر مواد ومنابع آموزشی تفاوت وجود دارد؟
7-1گروهبندی در برنامه درسی رشته مدیریت وبرنامه ریزی آموزشی از دیدگاه دانشجویان واعضای هیات علمی از چه میزان مطلوبیتی برخوردار است؟
7-2آیا بین دیدگاه دانشجویان واعضای هیات علمی درمورد میزان مطلوبیت عنصر گروهبندی تفاوت وجود دارد؟
8-1مکان در برنامه درسی رشته مدیریت وبرنامه ریزی آموزشی از دیدگاه دانشجویان واعضای هیات علمی از چه میزان مطلوبیتی برخوردار است؟
8-2آیا بین دیدگاه دانشجویان واعضای هیات علمی درمورد میزان مطلوبیت عنصر مکان تفاوت وجود دارد؟
9-1ارزشیابی در برنامه درسی رشته مدیریت وبرنامه ریزی آموزشی از دیدگاه دانشجویان واعضای هیات علمی از چه میزان مطلوبیتی برخوردار است؟
9-2آیا بین دیدگاه دانشجویان واعضای هیات علمی درمورد میزان مطلوبیت عنصر ارزشیابی تفاوت وجود دارد؟
تعاریف مفهومی و عملیاتی
ارزیابی
تعریف نظری:فرایند نظام دارجمع آوری،تحلیل،تفسیر اطلاعات که به منظور تعیین میزان تحقق هدف های برنامه درسی انجام می شود ارزیابی گویند(سیف،35:1382).
تعریف عملیاتی:در این پژوهش منظور از ارزیابی عبارت از نمراتی که دانشجویان واعضای هیات علمی در پرسشنامه محقق ساخته بدست آورده اند.
کیفیت
تعریف نظری:مجموع ویژگی ها وخصوصیات یک فر آورده یا خدمت که نمایانگر توانایی آن دربرآوردن خواسته های بیان شده یا اشاره شده باشد(بازرگان،1380).
تعریف عملیاتی:بررسی میزان مطلوبیت برنامه درسی علوم تربیتی(گرایش مدیریت وبرنامه ریزی آموزشی)باتوجه به عناصر نه گانه کلاین که با بهره گرفتن از پرسشنامه محقق ساخته اندازه گیری شده است.
برنامه درسی
تعریف نظری:پیش بینی وتهیه مجموعه فرصت های یاددهی-یادگیری برای جمعیتی مشخص به منظور نیل به اهداف تعیین شده(لوی،1923ترجمه مشایخ1378).
تعریف عملیاتی:برنامه درسی رشته علوم تربیتی،کلیه دروسی که با عناوین گوناگون در طول دوره کارشناسی رشته علوم تربیتی(گرایش مدیریت وبرنامه ریزی آموزشی)به دانشجویان دانشگاه های دولتی ارائه می گردد.
12 فصل اول: کلیات تحقیق |
عناصر برنامه درسی :
اهداف
تعریف نظری :یک برنامه درسی به قصد ایجاد تغییرات مطلوب در رفتار یادگیرنده اجراءمی شود،این تغییرات همان اهداف برنامه است.(فریده مشایخ،1378).
تعریف عملیاتی :در این پژوهش منظور بررسی میزان مطلوبیت اهداف مصوب در برنامه رشته مدیریت وبرنامه ریزی آموزشی می باشد.
محتوا
تعریف نظری:ماده برنامه درسی است از آنچه که باید آموخته شود(قورچیان،1374).
تعریف عملیاتی: دراین پژوهش منظور بررسی میزان مطلوبیت محتوای ارائه شده در طول دوره رشته مدیریت وبرنامه ریزی آموزشی می باشد.
فعالیت های یادگیری
تعریف نظری:اشاره به در گیری فراگیران در امر یادگیری دارد(ملکی،1379).
تعریف عملیاتی :در این پژوهش منظور بررسی میزان در گیر نمودن دانشجویان در امر یادگیری توسط اساتید در کلاس درس می باشد.
روش های تدریس
تعریف نظری: هنگامی که از تدریس یا نحوه آموزش برنامه ها صحبت می شود،منظور پیش بینی برخی از شرایط اجرای برنامه درسی است(فتحی واجارگاه،1381).
13 فصل اول: کلیات تحقیق |
تعریف عملیاتی :در این پژوهش منظور بررسی میزا ن استفاده اساتید از روش های متنوع در یادگیری استفاده می شود.
زمان
تعریف نظری:منظور این است که محتوا ورئوس مطالب مشخص شده در یک جدول زمانبندی شده ارائه می گردد.
تعریف عملیاتی :در این پژوهش منظور بررسی میزان زمان در نظر گرفته شده برای هریک از واحدهای درسی در طول هفته می باشد.
مواد ومنابع آموزشی
تعریف نظری:کتاب ومنبع دیگری که استاد در کلاس درس بکار می برد.
تعریف عملیاتی :در این پژوهش منظور بررسی میزان بکارگیری منابع علمی وبه روز از سوی اساتید در کلاس درس می باشد.
مکان
تعریف نظری:در این خصوص می توان به محیط فیزیکی مناسب،تعداد ساختمان های آموزشی با تعداد کلاس های درس،آزمایشگاه ها،محیط کتابخانه وکار گاه ها اشاره کرد (ملکی،1379).
تعریف عملیاتی :در این پژوهش منظور بررسی میزان استفاده از محیط های آموزشی مناسب با هریک از واحدهای درسی است.
14 فصل اول: کلیات تحقیق |
گروه بندی
تعریف نظری:منظور گروه هایی است که دانشجویان برای انجام فعالیت های کلاس تشکیل می دهند
تعریف عملیاتی :در این پژوهش منظور بررسی میزان بکار گیری گروه های آموزشی در کلاس های درس از سوی دانشجویان می باشد.
ارزشیابی
تعریف نظری :ارزیابی برنامه درسی فرایندی است که در مورد داوری در زمینه تناسب تصمیمات برنامه درسی بکارمی رود(لوی به نقل از مشایخ،1378).
تعریف عملیاتی :در این پژوهش منظور بررسی میزان بکارگیری ارزشیابی(آغازین،تکوینی وپایانی) در ارزشیابی از آموخته های دانشجویان است.
و یا اصل منبع برای او ارسال داشت، که منظور از ارسال در این پایان نامه فرستادن مطالب درخواستی به پست الکترونیکی اعضاء می باشد.
امکان سنجی: به معنی تعیین امکانات موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه علوم پزشکی همدان جهت اشاعه گزینشی اطلاعات که شامل وجود منابع، امکانات و فناوریهای موجود، بازیابی و ارسال خودکار اطلاعات است، وجود افرادی که تمایل به دریافت خدمات اشاعه گزینشی اطلاعات داشته باشند.
با توجه به حجم بسیار زیاد رکوردها و منابع اطلاعاتی در کتابخانه مرکزی دانشگاه علوم پزشکی همدان، لازم است تا تدابیر لازم برای جلوگیری از اتلاف وقت استفاده کنندگان جهت یافتن اطلاعات مورد نظرشان اندیشیده شود. درحال حاضر کاربران برای اطلاع از اینکه اطلاعات جدیدی به پایگاه های کتابخانه افزوده شده است یا خیر، بایستی به صورت مرتب به پایگاه مراجعه کنند که این کار وقت گیر و بی نتیجه است، چون تا زمانی که اطلاعات روزآمد نباشد با همان اطلاعات قبلی مواجه می شوند.
با ارائه خدمات «اشاعه گزینشی اطلاعات»، کاربران شبکه وب کتابخانه مرکزی دانشگاه علوم پزشکی همدان، پس از ثبت مشخصات و پست الکترونیکی خود به همراه موضوعات مورد علاقه در شبکه وب کتابخانه مرکزی، اطلاعات جدید را از طریق پست الکترونیک خود دریافت می کنند.
