وجود اطلاعات مالی شفاف و قابل مقایسه یکی از ارکان مهم پاسخگویی و تصمیمگیری آگاهانه بوده و در رشد و توسعه اقتصادی اثرگذار است. اگر چه اطلاعات مالی از منابع مختلف قابل استخراج است، اما در حال حاضر صورتهای مالی هستهی اولیهی منابع اطلاعات مالی را تشکیل میدهد و تقریبا حسابداران مسئول تهیه و ارائه این صورتها هستند. از آن جا که صورتهای مالی به عنوان مهمترین منبع اطلاعاتی برای انعکاس نتایج عملکرد و وضعیت مالی و جریانات نقدی واحدهای تجاری شناخته شده است، به همین دلیل مبنای تهیه صورتهای مالی که همان استانداردهای حسابداری هستند، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و یکی از الزامات تهیه و ارائه اطلاعات مالی با کیفیت مطلوب، وضع و تدوین اصول و استانداردهای حسابداری و رعایت آنها در عمل میباشد(مشایخ و همکاران،1391).
یکی از ویژگیهای کیفی مهم استانداردهای حسابداری، قابلیت مقایسه است که باید به عنوان یک مبنا در تهیه صورتهای مالی در نظر گرفته شود.
سیستم حسابداری را میتوان به عنوان یک نقشه از رویدادهای اقتصادی صورتهای مالی تعریف کرد. دو شرکت زمانی دارای سیستم حسابداری مشابه هستند که صورتهای مالی قابل مقایسه ای در مجموعهی رویدادهای اقتصادی مشابه ارائه دهند. قابلیت مقایسه صورتهای مالی به استفادهکنندگان کمک می کند تا اطلاعات صورتهای مالی را با هزینه کم تفسیر کنند و به آنها در شناسایی شباهتها و تفاوتهای بین رویدادهای اقتصادی شرکتها کمک می کند. به عبارت دیگر قابلیت مقایسه صورتهای مالی مطلوب است زیرا تخصیص بهینه سرمایه را آسان می کند. در نهایت زمانی که صورتهای مالی قابلیت مقایسه دارند، سرمایه گذاران قادر خواهند بود معاملات و رویدادهایی که زیربنای صورتهای مالی هستند را نسبت به گذشته ارزیابی کنند. به عنوان مثال قیمت جاری سهام منعکسکننده انتظارات بازار در مورد عملکرد آتی شرکت است و اگر پیش بینی سودهای آتی بهتر انجام گیرد، قیمت سهام می تواند حاوی اطلاعات مفیدی باشد(چوی و همکاران، 2013).
چندین عامل در مورد اهمیت قابلیت مقایسه صورتهای مالی شرکتها در تحلیلهای مالی وجود دارد. بر اساس کمیسیون بورس اوراق بهادار، زمانی که سرمایه گذاران در مورد شایستگی و قابلیت مقایسه سرمایه گذاریهایشان قضاوت می کنند تخصیص کارآمد سرمایه آسان و اعتماد سرمایهگذار افزایش مییابد. سودمندی قابلیت مقایسه در بیانیهی مفاهیم حسابداری هیئت استانداردهای حسابداری مالی تاکید شده است. هیات استانداردهای حسابداری مالی بیان می کند که تصمیمات سرمایه گذاران و اعطای وام مستلزم ارزیابی فرصتهای جایگزین میباشد و سرمایه گذاران اگر اطلاعات مقایسه ای نداشته باشند نمیتوانند به طور منطقی تصمیم بگیرند. با وجود اهمیت قابلیت مقایسه، معیارهای اندازه گیری قابلیت مقایسه صورتهای مالی کاملا مشخص نیست و شواهد کمی از سودمندی قابلیت مقایسه صورتهای مالی برای استفادهکنندگان وجود دارد(دیفرانکو و همکاران، 2011).
هیات استانداردهای حسابداری مالی بیان می کند که اهداف کلی گزارشهای مالی فراهم کردن گزارشهای شرکتهای موجود و سرمایه گذاران بالقوه و بدهکاران با اطلاعاتی که آنها را به ارزیابی مقدار، زمان و خالص وجوه نقد آتی نامطمئن واحد قادر میسازد. هیات استانداردهای حسابداری مالی بیان می کند که صورتهای مالی قابل مقایسه در همهی شرکتها و در هر زمانی به استفادهکنندگان در شناسایی شباهتها و تفاوتهای بین اقلام کمک می کند. بهویژه برای اطلاعاتی که قابل مقایسه باشند همهی چیزهای مشابه باید به طور مشابه دیده شوند و چیزهای متفاوت باید به طور متفاوت دیده شوند. قابلیت مقایسه صورتهای مالی افزایش نمییابد اگر به چیزهای غیرمشابه به طور مشابه و اگر به چیزهای مشابه به طور متفاوت نگریسته شود( کیم و همکاران،2012).
1-2 بیان مسئله
هدف اصلی حسابداری ارائه اطلاعات مفید برای تصمیم گیری های استفادهکنندگان صورتهای مالی است. اطلاعاتی که در صورتهای مالی ارائه می شود، در صورتی مفید خواهد بود که از ویژگیهای کیفی خاصی برخوردار باشد. استفادهکنندگان صورتهای مالی باید بتوانند صورتهای مالی واحد تجاری را طی زمان، جهت تشخیص روند تغییرات در وضعیت مالی، عملکرد مالی و انعطافپذیری مالی واحد تجاری مقایسه نمایند. آنها همچنین باید بتوانند صورتهای مالی واحدهای تجاری مختلف را مقایسه کنند تا وضعیت مالی، عملکرد مالی و انعطافپذیری مالی آنها را نسبت به یکدیگر بسنجند. به منظور قابل مقایسه نمودن صورتهای مالی واحد تجاری در دوره های مختلف، ضرورت دارد اثرات معاملات و سایر رویدادهای مشابه در داخل واحد تجاری با ثبات رویه اندازه گیری و ارائه شود(مجتهدزاره و مددی نعمتی،1384).
یکی از مهمترین اهداف یکسانسازی جهانی استانداردهای حسابداری افزایش قابلیتمقایسه صورتهای مالی است. از دیدگاه نظری این توافق وجود دارد که داشتن مجموعهی واحدی از استانداردهای با کیفیت بالا به نفع سرمایه گذاران است و منجر به كاهش هزینه های اداری جهت دسترسی به بازارهای سرمایه در سراسر جهان میگردد. در یک بازار سرمایه یكپارچه، منطق وجود مجموعهی واحدی از استانداردها آشكار است، زیرا این مجموعهی واحد، مقایسهپذیری و درك گزارشگری مالی را بهبود میبخشد و بکارگیری سرمایه در
فراسوی مرزهای سیاسی را كاراتر میسازد. گزارشگری مالی از طریق اینترنت در حال رایج شدن است و سرمایه گذاران از هر كشوری، صرفنظر از كشورهای محل اقامت آنها به اطلاعات مالی شركتها دسترسی دارند و تنها در صورت استفاده از استانداردهای یكنواخت گزارشگری مالی میتوان وضعیت مالی شركتهای سراسر دنیا را با یكدیگر مقایسه کرد(فروغی و اشرفی،1388).
