در سالهای اخیر، پارادایم جدیدی با عنوانمدیریت کارآفرین و کارآفرینی سازمانیدر ادبیات علمی رشته مدیریت ظهور یافته است. پژوهشگران معتقدند، توسعه سازمانی، رشد و حتی بقای سازمان در شرایط رقابت جهانی به رفتار کارآفرینانه افراد بستگی دارد. به بیان دیگر سازمانهای موفق سازمانهایی هستند که مدیران و کارکنان خلاق و کارآفرین دارند؛ زیرا افرادکارآفرین در حرکت چرخه اقتصادی نقش مهمی برعهده دارند و منشأ تحولات بزرگی درزمینه های علمی، صنعتی، تولیدی و خدماتی در سطح سازمانها محسوب می شوند(اکبری و همکاران، 1392). کارآفرینی سازمانی به این معناست که سازمان میتواند نوآوری را با تشویق کارکنان توسعه دهد و به آنها برای تعقیببرنامه هایشان، آزادی و انعطاف پذیری بدهد، بدون اینکه آنها را در باتلاق بروکراسی اداری غرقکند(Hult, Snow, & Kandemir, 2003).
به زعم آنتونیک و هیریش (2004) کارآفرینی سازمانی اشاره به فرایندی دارد که هدف آن درون سازمان است و گرایشها و فعالیتهای نوآورانهای نظیر توسعه محصولات و خدمات جدید، تکنولوژی جدید، تکنیکهای مدیریتی جدید، استراتژیها و وضعیت رقابتی جدید را نیز شامل میشود. فرد کارآفرین کسی است که توانایی تشخیص و ارزیابی فرصت کسب و کار را دارد و میتواند منابع لازم را جمع آوری کند و از آن ها بهرهبرداری نماید و عملیات مناسبی را برای رسیدن به موفقیت پیریزی کند. در نتیجه این فرد با این رفتار کارآفرینانه میتواند فعالیتهای سازمانی را به سمت خلاقیت، نوآوری، مخاطرهپذیری و پیشتازی سوق دهد (پورکیانی, امیری, و آذرپور, 1392).
1-2- بیان مسئله
سازمانهای کنونی کشور باید توجه ویژهای به نهادینهسازی کارآفرینی در درون خود و افزایش تمایل کارمندان به کارآفرینی سازمانی، به دلیل نقشی که در تقویت و تثبیت موقعیت رقابتی آن ها و توسعه پایدار کشور دارد، داشته باشند. متاسفانه نتایج پژوهشها حاکی از آن است که سازمانهای ایرانی به ویژه سازمانهای دولتی، نتوانستهاند از مزایای کارآفرینی در سازمانهای خود بهرهگیری نمایندو شاخصهای کارآفرینی سازمانی در آن ها در حد نامطلوبی است. بر این اساس شناسایی و تمرکز بر عواملی که موجب تقویت کارآفرینی سازمانی میشود حیاتی بوده و میتواند برای سازمانها راهگشا باشد. عوامل متعددی بر کارآفرینی سازمانی تاثیرگذار است که یکی از آن ها هوش عاطفی کارمندان است. با توجه به نیاز پژوهشی ذکر شده در این پژوهش قصد داریم تاثیر هوش عاطفی کارمندان بر نگرش و تمایل آن ها نسبت به کارآفرینی سازمانی را بررسی کنیم که در این رابطه نقش میانجی جو سازمانی و خلاقیت فردی نیز بررسی میشود.
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش
هوش عاطفی به عنوان عاملی مهم برای موفقیت در محل کار شناخته شده است. نویسندگان و کارشناسان اذعان دارندکه هشتاد درصد موفقیت فرد به عامل هوش عاطفی و تنها بیست درصد آن به بهرهی هوشی افراد بستگی دارد(Beck, 2006). دانیلگلمن بر این باور است که هوش عاطفی می تواند به اندازهی بهرهی هوشی قدرتمند باشد و حتی قدرتمندتر از آن عمل کند(Goleman, 1995).