1-4-1- هدف کلی
امکان سنجی ارائه خدمات اشاعه گزینشی اطلاعات به اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی همدان از طریق پست الکترونیکی.
1-4-2- اهداف ویژه
1- میزان آشنایی اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی همدان با خدمات اشاعه گزینشی اطلاعات چقدر است؟
متغیرهای اساسی پژوهش
متغیرمستقل: اعضاء هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی همدان
متغیر وابسته: اشاعه گزینشی اطلاعات
SDI: selective dissemination of information
Profile research
تحقیقات انجام شده در خارج از ایران ……………………………………….. 22
روش اجرای تحقیق ………………………………………………………………………………….. 22
الف- نوع تحقیق بر اساس طرح تحقیق و اهداف آن ……………………………………… 22
ب- ابزار و روش جمع آوری داده ها ………………………………………………………….. 23
ج- منابع اطلاعاتی …………………………………………………………………………………. 23
د- روش تجزیه و تحلیل داده ها یا اطلاعات ………………………………………………….. 23
فصل دوم: مبانی خداشناسی در مفاتیح و آموزه های تربیتی آن
مقدّمه ………………………………………………………………………………… 24
خداوند، مهربان است. …………………………………………………………… 26
آموزههای تربیتی ……………………………………………………………….. 40
خداوند، حکیم است. ………………………………………………………….. 56
آموزههای تربیتی ……………………………………………………………. 60
خداوند، پوشاننده خطاست. ………………………………………………… 77
آموزههای تربیتی ………………………………………………………………………….. 79
خداوند، هدایت کننده است. …………………………………………….. 86
آموزههای تربیتی ……………………………………………………………….. 88
فصل سوم: مبانی انسان شناسی در مفاتیح و آموزههای تربیتی آن
مقدّمه ……………………………………………………………………………….. 91
انسان، حریص است. …………………………………………………………….. 94
آموزههای تربیتی …………………………………………………………….. 102
انسان، ممکن الخطاست. ………………………………………………………… 111
آموزههای تربیتی ……………………………………………………………….. 119
انسان، ضعیف است. ………………………………………………………………. 121
آموزههای تربیتی ……………………………………………………………….. 122
فصل چهارم: مبانی دنیا شناسی در مفاتیح و آموزههای تربیتی آن
مقدّمه ………………………………………………………………………………… 125
دنیا، آفریدۀ خداست. ………………………………………………………….. 128
آموزههای تربیتی ……………………………………………………………….. 141
دنیا، فریبکار است. ………………………………………………………………. 147
آموزههای تربیتی ………………………………………………………………… 149
دنیا، زودگذر است. ………………………………………………………………… 154
آموزههای تربیتی …………………………………………………………………. 159
دنیا، محل سختیهاست. ………………………………………………………… 164
آموزههای تربیتی …………………………………………………………………. 170
فصل پنجم: مبانی مرگ شناسی در مفاتیح و آموزه های تربیتی آن
مقدّمه ………………………………………………………………………………… 174
مرگ، حقیقت است. ……………………………………………………………… 177
آموزههای تربیتی ………………………………………………………………… 184
نحوۀ مرگ، عین نحوۀ زندگی است. ………………………………………. 189
آموزههای تربیتی ……………………………………………………………….. 195
فصل ششم: نتیجه گیری ……………………………………………………………. 198
محدودیّتهای محقّق …………………………………………………………….. 201
محدودیتّهای تحقیق ……………………………………………………………. 202
پیشنهادات …………………………………………………………………………….. 202
فهرست منابع ……………………………………………………………………….. 203
منابع فارسی ……………………………………………………………………….. 203
منابع عربی …………………………………………………………………………. 213
فصل اول
طرح مسئله
مقدّمه:
«هم دعـــــــا از تو اجابت هــم ز تو ایمــنی از تو مهـــــابت هــم ز تو
جز تو پیش کی بر آرد بنده دســـت هم دعا و هم اجابت از تـــوسـت»
(مولوی، 1388)
انسان در اعماق وجود خویش در می یابد که نیازمند تضرّع و ناله به سوی قدرتی نامتناهی است تا به زبان فطرت خود، خالق خویش را بخواند و نیاز خود را به سوی بی نیاز مطلق بیاورد و از او استمداد طلبد. خلجی مترجم صحیفه سجّادیه (1380) در این باره میگوید: «دعا، به معنای خواندن خداوند و خواستن از او، یکی از امور قطعی و دستورهای حتمی در ادیان توحیدی است» (ص 14). امام سجّاد علیه السلام (1380) می فرمایند: «و باز فرمودی: «مرا بخوانید شما را پاسخ میگویم، آنان که از بندگی من سر برتابند، خوار به دوزخ درآیند». پس خواندن خود را عبادت، و ترکَش را کبرورزی نامیدی، و بر ترک آن به درآمدن به دوزخ، همراه با خواری تهدید کردی» (دعای 45 صحیفه سجادیه). «فَإِنَّکَ أَمَرْتَنِی بِالدُّعَاءِ وَ تَکَفَّلْتَ لِی بِالْإِجَابَهِ، زیرا تو خود دستور دعایم دادی و اجابت آن را نیز برایم به عهده گرفتی » (اعمال مخصوص شب اول ماه رمضان، ص779).
در آیه شریفه 60 سوره مبارکه مؤمن (غافر) در قسمت اوّل خداوند انسان را دعوت به دعا می نماید و در ادامه می فرماید کسانی که از «عبادت» من سر برتابند…؛ از این آیه میتوان استدلال نمود که مغز و جان عبادت و پرستش، دعاست… یعنی کسی که عزم رسیدن به هدف اصلی آفرینش خود «عبودیت» را دارد، «دعا» از مهمترین و بلکه تنها راه «عبد شدن» است. دعا اکسیری گرانبها در اعماق جان آدمی است که با فطرت او سرشته گردیده است. «انسان دعایی غریزی و درخواستی فطری دارد که با زبان فطرتش از پروردگارش حاجت می خواهد» (موسوی همدانی، 1387 الف، ص 47). فقر ذاتی انسان، او را به دعا وا می دارد و بهترین دلیل بر عرضه حاجت به سوی وجود مطلق، همان احساس عجز و ناتوانی در برابر قدرت کامل است.
دعا، هم یک نیاز ذاتی است و هم راهی برای برآورده شدن نیازها، و هم طریقی برای محو فلاکتهاست. دعای غریزی و فطری را همه موجودات عالم فریاد می کنند: «یَسْأَلُهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأرْضِ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأنٍ» (رحمن: 29)؛ «همه کسانی که در آسمانها و زمینند از او درخواست میکنند، و او همه روزه مشغول کاری نو است» (تفسیر المیزان، ج19، ص154) و انسان که اشرف مخلوقات است به نحو برتر، دعا را با زبان فطرت خود بیان می نماید و به حضرت باریتعالی عرض حاجت می کند: «اللّهم … فَإِلَیْکَ عَجَّتِ الْأَصْوَاتُ بِصُنُوفِ اللُّغَات، خدایا … صداها با انواع مختلف لغاتشان (و هر کس به زبانی ناله اش) بسوی تو بلند است» (دعای عرفه،ص875). خداوند اجابت دعا را بیقید و شرط قرار داده (بقره: 186) به شرط آنکه دعا، دعای حقیقی باشد و دعا کننده از زبان فطرت خود ـ که هیچگاه دروغ نمی گوید ـ دعا کند. ارکان اصلی دعا از نظر علامه طباطبایی (ره) (1387الف) اخلاص در دعا، مطابقت قلب و زبان، بریدگی از اسباب ظاهری و توسّل به خدای تعالی است و آدابی از قبیل خوف و طمع، رغبت و رهبت، خشوع و تضرّع، اصرار، ذکر، عمل صالح، ایمان و ادب حضور باعث می شودکه دعا، نیایش حقیقی شود و بی قید و شرط به استجابت برسد و این آداب و مقدمات وسایلی برای پرورش و تربیت روح انسان است. دعا به صورت دعای فطری و دعای زبانی صورت می گیرد. دعای فطری نیازی به تعلیم ندارد؛ چون پروردگار عالم آن را با سرشت آدمی تنیده است. «زبان دعا زبان مشترک آدمیان است و منشأ فطری دارد و می تواند محور وحدت انسان ها و بستر گفتگوی تمدنها و ادیان قرار گیرد» (سلمانپور، 1384، ص 38). هر انسانی نیز، می تواند به هر زبان و لهجه ای و با هر محتوایی که مطابق با دعای فطری اوست، به زبان، «دعا» گوید.
