دههای گذرای آئرودینامیکی کنترل زاویه میباشد. زمانیکه کاهشی در زاویه شیب پدید میآید، نیروی آئرودینامیکی از مقدار مثبت اولیّه خود با میزان فراجهش مشخّصی به مقدار مثبت بالاتری میرود [55] [56]. در نتیجه، حتی در خلال وزش بادهای شدید (سرعت وزش باد بالاتر از 11 )، پشتیبانی توان اکتیو اضافی نیز فراهم خواهد بود.
شکل 3-8 زاویه شیب لازم برای تأمین سطوح متفاوتی از پشتیبانی توان اکتیو را برای سرعتهای مختلف وزش باد، نشان میدهد.
شکل 3- 8 زاویه شیب پره برای برداشت سطوح مختلف توان اکتیو در سرعتهای بالای وزش باد
شایان ذکر است، تغییر کمی در زاویه شیب پره از مقدار ابتدایی خود برای میسّر نمودن پشتیبانی توان اکتیو اضافی در هر سرعت باد معینّی لازم به نظر میرسد. همچنین، تغییر در میزان زاویه شیب پره جهت دریافت یک سطح معین از پشتیبانی برای سرعتهای وزش باد کمتر، کمتر خواهد بود.
البته، مقادیر نمودارهای عنوان شده به ثابت لختی توربین بادی و شکل منحنی وابسته میباشد. ثابت لختی و منحنی برای انواع توربینها متفاوت خواهد بود. در نتیجه مقادیر مورد نظر در اینجا میتواند متناسب با سازندگان مختلف توربین تغییر کند.
شکل1-8 مدل خطی سیستم دو ناحیه ای قدرت را جهت انجام مطالعات کنترل بار فرکانس نشان میدهد. ناحیه کنترلی 1، ناحیه ای متشکّل از تولید حرارتی و همچنین تولیدی بادی سرعت متغیّر دو سو تغذیه DFIG را نشان میدهد. سیستم قدرت دو ناحیه ای حرارتی در اینجا مشابه سیستم قدرت ارائه شده در [2] میباشد. هر ناحیه متشکّل از یک واحد حرارتی با ظرفیت نامی 500 مگاوات میباشد. اطلاعات سیستم قدرت در جدول-1 در ضمیمه آمده است. پاسخ دینامیکی سیستم قدرت به انحراف باری معادل با 0.1 توان مبنای ناحیه 1 در حضور تولید بادی DFIG با ضریب نفوذهای مختلف، در نرم افزار Matlab/Simulink r2013a مورد بررسی قرار میگیرد. در بخش بعدی تغییرات بوجود آمده در لختی سیستم به سبب تغییر در ضریب نفوذ تولید بادی مورد بررسی قرار میگیرد.
ساختار اصلی تنظیمات دروپ مانند قبل ثابت است؛ افزایش ضریب نفوذ بادی، افزایشی در دروپ معادل (کاهشی در بهره معادل دروپ) را به همراه دارد. با داشتن ضریبی معادل با ، تنظیم دروپ به فرم بیان شده در معادله 3-9 تغییر می کند:
(3-9) |
افزایش ضریب نفوذ تولید بادی منجر به جایگزینی بیشتر آن با تولید متداول گشته و به طبع آن لختی سیستم نیز کاهش مییابد. این وضعیت به بدتر شدن وضعیت تنظیم فرکانس شبکه در نبود هیچ گونه پشتیبانی فرکانسی از طرف DFIG می انجامد.
% ضریب نفوذ تولید بادی به معنای % کاهش در توان موجود در تولید متداول است. به این معنی که % از لختی شبکه کاسته شده و هیچگونه کنترل فرکانسی نیز در پی این جایگزینی تمهید نشده است. در نتیجه لختی سیستم به صورت زیر تغییر میکند:
(3-10) |
در پی این تغییر و با افزایش ، لختی شبکه نیز کاهش مییابد و منجر به افت بیشتری در فرکانس میشود.
کنترلر سریع توان/گشتاور DFIG، فرکانسهای الکتریکی و مکانیکی ماشین را از هم جدا می سازد و بدینوسیله عملکرد سرعت متغیّر آنرا فراهم می سازد. هر تغییری در سرعت سیستم در گشتاور و یا سرعت DFIG منعکس نمیشود؛ همانطوری که عملکرد ژنراتور-مبدل نیز مستقل از فرکانس شبکه است. در نتیجه، از دید شبکه، DFIG هیچ گونه لختی برای شبکه به همراه ندارد. هر چند که پاسخ لختی از طرف DFIGها را میتوان به کمک سیگنالهای کنترلی کمکی فراهم کرد [47] [48] [49] [50] [51].
ثابت لختی اصلاح شده سیستم در حضور تولید بادی DFIG با ضریب نفوذ و با پشتیبانی فرکانس را میتوان به صورت زیر عنوان کرد:
(3-11) |
سهم لختی مزرعه بادی ، همانطوری که توسط سیستم قدرت تجربه میشود، در زمانی که توربینهای بادی پشتیبانی موقّت توان اکتیوِ اضافی معادل با با تخلیه انرژی جنبشی موجود در جرم چرخان توربین را فراهم میکنند، توسط رابطه3-12 بیان میشود:
(3-12) |
که در آن:
(3-13) |
برای یک تغییر بار پله ای و ضریب نفوذ مشخّصی از تولید بادی ، لختی توربینهای بادی موقّتاً به لختی شبکه اضافه شود. به عبارت دیگر با تحویل توان اضافی، علاوه بر توان حالت ماندگار تحویلی توربینهای بادی به کنترلر مبدل پاور الکترونیک، با جذب انرژی ذخیره شده در قسمت چرخان توربینها لختی شبکه نیز به نسبت افزایش مییابد.
سهم لختی توربین بادی ، بر اساس مدل تاخیری توربین- گاورنر که در [35] [57] بیان شده، بدست آمده است. ثابت لختی مجدّداً میتواند برای ضریب نفوذ مشخّصی از تولید بادی و همچنین سطح مشخّصی از پشتیبانی موقّت توان اکتیو محاسبه شده و برای اصلاح ثابت لختی معادل سیستم، در معادله 3-10 وارد شود.
مجموع تاخیر زمانی که در معادله 3-12 عنوان شد، بر اساس مدلی است که در [57] بیان شده است. زمانی است که در آن بیشترین تغییر فرکانس پس از بروز اغتشاشی در بار پدید میآید. این تاخیر متشکّل است از ثابت زمانی گاورنر ، ثابت زمانی ناشی ازحرکت دریچه شیر بخار و همچنین تأخیر ناشی از پاسخ توربین .
(3-14) |
از اینرو، مجموع تاخیر زمانی ، برای هر واحد تولیدی منحصر به فرد میباشد. برای نیروگاههای حرارتی میتوان تأخیر زمانی را به صورتی که در ادامه میآید، نتیجه گرفت:
برای توربین بخار باز گرم کن: |
برای تورین بخار باز گرم کن [35] : |
همانطور که عنوان شد، قابلیّت تنظیم فرکانس بر اساس رابطه 3-8 برای ضرایب نفوذ مختلف باد و شدّت باد، تغییر میکند. تغییر در لختی سیستم در ازای ضرایب مختلف نفوذ تولید بادی، متناسب با نقشی که تولید بادی در کنترل فرکانس شبکه می پذیرد، متفاوت است. تغییر لختی سیستم وقتی تولید بادی در کنترل فرکانس شرکت نمیکند مطابق رابطه 3-10 و وقتی در آن شرکت دارد برابر رابطه 3-11 تعیین میشود. با حضور تولید بادی DFIG بدون آنکه مدل جامع DFIGدر آن وارد شود، مقادیر تخمینی تنظیم فرکانس و ثابت لختی شبکه در مدل خطی سیستم دوناحیه ای قدرت نشان داده شده در شکل 1-8 تغییر کرده و تاثیرات حضور سیستم کنترلی در آن در نظر گرفته میشود. جدول 3-1 مقادیر تخمینی تنظیم دروپ و لختی سیستم قدرت در حضور تولید بادی DFIG برای افزایش توان اکتیو معادل 0.05 توان مبنای مزرعه بادی در حضور ضرایب نفوذ متفاوت تولید بادی را نشان میدهد.
در حضور قابلیت پشتیبانی فرکانس | بدون پشتیبانی فرکانسی | شاخص | ||||||
30% | 20% | 10% | 30% | 20% | 10% | 0% | ضریب نفوذ | |
پارامتر | ||||||||
0.0714 | 0.0625 | 0.055 | 0.0714 | 0.0625 | 0.055 | 0.05 | ||
4.2185 | 4.5061 | 4.7654 | 3.5 | 4 | 4.5 | 5 |
جدول 3- 1تغییر در تنظیم دروپ واحد های تولیدی و لختی سیستم برای ضریب نفوذ های متفاوت باد
مشابه تولید متداول، توربینهای بادی مقدار مشخّصی انرژی جنبشی در قسمت چرخان توربین خود ذخیره می کنند. در مورد توربینهای بادی سرعت متغیّر این انرژی نقشی در کمک به لختی شبکه ندارد. زیرا ادوات الکترونیک قدرت حائل میان توربین بادی و شبکه، کوپلاژ میان سرعت چرخشی و فرکانس شبکه را از بین میبرد. به عبارت دیگر حضور مبدل الکترونیک قدرت میان توربین بادی و شبکه، مفهوم لختی توربینهای بادی را برای شبکه از میان میبرد.
معمولاً، کنترلرهای توربین بادی سرعت متغیّر سعی میکنند توربینها را در سرعت بهینهای مورد بهره برداری قرار دهند تا بتوانند بیشینه توان را متناسب با آن استحصال کنند. کنترلر بر اساس سرعت و توان الکتریکی اندازه گیری شده، نقطه مرجع گشتاور را تعیین میکند.
همانطور که شکل (3-1) نشان می دهد نقطه مرجع گشتاور ، ورودی مبدل الکترونیک قدرت است که با کنترل کلیدزنی و تنظیم جریان خروجی مبدل، توان تحویلی به شبکه را تأمین میکند. برای بکار بردن انرژی و لختی توربینهای بادی جهت تزریق توان اکتیو به شبکه و کمک به کنترل فرکانس، سیگنال کنترلی جدیدی مطابق با آنچه در شکل 3-9 در داخل خط چین نشان داده شده است، پیشنهاد میشود.
این سیگنال کنترلی در زمان تشخیص انحراف فرکانس در شبکه، کنترل اولیّه فرکانس توربینهای بادی DFIG را فعّال کرده و تغییر توان اکتیوی متناسب با تغییرات فرکانس سیستم و همچنین نرخ تغییرات فرکانس شبکه برای شبکه قدرت فراهم میآورد. اثر لختی توربینهای بادی با ثابت کنترلر و پشتیبانی کنترل اولیّه فرکانس نسبت مستقیم با دارد. این افزایش توان علاوه بر مقدار توان تحویلی توربینهای بادی قبل از بروز اغتشاش بار بوده و با اعمال سیگنال کنترلی جدید انرژی جنبشی موجود در جرم چرخان توربینها به این مقدار اضافه شده و مقدار جدیدی را اخذ می کند. لازم به ذکر است بخاطر جذب انرژی جنبشی موجود در توربینهای چرخان بادی جهت تزریق آن به شبکه، سرعت چرخش توربینها از سرعت بهینه شان کاهش مییابد. نرخ کاهش سرعت توربین بادی به تغییرات فرکانس و نرخ تغییرات آن وابسته است.
ذکر این نکته ضروری است، توان اکتیو اضافی DFIG، تنها در دوره ای گذرا در کنترل اولیّه فرکانس شرکت دارد. وقتی سیستم به حالت ماندگار جدیدی دست پیدا کرد که با حالت بهینه آن اختلاف دارد، نرخ تغییرات فرکانس توسط ثابت میراکنندگی بار و تنظیم دروپ سیستم تاثیر می پذیرد. کنترلر انتگرالگیر
شکل 3- 9 کنترلر پیشنهادی برای پشتیبانی فرکانس
حلقه ثانویه کنترل (AGC) سعی در از بین بردن خطای حالت ماندگار شبکه می کند و فرکانس شبکه و توان انتقالی خطوط را به مقدار نامی و از پیش مقرّر شده آن باز میگرداند. در نتیجه، سیگنال کنترلی اضافی ای که برای مبدل الکترونیک قدرت در نظر گرفته شده بود و به عنوان تابعی از تغییرات فرکانس و نرخ تغییرات فرکانس عمل میکرد(شکل 3-9 )، غیرفعّال شده و عملکرد نرمال DFIG پیگیری میگردد تا مجدّداً سرعت چرخش توربینهای بادی را به میزان بهینه آن باز گرداند و زمینه مشارکتهای بعدی را فراهم کند.