از آنجایی که مهارتهای هوش عاطفی جنبهی اکتسابی دارد و این مهارتها نه فقط برای مقطعی خاص بلکه برایهمهی عمر مفید هستند(Beck, 2006)، و از آنجایی که کارآفرینان و کارمندان کارآفرین مهمترین، کمیابترین و سرمایهی استراتژیک یکسازمان و جامعه محسوب میشوند و از طرف دیگر افرادی که مهارتهای عاطفیشان بهخوبی رشد یافته است در زندگیخویش خرسند و کارآمدند، عادات فکری در اختیار دارند که موجب میگردد آنها افرادی مولد و کارآمد باشند و افرادی کهنمیتوانند بر زندگی عاطفی خود تسلط داشته باشند درگیر کشمکشهای درونیای هستند که از توانایی آنان برای کار متمرکزو تفکر روشن میکاهد(Zampetakis, et al., 2009)، در نتیجه مانع شکلگیری ایدههای خلاق -که از اصول کارآفرینی است- میشود. لذا به نظر میرسد هوش عاطفی میتواند در شکلگیری ایدههای خلاق و تحقق فرایند کارآفرینی نقش برجستهای ایفا کند. بر این اساس توجه به هوش عاطفی کارمندان به عنوان یکی از عوامل پیشبینی کننده کارآفرینی سازمانی از اهمیت بالایی برخوردار است.
1-4- اهداف پژوهش
اهداف اصلی:
- بررسی تاثیر هوش عاطفی بر نگرش کارکنان نسبت به کارآفرینی
- بررسی نقش میانجی متغیرهای جو سازمانی و خلاقیت فردی در رابطه بین هوش عاطفی و نگرش کارکنان نسبت به کارآفرینی
اهداف فرعی:
- بررسی تاثیر نگرش نسبت به کارآفرینی بر قصد کارآفرینی
- بررسی تاثیر جو سازمانی بر خلاقیت فردی کارکنان
- بررسی تاثیر جو سازمانی و خلاقیت فردی بر نگرش کارکنان نسبت به کارآفرینی
1-5- سوالهای پژوهش
سوال اصلی:
- آیا هوش عاطفی بر نگرش کارکنان نسبت به کارآفرینی تاثیرگذار است؟
- آیا متغیرهای جو سازمانی و خلاقیت فردی نقش میانجی در رابطه بین هوش عاطفی و نگرش کارکنان نسبت به کارآفرینی دارند؟
سوالهای فرعی:
- آیا نگرش نسبت به کارآفرینی بر قصد کارآفرینی کارکنان تاثیرگذار است؟
- آیا جو سازمانی بر خلاقیت فردی کارکنان تاثیرگذار است؟
- آیا هوش عاطفی بر جو سازمانی و خلاقیت فردی تاثیرگذار است؟
- آیا جو سازمانی و خلاقیت فردی بر نگرش کارکنان نسبت به کارآفرینی تاثیرگذار است؟
1-6- فرضیههای پژوهش
فرضیههای پژوهشی به شکل زیر تدوین شدند:
فرضیه 1: هوش عاطفی بر جو سازمانی تاثیر معناداری دارد.
فرضیه 2: هوش عاطفی بر خلاقیت فردی تاثیر معناداری دارد.
فرضیه 3: هوش عاطفی بر نگرش کارکنان نسبت به کارآفرینی تاثیر معناداری دارد.
فرضیه 4: جو سازمانی بر نگرش کارکنان نسبت به کارآفرینی تاثیر معناداری دارد.
فرضیه 5: خلاقیت فردی بر نگرش کارکنان نسبت به کارآفرینی تاثیر معناداری دارد.
فرضیه 6: جو سازمانی بر خلاقیت فردی تاثیر معناداری دارد.
فرضیه 7: نگرش کارکنان نسبت به کارآفرینی بر قصد کارآفرینی آن ها تاثیر معناداری دارد.