ائمه طاهرین علیهم السلام به عنوان انسان هایی که به کمال رسیده اند، در این زمینه دعاهایی را به انسان ها تعلیم فرمودند که نه تنها با زبان غریزه آنها همنواست، بلکه متون آموزشی متقنی را برای انسان به ارمغان آورده اند. « نکته بارزی که با کمی تدبّر در ادعیه اسلامی موجود در کتب دعا … جلوه می کند این است که دعاهای ائمه علیهم السلام تنها دعا نیست بل متن درس اسلامشناسی است، متن درس برای عقاید اسلامی، احکام، اخلاق و درس زندگی و آداب معاشرت، آداب جهاد و … می باشد و چه نیکو درسهایی که معلمان آنها ائمه سلام الله علیهم اجمعین باشد» (برازش، 1368، ص48). با توجه به نکات ذکر شده ـ که «الدّعاءُ مُخُّ العِبادهِ» (مجلسی،1404ق ب، ص 300) « دعا مغز و جان عبادت است» (غفاری ساروی، 1375، ص334) ـ و اینکه هدف نهایی آفرینش انسان «عبودیت» (باقری، 1387) و «هدایت متربی به سیر الی الله و قرب به خداست» (صاحبدل، 1388)؛ و با توجه به اینکه ائمه اطهار علیهم السلام منابع اصیلی از معارف الهی را به انسان تعلیم فرموده اند، پس می توان اینگونه نتیجه گیری کرد که بررسی ادعیه ائمه اطهار علیهم السلام و تعمّق در آن، می تواند نکات ظریف و دقیقی را در طریق تربیت انسان و «عبودیت» به بشر تعلیم دهد.
در فرهنگ تشیع، اهمیت بسیار به مسئله نیایش داده شده است و شرط لازم و ضروری رسیدن به کمال واقعی انسان، دعا معرفی شده است (کلباسی، 1362). از سوی دیگر رسیدن به کمال مطلوب انسانیت، جز با پرورش قوای فطری و درونی او امکان پذیر نخواهد بود و «عبودیت» جز از راه «تربیت» میسّر نمی شود. از همه اینها این نتیجه را می توان اخذ نمود که از مضامین ادعیه در جهت تربیت انسان سود بسیاری می توان جُست و تعمّق در ادعیه باعث دریافت معارف ارزشمندی در باب تربیت خواهد گردید.
در طول تاریخ، انسان به عنوان موجودی دارای اندیشه، همواره در پی کشف مجهولات ذهنی خود بوده است. او در ورای زندگی مادی خویش، با سؤالاتی روبرو می شود که پاسخ به آنها برای او حیاتی به نظر می رسد. پاسخ صحیح به سؤالات ذهن او، باعث ترجیح و تعیین گزینه های خاص در زندگی و جهتگیری او در مسیری معین می گردد. موجود چند ساحتی «انسان» برای پرورش ابعاد گوناگون وجود خود نظیر جسم، عقل، عاطفه، اخلاق، معنویت و … باید چارچوبی در ذهن خود بسازد و از فلسفه ای پیروی نماید. «می توان فلسفه را نوعی دانش جامع و ژرف قلمداد کرد که آدمی می تواند نسبت به اشیا و امور و نحوه انجام کارها به دست آورد، به طوری که اینچنین دانشی می تواند سبب گردد انسان امور عالم را آنگونه که هستند ببیند و کارها را آن گونه که باید انجام دهد» (علوی، 1386، ص 17). نگاه جامع و ژرف به همه جوانب زندگی سبب می شود که بصیرتی در فرد ایجاد گردد و کارها را آنگونه که باید، انجام بدهد. در قرآن کریم، خداوند متعال به کَرّات انسان را به فیلسوفانه نگریستن دعوت می نماید (نساء: 86) و از پیروی کورکورانه از روشها منع می نماید (مائده: 104). مفاتیح الجنان تألیفی از ادعیه و زیارات منقول از ائمهاطهار علیهم السلام می باشد که معارف زلال وحی را به نسل امروز منتقل می نماید. در صورتی که «تدبّر» به جای سطحی نگریستن به ادعیه و زیارات قرار گیرد، مسلمین به گنجی عظیم دست خواهند یافت که هر چه بیشتر استخراج گردد، معادن جدیدتری کشف خواهد شد.
شریعتی (1387) یکی از عناصری که دعای اسلامی را تشکیل می دهند را عنصر فکری میداند: «عنصر فکری یعنی این که تمام متن دعای اسلامی از اول تا آخر … درباره خداشناسی، انسان شناسی، اصول اخلاقی و اصول اجتماعی و حقوق افراد نسبت به هم و طبقات نسبت به هم و بیان ایدهآل های بشری و همچنین بیان ترس و گریز از خطرها و پستی های اجتماعی و فردی و اخلاقی است» (ص83).
قرآن و اهل بیت دو ثقل مهم دین الهی اسلام می باشند که هر کدام با دیگری تفسیر می گردد و هر دو با هم اصول اعتقادی و عملی انسان را ترسیم می نمایند و غفلت از هر کدام باعث ورود ضربات مهلک به پیکره «برنامه زندگی انسان» خواهد بود. همانگونه که مسلمین امر به تدبّر در قرآن شده اند، در مفاهیم متون دعایی به یادگار مانده از ائمه نیز تدبّر واجب و لازم به نظر میرسد.
حال اینگونه بحث ادامه می یابد که دعا چیست؟ «آن حالت روحی که میان انسان و معبودش رابطه انس ایجاد نموده و کشش برقرار می سازد نیایش نامیده می شود» (جعفری، 1347، ص 3).
دعا از جمله مفاهیم اسلامی است که عقیده مسلمانان درباره آن بسیار متفاوت است. عده ای دعا را در متن زندگی خویش قرار می دهند و اعمالشان را در هم تنیده با دعا انجام می دهند و گروهی می پندارند که دعا می تواند جای عمل را در زندگی انسان بگیرد و آنها می توانند عمل را در پرتو دعا کنار گذاشته و در سایه دعا به همه چیز دست یابند (برازش، 1368). از دیدگاه ائمه کسی که به گناهش ادامه می دهد و از خداوند طلب آمرزش می نماید مانند کسی است که پروردگارش را مسخره کرده است (رضایی، 1377). پس در سیره ائمه اطهار علیهم السلام کنارگذاشتن عمل و دعا کردن در قبال آن، مردود است و در زندگی آنها به زیبایی مشاهده می گردد که ایشان در عین مأنوس بودن با دعا و نیایش، به جهاد و کوشش، تفکر و اندیشه و کسب علم می پرداختند و شجاعت و حمیت و مسئولیت پذیری در زندگی آنان موج می زند. «شناخت ما از استعدادهایمان باعث برداشت درست و دقیق از دعا شده، ما را در سعی و تلاش با انرژی مضاعف یاری می رساند» (خوشناموند، 1388).