با توجّه به سابقه تحقیق مطرح شده در باب کنترل فرکانس سیستمهای تولید انرژی خورشیدی که در فصل پیش آمد، مشخّص شد، جایگزینی تولید خورشیدی به جای تولید متداول مستقیماً لختی شبکه را کاهش میدهد. علاوه بر آن با توجّه به نوسانات تابشی خورشید، توان استحصالی از انرژی خورشید ثابت نبوده و با تغییر شدّت تابش خورشید، تغییر میکند. خصوصیاتی که استحصال انرژی توسط سیستمهای خورشیدی به صورت MPPT به دنبال دارد، ویژگیهای مطلوبی برای بهرهبرداری از تولید خورشیدی در مقیاس بالا نیست. ورود یک چنین منبع کنترل نشدهای به شبکه، بار اضافی برای سیستمهای کنترل فرکانس به حساب میآید.
در این بخش ابتدا به چگونگی جذب انرژی خورشیدی توسط پانلهای خورشیدی و معادلات مربوطه بیان میشود. در ادامه استراتژی کنترلی مناسبی برای شرکت دادن تولید خورشیدی در کنترل اولیّه فرکانس بیان میشود. تاثیرات استفاده از یک چنین سیستم کنترلی بر روی سیستم قدرت مدل شده و ساختار کنترل فرکانس بار شبکه در حضور این کنترلر به روز میشود.
در اینجا به صورت مختصر خصوصیات و مدل ماژولهای خورشیدی بیان میشود [58]. ماژول خورشیدی، تجهیزی غیر خطی است که میتوان آنرا همانطور که در شکل 3-10 آمده به عنوان منبع جریان در نظر گرفت.
با صرفنظر از مقاومتهای سری داخلی ، میتوان معادلات متداول یک ماژول خورشیدی را به صورت بیان شده در رابطه 3-16 ذکر کرد:
(3-16) |
شکل 3- 10 مدار معادل ماژول خورشیدی [21]
که در آن و به ترتیب جریان و ولتاژ خروجی ماژول خروجی می باشند. جریان تولیدی تحت تابش خورشیدی، جریان اشباع معکوس، شارژ الکتریکی الکترون، ثابت بولتزمن، فاکتور ایدهآلی دیود، دمای ماژول خورشیدی (به کلوین)، تعداد سلولهای خورشیدی موازی و جریان ذاتی شاخه مقاومت موازی ماژول خورشیدی است. همانطور که در معادله 3-17 فرمول بندی شده، جریان اشباع ماژول خورشیدی با نوسانات دما تغییر میکند:
(3-17) | ||
(3-18) | ||
که در آن جریان اشباع در دمای مرجع ، انرژی باند خالی، ضریب تاثیر دمای جریان اتصال کوتاه ماژول خورشیدی است. مقدار جریان شاخههای موازی به صورت زیر حاصل میشود:
(3-19) |
که در آن تعداد سلولهای سری و مقاومت موازی داخلی ماژول خورشیدی است.
شکل 3-11 ساختار کلی ژنراتور خورشیدی متصل به شبکه را نشان می دهد.
شکل 3- 11 ژنراتور خورشیدی متصل به شبکه
با توجه مدلسازی که بیان شد، در یک تابش مشخصی از خورشید و یک دمای معین، پانلهای خورشیدی با توجه به ولتاژ نقطه کار خود توان جریان مشخصی را تولید می کند. این نقطه کار با توجه به ولتاژ ماژول خورشیدی حاصل می شود. این ولتاژ از طریق رفرنس ولتاژ واسط الکترونیک قدرت به این ادوات اعمال می شود. برای یک ماژول خورشیدی معادلات بیان شده در 3-16 الی 3-19، در نرم افزار Matlab/Simulink r2013a مدل شده و به ازاء تغییرات رفرنس ولتاژ ماژولهای خورشیدی، منحنیهای و به ازاء تابشهای مختلف خورشید برای دمای عادی محیط معادل با 300 درجه کلوین (27 درجه سانتیگراد)، در شکلهای 3-12و 3-13 رسم شده اند. از این نمودارهای اینطور استنباط میشود که آرایههای خورشیدی غیر خطیاند و نقطه کار آنها به شدّت با تغییر تابش خورشید و همچنین ولتاژ رفرنس تغییر میکند.
شکل 3- 12 منحنی V_I ماژول خورشیدی
شکل 3- 13 منحنی V_P ماژول خورشیدی
همانطور که بیان شد میتوان دینامیک سیستم قدرت متشکّل از چندین ژنراتور سنکرون را به فرم خطی شده زیر مدل کرد [2]:
(3-20) |
که در آن فرکانس سیستم در مبنای واحد، و به ترتیب توان مکانیکی و الکتریکی کل در مبنای واحد، ثابت لختی به ثانیه و عامل میراکننده در مبنای واحد است. به خاطر اینکه معمولاً ثابت زمانی بزرگی در ارتباط با دینامیک توان مکانیکی وجود دارد (نظیر دینامیک بویلر)، در چهارچوب زمانی کوتاه مدت لختی سیستم نقشی مهّم در تعیین حسّاسیت فرکانس سیستم نسبت به عدم تعادل میان تولید و مصرف دارد. از طرفی عامل میراکننده تعیین کننده قابلیّت سیستم در جذب عدم تعادل توان و کم کردن تغییرات حالت ماندگار فرکانس سیستم دارد.
ساختار اصلی تنظیمات دروپ مانند قبل ثابت است؛ افزایش ضریب نفوذ بادی، افزایشی در دروپ معادل (کاهشی در بهره معادل دروپ) را به همراه دارد. با داشتن ضریبی معادل با ، تنظیم دروپ به فرم بیان شده در معادله 3-21 تغییر می نماید:
(3-21) |
همانند تولید بادی، در حضور تولید خورشیدی با ضریب نفوذ در شبکه معادله تعادل توان 3-19 کماکان برقرار است. ولی از آنجا که تولید خورشیدی هیچ جرم چرخانی ندارد و انرژی ذخیره شده ای در خود ندارد، حضور تولید خورشیدی با ضریب نفوذ در شبکه منجر به کاهش لختی سیستم صورت معادله 3-22 میشود:
(3-22) |
در چنین شرایطی اگر تولید خورشیدی سهمی در توانایی تنظیم فرکانس نداشته باشد، تغییرات بار در شبکه منجر به تغییرات شدیدتری در فرکانس سیستم خواهد شد.
جهت فائق آمدن بر مشکلات نامطلوب ورود تولید سیستمهای خورشیدی، طرح کنترلی جدیدی برای شرکت دادن تولید خورشیدی در تنظیم فرکانس سیستم قدرت پیشنهاد شد [29]. در این طرح کنترلی، برای اینکه سیستم خورشیدی تنظیماتی مشابه تنظیم دروپی مشابه با ژنراتورهای سنکرون داشته باشد، یک گاورنر سرعت مجازی برای آن طراحی شده است. علاوه بر آن زمانی که کسری بار یا افزایش تابش شدیدی رخ داد، می بایست توان خروجی واحد خورشیدی سریعاً محدود گردد تا عدم تعادل توان تغییرات توان کمینه گردد. پس از یک تاخیر زمانی، سیستم خورشیدی میتواند مجدّداً به حالت کنترل دروپ خود باز گردد.
از مدل تک خطی سیستم خورشیدی متصل به شبکه که در شکل 3-11 نشان داده شده است، نیز میتوان برای نشان دادن طرح کنترلی استفاده شود. لازم به ذکر است در طرّاحی فعلی، از دینامیک سریع اندوکتانس داخلی اینورتر در مقایسه با دیگر اجزای سیستم صرفنظر شده است [59] .همانطور که در شکل 3-14 نشان داده شده است استراتژی کنترلی را میتوان در سه سطح بیان نمود:
شکل 3- 14 ساختار اصلی سیستم کنترلی
در سطح 1، یک کنترلر PWM مطابق حلقه دوگانه کنترلی مشغول بکار خواهد بود (جهت اطلاعات بیشتر به [21] مراجعه شود). حلقه خارجی ولتاژ آرایه خورشیدی و توان راکتیو آنرا کنترل میکند، در
حاصله بیان میشود.
در شبیه سازی حاضر، بنا بر این است که پاسخ دینامیکی سیستم قدرت تحت ضرایب مختلف نفوذ تولید بادی و با داشتن سطوح گوناگونی از پشتیبانی توان اکتیو از جانب DFIG بررسی شود. مدل سیستم قدرت مورد استفاده قرار گرفته در شبیه سازی در شکل2-8 نشان داده شده است. پارامترهای سیستم قدرت دو ناحیه ای حرارتی در جدول-1 در بخش ضمیمه آمده است. هنگامیکه اغتشاش باری سبب بروز افت فرکانس در ناحیه میشود، تولیدات سنتی و همچنین مزرعه ی بادی DFIG باید برای پشتیبانی فرکانس توان بیشتری را تأمین نمایند. از مدل خطی شده ی سیستم دو ناحیه ای حرارتی که در فصول قبل معرفی شد، به همراه مدل معرفی شده DFIG برای پشتیبانی توان اکتیو جهت نشان دادن قابلیّتهای رویکرد کنترلی عنوان شده تحت ضرایب نفوذ مختلف استفاده شده است. تنظیم سیستمهای دروپ و همچنین محاسبه ثابت لختی شبکه در حضور ضریب نفوذ مشخّصی از تولید بادی مطابق رابطههای 3-10 و 3-11 محاسبه میشود.
تولید بادی DFIG و پشتیبانی توان اکتیو تأمین شده از جانب آن را میتوان تحت چند حالت بررسی کرد:
DFIG با ضریب نفوذ مشخّص، هیچگونه پشتیبانی فرکانسی را تأمین نمیکند. در چنین شرایطی تمام توان مورد نیاز برای جبران افت فرکانس از ژنراتورهای سنکرون و تولید متداول حاصل میشود. اغتشاش باری معادل با 0.1 مبنای واحد در ناحیه ی 1 که مزرعه بادی در آن واقع شده، در ثانیه 5 شبیه سازی اتفاق میافتد. شکلهای 4-1 و 4-2 منحنیهای افت فرکانس در دو ناحیه برای ضریب نفوذ مختلف را نشان میدهد.
زمانی که DFIG پشتیبانی فرکانس را تأمین نمیکند، ضریب نفوذ بیشتر تولید بادی به سبب کاهش بیشتر در لختی سیستم منجر به افت بیشتر فرکانس خواهد شد. علاوه بر این در چنین شرایطی با افزایش ضریب نفوذ و در نتیجه اغتشاش فرکانسی حاد تر، توان بیشتری از طریق تولید متداول تأمین میشود. شکلهای4-3 تا 4-5 تغییر توان ژنراتورهای ناحیه 1 و 2 و همچنین توان انتقالی خط ارتباطی بین ناحیه را نشان میدهد.