همانطور که گفته شد یکی از اهداف حسابداری و تهیه صورتهای مالی، فراهم کردن اطلاعات سودمند به منظور تسهیل تصمیم گیری است. از جلوه های این سودمندی توان پیش بینی اقلام صورتهای مالی است. پیش بینی عاملی کلیدی در تصمیم گیری های اقتصادی است. سرمایهگذاران، اعتباردهندگان، مدیران و دیگر اشخاص در تصمیم گیری های اقتصادی متکی به پیش بینی و انتظارات هستند. از آ ن جایی که سرمایه گذاران و تحلیلگران مالی از سود به عنوان یکی از معیارهای اصلی برای ارزیابی شرکتها استفاده می کنند، آنان تمایل به اندازه گیری میزان سودآوری آتی دارند تا نسبت به نگهداری یا فروش سهام خود تصمیم گیری کنند. آنان با پیش بینی سود، نسبت به وضعیت یک شرکت قضاوت می کنند، زیرا در اصل تفاوت در این پیشبینیهاست که تخصیص منابع سرمایه به بخشها و واحدهای مختلف تجاری را تعیین می کند. این موضوع برای سرمایه گذاران بالقوه نیز اهمیت دارد. آنها با پیش بینی جریانهای نقدی و سودهای آتی نسبت به سرمایه گذاری و تخصیص منابع سرمایه خود اقدام می کنند. به طور کلی ارزش اطلاعات حسابداری با ارزش و محتوای پیش بینی آن سنجیده می شود. از این رو هرگونه پژوهش که توان حسابداری را برای شناخت محتوای اطلاعات حسابداری، به ویژه از نظر توان پیش بینی افزایش دهد، به همان نسبت برای حسابداری مهم است و به همین ترتیب برای زمینه های مربوط به حسابداری نظیر مدیریت امور مالی اهمیت دارد(علوی طبری و جلیلی، 1385).
پژوهشهای قبلی اشاره دارند که کیفیت بالای افشا می تواند به سرمایه گذاران در پیش بینی عملکرد آتی شرکت کمک کند و برخی مطالعات اخیر نیز استفاده از استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی را به عنوان یک وسیله برای بهبود قابلیت مقایسه میپذیرند، این مطالعات حاوی اطلاعاتی از سودمندی قابلیت مقایسه در مورد افزایش تجزیه و تحلیل اطلاعات محیط کسب و کار است.
برادشو و همکاران(2009) و همچنین دی فرانکو و همکاران (2011) با بهره گرفتن از اندازه گیری قابلیت مقایسه در سطح شرکت نشان دادند که برای شرکتهایی که قابلیت مقایسه بالایی با صنایع همصنف خود دارند؛ دقت پیش بینی سود توسط تحلیلگران مالی بالاست و پراکندگی کمتری وجود دارد. به عبارت دیگر فنگ و همکاران(2012) و کیم و همکاران (2013) گزارش کردند که قابلیت مقایسه در بازارهای اعتباری خصوصی و عمومی نیز سودمند است. با توجه به پیامدهای قابلیت مقایسه برای تخصیص بهینه سرمایه، چن و همکاران (2013) مطالعاتی انجام دادهاند که نشان میدهد در شرکتهایی که با صنایع همصنف خود قابل مقایسه باشند، سرمایه گذاران در محیط کسب و کار بهتر میتوانند تصمیم گیری کنند. همچنین کمپبل و یانگ(2012) نشان دادند زمانی که قابلیت مقایسه صورتهای مالی بین شرکتها وجود دارد تاثیر منفی اخبار صنایع همصنف بر قیمت سهام افزایش مییابد و سرمایه گذاران بهتر میتوانند تاثیر انتشار اخبار بر صنایع همصنف را درک کنند.
هاو و همکاران(2012) نشان می دهند سودمندی اطلاعات قیمت سهام در مورد سودهای آتی تا چه اندازه اطلاعات ارزشمندی از چشمانداز آتی شرکتها را برای سرمایه گذاران فراهم می کند و در قیمت سهام تاثیر دارد. همچنین آنها نشان دادند که اطلاعات بیشتر در مورد معاملات و فعالیتهای جاری شرکتها می تواند پیش بینی دقیق سرمایه گذاران از عملکرد آتی شرکت را تسهیل نماید. به طور مشابه، سرمایه گذاران میتوانند برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر در مورد معاملات و فعالیتهای اساسی شرکت به صورتهای مالی قابل مقایسه اتکا کنند که از طریق رویه ها، برآوردها و مفروضات حسابداری ایجاد می شود. با بهره گرفتن از قابلیت مقایسه اطلاعات حسابداری، سرمایه گذاران قادر خواهند بود شباهتها و تفاوتهای بین شرکتها را شناسایی کنند(چوی و همکاران،2013).
در این پژوهش ارتباط بین قابلیت مقایسه و بازده سهام بررسی می شود که برای تخصیص بهینه سرمایه ضروری است از طریق ضریب واکنش سود آتی رابطه بازده جاری سهام و سود آتی بررسی می شود.
1-3 ضرورت و اهمیت موضوع
قایلیت مقایسه یکی از مهمترین خصوصیات کیفی صورتهای مالی است. در رابطه با سایر خصوصیات کیفی پژوهشهای مختلفی در ایران و خارج انجام شده است اما در رابطه با قابلیت مقایسه پژوهشهای بسیار اندکی در ایران انجام شده است. در مورد قابلیت مقایسه صورتهای مالی نسبت به مباحث دیگر حسابداری مبانی نظری کمتری وجود دارد و مزایای قابلیت مقایسه صورتهای مالی به خوبی تشریح نشده است، در حالی که قابلیت مقایسه صورتهای مالی به استفادهکنندگان کمک می کند تا اطلاعات صورتهای مالی را با هزینه کم تفسیر کنند و به آنها در شناسایی شباهتها و تفاوتهای بین رویدادهای اقتصادی شرکتها کمک می کند. لذا در تخصیص بهینه سرمایه و تصمیم گیری های آگاهانه، به سرمایه گذاران کمک می کند. به طور کلی، قابلیت مقایسه صورتهای مالی می تواند به تحلیلگران، مدیران و سرمایه گذاران در تحلیل و استفاده از صورتهای مالی کمک شایانی نماید.
همچنین این پژوهش تاثیر قابلیت مقایسه را بر ضریب واکنش سود آتی بررسی می کند. سود یکی از مهمترین اجزای صورتهای مالی است و سرمایه گذاران در تخصیص بهینه سرمایه گذاری نگاه قابل توجهی به سود جاری و پیش بینی سودهای آتی دارند.