تربیت از دیدگاه مطهری عبارت است از پرورش دادن استعدادهای درونی بالقوّه موجود در یک شیء و به فعلیت درآوردن آن (مطهری،1388الف)؛ و تربیت اسلامی از دیدگاه باقری، شناخت خدا به عنوان ربّ یگانه انسان و جهان و برگزیدن او به عنوان ربّ خویش و تن دادن به ربوبیت وی و تن زدن از ربوبیت غیر اوست (1387)؛ و به مفهوم واضح تر تربیت اسلامی عبارت است از عبد شدن و رسیدن به مقام عبودیت. حال که تربیت در اسلام رسیدن به مقام عبودیت معرفی می شود و با توجه به حدیث «الدّعاء مخّ العباده»، پس عبودیت که از راه عبادت حاصل خواهد شد جز با دعا، بدست نخواهد آمد و تربیت جز از راه دعا به انجام نخواهد رسید.
حال اینگونه به مسئله نگاه میکنیم که آیا پرورش ابعاد مختلف وجودی انسان یعنی بعد دینی، جسمانی، عقلانی، عاطفی و اجتماعی انسان در پرتو دعا می تواند انجام بگیرد؟ و اهداف مترتّب بر دعا می تواند پرورش این ابعاد را پوشش بدهد؟ (علوی، 1388).
دعا بدلیل ایجاد ارتباط با پروردگار، چه به صورت دعای فطری و چه به صورت دعای زبانی (از زبان خود داعی و یا از زبان انسان های کامل) می تواند در پرورش بعد دینی و معنوی انسان نقش داشته باشد. وصول روح انسان به سرچشمه معنویت و رحمت، تشنگیهای او را سیراب نموده و از امواج رحمت فیض، او را مملوّ خواهدکرد. در دین اسلام و مذهب شیعه توجه خاص به فرهنگ دعا شده است و ادعیه متعدّدی که از امامان شیعه بر جا مانده و تأکید فراوان بر دعا و نقش آن در زندگی انسان به این امر اذعان دارد که از دیدگاه ائمه اطهار علیهم السلام دعا از روش های مهم تربیت بعد دینی در انسان است. البته دیدگاه انسان نسبت به دعا در این مقوله بسیار اهمیت دارد. در دیدگاه ائمه علیهم السلام، کلیه افعال انسان می تواند رنگ و بوی دعا به خود بگیرد و حتی حرکات و سکنات روزمره او می تواند نیایش به درگاه باریتعالی به حساب آید. شرایط و لوازمی که باعث می گردد این مهم تحقّق یابد، شرایط و لوازم خاصّی است که ما را به شرایط تربیت و تدریس رهنمون میگردد. فردی که عبادات خود و نیایش به درگاه باریتعالی را با کاهلی اشتباه نمی گیرد و سعی و تلاش مضاعف را در راه خدمت به جهان هستی و خلق، خود و خانواده اش مصداقی از نیایش فرض می نماید، با تلاش و تهجّد خویش جسم خود را هم قوّت خواهد بخشید و لبیک پروردگار را در ازای «قَوِّ عَلی خِدْمَتِکَ جَوارِحی» (دعای کمیل، ص107) خواهد شنید.
ایجاد رابطه عاطفی و محبّت آمیز بین خالق و مخلوق، شکوفه های عاطفه و مهر را در نهاد انسان به عطرافشانی وا می دارد. پروفسور والتر رکوفمان استاد دانشگاه بریستول انگلیس به نقل از پناهی مینویسد: «هنگام ستایش و نیایش چنان صمیمیت و اخلاقی در ما ایجاد می شود که در هیچ یک از حالات عادی میسّر نیست. سکوت تنهایی را می شکند و فضای گسترده ای را پیش روی نیایش کننده باز می کند. احساسات و عواطفی که در گفت و گوهای معمولی با مردم دچار شرمساری ها و رودربایستی ها می شود، در اینجا به شکل سپاسگزاری های صمیمانه، و خواهش های دوستانه در می آید.آن چه در عقده دل به شکل غنچه های ناشکفته و پژمرده بوده، اکنون هم چون گل خندانی باز و شکفته می شود؛ روح آدمی پر و بال گرفته به آسمان ها پرواز کرده و اوج می گیرد» (1384، ص 156).
در حیطه پرورش بعد عقلانی سیریل برت، روان شناس انگلیسی می گوید: «ما بوسیله نماز (نیایش) می توانیم وارد آنچنان محیط گستردهای از نشاط عقلانی شویم که در شرایط عادی یارای وصول به آن را نداریم.
روژه گارودی، دانشمند و فیلسوف مشهور فرانسوی، با بیان هماهنگی عبادت مسلمانان، که به سوی کعبه با صفهای فشرده و با همدلی مجذوب سرچشمهی علم و قدرت هستی میشوند به طور غیر مستقیم نقش نیایش را در پرورش بعد اجتماعی مورد تأیید قرار میدهد (پناهی،1384).
امام خمینی رحمه الله علیه (1387) درباره تربیت اجتماعی دعا می فرمایند: «… ما اگر هم قطع نظر از این بکنیم که برای رسیدن انسان به کمال مطلق این ادعیه کمک می کند، برای اداره یک کشوری هم اینها کمک می کنند. … وقتی جامعه (جمع) افراد است، افراد اگر فرض کنید نصفشان اشخاصی باشند که به واسطه اشتغال به همین دعا و ذکر و امثال ذلک از معاصی (دوری می کنند)، کاسب است کسبش را می کند، معصیت هم نمی کند، دزدی هم نمی کند. … تربیت جامعه به همین چیزهاست، به همین ادعیه است، به همین اموری است که از پیغمبر و از خدا وارد شده است» (ص104).
برای تربیت روانی انسان و دور شدن از امراض روانی و عصبی و رسیدن به آرامش، دعا، راه حل چاره ساز و نهایی است. «نهرو» مردی که از سنین جوانی لامذهب شده بود به نقل از مطهری در اواخر عمر می گوید: « من در روح و جانم خلأی احساس می کنم که هیچ چیز نمی تواند آن را پر کند مگر یک معنویت. علت این اضطرابی که در جهان پیدا شده، تضعیف نیروهای معنوی است. امروز که در دنیا بیماری های روانی زیاد شده، در اثر این است که برخی مردم از عبادت و پرستش رو برگردانده اند. ما این حساب را نکرده بودیم؛ ولی بدانید که هست» (پناهی، 1384و مطهری، 1388ب).
گاندی، هیل، ویلیام جیمز، مارسلی بوازار، کارل یونگ، هنری لینک و صدها دانشمند و فیلسوف شرق و غرب از ابعاد مختلف، دعا و نیایش را مورد تأیید و تصریح قرار داده اند و برای آن ارج و منزلتی غیرقابل وصف بر می شمارند. دانشمندان و صاحبنظران اسلامی نیز به این مهم پرداخته اند و بیشتر نقش تربیت معنوی و عاطفی دعا را مورد بررسی قرار داده اند (بختیاری، 1383، جعفری، 1347، شهیدی، 1387و …). به نظر می رسد شرایط بررسی تربیتی دعا و اثرات آن و استخراج آموزه های تربیتی از ادعیه مأثوره از ائمه اطهار علیهم السلام مهیا می باشد و می توان با تکیه بر تأییدات و تأکیدات اندیشمندان جهان و صاحبنظران اسلامی با قدرت این راه را ادامه داد.