شکل 4- 1تغییرات فرکانس ناحیه 1 در حضور سطوح مختلف تولید بادی در سیستم قدرت
شکل 4- 2 تغییرات فرکانس ناحیه 2 در حضور سطوح مختلف تولید بادی در سیستم قدرت
شکل 4- 3 تغییر توان ژنراتور ناحیه 1
شکل 4- 4 تغییر توان ژنراتور ناحیه 2
شکل 4- 5 تغییرات توان انتقالی خط ارتباطی بین ناحیهای
علاوه بر پشتیبانی فرکانسی که تولیدات متداول انجام میدهند، DFIGs نیز می توانند در کنترل فرکانس مشارکت داشته باشند(شکل 3-9). در شکلهای 4-6 الی 4-8 پاسخ دینامیکی سیستم قدرت شامل تغییرات فرکانس نواحی و تغییرات توان خط واسط زمانیکه DFIG در کنترل فرکانس مشارکت دارد و نیز زمانی که DFIG پشتیبانی فرکانسی تأمین نمیکند و همچنین پاسخ شبکه بدون حضور هیچگونه تولید تجدیدپذیر (پاسخ پایه) رسم شده و با یکدیگر مقایسه میشوند. در شبیه سازی توان اضافی تأمینی برای پشتیبانی فرکانس معادل با 0.05 مبنای واحد (بر پایه توان نامی مزرعه بادی) به رفرنس توان افزوده شده است. فرض شده است سرعت باد در سراسر مزرعه بادی یکنواخت بوده و معادل با 9.5 باشد و در طول دوره شبیه سازی ثابت باقی ماند. در چنین شرایطی مدت زمانی که طول می کشد سرعت چرخش روتور توربین بادی به مرز 0.7 مبنای واحد (حداقل سرعت) برسد معادل با 58 ثانیه میباشد.
ضریب نفوذ تولید بادی در ناحیه 20% در نظر گرفته شده است. همانطور که مشخّص است در حضور تولید بادی DFIG و بدون پشتیبانی فرکانس، افت فرکانس نسبت به پاسخ پایه بیشتر است. در حالتی که DFIG در پشتیبانی فرکانس مشارکت دارد، شبکه پاسخ نسبتاً بهتری دریافت میکند.
شکل 4- 6 تغییرات فرکانس ناحیه 1 برای حالتهای در نظر گرفته شده
شکل 4- 7 تغییرات فرکانس ناحیه 2 برای حالتهای در نظر گرفته شده
شکل 4- 8 تغییرات توان انتقالی خطوط
با بهره گرفتن از تابع پشتیبانی کنترل فرکانس پیشنهادی علاوه بر توان مشخّصی که قبل از بروز اغتشاش DFIG برای شبکه تأمین مینمود، تغییر توانی موقّت متناسب با تغییرات فرکانس و همچنین نرخ تغییرات فرکانس جهش افزایش موقّت لختی و ظرفیت تنظیم فرکانس شبکه حاصل میشود. با فراهم آوردن این توان اضافی، سرعت روتور کاهش مییابد و انرژی جنبشی بیشتری را به شبکه تزریق نموده که منجر به جبران سازی بهتر اغتشاش وارده به سیستم میشود. در ضریب نفوذ تولید بادی در شبکه ضرب میشود تا از توان مبنای مزرعه بادی به مبنای ناحیه تبدیل شود. در ادامه با وارد عمل شدن انتگرالگیرهای کنترل ثانویه تغییرات فرکانس رفتهرفته کاهش یافته و تقریبا به صفر میرسد. در نتیجه تقاضای توان اضافی اکتیو از بین میرود و توربین بادی مجدّداً به وضعیت کارکرد معمولی خود وارد شده و سعی در بازیابی سرعت بهینه خود تحت دارد.
شکلهای 4-9 و 4-10 توان خروجی ژنراتورهای سنکرون در دنبال کردن الگوی بار را در حالاتی که تولید بادی وجود ندارد، ضریب نفوذ DFIG 20% و پشتیبانی فرکانس وجود ندارد و در زمانیکه پشتیبانی فرکانس برقرار هست را با پاسخ پایه مقایسه میکند. طبیعتاً زمانی که تابع پشتیبانی فرکانس در DFIG فعّال میشود، علاوه بر افزایش توانایی کنترل فرکانس شبکه با کمتر شدن میزان تغییرات توان مکانیکی توربین واحدهای حرارتی، فشار کمتری بر تجهیزات تولید توان متداول نیز وارد میآید.
در نیروگاههای بخار حجم قابل توجّهی از بخار در محفظه بخار و باز گرمکن، تأخیری در زمان لازم جهت تغییر توان مکانیکی به وجود می آورد. به همین دلیل واکنش سریع توربینهای بادی DFIG در تأمین توان اکتیو اضافی و موقّت برای شبکه، موقعیت خوبی برای کمک به سیستم قدرت در جهت کاهش شدّت افت اولیّه فرکانس پدید می آورد.
شکلهای 4-11 تا 4-13 پاسخ فرکانسی دو ناحیه و تغییر توان خط انتقالی هنگامیکه مزرعه بادی DFIG پشتیبانی توان اکتیو بیشتری برای شبکه تأمین می کند را نمایش میدهد. همانطور که از شکلها استنباط میشود با در نظر گرفتن پشتیبانی توان اکتیو بالاتری از سوی DFIG و مزرعه بادی، حضور موثرتر تولید بادی DFIG در کنترل فرکانس اولیّه نیز تضمین میشود (ضریب نفوذ تولید بادی 20% می باشد).
شکل 4- 9 تغییرات توان خروجی ژنراتور سنکرون ناحیه 1
شکل 4- 10 تغییرات توان خروجی ژنراتور سنکرون ناحیه 2
شکل 4- 11 تغییرات فرکانس ناحیه 1
شکل 4- 12 تغییرات فرکانس ناحیه 2
شکل 4- 13 تغییرات توان انتقالی بین ناحیه 1 و 2
برای نشان دادن طرح پیشنهادی کنترلی، مدل سیستم دو ناحیه ای قدرت به کار رفته در بخش قبل مجدّداً استفاده میشود. ساختار پیشنهادی برای کنترل اولیّه فرکانس سیستم خورشیدی را میتوان در سه بخش مدل کرد. ابتدا یک بهره ثابت که ثابت تنظیم دروپ میباشد، تغییرات فرکانس ناحیه را دریافت نموده و متناسب با ضریب تقویت سیگنال تغییرات فرکانس و ثابت دروپ سیگنال کنترلی جدیدی که مشخّص کننده تغییرات رفرنس توان برای مشارکت در کنترل فرکانس است را به مبدل الکترونیک قدرت اعمال میکند. همانطور که ذکر شد، از آنجا که مبدل الکترونیک قدرت دینامیک نسبتاً سریعی دارد از دینامیک آن در مقابل باقی ادوات صرفنظر شده است. در ادامه تغییر توان مزرعه خورشیدی در ضریب نفوذ سیستم خورشیدی در شبکه ضرب شده تا از توان مبنای واحد سیستم خورشیدی به توان مبنای ناحیه، تبدیل گردد. در انتها این تغییر توان سیستم خورشیدی که در پی بروز تغییرات فرکانس در شبکه بوجود آمده بود، به شبکه تزریق می گردد.
گرچه با در نظر داشتن یک محدود کننده برای تغییر تولید سیستم خورشیدی میتوان سقف تولید را در میزان محدود کرد، اما در این مطالعه صرفاً بنا بر نشان دادن قابلیّت مشارکت مزرعه خورشیدی در کنترل فرکانس شبکه گذارده شده است. ضریب نفوذ تولید خورشیدی معادل 10% توان نامی و تنظیم دروپ سیستم خورشیدی در نظر گرفته شده است. همچنین میزان تابش خورشید در حدی در نظر گرفته شده که تغییر بار اعمالی به سیستم و افت فرکانس ناشی از آن، منجر به اشباع شدن تولید خورشیدی نگردد.
با در نظر گرفتن سیستم کنترلی دروپ شکل (3-17) برای مزرعه خورشیدی شبیه سازی انجام گرفت. در این قسمت سیستم قدرت دو ناحیه ای حرارتی که در بخش قبل استفاده شده، در نظر گرفته شد. مزرعه خورشیدی در ناحیه دوم واقع شده و اغتشاشی باری معادل با 0.1 در مبنای واحد ناحیه به ناحیه 2 اعمال شده است. در نتیجه انحراف فرکانس در شبکه بوجود میآید. جهت از بین بردن این انحرافات، علاوه بر پشتیبانی فرکانسی که تولید متداول تأمین میکند، مزرعه خورشیدی نیز در کنترل اولیّه فرکانس شرکت دارد. سیستم کنترلی دروپ واحد خورشیدی تغییرات فرکانس را در اندازه گیری کرده و متناسب با تنظیم دروپ تغییر توان خروجی واحد را مشخّص میکند این سیگنال کنترلی که حاوی میزان تغییرات توان است، به الگوریتم تعیین سطح جدید رفرنس ولتاژ برای کارکرد مبدل الکترونیک قدرت اعمال میشود. در نتیجه متناسب با تغییر رفرنس ولتاژ، خروجی مزرعه خورشیدی تغییر میکند.
شکلهای 4-14 الی 4-16 به ترتیب پاسخ فرکانسی ناحیه 1 و 2 و همچنین تغییرات توان انتقالی خط ارتباطی را در سه حالت نشان میدهد. حالت اول مربوط به زمانی است که در شبکه تولید خورشیدی وارد نشده و اغتشاش بار اعمال میشود (پاسخ پایه). حالت دوم زمانی است که تولید خورشیدی با ضریب نفوذ 10% در ناحیه دوم مشغول تولید توان میباشد. حالت سوم حالتی است که مزرعه خورشیدی پشتیبانی فرکانسی نیز برای شبکه به همراه دارد.
در پی بروز انحراف فرکانس سیستم گاورنر سرعت تولید متداول، خروجی ژنراتور سنکرون را تغییر میدهد. در شکلهای 4-17 و 4-18 تغییرات ژنراتورهای واقع در ناحیه 1 و 2 در کنار الگوی بار در سه حالت بیان شده فوق نشان داده شده است.
شکل 4- 14 تغییرات فرکانس ناحیه 1 برای حالتهای در نظر گرفته شده
شکل 4- 15تغییرات فرکانس ناحیه 2 برای حالتهای در نظر گرفته شده
شکل 4- 16تغییرات توان انتقالی خطوط برای موارد در نظر گرفته شده
شکل 4- 17تغییرات توان خروجی ژنراتور سنکرون ناحیه 1
شکل 4- 18تغییرات توان خروجی ژنراتور سنکرون ناحیه 2
نتایج نشان میدهد که با به کار بردن سیستم کنترلی دروپ برای واحد خورشیدی ظرفیت جدیدی برای حضور مزارع خورشیدی در کنترل فرکانس شبکه فراهم شده است.
در این بخش شبیه سازی تاثیرات استفاده همزمان از تولیدات انرژی تجدیدپذیر در دو ناحیه مورد کنکاش قرار میگیرد. مزرعه بادی با ضریب نفوذ 20% در ناحیه 1 و مزرعه خورشیدی با ضریب نفوذ 10% در ناحیه دوم قرار دارند. برای نشان دادن قابلیّت کنترل فرکانس شبکه در حضور منابع انرژی تجدیدپذیر، وقوع افزایش بار پله ای معادل با 0.1 توان مبنا در هر دو ناحیه در ثانیه 5 شبیه سازی، در نظر گرفته شد.
نتایج حاصله کما فی السابق طی سه حالت بیان شده بررسی می شوند. در شکلهای 4-19 تا 4-21 پاسخ فرکانسی ناحیه 1 و 2 و تغییر توان خط انتقالی نشان داده شده است. در پی تغییرات فرکانس در شبکه، مزرعه بادی DFIG و همچنین مزرعه خورشیدی در کنترل فرکانس
شبکه شرکت دارند. در نتیجه بخشی از توان لازم برای برقرار مجدّد تعادل تولید و مصرف، توسط منابع تجدیدپذیر شبکه تأمین گشته شکل4-21 و از طرفی همانطور که شکلهای 4-22 و 4-23 نشان میدهد، فشار مکانیکی وارده به توربین ژنراتورهای سنکرون برای جبرانسازی بار نیز کاهش بیشتری نسبت قبل نشان میدهد.
وقتی درخواست توان اکتیو اضافی معادل با 0.05 مبنای واحد (بر پایه توان مزرعه بادی) برقرار است به این معنی است که سقف مجاز برداشت از مزرعه بادی نهایتاً میتواند 0.05 مبنای واحد قرار گیرد. این میزان در ضریب نفوذ ناحیه ضریب شده و نهایتاً میزان توان اکتیوی که متناسب با کنترلر پیشنهادی به شبکه تزریق شده است را تعیین میکند. علاوه بر این متناسب با کنترل دروپی که برای مزرعه خورشیدی معیّن شده بود، توان خروجی سیستم خورشیدی نیز تغییر می کند. این تغییرات توان منابع انرژی تجدیدپذیر هنگام جبرانسازی افزایش بار و مشارکت در کنترل فرکانس، در شکل4-24 نشان داده شده است.
