وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پایان نامه رابطه بین سرمایه فرهنگی خانواده و هویت نقش جنسیتی با نگرش به آموزش عالی

پیروزی انقلاب اسلامی و در پی آن انقلاب فرهنگی و پاک سازی دانشگاه ها از عناصر بیگانه، موجب گردیده، سطح اعتماد خانواده ها به دانشگاه ها افزایش یابد و شرایط برای دختران که تا به حال امکان کمی برای حضور در دانشگاه ها داشتند، بهبود یابد. به مرور پس از جنگ تحمیلی، با اشاعه هرچه بیشتر فرهنگ مدرنیته، فضای عمومی کشور دستخوش تغییراتی شد. رشد شهرنشینی بار دیگر فزونی گرفت و توسعه اقتصادی به عنوان برنامه اصلی نزد دولت مردان ارزش فوق العاده یافت. خانه های پایتخت به آپارتمان ها و برج های مجلل تبدیل شد و روند صعودی تورم و فشار طاقت فرسای اقتصادی برگرده خانواده ها تحمیل گردید. دیگر مردان به تنهایی قادر به تأمین معاش برای خانواده نبودند و زنان باید به کمک همسران خود می شتافتند. از طرفی رسالت رسانه ملی تبلیغات پیرامون اشتغال و تحصیل زنان را در قالب های مختلف به ویژه مجموعه های تلویزیونی، رونق بخشید. از طرفی دیگر، شهرهای بزرگی چون تهران به عنوان توزیع کننده الگو در تمام خرده فرهنگ‌ها، الگوهای رفتاری و زندگی را به طرق مختلف انتقال می‌داد و الگوبرداری جوانان شهرستانی را موجب شد و به این ترتیب در عرض چند سال از نوع پوشش گرفته تا حرف زدن، تهرانی شد و از آن جمله بود میل به خروج از خانه ها برای دختران. پس از آن مدرنیته به تدریج آثار فرهنگی خود را نیز نمایانگر ساخت و تبلیغ استقلال زنان از درآمد مردان، مقابله با تعاریف خانواده سنتی و …دختران را هر چه بیشتر به سمت دانشگاه ها کشاند و از طرفی با تأسیس دانشگاه های مختلف و فزونی دانشجو و فارغ التحصیل سطح کارشناسی، دیگر داشتن مدرک تحصیلی امتیاز ویژه ای برای به دست آوردن فرصت های شغلی نبود و به مرور باعث شد پسران انگیزه لازم را برای ادامه تحصیل در دانشگاه از دست بدهند و فرصت دوران جوانی را صرف به دست آوردن فرصت شغلی نمایند و این عرصه را برای دختران مهیا نمود تا در رقابتی به نام کنکور موفق تر عمل نمایند. البته نظام وظیفه سربازی هم به عنوان یک عامل دیگر در این روند موثر بوده است. پسران که بعد از پایان دوره تحصیلات عمومی برای اولین بار موفق به ورود در دانشگاه نمی شدند باید به خدمت سربازی می پرداختند. و فرصت کمتری برای سرمایه گذاری در این زمینه داشتند. در چند سال اخیر، ترکیب جنسیتی در دانشگاه ها، از جمله مسائلی است که توجه تحلیل گران مسائل اجتماعی را به خود جلب کرده است. آنچه از تحلیل و توجه به آمارهای موجود در این باره به دست می آید، افزایش تعداد روز افزون دختران در دانشگاه ها و کاسته شدن تعداد پسران است. برخی، این پیامدها که موجب حضور فعال دختران در بدنه اشتغال مدیریت کشور در سال های آتی می شود، فرصت طلایی زنان ارزیابی می کنند و برخی دیگر این پیامدها را که می تواند توازن اجتماعی را دستخوش تغییر کند با نگرانی دنبال می کنند.

 

1-2 مسئله تحقیق

 

همواره نگرش به آموزش عالی دستخوش تغییرات بوده است به گونه‌ای که در طول تاریخ روند ورود مردان و زنان به دانشگاه‌ها در سراسر جهان متفاوت گزارش شده است. کینگز بری (2007) گزارش می‌کند طی سالهای 1900 ﺗــﺎ 1930 ﻣــﺮدان و زﻧــﺎن ﺑــﻪ ﻧــﺴﺒﺖ ﯾﮑـﺴﺎن وارد دانشگاه‌ها ﺷــﺪﻧﺪ. ﺑﻌـﺪ از ﺟﻨــﮓ ﺟﻬﺎﻧﯽ دوم ﺑـﻪ ﺧـﺎﻃﺮ ﺗـﺴﻬﯿﻼﺗﯽ ﮐـﻪ در اﺧﺘﯿـﺎر ﻣﺮدان از ﺟﻨﮓ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﻗﺮار داده ﺷﺪ، دانشگاه‌ها  ﺑﺎ اﻓﺰاﯾﺶ ﺗﻌﺪاد ﻣﺮدان روﺑﺮو ﺷـﺪﻧﺪ و اﮐﻨـﻮن ﺑـﻪ ﺧﺎﻃﺮ آﻣﻮزش‌ﻫﺎی ﻣﺨﺼﻮﺻﯽ ﮐﻪ زﻧﺎن در زﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮد ﻣﯽ‌ﺑﯿﻨﻨﺪ و ﺟﻬﺖ اﻓﺰاﯾﺶ آﮔﺎﻫﯽ و دﺳـﺘﯿﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﺣﻘﻮق واﻗﻌﯽ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﺎ ﻧﺮخ 17 درﺻﺪ ﺑﯿﺶ از ﻣـــﺮدان وارد ﺳﯿـــﺴﺘﻢ آﻣـــﻮزش ﻋـــﺎﻟﯽ می‌شوند (لیاقت‌دار و همکاران، 1388: 73).                                                                                              

 

به مرور زمان و بر اساس فرهنگ‌های مختلفِ جوامع، روند گرایش به آموزش عالی بر حسب جنسیت متفاوت بوده است. ورود زنان در جهان به آموزش عالی رشد روزافزونی داشته است بطوری که در کشورهایی چون اﻣﺮﻳﻜﺎ، اﻳﺘﺎﻟﻴﺎ، اﻧﮕﻠﺴﺘﺎن، ﻓﺮاﻧﺴﻪ، اﺳﺘﺮاﻟﻴﺎ و اﻳﺮان درﺻـﺪ داﻧـﺸﺠﻮﻳﺎن زن از ﻛﻞ داﻧﺸﺠﻮﻳﺎن ﺑﻴﺶ از 50 درﺻﺪ ﺑﻮده اﺳﺖ. در سال تحصیلی 83- 1382 در مجموع 261401 نفر برای نخستین بار در دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی کشور، (حضوری و نیمه حضوری) پذیرفته شده و ثبت نام کرده‌اند که از این تعداد 141002 نفر (94/53 درصد)را زنان و 120399 نفر (06/46 درصد) را مردان تشکیل می‌دادند در سال تحصیلی84   1383-این آمار به (65/57 درصد) زن و (35/43 درصد) مرد تغییر یافت. در سال تحصیلی 85- 1384 این آمار به (7/63 درصد) زن و (53/37 درصد) مرد تغییر یافت. (آمار سازمان سنجش کشور به نقل از طباطبایی یزدی، 1386: 4).

 

بنابراین افزایشِ گرایش زنان به آموزش عالی، پدیده‌ای نیست که فقط خاص کشور ایران باشد، بلکه آن، پدیده‌ای جهانی است. اینکه چه عواملی باعث افزایش گرایش زنان به آموزش عالی شده است می‌توان به عوامل بسیاری اشاره کرد. عواملی چون اشتغال، مدرک‌گرایی، کسب منزلت اجتماعی، کسب دانش، کسب هویت جدید، خلاقیت، عزت نفس، خدمت به جامعه و …. در گرایش زنان به آموزش عالی تأثیرگذار است. البته نقش تمام عواملی که در این قضیه دخیل هستند به یک اندازه نیست. بعضی از عامل‌ها، با شدت و قدرت بیشتری به این جریان می‌افزایند و بعضی دیگر از قدرت کمتر و ملایم‌تری در جذب زنان به آموزش عالی برخوردارند. در تحقیق حاضر در میان این عوامل بر کسب منزلت اجتماعی به عنوان عاملی که منجر به افزایش سرمایه فرهنگی خانواده و شخص می‌شود و همچنین هویت نقش جنسیتیِ مدرن، به عنوان عاملی که در گرایش زنان به آموزش عالی مؤثر است تأکید می‌شود. البته باید به خاطر داشت که این رابطه یک‌طرفه نیست و آموزش عالی نیز بر افزایش سرمایه فرهنگی و شکل‌گیری هویت نقش جنسیتی تأثیرگذار است. ضمناً باید توجه داشت که در مقابل افزایش حضور دختران در دانشگاه‌ها با کاهش حضور پسران نیز در آن مواجه هستیم. باید اشاره کرد که کاهش حضور پسران نیز با عواملی چون عدم کارایی مدارک دانشگاهی در ایجاد کسب و کار، خدمت مقدس سربازی، فشار اجتماعی و … مرتبط است. اشتغال را می‌توان به عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل تأثیر گذار بر کاهش حضور پسران در دانشگاه‌ها بر شمرد، زیرا شغل برای پسرانی که در سن 18-19 سالگی قرار دارند، اگر نگوییم یک ضرورت تلقی می‌شود یکی از مهم‌ترین مشغله‌های ذهنی آنها به شمار می‌آید. لذا با توجه به عدم تناسب مدارک دانشگاهی با بازار کار یا به گونه‌ای روشن‌تر، عدم تناسب خروجی‌های دانشگاه‌ها؛ با ورودی‌هایِ به بازار کار؛ باعث شده که بسیاری از فارغ‌التحصیلان و دانش‌آموختگان دانشگاه‌ها با مدارک معتبر دانشگاهی با شغلی مناسب روبرو نشوند. باید توجه کرد که در کنار معزل اشتغال برای پسران، مشکل خدمت سربازی نیز برای آنان وجود دارد. سربازی پسران هم در ابتدای راهیابی به دانشگاه، و هم در انتهای این مسیر بر کاهش حضور آنان در آموزش عالی تأثیرگذار است. پسرانی که نتوانند در کنکور سراسری جذب دانشگاه شوند باید راهی خدمت سربازی شوند، و در شرایطی که بتوانند جواز کسب حضور در دانشگاه را کسب کنند، در پسِ اخذ مدرک دانشگاهی، ملزم به گذراندن آن (خدمت سربازی) هستند. پسری که مدرک دانشگاهی لیسانس را کسب می‌کند در سن 22-23 سالگی قرار دارد. با گذراندن خدمت سربازی سن وی به حدود 25 سالگی افزایش پیدا می‌کند. این فرد در سن 25 سالگی تازه باید در بازار کار به دنبال شغلی مناسب برای تشکیل زندگی‌ای آبرومندانه بگردد. در چنین شرایطی فرزندان ذکور خانواده‌ها چشم امیدی به مدارک دانشگاهی نمی‌دوزند و اصولاً پس از اخذ مدرک متوسطه راهی بازار کار می‌شوند، و قبل از گذراندن خدمت سربازی، بسیاری از مشکلاتی که بعد از گذراندن آن، دانش‌آموختگان دانشگاه با آن مواجه هستند، حل و فصل می‌کنند و ادامه مسیر زندگی خود را هموار می‌سازند. علاوه بر عوامل مذکور، می‌توان عامل اجتماعی دیگری را نیز در پیدایش این وضعیت، یعنی عدم توازن جنسیتی در دانشگاه‌ها بر شمرد.