پیش بینی سود یک افشای داوطلبانه است و مدیران نگاه قابل توجهی دارند زمانی که این پیشبینیها را منتشر می کنند. آنها به طور مکرر و دقیق افق پیشبینیهایشان را انتخاب می کنند و این انتخابها می تواند بر توانایی بازار در تفسیر پیشبینیها تاثیر بگذارد و پیامدهای پیش بینی در قیمت جاری سهام منعکس می شود. به عبارت دیگر ویژگیهای پیش بینی به سرمایه گذاران کمک می کند تا ارتباط بین پیش بینی و سودهای آتی را بهتر بفهمند و به آنها اجازه میدهد بر اساس آن اوراق بهادار را قیمت گذاری کنند(چوی و همکاران، 2010).
این پژوهش مستقیما تاثیر قابلیت مقایسه بر بازده جاری سهام در عملیات جاری و آتی شرکت را منعکس می کند. ضریب واکنش سود آتی به طور مستقیم ارتباط بین بازده جاری سهام و سود آتی را اندازه گیری می کند و به تحلیلگران در پیش بینی سود آتی کمک می کند.
1-4 اهداف پژوهش
1-4-1 اهداف علمی
تعیین تاثیر قابلیت مقایسه صورتهای مالی بر توانایی بازده جاری سهام در پیش بینی سود آتی.
1-4-2 اهداف کاربردی
1- با انجام این پژوهش، مبانی نظری در مورد قابلیت مقایسه صورتهای مالی برای پژوهشگران در حوزه ویژگی کیفی قابلیت مقایسه بیشتر تشریح می شود.
2- سرمایه گذاران میتوانند با توجه به اهمیت کاربرد قابلیت مقایسه در گزارشگری مالی، از طریق مقایسهکردن شرکتها، تصمیم گیری های آگاهانهتری داشته باشند، با هزینه کمتر اطلاعات مالی شرکتها را تجزیه و تحلیل و تفسیر نمایند و در نهایت تخصیص بهینه سرمایه داشته باشند.
3- این پژوهش به تحلیلگران کمک می کند با توجه به ویژگی قابلیت مقایسه صورتهای مالی شرکتها، سودهای آتی را بهتر پیش بینی کنند و اوراق بهادار را بهتر قیمت گذاری کنند.
4- این پژوهش به مدیران کمک می کند با مقایسه کردن وضعیت شرکت خود در سنوات متوالی و همچنین مقایسه شرکت با صنایع همصنف دیگر، وضعیت شرکت خود را بهتر ارزیابی کنند و در جهت جبران کاستیها برآیند.
2 . FASB
. IFRS
تحقیق یکی از وظایف اساسی مدیریت، کنترل یا نظارت بر عملکرد، اطلاع از وضعیت عملکرد و در صورت لزوم تعدیل اهداف یا اصلاح عملکرد است.
این ارزیابی در حالت کمی غالباً به دلیل تعدد دادهها و ستاده ها در هر سازمان یا شعبه مورد ارزیابی کار دشواری است. اشکال اساسی در ارزیابی هم سنخی، همگن یا متجانس نبودن دادهها و ستاده ها و در نتیجه عدم تلفیق آن ها با یکدیگر است.
امروزه روش مدلسازی ریاضی به نام تحلیل پوشش دادهها، هم زمان همه دادهها و ستاده ها بدون نیاز به یک معیار ارزشی جهت تلفیق دادهها و ستاده ها و بدون نیاز به پیش داوری نسبت شکل دادهها فراهم ساخته است.
طی سال های اخیر با عنایت به رقابتی شدن فعالیت در حوزه پول و اعتبار از یک طرف و فعالیت تخصصی بانك كشاورزی از طرف دیگر اعطای تسهیلات و حمایت از سرمایه گذاری های بانك كشاورزی را با چالش مواجه ساخته است. عمده ترین منبع اعطای تسهیلات در این بانك، جذب سپرده های اشخاص حقیقی است. مسأله اصلی تحقیق حاضر، نحوه انتخاب دادهها یا ستاده ها در قلمرو تحقیق بر مبنای ادبیات تحقیق در حوزه ارزیابی عملکرد شعب، محاسبات لازم به ازای هر یک از روشهای تحلیل پوششی دادهها و اقتصاد سنجی، تحلیل نتایج و شناسایی عوامل موثر بر شعب مورد ارزیابی و در نهایت اندازه گیری تاثیر كارآیی هر شعبه بر میزان سپرده جذب شده بوده است. تحقیق حاضر در پاسخ به سوال زیر انجام شده است:
” کارآیی مالی شعب بانك كشاورزی در استان اصفهان بر جذب سپرده های مورد انتظار آن ها چه تاثیری دارند؟”
3-1- ضرورت واهمیت تحقیق
از جمله مواردی که می تواند جنبه های اهمیت یا ضرورت انجام تحقیق حاضر به عنوان دلایل توجیهی را بیان نماید عبارت اند از:
4-1- اهداف تحقیق
مبتنی بر موضوع تحقیق هدف کلی یا اصلی تحقیق تعریف و با تجزیه آن اهداف فرعی به شرح ذیل تعریف شده است:
هدف اصلی:
تعیین تاثیر اندازه کارآیی مالی شعب بانک کشاورزی استان اصفهان بر میزان جذب سپرده های مورد انتظار آن ها
اهداف فرعی:
در این فصل به کلیات پژوهش پرداخته می شود. به این ترتیب که ابتدا مبانی نظری پژوهش به همراه مسأله ی اصلی، به صورت مختصر ارائه می شود و اهمیت و ضرورت آن مورد بحث قرار می گیرد. سپس در راستای سوال پژوهش دو هدف تدوین می گردد . اهمیت این پژوهش در سطح کلان اقتصادی برای استفاده کنندگان صورت های مالی تشریح قرار می شود و کاربرد نتایج پژوهش برای سرمایه گذاران، استفاده کنندگان اطلاعات مالی و حسابرسان بیان می گردد. در راستای اهداف پژوهش، دو فرضیه اصلی و سه فرضیه فرعی تدوین می گردد. قلمرو پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، طی سالهای 1387 الی 1392 می باشد که شرایط انتخاب نمونه و و تعداد نمونه در این فصل تشریح می شود. ابزار گردآوری، روش نمونه برداری و ابزار تحلیل موارد دیگر می باشند که در این فصل به طور مختصر ارائه می شود. در پایان، واژگان کلیدی به طور مختصر تعریف می گردند.
توسعه سرمایه گذاری از یک سو موجب جذب سرمایه های مردم و هدایت آن ها به بخش های مولد اقتصادی شده و از سوی دیگر، با توجه به جهت گیری سرمایه گذاران (مبتنی بر ریسک و بازده)، سرمایه گذاری ها به سمت صنایعی هدایت خواهد شد که از سود بیش تر یا ریسک کمتری برخوردار است و این امر در نهایت سبب تخصیص بهینه منابع خواهد شد. با توجه به تحولاتی که در جهان امروز رخ داده، کشورها، به ویژه کشورهای در حال توسعه که با تهدیدات عدیده ای روبرو هستند، جهت حل مشکلات اقتصادی خود نیازمند یافتن راه کارهای مناسبی برای استفاده بهتر از امکانات و ثروت های در دسترس خود هستند. در این راستا یکی از راه کارهای مهم بسط و توسعه سرمایه گذاری است.