بیان مسأله:
در دنیای معاصر به دلیل فاصله گرفتن بشر از بنیان فطرت خویش و روی آوردن به آنچه با عنصر وجودی و معنوی او فاصله دارد، دچار اضطراب و نگرانی شده است و آرامش درونی خویش را از دست داده است. «انواع گرفتاری هایی که امروزه بشر دست به گریبان است
همگی ناشی از غفلت انسان از تربیت و سازندگی روحی و اخلاقی است» (سلیمانی میمند، 1385). دعا، معجونی از تعلیم و تربیت است که هم روح انسان را تربیت می کند و از طریق رابطه با معبود، صفای باطن و فیوضات معنوی را برای بشر به ارمغان میآورد و هم اینکه حاجات انسان را برآورده ساخته و بلاها و رنجها را از انسان دفع می نماید. از طرفی تضرّع و خشوع هنگام دعا، غرور و منیت انسان را می شکند و آرامش دل و روحیه قوی برای او به ارمغان می آورد. همچنین است توجه به معانی و معارف ادعیه، که با افزایش شناخت و معرفت انسان، او را در پیمودن صحیح مسیر زندگی یاری نموده و وی را ثابت قدم می نماید (محمدی اشتهاردی، 1380). «دعاهای شیعی علاوه بر مفهوم نیایش و طرح نیازهای بندگان دارای جنبه های عاطفی، آموزشی و حتی فرهنگی و سیاسی اجتماعی دیگری نیز هست» (عسگری، 1387، ص7). انسان امروز، که از اصل خویش دور گشته و روز به روز بر حیرانی و اضطراب او افزوده می گردد جز با پناه آوردن به دامان معنویت و دعا نمی تواند آرامش خویش را باز یابد. الکسیس کارل به نقل از پناهی (1384) میگوید: «اگر صمیمانه به دعا و نماز بپردازید خواهید دید که زندگی شما به صورت عمیق و مشهودی تغییر خواهد کرد. باید بگوییم دعا فعالیتی است که برای تکامل صحیح شخصیت و تمامیت عالی ترین ملکات انسانی ضرورت دارد. تنها در دعا و نماز اجتماع کامل و هماهنگ بدن و فکر و روح حاصل می شود و به آدمی که هم چون نی شکننده ای است، نیرومندی و استقامت بیرون از حدّ تصوّر می بخشد. دعا و نماز عملی است که آدمی را در حضور خدا قرار می دهد» (ص 161).
«هنری لینک در کتاب «بازگشت به ایمان» اظهار می دارد: در نتیجه تجربه طولانی خود در اجرای آزمونهای روانی، به این مطلب پی برده ام که مؤمنان، دارای شخصیتی قوی و بهتر از افراد بی ایمان هستند. توین بی معتقد است بحرانی که بیشتر اروپائیان و امریکائیان در قرن حاضر دچار آن شده اند، اساساً به فقر معنوی آنان باز می گردد. او عقیده دارد تنها راه درمان این فروپاشی اخلاقی که دنیای غرب گرفتار آن است، بازگشت به دین و معنویت می باشد» (پناهی، 1384، ص 160).
««بِک» یکی از روانشناسان معروف میگوید: تصوّر خطرهای قریبالوقوع که در زیربنای اعتقادات مبتلایان به اضطراب قرار دارد، باعث این بیماری شده است، به همین سبب اگر این افراد بخواهند خود را از احساسات اضطرابی فراگیر رها سازند، باید این اعتقادات و باورها را تغییر دهند؛ از این رو «بک» با بهره گرفتن از همین روش، یعنی تغییر باورهای بیماران به درمان آنها میپرداخت و بیمار وقتی به نادرست بودن افکار و باورهای خود پی می برد، کمتر دچار اضطراب فراگیر می شد» (همان، ص 36). در بینش اسلامی، هر چه شناخت انسان از پدیدههای مرتبط با خود کاملتر و دقیقتر باشد، کمتر دچار سردرگمی و اضطراب می گردد و به وجود آمدن باورهای دقیق و صحیح از «خدا»، «انسان»، «دنیا» و «مرگ» می تواند انسان را به آرامش درونی و دور شدن از سردرگمی و اضطراب در زندگی برساند (پناهی، 1384). «ایجاد دگرگونی در تلقّی افراد از جمله لوازم قطعی تغییر رفتارها و اعمال آن هاست. زیرا نوع تلقّی و به عبارت دیگر نحوه ارزیابی امور، یکی از مبانی مؤثر در نوع رفتار و اعمال است… بینش نوعی آگاهی عمیق و گسترده است و از این رو آدمی را با واقعیت مورد نظر کاملاً در می پیوندد، امّا اصل آگاهی ممکن است سطحی و کم دامنه و لذا گمراهکننده باشد. بر این اساس، خداوند گاه منحرفان را موصوف به «آگاهی» (علم) میداند، اما همواره «بینش» (بصیرت) را از آنها منتفی دانسته است. در قرآن هم، روش «اعطای بینش» مورد تصریح قرار گرفته است: قَدْ جَاءکُم بَصَآئِرُ مِن رَّبِّکُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِیَ فَعَلَیْهَا، به راستی بینش هایی از نزد پروردگار شما برایتان آمده است. پس هر که در پرتو آن بینا شود، به سود خود چنین کرده است و هر که کوری ورزد، به زیان خود عمل کرده است… (انعام: 104)» (باقری، 1387، ص 104).
رفیعی مترجم کتاب «سیر آرای تربیتی در تمدن اسلامی» در رابطه با اعتقاد شیعه در مورد علم امامان می گوید: «شیعه امامت علی علیه السلام و یازده فرزند او را منصبی الهی می داند که رسول خدا به آن تصریح فرموده است. یکی از ویژگی های امامان معصوم علیهم السلام احاطه آنان بر علوم الهی است، … امامان علیهم السلام در احاطه بر علوم … از هر رطب و یابسی در قرآن آگاه بوده اند. امامان علیهم السلام علوم الهی را آن مایه که لازم بوده است به شیعیان می آموختند و به آموزش علوم اهلبیت علیهم السلام به شیعیان بسیار اهتمام داشتند … » (1387، ص45). بنابراین ائمه اطهار علیهم السلام که شاگردان بر حق مکتب معرفتی قرآن کریم می باشند و از چشمه زلال معارف الهی قرآن نوشیده اند، در قالب بیان ادعیه، انسان ها را به بینش هایی می رسانند که منجر به «بینایی» (بصیرت) آنها خواهند شد و «سود» (رسیدن به کمال) آنان را در پی خواهد داشت. باقری (1387) بینش هایی را که در قرآن برای برداشت صحیح انسان ها از امور مطرح شده است را در پنج مورد بیان می نماید:
الف- بینش در مورد جهان هستی
ب- بینش در مورد دنیا
ج- بینش در مورد حقیقت انسان
د- بینش در مورد تاریخ انسان
هـ – بینش در مورد مرگ و پس از مرگ
«مبنا، مجموعه ای از قانونمندیهای شناخته شده در علوم نظری میباشد که تعلیم و تربیت بر آنها بنا نهاده می شود و به آنها تکیه دارد. مبانی تربیت می تواند ویژگیهای خدا، انسان، دنیا و مرگ باشد که در علوم انسانی مورد بحث قرار میگیرند. این ویژگیها صفاتی حقیقیاند که به شکل قضایای حاوی «است» قابل بیاناند: مثلاً «خدا، مهربان است» و یا «انسان، حریص است». سپس دستورالعملهای دیگر شامل اصول و روشها از مبانی استنتاج خواهند شد» (باقری،1387). با توجّه به اینکه معارف موجود در ادعیه وصل به منبع وحی است، و معارفی حقیقیاند، میتوان با کنکاش در متن ادعیه، بینشهای مربوط به مبانی مذکور را از آن استخراج نمود و آموزههای تربیتی مربوط به هر کدام را بررسی کرد. لازم به ذکر است که «بیانات ائمه هدی سلام الله علیهم اجمعین اغلب با هم ارتباط داشته و از ریشه قرآنی مایه گرفته است» (زمردیان، 1365، ص 19) و «ذکر هر سند از معصوم، به منزله ذکر سند از تمامی آنهاست… اسناد کافی در خصوص تبیین نظام تربیتی آنان (ائمه اطهار علیهم السلام)، از یک یا چند معصوم در اختیار نیست، ولی اگر به اسناد تربیتی مربوط به همه ائمه معصومین (ع) مراجعه شود، می توان این نظام را تعریف کرد و توضیح داد» (رستمی نسب، 1388، ص 18). به همین دلیل برای تبیین مبانی تربیتی این پژوهش یعنی خصوصیات خدا، انسان، دنیا و مرگ از ادعیه متعدّد که از امامان معصوم در کتاب مفاتیح نقل گردیده است استفاده می شود تا با کنار هم قرار دادن معارف مربوط به هر مبنا، بتوان آن را تشریح نمود و سپس آموزههای تربیتی آن را استخراج کرد. بر این اساس است که تحقیق حاضر در صدد پاسخگویی به این سؤال کلی و اساسی است که ویژگیهای «خدا»، «انسان»، «دنیا» و «مرگ» و آموزههای تربیتی مرتبط با آنها در مفاتیح چیستند؟ البته به دلیل کثرت ویژگیهای هر مبنا در کتاب مفاتیح و کمبود وقت و امکانات محقق، فقط به تعداد بسیار کمی از صفات، که محقق احساس نموده است بهتر از بقیه صفات به آموزههای تربیتی مرتبط میگردند، پرداخته شده و از مابقی ویژگیها – که فرصت و امکانات گستردهتری را میطلبند – چشم پوشی شده است.