 

 این عامل عبارت است از بالا رفتن سن ازدواج دختران. اگر چه طی چهار دهۀ اخیر، میانگین سن ازدواج در جامعه ما رشد چشمگیری داشته است، ولی این رشد برای دختران بیشتر بوده است. به گونه‌ای که طی چهار دهۀ گذشته میانگین سن ازدواج مردان حدود ۳ سال افزایش داشته و میانگین سن ازدواج زنان حدود ۶ سال رشد کرده و به حدود ۲۴ سال رسیده است. این در حالی است که اگر دختران پس از فارغ التحصیل شدن در دبیرستان بلافاصله وارد دانشگاه شوند، می‌توانند در سنین ۲۲ یا ۲۳ سالگی دوره کارشناسی خود را به اتمام برسانند. بنابراین میانگین سن ازدواج، بالاتر از میانگین سن فارغ التحصیلی از دانشگاه در دوره کارشناسی است. از اینرو تسهیلات جدیدی برای ادامه تحصیل دختران فراهم آمده و تعهدات خانوادگی مانع تحصیلات عالیه آنان نمی‌شود (هاشمی و جوادی‌یگانه 1387: 125).

 

البته باید توجه داشت که افزایش مشارکت زنان در آموزش عالی  هم پیامدهای مثبت و هم پیامدهای منفی زیادی را به همراه دارد. افزایش آگاهی اجتماعی زنان نسبت به حقوق خود، ارتقاء منزلت اجتماعی، جلب مشارکت اجتماعی آنان، تغییر نگرش جامعه نسبت به زنان و گسترش دامنه انتخاب‌ها مانند انتخاب همسر از جمله پیامدهای مثبت گرایش زنان به آموزش عالی هستند. و از پیامدهای منفی این پدیده که آن را به عنوان نوعی مسئلۀ اجتماعیِ حائز اهمیت برای پژوهش مطرح می‌کند می توان به موادرد ذیل اشاره کرد:

 

1) ناهمگنی بین تحصیلات زنان و مردان بویژه از لحاظ همسان همسریطبیعی است بنابر شرایط موجود، به دلیل وجود الگوی ناهمسان همسری در سن ازدواج، و ترجیح پسران به ازدواج با دخترانی که فاصله سنی مناسبی با یکدیگر دارند، ‌بخشی از دختران به‌ ویژه دختران با تحصیلات دانشگاهی فرصت ازدواج را از دست بدهند که این امر خود در بردارندۀ عواقب اجتماعی و اخلاقی چشمگیری خواهد بود. 2) بالا رفتن سن ازدواج: تأخیر در ازدواج تحول مهم و قابل بحثی برای زنان است و به همان اندازه برای مردان مشاهده نمی‌شود؛ اگر چه به دلیل تفاوت جنسیتی و فاصلۀ سنی زن و شوهر، نسبت زنان ازدواج کرده در هر گروه سنی بالاتر از مردان همان گروه سنی است، این میانگین بین زنانی که بی‌سواد بوده‌اند و زنانی که باسواد بوده‌اند، بیان کنندۀ تفاوت معنی‌داری بوده است و این میانگین را به ترتیب 1/17 و 8/18 سال نشان می‌دهد، همچنین ضریب همبستگی پیرسون، بین سن، در هنگام ازدواج و سال‌های تحصیل در این داده‌ها، 354/0 به دست آمده که در سطح پایین‌تر از 01/0، از نظر آماری معنی‌دار است. بنابراین آموزش و سطح تحصیلات به طور مستقیم عامل محتمل به تأخیر افتادن ازدواج زنان است (کوششی، 1384: 59). 3).

 

 تغییر نقش زنان در خانواده بویژه تعارض نقش: در یک بررسی، که از 325 زن در چهار منطقه تهران صورت گرفته، بیشتر زنان مورد پرسش (60 درصد) بر اهمیت نقش سنّتی و مسئولیت‏های خانه‌داریِ خود تأکید کردند و در قبال این نقش، نسبت به کار بیرون از خانه؛ اولویت قایل شدند. آنها معتقد بودند بین کار، به عنوان یک فعالیت اقتصادی در جامعه و حفظ و نگه‏داری زندگی خانوادگی و مراقبت از کودکان تعارض وجود دارد و آنها غالبا حفظ زندگی خانوادگی را بر کار بیرون ترجیح می‏دهند، اما همچنان علاقه‏مند به کار و فعالیت اقتصادی بیرون از خانه هستند و در نتیجه ایفای همزمان هر دو نقش باعث می‌شود آنها دچار تعارض نقش بشوند (توسلی، 1382: 4). 4).

 

کاهش باروری: در مطالعه ای در همین زمینه که میان زنان فاقد تحصیلات عالی و دارای تحصیلات عالی انجام شد، زنان فاقد تحصیلات عالی 1/33 درصد تعداد فرزندانشان را 2 فرزند اعلام کردند در حالی که افراد دارای تحصیلات عالی 50 درصد تعداد فرزندانشان را 1 فرزند اعلام کردند (براری و محسنی تبریزی ، 1389: 89). 5) افزایش طلاق: بالا رفتن میزان تحصیلات و اشتغال زنان نیز یکی از دلایل جدایی است. زنان در صورت استقلال مالی ترسی از جدایی ندارند و آسان تر طلاق می‌گیرند در مطالعه‌ای (1376) 6/16% از افراد پاسخگو تحصیلاتشان در مقطع راهنمایی یا ابتدایی بوده است و 20% از افراد مقطع دیپلم بوده‌اند و 3/63% از افراد پاسخگو در هنگام طلاق تحصیلات عالی داشته‌اند(ستوده، 1376: 212-213).

 

با نگرشی در ادبیات تحقیق مربوط به حوزۀ آموزش عالی می‌توان دو دسته عوامل ساختی و هویتی –فرهنگی؛ برای گرایش روزافزون زنان به مشارکت در آموزش عالی بر شمرد. در بین عوامل ساختی، نوسازی توسعۀ انسانی عامل مهمی است. توسعۀ آموزش عالی از منابع اصلی پیشرفت در سطوح اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشورها به شمار می‌رود. تحصیل‌کردگان امروز دانشگاه‌ها، بر عهده‌گیرندگان مسئولیت هدایت دولت و جامعه، تقویت کنندۀ فرهنگ والا، بوجود آورندۀ نوآوری و خلاقیت و پیشرفت، مدیریت فناوری‌های ‌نوین مدرن و دفاع از امنیت ملی فردای کشور را بر عهده دارند. بنابراین، برای توسعۀ اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی یک کشور توجه زیادی باید معطوف به توسعۀ نیروی انسانی کارآمد و پرصلابت گردد. از این رو آموزش عالی برای تربیت نیروی انسانی کارآمد، مسئولیت مهم و خطیری بر عهده دارد. البته لازم به ذکر است که در کشور ما، توسعۀ آموزش عالی هم برای دولت مهم تلقی شده، و مکرراً در دستور کار قرار گرفته، و هم برای مردم آموزش عالی همواره به عنوان  مکانی برای دست یافتن به جایگاه اجتماعی و اقتصادیِ در خور شأن، پراهمیت بوده است.

 

عامل دیگر، نقش آموزش عالی در تحرک اجتماعی است. آموزش عالی بیش از هر زمان دیگری محرک رشد اقتصادی کشورهاست و به همان میزان در برآورده کردن آرمان‌های اقشار کم‌درآمد جامعه و سهیم کردن آنان در فرصت‌های اقتصادی و اجتماعی اهمیت دارد چرا که تحقق این آرمان‌ها برای پیشبرد اهداف سیاسی و تحکیم روابط اجتماعی برای دولت‌ها از اهمیت زیادی برخوردار است. آموزش‌عالی به مثابه یک آسانسور اجتماعی، اصلی‌ترین وسیله ارتقا و تحرک اجتماعی فرزندان متعلق به اقشار پایین جامعه یا گروه های محروم است (جوادی،

پایان نامه

 1373: 17).

 

 مدرک‌گرایی از دیگر عوامل ساختی به شمار می‌آید. در نگرشی مثبت به مدرک‌گرایی، افزایش دارندگان مدرک تحصیلی، به خصوص مدارک آخذ از دانشگاه و مراکز آموزش عالی را می‌توان به عنوان نوعی سرمایه اجتماعی، انسانی و فرهنگی آنها تلقی نمود.

 

به موازات و در نتیجه عوامل ساختی و نوسازی، تغییرات فرهنگی- هویتی نقش مهمی در رشد آموزش عالی زنان ایفا می‌کند. فردگرایی و محور قرار دادن علایق، نیازها و خواسته‌های فرد به جای سلطه ساختارها و سنت‌ها و ترغیب فرد برای شکوفایی استعدادها و توانایی‌های فکری و خلاقه او ازکارکردهای آموزش عالی است (فاضلی، 1386: 106- 105) میزان یادگیری فرد در فرایند فردگرایی، مقیاس مناسبی برای بررسی کیفیت به شمار می‌آید.

 

بنابراین، از مهم‌ترین مؤلفه‌های تحول‌ ‌پایدار، متحول کردن عقاید و باورهاست، عقاید و باورمندی‌ها عبارتند از انگاره‌ها و تصورات‌ و اندیشه‌هایی که جهت‌دهندۀ غایات و مواد و فرایند آموزش ‌هستند و به‌ طور مستقیم‌ وغیرمستقیم بر‌ بازده و عملکرد آموزش عالی تأثیر می‌گذارند (هیل، 1997: 38). امروزه‌‌ به‌‌ دلیل‌ انفجار دانش، افزایش جمعیت و‌ رشد‌ فن‌آوری، سادگی ‌تحرک، تغییر در سبک‌ زندگی، حضور زنان در زمینه‌های گوناگون، افزایش رفاه و بوجود آمدن فرصت‌های فراغت و تمایلات مربوط به عادات محلی  و تغییر تنوع و تعداد مشاغل و عوض شدن چهرۀ زندگی حرفه‌ای، گستردگیِ پیچیدگی جوامع ‌و به‌‌هم ‌فشرده شدن  مرزها و امکان ارتباطات آسان بین‌المللی (بنت، 1970: 89)، در چگونگی فکر کردن زنان به آموزش عالی ونگرش‌های آنان نسبت به آن، تغییرات عمده‌ای بوجود آورده است که در این بین تغییرات هویتی بخصوص هویت جنسیتی دارای اهمیت بسیار زیادی است.

 

فرایند شکل گیری هویت حرفه ای دانشجویان، متأثر از هویت جنسی آنان و نیز شبکه‌های اجتماعی و روابط آنان به ویژه با محیط دانشگاه و نیز رشته تحصیلی آنان است. شکل‌گیری هویت، فرایندی پیوسته در تمایز تعهدات فردی و اجتماعی است که بازتابی از ترکیب خلاقانه‌ای از شخصیت فرد و محیط اجتماعی اوست. هرگاه شخصیت فرد یا محیط اجتماعی او تغییر کند امکان بازسازی و تغییر هویت او نیز وجود دارد (حیدری و رضایی، 1391: 23- 5). بدین اعتبار هویت نقش جنسیتی عبارت است از ادراک و تعریف فرد از خود به عنوان یک زن یا مرد بر پایه تفاوت‌هایی که نظام ارزش‌ها و هنجارها، کلیشه‌ها و تصورات قالبی فرهنگ جامعه درباره  زن بودن یا مرد بودن در صفات روانی، ویژگی‌های شخصیتی، خصایص رفتاری، نگرش‌ها، نقش‌های اجتماعی و الزامات و انتظارات ناشی از آن، پذیرفته و تصویب شده است (رستگار خالد، 1388: 43). که بر این اساس می‌توان انتظار داشت تغییر در هویت جنسیتی زنان از سنتی به مدرن حضور آنان در عرصۀ عمومی را به همراه داشته که لازمۀ حضور، افزایش سطح تحصیلات عالی آنهاست.  همچنین متغیر سرمایه فرهنگی خانواده به عنوان شکل‌دهندۀ هویت به این عوامل اشاره دارد: 1) اهمیت تحصیلات نزد والدین در افزایش تحصیلات فرزندان 2) تغییر الگوی تربیتی در خانواده، اهمیت فرزندان و برابری جنسیتی نسبی دختران و پسران از دیدگاه خانواده 3) رسانه‌های جهانی مانند اینترنت و ماهواره 4) مشارکت در کلاس‌هایی به مانند زبان و نظایر آن در کنار تحصیلات رسمی.