صورت سود و زیان به سبب اطلاعات مفیدی که درباره میزان سود آوری واحدهای کسب و کار ارائه می دهد برای استفاده کنندگان از اطلاعات مالی حائز اهمیت است. به عبارت دیگر، این صورت مالی دارای محتوای اطلاعاتی بوده و موجب سهولت تجزیه و تحلیل های لازم برای اخذ تصمیمات سرمایه گذاری خواهد شد(بختکی،1386). از اینرو، هرگونه ارائه گمراه کننده درباره عملکرد مالی واحد اقتصادی، می تواند آثار زیانباری برای سرمایه گذاران درپی داشته و آنها را در اخذ تصمیمات اقتصادی مناسب، با مشکل مواجه سازد. اهمیتی که سود حسابداری برای استفاده کنندگان از اطلاعات مالی دارد، باعث شده است که مدیریت واحد تجاری توجه خاصی به مبلغ و نحوه تهیه و ارائه آن قائل شود. بنابراین همواره این نگرانی و مشکل وجود دارد که سود به عنوان یکی از مهمترین شاخص های عملکرد مالی شرکت ها، توسط مدیران که در تضاد منافع بالقوه با سهامداران عادی قرار دارند، با اهداف خاصی، مدیریت شده باشد. به اعتقاد هلی و والن (1999) مدیریت سود هنگامی رخ می دهد که مدیران از قضاوت های شخصی خود درگزارشگری مالی استفاده کنند و ساختارمعاملات را جهت تغییر گزارشگری مالی دست کاری نمایند. این هدف یا به قصد گمراه کردن برخی از صاحبان سود درخصوص عملکرد اقتصادی شرکت، یاتأثیر بر نتایج قراردادهایی است که انعقاد آنها منوط به دستیابی به سود شخصی است.
یکی از اهداف گزارشگری مالی، ارائه ی اطلاعاتی است که برای سرمایه گذاران، اعتباردهندگان و دیگر کاربران فعلی و بالقوه در تصمیم گیری های مربوط به سرمایه گذاری و اعتباردهی و سایر تصمیم ها، سود مند باشد . یکی از معیارهای مهمی که گروه های مزبور برای برآورد قدرت سودآوری شرکت، پیش بینی سودهای آینده و ریسک های مربوط به آن و همچنین ارزیابی عملکرد مدیریت استفاده می کنند، سودهای جاری و گذشته شرکت است. سود نیز خود متشکل از اقلام نقدی و تعهدی است و اقلام تعهدی سود تا حدود زیادی در کنترل مدیریت هستند و وی می تواند برای بهتر جلوه دادن عملکرد شرکت و افزایش قابلیت پیش بینی سودهای آینده در اقلام تعهدی سود دست برده و به اصطلاح امروزی سود را مدیریت کند. به بیان دیگر، مدیران تلاش می کنند تا با انتخاب روش های مجاز حسابداری، نتایجی قابل پیش بینی و ثابت خلق کنند. زیرا، اغلب سرمایه گذاران و مدیران اعتقاد دارند شرکت هایی که روند سودآوری مناسبی دارند و سود آن ها دچار تغییرات عمده نمی شود نسبت به شرکت های مشابه، ارزش بیشتر و قابلیت پیش بینی و مقایسه ی بیشتری دارند. از سوی دیگر، با توجه به تئوری نمایندگی مدیران می توانند از انگیزه ی لازم برای دستکاری سود به منظور حداکثر کردن منافع خود برخوردار باشند. جنین و پیوت (2005) معتقدند حسابرسی می تواند یکی از راه های جلوگیری و کاهش مدیریت سود باشد. زیرا اعتقاد بر این است، شرکت هایی که صورت های مالی حسابرسی شده ارائه کنند دارای محتوای اطلاعاتی و سود با کیفیت بیشتری هستند. اقلام تعهدی وابسته به قضاوت های مدیران است و حسابرسی شرکت هایی که اقلام تعهدی بیشتری دارند، نیز دشوارتر است. حسابرسی با کیفیت بالاتر، با احتمال بیشتری عملکرد های حسابداری مورد تردید را کشف می کند. زیرا موسسه های حسابرسی باکیفیت دارای تخصص، منابع و انگیزه های بیشتری برای کشف اشتباه و تقلب هستند. بنابراین با توجه به اهمیت سود در تصمیم گیری ها و نقش کیفیت حسابرسی در افزایش قابلیت اتکای سود ضروی است در مورد تأثیر مازاد جریان وجوه نقد آزاد بر مدیریت سود و نقش کیفیت بالای حسابرسی در کاهش رفتارهای فرصت طلبانه مدیر ناشی از مازاد جریان وجوه نقد آزاد تحقیقی صورت گیرد.
از دیدگاه اقتصادی با فرض منطقی بودن رفتار افراد، فرض بر این است که همه در وهله اول به دنبال حداکثر کردن منافع خویش هستند. مدیران نیز از این قاعده مستثنی نمی باشند. با در نظر گرفتن نظریه تضاد منافع میان مدیران و مالکان ، مدیران واحد های تجاری
از انگیزه لازم برای دستکاری سود به منظور حداکثر کردن منافع خود برخوردار می باشند. عمل دستکاری در سود، روش عادی و معمولی در بین شرکت ها است که از مشکلات نمایندگی نشات می گیرد به خصوص زمانی که جریان های نقدی آزاد بالا و فرصت های سرمایه گذاری پایین باشد. فعالیت های مدیران ممکن است در جهت تامین منافع خود و ضرر سهامداران باشد و منجر به هزینه ها و مخارجی گردد که باعث کاهش ثروت سهامداران شود. مدیران ممکن است فرایند های حسابداری را برای افزایش سود منتشرشده و به منظور پنهان کردن اثرات منفی پروژه ها به کار گیرند. مدیران این شرکت ها به شکل فرصت طلبانه ای به منظور اهداف شخصی عمل می کنند و قصد دارند تا با سرمایه گذاری در پروژه های زیان ده و فاقد بازده و عدم افشای مناسب در رابطه با وجوه نقد سرمایه گذاری شده به منظور جلوگیری از تجزیه و تحلیل محدودیت های پروژه توسط سرمایه گذاران بر مشکلات نمایندگی بیفزایند (جنسن ، 1986; جاگی و گول ، 2000 ; چانگ و دیگران ،2005 ; مهرانی و باقری ، 1388).