شکل 4- 19تغییرات فرکانس ناحیه 1 برای حالتهای در نظر گرفته شده
شکل 4- 20 تغییرات فرکانس ناحیه 2 برای حالتهای در نظر گرفته شده
شکل 4- 21تغییرات توان انتقالی خط ارتباطی
شکل 4- 22تغییرات توان خروجی ژنراتور سنکرون ناحیه 1
شکل 4- 23تغییرات توان خروجی ژنراتور سنکرون ناحیه 2
شکل 4- 24 تغییرات توان خروجی منابع تجدیدپذیر با بهره گرفتن از برنامههای کنترلی پیشنهادی
همانطور که ذکر شد، با توجّه به نوسان توان و طبیعت غیر قابل پیش بینی تولید توان بادی بهرهبرداران شبکه ترجیح می دهند برای افزایش قابلیّت تنظیم فرکانس شبکه و جبران کسری تولید احتمالی و یا جذب توان، از ذخیرهسازها در کنار تولید بادی جهت نرم کردن توان خروجی بادی استفاده کنند. در همین راستا اثر ورود واحد ذخیرهساز انرژی باتری BES به سیستم قدرت مورد بررسی قرار میگیرد. علاوه بر استفاده از BES چند حالت برای استفاده از باتری در شبکه با ضریب نفوذ مختلف تولید باد و خورشید در دو ناحیه مطرح میشود. با بهره گرفتن از تنظیمات هر حالت پاسخ شبکه ثبت و ضبط شده و با توجّه تابع هدف یا شایستگی مناسبی مورد سنجش قرار می گیرند. در اینجا تابع شایستگی می تواند سیگنال خطای متعارفی نظیر IAE، ITAE، ITSE و ISE انتخاب شود. تجربه نشان داده است برای کمینه کردن مقادیر خطا با کمترین دامنه در کم ترین زمان سیگنال خطای ITSE می تواند موفق تر ظاهر شود [69].
فرض برینست که ظرفیت ذخیره ساز در دسترس معادل با 0.1 توان مبنا باشد.این مقدار می تواند در کنار تولید بادی، خورشیدی و یا متناسب با ضریب نفوذ تولیدات تجدیدپذیر در دو ناحیه نصب شود. برای نشان دادن اثر افزایش ضریب نفوذ تولیدات تجدیدپذیر با استراتژی های کنترلی پیشنهادی بر پایداری فرکانسی شبکه ترکیبی نهایی، سناریوهای مورد بررسی قرار گرفتند و مقدار تابع برازندگی متناسب با آنها در جدول 4-1 محاسبه شده است:
جدول 4- 1سناریوهای باتری در شبکه و مقدار شایستگی متناسب با ضریب نفوذ منابع و باتری
سناریو | ض. ن. تولید بادی | ض. ن. تولید خورشیدی | باتری تماماً در ناحیه تولید بادی | باتری تماماً در ناحیه تولید خورشیدی | تقسیم ظرفیت ذخیره ساز به نسبت ضریب نقوذ در دو ناحیه |
1 | 0.1 | 0 | 0.315124 | ||
2 | 0.2 | 0 | 0.323752 | ||
3 | 0 | 0.1 | 0.292224 | ||
4 | 0 | 0.2 | 0.282575 | ||
5 | 0.1 | 0.1 | 0.276772 | ||
6 | 0.1 | 0.2 | 0.267122 | ||
7 | 0.2 | 0.1 | 0.285383 | ||
8 | 0.2 | 0.2 | 0.275714 |
جدول 4-1 نشان می دهد سناریو شماره 4 که در آن فقط تولید بادی در ناحیه 2 وجود دارد و تمام ظرفیت ذخیرهساز در همین ناحیه نصب شده باشد، دارای کمترین میزان سیگنال خطای است. با توجه به ورود همزمان تولیدات بادی و خورشیدی به شبکه، سناریوی 6 نسبت به باقی حالات از پاسخ دینامیکی نسبتاً بهتری برخوردار است. با توجه به نتایج جدول 4-1 اینطور استنباط می شود با افزایش ضریب نفوذ بادی در حضور طرح کنترلی پیشنهادی پاسخ دینامیکی وضعیت نسبتا حاد تری پیدا می کند. این در حالیست که افزایش ضریب نفوذ خورشیدی و کنترل آن بوسیله سیستم دروپ نه تنها باعث کاهش ظرفیت تنظیم فرکانس نخواهد شد که موجب افزایش ظرفیت تنظیم فرکانس نیز شده است. با مقایسه سناریو های 5 و 8 نیز نتایج مشابهی به دست می آید.
همانطور که عنوان شد، پس از بروز انحرافی در بار، برای آنکه فرکانس شبکه بدون داشتن انحراف ماندگاری به مقدار نامی خود بازگردد، حلقه کنترل فرکانس ثانویه میبایست با بهرههایی بهینه، پاسخگوی این نیاز باشند. به عبارت دیگر هدف در اینجا کم کردن تغییرات فرکانس و توان انتقالی خطوط در کمترین زمان ممکن است. علاوه بر این درین مرحله، میزان توان ذخیره ساز نصب شده در هر ناحیه و نیز ضریب نفوذ تولیدات بادی و خورشیدی جهت داشتن پاسخ دینامیکی بهتر وارد بهینه سازی می گردد. مطمئناً با داشتن خصوصیات فوق پاسخ شبکه نسبت به باقی حالات در نظر گرفته شده وضعیت بهتری خواهد داشت.
الگوریتم PSO نسبت به تنظیمات اولیّه حسّاس بوده و پس از چند بار اجرای برنامه مقادیر برای تنظیمات کنترلی الگوریتم انتخاب شد. این مقادیر در جدول-2 در بخش ضمیمه آمده است. با نوشتن کدهای لازم جهت انجام شبیه سازی در نرم افزار Matlab/Simulink r20103a و مرتبط ساختن فایل سیمولینک به بخش محاسباتی الگوریتم شبیه سازی صورت می پذیرد. لازم به ذکر است که مجموع توان ذخیره ساز در دو ناحیه با توجه به مقدار تعیین شده 0.1 توان مبنا فرض می گردد. برای بهینه سازی، سیگنال کنترلی جدیدی ارائه شده که متناسب با قیود حاکم در آن پاسخ بهینه سازی به فرم مطلوب تر همگرا گردد. بدین صورت می توان مدلسازی حل مسئله را به فرم زیر میتوان بیان کرد:
4-1 |
به صورتی که
4-2 | |
4-3 | |
4-4 |
در تابع هدف جدید جهت از بین بردن انحراف
در اقتصاد پر چالش کنونی با فشارهای فزاینده ی محیطی و منابع خارجی محدود، دارایی ها و بدهی های جاری بنگاه های اقتصادی از اهمیت زیادی برخوردار است و مدیریت بهینه ی بنگاه ها در این موارد می تواند به عنوان یک مزیت رقابتی برای آن ها محسوب شود. شرکت ها می توانند سطح بهینه ای از موجودی ها را دارا باشند که باعث بیشینه شدن ارزش آن ها می شود. به عبارتی می توان گفت میزان نگهداری موجودی ها در ارزش آفرینی شرکت ها موثر است(کاکاعلی و همکاران، 1390).
موجودی مواد و کالا بخش مهمی از دارایی های بنگاه های اقتصادی را تشکیل می دهد. بنابراین نحوه ارزشیابی و ارائه آن در صورت های مالی تاثیر با اهمیتی در تعیین وضعیت مالی و نتایج عملیاتی واحد تجاری دارد. به عبارتی موجودی های کالا قسمت اعظمی از سرمایه گذاری ها و مصارف منابع شرکت ها را تشکیل داده و از نظر مبلغ بسیار با اهمیت می باشد. (نمازی و همکاران، 1391). در همین راستا حسابداری موجودی مواد و کالا دو هدف اصلی را دنبال می کند که عبارتند از:
1-کمک به محاسبه سود خالص از طریق تطابق هزینه های مربوط با درآمدها
2-محاسبه موجودی های مواد و کالا به عنوان یکی از منابع اقتصادی برای انعکاس در ترازنامه
برای حصول این اهداف، شناسایی و اندازه گیری صحیح موجودی مواد و کالا از ضروریات یک سازمان است، چون مهمترین دارایی های یک واحد تجاری می باشد.
چنانچه کالای سفارشی مشتریان به همان شکل و با همان کیفیت درخواست شده موجود نباشد، فروش و مشتری ممکن است از بین برود. از این رو یکی از مسئولیت های مدیریت واحدهای تولیدی و تجاری برنامه ریزی و اعمال کنترل صحیح نسبت به موجودی مواد و کالا است و یکی از پیش نیاز های کنترل موجودی مواد و کالا، وجود یک سیستم حسابداری دقیق و مطمئن برای بهنگام کردن اطلاعات و مدارک مربوط به موجودی های مواد و کالا و تهیه اطلاعات مورد نیاز مدیریت است(عظیمی، 1388).
برخی ازمحققان، معتقدند دارایی های جاری که از مجموع حساب های دریافتنی، سرمایه گذاری های کوتاه مدت(وجه نقد و معادل جه نقد)، موجودی مواد و کالا و اقلام تعهدی کوتاه مدت تشکیل شده است، برای شرکت همچون سپری در مقابل ریسک و عدم اطمینان هستند(گربر،1948; ماینز،1996; خوئری، 1999 و کات، 1999 ).
بلیندر و مکینی(1991)، معتقدند که مدیریت موجودی کالا به روش های گوناگون، بر عملکرد شرکت ها تاثیر گذار است. آنان همچنین، بیان کردند که از طریق نگهداری موجودی کالا، شرکت ها می توانند برنامه ریزی تولید را بهبود بخشیده، هزینه های کمبود و یا موجودی کالا را به حداقل برسانند و هزینه های خرید را از طریق خریدهای عمده و سوداگری در قیمت معاملات به میزان قابل توجهی کاهش دهند. آن ها بیان می کنند که در این میان نباید هزینه های نگهداری از قبیل هزینه های فرصت، هزینه های مکان، هزینه های جابجایی، منسوخ شدن، بیمه، ضایعات و هزینه هایی از این دست را نادیده گرفت.
حاکمیت شرکتی مبحثی است که بر موضوع راهبرد شرکت ها و حقوق سهامداران تأکید داشته و نقش آن کاهش تضاد بین منافع سهامداران و مدیران است. حاکمیت شرکتی عاملی است که انتظار می رود بر بهبود کیفیت اطلاعات افشا شده توسط شرکت ها، از جمله اطلاعات مربوط به موجودی و نحوه ی مدیریت آن ها تاثیر داشته باشد و ابزاری را برای پیش بینی حركت و مسیر آتی شرکت برای استفاده کنندگان بالفعل و بالقوه فراهم کند.
نقش شرکت های بزرگ امروزی در ساختار اقتصادی کشورها بر کسی پوشیده نیست. امروزه این شرکت ها به عنوان پایه های اصلی اقتصاد کشورها، حجم زیادی از منابع اقتصادی(نظیر نیروی کار، مواد اولیه، نیروی کار مدیریتی، سرمایه و …) را به مصرف می رسانند و در مقابل با توجه به حجم تولید و فروش، نقشی بسیار مهم را در توسعه و پیشرفت اقتصادی کشورها بر عهده دارند. به همین دلیل بحث درباره شرکت و موارد مربوط به آن مانند نظریه شرکتی، عملکرد شرکت ها، تفکیک مالکیت و کنترل شرکت ها و نظایر آن مورد توجه نظریه پردازان و محققان علم اقتصاد و کلیه شاخه های علوم کاربردی قرار گرفته، تحقیقات فراوانی در این راستا انجام گرفته است، به ویژه در چند دهه اخیر اغلب نظریه های دوران کلاسیک شرکتی مورد بازبینی قرار گرفته و نظریه های نوینی چون نظریه نمایندگی ارائه شده است(تقی خواه، 1392).