 

در نظریه بوردیو دانش‌آموزانی که با ذخایر بیشتر و بهتری از سرمایه‌فرهنگی وارد نظام آموزشی می‌شوند، یعنی دانش‌آموزان خانواده‌هایی که دارای مهارت‌ها و ترجیهات فرهنگ مسلط هستند بهتر می‌توانند قواعد پنهان بازی را کشف نموده و مهارت‌ها و اولویت‌هایی را که از طرف مدرسه مهم تلقی می‌شود، را بپذیرند و راحت‌تر می‌توانند مسیر خود را تا سطوح بالای تحصیلی ادامه دهند. بنابراین، نابرابری‌های اجتماعی مثل تفاوت‌هایی که در ابتدا در افراد وجود دارد، در سرمایه‌فرهنگی به صورت مدارک تحصیلی استمرار می‌یابد (آشافنبورگ و ماس، 1977: 587- 573). آشنا بودن با فرهنگ والا یا مشروع که تنها نهاد خانواده می‌تواند به افراد اعطا کند، امکانات، مهارت‌ها، ذائقه و روشی فراهم می کند که در دنیای تحصیل بسیار ارزشمند است. در نظریه بوردیو کارکرد واقعی مدرسه انتقال دانش نیست بلکه حفظ و بازتولید نظام موجودِ نابرابری‌های اجتماعی است و این از طریق دارایی‌های فرهنگی یا سرمایه فرهنگی که منشاء مطمئن پیشینه اجتماعی ممتاز است، صورت می‌گیرد. بوردیو بر این باور است که این دارایی‌ها، بیشتر در دسترس کودکان طبقات بالا است. انگیزه‌های متنوعی پشت این فرض قرار دارد؛ نخست اینکه، اعضای این طبقات میزان قابل توجهی از دارایی‌های فرهنگی را به تصرف خود در می‌آورند و آشنایی فرزندان آنها با این ارزش‌ها مسأله دشواری نیست. دوم اینکه، کسب سرمایه‌فرهنگی نیازمند میزان قابل توجهی دارایی مادی است و این دارایی‌ها برای خانواده‌های طبقات بالا به میزان بیشتری قابل دسترس‌ است. همچنین، انتقال سرمایه فرهنگی به فرزندان، یک فعالیت زمان‌بر است و طبقات بالا زمان بیشتری را به این امر اختصاص می‌دهند (بلاسکو، 2003: 25- 5).

 

بر اساس آنچه مطرح گردید، این پژوهش در صدد است به بررسی نگرش دانش‌آموزان به آموزش عالی، سرمایه ‌فرهنگی خانوادۀ آنان، و هویت نقش جنسیتی دانش‌آموزان دختر و پسر بپردازد و در ادامه ارتباط سرمایه ‌فرهنگی خانواده و هویت نقش جنسیتی فرد را با نگرش به آموزش‌عالی در دانش‌آموزان بررسی نماید. این پژوهش به این مهم خواهد پرداخت که بین سرمایه فرهنگی خانواده و هویت نقش جنسیتیِ دانش آموزانِ پیش دانشگاهی با نگرش آنان به آموزش عالی چه ارتباطی وجود دارد؟.

 

1-3 اهمیت موضوع

 

آموزش عالی به عنوان یکی از مهم‌ترین جایگاه‌های کسب علم و معرفت و دانش و همچنین به عنوان پراهمیت‌ترین وسیلۀ به حرکت در آورندۀ چرخۀ اقتصاد هر کشوری؛ توجهی خاص، از سوی مسئولین هر نظامی را می‌طلبد. لذا توجه روزافزون به آموزش عالی، توجه به مسئولین آینده کشور، آینده‌سازان این مرزبوم و آماده کردن نیرویی پرانرژی، باصلابت و اندیشمند برای ادارۀ کشور است. بنابراین در اولویت قرار دادنِ توجه به آموزش عالی، پیشرفت و شکوفایی و اقتدار هر ملتی را رقم خواهد زد.

 

 یکسان بودن توسعۀ آموزش عالی برای زنان و مردان، بدون هر گونه تبعیض و فارغ از نگرش جنسیتی به زنان در مقابل مردان، شرایط حضور روزافزون آنان را در این بخش فراهم کرد و تا آنجا پیش رفت که در سال 1379 تعداد پذیرفته‌شدگان زن در دانشگاه‌های دولتی و غیردولتی از مردان بیشتر شد و سهم مناسبی از ظرفیت آموزش عالی را به خود اختصاص داد. افزایش سهم زنان در آموزش عالی و مراکز آموزش دولتی و غیردولتی پیامد‌های مختلف در بخش‌های متعدد فرهنگی، اجتماعی، آموزشی و اقتصادی خواهد داشت (پیشگاهی ‌فرد و اسدی‌ راد، 1382: 160)

 

دانشگاه مکانی والا برای آموزش شهروندانی است که بتوانند وظایف و فعالیت‌های گوناگون، روزآمد و تخصصی خود را به نحوی کارآمد و مؤثر انجام دهند، مکانی برای آموزش فشرده و مستمر تمامی شهروندان علاقه‌مند، مکانی برای شناخت و مطرح ساختن مسائل ملی، برای تجزیه و تحلیل و حل مسائل مهم مربوط و مؤثر در سراسر کرۀ خاکی (کتابی، 1379: 67- 66) برای همکاری با صنعت و بخش‌های خدماتی که از لحاظ پیشرفت کشورها اهمیت دارند، مکانی برای ایجاد نگرش‌های مبتنی بر تفاهم و مدارا، مکانی برای تهیۀ اطلاعات علمی قابل اعتماد و ارائۀ آن به دولت‌ها جهت تصمیم‌گیری در زمینه‌هایی مانند محیط زیست و در قالب علمی کردن فرایند تصمیم‌گیری‌های سیاسی. خلاصه این که نقش دانشگاه را می توان، در تربیت نیروی انسانی متخصص مورد نیاز جامعه و گسترش و ارتقای دانش  و پژوهش خلاصه کرد (حسینی‌نسب، 1372: 54). بنابراین می‌توان گفت مهم‌ترین شاخص در توسعۀ هر کشوری میزان دانش‌آموختگان و تحصیل‌کردگان دانشگاه‌هاست. دانش موجب ارتقای آموزش عمومی جامعه می‌شود و افزایش سطح عمومی دانش بر میزان و نحوۀ مشارکت سیاسی، اقتصادی، آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و مشارکت همه‌جانبۀ مردم تأثیر می‌گذارد. بعلاوه، سواد فرصت‌های بیشتری را برای افراد ایجاد می‌کند و به طور کلی افراد را نسبت به اندیشه‌های نو، پذیرا کرده و آنان را در انتخاب توانا می‌کند. از این رو همواره در برنامه‌های کلان توسعۀ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور بحث آموزش، مراکز دانشگاهی و آموزشی، یکی از مباحث عمده و ضرورت‌های اجتماعی است. همچنین دانشجویان مهم‌ترین سرمایه‌های انسانی جامعه هستند. آگاهی و اطلاع از میزان سرمایه‌فرهنگی و هویت نقش جنسیتی آنان و دانستن نوع ارتباط آن با نحوۀ نگرش آنان به آموزش عالی برای هر نوع برنامه‌ریزی اجتماعی و فرهنگی برای آنان لازم و ضروری است. لذا با توجه به افزایش تعداد پذیرفته‌شدگان دختر در آزمون ورودی دانشگاه‌های کشور در دو دهۀ اخیر و پیامدهای مثبت و منفی این پدیده که به آن اشاره شد، ضرورت دارد تا مؤلفه‌های مرتبط با نگرش به آموزش عالی در دانش‌آموزان بررسی شود تا با شناسایی و تقویت آنان شاهد رشد جامعه و حضور فعالانه افراد و نسل جوان در آبادانی کشور باشیم. لذا سؤالات اصلی تحقیق حاضر عبارتند از: 1. هویت نقش جنسیتی تا چه حد بر نگرش دانش آموزان به آموزش عالی تأثیر گذار است؟ 2. سرمایه فرهنگی خانواده تا چه حد بر نگرش دانش آموزان به آموزش عالی تأثیر گذار است؟ 3. شکل گیری هویت نقش جنسیتی دانش آموزان تا چه حد بر حسب جنس متفاوت است؟ 4. سرمایه فرهنگی خانواده دانش آموزان تا چه حد بر حسب جنس متفاوت است؟ 5. نگرش دانش آموزان به آموزش عالی تا چه حد بر حسب جنس متفاوت است؟

 

-Kingz beri

 

– Individualism

 

– Hill

 

– Benet

 

– Aschajjenburg & Maas

 

– Blasko

پایان نامه رابطه تصورات قالبی زائرین و اعتماد اجتماعی آنها نسبت به مردم مشهد

­ای برای آشنائی و شکل­ گیری انواع ارتباط میان آنها می­گردد. مناسک مشترک زیارت باعث می­ شود که حتی در شرایط ناآشنائی زبانی، ارتباط فرهنگی در بین زیارت کنندگان اعم از مهمان یا میزبان برقرارشود. یافته­ های حاضر نیز نشان می­دهد با کنترل آماری اثر مشکلات ارتباطی، تأثیر طول و تعداد سفر بر ارتباطات میان فرهنگی، همچنان معنادار و مثبت باقی می ماند. یافته مذکور متضمن این معنای اساسی  نیز هست که مذهب این پتانسیل را دارد که همه هویت­های قومی و ملی را به حاشیه رانده و پیوندهای اجتماعی گوناگونی را در بین پیروان یک مذهب در جوامع مختلف ایجاد نماید و توریسم مذهبی در این میان نقش بی بدیلی خواهد داشت. 

 

صادقی فسایی و کریمی(1384) در تحقیقی به دنبال پاسخ به این سؤال بودند که آیا در تلویزیون ایران، کلیشه های جنسیتی برگرفته از فرهنگ سنتی ایران در حال باز تولید است؟ بدین منظور برای بررسی کلیشه های جنسیتی با شیوه نمونه گیری احتمالی غیر هدفمند به تحلیل محتوا کمی و کیفی چهار سریال (غریبانه، طلسم شدگان، عشق گمشده، مهر و ماه)پرداخته اند. واحد ثبت این پژوهش صحنه و واحد تحلیل آن یک مجموعه سریال است. آنان دریافتند که در این سریال ها زنان با ویژگی های فریبکاری، ناقص العقلی، منفعل بودن و فرو دستی نشان داده می شوند. مردان نیز در این سریال ها به صورت مرد سنتی کلیشه ای، مردی که تحت تاثیر فریبکاری زن قرار می گیرد و سر انجام از گناهان تبرئه می شود، عاقل  و فعال و وفادار است به نمایش در می آید. در مجموع این مردان هم از لحاظ کمی و هم کیفی فرادست زن نشان داده می شوند. بنابراین باید گفت آنچه در سریال ها ی خانوادگی1383مشاهده شد بازتولید کلیشه های فرهنگ سنتی ایران بوده است.

 

هدف مقاله خوش کار(1387)، بررسی جامعه شناختی عوامل اجتماعی ـ فرهنگی موثر بر اختلافات کارگری و کارفرمایی است. در این پژوهش از نظریات خود آینه‌سان کولی، نظریه اعتماد و سرمایه اجتماعی، نظریه نوسازی روانی راجرز و تئوری گرایش فیش باین ـ آیزن استفاده شده است. متغیرهای مستقل این پژوهش عبارتند از: مشارکت در حل مشکلات احتمالی کارگر و کارفرما، اعتماد بین کارگر و کارفرما، تصورات قالبی کارگر نسبت به کارفرما، احساس امنیت شغلی کارگر و متغیر وابسته؛ بروز اختلافات کارگری و کارفرمایی(تمایل به طرح دعوا و شکایت کارگران) است. نتایج تحقیق نشان می‌دهد که بین احساس امنیت شغلی، مشارکت و همکاری کارگر و کارفرما، اعتماد بین شخصی، عقاید قالبی (تصورات کلیشه‌ای) و تمایل به طرح دعوی و اختلاف، رابطه معناداری وجود دارد.