هدف های تحقیق:
«بیان هدف یا هدفها یکی از قسمتهای مهم پژوهش است. زیرا در این قسمت از تحقیق مشخص می شود که محقّق چه چیزی را مد نظر قرار داده است و اصولاً در جستجوی چه چیزی است. بدون بیان هدف ها امکان ارزشیابی از کار محقق وجود ندارد. نتیجه گیری هر پژوهش به یافته های آن بستگی دارد و این امر بدون بیان هدفها امکان پذیر نیست» (دلاور، 1373، به نقل از موسی پور و علوی، 1388).
هدف کلّی: شناسایی مبانی تربیت (ویژگیهای خدا، انسان، دنیا و مرگ) در مفاتیح و تبیین آموزه های تربیتی مرتبط با آن مبانی.
هدف های جزئی:
1- «یا مَن هُوَ کُلَّ یَوْمٍ فِی شَأنٍ، ای که در هر روز در کاری هستی» (اعمال روز عید غدیر، ص889).
[4] – Henry Link
[5]- Toynbee
:
حیات انسان، یک حیات فکری است. تفکّر، استعدادی الهی است که در اثر تربیت به فعلیت می رسد و انسان می تواند در پرتو تقوای الهی، با متعادل کردن قوای درونی خویش، از آن در مسیر فطرت توحیدی بهره برداری کند. لذا فرایند تربیت باید به گونه ای باشد که طی آن قوّ ه تفکّر و تعقّل پرورش یابد.
تمامی فعّالیت ها و فرایندهایی که موجب آگاهی فرد از جهان هستی می شوند شناخت نامیده می شود. ابزار شناخت و معرفت حواس، خیال، فکر، عقل، شهود و مکاشفه (قلب)معرّفی شده است که در این میان تفکّر و تعقّل نقش اساسی در شناخت حقیقت هستی وسعادت جاوید دارد.
تفکّر، شناخت از طریق عمل ذهن بر روی اطّلاعات دریافت شده و اندوخته های قبلی برای تبدیل
مجهول به معلوم و دستیابی به نتیجه است. تعقّل به معنای تجزیه و تحلیل و ربط دادن قضایا وسنجش و ارزیابی یافته ها براساس نظام معیار است که از طرق معتبر به دست آمده است. ترکیب تفکّر و تعقّل در عرصه نظر و عمل، حکمت است. حکمت به معنای علم متین، محکم و استوار است. حکمت نظری، دانش درباره واقعیت ها(هست ها)ست. حکمت عملی درباره بهترین رفتار انسان برای رسیدن به سعادت و کمال (بایدها و نبایدها) است. براساس این دوکارکرد، عقل نیز به دوبخش نظری و عملی تقسیم می شود؛ تفکّر در حوز ه عقل نظری به حکمت نظری و تفکّر در حوزه عقل عملی به حکمت عملی می انجامد.
درک و نیل به حقیقت با تفکّر به دست می آید. به عبارت دیگر، انسان با تفکّر و خردورزی ” دانای به حقایق” می شود بنابراین، هر قدر زندگی انسان توام با تفکّر بیشتر و عمیق تر باشد، دانای به حقایق بیشتر و متعالی تر می شود و به هر میزان که این تفکّر کاهش یابد، دانایی نیز اندک خواهد بود.اما حقایق چه چیزهایی هستند که می توانیم با تفکّر آنها را بشناسیم. ؟ حقایق بر دو دسته اند:
دسته اوّل از حقایق، واقعیت ها و موجودات جهان هستی و روابط و قوانین حاکم بر آنهاست.
خدا، فرشتگان، ستارگان، کهکشان، زمین، درختان، حیوان ها، انسان ها و قوانین و روابط میان آنها
نمونه هایی از این حقایق اند.
دسته دیگر از حقایق، مربوط به اعمال و رفتار انسان می شوند؛ یعنی خوبی ها، و ارزش هایی که هر انسانی باید در زندگی بدان پایبند باشد: راست گویی، عدالت خواهی، رعایت حقوق دیگران، احترام به پدر و مادر، انجام واجبات، دوری از محرّمات، احترام به قانون….
عقل، وقتی که در واقعیت ها و موجودات عالم تفکّر می کند تا آنها را بشناسد”عقل نظری “نامیده می شود و آن گاه که می اندیشد و فکر می کند تا خوبی ها را از بدی ها، ارزش ها را از ضدارزش هاو رفتارهای زیبا را از رفتارهای زشت بازشناسد” عقل عملی” می نامند وهمه این دانایی ها با تفکّر به دست می آید. از این رو امیرالمؤمنین علی علیه السّلام در تعبیری زیبا و لطیف” عقل را به درختی تشبیه کرده که ریشه آن فکر و میوه اش سلامت از جهل و پندار زشت است .
1-1بیان مساله
قرآن، این معجزه جاویدان و منشور عظیم زندگی بشر که کتاب داستانسرایی نیست، به روایتی حاوی بیش از 260 تا 116 قصه(قنادی، 1381)با مفاهیم عقلی از قبیل اثبات خدا ، رسالت انبیاء و معاد ، در قالب الفاظ شیرین و شیوا بیان شده واز ویژگی های هنری بالایی برخورار و علاوه بر رعایت اعجاز لفظی ، هیچ گاه از بیان محتوا و حقایقی که نقش هدایت و روشنگری را دارد ، غافل نمانده است،کلامی حکیمانه از طرف خداوند دانا و متعال است . همین امر باعث می شود که داستانهای آن نیز متناسب با روح کلی حاکم بر این کتاب باشد. (مکارم شیرازی، 1369 و رکنی،1363). فلسفه وجودی قصه در قرآن در بیان آیات آن،تثبیت قلب پیامبر صلیاللهعلیهوآله در مقابل تمامی کارشکنیها و لجاجتهای دشمنان؛بیان حقایق و واقعیتهایی از اقوام گذشته؛پند و موعظه؛تذکر و یادآوری به مؤمنان و رهروان راستین عنوان گردیده است .(رحمانی،1369 و مکارم شیرازی،1362)
قصه در متون دینی ، دارای سابقه ای دیرینه است و ادیان مختلف به منظور هدایت و بیدار کردن انسانها ، از قصه گویی و داستان سرایی ، بهره های فراوان برده اند.گرچه متاسفانه برخی کتابهای آسمانی مثل عهد عتیق و جدید ، به مرور زمان دستخوش تحریف شده اند ، اما هیچگاه از داستان تهی نبوده اند.