جریان نقد آزاد، معیاری برای اندازه گیری عملکرد شرکت است و وجه نقدی را نشان می دهد که شرکت پس از انجام مخارج لازم برای نگهداری یا توسعه دارایی ها، در اختیار دارد. جریان نقدی آزاد از این جنبه اهمیت دارد که به شرکت اجازه می دهد تا فرصت هایی را جستجو کند و ارزش سهامدار را افزایش دهد. بدون در اختیار داشتن وجه نقد، توسعه محصولات جدید، انجام تحصیل های تجاری، پرداخت های سود نقدی به سهامدارن و کاهش بدهی ها امکان پذیر نیست. از سوی دیگر، وجه نقد باید درسطحی نگهداری شود که بین هزینه نگهداری وجه نقد و هزینه وجه نقد ناکافی تعادل برقرار شود.
به استناد نظر جنسن (1986)، از شرکتی که فرصت های سرمایه گذاری پایینی دارد، انتظار می رود که جریان های نقد آزاد بالایی داشته باشد؛ زیرا هر چه فرصت های سرمایه گذاری (بالفعل و بالقوه) افزایش پیدا کند، اکثر وجوه نقد مازاد در جهت افزایش ثروت سهامداران از طریق سرمایه گذاری در فرصت های موجود مورد استفاده قرار می گیرد و افزایش در میزان سرمایه گذاری از محل وجوه مازاد، منجر به کاهش این وجوه خواهد شد. بنابراین براساس نظر جنسن و نظریه نمایندگی، تضاد منافع بین مدیران و سهامداران هنگامی تشدید می شود که شرکت، جریان های نقدی با اهمیتی (مثبتی) ایجاد کند و با فرصت های رشد کمی نیز رو به رو شود. در صورت نبود اقدامات کنترلی از سوی سهامداران، مدیران شرکت هایی که دارای جریان نقدی آزاد مثبت و فرصت های رشد کم هستند، ابتدا در پروژه هایی با ارزش فعلی خالص مثبت سرمایه گذاری می کنند و به دلیل کم بودن فرصت های رشد، در پروژه هایی با ارزش فعلی خالص منفی نیز سرمایه گذاری می کنند که موجب از بین رفتن ارزش سرمایه گذاری و در پی آن، کاهش قیمت سهام می شود. در واقع مدیران برای آنکه به دست سهامداران حذف نشوند، تلاش می کنند با گزارش افزایش سود (جنسن، 1986) یا با نفوذ و دستکاری های حسابداری، هزینه های غیر بهینه (گوول و توسی،1998) را بپوشانند. به همین دلیل مدیران برای ارائه گزارش افزایش سود، تمایل زیادی به استفاده از افزایش درآمد اقلام تعهدی اختیاری دارند (چانگ، فرس و کیم،2005). بنابراین قابل اتکا بودن و مفید بودن اقلام تعهدی مورد تردید است؛ چرا که مدیران قادرند آنها را براساس میل خود تعدیل نمایند (حامدی، 1388).
جریان نقدی آزاد می تواند در ارزیابی سلامت مالی یک شرکت مفید باشد؛ چرا که تمام مفروضات حسابداری موجود در ساختار سرمایه را کنار می گذارد. سود یک شرکت ممکن است رقم بالا و در حال رشد باشد، اما تا زمانی که وجوه نقد آزاد مورد توجه قرار قرار نگرفته است، نمی توان به این نکته پی برد که آیا این سود، برابر با نقدینگی حاصل شده برای یک شرکت در یک سال معین است یا خیر؟ صاحبان سرمایه در نهایت علاقه مند به وجوه نقدی آزاد هستند، چیزی که سود، آن را نشان نمی دهد (مهام، فجرزاده وحسینی،1385). به عقیده پنمان و یهودا (2009) جریان نقد آزاد می تواند دارای محتوای اطلاعاتی باشد.
طبق تئوری کارگزاری، بدیهی است وقتی جریان وجوه نقد آزاد افزایش می یابد، مدیران این انگیزه را خواهند داشت که وارد پروژه هایی شوند که بازده منفی دارد (جنسن،1986). در این رابطه، چونگ و همکاران (2005) عنوان می کنند که این پروژه ها ممکن است در جهت حمایت از منافع خود مدیران باشد یا ممکن است میزان کنترل آنها بر منابع شرکت را بیشتر کند. مدیران ممکن است در نتیجه اقدامات غیر مطلوب مانند سرمایه گذاری های کاهنده ارزش، باعث افزایش هزینه های نمایندگی -کاهش ارزش شرکت- شده و مدیران ارشد شرکت را در موقعیت آسیب پذیری تحت فشار قرار دهند. بدترین حالت این است که مدیران به منظور مخفی کردن اثرات منفی چنین سرمایه گذاری های کاهنده ارزش، از ابزار های مدیریت سود فرصت طلبانه استفاده کنند (بوکیت و اسکندر، 2009؛ چونگ و همکاران، 2005؛ رحمان و محد-صالح،2008). در واقع، این نوع گزارش سود متورم ارائه شده توسط مدیر به دلیل ایجاد درک نادرست، ممکن است قابلیت پیش بینی بالقوه جریان وجوه نقد بر مبنای سود تحت را تاثیر قرار دهد. بر اساس استدلال های مطرح شده انتظار می رود که با شرط ثابت بودن سایر شرایط، شرکت هایی که دارای مازاد جریان وجوه نقد آزاد هستند رویه هایی را انتخاب می کنند که باعث افزایش سود می شود به عبارتی از مدیریت سود افزایشی استفاده می کنند.