پایان نامه

 

 

هدف اصلی مقاله ی هزار جریبی و نجفی(1389) تبیین جایگاه اعتماد گردشگران خارجی نسبت به ایرانیان در توسعه صنعت گردشگری است. در این تحقیق شاخص عینی سنجش توسعه گردشگری، میزان تمایل مجدد گردشگران خارجی برای سفر مجدد به ایران است. دو متغیراصلی این تحقیق عبارتند از اعتماد اجتماعی و تمایل گردشگران به سفر مجدد به ایران می باشد. برای سنجش اعتماد از سه معرف “صداقت “، تعهد” و “پذیرش” استفاده شده است .طبق نتایج 86 درصد از گردشگران دارای اعتماد متوسط رو به بالا به مردم ایران هستند و در ضمن 95 درصد دارای تمایل متوسط رو به بالا برای سفر مجدد به ایران هستند. ضریب همبستگی بین دو متغیر اعتماد گردشگران و تمایل به سفر مجدد، همبستگی قابل ملاحظه(0.60) و سطح معناداری بسیار بالا (0.000) مشاهده شد و چون این ضریب مثبت است، بیانگر وجود رابطه مستقیم میان این دو متغیر است. حدود 36 درصد از تغییرات تمایل به سفر مجدگردشگران توسط اعتماد آنان به ایرانیان قابل تبیین است. بنابراین هرچه میزان اعتماد گردشگران نسبت به مردم ایران بالا رود، تمایل گردشگران به سفر مجدد به ایران (توسعه گردشگری) نیز افزایش می یابد.

 

اسکافی(1383) در تحقیقی ارتباط کسبه، هتلداران و رانندگان تاکسی با زائرین امام رضا (ع) و نحوه ارتقای این ارتباط، را بررسی نموده است. در بررسی نگرش زائرین نسبت به شهر مشهد، شهروندان مشهدی، کسبه، قیمت اجناس، خدمات تاکسیرانی و کرایه ها، رانندگان تاکسی و نیز خدمات هتل ها و مهمانپذیرها به این نتیجه رسید که بیشترین نگرش مثبت زائرین، نسبت به شهر مشهد (با میانگین 3/38درصد) بوده که در رتبه اول قرار می گیرد. پس از آن نگرش نسبت به شهروندان مشهدی (با میانگین 3/32درصد) درمرتبه دوم، نگرش نسبت به رانندگان تاکسی(با میانگین 3/23درصد) در مرتبه سوم، نگرش نسبت به خدمات هتل ها و مهمانپذیرها(با میانگین 3/18درصد)، نگرش نسبت به کسبه(با میانگین 3/1درصد). وی در بررسی مشکلات و کمبود های زائرین، عمده ترین آنها را عبارت از مشکل اسکان(21درصد)، عدم نظافت خیابان ها و معابر(17درصد)، وجود ترافیک سنگین( 13درصد)، مشکل تهیه بلیط (6درصد)، کمبود پارکینگ(5درصد)،یکسان نبودن قیمتها در بازار (10درصد)، عدم سازماندهی خدمات تاکسیرانی(10درصد)، کمبود پل های هوایی لازم(5درصد)اعلام نموده که خود در ایجاد نگرش منفی در میان زائرین سهم بسزایی دارد. در مجموع7/7درصد زائرین نگرش منفی، 9/69 درصد نگرش بینابین و 4/22درصد نگرش مثبت نسبت به شهر مشهد داشته اند. اما نگرش آنان نسبت به مردم شهر مشهد در 5/1درصد موارد خیلی منفی، 11 درصد منفی، 2/49 درصد متوسط، 2/36 درصد مثبت و 2درصد خیلی مثبت بوده است.

 

مظلوم خراسانی(1387) در طرح پژوهشی خود میزان رضایت زائرین از مجاورین خدمات رسان در شهر مشهد را مورد سنجش قرار داد. متغیرهای مستقل این تحقیق تبعیض، رضایت از هزینه های زندگی، آگاهی(مدت اقامت در مشهد)، موفقیت(رضایت از سفرهای قبلی به مشهد)، تسری(رضایت اقوام و سایرین از سفر به مشهد)، احساس امنیت، رضایت از محیط، پایگاه اجتماعی- اقتصادی، انگیزه سفر و متغیر وابسته میزان رضایت زائرین است. پس از مطالعه نظرات 390 نفر از زائرین به این نتیجه رسیدند که متغیرهای تبعیض، رضایت از هزینه های زندگی، موفقیت، رضایت اقوام و سایرین(تسری)، احساس امنیت و رضایت از محیط شهر مشهد بر میزان رضایت زائرین تأثیر دارند و بین پایگاه اجتماعی-اقتصادی و مدت اقامت زائرین در مشهد با میزان رضایت زائرین رابطه معناداری یافت نشد.

 

 حیدر آبادی (1389) در مقاله خود به بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر میزان اعتماد اجتماعی جوانان در استان مازندران می پردازد. چارچوب نظری این پژوهش تئوری نظام اجتماعی در قالب نظریه کنش تالکوت پارسونز و همچنین تئوری ساختار-  عاملیت آنتونی گیدنز می باشد. هفت فرضیه مورد بررسی قرارگرفته و نتایج زیر به دست آمد: میزان تحصیلات و طبقه اجتماعی رابطه منفی و معکوسی با میزان اعتماد اجتماعی داشته است. ارتباطات انسانی، جامعه پذیری خانوادگی و اعتقادات دینی با اعتماد اجتماعی رابطه مثبت و مستقیمی داشته است . مجموع این متغیرها 2/43 درصد تغییرات میزان اعتماد اجتماعی را تبیین می کنند . متغیرهای ارتباطات انسانی و جامعه پذیری خانوادگی به ترتیب بیشترین تأثیر را بر اعتماد اجتماعی جوانان دارند .نتایج نشانگر آن است که میزان اعتماد بنیادین دربین جوانان بیشتر و بالاتر از سایر گونه های اعتماد(اعتماد تعمیم یافته و نهادی) است. همچنین اعتماد درون گروهی در جامعه بیشتر از اعتماد برون گروهی می باشد.

 

در پژوهشی دیگر کتابی و همکارانش (1389) به بررسی میزان اعتماد اجتماعی در استان چهارمحال بختیاری پرداختند. در این تحقیق با توجه به مهمترین دیدگاه های نظریه پردازان کلاسیک و معاصر(دورکیم، وبر، تونیس، پاتنام، بوردیو، فوکویاما، گیدنز، اریکسون، افه و دیگران) انواع اعتماد بین شخص، بنیادی، عمومی، سازمانی، اعتماد سیاسی و اعتماد به مشاغل و مناصب به عنوان زیرشاخه های اعتماد اجتماعی انتخاب شدند. بدین ترتیب اعتماد اجتماعی مورد سنجش و ارتباط آن با متغیرهای احساس امنیت، دینداری، عملکرد دولت، قانونگرایی، پنداشت از میزان دینداری مردم، احساس عدالت و ارزشهای اخلاقی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد که به جز اعتماد بنیادی و بین شخص، میزان اعتماد در بقیه انواع فوق در حد متوسط و پایین تر از حد متوسط بوده است و متغیرهای ارزشهای اخلا قی، عملکرد دولت و قانونگرایی دارای بیشترین همبستگی با اعتماد اجتماعی بوده است. متغیرهای دینداری ، احساس امنیت وپنداشت از میزان دینداری مردم در جامعه نیز با اعتماد اجتماعی دارای ضریب همبستگی معنی داری بوده اند.

پایان نامه سیاستگذاری فرهنگی-رسانه­ای؛ مدلی برای مطالعات فرهنگی ایرانی

مقاله خود از ابزارهایی کیفی به عنوان ابزارهایی یاد می­ کند که از بیشترین جاذبه و کاربرد در میان محققان و دانشجویان این رشته برخوردار است. از آن میان می­توان به استقراء تحلیلی، تحلیل منطقی، تحلیل رویداد، تحلیل­های استعاری، تحلیل قلمرو، تحلیل هرمنوتیکی، تحلیل گفتمان، نشانه شناسی، تحلیل محتوای کیفی اشاره کرد. سنت­های مطالعاتی مورد علاقه دانشجویان را نیز مطالعات(خرده)فرهنگی جوانان، مطالعات جنسیت و زنان، مطالعات فرهنگی مصرف و سبک زندگی، مطالعات بازنمایی و رسانه، فیلم و سینما و مطالعات پسااستعماری می داند. همچنین از دید وی دستاوردهای این تحقیقات علاوه بر ایجاد تغییر و گسست در چرخه روتین پژوهش­های متعارف دستورکارهای جدیدی را در مطالعه فرهنگ و اجتماع شکل داده و پلی میان علوم انسانی اجتماعی برقرار ساخته است(1389: 53).

 

محمود شهابی نیز در مقاله ای با عنوان «کارنامه مطالعات فرهنگی در ایران» ضمن اشاره به این نکته که ارزیابی وضعیت مطالعات فرهنگی با گذشت تنها یک دهه از نهادینه شدن آن در ایران زودهنگام است تاکید می­ کند بین رشته­ای و چندمعنایی بودن مطالعات فرهنگی باعث شده که نتوان فهرستی مورد وفاق از دستاوردهای این حوزه مطالعاتی در ایران تهیه کردوی در توضیح دستاوردهای مطالعات فرهنگی از مواردی همچون اتخاذ رویکردهای سلسله مراتبی یا غیر جمال شناسانه، غیر ذات گرایانه گفتمانی، پویا و غیرناب گرایانه به فرهنگ براساس مفروضات معرفت شناختی و روش شناختی پذیرفته شده در برخی گفتمان های مطالعات فرهنگی در ایران و تاکید پدیدارشناسانه بر اهمیت تجربه زیسته به عنوان منبع شناخت یاد می­ کند. فاصله گرفتن از نگاه­های آسیب شناسانه گفتمان رسمی و دیدگاه های منزه طلبانه پوزیتویستی در انجام تحقیقات و دخالت در وضعیت گروه­های به حاشیه رانده شده از طریق تولید دانش رویدادها، جریانات و ترتیبات فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و نهادی جامعه ایرانی نیز دو دستاورد دیگر مطالعات فرهنگی در ایران محسوب می شود. از دید وی ناتوانی مطالعات فرهنگی در شکل­دهی به آگاهی­های اجتماعی از طریق واردکردن مفاهیم یا محتوای علمی در زبان محاوره­ای با هدف عقلانی­تر

پایان نامه

 کردن و هدفمندتر کردن کنش فردی و جمعی نیز مهم ترین ناکامی این رشته نوپا در ایران محسوب می­ شود. از دیگر ناکامی­های مطالعات فرهنگی در ایران نیز می­توان به تناظر، تناسب و پیوند سست و ضعیف بین هستی­شناسی، معرفت­شناسی، روش­شناسی و روش­های تحقیق مورد استفاده در فرایند تحقیق و همچنین ناتوانی این رشته در تاثیرگذاری بر نحوه بازنمایی­اش در جامعه اشاره کرد(همان منبع:75).