در این میان، سهامداران نهادی به عنوان گروهی كه ابزارهای نظارتی موثری در دست دارند؛ می توانند بطور بالقوه بر راهبردهای شركت ها تاثیرگذار باشند. از آنجایی که سهامداران نهادی، دارای یک دید بلندمدت در سرمایه گذاری هستند؛ ممکن است خود را درگیر فعالیت های اصلاحی در راستای بازدهی های کوتاه مدت نکنند. از طرفی، وجود سهامداران نهادی، بدلیل نقشی که در کاهش تقارن اطلاعاتی دارند؛ ضروری است و از طرف دیگر، هزینه های بالای نظارت و مداخله در امور شرکت، باعث می شود که این گروه از سهامداران، انگیزه زیادی برای درگیر شدن در مسایل عملیاتی و روزمره شرکت را نداشته باشند. در عوض، سهامداران نهادی سعی می کنند که در مسائل بلندمدت و مدیریت بحران شرکت ها، مداخله کنند(باینبریدگ، 2008). چنین مداخله ای مبتنی بر نقش فعال سهامداران نهادی در کنترل انگیزه های منفعت جویانه مدیران، قابل توجه می باشد. زیراکه مدیران کنترل موثری بر دارایی های شرکت ها دارند و از این رو، نظارت بر تصمیمات مالی آن ها و تعیین برخی از راهبرد های اساسی در شرکت از جانب هیات حاکمه، امری است که بطور بالقوه به حفظ منافع سهامداران کمک می کند.
1-2- بیان مسئله
در اواخر دهه ی 40 و ابتدای دهه 50، همچنان که اقتصاد در حال بازگشت به وضعیت عادی خود پس از جنگ جهانی دوم بود، یک کاهش سریع در ذخایر موجودی سازمان ها در حال پدید آمدن شد، از آن زمان تاکنون همواره یک کاهش آرام که ما از آن به عنوان مشخصه ی بهبود مدیریت موجودی نام می بریم، در ذخایر موجودی مشهود بوده است البته استثنائاتی نیز وجود داشته که از جمله می توان به تغییر ناگهانی در اوایل دهه 70 که ناشی از افزایش سریع قیمت نفت و بحرانی که به تبع آن در اقتصاد پدید آمده بود اشاره کرد. این موضوع به عنوان یک نوسان کوتاه مدت در این روند کاهش تلقی می گردد. این کاهش یکنواخت به طور واضح تداعی کننده بهبود در مدیریت موجودی بود، اما عوامل مهم دیگری هم در این موضوع دخیل بودند از جمله، تغییر در ساختار صنعت، حرکت به سمت خدمت دهی، رقابت بین المللی، دوره های اقتصاد، تورم و تغییر در تولید ناخالص داخلی. اما سوالی که در میان به ذهن خطور می کند این است که دلایل نگهداری موجودی در شرکت ها چیست؟(عظیمی، 1388).
تحقیقات گذشته دلایل مختلفی را عنوان نموده اند که عبارتند از:
1-نگهداری موجودی در شرکت سازمان را قادر می سازد تا به مقیاس اقتصادی دست یابد.
2-عرضه و تقاضا را متعادل می سازد.
3-امکان محافظت از سازمان در برابر عدم قطعیت در تقاضا و چرخه سفارش را فراهم می آورد.
4- در زنجیره تامین، به عنوان یک محافظ در مقابل موارد بحرانی عمل می کند.
5- به عنوان یک ضربه گیر مابین بخش های مختلف زنجیره تامین عمل می کند.
6-تقاضاهای بیشتر از انتظار یا در زمان های ناخواسته را مجاز می داند.
7-تحویل هایی را که با تاخیر مواجه شده اند را پوشش می دهد.
8-مزیت تخفیف روی سفارشات زیاد را به همراه دارد.
9- امکان خرید اقلام در زمانی که قیمت پایین دارند و انتظار می رود با افزایش قیمت مواجه شوند را فراهم می آورد.
10-امکان عملیات فصلی را فراهم می آورد.
11-هزینه های حمل و نقل را کاهش می دهد.
12-شرایط اضطراری را پوشش می دهد.
13-در زمانی که تورم بالاست می تواند برای شرکت ها سودمند واقع شود.
با توجه به دلایلی که ذکر نمودیم هر سازمان و شرکتی خواستار نگهداری سطح مناسبی از موجودی در شرکت خود است. اما باید متذکر شد که مدیریت بهینه ی این موجود ها خود مسئله ای مهم و در خور توجه است، بنابراین هر شرکتی که موجودی نگهداری می کند به فکر مدیریت آن نیز می افتد.
اهداف شرکت ها از مدیریت موجودی را می توان به صورت زیر برشمرد:
شایان ذکر است که نگهداری موجودی ها در شرکت، هزینه ای را نیز برای شرکت به همراه دارد بنابراین ایجاد تعادل بین هزینه های نگهداری موجودی ها در شرکت و منافع حاصل از نگهداری آن ها نیازمند رفتار مطلوب مدیران شرکت است. حال مسئله این است که آیا مدیران در مدیریت بهینه ی موجودی ها بیشترین تلاش خود را خواهند کرد؟ آیا به حداکثر سازی ثروت سهامدارن می اندیشند؟آیا نوع مالکیت، میزان تمرکز مالکیت و ترکیب هیئت مدیره می تواند بر نحوه ی مدیریت موجودی ها تاثیر گذار باشد؟
بنابراین در این مطالعه، هدف اصلی بررسی تاثیر عوامل حاکمیت شرکتی بر مدیریت موجودی شركت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است و از آن جهت دارای اهمیت است كه به سرمایه گذاران و سایر تصمیم گیرندگان نشان می دهد كه متفاوت بودن نوع مالكیت و ترکیب هیئت مدیره به واسطه نقشی كه می تواند در نظارت و كنترل مدیریت و كاهش هزینه های نمایندگی داشته باشد، باید در تصمیمات سرمایه گذاری و مالی مورد توجه قرار گیرد.
در این راستا سؤال مطرح این است كه: آیا مکانیزم های حاکمیت شرکتی بر مدیریت موجودی تاثیر گذار است؟ به عبارت دیگر نوع مالکیت و هیئت مدیره شرکت ها چه تاثیری بر مدیریت موجودی دارد و سیاست مدیران در میزان سطح نگهداری موجودی ها، چگونه خواهد بود؟ با دستیابی به پاسخ این سوال ها، می توان کیفیت اطلاعات مالی را بهبود بخشید و به سرمایه گذاران بالفعل و بالقوه در اخذ تصمیم های مناسب و بهینه کمک نمود. نتایج این تحقیق می تواند به ما کمک کند تا به این درک برسیم که آیا برای دستیابی به بازاری کاراتر لازم است که تغییراتی در ساختار مالکیت و ترکیب هیئت مدیره شرکت ها ایجاد کنیم و یا حتی محدودیت هایی را برای سرمایه گذاری طبقات خاصی از سهامداران در نظر بگیریم؟
1-3- ضرورت و اهمیت تحقیق
مدیریت موجودی یکی از بخش هایی است که در ساختار مدیریتی سازمان نقش حیاتی ایفا می کند بنابراین ضرورت دارد که با انجام پژوهش حاضر شواهدی به دست آید تا مسائل فراروی مدیران مورد بررسی قرار گیرد همچنین تعمق در مورد نکات زیر، اهمیت موضوع را برجسته می کند(الساید و اهبا، 2013).
در حال حاضر وضعیت نقدینگی شرکت ها در کشور ایران در شرایط نامناسبی قرار دارد و اکثر شرکت های ایرانی به علت موقعیت تورمی که در کشور حاکم است ترجیح می دهند وجه نقد خود را به دارایی های دیگر تبدیل کنند، یکی از این دارایی ها موجودی مواد و کالا است. بنابراین وظیفه ی مهم و خطیر مدیران در نحوه ی نگهداری و استفاده از موجودی ها بیش از پیش پر رنگ تر خواهد شد. مطلب مهمی که باید ذکر نمود میزان تاثیر و نقش نوع مالکیت سهامداران، میزان تمرکز آن ها و ترکیب هیئت مدیره در تصمیمات و سیاست های مدیران است.
بنابراین در شرایط کنونی اقتصاد کشورمان، بررسی عواملی که بر سیاست های مدیریت موجودی شرکت تاثیر گذار است کار شایسته ای می باشد چراکه امید است نتایج این پژوهش محرکی برای داشتن اقتصادی پویا و فعال باشد.
1-4-اهداف تحقیق
1-4-1- هدف اصلی: تعیین روابط بین حاکمیت شرکتی با مدیریت موجودی کالا
1-1-4-1- هدف فرعی اول: تعیین رابطه ی بین ساختار مالکیت و مدیریت موجودی کالا
1-1-4-2- هدف فرعی دوم: تعیین رابطه ی بین ساختار هیئت مدیره و مدیریت موجودی کالا
گفتنی است که ساختار مالکیت از دو بعد مالکیت نهادی و تمرکز مالکیت و ساختار هیئت مدیره از دو منظر اندازه هیئت مدیره و دوگانگی وظیفه مدیرعامل مورد بحث و بررسی قرار می گیرد(الساید و واهبا، 2013).
بنابراین سوالات تحقیق به صورت زیر طراحی می گردد.
1-5- سوالات تحقیق
1-5-1- سوال اصلی: آیا بین حاکمیت شرکتی و مدیریت موجودی کالا رابطه وجود دارد؟
1-5-1-1- سوال اصلی اول:آیا بین مالکیت نهادی و مدیریت موجودی کالا رابطه ی معناداری وجود دارد؟
1-5-1-2- سوال اصلی دوم: آیا تمرکز مالکیت، دوگانگی وظیفه مدیرعامل و اندازه هیئت مدیره بر ارتباط بین مالکیت نهادی با مدیریت موجودی کالا در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تاثیرگذار است؟
1-5-1-2-1-سوال اصلی دوم-فرعی اول:آیا تمرکز مالکیت بر ارتباط بین مالکیت نهادی با مدیریت موجودی کالا در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تاثیرگذار است؟
1-5-1-2-2- سوال اصلی دوم-فرعی دوم: آیا دوگانگی وظیفه مدیرعامل بر ارتباط بین مالکیت نهادی با مدیریت موجودی کالا در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تاثیرگذار است؟
1-5-1-2-3- سوال اصلی دوم-فرعی سوم:آیا اندازه هیئت مدیره بر ارتباط بین مالکیت نهادی با مدیریت موجودی کالا در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تاثیرگذار است؟
1-6- فرضیات تحقیق
1-6-1- فرضیه اول: بین مالکیت نهادی با مدیریت موجودی کالا در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه معناداری وجود دارد.
1-6-2- فرضیه دوم: تمرکز مالکیت، دوگانگی وظیفه مدیرعامل و اندازه هیئت مدیره بر ارتباط بین مالکیت نهادی با مدیریت موجودی کالا در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران اثر تعدیل کننده دارد.
1-6-2-1- فرضیه دوم-فرعی اول: دوگانگی وظیفه مدیرعامل بر ارتباط بین مالکیت نهادی با مدیریت موجودی کالا در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران اثر تعدیل کننده دارد.
1-6-2-2- فرضیه دوم- فرعی دوم: دوگانگی وظیفه مدیرعامل بر ارتباط بین مالکیت نهادی با مدیریت موجودی کالا در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران اثر تعدیل کننده دارد.
1-6-2-3- فرضیه دوم-فرعی سوم: اندازه هیئت مدیره بر ارتباط بین مالکیت نهادی با مدیریت موجودی کالا در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران اثر تعدیل کننده دارد.
1-7-روش کلی تحقیق
در این تحقیق داده های مورد نظر از طریق صورت های مالی و یادداشت های مربوط به شرکت های مورد مطالعه و با کمک لوح های فشرده سازمان بورس اوراق بهادار تهران (بانک های اطلاعاتی ره آورد نوین و تدبیر پرداز) و پایگاه اینترنتی (RDIS وIRBOURSE وTSETMC) جمع آوری گردیده است. تحقیق حاضر از لحاظ هدف تحقیق، یک تحقیق کاربردی می باشد زیرا به بررسی روابط متغیرها در بازار اوراق بهادار پرداخته است و به دنبال تبین روابط و ارائه پیشنهادها جهت ارتقاء کارایی بازار می باشد. این پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی همبستگی است و در میان انواع تحقیقات همبستگی از لحاظ هدف جزء تحلیل های رگرسیونی می باشد. ضمن این که رویکرد آن استقرایی، یعنی رسیدن از جزء به کل و از لحاظ نوع طرح تحقیق به جهت تکیه بر اطلاعات تاریخی، پس رویدادی است.