تاریخ ادبیات هر قوم و ملت نشان می دهد که هنر داستان گویی ، پیشینه ای به قدمت زندگی انسان در کره زمین دارد . داستان با خمیرمایه درونی انسان سر و کار دارد و همواره کودکان و بزرگسالان با شور و شوق نسبت به شنیدن انواع قصه ها ابراز علاقه میکنند .پس نویسندگان و داستان پردازان ، بهترین فرصت را برای القاء و تفهیم نظریات خود دراختیار دارند . بسیاری می دانند که بیان مطالب اخلاقی و گاه مفاهیم پیچیده ، به طور غیر مستقیم در قالب داستان ، با روحیه بشر سازگارتر است . از این رو ، سخنوران و مربیان نیز از این پدیده هنری بهره فراوان می برند .
قصهگویی بخش مهمی از ادبیات جهان و سهمی بزرگ از آثار شاعران و نویسندگان را داستان تاریخ تشکیل میدهد. بهترین آثار ادبای جهان در چارچوب داستان پیریزی شده است. شاهنامه فردوسی، خمسه نظامی، گلستان سعدی، ایلیاد و اودیسه دو اثر مهم هُمر شاعر بزرگ یونان و آثار هیجانانگیز ویکتورهوگوی فرانسوی، شکسپیر انگلیسی و گوته آلمانی همه و همه از دولت داستان خوش درخشیدهاند.
با تحول مبانی نظری و ماهیت علم، رویکردهای جدیدی در تعیین اهداف تربیتی و فرایند آموزش مطرح شده، از بارزترین رویکردها توجه به تفکردر فرایند آموزش است. انیس، لیپمنو پل (1989 )به نقل از شعبانی،(1382 )معتقدند که تربیت انسانهای صاحب اندیشه باید نخستین هدف تعلیم و تربیت باشد. اندرسون (1977) و هارتر (1980) بر نقش اساسی جستجوی معنا در شناخت تاکید میورزند و معتقدند دانشآموزان باید به طور فعال تلاش کنند، اطلاعات جدید را با دانستههای قبلی خود وحدت بخشد و آنچه را مهم و با ارزش است استنباط و انتخاب کنند و به طور راهبردی درباره یادگیری خود بیندیشند. فیشر (2001) بیان میکند که ما موجوداتی هستیم که نه تنها فکر میکنیم بلکه میتوانیم درباره افکار خود فکر کنیم و آن ها را کنترل نمائیم. فهم ما از تفکر مرهون تلاشهای کسانی است که در طی قرون، ماهیت ذهن و قوای ذهنی و راههای پرورش قوای ذهنی را مورد مطالعه و تحقیق قرار دادهاند و مطالعه و تحقیق مستمر در این باره ممکن است آگاهی ما را راجع به این سؤال که تفکر چیست و چگونه میتوانیمآن را در کودکان پرورش داد افزایش دهد.
دانش ما درباره تفکر تا حد زیادی از دو سنت متمایز فلسفه و روانشناسی ناشی میشود. فلاسفه مدتها ذهن انسان را به مثابه جایگاه عقل و پرورش عقل را هدف نهایی تعلیم و تربیت دانستهاند. فلسفه، مطالعه تفکر از طریق تحلیل، استدلال و به کارگیری منطق را مورد تاکید قرار داده است. و روانشناسان درباره ساختارهای ذهن مطالعه کردهاند (فیشر،2001). از طرف دیگر از دیرباز تاکنون در خصوص اینکه فلسفه چیست؟ پاسخهادو دسته اند ، دستهای فلسفه را مجموعهای از آراء و عقاید فیلسوفان درباره موضوعات فلسفی میدانند و دسته دوم فلسفه را عبارت از عمل فلسفی در نظر میگیرند و فیلسوف را کسی میدانند که به طور فلسفی اندیشه میکند. سقراط به عنوان آغازگر فلسفه به معنای حقیقی، فلسفه را برابر فلسفیدن میدانست. منظور وی از فلسفیدن همانا درست اندیشیدن است. از نظر وی فلسفه با ذات اندیشیدن سروکار دارد و حتی این سخن کانت که کار فلسفه آموختن اندیشه است نه آموختن اندیشهها (نقیبزاده، 1374).بیانی است از همان معنائی که برای نخستین بار سقراط به کشف آن رسید و به کار گرفت. با این وجود مدت طولانی فلسفه از معنای حقیقی خود دور افتاد ولی در سالهای اخیر بازگشت قابل توجهی به این طرز فکر که فلسفه یک فعالیت به شمار میآید صورت گرفته است (اسمیت، 1377). با آنکه به نظر میآید پرداختن به فلسفه کار فیلسوفان است اما به راستی این کار منحصر به آنان نیست زیرا که از یک سو هر انسان، به عنوان یک انسان، لحظههایی را فلسفی زندگی میکند و اهمیت این لحظات حیات تا بدانجاست که حتی میتوان گفت هستی انسان در چنین لحظههایی شکوفا میشود و از سوی دیگر هر گونه روکردن به اصلها و بنیاد چیزها گام نهادن به قلمرو فلسفه است. بنابراین فلسفه همگانی است و منحصر به فلاسفه نیست (نقیبزاده، 1374). سؤالی که اینجا مطرح میشود این است که اگر فلسفه همگانی است، بنابراین چرا کودکان نتوانند درگیر آن شوند؟ اگر چه قدرت تمیز، داوری، مفهومسازی و استدلال و تقویت قدرت تفکر از اهمیت انکارناپذیری در زندگی فردی و جمعی برخوردار است ولی با وجود این بسیاری از دانشآموزان و حتی دانشجویان فاقد قدرت تمیز در امور، داوری و استدلال هستند (لیپمن، 1980). صاحبنظران تربیتی با انجام تحقیقات و پژوهشهایی که از 40 سال پیش شروع شده به این نتیجه رسیدند که دوران بزرگسالی (از جمله دوره دانشگاهی) برای پرورش و تقویت استدلال افراد بسیار دیر است و باید چنین کاری از دوران کودکی شروع شود (لیپمن1980). بدین ترتیب برنامه جدیدی با عنوان «فلسفه برای کودکان» شد که از آن طریق آموزش فلسفه وارد دبستانها و مدارس گردید. فیشر (1995) معتقد است.
که «فلسفه برای کودکان»[7] یک روش موفق در آموزش تفکر است. براساس تجربه جهانی و شواهد به دست آمده در بیش از 50 کشور نشان میدهد که «فلسفه برای کودکان» به رشد مهارتهای فکری در کودکان کمک کرده است (فیشر 1998).
لیپمن در مورد برنامه آموزش فلسفه به کودکان میگوید، این برنامه با بهرهگیری از نظریات «جان دیوئی»[8]و «ویگو تسکی»[9]که بر ضرورت تعلیم تفکر و تأمّل و نفی آموزشِ صرفِ «حفظ کردن» تأکید میکردند. به اعتقاد آنها دانشآموزان همچون دانشمندان باید به صورت گروهی کار تحقیقی انجام دهند؛ چرا که کندوکاو و کارهای پژوهشی کلاً مبتنی بر مشارکت و همکاری افراد با هم است،آنها باید موضوع مورد نظر را بیازمایند و تجزیه و تحلیل کنند؛ چرا که فرایند تفکر، پردازش اموری است دربارهی جهان که افراد از طریق حواسشان آنها را فرا میگیرند. (ناجی، 1382، ص27ـ28).