 

در مقاله­­ای با عنوان «پیشرفت های اخیر در مطالعات فرهنگی»، نعمت الله فاضلی سعی شده تا با ذکر مصادیق و نمونه­هایی از فعالیت­های موفق فکری و معرفتی محققان و دانش آموختگان رشته مطالعات فرهنگی در ایران پیشرفت­های سریع این رشته در ایران توضیح داده شود. از دید وی ظهور مطالعات فرهنگی در ایران به مثابه یک گفتمان انتقادی درباره فرهنگ مدرن ایران را همزمان با ظهور نخستین جریان یا نسل روشنفکری ایران می­داند. شکل­ گیری این رشته در پنج دانشگاه کشور، ترجمه و تالیف تعداد قابل توجهی منابع و متون آموزشی و پژوهشی دانشگاهی، دفاع از حدود سیصد پایان نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه­های مختلف در این زمینه، پرورش متخصصان مختلف در حوزه های نقد ادبی، تاریخ جامعه ­شناسی و انسان­شناسی در ایران در طول ده سال گذشته از جمله پیشرفت­های اخیر مطالعات فرهنگی می­داند(همان منبع: 87).

 

کاظمی، رضایی و ناظرفصیحی(1390) نیز در مقاله ای با عنوان «مطالعات فرهنگی و آینده علوم اجتماعی در ایران» که در دست انتشار است به بحث در مورد شرایط شکل­ گیری مطالعات فرهنگی در ایران و خصیصه­های مطالعات فرهنگی ایرانی می­پردازند. این گروه درصدد برآمده­اند تا چگونگی نزدیک ساختن علوم اجتماعی به مطالعات بومی­نگر از سوی مطالعات فرهنگی را تشریح کنند. نویسندگان در این مقاله پس از اشاره به مبانی فکری و معرفتی مطالعات فرهنگی در ایران و سرچشمه­های آکادمیک و نهادی­شدن آن در ایران به سراغ مناقشات و گفتمان­های مطالعات فرهنگی در ایران نیز می­روند. بررسی مقایسه­ ای طرح درس و پایان نامه­های دانشجویان این رشته در سه دانشگاه علامه طباطبایی، علم و فرهنگ و تهران در کنار نقد و بررسی آراء نسل اول از بزرگان و صاحب نظران مطالعات فرهنگی در ایران بخشی دیگر از کار را تشکیل می­دهد.

 

مهری بهار نیز هم اکنون در حال انجام تحقیقی پیرامون «تاریخ شفاهی مطالعات فرهنگی در ایران» است. در این پژوهش سه نسل از متفکرین مطالعات فرهنگی در ایران شناسایی شده و داده ­های بدست آمده از مصاحبه­های عمیق با این افراد تحلیل محتوای کیفی می­ شود. بخش دیگری از کار نیز استخراج عناوین پایان نامه ­های مطالعات فرهنگی و شناسایی سازمان ها و موسسات فعال در این زمینه است.

 

همانطور که ملاحظه می­ شود در هیچ از این مطالعات، تحقیق جامعی در مورد پایان نامه­های دانشجویان این رشته صورت نگرفته است. بسیاری از داده ها نیز فاقد جامعه آماری مشخصی است. در تحقیقی که پیش رو داریم سعی شده است تا غالب ملاحظات موجود در این حوزه از منظر موضوعات تحقیق، روش­شناسی، نتایج و پیشنهادات نقد و بررسی شود. این مطالعه به نوبه خود نخستین گام در بررسی روشمند و اصولی دستاوردها و ناکامی­های مطالعات فرهنگی ایرانی در طول یک دهه از ورود آن به نظام دانشگاهی در ایران به مثابه یک رشته به شمار خواهد رفت.

 

 

پایان نامه عوامل اقتصادی- اجتماعی مؤثر بر شکل‌گیری قشربندی اجتماعی در اهواز

قشربندی اجتماعی فرایندی است که از طریق آن جایگاه اعتبار و حیثیت افراد جامعه متناسب با فرهنگ آن جامعه تعیین و مشخص می شود. منزلت اجتماعی یا پایگاه اجتماعی یکی از ابعاد قشربندی اجتماعی است. از نظر توسلی (1369). پایگاه اجتماعی ، مرتبه یا ارزش هر فرد در محیط گروهی، سازمانی یا اجتماعی را منعکس می کند. چلبی معتقد است: منزلت یا پرستیژ با مفاهیمی نظیر شهرت ، اعتبار، حیثیت، آبرو ، نفوذ، تایید اجتماعی و احترام هم خانواده است (چلبی ، 1375 :187)

 

قشربندی اجتماعی مفهوم جامعه شناختی عامی است که بیانگر سلسله مراتب اجتماعی در نطام ها و ساخت های مختلف اجتماعی در جامعه می باشد (توسلی ،1389)اصطلاح قشربندی از زمین شناسی گرفته شده و عبارت است از دسته بندی ترتیبی انسان ها بر اساس تمایزات در وضعیت های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و یا رتبه بندی افراد بر اساس مجموعه ی کیفیت های مطلوبی که این افراد به طور مشترک دارا هستن. بنابراین قشر بندی اجتماعی بر تقسیم جامعه به طبقاتی که افراد آن دسترسی نابرابر به فرصت ها و پاداش های اجتماعی دارند دلالت می کند .مردم در مناسـبات متقـابل خود با دیگران ، آنان را از نظر پایگـاه اجـتماعی در موقـعـیت های بالا و یا پایین طبقه بندی می کنند، به همین لحاظ جامعه دارای بخـش های متفـاوت و متشکل از قـشـرهای گوناگون می شود که با نظام سـلسله مـراتبی مو جود مطابقـت دارد ( سحر خیز ،1389) قـشربندی اجتماعی نیز از کـنـش مـتقابل میان افراد جامعه به وجـود می آیـد .کلیه اجتماعات بشری مبتنی بر طبقه بندی وسلسله مراتبی است که اغلب بسیار پیچیده ودارای صور گوناگونی است.از خلال این این طبقه بندی وسلسه مراتب به صورت کم بیش طبقاتی اجتماعی ظهور می کنند واین طبقات ، برمبنای تعریف امانوئل مونیز دسته ها و رده هایی را تشکیل می دهند که از جهت حیثیت با یکدیگر مساوی نیستند واعضای هر دسته از حیث رابطه با سایر دسته ها ، یا در مرحله پایین تر ویا در مرحله بالاتری قرار دارند .

 

نابرابری اجتماعی ناظر به وضعیتی است که در آن ، منابع وخدمات ارزشمند به طور مساوی در دسترس افراد قرار نمی گیرد. معنای اولیه نابرابری به تمایز بین افراد اشاره دارد، به نحوی که بین زندگی آنها ،به ویژه از نظر حقوق وفرصت های زندگی،پاداش ها وامتیازات،اختلافات آشکار وپنهان زیادی وجود داشته باشد.(گرب ،1377: 10)

 

قشربندی اجتماعی نظامی است که افراد را بر حسب میزان برخورداری شان از کیفیت های مطلوب رتبه بندی کرده و آنها را در طبقات اجتماعی متناسب با وضعیت شان جای می دهد. این کیفیت های خوشایند را فرهنگ هر جامعه ای مشخص می کند.(کوئن،1377: 178). در حقیقت قشر بندی اجتماعی رده بندی گروه ها و افراد بر حسب سهم آنان از دستاوردهای مطلوب و حائز ارزش اجتماعی است. (ساروخانی ،1370: 731).گرب قشربندی اجتماعی را پیوستار نبردبانی متشکل از مقوله هایی مجزا دانسته است.(گرب ، 1379: 129).تامین هم قشربندی اجتماعی را توزیع افراد هر گروه اجتماعی یا جامعه بر روی یک «مقیاس موقعیت»  تعریف کرده است. (تامین،1385: 21).

 

اگر بخواهیم در یک جمع بندی تعریفی از قشربندی اجتماعی ارائه دهیم باید بگوییم قشربندی اجتماعی مجموعه ای است سازمان یافته که درآن افراد وگروه های انسانی تحت تاثیر نابرابری های اجتماعی در سطحی از سلسله مراتب دستیابی به منابع با ارزش زندگی قرار می گیرند.تا اینجا تلاش کردیم تعریفی از نابرابری و قشربندی اجتماعی ارائه دهیم.برای آنکه درک روشن تری از بحث داشته باشیم بهتر است در مقام مقایسه این دو مفهوم به این نکته اشاره کنیم که نابرابری اجتماعی مجموعه ای از تفاوتهای میان افراد وگروه ها از نظر میزان دسترسی به منافع مادی ونمادین است حال آنکه قشربندی اجتماعی نظامی منسجم ورتبه بندی شده مبتنی برهمین نابرابری های اجنماعی است.همچنین مناسبات بین نابرابری اجتماعی و قشربندی اجتماعی مناسباتی دوسویه ودیالکتیکی است . همانطور که نابرابری ها عامل شکل گیری قشربندی اجتماعی هستند ،نظام قشربندی اجتماعی هم به نوبه خود نابرابری های اجتماعی را بازتولید می کنند.

 

اکنون این پرسش مطرح است که قشربندی اجتماعی افراد وگروه های اجتماعی چگونه و بر اساس چه معیاری امکان پذیر است؟ اندیشمندان حوزه قشربندی اجتماعی معیارهای متفاوتی را برای این منظور ارائه کرده اند.گرب عقیده دارد در  اکثر موارد پژوهشگران معرفی عینی از رتبه ی اقتصادی همچون درآمد، میزان تحصیلات و سطح شغلی را استفاده می کنند. (گرب ، 1379: 129). تامین چهار معیار قدرت، مالکیت، ارزیابی اجتماعی و پاداش روانی را پیشنهاد کرده است. (تامین،1385: 21).ساروخانی هم قدرت، ثروت و پایگاه را به عنوان معیارهای رایج سنجش وتعیین قشربندی اجتماعی معرفی می کند. (ساروخانی ،1370: 731).

 

اگرچه بین معیارهای معرفی شده برای تعیین قشر اجتماعی افراد وگروه ها تفاوتهایی به چشم می خورد اما گرایش کلی بسیاری از پژوهشگران قشر بندی اجتماعی در جهتی است که از سویی نابرابری ها را با شاخص های عینی مانند میزان درآمد وسطح تحصیلات بررسی کرده وازسوی دیگر شاخص های ذهنی چون احترام یا حیثیت اجتماعی را مورد سنجش ومطالعه قرار دهند

 

1-2- بیان مساله

 

 در تمام جوامع پیچیده ، جوامعی که دارای تقسیم کار اجتماعی هستند، دسترسی مردم به امکانات و تسهیلات زندگی و برخوداری از شان و حرمت(پرستیژ) اجتماعی، کم و بیش نابرابر است. قشربندی اجتماعی، واژه عامی است برای وصف ساختارهای منظم این نوع نابرابری اجتماعی، یا به عبارت دیگر دسته بندی سلسله مراتبی توزیع نابرابر پاداش های مادی و نمادی است. در جوامع ماقبل سرمایه داری ف نابرابری ها و قشربندی اجتماعی عمدتا پیامد نابرابری های ذاتی به شمالر می آمد و امری طبیعی یا تقدیر الهی محسوب می شد (کرامپتون ،1993). به عنوان مثال ارسطو در کتاب سیاست، بردگی را امری طبیعی و سودمند می داند: » آیا کسی هست که طبیعت او را برای بردگی

پایان نامه

 در نظر گرفته باشد و برای او چنین وشغی متناسب و درست نباشد؟… هم لازم و هم سودمند است که برخی فرمانروایی کنند و برخی فرمانبری. برخی از مردم دم زدن برای عبودیت و برخی برای حکومت معین شده اند»

 