. Graber
. Miner
. Khoury, Nabil
. Cote
. Blinder, and Maccini
Corporate Ownership
در این تحقیق ارتباط بین پیچیدگی حسابداری و سود شركتها بررسی می شود. بیانیه مفهومی حسابداری مالی شماره (1) هدفهای گزارشگری مالی واحدهای انتفاعی را مورد توجه قرار می دهد. مقصد کلی گزارشگری مالی فراهم کردن اطلاعاتی است که به تصمیم گیری های مفید تجاری و اقتصادی بیانجامد. اگرچه در بیانیه شماره 1 ذکری از نوع صورتهای مالی یا شکل آن به عمل نیامده، اما گفته شده است که گزارشگری مالی باید اطلاعاتی درباره منافع اقتصادی، تعهدات، حقوق صاحبان سرمایه و عملکرد واحد انتفاعی از طریق اندازه گیری سود و اجزای متشکله آن و همچنین گردش وجوه نقد، تامین و ارائه کند.
صورتهای مالی، محصول نهایی فرایند حسابداری مالی بهشمار میرود. صورت سود و زیان به عنوان مبنایی برای تصمیمهای سرمایهگذاری و سایر تصمیمها محسوب میشود. اندازهگیری سود دوره مالی و وضعیت مالی یک واحد تجاری همیشه یکی از چالشهای پیشروی تدوین کنندگان استانداردهای حسابداری و دلمشغولی اصلی استفادهکنندگان اطلاعات حسابداری بوده است. در دو دهه گذشته توسط مدیریت مالی نوآوریهایی در زمینه معاملات بازرگانی پیچیده بوجود آمده است تا برای شرکتها ایجاد ارزش کند، ولی تدوین کنندگان استانداردهای حسابداری با این پیشرفتها همراه نبودهاند. افزون براین، در صورتهای مالی تهیه شده برمبنای ارزشهای تاریخی به دلیل آن که اجازه داده میشود تا بسیاری از اقلام که به طور بالقوه با ارزش شرکت مرتبط هستند در صورت سود و زیان انعکاس نیابد و مستقیماً در بخش حقوق صاحبان سهام ترازنامه انعکاس یابد یا حتی مورد اندازهگیری و شناسایی قرار نگیرد. از این رو، صورتهای مالی از شفافیت کمتری برخوردار و همواره مورد انتقاد بودهاست. گزارش نکردن تغییرات با اهمیت ارزش شرکت در صورت سود و زیان و انعکاس مستقیم آن در بخش حقوق صاحبان سهام کیفیت سود را کاهش میدهد و به نقش آن به عنوان یک ورودی مهم در ارزشگذاری و قراردادها آسیب وارد میسازد. در این راستا مدیران به مدیریت سود تشویق میشوند و باعث میشود استفاده کنندگان اطلاعات مالی با استنباطهای گمراه کننده ای روبرو شوند (Zimmerm , Watts؛1986 ((انجمن مدیریت و تحقیقات سرمایه گذاری؛1993)
بدون حسابداران و بدون داشتن یک مجموعه کلی استانداردهای حسابداری و حسابرسی که کیفیت و یکپارچگی اطلاعات مالی را تضمین نمایند، .بازار سرمایه کمتر کارآ خواهد بود، هزینه سرمایه بیشتر خواهد شد و سطح زندگیمان کاهش خواهد یافت.(استیون[1]، 1996)
بالا بودن پیچیدگی روش های حسابداری سبب سردرگمی سرمایه گذاران و در نتیجه سبب عدم تخصیص بهینه منابع خواهد شد. عواملی که باعث افزایش کیفیت اطلاعات مالی می شوند شامل عوامل درون زا و برون زا می باشند. در این تحقیق اثر پیچیدگی های اطلاعات مالی با سود بررسی می شود.
زمانی از یک فعالیت به عنوان پیچیده نام برده می شود که تصمیم گیرنده یا با این کار آشنایی ندارد و یا برای تصمیم گیری در این خصوص نیاز به پردازش مقدار زیادی اطلاعات دارد.(آرنولد و همکاران، 2000) پیچیدگی به معنای دشوار بودن در درک و اجرا می باشد. حسابداری پیچیده به طور خاص اشاره به دشواری در فهم طرح معاملات (یا معاملات بالقوه) و استانداردهای صورت های مالی دارد. SEC)، 2008)
تحقیقات نشان می دهد ، زمانی که حسابداری پیچیده است، مدیران بیشتر احتمال دارد درهنگام استفاده از استانداردهای مربوط به معاملات دچار اشتباه شوند ،در نتیجه احتمال گزارشگری نادرست غیر عمدی با توجه به اشتباهات افزایش می یابد.در واقع حسابداری پیچیده می تواند منجر به دستکاری صورتهای مالی توسط مدیران شود.(پیكونی،2006 ؛ برگسترسر و همکارانش،2006)
پیچیدگی حسابداری می تواند برای بازارهای مالی هزینه زا باشد، زیرا عدم قطعیت، فرایند تشخیص را محدود كرده، منجر به سوگیری و خطاها در برآورد یا قضاوت می شود (شیک و همکاران 1990؛ تورسکی و کانمن 1974).
بنابراین درک تاثیر پیچیدگی رویدادها بر فرایند گزارشگری مالی در تعیین سود مفید می باشد. در این تحقیق هدف ما تمرکز بر یکی از پیامدهای پیچیدگی های محیط حسابداری، یعنی سود می باشد.
لذا ما در این تحقیق ازرویه های حسابداری و نوع صنعت به عنوان یکی از مهمترین معیار های نشان دهنده پیچیدگی محیط حسابداری، استفاده نموده و تاثیر آن را برسود و رشد سود و نوسان پذیری سودبررسی می نماییم.
لذا در نهایت سوال تحقیق به شرح زیر صورت بندی شده است:
1-3– ضرورت انجام تحقیق
هدف صورتهای مالی، ارائه اطلاعات تلخیص و طبقهبندی شده درباره وضعیت مالی، عملکرد مالی و انعطافپذیری مالی واحدهای تجاری است تادرتصمیمگیریهای اقتصادی مفید واقع شود. چنین اطلاعاتی هم باعث کارایی و اثربخشی بازارسرمایه و هم موجب تخصیص مؤثر و مناسب منابع کمیاب اقتصادی به بخشها و واحدهای اقتصادی میشود.
وجود کیفیت گزارشگری مالی یکی از ضرورتها در امر گزارشگری مالی است. وجود کیفیت گزارشگری مالی سبب پیشبینی بهتر از جریانات نقدی آتی شرکت برای سرمایهگذاران و دیگر استفاده کنندگان صورتهای مالی میشود. لازم به ذکر است که با توجه به آنکه حسابداری و اقتصاد دارای اثرات متقابل بریکدیگر هستند، لذا سطح کیفیت گزارشگری مالی دارای اثرات اقتصادی میباشد. (کردستانی و رحیمی،1390)
با وجود بهبود در گزارشگری مالی ناشی از قانون و استانداردهای مالی و بینالمللی ،سیستم گزارشدهی مالی همچنان در برخورد با تعدادی از چالشهای دشوار است بطور باور نکردنی مهمترین و فوریترین نیاز به کاهش پیچیدگی و بهبود محیطهای حسابداری است.
شفافیت و همچنین افزایش سودمندی اطلاعات مالی گزارش شده فوق العادهای را برخوردار میباشد زیرا پیچیدگیهای ذاتی استانداردهای ناقص حسابداری و قوانین متعدد و قابل تغییر و تحلیل گوناگون باعث شکست در ارائه اطلاعات مالی مربوط وشفاف میگردد و نیاز به شناخت و روش هایی جهت میزان پیچیدگی محیطهای حسابداری و بهبود گزارشگری مالی آن از نیازهای اساسی سیستم گزارشگری مالی میباشد.
1-4- اهداف تحقیق
هدف از اجرای تحقیق، شناسایی و ارزیابی تاثیر پیچیدگی محیط حسابداری بر سود و رشد سود و نوسان پذیری سود شرکت ها می باشد. این تحقیق درصدد است به بررسی شواهد تجربی موجود پرداخته و بدین ترتیب میزان انطباق واقعیتهای موجود با نظرات مطرح در زمینه تاثیر پیچیدگی محیط حسابداری شرکتها را بررسی کند.
با این هدف که یافته های این تحقیق بتواند به فعالان بازار سرمایه، تصمیم گیرندگان، تحلیلگران مالی و سرمایه گذاران بالقوه و بالفعل بورس اوراق بهادار با عنایت به عامل مزبور یاری رساند. زیرا لحاظ این عامل مهم منجر به انتخاب سبد سرمایه گذاری بهینه با کمینه مخاطره و بیشترین بازدهی می گردد، ضمن آنکه شفافیت محیط تصمیم گیری و نتایج حاصله را نیز دو چندان می نماید.
1-4-1 هدف اصلی:
بررسی رابطه بین پیچیدگی محیط حسابداری و سود شرکتها.
1-4-2 اهداف فرعی:
1– بررسی رابطه بین پیچیدگی یادداشت خلاصه اهم رویه های حسابداری و سود شرکتها.
2- بررسی رابطه بین پیچیدگی یادداشت خلاصه اهم رویه های حسابداری و رشد سود شرکتها.
3– بررسی رابطه بین پیچیدگی یادداشت خلاصه اهم رویه های حسابداری و نوسان پذیری سود شرکتها.
4- بررسی رابطه بین نوع صنعت و میانگین سود شرکتها.
5- بررسی رابطه بین نوع صنعت و میانگین رشد سود شرکتها.
6- بررسی رابطه بین نوع صنعت ومیانگین نوسان پذیری سود شرکتها.
1-4-3 هدف کاربردی:
تمامی نهادهای قانون گذار همچون سازمان بورس و اوراق بهادار و سازمان حسابرسی، سهامداران حقیقی و حقوقی، سرمایه گذاران بالقوه و بالفعل و شرکتهای سرمایه گذاری می توانند به عنوان استفاده کنندگان از نتایج این پژوهش به شمار آیند.
1-5- فرضیه های تحقیق
در راستای پاسخ به سوال پژوهش، فرضیه های زیر طراحی و مورد آزمون قرار خواهد گرفت:
1-5-1 فرضیه اصلی:
بین پیچیدگی محیط حسابداری و سود شرکتها رابطه معنی داری وجود دارد.
1-5-2 فرضیه های فرعی:
1– بین پیچیدگی یادداشت خلاصه اهم رویه های حسابداری و سود شرکتها رابطه معنی داری وجود دارد.
2- بین پیچیدگی یادداشت خلاصه اهم رویه های حسابداری و رشد سود شرکتها رابطه معنی داری وجود دارد.
3- بین پیچیدگی یادداشت خلاصه اهم رویه های حسابداری و نوسان پذیری سود شرکتها رابطه معنی داری وجود دارد.
4- بین نوع صنعت و میانگین سود شرکتها رابطه معنی داری وجود دارد.
5- بین نوع صنعت و میانگین رشد سود شرکتها رابطه معنی داری وجود دارد.
6- بین نوع صنعت و میانگین نوسان پذیری سود شرکتها رابطه معنی داری وجود دارد.
1-6- جنبه جدید بودن و نوآوری طرح :
با توجه به بررسی های صورت گرفته مشخص گردید كه این تحقیق تا كنون انجام نشده است لذا از این جهت دارای تازگی بوده و همراه با نوآوری است .
1-7- متغیرها
1-7-1- متغیرهای وابسته:
متغیرهای وابسته در این تحقیق شامل سود و رشد سود و نوسان پذیری سود می باشد.
1-7-2- متغیرهای مستقل:
متغیرهای مستقل در این تحقیق نوع صنعت و یادداشتهای اهم رویه های حسابداری می باشد.
1-7-3- متغیرهای کنترل:
متغیرهای کنترل در این تحقیق شامل کیفیت حسابرسی و اندازه شرکت می باشد.