فلسفه برای کودکان و نوجوانان، تازهترین و بزرگترین گامی که با هدف تقویت و بالا بردن مهارت استدلال، داوری و قدرت تمییز
برداشته شده و نمونهی روشنی از کاربرد فلسفه در تعلیم و تربیت است .هدف آن که به دانشآموزان کمک کند تا خودشان کارِ فکری بکنند و مسائل خود را حل نمایند (لیپمن، 2003، ص43).در برنامه ، مسائل فلسفی مورد نظر در قالب یک داستان به آنان عرضه میشود آنوقت معلم بر اساس آنچه درباب هر داستان راهنمایی شده و به وی پیشنهاد شده است ، سؤالات و جوابهای دانش آموزان را هدایت میکند وزمینه بروز سؤالات را در ذهن آنان فراهم میکند.
درآموزش وپرورش ما نیز دانش آموزان و دانشجویان اطلاعات را حفظ وآزمون داده و قادر به صورت بندی و حل مسئله نیستند ودر نهایت به سرعت به تقلید از فرهنگ و فناوری کشورهای دیگر پرداخته و دچار عقب ماندگی میشوند. لذا با عنایت به تعالیم حیات بخش قران کریم[10] به بندگانی بشارت داده شده است که سخنان و آرای مختلف را مورد توجه قرار داده وبه آنها خوب گوش دهند و به شنیده ها دقت کنند ، آنرا ارزیابی نموده و بهترین آنرا انتخاب نمایند.آنچه مسلم است در اسلام و شیعه بیش از هر مکتب دیگر بر تفکر تأکید شده و گاه برتر از عبادت شمرده شده است وهمچنین انتخاب درست ،دقیق و مسئولانه از مهمترین ارکان رفتار وکردار اسلامی است، باید ابتدا شناخت ،تمیز داد ،انتخاب کرد ، تصمیم گرفت وسپس عمل کرد ،و اگر در اخذ تصمیم درست کوتاهی کنیم ، مستحق مجازاتیم و پس از انتخاب فرد، درمقام محاسبه ومجازات است . حال اگر نظام آموزشی ما بتواند منطبق بر فرهنگ اسلامی – ایرانی قدرت حل مسأله ،داوری و تحقیق در همه زمینه ها را به افراد یاد دهیم . تنها این تواناییها میتوانند زندگی اجتماعی وشخصی فرد را در ابعاد معنوی ومادی ارتقا ءدهند . تلاش بر آن است تا با شناخت نسخه های متنوع وگفتگو با پیشروان این برنامه و استفاده مؤثر از خلاقیت های آنان ، نسخه ای مناسب فرهنگ ایرانی _اسلامی تهیه شود و از مزایای این برنامه نسخه ای جامع و فراگیر قابل وصول باشد(ناجی،1387:ص17-19).
هدف نهایی ازتربیت در مفاهیم دین ورسالت انبیا ء همانا ساختن انسان والای متعهد و مسئول و متقی عاری از تعصبات جاهلانه و حب و بغض های بی حاصل ومتخلق شدن به اخلاق الهی و عشق به معبود ودوستی ومحبت به هر آنچه مخلوق اوست، لذا پروژه قصد داردبا بهره گرفتن از آثار بزرگانی که معارف ودانش خود را از چنین شریعتی اتخاذ نموده وآن را حکیمانه در غالب حکایت وتمثیل بیان نموده اند ،بهره گرفته انسانی بسازد که بداند، بفهمد ، باور کند و عمل کند، فلسفیدن در برنامه آموزش فلسفه به کودکان در غالب داستان نیز انسانی متعهد ومسئول که در پی تفکر به شناخت نائل آمده وبدان پای بند میشود،تربیت مینماید بالاخص در پژ وهش حاضر صلاحیتها و مهارتهای یدر پرورشتفکّر و تعقّل مورد تأکید میباشند توانایی استدلال، کاوشگری، و قضاوت و ارزشیابی، ومنشتفکّر مورد توجه قرار گرفته اند. لذا پروژه قصد دارد به بومی سازی این برنامه با فرهنگ وباورهای اسلامی وایرانی پرداخته و به این سؤال پاسخ دهد، چگونه داستانهایی ازمتون ادب فارسی را برای آموزش فلسفه به کودکان طراحی وتنظیم نماییم؟
1-2 اهمیت و ضرورت تحقیق
1-2-1فواید نظری تحقیق :
1)افزایش دانش نظری در مورد روش های مناسب آموزش فلسفه به کودکان
1-2-2 فواید کاربردی تحقیق:
1)تدوین نسخه ی بومی ازآثار فیلسوفان وحکماءاسلامی”برای آموزش فلسفه به کودکان
2)ارائه نمو نه های عملی از داستانهای جذاب برای کودکان در آموزش فلسفه به کودکان
1-3 اهداف تحقیق
1-3-1 هدف کلی:
1)انتخاب وطراحی داستانهایی از متون ادب فارسی برای آموزش فلسفه به کودکان
1-3-2 اهداف جزیی:
1)تبیین جایگاه و نقش داستان در برنامه آموزش فلسفه به کودکان
2)استخراج نمونه از داستانهای متون ادب فارسی وتنظیم وطراحی جهت آموزش فلسفه به کودکان
1-4 سوالات تحقیق
1-4-1 سوالات اصلی:
1)داستان در برنامه آموزش فلسفه چه جایگاهی دارد ؟
2)چگونه داستانهایی از متون ادب فارسی برای آموزش فلسفه به کودکان انتخاب و طراحی شود ؟
1-5 تعریف اصطلاحات متغیرهای تحقیق
1-5-1داستان: در این پروژه منظور قصه.حکایت . نقل . قصه . سمر. سرگذشت . حدیث . افسانه .حادثه . ماجری . ماوقع. حکایت تمثیلی . واقعه . حکایت گذشتگاناست که در شاهنامه فردوسی ،بوستان وگلستان سعدی ،کشکول شیخ بهایی ، منطق الطیر والهی نامه عطار نیشابوری ،مثنوی مولوی ذکر گردیده است .
1-5-2 متون ادب فارسی:.شعر فارسی و نثر فارسی دوگونه اصلی در ادب فارسی هستند .برخی کتابهای قدیمی در موضوعات غیرادبی مانند تاریخ، مناجات و علوم گوناگون نیز دارای ارزش ادبی هستند و با گذشت زمان در زمره آثار کلاسیکادبیات فارسی قرار گرفتهاند.ادبیات فارسی موضوعاتی مانند حماسه و روایات و اساطیر ایرانی و غیر ایرانی، مذهب و عرفان، روایتهای عاشقانه، فلسفه و اخلاق و نظایر آن را در برمیگیرد. حسب موضوع مورد کاربرد در یک آفریده ادبی فارسی آن را در حیطه ادبیات حماسی، غنایی، تعلیمی یا نمایشی قرار میگیرد.ادبیات فارسی چهرههای بین المللی شناخته شدهای دارد که بیشتر آن ها شاعران سدههای میانه هستند. از این میان میتوان به رودکی، فردوسی، نظامی، خیام، سعدی، مولانا و حافظ اشاره کرد.گوتهمعتقد است ادبیات فارسی، یکی از چهار ارکان ادبیات بشر است. (لوینسون،کریستنسن،2002:ص48).
1-5- 3آموزش فلسفه به کودکان:مسائل فلسفی مورد نظر در قالب یک داستان به آنان عرضه میشود آنوقت معلم بر اساس آنچه درباب هر داستان راهنما یی شده و به وی پیشنهاد شده است سؤالات و جوابهای دانش آموزان را هدایت میکند وزمینه بروز سؤالات را در ذهن آنان فراهم میکند. بدین ترتیب حلقه کند وکاو تشکیل و کودکان تصورات خود را عرضه میدارند ودر مورد نظرات دیگران به بحث و گفتگو می پردازند(ناجی،1387:ص17-19) .