در سبز فایل، از زمان ظهور و گسترش مدرنیسم ، نظام اعتقادات سنتی ، از جمله اعتقاد به طبیعی یا مقدر بودن نابرابری های اجتماعیمورد تایید قرار گرفت. در مخالفت مستقیم با این اعتقاد که انسان به طور طبیعی یا مقدر به دینا می آید، این اعتقاد پا گرفت که حکم انسانیت همه انسان ها برابر زاده می شوند نه نابرابر. بدین ترتیب مفروض داشتن برابری انسان ها، بر مفروض داشتن نابرابری های اجتماعی چیره شد. پرسش هایی نظیر « اگر برابری وضعیت طبیعی اسنان است چرا نابرابری اجتماعی وجود دارد؟» ، اگر همه افراد داری حقوق طبیعی اند چرا که برخی دیگران تفوق دارند؟ از جمله موضوعات اصلی تاملات نظری شد( همان ، 3). به طور کلی جریان های عمده جامعه شناسی با دو دیدگاه نظری متفاوت به این پرسش ها پاسخ داده اند: یکی دیدگاه کارکردگرایی و دیگری دیدگاه تضاد .در دیدگاه کارکردگرایی قشربندی اجتماعی داری کارکردی مثبت برای حفظ تعادل نظام اجتماعی جامعه به شمار می آید (تامین، 1388) . قشربندی ، مکانیسمی به شمار می آید که جایگاه های اجتماعی توسط افراد شایسته را تضمین می کند. اما در دیدگاه تضاد توزیع نابرابر قدرت، مالکیت و پرستیژ ، نوعی امتیاز اجتماعی به شمار می آید که نخبگان و سرآمدان جامعه به زیان منافع اکثریت افراد جامعه آن را به خود اختصاص داده اند. در هر جامعه ای که امکان تولید مازاد فراهم می آید، عده ای بیش از دیگران به ثروت و قدرت ( که متقابلا همدیگر را تقویت می کنند) دست می یابند و به اتکای همان ثروت و قدرت همواره در پی حفظ جایگاه رفیع شان هستند، در حالی که دیگران می کوشند جایگاه­شان را ارتقا بخشند. از این رو قشربندی اجتماعی سرچشمه کشمکش و تضاد دائمی در جامعه است و مایه تضعیف یگانگی اجتماعی و مانعی در راه رشد و شکوفایی جامعه می شود ( تامین ، 1388 :19).

 

با توجه به آنچه تاکنون گفته شد،  در تحقیق حاضر در پی پاسخگویی به این سول اصلی هستیم که چه عواملی بر شکل گیری قشربندی اجتماعی موثر است ؟ و سهم هر یک از این عوامل در تبیین شکل گیری قشربندی اجتماعی موجود در میان شهروندان شهر اهواز تا چه اندازه می باشد ؟

 

1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق

 

دستیابی به منابع ارزشمند و کمیابی مانند ثروت، قدرت دانش و منزلت ، افراد را در لایه های مختلف سلسله مراتب جای می دهد؛ و به این ترتیب جایگاه آن ها در جامعه یا به عبارت پایگاه  پایگاه اجتماعی – اقتصادی آان را تعیین می کند. پایگاه اجتماعی – اقتصادی همانند یک قالب یا ظرف اجتماعی است که در چارچوب آن شیوه مواجهه افراد با محیط اجتماعی ساخته و پرداخته می شود.

 

تاثیر نظام قشربندی جامعه بر الگوهای فکری و رفتاری مردم، موضع مهمی است که از سال ها پیش از جنبه های مختلف توجه جامعه شناسان کلاسیک( در راس آن ها مارکس ، وبر ، و پاره تو) و جامعه شناسان معاصر( مانند دارندوف ، لنسکی ، پولانتزاس ، رایت ، پارکین و گیدنز) را به خود جلب نموده است.

 

جامعه شناسان تاکنون دریافته اند که تقریبا هر جنبه ای از زندی ما انسان ها از جمله بهره هوشی ، موفقیت تحصیلی ، معیارهای تغذیه ، عقاید سیاسی، بیماری هایی که از آن رنج می بریم و حتی نوع عادت های ما در روابط جنسی ، با پایگاه ما در سلسله مراتب اجتماعی مان مرتبط است( رابرتسون ، 1372 :204).

 

به رغم اهمیتی که قشربندی جامعه و گستردگی نفوذ آن بر پدیده ­ها و امور اجتماعی مختلف ، مطالعه اختصاصی آن چندان مورد توجه محققان ایرانی قرار نگرفته است. در اغلب پژوهش ها وضعیت طبقاتی یا پایگاه اجتماعی – اقتصادی به منزله یک متغیر زمینه ای یا مداخله کننده بررسی شده و به منزله یک متغیر مستقل و مجزا کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است.

 

این در حالی است که جست و جو در ساختار قشربندی جامعه ایران و پیامدهای حاصل از آن در جهات مختلف حایز اهمیت است و این قبیل تاملات می تواند برای جامعه شناسی ایران سرچشمه بصیرت های تازه ای باشد.

 

در جامعه امروزی ، قشربندی اجتماعی با پنج خصلت اصلی تعریف شده است: (تامین،1388: 27)

 

قشربندی خصلتی اجتماعی دارد به دلیل برخوداری از 5 ویژگی شامل ؛ ضرورت صفات اجتماعی قشربندی ،هنجارها و ضمانت اجراها، ضرورت جامعه پذیر کردن هر نسل، ناپایداری ذاتی آرایش قشربندی اجتماعی ، ارتباط قشربنید با نهادهای اجتماعی دیگر (لیپست ، 1381)

 

قشربندی پدیده ای قدیمی است : براساس پژوهش های تاریخی قشربندی در دسته های کوچک ایلی که از صورت های اولیه زندگی اجتماعی بوده وجود داشته است (همان)

 

قشربندی پدیده ای جهانی است : در واقع قشربندی در دو سطح وجود دارد ،یکی نظام جهانی قشربندی که کشورها وملت ها را به دودسته دارا وندار تقسیم می کند . واین نظام در درون قشربندی هرکشور وجود دارد

 

قشربندی پدیده ای با صورت گوناگون : صورت های گوناگون نابرابری از لحاظ شدت وضعف ونابرابری، نظام های قشربندی میان دو حد نهایی توزیع شده اند. حد نهایی همه پایگاهای اجتماعی (از لحاظ نظری)برابر تلقی شده وسهم مساوی از قدرت ومالکیت وحیثیت اجتماعی دارند.در حد نهایی مقابل پایگاهای اجتماعی بسیار نابرابرتوزیع شده است وجابجایی میانشان غیر ممکن است (همان)

 

قشربندی ، پدیده ای با پیامدهای ویژه : نابرابری در قدرت و ثروت، در ارزیابی اجتماعی و در پاداش روانی پیامدهایی را دارد که می توان آن ها را در دو مقوله بزرگ جای داد. ا- فرصت های زندگی ، 2-سبک زندگی

 

اهمیت و ضروت بررسی این موضوع تا اندازه ای است که یکی از مهم ترین مسائل اجتماعی محسوب می وشد که بسیاری از کشورها جهان مخصوصا عقب افتاده یا در حال توسعه با آن دسته پنجه نرم می کنند. توجه بسیاری از جامعه شناسان را از جمله مارکس ، وبر ، کوهن ، گیدنز و بسیاری دیگر به خود مشغول داشته است یکی از دلایل اجتماعی بودن قشربندی ،ارتباط داشتن آن با نهاد های دیگر جامعه است که چنین ارتباطی را وابستگی متقابل نهادی می گویند(تامین،1388: 27)این امر لزوم بررسی همه جانبه و جامعه شناختی مسئله قشربندی اجتماعی را آشکار می سازد.

 

از سوی دیگر، با توجه به تکثر قومیتی در کلانشهر اهواز ، و در نتیجه عدم یکپارچگی این شهر به لحاظ قومیتی و ناهمگونی فرهنگی ، می توان گفت مسئله قشربندی اجتماعی از جمله مسائلی است که پدیده چندقومیتی را نیز در این شهر دامن می زند(نریمانی،1389). با توجه به آنچه گفته شد، ضرورت مطالعه قشربندی اجتماعی به ویژه از حیث عاملی که در ایجاد سایر مسائل اجتماعی از جمله بحران های هویتی ناشی از تکثر قومیتی ، نزاع های دسته جمعی اقوام مختلف در کلانشهر اهواز و عدم رعایت قوانین و مقررات و … بسیار مهم و حائز اهمیت است، بیش از پیش آشکار می گردد.

 

1-4- اهداف تحقیق

 

1-4-1- هدف اصلی

 

بررسی عوامل اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی موثر بر شکل گیری قشربندی اجتماعی در شهروندان شهر اهواز

 

1-4-2- اهداف جزئی

 

1-4-2-1- بررسی رابطه بین متغیرهای جمعیت شناختی و شکل گیری قشربندی اجتماعی

 

1-4-2-2- بررسی رابطه بین میزان تحصیلات و شکل گیری قشربندی اجتماعی

 

1-4-2-3- بررسی رابطه بین میزان درآمد خانواده و شکل گیری قشربندی اجتماعی

 

1-4-2-4- بررسی رابطه بین سبک زندگی و شکل گیری قشربندی اجتماعی

 

1-4-2-5- بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و شکل گیری قشربندی اجتماعی

 

1-4-2-6- بررسی رابطه بین سرمایه فرهنگی و شکل گیری قشربندی اجتماعی

 

1-4-2-7- بررسی رابطه بین سرمایه اقتصادی و شکل گیری قشربندی اجتماعی

 

1-4-2-8- بررسی رابطه بین دینداری و شکل گیری قشربندی اجتماعی

 

.Social stratification

 

.Monis

 

[3] . Continuum

 

[4] . Position Scale

 

.Social position

پایان نامه کارکردهای حزبی مرجعیت از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی

152

 

الف-  نمونه‌هایی از انتقاد و اعتراض مرجعیت علیه حکومت در مسایل سیاسی داخلی 154

 

1- از مشروطه تا پهلوی اول از 1285 تا 1304 154

 

1-1- اعتراض‌های آخوند به روند الحادی مشروطیت و فرمان اخراج تقی‌زاده 154

 

1-2- اعتراض آیت‌الله سیدمحمد کاظم طباطبایی یزدی نسبت به مشروطه وارداتی 155

 

2- دوره پهلوی اول رضاشاه، (از ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰) 156

 

2-1- انتقاد آیت‌الله اصفهانی به نوسازی دستگاه قضایی 156

 

3- دوره پهلوی دوم از 1320 تا 1357 157

 

3-1- اعتراض امام خمینی (ره) به اعدام رهبران فدائیان اسلام 157

 

3-2- اعتراض مرجعیت به لایحه انجمن‌های ایالتی ولایتی 157

 

3-3- اعتراض امام خمینی (ره) و مراجع به رفراندوم لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی 163

 

3-4- انتقاد مرجعیت نسبت به واقعه فیضیه 167

 

3-5- اعتراض آیت‌الله گلپایگانی به تبعید امام خمینی (ره) 170

 

3-6- اعتراض آیت‌الله گلپایگانی به حزب رستاخیز 171

 

3-7- انتقاد آیت‌الله گلپایگانی به کشتار مردم در 19دی 172

 

3-8- انتقاد آیت‌الله گلپایگانی به کشتار مردم در 17 شهریور 174

 

ب- نمونه‌هایی از انتقاد و اعتراض مرجعیت علیه حکومت در مسایل سیاسی خارجی 174

 

1- از مشروطه تا پهلوی اول 174

 

1-1- اعتراض آخوند خراسانی به اشغال‌گری‌های روس و انگلیس 174

 

1-2- اعتراض آیت‌الله سید محمد کاظم طباطبایی به اشغال بیگانگان 179

 

2- دوره پهلوی اول 179

 

2-1- اعتراض علما به دولت در رابطه با مسائل فلسطین و رابطه با اسرائیل 179

 

3- دوره پهلوی دوم 183

 

3-1- اعتراض علما به دولت در رابطه با مسائل فلسطین و رابطه با اسرائیل 183

 

3-2- اعتراض مراجع به کاپیتولاسیون 185

 

ج-نمونه‌هایی از انتقاد و اعتراض مرجعیت علیه حکومت در مسایل فرهنگی و مذهبی 188

 

1- دوره پهلوی اول 188

 

1-1- اعتراض مراجع در مقابل قانون نظام اجباری و ابلاغیه ضدمذهبی رییس‌الوزرا 188

 

1-2- اعتراض مراجع در تغییر پوشش مردان و کشف حجاب 191

 

2- پهلوی دوم 194

 

2-1- مخالفت آیت‌الله بروجردی با تغییر قانون اساسی 194

 

2-2- اعتراض آیت‌الله بروجردی به گسترش بهائیت 195

 

2-3- اعتراض آیت‌الله بروجردی به حمل مشعل در مسابقات ورزشی 196

 

جمع بندی 197

 

نتیجه‌گیری 199

 

منابع 209

 

پیوست‌ها 218

 

الف- بیان مسأله

 

اسلام به خصوص مذهب شیعه، حوزه دین را فراگیر می‌داند، به گونه‌ای که دین طرز تلقی و شیوه نگرش فرد به همه امور زندگی را تحت تاثیر قرار می‌دهد(ربانی، 1384: 25). ساختار جامعه ایرانی چه قبل از اسلام و چه پس از گسترش اسلام جامعه‌ای که مذهبی بوده و دارای ویژگی‌هایی بوده که آنرا با سایر جوامع غیر دینی متمایز می‌کند. نفوذ روح مذهبی در تمام هنجارها، رفتارها، آداب و سنن و عادات اجتماعی جامعه ایران قابل رویت است؛ نهاد سیاست هم از این قاعده مستثنی نیست.