1-8- تعاریف نظری و عملیاتی
1-8-1- تعریف نظری
پیچیدگی محیط حسابداری: پیچیدگی محیطهای حسابداری به عنوان مقدار عدم اطمینان به دلیل دشواری در ادراک و بکارگیری اطلاعات مالی است. که عدم ادراک مربوط به هر دو گروه یعنی تهیه کنندگان و استفاده کنندگان از صورتهای مالی راشامل میشود این عدم اطمینان میتواند از محیطهای کسب و کار غیر قابل پیشبینی، استانداردهای ناقص و یا در نتیجه اطلاعات ناقص ،در مورد معاملات باشد. نوآوری بازارهای مالی که به طور کلی در ابتدا پیچیدهتر و کمتر قابل درک است. سرمایهگذاران و اعتباردهندگان تمایل دارند که محیطهای ساده و قابل درک را برای سرمایهگذاری انتخاب کنند.ومحیط پیچیده ،هزینه سرمایهگذاری را افزایش میدهد.
پیچیدگی به عنوان مشکل تعریف میشود و پیچیدگی در معاملات دو نوع است 1- پیچیدگی غیر قابل اجتناب2- پیچیدگی قابل اجتناب(حسن گفت و سعید2012)
نوع صنعت:
به مجموعه تمام واحدهایی که در تولید، توزیع یا مصرف یک محصول یا یک دسته از محصولات مشابه فعالیت میکنند صنعت گفته میشود. با توجه به تعاریف مختلفی که در مورد صنعت ارائه شده است، گروههای صنعتی ممکن است با بهره گرفتن از روشهای مختلفی در کنار یکدیگر تقسیمبندی شوند. به طور مثال، شرکتهای بورسی بر اساس ماهیت فعالیت بر حسب گروههای صنعت تعریف شده که تعداد گروههای صنعت در بورس اوراق بهادار تهران 36 صنعت میباشند(سایت شرکت بورس اوراق بهادار تهران، 1394).
1-8-2-تعریف عملیاتی
– سود: مقدار آن به صورت سود(پس از کسر مالیات) در صورتهای مالی وجود دارد.
– رشد سود: رشد سودحاصل تفاوت سود سال جاری با سال گذشته می باشد.(فرانکل و لیتو 2009)
– نوسان پذیری سود: نوسان پذیری سود مقیاسی است که تغییرات سود را اندازه گیری می کندکه بر اساس انحراف معیار 5 سال گذشته آن اندازه گیری می شود .(دتچو و تانگ، 2009؛ حقیقت و معتمد، 1390؛ مهرانی و حصارزاده، 1390؛ آقابیگی و همکاران، 2012 )
نوع صنعت: پراکندگی شرکت ها بر اساس طبقه بندی سازمان بورس و اوراق بهادار انجام خواهد شد. (بیتا مشایخی و وحید منتی، 1392)
– اگر شرکت یادداشتی غیر از یادداشت اهم رویه های حسابداری منعکس در صورت های مالی استفاده کرده باشد یک در غیر اینصورت صفر. (پترسون،2012 )
-کیفیت حسابرسی:برای اندازه گیری آن از متغیر زیر استفاده می شود :
اندازه موسسه حسابرسی: برای محاسبه اندازه موسسه حسابرسی، اگر موسسه حسابرسی کننده سازمان حسابرسی باشداز ارزش یک و در غیر اینصورت عدد صفر استفاده می شود .(علی اکبر نونهال نهر و همکاران، 1389 )
– اندازه شرکت :لگاریتم جمع دارایی های یک شرکت است و هرچه حجم دارایی های شرکت بیشتر باشد اندازه شرکت بزرگتر است. (پترسون،2012 )
1-9- طرح پژوهش و روش های تجزیه و تحلیل داده ها
1-9-1- روش تحقیق:
این تحقیق از لحاظ هدف، تحقیقی کاربردی است.
طرح تحقیقی آن از نوع پس رویدادی(با بهره گرفتن از اطلاعات گذشته) می باشد.
در این تحقیق برای جمع آوری اطلاعات و داده ها از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. در بخش کتابخانه ای، مبانی نظری و پیشینه تحقیق عمدتاً از مقالات متعدد اخذ شده از اینترنت و نیز کتاب ها و مجلات تخصصی فارسی و لاتین جمع آوری شده است. در بخش میدانی به منظور جمع آوری داده های مورد نیاز از اطلاعات منعکس شده در صورتهای مالی و همچنین برخی از اطلاعات کیفی مانند گزارش حسابرس، تاریخ تشکیل مجامع عادی و فوقالعاده از بانک اطلاعاتی نرم افزار تدبیرپرداز و ره آورد نوین و صورت مالی افشاء شده به صورت مكتوب استفاده گردید.
– جامعه آماری و روش نمونه گیری در این پژوهش:
ازآنجا که قلمرو زمانی این تحقیق از ابتدای سال 1388 تا پایان سال 1392 می باشد، لذا جامعه ی آماری شامل تمامی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد به علت گستردگی حجم جامعه آماری و دشواریهای خاص حاصل از آن و همچنین وجود برخی ناهماهنگی ها میان اعضای جامعه با داده های مورد نیاز پژوهش، شرایط زیر برای انتخاب شرکت ها قرار داده شده:
– اطلاعات مورد نیاز جهت محاسبه متغیرهای عملیاتی تحقیق، برای آنها در دسترس باشد.
– دست کم از سال1387 در بورس پذیرفته شده و تا پایان دوره تحقیق در بورس فعال باشند.
– پایان سال مالی آنها 29 اسفند ماه باشد.
– جزء موسسه های مالی، سرمایه گذاری و بانک ها نباشد.
1-9-2- روش تجزیه و تحلیل داده ها :
داده های حاصل از صورتهای مالی و یادداشتهای همراه آن به صورت یک بانک اطلاعاتی در قالب نرم افزار Excel ذخیره شده و از توانمندیهای این نرم افزار برای محاسبه متغیرها و پردازش داده ها(تبدیل آنها به اطلاعات مورد نیاز برای تحقیق) استفاده می شود . سپس با انتقال داده ها از Excel به نرم افزار تحلیل آماری Spss آزمونهای زیر بر روی آنها صورت می گیرد:
با توجه به اینکه در نظر است رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته بررسی شود لذا:
فرضیه های اول تا سوم به بررسی ارتباط پیچیدگی یادداشت خلاصه اهم رویه های حسابداری با سود و رشد سود و نوسان پذیری سود می پردازد که برای آزمون آنها ازمدل رگرسیون خطی چند متغیره استفاده می شود
مدل کلی الگوی پژوهش برای فرضیه های فوق به صورت زیر می باشد:
P1= β0+β1x1 +β2c1+β3c2+e1
P2= β0+β1x1 +β2c1+β3c2+e2
P3= β0+β1x1 +β2c1+β3c2+e3
X1 : یادداشت اهم رویه های حسابداری p1 : سود
C1 :کیفیت حسابرسی p2 : رشد سود
C2 : اندازه شرکت P3 : نوسان پذیری سود
مقادیر 0β و 1β و 2β و 3β در تحلیل رگرسیون بدست خواهند آمد.
و مقادیرei خطای غیرقابل پیش بینی می باشد و بصورت زیر تعریف می شود:
= –
که یک مقدار مشاهده و مقدار برازش شده متناظر آن است
فرضیه های چهارم تا ششم به بررسی ارتباط نوع صنعت با میانگین سودو میانگین رشد سودومیانگین نوسان پذیری سود می پردازد که برای آزمون آنها می توان از طریق آزمون ANOVA به بررسی تفاوت معنی داری صنایع مختلف و میانگین سود و میانگین رشد سود و میانگین نوسان پذیری سود پرداخت.
Steven
پیچیدگی ذاتی حسابداری
Hasan geft and said (2012)
برای سالیان متمادی اقتصاد دانان فرض می كردند كه تمامی گروه های مربوط به یک شركت سهامی برای یک هدف مشترك فعالیت می كنند. اما در 30 سال گذشته موارد بسیاری از تضاد منافع بین گروه ها و چگونگی مواجهه شركت ها با این گونه تضاد ها توسط اقتصاددانان مطرح شده است. این موارد به طور كلی تحت عنوان «تئوری نمایندگی» در حسابداری مدیریت بیان میشود.
ارزیابی مالی طرح های سرمایه گذاری بر عهده مدیران است. در بازارهای ناکارا هنگامیکه عدم تقارن اطلاعاتی وجود دارد و مکانیزم های هم سو نمودن منافع سهامداران و مدیران کاملا کارا نیست. ممکن است در شرکتهای مواجه با محدودیت مالی و هزینه های بالای تامین مالی به کم سرمایه گذاری منجر شود(وردی ، 2006). و یامدیران ممکن است از جریانهای نقدی آزاد استفاده نموده و طرح هایی با ارزش فعلی خالص منفی را جهت افزایش منافع خود به کار گیرند که این امر منجر به بیش سرمایه گذاری می شود.(جنسن ،1986).جریانهای نقدی آزاد عامل کلیدی در ایجاد مساله سرمایه گذاری بیش از حد است. نظریه جریان نقدی آزاد پیش بینی می کند که به موازات افزایش در جریان نقدی آزاد، امکان دارد طرح هایی اجرا شود که دارای ارزش فعلی خالص منفی باشند. پس مشکلات نمایندگی می تواند منجر به بیش سرمایه گذاری شود(جنسن 1986 ، پالینا و رنبوگ 2005).
در این پژوهش رابطه بین نقش ساختار مالکیت، وجه نقد و سرمایه گذاری ثابت در بورس اوراق بهادار تهران بررسی گردیده و انتظار می رود که گامی هر چند کوچک برای توسعه ادبیات تجربی برداشته شود.
در نگاه كلی ، حاكمیت شركتی، شامل ترتیبات حقوقی، فرهنگی و نهادی میشود كه سمت و سوی حركت و عملكرد شركتها را تعیین میكنند (لیمان، 2003). عناصری كه در این صحنه حضور دارند، عبارتند از سهامداران و ساختار مالكیت ایشان، اعضا هیات مدیره و تركیباتشان، مدیریت شركت كه توسط مدیرعامل یا مدیر ارشد اجرایی هدایت می شود و سایر ذینفعها كه امكان اثرگذاری بر حركت شركت را دارند .در این بین، آنچه كه بیشتر جلب توجه می كند حضور روز افزون سرمایه گذاران عمده و حقوقی در دایره مالكین شركت های سهامی عام و تاثیری است كه حضور فعال این گروه بر نحوه حكمرانی و تولیت بر سازمان و همچنین عملكرد آنها می تواند داشته باشد و اساسی ترین ركن بحث حاكمیت شركتی اطمینان یافتن از اعمال حاكمیت صحیح سهامداران بر اداره شركت است. با وجود این، وجود حالاتی خاص سبب می گردد كه اعمال این حاكمیت مخصوصاً برای سهامداران خرد با موانعی روبرو شود . از این رو یكی از مقولات مهم در حاكمیت شركتی آگاهی از ساختار مالكیت و درجه بندی آن در مقیاسهای استاندارد می باشد تا با بهره گرفتن از آن بتوان استراتژی های لازم در استقرار حاكمیت شركتی را تدوین نمود (فان و وانگ، 2002). جریانهای نقدی در یک واحد تجاری از اساسیترین رویدادهایی است که اندازهگیریهای حسابداری بر اساس آن ها انجام میپذیرد و چنین تصور میشود که بستانکاران و سرمایهگذاران نیز تصمیماتشان را بر همین اساس اتخاذ مینمایند .اگرچه صورت جریان وجوه نقد اطلاعاتی را درباره جریانهای وجه نقد واحد تجاری طی دوره مالی مورد گزارش ارائه میکند، لیکن اطلاعات مزبور جهت ارزیابی جریانهای نقدی آتی وجه نقد کفایت نمیکند (فارازی و همكاران، 1998). بدین لحاظ برای ارزیابی جریانهای وجه نقد آتی، صورت جریان وجه نقد معمولاً باید توأم با صورتهای عملکرد مالی و ترازنامه و به طور کلی اقلام تعهدی به کار گرفته شده در صورتهای مالی مورد استفاده قرار گیرد (كاپلان و زینگلس، 2000).