1-7- روش پژوهش
1-7-1- روش اجرای پژوهش
پژوهش حاضر، از حیث هدف، پژوهشی کاربردی است زیرا در آن به حل یک مسئله کاربردی در جامعه مورد مطالعه پرداخته شده است. از حیث روش انجام آن، در زمره پژوهشهای توصیفی-همبستگی قرار دارد. چرا که در انجام پژوهش حاضر، پژوهشگر از یک سو به توصیف ویژگیهای متغیرهای جامعه پرداخته و از سوی دیگر از روش آمار استنباطی و مدلسازی معادله ساختاری برای بررسی تأثیرگذاری متغیرها استفاده کرده است.
1-7-2- روش گردآوری دادهها
پژوهش حاضر در مرحله مرور ادبیات نظری و پیشینه پژوهش یک مطالعه کتابخانهای و در مرحله گردآوری دادههای مورد نیاز یک مطالعه میدانی است. همچنین برای گردآوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه ساختارمند استفاده خواهد شد.
1-7-3- روش تجزیه و تحلیل دادهها
در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل دادههای جمع آوری شده از روش آمار استنباطی و مدلسازی معادله ساختاری استفاده خواهد شد. بدینمنظور از نرمافزارهایSPSS و Amos استفاده خواهد شد.
1-8- جامعه و نمونه آماری پژوهش
جامعه آماری پژوهش حاضر را کارمندان اداره امور مالیاتی در استان یزد تشکیل میدهند. برای تعیین حجم نمونه، پس از جمع آوری اطلاعات در رابطه با تعداد کارمندان شاغل در این اداره، از فرمول نمونهگیری کوکران برای جامعه با حجم محدود برای تعیین تعداد نمونه مورد نظر استفاده خواهد شد. همچنین از روش نمونه گیری تصادفی ساده در این پژوهش استفاده خواهد شد.
1-9- قلمرو پژوهش
1-9-1- قلمرو موضوعی پژوهش
از لحاظ موضوعی این پژوهش در حوزه رفتار سازمانی و به طور خاص در حوزه موضوعی کارآفرینی سازمانی و هوش سازمانی قرار دارد.
1-9-2- قلمرو مکانی پژوهش
قلمرو مکانی پژوهش حاضر سازمان امور مالیاتی استان یزد است که در آن به گردآوری دادههای مورد نیاز پرداخته شده است.
1-9-3- قلمرو زمانی پژوهش
قلمرو زمانی پژوهش حاضر یا به عبارت که در آن به گردآوری دادههای موردنیاز پرداخته شده است ماههای آبان و آذر سال 1393 است.
1-10- تعریف مفهومی واژهها
هوش عاطفی
تعریف مفهومی: سالووی و مایر، هوش عاطفی را به عنوان «زیر مجموعهای از هوش اجتماعی که شامل توانایی ارزیابی و شناخت عواطف و احساسات خود و دیگران و استفاده از آن ها برای هدایت افکار و اعمال دیگران» تعریف میکنند (Zeidner, et al., 2004).
تعریف عملیاتی: هوش عاطفی در چهار بعد احساسات درونی، احساسات بیرونی، استفاده از احساسات و کنترل احساسات مورد سنجش قرار گرفته است.
کارآفرینی سازمانی
تعریف مفهومی: کارآفرینی سازمانی به فرایند نوسازی سازمانی اشاره داشته و مرتبط با دو پدیده متمایز ولی مرتبط با یکدیگر است؛ 1- فعالیتهای نوآورانه و مخاطرهپذیر سازمانی و 2- فعالیتهای نوسازی سازمان برای ارتقای توانمندیهای سازمان برای رقابت (گاث و گینزبرگ، 1990).
تعریف عملیاتی:کارآفرینی سازمانی در سه بعد ابتکار عمل، نوآوری و ریسکپذیری مورد اندازهگیری قرار گرفته است.
جو سازمانی
تعریف مفهومی:مجموعه نسبتا پایداری از ادراک اعضای سازمان درباره ویژگیهای فرهنگ سازمان که این ادراکات بر احساس، نگرش و رفتار افراد در محل کار تاثیر دارد (اسکات، 1999).
تعریف عملیاتی: برای سنجش جو سازمانی از پرسشهای شماره 17 تا 21 پرسشنامه استفاده شده است.
– Antonic & Hebrish
فرم در حال بارگذاری ...