 

در بخش سیاست بیشتر نهادهای تحت پوشش آن مانند وزارت، قضاوت، امور دیوانی، اوقاف و بعضی مراکز آموزشی یا به طور مستقیم به دست اولیا مذهبی مدرسه اداره می‌شدند و یا تحت تاثیر تعالیم دینی قرار داشتند.بدون تردید تعالیم اجتماعی اسلام عامل نیرومندی در نزدیک سازی و پیوند امور اجتماعی و سیاسی با اعتقادات دینی مردم بود.

 

بطور کلی مدل فرهنگ سنتی جامعه ایرانی مدلی مذهبی بوده که تمامی شئون اجتماعی را تحت نفوذ خود داشته است. بالطبع نهاد سیاست و تمام عناصر و نهادهای وابسته بدان نیز نمی‌توانستند از قلمرو نفوذ دین خارج باشند و در سیطره آن قرار نگیرند.

 

اگر در اسلام سنی قدرت سیاسی خلفا شام و بغداد قدرتی مشروع و حتی دینی تفسیر می‌شد، اسلام شیعی از روزگار نخست هرگونه قدرتی خارج از محدوده امامت را غیرمشروع می‌دید و سر ناسازگاری با آن داشت. از نقطه نظر فقهای شیعه و به‌ویژه از عصر شیخ طوسی، مشروعیت دینی جامعه مؤمنان با حضور فقیهانی تضمین می‌شد که در عصر غیبت کبرای امام عصر (عج) محل مراجعه مؤمنان در امور دینی خویش قلمداد می‌شدند و آن هم به دلیل اجازه‌ای بود که آنان در عصر غیبت از ناحیه امام عصر (عج) بدان نائل آمده بودند.

 

مرجعیت یکی از نهادهای دیرینه متعلق به حیطه جامعه ایران است که در فرایندی انتخابی، کاملا طبیعی و مردمی بر اساس ضوابط و شرایط خاصی به وجود می‌آید و تداوم می‌یابد. به همین دلیل نهادی پایدار بوده و در همه زمان‌ها تا حدودی از تعرض‌های بنیاد برافکن در امان مانده است(باقی، 1383: 185).

 

در تمام دوره‌ی تاریخ مذهبی ایران، به ویژه از عصر صفویه به بعد که مفهوم تازه‌ای از مرجع شکل گرفت، جامعه مذهبی ایران تابعی از مرجعیت دینی به شمار می‌آمد. بدین معنا که در تصمیم‌گیری‌های عمومی جامعه غیر از آنچه که به حکومت مربوط می‌شد، قدرت مرجعیت در آنها به ایفای نقش می‌پرداخت. این بخش به لحاظ تاثیرگذاری در جامعه سازوکار مخصوصی داشت و همان گونه که ساختمان دارالحکومه و دارالاماره در اختیار نماینده دولت مرکزی بود، «بیت مرجعیت» به عنوان مرکز ثقل این بخش از تصمیم‌گیری‌ها عمل می‌کرد.

 

افزون بر این، آنکه به طور طبیعی در جوامع دینی میان سررشته‌داران دین با عامه متدینین رابطه‌ای وجود دارد که در جامعه شیعی بر اساس مفهوم تقلید شکل می‌گیرد. لزوم زنده بودن مجتهد، مسلمان شیعه معتقد را در ارتباطی نزدیک با رهبر مذهبی زنده خود قرار می‌دهد و طبعا او را به عنوان عضوی از یک مجموعه متشکل و متحد در می‌آورد(جعفریان، 1387: 35).

 

درباره اجتهاد در اندیشه شیعه، تعریف‌های زیادی ارائه شده است، اجتهاد گفتمان ویژه‌ای است که با پیوند نظام‌وار بین عناصر چهارگانه کتاب، سنت، اجماع و عقل، چونان دستگاهی به تولید و آفرینش احکام و قواعد زندگی و طبعا زندگی سیاسی شیعه می‌پردازد؛نوعی فرایند فکری است که با گذار از نظام معنایی ایجاد شده، احکام مشروع و الزام آوری برای زندگی سیاسی شیعه تولید می‌کند و لاجرم، شرایط امکان و نتایج خاصی در اندیشه و عمل سیاسی شیعیان بر جای می‌نهد(فیرحی، 1388: 291).

 

اهمیت اجتهاد تا جایی است که فیرحی اجتهاد را به مثابه یک گفتمان در جامعه شیعی تعریف کرده است.«اجتهاد به مثابه گفتمانی است که در یک سوی آن توده بی‌شمار مقلدان و در سوی دیگر آن مرجع تقلید قرار دارد و مناسبات بین این دو کانون قدرت همواره در تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران حایز اهمیت بوده است.» (فیرحی، 1388: 291).

 

تنها گروهی که در ایران توانستند با از بین بردن قدرت حاکمه دست به انقلاب بزنند و پس از آن حکومتی بر مبنای احکام اسلام بنا نهند روحانیون بودند. با وجود اینکه عوامل بیشماری در پیروزی انقلاب ایران دخیل هستند یکی از عوامل مهم و تأثیر گذار را باید حضور مراجع عظام و در رأس آنها امام خمینی(ره) بدانیم.

 

اگر در جامعه فقه سنی و حکومتهای معتقد به تسنن، فقیهان آرزومند تحقق و عمل سیاسیون به احکام سلطانی مطابق با شرع بودند و گاه تنها این هدف در حد نظری جلوه می‌کرد، در تشیع و دست کم از عصر صفوی به بعد، مشروعیت حکومتها با ولایت فقیهان پیوندی استوار داشته است یا دست کم قدرتهای سیاسی نمی‌توانستند آنها را در نظر نیاورند.

 

این امر به دلیل آموزه‌های اندیشه دینی سیاسی تشیع بوده است. در جنگهای ایران و روس، در قضیه تنباکو، ملی شدن صنعت نفت، مخالفت آیت‌الله مدرس با قرارداد 1919 و نیز در انقلاب مشروطه تأثیر تمام عیار این اندیشه به روشنی دیده شد و در انقلاب اسلامی تجلی کامل آن هویدا گشت.

 

در واقع در طول تاریخ اندیشه سیاسی ایران مراجع تقلید به خصوص از عصر صفویه به بعد نقشی اساسی و مهم در کنش‌های سیاسی مردم ایفا کرده‌اند، می‌توان گفت در وقایع تاریخی و کنش‌های سیاسی مراجع در مرکز توجه مردم قرار داشته‌اند و آنها بودند که مردم را تحریک، سازماندهی و بسیج می‌کردند. بسیاری از این کارکردها را در سایر کشورها احزاب سیاسی ایفا می‌کنند.

 

نگاهی به تاریخچه احزاب سیاسی در ایران که از سال‌های مشروطه با تشکیل حزب اجتماعیون عامیون اشکال سازمان یافته‌ای به خود گرفت تا به امروز بیانگر این مهم است که تشکیل احزاب در کشور دارای موانع ساختاری، تاریخی، فرهنگی و قانونی جدی است. تجربه‌ تحزب در ایران به خوبی نشان می‌دهد که این پدیده نتوانسته به طور مطلوب کارویژه‌ها و اهداف مورد نظر را تأمین کند و معمولاً در نحوه‌ شکل‌گیری، تداوم حیات حزب، کارویژه‌های عضوگیری و تعیین خط مشی‌ها و… با نقصان‌هایی همراه بوده است (اخوان کاظمی،1388: 5).

 

احزاب در غرب صورت تکوین یافته شوراها و سندیکاهای کارگری و گروه‌های نفوذ هستند(نوذری،1381: 27). اما در کشور ما هیچ گاه چنین احزابی به وجود نیامد، یکی از عوامل ناپایداری احزاب سیاسی در ایران، نقش فرهنگ سنتی، اعتقادات مذهبی و نهادهای وابسته آن است.

 

جامعه ایران جامعه‌ای حزب گریز است و ما در تاریخ اجتماعی ایران نتوانسته‌ایم به تحزب در معنای غربی آن دست یابیم. و برخی از تحلیل‌ها حاکی از این است که فرهنگ ایرانی مغایر با کنش جمعی سازمان یافته است در حالی که در چارچوب مرجعیت و در شبکه مرجع – مقلد در انقلاب اسلامی ایران کنشی جمعی از نوع سازمان یافته آن منجر به پیروزی انقلاب ایران شد. سوالی که مطرح است این است که مرجعیت چگونه کارکردهای احزاب در بستر تاریخ تحولات سیاسی معاصر ایران را انجام داده است؟

 

مرجعیت به عنوان رهبری مذهبی همواره در تاریخ سیاسی ایران دارای نقش‌ها و کارکردهای متفاوتی بوده‌است. تحقیق حاضر در نظر دارد به تبیین و توصیف این نقش‌ها و کارکردها بپردازد.

 

ب- اهمیت و ضرورت تحقیق

 

فواید نظری

 

1- توسعه ادبیات علمی مربوط به نقش و جایگاه سیاسی مرجعیت.

 

2-  مطالعه مناسبات قدرت بین مراجع، توده‌ها و حکومت.

 

3-  بررسی کارکردهای حزبی مراجع در ایران.

 

4- ارتقا دانش سیاسی موجود و لزوم توجه به ساز و کارهای مذهبی در پیشبرد اهداف سیاسی.

 

فواید عملی

 

1- ایجاد زمینه برای سایر پژوهشگران برای ادامه تحقیقات مفصل و مستقل در این حوزه.

 

2- استفاده از نتیجه تحقیق در ارائه راهکار و پیشنهاد به سیاستگذاران کشور.

 

3- توصیف جایگاه مرجعیت در نظام سیاسی ایران.

 

پ-هدف های تحقیق

 

هدف اصلی

 

شناخت کارکردهای حزبی مرجعیت از انقلاب مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی

 

 اهداف فرعی

 

1- شناخت مبانی نظری مربوط به فرهنگ سیاسی تشیع، مرجعیت و احزاب سیاسی.

 

2- شناخت جایگاه مرجعیت به عنوان واسطه بین مردم و حکومت از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی.

 

3-  شناخت ابزارهای مرجعیت در جامعه پذیری سیاسی مردم از انقلاب مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی.

 

4- شناخت نقش مرجعیت در سیاستگذاری و تصمیم سازی سیاسی نظام حاکم از انقلاب مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی.

 

5- شناسایی نقش مرجعیت در انتقاد از حکومت و اعتراض علیه آن از انقلاب مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی.