طبق تعریف جنسن و مك لینگ (1976)، رابطه نمایندگی قراردادی است كه براساس آن صاحب كار یا مالك، نماینده یا عامل را از جانب خود منصوب و اختیار تصمیم گیری را به او تفویض می كند (جنسن، 2000). وظایف اصلی مدیریت مالی شامل سه نوع تصمیمگیری مهم میباشد: تصمیمات تامین مالی، تصمیمات سرمایه گذاری و تصمیمات تقسیم سود (فان و وانگ، 2002). درك و فهم عوامل موثر بر سیاست سرمایه گذاری و سود تقسیمی علاوه بر حفظ منافع سرمایه گذاران و حفظ سطح بهینه نقدینگی باعث رشد و شكوفایی شركت و نهایتاً افزایش امكان سود آوری و جلب رضایت سهامداران از سیاست های شركت می شود (میتون، 2002). مالكان شركت معمولا به سه دسته مالكان نهادی، مالكان مدیریتی و مالكان غیر مدیریتی تقسیم می شوند (پینكوتز و همكاران، 2006). سرمایه گذاران عمده با توجه به مالكیت بخش در خور توجهی از سهام شركت ها از نفوذ چشمگیری در شركتهای سرمایه پذیر برخوردارند و میتوانند رویه ها و سیاست های آن ها را تحت تاثیر قراردهند (لیمان، 2003).
از نظر مدیران دو دیدگاه متضاد در رابطه با حفظ سطح جریانهای نقدی را می توان در نظر گرفت: 1- نگهداری و انباشته نمودن سود در شركت به منظور پرداخت بدهی ها و تامین پروژه های سرمایه گذاری به جهت افزایش سطح جریان های نقدی و 2- توزیع سود به عنوان سود نقدی بین سهامداران به جهت كاهش جریانهای نقدی شركت (فارازی و همكاران، 1998). نحوه برخورد مدیران با وجوه نقد افزایش یافته در درون شركت و افزایش سطح جریانهای نقدی، به ویژگی و خصوصیت مدیریت بستگی دارد . گروه اول از مدیران علاقهمند به گسترش حوزه عمل شركت می باشند، چون با بزرگتر شدن شركت، مدیران ضمن دریافت پاداش بیشتر، موقعیت اجتماعی بهتری بدست خواهند آورد و نیز قدرت سیاسی بیشتری كسب خواهند كرد (بكر و همكاران، 2003). گروه دوم از مدیران، علاقمند به اندوختن وجه نقد می باشند، در واقع تامین مالی از داخل شركت را بر تامین مالی از خارج شركت ترجیح می دهند و جریانهای نقدی شركت را افزایش میدهند، زیرا از یک طرف با عدم مراجعه به بازار جهت گردآوری وجوه جدید و تكیه بر منابع ناشی از سود تقسیم نشده، عملاً از نظارت و كنترل بازار سرمایه فرار می كنند و از طرفی با تامین مالی از داخل شركت از هزینه های اضافی اجتناب كرده و سطح جریانهای نقدی را بالا نشان می دهند. نتیجه اینكه، كاهش هزینه تامین سرمایه در ارزیابی بازدهی سرمایه گذاری موثر و مهم می باشد (جان، 2003).
واحد های تجاری همواره با فرصت های سرمایه گذاری زیادی رو به رو هستند و نیازمند یک تصمیم گیری منطقی نسبت به یک سرمایه گذاری بهینه هستند. در واقع سرمایه گذاری هر واحد تجاری باید با توجه به محدودیت منابع و کارا بودن آن صورت بگیرد ؛ اما مساله اصلی انتخاب طرحها و تصمیم گیری راجع به فرصتهای سرمایه گذاری به وسیله مدیران واحدهای تجاری است که بر اساس منافع شخصی
آنها صورت می گیرد. بعبارت دیگر عدم تقارن اطلاعاتی و تضاد منافع مانع از انجام یک سرمایه گذاری بهینه است .از این رو واحدهای تجاری باید میزان سرمایه گذاری را با توجه به محدودیت منابع مورد توجه قرار دهند (مدرس و حصارزاده ،1387). این امر از طریق روش های ارزشیابی طرح ها از جمله ارزش فعلی خالص انجام می شود. طبق این طرح سرمایه گذاری در یک طرح در صورتی توجیه پذیر است که ارزش فعلی خالص آن مثبت باشد. پس پذیرش طرحهایی با ارزش فعلی خالص منفی منجر به بیش سرمایه گذاری یا عدم کفایت سرمایه گذاری می شود. برای بررسی دقیق تر این مشکلات که ناشی از عدم تقارن اطلاعاتی است می توان نگاهی نیز به نقش سهامدار عمده داشت. ما میخواهیم در این تحقیق به این مساله بپردازیم که آیا شرکت با تمرکز مالکیت بیشتر و داشتن درصد بالاتری از سهامداران عمده، مشکلات نمایندگی کمتری خواهد داشت یا خیر؟ و آیا نفوذ و قدرت سهامداران عمده می تواند نقشی در حذف مساله عدم کفایت سرمایه گذاری ایفا کند یا ممکن است در جهت عکس این مساله نقش داشته باشد؟
برای بررسی این مشکل ، رابطه بین ساختار مالكیت، جریانهای نقدی و سرمایهگذاری ثابت در شركتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را مورد توجه قرار می دهیم.
با توجه به توضیحات مطرح شده در مساله پژوهش ،پرسش ها پژوهش این گونه بیان می شوند:
1 _ آیا جریان های نقدی و سرمایه گذاری ثابت در شرکت ها با هم رابطه ای دارند ؟
2 _ سهامداران عمده در سرمایه گذاری ثابت شرکت ها چه نقشی ایفا می کنند ؟
سرمایه گذاری یکی از مباحث اقتصادی مالی ویکی از عوامل مهم در حل مشکلات اقتصادی کشورها ، بسط و توسعه سرمایه گذاری است (جنسن ، 1986) . اما این امر به تنهایی کافی نیست و با توجه به محدودیت منابع مالی ،علاوه بر مساله توسعه سرمایه گذاری ، افزایش کفایت سرمایه گذاری نیز از مسائل با اهمیت است(مدرس و حصارزاده،1387).
در بازار کارا ، میزان و نوع سرمایه گذاری واحدهای تجاری ، مستقل از ساختار مالی و نقدینگی آنهاست.اما در بازارهای ناکارا بدلیل برخی نواقص مانند عدم تقارن اطلاعاتی بین سهامداران و مدیران و نیز هزینه های نمایندگی ، تامین مالی و تصمیمات سرمایه گذاری مستقل از هم نمی باشند. ممکن است بدلیل عدم تقارن اطلاعاتی ، مکانیزم های هم راستا نمودن منافع مدیران و سهامداران کاملا کارا نباشد و مدیران از جریان وجه نقد آزاد استفاده نموده و پروژه های باارزش فعلی خالص منفی را جهت افزایش منافع خود به کار گیرند که این اقدام منجر به بیش سرمایه گذاری می گردد(جنسن ، 1986) ، ویا در شرکتهای مواجه با محدودیت مالی و هزینه های بالای تامین مالی به کم سرمایه گذاری منجر شود(وردی ، 2006).
در سال های اخیر ساختار مالکیت متمرکز و تاثیر آن بر ابعاد مختلف شرکت ها از جمله سرمایه گذاری ها، به دلیل رواج آن در اکثر کشورها و به خصوص در میان اقتصادهای در حال رشد و بازارهای نوپای اروپا و آسیا، به عنوان یکی از مسائل مهم در ادبیات حاکمیت شرکتی مطرح شده است .تمرکز مالکیت ممکن است که با افزایش نظارت و حذف مشکل نمایندگی باعث ایجاد تغییرات مثبت در شرکت شود ولی سایر مکانیزم ها مانند جریان های نقدی ممکن است که در جهت عکس عمل نمایند .یکی از مسائلی که بیشتر به آن پرداخته شده است این است که سهام داران بزرگ و مالکان مدیر ممکن است که از حقوق کنترلی خود برای کسب منافع شخصی استفاده نمایند و موجب استثمار سایر سهامداران شوند که در نهایت ممکن است سیاست های سرمایه گذاری شرکت ها را در جهت مثبت یا منفی به نفع خود تغییر دهند .لذا انجام پژوهشی در ایران در زمینه تاثیر نفوذ سهامداران عمده که منجر یه سرمایه گذاری بهینه یا کفایت سرمایه گذاری و نیز حل بخشی از مشکلات نمایندگی و عدم تقارن اطلاعاتی می شود ، ضروری به نظر می رسد.
با توجه به پرسش های پژوهش، فرضیه های پژوهش بدین صورت بیان می شوند:
فرضیه اول:
بین جریان های نقدی و سرمایه گذاری ثابت در شركتها رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه دوم:
بین درصدمالکیت سهامداران عمده و سرمایه گذاری ثابت در شركتها رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه سوم:
بین جریان های نقدی ناشی از نفوذ سهامداران عمده و سرمایه گذاری ثابت در شركتها رابطه معناداری وجود دارد.
نسبت جریان های نقدی
نسبت جریانهای نقدی از طریق تقسیم خالص جریانهای نقدی حاصل از فعالیتهای عملیاتی بر ارزش دفتری کل داراییهای شرکت ها در ابتدای سال بدست می آید.
سرمایه گذاری ثابت
از تقسیم مخارج سرمایه ای بر ارزش دفتری كل داراییها در ابتدای دوره به دست می آید.
هزینه هایی هستند که برای ایجاد سود در آینده صرف می شوند. مخارج سرمایه ای صرف خرید داراییهای ثابت و مولد جدید و یا افزودن ارزش داراییهای ثابت و مولد موجود می گردد. عمر مفید این داراییها باید بیش از میزان باقیمانده از سال مالیاتی باشد که در آن این هزینه صرف شده است. خرید زمین، ساختمان، تجهیزات و ماشین آلات و داراییهای ثابت و درازمدت از نمونه هزینه های سرمایه ای هستند.
و به طور خلاصه به آن دسته از مخارجی که از تحمل آنها انتظار کسب منافع بلند مدت یا بیش از یک دوره مالی داریم مخارج سرمایه ای گفته می شود .
به سهامدارانی اطلاق می شودکه در گزارش صورتهای مالی شرکت یا در گزارش هیئت مدیره به مجمع، در ترکیب سهامداران عمده شرکت قرار گیرند و بیش از 5 % سهام شرکت را در اختیار داشته باشند(ماه آورپور، 1386).
متغیر های کنترلی
نسبت فروش ( ) : که از تقسیم مبلغ فروش در پایان هر سال بر ارزش دفتری جمع کل داراییها در ابتدای سال بدست می آید.
نسبت بدهی ( ): که از تقسیم جمع بدهی های شرکت بر جمع داراییهای آن بدست می آید.
فرصتهای رشد ( ):برابر است با نسبت ارزش بازارسهام به ارزش دفتری آن.
نسبت جاری ( ): نسبت جاری از تقسیم دارایی های جاری بر بدهی های جاری به دست می آید
بازده دارایی ها ( ): میزان سود عملیاتی به ازای هر ریال سرمایه گذاری شده در شركت را محاسبه كرده و نسبت میزان کارائی مدیریت شرکت در کاربرد تمام منابع موجود جهت کسب سود را نشان میدهد
فرصت های سرمایه گذاری ( ):نسبت کیو توبین ( )، نشانگری برای فرصتهای سرمایهگذاری آتی است؛ چرا که این فرصتها میتوانند گرایش شرکت ها را برای ذخیره بیشتر داراییهای نقدی تحریک کنند (بائو و همكاران، 2012). و از حاصل تقسیم جمع ارزش بازار سهام و ارزش دفتری كل داراییها منهای ارزش دفتری سهام شرکت بر ارزش دفتری كل داراییهای شرکت نسبت کیو توبین به دست می آید .
به دلیل اینکه در این تحقیق رابطه بین ساختار مالکیت،جریان نقد و سرمایه گذاری ثابت در شرکتها را مورد بررسی قرار می دهیم، لذا این تحقیق از نوع همبستگی با مدل های رگرسیونی برای بررسی رابطه متغیرها می باشد. از لحاظ هدف تحقیق ، تحقیق حاضر نوعی تحقیق کاربردی است
Jensen. and Meckling