حسابرسی مستقل از طریق بهبود قابلیت اتکا و افزایش اعتبار فرایند گزارشگری مالی ، به سودمندی فرایند گزارشکری مالی و کارآیی بازارهای سرمایه کمک می کند. کیفیت حسابرسی به عوامل متعددی از جمله اندازه موسسه حسابرسی، تخصص حسابرس در صنعت مربوط، دوره تصدی حسابرس و … بستگی دارد، پس حسابرسی با کیفیت بالا می تواند از رفتارهای فرصت طلبانه مدیر در دستکاری سود بکاهد و باعث افزایش کیفیت سود گردد و تصمیم گیرندگان را در اتخاذ تصمیم های مربوط و قابل اتکاء یاری کند. در حالت کلی، از آنجا که محاسبه سود خالص یک واحد انتفاعی متأثر از روش ها و برآوردهای حسابداری است که امکان دستکاری سود توسط مدیریت را فراهم می کند. به علت پاره ای از محدودیت های ذاتی حسابداری از جمله نارسایی های موجود در فرایند برآوردها و پیش بینی های آتی و هم چنین امکان استفاده از روش های متعدد حسابداری توسط واحد های انتفاعی موجب شده است که سود واقعی با سود گزارش شده در صورت های مالی متفاوت باشد و از آنجا که سود از مهم ترین معیارهای ارزیابی عملکرد و تعیین کننده ارزش واحد های انتفاعی تلقی می گردد، موضوع مدیریت سود مورد توجه پژوهش گران و دست اندرکارآن حرفه حسابداری قرار گرفته است. نقش حسابرسی مستقل در فرایند گزارشگری افزایش قابلیت اتکاء و کاهش رفتارهای فرصت طلبانه مدیر در این فرایند است. لذا حسابرسی با کیفیت بالا می تواند باعث افزایش کیفیت گزارشگری مالی به ویژه کیفت سود گردد. از سوی دیگر، از آنجا که سرمایه گذاران به دنبال کسب بیشترین بازده از سرمایه گذاری های خودشان هستند ضروی است که با در نظر گرفتن نارسائی های موجود در فرایند اندازه گیری سود شرکت ها، علاوه بر توجه به عامل کیفیت اطلاعات مالی و مدیریت سود آن ها، به نقش کیفیت حسابرسی در افزایش کیفیت سود و کاهش رفتارهای فرصت طلبانه مدیریت سود نیز توجه داشته باشند تا بدین طریق بتوانند بازده معقولی را از سرمایه گذاری خود کسب نمایند. در همین راستا، این پژوهش درصدد بررسی این موضوع است که مازاد جریان وجوه نقد آزاد و کیفیت حسابرسی چه تأثیری بر مدیریت سود دارد؟ همچنین این موضوع که، آیا کیفیت حسابرسی رابطه بین مازاد جریان وجوه نقد آزاد و مدیریت سود را تحت تأثیر قرار می دهد یا خیر؟
با توجه به مطالب ارائه شده در خصوص مازاد جریان وجوه نقد آزاد، کیفیت حسابرسی و رابطه آن با مدیریت سود، پژوهش حاضر با بررسی تاثیر مازاد جریان وجوه نقد آزاد و کیفیت حسابرسی بر مدیریت سود، سعی دارد به اهداف زیر نائل آید:
هدف آرمانی: بسط مبانی نظری در ارتباط با موضوع تحقیق
هدف كلی: تبیین رابطه بین مازاد جریان وجوه نقد آزاد، کیفیت حسابرسی و مدیریت سود
هدف ویژه اول: تعیین رابطه بین مازاد جریان وجوه نقد آزاد و مدیریت سود
هدف ویژه دوم: تعیین رابطه بین کیفیت حسابرسی و مدیریت سود
هدف ویژه سوم: تعیین نقش میانجی (تعدیلی) کیفیت حسابرسی در رابطه بین مازاد جریان وجوه نقد آزاد و مدیریت سود
هدف كاربردی: ارائه پیشنهاداتی براساس نتایج تحقیق به بانک ها و موسسات مالی اعتباری، سازمان بورس جهت نظارت بهتر و موثرتر و حسابرسان مستقل.
نتایج این پژوهش می تواند حسابرسان را در زمینه گردآوری شواهد و ارزیابی شواهد مرتبط با مدیریت سود در شرکت های دارای مازاد جریان وجوه نقد آزاد یاری کند
– Jensen
– Jaggi and Gul
– Cheng et al.
مدیریت سرمایه در گردش نقش اساسی را در عملکرد روزانه واحدهای تجاری ایفا می کند. هر گونه تصمیمی كه در این بخش توسط مدیران واحد تجاری اتخاذ می شود اثرات قابل ملاحظه ای روی بازدهی عملیاتی واحد تجاری می گذارد، كه باعث تغییر ارزش شركت و نهایتا ثروت سهامداران خواهد شد. در تحقیق حاضر كه در حوزه مدیریت مالی انجام شده است سعی بر آن است تا با بهره گرفتن از مفاهیم و تئوری های مدیریت مالی و مطالعات كتابخانه ای ارتباط بین مدیریت سرمایه در گردش و سودآوری در شركت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار در دوره رونق و رکود مورد بررسی و تبیین قرار گیرد.
1-2. بیان مسأله
مدیریت سرمایه در گردش یکی از اجزای مهم مدیریت تامین مالی شرکت ها است، به این دلیل که بطور مستقیم بر نقدینگی، سودآوری و توانایی پرداخت بدهی شرکت ها تاثیر می گذارد(جیل و همکاران، 2010). مدیریت سرمایه در گردش عبارت است از تعیین حجم و ترکیب منابع و مصارف سرمایه در گردش به نحوی که ثروت سهامداران افزایش یابد. پاداچی(2006)، بیان می کند به چند دلیل مدیریت سرمایه درگردش برای سلامت مالی واحدهای تجاری ضروری است: اولاً، اگر مبالغ سرمایه گذاری شده در سرمایه در گردش نسبت به جمع دارایی های موجود شرکت، ناموزون باشد؛ ممکن است که این مبالغ در یک موقعیت کارا، استفاده نشده باشد. دارایی در مدیریت سرمایه در گردش مخصوصاً در شرکت های تولیدی از اهمیت خاصی برخوردار است. به عبارتی دیگر، مدیریت خوب و منظم سرمایه در گردش منجر به افزایش ارزش بازار واحد تجاری می شود و مدیریت کارای سرمایه درگردش می تواند نتایج اساسی به بار آورد و چشم پوشی از آن برای هر شرکتی ممکن است خطرناک باشد. ثانیاً، مدیریت سرمایه در گردش به طور مستقیم بر نقدینگی و سودآوری واحدهای تجاری و همچنین ارزش خالص آنها، اثر می گذارد.
مدیریت سرمایه در گردش به دو گروه مدیریت دارایی های جاری و بدهی های جاری تقسیم میشود. ایجاد تعادل در دارایی های جاری و بدهی های جاری از اهمیت خاصی برخوردار است، بطوریکه تصمیم گیری در مورد یکی بر روی دیگری تاثیر زیاد میگذارد. در اداره امور سرمایه درگردش یک واحد تجاری استراتژی های گوناگونی وجود دارد که از تلفیق استراتژی دارایی های جاری و استراتژی بدهی های جاری حاصل میشود.
مدیریت سرمایه در گردش واحد تجاری در شرایط مختلف باید استراتژی های مناسبی را برای شرکت انتخاب کند تا بتواند به نحو کارآمد دارایی های جاری و بدهی های جاری را اداره نماید و تامین مالی اقتصادی صورت گیرد و بدین طریق بازده شرکت را بالا برده و ثروت سهامداران را حداکثر نماید. به عبارتی ارزشزایی مدیریت سرمایه در گردش بسیار حائز اهمیت است. چنانچه نوع استراتژی مدیریت دارایی های جاری و بدهی های جاری در موقعیتی معین به گونه ای مناسب انتخاب شود، امکان دستیابی به بهترین استراتژی مدیریت سرمایه در گردش فراهم خواهد شد. بررسی، کنترل و برنامه ریزی درباره اقلام سرمایه در گردش به منظور انتخاب بهترین راهبرد در مدیریت آن بایستی منجر به افزایش بازدهی، توان نقدینگی، توان پرداخت بدهی و تداوم فعالیت واحد انتفاعی گردد. تداوم فعالیت های عملیاتی در یک دوره عادی که معمولا سالانه است به شناخت مدیریت سرمایه در گردش و مدیریت مطلوب آن مربوط می شود بطوریکه از این طریق، نتایج مورد انتظار تحقق یابد و امکان تداوم فعالیت در بلندمدت فراهم شود. نگهداری سطح مطلوب وجه نقد برای پرداخت بدهی های سررسید شده و استفاده از فرصت های ناگهانی مناسب جهت سرمایه گذاری که نشانه ای از انعطاف پذیری واحد تجاری می باشد و دسترسی به مواد اولیه برای تولید بطوری که شرکت بتواند به موقع جوابگوی مشتریان باشد دال بر اهمیت سرمایه در گردش است
هرگونه تصمیمی در این بخش توسط مدیران واحد تجاری اتخاذ می شود اثرات شدیدی بر روی بازدهی عملیاتی واحد تجاری می گذارد که باعث تغییر ارزش شرکت و نهایتا ثروت سهامداران خواهد شد.