 

ت-سوال های تحقیق

 

سوال اصلی

 

کارکردهای حزبی مرجعیت از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی ایران چیست؟

 

سوالات فرعی

 

1- مبانی نظری مربوط به فرهنگ سیاسی تشیع، تاریخچه مرجعیت و احزاب سیاسی در ایران چیست؟

 

2- مرجعیت به عنوان واسطه بین مردم و حکومت از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی ایران چه نقشی داشته است؟

 

3- مرجعیت از چه ابزارهایی برای جامعه‌پذیری سیاسی مردم از انقلاب مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی استفاده کرده است؟

 

4- مرجعیت در سیاستگذاری و تصمیم سازی سیاسی نظام حاکم از انقلاب مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی چه نقشی داشته است؟

 

5- مرجعیت چه نقشی در انتقاد علیه حکومت و اعتراض علیه آن از انقلاب مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی داشته‌اند؟

 

ث-تعریف مفاهیم

پایان نامه

 

 

مقلد: مقلد کسی است که رای مجتهد را بدون آن که مطلع باشد و بر او لازم باشد که از آن اطلاع یابد، اخذ می‌کند( جعفریان،1387: 170).

 

مرجع تقلید: مرجع تقلید در مذهب فقهی امامیه به مجتهد جامع الشرایطی گفته می‌شود که توضیح المسائل (رساله عملیه) یا کتاب استفتائات داشته باشد و دارای پیروانی باشد که در فروع دین و احکام فقهی اسلامی از وی پیروی کنند.

 

نهاد مرجعیت: نهاد مرجعیت تنها شخص مرجع نیست بلکه نهادی متشکل از مقلدان، روحانیون و مراجع است که در شبکه مرجع – مقلد فعالیت می‌کنند.

 

حزب: در این تحقیق حزب نهادی متشکل و سازمانمند است که به عنوان واسطه بین مردم و حکومت ظاهر شده، به جامعه پذیری سیاسی مردم می‌پردازد و در فرایند نظام سازی سیاسی نقش دارد و در شرایط لزوم به انتقاد و اعتراض علیه سیاست‌های دستگاه حاکمه می‌پردازد.

 

کارکرد:.کارکرد در معانی فعالیت سودمند، کار، وظیفه، فایده، انگیزه، غایت، نیت، نیاز، نتیجه و پی‌آمد به کار می‌رود؛ اما جامعه شناسان بیش از همه بر سه معنای کار، وظیفه و نقش تاکید دارند. (توسلی، 1371: 216 – 217)

 

تصمیم‌سازی: فرایندی که در آن شخص یا گروه بر روند تصمیمات اتخاذ شده اثر می‌گذارد و این روند را تغییر می‌دهد.

 

سیاستگذاری: فرایندی که در آن شخص یا گروه بر سیاست‌هایی که از سوی دستگاه حاکم اتخاذ شده تاثیر می‌گذارد و روند و نتیجه این سیاست‌ها را با تصمیمات خود تغییر می‌د

 

6- مقاله «نهاد مرجعیت شیعه و نقش آن در تحولات اجتماعی ایران معاصر» در 24 صفحه نقش نهاد مرجعیت را در تحولات اجتماعی ایران معاصر بررسی کرده است . در این مقاله، ضمن اشاره به جریان تاریخی شکل‏گیری نهاد مرجعیت شیعه، تلاش‏های حکومت پهلوی برای تضعیف حوزه و روحانیت به بحث گذارده شده، سپس فعالیت سیاسی نهاد مرجعیت دینی در رهبری انقلاب اسلامی ایران و فعالیت‏های فرهنگی حوزه علمیه قم در مقابله با جریان غیردینی شدن ایران ارائه گردیده است.

 

در بخشی از این مقاله آمده است: مردی که مقام « مرجعیت کل» را احراز می‌کند باید دانشمندترین همه هم قطاران خویش باشد. یک فرد ممکن است مجتهد و یا حتی «مرجع تقلید» نامیده شود، ولی اگر در او ویژگی های مجتهدان دیگر نباشد، ممکن است قدرت، نفوذ و پیروان کمتری داشته باشد. هنگامی که فردی به عنوان مرجع شناخته می‌شود از او انتظار می‌رود که فتوای خود را در مسائلی که مورد نیاز مردم می‌باشند در کتابی به نام کلی «رساله عملیّه» بنویسد و در آغاز هر رساله عملیّه، معمولاً مجتهد بیان می‌کند که هر مسلمانی باید یا مجتهد باشد و یا مقلّد و یا اینکه به احتیاط عمل کند. کسی که به احتیاط عمل می‌کند باید مطمئن شود که آنچه انجام می‌دهد خلاف فتوای هیچ یک از مجتهدان صاحب رساله عملیّه نیست. این شیوه کار کم و بیش تا زمان حاضر ادامه یافته است.

 

گرچه مراجع کلی تقلید از نظر معلومات و شرایط دیگر مرجعیت، که معمولاً مورد انتظار بوده، مانند وارستگی و تقوا به شیوه ای بسنده، شایستگی مقام احراز شده را داشته اند، ولی نباید تصور کرد که هیچ مجتهد دیگری به شایستگی مجتهدان یاد شده گام بر جهان روحانیت ننهاده است. بسیاری از مجتهدان بوده اند که به هیچ وجه جامعیت و شایستگی شان کمتر از رهبران مزبور نبوده، ولی پرهیز از قبول مسئولیت، مانع پذیرش مرجعیت آن ها شده است.

 

این مقاله در تابستان 1383 در شماره دهم مجله شیعه‌شناسی به قلم علی ربانی خوراسگانی به چاپ رسیده  است.

 

7- کتاب «جریان ها و سازمان های مذهبی سیاسی ایران» تالیف حجت الاسلام رسول جعفریان است که به دوره 1320 تا 1357 از روی کار آمدن محمد رضا شاه تا پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته است؛ در این کتاب نویسنده جرایان و سازمان های مذهبی و سیاسی ایران را از نظر منشا پیدایش و اثرگذاری در انقلاب مورد بررسی قرار داده است.

 

کتاب حاضر، گزارش کوتاهی از چگونگی رشد و برآمدن جریان‌های مذهبی ‌ـ سیاسی در روزهای پس از شهریور 1320 (زمان تبعید رضا شاه) تا پیروزی انقلاب اسلامی است، دوره‌ای که روحانیان، دینداران و گروه‌هایی که به نوعی در اندیشه احیای دین یا هماهنگ ساختن آن با دنیای جدید بودند، کوشیدند با اقدام به نوعی خانه‌تکانی، دین را که در دوره رضاخان گرفتار انزوا شده بود، احیا کنند و آن را در پیوند بیشتری با جامعه و سیاست قرار دهند.

 

آنها سعی داشتند تجربه جدیدی را در رویارویی با دنیای نو، عملی سازند؛ تجربه‌ای که در نهایت به تأسیس جمهوری اسلامی ایران منجر شد.

 

این تلاش‌ها در کتاب حاضر در دو بخش بررسی شده‌اند. نخست، تلاش تشکل‌های منظم اعم از گروه‌ها، احزاب، انجمن‌ها و سازمان‌ها و در بخش دوم، تلاش جریان‌های فکری که طیفی از نیروهای اجتماعی را تحت تأثیر قرار دادند و با ایجاد موج‌های فکری، آنان را به سمت و سوی خاصی هدایت کردند.

 

کتاب حاضر، شامل هشت فصل با عنوان‌های؛ بازگشت دین به عرصه جامعه و سیاست، فعالیت‌های حوزوی از اواخر دهه 30 تا انقلاب اسلامی سال 57، جریان‌های مذهبی ـ‌ سیاسی فعال دهه 40 تا اوائل50، اسلام انقلابی سازمان مجاهدین خلق، حسینیه ارشاد و دکتر شریعتی، گروه‌‌ها و جریان‌های فعال مذهبی‌ـ‌ سیاسی در آستانه انقلاب اسلامی، نویسندگان برجسته آثار دینی ـ سیاسی در آستانه انقلاب اسلامی و جریان‌های تجدید نظر طلب در عقاید شیعه است.

 

چ- روش انجام تحقیق و ابزار گردآوری اطلاعات

 

روشی که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفته است، روش کیفی توصیفی از نوع مطالعات اسنادی و تاریخی است که با بهره گرفتن از این روش سعی می‌شود جایگاه مرجعیت در نظام سیاسی ایران توصیف شود. برای انجام تحقیق و گرد آوری اطلاعات از ابزار فیش برداری از اسناد و مدارک تاریخی، مقالات و کتاب های منتشره داخل و خارج کشور، مصاحبه، جستجو در اینترنت و غیره استفاده شده است. این تحقیق با رویکری جامعه شناسی سیاسی انجام شده و هدف از آن مطالعه حوادث تاریخی و تاریخ نگاری نیست به همین خاطر تمام موارد تاریخی برای عناوین ذکر نشده و تنها شواهد مهم مورد استفاده واقع شده است.

 

ح-محدوده زمانی و مکانی

 

این تحقیق از سال وقوع انقلاب مشروطه(1285) تا سال وقوع انقلاب اسلامی ایران(1357) را مورد بررسی قرار داده است.

 

خ-فصول و سازمان دهی تحقیق

 

این پایان نامه در قالب 6 فصل به بررسی کارکردهای حزبی مرجعیت در ایران در بازه زمانی انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی ایران می‌پردازد.

 

فصل اول این تحقیق در بردارنده کلیات تحقیق است در این فصل اهمیت و ضرورت، هدف‌ها و سوالات تحقیق بیان شده و برخی از مفاهیم مورد استفاده تعریف شده است؛ همچنین در قسمت پیشینه تحقیق خلاصه‌ای از مقالات، کتب و تحقیقات درباره مرجعیت در ایران ذکر شده است.

 

در فصل دوم این پایان نامه چارچوب نظری احزاب سیاسی و تاریخچه مرجعیت مورد بررسی قرار گرفته است؛ در این فصل در ابتدا تعاریفی از احزاب سیاسی و کارکردهای آنها در جامعه عنوان شده است، سپس جایگاه مرجعیت در فرهنگ سیاسی تشیع و تاریخچه آن طرح شده است.

 

در فصل سوم نقش مرجعیت به عنوان واسطه بین مردم و حکومت از مشروطه تا انقلاب اسلامی بررسی می‌شود؛ نقش ساختاری مرجعیت در اسلام به عنوان واسطه، دلایل واسطه بودن مرجعیت بین مردم و حکومت از جمله عناوینی هستند که در این فصل به آنها پرداخته شده است.

 

در فصل چهارم ابزارهایی که مرجعیت برای جامعه پذیری سیاسی مردم از آنها بهره برده‌اند از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است. در این فصل جامعه پذیری سیاسی مردم از طریق خطابه، فتوا، بیانیه، تجمعات سیاسی، شاگردپروری، رسانه‌ها، مهاجرت و نظریه پردازی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.

 

در فصل پنجم نقش مرجعیت در سیاستگذاری و تصمیم سازی سیاسی نظام حاکمه از مشروطه تا انقلاب اسلامی بررسی شده است.در این فصل موضوعاتی همچون تصمیم سازی سیاسی مردم از طریق تماس با رجال سیاسی و تاثیرگذاری در سیاستگذاری از داخل نظام بررسی شده است.

 

در فصل ششم و آخر این پایان نامه نقش مرجعیت در انتقاد از حکومت و اعتراض علیه آن از مشروطه تا انقلاب اسلامی مورد توجه قرار گرفته و موضوعاتی همچون نمونه‌هایی از انتقاد و اعتراض مرجعیت از حکومت در مسایل سیاسی داخلی، مسایل سیاسی خارجی و مسایل فرهنگی و مذهبی مورد بررسی قرار گرفته است.

 

در انتهای این پایان نامه نتیجه‌گیری نهایی از تحقیقات در مورد کاکردهای حزبی مراجع عنوان شده و منابع و پیوست‌ها ذکر گردیده است.

 
مداحی های محرم