این پژوهش همچنین تاثیر چرخه های تجاری را بر رابطه بین سرمایه در گردش، تفاوت بین دارایی ها و بدهی های اخیر و عملکرد شرکت را بررسی می کند. نوسانات گسترده اقتصادی نوعی واکنش بیرونی بر عملکرد شرکت است و نقش مهمی را در تقاضا، تولیدات و هر تصمیم گیری مالی دیگر ایفا می کند. اهمیت مدیریت موجودی کارآمد و دورههای تبدیل حسابهای دریافتنی در طول دورههای رکود اقتصادی افزایش مییابد. افزایش قدرت پیش بینی شرایط اقتصادی آینده، برای اینکه شرکت ها را قادر به ارائه سرمایه گذاری کافی در سرمایه در گردش، در زمان رکود اقتصادی کند، برای شرکت ها مزیت هایی را به وجود می آورد. رکود اقتصادی میتواند برای شرکت ها صورت موجودی گسترده ای به وجود آورد که نقد کردن آن مشکل باشد. بنابراین یک پیش بینی مناسب میتواند شرکت ها را قادر به حفظ مبنای موجودی کارآمد کند. تقاضای در حال کاهش مشتری، در زمان رکود اقتصادی دارای استلزامات مهمی در سیاست اقتصادی است تقاضای کاهش یافته در زمان رکود اقتصادی به سرعت سرمایه در گردش تجاری را کاهش می دهد. هدف سیاست اقتصادی که افزایش جریانات نقدینگی شرکت چه به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، می تواند جزء مزیت گسترده فشار در حال کاهش در سرمایه در گردش باشد.
در این تحقیق بررسی میکنیم که آیا مدیریت سرمایه در گردش بر سودآوری شرکتها در دوران رونق و رکود اقتصادی تاثیری دارد؟
1-3. اهمیت و ضرورت تحقیق
مدیریت سرمایه در گردش یکی از بخش هایی است که در ساختار مدیریتی یک سازمان نقش حیاتی ایفا میکند و برای تداوم عملیات تجاری بسیار ضروری است. سرمایه در گردش یک سرمایه معاملاتی است که بیشتر از یک سال در شرکت باقی نمی ماند. وجهی که در این اقلام سرمایه گذاری می شود، در طول عملیات تجاری تغییر می کند. تحقیق حاضر به مدیران و سرمایه گذاران نشان می دهد که مدیریت سرمایه در گردش چه تاثیری بر سود آوری شرکت دارد و چرخه های مختلف تجاری چگونه بر این رابطه تاثیر می گذارند. این تحقیق می تواند برای گروه های زیر مفید واقع شود:
1-4. اهداف تحقیق
1-4-1. اهداف علمی
1-4-2. اهداف کاربردی
.Gill et al.
.Padachi
یکی از اقلام حسابداری که در گزارشهای مالی (صورت سود و زیان) تهیه و ارائه میشود “سود خالص” است که محاسبه آن متاثر از روشها و برآوردهای حسابداری است، بدین لحاظ امکان دستکاری سود توسط مدیریت وجود دارد. وجود زمینه مناسب برای تخریب سود ناشی از تضاد منافع و همچنین به علت پارهای از محدودیتهای ذاتی حسابداری موجب شده است که سود واقعی شرکتها از سود گزارش شده در صورتهای مالی متفاوت باشد و از آنجایی که سود از مهمترین معیارهای ارزیابی عملکرد و تعیین ارزش بنگاههای اقتصادی تلقی میگردد، موضوع “کیفیت سود” مورد توجه محققان و دست اندرکاران حرفه حسابداری و مدیریت سرمایهگذاری قرار گرفته است. توجه حرفه حسابداری بر محور این هدف، استوار است که سود خالص گزارش شده، عملکرد عملیاتی واحد تجاری را بطور منصفانه منعکس کند (ظریف فرد، 1378).
یکی از راههایی که میتوان با بهره گرفتن از آن به بهرهگیری مناسب از فرصتهای سرمایهگذاری و تخصیص بهتر منابع کمک کرد، ارزیابی درماندگی مالی است. سرمایهگذاران معتقدند شركتهایی كه دارای سود با کیفیتتر هستند، ریسك درماندگی مالی كمتری دارند. بنابراین، شركتهایی كه کیفیت سود بالایی دارند، بیشتر مورد علاقه سرمایهگذاران هستند و از نظر آن ها محل مناسبتری برای سرمایهگذاری به شمار میروند (ابووبی و همکاران، 2003).
با توجه به مطالب ذكر شده در بالا، در این تحقیق با توجه به ارتباط تنگاتنگی كه بین وضعیت مالی شرکتها و کیفیت سود آن ها هست به بررسی تاثیر وضعیت مالی بر کیفیت سود شرکتها پرداخته میشود تا به بینش صحیح استفادهكنندگان از اطلاعات مالی در جهت گرفتن تصمیمهای بهینه كمك كند.
1-2. بیان مسأله تحقیق
در امور اقتصادی استفادهكنندگان همواره برای تصمیمگیری و انجام تحلیلهای خود به اطلاعات دقیق و قابل اتكایی نیازمندند و طبیعتا فقدان اطلاعات مناسب و مربوط، موجب اخلال در تصمیمگیری آنان میشود. ارقام و گزارشهای مالی، بخش مهمی از دادهها و اطلاعات مورد نیاز این فرایند محسوب میشوند. در نتیجه تحقیقات تجربی متعددی، این تصور كه سود مهمترین منبع اطلاعاتی تلقی شده، تصمیمگیرندگان به سود بیشتر از هر معیار دیگری اتكا میكنند، به اثبات رسیده است (ثقفی و سدیدی، 1386). ولی باید به این نكته توجه شود كه سود به عنوان مهمترین منبع اطلاعاتی، امكان دارد منعكس كننده عملكرد واقعی شركتها و مدیریت آنان نباشد، زیرا به دلیل قابلیت انعطاف ذاتی استانداردهای حسابداری، تفسیر و به كارگیری روشهای حسابداری در بسیاری از موارد تابع قضاوت و اعمال نظر مدیران میشود (خوش طینت و اسماعیلی، 1385). به همین علت، علاوه بر كمیت سود، باید به كیفیت آن نیز توجه شود.
بنگاههای اقتصادی در طول دوره عمر عملیاتی خود دچار فراز و نشیبهایی میشوند و همواره برخی از آن ها به دلیل عملكرد قوی خود به عنوان واحدهای موفق و برخی نیز به علت عملكرد ضعیفشان به عنوان واحدهای ناموفق شناخته میشوند. شركتهایی كه به علت استمرار در ضعف عملكردی خود دچار وخامت مالی میشوند، طبیعتاَ به هر طریق ممكن سعی میكنند كه از این وضعیت خارج شده، اوضاع مالی
خود را سامان دهند. مطالعات قبلی بیان میکنند که مدیران شرکتهای درمانده ممکن است اطلاعات مالی خود را برای مخفی نمودن و یا به تعویق انداختن وضعیت درماندگی مالی، دستکاری نمایند. از اینرو مدیران شرکتهای درمانده شده، انگیزههای بیشتری برای دستکاری سود دارند. زمانی که مدیریت شرکت، اقدام به دستکاری سود میکند، کیفیت سود حسابداری کاهش مییابد. زیرا اقلام تعهدی افزایش یافته و سود بر جریان نقدی، فزونی مییابد و هرچه فاصله سود و جریان نقدی افزایش یابد، از کیفیت سود کاسته میشود (لی و همکاران، 2014؛ کامپا و کاماچو، 2014). در مقابل، برخی از پژوهشگران نشان دادهاند که، مدیریت شرکتهای درمانده زمانی که ارگانهای نظارتی برون سازمانی بیشتر بوده و یا زمانی که حسابرسان در گزارشهای خود صلاحیت تداوم فعالیت شرکت را منتشر میکنند، انگیزهی بیشتری برای کاهش سود و اعمال محافظه کاری بیشتر پیدا میکنند که در نتیجه کیفیت سود حسابداری افزایش مییابد (هیلی و واهلن، 1998).
از اینرو با نگاهی به پژوهشهای انجام شده در خصوص احتمال دستکاری سود و تاثیر آن بر کیفیت سود در شرکتهای درمانده، در مییابیم که پژوهشگران در پژوهشهای انجام گرفته در این زمینه به نتایج متناقضی دست یافتهاند. بنابراین با توجه به مطالب گفته شده و همچنین، با توجه به اینكه دیدگاه استفاده کنندگان درباره سود، علاوه بر کمیت، به کیفیت و عوامل موثر بر آن از جمله چرخه عملیاتی، رشد شرکت و درماندگی مالی شرکت سوق یافته است، در این پژوهش سعی میشود كه به این موضوع پرداخته شود كه آیا کیفیت سود در شرکتهای درمانده پایینتر از شرکتهای سالم است یا خیر؟
1-3. اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
بازار سرمایه در اقتصاد کشورها نقش مهمی ایفا میکند و توجه به این بازار و مبانی تصمیمگیری در آن ضروری میباشد. از آنجایی که هدف سرمایهگذاران کسب حداکثر ثروت میباشد، اگر شرکتها در ایجاد ارزش موفق باشند، نه تنها سرمایهگذاران بلکه کل جامعه از ایجاد ارزش بهرهمند خواهد شد. با توجه به اهمیت نقش بازار سرمایه، ارزیابی سودآوری در فرایند تصمیمگیری از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ بنابراین دانستن و پیش بینی وضعیت مالی شرکتها ضروری است ( من، 2006).
برداشت حسابداران و تحلیلگران مالى از واژه سود متفاوت است. تحلیلگران مالى عموما سود گزارش شده (سود حسابدارى) را متفاوت از سود واقعى میدانند. یكى از دلایل این تفاوت از دیدگاه تحلیلگران این است كه سود میتواند به وسیله مدیران دستكارى شود. تحلیلگران مالى تلاش میكنند تا چشم انداز سود شركتها را ارزیابى كنند. چشم انداز سود به تركیب ویژگىهاى مطلوب و نامطلوب سود خالص، اشاره دارد. سود حسابدارى معیارى براى ارزیابى گزارشگرى مالى است؛ زیرا تغییر در كمیت ترازنامه، به دنبال صورت سود و زیان رخ میدهد (بدون در نظر گرفتن طبقه بندى مجدد) و شناسایى به موقع سود و زیان منجر به تجدید به موقع تمامى متغیرها و نسبتهاى مالى میگردد. اگرچه سود بیانگر عملكرد نهایى شركتها است، ولى هر شركتى داراى سیستم حسابدارى با حسابهاى خاص خود است كه منجر به ارائه سودهاى مختلف میگردد. بنابراین باید بتوان داستان واقعى این ارقام را براى سرمایه گذاران تشریح كرد (بولو و طالبی، 1389).
یکی از اهداف مهم گزارشگری مالی، تهیه اطلاعات مفید تصمیمگیری است و اهداف اصول پذیرفته شده حسابداری نیز در این راستا و برای اطمینان از نمایش منصفانه صورتهای مالی، از عملکرد و وضعیت اقتصادی شرکتها است. از آنجا که ارزیابی کیفیت سود برای تصمیمگیری مفید است، بدین خاطر نقش مهمی را در راستای تامین اهداف مذکور ایفا میکند. این تحلیل با ارزیابی عناصر تشکیل دهنده سود، قدرت پیشگویی، تدوام، تکرار پذیری، محافظه کاری و نقدینگی آن را اندازه میگیرد.
بنابراین دانستن این موضوع که وضعیت مالی شرکتها بر کیفیت سود چه تاثیری دارد، از اهمیت خاصی برخورد دار میباشد.
1-4. اهداف تحقیق
تحقیقهای گستردهای در سطح جهان در خصوص عوامل موثر بر کیفیت سود به انجام رسیده است. اما با توجه به بررسی ادبیات، به نظر میرسد که مطالعات در خصوص تاثیر وضعیت مالی شرکتها بر کیفیت سود آن ها بسیار اندک و نتایج بدست آمده متناقض است. بنابراین، اهداف تحقیق عبارتند از:
1-4-1. هدف آرمانی
هدف آرمانی این تحقیق، گسترش بینش و درک سرمایهگذاران و سایر استفاده کنندگان از وضعیت مالی شرکتها و تاثیر آن بر جنبههای مختلف کیفیت سود میباشد.
1-4-2. هدف اصلی
هدف اصلی این تحقیق، بررسی تاثیر وضعیت مالی بر کیفیت سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد.
1-4-3. اهداف ویژه
اهداف ویژه این تحقیق عبارتند از:
Abooby et al
Li et al
Campa and Camacho
Healy and Wahlen
Altman